۱۴۰۰ بهمن ۱۳, چهارشنبه

فرهنگ سینوسی ایرانیان: در اوج و سیری: معترض و انقلابی! در حضیض و فقر: تسلیم و دریوزگی!

 


دیباچه: یادمان هست که چقدر بی رحم بوده ام  - در طول همه سالهای دایر بودن سیرک - در نقد و حمله به روشنفکران و مراجع فکری ایرانیان در نیم قرن اخیر. و گفته ام که اکثریت غالب بینش ندارند و بدون شناخت از جامعه و ریشه های مشکلات - منجر به چرت و پرت گویی مدام و بی اثر و ابتر - بوده اند. حالا اما بعد ازده ماه تمام سپری کردن زمان مفید روزانه ام در کلاب هاوس با قوت و جدیت میگویم که داوری در گذشته ام بشدت دقیق و درست بوده و دانشمداران ایرانی اندیشه مند نیستند مگر استثناء! اینان جامعه شناسی خوانده هستند و نه جامعه شناس. فلسفه خوانده هستند و نه فیلسوف. اقتصاد خوانده هستند و نه کارخانه دار و بازرگان و کاسب موفق و ... لذا حالا با دُز خودشیفتگی بالاتر برگشته ام که اگر سلامتم اجازه بدهد هرچند روز و هرچند وقت مطالب جدیدی را بنویسم برای شما که هم از سیرک غبار روبی شود و هم من جایی ثبت شده باشم برای جلوگرفتن از سرقت خودم! و مهمتر اینکه جامعه را از دریچۀ مورد اعتماد و اطمینانتان رصد بکنید!

1- میدانم و میدانید که من از بچگی تا همین لحظۀ حاضر "خودشیفته" بوده ام و همیشه هم آنرا انکار کرده ام. بازهم میدانم و میدانید که من یک توده هستم و چقدر به حس شهودی توده ها ایمان دارم؛ و معتقدم که حس توده های مردم - در غیر زمانهایی که ذهنشان دستکاری گنده نشده باشد از بیرون - یا اشتباه نمیکند و یا اشتباه در تشخیص حس توده استثناء کمیابی است. مثلاً وقتی تودۀ مردم بعد از جنگ و قبل از رییس جمهور شدن هاشمی رفسنجانی مضمون و شعاری ساختند بنام "اکبرشاه"! و میگفتند که اکبرشاه می آید و اوضاع را درست یا بهتر میکند. و این اتفاق در دوره ریاست جمهوری هاشمی - تا قبل از اینکه خامنه ای در سال 72 توی کاسه اش بگذارد -افتاد. و ایران در مسیر توسعه قرار گرفت. خب در همان قالب توده اشتباه نمیکند یک چیز دیگر هم بود که همیشه دغدغۀ ذهنی همیشگی من بود. و آن اینکه همیشه این گزارۀ ضرب المثل شده در نزد توده های ایرانی بود و است که "اگر میخواهی ایرانیان را مدیریت و کنترل کنی آنها را گرسنه نگه دار/ و اگر میخواهی اعراب را مدیریت و کنترل کنی آنان را سیر نگه دار"!

2- چند روز پیش در اتاقی بودم که مسعود سفیری روزنامه نگار خوب راجع به هجوم کارگران و تکنیسین های ایرانی به ژاپن صحبت میکرد در بعد از جنگ و دهۀ هفتاد و تراژدی تاریخی که خیلی غم انگیز و البته نقطه گذاری شکست قطعی جمهوری اسلامی. در آنجا بحث بالاگرفت و از مافیای مواد مخدر شدن تا یاکوزا شدن برخی ایرانیان مهاجر تا شریف و کارگر بودن و پول درآوردن 99 درصد ایرانیان مهاجر. تا اینکه رسیدیم به این نکته که "...اما ژاپنی ها از مبتکر بودن و خلاقیت ایرانی ها خیلی خوششان می آمد و دوست داشتند" و چه نکتۀ مهمی که گمشدۀ سالهای من بود این تک کلمۀ "ایرانی مبتکر". - لخت بودم در خانه ام ولی برعکس ارشمیدس نپریدم توی راهرو از ترس همسایه ها تا فریاد بزنم یافتم یافتم! - و حالا بشما میگویم اهمیت یافته ام را و هم نظریه ام را ثبت میکنم اینجا که از دستبرد در امان بماند که شرحش مفصل است و میماند برای شاید وقتی دیگر!

3- وقتی این خوش آمدن ژاپنی ها از ایرانی مبتکر را شنیدم بلافاصله فکرم رفت سراغ منم منم زدن های ما ایرانیها و خیلی سریع مقایسه ای اتفاق افتاد در ذهنم بین فرهنگ ایرانی و بودگی انسان ایرانی و فرهنگ ژاپنی و چگونه بودگی فلسفی انسان ژاپنی! و نتیجه خیلی خیلی درخشان بود. و آن نتیجۀ درخشان این بود که نظریۀ جامعه شناختی دقیقی کشف کردم در فرهنگ خودمان که پاسخ همۀ سؤالهای بی پاسخم را جواب داد. صورت بندی شده و فرموله شدۀ نظریه ام این است که "فرهنگ عامۀ ژاپنی ها یک فرهنگ فلسفی خطی است. در حالیکه فرهنگ عامۀ ایرانیها یک فرهنگ فلسفی سینوسی است"! شرح و فرق و چرایی اش را توضیح خواهم داد.

میان متن بسیار مهم: شما دارید یک متفکر غریزی مستقل مشاهده گر تجربی را میخوانید و نه یک نظریه پرداز پژوهشگر علمی تاریخ فلسفی جامعه شناختی را!

4- فرهنگ ژاپنی ها - بنظرم قابل تعمیم به نژاد زرد ساکن شرق آسیا مثل چین و کره و ... - خطی است یعنی چه؟ یعنی اینکه انسان ژاپنی و جامعۀ ژاپنی مطیع است اولاً گروه و تیم کار است ثانیاً و پیشرفت و توسعه را نه در جرقه های ذهنی تک تک افراد بلکه در هم افزایی کار زیاد و با پشتکار و بهم نزدن نظم اجتماعی جستجو و پیش میبرد. و در مقابل فرهنگ ایرانی - من چنین خصیصه ای را جز در نزد امریکاییها و تا حدودی اسرائیلی ها در ملل دیگر نجسته ام - که سینوسی است و پیشرفت و توسعه را در اولاً جرقه های ذهنی فرد فرد و ثانیاً ابتکار و استعداد ذاتی و توانایی فرد و ثالثاً به قیمت برهم خوردن یا زدن نظم اجتماعی جستجو و دنبال میکند.

5- بازده فرهنگ خطی ژاپنی (نژاد زرد) برهم نزدن نظم اجتماعی و اطاعت از تشخیص درست عرف غالب جامعه و پرکاری و همکاری و پشتکاری که حاصلش آهسته و پیوسته رفتن شده و پیشرفت و توسعۀ هم افزا بدون توهم و آرزو برای جهش های دفعی مثل انقلاب و ابتکار و شورش و تلاش برای پیشی گرفتن از همدیگر! و این راز مهم و ناشناختۀ چرا همه ما ایرانی ها خودخواه و خودشیفته و منم و ستیزه گر و دیگری ناپذیر و انقلابی و شورشگر و خرابکار و مدام بالا پائین رونده در طول تاریخ - حداقل تاریخ معاصر - مان هستیم. و یک نکتۀ ترسناک و بسیار ترسناک اینکه ما در فرهنگ عامۀ سینوسی مان هروقت در اوج سیری و رفاه و خوشی و برخورداری هستیم مبتکر میشویم و خلاق و شورشی و انقلابی و ضد نظم اجتماعی و مناسبات جامعه مان را برهم میزنیم. و بلافاصله که افتادیم در حضیض و همه چیزهایی را که داشتیم از دست دادیم و گرسنه و بیچاره و نیازمند و دریوزه شدیم؛ "تسلیم" میشویم و از هرگونه عمل "تغییر وضع موجود بد" عاجز میشویم و منتظر میمانیم تا اسکندری یا کاوه ای بیاید و بزور دگنگ و استبداد دوباره مارا به اوج سینوس فرهنگ مان برساند و روز از نو روزی از نو!

6- یک اشاره هم به شباهت مان به امریکایی ها و تا اندازه ای اسرائیلی ها بکنم که در بالا اشاره کردم و قبلاً هم بارها و بارها از نزدیکی و وحدت و شباهت فرهنگی ما سه ملت گفته ام. امریکاییها بدون تردید مثل ما ایرانی ها خودشیفته اند و اسرائیلی ها هم همینطور البته کمتر از ما و امریکا. قبلاً در توضیح غنای فرهنگی و سطح فرهنگ نوشته ام. اینجا فقط اشاره می کنم که غنای فرهنگ مربوط است به چگونه بودگی انسان در گذشته های تمدنی دور خودش. و سطح فرهنگ مربوط است به چگونه استی انسان در لحظۀ حال تاریخی خودش. در این جاست که هم شباهت و هم تفاوت ما و امریکا و اسرائیل توضیح می یابد. به این معنا که ما خودشیفته ایم با تکیه برغنای فرهنگ و تمدن گذشتۀ دور خود و مرتب از کورش و آریایی و چه و چه مایه میگذاریم در تافتۀ جدا بافته نمایی خویش. اما امریکاییها خود شیفته اند به سطح فرهنگ و تمدن روز خودشان و از سروری فعلی شان به جهان انرژی خودشیفتگی استحصال میکنند. البته امریکا غنای فرهنگی هم ندارد که بخواهد در گذشته بماند و لاجرم هم شده بروزگار زار ما نرسیده و نمی رسد با فرهنگ مشابه. اسرائیل اما هم از قدمت فرهنگ تاریخ دیروز یهود و هم از سطح فرهنگ امروزش در توسعه یافتگی بهره میگیرد برای خودشیفتگی و نه به تندی ماست در گذشته گرایی و نه به عجلۀ امریکاست در لحظه گرایی! یا...هو

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر تیمسار
خوشحالم که بازگشتید، تندرست هستید و از کردند کرونا در امان.
دیدگاه تان درست است. ایکاش یادی هم از مرحوم محمدرضاشاه می‌کردید که شکم این ملت را پر کرد تا مبتکر شوند و لگد بیندازند.

ارادتمند غلوم

ناشناس گفت...

مثل همیشه عاای

ناشناس گفت...

https://www.aparat.com/v/vAj3l

علیرضا گفت...

از بازگشت شما هیجان زده و از تحلیل شما حیرت زده شدم
عالی یود

andishe گفت...

خوشحال و خرسند شدم از سلامت و تندرستی شما و خوش امد میگویم بازگشت شما را

ناشناس گفت...

خب این نظر شما با خطای اندکی می تواند درست باشد. آیین کنفسیوس و شینتو بر موفقیت بر اساس همکاری تأکید زیادی دارند و کشورهای شرق آسیا تا حدود زیادی از این آیین ها و آموزه هایش تبعیت می کنند و برخی مطالعات در حوزه علوم اجتماعی نقش این فرهنگ در موفقیت هایشان را تأیید کننده می دانند. در عوض جامعۀ ایران مبتنی بر زندگی فردی و آباد شدن آن به هزینۀ خراب شدن جامعه بر سر همگان جلو می رود. ایران جامعۀ کوتاه مدت هما کاتوزیان تا حدود قابل اعتنایی به این فلسفه و شیوۀ زندگی ایرانیان اشاره دارد.

ناشناس گفت...

سلام شاید من از قدیمی های سیرک باشم البته سال 94 به بعد کمی با شما مخالف شدم و الان اصلا نمی توانم شما را درک کنم اینکه خود شیفته هستید خیلی مهم نیست اینکه نادان و قلم فروش هستید خیلی حال بهمنزن هست دلقک ایران توسط مشتی روشن فکر نما همچون خری با بار کتاب به فنا داده شد درست مثل امثال تو مزدورانی کهفکر می کنند باید مخالف نچرال دنیا باشند مثلا طرز فکر شما و منصور فرهنگ و عباس میلانی و مابقی حمار ها با بار کتاب ولی روشن فکر بی عقل شما بایدن خونتان زیاده قالی باف داخل ادم حساب می کنی بعد حتی توی جات شب نشاشیدی رفتی تو شورت ملکه تبلیغ دمکراتی می کنی بیا این همه از کون بایدن خوردی و ضد ترامپ حرف زدی ایا مماشات بایدن با خامنی را می بینی از نظر من و خیلی ها تو سرجوخه هم نیستی چه رسد به تیمسار و خوشحالم که همه توی اسگل شناختن و این توییتر بود که نشان داد چه گوساله سامری هستی در ضمن خیلی دوست دارم در اسبیس یک گپی با شما بزنم و کارنامه 10 سال خیانتت را جلوی همه رو کنم بی خاصیت مزدور

رهگذر قدیمی گفت...

تیمسار منتظر نوشته شما بعد از فایل صوتی اخیر فرمانده سابق سپاه هستم. آیا همچنان قالیباف معشوقتان است؟

Dalghak.Irani گفت...

فایل صوتی یک فایل سوحته و دوسال پیش منتشر شده است که یک پروژۀ سوخته را تعقیب میکند که از روی میز برداشته شده و آرای قضایی هم گرفته در استاندارد های جمهوری اسلامی. بدیهیست که من کماکان قالیباف را بهترین مدیر ایران در جمهوری اسلامی میدانم و از عملکردهای او در حوزه های مسئولیتش راضیم. قطعاً و حتماً یک سری اشتباه و خطا هم مرتکب شده که تعمدی نداشته و بسیاری از کاستی هایش در راه برداشتن موانع خدمت به ایرانیان اتفاق افتاده که بدون آن تخلف های کوچک این خدمات بزرگ و ماندگارش بویپزه در شهر تهران ممکن نمیشد. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

در ضمن به ناشناسی که با سلام و قدیمی بودن شروع کرده و چه مهربان و معصوم و مؤدب و بلافاصله شروع کرده به فحش خوارمادر و هرچه از دهانش در آمده به دلقک گفته. راست گفته اند که ما ایرانیا خوش استقبال و بد بدرقه ایم. من اگر جای تو بودم کامنتم را دو قسمت مینوشتم و در اولی فقط سلام علیک و احوالپرسی و خوش وبش میکردم بعنوان قدیمی و در کامنت دوم فحش و فضاحت را میکشیدم و میریدم بهرچه دلقک خودشیفته و کمثل الحمار میکردم. یا...هو

ناشناس گفت...

درود بر شما
خوشبختانه در این سالها به حداقلی از بینش رسیده ایم که با تغییر جهت شما یا مثلا بی بی سی فارسی، تغییر نظر ندهیم.
تعصب در حمایت از یکی رسواترینهای نظام، اصالت و درستی تمام تحلیهای قبلیتان را هم به باد داد.
در این میان، فقط امیدوارم که انگیزه شما فقط مالی بوده و ارزشش را هم داشته باشد (به اصطلاح ارزان فروشی نکرده باشید). احتملا جانبداری محسوس و نا محسوس کارکنان بی بی سی فارسی به دلیل فشار روی خانواده و بستگانشان در ایران بوده و هست و امیدوارم برای شما این مشکل وجود نداشته باشد.

از علاقمندان پیشین شما
علیرضا

ناشناس گفت...

دلقک کار ما ایرانی ها از بدرقه و احوال پرسی گذشته هر روز از چاله خالی در می اییم و به جاه گوه در می افتیم و این حاصل شکر خوری روشن فکران ایرانی هست روشن فکرانی که هنوز 2+2 نه خودشان یادنگرفته ونه به توده ها یاد نداده به دنبال ریشه عدد p برای خودشان و مردم و کشور می گردند دنیا پر شده از روشن فکران خودشیفه اولین فاز روشن فکری خودشیفته و دومیپرش از دو وسه به 100 مثلا منصور فرهنگ فقط از کون اوباما می خوره با پهلوی و ترامپ مشگل داره کلی داستان برای بهایی ها گفت بعد گندش که در امد امد گفت اون موقع من نادان بودم بر بهایی ها خود الان ایا فهمیده هست در برابر گوه کاری های بایدن و شاید 40 سال دیگه بیاید و بگوید من نادان بودم اخه این چه حایتی هست که تمام روشن فکران سال 57 اشتباه کردن ولی الان دوباره در همان پوزیشن هستن تمامشان حال دلقک این روشن فکری در باره قالی باف داره من احتمال می دهم که یک پرواز به کاپیتانی قالی باف داشته باشید مثل کسانی که اولین باز مسافرت 10 روزه خارجی میروند و می توانند 40 سال در باره ان کشور و سیاستش و همه چیزش صحبت کنند و دلقک ما هم همین طوره در نوع نگاه روشن فکریش سر تا پا اشتباه و نادانی پس با اینکه من مذهبی نیستم سخن حسین بازگو می کنم دلقک اگردین نداری پس ازاد مرد باش اینقدر کس نگو مومن

ناشناس گفت...

اتفاقا من هم با خواندن این بلاگ شما و بویژه نظرهای زیرش یک نکته برایم بیش از هر زمان روشن شد:
فرهنگ ایرانی به طرز حیرت آوری «شخص محور» است! منظورم لزوما «منم منم» نیست، بلکه اینکه تمرکز شماها روی آدمهاست، چه انفرادی، و چه اجتماعی.

طرز فکر پژوهشی و مهندسی غربی به کلی متفاوت است: شما وقتی میخواهید «پیچ» بسازید باید روی پیچ تمرکز کنید، شاید برای دهه ها!
این را هم بگویم که من هیچوقت نفهمیدم شما چرا نظامی شده اید. یک نظامی ناب باید دقیقا همین خصلتی که من بالاتر ذکر کردم را داشته باشد، یک کسی مثل ژنرال مک آرتور که تمرکزش فقط روی پیروزی است و نه اینکه آدمها چه میشوند...