۱۳۹۹ آذر ۲۱, جمعه

زبان شاه فقید (اردشیر زاهدی) در دهان وزیر خارجۀ فقیه (محمد جواد ظریف)

 


مقدمه: امروز 21 آذر و سالگرد قیام آذربایجان و خواباندن شورش کمونیستهای جدایی طلب توسط شاه فقید است. و همچنین مصادف است با شعرخوانی اردوغان در باکو و تحریک احساسات میهن پرستانۀ ایرانیان در دفاع از تمامیت ارضی مام میهن. اما انگیزۀ من از بازگشت ناگزیر به سیرک و نوشتن این تحلیل و تجلیل هیچکدام از دو موضوع یادآوری کرده ام نیست هرچند که به هردو آنها نیز مربوط است. انگیزۀ اصلی ام از نوشتن این مطلب مصاحبۀ جدیدی از محمدجواد ظریف وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی با مهدی نصیری سردبیر اسبق و رادیکال کیهان و دین پژوه لاحق و میانه رو است! و هدفم از این نوشته هم یکی شهادت تاریخی ام است از آنچه بر ایران گذشته و میگذرد و ادای دینم به تجلیل از شاه فقید ایران که هنوز هم سیاست خارجیش صحیح ترین سیاست  ایران در سالهای منتهی به انقلاب اسلامیست! و اکنون باید باشد.

1- جواد ظریف در ابتدای مصاحبه اش با نصیری خیلی سلیس و روان تحلیل دقیق و درستی از آرایش ژئوپولیتیک چند قطبی جهان میدهد که بنظر میرسد کشف جدیدیست. اما گذشته از اینکه این تحلیل ظریف تحلیل غالب همۀ کارشناسان و تحلیلگران درشت امروز جهان است سابقه ای نیم قرنه هم و قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق دارد که تنها فهمندۀ دقیق آن محمدرضا شاه فقید شاه ایران بود. و آن هنگامی بود که پس از رهبری اوپک بسوی موفقیت در افزایش چشمگیر قیمت های فروش نفت سیاست موازنۀ مثبت اش را تشدید کرد و با نام "سیاست مستقل ملی" ادامه داد. خلاصۀ این سیاست هم این بود و است که ایران روابط خود را محدود به یک بلوک و ابرقدرت نکرده و از همۀ بازیگران بین المللی و منطقه ای بنفع منافع ملی ایران بهره مند خواهد شد. البته که در این چهل سالِ وَبا خیلی از مصداقها عوض شده و مثلاً بجای اتحاد جماهیر شوروی آن زمان اینک چین نامزد شماره یک قطب اصلی مقابل غرب است و خیلی طول نخواهد کشید که چین قدرت اقتصادی فزاینده و رو به رشد سریعش را بقدرت سیاسی تبدیل و امریکا و غرب را بچالش مردافکنی فراخواهد خواند. اما منظورم این بود و است که در درستی اصل سیاست مستقل ملی اعلامی و اجرایی شاه فقید تردیدی وجود ندارد!

2- تحقیقاً - بعنوان شاهد عینی - همۀ دیگر حرفهای تحلیلی ظریف در این مصاحبه مثل هژمونی تمدنی ایران در منطقه و جهان یا تکیه بر نفوذ منطقه ای و جهانی ایران و آرمانگرایی توأمان ملی مذهبی ایران در سیاست خارجی وووو همۀ عناصریست که سیاست خارجی شاه فقید هم شاملش میشد و هم مهمتر اینکه بقوت در حال اجرایی شدن هم بود! بعبارت دیگر شاه همانقدر ملی بود که شیعه هم بود. اگر به امپراطوری منقرض قبل از اسلام ایران غره بود شیعیان لبنان و عراق و منطقه را هم دور از حمایتش رها نمیکرد! طرفه اینکه حرفهای ظریف مطابقت نعل بالنعل دارد با حرف های امروز اردشیر زاهدی وزیر خارجۀ شاه فقید. بطوریکه اگر مهدی نصیری - مثل من بی دست و پا - تیم فنی و کمکی قوی داشته باشد و خودش هم جسارت یک مصاحبۀ مشابه با اردشیر زاهدی را بکند؛ شک ندارم که همۀ تحلیل های درست ظریف را وزیر خارجۀ شاه نیز تکرار خواهد کرد. و اتفاقاً در مورد غیض غیرقابل گذشت اردشیر زاهدی به امریکا نیز همان مخالفتیست که ظریف برفتار امریکا دارد. و چون امریکا باعث سرنگونی شاه شده و ایران را و جهان را به این روزهای نکبت رسانده زاهدی از سیاستهای ضد امریکایی جمهوری اسلامی حمایت صددرصدی میکند!

3- مصاحبۀ ظریف از نیمه که میگذرد وارد بخش چالشی و اجرایی و سیاست روز میشود. اینجاست که دیگر ظریف آن سلاست کلامی و راحتی تحلیل اول مصاحبه را ندارد و به لکنت می افتد و قادر نیست پاسخ های صریح به سؤالهای صحیح بدهد. لذا در این بخش نیز بجای نقش خودش در مقام مجری سیاست خارجی بیشتر سؤالها را بسمت تحلیل منحرف میکند و در قالب تحلیل - آنچه که مطلوبش است و نه آنچه که مجریش است - ارائه و پاسخ میدهد. اما انصاف است که بگویم خود ظریف هم به این تقلب معترف است و با تکرار مکرر جملۀ "ما داریم تحلیل میکنیم و نه اینکه عمل هم میکنیم" و با تلویحی تصریحی سیاست ایدئولوژیک یک بعدی خامنه ای را نفی و شکست خورده معرفی میکند!

4- نکات ریز دیگری در حرفهای ظریف هست که لزومی به پرداختن به آنها را نمیبینم. اما یک نکتۀ کاملاً جدید و شگفت آوری هم دارد که من در جایی ندیده ام و نمیدانستم. و آن نکته راجع به افغانستان بعد از ساقط کردن طالبان توسط امریکا و غرب است. ظریف میگوید در کنفرانس بن کشورهای اروپایی همه خواهان و موافق بازگشت رژیم سلطنتی به افغانستان بودند و فقط امریکا و ایران بودند که با این موضع مخالف بودند و در هماهنگی باهم مانع از بازگشت پادشاهی به افغانستان شده اند! من چون خودم هم - قبلاً گفته ام - بازگشت پادشاهی به افغانستان را بهترین گزینه برای جلوگیری از جنگهای داخلی خسارت بار و فعلی میدانستم و همیشه افسوس آنرا خورده ام حالا یکه خورده ام که چرا امریکا با گزینۀ اروپاییها مخالفت کرده است.

5- و در پایان دو نکته:

الف- شناخت تحلیلی ظریف از مناسبات و سیاستهای جهانی دقیق و درست است. اما اینکه او چرا در مقام وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی قرار گرفته و نمیتواند تحلیل درستش را اجرای درست هم بکند برای من علامت سؤال است. اما او را محکوم نمیکنم و نمیدانم. زیرا چه بسا فردی با هم تحلیل غلط و هم اجرای غلط جای او وزیر خارجه بود یا بشود احتمال سقوط جمهوری اسلامی در برابر احتمال سقوط ایران زیبا بسیار بسیار کمتر باشد! و حداقل من در عقل و سنی نیستم که قماری چنین نابرابر را توصیه کنم یا دوست داشته باشم!

ب- من بارها اعلام کرده ام که خودم آدم سیاسی نیستم و برای آیندۀ ایران هم ترجیح سیاسی خاصی - اعم از پادشاهی یا جمهوری و استبداد عرفی یا دموکراسی عرفی - ندارم - تجلیلم از شاه فقید هم فقط جنبۀ ادای دین دارد و گفتن از مشاهداتم بعنوان شاهد عینی. لذا هنوز هم ترجیح سیاسی برای آیندۀ ایران ندارم و تنها و تنها آرزو و خواسته ام رفتن جمهوری اسلامی - حکومت مذهبی ایدئولوژیک و شرعی - بدون ویرانی بیشتر برای ایران است و یک حکومت عرفی! استبدادی یا دموکراتیک؛ پادشاهی یا جمهوری بودنش برای من علی السویه است؛ و فقط و فقط میخواهم که مردم معمولی کشورم بتوانند بر مبنای عرف غالب جامعۀ امروزمان زندگی اجتماعی و فرهنگی معمولی بدون سرخر و متحجر شرعی داشته باشند!

۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلامت باشید. مثل همیشه عالی

ابوالفضل گفت...

متشکرم
یاد دوران پر رونق سیرک بخیر
چه آرزوها و نقشه هایی که برای مملکت داشتیم که اوهامی بیش نبود
دستاورد انقلاب تنها این بود که قدرت جاعشیانی که تفکراتی همچون عوض کردن نام خیابان شجریان داشتند امروزه بسیار پائین اومده و تغییر دیدگاه داده اند و یا منفور خلق شده اند و دیگر نمیتوانند همچون افغانستان کلاشینکف به دست بگیرند و به سر دانشجویان آوار شوند
جا داره یادی بکنیم از روح لله زم و خاطره ش را گرامی بداریم

Unknown گفت...

نوش...

ناشناس گفت...

من چند سال پیش گفتم که ایران رو ول کن و بیت بخر. اگر خریدی که الان یادی کن از اون پیشنهادم.

بابک
ب ب

ناشناس گفت...

دوستان اینجا کامنت نذارید. این نامش مرندی نیست یک سایبری است.برای خودتان درد سر درست می کنید. شادکام باشید.

ناشناس گفت...

تیمسار سلام. چقدر دلم تنگ شده بود برای وبلاگتان. هراز گاهی سر میزنم ومیبینم نوشته ای نیست سرخورده برمیگردم. در توییتر هم دنبالتان میکنم ولی توییتر بستر مناسبی برای تحلیلهای شما نبوده و نمیتواند قوت تحلیلتان را در آن آشفته بازار صداها منتقل کند. ای کاش باز هم برایمان بنویسید.
و چقدر افسوس بازنگشتن پادشاهی در افغانستان را خوردم. واقعا تاریخ را عوض میکرد و پدری مهربان را به جای جایگزین شدن دوره ای سیاستمداران به همسایه مان هدیه میکرد.

ناشناس گفت...

آقای مرندی، سلام
محور مکرر سخنهای شما شامل بررسی عرفی بودن و عرفی شدن جامعه و حکومت در ایران امروز است. شرح بودن، توصیف و تحلیل می طلبد که خوب می شناسید؛ در نگارش طرح شدن اما مثل اغلب لنگ می زنید. ما ایرانیان دینخو هستیم و شدنمان وابسته به ماست. چنین کاری النهایه دست حکما و علمای دین است، لذا شدن ما در گرو بودن و شدن ایشان هست.
اگر رشته را دنبال کنید، سخنتان اهمیت بنیادین می یابد، البته فالورهای توییترتان حتما کاهش بیشتری خواهد یافت.