۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

توافق هسته ای باخت باخت اوباما و روحانی امضاء خواهد شد! و روحانی خواهد سوخت.


1- کمتر نوشتنم نه از بی وقتی و بی دردی؛ بلکه از تراکم درد است و زایمان سخت. خیلی دلتنگم از بلایی که در حال آوار کردن بر حوزۀ فرهنگ و سبک زندگی است از سوی متحجرین و خشکه مقدس ها و سیاسی کاران مافیای اقتصادی. ترجیح خودم این بود که از "خوانش پس کلۀ توده" بنویسم در جمهوری اسلامی با استناد به این جملۀ بسیار بسیار درخشان "جوزف کیم" جوان اهل کرۀ شمالی که 25 ساله است و از قحطی سالیان پیش کشورش گریخته به امریکا. او بعد از شرح مختصری از زندگی و فرار و فروپاشی خانواده اش؛ در نتیجه گیری از فضای حاکم بر کرۀ شمالی گفته است: "همه در غرب از دولت سرکوبگر و تمامیت خواه در کرۀ شمالی حرف می‌زنند، اما چیزی که من تجربه کردم، غیاب کامل اتوریته بود. و این بسیار بدتر است." (اینجا) و جمله اش چقدر دلپذیر است و عین واقعه و منطبق بر برداشت من از جمهوری اسلامی. اما فعلاً می گذارم و می گذرم برای "شاید وقتی دیگر" و شما را به توافق عنقریب هسته ای می برم با نگاهی به پسا توافق.

2- همنظرم با همۀ آنانی که توافق نهایی هسته ای را قطعی و حتمی می دانند. اما همانطور که برای مردم ایران شوق و ذوق اولیه اش را از دست داده؛ برای من هم هیجان اولیه و مورد تأییدم را ندارد. زیرا این توافق در پیش نه آن توافق برد برد خواهد بود که دو رییس مقتدر ایران و امریکا امضایش کرده باشند. بلکه توافق باخت باختی خواهد بود که دو رییس ضعیف و ناچار ایران و امریکا امضایش خواهند کرد. واقعیت امر این است که هم اوباما و هم روحانی طوری خودشان را به این توافق گره زدند از روز اول که عقب نشینی از امضای آن غیرممکن باشد. دلایل و چرایی ها و چگونگی های این گره زدن از بدیهیات تکرار مکرر است که لزومی به جزییات نیست و شما خود بهتر از من در جریان ماوقع گذشته هستید. اما نتیجه ای که حسن و حسین دست بدست هم داده اند برای امضای نهایی مهم است. حتی اگر حسین پرزورتر باشد و جنگی تر و حسن کم بنیه تر باشد و سازشکار تر. زیرا نه حسین عقبه ای دارد در جبهۀ "غربی - عبری - عربی" - وام گرفته ام از حسین شریعتمداری - برای جا انداختن سازش با یزید و نه حسن مورد پذیرش است از سوی سردارانی که او را فرزند ذوالفقار علی نمی دانند و لذا ناتنی!

3- توافق باخت باخت چه مشخصاتی خواهد داشت و چگونه بدست خواهد آمد: از روز اولی که توافق هسته ای در ژنو کلید حورد و هم حسین امریکایی و هم حسن ایرانی به میعادگاه شتافتند؛ هر دو مصداق این بیت معروف حضرت حافظ بودند که "زاهدان چون جلوه در محراب و منبر می کنند/ چون که خلوت می روند آن کار دیگر می کنند". هر دو در محراب و منبر رجز "ما پیروزیم و ما تحمیل کردیم" می خواندند و هر دو در خلوت از رجز های جلوت عقب می نشستند و جلو می رفتند. تا اینکه با هر جان کندن و افت و خیزی بود به بیانیۀ لوزان رسیدند و گلویی صاف کردند و غبغبی گرفتند. اما خیلی زود حبابشان را ترکاندند تندروان هر دو طرف. در امریکا کنگره و زور جمهوریخواهان و سیاست و رسانۀ اسراییل و پول عربستان؛ و در ایران زور خامنه ای و سیاست خامنه ای و جاه طلبی ایدئولوژیک خامنه ای. مثل همیشه زیاده خواهی اول از گلوی یک انقلابی ابله (خامنه ای) صادر شد در مخالفت با بازرسی ها و کند وکاو در گذشته. تا اسرائیل و اعراب هم فشار را بیشتر کنند به کنگره که حلقۀ محاصرۀ اوباما را تنگ تر کند و کرد. اما گفتم که توافق برای هر دو طرف حیاتی بود و است و عقب نشینی از "اصل توافق" غیر ممکن.

4- چنین می فهمم که این رفت و آمدها و مذاکرات چند جانبه و دوجانبه و هرچه میان دیپلمات های کشورهای ذینفع در حال انجام است روبنای توافقی است که ادیبان و زبان شناسان و حقوقدانان در حال اتمامش هستند در زیر بنا و پشت صحنه. یعنی چه: یعنی اینکه بین آن شفافیت حداکثری در راستی آزمایی که اوباما قولش را داده با این کدورت حداکثری که خامنه ای حرفش را زده در بارۀ پنهان کاری هیچ سنخیت و آشتی ممکن نبوده و نیست. لذا تنها راه باقیمانده تمسک به یک متن توافق پر ابهام است. و این بدست چه کسی خواهد بود بدست واژه های کشدار و چند معنا و قابل تفسیر از سوی دو طرف. تا هر طرف بتواند منویات و سیاست های خودش را سوار تفسیر خودش بکند و به مخالفان داخلی بفروشد. بعبارت دیگر پارانتز های سخت باقی مانده در متن نهایی با کلمات چندپهلو و قابل تفسیر حقوقی و معنایی پر خواهند شد که هیچ طرف بازنده ای قابل استناد نباشد.

5- اما آنچه که عملاً و در بعد از پسا توافق اتفاق خواهد افتاد این خواهد بود که توافق بکندی و با تنش های زیاد و دعواهای پی در پی در ادعای نقض از سوی طرف مقابل مواجه خواهد شد که نتایج آن بشرح زیر خواهد بود:

الف- برای اوباما: مفید و در عین حال علی السویه خواهد بود: چون او هم به اقناع شخصی "بالاخره با ایران بتوافق رسیدم" خواهد رسید و هم شعاری انتخاباتی برای حزبش و هیلاری کلینتون بدست خواهد آورد. ضمن اینکه بد و خوب و اجرا و نا اجرایش خیلی به او مربوط نخواهد بود در حال ترک خانۀ سفید.

ب- برای محافظه کاران امریکایی: مفید خواهد بود به این دلیل که خامنه ای اتمی را برای سال هایی اخته خواهد کرد. اما مضر خواهد بود برای آنانی که دنبال رژیم چینج در ایران بودند و یا حداقل تغییر رفتار ایدئولوژیک خامنه ای. چون خامنه ای همین امروز هم از نقطۀ گریز یکساله بیشتر عقب نشسته در رقیق کردن صنعت هسته ای و بسیار بعید است توان بازسازی مجدد خودش را داشته باشد در حد خطر بالفعل. اما گشایش حداقلی در فروش نفت و آزادی عملیات بانکی خامنه ای را قادر خواهد ساخت از بحران اقتصادی پیشرفته تا بنیان های ایدئولوژی کمی فاصله بگیرد و آسوده خاطر شود.

پ- برای اسرائیل و اعراب: مفید خواهد بود زیرا نه گشایشی ایجاد خواهد کرد که خامنه ای را به ادامۀ سریع بلندپروازی هایش قادر سازد و نه ایران را تقویت خواهد کرد که بتواند با گرم شدن از روابطش با غرب کشورهای کوچک عربی را تحت تأثیر هژمون ژئوپولوتیک و برتری های عده و عدۀ جمعیتی خودش قرار بدهد و برای دیگران شاخ و شانه ای عملی بکشد. یک زندگی گیاهی حداقلی در داخل مرزهای ایران و رجزهای گاه بگاهی رهبران متحجر و دیوانه اش!

ت- برای خامنه ای: مفید خواهد بود. زیرا از تهدید بسقوط داخلی یا خارجی رهایی خواهد یافت و قادر به ادامۀ رجزخوانی های ضد امپریالیستی در خارج و تحجر و سختگیری در داخل خواهد شد. او و هوادارانش هم از متن توافق و هم از چالش های هنگام اجرا - گفتم زیاد خواهد بود - حداکثر استفاده را خواهند کرد تا اولاً توافق را نه ایده آل خود بلکه تحمیل دولت معرفی کنند و هم با سنگ اندازی در اجرا تأخیرهای غیرکشنده ای اعمال کنند و سه دیگر اینکه مرتب به روحانی و دولتش فشار خواهند آورد که: اینهم توافق پس چرا وضعیت اقتصادی مردم بهتر نشد.

ث- برای دولت روحانی: روحانی متضررترین این توافق خواهد بود در هیئت حاکمه. زیرا الف- در اجرای توافق با بهانه گیری های غربی ها و کار شکنی تندروهای داخلی مواجه خوهد بود. ب- هر چه بدی و کاستی در توافق هست بنام و حساب او ریخته خواهد شد. پ- از گشایش های حداقلی در سویفت و آزادی نسبی عملیات بانکی و صدور کمی - کمتر از یک میلیون بشکه در روز علاوه بر صادرات فعلی - بیشتر نفت مقداری ارز بدست خواهد آورد که در چاله چوله های بخش اصلی حاکمیت تمام خواهد شد و تنها ادامۀ زندگی گیاهی برای مردم را میسر خواهد کرد. ت- از سیل سرمایۀ خارجی و ایرانیان خارج نشین خبر خاصی نخواهد شد و دلاری از پول های بلوکه شده سرازیر نخواهد شد که همۀ اینها مبتنی بر دلایل و شواهد کافی است و ذکرش در این مقال نمی گنجد. لذا روحانی دو سال بسیار سخت تر از دو سال بیکاری - 92 تا 94 - را سپری خواهد کرد و اگر شانس بیاورد و نمدمال نشود توسط خامنه ای مثل رؤسای جمهور قبلی در سال 96 بازنشسته خواهد شد. روحانی که در مصاحبۀ "عملکرد دوساله اش" خودش را اینطور تعریف کرد: "من بعد از سونامی احمدی نژاد آمدم و جامعه ساکت شد [هرکس دیگر بغیر از جلیلی میامد همین اتفاق قهری می افتاد] همانطور که می دانید در حوزه هایی اختیار ندارم و در حوزه هایی هم که اختیار دارم حال ندارم. و البته من واضع دکترین دنیای بدون خشونت در سازمان ملل هستم و تعجب می کنم که چرا کشورهای منطقه از من استقبال نمی کنند و مرتب از خشونت مقام معظم رهبری فکت می آورند!" نمی تواند هم انتظار داشته باشد که موفقیتی نصیبش بشود.

ج- برای اصولگرایان: برای اینان عالی خواهد بود این توافق زیرا هم از نکات مثبتش حداکثر بهره برداری را خواهند کرد و هم از نکات منفی اش برای کوبیدن روحانی. و هم سنگ لای چرخ اجرای توافق خواهند گذاشت و هم مردم را تحریک خواهند کرد برای نا امیدی از توافق و تحویل آن به ناکارآمدی دولت روحانی. البته منظور من از اصولگرایان تندروان هستند و یاران احمدی نژاد که با جبهۀ یکتا آمده اند و همه را وادار خواهند کرد که در زیر پرچم احمدی نژاد سینه بزنند برای تسخیر مجلس بعدی. و الا اصولگرایان معروف به میانه رو - با نماد علی لاریجانی - جز در تبعیت از احمدی نژاد یکتا حذف شدۀ پیشینی خواهند بود از انتخابات بعدی. این مورد را در مطلبی راجع به جبهۀ "یکتا" خواهم بسط داد بزودی. 

چ- اصلاح طلبان: اصلاح طلبان که حذف شدۀ خدایی هستند و نقشی هم نخواهند داشت هم به دلیل بی عرضگی و خطاهای نابخشودنی تحلیلی. و هم بدلیل عملکرد روحانی که فعلاً تنها هنرش سه کردن دو حصری ها بوده با زندان کردن محمد خاتمی! این مورد یک تبصرۀ محال هم دارد و آن اینکه روحانی بتواند از جلد بی عرضۀ تا کنونش بیرون بیاید و با ایستادگی شجاع و مدبر در مقابل جبهۀ تحجر - بویژه در مقابل تحجر روحانیت سیاسی قم - هم کمی هیجان تولید کند برای رأی دهندگان مدرنش و هم بتواند حداقل زبان مهره های اصلی و شناخته شدۀ اصلاح طلبان را از محاق و حصر و ممنوعیت رها بکند تا با در دست گرفتن حوزۀ تبلیغات و رسانه هم خودشان را مطرح - نه مشارکت در قدرت بلکه منظورم صدای جامعۀ مدنی است - و به روحانی کمک کنند که از منش خنثای آزادی کش (اعتدال) به روش عقلانی رهایی بخش (اعتدال) صعود بکند و هم خودش و دولتش را و هم اصلاح طلبان و جامعۀ مدنی را و هم سرزندگی نسبی جوانان و مردمان مدرن را نجات بدهد. 

ح- و بالاخره مردم ایران: ضرر خواهند کرد در حد آرمان باختگی و نفع خواهند برد در بازگشت به زندگی گیاهی حداقلی سالیان عمر جمهوری اسلامی. بیشترین ضرر متوجه مدرن ها خواهد بود که دنبال تغییر مناسبات جامعه بسوی مدرنیته هستند. زیرا با خط مشی فعلی روحانی نه تنها وضع المان های مدرن و شکلی جامعۀ ایران ارتقاء نخواهد یافت؛ بلکه مهمتر از آن سدی است که روحانی ایجاد می کند با گرفتن فضا برای درست کردن مشکلی و بازگرداندن همان مشکل به موضعی بدتر بدلیل ناایستادگی. مثل جریان زنان و والیبال. امیدوارم در این مورد هم مطلب جدیدی بنویسم زیرا بشدت نگران نقشه ای هستم که توسط مدرن های! ضد مدرنیته و عاقل علیه مدرن های زندگی خواه در حال پیاده شدن است. فقط این را بگویم که دارند طبقۀ متوسط را قیچی می کنند از الیت ها تا ابتدا آنان را محاصره و سپس  نابودشان کنند. فرمولش هم این است: الیت روشنفکر و هنرمند و کارآفرین را رها می کنند به آزادی در داخل خودشان مشروط به اینکه با بدنۀ مدرن ارتباطشان قطع شود؛ و آنگاه طبقۀ متوسط مدرن را بدون کلّه (الیت) محاصره می کنند با نیازهای اولیه و وادار به تسلیم شان خواهند کرد. لغو کنسرت های توده همزمان با افتتاح ارکستر ملی نخبه. برگزاری حراج آثار تجسمی با آن گردش مالی حیرت انگیز همزمان با دستور حذف برنامه های فرهنگی و هنری از تلویزیون مثل رادیو هفت و بخشنامۀ تفکیک جنسیتی در رادیو. فشار بر روزنامه های بدنه همزمان با آزادی بحث های میان نخبه ای بسیار سنگین و فاخر در ماهنامه ها و گاهنامه ها و ... برخی از این آزادی نخبه های مدرن و فشار بر توده های مدرن است.

6- و اما آخرین جمله ام همان شاه جمله ایست که جوزف کیم گفته و من هم واگویه می کنم به الیت وطنم که: "همه در مخالفان و منتقدان اپوزیسیون از حکومت سرکوبگر و تمامیت خواه در ایران می گویند. اما آنچه که من می فهمم از پس کلۀ توده یک فقدان کامل اتوریته در ایران است. و این خیلی بدتر است". این را به این دلیل مصرم که تا صورت مسئله درست فهمیده نشود امکان حل مسئله وجود نخواهد داشت. در ضمن حالا می توانم به دخترم نسیم در استرالیا هم بگویم که علت اصلی از ایران بیرون آمدنم جز همین جملۀ جوزف کیم نبود. عدم امنیت روانی و رهاشدگی در بلاتکلیفی و عدم تعادل ابدی. یا...هو 

۸۶ نظر:

ناشناس گفت...

دیلی تلگراف :خامنه ای چند ماه دیگر بیشتر زنده نیست

ناشناس گفت...

یار محمدخان کرمانشاهی
نتیجه توافق احتمالی برای طبقه متوسط ایران در یک بیت:
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

ناشناس گفت...

در ضمن حالا می توانم به دخترم نسیم در استرالیا هم بگویم که علت اصلی از ایران بیرون آمدنم جز همین جملۀ جوزف کیم نبود. عدم امنیت روانی و رهاشدگی در بلاتکلیفی و عدم تعادل ابدی. یا...هو...........دلقک بعد از مدتها بلا خره یک حرف حساب زدی. جمله وزینی بود. البته این جمله اوج بلا هت و سفاهت حکومت اخوندی را هم بخوبی نشان داد. موفق باشی.

ناشناس گفت...

تيمسار عزيز سلام
اين نوشته تحليل بود يا مرثيه اي غم انگيز براي برادران خواهران مادران پدران و فرزندان ما
يك ايراني نگران

ناشناس گفت...

سلام بی زحمت اینو ترجمه کن برای ما ینی چی؟:
همه در مخالفان و منتقدان اپوزیسیون از حکومت سرکوبگر و تمامیت خواه در ایران می گویند. اما آنچه که من می فهمم از پس کلۀ توده یک فقدان کامل اتوریته در ایران است. و این خیلی بدتر است

ناشناس گفت...

دوستان و دلقک عزیز

به نظر شما راه حل نجات از دست این حکومت خونخوار چیست ؟

فرض کنیم مردم همین الان انقلاب کنند و خامنه ای را بکشند ، بعید میدانم وضع بهتر شود . احتمال سال ها هرج و مرج و در نهایت ، یکسری دزد جدید روی کار خواهند آمد دوباره . خمینی یکجوری گند زد تو این کشور که به این راحتی درست بشو نیست . . .

اگر جواب دهید خوشحال میشوم . دوستدار دلقک و خوانندگان سایت ( کامران شریفی )

روزبه گفت...

این مطلب با عینک خاکستری نوشته شده بود. نه تغییرات خاصی در جهت مثبت اتفاق افتاده و نه عقب نشینی قابل ملاحظه ای جدیدا پیش آمده.

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز بسیار عالی تحلیل کرده اید وممنون.ضمنا در زمان سربازی من درحدود چهل سال پیش شایع بود که مقدارزیادی کافور داخل نان سربازخانه میریزند جهت خنثی شدن هرچند موقت سربازها .احتمال میدهم چیزی قوی ترازکافور راهم به نان روسای جمهوراصلاح طلب ومعتدل اضافه میکنند امروزه در ایران.! عباس

ناشناس گفت...

معلمِ من، دلقک عزیز
ملتی که تصور می کند در گذشته حکومتی بوده به نام حکومت عدل علی که اگر اسلام درست اجرا شود آن حکومت دوباره احیا میشود ، و ناکامی ها را دلیلی بر درست اجرا نشدن اسلام می داند و ذخیره ایی هست برای آینده ی زمین که 1400 سال قبل در سامرا به دنیا آمده ..... برای چنین ملتی در یک روال طبیعی چنین سرنوشتی متصور است ، باور بفرمائید اگر غیر از این میشد باید به قانون های اجتماعی و طبیعی شک می کردیم.

مذهبی بودن یک چیز است و اصرار به داشتن حکومت مذهبی و اجرای مذهب در سطح عمومی بحثی دیگر ..... متاسفانه این سطح از حماقت و شخصیت گیاهی متاسفانه در عموم ایرانیان نهادینه شده ، به غیر از یک اقلیت کوچک که آن ها نیز هر ورز بیشتر از دیروز زیر فشارهای زندگی له میشوند ، بقیه یعنی اکثریتی بزرگ نادان و تا گردن در منجلاب مذهب فرو رفته اند.

این باتلاق که شما آن را نشان دادید از مذهب به وجود امده ، از مذهبّ بوقلمونواره ی ایرانیان به نام تشیع

عليرضا گفت...

تيمسار عزيز
ساليان است كه خواننده شما هستم و اوايل. هم كه خواستم كامنت بذارم بعلت استفاده ار حروف لاتين بيرونم كردى و گفتى تا فونت فارسى استفاده نكنى نظراتت را تاييد نخواهم كرد و من عليرغم اينكه همان موقع فونت فارسى تهيه كردم بيشتر خواننده مطالبت شدم تا اينكه نظر بدهم بهر حال با اين تحليل نا اميد كننده كه گذاشتى ديگر طاقت نياوردم
استاد من توجه داشته باشيد كه در يكسال گذشته مهم واهمه داشتند از شورش گرسنگان اگر توافق امضاء نشود ولى الان شما در اين مطلب سهمى به گرسنگان جان به لب رسيده نداديد و شهر را امن و امان نشان داديد اگر سرمايه خارجى و سرمايه ايرانيان خارج نشين به اقتصاد ايران تزريق نشود ٢٧٪ بيكارى كه در جامعه است چه ميشود ايا بيكاران زندگى گياهى خواهند كرد ويا شركت پژو كه منتظر امضاء قرارداد است براى توليد سه نوع خودرو درايران از سرمايه گذارى خود در پلتفورم ايران خودرو منصرف خواهد شد؟؟؟ ويا خودرو سازان امريكايى از برنامه هاى خود براى توليد در ايران مننصرف خواهند شد؟؟؟ من فكر ميكنم از وقتى كه نوشتن را به حداقل رسانده ايد از تحولات روز عقب افتاده ايد !!! لازم است كمى بازنگرى درتفكرات نا اميدانه خود لازم داريد .... ياهو

ناشناس گفت...

طرف رفته بود خواستگاری دختر شاه وقتی برگشت گفتند چی شد؟
گفت نصف کار حل است!
گفتند چطوری؟
گفت: ما موافق بودیم!
حالا حسن و حسین با توافق موافق هستند ولی فکر اینکه چطور عملی شود را خدا داند. آنها مانند فوتبالیستی تکرو هستند که بدون توجه به آرایش تیمی و استراتزی بازی توپ را برداشته اند و با بازی انفرادی به طرف دروازه حریف حرکت کرده اند تا بلکه گل بزنند. این به نفع مردم ایران نیست. زجر کش خواهند شد.هر روز یک بازی در میدان عمل و ادامه عملی تحریم ها.مرگ یکبار شیون هم یکبار.اگر اوباما از اول با قدرت ظاهر شده بود این به نفع مردم ایران هم بود ولو در ظاهر سخت گیرتر می نمود.حسن هم اگر این دلالی هسته ای را قبول نکرده بود لااقل امید واهی را رقم نمی زد و خامنه ای مجبور می شد فکری اساسی کند.دورنمای آینده چندان مبهم نیست. نمونه های مشابه قابل تامل است. در ظاهر با ایران همراهی می کنند ولی در باطن سیاست دیگری در پیش دارند. و خامنه ای نیز چاره ای ندارد جز اینکه تن به این بازی بدهد. روزی که توافق امضا شد امیدوارم مردم هول نشوند و در خیابان ها مانند احمق ها نرقصند. این ماجرا سر دراز دارد و اصلا این کش و واکش اهرم اجرایی غرب در خاورمیانه خواهد بود. هیچ کس اهرمش را از دست نمی دهد. خامنه ای را مانند الاغ گرسنه ای با یک دسته علف قدم به قدم بسوی آنچیزی که می خواهند خواهند برد. هنوز زود است که به 500 سال استعمار درس بدهد!

ناشناس گفت...

مدرن های ضد مدرنیته دیگه چیه؟ منظورتون افرادی هست که سوار بنز میشن ولی فکرشون مربوط به هزار و سيصد و دُرُشكه هست؟ :)

ناشناس گفت...

منو بگو دلم خوش بود روابطمون با دنیا عادی میشه

ناشناس گفت...



فقدان اتوریته یعنی مملکت حسینقلی خانی.یعنی مملکت امام زمانی..یعنی خر صاحابشو نمیشناسه.خر خرو نمیشناسه، صاحاب صاحاب و نمیشناسه.یعنی جنگل مولا،یعنی همه ول معطلند.
چه میکنه این اسلام عزیز

ناشناس گفت...


ولی من فکر میکردم در کره شمالی دیکتاتور مشکل فقدان اتوزیته ندارند.
بهراد

ناشناس گفت...

دلقك جان ، چه روان از ابتدا تا انتها ، ريشه پس روى مملكت را ترسيم كرديد خصوصا در بند ششم مطلبتان،
صد البته كه تا وقتى مردم هر كشورى به زندگى گياهى و داشتن امنيت در طويله راضى باشند ، حكومت بدون اتوريته هر خرى هم ميتواند سر پا باقى بماند. فرقى هم نميكند كجاى دنيا باشد.
ارادت، افشين قديم
ارادتمند

دوست قدیمی‌ گفت...

حرف های امروز خامنه ای نشون میده که خامنه‌ای خیالش از توافق هسته ای راحت شده!

امروز گفت‌ که گفتگو با آمریکا از دولت پیش شروع شده. با این حرف در واقع میگه که من گفتگو رو شروع کردم و دست آورد های اون هم مال منه! اگر هم ایرادی بود دیگه تیم‌ هسته ای از این بیشتر نتونسته. این یعنی تحلیل تیمسار گرامی که پیش از پخش سخنرانی خامنه ای نوشته شده کاملا درسته!

سپاس فراوان
دوست قدیمی‌

تبریزی گفت...

درود بر دلقک مرثیه خوبی بود خصوصا ان بند چ که ممکن است حسن را بیدار کند وشاید تنها راه تغییر سایر بندها همین باشد یعنی برای یک بار هم که شده یک ریس جمهور واقعا از قدرت خود جهت تغییر سرنوشت کشور استفاده کند البته دوست قدیمی هم اشاره کرد ظاهرا در یک برگشت 179درجه ای رهبر توافق را پذیرفته وحتی اجرای تدریجی را نیز قبول کرده پس اگر دلالهای تحریم اجازه دهند فکر کنم حالا نه حتما 9تیر بلکه شاید18تیر یا دیرتر توافق نامه به سازمان ملل برای امضا فرستاده میشود واحتمالا تا مهر ماه که سران به اجلاس میایند حسین وحسن دست پر خواهند بود ولی همچنان که گفتی تحجر در داخل پدر مردم را کباب خواهد کرد از جنبه اقتصادی هم درست گفتی یعنی هیچ سرمایه گذار داخلی یا خارجی در اقتصادی که دچار ابولا شده سرمایه گذاری نمی کند و35سال اخیر این را نشان داده وانچه می ماند فقط فروش نفت بیشتر وشانس برگشت پول حاصل از فروش نفت خام به کشور وبانک مرکزی است که باز ان هم جای شکر دارد شاد وسالم باشید

ناشناس گفت...

س نتیجه میگیریم که به زندگی گیاهی خود ادامه بدیم و فقط غصه حسن کلید سازو بخوریم . اینجور که تو نوشتی مردم ایران هیچ کارن یا شما دوس دارین هیچ کاره باشن تا این غیر ایرانیها که کشورو غارت کردن به کارشون ادامه بدن .غیر مستقیم داری میگی مردم به این اخوندای عزیز من کاری نداشته باشین زندگی گیاهی تونو بکنین جالب اینه یه سری خوششونم میاد تازه کامنت میزارن ازت تشکر میکنن

ناشناس گفت...

با تشکر مثل همیشه عالی بود. ضمنا میخواستم نظر جنابعالی را در باره سخنان احمدی نژاد بدانم آیا واقعیت دارد سرویسهای غربی بدنبال امام زمان هستندو فقط یک عکس او را کم دارند.
با تشکر ارادتمند افشین قدیم

مازیار وطن‌پرست گفت...

خیلی تلخ و سیاه بود، درست مثل واقعیت.

ناشناس گفت...

دلقک این چه پست سیاهی است که میزنی این چه سیاه نمایی است . باز این چه عزا و چه ماتم است . خوب خامنه ای حاکم یک کشور تاریخی است . تاریخ پوستش را میکند و باید به تاریخ جواب بدهد.و من شما ابدا صلاحیت قضاوت تاریخی نداریم تا بعد از احمد شاه و حداکثر تا مشروطه صلاحیت قضاوت داریم . اگر ایران به سرنوشت لیبی و عراق دچار شود که غرب نشان داده در باغ سبز نشان میدهد تا سر از بدن جدا کند و ابدا حسن نیت ندارد خصوصا در فردای غروب شوروی حداقل دست به تجزیه و کشتار فراوان در یوگسلاوی و افغانستان و عراق و لیبی زده حتما حق را به خامنه ای میدهی آیا شما راضی هستی که زنان و مردان ساروی یا کودکان اصفهانی با سرنوشت دهشتناک لیبی و عراق مواجه شوند و سرباز ناتو در میدان هفت حوض جولان بدهد و پهپاد امریکایی در سردشت جان ایرانیان را بگیرد .طرف عهدشکن است و نیت خوبی ندارد نمیخواهد قدرت مستقل در منطقه باشد .کمی از حوزه امنیتی نکاه کنید اگر خدای ناخواسته سرنوشت لیبی بر ایران وارد شود انروز روز عزای واقعی ملت ایران از لیبرال و سنتی است و حتی همین شما در لندن تظاهرات میکنی و پلاکارد ضد جنگ دستت میگیری. به لحاظ منافع ملی من حق را به خامنه ای میدهم که از تله تحریمها در بیاید .به نظرم شما بسیار ساده هستید اوباما میرود همچون که کلینتون و الکور رفتند و جرج بوشها در یک انتخابات بو دار سر کار می ایند و از کشتار و تجاوز خدایگان خود را از خون بیگناهان سیراب خواهند کرد .
حزب الله هم الغالبون

ناشناس گفت...

خارج از چهارچوبی که نوشته شده است، موضوعاتی است کل منطق آورده شده در نوشته را می تواند تحت تاثیر قرار دهد همان که قبلا گفته ام قضیه آن خانمی که به کنگره دعوت شد با الحاقات مربوطه اما احتمال می دهم حداقل فعلا خیلی علاقه ای ندارید که آن مسئله گفته شود - و کل موضوعی که نوشته شده به حاشیه رود و بحث به ظاهر بی ربطی در کامنت ها دنبال شود - پس آن موضوع را اشاره ای نمی کنم اما در همین چهارچوب نوشته شده می توانستم با کلیت آن موافق باشم اما موضوعی که در نظر گرفته نشده و بسیار هم موثر خواهد بود امضاء کنگره آمریکا در قرارداد نهایی و تصمیم نهایی آمریکاست پای این قرارداد احتمالی.
چون کنگره و نهایتا جمهوری خواهان باید این قرارداد را تصویب کنند، مطمئنا از کلمات مبهم و کشدار جلوگیری خواهد شد هر چند به نفع جمهوری خواهان می بینم که قراردادی امضاء شود مبهم تا از همین ناحیه خرخره حکومت اسلامی را بعد از گرفتن قدرت بگیرند و تصمیماتشان را عملی کنند اما وارد این ماجراجویی ابلهانه اوباما نخواهند شد و پای چنین قراردادی را امضاء نخواهند کرد.

ناشناس گفت...

دلقك جان اين ناشناس ١٣:٤٧ كه افشين قديم امضا كرده و راجع به احمدى نژاد سوال كرده ، من نيستم . حالا اين وسط اين بابا آمده و شوخيش گرفته جاى ديگران امضا ميكنه چه هدفى داره ، خدا ميداند.
عزيز جون اسم قحطه؟ يه چيزى براى خودت انتخاب كن. يا حد اقل خودت رو جاى يه آدم معروفى بزن.
ارادت، افشين قديم قديمى.

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک بزرگوار
در مجادلهٔ بین تعدادی از اصلاحطلبان (مشخصا تاجیک) با نوریزاد، دکتر ملکی، نسرین ستوده، نرگس محمدی، ... نظر شما چیست؟

من مقالهٔ تاجیک را هنوز نخوانده‌ام، اما گفتگوی طرفین در برنامهٔ افق (voa) را شنیدم. امید داشتم در یک مناظرهٔ رودر رو، آقای تاجیک تعریف روشنی از نظریاتش ارائه کند، ولی اینطور نبود. حتی اشارهٔ گذرای تاجیک به "تضعیف دولت روحانی و ایجاد نومیدی در مردم" به عنوان دلیل اصلی و سیاسی این اعتراض برای من قابل پذیرش نبود.احساسم اینستکه موضوعی بظاهر مدرن (اولویت اخلاق در مبارزات مدنی و عدم اختلاط فعالیت حقوق بشری با کنش سیاسی) دستاویز اصلی ماقبل مدرن (اتوریتهٔ شخصی یا گروهی در تعریف نوع کنش) قرارگرفته‌است.

سال‌هاست که دیگر هیچ شخصی را به عنوان "معیار" قبول ندارم. با وجود آنکه حرکات نسرین ستوده، نرگس محمدی، دکتر ملکی و نوریزاد را تعقیب می‌کنم و مفید می‌دانم، اما هیچ یک از طرفین دعوا را "معیار کنش سیاسی" نمی‌دانم. با همین تلقی، وقتی شنیدم فردی همچون تاجیک (یادم می‌آید مقالات خوبی ازو خوانده‌بودم) انتقادی تند به نوریزاد و همراهانش وارد دانسته، خوشحال هم شدم. به عقیدهٔ من هر شخصیتی باید در معرض نقد (درست یا غلطش مهم نیست، فقط مغرضانه، شخصی یا گمانه زنی نیّت نباشد) قرار گیرد تا به یک امام، رجوی، حکمت، مصدق، خامنه‌ای، رضاشاه، ... دیگر تبدیل نشود.

خیلی مشتاقم نظر شما را بدانم.

مازیار وطن‌پرست گفت...

جالب دانستم این گفت و گو را برایتان نقل کنم: (منبع وبلاگ محمد نوریزاد)

امین بزرگیان
7:34 ب.ظ / ژوئن 23, 2015
سلام‌مجدد و عرض ادب
من حقیقتا در انتقاد کم صلاحیت‌ام و هر آنچه نوشتم و می‌نویسم از جهت احترام به شما و زحمات شماست.
حرف اصلی من اینست که ایستادگی و مقاومت و رنج مستعد خطراتی است. اینها را از مهندس سحابی آموختم. اودر اوج مرارت‌ها و زندان‌ها هیچگاه حاضر نبود رنج شخصی اش را به تعصب، کینه و تفسیرهای ناموجه بیالاید از مسیر خارج شود. اگر من از آدم‌هایی حرف زدم که امروز با شما مخالف‌اند از بدنه اصلی سیاسی ایران حرف زدم. آنها وقتی بدبین شوند باید حساس بود و به سادگی از کنار آن نگذشت. آدمهایی مثل رضاتاجیک، تقی رحمانی،رضاعلیجانی، نازنین خسروانی، مهدی امین‌زاده، عبدالله مومنی و بسیاری دیگر مهم‌اند و باید جدی‌شان گرفت.
نظام سیاسی پهلوی به روایت منابع و کتب تاریخی تحلیلی یکی از شنیع‌ترین نظام‌های سیاسی در عصر خود بوده‌اند چه برسد به الان. آمار دستگیری‌ها، اعدام‌ها و شکنجه‌ها و خفقان سیاسی مثالی برای یک نظام مدرن سرکوبگر در کلاس‌های دانشگاهی ما حتی در آمریکاست. متنی ندیدم که بگوید چون نظام سیاسی ولایت فقیه ضدحقوق بشر است پس بدیل آن خوب بوده است. در تحلیل‌ها هردو نظام ذیل دسته نظام‌های نیمه استبدادی مدرن دسته بندی می‌شوند.
دفاع شما از رضاخان حب علی از بغض معاویه است و خب بنظرم این بسیار خطرناک است. هردونظام سیاسی از نافیان حقوق بشر بوده و دفاع از هرکدام از آنها در نفی دیگری منطق مشترکی دارد. دفاع برخی چپ‌ها از ایت‌الله خمینی به خاطر ضدیتش با شاه از همین منطق پیروی می‌کرد.
چرا باید آقای نوریزاد عزیز کنش ارزشمنداش برای بازپس‌گیری وسایلش از وزارت اطلاعات را تبدیل به ستایش از نظامی کند که در زمان خودش با ساواک مخوف‌اش بسیار زندگی‌ها را نابود و قلع و قمع کرده است. دفاع از یک نظام ستم، دفاع و سرسپردگی به هرنوع نظام ستمی است. شما ناخواسته با دفاعتان آنچیزی را تایید کردید که در حال جنگیدن و مبارزه بر علیه آن هستید.
فرزند کوچک شما
امین

—————————–

سلام امین خوبم. ایکاش کمی در بکار بردن الفاظ دقت می کردی و به ذات سخن من در نوشته ی : مردی به اسم رضا شاه کبیر فرو می شدی. من در آن نوشته و در هر کجا، به دفاع از رژیم پهلوی نپرداخته ام. در هیچ نوشته ای نیز اینچنین نبوده است. بل از کارهای خوب رضا شاه و فرزندش تقدیر کرده ام. چه کسی می تواند از آدم کشی ها و نکبت ها بگذرد و آنها را نبیند. در نظام فکری من، یک قاتل نیز اگر که کاری درست و شایسته انجام داده، به نسبت همان کار شایسته اش ستودنی است. این یعنی انصاف. ما دو نفر قاتل را می بینیم که به اعدام محکومشان کرده اند. گرچه به صورت ظاهر هر دو قاتل اند و پای چوبه ی دار، اما هرگز با هم مساوی نیستند. طول زندگی هر دو در معرض داوریِ ما قرار دارد. اگر یکی از این دو فقط و فقط خودش را دیده و تا توانسته دزدیده و آدم کشته، هرگز با دیگری که بخشی از عمرش را به هر دلیل منشأ خدماتی بوده و در بخشی نیز به آدم کشی روی برده، مساوی نیستند. من در آن نوشته، به آن بخش از زندگی رضا شاه معطوفم که خدماتی داشته. و در نسبت با رژیم ملایان که هیچ نقطه ی روشنی در کارنامه ی سی و هفت ساله ی خود ندارند، و تا توانسته اند در این سی و هفت سال دزدیده اند و غارت کرده اند و آدم کشته اند و کشور را به تباهی فرو فشرده اند، کارهایی داشته کارستان. بله، این دو حتی در آدم کشی هایشان نیز مساوی نیستند. کشته ها و آسیب های جنگ را در نظر بگیر در یک قلم. که در متنی از بی خردی دست به دست شد و ذخایر انسانی و روانی ما را خراشید و تباه کرد. این رشته سر دراز دارد پسرم. از آن زاویه ای که من می نگرم، بنگر تا منصفانه و صادقانه به آن قاتلی که آشغالی را از سر راه بر می دارد و در سطل زباله می اندازد، سپاس بگویی.
با احترام و ادب (محمد نوریزاد)

ناشناس گفت...

با درود مجدد بر دلقک و خوانندگان گرامی؛

در مورد فرو رفتن روحانی در لاک دفاعی با

1. طرح هسته ای مجلس
2. تایید سریع شورای نگهبان
3. سخنان خامنه ای

که بر مقدمه همان کاسبی با استخوانها در پست قبلی دلقک که تازه دیده ام با این تحلیل موافقم و متاسفانه وضعیت چندان خوب نیست. با این حال اوضاع مثبت و چشم انداز آینده روشن است. توجه کنید به:

1. در انتخابات مجلس پیش رو روحانی پیروز خواهد شد. اگرچه وضعیت کنونی که در آن روحانی برد چندان قاطعانه ای نداشته است، باعث عدم تغییر چشمگیر در ترکیب نمایندگان می شود. (قهر مردم در انتخابات مجلس قبلی تکرار نخواهد شد = تغییر ترکیب مجلس به نفع روحانی)

2. خامنه ای با کمال وقاحت قصد داشت یکپارچگی در سطوح عالی مملکت را به نمایش گذارد و از دوقطبی شدن اجتناب کند که با مقاومت روحانی ناکام ماند. (ناراحتی لاریجانی از اقدام مجید انصاری + سخنان نوبخت + اظهارنر بروجردی)

3. اکنون اصلاح طلبان برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای توانایی بیشتری برای اقناع دارند و همه مشکلات به پای مجلس و شورای نگهبان و خامنه ای نوشته خواهد شد چرا که: "نگذاشتند."؛ و مردم بیایند که این مجلس مزاحم را هم عوض کنیم تا مشکلات حل شود.

4. و اما این مرد مالیخولیایی (خامنه ای) در حال تجربه شکستی سنگین در برقراری امپراتوری شیعیست که این شکست اجتناب ناپذیر می نماید. نه تنها می نماید که هست.

5. وضعیت در سوریه عالی نیست اما بسیار خوب است و اعضای حزب اللات لبنان تحت رهبری مفتضحانه حسن زمیره یا دجال مقاومت (و در سطح بالاتر رهبر مالیخولیایی خامنه ای) به همراه جنایتکاران سپاه پاسداران در حال سلاخی شدن هستند. قند توی دلتان آب شود وقتی حزب الله سیرک امضای خود را به "حزب الله هم الغالبون" تغییر می دهد؛ او می خواهد سلاخی شدن رفقایش را بپوشاند و در قبال عقب نشینی روزمره شان با سیلی صورتش را سرخ کند. و اما اگر بپرسید که تو که هوادار امپراتوری بودی چه شد که نظرت این همه تغییر کرد بگویم که من از اول مخالف بودم و این را همان موقع اعلام کردم. اما پیش از تغییر مسیر عربستان در سیاست خارجی، امپراتوری خامنه ای محقق شده بود و یک پراگماتیست خود را با شرایط وفق می دهد چنان که مثلا کشورهای اروپایی که از جب بوش متنفرند (من بیشتر و البته امیدوارم ترامپ برنده شود و یا کلینتون)در صورت انتخاب او به او تبریک خواهند گفت و برای اقدامات مشترک جلسه برگزار خواهند کرد. اکنون اما این امپراتوری مرده است و همانند طرح دیگر این رهبر مالیخولیایی مبنی بر افزایش جمعیت ایران تا صدوپنجاه میلیون نفر به زباله دان رفته است. (این دومی با کمبود منابع آبی)

6. فرصت کنم در مورد سوریه مفصل می نویسم تا شادی سراپای وجودتان را بگیرد. اما اگر بپرسید در مورد سوریه تو سر پیاز هستی یا ته پیاز قبلا جواب بدهم که من بشکن زن پیاز هستم.

7. برای جلوگیری از سرقت هویت مانند افشین قدیم مجبور شدم امضای خود را در گراواتار ثبت کنم.

Dalghak.Irani گفت...

مازیار وطنپرست. اول بگویم که نه اهلیت و نه دلبستگی برای ورود به این بحث ها را ندارم. و بعد با یک مقدمه شروع کنم و قبل از مقدمه بگویم که شناخت من از آقایان و خانم ها اندک و مربوط به داده های عمومی در اینترنت است بغیر از نوری زاد که با او ارتباط حسی هم دارم و می فهمم چه می کند. اما مقدمه: هنگامی که ستار بهشتی کشته شد من اولین و آخرین فردی بودم که نوشتم: "ستار بهشتی را افسران ادارۀ آگاهی ناجا کشته اند و نه پلیس فتا. شرح مفصلی هم دادم و استدلالم را با قرائن و اماره ها محکم کردم. لب مطلب هم این بود که ستار اولاً بدلیل کارگر بودن و نداشتن مدرک تحصیلی و ثانیا بخاطر وبلاگ مهجور و کم بیننده و هندلی اش و از همه مهمتر بدلیل داشتن جثۀ درشت بعنوان فعال مدنی یا سیاسی یا وبلاگ نویس مخالف برسمیت شناخته نشده است از سوی فتا و او را از پلیس فتا به پلیس آگاهی تحویل داده اند تحت عنوان ازاذل و اوباش و آگاهی هم او را در زمرۀ اراذل و اوباش اینقدر زده که مرده بعد هم به خانواده اش تلفن زده اند که بیایید جنازه اش را ببرید دفن کنید. روش جاری که در مورد اراذل و اوباش محلات انجام می دهند.

در موضوع اعتراض تاجیک به فعالیت مجموعۀ نوریزاد و ملکی و ستوده و محمدی و مادر ستار هم رد پای همین نگاه اراذل و اوباشی را می بینم از سوی منتقدان اصلاح طلب حکومت به فقط محمد نوریزاد و مادر ستار و نه آن سه نفر دیگر. بعبارت رساتر تاجیک معتقد است که اشخاص بدون پرنسیپ های خاص از جهت مدرک و سواد و جایگاه اجتماعی و سوابق سیاسی حق ندارند وارد بازی بزرگان و روشنفکرانی چون او و مجموعۀ رفقایش در جناح منتقد اصولگرایان بشوند و نه تنها بشوند بلکه او و رفقا و دار و دستۀ اصلاح طلبان مذهبی را هم مورد نقد و مخالفت و چالش قرار بدهند. این سر منشاء این پرخاش بی دلیل تاجیک به نوری زاد است و خانم عشقی. که ناچار دامن آن سه نفر دیگر را هم گرفته است. البته ترس از نوریزاد او را ناگزیر از تخریبش کرده چون روش مبارزاتی انفرادی نوریزاد در حال تسری است و به ستوده و ملکی نرگس هم رسیده است. و می بینیم که تظاهر و تحصن خانم ستوده در این روزها همان رفتاری است که نوریزاد در مقابل وزارت اطلاعات کرد. تاجیک از الگو شدن رفتار انفرادی نوریزاد که روشنفکرش هم نمی داند و حتی او را چماقدار سابق هم در خاطره دارد بسیار آشفته است و می خواهد بهر ترفندی او را و پیشرویش را از کار بیاندازد تا خودش و رفقایش تنها مراجعی باشند که حق داشته باشند بمردم بگویند فقط از ما اصلاح طلبان باید حرف بشنوید و اگر هر کس که انگ مارا نداشت تمایل یا تشکر بکنید بهر دلیل معلوم است که شماها در حال مبتذل کردن امر سیاست (خودش می خواند حقوق بشر)هستید. این زهری است که مسئولش نوریزاد چماقدار است و منشاء دعوای تاجیک. خب تاجیک یک آکادمیسین است و اصلاح طلب مذهبی و جمهوری اسلامی را حکومتی تمام می داند که در برخی زمینه ها که قدرت را با اصلاح طلبان بشراکت نمی گذارد انحراف جزیی دارد و همین که ما و رفقایمان بازی داده شویم مثل دهۀ هفتاد مشکلی نمی ماند.
ادامه

Dalghak.Irani گفت...


ادامه ...
خیلی سخت است این خط انحصار طلبی در اصلاح طلبان مذهبی را در وبلاگ شرح دادن و من ابداً آمادگیش را ندارم. اما کار نوریزاد در جامعه ای که حکومت متعارف ندارد و هیچگونه امکان مبارزۀ جمعی را بر نمی تابد یک شاهکار بوده و تا ته جان خلوص و پاکی نوریزاد را نشان می دهد که با جان فشانی غیر قابل باوری از خودش یک برند ساخته و در حال پیشروی و اثر گذاری است. بنظرم نوریزاد را به دو دلیل آزاد گذاشتند: یکی بخاطر شناختی که خامنه ای از سادگی و صفای مؤمنانۀ او داشت در هنگام نزدیکی به او و دو دیگر برای اینکه می خواستند او را نابود کنند با مضحکه کردنش در فعالیت یکتنه و حتی ممکن است می خواستند بهره برداری هم بکنند که ببینید ما با تندترین فعالیت ها و حرف ها هم مشکلی نداریم اگر توطئه نباشد و برنامه ریزی ضد امنیتی پشتش نباشد و چون قادر بمهارش نبودند یا باید در زندان نگاه می داشتند برای تمام عمر یا از ترفند "جدی نگیرید تا خودش را خراب کند" استفاده می کردند که راه دوم را برگزیدند. اما نوریزاد اینقدر مؤمن بهدفش و تحقیر نشدنی بود که همۀ این بازی خوردگی - از نظر رژیم - را با فروتنی پذیرفت و بجای قهر و روشنفکربازی و به بهانه هایی مثل به اسب من گفته اند یابو و از این قبیل؛ رفت و فقط کار کرد و عمل کرد و سماجت کرد و ایستادگی کرد و آوارۀ شهرها شد و گفت و رفت و نشست و اعتراض کرد و کرد تا امروز که دکتر ملکی و نسرین ستوده و نرگس محمدی را با خود همراه کرده و دیر نیست که فعالان بیشتری را هم براه "من در راه مردمم سرسختی می کنم پس هستم" بکشاند و مبدأیی در تاریخ جدید ایران درست کند. بقیۀحرف ها هم مزخرف است که کدام عمل صحیح یا غلط است. هر راهی که شرایط جامعه تحمیل می کند راه ناگزیری است و نمی تواند در نبود هیچ راه دیگری غلط معرفی شود. امین بزرگیان هم یک آکادمیسین از دماغ فیل افتاده است - مثل اغلب شان در ابتدای راه - و فکر می کند که رضاشاه 80 سال پیش که در اروپا آدم می خوردند و در امریکا حقوق بشر برگر غذای روز بود باید یک کون هم به شیخ خزعل ها می داد تا ایران بماند و تاجیک و بزرگیان زاده شوند. خیلی حال نمی کنم با آدم های گنده دماغ و از خود راضی و خود علامه پندار. یا...هو

ناشناس گفت...

خیلی حال نمی کنم با آدم های گنده دماغ و از خود راضی و خود علامه پندار. یا...هو
ما هم به همین خاطر باهات حال نمیکنیم .
گلاسنوست

ناشناس گفت...

من واقعا برای پرگماتیست متاسفم که در این برهه درخشان تاریخی بعد از ۵۰۰سال امپراطوری در حال تحقق است و برای دومین بار ایران عزیز به سواحل مدیترانه دسترسی دارد انتظارات غیر قابل فهم دارد و انتظار دارد که ایران سرپرستی اقتصادی و سیاسی مشتی سلفی را هم به عهده بگیرد واقعیت ژیوپلتیک انست که مناطق شیعی نشین همه استراتژیک هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ اقتصادی و چرا باید منابع اتحاد جماهیر شیعی صرف مشتی سلفی شود که هم نان ما را بخورند هم فحشمان بدهند و هم امپراطوری را به دردسر بیاندازند ما لبنان را میخواهیم گذرگاه قلمون را میخواهیم کربلا پایتخت معنوی ایران را میخواهیم .عوض انکه دست بوس رهبر باشی که چراغ خاموش آزادیهای اجتماعی را به تو هبه میکند در پوست خود نمیگنحی که مشتی نفهم فلان بیمارستان را گرفتند و فلان شهر باستانی را نابود کردند .امپراطوری شیعی مراحل نهایی تکوین خودش را شاهد است. از کرانه های مدیترانه تا مزارشریف از سرخس تا باب المندب درفش کاویانی در اهتزاز است .
حزب الله هم الغالبون

ناشناس گفت...

درفش کاویانی در اهتزاز است .
درفش کاویانی وقتی در اهتزاز خواهد بود که جمهوری اسلامی متلاشی شود. فاتحه اسد خونده شده. بعدش نوبت حزب الله لبنانه از دست مزدورایی مثل تو هم کاری بر نمی اد.

ناشناس گفت...

گلاسنوست

تو که حال نمی‌کنی غلط میکنی‌ میایی‌ وبلاگ میخونی‌ بعد خزعبل صادرات میکنی‌.

مغز خر خورده

ناشناس گفت...

با تمام اختلافی که با تحجر دارم حرفهای حزب الله را در مورد امنیت ملی و پرهیز از سرنوشت لیبی دربست قبول دارم و ملت ایران باید شئونات خود را تمیز دهد .ضمنا حرفهای پرگماتیست را در حمایت از داعشیان و ورژنهای مختلف آن اعم از النصره الفتح ارتش آزادرا کهیر زا و تهوع آور میدانم و متاسفم که فردی به ظاهر مدرن و طرفدار سبک زندگی ایرانی این چنین وحشیانه خواهان به یغما رفتن زندگی دیگر مردمان خاورمیانه هست و حکایت چاله بشار اسد و چاه داعش است .معتقد به این هستم که بزرگان منطقه ایران و عربستان باید فرمان آتش بس را بدهند هرچه زودتر و عربستان باید پیشقدم باشد چرا که اکنون یمنی ها نجران را هم گرفته اند و به جای دستبوسی با پوتین خوب است با مصافحه با روحانی بروند و ایران هم قدر این آشتی را بداند و از این فرصت برای بازسازی اقتصاد بهره گیرد.چه خوب بود خاورمیانه را سلطان قابوسها میچرخواندند تا امام خامنه ای و امام سلمان و سلطان اردوغان و ژنرال نتانیاهو

Kianarash

ناشناس گفت...

جناب تیمسار با رجوع به اخرین نوشته شما اینچنین نتیجه گیری می شود که وجود یک جمهوری اسلامی تضعیف شده به عنوان یک نسخه مقبول جهانی مورد توافق قرار خواهد گرفت و در مورد وضعیت داخلی (حقوق بشر...)انهم حداکثر از طرف غرب تلاش می شود که حالت بی تفاوتی یا بهترین حالت بی طرفی رعایت شود و در کل سیستم به سمت نظامیگری و برخورد سخت افزاری با تمامی قراین غرب گرایی و سکولاریسم پیش خواهند رفت ...ولی در نوشته شما و در میان معادلات یک مجهول قرار دارد انهم رقیب قدر جمهوری اسلامی و اغا یعنی داعش و البغدادی می باشد با توجه به ماندگاری طولانی مدت این حکومت و امکان بالای گسترش ان به سمت پاکستان و افغانستان و حتی منظقه اسیای مرکزی و قفقاز در مراحل بعدی ..تاثیر ان بر جمهوری اسلامی (و حتی کلیت ایران)
چه خواهد بود؟!!چرا که در یک اقلیم دو پادشاه نمی گنجد و در میانه جهان اسلام و خاورمیانه انچه که نشانه کفر و الحاد می باشد باید از میان برود(از دید طرفین) و در نتیجه جنگهای سنی و شیعه (اسلام ناب از نوع حکومت اسلامی شیعه و از نوع حکومت اسلامی سنی )در اینده نزدیک وارد ابعاد گسترده تری شود

جالا در جمهوری اسلامی تضعیف شده که در ان مردمی مسخ شده که دارای زندگی گیاهی (به تعبیر خود شما)هستند ودر مدت 37 سال انچنان انها را بی هویت و ترسو بار اورده اند که دارای هیچ گونه جسارتی نیستند و حتی با تمام پروپاگاندا نیز نمی توانند دارای انگیزه مبارزه با پارتیزانهای جسور داعش باشند ...و صد البته از پاسداران مفت خور و اعوان و انصار بسیجی نیز ابی گرم نخواهد شد پس اغا نیر نباید حتی در صورت سناریویی که توسط شما بعد از مذاکرات عنوان شد خوشش باشد چون تازه کابوس شروع می شود و کلیت جمهوری اسلامی و در نتیجه ایران نیز در خطر انحطاط و فروپاشی خواهد بود
...............
اراد

ناشناس گفت...

3. اکنون اصلاح طلبانو مردم بیایند که این مجلس مزاحم را هم برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای توانایی بیشتری برای اقناع دارند ..... یعنی می فرما یید ملت بیایند و رای دهند. تا اقایان تا ابد دزدی اشان را بکنند.و گل به سر ملت بریزند.بمن بگو اخر و عاقبت این حکئمت چیست؟ برای کشور و ملت چه می خواهد بکند.هر الا غی می داند که اخر و عاقبت این حکومت به ننگستان است. پس چرا ملت خودشان را ول معطل کنند. واقعا من تعجب می کنم از ادمای با سوادی که هنوز مطلب را نگر فته اند.سی و هفت سال ملت را بازی داده اند. پولشان را بالا می کشند. کوچکشان کرده اند. فقیر شان کرده اند. زندگی را برایشان جهنم کرده اند. و انوقت یه عده ار مر حله پرت راست راست تو چشم ادم نگاه می کنند. بروید رای دهید. رای به خریت خود. می دانی هر کدام از اتفا قات جاری این مملکت در هر کجای دنیا اتفاق می افتاد. حکومت بلا فا صله عوض میشد؟ یه عده فکر می کنند نشست 5+1 یک ابهتی برای ایران است. این نشست ها فقط بازجویی است. ایرانی در کار نمانده. انها می توانستند براحتی ایران را بمباران و انها را تسلیم کنند. جیک اخوندا هم در نمی امد. انها فقط برای حرمتی که برای کشور ایران و سابقه تاریخی که داشت و زیبا یی هایی که داشت این روش را انتخاب کردند و به نفع اخوندا تمام شد. همین عربستان اگر با ایران در گیر شود. کار او را می سازد. اوقت چند ابله مثل حزب الله صحبت از امپراطوری می کردند. حالا هم فرار کرد رفت و خبری ازش نیست. این هم الغا لبون هم بسیجی بیسوادی است. نه او. او کمی سواد داشت ولی خود فروخته بود. خلاصه اغا ملت دیگه از این زندگی و از اخوند خسته شدند. نمی خواهند رای بدهند. اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب ندارد. همه اخوندند. و اخوند هم روضه خوانی که فعلا برای کشور و مردم ایران مصیبت وحشتنا کی شده اند.

Dalghak.Irani گفت...

من هیچکدام از حرف های سابقم را پس نگرفته ام و بطور قطع با هر نوع خشونت و جنگ و رادیکالیسم و شورش و انقلاب مخالفم و ایران را بسمت هیچکدام از ان ها نمی دانم و کماکان به تأثیر مثبت رابطۀ - هر چقدر محدود هم - با غرب بویژه امریکا مؤمن هستم و مشکلم سرعت این تأثیرات و تغییرات و تحولات است و از اینکه روحانی شعارهای فریب و دروغ و در ظرفیت عملکردش تا کنون نداده عصبانی و منتقد و فریادگرم. و از اینکه خامنه ای هنوز عمدۀ جهت گیری هایش برای جنون عظمت خواهی ضد امپریالیست استالینی اش فریز شده و مزخرف می گوید تا هم خودش و هم ایران هم چماق را خورده باشند و هم هویج را نخودرده باشند منزجر و هشدار دهنده و معترض و صدای بخشی از مردمی هستم که مواضع شان روز بروز و ساعت بساعت و در تناسب با کنشگران سیاست تعیین می شود و بروز می شود. این هم فقط نگاه من و داوری من و برداشت من است و لاغیر که همانقدر می تواند درست باشد که غلط و شما ناچارباید به قرائن و شواهد و استدلال ها و عقلانیتی که بر تحلیل هایم نگاه کنید و استفاده بکنید. بنابراین کسی نگران عربستان و داعش و جنگ و لیبی و این مراحل نباشد و تنها خطر دور از این جهت همین دیوانگی خامنه ای در ژست های الکی منطقه ای و جهانی است و من هم به روحانی همین را می کگویم و به الیت مرجع جامعه ام هم هشدار می دهم که مواظب جامعۀ مدنی باشید و نکند که اخور خودتان را پر کنند و غفلت بکنید و الوده شوید و مردم را فراموش کنید. من فقط از حکومت می نویسم و برای ملت تعیین تکلیف نمی کنم مگر گاهی به روشنفکران و راهنمایان بپرم که چه گهی می خورند در قبال خرابکاری های حاکمیت. شما هم مؤدب باشید بهمدیگر احترام بگذارید کوتاه و مفید بنویسید. مزخرف و چرت و پرت و مثل نهضت سوادآموزی چی ها ننویسید و سطح سیرک را تقلیل ندهید. مثل آن ناشناسی که دیروز یک کامنت مفصل در رابطه با قدرت عربستان و ضعف حوثی ها و تضعیف جبهۀ ایران در مقابل اعراب نوشته بود و مهوع و منتشرش نکردم. م فقط تا انجا وطن فروشم که خریدار از خودم آدم حسابی تر باشد و الا من ایران را بهر آشغال محله ه نمی فروشم. یا...هو

ناشناس گفت...

مغز خر خورده
شکر خوری به شما نیامده مغز خر خور.کسی از شما نخواست وارونه بدی .
گلاستوست

ناشناس گفت...

وقت چند ابله مثل حزب الله صحبت از امپراطوری می کردند. حالا هم فرار کرد رفت و خبری ازش نیست. این هم الغا لبون هم بسیجی بیسوادی است. نه او. او کمی سواد داشت ولی خود فروخته بود.
این حرفها به برادر بزرگتر من نمیچسبد عزیزان آنارشیست را به مطالعه نطرسنجی آیپز جلب میکنم تا از توهم در بیایند درضمن برادر بزرگ من اهل فرار نیست مثل شماها او هم اکنون ایران نیست اجازه ندارم بگویم کجاست شرعا.همین قدر که شما و سیرک و دلقک را به حال خود رها مرد مثل قوم بتی اسراییل گمراه شدید و همگی دست به گوساله پرستی روی اوردید .

حزب الله هم الغالبون

ناشناس گفت...

نوری زاد خیلی قهرمان هست، مثل یه پیامبر میمونه اینقدر پاکه

ناشناس گفت...

جناب تیمسار من جواب سوال خود را در لحاظ نکردن مورد داعش در معادلات منطقه و تاثیر ان بر روی وضعیت ایران تحت حاکمیت خامنه ای در فردای پس از توافق از طرف شما دریافت نکردم البته شما عنوان کردید نگران عربستان و داعش و جنگ و لیبی و این مراحل نباشید و تنها خطر دور از این جهت همین دیوانگی خامنه ای در ژست های الکی منطقه ای و جهانی است...من هم به مانند شما امیدوارم اما در محاسبات باید داده ها را وارد نکرد نه تخیلات را
..............
اراد

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک عزیز
اجازه می‌دهید این پرسش و پاسخ را -بطور کامل و با ذکر منبع- در کامنت‌های وبلاگ نوریزاد منتشر کنم؟

پاسخ شما -به استیذان بالا- هرچه باشد، از وقتی که گذاشتید سپاسگزارم.

ناشناس گفت...

عدم امنیت روانی و رهاشدگی در بلاتکلیفی و عدم تعادل ابدی در غربت صد برابر میشود مگر آنکه آدم از وطنش دل کنده باشد.
نتیجه مذاکرات هم اگر فقط یک قلم جلوگیری از حمله نظامی به ایران باشد مثبت است بقیه آنچه بدست میاید بونس هست.
نگران زندگی گیاهی مردم نباش ما فرزندان دوره خفقان جنگ و خمینی این از آب درامدیم مطمئن باش بچه های عصر اینترنت ایدیولوژیک نمیشن. مورد داعشی شدن بچه مسلمانها در غرب هم به خاطر انزوا و سرخوردگی شان هست.

نسیم

Dalghak.Irani گفت...

مازیار
آره خوب هم است. البته محمد گاهی به وبلاگم هم سر می زند. سلامم را گرم به او برسان. یا...هو

ناشناس گفت...

1. مایه خشنودیست که حزب الله خودش خواسته یا ناخواسته به شکست سنگین در سوریه اعتراف کرد با پرهیز از پرداختن به آن و مانور دادن روی قلمون و ساحل مدیترانه و خرج سلفی ها را نمی دهیم. که این موارد کلیدواژه های همان شکست سنگین است. هر وقت فرصت داشتم در مورد سوریه بنویسم ماجرا بر آنان که چندان پیگیر مسائل نیستند آشکار خواهد شد.

2. و اما او این شکست سنگین و مفتضحانه در سوریه را متصل کرده است به جابلقا و جابلسا و اصرار بیجا کرده تا تئوری ابلهانه امپراتوری شیعی که اکنون تقلیل یافته به اتحاد جماهیر شیعی را اثبات کند و بعدا خواهید دید که این ادعا باز هم تقلیل خواهد یافت به ساختارهای ساده تر و بی اهمیت تر مانند شورای همکاری خلیج فارس و ده ها مورد مانند آن و البته خواهم نوشت که همین را هم ده ها برابر هزینه دادند تا یک چند دهم نتیجه بگیرند. و البته محقق نمی شود! از رهبری بلاهت آمیز خامنه ای چیزی جز این انتظار نمی رود.

3. و اما مخالفان اسد را سلفی خوانده است که جنگ روانی جمهوری اسلامیست. مخالفان اسد سلفی نیستند بلکه بخشی از آنها سلفی هستند و اتفاقا غیر از اسد که مرتکب جنایات جنگی بسیار شده است و داعش بقیه عملکرد بسیار بهتری دارند، و حتی جبهه النصره بسیار انسان دوست تر است. آمار و کارنامه را ارائه خواهم داد تا ببینید که جمهوری دروغ پرور خامنه ای چگونه حقایق را دگرگون می کند تا ضمن کشتار انسان های بیگناه تئوری های احمقانه اش را توسط عمله اش مانند حزب الله به فروش برساند. اما بازی تمام شده است و جیغ کشیدن بیشتر حزب الله منجر به فضاحت بیشتر خواهد شد. صبر کنید در ادامه بحث خواهید دید.

4. و اما من هرگز از داعش پشتیبانی نکردم بلکه اتفاقا همین نظام جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسد بودند که در ایجاد داعش و گسترش آن نقش چشمگیر ایفا کردند و هم اکنون نیز می کنند. درست است که بقیه از جمله ترکیه نیز در این موضوع نقش داشته اند اما جنگ روانی سراسر دروغ عمله ظلم را برملا می کنم و نمونه می آورم تا حقیقت آشکار شود. یک نمونه را خلاصه بگویم؛ اسد حدود پانزده روز قبل عامدانه و آگاهانه داعش را تقویت کرد.

ادامه دارد

ناشناس گفت...

5. وظیفه هر انسان آزادیخواهیست که از مخالفان سوری حمایت کند. درست است که رژیم اسد عملکرد خیلی بدی نداشت و این انقلاب برای مردم سوریه بسیار گران شد اما تصمیم جنایتکارانه اسد برای سرکوب انقلاب با الگوبرداری از آموزه های پوتین در سرکوب چچن و خامنه ای در سرکوب جنبش سبز باعث شد که او تبدیل به جنایتکار جنگی شود و اکنون غیر از داعش از بقیه گروه های فعال سوریه حتی جبهه النصره تروریست القاعده کارنامه جنایتکارانه تری دارد. بعد از یازده سپتامبر وقتی آمریکا از بد بودن تروریسم داد سخن سر داد، این نکته را بدیهی گرفت که طرف مقابل تروریسم یک کشور دمکراتیک است. اما پرسش اینجاست که اگر طرف مقابل یک جنایتکار جنگی باشد و جنایات بیشتری انجام دهد تکلیف چیست؟ البته خرد و وجدان و انسان دوستی می گویند که می بایست از طرف کمتر جنایتکار در مقابل طرف بیشتر جنایتکار حمایت کرد. اگر النصره در سوریه مورد استقبال قرار گرفته و آمریکا نیز با تردیدهای بسیار خیلی اندک و خیلی قطره ای تازه تصمی گرفته که به آن کمک کند به همین دلیل است که کاملا منطبق است بر انسان دوستی. اما در سوریه گروه های بسیار فعالند که ارتش آزاد بهترین آنها و یکی از قویترین آنهاست و من پیشتر هم نوشته بودم که هوادار آنم.6. داعش و غیره خطر مستقیمی برای ایران ندارند و نخواهند داشت و حداکثر زورشان این خواهد بود که فضا را با انفجارهای انتحاری ناامن کنند که همین هم بسیار دشوار و نشدنیست. در این شرایط بسیار لذت بخش است سلاخی شدن جنایتکاران حزب اللات لبنان و سپاه پاسداران. و البته حسن دجال چندی پیش در سخنرانی سراسر یاس و ناامیدی و حاکی از شکست های سنگین گفت که حتی ممکن است زن های ما را به کنیزی ببرند.البته لیاقت جنایتکارانی مانند او که در قتل دویست تا سیصد هزار انسان بیگناه به دلیل مالیخولیای خامنه ای و اصرار بر اشتباهاتش و به خاک و خون کشیدن آنها نقش داشته بیشتر از این نیست. و سرانجام او نیز چنین چیزی خواهد بود: ابومحمد جولانی رهبر گروه تروریستی النصره زن او را به کنیزی ببرد و زهران علوش جیش السلام سر او را از گردن جدا کند. سناریوهایی مانند این در دسترس است و عبرتی خواهد بود برای جنایتکارانی که با لجبازی سعی در پیشبرد مالیخولیا در منطقه خاورمیانه داشتند.و اما من که همه عمر از ریش و دعا و االله اکبر و ادعیه و دین و اسلام بیزار بودم اکنون مانند اکثریت قاطع فعالان دمکراسی در غرب جیش الاسلام و احرار الشام و حرکت نورالدین زنکی و ... را بر رژیم سکولار اما قصاب اسد ترجیح می دهم چرا که آمار جنایات دو طرف گویاست که کدام بر دیگری برتری دارد. انسانیت ایجاب می کند که سکولاریسمی که بر جنایات بسیار و قصابی های گسترده اسد (تقریبا هر روز یک قصابی) بنا شود به نفع محالفان کمتر جنایتکار و نسبتا پاک از جمله ارتش آزاد سوریه و حتی اسلامگرایان پر ریش و پشم قربانی شود.دقیقا از وضعیت جبهه های سوریه اطلاع دارم و امپراتوری شیعی ادعایی در نهایت تبدیل به اتحاد استان های تحت محاصره شیعه! تبدیل خواهد شد. فرصت کنم مفصل تر می نویسم و خواننده به تدریج ارزیابی خوبی از اوضاع خواهد داشت و پوچ بودن توهمات خامنه ای همانند جنون هسته ای و جنون جمعیتش غیر از نخبگان بر لایه های میانی مردم ایران آشکار خواهد شد.در پایان چون گفتند که باید بروم دست خامنه ای را ببوسم باید اضافه کنم که رسم انسان های آزاده از بردگان و غلامان حلقه به گوش و نوکران جداست. در این زمینه اگر خامنه ای التماس کند و دهانش را با دهان شویه اسراییلی تمیز کند، اجازه خواهد داشت که پای من را ببوسد. احترام امازاده را متولیش باید نگه دارد، من بی تقصیرم.

ناشناس گفت...

هیچ وقت یادم نمی رود قبل از اخبار ساعت 14 رادیو که پذیرش آتش بس و سر کشیدن جام زهر در رادیو اعلام شد از همان رادیو سرود ای ایران پخش شد. سرود ای ایران در آن زمان جزو تابو ها و بود و در مایه های سرود شاهنشاهی.
حال وقتی مطلب حزب الله سابق را خواندم و به پرچم درفش کاویانی رسیدم آن لحظه خاص در سال 67 برایم مورد قیاس قرار گرفت.

ناشناس گفت...

جناب دلقک. سالش را نمی دانم ولی بعد از جو بسته دهه هفتاد خامنه ای سخنرانی داشت و از جو غیر سیاسی دانشگاه ها به شدت اعتراض کرد و دانشجویان را به فعالیت سیاسی تشوق. گر چه گرایش عمومی دانشجویان خلاف نظر شان رقم خورد ولی با توجه به تکرار تجربه های تاریخی، آیا پس از توافق و کاهش تهدیدات امنیتی و گذراندن یک دوره فضای بسته آیا می توانبه گشایش فضای سیاسی و اجتماعی کشور امید داشت؟

ناشناس گفت...

جناب دلقک بنده به مار غاشیه (امریکا) اعتماد دارم و شاید در کوتاه مدت این ها دنبال برکناری رژیم نروند با توافق هسته ای ولی مطمئن هستم که سیاست بلند مدت و میان مدت امریکا تغییر رژیم در ایران است.

با سخنان اخیر خامنه ای معلوم نیست که مذاکرات شکست هم نخورد همون اول یا حتی تحریم ها برداشته شود، اوباما اگر برود رئیس جمهور بعدی اینقدر بی عرضه با جمهوری اسلامی برخورد نخواهد کرد و فکر نکنم توافق به نفع هیچ کس در میان مدت باشد و همان ماست مالی کردن مشکل بنیادی جمهوری اسلامی و غرب است.

ناشناس گفت...

یکی این پرگماتیست را از برق بکشد. اصلاحطلب داعش پرست ندیده بودیم که دیدیم. برادر من دغدغه همه ما ایران است و بس و پیداکردن هوای تنفس و اکسیژن سالم. کسی اینجا بدنبال جنگ و جیش الشام و داعش و بربر و بقیه اشغالها اعم از طالبان شیعی و سنی نیست اینرا در کله پوکت فرو کن .فکر میکند مردک خرفت داعش برایش رفاه و آزادی می اورد . به اولین روانپزشک سر راهت به خانه مراجعه کن تا کار دست کسی ندادی موزیک کلاسیک وورزش صبحگاهی و گل و گاو زبان سیزیجات فراموش نشود .

ناشناس گفت...

پراگماتيست واقعا خودتي ؟؟؟؟
به نظرم ايشان با يكي از عرب زبان ها يا عرب دانهاي عرب زده كه زياد الجزيره مي بيند هك شده است !!!!!
فعلا كردها كه سمپات ايران هستند دارند خطوط ارتباطي داعش با برادر بزرگتر تركيه را قطع مي كنند حلب را النصره تخليه كرد و نجران شيعه نشين را حوثي ها محاصره كرده اند !
اشرف غني هم كم كم به اين نتيجه مي رسد كه از عربستان طالبان پرور داعش پرور ابي برايش گرم نمي شود و مجاهدان تاجيك و ازبك و پشتون و هزاره بايد طالبان را سر جايش بنشانند و البته انها هم سمپات ايرانند
اسناد ويكي ليكس هم نشان داد عربستانتان !!!!جنون ايران ستيزي دارد بدبخت !!!
خب تا حالا چند هيچ به نفع مبارزان با تروريسم شد ؟؟؟؟؟
ازاديهاي درون ايران كه نمونه اش را در افطاري رييس جمهور و سخنان كرباسچي ديديم با توافق هسته اي ممكنتر مي شود و البته مسير ناگزير ايران ازادي است
پري سا به ياد مهدي كروبي و مير حسين موسوي

Rza گفت...

خدایا ما را ازدست این فارسها نجا ت بده

Dalghak.Irani گفت...

نسیم اگر ارتباط درست برقرار شده باشد بگذار به بهانۀ کامنت تو یک شرح مختصری بدهم از فقدان اتوریته تا هم بدیگرانی هم که سؤال کرده اند کمک کند و هم مرا از نوشتن مطلبی اختصاصی معاف.
چیزی را که تو راجع به وضع من و ما در غرب گفته ای بیشتر از جنس نوستالوژی است تا فقدان اتوریته. درست است که در زاویه هایی همپوشان غلط انداز هستند این دو مفهوم ولی اینهمان نیستند. این هم درست است که فقدان اتوریته (بمعنای مفهومی حس بی پناهی و حس رها شدگی و حس عدم امنیت و حس من کجا هستم و حس یتیمی و حس بی اهمیتی و حس دوست داشته نشدن و حس پوچی و ... حس ترس از آینده و ..." اول یک بیماری مدرن و در جوامع مدرن بروز کرده و هنوز هم درمان درستی پیدا نکرده است. اما منشاء این "فقدان اتوریته" - در غرب حداقلی و در جوامع توتالیتر حداکثر - از یک جنس نیستند. در جوامع آزاد فقدان اتوریته از آزادی بی حد و حصر ناشی شده است در حالیکه در جوامع بسته از فرط استبداد و دخالت حکومت منشاء می گیرد. بگذار مثالی بزنم برای روشن تر شدن. حس رها شدگی انسان مدرن مثل حسی است که فرزند یک پدر آزادی خواه و آزادی ده - تا حد سهل انگاری - به آن دچار می شود. مخصوصاً اگر این فرزند از گونه های ضعیفتر باشد در بین فرزندان احساس بی پناهی و تنهایی می کند و از خورده شدن توسط گونه های قویتر فرزندان می ترسد. اما یتیمی انسان جوامع توتالیتر مثل فرزند پدر بسیار سخت گیری است که بقصد فرشته تربیت کردن فرزندش او را از هر کنش آزادنه و مختاری محروم می کند و چون قادر نیست تمام امور لایتناهی مادی و معنوی مورد تقاضای فرزند را اولاً کنترل و ثانیاً پاسخ بدهد لذا اتفاقی که در عمل می افتد حس بی پدری و یتیمی و بی پناهی در فرزند است. بعبارت دیگر فقدان اتوریته در غرب حداقلی و ناشی از عدم حضور قدرت عریان در خیابان است در حالیکه فقدان اتوریتۀ حداکثری در شرق از کثرت حضور عریان قدرت در خیابان منتج می شود. و دریک تعریف بازهم فرموله تر بی پناهی در غرب از بی دخالتی حکومت منشاء می گیرد در حالیکه بی پناهی در ایران از دخالت حداکثری حکومت در شئون زندگی حاصل می شود. بخاطر همین هم است که شهروند معمولی ایرانی بدون اینکه کمترین کاری به حکومت داشته باشد و بدون هیچگونه تنشی با سیاست حاکم و در جمع سیاهه ای از نیروهای نظامی و پلیسی و اتوریتۀ لغوی (Power) در خیابان و در نزدیکی او حس نا امنی و حس بی پناهی و بی صاحبی و بلاتکلیفی می کند. این که در مورد غرب گفتم البته مربوط به خانه زاد های خودشان است و ربطی به ما مهاجران ندارد. همانطور که گفتم درد ما از نوع نوستالوژی است و تازه اگر همین فقدان اتوریتۀ حداقلی غرب را هم متسری بدانیم بخودمان بسیار متفاوت است از حس یتیمی و بی پناهی در خانه و ایران و حکومتی و وطنی که قرار بود مال من هم باشد، با حس تنهایی و رها شدگی در جامعۀ غربی که هر چه باشد خانۀ من نیست و نه باید و نه می تواند به اندازۀ "در تهران و شیراز بودن و غارت شدن مادی و معنوی در حضور فیزیکی ترسناک حکومت در خیابان" ناراحت کننده باشد.

یک توضیح مختصر هم بدهم به امیدی که داده ای راجع به نسل جوان ایرانی و البته درست است و خیلی ممنون. اما هیچگاه نباید سهل انگاری کنیم در دنیایی که مسلمانان بطور عام خواه ناخواه به فندامنتالیسم و بنیادگرایی هویت طلب رجعت کرده اند و اگر چه در ایران بدلایل تمدنی امکان این رجعت بسیار ترسناک بعید است اما در به تأخیر انداختن بازگشت مناسبات مدرن نباید دست کم گرفته شود. پیرتر شدن جمعیت ایران و نا امیدی و محافظه کاری مستولی و انقراض نسل نماد مدرنیتۀ گذشتۀ ایران (متولدین تا سال 1335 خورشیدی) بعنوان حاملان چراغ هویت مدرن در سال های اخیر و مواردی دیگر بشدت جامعه را تهدید به آن گزاره ای می کند که یوسف اباذری بکار برد با عنوان "همسان شدگی قاتل و مقتول" در جامعۀ ایران. البته اباذری این مفهوم را در کانتکست (مصداق موسیقی و مرگ پاشایی) کاملاً اشتباهی بکار برد و باعث دیده نشدن این گزارۀ درستش شد. اما در اینکه نشانه های خطرناکی از تسلیم جوانان پیرشده به وضع موجود در ایران قابل مشاهده است تردیدی ندارم. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک فرزندان اصلاح طلبت را تحویل بگیر مشتی داعش پرست. اینها همه از عدم چش انداز روشن است جماعتی افسرده و بدون قبله و آمال.سیلوها خالی شده عربستان جلوی تعویض نفت با غذای روسیه را گرفته. خامنه ای عذر سلیمانی را خواسته.
REVOLUTION

ناشناس گفت...

سوریه رو ایران به این روز انداخت. مردم داشتن زندگیشون رو می کردن. اما آغا هوس تخت سلطانی کرد.

ناشناس گفت...

به نفع ایران و ایرانیست که اسد زودتر سقوط کنه بره جهنم. بیخود نفت و پول و تجهیزات و امکانات ایران رو می فرستن سوریه از جیب ملت بدبخت چون آغا هوس تاج و تخت کرده. تازه هر رز هم از روز قبل بیشتر عقب نشینی می کنن.

ناشناس گفت...

پري سا اصلاح طلبان هیچکاره هستند و تنها مشکلشان اینکه چرا ان ها از بخور بخور جا ماندند، چطور میر سبز شما بعد از انتخاب نشدنش به رئیس جمهوری یاد حق مردم افتاد؟ چرا اصلاح طلبان از قدرت گرفتن مردم ایران بیشتر از خامنه ای می ترسند؟

ناشناس گفت...

پراگماتیست خیلی دیر متوجه شد که امپراطوری شیعه مزخرف محضه. همون موقع که ازش حمایت می کردی همه می دونستن که دروغه. دیر متوجه شدی. ساعت خواب.

galaxy گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

شاید بزرگترین مشکل کشور همان چیزیست که دلقک به آن جنون عظمت خواهی خامنه ای می گوید. سد گتوند را بنگرید.این سد را آمریکایی ها چند کیلومتر آن طرف تر تجویز کرده بودند اما همین جنون عظمت خواهی به عمله و اکره خامنه ای هم سرایت کرده و مشاور پروژه که سپاه بوده سد را به مکان فعلی انتقال داده تا بزرگتر شود! حاصل الان داشتن سدی پر از آب شور است!
این جنون در هسته ای و امپراطوری و صد تا بدبختی دیگه هم تکرار شده. ایران رود هم اجرا بشه یک بدبختی دیگه هست.
دلقک عزیز آیا خمینی هم همین جنون را داشت؟ یا بیشتر یا کمتر؟ یا خامنه ای چون حقیر هست می خواد با این کارا حقارتش رو درمان کنه؟

ناشناس گفت...

دلقکجان گفتین در مورد یکتا می نویسین. یکتا=یاوران کلاهبرداری های تاریخی ایران

ناشناس گفت...

توافقی در کار نخواهد بود اگر هم بشه توسط خامنه ای یا کنگره امریکا وتو خواهد شد، جناب روحانی بعد دوسال تازه میگه می خواهیم تفاهم کنیم!

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

دلقگ ارتباط درست است خودم هستم.متوجه میشوم وقتی در مورد عدم امنیت در کنار پلیس بودن در ایران میگویی ولی از شما توقع بیشتری میرود وقتی در مورد غرب و فقدان اتوریته و عدم دخالت دولت در امور حرف میزنی. بابا این که دیگه ثابت شده اینها مثل big brother همه امور زندگی ما را مانیتور میکنند همه مراودات اینترنتی، کارت عبور سوار شدن به اتوبوس و ترن کاملا سهروندان را کنترل میکند که کجاها نیروتد همه چیز مانیتور میشود حالا اگر من را مجبور نمیکنند روسری بپوشم برعکسش را هم میشود گفت که به آنهایی که روسری میپوشند فرصت شغلی یکسان با من داده نمیشود.
در مورد ایرانی ها برایت بگویم که من وقتی 22ساله شدم تصمیم گرفتم که دیگر مسلمان نیستم آن موقع جرات نداشتن با کسی در این مورد حرف بزنم امروز اما روزی نیست که یک مطلب یا جوک در هجو مذهب روی خط وایبر یا ایمیلم دریافت نکنم. نسل حدید با دین خداحافظی کرده است.

نسیم

ناشناس گفت...

پوزش به خاطر غلط های تایپی. علت این است که من فقط روی گوشی ام کیبرد فارسی دارم.

نسیم

ناشناس گفت...

چی شده داعش حمله کرده یا امام زمان .نزارید بیان تو.
اغای پرگمتاتیست سنت چقدر است ان موقع که ما جوان بودیم در تیر ۸۸ دانشگاه به خاک و خون نشست کلی از دوسال قبلش به به و چه چه بود که اگر محلس دست دوم خردادیها بیفتد چه ها کی نمیشود ببخشید خودم را میگویم عینهو بعبعی به اسامی که تا دیروز اسمشون را نشنیده بودیم به صرف اینکه عکسشون بغل دست محمد رضا خاتمی بود رای دادیم. که مثلا قرار بود مطبوعات چنان شوند و چنان که هیچ هم نشد بعدها فهمیدیم که این مطبوعات هم اش دهن سوزی نیست و عده کمتر از یک درصد سالمند و بقیه نون بروز خور جماعتیشون الان در همان لندن هستند و سردستهشان دسته گلی اب داده به قیمت شصت و خورده ای هزار پوند که با صدتا افتابه هم پایین نمیره. تازه اون دوم خرداد بود و خاتمی هر چه نبود واقعا محترم بود و با جر بزه تر از این بابا .پس هول ورت نداره همینایی که الان حرص میزنی نرند داخل محلس فردا بت عیارتان خواهند شد همانطور که گلو میدریدیم هاشمی مجلسی نشه دور نمیبینم دور میگیرید برای کوچک زاده و رسایی اتفاقا اینها باز صادقترند زیاد هول ورت نداره تفاوتها انقدر کوچک هست که با ذره بین که سهل با میکروسکوپ باید خودی از ناخودی تشخیص بدی.زیاد هم به مسرت نیفت عربی عرب دیگر را دشنه آجین کرد فردا ممکن است سر تو را ببردو اینهمه قساوت و نمایش آن در تاریخ مدرن کم نظیره.آدم یاد مزارع مرگ پول پوت می افته.زیاد هم روحانی و جسمانی نکن چیزی ته دیگ نیست.به فکر نون باش که خربزه آبه.زیاد هم پای العربیه نشین یاد یک جنگ زده عرب در دهه شصت افتادم که زندگی اش را صدام گرفته بود اینجا حداقل مدرسه ای میرفت و مسکن و غذایی داشت ولی هی خلق عرب خلق عرب میکرد البته اعراب عزیز ایرانی بالای سر ما جا دارند اون بابا استثنا بود مخلص کلام تخمت را جایی بکن که دونت را میخوری
مترسک

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
بعد از مجلس ششم كه تمام و كمال در خدمت منويات جناب خامنه اي نبود ، چنان بلايي بر سر مجلس هاي بعدي آورد كه تبديل به كاريكاتوري مسخره شد كه مضحكه ي خاص و عام شد ، در مورد نهاد رياست جمهوري هم باتوجه به تجربه سه رييس جمهوري كه با خامنه اي كار كردن و هر كدام به نوعي با ايشان به مشكل خوردن ، امروز شاهد اجراي همان پروژه مجلس براي مقام رياست جمهوري هستيم ، امروز روحاني علاوه بر اينكه بايد خود و دوستانش را از زير دست و پاي خامنه اي نجات بدهد ، وظيفه نجات همين مقام رياست جمهوري تداركاتچي را هم بعهده دارد ، همانطور كه خامنه اي مجلس را در همين نظام شتر گاو پلنگي به تعبير شما تبديل به طويله اي از موجودات چاپلوس و بي فكر و نادان كرد ، نهاد رياست جمهوري را هم به سرنوشتي بدتر از اين دچار خواهد كرد ، همين اندك اميد در عين نااميدي براي تغيير را هم از توده مردم مي گيرد جناب خامنه اي ديكتاتور با بي عملي و بي عرضگي امثال روحاني ، خامنه اي با روي كار آوردن امثال كوچك زاده و حسينيان در مجلس امروز و در نهاد رياست جمهوري در آينده ، راه اندك نفس كشيدن بر مردمي را مي بندد كه كمي فكر مي كنند و براي شعور خود احترامي قائل هستن ، متأسفانه گلوي توده جامعه امروز در دستان خامنه ايست ، صحبت از نخبه گان و روشنفكران نيست ، قتلهاي زنجيره اي ديروز روشنفكران ، تبديل به قتلهاي همگاني اكثريت تغيير خواهان شده است ،
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي جنگل را بيابان مي كنند
سوالي از دوستان امپراطوري دارم ، عايدات جمهوري اسلامي يا مردم ايران تا به امروز از سرحدات اين امپراطوري چه بوده است ؟
گيرم كه تمام خاورميانه رو هم ضميمه امپراطوري ايران كرديم ، بالاخره بايد استفاده اي از منابع انساني و طبيعي سرزمين پهناور خود كنيم يا نه ؟
سوريه و لبنان و عراق ، فلسطين ، يمن ، منابع زير زميني زيادي دارند حتما ، چرا همانطور كه از منابع گازي و نفتي پارس جنوبي چندين برابر قطريها استخراج مي كنيم ، اين شركتها و تكنولوژي ها پيشرفته جمهوري اسلامي را نمي فرستيم تا هم منابع سرزمين پهناورمان را استخراج كنيم و هم براي ده ميليون شهروند بيكار ايران ، كار توليد كنيم ؟
چرا اينهمه سال سوريه و لبنان و عراق به دولت مركزي اين امپراطوري معظم ، ماليات يا جزيه ندادن ؟ خمس و زكات كه بايد بدن ديگه ! اين ديگه چجور سرحداتي ست كه فقط دست بگير دارند مثل آخوندهاي قم !!!

ناشناس گفت...

دلقک منظورت از مدرن زاده های متولد سی و پنج را نگرفتم مرد حسابی یک پپسی به افتخار حضرتت باز کن. کدام مدرن مگر همین جوانان بیست ساله مدرنزاده نبودند که قاتل و مقتول خود ونسلهای بعدی شدند و هستند . منصفانه بخواهیم بنگریم طلایی ترین نسل موخر مدرن همانهایی بودند که انقلاب مشروطه را راه انداختند آدرس غلط نده ما حواسمان جمع جمع است .

گلاسنوست

ناشناس گفت...

مردم ایران هنوز هم اکثریت مسلمان هستند، هر چند این موضوع اثبات شده که ما به برکت نظام اسلامی دین گریز ترین کشور در خاورمیانه هستیم، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، ظهور داعش هم به افزایش دین گریزی کمک می کنه ولی بی دینا هنوز هم در اقلیت هستند حتی بین جوانان، کاش با افرایش تصاعدی ازادی خواهی در ایران رو به رو بودیم تا بی دینی، تا وقتی جنبش ازادی خواهی در ایران به یه قدرت اجتماعی و سیاسی تبدیل نشه و سازماندهی نداشته باشه، همینه که میان توافق می بندن دودش میره تو چشم مردم و استفاده اش رو یه عده دیگه می برند.

ناشناس گفت...

خاورمیانه توسط نظام آخوندی به گند کشیده شده. این رو چند ماه قبل دلقک گفت. هرجا ابوداعش رفت داعش پروری کرد و جنگ حیدری نعمتی راه انداخت و با مارموزی هفت خطی آن را به استعمار و استثمار و بقیه نسبت داد.این جمله دلقک را تکرار می کنم:
ایران اصلاح نشود جهان نابود می شود.

ناشناس گفت...

دلقک جان خبر جدید نداری؟

ناشناس گفت...

مهاجرت اکثر ایرانیان بابت فقدان اتوریته نیست و از این خزعبلات جوزف کیم مهاجرت در ورژن ایرانی به علت چشم هم چشمی است .

حزب الله هم الغالبون

ناشناس گفت...

درود بر حزب الله قالب شده‌ !!! , شما زبان به کام بگیر که هر گاه افاضاتی منتشر میکنی , بیسوادیت بیشتر برملا میشود.

ناشناس گفت...

بابا بذار داره برای ما از علت مهاجرت در بین حزب اللهی ها میگه بذار بگه گوگولی رو چیکارش داری؟

ناشناس گفت...

حزب الله رجز از برای که میخوانی که افطار نزدیک و غروب ولایت در افق نمایان است .از خرداد گذشته به مرداد رفوزگی رسیده ای با خود لختی خلوت نما در فردای رستاخیز امت زرتشت چه توشه برای مینو انباشته ای جز زر و سیم و نفرت و نابخردی
خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
آری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است

تا گل خونی فریاد در این باغستان
ساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ است
وحشتی نیست از انبوه مسلسل داران
تا در این دشت غرور کینه داران سرخ است
رو سیاه است اگر این شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سینه ی یاران سرخ است
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است

Revolution

ناشناس گفت...

نا شناس گفت
مردم ایران هنوز هم اکثریت مسلمان هستند، هر چند این موضوع اثبات شده که ما به برکت نظام اسلامی دین گریز ترین کشور در خاورمیانه هستیم، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، ظهور داعش هم به افزایش دین گریزی کمک می کنه ولی بی دینا هنوز هم در اقلیت هستند حتی بین جوانان، کاش با افرایش تصاعدی ازادی خواهی در ایران رو به رو بودیم تا بی دینی، تا وقتی جنبش ازادی خواهی در ایران به یه قدرت اجتماعی و سیاسی تبدیل نشه و سازماندهی نداشته باشه، همینه که میان توافق می بندن دودش میره تو چشم مردم و استفاده اش رو یه عده دیگه می برند......................تنها راه نجات ایران دین گریزی است. این کثافت بازی اسلامی باید انقدر ادامه پیدا کند تا عمق استرا تژیک روستا ها هم دین گریز شوند. انوقت موقع حمله است . اصلاح طلبان هم فرصت اینکه بگویند انشاء الله گربه هست را پیدا نمی کنند.هر در ختی اگر کرمش ازبین برود. سر سبز می شود. کدام نادان است که با حرف من می خواهد مخا لفت کند. لطفا ابراز وجود کند.

پراگماتیست گفت...

بررسی اجمالی وضعیت میدانی جنگ سوریه
سوریه چهارده استان دارد که در روزهای آینده مختصرا به وضعیت در هر کدام اشاره می کنم: لاذقیه، طرطوس، دمشق، حومه دمشق، قنیطره، درعا، سویدا، حمص، حما، حلب، ادلب، رقه، حسکه، دیرالزور

درعا
حدود هفتاد درصد از این استان جنوبی در اختیار شورشیان است. خط تدارکاتی مرکزی استان تا شهر درعا مرکز استان در اختیار اسد است و بخش در اختیار اسد این شهر از این طریق حمایت می شود. مدتی پیش در همین استان ارتش اول زیرمجموعه ارتش آزاد سوریه توانست کنترل دومین پایگاه بزرگ ارتش در جنوب سوریه یعنی پایگاه تیپ پنجاه و دو را در دست بگیرد. نکته مثبت در این استان و در جنوب سوریه این است که ارتش آزاد سوریه که مشی سکولاریستی دارد حرف اول و آخر را می زند و جبهه النصره در آن ضعیف است. در همین استان بود که در حمله سپاه و فاطمیون و غیره به بصری الحریر کربلای چهار در ابعاد کوچک تکرار شد و تقریبا همه مهاجمین کشته شدند. (از جمله فرمانده سپاه هلیسایی و ...) در این استان عملیات طوفان جنوب از یکی دو روز پیش کلید خورده است و مناطق تحت کنترل اسد شاهد عقب نشینی بوده است. همین امروز بخش تحت کنترل اسد شهر درعا از هفت محور مورد تهاجم قرار گرفته است.

اقدام احتمالی بعدی: تصرف خیربط غزاله یا ازرع و قطع خط ارتباطی استان با دمشق. (دیروز ازرع به تصرف ارتش آزاد درآمد اما ارتش اسد مدتی بعد آن را پس گرفت)
گفته می شود استان درعا و یا استان قنیطره استان بعدی خواهد بود که از کنترل اسد خارج می شود.
طنز: یک از اولیت ساختمان هایی که مورد تهاجم علمیات طوفان جنوب قرار گرفت و در کنترل ارتش آزاد درآمد بیمارستان شهر بود. بیمارستان جسرالشغور یادتان هست که آخرین پایگاه اسد در آن شهر بود؟ فعالان اینترنتی شورشیان سوریه به شوخی می گویند این بار اول بیمارستان را گرفتند که راه فرار هواداران اسد بسته شود!

قابل تامل: برای درک بهتر عملکرد مفتضحانه رسانه های سرشار از دروغ جمهوری اسلامی این نکته را توجه داشته باشید که سایت تابناک خبر تصرف پایگاه تیپ پنجاه و دو را با تیتر: "تصرف پایگاه تیپ پنجاه و دو ارتش سوریه توسط داعش" به همراه عکسی از داعش منتشر کرد. جمهوری اسلامی تلاش می کند با دروغسازی هر شکست اسد را به بدترین دشمن آن داعش و یا اگر امکان نداشت به جبهه النصره نسبت دهد تا سیاست های احمقانه خامنه ای در حمایت از اسد را توجیه کند.

پراگماتیست گفت...

بررسی اجمالی وضعیت میدانی جنگ سوریه

2. حلب

اکثر این استان شمالی در اختیار انقلابیون سوری است اما داعش نیز بخش کوچکتری را در اختیار دارد و بخش کوچکتری از این دومی نیز در اختیار ارتش اسد است. از شهر مهم حلب مرکز استان که از نظر جمعیت و اقتصاد شهر اول سوریه و از نظر سیاسی شهر دوم سوریه بعد از دمشق محسوب می شود، تقریبا پنجاه درصد در اختیار انقلابیون است و پنجاه درصد در اختیار اسد (ارتش سوریه+نیروهای دفاع مردمی+ شبه نظامیان شیعی خارجی تحت رهبری سپاه پاسداران) جیش الفتح مدتی پیش پس از موفقیت در استان مجاور ادلب عملیات فتح حلب را کلید زد، اما ناگهان خرمگس معرکه (داعش) سر رسید و از پشت یا دقیقتر بگویم از شمال به آنان حمله ور شد. نتیجه از دست دادن سوران اعزاز و چندین شهرک و روستا بود. نمونه همدستی ارتش اسد با داعش این که هواپیماهای اسد نقش نیروی هوایی داعش را بازی کردند و مواضع جیش الفتح را در سوران اعزاز در هم کوبیدند. موفقیت داعش بدون این حمایت ارزشمند هوایی به این راحتی ممکن نبود. اسد به یاری داعش شتافت تا جیش الفتح را از پیشروی باز دارد. مشابه این همکاری مکررا در صحنه های جنگ سوریه دیده می شود و به قول ارتش آزاد سوریه داعش و اسد برای بقا به یکدیگر نیازمندند. اسد می داند اگر جهان بخواهد میان اتحاد ارتش آزاد و احرار الشام و اجناد الشام و ... ار یک سو و اسد از سوی دیگر یکی را انتخاب کند، حتما اولی را انتخاب می کند. پس داعش را تقویت می کند تا بتواند به جهان با فیگور مظلومیت بگوید:"اگر من نباشم این وحشی های قرون وسطایی حاکم می شوند و دست کم من یک وحشی امروزی هستم، پس به من کمک کنید." همچنین داعش به اسد نیازمند است زیرا اسد یک جنایتکار جنگیست و جهان به یاری او نخواهد شتافت. در صورتی که اگر ارتش آزاد، احرار الشام، جیش الاسلام و ... حاکم شوند، جهان به حمایت از آنان و علیه داعش برخواهد خواست، داعش و اسد دو روی یک سکه اند و برای بقا به یکدیگر محتاج.

عملیات فتح حلب به ناچار در دو جبهه علیه داعش و علیه اسد به پیش می رود.
در جبهه علیه داعش که برای اولین بار با وجود اکراه شدید آمریکا با یک تهاجم هوایی علیه مواضع داعش همراه شد، روستای البل و چند منطقه اطراف از کنترل داعش خارج شد.
در جبهه علیه اسد حرکت نورالدین زنکی چند روز پیش توانست در داخل شهر حلب محله های حی الراشدین و الجزیره را از کنترل حزب الله لبنان خارج کند. دیروز اما میدان الیرمون و بخش هایی از خالدیه به تصرف احرار الشام درآمد. همچنین در شمال شهر روستای باشکوی به تصرف انقلابیون درآمد و پایگاه فاطمیون افعانستان در آن سقوط کرد. مدتی بعد اما ارتش اسد باشکوی را پس گرفت. چند روز پیش نیز نفوذ شورشیان به محله حمدانیه و درگیری با عصائب اهل حق عراق منجر به کشته شدن سرکرده این گردان شد. هم اکنون جنگ حلب با سرعت لاک پشتی به نفع غرفه عملیات مشترک فتح حلب پیش می رود و درگیری در خالدیه ادامه دارد.

اقدام مهم احتمالی: تصرف خناسر. مسیر تدارکاتی اسد در استان حلب از خناسر می گذرد. تصرف خناسر منجر به قطع خط زمینی تدارکات هواداران رژیم در مرکز شهر حلب و محاصره آنها می شود.

احتمال خوشبینانه: عقب نشینی داعش از حلب. به منظور تقویت استان مجاور رقه و مرکز آن "پایتخت خلافت" که در عملیات مشترک آتشفشان فرات در گیره سیپی (تل ابیض- کرد + ارتش آزاد) و عین عیسی (ارتش آزاد) با پشتیبانی هوایی ائتلاف به خطر افتاده است.

پراگماتیست گفت...

قعلا دو استان درعا و حلب کافیست. اما وضعیت روز:

داعش پس از شکست سنگین در عملیات آتشفشان فرات (کردها + ارتش آزاد) نیاز شدید به یک پیروزی داشت. پس به حسکه هجوم برد و از جنوب غرب و شرق آن را هدف قرار داد. ارتش اسد بلافاصله فروپاشید و کنترل چند منطقه در دست داعش است. شمار زیادی از ارتش اسد خود را تسلیم نیروهای کرد کردند که نیم دیگر شهر در کنترل آنهاست.

آخرین اخبار حسکه:

با رسیدن داعش به منطقه در کنترل کردهای حسکه آنها پذیرفته اند که با ارتش اسد در این منطقه و علیه داعش متحد شوند.

ورود نیروهای کمکی حزب الله لبنان به حسکه از طریق فرودگاه

داعش کنترل محله غیوران در جنوب شهر حسکه را یک ساعت پیش از نوشتن این کامنت در دست گرفت.

ناشناس گفت...

رحمانی فضلی با بیان اینکه در مورد لغو کنسرت‌ها بزرگ‌نمایی می‌شود گفت: ما به 312 کنسرت موسیقی مجوز داده‌ایم که فقط 9 کنسرت لغو شده است که 3 کنسرت مشکل محتوایی داشته که خود مسئولان کنسرت آن را لغو کردند و 2 کنسرت نیز توسط قوه قضاییه لغو شده است.

تبریزی گفت...

درود بر دلقک گرامی از انورالسادات در کتابش امده که وقتی برای پیمان کمپدیوید میره امریکا دو راه بیشتر نداشت ادامه جنگ با اسراییل و تحریم جهانی که باعث کاهش فوق العاده درامد کشور شده بود وتوریست دیگر به مصر نمیرفت ویا صلح وبردن ابروی خود ونجات کشور ومرحوم انورالسادات راه دوم را انتخاب کرد حالا اشکالی ندارد که روحانی هم صلح را بپذیرد حتی به شرط سوختنش تا ایندگان چه بگویند من که فکر میکنم در اینده حتما اسم خیابان وزرا که اکنون نام یک تروریست را یدک میکشد به نام سادات تبدیل میشود یکم به دلیل احترامی که او به شاه بی خانمان ایران گذاشت و دوم بدلیل جدا کردن مصر از جنبش علیه اسراییل

ناشناس گفت...

جناب صادق! گفت کنسرت ها خیلی هم لغو نشده و سیاه بازی بوده، ولی نگفت سیاه بازی خودشون بوده که مردم رو اذیت کنند یا سیاه بازی روحانی بوده برای مظلوم نمایی! بعدشم گفت بخاطر خطر رقص دسته جمعی کنسرت ها مجوز دار لغو شده، ایشون گفتن خب رقصیدن که حرامه و درش شکی نیست( سنی ها با رقص اواز مشکل ندارند، در این زمینه ما عقب مونده تر هستیم، حدیث گوش دادن به دف پیامبر که اهل حال بودند را ببینید) ولی جالبه گفتن همین محدودیت هم توجیه شرعی نداره! ما بخاطر مسائل امنیتی لغو می کنیم ما این کارا رو کردیم نماد جمهوری اسلامی مثل حجاب اجباری یا اذیت کردن جوانان که در اسلام هم توجیه نداره ولی چون نماد جمهوری اسلامی شده ( توسط چپی ها برای مبارزه با شاه)حالا دیگه نمیشه کاریش کرد! جناب صادق یه نگاه بکنن به ورزشگاه والیبال دارند دسته جمعی بندری میرقصند و از تلویزیون ملی پخش میشه حرام نیست؟!

ناشناس گفت...

اسم دکل نفتی که میگن گم شده دین بوده، واقعا مثل اینکه "دین" گمشده

ناشناس گفت...

بیش از 15 میلیون پرونده قضایی تشکیل شده در یک سال!!!

خبر مهمی که خیلی‌ ها به راحتی‌ از کنار اون گذشتند! از بزرگترها شنیدم که زمان اون خدابیامرز بیشتر کارها با قول شفاهی‌ انجام میشد و کمتر کسی‌ هم قول شفاهی‌ خودش رو میشکست. حالا کسی‌ ارزشی برای سند و قول نامه هم قائل نیست و خیانت غوغا می‌کنه. اگر همه خسارت های مادی این حکومت رو بشه توی 10 یا 20 سال جبران کرد‌, جبران خسارت های اخلاقی‌ که به جامعه وارد شده‌, چندین برابر بیشتر زمان نیاز داره.

سپاس فراوان از تیمسار گرامی‌
دوست قدیمی‌

ناشناس گفت...

گمان کنم با عرفی گرایی کار ها حل و فصل شود. انشاءالله گربه است.

رومی گفت...

آمار قضایی جالب تر می‌شه وقتی‌ که اون رو با کشور آلمان مقایسه کنید:
در سال 2013 در کّل 4 میلیون و 537 هزار و 363 شکایت ثبت شده. آمار اون هم می‌شه از سایت زیر دید که چه تعدادی در چه رابطه ای بود.
https://www.destatis.de/DE/ZahlenFakten/GesellschaftStaat/Rechtspflege/Gerichtsverfahren/Tabellen/Gerichtsverfahren.html
البته تا اونجایی‌ که من فهمیدم, از این تعداد فقط کمی‌ بیش از 713 هزار مورد جز کارهای مجرمانه حساب می‌شه و بقیه اونها به خاطر اختلاف دو طرف ماجرا هست که کار به دادگاه کشیده که صاحب حق مشخص بشه‌ و در واقع جرم خاصی‌ اتفاق نیفتاده!

دوستدار پدر عزیز‌ و تیمسار گرامی
رومی