۱۳۹۴ فروردین ۲۷, پنجشنبه

قم در حال عبور از خامنه ای؟ یا تقسیم کار جدید خشکه مقدس ها! هشدار به روحانی.


1- آنچه که مسلم است با تقریب نزدیک به اجماع؛ همۀ ناظران بیرونی و داخلی موافق آشتی ایران و غرب به این جمع بندی رسیده اند که توافق ایران و غرب فارغ از بحث چه داده و چه گرفته شده است؛ یک موفقیت تاکتیکی برای رهایی نسبی مردم ایران از تنگناهای معیشتی و اقتصادی است؛ و مهمتر از آن یک کامیابی استراتژیک در جهت ایدئولوژی زدایی از مذهب و تسریع عرفی شدن حکومت در ایران. این کارشناسان و تحلیلگران - از جمله خودم - ضعف و عقب نشینی خامنه ای از مواضع مخرب تاکنونش در سیاست خارجی را قبول دارند و از این روست که توافق با غرب را دست بالا پیدا کردن جناح عرفی تر جمهوری اسلامی (اصلاح طلبان و اعتدال گرایان) در سیاست ایران و شکست ایدئولوژی محوری 30 سال گذشته ارزیابی می کنند.

2- بدیهی است که چنین تحلیلی متکی بر واقعیت های جامعۀ ایران از سویی و داده های روش شناختی "چگونه یک ایدئولوژی استحاله می یابد" است؛ با تکیه بر دانش و تجربۀ زیستۀ بشر در قرن 20 میلادی و فروپاشی ایدئولوژی مارکسیسم لنینیسم اتحاد جماهیر شوروی و اقمار گستردۀ آن. بنابراین بسیار بدیهی است که این خطر را قبل از همه بخش ایدئولوژیک جمهوری اسلامی - جناح معروف به اصولگرا و کلیۀ مراکز انتصابی و حوزوی در اختیار ولایت فقیه - حس می کند و می فهمد و فهمیده است. لذا تحرک جدید و پررنگ حوزۀ قم با سردمداری "جامعۀ مدرسین" پالس "یا عبور از خامنه ای عاجز" را می دهد و یا "تقسیم بندی جدید جبهۀ تحجر در دادن نقش بیشتر به قم" برای دخالت مستقیم تر در امور سیاسی.

3- جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم از جواد ظریف دعوت کرده بود که برود به قم و گزارش مشروح "مذاکرات لوزان" را بدهد. ظریف با ظرافت از این دعوت شانه خالی کرد و علی اکبر صالحی را فرستاد به جلسۀ بازجویی مرکز مهم ایدئولوژی. اینک خبر داده اند که پاسخ های صالحی قانع کننده نبوده و حوزۀ قم مجدداً شخص ظریف را فراخوانده است با "تأکید بر احضار ظریف  و نه دعوت از ظریف" - و چه کسی نمی داند که احضار در مقابل دعوت چه کلمۀ خشن و خصمانه ای است - اگر این را هم اضافه کنم که سایت خامنه ای هم تیتر و سوتیترهای انتخابی اش از حرف های هسته ای اخیر خامنه ای در جمع مداحان را از "لغو تحریم ها باید یکجا و کامل انجام شود" -تیتر قبلی - به تیتر "به مسئولین گفته ام مردم و نخبگان را از جزییات مذاکرات هسته ای مطلع کنید" - تیتر جدید بجای تیتر قبلی - تغییر داده است؛ شکی نمی ماند که خبر از نوعی هماهنگی و تقسیم کار است بین خامنه ای و حوزۀ قم. به این معنا که یا خامنه ای به حوزۀ معترض به نرمش قهرمانانه و قبول تسلیم ضمنی در مقابل غرب گفته است که حریف دولت منتخب نیستم و باید مدارا کنم. لذا بهتر است خود حوزه تحرکش را زیاد کند و دولت را تحت فشار قرار بدهد". و یا نه "خود حوزه به این جمع بندی رسیده است که خامنه ای از ایدئولوژی کوتاه آمده ولذا باید بی اعتنا به او از ایدئولوژی تحجر و انزوای جهانی رأساً دفاع بکند". چون هر دو گزینه نتیجه اش پررنگ شدن نقش قم و روحانیان متحجراست؛ پس من در مورد نفس "کدام یک از دو علت فوق" باعث این نتیجه شده درنگ نمی کنم. و فقط خطرناک بودن این بازی جدید حوزۀ قم را به دولت و ملت هشدار می دهم.

4- واقعیت ماجرا این است که اگر تخریب سخت افزار کشور توسط احمدی نژاد در حوزۀ مدیریت های مدرن و مبتنی بر کارشناسی و دانش ابلهانه و ناخواسته و از منظر کیش شخصیت خود شیفتۀ احمدی نژاد سرچشمه گرفت و وقت و ثروت مملکت را اتلاف نمود؛ تخریب نرم افزار احمدی نژاد در حوزۀ ایدئولوژی - حداقل در دو سال پایانی دولتش - ارادی و آگاهانه و با تصمیم قبلی خودش و مشایی انجام گرفت. به این معنا که احمدی نژاد با تزریق حداکثر پول به جیب روحانیت در دولت اولش آنان را فاسد و با تمسخر و هیچ انگاری روحانیان در دولت دومش - بویژه بعد از نزاعش با خامنه ای در فروردین سال 90 خورشیدی - آنان را تحقیر کرد. تا جائیکه در سال آخر دولت احمدی نژاد رابطۀ دولت و قم بطور مطلق قطع شد و روحانیان احساس باخت و غبن عجیبی می کردند. این سرخوردگی و سرگردانی قم تا انتخابات 92 هم ادامه داشت و حتی جامعۀ مدرسین نتوانست بر روی هیچکدام از کاندیداها به اجماع حمایتی برسد.

5- اما روحانی که سکاندار دولت شد دو رویۀ متفاوت اما با یک هدف را در دستور کارش قرار داد: 1- بازسازی بخش های کاملاً فروپاشیدۀ دولت مدرن توسط احمدی نژاد با حداکثر خشونت و تبلیغات منفی علیه او. 2- بازسازی رابطۀ قطع شدۀ قم با دولت با حداکثر احتیاط و در سکوت و مهربان. البته این استراتژی روحانی قابل انتقاد نیست. زیرا قم در دورۀ احمدی نژاد به کمای مصنوعی کشانده شده بود و جراحی در کار نبود برای از کار انداختن "غدۀ پیش فعال هرمون ساز تحجر و خشکه مقدسی". لذا روحانی یا باید با یک آمپول کشنده به قم در حال کما بقدرت ایدئولوژی پایان می داد که نشدنی بود. و یا بر سر بیمار بکما رفته حاضر می شد و با بهوش آوردن او در انتظار رحمت و رأفت قدرشناس قم می ماند. روحانی راه دوم را انتخاب کرد و از جنبۀ عینی چاره ای هم نداشت. و شروع کرد به سعی بین قم و تهران از سوی وزرا و مدیرانش که هم به قم گزارش کار بدهد و اهمیت شان را رسمیت ببخشد و هم اشکالات و دغدغه های مردم از ناکارآمدی فقه سنتی و اره گوزهای قم را به تکرار یادآوری کند در خلوت بیوت علما! با نیت نرم کردن ایدئولوژی و کمک به خواسته های ملت.

6- اینک قم بکما رفته؛ بدست حکیم روحانی بهوش آمده و قصد راه بستن بر حکیم خوشخیال و ناگزیر را دارد. با این پالس اضافه خطاب به جامعه و احیاناً خامنه ای عاجز که "نه خانی آمده است و نه خانی رفته است. قم قم است و کارخانۀ مادر تولید ایدئولوژی تحجر قبراق و سرحال. پس یابو برتان ندارد که می توانید بی اذن ما هر غلط و هر عقب و جلویی بکنید. می دانم که یکی از دلایل فرعی موضع "سازش با قم" روحانی جنبۀ پراگماتیک دارد و بخاطر بثمر رساندن توافق هسته ایست. اما فراموش نمی کنم که روحانی خودش هم جزوی از الیگارشی سیاه و سفید روحانیت است اولاً و جمهوری اسلامی یک حکومت مکتبی اسلامی است ثانیاً؛ و لذا هم خواست خود روحانی و هم دیکتۀ قدرت حوزۀ قم دلایل اصلی تر این استراتژی سازش با قم است توسط روحانی.

7- در خاتمه اما یک تذکری می دهم به روحانی:
آقای رییس جمهور؛ استراتژی "سازش با قم"ت پذیرفته و درست است در کانتکست جمهوری اسلامی که تو رییس جمهورش هستی. اما این سازش - همانطور که خودت هم حتماً منظور داشتی - برای تسکیت ایدئولوژی در جهت همراهی بیشتر با خواست ملت است و نه جسور و وقیح کردن قم برای هجوم بیشتر به دولت مدرن. لذا ادامۀ سازشت تا به نتیجه رساندن توافق هسته ای "استخوان در گلو" قابل تحمل و همراهی است از سوی بخش مدرن جامعه ای که بتو حداکثر رأی را داده اند. اما یادت نرود که هر نوع عقب نشینی در مقابل آخوند سنتی متحجر و سیاسی - خطرناکترین عنصر زندگی سوز کل تاریخ بشریت. چنانکه افتد و دانی - به دست برداشتن او از مواضع ضد مدرنیته اش و عرفی کردن مذهب سیاسی منتهی نمی شود. بلکه او را جری و گستاخ برای هجمۀ بیشتر جهت فتح مواضع از دست رفته اش هم می کند. لذا از فردای توافق اتمی با غرب مجبور و ناگزیری که این تاکتیک محافظه کارانه و تدافعی ات را تغییر بدهی و با فشار افکار عمومی قم را اولاً ساکت و ثانیاً عقب ببری. و الا صرف توافق با غرب - درست از فردای امضای نهایی - پاسخگوی انتظارات بخش زندگی خواه و عرفی مردم و جوانان پشتیبانت نخواهد بود و آنان بیش از اینکه به نواله ای از قِبَل توافق اهمیت بدهند؛ به زندگی راحت تر اجتماعی ناشی از آزادی های مدنی خود منتظرند. پس هشیار باش که اگر بعد از توافق نیز با همین دست فرمان محتاطت در مقابل قم مشق کنی بی برو برگرد خواهی باخت. یا...هو

۶۳ نظر:

ناشناس گفت...

تیمسار سلام خسته نشو بنویس
مکیندر

ناشناس گفت...

تیمسار شاخکات خیلی حساسه
خوب و خیلی به روز اتفاقات رو پیگیری میکنی
درباره علت سفر خامنه ای به قم خیلی گمانه زنی ها شده بود دلایلی که شما گفتید به نظر قابل قبول تر و منطقی تر میاد.

غریب آشنا گفت...

شما موضع دولت را گوشزد کردی ، حالا بگو مردم چه باید بکنند در این خصوص ؟ روحانی بدون پشتوانه مردم حتی تا یک‌ماه بعد از توافق هم دوام نخواهد آورد.

خواننده گفت...

آقا واقعا من موندم حکومتی که ارتشیش (ارتشی:ویژگی های یک فرد نظامی رو مد نظر بگیرید)کسی بوده اینقدر دست به قلم و فرهیخته!! رو چرا سرنگون کردن!!
الان تو این اوضاع استاد دانشگاش رو نمیشه ادم حساب کرد!!
فقط بنویسید که قلمتون بدجور مغزمون رو شور داده!!!

عصبانی گفت...

برای شما :
https://www.youtube.com/watch?v=Q5KgRG6sX4M

Dalghak.Irani گفت...

غریب آشنا. چهار بار آمدم جواب بنویسم یمه راه پشیمان شدم. چون فکر کردم آزرده می شوی.و نم خواهم. پس یک جواب کوتاه رِند می دهم بجای یک جواب بلند رُند!

اولاً که قرار نبود فاش بگویی راز سر بسته را و تاریخ دقیق سقوط روحانی را بنویسی یک ماه بعد از توافق. یعنی تا آخر تیر 94 اگر ما از او پشتیبانی نکنیم. ب این ترتیب گرا را دادی دستش که هرجور شده آن یکماه را با سرکوب دوام بیاورد تا خطر رفع شود. و قرارمان این نبود!

دوم اما دیگر بدتر. امروز بدخترم گفتم برود دنبال حقوق بازنشستگی قطع شده ام - اگر بگیرند مال خودش است بمن چیزی نمی ماسد - برگشت گفت که پدرجان اگر می خواهی حرمتت حفظ شود اینقدر امر و نهی نکن. من هزارتا کار واجب تر از دنبال کردن حقوق تو دارم. یکدفعه هم به یکی سر چهارراه گفتم چراغ قرمز است رعایت بکن. آو دیگر آخر ادب بود و برگشا براق که بتو چه قرمساق!

من که بغدادم چنین خراب است چطور جرأت کنم و به مردمی که مخاطب خاص هم نیست و یک مفهوم انتزاعی است چگونه بگویم چه بکنند و چه نکنند که خودم هم نمی دانم چه باید بکنند یا نکنند.من که بارها گفته ام نه رهبر و نه روشنفکر و نه سردسته و نه عضو حزب و نه لیدر هیچ جا و هیچ چیز و هیچ کس نیستم که به احدی از آحاد مردم بتوان تعیین تکلیف کنم. من فقط یک دلقک سیرک گردانم که برخی مسایل را اینجا می نویسم بلکه کسی آمد و دید و کمی آگاهیش - اگر خواست - بیشتر شد. گارهایی که تو آرزو داری من دستورش را صادر کنم نه در توان من است و نه در اعتقاد من. مردم فقط خودشان بر مبنای فهم و برداشت و سود و زیان شان تصمیم می گیرند و عمل می کنند و منتظر افاضات من و هیچکس نمی مانند و نیستند و همه بالغ تر از من به تکلیف شان هستند. بخدا از ته دل و راست می گویم. اصلاً خودت لطف کن و بنویس توی آن یکماه می خواهی چکار کنی بلکه مردمی هم پیدا شدند و بتو پیوستند. یا...هو

غریب آشنا گفت...

چه زود جوش می آوری دلقک ، اعصاب معصاب نداری تو هم ، نگفتم فیکس سر یکماه سقوط میکند بلکه گفتم برمیگردانند او را به همان جایی که چندین ماه پیش بود ، یعنی سر خط . عاقل ما که تو هستی تا حالا چند دفعه تاریخ سقوط خامنه ای را داده ای و هر بار سابیدی به الک ، از ما اکابری ها ـاگر تازه قبول داشته باشی ـ چه انتظار. تو هم رویا پردازی میکنی ، ما هم می آییم ادای تو را دربیاوریم ، داغ میکنی.

ناشناس گفت...

دلقك جان، بى خيال حقوق بازنشتگى شو و دختر عزيزت را نفرست كه روبرو شود با يكسرى آدم بى پدر مادر كه فقط كمى شمايل آدميت دارند، انقدر بايد بدويى و مدرك قيد حيات و ديپلم و مدرك پنجم ابتدايى و قد و وزن و كوفت و زهرمار بدهى كه بخواهند پول خودت را بدهند، مال آدمهاى حى و حاضر رو جلوى چشمشان ميخورند و دو قورت و نيمشون هم باقيه اونوقت بيان پول يه تيمسار رو با ماسك دلقكى رو ازراه دور بدهند، هرچند كه زور داره از حق گذشتن حال اگر چند صد پوندى هم بشه، اما احترام دختر عزيزت بى قيمته،
ارادتمند. افشين قديم

Dalghak.Irani گفت...

غریب آشنا. متأسفم که بگویم من عصب ندارم که با آن عصبانیتم را بسازم. مشکل در اکابر و دانای کل و از این قبیل خودشیفتگی ها نیست. مشکل این است که تو از سقوط معنای محو و حذف شدن استنباط می کنی در حالیکه من سقوط را از دست دادن ابهت و جبروت و قدرت منظور دارم در موارد منفی مثل "سقوط خامنه ای" و از دست دادن محبوبیت و پیشروی و بهبود بخشی منظور دارم در موارد مثبت مثل روحانی. بنابراین پیش بینی من در مورد سقوط خامنه ای با پایان احمدی نژاد درست بوده و این خامنه ای حتی مترسکی از آن خامنه ای قبل از 92 هم نیست و سقوط کرده است. پنهان نمی کنم که از برخی کامنت های برخی از شما خجالت می کشم بخاطر بیش از اندازه سطحی بودن و تا کنون دندان روی جگر می گذاشتم و نمی گفتم. اما دیدم اگر سفرۀ دل نگشایم باید از دنیای مجازی هم خداحافظی کنم مثل دنیای واقعی و نمی دانستم که کجا پناه ببرم حالا که هنوز راه مریخ هم آسفالت نشده. پس دل بدریا زدم و با استفاده از نجابت معصوم شما عزیزانم گفتم که بگویم: بابا اینقدر متن های خودتان را سوار قلم من نکنید خوب یا بد بمن برمی خورد. چون گمراه کننده است برای مسافران عبوری. یک وقت است که نثر من و حرف من را بدلیل ارجاعات ذهنی زیاد و فشرده نویسی و مغلق بودن متوجه نمی شود خواننده یک حرف است. اما وقت دیگر است که این خوانندۀ "نافهمیده متن" کامنت های بی ربط را تفسیر درست متن من بحساب می آورد و او نیز دچار اشتباه مشابه کامنت بی ربط می شود. و تو یا می دانی یا من می گویم بدان. چیزی نا امید کننده تر از این نیست که نویسنده ای بنویسد حسن و خواننده ها آنرا بخوانند غلامعلی! و دیوانه می شوم. آری حتی کمی هم عصب می روید دور وبر شاخ های سرم و عصبایتم را سبب. دوستت دارم اما نباید حرف مرا عین آمال خودت ترجمه کنی. یا...هو

ناشناس گفت...

سلام تیمسار
باید حتما پست های مدیریتی داشته باشی تا بدانی کودتا یعنی چه سقوط یعنی چه آچمز شدن یعنی چه
اگر این موارد را نداشته باشی به ظاهر قضایا اعتماد میکنی
گاهی سقوط یک پست ماهها بلکه سالها قبل از تغییرات فیزیکی رخ میدهد
مکیندر

پراگماتیست گفت...

با درود بر دلقک برای تحلیل خوب

1. تحولات داخلی و خارجی خامنه ای را آچمز کرده و نیش او را کشیده است. پالس های متعدد ضعف ما را تشجیع به اردوکشی خیابانی دیگری می کند. اردوکشی که او جرات برخورد با آن را نداشته و به مصالحه تن خواهد داد. البته نه اکنون بلکه بعدها. فعلا در تلاش برای تشکیل بزرگترین فراکسیون مجالس تاریخ جمهوری اسلامی در حمایت از روحانی با دویست و پنجاه (حداقل یکصد و هشتاد) نماینده و تحت لوای: "حمایت از رهنمودهای داهیانه مقام معظم رهبری؛ دولت و ملت همدلی و همزبانی" هستیم. ما حقی بر گردن این حکومت داریم که آن را خواهیم ستاند چه به زبان خوش، چه به زبان ناخوش. خامنه ای بداند و می داند که دیگر شرایط برای عربده کشی او مهیا نیست و احتمالا هرگز مهیا نخواهد شد و ماهم می دانیم گره ای که با دست باز شود را با دندان نمی گشایند.

2. درک درست جامعه ایران به طراحی و احرای کنش های هوشمندانه تر و موفق تر می انجامد. لایک صفحات فیسبوک شاخص شفافی برای وزن کشی گرایش های مختلف در میان مردم ایران فراهم کرده است:
الف. هواداران ولایت فقیه: صفحه فیسبوکی حضرت والا با حدود یکصد هزار لایک
ب. هوادارن اعتدال/اصلاح: صفحه فیسبوکی ظریف با حدود نهصد هزار لایک
پ. هوادارن براندازی: صفحه فیسبوکی رضا پهلوی با حدود چهارصد و پنجاه هزار لایک.

می توان استدلال کرد که حامیان حضرت والا در فیسبوک نیستند و این نسبتها گویای واقعیت جامعه ایران نیست. به طور متقابل می توان استدلال کرد که ارتش اجاره ای سایبری لایک های او را تشکیل می دهد و او این اندازه هوادار ندارد. استدلال های مشابه له یا علیه هر کدام از گرایش ها وجود دارد اما شخصا حقیقت جامعه ایران را کم و بیش و البته با اندکی تفاوت متجلی در همین آمار می دانم.

ناشناس گفت...

دلقک جان
جولی بیشاپ وزیر خارجه استرالیا می خواهد به تهران برود که هم در مورد بازگرداندن پناهندگان بحث کند و هم همکاری در جنگ با داعش!
ولی احساس من اینه که از انگلیس یا آمریکا دستور گرفته که به عنوان اولین کشور غربی یخها را آب کنه. نظرت چیه؟

نسیم

ناشناس گفت...

پراگماتیست نظرت برخلاف اسمت چندان برپایه منطق و آنچه در عمل اتفاق میفته نیست هیچ اردوکشی خیابانی اتفاق نخواهد افتاد جامعه دیگه خیلی وقته از تب و تاب افتاده و به این زودیها هم واکنشی نشان نخواهد داد تقسیم بندی جامعه بر اساس لایک فیسبوکی هم خیلی خیلی عجیبه و دور از منطق تقسیم بندی ها رو باید در عمل در جامعه ببینی آمار واقعی رو باید در نتیجه انتخابات 92 ببینی که نصف مردم (میلیون ها نفر) به 5-6 تا سپاهی امنیتی متحجر عقب مانده رای دادن و نصف دیگه شون به روحانی که ورژن معتدل شده خاتمی هست یه نگاهی به اطرافت بنداز به اطرافیانت به دانشجویان به جوانانی که در خیابون میبینی اصولا قیافه شون به اردوکشی خیابانی میخوره؟ خیالت راحت تا آخر دوره روحانی اتفاق مهمی نخواهد افتاد هر چیزی که الان میبینی 6 سال دیگه هم خواهی دید. شما یک تغییر ساختاری مهم در جمهوری اسلامی در این 36 سال به عنوان نمونه بیار تا باور کنیم که اتفاقی خواهد افتاد. خامنه ای امروز آیا ضعیف تر از خامنه ای زمان خاتمی خواهد شد؟ مجلس بعدی هم باز هم با اکثریت اصول گرا تشکیل خواهد شد چون جنتی هنوز صحیح و سالم و جوان و قبراق سرجاش حاضره. البته اگر منظورت اینه که فراکسیون اعتدال گرا و اصلاح طلب قوی تری تشکیل خواهد شد درست میگی موافقم باهات. در مورد اتفاقات در جمهوری اسلامی همیشه باید واقع گرا بود و نه خوشبین نمونه اش انتخاب رئیس مجلس خبرگان بود خیلی از همین جوانان خوش خیال میگفتن هاشمی رئیس میشه و انشالله رهبر بعدی هم حسن خمینی یا روحانی میشه! ولی در عمل چه اتفاقی افتاد هاشمی رو الان رئیس قوه قضاییه تهدید به پیگیری قضایی میکنه پسرش رو انداختن زندان و این آقا نمیتونه حتی از خونواده ش محافظت کنه. یک تندروی بسیار متحجر و فاسد هم رئیس مجلس خبرگان شد. و مسلما رهبر بعدی هم یک سکولار دموکرات نخواهد بود

پراگماتیست گفت...

1. برداشت من این است که وقایع به سمت اردوکشی خیابانی دیگری (نه در حال حاضر که در آینده) پیش می رود، اگر حکومت با زبان خوش تن به خواسته های ما ندهد و جلوی روحانی را سد کند. اردوکشی که به نظر من احتمال سرکوب کامل آن ضعیف است. در رد ادعای من نوشته اند هیچ گونه اردوکشی خیابانی اتفاق نخواهد افتاد. با پافشاری بر درستی ادعایم دو نکته می نویسم:
الف. در روزهای گذشته شاهد اجتماع بزرگ و بی سابقه معلمان در بسیاری از شهرهای کشور بودیم.
ب. سپاه پاسداران اقدام به برگزاری مانور سرکوب تجمعات خیابانی کرده است.

2. برداشت من این است که در جامعه ایران هواداران خامنه ای در اقلیت مطلقند، هواداران براندازی در میانه و هواداران اصلاح/اعتدال در اکثریت قاطع و در این زمینه به لایک فیسبوک استناد کرده ام. تقسیم بندی جامعه براساس لایک فیسبوک را خیلی خیلی عجیب دانسته اند و گفته اند که آمار واقعی در انتخابات نود و دو قابل مشاهده است. با پافشاری بر درستی ادعایم انتخابات نود و دو را بررسی می کنم: در این انتخابات هواداران روحانی + قالیباف طرفدار اصلاح بودند که اکثریت قاطع رای دهندگان را تشکیل دادند. آرا سعید جلیلی متعلق بود به هواداران خامنه ای که در اقلیت مطلق بودند و تحریم کنندگان انتخابات هواداران براندازی را به نمایش می گذاشتند که در میانه قرار گرفتند.

3. فراکسیون پرشمار مجلس آینده (امید من 250 نماینده)را هواداران روحانی تشکیل می دهند مگر اتفاق خاصی اوضاع را دگرگون کند. ادعا نکردم که با نظام فاصله زیاد دارند که قابل رد صلاحیت گسترده باشند. مگر خود روحانی یک آخوند امنیتی نیست؟

در پایان از فرصت پیش آمده در این کامنت توضیحی استفاده می کنم و نکته ای که تیمسار ایرانی گوشزد کرده بود را در حد مطالبه خود تکرار می کنم و آن اینکه روحانی باید بعد از حل و فصل پرونده اتمی و همچنین پرداختن به اقتصاد، در زمینه سبک زندگی امتیاز/امتیازاتی برای مردم در نظر بگیرد تا قدرت بسیج مردمی هوادارنش برای شرکت در انتخابات افزایش یابد.

غریب آشنا گفت...

مهم نیست تیمسار، خیلی چیزهای مهم تر از سیرک تو داریم در زندگی ، بخاطر حفظ کلاس سیرکت ، دیگر نمی نویسم وحتی نمی بینم و عطایت را به لقایت بخشیدم ؛ هیچ اتفاقی هم برای هیچکدام از ما نخواهد افتاد ، مگر اینکه مثل من زیاد شوند و سیرکت را ترک کنند که سیرک تو آسیب بیشتر خواهد دید. تو اعتقاد به مونولوگ داری و بارها طرف دیگر در دیالوگ را ، نادان ، بیسواد ، سطحی نگر و امثالهم نامیده ای . اصلآ مهم نیست چی فکر میکنی ولی تو که حتی نمی توانی دموکراسی را در یک سیرک چند ده نفری برقرار کنی و صدای مخالف را برنمی تابی ، چگونه لاف از دموکراسی میزنی ؟ من حتی باز نمی گردم که کامنت چاپ شده خودم را ببینم ایا ، چون استحاله افرادی مثل تو با افکاری آنچنانی در چند سال پیش ، به تیمساری اینچنینی مرا به این نتیجه رسانده که الحق نژاد ما استحقاق خیلی چیزها را ندارد و با مختصر ترقی و توجه ، خود را تافته جدا بافته فرض و دنبال رابطه آمر و مآمور می افتیم و همین قضیه باضافه چاشنی نان به نرخ روز خوری ، باعث پیدایش دیکتاتورها و درجا زدن های تاریخی زیادی شده که آثار آن هویداست. سلام مرا به دلقک قدیمی برسان و بگو آدمی که رسالت قبول میکند ، باید ثابت قدم باشد در حد رسالت ، والآ به شکل ظرف درآمدن که استعداد خاص نمی خواهد.

Dalghak.Irani گفت...

غریب آشنا. من که نگفته ام دموکراتم و دنبال دموکراسی هستم. من که کسی را سانسور نکرده ام ووبلاگم در نوع خود کم نظیر است ازتأیید همۀ کامنت ها بویژه اگر مخالف من باشد و بد وبیراه به دلقک و تیمسارکه هر دو به یک اندازه خنده دارند در این روزگار. الان هم که نگفته ام کامنت هایت را منتشر نمی کنم. من هم فقط نظر و حس خودم را کامنت کرده ام و از حقوقی بالاتر از حقوق قایل شده ام برای خوانندگان استفاده نکرده ام. پس این اتهام که من می خواهم تورا یا هرکس دیگر را خفه کنم صادق نیست و من از ابزار مساوی و حقوق مساوی با شما تجاوز نکرده ام. منحق دارم بگویم تو مزخرف نوشته ای و تو هم حق داری همین رت در مورد من بنویسی. اگر کار بجایی رسید که آریستوکراسی محبوبم را در سیرکم هم برپا کردم و دست بگزینش و سانسور زدم پیشاپیش خبرتان می کنم. عصبانی نباش و می خواهم یک پایان دوستانه تر بنویسم که می ترسم بازهم تعبیر به این بشود که دلقک این بار هم معلق زد و فعلاً حالش بهتر شده. اما بدان که گفتن از هم افق نبودن ذهن های تحلیلی اثبات خودم و انکار دیگری نبود. می گویم در این وادی چپکی می فهمید مرا و متن کامنت را بر مبنای این برداشت غلط از متن من استوار می کنید. و الا تأیید و تکذیب و مقدمه و مؤخره و تکمله و دنباله بر متن من نباشد هرچه می خواهد دل تنگت بگوی. با ربط به مطلب یا بی ربط حتی. مثل امپراطوری حزب الله. دیدی که من به او و بحث دوستان در آن زمینه یا هر زمینۀ دیگری اعتراض بکنم. چون حق شما می دانم که نظر خودت را در مورد مشخص بنویسی و به بحث بگذاری. بدون اینکه دلقک اینطور گفت و غلط گفت و دارم تصحیحت می کنم و تو متوجه نیستی و ببین دلقک و پسرخاله بازی و رفتن توی چیب پیرمرد و خود را در جایگاه نادان کل قرار دادن و قس علیهذا متوسل بشوی و از من نقل قولی کنی که من نگفته ام و فقط برداشت خودت است. این هم مربوط به شخص غریب آشنا نیست و یک درد دل کلی و خواستۀ عمومی است که در زیر کامنت تو و بنام تو نوشتم. همانطور که دوبار دیگر انتقاد از کامنت ها را زیر نام محمدحسن خان کرمانشاهی نوشتم در گذشته که ایشان را یکی از آزاده ترین و دموکرات ترین خوانندگانم می دانم. اما گاهی در چینش کلمات دچار سوؤتفاهمم کرده بود. یا...هو

ناشناس گفت...

پراگماتیست هر چقدر تلاش میکنم نمیتونم تصور کنم که جنس طرفداران قالیباف با روحانی یکی باشه اگر یادت باشه در حین مناظرات هم این دو در مقابل هم قرار گرفتن و همچنین طرفدارانشون هم در مقابل هم قرار گرفتن. قالیباف یک نظامی دو رو بود که بعد از جلیلی بدترین انتخاب برای مردم ایران بود ایشون در زمان سرکوب دانشجویان در سال 78 بنا به اعتراف خودشون مستقیما جزو سرکوب کنندگان بودن و چه بسا آدم هم کشته باشه ایشون اگر رئیس جمهور میشد کل ایران رو یکجا در دستان سپاه قرار میداد همونطور که تهران رو تماما در اختیار سپاه قرار داده به نظرم رای دهندگان به قالیباف، نظامیان و خانواده هاشون کارمندان دولت و یک سری مردم خارج از شهر تهران بودند که فکر میکردن ایشون در تهران شاهکار کرده و به هیچ عنوان اصلاح و تحول در مخیله این افراد فکر نمیکنم بوده باشه. یک مدتی نظرات درخشان ایشون درباره زنان و کارمندان زن و تفکیک جنسیتی حسابی جنجال به راه انداخت واقعا شانس آوردیم این آدم رئیس جمهور نشد.
از این نظر اگر رای ها رو حساب کنیم میبینیم که حدود نصف مردم ایران به افراد تندرو و حامی وضع موجود رای دادن. خب با دیدن این وضع خود شما شخصا ناامید نمیشید؟ این مردم میتونستن به روحانی رای بدن پس چرا به این افراد رای دادن؟
تجمعات معلمان هم بی سابقه نبوده. قبلا هم معلمان و پرستاران تجمع گسترده برگزار کرده بودن اگر حکومت میترسید در این مدت کاری میکرد. حکومت میدونه که اینها فقط خواسته های صنفی دارن بنابراین فعلا داره میپیچونه. البته به هر حال همین هم خوبه شاید زمینه اعتراضات سیاسی رو هم همین تجمعات صنفی مساعد بکنه. مانورهای سپاه در تهران سالانه هست و هر سال دو سه بار در تهران برگزار میشه. این قضیه در دو سه سال اخیر منظما اتفاق افتاده. ولی منظورتون که ترس حکومت از این تجمعات هست درسته و موافقم.
اما درباره مجلس آینده، علی مطهری که طبعا جزو افراد مطلع هست و آدم دروغ گویی هم نیست گفته که مجلس آینده با اکثریت اصول گرا تشکیل خواهد شد. حداقل اصلاح طلبان با رد صلاحیت گسترده روبرو خواهند شد.
ولی به هر حال من هم مثل شما امیدوارم مجلس با اکثریت اعتدال گرا تشکیل بشه.

ناشناس گفت...

نسیم جولی بیشاپ میداند سیلو ها خالی است و ابی نیست که گندم باشد و از این طرف کلی گندم توی سیلوهای وسترن استرالیاست و کلی لاشه گاو وگوسفند یخ زده پس میرود تا اینها را اب کند بعد اگر بتواند پناهنده های قایقی را دیپورت کند و دانشگاههای گران و بی کیفیت و خالی را پر از بورسیه های دولت فخیمه جمهوری اسلامی کند شاید دوباره ورک اند هالیدی بگیرد از ایران و بیکارها بیایند برای پر کردن شبانه قفسه های بقالی کلز و وولورث و کلینینگ و یک ابجویی بزنند و تکس بدهند در آخر دولت تدبیر هم کمی از انزوا بیرون بیاید.در قبال اینها تونی ابوت احتمالا پیش نمایش هارون مونس را فروخته از ایران میخواهد تا در عملیات موصل همکاری کند تا اوزی ها احساس کنند در پس اینهمه امریکنایز شدن ادم هستند و کردیتی دارند برای خودشان در ثانی انهمه اف سی و پنج و غیره که در قبال سیاست های انقباضی جو خاکی و بیکاری گسترده اوزیهاست باید یکجایی به کار بیاید لا سلامتی وگرنه اهن پاره به چه درد میخورد و تونی ابوت بیشتر باشد و استرالیا را به بانکها بفروشد

ناشناس گفت...

یک نکته دیگه هم بگم پراگماتیست اشاره کردی به تحریم کنندگان انتخابات که تعدادشون در سال 92 بی سابقه بود. من اعتقاد دارم نمیشه اینا رو جزو براندازان دونست اینها اکثرشون "ناامیدان موقت" بودن که با کوچکترین احساس بهبود اوضاع دوباره برمیگردن. اگر در انتخابات ریاست جمهوری بعدی یعنی دو سال بعد باز هم این تعداد تحریم کنندگان تکرار شد اونوقت حرف شما قابل تایید خواهد بود که بله این افراد دیگه بالکل از جمهوری اسلامی قطع امید کردن. ولی باز هم نمیشه برانداز نامیدشون. ممکنه افرادی از این حکومت قطع امید کنن ولی در عین حال حاضر نباشن به هیچ عنوان اقدامی در راستای براندازی حکومت انجام بدن.

پراگماتیست گفت...

رای دهندگان به جلیلی هواداران خامنه ای و وضع موجود محسوب می شدند به خصوص که آرا صندوق رای بیت رهبری به نفع جلیلی بود. آرا قالیباف رای به خامنه ای محسوب نمی شد و تنها شما هستید که چنین برداشتی ارائه کردید و من جای دیگر برخورد نکردم.

سی درصد مردم در آن انتخابات شرکت نکردند و پنجاه درصد از شرکت کنندگان به روحانی رای دادند و بیش از پانزده درصد به قالیباف. در سرکوب نه تنها قالیباف که روحانی نیز سابقه داشت. (گورباچف نیز سوابق سرکوبگری داشت.)

بررسی آمار فوق تلاش برای نشان دادن عملکرد مردم در آن انتخابات به عنوان مدافع وضع موجود را مشکوک می کند به خصوص که می خواهند بذر ناامیدی بکارند (با پرسیدن: شما شخصا ناامید نمی شوید؟) پاسخ البته این است که بر خلاف آنچه ارتش اجاره ای سایبری می خواهد القا کند خیر کاملا به آینده امیدوارم.

تجمعات صنفی معلمان در این حد تازگی دارد و اگر اهمیتی نداشت همزمان سپاه مانور سرکوب برگزار نمی کرد. به علاوه من نگفتم که اردوکشی خیابانی همین الان اتفاق می افتد بلکه آن را به آینده حواله دادم. اصولگرا بودن نمایندگان مجلس آینده تضادی با سخن من ندارد چرا که روحانی نیز اصولگرا بود.

ناشناس گفت...

احتمالا تعریف شما از وضع موجود تفاوت داره. تنها من هم نبودم که این نظر رو داشتم به نظرم حتی نظر شما جزو اقلیته که قالیباف رو طرفدار اصلاح میدونید! من هم اولین باره فردی رو میبینم که قالیباف رو اصلاح طلب یا حداقل خواستار تغییر وضع موجود میدونه. در سطح نظرات افراد مطلع فعالان یا تحلیلگران در زمان انتخابات اگر مراجعه کنید نامزدها به این شکل دسته بندی شده بودن: اصلاح طلبان: آقای عارف. اعتدال گرایان: آقای روحانی و بقیه نامزدها: اصول گرایان. اصلاح طلبان و اعتدال گرایان طرفدار تغییر وضع موجود بودن و اصول گرایان طرفدار حفظ وضع موجود. اینکه شما تعریف دیگه ای ارائه میکنید زیرسوال بردن تمام خطوط و جبهه بندی های سیاسی ایران هست.
حالا اینها به کنار قالیباف قرار بود چی رو اصلاح کنه؟ شما بگید تا ما هم بدانیم. اگر منظورتون قضیه هسته ای هست که خامنه ای از چند ماه قبل از انتخابات نوشتن نامه های عاشقانه به اوباما و مذاکرات در عمان رو آغاز کرده بود. مردم به روحانی رای دادن تا "همه چیز" رو علاوه بر موضوع هسته ای اصلاح کنه. ولایتی هم طرفدار تغییر در قضیه هسته ای بود ولی همه هم میدونستن که رای به اون رای به خامنه ای هست. میدونستن اون هم یک طرفدار وضع موجود هست. وعده های روحانی یادتون هست؟ از وعده هاش درباره کارگران و زنان گرفته تا آزادی زندانیان در حصر. قالیباف قرار بود کدامیک از اینها رو "اصلاح" کنه. هر چند روحانی هم هنوز نتوانسته اصلاح کنه ولی حداقل خواسته اش رو بیان کرده و یا سعی کرده و نتوانسته.

راستی کنایه و برچسب زدن تون رو درباره ارتش اجاره ای رو هم نادیده میگیرم. و باز هم اظهار تعجب میکنم چطور با این حجم از نوشته های من و مخالفتم با وضع موجود به چنین نتیجه عیجبی رسیدید. نتیجه گیریهای عجیب نکنید لطفا.

ناشناس گفت...

و اما اینکه در نهایت مجلس آینده رو اصول گرا دونستید هم تایید حرف اولیه من هست که رد صلاحیت گسترده اتفاق خواهد افتاد. روحانی هم به هیچ وجه با گورباچف قابل مقایسه نیست ایران هم شوروی نیست شوروی بیشتر با فشار آمریکا تجزیه شد الان که آمریکا تازه فشار رو از رو ایران میخواد برداره. بنابراین راه درازی رو تا زمان درست شدن این مملکت در پیش داریم.
البته اینکه نام گورباچف رو پیش کشیدین شاید بد هم نباشه. باید به دلقک پیشنهاد کنیم درباره شوروی و گوباچف هم اگر نظری یا تحلیلی داره بنویسه چون معمولا دلقک زاویه دید متفاوتی داره که جالبه.

ناشناس گفت...

دلقک من زیاد نگران عدم توافق نیستم و هرچند کا را آسان نمیبینم ولی آنرا اجتناب ناپذیر میبینم نگرانی من بعد از این قصه هاست و آزاد سازی پول بلوکه شده که باید در راه خودش خرج بشود نه برای خاصه خرجی و سلاح های روسی .امیدوارم رسانه ها به این موضوع بیش از پیش توجه کنند وگرنه از این قربانی دمبلانش هم به مردم نمیرسد البته من اصلا قصد امر ونهی ندارم فقط قصد پیشنهاد دارم ممکن است بگویید الان نه به بار است نه به دار طرف غصه پول آزاد نشده را گرفته ولی به نظرم از همین الان باید افکار عمومی روی این مسئله حساس شود وگرنه فردا دیر است و حتی صدای مرکل در آمده که پول قرار است به جای توسعه ایران صرف خرید نظامی شود ظاهرا قرار است تعداد زیادی سوخو و تانک و زیر دریایی و ناو شکن از روسیه خریداری شود ..
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

قالیباف معصومترین و کارآمدترین و با عرضه ترین و مدرن ترین کارگزار جمهوری اسلامی است و وصله هایی که گفتید به این طرقبه ای خودساخته نمی چسبد و می توانید بروید بحث های زمان انتخابات مرا بخوانید.

کسی خبر از لاس های پشت پرۀ خامنه ای با امریکا نداشت و ادعای اینکه مردم بروحانی رأی دادند که علاوه بر هسته ای - که توافق حتمی بود - مشکلات دیگر را برطرف کند غلط است. چون حتی یک سطر خبر تأیید شده هم نمی توانید نشان بدهید که در زمان تبلیغات انتخاباتی مذاکره با امریکا علنی شده باشد.

حزب الله مثلاً اینجا سیرک است و نه پایگاه بسیج مردمی. مطلقاً گفتن از جگونه هزینه کنید نه کار وبلاگ است و نه رسانه های معتبر و کاشناسان معتبر هم بگویند عملی نیست غیر از اینکه دولت روحانی را تا آنجا مدرن می دانم که انشاءالله با برنامه هزینه کند. ضمن اینکه قرار نیست رژیم عوض شود. بدیهی است که مقداری از بودجۀ کشور در راه تجهیزات دفاعی و امنیتی هزینه خواهد شد. ایران یک میلیون مشکل اضافه دارد که ناشی از نداشتن دولت مدرن و عرفی است و انقلابی بودن جمهوری اسلامی. هرنوع تغییری و در خواستی برای بهبود جز با بهبود دولت مدرن بطرف حکومت مسئول و متعارف شدن وکارآمد کردن و چابک کردن و جمع کردن بتدریج دولت سنتی رهبر و اتکای کشور به تنها دولت منتخب قابل حل نیست و آفتابه خرج لحیم است. نشنیدید امروز موحدی کرمانی نماز جمعۀ تهران گفته بی حجای باید ریشه کن شود چون مربوط به حوزۀ امنیت ملی کشور است و شوخی بردار نیست. بنابراین اعتقادی بجز "گفتن از تحجر را محاصره کنید و خشکه مقدس ها را بدریا بریزید و ایدئولوژی را تضعیف کنید و ... نه راه حلی دارم و نه توصیه ای دارم و نه دست بهیچ کاری غیر از تلاش برای استحالۀ شریعت بسمت عرفیت نزده ام و نمی زنم و نخواهم زد. یک گشایش یک واحد در حوزۀ ایدئولوژی باعث گشایش ده واحد در حوزۀ سیاست می شود. اما صد واحد گشایش در حوزۀ سیاست یک واحد از ایدئولوژی را بهبود نمی دهد - البته مثالم فرضی بود زیرا این مفاهیم در مواقعی همپوشان و در مواردی هم متأثر از همند. تا این دوگانگی عرفی ها و شرعی ها در حکومت بنفع عرفی ها حل نشود هیچ کاری قابل برنامه ریزی نیست چون سیستم کار نمی کند و این اشخاص هستند که کار می کنند. لذا همه چیز تصادفی است ممکن است مدیری آدم خوب باشد و مجموعه اش را یک تکان بجلو بدهد اما این فقط یک تصادف است و در 90 درصد موارد دیگر بعقب ماندگی می انجامد. آشفته نوشتم که بدانید خیلی زیاد مفصل است. یا...هو

پراگماتیست گفت...

1. من ادعا نکردم قالیباف اصلاح طلب است. این ادعای شماست. قالیباف یک نیمه لیبرال بود در پوستین یک جهادی که در زمان انتخابات سوابقش در تضاد با رفتار ایدئولوژیک احمدی نژاد/خامنه ای بود. هوادارانش از این بابت به او امید بستند. مردم می خواستند فضای کشور از اعوجاج احمدی نژادی که حمایت کامل خامنه ای را داشت خارج شود. به همین دلیل قالیباف نامزد اصلاح بود و نه نامزد وضع موجود.این که بعدا چه رفتاری کرد خارج از بحث ماست.

2. کسانی که در انتخابات شرکت نکردند را ناامید موقت دانستید که با احساس تغییر اوضاع برخواهند گشت. شما اصرار دارید همه علائم منفی برای نظام را کمرنگ کنید یا تفسیر کنید یا نادیده بگیرید. موضع یک انسان نسبت به یک نظام سیاسی ثابت نیست و تغییر می کند. این موضوع در مورد اصلاح طلبان و اعتدالگرایان نیز صادق است. در مورد هوادارن خامنه ای نیز صادق است. در آمریکا نیز افراد ممکن است در انتخاباتی به نامزد دمکرات رای دهند یا به نامزد جمهوری خواه. اما شما این تفسیر را صرفا برای براندازان ارائه دادید تا از ارزششان بکاهید و تا حد ممکن آنان را به نفع حضرت ماه بی اهمیت جلوه دهید. با وجود علائم زیادی که در دفاع از حضرت والا از خود بروز می دهید تعجب می کنید که چرا با نوشته های شما چنین نتیجه ای گرفته ام و به این نتیجه نرسیده ام که مخالف حضرت والا هستید. به هر صورت شمار براندازن بر اساس انتخابات پیشین مطابق است با ادعای من. خواهشمند است نوشته های خود را بیاورید تا میزان ارادت یا ضد ارادت شما به نظام مقدس آشکار و خطای من محرز گردد. امید که خطا کرده باشم.

3. در صورت عدم بروز حادثه ای پیش بینی نشده، مجلس آینده را با اکثریت قاطع هوادار روحانی می دانم. شما ابتدا تلاش کردید این موضوع را با تقسیم نمایندگان به اصلاح طلب و اصول گرا و نقل قول از مطهری رد کنید و سپس تکرار سخن خودم را تایید بر حرف خود بدانید. بنابرین با تکرار اولین کامنتم می نویسم که امیدوارم دویست و پنجاه نماینده هوادار روحانی وارد مجلس شوند.

ناشناس گفت...

چقدر کامنتها مهوع و طولانی و خسته کننده هست دو سه نفر جو گیر فکر میکنند مردم منتظر نشخوار نظرات ایشان میباشند .دلقک نیز چون رهبر دژمن دژمن گویان فقط ایدیولوژی را نشان میدهد ولی راه عملی برای فرار از آن ندارد.

ناشناس گفت...

از نویسنده این وبلاگ انتظار همچین حرفهای شگفت انگیزی نداشتم: قالیباف معصومترین و کارآمدترین؟! الان من واقعا نمیدونم چی بگم!
کسیکه در یک سخنرانی در نزد بسیجیان میگه من با چماق دانشجویان رو میزدم بعد همزمان در جمع دانشجویان میره و میگه من طرفدار آزادی هستم چنین آدم دو رویی معصومه؟
آدمی که دروغش رو روحانی جلوی میلیون ها نفر در تلوزیون آشکار کرد که این آدم به قول شما معصوم خواستار حمله ی گاز انبری به دانشجویان معصوم این مملکت بوده؟
دلایل تون برای معصومیت و کارامدی این آدم چی هست؟ دلیل دارید یا همینطوری تعصبی دارید میگید؟ وبلاگ طرفدار آزادی و دموکراسی و قالیباف؟
دلایل تون برای کارامدی ایشون چی هست؟ اینکه چند تا اتوبان و بزرگراه و زیرگذر ساخته با کمک سپاه تا رئیس جمهور بشه؟ مترادف دونستن شهرداری با خیابون ساختن رو که یک بچه 10 ساله هم میدونه. تهران از زمان کرباسچی رو ریل اتوبان سازی و ساخت و ساز افتاده بود اگر تهران رو بی شهردار هم میذاشتن باز هم همین راه رو میرفت ایشون چه کار "متفاوت" یا "خلاقانه ای" که نشان از "کارامدی" ایشون باشه در تهران انجام دادن. اینکه کل پروژه های عمرانی تهران رو تا 4 سال آینده با مبلغ هزاران میلیاردی به سپاه واگذار کرده نشانه ی کارامدیه؟ اگر ایشون رئیس جمهور میشد و کل پروژه های عمرانی ایران و اصلا همه چیز دولت رو به سپاه واگذار میکرد آیا بخش خصوصی ضعیف فعلی بالکل نابود نمیشد؟ بخش خصوصی قوی آیا پایه مدرنیسم نیست که توسط این آقای به قول شما مدرن نابود میشد؟ آیا این آقای مدرن موافق دوآتیشه تفکیک جنسیتی نبود؟ آیا از اصول مدرنیسم آزادی بیان نیست آیا دانشجویان حق آزادی بیان ندارن؟ مدرنیسم رو شما در کت و شلوارهای شیک و عینک آفتابی و عکس گرفتن های ایشون کنار هواپیما تعریف می کنید؟ ظاهربینی تا چه حد؟ چرا سرتون رو عین کبک کردین تو برف؟ ایشون زن و دختر و پسر خودشونو همزمان در شهرداری تهران با حقوق میلیونی استخدام کردن اینا نشانه ی معصومیته؟ از نشانه های کارامدی ایشون اینه که حتی داد خود عامل مشکلات یعنی خامنه ای هم از ایشون دراومده. خامنه ای بارها با شهرداری مستقیم یا غیرمستقیم تذکر داده پارک و درخت ها و باغ های تهران رو به برج سازها واگذار نکنید. شما مثل اینکه تهران نیستی خبر نداری. اینکه در زمان ایشون تهران تبدیل به یکی از آلوده ترین شهرهای جهان شده نشانه ی کارامدیه؟ یا تفکیک جنسیتی ایشون؟ دلقک نمیدونم قبلا در زمان انتخابات چی نوشتی در وبلاگ درباره ایشون ولی اگر آن زمان نوشتی و حالا بعد از این همه مدت با رو شدن تمام شاهکارهای ایشون بازم داری حرف سابقت رو تکرار میکنی نشون میده که آدم سخت و یکدنده ای هستی. کسیکه خوابه رو میشه بیدار کرد اما کسیکه اصرار داره و خودشو به خواب زده رو نمیشه.
متاسف شدم برای خودم که جذب وبلاگی با نویسنده ای با این طرز فکر شدم. شما میخوای ما رو به آزادی رهنمون کنی با قالیباف؟ یعنی شما اون زمان طرفدار روحانی نبودی؟ پس الان امر و نهی ات برای روحانی چیه؟

پراگماتیست یکی از اصول اولیه لیبرالیسم صداقت هست صداقت محض. به عبارت دیگه اعتماد. اعتماد سنگ بنای اولیه هم در اقتصاد کشورهای غربی لیبرال هست و هم سنگ بنای اولیه سیاست. سیاستمداران برنامه میدم تحت نام حزب شون مردم هم اعتماد میکنن. اما قالیباف یک دروغگوی محض هست.
حالا که اصرار به برچسب زدن دارید من هم قصد دارم شما رو یک طرفدار ناکام قالیباف و در ضمن طرفدار حکومت بنامم که پشت نام پراگماتیسم پنهان شده اید. چرا که منطق میگه رای به عنوان مثال میگم اصلاح طلبان یا مثلا روحانی خیلی بیشتر نشانه ی مخالفت با خامنه ای هست تا قالیباف. این رو منطق میگه نه من. مگر اینکه منطق رو هم زیر سوال ببرید.

Dalghak.Irani گفت...

من هم انتظار نداشتم خوانندۀ وبلاگم یک هوچی باشد علیه معصومترین و بهترین مدیر بعد از جمهوری اسلامی و یکی از بهترین های کل تاریخ معاصر ایران. او نه تنها راستگو و شفاف و مدرن است بلکه صفات خوبی به ظرفیت یک تریلی هجده چرخ دارد. من که بشما آدرس داده بودم برای پاسخ گرفتن سؤالاتت اگر لیبرال هستی و بدرستی صداقت را اولین و مهمترین خصیصۀ یک انسان می دانی. اما شما بجای رفتن و خواندن آمدی یک مشت حرف خاله زنکی اینترنتی و ساخته شده از سوی مارکسیست های اسلامی دیروز و قاتلان دهۀ شصت و آخوندهای چپ و ایدئولوژیست های اصلاح طلب شده و ... را برای قالیباف کیفرخواست نوشتی مثل همان کیفرخواست هایی که شریعتمداری برای مخالفانش نوشته و می نویسد. قالیباف آخوند نیست و بچۀ 17 ساله بوده رفته جنگ 8 سال جنگیده برای رهبران توی پستو نشستۀ محبوب و آخوند تو مثل همه شان بدون حتی یک استثناء. و از سربازی به سرداری رسیده بدون یک اپسیلون رانت و با هزینه کردن از جانش. بعد هم آمده و درس خوانده و خلبان شده و معرفت یاد گرفته و شده بهترین فرمانده نیروی انتظامی ممکن در آن سال های التهاب و رشد انبوه جوانان بین 78 تا 84. 12 سال هم شهردار تهران بوده و تهرانش تنها نجات یافته از عبوسی کثافت تاریک اندیشی آخوندهاست به تصدیق دوست و دشمن. او اینقدر بی نظیر است که 12 سال در دموکراتیک ترین نهاد فعلی جمهوری اسلامی (شهرداری ها) کسی نتوانسته یک برگ تخلف از او ثبت کند و در مقابل مدیریتش بتواند تسلیم نشود. او اینقدر دردانه است که هیچکس دوستش ندارد چون بزرگ است تحملش سخت است برای حقیرها. لذا همیشه تنها و دست بزانوی خودش وارد هر کار زاری شده. تنها نقطه ضعفی که هوچی ها می توانند بگیرند مواضع بسیار بی ضرر و ملایم مصلحت سنجش است برای "ماندن بقصد خدمت" که اگر چنین نمی کرد و نکند حذفش می کنند ایکی ثانیه و ایران گیر افتاده ضرر می کند و بهترین فرزندش را از صحنه خارج می کنند. او اگر رییس جمهور می شد به صد دلیل واضح خیلی بهتراز روحانی عمل می کرد و بسیار بیشتر از روحانی به عرفی شدن حکومت کمک می کرد. علاوه بر جوانی و داناتر بودن ونبوغ مدیریتی بی نظیر او ؛ مهمترین دلیل موفقیتش هم عدم مقاومت دشمنانۀ اصولگرایان و داشتن پشتوانۀ قدرت سپاه بود. یا...هو

عصبانی گفت...

ناشناس قالیباف، عزیز؛ این بحثها را زمان انتخابات با دلقک انجام دادیم تمام شد. با اینکه من به شخصه با طرفداری دلقک از قالیباف موافق نیستم اما همه این مسایل را در همان موقع ایشان جواب داده. برو یه سر به آرشیو بزن و دوباره این خاکستر را هم نزن که بحثش قبلا انجام شده طولانی.

الف ـخ گفت...

حالا چه گیری دادین به قالیباف

ناشناس گفت...

مسعود دهنمکی معصومترین و بهترین کارگردان جمهوری اسلامی و یکی از نخبه ترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده است و مخالفان ایدیولوژیک او که همه از کمونیستهای شیعی دهه شصت و از سانسورچیان و قاتلان اندیشه دیروز و اصلاحاتچی امروز هستند قادر به خدشه دار کردن چهره او نیستند این دردانه هنر صفات نیکویی به اندازه یک تریلی هجده چرخ از مدرنیزم و صداقت و نبوغ و مدیریت دارد .او نه تنها از رانت استفاده نکرده بلکه بسیجی ای بوده که به افسری جنگ نرم رسیده .او در مخوف ترین دوران عصر سردار سازندگی که احدی توان انتقاد نداشته همکاری با نشریه وزین یالثارات را با رادیکالترین حاشیه ها و نقدها در کارنامه خود دارد . او بعدها رفته درس خوانده و بدون اپسیلن کمکی کارگردان شده و معرفت یاد گرفته و فیلم فقر و فحشا ساخته در لیاقت او همین بس که در عبوسترین و ملتهبترین سالهای حاصل از انفجار جمعیت مردم را با سینما آشتی داده و هنر فاخر را در قالب اخراجی ها به سینما اورده و حالا اون آخوندهای در پستو نشسته سالهای جنگ به او خرده میگیرند. در کار دانی دهنمکی همین بس که در همه این سالها سوپر استارها را یکی یکی قطار کرده و سینما ایران را ترگل ور گل کرده در پاکدستی و شرافت او همین بس که در مدرنترین تشکیلات موجود در جمهوری اسلامی یعنی خانه سینما هنوز که هنوز هست نتوانستند چیزی از او بیابند که به لجنش بکشند هوچیگران . خلایق هرچه لایق .

حزب الله

ناشناس گفت...

جناب دلقك شما پيش از اين يك اشتباهي كردي از قاليباف دفاع كردي به نظرم لزومي ندارد بر اين اشتباه پافشاري كني
قاليباف خيلي سعي دارد خودش را با دو تا عكس ژيگولو و بزرگراه مدرن نشان بدهد ولي يك مدير دو رو نالايق و بي برنامه است كه اتفاقا خوب هم دزدي مي كند و در عين به مردم سالاري هم هيچ اعتقادي ندارد در واقع من يك موي گنديده روحاني را به كل هيكلش نمي دهم و اتفاقا تهراني ها همه همين حس را نسبت به او دارند البته به جز رانت خواران اين مردك با ساخت و سازهاي بي برنامه در تهران كه البته ان هم تقليد كوركورانه اي از كرباسچي مدرن بود و خاصه بخشي به سپاه تهران را به الوده ترين شهر دنيا تبديل كرد
به همه دوستان توصيه مي كنم بروند برج ميلاد تا ببينند اين مرد بي بته و بي ذوق و بي هنر چگونه داخل برج را كه مي توانست همچون برج ازادي پر از نمادهاي ابراني باشد به هنرنمايي هنرمندان چيني يا چيني زده تبديل كرده و برجي بي هويت براي تهران پايتخت ايران درست كرده
واقعا دوست داشتم شما برويد اين برج و ببينيد تنها كاشي ابي ايراني اين برج مزخرف هديه ي شهردار استانبول به جناب قاليباف است اخر ادم از اين بي هويت تر
اميدوارم از اين پس بر داوريعلي نادرست خود پافشاري نكنيد
پري سا

ناشناس گفت...

جناب دلقك شما پيش از اين يك اشتباهي كردي از قاليباف دفاع كردي به نظرم لزومي ندارد بر اين اشتباه پافشاري كني
قاليباف خيلي سعي دارد خودش را با دو تا عكس ژيگولو و بزرگراه مدرن نشان بدهد ولي يك مدير دو رو نالايق و بي برنامه است كه اتفاقا خوب هم دزدي مي كند و در عين به مردم سالاري هم هيچ اعتقادي ندارد در واقع من يك موي گنديده روحاني را به كل هيكلش نمي دهم و اتفاقا تهراني ها همه همين حس را نسبت به او دارند البته به جز رانت خواران اين مردك با ساخت و سازهاي بي برنامه در تهران كه البته ان هم تقليد كوركورانه اي از كرباسچي مدرن بود و خاصه بخشي به سپاه تهران را به الوده ترين شهر دنيا تبديل كرد
به همه دوستان توصيه مي كنم بروند برج ميلاد تا ببينند اين مرد بي بته و بي ذوق و بي هنر چگونه داخل برج را كه مي توانست همچون برج ازادي پر از نمادهاي ابراني باشد به هنرنمايي هنرمندان چيني يا چيني زده تبديل كرده و برجي بي هويت براي تهران پايتخت ايران درست كرده
واقعا دوست داشتم شما برويد اين برج و ببينيد تنها كاشي ابي ايراني اين برج مزخرف هديه ي شهردار استانبول به جناب قاليباف است اخر ادم از اين بي هويت تر
اميدوارم از اين پس بر داوريعلي نادرست خود پافشاري نكنيد
پري سا

ناشناس گفت...

هوچی کسی هست که حقیقت رو قربانی میکنه به خاطر تعصبش. این که ادعا میکنید این آدم سالم رشد کرده و رفته جنگیده دلیلی بر رفتار نهایی خوب او نیست. من از شما دلیل خواستم به من میگید رفته جنگیده بدون مدرک هم میگی ذره ای رانت نگرفته شما از کجا میدونی خیلی از سرداران خونریز و سرکوبگر فعلی سپاه هم رفتن جنگیدن خود خامنه ای هم رفته تو جبهه ها جنگیده.
اصلا گیرم که خیلی هم آدم سالم و بدون رانتی باشه. ایشون افکار مناسبی نداره افکار آزاد اندیشی نداره. شهرداری تهران یه سازمان عریض و طویل فرهنگی هنری داره در این همه سال مدیریت ایشون یکبار دیدین سمینار یا همایش با دعوت از اساتید دانشگاه فعالان یا دانشجویان برگزار کنه یک بار ایشون تریبون رو داده دست مخالفان؟ یک ایشون اجازه ی سخنرانی داده به فعالان محیط زیست. غیر از این بوده که در تمام این سالها جزوه های و کتابچه ها و پوسترهایی که سازمان فرهنگی هنری شهرداری چاپ میکرده و تمام بیلبوردهای سطح شهر دست سپاه و جبهه پایداری بوده تا هر چی خواستن روی بیلبوردها جلوی چشم حیرت زده مردم ببرن؟
در سایتهای شهرداری نام همسر ایشون اومده به عنوان مدیر کل امور بانوان شهرداری تهران. فایل صوتی سخنرانی ایشون هم در جمع بسیجیان در خیلی از سایتها هست فیلم سخنرانی شون در دانشگاه شریف هم هست ایشون در جمع بسیجیان یک چیز میگه و در جمع دانشجویان هم بخش ناقصی از حرفهاش رو طوری میگه که انگار ایشون طرف دانشجویان بوده. ناقص گفتن اونچه که اتفاق افتاده هم عین دروغه.
در زمان فرماندهی ایشون در نیروی انتظامی اولین بار طرح امنیت اخلاقی شروع شد و زن و دختر مردم رو در خیابان ها بازداشت کردن. در زمان ایشون اولین بار نیروی انتظامی در بازداشت های گسترده فعالین سیاسی دخالت کرد. بازداشتگاه های مخفی اولین بار در زمان فرماندهی ایشون مطرح شد.
قرارداد 20 هزار میلیارد تومنی ایشون با سپاه هم توسط سایتهای خود حکومت و سایت خود شهرداری منتشر شد و خودشون هم این قرارداد رو تایید کردن.
اینکه میفرمایید اگر رئیس جمهور میشد با داشتن پشتوانه سپاه مشکلی پیدا نمیکرد خیلی ساده انگارانه ست احمدی نژاد هم روابط گرمی با سپاه داشت چه بر سر مملکت اومد؟ اگر سپاه بیش از این اختیار مملکت رو به دست بگیره دیگه چی از مملکت میمونه. الان یکی از مهم ترین معضل های مملکت دخالت نظامی ها و سپاه در همه امور مملکت هست خیلی از اساتید تحلیل گران مخالفان دارن دنبال راهی میگردن یه جوری از شر این سپاه راحت بشن اونوقت شما میگی اگر جناب ایشون رئیس جمهور میشد خیال سپاه راحت میشد! شما اصلا درک درستی از مشکلات مملکت داری؟

مدیریت افتضاح ایشون هم که در تهران مشخص هست و تهران در زمان ایشون تبدیل به مشتی آهن و سیمان شد. و رکوردهای متعدد رو در زمینه آلودگی شکست هزاران درخت با نقض مستقیم قانون در زمان ایشون توسط عوامل شهرداری یا توسط برج سازها قطع شد. برگهای تحلفات ایشون هم صبر کنید تا دست از سر تهران برداره و بره حتمن رو خواهد شد الان که خود جناب شون شهردار هستن کسی جرئت نمی کنه به اسناد دست بزنه.

اما ماله کشی شما برای مواضعش بیشتر نشون میده که چقدر چشماتون رو عمدا بستید به روی حقیقت. ایشون میتونستن اگر میخوان دستمال کشی کنن یا پاچه خواری کنن مواضعی درباره موضوعات دیگر بگیرن. میتونستن دستمال کشی رهبر رو بکنن. دستمال سپاه رو میتونستن بکشن. ایشون صاف رفته در یکی از حساس ترین و مهم ترین مسائل جوانان و درباره نصف مردم ایران یعنی زنان موضع گرفته و خیلی تند و بدجور هم موضع گرفته. گشت های ارشادی هم که زمان فرماندهی اش در نیروی انتظامی راه انداخت نشون میده که واقعا به محدود کردن زنان اعتقاد داره و فقط یک موضع گیری نیست. این آقای مدرن شما در زمان فرماندهی اش مشغول دستگیر کردن روشن فکران و زن و بچه مردم بوده.
بعد هم شما به من بگو در زمان انتخابات اگر قصد شما مخالفت با خامنه ای بود چرا از مخالفت ترین سر طیف در بین نامزدها یعنی روحانی حمایت نکردی؟

ناشناس گفت...

در ضمن اگر دلیل و مدرک موثق داری درباره قالیباف در رد دلایل من و در مطالب قبلی ات نوشتن لینک مطالبت رو بده من که نمی تونم بین دهها لینک برم دنبال سوزن در انبار کاه.

ناشناس گفت...

ارژنگ
دلقک من فکر می کنم شما زیادی ایدئولوژیک و براساس همان گذشته این رژیم و شوروی سابق را مقایسه می کنید. به نظر من در آن زمان، قدرت غرب قالب بود، امروز غرب از قدرت سابق برخوردار نیست. بخش مهمی از روحانیت و سپاه و کل رژیم بر اساس شیعه گری برای بسط نفوذ در منطقه و پر کردن خلا ایجاد شده از بیرون رفتن آمریکا را در نظر دارد. از آن مهم تر ، جذب سرمایه به جمهوری اسلامی اساسا سرمایه چینی خواهد بود. سرمایه غرب کشورهای جنوب شرقی آسیا را رها نمی کند تا در ایران ریسک کند. به همین دلیل حفظ ایدوئولوژی شیعه گری، رقیق کردن محمدی کردنش و غلیظ کردن آن با کوروش و آریایی بودن، بخشی از این استراتژی است. به نظر من حمله رفسنجانی به عربستان نیز در جریان یمن، نشان دهنده این است که بخش غالب حاکمیت، به همین خط شیعه گری برای بسط در منطقه افتاده است. این خط برای بسط نفوذ شیعه گری، محتاج روحانیت است و نزدیک شدنشان به روسیه بخشی از این خط است ( روسیه به نظر من همان جین با چراغ خاموش است). به همین دلیل پیش بینی شما در مورد اینکه روحانی ممکن است بعد از پایان توافقات، غلظت روحانیت را کمتر کند، کاملا با استراتژی نظام متضاد است و در این زمینه شما نیز کم کم مثل بسیاری از ناسیونالیست ها به شیعه گری نظام تن خواهید داد و آنرا توجیه خواهید کرد. بهر صورت نظام جمهوری اسلامی توانست با همین شیعه گری نفوذی بدست آوردکه شاهی که از ظفار انورتر نرفت، آرزویش را داشت. تعجبم از این است که اینهمه فاکت مثل فروش موشکهای اس 300، قراردادهای نفتی با شرکت های روسی و همکاری در سوریه را ندیده میگیرید، انوقت استدلال می کنید که روحانی قدم بعدیش کوتاه کردن دست روحانیت بایستی باشد. خوب لبنان و عراق و سوریه و یمن را بدون روحانیت چگونه میتواند اداره کند. تمام سیاست بسط قدرت رژیم، بر اساس شیعه گری است، آنوقت راس این شیعه گری را بزند؟ ثانیا برای جلب سرمایه چگونه میتوانید فاکت پذیرش جمهوری اسلامی به بانک زیر ساخت اقتصادی توسط چین را ندیده بگیرید و انتظار داشته باشید که غرب بحران زده سرمایه صادر کند؟ وضعیت سرمایه چینی و نظامهای دریافت کننده را نیز میتوانید در آفریقا ببینید. دست کمی از جمهوری اسلامی در مافیا بودن ندارند. امیدوارم بدون داشتن عینک ایدئولوژیک همانطوریکه توصیه می کنید کمی هم فاکت برای پیش بینی تان بیاورید.

Dalghak.Irani گفت...

قطعاً نظر همۀ شما محترم است. چون نظر فارغ از صحیح و غلط محترم است. و لی چون یکی از خصوصیات برجستۀ قالیباف در دام "حرافان بی بنیاد حرفه ای نیفتادن است و خدمت و خدمت و خدمت به ایرانیان؛ در گنجایش حداکثری جمهوری اسلامی نیمه ایدئولوژیک و بلاتکلیف در استراتژی " است لذا حقیر نیز با الگو گرفتن از این فرزند مؤمن و مدیر و مدبر ایران زمین وقتم را صرف بحث با شما نخواهم کرد و داوری را به آینده و تاریخ خواهم سپرد. قالیباف حتی یک دقیقه از وقتش را صرف دفاع از خودش نمی کند و تا کنون نشده است که به احدی از مخالفان قسم خورده اش تعرضی یک اپیسلونی هم کرده باشد. او یک جواهر است. و هیچکس نمی تواند با خراش دادن جیوه پشت آینه درخشندگی را به کدورت تبدیل کند. فهم این چیز ها قبل از نیاز به مدرک غلط انداز داشتن از هاواردی تا دلقوز آبادی حس فهمنده و شامۀ تیز انسانی - همان که پدران بی سواد ما داشتند و ما با مدرک های قلابی جایگزینش کردیم و مغزمان را اجاره دادیم به جناح سازان و جناح بازان و سیاسی کاران و دریوزگان نام و نان و قدرت و شدیم عملۀ تنبل ذهن و بی جیره و مواجب هوچی های تهی مغز - نیاز دارد.
درود خداوند بر مدیرانی - از جمله خودم تا سال 72 خورشیدی - که با هر انگیزه ای اعم از شخصی و اجتماعی و ملی و دینی و اختیاری و اجباری در جمهوری اسلامی مدیریت کردند و می کنند تا در وسع و توان خویش از بیشتر ویران شدن ایران جلوگیری کنند و کمک کنند که ایران این مرحله از تاریخ سخت خود را اولاً با خسارت کمتر و ثانیاً با سرعت ممکن بیشتر پشت سر بگذارد. یا...هو

ناشناس گفت...

ارژنگ خواننده ای آگاه و اهل مطالعه و تجزیه و تحلیل است و حضور چنین کامنت گذاری نعمتی است اصولا چپها و مخصوصا چپهای ایران از بهترین و تلنت ترین تحلیل کنندگان بودند و هستند که حتی نظریاتشان در اردوگاه سوسیالیزم اجرایی میشد .به نظر من یکی از دلایل ضعف جمهوری اسلامی این است که یک نسل خالص از چپها را بی جهت به مسلخ برد و اگر بودند اپوزسیون درخوری بودند و بسیار راهگشا و روشنگر و مدیران کار آمدی تربیت یافته بودند که دوران پهلوی به توده خدمات شایانی عرضه کرده بودند .با آرزوی اینکه هیچ دولتی بدون حضور اپوزسیون چپ به معنای کلاسیک آن نباشد .

حزب الله

پراگماتیست گفت...

1. "چرا که منطق میگه رای به عنوان مثال میگم اصلاح طلبان یا مثلا روحانی خیلی بیشتر نشانه ی مخالفت با خامنه ای هست تا قالیباف. این رو منطق میگه نه من. مگر اینکه منطق رو هم زیر سوال ببرید."

منطق من البته بر پراگماتیسم استوار است و در نتیجه روحانی آخوند امنیتی با سابقه سرکوب را به مراتب بر عارف اصلاح طلب ترجیح می دهد چرا که در شرایط حاضر تردید جدی دارم عارف بتواند با حریفان قدر قدرت در راس نظام کاری از پیش ببرد و با کوچکترین تشر آنان میدان را ترک نکند.

2. قالیباف پیش از انتخابات 92 چهره محبوب یا نسبتا محبوبی در تهران بود اما از انتخابات نود و دو به بعد ترقی معکوس کرد و محبوبیت خود را میان طبقه توسط شهری از دست داد. اکنون نیز نه سر پیاز است و نه ته پیاز و صرف وقت و انرژی برای او بی ثمر است.

3. جمهوری اسلامی توانایی نظامی قابل تحسینی از خود در منطقه به نمایش گذاشته است، اما این توانایی نظامی بیش از همه به سود اسراییل تمام شده است. جمهوری اسلامی شیعی به راحتی فرایند بی ثبات سازی کشورهای منطقه را کلید می زند و تلاش می کند کنترل آنها را به دست گیرد. ائتلاف کشورهای سنی در واکنش وارد عمل می شود که قدرت شکست جمهوری اسلامی را ندارد اما قدرت مهار آن را دارد. نتیجه این که کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری به مخروبه تبدیل می شوند. لبنان و فلسطین بدون کمک ایران در مقابل اسراییل ضعیفتر بودند اما کشورهایشان آبادتر بود. سوریه و یمن به دلیل وجود جمهوری اسلامی برای ساکنان خود تبدیل به جهنم شدند. به نظر می رسد روحانی بتواند جمهوری اسلامی کنونی را در جهت خواستهای ایرانیان کج کند و پس از توافق هسته ای (ماموریت غیرممکن 5) برای مهار اندیشه روحانیت گامهای موثری بردارد. به نظر می رسد او توانسته است ابزار لازم را از خامنه ای بگیرد.

Dalghak.Irani گفت...

ارژنگ قصد پاسخگوی نداشتم - هنوز هم ندارم - به این دلیل ساده که نوع نگارشت با من ارتباط برقرار نمی کند. و من درست متوجه نمی شوم که محل نزاع کجاست؛ اما به دلیل ورود حزب الله به ماجرا ناچار شدم که در مورد دو فقره از امهات مورد استنادت که یکی "ایران بسوی شیعه گری" است و دیگری چرخش هاشمی با استناد به اظهار نظر ضد عربستانی اش در مورد یمن مختصر اشاره ای می کنم.

در مورد تشدید گرایش ایران بسمت شیعه گری بیشتر در منطقه به هزار دلیل مخالفم و درست عکس نطر تو را دارم. زیرا طبق تحلیل منطبق بر مشاهدات میدانی و شناخت عمیقم از مؤلفه های جنگ شیعه و سنی - با توجه به خشونت سنت پیامبر در اکثریت در برابر سیرۀ سازشکار شیعه - ناشی از امامان شیعه - دراقلیت جمهوری سلامی را در راه عرفی شدن و جمع کردن استراتژی گسترش شیعه - بطور کلی مذهب سیاسی - در منطقه می دانم. که مهمترین دلیل تأثیر گذارش را هم یکی شکست کارآمدی در حکومت روحانیان و تغییر نظر بافت بزرگی از آنان به عرفی گرایی اولاً و ظهور و بروز داعش بسیار خشن و بی رحم در منطقه می دانم. توجه داشته باشیم که خامنه ای از رییس جمهور روحانیی حمایت می کند که هیچ فرصتی را از دست نمی دهد در اعلان قطعی استراتژی لیبرال و ضد مذهب سیاسی اش. آخرین نمونه می توانید حرف های او را در ملاقات با نخست وزیر استرالیا ببینید و البته فاکت ها بی شمار است خوشبختانه. پس اگر روحانی را سکولار و لیبرال نسبی بشناسیم - که من می شناسم و قابل رد کردن نیست - نمی توان بر روی سیاست چنین رییس جمهوری - مورد تأیید خامنه ای هم بهر دلیل - فرقه گرایی و مذهب ستیزی و هژمونی طلبی شیعه سوار کرد. اما استنادت به موضع گیری هاشمی واقعاً مسخره است. زیرا وقتی که رضا پهلوی و استخوان دارترین بخش اپوزیسیون - مثلاً اتحاد جمهوریخواهان - مواضعی بشدت ضد حمله به یمن و علیه عربستان می گیرند هاشمی رفسنجانی بیاید و بخاطر رفاقت سیاسی اش با ملک عبدالله مرده بنفع ملک سلمان و بر ضد منافع ایران موضع بگیرد. از آن مسخره تر استنادت به لغو سفر هاشمی به عربستان است. در حالیکه خود این ادعای سفر دروغ و برای زیاد کردن پیاز داغ زشتی عمل سعودی ها در حمله به عربستان بوده و کردیت به هاشمی. و الا هاشمی وقتی رفیقش ملک عربستان بود بدلیل عدم مجوز خامنه ای برای سازش با عربستان به آنجا سفر نکرد. حالا که دوستش هم مرده به چه مناسبت باید به عربستان سفر بکند که حالا لغوش بشود یک فاکت در حد تغییر سیاست او به پیوستن به جبهۀ تقویت هزمونی شیعۀ سیاسی در منطقه. اگر بتوانی فکرت را منسجم تر بنویسی می توانم پاسخ مفصل تری هم بنویسم. اما نوشته ات گسسته است و یا مرجع های ذهنی که تو بدیهی در نزد من پنداشتی و از آن ها گذشتی در ذهن من نیست. من نه کاپیتال را تا حالا خوانده ام و نه هیچکدام از مانیفست های حزبی شوروی سابق را و اصولاً به مباحثی که از بنیان فلسفی غلط تشخیص بدهم علاقه ای ندارم. یا...هو

ناشناس گفت...

تخیلاتی از این قبیل ، نوعی واکنش روانشناختی دفاعی در قالب سازگاری با شرایط تعریف میشود که در آن فرد برای رهایی از کابوس شکست و ناتوانی‌ ، نکات منفی‌ محیط را یک در هزار و نکات مثبت آنرا هزار برابر فرض و تبلیغ می‌کند به نحوی که رضایت خاطر او فراهم شود. دلقک هم از این قاعده مستثنا نیست و توی همین زمین توپ میزند ، اینطور واکنشهای روانشناسی‌ که عرض کردم پس از مدتی‌ منجر به دوبینی در شخص میشود که نوعی بیماری روانی‌ پنهان است و علائمی مثل شادی هیستریک و هجوم احساسات به سمت شادی یا غم را به دنبال دارد.
در تمام این سالهای پس از انقلاب ، این نظام نشان داده که نظر مساعدی به توسعه رفاه اجتماعی و حقوق شهروندی نداشته و ندارد و اصولا جایی‌ در دکترین سیاسی آنها ندارد. هر کسی‌ داخل چارچوب این نظام است ، همین طرز فکر را داراست ،هم قالیباف و هم ظریف و هم خاتمی حتی. در غیر اینصورت از دایره بیرون انداخته خواهد شد. فهم این مساله یک منطق ساده دبیرستانی‌ بیشتر نیاز ندارد.

Dalghak.Irani گفت...

پراگماتیست. درست است که من یک روشنفکر نیستم. اما دارم در سیرک "روشنفکر نمونه کیست و چیست" رفتار می کنم. لذا من معتقدم که روشنفکر هیچگاه فکرش و تشخیصش را به به توده انتخاب توده کوتاه نمی کند. اما - و این اما مهم است - ضمن حفظ تشخیص و اعتقاد خودش در کنار توده قرار گرفته و عملاً به موفقیت و تصحیح انتخاب توده بسمت هدف خیرعمومی کمک می کند. لذا من تا شب انتخابات بر درستی نظرم مصر بودم و از فردای انتخاب روحانی از سوی مردم در کنار مردم و رییس جمهور منتخب شان بیدار مانده ام و خواهم ماند. نه برای انتقام از مردم که چرا تشخیص مرا تأیید نکردند بلکه برای کمک به مردم در جهت رسیدن به هدفی که از انتخاب خودشان انتظار دارند. بنابراین الان این بحث بی فایده و ناممکن است زیرا روحانی عملاً رییس جمهور است و عملکردی دارد خوب یابد و می شود برروی واقعیت میدانی نشان داد. در حالیکه قالیباف شکست خورده و هرچه من بگویم مبتنی بر تحلیل و تئوری خواهد بود و راه بجایی نمی برد. اما در اینکه نظرم در مورد کارآمدی قالیباف درست بوده خودم تردیدی ندارم اما شکست خورده یک شکست خورده است و باید به اندازۀ گلیمش پا دراز کند و هرنوع منم زدنش لاف در غربت حساب می شود و از همراهی مردمش بازمی دارد که مسئولیت عملی هر روشنفکری است. البته روحانی دارد فاکتور اصلی را که جلب نظر خامنه ای و حوزه است را پیش می برد اما هنوز هم امهات اجرایی و عملی در دست اصولگرایان مخالفش یکی از موانع اصلی است و خدا کند که آنان را هم بتواند ساکت کرده و پروژه اش را پیش ببرد. اگر در پایان چهار سال روحانی در عرفی کردن حکومت موفق نسبی هم باشد من در همین جا رسماً تشخیص قبلی ام در مورد ارجحیت قالیباف را پس خواهم گرفت. البته مثل یک سرباز موظف خودم هم به روحانی سرویس می دهم و خواهم داد که موفق بشود. یا...هو

ناشناس گفت...

مسعود دهنمکی معصومترین و بهترین کارگردان جمهوری اسلامی و یکی از نخبه ترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده است و مخالفان ایدیولوژیک او که همه از کمونیستهای شیعی دهه شصت و از سانسورچیان و قاتلان اندیشه دیروز و اصلاحاتچی امروز هستند ....

یکی از شگردهای محافظه کاران مذهبی کوبیدن طرف مقابل با اقدامات افراطی آنها در دهه شصت می باشد. گر چه سیاست های به شدت دولتی این گروه بسیار نادرست بود ولی حداقل اهل فساد گسترده این چنینی هم نبودند. ولی محافظه کاران فعلی به شدت به دنبال خان نعمت نفتی و تصاحب پول مردم بینوای ایران هستند از طریق انحصار سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژی.
آخه فیلمی به لودگی اخراجی ها کدام ارزش هنری دارد؟
چماق بدست دیروز اگر دوربین بدست شده جای تقدیر دارد ولی افکارش را فکر نکنم آنچنان تغییری داشته باشد در دوری از ارتجاع.

ناشناس گفت...

دلقک جان از پایه است که به نوک هرم میرود ایرانیان نژاد پرست شده اند و حاکمیت هم مجبور از تبعیت است.و اصولا مذهب شیعه دینی سیاسیست در بدو ایجاد و توسعه و عرفان و باقیات و صالحات کاربردهای ثانویه آن بوده است و حالا با پوست اندازی به کارکرد اولیه آن بازمیگردد.ورود من به بحث ناظر به اطلاعات اقتصادی و استراتژیک ارژنگ بود که از منابع اصلی اخبار را میگیرد و این منابع خبری از تحلیلهای کوتاه مدت ذاتا بدورند.
پرده جدید جمهوری اسلامی و کلا اسلام به رهبری و سیادت ایران در راه است که کلا تاریخ اسلام و خاورمیانه را وارد فاز دیگری میکند .





حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس محترم. استفاده کردم از تحلیل روانشناختی آدم های شما. هرچند که بفرمایش خودتان کافی بود از نوۀ دبیرستانی خودم می پرسیدم و از بروز بیماری دو بینی در خودم جلو می گرفتم. اما خارج از نظر علمی شما؛ یک نکته را فروگذاشتید و آن این است که "هدف ما از این بالا پائین شدن ها چیست". من و ما داریم دنبال راهی می گردیم که ببینیم می توان راهی برای بهبود وضعیت از آنچه که هستیم - یک گام به پیش - پیدا کنیم یا نه. و کل این زد و خوردها در این متن انجام می گیرد. شما فرموده اید که "نه"! این لاصائلاتی که ما می گوییم نشان از بیماری دماغی است و منتج به هیچ نتیجه ای نمی شود. خب با پذیرفتن نظر شما هر آدم معمولی مثل من منتظر راه حل شما می ماند که متأسفانه شما امساک می کنید کرده اید و از تئوری "چه باید کرد" خویش پرده برنداشته اید. و بقول ظریفی شده اید "آدمِ که چه". و البته دانشمندان الفبا خوانده ای چون شما اوج نا امیدی و بدبختی هستید برای جامعه. چه سالم باشید بگواهی دانش و چه بیمار باشید بگواهی فلسفۀ زیست. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک واقعا بعضی مواقع میفهمم که یکی به دو کردن و شفاف سازی و ساده نویسی برای خوانندگان در قالبی که فراگیر باشد. بسیار سخت هست و قبول دارم بیشتر خوانندگان حس مینیمالیستی ندارند و انرا نمیشناسند.
شاید بهتر باشد دوره بعد مدرسه سیرکت بسیار کلاسیک برگزار شود البته
قصد صدور اعلامیه بسیج مقاومت ندارم
، ریش و قیچی تا حدود زیادی در دست شماست
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

حزب الله باز شروع کردی به چرت و پرت گفتن. هنوز مرکب کامنت قبلی ات خشک نشده که با بلاهت بی نظیری بمن هشدار می دادی که وبلاگت را بکن جایگاه "فراخوان مردم کوچه و بازار برای نظارت بر هزینه کرد پول های آزاد شونده بزودی از توافق هسته ای تا حکومت نتواند آنرا خرج تسلیحات و پخش و پلای ایدئولوژیکش بکند در منطقه" و حالا داری از استراتژی گسترش شیعه بسمت امپراطوریت حرف می زنی و البته هر دو مزخرف است. اما تناقض تو را خوب نشان می دهد. در مورد آن هجویه ات در مورد تعریف من از قالیباف - گویا خواننده ای هم آنرا مطلب جدی فرض کرده - هم بگویم
که هجویه ات از نظر شکلی متوسط و از نظر محتوا - در حد ترجیح فیلم مزخرف بر چماق مفخّر - درست و در اینهمانی کردن قالباف با ده نمکی یک سقوط اخلاقی تمام عیار بود. قالیباف یک متفکر و نظریه پرداز و دانشمند روز است که مدیریت اجرایی را و تربیت کادر را هم در حد اعلا دارد. چه نسبتی دارد با ده نمکی که یک استعداد غریزی خوبی است اما در حد همان "اخراجی ها بهتر از چماق بر سر دانشگاهی ها"ست و نه بیشتر. البته اگر آنتی قالیباف های حزب اللهی را نمی شناختم ممکن بود بگویم که یک سور زدی به مخالفانت و با تمسخر نوشتۀ بسیار جدی و مستند من در مورد قالیباف خودت را عزیز کسانی که فقط از آی دی حزب الله هم کهیر می زنند کردی. اما من می دانم که قالیباف چه دشمنان قسم خورده ای دارد در بین حزب اللهی ها. و مهم هم نیست. این مشخصۀ غیر قابل تغییر حزب اللهی هاست که متن هایی را که کسی سر درنمی آورد - در اینجا کامنت ارژنگ - بزرگنمایی می کنند با حرف های غیرقابل فهم خودشان و برای اینکه خواننده را هم منکوب کنند می گویند طرف - در اینجا ارژنگ - بداخل رژیم دسترسی دارد و نگاه کلان نگر و استراتژیکش - کدام کلان و کدام استراتژی! -اعتبار زیاد دارد. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان چه تند میروی برادر .این سیادت فرهنگی و اقتصادی است در مرحله اول و بعد. سیاسی اخر نظامی و اصلا منافاتی ندارد و ارژنگ مطلع هست نه به خاطر دسترسی به رانت اطلاعاتی و بر اساس مطالعه خودش و اصولا چپها تحلیل گران خوبی هستند و تعریف من از ارژنگ بدلیل دسته بندی اخبار مهم از بقیه اخبار هست

اما در مورد قالیباف اگر نظرت به این بوده که تحلیل کردی که نظام یکدست تر شود و تکلیفش با خود مشخص شود امری جداست و قابل اعتنا هرچند که حکومت نظامیان دًر همه جای جهان کاملاموقت هست به استناد تجربیات بیشمار از امریکای لاتین تا خاور دور و میانه ووکلا خر داغ میکنن و کبابی در کار نیست

ولی اگر احیانا فکر کردی طرف پخی است که ما حزب اللهی ها می دانیم خالیباف کیست ولی اجمالا عقلت کجاست مرد حسابی خلبان دکتر و شهردار طرف مگر سوپر من است اگر هم هست بگوید چه میزند من هم بزنم تا بتمنی سوپر منی بشوم .تازه خیلی لطف کردم قالیباف را با دهنمکی به هجو نشستم برو ویدیو رپورتاژ اگهی فروردین ۸۴اش را در ب نامه صندلی داغ مرور کن طرف رسمامیگوید روزی یک مارتن میرود بعد یک شنای ابهای خروشان و بعد یک سر پرواز در ارتفاع و تازه میرود سر کار اگر ویدیو را دیدی باز هم گوشهایت قد کشید باز بیا و گر یبان برایش بدر .

حزب الله
















مانی گفت...

حزب الله گاهی فکر میکنم خود حسین شریتمداری هستی. بد نمینویسی ,زرنگ, دو به هم زن, پی نخود سیاه فرستادن خلق اله,کش رفتن و تمسخر نوشته دیگران .گاهی هم بانمک هستی و مرا میخندانی. یک روز مخالف سرسخت چپ هستی و کشته مرده سرمایه داری روز دیگر حسرت مدیریت خوب چپ ها را میخوری که جمهوری اسلامی حذفشان کرد با اخراج و زندان و اعدام.خیلی هم بیراه نمیگویی البته ناخدا افضلی, پدرام, ودیگران و دیگران مدیرهای لایقی بودند .

ناشناس گفت...

من آن ناشناس هستم که آسیبهای روانشناسی‌ نوع نگاه شما دلقک عزیز به وقایع و مشکلات را بیان کردم در بالا ، موضع من در بدترین حالت تأثیر صفر دارد بر جامعه ، ولی‌ شما با تزریق دوز بالای خوشبینی و "بزک نمیر بهار میاد" به بدنهٔ جامعه ، در روند بلوغ فکری جامعه هدف،اختلال ایجاد می‌کنید. لطفا اجازه بدهید جامعه بدون شانتاژ‌های فکری شما مسیر تکاملی خود را طی‌ کند. سرچشمهٔ اکثر گرفتاریهای جهان سوم ناشی‌ از محافظه کاری شدید جامعه در قبال حکومت است. شما با فرستادن پالس‌های متغیر و بی‌ هدف ، بیشتر باعث سردرگمی جامعه میشوید. مثلا از جامعه چیزی را بر علیه حکومت میخواهید که این جامعه خود در ابتدا فاقد آن پتانسیل است ، مثل گسترش شادی‌ها و نگاه جدید به زن و آزادیهای او. و این دنبال نخود سیاه فرستادن جامعه، همان پارازیتی است که شما میفرستید برای جامعه ، مثل اینکه از فردی که از ناحیه پا فلج است بخواهید که راه برود. در حقیقت خود من هم جایگزینی ندارم که ارائه کنم چون متأسفانه وضعیت نابسامان جامعه در حد خطرناکی است که قابل ساماندهی نیست، این جامعه افراط گراست و موج شدید و مقطعی ایجاد می‌کند و حکومت هم موج سوار خوبیست. ممکن است روند طبیعی در همین جامعه غیر قابل پیش بینی‌ ، به برخی‌ تغییرات اساسی‌ در حکومت منجر شود مثال همانکه در بین جوامع عرب اتفاق افتاد.مکن است که شما بگویی که جوامع عرب قبل از بهار عربی‌ ، آرامش بیشتری داشتند که بیراه هم نمی‌گویی. در این صورت هم سوال من از شما این است که چرا میخواهی‌ این هارمونی منظمی را که در طی‌ این ۳۶ سال بین یک حکومت بی‌ سامان و یک ملت بی‌ سامان تر ایجاد شده است بر هم بزنی‌ ؟؟ ظاهرا در و تخته با هم جور هستند و دو طرف هم، راضی‌. شما حرف حسابت چیست ؟

ناشناس گفت...

دلقك جان م اين بحث قاليباف و تعريف هاي بي جايت از او مرا وادار مي كند فكر كنم هك شده اي !!!!
به هر حال در مورد بحث شيرين امپراتوري مهترين امر قبولاندن اين امپراتوري به مردم جهان است كه با جنايتهاي داعش و القاعده درواقع افكار عمومي غرب به ايديولوژي شيعه پناه مي اورد تا خاورميانه را به او بسپارد در لابلاي اخبار مي بينيم كه خطر فرو غلتيدن افغانستان به دامان داعش هم وجود دارد و افغانستان هم چاره اي جز دوباره سر كار اوردن مجاهدان تاجيك و هزاره بخوانيد بازوان امپراتوري پارس در فرمانداري ها ندارد و گرنه اشرف غني پشتون بايد روزي ١٠٠كشته بدهد
در هر حال نضج هر امپراتوري با مقداري درد همراه خواهد بود كه جنگ يمن و سوريه هم اين دردها را به ما نشان مي دهند
پري سا به اميد ريشه كني افراط گرايي در منطقه

Dalghak.Irani گفت...

حرف حساب من این است که بعنوان یک ایرانی در مقابل جامعه ام منفعل نباشم و در حد وسع و فکر خودم در بازی سرنوشت وطنم مشارکت کنم. حالا سؤال من از شما این است که تو برای چه وبگردی می کنی و سر از سیرک من درآورده ای. اگر قرار بر رها کردن این قاتل و مقتول - معلوم نیست کدام قاتل و دیگری مقتول است طبق تعریف تو - بحال خود و نشستن بنظاره است تا خودش راه و بیراهش را برود و به نقطۀ تعادل برسد. پس چرا تو داری تلاش می کنی که وضع طبیعی - کنض یا واکنش من و امثال من - را وادار به حذف کنی. مگر نه اینکه من هم جزوی از همین جامعه هستم و عملم در همان وضع طبیعی باید ارزیابی شود. بنابراین بودن تو در اینجا نقض کنندۀ ادعایت است و تو هم داری کنش و واکنش انجام می دهی برای تأثیر گذاری. درست مثل من. و الا تو باید الان توی مطبت! نشسته باشی و افسردگان انبوه جامعۀ - از ماست که برماست - را مداوا بکنی بی خیال "من چه می کنم" و تلاش برای کشف مرض و درمان من. تازه تو از کجا مطمئنی که اگر تو هیچ تأثیری نداری - به گفتۀ خودت - من با آدرس عوضی ام دارم جامعه را از راه طبیعی منحرف می کنم. چرا من منفی تأثیر گذار هستم و تو آدرس درست بی اثر. یا...هو

شهروند گفت...

چون بحث قاليباف - روحاني پيش آمد ، به خاطر احترام به شعور خودم و رسم جوانمردي ميخواستم چند مورد را اشاره كنم با اجازه جناب دلقك و دوستان ، حقير اصلا رأي ندادم ، روحاني و هفت نفر ديگر هم برايم اهميتي نداشت كه كداميك كارگزار خامنه اي بشوند ، ولي شما مقايسه كنيد رفتار قاليباف را با روحاني در مناظره تلويزيوني ، روحاني يك مسئله امنيت ملي را كه تمام كارگزاران نظام ، از صغير تا كبيرشان روي سركوب شديد دانشجويان اتفاق نظر داشتند ، پيش كشيد ، با ژست مثلا حقوق بشري قاليباف رو مقصر سركوب دانست ، در حاليكه جناب روحاني دبير شوراي امنيت ملي و نماينده خامنه اي بود ، از نظر رتبه سازماني بالاتر از قاليباف به حساب مي آمد ، با مسئوليت بيشتر البته ، در جواب روحاني . قاليباف نجيبانه سكوت كرد آن روز ، به خاطر منافع خودش نخواست اسرار امنيتي را فاش كند ، شايد اين رفتار قاليباف به خاطر روحيه نظامي ايشان باشد البته ،
اما جناب روحاني يك سوء استفاده گر به تمام معناست ، ليست سوء استفاده هاي روحاني در اين مدت را نگاه كنيم به صادق و مدرن بودن قاليباف در مقايسه با ايشان پي ميبريم
١- سوء استفاده تبليغاتي از حصر همراهان جنبش سبز و وعده آزادي زندانيان سياسي
٢- سوء استفاده از پرونده هسته اي . حل و فصل پرونده هسته اي با امريكائيان قبل از روي كارآمدن روحاني توسط خامنه اي شروع شده بود . انتخاب ظريف و ادامه مذاكره و هدايت خامنه اي مي باشد ، روحاني توسط برادرش در جريان گفتگوهاست ، خامنه اي هم دانسته اجازه تبليغات به روحاني مي دهد براي روز مباداي بالا آمدن گندي در روند مذاكرات
٣- اين يكي ديگه خيلي نوبره ، سوء استفاده از نام استاد شجريان در زمان تبليغات ، در حاليكه اين دولت به خودش زحمت بر طرف كردن مشكلات برگزاري كنسرت ايشان را نمي دهد ، درست مثل عدم مطرح كردن حتي يكبار موضوع رفع حصر در شوراي امنيت ملي
از نظر حقير كه تمام حضرات سر و ته يك كرباسن ، سگ زرد برادر شغاله به قول معروف ، ولي اگر كسي دوست دارد مقايسه كند ، بنده سوء استفاده اي از قاليباف از ما عوام نديدم به صورت اعتداليون و اصلاح طلبان
بنده كه يكي مثل قاليباف و رو به روحاني و خاتمي ترجيح ميدم ، چون احساس احمق فرض شدن بهم دست نميده ، اگر اين اين رفتار قاليباف در مقايسه با روحاني ، اسمش صداقت نيست ، پس چيه ؟
موفق و پاينده باشيد

شهروند گفت...

چون بحث قاليباف - روحاني پيش آمد ، به خاطر احترام به شعور خودم و رسم جوانمردي ميخواستم چند مورد را اشاره كنم با اجازه جناب دلقك و دوستان ، حقير اصلا رأي ندادم ، روحاني و هفت نفر ديگر هم برايم اهميتي نداشت كه كداميك كارگزار خامنه اي بشوند ، ولي شما مقايسه كنيد رفتار قاليباف را با روحاني در مناظره تلويزيوني ، روحاني يك مسئله امنيت ملي را كه تمام كارگزاران نظام ، از صغير تا كبيرشان روي سركوب شديد دانشجويان اتفاق نظر داشتند ، پيش كشيد ، با ژست مثلا حقوق بشري قاليباف رو مقصر سركوب دانست ، در حاليكه جناب روحاني دبير شوراي امنيت ملي و نماينده خامنه اي بود ، از نظر رتبه سازماني بالاتر از قاليباف به حساب مي آمد ، با مسئوليت بيشتر البته ، در جواب روحاني . قاليباف نجيبانه سكوت كرد آن روز ، به خاطر منافع خودش نخواست اسرار امنيتي را فاش كند ، شايد اين رفتار قاليباف به خاطر روحيه نظامي ايشان باشد البته ،
اما جناب روحاني يك سوء استفاده گر به تمام معناست ، ليست سوء استفاده هاي روحاني در اين مدت را نگاه كنيم به صادق و مدرن بودن قاليباف در مقايسه با ايشان پي ميبريم
١- سوء استفاده تبليغاتي از حصر همراهان جنبش سبز و وعده آزادي زندانيان سياسي
٢- سوء استفاده از پرونده هسته اي . حل و فصل پرونده هسته اي با امريكائيان قبل از روي كارآمدن روحاني توسط خامنه اي شروع شده بود . انتخاب ظريف و ادامه مذاكره و هدايت خامنه اي مي باشد ، روحاني توسط برادرش در جريان گفتگوهاست ، خامنه اي هم دانسته اجازه تبليغات به روحاني مي دهد براي روز مباداي بالا آمدن گندي در روند مذاكرات
٣- اين يكي ديگه خيلي نوبره ، سوء استفاده از نام استاد شجريان در زمان تبليغات ، در حاليكه اين دولت به خودش زحمت بر طرف كردن مشكلات برگزاري كنسرت ايشان را نمي دهد ، درست مثل عدم مطرح كردن حتي يكبار موضوع رفع حصر در شوراي امنيت ملي
از نظر حقير كه تمام حضرات سر و ته يك كرباسن ، سگ زرد برادر شغاله به قول معروف ، ولي اگر كسي دوست دارد مقايسه كند ، بنده سوء استفاده اي از قاليباف از ما عوام نديدم به صورت اعتداليون و اصلاح طلبان
بنده كه يكي مثل قاليباف و رو به روحاني و خاتمي ترجيح ميدم ، چون احساس احمق فرض شدن بهم دست نميده ، اگر اين اين رفتار قاليباف در مقايسه با روحاني ، اسمش صداقت نيست ، پس چيه ؟
موفق و پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

حزب الله
1- دچار دور هستی برادر و مرتب خودت را نقض می کنی. من از نوشتۀ خودت نقل کرده بودم که گفته بودی ارژنگ دمش بجایی وصل است که چنین دنبۀ پر پیه ای دارد. 2- مگر من مثل شما هستم که نفاق و تقیه و دروغ و کلک برایم حلال باشد در موضع گیری. من لیبرال و مدرن و صادقم و چشم در چشم موضع گیری می کنم برای باورهایم و جزو امام زمانی های "ظهور از راه گسترش فساد" نیستم که مثل پیرمردهای برانداز در انتخابات 84 عمل کنم و رأی به احمدی نژاد را تبلیغ کنم که ایران ویران شود تا در نتیجه آن حکومت روحانیان سقوط کند. زرشک! چون این یک دورویی پفیوزانه است که هدف وسیله را توجیه می کند. پس من می خواستم که از راه قالیباف حکومت به کارآمدی نسبی برسد تا جامعه رشد کند و مناسبات را تحت تأثیر و سلوک خود بهبود بدهد.

3- اظهار نظرت راجع به قالیباف کاملاً همسو با جنست و ادبیات اریجینال حزب اللهی هاست. انقلاب ایران وقتی پیروز شد دنیا تحت تأثیر جدیدترین فلسفه (پست مدرنیسم) بود حتی علاوه بر برخی متفکران مقلد داخلی، قله های فلسفۀ پست مدرن مثل میشل فوکو هم تحت تأثیر قرار گرفتند و از آن حمایت طولانی کردند. اما اشتباه بود و انقلاب متحجر روحانیان پیشا مدرن بود و نه پسا مدرن که فیلسوف ها بیخودی امیدوار بودند. در یک ساده سازی کمی سهل انگارانه قالی باف تفکری در نزدیکی پست مدرن دارد و تلاش می کند بدون تحقیر متحجران؛ بلکه در قالب معنویت پست مدرن بتواند توسعه را عملی کند و تجدد را با تلخیص سنت بمعنا احیاء کند. و در حوزۀ کاریش موفق نسبی بوده است. هر چند می توانم از عملکرد نظامیان در سیاست دفاع کنم در سطح جهان اما نمی خواهم متهم به دفاع از منافع صنفی بشوم. لذا می گویم که قالیباف یک نظامی حرفه ای هم بمعنای متعارف نبوده و اینک هم 19 سال است پرچالش ترین دوحوزۀ اجتماعی و مدنی هر جامعه ای - پلیس و ضهرداری - را با بهترین استاندارد ممکن در این حکومت خراب آباد مدیریتی درخشان کرده است. بی حرف و حدیث قابل اعتنایی. این چوب کشم و به سپاه فروخت و تهران را به برج سازها بخشید و این مهملات ساختۀ مغزهای مریض و معیوب است و بدون سند و مدرک و متکی بر اظهار نظر کارشناسانۀ اجماع متخصصان در آن حوزه است و اعتباری ندارد. بحث قالیباف را من شروع نکردم ولی من تمام می کنم. والسلام. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک در مورد ارژنگ من هیچگاه نگفتم او از جایی رانت اطلاعاتی دارد ولی اخبار را از منابعی میخواند که تمیز است و در آن غش نیست و الوده نشده است چرا تحلیل رشید او را بر نکشم که نظر بنده حقیر به نظر ارژنگ نه نزدیک تر بلکه منطبق است در بعضی نکات کلیدی من چون کلا قبیله گرا نیستم لذا سعی میکنم خودم را از حسادت برهانم با تاکید بر هیچکس بودن خویش از کامنت ارزششمندش به وجد بیایم همچون کسی که شعر زیبا میشنود و تنها از سر شوق به بهی کردم و آفرینی گفتم

مانی جان در یک سیستم سرمایه داری از نوع مترقی تمام عناصر جامعه فعال خواهند بود و اتفاقا چپها بهترین و پر بازده ترین خدمات را میتوانند به خلق خود بکنند .

حزب الله

ناشناس گفت...

ارژنگ
دلقک از توضیحاتت ممنون. من فکر می کنم حتی فرض محالت در مورد روحانی اگر درست باشد، هنوز روی همان اساس تحلیل میکنی که گویا در دوره جنگ سرد بسر می بریم. اگر به خاورمیانه و ایران مخصوصا از چندین دهه قبل نگاه کنیم، حتی شاه نتوانست در جریان بحران اقتصادی سال 55 اش، به جذب سرمایه موفق شود. متاسفانه کسانی که عینک ضد کمونیستی زده بودند، با پند تشکیل حزب رستاخیز و سرکوب همه به غیر از مساجد( برای تشکیل کمربند سبز و به دلیل همان ضد کمونیست بودن)، راه را برای قدرت گیری جمهوری اسلامی باز کردند. به ترکیه نگاهی بینداز. پس از کلی بازی با کارت آتاتورک، به اتحادیه اروپا راهش ندادند که سهل است ، پاپ هم با اعلام ژنوساید ارمنی ها توسط دولت عثمانی ( ترکیه) میخی بر تابوت ورود ترکیه به اروپا زد. به سایت صندوق بین المللی پول رجوعت می دهم که ترکیه بجز اسراییل قادر نبوده است دست به جذب سرمایه غرب بزند و اگر شانس نداشت که در شکافهای منطقه بازی کند، امروز وضعش بمراتب بدتر از این بود. سیستم سرمایه داری و بحران عظیم آن، وقتی فرصتهایی مثل فیلیپین و هند و ... باشد، دیوانه نیست که در منطقه ای پر خطر مثل خاورمیانه سرمایه گذاری کند. به همین دلیل نیز گرایش لیبرالی روحانی( اگر این فرض شما را قبول کنیم)، نمی تواند در میان مافیای حاکم بر ایران جای پای محکمی داشته باشد. اینرا سلطنت طلبان نیز فهمیده اند. شما را رجوع می دهم به دسته ای از اینان در زمان احمدی نژاد که به اسم فرزندان کوروش سایت زده بودند و از مشایی دفاع می کردند، تا اینکه با روی کار آمدن روحانی، سایت را بسته و به رهبر پیوستند. این آرزوهای شما با واقعیتهای فعلی نظم سرمایه نمیخورد. از همه مهمتر، به کنفرانس کشورهای آمریکای شمالی نگاهی بینداز. ملاقات اوباما با کاسترو در اصل به معنای این است که آمریکای لاتین قرار است آلترناتیو بعد چین برای سرمایه آمریکایی بشود نه خاورمیانه. در مورد عقب نشینی رفسنجانی شما را رجوع می دهم به گفته های سابق اش که گفته بود سوریه و لبنان و غیره فقط برای ما خرج دارد و بهتر است با نزدیک شدن با عربستان و با استفاده از نفوذ وی به غرب نزدیک شویم تا موضع فعلی اش که کاملا به اتوریته نظامیان و جاه طلبی های آنان برای تحمیل خود به غرب از طریق بسط نفوذ منطقه ای تن داده است. بهر صورت من فکر می کنم در ایران بدون یک جنبش چپ رادیکال، یک جنبشی که بتواند رفاه مردم را در برنامه خود داشته باشد و مبارزه ای رادیکال با مذهب و خصوصا اسلام سیاسی داشته باشد، نیروی دیگری قادر باشد شرایط جلب سرمایه غرب را در ایران فراهم کند. خاورمیانه به طور عموم و ایران بخصوص برای سالهای سال از چرخش سرمایه غرب بدور خواهد بود مگر اینکه دست به یک رنسانس اجتماعی مثل اروپا بزند و با اسلام سیاسی تصفیه حساب کند. اگر نه مافیای روسیه و چین و صندوق های انان خواهند بود که به قدرت گیری یک مافیای نظامی در ایران و بسط باز هم بیشتر دیکتاتوری مخوف این مافیا و نرخ سودهای بالا و دستمزدهای پایین ادامه خواهند داد. به نظر من شما برای نشان دادن رشد لیبرالیزم در مافیای حاکم، بایستی زمینه های این لیبرالیزم را که چشم انداز سرمایه غرب است رانشان دهید که به نظر من چنین چشم اندازی نیست.

ناشناس گفت...

ارژنگ صحبت هایت را تا حدی قبول دارم ولی بهترین اپشن واقع گرایانه برای ایران سبدی از روابط با کشورهای مختلف است . و ایران باید با کارتهای مختلف بازی بکند تا ۲۰۲۵میلادی که چین از لحاظ تولید ناخالص ملی از امریکا جلو میزند و امریکا عملا ابرقدرت نخواهد بود دور بعدی ریاست جمهوری هم دموکراتها هستند و اگر هم جمهوری خواهان بیایند در حد شعار و در عملکرد مشی سقوط اهسته هست .در این دهسال باید به انباشت سرمایه و ورود تکنولوژی روی اورد . پول بسیار زیادی در چین وجود دارد که میشود فایننس پروژه های خوبی باشد ولی اجرا با پیمانکار داخلی باشد ولی در صنعت توریسم و هتل سازی میتوانند مستقیم مشارکت کنند . لذا در دوره ای که کلا دولتها ی مدرن روز بروز مستاصل تر میشوند جنبش های رادیکال مخربتر خواهند بود .
حزب الله

ناشناس گفت...

میگم حزب الله ، فکر کنم که همین امثال تو هستند که به رجل سیاسی !!! مملکت مشاوره می دهند که هر روز از یک چاله در می آییم و تووی یک چاله دیگر می افتیم . این مهملآت رو از کدوم خراب شده ای پیدا میکنی تو ؟ هر اراجیفی که تووی نت دیدی که حرف حساب نیست ، این افکار دائی جان ناپلئونی رو ازسرت بیرون کن ، خواهی دید که زندگی شیرین تر و سه بعدی تر میشود. اینجا دیگه واقعآ داره شکل سیرک میگیره به خودش ، مخم داره سوت میکشه.

پراگماتیست گفت...

با درود بر تیمسار ایرانی و تایید سخنانشان خطاب به اینجانب

جمهوری اسلامی اگرچه در زمینه نظامی در منطقه خاورمیانه قدرتمند است به دلیل ابتلا به ضعف مفرط فرهنگی عملا بازیچه دست غرب و ایالات متحده و حتی ترکیه هست و خواهد بود. این ضعف از آنجا ناشی می شود که سبک زندگی اسلامی ترویج شده از طرف حکومت (یا همان سبک زندگی بدوی بیابانی) صرفا برای مردم کم سواد و گرفتار و کم بهره از زیرساختهای مدرن مناسب است و مورد پذیرش طبقه متوسط و مرفه جامعه چه ایران و چه خاورمیانه قرار نمی گیرد. به همین دلیل با وجود برتری میدانی جمهوری اسلامی در زمینه امنیتی نظامی، عملا ترکیه آقای خاورمیانه است. اردوغان همان گونه که تیمسار ایرانی در یکی دو سال پیش زمان مرسی نوشته بود توانسته است به قدرت اول منطقه تبدیل شود که البته این قدرت در زمینه فرهنگی نمود دارد.

اکنون نه تنها سریال های ترک و کالاهای ترک به خصوص در زمینه مد و لباس در ایران بازار را قبضه کرده است که از نظر توریستی نیز ترکیه موفق شده است "عتبات عالیات" نوین بنا کند و شهر "مقدس" آنتالیا را به مقصد محبوب زوار ایرانی و خاورمیانه ای تبدیل گرداند.

جمهوری اسلامی به دلیل ضعف مفرط فرهنگی توانایی پاسخگویی به نیازهای مردمان به خصوص جوانان و زنان و به خصوص طبقه متوسط و مرفه خود را ندارد و صرفا در زمینه تخریب کشورهای اسلامی و ایجاد جنگهای فرقه ای ابرقدرت منطقه ایست. هیچ چشم اندازی برای تغییر این وضعیت وجود ندارد مگر این که براندازی نرم چه در قالب استحاله چه در قالبهای دیگر صورت پذیرد. بقیه ادعاها در مورد جایگاه "والا"ی جمهوری اسلامی در منطقه صرفا تبلیغات حکومتیست و ما به ازای بیرونی ندارد، اگرچه تلاش بسیار می شود که کلاغ اقتدار در زمینه جنگهای حیدری نعمتی را به جای گنجشک اقتدار واقعی به فروش برسانند.

ناشناس گفت...

در مورد تركيه و نفوذ فرهنگي اش البته در حد سريالهاي ابدوغ خياري شكي نيست ولي به نظرم دولت مستعجل است نفوذ نظامي ايران اتفاقا با ابزار الات نظامي نيست چون چهار تا اهن پاره روسي و هواپيماهاي اسقاطي جنگ جهاني دوم كه برتري نظامي براي ايران نياورده است علاقه اقليت شيعه و ايراني تبار از كرد و زازا و تاجيك نفوذ فرهنگي براي ايران اورده است و اين لزوما به معني نفوذ جمهوري اسلامي نيست
سياستهاي جمهوري اسلامي برايندي از تفكر حوزه علميه و علاقه مردم است كه هر از چند گاهي يكي بر ديگري مي چربد سياست گزاران ايران از دوران شاه با جشن هاي ٢٥٠٠ساله اش تا خامنه اي همگي به بازگرداندن برتري اقتصادي سياسي نظامي و فرهنگي ايران به شكوه گذشته فكر مي كنند مهم نيست كه الان كراوات ندارند مهم اين است كه با همين دو من ريش هم مثل همان كراواتي دوران شاه مي انديشند
انصافا با وجود تحريم كمرشكني كه بر ايران تحميل شد و مشكلات ديگر ايران در زمينه بسط نفوذ خود در عراق و افغانستان و لبنان كامياب بود و اگر بلاي اسماني داعش نبود كه البته توسط تركيه ي با فرهنگ حمايت مي شود اين بسط مي توانست گستردگي و ژرفاي خود را هم بيافزايد
پري سا

پراگماتیست گفت...

فرهنگ بدوی بیابانی جمهوری اسلامی چنان از مردم ایران فاصله دارد که مردم سریالهای آبدوخیاری ترکیه را بر محصولات فرهنگی آن ترجیح می دهند. اقتدار رسانه ای ترکیه در ایران چنان گستردهاست که اقتصاد و مد و شیوه پوشش و غیره را نیز تحت تاثیر قرار داده است. از نمونه های تاثیر عمیق سریالهای آبدوخیاری ترکیه بر ایران فروش کالاهاییست با نامهای چهره های محبوب این سریالها.

نمونه تبلیغات کالاهای متاثر از سریالهای ترکیه در ایران:

عطر خرم سلطان رسید
برنج خرم سلطان شصت و پنج هزار تومان

مشکل اینجاست که فرهنگ در جمهوری اسلامی چنان سقوط کرده که اکنون ترکیه به دروازه مدرنیته در ایران تبدیل شده است و سالهاست که مد و رنگ مد و آرایش ایران تحت تاثیر ترکیه است. (نمونه: ابرو شیطونی)

"به نظرم دولت مستعجل است" بدون هرگونه مستندات مشخص نوشته شده و صرفا بیان آرزو یا خواست نویسنده است که با واقعیات بیرونی تطبیق نمی کند.

سیاست های جمهوری اسلامی هیچ ارتباطی با خواست مردم ندارد. البته حکومت تلاش می کند آنچه می خواهد را به عنوان خواست مردم جلوه دهد. اگر جمهوری اسلامی به خواست مردم توجه می کرد این شکاف گسترده میان مردم و نظام به وجود نمی آمد.

در پایان بیافزایم که ظهور داعش و غیره نتیجه مستقیم مقاومت اهل سنت در مقابل نفوذ شیعه است و شیعه ابدا در تسلط بر اهل سنت موفق نخواهد بود و حقایق میدانی این موضوع را تایید نمی کند. اهل سنت از هویت خود دفاع می کند ولو با ظهور بدتر از داعش. و این نتیجه مستقیم سیاستهای فرقه ای اجمهوری اسلامی ایران است که تخصص بی رقیبی در تخریب کشورهای اسلامی دارد و در این زمینه اسراییل باید نزد آن شاگردی کند.

ناشناس گفت...

همش توهم
بخاطر نبودن در ایران نمیتوانی درست تحلیل کنید .