روز خنده و ترکاندن ایران. بیش باد انشاءالله
تخصص و افتخار من تا اکنون در این بوده است که به پیشباز وقایع می رفته ام و تحلیل هایم وقایع آینده را - از چند سال تا چند روز - بازگو و پیش بینی می کرده است. و خوشحالم که علی رغم هیاهوی برخی خوانندگان گذری و سطحی در عدم فهم زیربناهای تحلیلی من هر آنچه در سه سال گذشته نوشته ام و در امهات موضوع تا حدود نود درصد با واقعیت اتفاق افتاده در صحنۀ سیاسی ایران و جهان همخوان و منطبق بوده است. کما اینکه آخرین تحلیلم از جنگ منطقه و در روزی که همه وقوع جنگ را قطعی می دانستند درست و منطبق با هرآنچه گفته بودم محقق شده است. زیرا موضوع سوریه را که به ماجرای کوبا و اتفاق بین امریکا و اتحاد جماهیر شوروی در سال 1962 ماننده کرده بودم (اینجا) - بدون کم و کاست اتفاق افتاد - در کوبا خروشچف سکوهای پرتاب موشک اتمی را برچید و در اینجا پوتین سکوهای پرتاب موشک های شیمیایی را و ماشه ها کشیده نشد - لذا سخت مقاومت می کنم که تفسیر سیاسی کلاسیکی ننویسم از موضوعات روز. زیرا اینکار را همۀ مفسران سیاسی دارند انجام می دهند در داخل و خارج و بهتر و بیشتر از من هم مسلط و با سواد و تحلیلگرند. اما حالا برای خالی نبودن عریضه و در حالیکه خبرها سمت و سوی امیدوار و رو به گشایشی را نوید می دهد می خواهم یک شبیه سازی مورد ادعای آیت الله خامنه ای را بنویسم بعنوان هم فال و هم تماشا:1- آیت الله خامنه ای در دیدار برنامه ریزی شده ای یکباره و بدون سابقه در تقویم سالیانه اش با سپاه پاسداران سعی کرده است که پونیفورم امام حسینی اش را بکند و به لباس برادر بزرگتر او امام حسن ملبس بشود. او گفته است که توان جنگ نداریم و باید تسلیم واقعیت شد و حالا که از راه جنگ نابرابر حسین بن علی راه بجایی نبردیم راه "نرمش قهرمانانه"ی امام حسن را برمی گزینیم - چه بسیار مدل های همه جوره که در افسانه های تاریخ دین و مذهب داریم برای چرخش های 180 درجه ای و حقنۀ آن به امت همیشه در صحنه - در حالیکه در موضوع صلح امام حسن و معاویه نه نرمشی وجود داشت و نه قهرمانی و مجموعه اش حکایت از یک تسلیم از سر ضعف بوده است و نجات لذت زندگی امامانه! که آن هم نهایتاً میسر نشد برای امام دوم؛ و زهر داخلی جای جنگ خارجی را گرفت برای میراندن.
2- اما بنظرم می رسد که این تعبیر و تغییر آیت الله خامنه ای در همان کانتکست رویارویی امام حسین و یزید بودنش بهتر و دقیقتر خوانده می شود تا در متن سازش امام حسن و معاویه. منتها با این فرق که یزید و امام حسین هنوز بصحرای کربلا وارد نشده اند و در حال چانه زنی قبل از شروع جنگ نهایی هستند:
الف- معتبرترین روایت از روزهای قبل از جنگ دشت کربلا - همه مان بکرات شنیده ایم از آخوندها و حتی یکنفر هم نقیض آن را نگفته است - چنین بوده است که وقتی امام حسین راهی کوفه شد و دید برخلاف تبلیغات مشهور مردم منطقه قصد همراهی با اورا ندارند در مقابل یزید؛ از یزید خواست که اجازه یابد تا از همان راهی که آمده بود برگردد بمدینه و "شتر دیدی ندیدی" بشود. اما لشکر یزید در یک عملیات گاز انبری کلیۀ راه های عقب نشینی را بستند و از اجازۀ "بازگشت قبل از بیعت" ممانعت و مخالفت کردند. در اینجا بود که جنگ تحمیلی راه افتاد و امام حسین سپاه پاسدارانش را فراخواند و به آنان گفت که گیرافتاده ایم و ناچار باید بجنگیم و مطمئن باشید که کشته می شویم.
ب- آیت الله خامنه ای اینک در مرحلۀ قبل از شروع جنگ است و سپاهش را فراخوانده و برای آنان سخنرانی کرده است. او چنین گفته است: "عزیزانم همانطور که می بینید ما محاصره شده ایم و دشمن راه آب و آذوقه را برویمان بسته و عنقریب است که اهل بیت از گرسنگی و تشنگی سر بشورش بگذارند و دشمن غدار با عِده و عُدۀ غیرقابل مقایسه با ما و شما برهست و نیست مان پورش آوَرَد و بشود آنچه که نباید بشود. اما جای امید هنوز باقی است. اول اینکه اهل بیت بی توش توان تر از آنی هستند که از داخل شورش کنند بزودی؛ و دوم اینکه خوشبختانه ما در جبهۀ مقابل بجای بوش و مک کین یزید با اوباما و کری بلال حبشی مواجه و طرف هستیم. و از همه مهمتر اینکه برادرم روحانی (بدل از حضرت عباس) اعلام آمادگی کرده است که خطر کند و برود بسمت رودخانۀ فرات در نیویورک و مشک های آب و خورجین های آذوقه را پر کند و برگردد. هاشمی رفسنجانی حبیب ابن مظاهر مرا مطمئن کرده است که روحانی موفق خواهد شد تا اوبامای حبشی را راضی کند تا ما از همین راهی که آمده ایم برگردیم بمدینۀ کاخ مرمر و سعد آباد و زیاد در مورد بیعت سختگیری نکند. دعا می کنم و امیدوارم که حضرت عباس قرن بیست و یکم من و ما در مأموریتش موفق بشود و من و شما را از هر آنچه بغیر از حماقت 24 ساله نامی نمی توان بر آن نهاد نجات بدهد. پس خوب به او گوش کنید و فعلاً از شلتاق سیاسی و اقتصادی جداً پرهیز کنید. زیرا اوضاع خطرناک تر از یاوه گویی های نقدی و طائب و شریعتمداری است. البته می دانم همه در دل خود بمن بد وبیراه می گویید که آنان نیز مثل شما توهمات مرا بلغور می کرده اند تا کنون. اما برویم نیاورید زیرا نبودن من چرب و شیرین 900 میلیارد دلاری شماها در 8 سال گذشته را هم برباد خواهد داد. روحانی مچکریم. صلوات!" یا...هو.
توضیح: این یا...هو هم مال خود آیت الله است در پایان حرف اصلی اش با سپاه پاسداران و او از راه شریعت براه طریقت تغییر فاز داده است. مبارک است و انشاءالله پایدار هم بماند.
۱۳ نظر:
خوشمان آمد. لطفا پایان ماجرا را هم بگویید .
آیا تیرهای بلا بر سر سلطان خواهد بارید؟
تلخک سلطان و شبان.
اما امروز گویا نقدی یک حرفی زده، که فکر کنم به زودی باید جایش را به کس دیگری بدهد با این گنده تر از دهان خود حرف زدنش، یا اینکه بسیار هماهنگ شده بود و دیدند که حرفهای رهبر در دیروز بوی عقب نشینی محض در جامعه گرفته، خواستند درستش کنند؟؟!!
دلقک عزیز
درود بر شما که بسی نیکو نوشتید و بر خوشحالی ماوقع افزودید.
لیکن ترس حقیر از این است که این حسین زمان در پی آن "نرمش قهرمانانه" و آسودگی خاطر از "جنگ خارجی" ، تمام توانش را در سرکوب دشمنان داخلی بگذارد که وی را با "زهر داخلی" هلاک نکنند...
زیاده جسارت است
میثم
معمولاً آیت الله خامنه ای با تعویض دولت ها فرماندهان نظامی و انتظامی را هم با ذائقۀ دولت جدید هماهنگ تر عوض می کند. باید منتظر بود که آیا اینکار را بزودی خواهد کرد یا نه. اما حرف نقدی از غیضش است و نباید اهمیت داد. منظور خامنه ای روشنتر از فهم کودکان دبستانی هم بود. هر چند نقدی هنوز به بلوغ کودک متعارف امروزی هم نرسیده است. یا...هو
دلقك عزيز، برنامه تمثيلى امروز سيرك بسيار عالى و هنرمندانه بود.
با ارادت هميشگى، افشين قديم
خیلی ممنون از اینکه به خواهش ما گردن نهادید و گزارش جالب تر از جالبتان را نوشتید. من بدوم بروم تا آن طالبان غربگرا کله ام را نکنده و مریدان دلقک از پرورویی ام نسبت به استادشان خشمگین نشده اند.
آزادی زندانیان سیاسی بخشی از پروسه نوشیدن جام زهر است که باید به فال نیک گرفت. اندکی فشار باعث آزادی موسوی و کروبی هم خواهد شد. راهی بجز باز کردن فضا بخاطر پیش برد مذاکرات خود با غرب ندارند.فقط باید مراقب بود این آزادی صوری و مصلحتی نباشد . یعنی برای اینکه به غرب نشان دهند که بله مثلا ما فضا را آزاد کرده ایم نباشد. سمبل آزادی زندانیان سیاسی آزادی میر حسین و کروبی است.
والا از صلح تحت هر شرایطی استقبال می کنیم و تمام این کار ها بخاطر این است که خدای ناکرده جنگ نشود! ولی اولا گرته برداری از حوادثی که 1400 سال پیش رخ داده است و پیدا کردن فرمول نجات برای مسائل پیچیده امروز با استمداد از حوادث ساده دیروز کار صحیحی نیست . مانند اینکه ماشین بنز شما خراب شده باشد و کسی به پما بگوید که گاری بابا بزرگش را در دویست سال پیش با فلان جور تعمیر می کرده اند پس شما هم همین کار را بکن! دوما خود را یعنی بویژه شخصی مانند خامنه ای را چسباندن به پیامبر و حسن و حسین هم جای ایراد است . که حالا بخواهیم مصداق حسنی و یا حسینی اش را معلوم کنیم؟ سوما مقصور این نیست که چرا انعطاف نشان داده بلکه مقصود این است که چرا "دیر " نشان داده است . بعد از اینکه کشوری را به خاطر نوهمات اتمی اش به باد فنا داد حالا آن هم نه بخاطر سیاه روزی ایرانیان که اگر همه شان سنگ لحد را بالش شوند عین خیالش نخواهد بود بلکه بخاطر محرومیت از رودخانه دلار باد آورده ای است که مشتی سفله پرور را مشروب می ساخت. دیگر چک های یا مفت میلیون دلاری نمی تواند بکشد.این است دغدغه های مقام معظم رهبری! چهارما از انعطاف ایشان باید استقبال کرد ولی با این تفاوت که مانند ساده لوحان خود را نباید بازیچه بازی های او ساخت. او پس از اینکه دوباره به رودخانه دلار رسید دوباره همان طریق پیشین را ادامه داده و مجددا دنبال روی شخصیت متوهمش خواهد شد.نتیجه ای که می تواند عاید مردم ایران شود این خواهد بود که حالا که قدم های مبارک رهبری راه افتاده است از آن در جهت باز کردن فضای اصلاحات و آزادی موسوی و کروبی استفاده کنند که امروز آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی نیز از تبعات همین کار است و این کار را می توان ادامه داد و جنبش سبز را جانی تازه بخشید ولی اگر اصلاح طلبان برائت جو و شستشو گر بگذارند. این راه پرهیز از جنگ است.
نوشیدن جام زهر توسط رهبر از همان انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد و او روحانی را با همین هدف وارد میدان کرد و با یک تیر چند نشان زد! یکی اینکه حمایت بخشی از مردم را بدست آورد و مشروعیتش را افزایش داد دومی شبهه انتخابات گذشته را شستشو داد و کاری کرد که خود اصلاح طلبان از جنبش سبز اعلام برائت کنند سوم و مهمتر از همه که علت غایی همه این حوادث بود این که ظاهری اصلاح طلب به حکومت خود داد تا بتواند موقتا تحریم ها را رفع و رودخانه دلار را برای کمک به اسد و حزب الله لبنان دوباره جاری سازد.در این مورد تنگناها و فشار های وارده بر ملت ایران برای او مهم نیست.
شاید مثل عراق سر بدوانند. یعنی برگ زمان به ضرر حکومت خامنه ای است. آنکه به نان شب محتاج است حکومت است نه طرف های مذاکره کننده. آنها می توانند دست بالا را بگیرند و بقول شما همه چیز بستگی به رای طرف مذاکره کننده داشته باشد.
ظاهر شاه گفته بود ما زیر بار زور نمی رویم مگر آنکه سنبه پر زور باشد! همه چیز به این بستگی دارد که اختلاف تراز قدرت تا چه حد است و به بسمت چه کسی متمایل است. نکته نگران کننده اینجاست که اگر مجددا مجال نفس کشیدن بیابند فیلشان دوباره هوای هندوستان کرده و دوباره دست به قلع و قمع مخالفان و تجدید بیعت با آرمان های بلند 1400 ساله خود خواهند کرد
یعنی معتقدید که جنگ با ایران در شرف وقوع است؟
ماجرای کربلا در هر نقطه ای که بیعت انجام می شد تمام می شد. حسین نمی خواست بیعت کند. ماجرای بازگشت به مدینه یا هر جای دیگر، به شرط عدم بیعت بود. ورنه حتی تا ظهر عاشورا که یاری برایش نمانده بود هم پیشنهاد بیعت کردن و جان به در بردن بر جای خویش باقی بود و ارائه هم شد.
ارسال یک نظر