۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

خوانش تصویری مقایسه ای مصاحبه های تلویزیونی رؤسای جمهور ایران.


این نوشته را بسیار می پسندم و از روزنامۀ اعتماد آورده ام اینجا تا کسانی از شما که حوصلۀ روزنامه خوانی ندارند و یا معمولاً به اخبار و گزارش های سیاست بزبان کلاسیک را توجه می کنند و  می جویند و می خوانند هم تغییر ذائقه ای داده باشند بسمت امیدهای هنر شناسان و سمبل خوان ها و تصویر فهم ها و هم یاد بگیرند که تا کجا باید دقت کنند هنگام دیدن ها و شنیدن ها و خواندن ها. این نوشتۀ تورج صابری وند نکته سنج و هنرشناس آدرس می دهد که چگونه حرف ها و ناگفته ها می تواند در آرایش صحنه ها به بیننده و شنونده منتقل شود.
نشانه‌شناسي سياسي
|تورج صابري‌وند|

در نشانه‌شناسي، هر چيزي مي‌تواند يك نشانه باشد و هرنشانه‌‎يي معناي ضمني دارد كه به چيزي بيش از خود ظاهري آن دلالت مي‌كنند. نشانه‌ها در بسترهاي مختلف، به معناهاي متفاوتي اشاره مي‌كنند. تصوير يك لامپ مي‌تواند در جايي نشانه‌يي از يك ايده خلاق باشد و در جايي ديگر نشانه الكتريسيته. اما همين لامپ در جهان سياست معناي متفاوت‌تري به‌خود خواهد گرفت كه سرخط خبرها، معناي آنها را ساده‌تر خواهد كرد. «در»، «پنجره» و «چراغ»؛ اشياي ساده‌يي هستند كه در مصاحبه‌هاي تلويزيوني سه رييس‌جمهور ايران دلالت‌هاي معنايي مهمي به‌خود مي‌گيرند. در مصاحبه‌هاي كريستين امان‌پور، خبرنگار سي‌ان‌ان با محمد خاتمي كه همواره روسري‌ برسر داشت، در، چراغ و پرده حضوري قاطع داشتند. اما درها بسته‌بودند. چراغ‌ها يا خاموش بودند يا اگر نوري داشتند در فضايي تاريك به سر مي‌بردند، چنان‌‌كه نتوانسته بودند فضا را روشن كنند. تصويري از گفت‌وگوي خاتمي و امان‌پور ثبت شده است كه در اتاقي تاريك نشسته‌اند اما آباژوري پشت سر خاتمي هست كه مي‌كوشد فضا را روشن كند. در عكسي ديگر خاتمي و امان‌پور هر دو بي‌هيچ زاويه‌يي، در برابر هم نشسته‌اند و چهره هر دو خندان است و فضاي اتاق روشن و درخشان. چنان‌كه روشن و خاموش بودن آباژور طلايي نامعلوم است. اما پرده كشيده شده‌يي، تمام پس‌زمينه را از آن خودكرده است. تصوير ديگر، مربوط به دفتر رياست‌جمهوري ‌است كه پشت‌سرشان در و چراغي ديده مي‌شود. در بسته است و چراغ‌ها خاموش. اما همين خبرنگاردر برابر رييس‌جمهور پيشين ايران، بي‌‌آنكه حجابي بر سر داشته باشد، با لباسي سرخ در صندلي راحتي نشسته بود. در پس‌زمينه‌ اتاق تنها «ديوار» بود بي‌آنكه ردي از در، پنجره، يا چراغ داشته باشد. در گفت‌وگوهاي احمدي‌نژاد با لري كينگ هم همين فضا بود. پشت سرش يا ديوار بود يا پرده‌هاي ضخيم كشيده‌ شده. آنچه پشت پرده بود پنهان بود. زمين هم با طرح سلول‌هاي مثلثي كوچكي فرش شده بود. در فاصله بسيار نزديكي ميان لري كينگ و احمدي‌نژاد ميزي هست كه ليواني سفيد

به سمت كينگ، سنگيني مي‌كرد. اما حسن روحاني در نخستين مصاحبه تلويزيوني‌اش با يك شبكه خارجي، در حالي كه مطمئن به پشتي صندلي تكيه‌داده، دست‌ها و پاهايش حالتي آرام دارند و «آن كاري» خبرنگار ان. بي. سي در حضور رييس‌جمهور لبخند خفيفي دارد و نگاهي مودبانه. صندلي خبرنگار، به خط متقارتي كه فرش ايراني زير پاي‌شان كشيده است، نزديك‌تر است. گويي طرف خارجي براي گفت‌وگو نزديك‌تر آمده است، با كفش‌هاي پاشنه بلند تا شايد هم قد طرف ايراني باشد. آن كاري و دكتر روحاني، روبه‌روي هم، در اتاق بزرگي نشسته‌اند. دور و اطراف‌شان نه چيزي مزاحم است و نه ميزي در ميان كه دست و پاي‌شان را گرفته باشد. لباس‌طرف خارجي و ايراني هم‌آهنگ‌اند، هردو بر تن سياه و بر سر، سفيد پوشيده‌اند و بالاي سرشان چراغ‌هايي روشن است. پشت‌سر دري ديده مي‌شود، همان در دفتر رياست‌جمهوري كه در گفت‌وگوي امان‌پور با خاتمي بسته بود، اما روحاني آن را به تمامي گشوده است و از مذاكره سخن مي‌گويد. در به سالني بزرگ‌تر باز مي‌شود و از دور، پنجره‌يي مي‌بينيم با پرده‌يي نيمه گشوده كه روشني روز را نشان مي‌دهد. بالاي سر اين پنجره پله‌يي است كه چشم را به بالا مي‌برد، پله‌ها را كه بالا رويم پنجره‎ بزرگ ديگري مي‌بينيم، بي‌پرده. تنها توري سفيدي روي آن است كه روشني روز را به وضوح در آن ببينيم. اين پنجره‌يي است كه دفتر رياست‌جمهوري ايران را روشن مي‌كند. با اين حال روحاني تمام چراغ‌هاي دفترش را روشن كرده است. گرچه برق و انرژي بيشتري صرف مي‌شود اما خانه را روشن مي‌كند.

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

روحانی با ظاهر سازی وارد میدان مذاکره با غرب شده است . یعنی نفی واقعیت های خشن داخلی و پوشاندن لباسی از تمدن و فرهنگ بر اندام حکومت خامنه ای. این کار را خاتمی نیز با طرح گفتگوی تمدنهایش انجام داد و8 سال مردم دنیا را فریب داد.مشکل مذاکره با غرب قبل از انکه یک مشکل خارجی باشد یک مشکل داخلی است. یعنی او باید یک سری مشکلات داخلی را حل کند تا بازتاب آن مشکلات خارجی را حل کند.از کوزه باید همان برون تراود که در اوست.در روزنامه های خارجی مقاله نوشتن و در باب آزادی و احترام به حقوق متقابل داد سخن دادن مشکلی را حل نمی کند.مسلما آزادی 8 زندانی سیاسی اثر بیشتری از اینگونه مقالات داشت و ادامه آن مردم دنیا را به این نتیجه خواهد رساند که این یک حرکت واقعی در جهت ایفاد حقوق بشر در ایران است.

ناشناس گفت...

یکی از افتخارات روحانی, فریب کشورهای غربی در مذکرات گذشته اتمی است. همزمان که او مشغول مذاکره بود, همزمان خامنه ای در حال بسط تاسیسات اتمی اش بود . این بار نیز بنظر می آید به همین منظور وارد شده است . شیخ حسن نصرالله و اسد توی صف هستند تا کی تحریم ها برداشته شوند!

ناشناس گفت...

تو مصاحبه خاتمی فاصله شون 4 متر بود تو این مصاحبه 2 متر. فکر کن اگه با همین فرمول ادامه پیدا کنه، تو مصاحبه ی بعدی چه پوزیشن باحالی میشه. مخصوصا از همین نما

ناشناس گفت...

روحانی به گونه ای وانمود می کند که گویی بر سر میز مذاکره دارای شرایطی برابر با طرف های مذاکره کننده است! مثلا هر گونه پیش شرطی را نفی می کند! و یا خواستار قدم های عملی از طرف مقابل که بکلی دست بالا را دارد می شود! معلوم نیست اهرم های فشار او در سر میز مذاکرات چیستند که اینگونه شرایط و حدود معلوم می کند. گویی این طرف های مقابل او هستند که در تحریم هستند و محتاج دلار نان شب خود هستند نه دولت فخیمه خامنه ای! اگر بخواهد ماجرای عراق تکرار شود مدتها او را دوول خواهند داد در حالی که عقربه های زمان بشدت بر علیه دولت او در گردش است. اگر طرف های مذاکره کننده بو ببرند که همه این ها یک بازی تازه است ,مانند ماجرای عراق حداقل 10 سال او را بازی بی سرانجام خواهند داد.

Dalghak.Irani گفت...

بنظرم رسید که سه فقره از این کامنتها را یک خواننده گذاشته با مضامین یکسان. می توانستید همین حرف ها را در یک کامنت هم بنویسید. بهر حال در پاسخ می گویم که اولاً روحانی یک سری بپای داخلی دارد اول از همه خود رهبر و سپاهش و باید با لحنی صحبت کند که آنان وحشت نکنند. ثانیاً هیچ سیاستمداری در هیچ کشور اعشاری و فزرتی هم هنگام اعلان موضع علنی بدریوزگی و بما رحم کنید و ما بدبخت هستیم و این قبیل تحقیر پذیری ها اقدام نمی کند. ثالثاً ایرانی های مخالف رژیم جمهوری اسلامی - از جمله خود من - هم حتی حاضر نیستیم روحانی بنام ایران از سر در ماندگی و ضعف با هر پدرسوخته و ابر قدرتی هم مواجه شود. رابعاً دنیا دیگر همان دنیای 7 - 8 سال پیش هم نیست و کرک و پر خیلی ها ریخته یا در حال ریختن است و حداقل رؤسای فعلی جهان دنبال مصالحه هستند و زور و حوصلۀ جنگ ندارند و حاضرند با شرایط منصفانه تری با دیگران و از جمله ایران وارد مذاکره و معامله بشوند. و خامساً مذاکره را پشت درهای بسته انجام می دهند و نه در پشت صفحات تلویزیون یا روز ملی ارتش. لذا زیاد نگران نباشید اگر ایرادتان از سر دلسوزی است به روحانی اعتماد بکنید. یا...هو

مانی گفت...

شاید خوانندگان بد بین هم درست بگویند ولی باید به این صحنه آرایی هم توجه داشت و به نویسنده این که این صحنه آرایی را به زیبایی توصیف کرده آفرین گفت ویک مرسی به دلقک که این نوشته را اینجا گذاشته که ما بخوانیم ولذت ببریم از کار ایرانیها.خودمانیم موجودات پیچیده ای هستیم همه کارمان با ایهام همراه است و برای خیلی ها مان سخت است که بپذیریم این آخوند ها هم در ایران بزرگ شده اندوبیشتر به خودمان شبیه اند تا به اجداد عربشان و بازمانده های کنونی آنها که هنوز هم از اینکه جلوی دوربین سر ببرند افتخار میکنند و جگر سرباز خودشان رادر میاورند و میخورند. میخواهم بگویم آخوند ها مانند صدام و اسد نخواهند شد نشانه هایش بسیارند میخواهید بگردید وپیدا کنید میخواهید در همان چنبره بد بینی ابدی ایرانی بمانید. مهم این است که همین آخوند ها از جنگ بپرهیزند و آرام آرام ایران را از این بدبختی های خودساخته شان رها کنند و یلاخره ما مردم هم هستیم و زنده ایم و نخواهیم گذاشت بلای عراق وافغانسان و سوریه بر سرمان بیاورند. که به نظر من یکی از مهم ترین دلایل کوتاه آمدن آخوند ها این است که بعد از این همه سال فهمیده اند که مردم آنها را در آن راهی که خودشان میخواهند پشتیبانی نخواهند کرد و دو دسته و چند دسته نخواهند شد و به کشتن همدیگر بر نخواهند خواست. بنا براین این صحنه آرایی را از چشم مردم ببینید نه آخوند ها تنها. این بهترین صحنه و توصیفی است که میتوان از خواست مردم ایران برآورد کرد.

ناشناس گفت...

ای یاهو!! اگر به توصیه های شما میخواستیم عمل کنیم الان سردار قالیباف رییس جمهور ما بود که اصولا مرد مذاکره نبود! ؟ بگونه ای وانمود می کنید که انگار ایران به نان شب خود محتاج نیست!اگر اینگونه است پس علت این نرمش قهرمانانه از کسیکه به یک دنده گی و لجبازی معروف است چیست؟ ثانیا شما وانمود میکنید که حمایت از ظاهر سازی ها روحانی عین وطن پرستی است!! و مایلید یکبار دیگر سر مردم ایران کلاه برود تا مثلا آبروی ظاهری ایران حفظ شود. با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود.رویه شما به اینجا ختم می شود که دوباره پس از مقداری بازی دیپلماتیک باز همان آش و کاسه سابق تکرار شود.من وطن پرستم یا شما؟ می گویند یکبار یک پیرزن کنار خیابان ایستاده بود و یک تاکسی را صدا زد و گفت اوی مرتیکه ! میخواهم بروم اون کله شهر ! اگه پنجاه تومن بهت بدم منو می بری؟! راننده تاکسی پیاده شد و گفت آخه ننه جون من به چی چی تو دل خوش کنم؟ به اون قشنگ حرف زدنت و یا قیافه خوشگلت یا به اون پول زیادت و یا اون راه کمت!!طرف های مذاکره کننده به چه چیز خامنه ای باید دلخوش کنند؟!! بحث جنگ هم نیست که شما حرف را فورا بسمت جنگ می پیچانی. بله دولت های جهانی حال جنگ ندارند ولی حال تحریم که دارند! کمترینش این است که تحریم ها را بر نخواهند داشت ببینم آنوقت روحانی چکار خواهد کرد؟ خشت اول را باید منظقی و صاف گذاشت تا این دیوار تا به ثریا کج نرود! حمایت شما از این قبیل ظاهر سازی ها بجز اینکه مشکل را پیچیده تر کند ثمره دیگری ندارد. وطن پرستی به نتیجه است نه به دلخوش بودن به مسکن ها.باید روحانی را تشویق به انجام کار اصولی در داخل کرد.

ناشناس گفت...

روحانی با شعار "جلب اعتماد" وارد مذاکرات شده است. متاسفانه "اعتماد" تکه کاغذ صافی است که اگر چروک خورد دیگر صاف کردن آن امکان ندارد.روحانی یکبار سابقه فریب در مذاکرات گذشته خود را دارد. اگر این امر بخواهد این بار نیز تکرار شود بسیار خطرناک خواهد بود.

ناشناس گفت...

برای اینکه ببینید چقدر احتمال فریب در این مذاکرات بالاست, بدقت به مصاحبه روحانی گوش کنید و ببینید چطور با افتخار فریب هایی را انجام داده است را شرح می دهد.این چهره واقعی اوستو ترفند هایش.ولی هشیاری مردم ایران می تواند او را در جهت توسعه سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی بخدمت بگیرد. اگر او دست از پا درازتر از مذاکرات برگردد و خامنه ای مجبور شود برای دور بعدی مذاکرات زندانیان سیاسی را ازاد کند و طبق معاهدات بین المللی از تاسیسات اتمی اش شفاف سازی کندآنگاه یک پیروزی بزرگ برای مردم ایران بدست آمده است. او لازم است دست خالی برگردد تا با رهبر شاخ تو شاخ شود! راه نجات ایران در توسعه سیاسی است و توسعه سیاسی در شکستن جو امنیتی و آزادی زندانیان سیاسی است .این احتمال هم وجود دارد که خامنه ای دارد اوضاع را محک می زند اگرشد یک جام زهر تقلبی را سر بکشد و اگر نشد جام زهرحقیقی را. فعلا تلاش خواهد کرد بدون اینکه امتیازی بدهد با زبان بازی روحانی خود را از تحریم ها برهاند واگر مذاکرات شکست خورد آنگاه مجبوراست حقیقتا تسلیم شود. لینک سخنان روحانی این است .http://www.youtube.com/watch?v=flbO9J5jFwg

بهروز‌--_س گفت...

سلام دلقک، من همیشه اینجا حاضر هستم ، هر چند که کامنتی نگذاشته‌ام خیلی‌ وقت است ، چون فکرم به چیزی قد نداده بود. اما در مورد این اولین برخورد شاید دوستانه بین ایران و آمریکا، فکر می‌کنم که حکومت جایی‌ برای درویی و فریب ندارد، چون اولا در پوزیشن خوبی‌ نیست برای رماندن غرب و ثانیا میداند که غرب حتی از زیر لحاف او هم باخبر است. به نظرم در این مواجهه این آمریکاست که می‌خواهد سر ایران را شیره مالی‌ کند به واسطه موقعیت ننگینی که ما داریم الان. حکومت هم ۲ راه بیشتر ندارد یا اینکه ننگی دیگر بر تارخ این مملکت حک‌ کند و جام زهری بخورد کشنده تر از جام قبلی‌ در زمان حضرت امام، یا اینکه مقاومت کند و بیشتر در این باتلاق فرو برود. این بازی برای ما دو سر باخت است. غرب و شرق دارند با ما بازی میکنند و ما را وسیله تسویه حسابهای خود قلمداد میکنند. بیچاره ما ملت که بایستی‌ خفتی را بکشیم که هیچ دخالتی در عامل آن نداشته ایم. من فکر می‌کنم که این بازی به این زودی ختم به خیر نشود برای ما مردم.کاهش بهای دلار هم از ۳۱۵۰ به ۲۹۵۰ (یعنی‌ حدود ۷%) هم مبین همین است که جامعه خیلی‌ خوشبین به این حرکات نیست ، در حالیکه اگر خوشبین تر به قضیه نگاه میکرد دلار بایستی حداقل تا مرز ارزش دولتی آن پایین می‌آمد. من خودم بارها گفته‌ام که دلار در ایران نبایستی بیش از ۱۰۰۰ تومان باشد و هر آنچه بیشتر است نه‌ از سر اقتصادی که روانیست.مرسی‌

رضا گفت...

دلقک، به تو می گم اما خطابم به تو نیست. ساده هم یمگم عین یه بچه و با یه لحن سطح پایین و عامیانه:

چرا بعضیا نمی فهمن روحانی نمی تونه الان یه چک بخوابونه تو گوش خامنه ای و بساط عیش و نوش رو راه بنذازه و ایران رو بکنه گلستان!؟ عجب توقعی دارن بعضی به خدا. مهد کودک هم با تفکر اینا اصلاح نمی شه.

سه چرخه گفت...

من شخصا دوست داشتم روحانی با قدرت چانه زنی بالاتری برای مذاکرات عازم میشد، ولی گویا وضع اقتصاد بحرانی است، اما همین که اوباما گفته ایران باید نشان بدهد که برنامه هسته ایش را نظامی نمیکند پوئن علنی و بسیار واضحی است که به ایران داده به نظرم، حالا در مقام حرف فعلا. و شانس دیگر به قول شما دلقک، اوباما است به طور واضح و امیدوارم ایت الله خامنه ای هم این را فهمیده باشد که در این اوضاع حضیض ایران اینقدر با اینها مدارا میکنه. بابک زنجانی در مصاحبه با آسمان(؟) گاف داده یا نه نمی دانم، گفته از زمان تحریم شدن خودش -که فکر کنم2 ، 3 ماه میشه- ایران 4 5 میلیون بشکه بیشتر نفت نفروخته. که نمیدانم اغراق شده است یا خیر، یعنی تولید 4 -5 روزش هم نتوسته بفروشه، که اگر اینطوری باشه مملکت داره از ذخایرش اموراتش رو میگذرونه. میگم، چه این حرف این آقا درست یا اشتباه محض، یک نسبتی که با واقعیت داشته باشه گویای اوضاع خرابی است. تنها برگ های ایران، فعلا فکر میکنم، سپاه قدس و قدرت سنگ اندازی در تمام برنامه های امریکا در خاور میانه است. که اون رو هم با ادامه تحریم ها میتونن فلج کنند فکر کنم، فقط می ماند اینکه اوباما میخواهد کارهایش را در این 3 سال باقیمانده تمام کند.

ممنون بابت متن آرمان، خیلی جالب بود. جزییات به اون شدت رو نمی دانم، ولی واقعا جالب بود اون دری که باز بود و زاویه دوربین و دو چراغ بالای سر دو طرف.

حالا من یک سوال اساسی دارم، هرکس جواب بدهد ممنون میشم، این تنظیمات رو معمولا کی انجام میده؟ خبرگزاری یا مشاوران مطبوعاتی دولت؟

ناشناس گفت...

سه چرخه جان چیزی گفتی که من هم وحشت کردم! اگر واقعیت داشته باشد روحانی وقت زیادی برای بازی دیپلماتیک و چانه زنی با غرب ندارد.یعنی تا بیاید بازی را شروع کند ناگهان خبر خواهد رسید که بیمار مرد!! دیروز دیدم که با همه این تفاصیل هنوز هم روحانی از قمپوز در کردن دست بر نداشته و گفته غنی سازی حق مسلم ماست!! یعنی برگشتن به همان موضع اول کار!! و یا خواندم که در مقاله اش نوشته انرزی هسته ای بخشی از هویت ایرانی است!!چرخه سوخت اتمی چه ارتباطی با بحث هویت دارد؟!! یعنی اگر ما انرژی هسته ای نداشته باشیم هویت نداریم؟!!! یعنی حافظ و سعدی و مولوی و مردمی که انرزی هسته ای نداشتند هویت نداشتند. ابتدا که خواندم باورم نشد که حسن روحانی این حرف را زده باشد.

سه چرخه گفت...

ناشناس گرامي، اون حرف ها رو روحاني در جمع نظاميان زده بود، ميشه ازش صرف نظر كرد، روحاني در قبال خارجي هاي تيز اعتقاد داره حرفتو بزن كارتو بكن(البته خدا نكند اينبار) حالا در مقابل يك مشت سپاهي بي سواد معلوم است كه به دلخواهشون صحبت ميكنه.

ولي دلقك جان من خيلي اميدوار شدم الان با خواندن مقاله خاتمي در گاردين، به نظرم اين نشون ميده نه تنها جامعه ما در اين انتخابات نشون دادند پيشرفت كردند، حتي سياستمداران دلسوز كشور نيز بازي در عرصه بين المللي را خوب فرا گرفتند، و به اين اعتماد به نفس رسيدند كه در سطح جهاني منفعل نباشند و ذره ذره به اهدافشون برسند، همون طور كه مردم به اهميت تلاش مداوم و فراگير كه همگي احساس مسوليت كنند دارند مي رسند. مقاله روحاني، اكنون مقاله خاتمي در گاردين، مصاحبه ن ب س با روحاني، چيزايي هستند كه اسراييل به تهاجم تبليغاتي ازش تعبير ميكنه. شما اضافه كن ملاقات قطعي ظريف و ضد جنگي مثل كري، و البته تشكيل به زودي اتاق بازرگاني مشترك ايران و امريكا رو. به نظرم همه اين پيشرفتها حاصل انقلاب نكردن هست و به قول فوتبالي ها فرصت دادن به مربي تيم :-)

به نظر شما دلقك اوضاع خوب پيش ميرود يا اينكه باز هم اين اسراييلي ها يا تندروها از دستهاي پشت پرده استفاده مي كنند و احمقي مثل جورج بوش ايران رو محور شرارت خواهد خوند، من ميگم اگر همه چيز به اين خوبي ميتونست پيش بره فقط مشكل احمدي نژاد بوووووود تا حالا؟ به نظر ميرسه كه بود واقعا، نميتونم بگم خدا لعنتش كنه چون به تابوشكني هايي كه كرد اعتقاد دارم. و اينكه اين سوال رو لطفا جواب بدين، سلامي از سپاه گفته سر هسته اي نرمش نداريم، اين صددرصد مخالفت با خامنه اي است، وگرنه چه مسله اي از هسته اي مهم تر براي ايران، خامنه اي كه نگفت بدنتونو نرمش بدين كه؟ اين نشون نميده كه ديگه سپاه از خود خامنه اي هم گنده تر شده؟ منطقي نيست آخر، شايد خود خامنه اي دوست داره ذهن مردم رو بازي بده، از يك طرف آدمي هم نيست كه غرورش بهش اجازه اين طور بازي كردن با ذهن مردم رو بده كه يك فرمانده بياد مخافش حرف بزنه در مهم ترين موضوع كه شكل تو دهني هم بگيره، من نميونم چرا حرفهاي سلامي هيچ جا صدا نكرد، يا من الكي حساسم.
ممنون ميشم.

به اميد خبرهاي بهتر در چند روز آينده.

دوره گرد گفت...

دلقک عزیز و رفقا...

دوست دارم خوشبین باشم ولی حقیقتش را بخواهید فکر می کنم ته ماجرا یک جا گندی بالا می آید و نمی شود آنچه باید بشود... همینطور مرض فاجعه گرفته ام و منتظرم یک اتفاقی بیفتد... آخر پذیرشش دشوار است که روسیه، سعودی ها و حتی ترکیه بنشینند تا ایران روابط را با آمریکا گرم کند.. ایران در جایی از این منطقه قرار گرفته که اگر با آمریکا باشد و آمریکایی ها بتوانند به او اعتماد کنند آنوقت می شود پایگاه و جایگاه و متحد اصلی آمریکا و این نه عربستان را خوش می آید و نه اسرائیل و ترکیه و نه روسیه که آخرین پایگاه خاورمیانه ای خود را هم از دست می دهد... بگذریم از دوستان و حضرات داخلی که با کم شدن تحریم ها و فضای باز حاصل از بهبود روابط حوزه قدرتشان محدود می شود و ترکیب این دو گروه در خارج و داخل بسیار خطرناک است...
امیدوارم اشتباه کنم و شکاف جدیدی باز نشود و اتفاقی نیفتد چون فکر می کنم این آخرین فرصتمان باشد...

Dalghak.Irani گفت...

دوره گرد.
زیاد بدبین و نگران نباید بود. زیرا که عربستان فقط بحماقت ایران خامنه ای بود که گنده شده است و الا نه استعدا گنده شدن دارد و نه لیاقت آن را. ضمن اینکه امریکا و غرب ایران را حلوا حلوا می کنند در مقابل عربستان. یادمان باشد که هنوز هم حتی یک تبعۀ ایران در ترورها و خرابکاری های بین المللی مشارکت مستقیم و فیزیکی نداشته است. اما ترکیه هم سدی نخواهد شد در مقابل ایران زیرا که ترک ها در اقتصاد ملی و تولید حداقل 15 - 20 سال از ایران جلوتر هستند و ایران نفتی و تنبل و بدون حکومت تمام مدرن تا اطلاع ثانوی زخمی بمنافع آنان نخواهد توانست زدن و ترکیه از یک ایران آرام تر و مشغول بهسازی و رفع عقب ماندگی های وحشتناک خودش زیان عمده ای نمی بینند در کوتاه مدت. و در دراز مدت هم انان امیدوارند که اروپایی شوند و غیر قابل دسترس براحتی از سوی رقیبان منطقه ای. غرب هم منافع زیادی بدست خواهد اورد از ایران مداراگر و نرمال و هر کدام از رقبا پررویی کند غرب می تواند با تقویت ایران پاسخ متقابلی بدهد به انان مثل افزایش تولید نفت ایران در برابر عربستان. دنیا ایران را دوست دارد چون می داند که اگر از شعار و گنده گوزی دست بردارد مهمترین کشور منطقه است که با لیبرالیسم و تمدن و مدرنیته همخوان و همراه خواهد بود. یا...هو