1- ضمن احترام به دکتر روحانی و تیم تنظیم کنندۀ برنامه ها و مشاوران خوبش من نه رفتار و نه گفتار روحانی در سخنرانی مجمع عمومی را نه تنها نپسندیدم بلکه آن را از روی ضعف و تسلیم نیز فهمیدم. البته با این شرط پیشینی که او قصد داشته باشد جمهوری اسلامی را با جهان آشتی بدهد. سخنرانی روحانی با خواسته اش مبنی بر "زودباشید بیایید توافق کنیم" متناقض بود زیرا او با زبان ایدئولوژی و "فرسایشی" صحبت کرد و نه با زبان سیاست و "گشایشی". او در بخش بزرگی از صحبتش در ابتدا در نقش یک واعظ و در بخش کاربردی ترش هم در نقش یک سرهنگ ظاهر شد و خبری از سیاستمدار نبود.
2- موافقان نسبی سخنرانی روحانی بیشترین توجیه مثبت شان را روی این فرضیه بنا نهاده اند که روحانی باید با مصرف داخلی و بویژه با زبان آنانی هم صحبت می کرد و کرد که به او رأی نداده اند ولی قدرت بخش انتصابی پرزور سیاست را در اختیار دارند. اما این استدلال بدو دلیل مردود است:
الف- حرف های او بسیار فراتر از فرستادن پالس راضی کردن به متحجرین داخلی بود؛ و بنیاداً ایدئولوژیک و مبتنی بر باورهای خودش هم بود. او نظم حاکم برجهان را که سیر طبیعی "برتری جویی و خودخواهی انسان رقیب و لذت جو بود و است" را زیر سؤال برد و گفت که خدا چنین چیزی را نمی خواهد و باید طرحی نو در اندازیم. او که خودش و رژیم جمهوری اسلامی را نمایندۀ خدا می دانست عملاً سیاست را که فعل و انفعالی بین انسان ها و بدون ارتباطی با خداست به معنویت و اخلاق و عدالت و صلح و این قبیل مفاهیم انتزاعی و شعاری ارتباط داد و فروکاست و رقیب را در موضع متهم و جنگ طلب و خودش را در موضع مظلوم و صلح طلب قالب بندی کرد. بدون اینکه حتی یکبار از اشتباهات وحشتناک حکومت متبوعش در ساختن چنین جهنمی از خشونت و ترور و جنگ های مذهبی و فرقه ای با تک واژه ای هم یاد بکند.
ب- درست است و قابل فهم که روحانی ناچار بود به اصولگرایان داخل و آیت الله خامنه ای اطمینان بدهد که در صدد تغییر استراتژی مقاومت نیست اما - این اما مهم است - او قبل از این ناچاری، وظیفه و مسئولیت داشت که هواداران و رأی دهندگان مدرن خودش را هم راضی و پشتیبان نگاه می داشت برای روزهای پیش رو و مذاکراتی که بسیار سخت و توان فرسا خواهد بود. زیرا همۀ قدرت روحانی در جامعۀ مدرن و مدنی متمرکز است و بدون رضایت و خوشبینی و حمایت آن ها در طرفة العینی شکست خواهد خورد. و این جامعۀ نخبگانی و مدنی و مدرن با دنیای مدرن و غرب هم ادبیات هستند و سیاست را با کمترین ارتباطی با مفاهیم انتزاعی و فلسفی و لفاظی و روضه خوانی می دانند و می فهمند. بعنوان فقط یک مثال اگر روحانی در مهمانی بان گی مون شرکت نکرد و سرو مشروبات الکلی را هم علت آن رسانه ای کرد؛ می توانست حرکت درستی تلقی شود برای نمایش تدینش در نزد آخوندهای سنتی و متحجر. مشروط به اینکه او پالس دوم را هم بلافاصله می فرستاد برای هواداران مدرن خودش با قبول ملاقات تصادفی با اوباما در موقعیتی غیر از مهمانی ناهار.
4- روحانی نتوانست جو مثبت بوجود آمده در نیویرک را مدیریت کند و بجای بهره برداری از چنین فضایی دست بخاموش کردن آن زد. او فراموش کرد که نخبگان دانشگاهی با منطق عقلانی و جوانان هوادارش با منطق هیجانی منتظر ظهوری بشدت متضاد با احمدی نژاد بودند از او؛ چه در روش و منش و چه در ادبیات و گویش. بعبارت دیگر روحانی نباید طوری عمل می کرد که حتی سرسخت ترین دشمنانش هم می توانستند بین او و احمدی نژاد شبیه سازی کنند. در حالیکه بعد از سخنرانی روحانی سرسخت ترین دوستانش هم اعتراف کردند که "بخش مهمی از حرف های روحانی همان حرف های احمدی نژاد بود در قالب و ادبیاتی متفاوت". او یادش رفت که مخالفان ایدئولوژیک داخلی اش جز به بی خاصیت شدن مطلق او و تسلیم در برابر هرزه درایی ها و خرابکاری های آنان رضایت نخواهند داد و هر گونه نمایشی کمتر از این را اگر هم خوش آمد بگویند موقتی و تاکتیکی خواهد بود. در عوض اگر برای کسب این رضایت قلابی سرمایۀ اصلی اش که بخش مدرن جامعه است را از دست بدهد قابل بازیابی نخواهد بود و او بزودی باید به امر بر مقام معظم رهبری تقلیل موقعیت بدهد.
5- حرف زیاد است و نکته بسیار برای گفتن اما خلاصه اگر بخواهم همینجا درز بگیرم مطلب را روحانی پشت تریبون را هم وصف کنم و تمام. روحانی از درون مضطرب و تحت فشار روانی شدیدی بود که می خواست این ضعف را با صدای بلند و خطابه گونه اش ترمیم کند که لاجرم به دام روخوانی از یک متن بدون ارتباط کافی چشمی و پایش واکنش مخاطب افتاده بود. او با اصرار بر کلماتی مثل اعتدال و تدبیر و امید و ... و مکث های استفهامی نشان می داد که می خواهد و می تواند امر ناممکن "شناکردن در رودخانه بدون خیس شدن" را انجام بدهد. بیشترین تأسف من هم از اینجا ناشی می شود که روحانی با این نمایش ایدئولوژیک در علن مجبور خواهد شد بیشترین نرمش را در پنهان و مذاکرات بزودی با غرب - تا حد تسلیم - بدهد. زیرا هرگونه شکستی در مذاکره با غرب از سوی هوادارانش و مدرن ها پذیرفته نخواهد شد و پشتیبانی نخواهد گرفت بدلیل قطع ارتباط ادبیاتی با آنان. در حالیکه اگر در علن با ادبیات و زبان هوادارانش و نزدیک بفهم آن ها حرف می زد علاوه بر اینکه مخاطبان بیشتری در غرب سیاسی می یافت در صورت شکست احتمالی نیز حامیانش او را مسئول نمی دانستند و از او حمایت می کردند در برابر زیاده خواهی غرب. اما الان آنان خواهند گفت: "این روحانی و شکست یا تسلیم پیروزش بما ربطی ندارد. زیرا آن روحانی که ما انتخاب کردیم حتی یک کلمه از ادبیات و ایدئولوژی احمدی نژاد را تکرار نکرد در تبلیغات منجر به انتخابش". البته هنوز فرصت باقی است و روحانی با دادن یک شوک مدرن جدید ممکن است بتواند برگردد. یا...هو
۱۴ نظر:
فقط تنها بارقه ی امیدم اینه که با توجه به فشاری که از داخل بهش وارد شد که ملاقات نکن با اوباما، تعمدی خراب کرده باشه تا با خراب تر کردن اوضاع و ترسوندن خامنه ای و تندروها از عدم بهبود قضایا، اختیارات کاملی برای آینده بگیره که مذاکرات آینده بسیار مهمتر از دست دادن الآنه
شما دیگر چرا دلقک؟!
یک مقدار برگردیم عقب تر ، چند ماه قبل... آنجا بنا این بود که روحانی بیاید... انتظار چندانی هم از او نداشته باشیم که مثلا مدرن عمل کند و غیره و ذلک.. فقط خطر مستقیم را از سرمان بردارد تا خودمان بتوانیم مسائل را سرجایش برگردانیم...او هم در همین مسیر حرکت می کند... در خصوص صحبت هایش هم به نظرم فوق العاده حرفه ای بود... اگر بخواهند در مذاکرات امتیاز بگیرند باید سرموضعشان بایستند و رفته رفته عقب بروند... اوباما بسیار زیرک است... حرف اصلی و کالای واقعی ایران یعنی غنی سازی را مطابق همان فرمول قبلی تحلیل کرد و سایر مباحث را آنقدر چرب کرد که کار روحانی سخت تر شد... به نظرم تغییر متن پس از سخنرانی اوباما اتفاق افتاده - به انگلیسی - و همین باعث شده بود که حرفها تکه پاره به نظر برسد... البته اگر حق مسلم و یکطرفه را به آمریکا بدهیم و معتقد باشیم که ایران باید بدون امتیاز گرفتن عقب نشینی کرد و یا مزخرفاتی مثل آخوندها همه از یک قماشند و من میدونستم و اینها، البته بحث دیگری است که در آن نظری ندام!
اونچیزی که باعث شد اوضاع به هم بریزه این بود که اوباما گفت که کری رو مامور برقراری رابطه با ایران کرده که باعث ترس تندروها شد و بازی رو به هم زدن.
تیمسار گرامی،
امشب در مهمترین بخش خبری روز (ساعت ۱۹) شبکه دولتی آلمان (zdf) درباره سخنرانی روحانی گزارش داد و اون رو مثبت ارزیابی کرد و هیچ اشارهای به روضههای اول سخنرانی نکرد و تنها بخشهایی که به برنامه اتمی و تحریمها بود رو پخش کرد. حتی یک پرفسور آلمانی هم گفتهها رو مثبت ارزیابی کرد و گفت که ایران برای ساختن اقتصادش نیاز به همکاری با دنیا داره.
گمان کنم که آلمانیها فیلتر گذاشتن برای بخش روضهها و اونو برای خوراک درون ایران میدونن ؛)
شما همیشه به همه امید میدید و کوشش میکنید که جریان رو هدایت کنید. حالا هم با اینکه روحانی بهتر میتونست باشه، ولی میتونیم امیدوار باشیم که دیگر کشورهای غربی هم مانند آلمان نیمی از گفتههای روحانی رو برای خوراک درونی دیدن و اون یکی نیمه رو برای خودشون میدونن.
ارادتمند
البته که من کمترین امید قابل استحصال را تصفیه می کنم برای شادی. اما نمی توانم از چیزی که وجود ندارد امید درست کنم برای سرشیره مالی. آنچه که مسلم است و تا اینجای کار روحانی یک فرصت طلایی را سوزانده بضرر ایران. زیرا که در جوی که ایجاد شده بود و با توجه به تمرکز افکار عمومی جهان به روی او حوزۀ دیپلماسی عمومی شدیداً حاضر بود در صورت ابتکار عمل روحانی بنفع او و بضرر غرب وارد میدان بشود. اما عدم جسارت روحانی در استفاده از این جو مثبت حالا موضوع به وضعیت خنثی رسیده است که ایران می خواهد با دولت های غربی مذاکره کند مثل یکی از ده ها و صدها مذاکره ای که بین کشورهای مختلف و همیشه می تواند جریان داشته باشد. حتماً همۀ دولت های غربی از این ناتوانی روحانی خوشحال خواهند شد و می توانند در مذاکرات پیش رو دست برتر داشته باشند در غیاب فشار افکار عمومی خودشان. و چه بهتر از این که ایران نتوانست یاران بالقوه و جدید به صحنه آمده اش در غرب - چه ایرانی تبار ها و چه غربی های اصیل - را بسیج نگه دارد پشت سرش برای فشار به دولت های غربی. روحانی ترسو و بدن ابتکار عمل و منفعل عمل کرد و دور را مجدداً داد دست غربی ها متأسفانه! آینده معلوم خواهد کرد که این غفلت سنگین چه تبعات منفی خواهد داشت در طرف ایرانی. یا...هو
من که بین تحلیل های منطقی دوره گرد و مطالبی که مربوط به دیپلماسی عمومی میشود و دلقک گفتند. به نظرم باختی که دلقک ازش صحبت میکنه بزرگتر از بردی است که دوره گرد منظورش است. روحانی در اوج بود و همه منتظرش، دقیقا بعد از ملاقات و کانون توجه شدن جهان می توانست از موضع قدرت اتفاقا صحبت کند و نشان بدهد که ایران ایرانی نو است، که دیگر دنبال سلاح اتمی نیست و لذا دیگران هم به طور غیر قانونی به توقف غنی سازی تأکید نکنند. و بعد از اون میتوانست اگر کارشکنی ای صورت بگیرد گردن غربی ها بیاندازد. و تازه بعد از اینکه به قول معروف تیم امریکا به کلی وارد مذاکره با ایران میشد هرینه این شکست براشون خیلی زیاد میشد و دیگه جلو دهن نتانیاهو را نمیتوانستند بگیرند. به نظرم کسی که ریسک بیشتری داشت میکرد اوباما بود، خیلی روشن گفت که وزیر امور خارجه اش را مأمور کرده و لذا تا اینجا اعتماد کرده به ایران، روحانی یک مشت حرفهای کلی و مبهم زد که همش باید ازشون نتیجه گیری کنی تا متوجه منظورش بشی حتی در قسمت دوم.
فقط دلقک جان، بی بی سی یک مقایسه کرده (کلیپ) بین حرف های روحانی قبل و بعد از انتخابش، خودش میگوید که دنیا متأسفانه بر اساس قدرت و نه حق و جمعیت کشورها میچرخد، و ما باید قدرت ملی مان را افزایش دهیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یو اس آ تودی نوشت:جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت: اوباما از اینکه با حسن روحانی رئیس جمهور ایران دیدار نکرد، ناامید نیست.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، وی افزود: مسئله مهم در مذاکرات آن است که ایران تایید کند که به دنبال ابزارهایی برای تولید سلاح هسته ای نیست.
سخنگوی کاخ سفید اضافه کرد: اوباما اماده ی هرگونه دیدار غیررسمی با روحانی بود و همچنان آماده ی گپ و گفت است اما این حقیقت نباید پنهان بماند که ایران در حال سیگنال دادن در مورد امادگی برای مذاکرات عمیق است.
وی ادامه : ما نباید از تصمیم ایران به عدم دیدار تفسیر غلط داشته باشیم.
کارنی گفت: رئیس جمهور معتقد است که مهمترین مسائل در خصوص رابطه ایران با جامعه بین المللی از جمله آمریکا مسائلی است که باید از طریق مذاکراه بر سر برنامه هسته ای حل شود.
در مورد دیدار اوباما - روحانی هم اتفاقا به نظرم کار درستی کردند... ببینید از منظر ادئولوژیک به قضیه نگاه نکنید... ایران سی و چند و سال است که هویتش را در مخالفات با آمریکا تعریف کرده... حالا نباید انتظار داشت که به یکباره تغییر جهت بدهد و کل هویتش را نفی کند... البته حرف دلقک را می فهمم ولی به نظرم تیم دیپلماتیک روحانی با توجه به جمیع اوضاع بسیار خوب و مسلط عمل کردند... به هر حال باید سطح انتظاراتمان را محدود نگه داریم و به آینده امیدوار بمانیم... یادمان نرود که باید امتیاز بدهیم و به هر حال می دهیم... مساله بر سر گرفتن امتیاز و میزان این امتیازات است و فکر می کنم روحانی با توجه به این نکته ی دوم عمل کرد وگرنه امتیاز دادن و کوتاه آمدن را که همه دیگر علنی دارند فریاد می زنند در داخل...
دلقک عزیز، باید همه زوایا را دید. آیتالله مصباح یزدی بعد از این سخنرانی، پیروزی روحانی در انتخابات را تدبیر خداوند خواند. توجه کنید که ایشان از تندروترینها هستند اما آقای روحانی هم توانست زمینه توافق برد برد را باز کند هم این که افرادی نظیر مصباح را در خط آیتالله هاشمی قرار دهد. مطمئنم شما هم جز این نمیخواهید که تمام علما به درک برسند به همین دلیل هم هست که خودتان به ائتلاف با رهبری افتخار کردید و باز هم به همین دلیل است که دوستان خوبی چون محمد رهبر عزیز و هادی یاسمنی نازنین در روز آنلاین این گونه رهبری را قهرمان معرفی میکنند. باید شجاعت کسانی مثل آیتالله خامنه ای و مصباح یزدی را ستود و زود نا امید نشد.
اگر گفته های الن ایر را با برنامه افق دنبال کرده باشید متوجه شدید که ملاقات با اوباما و دست دادن و این قبیل کارها فقط از دیدگاه ایرانیان مهم است و ولی غیر. الن ایر در این مصاحبه از قول آمریکا اعلام کرد که اینکه این ملاقات صورت نگرفه مهم نیست و نظر آمریکا نسبت به سخنرانی روحانی بسیار مثبت است. آنها منتظر صحبت های ظریف با 5+1 هستند و میشه گفت حتی حرفها و مزاکرات ظریف براشون از شخص روحانی مهم تر است.
روحانی ضعیف عمل کرد. داشت درس اخلاق میگفت و کم مانده بود در آخر طرح جهانی هم بدهد.
بابا جان از نظر دنیا ما ناقض چند قطع نامه و خلافکار محل هستیم شما میخواهی به قاضی پرونده درس اخلاق بدهی؟
متاسفم...
ناشناس محترم.
شما خواسته ای را بمن نسبت داده اید و نوشته اید:
"... مطمئنم شما هم جز این نمیخواهید که تمام علما به درک برسند..."
اگر دو تا فتحه را بالای "د" و "ر" کلمۀ درک را فراموش نمی کردی نقلت از من کاملاً دقیق بود. اما اینکه خامنه ای و مصباح و نوری همدانی و هر مجتهد مهم تشیع و هر مفتی بزرگ اسلام بتوانند به درک مدرنیته و پذیرش تغییر و کنار آمدن با تجدد برسند محال قطعی است و بهترین آرزوی من برای روحانیان محترم دست شستن از قدرت سیاسی و هدایت مردم است و مشخصاً برای مصباح و خامنه ای هم آرزوی تعجیل در "دَرَک" دارم. زیرا ایندو مثل ویروس سرطان عقب ماندگی و تحجر علاجی بدارو و درمان و جراحی حتی ندارند و باید از خدا راحت شدنشان را خواست. انشاءالله و آمین. یا...هو
بسيار عالي. من هم راضي نبودم و تحليل شما به من فهماند كه مشكل سخنراني از چه بوده است.
دلقک جان من هم وقتی صحبتهای شیخ کلید ساز را شنیدم با اینکه به زبان مادریم صحبت میکرد از قسمت نخست آن چیزی دستگیرم نشد و مدام در فکر مترجم بیچاره بودم. اما گفتم شاید مشکل از من بوده و آمدم اینجا تا شاید شما از دل صحبتهای ایشان نکاتی دیده باشی که دیدم اوضاع جنابعالی بدتر است. به هر حال به نظرم شما هم زیادی نا امید نباش روحانی و امید زیادی به این شیخ نبند او فقط محمود تحت ویندوز است و فعلا برای تجدید نیروی ما کافی است
ارسال یک نظر