1- واقعیت این است که توان و یارای تحلیل جزء به جزء نوشتن راجع به مفاد بیانیۀ سیاسی تفاهم را ندارم. تمام انرژی ام همراه با اشگ های شوقم برای یک نقطۀ عطف تعیین کننده - دقیقاً بعد از 36 سال از تأسیس رسمی جمهوری اسلامی در 12 فروردین 58 - برای ایران و ایرنیان را صرف کرده ام همراه با چشمان خیس همۀ ملت رنجدیده ای که گویی پنجره ای از نور و شادی بروی خود گشوده دیده اند. وقتی دیدم امیر پایور این استعداد درخشان تحصیل کرده در دبیرستان حلی چشمانش از شوق از حدقه درآمده و قادر نیست اشک هایش را پنهان کند و کسری ناجی کارکشته و با تجربه که توان صاف کردن بغض ترکیده اش را نداشت و میلیون ها ایرانی در داخل و خارج ایران که از ته دل شان خندیدند بعد از اینهمه سال های رنج و عبوسی و وبا و ... مطمئن شدم که حس پیروزی من یک حس فراگیر ایرانی است و قطعاً حس توده اشتباه نمی کند.
2- البته که این ذوق زدگی آرمانی سبب نشد که همۀ گفته ها و سخنرانی ها و اخبار و بیانیۀ پایانی و اظهار نظرهای مقامات مختلف درگیر این مذاکرات را تعقیب و رصد دقیق نکنم. راستش حسی را که در بند یک نوشتم در حقیقت حس صائبی بود که در پایان شنیدن و دیدن تفاهم انجام شده پیدا کردم. اما چون خود حس و تحلیل بسیار مثبتم مقدم بود بر نوشتن از منطقم ناگزیر اول حسم را نوشتم و اینک از روح تفاهم نامه می نویسم. به ده ها دلیل مستند منظور شده در تفاهم نامه می خواهم ابتدا جملۀ کلیدی ام در مورد روح این تفاهم را بنویسم:
"تفاهم سیاسی منتشر شده - بعد از دیدن و شنیدن هر دو طرف ایرانی (ظریف و خبرگزاری ها در مورد جزییات) و امریکایی (باراک اوباما و جان کری) - مرا مطمئن کرد که تفاهم انجام شده مطلقاً در راستای منافع ملی ایران بوده و بطور کاملاً آشکاری در جهت مهار ایدئولوژی تحجر و شریعت مذهبی و ضرر و محدود کردن آن. بعبارت دیگر جواد ظریف - این فرزند یک ایرانی بازاری مؤمن ضدانقلاب - وزیر خارجۀ رژیم انقلاب تا توانسته راجع به منافع مردم چانه زده در حالیکه بر منافع ایدئولوژیک پافشاری نکرده است. البته یک دلیل عمده هم این بوده که کشورهای غربی مذاکره کننده هم با خواست و زندگی مردم ایران همراه و در راه مهار ایدئولوژی خامنه ای کاملاً سختگیر بوده اند."
3- همۀ تلاش و تأکید ظریف بر روی رفع تحریم های اقتصادی بود و اینکه در پایان تنظیم توافق جامع تقریباً همۀ تحریم های بی ارتباط با شیطنت های ایدئولوژیک برداشته خواهد شد و این حقیقت است. ظریف در آنجاهایی که مربوط به تحریم های مرتبط با ایدئولوژی بود درنگ نمی کرد و موکول به چانه زنی ها می دانست. اما در ضلع مقابل هم جان کری و هم باراک اوباما حداکثر توجه و توضیح شان را متمرکز کرده بودند بر بخش محدودیت های اعمالی بر جنبه های ایدئولوژیک رژیم و خیلی در بند امتیازات داده شده در زمینۀ اقتصادی درنگ نمی کردند. بیانیه صریح بود که بعد از امضای توافق همۀ تحریم های اقتصادی برداشته خواهد شد از همۀ بخش های اقتصادی و توسط هر مجمع کشوری یا جهانی که وضع شده باشند. و بیانیه بازهم صریح بود که این گشایش ها فقط مربوط به بخش اقتصادی صرف است و تحریم های مرتبط با شرارت های ایدئولوژیک را شامل نخواهد بود. و این ایده آل همۀ ایرانیان است.
4- در سوی دیگر حفظ انرژی اتمی بعنوان یک دانش های تکنولوژی جزو حساسیت های ظریف بوده در این مذاکرات و بخوبی آن را تأمین کرده بدون اینکه تلاش کرده باشد نیازهای مخفی ایدئولوژیک را در جوف آن کارسازی کند. او دو خواست بسیار مهم غرب را پذیرفته است که اولی قبول بازرسی های دقیق و زیاد و فراگیر و با استفاده از حداکثر دانش فنی غرب است و دیگری قبول کردن مشارکت غرب در کلیۀ فرایندهای دانش هسته ای ایران اعم از تحقیق و توسعه در فردو و بهسازی رآکتور اراک و حتی غنی سازی در نطنز. و غرب با تفاهم با این دو خواسته اش با ایران توانسته هم دستش را بازکند در گستردگی و دقت بازرسی ها و هم از راه شراکت از نزدیک در صنایع هسته ای ایران. زیرا وجود غربی ها در صنعت هسته ای ایران بهترین و مطمئن ترین راه کنترل رفتار ایرانی هاست. چرا کار ظریف و ایران عالی بوده در این زمینه. به این دلیل بدیهی که قراردادهای بین المللی اعتبار "فراحاکمیتی روز" را دارد و می توانند از دولتی به دولت دیگر و یا از رژیمی به رژیم دیگر - در کشور مورد معاهده - تسری یافته و معتبر باشند. لذا نگاه داشتن دانش هسته ای و فرایند پیشرفت آن از نگاه ملی بسیار بسیار حائز اهمیت و حساسیت باید باشد که بوده است.
5- جزییات مورد تأیید روح تفاهم - در بالا گفتم - زیاد است و خواهیم توانست بحث کنیم. اما می خواهم این مبارک باد عظیم را با یک خبر پیش بین و خوشحال کننده تمام کنم از هیجان: "تحلیل پیش بینم این است که بیانیۀ تفاهم در ایران و تندروان ایرانی با واکنش منفی بیشتری مواجه شود و خواهد شد. در حالیکه در امریکا و از سوی مخالفان اوباما مورد تهدید جدی واقع نخواهد شد. علتش البته بغیر از هر آنچه راجع به دست آوردهای "مهار ایدئولوژیک" جمهوری اسلامی از سوی غرب گفتم یکی هم برمی گردد به همین کلی بودن و گنگ بودن جزییات تفاهم کلی که البته سرمنشأش هم خواست خامنه ای شد در هنگام منع توافق دو مرحله ای. توضیح می دهم:
هنوز از جزییات پیوست های ضمیمۀ این توافق - اگر داشته و منتشر شده یا بشود - خبر نداریم. اما معلوم است که اگر هم چنین پیوست هایی باشد و منتشر بشود چیز روشن و خاصی که افراد عادی بتوانند رویش مانور کنند نخواهد داشت. اما در ایران و امریکا دو اتفاق متضاد خواهد افتاد. در امریکا بدلیل ساختارها و دموکراتیک بودن حکومت کلیۀ جزییات منجر به تفاهم سیاسی با سایر شرکا در کنگره و لابی ها و غیره بتفصیل "شرح سرّی" داده خواهد شد و آنان را متقاعد خواهد کرد. اما در ایران بدلیل عدم اعتماد به ساختار سیاسی و یکه سالار بودن نسبی آن ظریف مجبور از به اشتراک گذاری جزییات نخواهد بود و مخالفان داخلی نخواهند توانست بطور مستند روی نقطه ضعف های "ضرر ایدئولوژی" مانور و برنامه ریزی کنند. و چون این خواسته خواستۀ خامنه ای هم بوده دست روحانی برای در خمار نگاه داشتن دلواپسان تا توافق نهایی بازتر هم خواهد بود. و مسلم است که آنان را دیوانه و بسیار پرخاشگر خواهد کرد. اینکه خامنه ای از ابتدا و از ترس نهادهای ایدئولوژیک چنین ترفندی را اندیشیده و شرط یک مرحله ای را مطرح کرده باشد مطمئن نیستم. اما چه سهوی یا عمدی این ترفند بنفع منافع ملی کار کرده است تا اینجا.
6- و می ماند اینکه قطعاً کار بسیار بسیار طاقت فرسا و دشواری بوده این مذاکرات هم از نظر محتوا و هم از جنبۀ شکل و هم چین فشرده و بی وقفه و جان فرسا و طاقت طلب. و بی انصافی است که بخاطر همۀ طرف ها کلاه از سر برندارم و بویژه به تیم ایران خسته نباشید نگویم. دستمریزاد بچه ها. یا...هو
۶۹ نظر:
من هم دوست دارم خوشحال باشم اما توافق تهران هنوز یادم هست که چگونه امیدواریها به یاس تبدیل شد
سلام مبارك است
اما اينطور نباشد كه خراب كاري ها و عدم توافق ها بيوفتد گردن خامنه اي و نظام و توافق ها و كارهاي خوب بيوفتد گردن ظريف .
ايشان صرفا خواسته هاي نظام را به نحو أحسن اجرا كردند و دستشون درد نكنه .
اميدواريم ٦ سال بعد ريس جمهور بعدي ايران نزنه زيرش
دوستان فهیم و گرامی و تیمسار بزرگوار
قصد تبریک گفتن ندارم اگر چه خوشحالی ذاتی خود را نیز نمی توانم پنهان کنم ولی از شادی شما من نیز شاد هستم.آنطور که از متن بیانیه بر می اید ایران امتیاراتی اساسی را به طرف غربی واگذار کرده است در این ارتباط چند موضوع قابل نوجه است.
1- این دستاورد نه حاصل تلاش های ظریف و نه اوباما بلکه بخاطر " فشار" بوده است . شاید اگر دست مریزادی بخواهد گفته شود در درجه اول باید به کنگره آمریکا باید گفته شود که با فشار سنگین خود باعث ایجاد نقطه جوش در هر دو طرف شد. این ذرس بزرگی برای ماست که "فشار" کلید حل همه مشکلات است . البته باید اذعان داشت که این فشار سنگین قادر بود گشایش هایی بس وسیع تر را برای ما رقم بزند که اکنون تنها محدود به مسائل هسته ای شد. یعنی برگشتیم به زمان عقب و البته باید با خامنه ای بسوزیم و بسازیم.
2- جو زده نباید شد. سیب تا بیاید به زمین بخورد هزار چرخ می خورد . این احساس زدگی ما که بیماری تاریخی ملت ماست اینبار نیز نباید چشم خردبین ما را بپوشاند. باید شست این کف احساس را.هنوز مراحل زیادی باقی است این هنوز موافقت نامه ابتدایی است.
3- اینها همه حرفهایی روی کاغذ است و در مقام عمل مشخص نیست که به اجرا در بیاید . همانگونه که در مورد توافق اولیه نیز هنوز که هنوز است آزانس موفق به بازرسی پارچین نشده است.این دیگر هنر زمانبندی و شرط بندی تحریم ها خواهد بود که بتواند مانند خری که یک دسته علف جلوی دهانش گرفته اند , خامنه ای را پا بپا بکشانند.
4- هنوز جوهر توافق خشک نشده است انکار و دروغ ها شروع شده است. دولت آمریکا یک فاکت شیت از نتایج مذاکرات منتشر کرده است
http://www.nazarnews.com/17628
و ظریف بلافاصله زیر آن زده است!
http://www.nazarnews.com/17630
سلام دوستان
ما به زودی راهی تهران خواهیم شد.
از سایت ها و رسانه ها تقاضا می کنم که به خبرسازی ها توجه نکنند.
فراموش نکنید که Fact Sheet در دور قبل هم بویی از واقعیات نداشت!
5- اگر این فاکت شیت درست باشد خامنه ای در زمینه هسته ای و نظامی واقعا به گا رفته است! البته نانی برای ملت ایران چرب نخواهد شد فقط او را از نظر نظامی اخته کرده اند تا فقط داخل کشور را گاز بگیرد و کاری به خارج نداشته باشد.
6- مسائل عدیده ای همچون دخالت ها در کشور های دیگر حمایت از تروریسم و حقوق بشر در این توافق نامه نادیده گرفته شده است و یک توافق جامع نیست. چرا جامع نیست بدین خاطر که هر کدام از این موارد می تواند در روند اجرای این توافق خدشه وارد کند و حتی آن را متوقف کند. بهتر بود تا این نقاط ضعف نیز در نظر گرفته می شد که البته این کار در عرضه امثال اوباما ها و جان کری ها نبود.بهر صورتی مسئله هسته ای را جمع کردند تا فعلا خیالشان راحت باشد.
6- حالا ما با خامنه ای تنها شدیم! خانم ها بفکر خرید چادر و روسری های تازه باشند. روزنامه نگارها و هنرمندان هم ساک زندانشان را ببندند! فعلا هم توقع معجزه دلاری نداشته باشید.گرانی ادامه خواهد داشت. هم اکنون حزب الله لبنان و بشار اسد پولهای زیادی را طلبکارند که ابتدا باید بدهی آنان پرداخت شود. خوشبختانه ما همچنان شاهد ویراژ پورشه و لامبورگینی های زیادتری در سطح تهران به جهت رفع تحریم ها خواهیم بود!
7- این توافقنامه قدمی در جهت حقوق مردم ایران بر نداشته است و این از خام اندیشی مجریان کاخ سفید بود که فاقد دید استراتژیکی نسبت به این موضوع بودند. بحث حقوق بشر یک بحث تزیینی و خدا پسندانه نبود بلکه پایه و رشد امنیت حقیقی آمریکا در گرو فهم و رشد مردم منطقه است. تروریسم بر پایه آموزش و شست و شوی مغزی مردم شکل می گیرد و تنها با محدود کردن برنامه هسته ای از بین نمی رود . دستگاه تبلیغات و مراکز شستشوی مغزی خامنه ای هنوز به کار است و ارتش خود را بیرون می دهد.حال با رسیدن رودخانه دلار این دستگاه جان تازه ای خواهد گرفت و معضل ایران از ناحیه ای دیگر باز خواهد گشت.می گویند نه؟ بقول کوره می بینیم!
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
جناب سرهنگ ، این توافق دقیقا برادر ترکمانچای و گلستان است . این توافق فقط در راستای نباز های حاکمیت بوده ، اگر این قرار داد مایه افتخار است یقینا قرار داد ترکمانچای که نصف آذربایجان را داد و حکومت مرکزی را نجات داد یقینا مایه افتخار بیشتری است. نکته جالب در این توافق اینکه همه امتیازاتی که ایران داده واضح بیان شده ولی دست اورد ها بسیار مبهم است . تحریم ها برداشته میشود ! سوال ؟ کدام یک و در چند وقت ؟ مثلا اگر تحریم ها در ده سال برداشته شود چه فرقی برای اقتصاد نابود شده ایران خواهد داشت ؟ احتمالا خامنه ای بیش از آنکه دنبال امتیاز اقتصادی بوده باشد در فکر حفظ حکومت در وحله اول و سپس محکم کردن جا پای ولیعهد خود است ، همان کاری که خمینی با سر کشیدن جام زهر انجام داد ، در وحله سوم هم در فکر حفظ عراق و لبنان و سوریه و نیم بند یمن است . برای همین است که کل دست اورد های ایران در نیم بند مبهم برداشته شدن تحریم ها خلاصه می شود. این همه مذاکره یقینا برای این نیم بند امتیاز خیلی عجیب است . موفق باشید
ما بالخره نفهمیدیم توافق است یا تفاهم؟
فرق زیادی از این جهت وجود دارد. توافق الزام آور است و تفاهم بدون هیچگونه پشتوانه حقوقی.اگر تفاهم است که اصلا تبریک ندارد که اوباما آن را اقدامی تاریخی دانسته است.
ناشناس گفت...
ما بالخره نفهمیدیم توافق است یا تفاهم؟
ساعت خواب
این یک تفاهم است (که قرار بود توافق باشد، اما با بونه گرفتن خامنه ای، بصورت بیانیه در آمد تا حرفش زمین گذاشته نشده باشه) که ایران را ملزم میکند تا پایان ژوئن که متن توافق جامع و نهایی تنظیم و آماده میشه، مردم را برای پذیرش 36 سال سیاستهای نابخردانه آماده کنند، باشد که جامعه جهانی بهش لبخند بزنه
به امید آن روز
این تفاهم خیلی خوبی است و البته جمهوری اسلامی را برنمی اندازد. بلکه آن را عرفی تر و ایدئولوژی زدوده تر می کند. اگر تعارف را بگذارید کنار و با چشم بستن به امید میلیون ها ایرانی "در انتظار اندکی گشایش و استقبال کننده از توافق" ناراحتی و غمگینی خودتان را با صراحت بنویسید. انوقت می توانیم با هم بحث کنیم و مورد بمورد جلو برویم. داستان های فلانی برد و فلانی خورد و سومی در انتظار است و این شعارها و برخی حقایق در هم تنیده دوغ و دوشاب و غبار الود ارتباطی با تفاهم بدست آمده ندارد و می توانم از جزء جزء این تفاهم هم در جهت منفعت ملی بودنش و هم در جهت ضد ایدئولوژی بودنش دفاع بکنم. طبیعی است که کشور ما گرفتار هیئت حاکمه ای دوگانه است که بخش شریعت گرای مسلط و قوی به سخت افزار و بخش عرفی گرای ضعیف اما مسلط به نرم افزار و مورد امید طبقۀ متوسط و مدرن است. این توافق بنفع عرفی گرا ها و بضرر شریعت گراهاست و نه تنها از جنبۀ تأثیر غیر مستقیم بر نرم های اجتماعی بلکه از جنبۀ حقوقی خود توافق هم قابل آفرین گفتن است. ممکن است از جهت منافع دولت امریکا بهترین توافق نباشد و می دانم که از نظر شریعت گرایان ایران هم بدترین توافق است اما من نه امریکایی ام که غصۀ اوباما و کاخ سفید را بخورم و نه شریعتمداری و مصباح و رسایی ام که معتقد باشم "اسب زین کرده را دادیم افسار پاره گرفتیم" - واکنش اولیۀ نقل شده از حسین شریتمداری - بلکه من یک لیبرال ایرانی ام که هر قدم در راستای منافع مردم کشورم را تا خایۀ شیطان هم دستمال یزدی می کشم تا چه رسد به روحانی و خامنه ای. مشخصاً بگویید چرا بضرر ایران است و کدام الگوی دیگری در جهان سراغ دارید که در اثر گرسنگی و بدبختی مردمش رژیم - آن هم نه حکومت متعارف که انقلابی ایدئولوژیک بدون ایدئولوژی - ساقط شده باشد بدون جنگ و ویرانی. اینکه اسد برد و یمن بهمدان شد و عراق پشمدان یک مشت حرف خاله زنکی سیاستمداران وامانده است و کشور ما مشکلات خیلی خیلی عمیقتری دارد از این حرف ها و فعلاً هم من و شمای آواره جز فحش دادن و غش غش خندیدن بریش خودمان بدیل جایگزینی نداریم. حتی در داخل کشور ما ها را جزو آمار هم نمی دانند با لقب با مسمای خارج نشین ها. خب معلوم است که وقتی شما و من معتقد باشیم که اند روشنفکری هستیم و دیگران باید به نسخه های مخملی و ممدلی ما بروند در خیابان ها و کشته شوند و رژیم عوض کنند والله اگر ممنوع الورودمان نمی کنند به کشورشان خیلی نجیبند. هر عملی در راستای منافع مردم - به تشخیص خود مردم در داخل - انجام بشود برای من نوش است و من بخودم اجازه نمی دهم به آنان دهان کجی کنم. حتی اگر از نگاه من اشتباه بکنند. البته در این مورد خاص من کاملاً قانع و مدافع هستم و اعتقادم بر این است که موافقان توافق ایران را بهتر می شناسند و ایرانیان را بیشتر دوست دارند. یا...هو
ماکسیموس عزیز
همه حرف های شما درست ولی بشرطی که توافق باشد. چی فکر می کردیم چی شد نشود. اگر تفاهم فرض شود که دارای هیچ ضمانت اجرایی نباشد و حتی هیئت ایرانی بعنوان یک سند رسمی حتی آن را امضا نکرده باشد نمی توان روی ان حساب کرد.یعنی تجربه تاریخی به ما می گوید اگر چه دلقک بسیار امیدوار است ولی می تواند شب سراب و بامدادی خمار در پی داشته باشد.
ب
این هم یک نوشته از داخل ایران که کمی فکر بکنیم. نام نویسنده اکبرلوست:
یک) ایران و غرب به توافق رسیدند و من تعجب میکنم که برخی ایرانیها خوشحال نمیشوند.این را نمی فهمم.
دو) این قدر ساده نیستم که فکر کنم در آینده ای نزدیک همه مشکلات ریز و درشت ما به پایان میرسد.بعید هم میدانم که کسی جز در جوکها چنین خیالاتی داشته باشد.همه میدانیم که بسیاری مشکلات ما (از فربه بودن سیستم دولتی گرفته تا رانت خواری و فساد مالی) داخلی است.
سه) من هم متن توافق را خوانده ام و میدانم که ایران، متعهد شده که بخشی از فعالیت خود را متوقف کند.اما در معامله باید ببینید در چه موقعیتی قرار دارید.
چهار)بله.توافق نامه، رشد صنعت انرژی هسته ای را کُند میکند.اما این صنعت به دلیل تبعات سیاسی اش ، به نابودی بسیاری صنایع انجامیده بود که نابودی حتی آنها هم،در مقابل تورم و نبود دارو و فرسودگی هواپیماها و چینی شدن کل بازار و... هیچ است.
بازتاب رسانه ای چیزی به نام وحشت از ایران و ایرانی را هم،ایرانیهای خارج از کشور، با تمام وجود حس کرده اند.
پنج) «همیشه مخالفخوانها»ی آن ور آب را می فهمم.آنها که تا دیروز میگفتند تاکید ایران بر این انرژی، ایران را نابود کرده؛ و حالا مینویسند ایران باج داده است!
مخالفت جناحهای سیاسی داخلی را میفهمم.چون نانشان در مخالف خوانی است.
اما مردم غیر سیاسی را چه میشود؟
شش) از مذاکرات گذشته،نمیفهمم چگونه میتوان ایرانی بود و از شادی عمومی ایرانیها(به هردلیل، چه پیروزی والیبال باشد و چه ریزش باران یا بردن یک جایزه سینمایی) خوشحال نبود. این را اصلن نمی فهمم.جوگیر شدن، از آن طرف هم خوب نیست!
هفت) اما این را در می یابم که برخی، افسردگی مطلق گرفته اند و هیچ چیز آنان را شاد نمیکند و در دل ِ هر پدیده ای میکوشند چیزی بیابند که به افسردگی شان دامن بزند.من به این آدمها میگویم«آدمهایِ خب که چی».
همین ها، بیشتر دوست میدارند دیگران را در این حالت خود شریک کنند و برای این کار،متاسفانه، فضای مجازی جای مناسبی است!
هشت) و من چقدر شادم که ایرانیان شادند.
نه) کار ظریف، بزرگ بود:عملی کردن تغییر گفتمان«تقابل» به «تعامل» . تاریخ ِ پُر از مدیران نالایق،این را به ما تاکید میکند.
من هم یکی از همان مردمم. خوشحال از تفاهم و توافق و آشتی ودوستی و صد در صد موافق و متشکر از تیمسار , دلقک, مهربان که وقت میگذارد و بانثر شیرین وپیچا پیچ امید و مژده میدهد. مرسی دلقک, مرسی ظریف, عراقچی, مرسی به همه کسانی که در این راه کوشیدند و مرسی از اباما ی خردمند که راه صلح را برگزید.دوستان دو روزی با مردم خوشحالی کنید چیزی از شان و احترامتان کم نمیشود ! باور کنید که جنگ خواهان کنگره و دوست دیوانه شان بهروزی شما را نمیخواهند.
تنها نقطه مثبت این افتضاح تاریخی حضرات این است که "" از هرجای ضرر که بازگردی ، خود منفعت است "".
والا؛ تمام چندین صد بیلیون دلار پول این ملت که در چاه هسته ای ریخته شد ، فی اواقع دود شد و به هوا رفت و البته گریزی از آن نبود که خود منطقی ترین راه بود. این صنعت سترون شده نیز ، چند سال دیگر بصورت پنهانی جمع خواهد شد. ایران ، مادامیکه توسط همین مافیای قدرت اداره شود ، روی سعادت را نخواهد دید ، مگر اینکه همانند دلقک گرامی امیدوار باشیم به زمان آینده در مقیاس زمین شناسی.
حالا اینکه کاخ سفید یک Fact Sheet را بلافاصله پس از تفاهم و در همان محل مذاکرات در لوزان منتشر میکند و تمام خبرگزاریها هم آنرا گزارش میکنند و بعد وزیر خارجه ما آنرا خیلی گنگ در صفحه فیس بوک خود جواب میدهد و جیک از کس دیگری در نمیاید ، خود نشان دهنده این است که به احتمال قریب به یقین ، این Fact Sheet وجود دارد و درست است.
برای ایرانیان خوشحاليم و امیدوار به خیر برای ایران و ایرانیان. ولی با جمهوری اسلامی آشتی نداریم و جزیی از رژیم نمی شویم.
رژیم
جناب تیمسار ، اگر نتیجه این توافق باز شدن فضای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برای مردم ایران باشد ، کور شود هر انکه نتواند دید ، اما بیایید جز به جز توافق را مرور کنیم ،
ایران تقریبا با ذلت تمام همه تاسیسات هسته ای و غنی سازی و .. را تعطیل کرده.
طرف مقابل به قول نیم بند و سر خرمنی بسنده کرده که تحریم ها را بر می داریم ، همه را هم نه ، فقط ایران می تواند نفت بفروشد ، پولش را بگیرد . از سرمایه گذاری و تزریق تکنولوژی و کمک افتصادی و .... هم خبری نیست. تحریم صنعت هوایی و کشتیرانی و عدم دسترسی به بانک های جهانی و ممنوعیت مبادلات بزرگ با ایران هم سر جای خود و اعمال شده به دلیل حمایت از تروریست و موشک سازی.
حالا بر می گردیم سر خانه اول ، با این توافق ، تنها کیسه سپاه و اخوند ها پر پول می شود ( به شرط ها و شروطها ) و توانایی انها برای سرکوب مردم داخل افزایش می یابد . جانشین بالفعل خامنه ای از شر یک مشکل سیاسی نجات می یابد . در اقتصاد به دلیل عدم تولید فرجی حاصل نمی شود ، لاجرم برای خفه کردن مردم گرسنه ارعاب و ازار افزایش می یابد .تحریم ها هم مثل شمشیر داموکلس بالای سر ایران می ماند ، همان طور که اوباما گفته که خیلی ناراحت می شود اگر کنگره این تحریم ها را دوباره اعمال کند !!!! یعنی این تحریم ها در صورت نیاز به هر بهانه قابل اعمال است ، فقط این بار ایران برگی برای بازی ندارد. نتیجه انکه این تفاهم نامه اگر شامل چند بند پنهان و امتیاز لو نداده نباشد ، باید به عقل ظریف و خامنه ای و کل وزارت امور خارجه و داخله ایران شک کرد. این که شما هر چه دارید بدهید و نسیه تحریم ها لغو شود 1/5 سال مذاکره نمی خواست . پس عقل حکم می کند کاسه ای زیر نیم کاسه است. یک نظر به توافق گلستان نشان می دهد که شاه قاجار تنها بندی که برایش مهم بود حمایت روس ها از سلطنت عباس میرزا بود. بعید می دان چنین بندی در توافق پنهانی لوزان نباشد. پاینده باشید
اره اون بند هفت) دقبقا توصیف حال منه فکر می کردم توافق بشه خوشحال می شوم ولی الان هیچ احساس متفاوتی ندارم
تیمسار عزیز
شاید اعلام این تفاهم برجسته ترین پیروزی عقلانیت بر تحجر باشد که اگر به توافق رسد و رزیم در نیمه راه زیرش نزند خامنه ای و دارودسته نظامی اش را در موقعیتی بسیار انفعالی قرار خواهد داد.
دیگر بهانه تحریم ها و شعب ابوطالب و اقتصاد مقاومتی فاتحه اش خوانده خواهد شد و نمیتوان انتظارات مردم را بی پاسخ گذاشت و این شاید عاملی مهم در تشدید تضاد و گسست میان مردم و نظام گردد.
من نیز به مانند دیگر مردم ایران خوشحالم به این علت که بدجور خامنه ای را وادار کردند که به جای جام زهر دیگ ... را سر بکشد و اینکه شاید ملت ما به این نکته پی ببرد که این رژیم فقط حرف زور را میفهمد و نه بیش از این.
اگر این تفاهم به توافق بدل گردد که در آن بسیار شک دارم چون برادران قاچاقچی به هیچوجه زیر بار آن نخواهند رفت پایه های نظام شریعت شکافهای سهمگینی را متحمل خواهد شد و مطالبات ملت میتواند آنرا به تمامی فرو بریزد.
دلقک یک مقدار شلوغش می کنی. من فکر می کنم برای شادی و جشن گرفتن هنوز زود باشد هر چند ابعاد جشنی هم که می گویی در ایران برپاست زیاد نیست. فیلم هایش را می توانی ببینی.این جشن می تواند پوششی برای گندکاری رژیم باشد.بجای اینکه مردم بازخواست کنند که چرا؟ حالا شاد هستند که پیروز شده اند. کدام پیروزی؟ اصلا نگاهی به تعهدات ایران در این بیانیه کرده ای؟ پروتکل الحاقی که طی آن آزانس می تواند هر نقطه ایران حتی انبارهای موشکی سپاه و حتی خانه خامنه ای را هم بازدید کند را پذیرفته است. این می تواند شروع یک داستان جدید برای بازرسی های بی پایان باشد در عوض طرف غربی گفته است که در صورت انجام تعهدات تحریم ها لغو خواهد شد. این عبارت گل و گشادی است. این بیانیه تبعات حقوقی اجرایی خیلی سنگینی دارد بقول ب بامداد خماری در پیش خواهد داشت.بله بر خلاف آنکه می پنداری هر کسی از شادی هموطنانش خوشحال می شود ولی قرار نیست که رقص در خیابان جای عقل را بگیرد که از این رقاصی ها زیاد دیده ایم.معتقدم برای نتیجه گیری خیلی زود است خیلی زود.آنقدر این تعهدات سنگین است که هیئت ایرانی حاضر به امضای آن نشده و در قالب بیانیه بیان شده است . در مقام عمل که بسیار کار سختی در پیش است هنوز هیچ نشده آزانس انرژی اتمی مانند گرگ گرسنه برای شروع بازرسی ها اعلام آمادگی کرده است که مهمترین فاکتور راستی آزمایی است. باید فهرست تمام دانشمندان اتمی ایران را بدهند و آزانس با هر کس که خواست و در هر کجا مصاحبه محرمانه داشته باشد. یعنی هر اطلاعاتی که آنها بدهند مخفی خواهد ماند و قابل پیگیری و بازخواست توسط حکومت نیست. این ماجرا سر دراز دارد و با چهارتا بوق زدن و برف پاکن چرخاندن سر هم نمی آید. این تازه در حالی است که ابعادی از این تفاهم هنوز بصورت محرمانه است! که قطعا از طرف ایرانی تقاضا شده است ولی بمرور این ابعاد در بحث و جدل های نمایندگان و مطبوعات و بویژه دفاعی که اوباما در برابر انتقادات خواهد کرد لو خواهد رفت. خدا را چه دیدی شاید بحث حقوق بشر که مورد علاقه من و بسیاری نیز هست در آن باشد آنوقت واقعا شادی حقیقی روی خواهد داد و همه شاد خواهیم بود.بحث حقوق بشر باعث باز شدن فضای سیاسی ایران و به تبع آن بهبود روابط اجتماعی و اقتصادی خواهد بود. چه کسی است که نداند که ریشه مشکلات اقتصادی ایران در مسدودیت سیاسی است. من نگرانیم از بابت اعمال سطحی و یا بهتر بگویم از مسکن ها و مخدرهایی است که بجای دارو تحویل مردم شود. یک شادی و هیاهوی خیابانی و بعد هم هیچ.با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود مردم ایران باید یاد بگیرند چگونه از اهرم های فشار استفاده کنند تا به خواسته های خود برسند یکی از وبلاگ نویس ها نوشته بود ما باید از تحریم ها تشکر کنیم که خامنه ای را سر جایش نشاند اگر چه برای مردم سخت بود ولی به نتیجه آن می ارزید و من اضافه می کنم که می توانستیم با این بهایی که پرداخت کردیم امتیازات بسیار بیشتری بگیریم ما که پولش را داده بودیم می توانستیم جنس بیشتری تح.یل بگیریم بویژه آنکه از محتوای تفاهم نامه و طرز انشای آن پیداست که در نهایت ذلت هیئت ایرانی نوشته شده است. یاد شعر ارثیه بابای ایرج میرزا افتادم که دو برادر پدرشان مرده بود و برادر بزرگتر داشت ارثیه را تقسیم می کرد و مدام سر برادر کوچکتر را کلاه می گذاشت این شعر بی شباهت به تقسیم مسئولیت های مفاد تفاهمنامه نیست.در کامنت بعدی به شما تقدیم می کنم تا شادی امشب تان تکمیل شود تا بامداد خمار خدا بزرگ است.
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
تیمسار من هم این توافق رو تبریک میگم. رو زندگی50میلیون ایرانی بیچاره شده بی تاثیر نخواهدبود
از این همه دقت نظر و فهمتون در موردحال ما داخل نشین ها هم واقعا ممنونم.
مخصوصا این جمله:
روشنفکری هستیم و دیگران باید به نسخه های مخملی و ممدلی ما بروند در خیابان ها و کشته شوند و رژیم عوض کنند
درود
همین الان داشتم دنبال شعر وحشی ارثیه بابای وحشی بافقی که ایرج میرزا یاد کردم می گشتم دیدم که نویسنده محترمی نیز آنرا در مورد رابطه ایران و آمریکا بیان کرده است .چه حسن تصادفی!ایشان نوشته است:
توافق ایران و آمریکا مرا یاد شعر وحشی بافقی در مورد تقسیم ارث بابا می اندازد.
زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکستهی صابون پزی ز من
آن چمچهی هریسه و حلوا از آن تو
این غوچ شاخ کج که زند شاخ، از آن من
غوغای جنگ غوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن ازآن من
آن گربهی مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
سانتریفوز های نطنز از ان من
4 میلیارد پول خودت از آن تو!
آب سنگین اراک از آن من
واردات قطعات فرسوده هواپیما از آن تو!
سایت فردو از ان من
حق استفاده مسالمت امیز هسته ای از آن تو!
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
میراث بابا
زیباتــر، آنچــه مانــد (۱) ز بابا، از آنِ تــو! / بَد ای برادر از من و اعــلا از آنِ تو!
این طاسِ خالی از من و آن كوزهای (۲) كه بود / پارینه پُر ز شَهدِ مُصــفّا، از آنِ تــو!
یا بوی ریسمـان گُسَــلِ میــخ (۳) كَــن زِ من / مهمیـــزِ كلّـــهتیز مطلا از آن تـو (۴)!
این (۵) دیـگِ لبشكستــه صابونپزی ز مـن / آن چمچه هریسه (٦) و حلوا از آن تو (۷)!
این (۸) قوچِ شاخكج (۹) كه زند (۱۰) شاخ از آن من / غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو (۱۱)!
این (۱۲) استــر (۱۳) چمــوشِ لگــدزن، از آن من / آن (۱۴) گــربه مصاحــــب (۱۵) بابــا از آن تو (۱٦)!
از صحــنِ خانه تا به لبِ بــام از آن من / از (۱۷) بامِ خانــه تا به ثریــا از آن تــو!
وحشی بافقی
این هم شعری در همین مضمون از شاعری دیگر
مانده بابا
همشيــره! خرج ماتــم بابا از آن تـــو23 صبر از من و تردد غوغا24 از آنِ تو25!
در خفيه26 استمــاع وصــيّت از آن مــن در نوحــه، همزبانــي ماما از آنِ تـو!
كهنـه قلــم دوات شكستــه از آن مـــن طومــار نظم و دفتر انشــا از آن تـو!
آن لاشــه اشتــران27 قـطاري28 از آن مــن آن29 باركش خــران توانـا از آن تــو!
يك هفته خـرج مطرب و ساقي از آن من هفتــادساله طاعـت بابــا از آن تــو!
آن مالــها كه مانـده30 به دنيــا از آن مـن وان خيرها31 كه كرده32 به عقبا از آن تو!
آن قاطــر چمـوش لگــدزن از آن مــن آن گربــه سليــم شكيبـا از آن تو33!
من نمیفهمم چرا بعضی سعی دارند بازی باخته را برد جلوه دهند.
از هر نظر که به این شعبده بازی آخوندی نگاه کنیم بازی باخت باخت است حتی امروز.
اینکه سالها ایران را تحریم کردند به این خاطر که به خواسته مقام گنده رهبری میخواسته جنگ افزار اتمی داشته باشد
حالا هم که آقا دیدند سنبه پر زور است و اگر کوتاه نیایند کل حکومت شان به فاک فنا میرود.
این چه پیروزی است که تیمسار شما و دیگران جشن گرفتهاید!؟ آن نمایشهای مسخره در تهران را هم که همه میدانند جملگی به دستور مقام گنده رهبری هدایت میشود.
برای اینکه ماجرای خنده دار اتمی شدن آقا را خلاصه توضیح دهیم میشود یک چیزی در این حد.
آقا بدون اجازه گنده لاتهای جهانی تصمیم گرفتند بازیچهای بنام بمب اتمی برای خود بسازند.
گنده لات ها متوجه شدند و با چوب زدند پشت دست آقا.
آقا هم کوتاه آمدند و مثل موش آب کشیده خزیدند درون سوراخ
حالا شما توضیح بدهید کجای این بازی مسخره جشن گرفتن دارد برای ملت بیچاره ایران!
عجب ملت خون سردی شده ایم ما!حرفای ماکسیموس را کاملا قبول دارم.اقا کا رایی که این اقایان تا کنون انجام می دادند.راه رفتن در راهی بود که باطلاق انتهایش را هر خری به راحتی مشاهده می کرد.این کا رایی را که ایران در این 25 ساله اخیر پیش گرفته بود. تنها از امریکا بر می امد نه از ایران فکسنی. که امام جمعه ها سیاستش را تعیین می کنند. اینها بدرستی روی زمین سفت نش.. بودند. گمان می کردند که دنیا بی صاحب است.از قدیم گفته اند مرغ که استخوان می خورد . نگاهی به ماتحت خود هم می کند.بی گمان ما مردم ایران هیچوقت از پیشرفت و تکنو لژی و از اینکه سری توی سر ها بیاوریم.ناراحت نمی شویم.اما مخا لفت خوانی بعضی بچه های این سیرک به معنای بدخواهی برای کشورشان نیست.اتفاقا انها دغدغه بیشتری دارند. و از اینکه می بینند اخوندا با سیاستهای غیر عقلانی و نادرست خود روز بروز تیشه به پیکره این مملکت می زنند. عصبی اند.و واقعیت هم همین است.اگر روسیه غلطی در اوکراین می کند اول به دمب خود نگاه کرده.بی گدار به اب زدن اصلا در سیاست کار معقو لا نه ای نیست. چون اسیب ان کشور و همگان را در بر می گیرد. بحث یک خانواده نیست. و ایران هم ملک شخصی کسی نیست.من دیشب چهره درهم و کش امده ظریف را دیدم. و در مقابل چهره های بشاش رقیبان را.و به روح اجدادم سوگند همین که روی سن امدند. متوجه ترکما نچای دیگری شدم.چهره ظریف بزبان حال می گفت:
رنگ زردم را ببین. حالم را نپرس. برای چه. همه این ما جرا جویی ها چه نتیجه ای داشت.اینها می توانستند خیلی بهتر از اینها عمل کنند و به بمب هسته ای هم برسند. هما نطور که کره خیلی ارام و بدون درد سر انجام داد. اینها همه چیز را در شعار و هو چیگری دیده اند.انقدر بد عمل کرده اند که تقریبا با جرات می توانم بگویم فقط در جهان معاصر شاید به قید شاید ،حسن نصر الله با انها یکدل باشد.حتی همان سوریه و عراق از ته دل با انها نیستند.در کا منت های پیشین گفتم که نتا نیا هو دقیقا در راستای امریکا حرکت می کند و معلوم شد که مدتهاست برای ایران دام پهن کرده بودند تا او را گیر بیاورند.و در جریان عربستان فشار را حد اکثری کردند و به ظریف هم اولتیماتوم دادند که اگر در وقت تعیین شده با شرایط ترکمنچای ما موافقت نکنید همه خاور میانه و ما بر سرتان می ریزیم. خوب شما باشید چکار می کنید؟ اری این چنین است ای برادر. حالا هم بقول بعضی بچه ها روز از نو روزی از نو.امریکا و اروپا و حتی کشور های اسیایی هم گفته اند هسته ای اشان کنترل شود مابقی اش بدرک. همدیگر را لت و پار کنند بما چه.مسائل داخلی به خودشان مربوط است. که بچه ها هم اشاره فرمودند.حساب کشی و حسابرسی ما مردم ایران هم حالشو ببر. سیز ساغ من سلامت مانی
در قدیم یک نفر خر ماده ای داشت پس هوس کرد که خرش حامله شود تا بلکه کره ای بزاید. پس خرش را به ده بالا برد تا با خر نر دیگری جفت گیری کند . در آن موقع رسم بود که به صاحب خر نر یک کله قند بعنوان هدیه می دادند که گذاشته خر نرش خر ماده را باور کند. پس دو تا خر نر و ماده را با هم جفت کردند ولی خر نر اشتباه کرد و بجای گذاشتن در فرج خر ماده , آلت را به سوراخ دیگر راند!
صاحب خر ماده عصبانی و حیران به سمت آبادی خود در حرکت بود که عابری می گذشت و و بدو گفت مشدی چرا پکری؟
صاحب خر ماجرا را تعریف کرد و گفت:
کله فندی را بر صاحب خر نر بدهکار شدیم و مقعدی را بر این خر فلک زده!
حالا ما نیز کله قندی را به 5+1 بدهکار شدیم و مقعدی را بر این مردم فلک زده!
ب
(داستان اقتباس از وبلاگ دست نوشته های یک طلبه است)
عملی کردن تغییر گفتمان«تقابل» به «تعامل» مثل اینکه ما گاندی شده ایم و این توافق را اگاهانه و از ته دل انجام داده ایم. عزیز چرا شعار می دهی.قرار داد تر کما نچای کامل امضائ شده. همه چیز تمام شده فقط صدایش را از ترس تند رو های ایران در نمی اورند. ان هم به اجبار. چون چاره ای نداشتند. تغییر تقابل به تعامل؟ چی میگی. البته ما خوشحالیم. چون جنگ باعث نابودی ما میشد. در کل با کمک اوبا ما که بسیار مرد بزرگی است و باید او را ایینه عبرت سایر حکام جهان کرد. و الا الان ایرانی نبود. به لطف اقا سید علی. مانی
یعنی من به این جماعت جنگ طلب که مدام غر میزنند ترکمنچای امضا شد و از عصبانیت کم مانده کیبورد را در ماتحتشان فرو ببرند،اندرزی دارم:شاید این جماعت هم خوششان میامد که ایران دارای بمب اتم باشد فقط بجای اینکه جمهوری اسلامی حاکم باشد ما سلطنت طلبان حاکم باشیم!! تا با داشتن بمب اتم مردم ایران و دنیا نتوانند مارا سرنگون کنند،تازه حجاب هم ازاد وکاباره ودیسکو هم برقرار شود تا مخ جوانان را به کارهای دیگر جذب شود،پول نفت هم به جیب همایونی ما برود ،خوب این که شد همان کره شمالی!!!
الان ایران نمیتواند بمب اتم درست کند و تاسیسات نظامی و محرمانه فوردو تبدیل به مرکزی برای تحقیق و توسعه برای دانشمندان و دانشگاهیان شده ،اسمش ترکمنچای هست.
اینکه 6 قطعنامه شورای امنیت بایک قطعنامه باطل شود اسمش ننگین هست.
(متولد دهه شصت)
مخالفان توافق بغیر از تندروهای داخل ع عبارتند از:
1- براندازان مسلح از راه جنگ بیرونی یا شورش داخلی.
2- افسردگان و منتقمین دارای حساب شخصی با آخوندها که اغلب بدلیل عدم موفقیت در خارج این افسردگی تشدید شده است. من خودم هم از این دسته ام. اما تلاش می کنم لو ندهم.
3- نیروهای باقی مانده از چپ ایران با ادبیات "من مخالفت می کنم پس هستم". درست همان ادبیاتی که ما انقلاب 57 را به پیروزی رساندیم.
4- کسانی که از مغزشان بیش از اندازه اش انتظار دارند و می خواهند از مغز گنجشکشان فکر دایناسور استحصال کنند. این در حالیست که فهم مسایل نیاز به فهم مسایل دارد که از مغز توسعه یافته بر می آید و انسان آزاده و بدون دخالت عقده و نه از مغز فرموله شده و شرطی شده.
5- کسانی که هم می دانند و هم می فهمند و هم خوب و بد را تشخیص می دهند اما فکر می کنند که اگر حتی از یک تک عمل جمهوری اسلامی در راستای تصحیح یک اشتباه و یک سیاست ضد ایران حمایت کنند و خوشحال باشند خیانت کرده و به بقای رژیم لبخند زده اند. اینا صادق ترین مخالفان توافق هستند و همان کسانی هستند که توافق را درست مثل مخالفان تندرو داخلی با ادبیات ترکمانچای - البته خیلی هم نمی دانند ترکمانچای چه بوده و فقط اسمش را شنیده اند - و باخت ایران و وای مملکت را فروختند و ما بالاخره نفهمیدیم که سیاست اتمی دیروز درست بوده یا دست برداشتن از آن و این برادران محترم واقعاً که خودشان را هم گیج کرده اند با این باخت باخت راه انداختن. خب اگر خامنه ای باخته که من هم مطرم همینطور است پس چرا خوشحال نیستید و از توافق با تمسخر ایراد گرفته و یاد می کنید. یا...هو
پ.ن. بقیۀ لیست مخالفان توافق در دسترس نیست و بزودی متمم خواهم فرستاد.
چند نكته مهم پس زمينه و دستاورد توافق هسته اي:
- دولت روحاني كه نمي توانست بلندپروازي هاي هسته اي سپاه و بيت را كنترل كند، اين كار را به كنترل بين المللي سپرد. سپاه ديگر نمي تواند آزادانه و بدون بازرسي در خصوص تسليحات غير متعارف جولان دهد.
- قسمت علمي و تحقيقاتي كار كه پيش از اين دست سپاه بود، با توجه به محدوديت هاي امنيتي به دست وزات وزارت علوم و سازمان انرژي اتمي سپرده خواهد شد.
- دلارهاي در اختيار سپاه كه پيش از اين با توجيه هسته اي هزينه مي شدند، به بودجه دولني بازمي گردند و احتمالا در خصوص بحث سلامت ملي به كار برده مي شود.
در واقع بزرگترین بازنده داخلی این توافق سپاه بود.
یک تحکیمی
جوانک متولد شصت. تو البته کیبورد در ما تحتت فرو نرفته اما قرارداد ترکمنچای رفته. چون بدون اینکه به هیچ جنبه این قرار داد نگاهی بکنیم همان از دست رفتن استقلال مملکت کیبورد بزرگی است که بله.... در شما سهونیده.
می گن طرف رفت شکار شیر تیرش خطا رفت شیراومد ترتیبشو داد تا شیر دور شد شلیک کرد و شیر کارشو تکرار کرد دفعه سوم شیر عصبانی شد گفت موضعت رو روشن کن اومدی شکار شیر یا چیز دیگه این برای مزاح قضیه
وقتی از یه تماشاچی طرفدار یه تیم می پرسی چی شد میگه زدیم خوردیم حال اینکه تاحالا تو عمرش پاش به توپ نخورده
حرفهای بعضی دوستان همین حالتو داره می گن هسته ای رو دادیم چیزی نگرفتیم. برادر هسته ای رو تو مردم و ملت ندادی دولت و حکومت داد، اما از قبل عدم تشدید و رفع تحریم ولو مرحله ای تو هم نفع می بری چرا مثل تماشاچیای طرفدار فوتبال می گی سه تا خوردیم یکی زدیم سه تا رو کس دیگه خورده نه ملت ازون یکی هم که زده تو هم نفع می بری برادر موضعت رو روشن کن
اين تصحيح يك اشتباه جناب آيت الله، شما حساب بفرماييد چه مقدار هزينه براي مردم داشت ؟
ده پانزده سال پيش مي توانستن با دريافت امتيازات اقتصادي فراوان ، همين توافق نامه رو امضاء كنن ، حالا چي ؟
فشاري كه مردم در اين پنج شش سال اخير تحمل كردن ، به خاطر چي بود اصلا ؟
دولت امريكا كشتار مردم سوريه رو به يك ورش حساب نميكنه ، اونوقت سر ميز مذاكره با ظريف مي فرماييد به منافع ايران و ايدئولوژي آخوندها فكر مي كردند ! اينهم از اون حرفهاست !!!
برچسب زدن به مخالفين از هنرهاي انقلابيون 57 ، هر صداي مخالفي رو به اسم منافقين و براندازان و .... حالا هم در حال توليد برچسب براي منتقدين پرونده هسته اي هستيد !
بنده خودم رو مثال ميزنم ، به لحاظ اقتصادي حقير خيلي ضرر كردم به خاطر تحريمهاو كاهش قدرت خريد مردم ، لطفا شما بفرماييد الان بنده بايد چه حسي داشته باشم ؟
چه چيزي گير بنده اومده كه به خاطرش اشك شوق بريزم ؟ مثلا جنگ نشده يا از فردا قراره علم اقتصاد توي حكومت آخوندها نقش داشته باشه كه من بي خبرم ؟ اشك و بغض دو خبرنگار بي بي سي رو تعميم دادن به مردم هم از عجايب روزگاره ماست ظاهرا !!!
شما چند روز پيش يكي از صفات رهبري خامنه اي رو تهاجمي بودن ايشان بر شمرديد ، نبايد زد تو دهن اين احمق نادان با اين توافق نامه اي كه ميتوانست خيلي زودتر امضاء كنه و نكرد ، اينهمه بلا و مصيبت سر مردم آورد ، آخرشم كه ....
توي دعوا هم بايد جلوي مهاجم ايستاد ، دعواي مردم هم دقيقا با شخص خامنه ايست ، چكار كنيم ، به به و چه چه كنيم به خاطر گند هسته ايش ؟
ترس خامنه اي از همين مسئله است اتفاقا ، دو نمونه عرض مي كنم ، بعد از اينكه دولت روحاني بخشي دزديهاي دولت مورد تأييد ايشان
را افشاء كرد ، سريع از دولت خواست سياه نمايي نكنند و ...
مورد دوم هم مربوط به پرونده اختلاس سه هزار ميلياردي ست ، با گفتن كشش نديد ، راه رو بر اظهار نظر و پيگيري بست !!!
حالا انتقاد از توافقنامه جناب آيت الله خوب است يا بد ؟ به نفع مردم است يا به ضرر مردم ؟ نقطه ضعف خامنه اي هست يا نه ؟ بايد ازين موقعيت براي تضعيف خامنه اي استفاده كرد يا نكرد ؟
از شما كه به كلمه كلمه حرفها و سخنراني توجه مي كنيد ، چطور اشاره اي به سخنراني اوباما نكرديد ، اوباما ميگفت ايران تعهد داده است كه فلان كار و فلان كار رو انجام بده ، ولي وقتي نوبت صحبت در مورد تحريمها رسيد ، گفت ما به ايران كمك ميكنيم كه بعضي تحريمها رو مرحله به مرحله برداريم ، نميگه تعهد داديم !
اگر خامنه اي بعد از اين توافق نامه خفه خون بگيره و ديگه گوه خوري زيادي نكنه در مقابل قدرتهاي جهاني و دست از آشوب در منطقه و مهمتر از همه ، نرمش قهرمانانه در قبال صاحبان ايران در پيش گيرد ، حقير حاضرم تمام مصيبتهايي رو كه سرم اومده ببخشم ، اشك شوق بريزم تا آخر عمر ، ولي چشمم آب نميخوره از اين آخوند پر رو و وقيح
موفق باشيد
دلقک جان من الان گیرم برای استقبال کردن یا نکردن از توافق اینه که آیا
ما مردم عامل این توافق بودیم یا خیر . اگر مردم با استقامت و فشار بر روی خواسته خودشان به حکومت چیزی رو تحمیل کنن اونوقت من خوشحالم ولی تو این قضیه مردم هیچ تاثیری نداشتند و خامنه ای دیده که تحریم ها داره دامن خودشو میگیره و گرنه تا اون زمان که تحریم ها دهن مردمو سرویس میکرد آقایون داشتند اختلاس میکردند و تحریم ها رو دور میزدند .حالا از اون جا که ما تاثیری در توافق یا عدم توافق نداریم چرا با شادی کردن تمام این خسارت های رفته به کشور رو نادیده بگیریم .بگذار به بزرگ شدن شکاف بین سران نظام کمک کنیم چون تجربه نشون داده خامنه ای تا جایی که لازم باشه از ابزار اصلاح طلبان برای بقای خودش استفاده میکنه نه بیشتر
تا یادم نرفته یک تبریک هم به دلقک گرامی برای هم پست قبلیش و هم پست الانش که کاملا با شما موافقم.
ناشناس محترم،
اولا فحش جدید یاد بگیر همون حرف ،من جوانک شستشوی مغزی شده(از نظر شما) توسط دستگاههای حکومتی(که البته حکومت هم به من و امثال من فتنه گر میگویند)رو سریع تقلید نکن،ابتکار داشته باش.
ثانیا اگر بازرسی یک سازمان شناخته شده بین المللی (مثل اژانس هسته ای)برای اینکه کل دنیا مطمئن شوند ما بمب اتمی درست نمیکنیم ،عدم استقلال ملی هست،ولی لغو تحریمها نمونش همین تحریمهای بانکی و مالی وازاد سازی بیش از 100 میلیارد دلار ارز و ورود ان مستقیم یا غیر مستقیم به کشور و در نتیجه با توجه به رویکرد مثبت دولت روحانی در زمینه اقتصادی، پیشرفت در صنعت با هجوم سرمایه گذاری خارجی و پیشرفت در زمینه گاز و نفت ،نوسازی حمل ونقل و راههاوکشاورزی مدرن و ورود ارزانتر تکنولوژیهای روز به ایران، درنتیجه رفاه عمومی و ایجاد اشتغال اون هم در این منطقه اشوب زده استقلال ملی نیست ، پس به این نتیجه میرسم شما به کره شمالی علاقه زیادی داری.
من بگم اگر از این 100 میلیارد به قول بعضیها 90 میلیاردشم بره جیب لبنان و فلسطین و سوریه و عراق،باز همون 10 میلیارد هم غنیمته.
تازه با اینکه ادم مذهبی نیستم یک چیزی رو از بچگی یاد گرفتم که پول حرام خوردن نداره و به من هم ثابت شده،همین پولهایی که رفته سوریه و عراق ولبنان و.. که با عدم رضایت اکثریت مردم ایران هست بلای جان همین کشورها شده،این پولها برای مردم اونجا بدبختی اورده چون پول مردمه ایرانه و برای اونهاحرامه.
(متولد دهه شصت)
After world war II, Germany affirmed its renunciation of the manufacture, possession, and control of nuclear, biological, and chemical weapons and later ratified also NPT.
Now Germany is one the best countries in the World!
http://en.wikipedia.org/wiki/Germany_and_weapons_of_mass_destruction
This Deal may not be perfect, but if you consider the negotiation parties and geopolitical influences, you may see that we achieved great results thanks to professional manner of Dr. Zarif and also compassion of USA-President and his Foreign minster.
Thanks
Rumi
به قول اوس مموت آب بریز اون جایی که میسوزه .
قابل توجه مجاهدین ،ترمز بریده ها، سلطنت طلبان ،شریعتمداری ها،عربستان اسراییل ترکیه .
این افراد الاغ روشنفکر نما خیال میکنند راه دیگری هم وجود داشته این صلح اخر بعد از جنگهای طولانی بوده .بعد از همه دعواها و تحریمها و جنگها و ایجاد زلززله های مصنوعی در اطراف نیروگاههای ایران توسط دستگاه تسلا و خشکسالی و طوفان کاترینا و سندی دوطرف فقط کم نمانده بود که کف گرگی و مشت حواله کنند حالا مثل بچه ادم سنگهاشون را واکندند حالا چهار تا خس و خاشاک اینور اونور زر میزنند که ای بدو ترکمنچای یاباید در عقلشون شک کرد یا شاید خاینین فارسی زبانند .الان داشتم کامنتهای هاف پست را میخوندم طرف میگفت ایران امریکا را به زانو در اورد خوشبختانه اونها معاهده الاسکا ندارند تا جار بزنند اینها فقط یکسری ماجراجو هستند که دنبال انارشی در سیستم بین الملل هستند حالا فرق نمیکنه مسلمون فناتیک باشند یا نیوکان
این یک باخت بود؟ قبول. همه زیبایی های ارث پدر ازان اونها و هرچی بدی مال ما؛ قبول. ده سال وقت و انرژی و ثروت مملکتو آقا و دار و دسته به فنا دادن که چی ؟ قبول.
شما بفرمایید برد چی بود؟ آقا میرفت تا ته خط و بمب اتم میساخت شما خوشحال میشدین و میگفتین برد کردیم؟ مردم داخل ایران از گرسنگی همدیگرو میخوردن شما میگفتین برد کردیم؟ ارتشهای دنیا میومدن مملکتو شخم میزدن میگفتیم بردیم؟ ده لامصبا همتون که یا ول کردین مملکتو رفتین اونور یا نشستین پشت کیبورد همش چس ناله میکنید. ده بنالید بگید این توافق بد بود از نظر شما خوب قضیه چی بود؟
شهروند
اشک ریختن چه به شوق یا بدرد یک عمل غیر ارادی و حسی است. فقط پااندازان مذهبی تکیه ها و خدمات اشک فروشان به صاحبان عزا هستند که اشک حرفه ای ریختن را آموزش دیده و تمرین کرده اند. لذا اشک من و ما هم بنابدستور نبوده که حالا شما مارا بازخواست می کنید و قول می دهید که در آینده با شرایط تعیین کرده تان اشک بریزید. من عمل تفاهم و توافق هسته ای را فارغ از چقدر بد بود وچه خسارت هایی تحمیل کرد و حکومت باید پاسخگو باشد و چه چه و چه - که موافقم - پیروزی بزرگی برای عرفی تر شدن و مدرن تر شدن حکومت در آیندۀ - بعد از خودزنی های بزودی تندروان و ایدئولوژیک ها - ارزیابی کرده ام و مستندات خودم را هم دارم و گفته ام. مطلقاً هم نه کسی را ویشگون! گرفته ام برای اشک و نه کسی را غلغلک داده ام برای خنده. من دیده ام کار خوبی شده و خودم خندیده ام و همان را هم نوشته ام. تو هم می توانی بگویی کار خوبی نشده - نه اینکه از منطق خاله اگر دایی بود چه می شد استفاده کنی برای پرسش از من که چرا دیروز این درست را انجام ندادی - و دلایلت را هم بشماری. شما آرزوهایمان را می شماری و من واقعیت صحنۀ پیش رویمان را ترسیم می کنم. دوست دارم همان بشود که تو می خواهی. اما نمی توانم بنویسم که همان خواهد شد بزودی. چون تو اصلاً نشانه ای از راهت و نقشه ات را بمن نشان نمی دهی و مرتب می گویی فوت کن الان می ترکد و خلاص. اما در من فوتی نمانده و تازه کجا را فوت کنم. یا...هو
یه اره ای تو ماتحتمون گیر کرده بود داریم جون میکنیم درش بیاریم. یه جوری درش بیاریم که کمتر پاره پوره بشیم. حالا یکی میگه چرا اره رفته اونجا؟ یکی دیگه میگه داری میکشی بیرون خون میاد. نکشی خون میاد. خاک بر سرت که این بلا سرت اومد. اون یکی میگه چه خوب که رفته اصلا باید تا ته بره ... والا به خدا
۱- مخالفان توافق: نتانیاهو, شریعتمداری, سردار نقدی, جمهوری خواهان , عربستان, .......
۲- موافقان توافق: اوباما, روحانی, مردمی که به خیبان امدن برای شادی, امیر پایور, عرا قچی, کسری ناجی, دلقک ....
این توافق نکات مثبت برای هر دو طرف دارد پس بطور قطع نکته مثبت طرف مقابل نکته منفی برای ما خواهد بود. چیزی که ما به دست آوردیم غنی سازی, لغو تحریم ها چیزی که داده شد پروتکل الحاقی, بازرسی سنگین از تمام سوراخ سنبه ها, فردو, اراک. اما نتایج چیست؟
لغو تحریم ها باعث گشایش اقتصادی طبقه متوسط, قدرت گرفتن بخش عرفی رژیم, و بازرسی ها باعث کنترل بمب اتم و تضعیف بخش ایدولوژیک نظام خواهد شد. و در کل ایران بیشتر جذب جامه جهانی خواهد. خوب ما دیگر چه میخواهیم؟
شیرین
به قول اوس مموت آب بریز اون جایی که میسوزه .....این افراد الاغ روشنفکر نما خیال میکنند... اولا که خیلی بی ادبی. چرا جفنگ می گی. جفنگ گفتنت درست عین اوس محمودت است. اوس محمودت خیلی غلط کرد که حق مسلم حق مسلم کرد. پس این حق مسلم کجا رفت؟ حالا معلوم شد کی خس و خا شاک است؟ مملکتی که در دست یک مشت پشت کوهی افتاده باید هم عاقبتش این چنین باشد. که ثروتش را به گاه بدهند. تو اینقدر احمقی که نمی دانی ما از داغ دل داریم مرثیه می سراییم. مثه اینکه رسم شده هر کی حرف حقی زد منافق و سلطنت طلب تلقی شود. عزیز مردم ایران از هر دو این اقا یان عبور کرده اند. منتهی مشکل ما اخوندای نکبتی هستند که قرار نیست ادم شوند. پس معنای نقد چیست. معناس حسابرسی چیست؟ همینطور وایسیم تا در ماتحتمان شخم بزنند. و الا خوب بقول بعضی ها بله. فعلا باید جلوی ضرر بیشتر را گر فت.البته را ه کارای بهتری هم بودند که فعلا بماند.
حقير هم توافق را خوب مي دانم براي مردم ايران ، از دست شعار انرژي هسته اي حق مسلم ماست راحت شديم ، نقشه و راه براي كجا رو فوت كردن به نظر حقير ، كوبيدن شديد خامنه اي به خاطر فرصت سوزيهاي بي شمارش است ، اگر خامنه اي را رها كنيم و دائما باد به آستين امثال روحاني و ظريف بكنيم ، نتيجه اين خواهد شد از هر دو نفر خاتمي تداركاتچي خواهند ساخت خامنه اي و سپاهيان ، در كنار هر تعريف و تمجيدي از كارهاي دولت به نظرم بايد يادي هم از خرابيها و دزديهاي دولت احمدي نژاد كنيم ، اگر خامنه اي به حال خود گذاشته شود ، پس از لغو تحريم و رسيدن دلارهاي مسدود شده ، دوباره روحيه تهاجمي خود را باز خواهد يافت ، در خارج كه نرمش قهرمانانه فرموده اند ، خدا به داد ما داخل نشينان برسد ، حالا كه ديكتاتور مجبور به نرمش شده است ، كساني مثل شما كه قلمي داريد و رسانه هاي فارسي زبان و روزنامه نگاران خارج نشين كه خطري تهديدتان نمي كند ، در كنار دست زدن براي دولت روحاني ، مشتي هم به خامنه اي بزنيد لطفا ، تا دوباره كمر راست نكند ، همين
موفق باشيد
اگر در ایران باشید موج بزرگی از اس ام اس های تبریک، طنز و قرار ماشین سواری و تجمع و پخش شیرینی و غیره را در بیست ساعت گذشته تجربه کرده اید. شادی عمومی تقریبا در تمام تماسهای تلفنی و حضوری در مردم ایران موج می زند.
بزرگترین بازنده داخلی این توافق یا تفاهم یا بیانیه یا هرچه اسمش را بگذارید پایداری و بسیج و سپاه و حوزه علمیه و انصار حزب الله هستند.
خامنه ای هم بداند که ما و اکثر مردم ایران تنفر محور و انتقامجو نیستیم و اگر با همین دست فرمان حرکت کند و یکی دو گام دیگر بردارد گذشته ها فراموش می شود و او می تواند مخالفانش را به موافقانش تبدیل کند.
ناشناس ناشناس مضاعف و عزیز کاملاً با تذکر شما در مورد جواب مموتی همراه و موافق می شوم اگر "آن راز سر بمهر" (...البته را ه کارای بهتری هم بودند که فعلا بماند.) - نقل از آخر کامنت شما - را پرده برداری کنی و نگذاری "حالا بماند". چون همۀ تلاش ما این است که یک راهی پیدا کنیم برای زدودن این حکومت از زندگی ایرانیان و بشدت نیاز به رهبران و دکترین داران و طراحان و راهگشایان هستیم. اما درست در هر سربزنگاهی که امیدوار می شویم که بالاخره داروی دردمان را یافته ایم. دکتر می کوید فعلاً نسخه نمی نویسم و بروید بهمان مسکن داروخانه دلخوش باشید. من می گویم آخر چرا؟ چرا این "فعلاً بماند" را رونمایی نمی کنید. من به یکی دیگر از "فعلاً بماندها" گفتم حرفت را بزن و راهت را بگو. اما او معتقد بود و جواب داد که دیوار موش و موش گوش دارد و اگر از طرح و نقشه ام پرده بردارم رژیم و خامنه ای خبردار می شوند و خودشان را آماده می کنند برای خنثی کردنش! خوب در جشن و یک تنفس حداقلی هم باید حبابی از شادی ساخت و دور همی خندید. اما جوک های بهتری نمی توانید بسازید که خنده دارتر باشد و خامنه ای هم سوء استفاده نکند. منتظر نقشه ات هستیم همه با اشتیاق! یا...هو
دلقك جان ، من هم از خوشحالى هموطنان عزيز در ايران خوشحالم و به قول معروف جلوى ضرر را از هر جا بگيرى منفعت است، فقط بايد توجه داشت كه اين خوشحالى براى پيروزى نيست و براى باخت حداقلى است در اين نقطه تاريخ كه قرار داريم. حكايت تيم فوتبالى است كه خسته وضعيف است و يارانش كارت زرد دارند و در مقابل قهرمان جهان نتيجه را ٣-١ ميبازد و همه تماشاچيان خوشحالند و شادى ميكنند كه عجب نتيجه اى گرفتيم همه انتظار ٥-٠ داشتيم ، زنده باد مربى . فقط يادمان باشد خيلى هم جو گير نشويم كه انگار قهرمان دنيا شديم. همين.
مبارك است تا اينجا.
ارادتمند. افشين قديم
چگونە از یک جام زهر، یک لیوان شربت برای جشن و پایکوبی ملت بسازیم؟ چگونە عقبنشینی خود را بە عقبنشینی دشمن تعبیر کنیم و از حیثیت ملت، کە معلوم نیست کدام دشمن یا دشمنان بە غیر از خودمان پایمالش کردەاند، بە دفاع برخیزیم و سرمایەهای بربادرفتە را کە دشمنان کوردل از جیب ملت ربودە بودند، بە آنها بازگردانیم، در حالی کە حتی درصد ناچیزی از اموالی را کە خود سرقت کردەایم هم نمیتوانیم بە ملت بازپرداخت کنیم؟
چگونە رابین هود را اعدام و خود لباساش را بپوشیم و با کلاە و تیر و کمانش مردم گرسنە را بفریبیم؟ بە راستی چگونە میتوان چنین فیلی هوا کرد؟ بدون آنکە مچمان باز بشود؟
پروندە جنگ با عراق از فتح خرمشهر بە بعد راهنمای خوبی است برای درک این نکتە کە چگونە میتوان مردم را هم استثمار کرد، هم تحمیق و هم در پشت سر حکومت برای دفاع از وطن بسیج کرد. مردم، مادەای کە با ملیگرایی و مذهب و کشیدن عکس مار یا دشمن بە آن شکل میدهیم و آنگاە با خیال راحت، شنلقرمزی را بە همراە مادربزرگ میخوریم و در انظار همسایگان بە جنگ گرگ قصهها میرویم.
بە راستی این همە چگونە ممکن است؟ صدها میلیارد دلار را در قمار میبازیم و با بازپس گرفتن درصدی ناچیز از کازینو بە خانە برمیگردیم و بە فرزندانمان وعدە خرید دوچرخە میدهیم.
مذاکرات لوزان، بازپسگیری حق ملت ایران از کیست؟ از صهیونیسم؟ امپریالیسم؟ و بازپسگیری حق مردم بە دست جمهوری اسلامی؟ «این پیروزی خجستە باد این پیروزی!»؛ از شکست، موفقیت ساختن کار هر حکومتی نیست. «گاو نر میخواهد و مرد کهن!»؛ حجم دروغ و وقاحت، شگفتانگیز است. در جبهە دشمن خلل افکندیم، میان اسراییل و امریکا شکاف انداختیم و گویا کسی سیاستهای قجریمان را نمیبیند.
اما چە باک! آنقدر متفرعن و ازخودراضی و از دماغ فیل افتادە هستیم کە هرگز شکست را نپذیریم. شکست، همیشە در خانە همسایگان اتفاق میافتد. نە تنها حق ملت را فدا نکردەایم بلکە مدافع هلال شیعە و حقوق شیعیان جهان هم هستیم. پوزە صهیونیسم و امپریالیسم را در منطقە بە خاک مالیدەایم.
«یافتم یافتم» ارشمیدس ایرانی چیزی نیست بە غیر از فرمول محترمانەتر و آبرومندتری برای جام زهر کە نام آبرومندانەاش نرمش قهرمانانە است. فرمول راضی کردن سلطان مستبد داخلی از طریق تغییر دادن برخی اسامی؛ مثلا تبدیل فردو بە «مرکز تحقیقات فیزیکی» بە جای بستن آن و از این قبیل. یان ایلیاسون وزیر سابق خارجە سوئد و دیپلمات حقیقتا بزرگ، کە شاید جان صدها هزار انسان را بدون هیاهو نجات داشتە باشد، در خاطراتش بە نکات جالبی اشارە میکند کە میتواند برای آنان کە جوگیر نمیشوند جالب باشد.
میگوید کە از آقای عمر البشیر، رهبر سودان، خواستیم کە آتشبس را بپذیرد، اما البشیر از کلمە آتشبس متنفر بود و بە هیچ وجە زیر بار نمیرفت؛ بە همکارانم گفتم کە باید کلمە دیگری بە جای آتشبس بیابیم و بالاخره فرمول را یافتیم بە جای آتشبس از «مناطق تحت پوشش صلح سازمان ملل» سخن گفتیم؛ مناطقی کە جنگ در آنجا برای همە طرفین ممنوع است و بدین ترتیب، بە نتیجە مورد نظر رسیدیم، از طریق یافتن فرمول.
جمهوری اسلامی تمام توان دیپلماتیک خود را صرف فرمول «چگونە آبروداری کنیم و صورت خود را در انظار، سرخ نگاە داریم» نمود؛ از نرمش قهرمانانە تا فرمول ارشمیدس نابغە.
هدف اصلی مذاکرات، راضی کردن و راضی نگاە داشتن سلطان داخلی بود و سیاست پیروزی جلوە دادن شکست. اصولا چە چیزی وجود دارد کە در این حکومت بە عنوان پیروزی جلوە دادە نشود، حتی در عرصە دانشگاهی، ایران بیشترین مقالات دانشگاهی و تحقیقاتی را در جهان عرضە میکند، البتە اگر توجە بە تعداد و نە بر محتوا متمرکز گردد، پیشرفت قابل توجهی است.
ادامه از قبل : قصدم انکار این نکتە نیست کە رفع این تحریمها جای خوشحالی دارد و زجر دادن و گرسنگی دادن کمدرآمدترین اقشار ایران، و نە مسولان بلندپایە و دونپایە جمهوری اسلامی، هدف این تحریمها بود. اقشار و طبقات کمدرآمدی کە هیچ سپر حمایتی ندارند، هیچ معلوم نیست کە وضعشان تا چە اندازە بهتر میشود و آیا اصولا افتادن اقتصاد ایران بە مسیری درست در سایە الیگارشیهای حاکم امکانپذیر است یا نە.
واقعیت این است کە مهمترین وجە این توافق یا فعلا تفاهم، تا زمانی کە سلطان داخل بر آن مهر تایید بزند، این است کە بتواند شور و شوق و امیدی بە جامعە بدهد. کسانی کە از وقایع آگاهی دارند نباید اجازە بدهند کە جمهوری مفلوک اسلامی در کسوت ناجی مام میهن ظاهر شود و شور و شوق ملت رنجدیدە را مصادرە بە مطلوب کند یا زنگی مست، تیغ مردمآزاری و پایمال کردن حقوق بشر ایرانی را تیزتر کند و در سایە امنیت خارجی، بە تشدید قلع و قمع داخلی بپردازد، یعنی ماشین کشتار را بیشتر از پیش روغنکاری نماید.
شادی مردم از این توافق یا تفاهم آیا نشانه خوشحالی از تسلیم و دست برداشتن از لجبازی اتمی است؟ همچنانکه به درستی گفتهاند که انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب روحانی رفراندمی بود که در آن ملت، خواستار عقبنشینی از سیاست هستهای جلیلی و خامنهای شد؛ یا به این شادی در حد شور و شادی از یک مسابقه فوتبال باید نگاه کرد؛ یعنی جوگیر شدن. چرا مردم احساس پیروزی میکنند؟ و چرا طلبکار نیستند؟ یا کدام اقشار خود را در پیروزی دولت شریک میدانند و کدام گروهها ناراضی و خشمگیناند؟ درست کە این تفاهم بە تقویت دولت روحانی میانجامد، اما در مورد بهتر شدن حقوق بشر ایرانی اصلا نمیتوان مطمئن بود.
مشکل یا بحران واقعی، بحرانی کە باید حل بشود، کدام است؟ بحران اتمی، بحران اقتصادی، بحران فقر و تبعیض؟ این بحرانها را قرار است دولت تدبیر با پشتیبانی مردم حل کند؟ مشکل واقعی از طریق حل بقیە بحرانها حل نمیشود. بحران اصلی سرچشمە بقیە بحرانهاست. گرە کار همینجاست. بحران اصلی را همە میدانند کە کدام است اگر سر خود را زیر برف نکنند. بحران واقعی، بحرانی مزمن و سی و چند سالە کە بالاخرە مردم ایران باید با آن روبرو شوند و حلش کنند، خود جمهوری اسلامی است. حالا کە انواع بحرانها از بحران یمن و سوریە و عراق و داعش و بدحجابها و دلواپسها و بحران سینما و فوتبال ایران و بحران آب و ریزگردها و محیط زیست بر سر ملت آوار شدەاند، لازم است یادی هم از بحران اصلی بکنیم کە همانا خود جمهوری اسلامی است. بحرانی کە با زلزلە و توفان یا هیچکدام از بلایای طبیعی قابل مقایسە نیست.
سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را فقط در پیوند با یک «تروما» میتوان درک و فهم کرد. ترومای یک انقلاب خونین. جهاد داخلی و خارجی. اگر امر بە معروف همان صدور انقلاب بە خارج و تحمیل حجاب و شلاق بە داخل باشد و نهی از منکر هم مداخلە خارجی و ترورهای داخل و خارج و اعدام و دستگاە خشونت دولتی بە اضافە دستگاە خشونت فقهی باشد، با اضافە کردن بقیە چیزها، از استبداد آسیایی و سرداران عارف و هلال شیعی و جامعە کلنگی و امتناع اندیشە و عدم توسعە سیاسی و اقتصادی و رشد ناموزون و جامعە ناهمزمان گرفتە تا بحران آب و هجوم ریزگردها و سلطە الیگارشیهای سیاسی-اقتصادی، میتوان تصویری از ظریف و روحانی بە عنوان نە کسانی کە یک سیاست و اقتصاد بحرانی را مدیریت میکنند بلکە بە عنوان نمایندگان خود بحران بە دست داد. یعنی مذاکرات حتی نسبتا موفقیتآمیز اخیر را باید پانسمان موقتی یک زخم دانست و نە چیزی بیشتر و باید و عاقلانە است کە منتظر خونریزی بعدی ماند. بحران و بحرانهای بعدی هم در راهاند. بحران اکبر در دب اصغر!
سوالی کە باقی میماند این است کە مذاکرات نسبتا موفقیتآمیز را باید تا چە حدی شکست بە حساب آورد؟ مگر میتوان از پیروزی هم سخن بە میان آورد؟ هیچ بحرانی حل نشدە است اما میتوان از پانسمان موقتی یک زخم و نە حل یک بحران بە دست مجریان و صرفا از سر نرمش یا ناچاری سخن بە میان آورد.
بە سبک اصلاح طلبان با یک بیت شعر سخن را کوتاە میکنم:
«از این سموم کە بر طرف بوستان بگذشت
عجب کە بوی گلی هست و رنگ نسترنی»
تبریک به تیمسار و مردم ایران، قطعا همه از بسته شدن یک پرونده ضررده هرچند دیر خوشحال هستند و بجز اندک متوهمان براندازی ج.ا در فضا، هرکس که پایش بر زمین باشد می فهمد که راه کجاست و چاه کجا.
عجیب است که دوستانی مثل ماکسیموس و مانی مانند دلواپسان -منتفع از تحریم ها- نگران چه دادیم و چه گرفتیم هستند، انگار که تا دیروز در خانه ایشان اورانیوم ذخیره می کردند و از امروز ناظران بین المللی میهمان ناخوانده شان شده اند!
نه در این 12 سال اورانیومی به ملت ایران رسید و نه داشتن و نداشتن حق غنی سازی ارتباطی به مردم پیدا کرده و میکند، تنها تحریم ها مانده بود بر دوش مردم و قطع شدن ارتباط شان با جهان که بیشترین ضرر این دومی بود. حالا با توافق هسته ای علاوه بر رفع تحریم ها حاکمیتی داریم که کم کم از فضای انقلابی و تودهنی زدن به مستکبرین جدا می شود و متوجه شده که قدرت های جهان بی دلیل قدرت جهانی نشده اند! و بدون دخالت دست -نظامی- می توانند نماینده الله را طوری بچلانند که صدای نرم شدن استخوان هایش را بشنود و این امر مبارکی است در برداشتن یک گام به جلو از حکومت شعار و خیال به واقعیت و تکیه بر مردم، با تمام اجزایش.
تنها جهت یادآوری عرض میکنم که دور زمانی نیست که رییس جمهور مملکت -بانظر موافق رهبر- همین تحریم ها را با تمسخر کاغذپاره میخواند و "قطعنامه دان" پاره میکرد و نظامیانش فکر میکردند بتوانند در صورت تحریم تنگه هرمز را ببندند و تحلیلگرانش می گفتند که اقتصاد غرب با پوزه به خاک می خورد اگر نفت ایران از بازار حذف شود و اصلا تحریم نفت غیر ممکن است و تحریم نه تنها تنگی نفس نمی آورد که شاداب می کند و قصیده ها می سرودند از منافع تحریم بر اقتصاد و چالاکی و لاطاعلاتی که شنیده اید.. همه تصورات نه تنها نشد که حال چنان نظام را آچمز کردند که به کفاره مستی های بیشمارش حق گشتن تمام سوراخ سمبه ها را گرفتند -که حق داشتند- و دکوری از انرژی هسته ای را دادند -بی اهمیت- و اگر یک قدم مهم ظریف و همکاران برداشته باشند همان رفع تحریم ها از 3 ماه دیگر است و نشان دادن آنکه وزن کل عمامه ها و قبه های سپاهیان معادل تک قلم اوباما هم نیست. این وزن کشی میسر نمی شد مگر با به زمین رساندن نشانه های الله و چانه زنی رودر رو که به لطف دولت روحانی صورت گرفت.
بگذریم، بازهم این نقطه عطف تاریخی را به ملت ایران تبریک می گویم و امیدوارم بر هیمنه شکسته حکومت مردم جوانه های امید و بازیابی حقوق های از دست رفته را برویانند، که امروز روز دیگری از پیروزی زمینیان بر نمایندگان آسمان است. (فرقی نمیکند کدامین آسمان!)
خوب مبارک باشد. درکل مقایسه فکت شیتها ی ایران و امریکا با همه تفاوتها به یک چیز اذعان داره ایران حق غنی سازی را داراست.ولی بگذارید من هم یک تبریک ویژه بدهم چرا که ایران رهبر آتی خود را شناخت و در آینده قطعا روحانی رهبر خواهد شد.و چرا که نه انتخاب شایسته ای خواهد بود.
حزب الله
مازیار وطنپرست (این یادداشت را یکبار فرستادم ناموفق بود- در صورت تکرا یکی را حذف کنید- سپاس)
دوستان یک لحظه تامل کنید:
- پذیرش قطعنامهٔ 598 دست کم 2 سال زودتر میتوانست صورت بگیرد؛
- قطعنامه598 منافع ملی وعده داده شده را ارضا نکرد (گرفتن غرامت که در خرداد سال 60 از سوی 8 کشور اسلامی به شرط آتشبس تضمین شده بود)؛
- ادامه دادن جنگ پس از درخواست آتشبس در خرداد 60 یا پس از بازپسگیری خرمشهر در خرداد 61 معقول نبود، اما هنوز مسئولان این امر نه بابتش توضیحی دادهشده و نه عذرخواهی کردهاند؛
- عذرخواهی بماند، همان جنگ بیهوده را به حماسه تبدیل کردهاند و همچنان به افرادی که باعث ادامهٔ آن شدند امتیاز میدهند؛
- ارتش معتقد است بدون کمک سپاه و بسیج مانع پیشروی صدام در 59 شد و برتری هوایی سال نخستِ ایران دوبار نیروی هوایی و یکبار برای همیشه نیروی دریایی صدام را از بین برد، با اینهمه ما هنوز به تشکیلاتی بنام بسیج باج میدهیم به اسم جانفشانی افرادی در سی سال قبل در آن جنگ؛
- پس از پذیرش قطعنامه رژیم دست به کشتار مخالفین زد؛
- پس از پایان جنگ رژیم به کشتن مخالفین در اروپا و دگر اندیشان در داخل کشور ادامه داد؛
- پس از پایان جنگ، هرگز رژیم برای بیثمر ماندن شعارهای ایدئولوژیک (سقوط صدام، رفتن به قدس از راه کربلا، رفع فتنه در عالم، ...) توضیحی نداد؛
- پس از پایان جنگ و اجرای غلط سیاستهای آزادسازی اقتصادی و شخصی سازی اموال ملی و رخ دادن بزرگترین تورم تاریخ ایران، اوضاع ملت به مراتب بدتر شد؛
- پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ سپاه و اطلاعات و نهادهای آخوندی و بنیادها به اقتصاد و عرصههای مختلف کسب و کار روی آوردند؛
-از همه بدتر پس از پایان جنگ نظام اسلامی تا هم اکنون (27 سال) ادامه یافتهاست؛
...
این فهرست را میتوان ادامهداد، اما هر کس از "نفسِ پایان جنگ" و پذیرش (اگرچه دیر هنگام و خفّتآورِ) قطعنامه خوشحال نشدهباشد را چه میتوان نامید؟
و نیز با آن دوست گرامی هستم که میگوید به دستور خامنهای عدهای برای شادی به خیابانها آمدهاند، اینقدر توطئه پندار شدهایم که گمان میکنیم به دستور خامنهای عدهای در خیابانها رقص و پایکوبی میکنند؟ شادی، پایکوبی، حجاب شُل و خنده اسم رمز عملیات سقوط نظام است.
تیمسار جان
این اقای اکبر لو که اشاره کردید عجب با حال نوشته.وچقدر صحبت هاش به نظرات شما میخوره.میگم نکنه صحبتهای خودتونه.اگر راست میگی میشه لینک نوشته یا روزنامه اش را بگذارین.
با سپاس
ناشناس گفت...
تیمسار جان
این اقای اکبر لو که اشاره کردید عجب با حال نوشته.وچقدر صحبت هاش به نظرات شما میخوره.میگم نکنه صحبتهای خودتونه.اگر راست میگی میشه لینک نوشته یا روزنامه اش را بگذارین.
با سپاس
http://www.khabaronline.ir/detail/406983/weblog/akbarlou
شب دراز است و قلندر هم بیدار. پس از فروکش کردن تب شادی کاذب و رخ نمودن واقعیت آنچه که واقعا در حال رخ دادن است بدون گرفتن موضع افراطی مخالف و یا موافق راه می تواند برای ما روشن شود. باز ما دچار مشکل قدیمی همه یا هیچ فکر کردن می شویم. یا موافق 100 درصد توافق و یا مخالف 100 درصد. در صورتی که در این میان باز طیف بسیار وسیعی از موضع گیری ها وجود دارد . می توان هم مخالف بود و هم موافق. هم تحریم ها را مثبت دانست و هم منفی. شادی محتاطانه بهترین است. رفتارهای بینابینی بهترین است.واقعیت بینی بهترین است. در داستان پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی پیرمرد ماهیگیر پس از مدتها عدم موفقیت یک اژدر ماهی بزرگ را شکار می کند .آن را به قایقش می بندد و جشن شادی می گیرد ولی تا بندر راه درازی در پیش است و کوسه های فراوان در انتظار عاقبت پیرمرد پس از چند روز نبرد با کوسه هایی که به جسد ماهی حمله کرده اند به اسکله می رسد در حالی که از اژدر ماهی فقط اسکلتی باقی مانده است. تفاهم اتمی ایران نیز بی شباهت به این صید بزرگ نیست.اگر صیدی در کار باشد. عده ای خوشخیالی پیشه می سازند که نه آقا دیگر کار تمام شد. تمام شد! دیگر رابطه با آمریکا برقرار و تحریم ها شکسته و جامعه عرفی شد. عده ای مخالف ذاتی هم از آن طرف ساز می زنند. ولی واقعیت می تواند چیز دیگری باشد. قطعا این یک گام روبه جلو بوده است ولی هر گونه گام روبه جلویی نشانه پیروزی کامل نیست.این تنها یک گام کوچک رو به جلو بوده است . این گامی بود که همه حتی مخالفان توافق منتظرش بودند ولی با انتظارات مختلف.بر خلاف دلقک مخالفان خواهان براندازی و جنگ را انگشت شمار می دانم و این به نوعی اتهام زنی و فرار رو به جلوست . مخالفان توافق خواهان امتیاز های حداکثری از خامنه ای هستند. خامنه ای در موضع ضعف قرار دارد و وقتی می توانیم ماهی بیشتری بگیریم چرا که نه؟ بنابراین ما با سطوح انتظارات مختلفی از توافق مواجه هستیم . مخالفت با یک سطح از توافق به معنای مخالفت کلی با آن نیست.دغدغه اکثر مخالفان از تله فرار کردن خامنه ای است. آنها معتقدند اگر او از این تله فرار کرد دیگر به این آسانی ها دم به تله نخواهد داد. وعده های سر خرمن که بله ایشالله همه چیز درست خواهد شد دارای تضمین عملی نیست.می توان مطمئن بود که اگر سطوح توافق کمی بالا برود بسیاری از مخالفان نیز به موافقان خواهند پیوست.مبنای تحلیل این دو گروه عبارتند از:.
موافقان توافق درد و رنج فعلی مردم ایران را مد نظر دارند
مخالفان توافق در هر صورت و به هر شکلی, ریشه این درد و رنج را در نظر دارند.
پس هر کدام فلسفه و توجیهات خاص خود را عرضه می دارند.چیزی که مشخص است هر دو به فکر مردم هستند ولی با دو روش متفاوت. برای مداوای این غده خطرناک اولی به گفتار درمانی و رفتار درمانی معتقد است و دومی به شیمی درمانی و جراحی دردناک تحریم ها.حال کدام جواب می دهد باید بحث شود.هر دو گروه معتقد محترم هستند.
عجله هم نباید کرد.این تفاهم نامه که ظاهرا هیچ مبنای حقوقی ندارد بدقت مورد بحث و نظر سیاستمداران و مفسران قرار خواهد گرفت. احتمال تعویض پاره ای از بخش ها و یا اضافه نمودن به ان از هر دو طرف امکان دارد همانگونه که در روز های آخر لوزان ظریف حرفش را عوض کرد و گفت که خواستار لغو همه تحریم ها یکجا است. تضمینی وجود ندارد که فردا حرف دیگری ادعا نشود.بنظر من این تفاهم نامه یک از سر باز کردن دردسر سیاسی بود . اوباما نیاز داشت که نشستن پای گفتگو های خود را موجه نشان دهد و این بیانیه بدون پشتوانه او را از مخمصه نجات داد. حال باید دید که این بازی چگونه پیش می رود و در حمله کوسه ماهی ها به این تفاهم نامه چه چیزی باقی می ماند.نکته ای که در سخنان اوباما جلب توجه می کرد استفاده مکرر از واژه تقلب در مورد ایران بود. واقعا چه حسن شهرتی بر هم زدیم.مدام تکرار کرد که ما جلوی تقلب ایران (منظور خامنه ای است و ایراد لفظ ایران اشتباه است)خواهیم گرفت! شاید به همین لحاظ بود که لوران فابیوس امروز گفت که هیچ زمانی برای رفع تحریم ها مشخص نشده است! هر حرکت ایران زیر ذره بین خواهد بود.
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
دلقک عزیز
باید به این ملت خندید یا به حالشان گریه کرد؟ هیچ کاری به تفاهم نامه و شامورتی بازی متعاقب آن ندارم و از جانبی دیگر هم بسیار خوشحالم که لااقل بطور موقت هم شده ذره ای نور امید بر دل ملتی می تابد که در این سی و چند سال تا توانسته کشیده و هر روباه و شغالی را منجی تصور کرده و همیشه و همواره گزیده شده و باز دلش خوش بوده که انشا الله گربه است.
جشنهای خیابانی در محدوده ای از تهران از چهارراه پارک وی تا تجریش برگزار شد و از این جشن و سرور در نقاطی که عمدتا قشر متوسط و کم درآمد تهران زندگی می کنند خبری نبود. حتی در شهرهایی چون اصفهان و تبریز و مشهد و کرمانشاه و شیراز نیز خبری از شادی و شعف نبود.
چرا؟ چون اغلب کسانی به خیابان ریختند که هم اکنون نیز دغدغه ای جز آسان شدن ویزای سفر به کشورهای اروپایی و لغو تحریمات بانکی برای تبادلات تجاری شرکتهای خود ندارند.
ایت تفاهم هیچ تاثیری را در زندگی بیش از نود درصد ملت ایران نخواهد داشت جز آنکه سبب شود با تزریق دلارهای نفتی بار دیگر جنازه این رژیم را از زمین بلند کنند.
کدام ملتی در جهان چنین به حماقت و فلاکت دچار شده که به جای خروشیدن و شورش بر علیه کسانی که صدها میلیارد ثروت کشور را فدای اهداف توسعه طلبانه خود تمودند بار دیگر از آنها متشکر باشد و روباه و شغالان را قهرمان خود سازد.
این تفاهم نامه و حتی اگر توافقی صورت گیرد راه به جایی نخواهد برد و سر تیتر شما نیز با عنوان ((مرسی جهان مرسی ایران)) گوشه ای از ساده اندیشی شما را آشکار می سازد و بخشی از روحیه مسامحه گر و بخشنده ایرانی است.
این تفاهم نامه را خامنه ای و دیگر ملاها برای حفظ رژیم و حفظ قدرت خود قبول نموده اند ولیکن آخر این بازی چه خواهد بود؟ خدا داند و بس.
ملتی که می نشیند تا روحانی در کمال وقاحت مشتی دروغ را به خورد وی دهد و روشنفکران ملتی که قصاب سوریه را با لقب "سردار عارف" مفتخر می سازند بیش از این حقش نیست و اینکه به جای پافشاری و سوال از رهبران مملکت بخاطر مصیبتی که بر سر ملت آورده اند جشن آبروریزی و تحقیر خود را میگیرد حتی کسانی چون خامنه ای و روحانی و مصباح یزدی برایش زیادی هستند و بسیار بیشتر از لیاقتشان است و حتی به نظر من البغدادی و داعش نیز از سرشان زیادی تر است.
مرسی آرسین. البته بر اصل خوشحالی من و تأکید شما تأکید مجدد می کنم. که بخش وارد جامعۀ جهانی شدن - جز با بده بستان و رابطه با امریکا ممکن نبود و واقعاً حوصله ندارم نوشته های مکررم از پنج سال پیش را برای خوانندگان جدید دوباره بنویسم. چون علاوه بر عدم امکان از تکرار خودم خسته می شوم. اما این جملۀ کلیدی و تجربی و تاریخی را مجدد می نویسم که رژیم های انقلابی جز از سه راه (کودتای نظامی داخلی، هجوم و جنگ خارجی و یا استحاله از درون و تبدیل شدن انقلاب به حکومت) نمی توان ساقط کرد. یعنی اگر بخواهیم جمهوری اسلامی را ساقط کنیم ابتدا باید آن را از حکومت انقلابی به یک حکومت متعارف تبدیل کنیم مثل رژیم شاه یا رژِیم مبارک یا رژیم بن علی و آنگاه با یک شورش انقلابی دیگر جمهوری اسلامی را ساقط کنیم. برای تبدیل انقلاب به حکومت هم یکی استحاله از درون باید انجام شود که لاجرم انجامش قطعی است و دیگری (عامل بسیار مهم تسریع کننده) برقراری ارتباط با دنیای غرب و بخصوص امریکاست. و البته هیچ دوره ای را با دورۀ دیگر نمی توان اینهمان تحلیل و به نتیجۀ درست رسید. هر زمانه ای با شرایط و ویژگی ها و الزامات خودش از وضع سیاسی اجتماعی و اقتصادی داخل کشور تا الزامات جهانی و شرایط منطقه ای و قس علیهذا را باید سنجید و تحلیل و نتیجه گیری کرد. یا...هو
در ضمن از خواننده ای که آدرس نوشتۀ اکبرلو را خواسته تشکر می کنم چون در دنیای مدرن راستی آزمایی مقدم است بر اعتماد. البته اعتماد بدست آمده از راه راستی آزمایی پایدارتر است. درضمن از تعجبی که کرده نبت به همسانی افق فکری اکبرلو بامن تعجب می کنم. چون مگر میلیون ها نفر که خورشید را با هم نگاه می کنند می توانند جز درخشندگی و نور و گرما تعریف دیگری از خورشید بدهند. اما آدرس عزیزمان اکبرلو وبلاگ خبرآنلاین است و آخرین نوشته اش که یادم است کلمۀ ظریف و ما و ... یک کلمۀ دیگر تیترش بود. اگر پیدا نکردی بیا بگو که لینکش را بگذارم و اگر هم پیدا کردی بیا بگو دلقک هنوز کلکی توی کارش نیست. یا...هو
من هم با نظر شهروند موافقم. اگر مواظب نباشیم این مورد هم تبدیل به بحرانی دیگری میشود که جمهوری اسلانی با موفقیت از ان عبور کرده! چون بعضیها به کلمه براندازی حساسیت دارند عرض میکنم اگر خیلی هم عاشق ج. ا. هستید حداقل باید تا میتوانید کاری کنید که این نکبتهای مجلس خفتگان و نمایندگان کریه رهبر وقیح کنترل شده تر بر این مردم بدبخت حکومت کنند.
همه اش باین روزها به یاد فیلم بانو می افتم ساخته داریوش مهرحویی.
نسیم
نه توافق نه حتی تفاهم ، کاغذی بدون امضا به نام بیانیه مشترک ولی چه غوغایی
http://faridic.blogspot.ca/2015/04/blog-post.html
بنده از آرسين متشكرم به خاطر مطالبي كه عنوان كرده،
عزيزان متاسفانه خيلي از هموطنان در اين كامنت داني به توافق به دست آمده به ديده شك نگاه ميكنند كه شايد ميتواند ناشي از اين ديدگاه باشد كه چون توده خوشحال است پس حتماً سرش كلاه رفته مثل هميشه ولي بنده پيشنهاد ميكنم اينبار اينگونه نگاه
اگر ما بمب مي ساختيم تبديل به يك كشور منذوي مي شديم ، نهايتاً كره شمالي ولي الان مي تونيم كره جنوبي باشيم، ارتش نداره ولي همه جا رو گرفته، انقدر نگين قرارداد تركمانچاي ، يه مقدار براي شعور هموطناتون احترام قايل باشين يعني هر كس كه خوشحاله نميفهمه كه چه كلاه گشادي سرش رفته و فقط شما ميفهمين . تو خوبي
ماکسیموس.
هرچند حرف جدیدت را که تعدیل خشونت اولیه ات است را منصفانه تر می دانم و در مورد همه و هیچش با نظرت موافقم اما چون پشت صحنه یک نوشابه هم بازکرده ای برای خودت و رفقا در "ما به ریشه ها می اندیشیم و می زنیم و موافقان به شاخه ها و میوه ها" باید اضافه کنم که از نظر موافقان هم "ما اسب زین شده را سوار می شویم و شما افسار پاره را جستجو می کنید". بدیهی است که ایراد گیرندگان به هیجان متن من فراموش کرده اند که اغراق در تیتر برای برجسته سازی امید یا خطر یا هرچه جزوی از تاکتیک نثر من است برای "غلغلک مثبت یا منفی" مغز و حساسیت خواننده؛ تا یا با دشنام بمن برجستگی مطلب و اتفاق را در ذهنش تثبیت کند و یا با اشتیاق بمن ذهنیت "این اتفاق مهمی است" را نهادینه کند. یا...هو
چه ایده جالبی داده نتانیاهو:
توافق با ایران باید موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد
به نظرم خیلی ایده جالبی است. پتانسیل کلی تحول به سود مردم را دارد. ناگزیر کردن جمهوری اسلامی در تجدیدنظر در یکی از آرمانی ترین شعارهایش که اساس سیاست خارجیش شده.
البته که جمهوری اسلامی هرگز نمیپذیره ولی ایده جالبی است همپای همون بحث حقوق بشر
http://www.radiozamaneh.com/213597
جناب تیمسار ، مشکل مردم ما همیشه در طول تاریخ کون گشاد و آب هندوانه بوده. هنوز منتظرند ولیام دارسی بیاید، نفت را در دمای 50-60 درجه خوزستان در بیاورد با شتر حمل کند و بعد هم یک پولی بدهد ملت گشاد و مشنگ ما بخورند. یک نفر این وسط ما را با آلمان نازی مقایسه کرد. دوست گرامی همه تکنولوژی که امروز دور و بر هود دارید صدقه سر آلمان هاست ، از موبایلت بگیر تا تلویزیون و ماهواره و موشک و هواپیمای جت و .... . ما هیچ وقت مثل آلمان از وسط خاکستر بلند نمی شویم . اما نکته ای که افراد متولد دهه شصت به خاطر نمی آورند ، قرار داد 598 امضا شد ، دلار یکهو از 400 تومان آمد شد 65 تومان و بعد مردم فهمیدند اینجا کبابی نیست و فقط خر داغ می کنند. دلار امد شد 700 تومان. انچه که دوستان نمی فهمند این نیست که جمع کردن بساط هسته ای به نفع ملت نیست بلکه ترسناک آنجاست که در ازای امتیاز دادن این ها دسته خر هم نگرفته اند و چون من فکر نمی کنم ظریف و دار و دسته عقل خر خورده باشند و 1.5 سال در سویس و نیویورک در حال خانم بازی بوده باشند ، لاجرم امتیاز های گرفته در راستای منافع سپاه و آخوند هاست وگرنه سپاه دو زار کنار نمی آمد. حالا بشکن بزنید ؛ شش ماه بعد باز هم صحبت می کنیم.
دلقک
پس اعتراف می کنی که با تیتر اغراق آمیز و شادی افراطی ات باعث تحریک افراطی مخالفان شدی. این به آن در . صادقانه بگویم هیچ وقت بجز توافق به چیز دیگری و هیچ وقت بجز اصلاحات به راه دیگری نیاندیشیده ام ولی تفاوت برداشت من و شما از اصلاخات و توافق وجود دارد. شما از سر دل رحمی به موضوع می نگرید و من از سر بازده حداکثری. شما کودکی هستی که از آمپول و واکسن می ترسد . هر حرکتی را نشانه براندازی و خطر می پندارید.روش شما قطعا به نتیجه میرسد ولی شاید موهای ما سفید شود. باید دید چقدر این روش ها هزینه و زمان می برد و آن را در یک معادله درجه 2 بگذاریم و نقطه ماگزیموم (ماکسیموس!) را پیدا کنیم . قطعا اگر مذاکرات به نقطه ای حرکت کند که موجب تقویت حرکت مدنی مردم ایران شود من در کنار موافقان خواهم بود. فعلا در جبهه مخالفان اوباما شمشیر می زنم چون به امثال او و خاتمی ها اطمینان ندارم و حق هم دارم. تجربه 40 سال کلاهبرداری در پوشش های مختلف را در چنته دارم و تضمینی وجود ندارد که این اتفاق مجددا نیافتد. سعی می کنم خود را از این موج های تبلیغاتی دور نگاه دارم و لااقل موضوع برای خودم توجیه شده باشد. هنوز قانع نشده ام چرا باید سیلی نقد فشارهای ناشی از تحریم ها را بدهیم و حلوای نسیه جامعه عرفی را بگیریم؟ از آنطرف هم قطعا هم بعنوان یک انسان فشارهای تحریم ها بخصوص بر مردم محروم و فقیر که همواره دلم در گرو سعادت آنهاست و خود زمانی را با آنها بوده ام شدیدا آزارم می دهد.شاید هیچ کس در این وبلاگ مانند من با رنج این طبقه از مردم آشنا نباشد. چند سال پیش وقتی تحریم ها شروع شد در همین عمارت محمدیه ! نوشتم کسانی که تحریم ها را دست کم می گیرند هوشیار باشند که در تحریم خوش نمی گذردو مصائب آن از جنگ کمتر نیست و گاها بیشتر است . در جنگ لااقل سران حکومت نیز آماج چهار تا تیر و تفنگ قرار می گیرند و مزه سختی را می چشند ولی در تحریم ابتدا تخریب از پایین ترین طبقات اجتماع آغاز می شود بدون اینکه سران حکومت ککشان از سختی بگزد.تحریم ابتدا ضعیف ترین طبقات اجتماع را در هم می کوبد تا نوبت به طبقات بالاتر و طبقه متوسط برسد.در همان موقع پیشنهاد کردم که موضوع تحریم های هوشمند میتواند مورد توجه قرار بگیرد . نان و آب و داروی مردم ایران به طریقی تامین شود که مردم عادی سختی نبینند و مردم نیز برای چند سال با این وضعیت بسازند تا تکلیفشان با حکومت معلوم شود.اتفاقا نقشه راه کنگره آمریکا نیز چیزی مشابه این بود ولی اوبامای دوست داشتنی اصلا مسیر حرکت را به طرف دیگری منحرف کرد بدون اینکه بداند که چکار دارد می کند. اکنون نیز دور نیست. زمانی به کوهنوردی می رفتم و در آنجا میان عشایر خوب و دوست داشتنی مهمان می شدیم. ماست و شیر و دوغ ونان خانگی و کره محلی و احیانا قاطری و یا راهنمایی در کوهستان . قاعده ما بر این بود که به هیچ عنوان برای ابراز تشکر به آنها پول ندهیم و بجای آن هدیه های مادی بدهیم. فرضا یک چادر کوهنوردی و یا یک لباس گرم به آنها می بخشیدیم.چون پول رابطه ما را خراب می کرد! این قاعده در مورد این مشکل امروز ما قابل اجراست . از دادن دلار نقد دست خامنه ای که هر لحظه قابل تبدیل به موشک و بمب و اسلحه و ماشین پورشه و مک لارن است خود داری کنند و در عوض مایحتاج مردم را به وفور اجازه ورود بدهند . نوع پیشرفته تر و مدرن تری از نفت در برابر غذا. یادم هست که میر حسین هم در زمان جنگ از همین رویه استفاده می کرد و در کنترل تورم بسیار موفق بود. به کارمندان دولت پول نمی داد بلکه کالا و مایحتاج خوراکی را جانشین می کرد. با اینکار پول از دست مردم جمع می شد و قدرت تحرک منفی خود را از دست می داد. مایحتاج مردم قابل تبدیل به دلار بازی و سکه بازی و ماشین بازی و دلال بازی نبود . این همان چیزی بود که بعنوان "کوپونیسم" در دولت موسوی یاد کردند.علی ایحال معتقدم توافق باید صورت بگیرد ولی در سطحی که خیر و برکتی هم از نظر توسعه سیاسی برای مردم داشته باشد و باز معتقدم که این کار بسیار در دسترس و راحت خواهد بود . کسی که پروتکل الحاقی را که اجازه می دهد تا جای نا بدترش را هم بازرسی کنند زیر فشار سنگین ,زیر بار آزادی موسوی و زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد نخواهد رفت؟ بعید می دانم. اگر هم قبول نکنند یک تزریق دردناک دیگر از داروی تحریم ها کار را یکسره خواهد کرد.
با اجازه شما نوشابه ای را که برای خودم باز کرده ام را با آرزوی سلامتی و خوشبختی و بخصوص امید به آینده روشن شما و دیگر دوستان این وبلاگ و مردم خوب ایران سر می کشم.بقول صمد آقا کانادایش پپسیه!
بسلامتی
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
چند مسئله:
اول اینکه یک گلایه دارم از تیسمار، ظاهرا فحش جدیدی یاد گرفته ای و هی تقدیم می کنی که روشنفکران اگر این بودند و هستند و.... هی تکرار می کنی، در چند پابلیش اخیرت هی روی این "فحش" تاکید می کنی، لابد خیلی حرف جالبی است. دیگر اینکه یک یافته عجیبی هم داری تیمسار جان که روشنفکر باید با جامعه همراه باشد و نق نزند، این هم از اون حرف ها هست که لابد اثباتش کرده ای. این یافته که دیگر خیلی ارزشمند است.
دوم - این های و هوی برای من هیچ ارزشی ندارد چه توئیت های خبرنگاران بی بی سی که گویا گریه هم کرده اند از شوق و چه رقص و آواز امت همیشه در صحنه، چند روز بگذرد مسائل مشخصتر خواهد شد و واقعیت ها بیرون خواهد زد.
سوم - اما تا به این لحظه دو عدد یافته دارم که مهم می دانم و با دیگران به اشتراک می گذارم:
الف - اول اینکه این دفعه ما خواهیم نشست و به درگیری علی خامنه ای با اوباش خودش نگاه خواهیم کرد، مسئله حتما بیخ دارد و ذره ای ما نه کاره ای هستیم و نه چیزی، نه باطوم خواهیم خورد و نه با صدای زنگ در سکته خواهیم زد. درگیری اوباش با جناب رهبر. اگر این تفاهم نامه به سرانجام برسد فردا روزی اطاق خواب عزیز جعفری را خواهند گشت نه اطاق خواب مرا، برود و با جناب رهبر مسئله را حل کند مسئله من نیست مشکل عزیز جعفری است. این بسیار ارزشمند است برای من ارزشمند است حداقل و البته تعیین کننده برای آینده مملکت.
دوم - سخنان روحانی از دید من بیانیه ای بود در اختتام انقلاب و شروع یک زندگی عادی همان که عرفی شدن نام گذاشته ای جناب تیمسار. من منافق سلطنت طلب پشت کامپیوتر نشین مبارز مجازی و..... حقوق بگیر اسرائیل و خائن و روشنفکر و.... می نشینم و نگاه می کنم که حسن روحانی سخنانش عملی خواهد شد یا نه، قرار بر این هم نیست که یکشبه عملی شود ولی باید مقدماتش را بشود دید. باید همه این محور مقاومت و نتانیاهوی تند رو و هلال شیعی این بازی ها در دراز مدت جمع شود همه اینها، اگر چنین است که من دستان حسن روحانی را می بوسم ولی اگر چنین نیست انشاالله گربه است در ما نیست جناب تیمسار.
دلقک شما آیا بیکارید جواب این اشخاص را میدهید و خودتان را خسته میکنید امثال ماکسیموس گری گوری برای ما تحولخواهان هیچ فرقی با حاج حسن شریعتمداری ندارند چه خواجه علی چه علی خواجه اینها همه یک مرام دارند کل یوم عاشوراو بس حالا چه اینوری چه اونوری حاصل یکی است تو برو کشته بشو و به گاه برو من منویاتم برقرار بشه به خدا سوگند این افراد از تصمیم گیری در امور خود وامانده اند و نسخه پیچ ملت کهن ایران شده اند .اینها نه از سیاست سر در میتواند نه از امنیت ملی نه اقتصاد نه فرهنگ نه فلسفه بلکه از زندگی و شادی هم سر در نمی اورند دروغ چرا در حال حاضر برای من رضا پهلوی و نوریزاده و شریعتمداری ریشو رجوی سبیلو حاج سعید چونه دراز و نقدی هیچ فرقی نمیکنند سیم شیت این دیفرنت استایل .همه دنبال منافع خودشون هستند که ممکنه در تضاد صد در درصد با منافع من بلکه ممکن هست اگه عرصه پیداکنند با موجودیت من داشته باشه.واقعیتی که من ایمان دارم نود درصد مشکلات همه مردم منشا دم دستی و داخلی داره طرف با همسرش یا مدیرش یا با کارش یا با اعتیادش ... مشکل داره هی اونرا به نظام و یا امریکا و اسراییل وانگلیس این اون ربط میده .این توافق هم انجام شد سی پی یو مغزمون مجال پردازش بیشتری یافت بریم به رییسمون بگیم حقوق مون را حداقل سر ماه بده و بهانه تحریم و این اون نیاره با یه قرون دو زار ما بازی کنه حالا هی بشینید خزعبل تلاوت کنید اسمون ریسمون ببافید که این ترکمنچای بود و حساب کشی کنیم از خامنه ای ووووو کارهای نشدنی و افکار بیهوده. بابا رو راست خیلی از ماها ادمهای معمولی هستیم که شاید صد نسل قبل یا بعد از ما هم شانس اینرا نداشته باشند تا به محفل قدرت برسند پس بهتره کلاه خودمون را محکم نگه داریم که انسان گرگ انسان است دم را غنیمت بشناسیم و از شانسهایی که نصیبمون میشه هر چند اندک به نفع بهبودی واقعی زندگی خودمون استفاده کنیم .اونایی که داخلند به هر حال بعد از این توافق بازار یک خورده گرم میشه اونایی هم که خارجند خیلیاشون بده بستون داخلی دارند یا دانشجو هستند برای اونها هم خوبه گور بابای رضا پهلوی و شریعتمداری ملک سلمان و نتانیاهو و رجوی و اوباما و ...خودم و خودتون را دریابید
زیاد رو ده درازی کردم سر دلقک سلامت
من به احمدینژاد در دور اول ریاست جمهئریش رای دادم. برای چه؟ چون فکر می کردم یا رومی روم یا زنگی زنگ. خسته شده بودم. حالا بعد از ده سال در نقطه ای قرار گرفتیم که حکومت باید تصمیم سخت را در مناسبات بین المللی و با فاصله کم در بعد داخلی بگیرد و مسولانه عمل کند . نگران نباشید. جامعه جهانی با تفاهم فعلی حلقه نظارتی و توان عملی خود را مستحکم تر و مستند کرده است. تنها در صورتی بازرسی ها سهل انگارانه تر شده و اقدامات مشکوک گذشته با دیده اغماض نگریسته می شود که در بعد داخلی و خارجی نقش مثبتی از سوی ایران ایفا شود. در سخنرانی روحانی بلافاصله نقش مثبت ایران و تعامل سازنده با تمام کشورهای دنیا اشاره شده است. خیلی صحبت ها در مغزم می باشد ولی قدرت بیان خوبی ندارم. می خواستم به قطعنامه 598 اشاره کنم که دیدم یکی از دوستان زحمت این کار را کشیده بود.
بهرام خان , این مردک همیشه و همه جا کاسه گدایی به رسمیت شناخته شدن را با خودش میبرد. .تازه او میخواهد سر یه تن ایران و ایرانی و ج.ا نباشد وخودش و ملک دزدی اش رهبر همه خاورمیانه باشد.
خطاب به ماکسیموس،
گرامی، از دوران خاتمی به عنوان کلاهبرداری ملت ایران اسم بردی که به نظر بسیار غیر منصفانه است. تقریبا تمامی بنیان جامعه مدنی امروز ایران از آن زمان نسج گرفته است. من کاری به شخص خاتمی ندارم و مقاله های انتقادی من از شخص او در وبلاگم قابل ابتیاع است. اما نگاهی منصفانه نشان می دهد اگر جامعه فضای تنفس دوران خاتمی را نمی یافت، امروز در مفاهیم بسیار پایه ای آزادی های مدنی مانده بودیم بغیر از آنکه خیل فعالان مدنی امروز -عمدتا خارج نشین- هم ظهور نمی کردند، از علینژاد تا زیدآبادی و... همین اختگی خاتمی درست است که به تغیر شگرفی منجر نشد و شاید به قول شما کلاهی بر سرمان رفت اما نتایج آن قابل انکار نیست. سنگ بنای پیوند تحرکات مدنی و عامه مردم در آنزمان گذاشته شد با همه کاستی ها...
اصلا چرا راه دور برویم، در جامعه ای دیکتاتوری اگر محمد خاتمی قرار بود جربزه اصلاحات داشته باشد که امروز در کنار موسوی جا خوش کرده بود! هنوز معتقد به این نظر نیستم ولی احتمال می دهم که شاید نهایت ظرفیت اصلاحات قابل تحمل در این حکومت همان خاتمی باشد.
بحث مفصلیست اما خواستم جواب آن سوالت را بدهم که پرسیدی چرا حکومت عرفی به فشار تحریمها و خفقان برتری دارد.
و از سوی دیگر تاریخ ثابت کرده که در دوران اوباما و کارترها اتفاقات به نفع مردم ایران شکل گرفته.
خطاب به ناشناسی که مطالب خودنویس را کپی وپیست میکند:
برادر خودت را خسته نکن که این مسیر افراطی که شما می روید به نهایت مترقی تر از مجاهدین و منزویون جامعه ایران می رسد. اگر در افراط و ترور شخصیت ها دست به اسلحه نشوید!
بی زحمت دستت رسید این را به کوثر جونیور هم بگو.
چه خبر است!
آنچه ما داخل ایران می بینیم خوشحالی و امید است. اما کسی که نخواهد واقعیت را ببیند به هر حال راهی پیدا می کند. یا می گوید که اینها تبلیغات رژیم است و خامنه ای آدم اجیر کرده است که سرشکستگی اش را در خیابان ها جار بزنند. یا اگر اندکی منصف باشد و شادی و امید را قبول کند، می رود در فاز مردم احمق و نفهم و بیشعور و با این ملت به جایی نمی رسیم و خلایق هرچه لایق!
ظاهرا سوزش توافق منحصر در شریعتمداری و نتانیاهو و سعودی ها نمی شود و آتش آن به جان شمار زیادی از دوستان «اسقاط النظام» هم افتاده است. منتها ایراد آن است که شعب اسقاط نمی خواهد رفقا!
شما که هر کس کلمه ای در موافقت با یکی از اقدامات جمهوری اسلامی بگوید، حتی اگر به حق باشد متهم به شیشه نوشابه گذاری و مشارکت در شلاق و درفش می کنید، چگونه است که الان در توافق و همراهی خودتان با کیهان هیچ ایرادی نمی بینید؟!
البته این مرامی است که ظاهرا در ایران خیلی باب طبع است و همه دوست دارند کارهایی را که برای دیگران غیرمجاز دانسته اند، خود انجام دهند بی هیچ پرسشی. اگر هم به آنها بگویی چرا چنین می گویی، کار به فحاشی می کشد و کیبوردی است که در ماتحت مخالفان خود فرو می کنند.
ایرادی ندارد! کسانی که با زرت و پورت اضافه و عر و واق چپ و غیر چپ پهلوی را ساقط کردند و بعد یکصدا و هم دل در صفوفی به هم فشرده خمینی را به منصب رهبر کبیر خلق ایران نشاندند، امروز هم عربده می کشند و همان حرف ها را تحویل ما می دهند.
قابل فهم است. باخته اید دیگر. سی سال شما یا رفقای مسن ترتان زور زده اید تا گندی که در سال پنجاه و هفت به این کشور زدید را درست کنید، نتوانسته اید. البته یک ملت را هم با خودتان به باخت کشانده اید، اما خودتان از همه بیشتر باخته اید. حالا اگر جمهوری اسلامی بماند و اصلاح شود و ساقط نشود، شما زندگی تان را فدای چه کرده اید؟ هیچ فدای پشم! داد زدن طبیعی است، بزنید!
میشه منبعت رو در مورد این جمله بگی؟ این فرزند یک ایرانی بازاری مؤمن ضدانقلاب. من تا جایی که میدونم این خانواده مومن به آخوندا کمک مالی هم میکردند. یعنی واقعا قبول کردی یک ضد انقلاب شده وزیر امور خارجه؟ این جملت منو هلاک کرد واقعا.
ارسال یک نظر