نامۀ مهدی کروبی در حد اثرگذاری به فضای سیاسی جامعه و تازه کردن اتفاقات سال های 88 و 89 نامۀ خوبی است و دستش درد نکند. اما نه در اندازه های استقبالی که از آن شد و آنرا نامه ای خیلی مهم و تاریخی و از این قبیل تعبیرات تبلیغاتی معرفی کردند. این نامه دو فراز مهم دارد که یکی مثبت است و دیگری منفی. مثبت آنجایی است که کروبی از لفظ "حاکم مستبد" استفاده می کند و بدون اعوجاج و ابهام و ایهام آیت الله خامنه ای را هم مسئول وقایع چند سال اخیر کشور می نمایاند و هم به او صفت مستبد می دهد که تا کنون در ادبیات بخش منتقد الیگارشی به این وضوح و با ضمیر مفرد مطرح نشده بود. معمولاً در داخل ایران هنگام طرح انتقاد از حاکمیت بجای حاکم استفاده می شد و می شود و طیفی از الیگارشی و سواره نظام و پیاده نظام آنان را هدف می گرفت و می گیرد. اما نکتۀ منفی نامۀ کروبی آنجایی است که او رسماً موضوع تقلب در انتخابات 88 را از ادعای خودش خارج می کند و تقلب در انتخابات را به چهار سال جلوتر از 88 یعنی سال 84 می برد و در ارتباط با سال 88 موضوع مهندسی انتخابات قبل از رأی گیری و سرکوب و کشتار بعد از اعتراضات را مرکز توجه و مدعای اصلی اش قرار می دهد. لذا چون نامۀ کروبی را نه چندان مؤثر می دانم در چالش های بسیار سنگین تر ایدئولوژیک بین هاشمی و روحانی با خامنه ای - و البته بخاطر وقایع زیادی که در یکماه و نیم تعطیلی وبلاگ بوقوع پیوسته - نگاهی آشفته می اندازم به مهمترین فرازها و امیدوارم که شروعی باشد برای روان تر شدن در روزها و هفته های آینده که تلنبار مسایل مانع از تدقیق موضوعات نشود.
1- همانطور که در تبریک نوروز هم گفتم امسال مردم ایران نوروز شادتر و با روحیه تری را سپری کردند و بویژه طبقات شهری و مدرن از غرور احیاء شده شان از نتیجۀ انتخابات تهران دمی بخمره زدند و ساز و تنبوری به خیابان ها آوردند و بعد از سال های سخت 88 به بعد حضورشان در عرصۀ عمومی را جشن گرفتند و بگو بخندی کردند. اما هرچقدر نوروز امسال برای مردم نوعی تنفس آسوده تر بود در بخش حاکمیت و مناسبات حکومتی درگیری شدید بود و نه گمانم آب خوشی از گلوی هیچ سیاستمدار دانه درشتی پایین رفته باشد. خامنه ای که عصبی ترین بازندۀ سال 94 بود از همان تعیین نام برای سال جدید بیچارگی و ضعفش را نمایان کرد و با تندترین موضعگیری مستتقیم بسمت روحانی در سخنرانی مشهد نشان داد که چه آدم پست و حقیری است و نمی خواهد از شعار "نه خود خورم نه کس دهم گَنده کنم به سگ دهم"ش دست بردارد. زیرا او بهتر از هر کسی می داند که آن ممه را لولو برده و دیگر پس نخواهد آورد و استراتژی ضد امریکایی او با تخریب دست آوردهای هسته ای و امضای برجام مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - شکست خورده و دیگر قابل ترمیم نیست. خامنه ای که از روی بیچارگی تن به مصالحه با غرب داد ابتدا که گرم ضربۀ کاری بود درست برآورد نکرده بود که امضای برجام همۀ قدرت تخریب او را بباد داده و او دیگر با هیچ ابزاری قدرت تهدید جهان را نخواهد داشت و لاجرم دیر یا زود باید فنا شدن رؤیای امپراطوری فناتیک ضد امپریالیستی خودش را که به بهای 26 سال عقب ماندگی بازهم بیشتر ایران مهیا کرده بود را بپذیرد.
2- حسن روحانی اما در نقطۀ مقابل خامنه ای از رها شدن کشور در بلاتکلیفی ناشی از نداشتن استراتژی عید خوبی نداشت. درست است که روحانی سمبل ناخشنودیش را از کمبود آب و بی رونقی سفره های ایرانیان و نارنج پلاسیده در تنگ خالی انتخاب هوشمندانه و با سلیقه ای کرده بود. اما چه کس است که نداند همۀ هم وغم روحانی چه قبل از برجام و چه پس از برجام استراتژی کشور در سیاست خارجی است و بدرستی باور دارد که جز با تغییر استراتژی از شعار علیه جهان به شعور له جهان بقیۀ اقدامات گره گشا و راه گشا نخواهد بود. و اگر خامنه ای همچنان هنرخودش را در درشتگویی به ضغیر و کبیر و دوست و دشمن و همسایه و همخانه مصر باشد آب از آب تکان نخواهد خورد و زندگی در سرزمین پارس نخواهد شکفت. بنظرم می رسد حسن روحانی استراتژی درستی انتخاب کرده در مقابل خامنه ای که عبارت باشد از "حداکثر نرمش و احترام در علن و حداکثر سخت گیری و جدیت در خفا". به این معنا که خامنه ای را بجهت جایگاه مهمش محترم می دارد و کمترین تعرضی به او نمی کند و حتی اردهای ناشتایش را هم تحمل و تأیید می کند اما عملاً جز به راه آشتی با جهان و غرب باور ندارد. و همۀ زورش را می زند که بلکه خامنه ای را از لجبازی بیثمر بازدارد.
3- هاشمی رفسنجانی اما تنها کسی بود که کبکش خروس می خواند در عید 95 و حالا که با استقبال رأی محکم و بالایی جایگاه مردمی اش را تثبیت کرده است؛ باکی ندارد از اینکه هم توئیت کند عصر مذاکره است و نه عصر موشک؛ و هم توئیتش را تکذیب کند در تقابل با خامنه ای. چون او با حمایت از خامنه ای بیشتر او را تحقیر می کند تا اگر به تقابل علنی با او دست بزند. یادمان نرود که خامنه ای طلبۀ ژیگول گرسنه و بسیار بسیار فقیری بود که تحت لیسانس دارایی ها و پولهای هاشمی رشد کرده و با حمایت او رهبر شده است. هاشمی که خودش را حافظ اصلی میراث خمینی در قالب جمهوری اسلامی می داند خوب متوجه است که هرگونه تقابل علنی و رودر رویش با خامنه ای کل قدرت الیگارشی روحانیت و میراث خمینی را دچار آسیب جدی خواهد کرد و موضوع فقط به خراب شدن خامنه ای محدود نخواهد ماند.
4- و خامنه ای از این نقطه ضعف هاشمی و روحانی است که سوء استفاده می کند و بجای همراهی و همدلی با آنان تلاش مستمری می کند تا قدرت شریعت متحجر را تداوم بدهد تا از راه فریب مراجع و محرومان معتقد و منتظر آخرت سیاست محبوب ضدامپریالیستی خودش را موجه جلوه بدهد. او می داند که هاشمی و روحانی نه می خواهند و نه می توانند از او عبور کنند. زیرا عبور از او - بدلیل قرابت فکری با اسلام متحجر تاریخی و سنت حوزۀ قم - عبور از اسلام معنا خواهد شد و کل تشکیلات روحانیت سنتی چنین مجوزی را نخواهند داد. البته روحانی توانسته تا حدود بسیار خوبی بزرگان و مراجع حوزۀ علمیۀ قم را از پشتیبانی سیاسی از خامنه ای منصرف یا اسکات کند تا جائیکه بعد از برجام بندرت دیده شده که حتی مراجع سیاسیتر و پشتیبانان سفت و سخت خامنه ای در سال های گذشته اظهار نظر حمایتی تندی کرده باشند بنفع او.
5- از منظر سیاسی می توان هم خوشحال بود و هم ناراحت. خوشحال بود از اینکه توازن قوای عرفی با قوای شرعی بنوعی بالانس رسیده اند برای اولین بار که هیچکدام قدرت "پیش بردن استراتژی خودشان - یعنی آشتی با غرب برای عرفی گرایان و ضدیت با غرب برای شرعی گرایان - را ندارند و کشور از نظر استراتژی حکومتی به بن بست و قفل شدگی دچار شده است و این را مقدمه ای گرفت برای آینده ای که بالاخره مقاومت شرع شکسته شود و راه برای عرفی تر کردن سیاست باز شود. اما باید هم شدیداً ناراحت و نگران بود که تداوم این خلاء استراتژی حکومتی - که از زمان ظهور داعش در موصل شروع شده و با روی کارآمدن ملک سلمان در عربستان قدرت عربی - سنی بیشتری هم گرفته و با امضای برجام بطور مطلق شکست خورده - ایران را مصداق آش نخورده و دهان سوخته کند و نه تنها برجام قاتق نانش نشود که قاتل جانش هم بشود. به این معنا که همۀ کشورها اعم از بزرگ و کوچک در حال جایابی و تثبیت قدرت و موقعیت خودشان هستند و این تنها ایران است که مشغول جنگ های داخلی است و معلوم نیست که برای آیندۀ کشور چه نقشه و راهی را انتخاب خواهد کرد. مهمترین بازیگران همسایۀ ایران یعنی ترکیه و عربستان بشدت فعال هستند که سیاست هایشان را برای بعد از اوباما بازطراحی و آماده کنند: اردوغان بعد از آن اشتباه وحشتناکش در چهار پنج سال پیش که سیاست گرایش به شرق و آسیا و کشورهای مسلمان را جایگزین سیاست سنتی ترکیه در نگاه به غرب و اروپا کرده بود بسرعت در حال بازگشت از سیاست شکست خورده اش است و می خواهد قبل از هرنوع تغییری در امریکا خودش را در آغوش غرب بازیابی و بازتعریف کند. ملک سلمان اما سرخوش از موفقیت نسبی سیاست های تهاجمی ضد ایرانی و ضد شیعی اش برهمان مسیر ادامه می دهد و منتظر پایان کابوس اوباما در امریکاست که بتواند مجدداً خودش را و اعراب سنی عمده را در اردوگاه امریکای خشن تر و مصمم تر ببیند.
6- اما بغیر از این درگیری شدید در رأس حکومت که هم نعمت است و هم نقمت - اگر زود به نتیجه برسد نعمت است و اگر تا رفتن اوباما تداوم پیدا کند بلاتکلیفی استراتژیک نقمت و نکبت بزرگی خواهد شد - سه موضوع مهم دیگر است که - شدیداً مورد علاقه و تشخیص خودم بود و تغییرات را در آنجاها جستجو می کنم - تیتروار اشاره می کنم تا بعد:
الف- مهمترین این سه گانه لغو سفر روحانی به اتریش بود که در آخرین لحظات اعلام شد و بنظرم کمترین ارتباطی با امنیت در اتریش و تظاهرات اپوزیسیون (مجاهدین خلق) نداشت و هرچه بود و هست به اختلاف نظر روحانی و خامنه ای در تعیین استراتژی کشور برمی گردد و روحانی حاضر نشده به سفری برود و تعهداتی بدهد که اجرایش با مقاومت و خرابکاری های عمدی خامنه ای و دستگاه های تحت مالکیت و قیمویتش مثل سپاه مواجه بشود. اینکه گفته شده ایمنی هواپیمای حامل روحانی و تیم همراه در خطر بوده از سوی سپاه یا احتمال توطئه ای در داخل می رفت در غیاب روحانی تا نتواند برگردد هم دور از سیاست جهان سومی ها نیست اما من شخصاً بعید می دانم که خامنه ای حاضر به اقدام رادیکالی بشود برای از کار انداختن پیشروی روحانی.
ب- موضع دوم مربوط است به اعزام نیروهای ارتش به سوریه که نشانه ای قطعی از بروز شکاف هایی در سپاه پاسداران است و خامنه ای مجبور شده بجای استفاده از نیروی ایدئولوژیک و چون و چرا کن و سهم خواه و ان قلت کن به نیروی "بنابدستور" متوسل شود. زیرا سپاه نیرویی است که پاداشش را در کوله پشتی اش حمل می کند تا مأموریت را انجام بدهد. اما ارتش قبل از پاداش مأموریت را انجام می دهد و زوری هم ندارد برای درخواست پاداش های نسیه.
پ- موضوع دوم از این جهت هم حائز اهمیت است که در روزهای بعد از عید سردار سلیمانی خودش را با هیبتی تازه رسانه ای کرد. یکی در جایی که عکسی از او منتشر شد در هواپیما که او را در حال مطالعۀ یکی از رمان های گابو - مارسیا گابریل مارکز فقید - نشان می داد و دوم در آنجائیکه با تبلیغات نسبتاً پرحجمی سلیمانی را رفیق نزدیک و همفکر علی لاریجانی معرفی می کرد و چه شکی وجود دارد که علی لاریجانی پس از برجام نیرویی معتدل و مترقی شناخته می شود نسبت به شریعت گرایان دگم.
7- هرکدام از موضوعاتی که تیتر کردم ابعاد مختلفی دارد برای رفتن بعمق و تأثیراتی که بزودی بیشتر معلوم خواهد شد. اما جای درنگ بیشتر در این اولین نوشته نیست و محتمل در مطالب آینده و به تناسب بهرکدام از این تیترها برخواهم گشت و نشانه های اثر گذاریش را نشان خواهم داد. نکته ای که بشدت نگران گننده است همان بدون استراتژی ماندن کشور است و روحانی همانطور که خودش هم گفت و می داند فرصت بسیار محدودی دارد برای به سرانجام رساندن دست آوردهای برجام. زیرا روحانی باید بتواند از 6 ماه باقیماندۀ ریاست اوباما بر کاخ سفید استفاده بکند و روابط ایران با سرمایه های جهانی را هم بثمر برساند و هم طوری اعتماد سازی کند که جانشین اوباما - چه هیلاری باشد یا هر محافظه کاردیگری قطعاً بسیار سختگیر و شکاکتر خواهند بود - نتواند عملکرد ایران را بهانه ای برای بازگشت مجددبه مشت آهنین قرار بدهد.
و یک بعد از تحریری هم بنویسم بخاطر بیچارگی ظریف که در تیتر آمد و در متن غیبش زد: جواد ظریف بعنوان وزیر امور خارجه مهمترین عضو کابینه است از جهت استحصال تاکتیک از استراتژی حکومت و تبیین و تشریح و دادن تعهد و اخذ تعهد و پاسخ به سؤالات و ترسیم چشم اندازها و انواع و اقسام روابط تاکتیکی و دیپلماتیکی کشور با دیگر کشورهای جهان. هنگامی که استراتژی کشور معلق و نامعلوم باشد وزیر خارجه بمعنای اتم کلمه آدم بیچاره و هرزه گرد و ولگردی می شود که توانایی کمترین تحرکی در حوزۀ کاری خودش و روابط با شرکا را نخواهد داشت. و سفرهایش و ملاقات هایش و مذاکراتش همه در دور باطل بگو بخند و "ببینیم چه می شود" خلاصه خواهد بود. و این بدترین نوع شکنجه برای یک وزیر امور خارجه است که نمی داند با زبان خامنه ای حرف بزند یا با زبان روحانی و مهمتر اینکه زبان خامنه ای را با چه زبانی به زبان عقلانی ترجمه کند که طرف مقابل هم حداقل مقداری از آن را بفهمد! طفلک ظریف. یا...هو
۲۸ نظر:
مرسی هنوز نخوندم ولی ذوق زده شدم تیمسار عزیز ممنونم نمی دونید انگار دنیا رو بهم دادید خداوند حافظ شما باشد
یاشاسین تیمسار دستت را می بوسم که دوباره به نوشتن مشغول شدی.
سلام. منتظر تحلیل های شما خواهم بود.
ممنون از دوباره نوشتنتون
سلام، تشکر و باز تشکر که آمدید
شهریار ایرانی
besyar mamnon az amadanat timsar aziz vagan dorost vagtash omadi va ma hamchenan az rahnemayihayat estefade khahim kard
sepas
خوش آمدید تیمسار عزیز.
خوانندگانتان از بازگشتتان خوشحال خواهند شد، و شما از حس خوب دوست داشته شدن و تنها نبودن و خیل دوستدارانی که اکنون دانسته اید کم هم نیستند.
این کورسوی امید دو طرف را کور نکنید.
آرزومند بودنتان و خواندن نوشته های نغزتان.
آبزرور!
تیمسار دست مریزاد.
کرمانج
تیمسار ممنون دستتان درد نکند .
بابا قربون دستت و قلمت و برگشتنت...
از خماری درمون آوردی...
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست...
ممنون از بازگشتتان.
سلام
بسیار بسیار ممنون. خیلی لطف کردید که نوشتید. چند وقت دوری باعث شده بود که مطالب روی هم تلنبار شوند. انشالله در فرصت مناسب و به فراخور همه ی انها را موضوع نوشتار خود خواهید کرد.
هر روز به وبلاگتان سر میزدم و خواهم زد.
ارادتمند- یزد
خیلی خوشحالم اومدین.
اسپس
فکر کنم این لجباز بی شرم یعنی آقای خامنه ای مجوز خرید بویینگ از آمریکا را طی نمایشی از فحش و کلمات چاووداری بزند باطل کند تا بگوید تا من هستم رخ دادن نکات مثبت برای ملت سخت خواهد بود .
زیباکلام متن نامه کروبی را جسورانه نامیده ... از طرفی کروبی در این نامه خامنه ای را علناْ مستبد خوانده ... خامنه ای شکست خورده، خشمگین ولی در عین حال هنوز بسیار نیرومند است. خامنه ای به نظر من نگاه جدی به بازگشت احمدی نژاد دارد و او یک بار دیگر با جریان هاشمی تصفیه خواهد کرد. اگر این نقشه موفق شود نسل بعدی اپوزیسیون و اطلاح طلب ها امثال لاریجانی خواهد بود.
1- بله در اهمیت نامه کروبی اغراق بیجا شده... پیرمرد دیده اولا خامنه ای خیال نداره جز در صورتی که توبه کنن آزادشون کنه... دوما دیده حالا که خامنه ای خودش شخصا رهبری جریان مخالف دولت رو به دست گرفته و دیگه در مقام رهبر نظام ملاحظه دولت رو نمی کنه گفته فرصت خوبیه فاتحه بخونم به هیکلش. اگه قبلا چنین نامه تندی می داد همه به این خاطر که توی این فضای اعتدالی که خامنه ای هم جلوی برجام رو نگرفته به خامنه ای پریده به وقت نشناسی و مصلحت نشناسی محکومش می کردن ولی حالا بعد سخرانی یک فروردین خامنه ای فرصت رو مناسب دیده مثل دختربچه های کفری شده یه چنگولی به صورت خامنه ای بکشه... در کل هم صرفا عجز و لابه و نفرین کم اهمیت یک لوزر سیاسی رو به موته و بیخود انقدر بزرگش کردن...
2- خامنه ای قصد براندازی دولت روحانی و تک دوره ای کردنش رو نداره... می دونه که نمیشه... احمدی نژاد هم هیچ شانسی نداره و اگه شانسی داشت هم خامنه ای دیگه نمی خوادش... فقط می خواد تا می تونه روحانی رو ضعیف کنه و یک شیر بی یال و دم و اشکم تا 1400 ازش بسازه و نذاره بالانس قدرت زیاد به سمت میانه رو ها بچرخه... به خصوص که قضیه جانشینیش هم مطرحه... عصبانی نیست... می دونه داره چیکار می کنه... می خواد برجام رو مدیریت کنه که فقط از توش رفع تحریم و پول و حفظ نظام بیرون بکشه ولی جلوی توسعه اقصادی و اجتماعی و سیاسی رو بگیره... مثل یک جراح ماهر داره این پروسه رو پیش می بره...
3- الان با وجود حضور اوباما توی کاخ سفید روحانی هم در قضیه اتریش نشون داد مقهور خامنه ایه و یه ترمز محکم زد... اون هم طوری که سر خودش هم توی شیشه رفت... طبعا چه کلینتون چه جان کیسیک رئیس جمهور آمریکا بشه دست خامنه ای هم بلندتر میشه، زبونش هم درازتر میشه و در نتیجه کلا پروژه روحانی و هاشمی می خوابه.
زت زیاد
اول تشکر بعد خواندن ، واقعا ذوق کردم با دیدن مطلب جدید مرسییییییییییییییییییییییییییی
سلام بر استاد عزیز. امروز که با ناامیدی دوباره وبلاگ رو باز کردم و پست جدیدتون رو دیدم چنان محو شوم که یادم رفت سلام همکارم رو جواب بدم.
آی....دمت گرمو و سرت خوش باد که سلام مهممانان هر شبت را پاسخ گفتی.
در وصف حال ما در غیابتون: شعر قشنگ اخوان رو تقدیم میکنم به حضور شما.
حیرون
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
حدیثی گر شنیدی، قصه سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
با سلام به دلقک گرامی و تبریک و خوشامد گویی بازگشتتون
باید بگم که تقدیس کردن خامنه ای توسط بعضی ها اونقدر حالت چندش اوری پیدا کرده که واقعا تحملش سخته خود خامنه ای بعضی از این مطالب الان اشاره من به این کامنت گذار محترم پری بلنده هست که چنان مدح خامنه ای رو گفته که اگر خود خامنه ای این مطلب رو بخونه میگه ما این همه قدرت داشتیم و دژمن از ما حساب میبرد و ما نمیدونستیم فتبارک الله .....دلقک عزیز مثال میزنم که حرفم واضح بشه چند روز قبل از انتخابات خدای این ها گفت مردم تکلیفشون با لیست انگلیسی رو میدونن این حرف عین حناق تو گلوی مبارکشون گیر کرده چون دید که چی به سر اون سه نفر اومد .از عید سال قبل که خامنه ای در مشهد سال گذشته رو به سال همدلی و همزبانی ملت و دولت نامگذاری کرد تا امسال که برخلاف تمام مناسبات حاکم بر جمهوری اسلامی شروع کرد به حمله به هاشمی و روحانی فقط یک سال گذشته بالاخره این ها یک سنت هایی دارن که تو همچین روزهایی از همدلی مسئولین و حرکت سریع نظام به سمت قله ها و از این حرفای مزخرف بزنن ولی امسال خامنه ای کاملا عصبی نشون داد چرا ؟چون احساس ترس میکنه ما هر روز میبینیم که کسایی از اردوگاه خامنه ای به سمت هاشمی میغلتن دو مثال میارم چند روز قبل از این سخنرانی روحانی در کنفرانس مطبوعاتی گفت مردم تو این انتخابات نشون دادن که نظرشون به کدوم سلیقه نزدیکتره شما این جمله رو از لحاظ تاریخی بررسی کن ببین به کجا میرسی یا هاشمی در جمع برخی اصلاح طلبان میگه امروز شرایط به شکلی هست که اگر کمی صبر و استقامت به خرج بدیم و در میدان باشیم میتوانیم انحراف پیش اومده در انقلاب را تصحیح کنیم خب من میپرسم که اگر منظور هاشمی از انحراف دولت احمدی نژاد بود که اون انحراف سه ساله که تصحیح شده اگر مجلس هست که این حرفای هاشمی هم بعد از پیروزی قابل ملاحظه اونها گفته شده یعنی دقیقا چند روز مونده به عید .این کدامین انحراف هست که هنوز برای تصحیح اون در میدان موند خب جواب مشخصه
منظور من این هست که امروز این ها حرفایی رو میزنن که من هرگز فکر نمیکردم روزی در گفتگوهای رسمی اون ها زده بشه این حرف های هاشمی واجد کدهایی هست که بی سابقه هستن و ما این ها رو قبلا از زبان کسایی میشنیدم که در عرف سیاسی همینا ضدانقلاب گفته میشدن یا همین نامه کروبی این نامه تو ذهن بیشتر که از این که حرفای خود کروبی تلقی بشه پاسخ هاشمی و روحانی هست که بخاطر بعضی ملاحظات از طرف کروبی گفته شده .و حرف اخر که این ها باید جواب بدن مربوط میشه به سفر پوتین به تهران و اهدای نسخه خطی قران که مربوط به سده های پیش میشده شما یک سرچی در اینترنت بکنید به چهره خامنه ای و نگاهش به اون قران به شکلی که اون رو باز میکنه نگاه کنید انگار که خط شناس هست و چند صد سال خاک خورده این کارا هست چند روز بعد یکی از نزدیکان پوتین میگه که این نسخه کپی از قران اصلی هست که در موزه سن پترزبورگ نگهداری میشه حالا شاید بگید این چه ربطی به بحث داشت من میگم که این یک کد کاملا هدایت شده به دستگاه های اطلاعاتی غرب صادر میکنه که به هیچ وجه نگران اینده ایران نباشید و من رهبر از همه الاغ تر این ها رو بخوبی تحت تسلط خودم دارم
از اطاله کلام عذرخواهی میکنم و مجددا خوشامدگویی میکنم
تيمسار عزيز، غرض عرض ارادت بود و سپاس بخاطر بازگشت.
نفست گرم و دلت شاد.
دوستدارت هستيم و بهتريت آرزوها را برايت داريم
آمده بودم یک شکایت تلخ در اینجا ثبت کنم از عدم حضورت که ناگهان ...! ممنون ازینکه آمدی. فقط حالا سخت است چه خطابت کنیم؟
به نظر شما دولت توان و ارادهی ایستادگی در برابر رد نتیجه انتخابات و نمایندگی خانم مینو خالقی را خواهد داشت؟
http://kayhanlondon.biz/fa/1395/01/24/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D8%AA%DB%8C%D9%BE-65-%D9%86%D9%88%D9%87%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%AA/
راست یا دروغش پای خود گوینده ناشناس!
یادم هست دلقک یک بار نوشت ای داشت در مورد دربی و اینکه حضور پرشور تماشاگران نشان بازگشت امید به جامعه ایرانی است. امروز هم با اینکه تراکتوری هستم، از تماشای دربی و شور و شوق ایرانی لذت بردم.
ظریف در فرهنگ عامه اگر هرزه گرد تلقی شود اما در فرهنگ خاصه خودش (مدرن) کنترات کار است و کارش را مقطعی انجام میدهد و بقول عامه مرده شور است و به بهشت و جهنم اش فکر نمیکند و اتفاقا تنها مهره دولت روحانی که در فرهنگ مدرن کارش را درست انجام میدهد همانا ظریف است. البته نظر شما دلقک عزیز صائب است اما حق بده که گاهی دیدن از نگاهت برای ما سخت میشود و اگر می خواهی ما اهالی سیرک دقیق تر بفهمیم، کمی بازش کن و از این حالت پی نوشت کوتاه برایمان درش بیار...
ممنون که چراغ را برافروختی دلقک گرانقدر
ارادت
با درود
روزی که عزم رفتن نمودید خواستم بگویم باورم نمیشه ، من مطمئنم برمیگردید، ولی چنان قرص ومحک و حتی بی نقاب گفته بودیبد که عقب نشبنی نمودم.
منهم خوشحالم که دوباره میبینمتان
ولی امیدوارم به زودی با پایان بافتن عمر ابن اراذل نکبت این تحلیلهای شما هم رنگی دبگر بگیرند.
زنده باشید
دادش از برگشتنت ذوق زده شدم
ما رو تنها نگذار که به آن نگاه تیزبین و قلم جادویی عادت کردیم
ایول
پست جدید رو که دیدم شاد وشنگول شدم
همیشه سلامت و شنگول باشی
خامنه ای یک رهبر شکست خورده هست و قافیه رو به هاشمی باخته. ممکنه روحانی رهبر بعدی باشه. اما نکته اینجاست که هرچی خامنه ای زور بزنه بازی رو بد باخته و دیگه امکان برد نداره.
ارسال یک نظر