۱۳۹۳ اسفند ۷, پنجشنبه

با آتش زدن ناگزیر ماکت نماد قدرت نظامی امریکا توسط سپاه؛ توافق هسته ای قطعی شد!



مقدمه: چه زود و با مزه شاهد از غیب رسید و هیولای ماکت ناو امریکایی سپاه خودش را آتش زد مثل امپراطوری حزب الله که عنقریب همان خواهد کرد که سپاه کرد و خودش را آتش خواهد زد. از من خواسته اید - و لابد انتظار درستی هم است از یک افسر ارشد سابق - که حرفی راجع به تمرین محدود یگان هایی از سپاه در حوزۀ خلیج فارس و دریای عمان داشته باشم. لذا با اکراه - بخاطر عدم اهمیت موضوع - مواردی را یادآوری می کنم.

1- همانطور که گفتم عملیات تمرینی محدودی که سپاه پاسداران انجام داد نام مانور نظامی نمی پذیرد. زیرا مانور نظامی به عملیاتی گفته می شود که یا کلیۀ نیروهای مسلح کلی یک کشور انجام می دهند و یا چندین ارتش کشورهای هم پیمان با هم برگزار می کنند. که اولی را مانور ملی و دومی را مانور مشترک نام می دهند. بدیهی است که مهمترین منظورها از مانور نظامی در هر دو شق بالا گفته ام عبارتند ازالف- ایجاد هماهنگی بین نیروهای مختلف ملی اعم از زمینی و هوایی و دریایی در مانور نظامی داخلی و هم پیمان در مانور نظامی مشترک منطقه ای یا جهانی. ب- آزمایش عملی سلاح های جدیداً تحویل شده به نیروها و ارتش های مشارکت کننده در مانور. پ- بالا بردن مهارت های آموزشی و عملیانتی و روحیۀ پرسنل با شرکت دادن شان در یک عملیات شبیه جنگ واقعی. ت- برای تبلیغات بازدارنده و اخطار آمیز به کشور یا نیروهای متخاصم بالقوه و نهایتاً ث- برای جلب اعتماد فرمانده کل قوا و اختیاردار جنگ و صلح و کسب پشتیبانی ملی. و بهمین خاطر هم است که معمولاً مانورها ناگهانی و بی خبر اتفاق نمی افتد و نیروهای عمل کننده ماه ها قبل از مانور تبلیغات مختلفی را شروع و انجام می دهند تا بیشترین توجه لازم را چه از نظر تحدید دشمن و چه از جنبۀ جلب توجه ملی بدست بیاورند.

2- در عملیاتی که سپاه انجام داد هیچکدام از مؤلفه های پیش گفته حضور نداشت. زیرا عملیاتی بدون اعلام و تبلیغ قبلی و برنامه ریزی نشده بود. ثانیاً هیچ نیروی ملی دیگر اعم از نیروهای ارتش و ... - حتی کل تنوع نیروهای در اختیار سپاه اعم از دریایی و هوایی و زمینی و بسیج - شرکت نداشتند. و لاجرم به هیچ نوع پیشرفتی در هماهنگی بین نیروهای عمل کننده برای روز مبادا و صحنۀ واقعی جنگ منجر نبود. ضمن اینکه هیچ نوع سلاح جدیدی که قبلاً مورد بهره برداری تاکتیکی قرار نگرفته باشد رونمایی نشد. طرفه اینکه تنها عامل در دسترس (حضور فیزیکی و مشاهدۀ مانور در صحنه از سوی آیت الله خامنه ای) که می توانست به این آتش بازی اهمیت نسبی - البته تبلیغاتی - مانور بدهد نیز اهمیتی به این مانور نداده بود. جالب است که تنها مقام سیاسی حاضر در صحنۀ مانور علی لاریجانی سخنگوی پارلمان جمهوری اسلامی بود که نوعی مضحکه کردن این عملیات هم بود. زیرا سخنگوی پارلمان های کشورها دقیقاً دورترین مقامات سیاسی ممکن برای چنین کارزارهای نظامی هستند و تاریخ مدرن حتی یک نمونه هم ثبت نکرده که سخنگوی پارلمانی بعنوان شخصیت اول سیاسی حاضر در مانور نظامی بوده باشد.

ب- اما ماجرا چیست؟

3- اول بگذارید ذائقه تان را شیرین کنم با این مثل که: "خالی بند اول گفت: ما یک طویله ای داریم که اگر گاو ماده ای در ورودیش آبستن شود قبل از رسیدن به انتهای طویله گوساله اش را بدنیا می آورد. خالی بند دوم گفت: اینکه چیزی نیست ما یک چوب بلندی داریم که شبها با آن ستاره های آسمان را جابجا می کنیم. خالی بند اول پاسخ داد که خالی نبند اگر راست می گویی بگو میله ای به این بلندی را کجا نگاه می دارید. و خالی بند دوم پاسخ داد که می گذاریم توی طویلۀ شما.
ماجرا اما بر می گردد به چندین سال پیش که سپاه شروع کرد به ساختن این هیولای ماکت ناو امریکایی. هیولا ساخته می شد و جلو می رفت اما سیاست جلو نمی رفت و دلار هر روز کم و کمتر می شد. تا جائیکه بیشتر از چندین سال متوالی شد که نیروهای نظامی ایران اعم از سپاه و ارتش نتوانسته اند مانوری برنامه ریزی شده و تقویم شده در برنامه هایشان را اجرا کنند. در طرف دیگر اما با صرف میلیون ها دلار هیولا ساخته شده بود و قابل توقف و تخریب نبود - چون تخریبش بهمان اندازۀ ساختش نیرو و هزینه می بُرد که نبود و روحیۀ حزب اللهی ها و سازندگانش را هم تخریب می کرد.  در سوی سوم ماجرا اما مذاکرات هسته ای در حال پایان بود و توافق بسیار محتمل و نزدیک. بنابراین عمر هیولا هم به آخرین دقایقش رسیده بود. زیرا نمی شد که با امریکا توافق نامه امضاء کنند و بعد هم روی این هیولای مقوایی مانور نظامی بدهند. پس تنها یک راه حل مانده بود آن هم آتش زدن و نابود کردن هرچه سریعتر نماد دشمنی و جنگ دیروز بود که حالا داشت مزاحم تسلیم و آتش بس امروز می شد.

4- در چنین حالت آچمزی بود که سپاه خامنه ای را متقاعد کرده که به بهانۀ مانور و جایگزین مانورهای انجام نشده بخاطر بی پولی های اخیر؛ هیولا را بگذارد روی آب و بفرستدش به قعر دریا تا هم روحیه ای به ساده اندیشان هوادار داده باشد و هم کردیتی به بلاتکلیفی خامنه ای تا همچنان بتواند خودش را مخالوافق - ترکیبی از مخالف و موافق - توافق عنقریب نشان بدهد و از پذیرش مسئولیت شکست هسته ای برائت بجوید. این تمرین بی ارزش نظامی البته گزینۀ خوبی نبود در وانفسای نفس کش طلبی های اسرائیل و محافظه کاران امریکایی. زیرا آنان این تمرین ناچار را طلیعۀ "امپراطوری شیعه در حال آمدن است" توی بوق خواهند کرد و هرچه هم که عقلا فریاد بزنند که آتش زدن یک تیکه چوب و مقوای بزرگ روی دریا چه اهمیتی دارد گوش نخواهند داد. از این نظر حرکت سپاه بضرر دیپلماسی - البته خیلی کم - روحانی و ظریف خواهد بود در میز مذاکره. اما همانطور که گفتم این گزینۀ "آتش زدن نماد هیولای دشمنی دیروز" تنها و تنها راه خلاص شدن از دست آن بود. و اگر انجام نمی شد روی دست خامنه ای و سپاه باد می کرد و طویله ای هم نبود که بتوان چنین هیولایی را در آن جا داد و نگاه داشت. و کلام نهایی اینکه هدف از بین بردن این هیولا بود بهر طریق؛ و بقیۀ پیرایه هایی که همراه کرده اند با آن مثل برخی تحرکات دریایی سپاه یا چند بدو بایست از سوی نیروی زمینی سپاه در جاسک و غیره برای طبیعی جلوه دادن و مشروعیت بخشی به آن جهت تابلو نشدن این آتش زنگی در نزد ما زندگی خواهان بود. و الا امپراطور حزب الله و امپراطوریس پری سا بعلاوۀ حسین شریعتمداری و سردار نقدی و بقیۀ بنیادگرایان کربلایی و آریایی - پیوندشان مبارک - کماکان در راه افغانستان و سوریه خواهند ماند برای تمدن پست مدرن در حال تکوین با طالبان و داعش. البته که میلیون ها دلار هزینۀ ماکت بیهوده خیلی ارزانتر از هزینۀ میلیاردها دلاری امپراطوری شیعه بود. اما از سرنوشت گریزی نیست و بزودی آن میلیاردها هم خاکستر خواهد شد. یا...هو

۱۶۳ نظر:

ناشناس گفت...

آفتاب آمد دلیل آفتاب خوب از این رییس قبیله که صحه گذاشت به این طلیعه صبح حالا سوته دلان جمع شوند و گل اندود نمایند شیشه و آبگینه را چو گویی شب است به حقیقت رخ یار دیشب در ماه عیان بود .
حزب الله

Fire گفت...

گزارش کامل رویترز از امپراتوری مالی علی خامنه‌ای

http://www.dw.de/گزارش-کامل-رویترز-از-امپراتوری-مالی-علی-خامنهای-رهبر-جمهوری-اسلامی-در-سه-قسمت/a-17221448

منشی گروهان گفت...

باحال بود دستت درد نکنه

ناشناس گفت...

تیمسار جان تحلیل به جا و به وقتی بود از این لحاظ که شما نظامی هستی و این یک رویداد نظامی بود که البته همزمانی اش با مذاکرات سیاسی هسته ای فرصت خوبی فراهم کرد برای یک تحلیل نظامی-سیاسی.
به قول شما آتش زدن این ماکت اطمینان 100 درصد به ناظرین داد که توافق انجام شده است. الان دیگه بعد از چند دهه از گذشت عمر این حکومت همه می دونن که هارت و پورت اضافی و نفس کش طلبیدن حکومت نشانه ی تسلیم و تمنای ترحم آن هست. همیشه حکومت از شلوغ بازی و نمایش جهت پوشاندن و پنهان کردن عقب نشینی ها و تسلیم شدن هایش استفاده کرده.
اما چطور شد که بعد از مدتها پیشرفت کند مذاکرات (و در واقع عدم پیشرفت مذاکرات) و بعد از تهدید و شرط و شروط گذاشتن خامنه ای طی سخنرانی اخیرش ناگهان خبر از توافق هسته ای رسید در حدی که معاون رئیس جمهور ایران علنا و رسما گفت: مقید هستیم تا 11 فروردین توافق هسته ای را انجام دهیم!
حدسم این هست که علت پیشرفت سریع مذاکرات تهدید متقابل آمریکا به خروج از مذاکرات بود پس از اینکه احساس کردن خامنه ای ممکنه دبه دربیاره! این هشدار آمریکا در واقع مستقیما خطابش به خامنه ای بود و بسیار هم کارساز بود و بلافاصله بعد از این تهدید ظریف احتمالا با نهایت شوق! به دیدار جان کری شتافت و بلافاصله بعد از این دیدار خبرهای توافق در همه ی خبرگزاری ها منتشر شد.
اتفاق مهم دیگر درز پیدا کردن اسناد اطلاعاتی مربوط به ارزیابی هسته ای سازمان جاسوسی اسراییل در رابطه با ایران بود که اتفاق بسیار جالبی هست از این نظر که برای اولین بار حداقل تا جایی که من یادم میاد اطلاعات محرمانه از یکی از قوی ترین سازمان های جاسوسی دنیا درز پیدا می کند. این کار نمی تونه کار چند تا دزد ساده باشه و فقط سازمان اطلاعاتی ای قوی تر از موساد میتونه همچین کاری بکنه یا اینکه خود موساد به دلایلی اینکار رو کرده باشه که احتمالش خیلی ضعیفه. به نظرم تنها آمریکا می تونسته اینکارو در پاسخ به لو دادن های پیاپی اطلاعات مذاکرات هسته ای توسط اسراییلی ها انجام داده باشه.
آمریکا در طول تاریخ روابطش با اسراییل هیچگاه اینگونه مستقل عمل نکرده بود و این رفتار آمریکا کاملا برخلاف نظریات توهم توطئه ای بود که آمریکا رو چیزی بیش از یک کشور دست و پا بسته ی تحت کنترل صهیونیست ها معرفی نمی کرد.

وندتا

ناشناس گفت...

برام جالب بود که از یه دیدگاه کاملا متفاوت موضوع تحلیل کردی. چون برام عجیب بود چه معنی داره که یه ماکت به اون بزرگی رو به حالت بی دفاع غرق کنن.

ناشناس گفت...

با منطق جور در نمی اید که سپاه تنها بخاطر خلاص شدن از شر لاشه یک ماکت این رزمایش تحریک آمیز را انجام داده باشد.

ناشناس گفت...

جناب دلقك گرچه به نظر مي رسد كامنت قبلي من مورد تاييد شما قرار نگرفت ولي به هر حال دوست دارم خدمت دوستان عرض كنم هزينه هاي ما براي اين امپراتوري از زمان شاه اغاز شده و اين هزينه كردها كوتاه مدت نبوده اند از زماني كه پيش مرگهاي كرد در ايران اموزش مي ديدند يا همان زمان كه شاه نيرو به عمان مي فرستاد اين هزينه ها اغاز شدند در زمان جنگ افغانستان مجاهدين افغان يك پايشان در مشهد بود يك پايشان در پيشاور مجلس اعلاي عراق در قم و تهران با هزينه ي ايران در حال تشكيل جلسات بود و شيعيان رانده شده بحريني و عربستاني همه در ايران زندگي مي كردند و به نوعي ايراني شده بودند با ورود اين افراد به عراق و افغانستان سبك زندگي ايراني و روياي ايراني امپراتوري ايران در اين كشورها شروع به باليدن كرد و عدم وجود امنيت در اين كشورها نياز انان به كشور پشتيبان را بارزتر كرد
من واقعا نمي دانم مشكل دوستان چيست ؟ايا شما از اينكه دختر افغان مانتوي ايراني بپوشد و با سبك ايراني زندگي كند ناراحت مي شويد ؟؟ايا از اينكه عراقي ها با ديدن سبك زندگي ايراني در مشعد و قم و تهران خود را به ما شبيه تر كنند دلخوريد ؟ايا اگر اين سبك زندگي در دو كشور همسايه ي ايران گسترش يابد امنيت در خاور ميانه حاكم نمي شود ؟؟؟؟
همه امپراتوري هاي با نياز به وجود امده اند و نه از سر خوشي و رفاه هيچ قومي كه در پر قو پرورش يافته باشد امپراتوري نمي سازد و نياز امروز ما در اين منطقه امنيت است و تا امنيت نباشد ان دوستاني كه به دنبال رفاهند هم نمي توانند به وضعيت پايدار اقتصادي و رفاه دست يابند پس براي رفع اين نياز در خلا امنيتي كه با خروج امريكا به وجود امده است ايران بايد پا پيش بگذارد وگرنه فردا تركيه و عربستان كه حداكثر محصولات نواورانه شان در زمينه ي امنيت داعش و طالبان است منطقه را به اشوب كشيده و ما را از نان خوردن مي اندازند
پري سا با يادي از زندانيان پان ايرانيست به ويژه ابولفضل عابديني

ناشناس گفت...

سلام
مثل همیشه دید متفاوت شما جالب بود. خودم فکر میکردم احتمالا این حرکت به منظور دهن کجی به مذاکره کننده ها بوده باشه. به هرحال یه فاکنوری رو هیچوقت نباید فراموش کرد و اونم اینه که عقل توی کله این جماعت نیست و هیچوقت به موقع اقدامی رو انجام نمیدن. اگر هم تسلیم بشن در بدترین زمان از نظر گرفتن حداقل امتیازاته مثل زمان قطعنامه 598
ارادتمند-یزد

آرسین گفت...

تیمسار، در ذهن شما علت اولیه ساخت چنین شناوری چه بوده؟

به نظر من از ابتدا برای همین روز مبادا طراحی کرده بودند، نوعی ضرب شصت با تفکر سپاهی!

ناشناس گفت...

عجب.عجب

ناشناس گفت...

یعنی دمت گرم تیمسار! بقول بچه ها دم دمونت! زدی به قلب حادثه. سلمنا! مانی

خسروی گفت...

باسپاس از دلقک و تحسین ریزبینی هایش؛ سیرک نشینان محترم لطفاً نگذارند بحث مثل پست قبل منحرف شود.

ناشناس گفت...

حمله به ماکت ناو هواپیمابر نیمیتز در راستای همان چیزی به وقوع پیوست که مدتی پیش یکی از فرماندهان سپاه عنوان کرد: وظیفه سپاه تولید قدرت برای رهبر نظام و دولت جمهوری اسلامیست.

سپاه قصد داشت با این اقدام "پوشالی" بودن اقتدار نظامی آمریکا را به نمایش بگذارد. با این حال آنچه در عمل اتفاق افتاد و واکنش های بین المللی به آن اینجانب را به این نتیجه رساند که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی وظیفه تولید لبخند برای جامعه جهانی را نیز بر عهده گرفته است.

2. نیروهای مسلح چمهوری اسلامی و به طور مشخص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کوچکترین شانسی در رویارویی نظامی با ایالات متحده (و کم و بیش اسراییل) ندارند. همه آنچه اینها در سازوبرگ نظامی به آن دلبسته اند وفور شمار موشک های پرتابی به سمت هدف واحد (ناو هواپیمابر نیمیتز آمریکا یا نیروگاه اتمی دیمونا اسراییل) است. پاسخ نظامی ایالات متحده به این تاکتیک، دیوار سربی است که هزاران هدف را همزمان با رگبار گلوله های ضد موشک کوچک محو و نابود می سازد. نهایت برد نظامی جمهوری اسلامی وارد کردن تلفات و خسارات به نیروهای مسلح ایالات متحده و افزایش هزینه درگیری برای طرف مقابل در نبرد نظامی و ایجاد بازدارندگی حداقلیست. در حالی که می باید پاسخ دردناک و در صورت لزوم به قرن نوزدهم برگرداننده ایالات متحده را تحمل کند.

3. در همین حال نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و به طور مشخص نیروی قدس به دلیل سوابق متعدد رزمی و همچنین انگیزه بالای حاصل از ایدئولوژی، در جنگ با کشورهای منطقه از برتری عملیاتی برخوردارند. توافق هسته ای به دلیل رفع نسبی فشارهای مالی و غیرمالی، دست جمهوری اسلامی را در نزاع های منطقه ای باز می کند و وضعیت منطقه را در جهت خواستهای مقامات جمهوری اسلامی تغییر می دهد. اوباما چندی پیش در سخنان خود به ایران گفت که در زمینه هسته ای عقب نشینی کند و در عوض در منطقه خاورمیانه مجاز به پیش رویست.

این البته کابوس عربستان است که می داند جمهوری اسلامی در این حالت مستقیم و غیرمستقیم آن را تحت فشار قرار خواهد داد. غیر از پاکستان اتمی و ترکیه عضو ناتو، چه سنگ جمهوری اسلامی به سر کشورهای منطقه بخورد چه سر کشورهای منطقه به سنگ جمهوری اسلامی، در هر دو صورت شاهد خونریزی خواهیم بود.

این وضعیت را هرچه بنامیم چه امپراتوری پارس، چه رشد سرطان جمهوری اسلامی، آینده نزدیک خاورمیانه را در صورت توافق هسته ای رقم خواهد زد.

پراگماتیست

Dalghak.Irani گفت...

چند نکتۀ تکراری:
من از مهمترین دلیل یا علت تامه می نویسم همیشه و منظورم دخالت نداشتن ده ها دلیل و علت فرعی دیگر در موضوعات نیست. در این رزمایش هم علت اصلی بسر رسیدن عمر سیاسی این ماکت بود و الا هر بیننده و هر مجری و هر دوست و دشمنی می تواند عکس خودش را در این آب های زلال! خلیج فارس منعکس ببیند و درست هم است. هم ضد امریکا را تسکین می دهد و هم سازنده و هم نوازنده و هم عکاس و هم نجار را و هر کسی نتیجۀ خودش را می گیرد و درست هم است. آنچه که درست ترین و درشت ترین است در این میان را هم عقل معین می کند و دانش. چرا الان و چرا اینقدر حقیر!؟

اما به این بهانه بگذارید یک اصل کلی را بشما بگویم که راز ماندگاری جمهوری اسلامی اولاً و رمز موفقیت رهبری خامنه ای ثانیاً است. می دانید که سینما گران به پایان بندی فیلم ها خیلی علاقه مندند و فیلم ها بر مبنای همین پایان بندی ها مثل پایان خوش و پایان اخلاقی و تلخ و شیرین و ... هم شناخته و هم ارزیابی و هم نمره می گیرند. یکی از محبوب ترین و روشنفکرترین این پایان بندی ها "پایان بندی باز" است. و آن پایان فیلم هایی است که بیننده را بهیچ قطعیتی و داوری محکم و مستدلی نمی رساند و به بیننده اجازه می دهد فیلم را با ذهن خودش حمل کند و پایانی را که خودش دوست دارد به فیلم بدهد. بحث مفصلی است موضوع هرمنوتیک و مرگ مؤلف و این بحث های ادبی و هنری که قصد آن ندارم. می خواهم عرض بکنم که عامل اصلی دوام و بقای جمهوری اسلامی همین عنصر پایان باز است و جمهوری اسلامی هیچ کاری را طوری انجام نمی دهد که ناظر بیرونی بتواند داوری بکند که منظور جمهوری اسلامی از فلان سیاست و حرکت چه بود و چیست. در حالیکه اتفاقاً سیاست عرصۀ قطعیت هاست و تصمیمات سیاسی باید چنان قطعی و ساده شده و عامه فهم باشد که مردم بتوانند زندگی شان را سازمان بدهند. اگر می بینید ما هر کدام مثل فیل مولوی از یک دید و زاویه و متضاد با هم و در تقابل با هم و سردرگم و بلاتکلیف و متفرق و ... هستیم. دلیلش فقط عملکرد پایان باز جمهوری اسلامی است و نه فهم متفاوت ما از واقعیت و حقیقت. در مورد اخیر هم قاعدۀ اصلی پابرجاست و فقط خود خدا می داند که انگیزۀ این همه حرکات غیر قابل اندازه گیری با عقل در نزد جمهوری اسلامی چیست. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...



2- من یک بار دیگر می گویم که کامنتی را حذف نمی کنم و اگر بوی بسیار شدید توهین جمعی و رکاکت بدوی ندهند کاری به نوع تفکر طرف ندارم. این موارد هم بسیار بندرت اتفاق می افتد و مطمئن باشید که هر آنچه می فرستید من در اولین فرصت سرزدنم به وبلاگ منتشر می کنم. مگر در برخی موارد نادر که کامنت شما رفته باشد به اسپم و من با تأخیر متوجه بشوم. که در آن حالت هم انتشارش حتمی است و ممکن است من همواره به بخش اسپم سر نزنم و کمی با تأخیر منتشر شود. خلاصه اینکه کسی پیدا نشود که گاهی هم بنویسد که گویا "کامنت مرا نپسنیدید و تأیید نکردید و اما ...باز بنویسد ..." چون یواش یواش اینهم می شود نوعی ابزار جلب توجه اضافی که "حالا ببین طرف چه نکتۀ نغز و درست بهدف را گفته بوده که دلقک تأییدش نکرده و از این حرف ها. بغداد خودتان را ابتدا چک کنید اگر کامنت تان منتشر نشد. فرستنده را چک کنید به گیرنده ها دست نزنید.

3- نکتۀ آخر هم راجع به غرق کردن ماکت و دوستی که پرسیده بود از این همه هزینه و بدون دفاع غرق کردن.
این قبیل هدف سازی ها در مانورهای نظامی مرسوم است و بیشتر جهت اندازه گیری و نشا دادن دقت سلاح های تهاجمی استفاده می شود. اما معمولاً از خار و خاشاک و ساختمان ویرانه و قایق شکسته و کشتی غرق شده و چیزهای کاملاً بی ارزش استفاده می شود برای هدف گذاری در مسیر مأموریت هوایماها و توپ و تانک ها و روحیه بخش هم است حتی فیلمبرداری و نشان دادنش که سلاح قابل رؤیت و تعقیب (هواپیما با خلبان قابل لمس برای بیننده) با مانور و ابهت به هدف نزدیک . آن را منهدم می کند هیجان هم دارد تا اندازه ای. اما اینکه ناوی به آن بزرگی و با هزینه های بسیار ساخته شود که فقط نقش قایق شکسته را بازی کند غیر قابل توجیه عقلی و نظامی است. لذا ظاهراً منظور سپاه نشان دادن دقت هدف گیری موشک هایش بوده که فقط برای خودشان و سازمان های دفاعی و اطلاعاتی ناظر قابل اندازه گیری و توضیح است و نه من و نه هیچ ناظر غیر مسلح به ابزار و علم لازم نمی تواند تأیید کند که کار درست انجام شده یا نه. من هم مطلقاً از جزییات نظامی مسأله اطلاع ندارم و بیشتر تحلیل سیاسیش مد نظرم بود.

4- دوستان پان ایرانیست ها و پان اسلامیست های بنیاد گرا هم اجازه بدهند که این بحث امپراطوری کفایت مذاکرات بگیرد و هر کسی ظن خودش را درآغوش داشته باشد حداقل برای یک شب زفاف عاشقانه. چون موضوع هم انتزاعی و هم نامربوط و هم بسیار بسیار فربه تر از متوسط دانسته های سیرک نشینان است و هر موضوعی با دستمالی کوپکتر ها کاستی نمی گیرد بلکه فقط دستمالی می شود و بسخره می افتد. یا...هو

ناشناس گفت...

با توجه به اتفاقات پر سرعت و شناور جنوب غرب آسیا و ناحیه اوراسیا و با نکاه به این واقعیت که نمیتوان پروسه توافق اتمی را جدا از این تحولات در نظر گرفت هر تحلیلی را الکن و جانبدارنه میبینم . انگلستان هزینه سامانه موشک انداز اتمی بر ارزش براوردی ابتدایی ۲۵میلیارد پوند را در بحرین مد نظر دارد . در عبارت ساده تر میتوان گفت برادر بزرگتر برکشته و اموالش را که برادران کوچکتر از آن خود کرده بودند را باز پس میگیرد .تهران بزودی پایتخت خاورمیانه خواهد شد و ریاض شهر بی دفاع .

حزب الله

ناشناس گفت...

تیمسار؟بالافرض که ابنا یه هویی واز روی مجبوری وتوافق هسته ای مجبور شدن این ماکت رو نابود کنن!! آیا از همون اول اکه به قول شما دلار گرون نشده و مملکت اینقدر اوضاعش خراب نبوده این ماکت رو برا نابود کردن درست می کردن؟
میگید صرف این همه هزینه برای یک ماکت ونابود کردنش بی عقلیه؟ ینی از همون اول این بی عقلی رو انجام دادن یا از این ماکت در صورت عدم تفاوق میشده استفاده ای کرد که به خرجش بی ارزه؟؟

ناشناس گفت...

جناب تيمسار نخست اينكه اجازه مي دهيد در اينجا نظرات خودمان را ابراز كنيم سپاس ويژه دارم واقعا من به شخصه با وجود اين همه گرفتاري كاري و زندگي فرصت باز كردن وبلاگ نداشته و ندارم و صد البته امنيت سايبري ان را هم نمي توانم تامين كنم
در مورد چاپ نشدن نظراتم براي بار دوم اينجانب از فرستاده شدن ان مطمين بودم ولي شايد در اين تو در توي فيلتر شكن ها نظر من گم شده باشد به هر حال اشكال از فرستنده بوده به قول شما و البته من همين جا براي جلوگيري از سو تفاهم اعلام مي كنم نظر من با نظري كه شما انتشار دادي فرق عمده اي نداشت
در مورد وارد شدن ما به بحث هاي فربه و انتزاعيي چون امپراتوري هم با توجه به مخاطب قرار دادن من و حزب الله در انتهاي اين بحث و همچنين بر باد رفته دانستن اين رويا در انتهاي متن احساس كردم شايد جايي براي نظر دادن در مورد ان وجود داشته باشد كه اگر شما مي فرماييد جايي نبوده صد البته چشم
در بحث قبلي هم كه با افتخار به ١٠٩نظر مزين گشت و به نظر من ركورد جالبي در وبلاگ هاي ايراني بود گمان دارم حزب الله و مطمينم خودم به گوشه اي نشسته بوديم كه يكي از مخالفان امپراتوري ايران دوباره ما را به چالش كشيد و من خود را موظف به پدافند از باورم دانستم
به هرحال در اينجا به نوبه ي خود از ازادي بيان و چالش بسيار زيبايي كه در اين وبلاگ برقرار است از شما و همه ي دوستان با هر عقيده اي سپاس گزاري مي كنم و البته تا كسي من را به چالش نكشد پاسخي يا نظري در اين مورد نخواهم گفت
پري سا

Dalghak.Irani گفت...

پری سا خانم. اولاً که من از همۀ پریان که هم پری باشند و هم سا جدا جدا خیلی هم خوشم می آید هر کدام را در کتگوری مناسب فرزند و خویش و دوست و معشوق و الی آخر. پس بودن شما با هویت معلوم خیلی برایم دلپذیر است در سیرک برباد نرفته هنوز. ثانیاً من هم ایرانیم و یادتان نرود که نظامی شاهنشاهی بودم و بجای ناسیونالیست شوونیست! ثالثاً در این هم شکی ندارم که یکی از علل استراتژیک موجب سقوط شاه رفتن بسوی نوعی از استقلال ملی بود در قالب "همزمان با الگوگیری از جوامع مدرن غربی بویژه سبک زندگی امریکایی" و آن مصاحبه های آخر حکومتش مثل مصاحبه با تاریخ خانم فالاچی. رابعاً بجد معتقدم که برخی حرف های شما و حزب الله و این تیپ تفکرها شنیدنی و قابل اندازه گیری و گاهی بالیدنی است. خامساً من هم معتقدم که ایران همواره یکی از دروازه های هرنوع تمدن و تغییری در خاورمیانه بوده و است و خواهد بود. چه مدرنیتۀ شاه باشد یا شیعۀ متساهل تر ایرانی شده روحانیان متحجر. پس در اصل اثر پذیری ملت های منطقه و ناگزیر دنبال کردن آن از سوی دولت هایشان اختلافی نداریم. همانطور که در زمان شاه هم همسایگان ما مدرنیتۀ از غرب اخذ شده توسط ما را با واسطه از ما الگو می گرفتند. و این می تواند از سادساً تا الفاً هم ادامه یابد. منتها حرف من این است که پروسۀ این "هرج و مرج سازنده" لازم نبود و نیازی هم به تداومش نداریم. زیرا اولاً این هرج و مرج بنیان های غیر قابل تجدید آب و خاک ما را تهدید کرده و تخریب می کند و جایی برای زندگی کردن نمی ماند برای آن آرزوی ممکن یا ناممکن و در چه قالبی! شما عزیزان. ضمن اینکه سنجیدن معیارهای دنیای جدید و تغییرات دانش و تکنولوژی ثانیه ای و دقیقه ای آن با دنیای عصر چنگیز و اسکندر و محمد و .. " کمی فانتزی است. و نهایتاً اینکه من نمایندۀ مردمان مدرن امروز کشورم هستم که می خواهند و حق دارند از زندگی غیر قابل تجدیدشان استفاده کنند و لذت ببرند و نه تنها مجبور نیستند بلکه مختار مطلق هم هستند که حتی لحظه ای از زندگی امروز نقدشان را به "توهم یا واقعیت" این هرج و مرج - بقول شما سازنده - نخواهند بفروشند یا معاوضه کنند بسوی نسیۀ "ایران امپراطوری آزاد شده از یوغ تحجر در 50 سال دیگر ...". و البته بحث خیلی دراز دامن و پیکر درشت است و سیرک ظرفیت پردازشش را ندارد و موضوع را مبتذل می کند. خوشحال شدم با تو حرف زدم دخترم! یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک هدف مبتذل کردن بحث و در بوق وکرنا کردن امپراطوری نیست و همانطور که گفتم چه بهتر وعملی تر بود ایران مدلی بود ساده تر ابتدایی تر از همان آلمان اروپا با صدر اغظمی همچون مرکل که پتر شیمی وصنایع و ترانسپورت و توریسم را توسعه میدهد به جای شهاب و سجیل و قدر و راه کربلا تا بیروت و به جای شهاب سه برند ماشین پیکان هم اکنون در بازار جهان دست به دست میشد و ما هم به جای جنگ نیابتی تبلت و گوشی سامسونگ داشتیم و تین ایجرها پول توجیبی را با کردیت کارد حرام میکردند با کتونی ادیداس دوخت کودکی در کارگاهی. در هوشی مین ویتنام و من با لذت زندگی غریبه نیستم ولی واقعیت را چه کنم که آن نشد وبه جای کارخانه سامسونگ پول و انرژی و استعداد صرف جنگ نیابتی شد و کتونی ادیداس اورانیوم شد توی این هیر و ویر ایران دست بالا گرفت در خاورمیانه عنقریب آفریقا بعد از این . حرف من این هست که به جای اینکه انشالله گربه هست و اتفاقی نیفتاده چشم خود را به واقعیت نبندیم و با توجه به رویدادهای جدید طرحی نو داشته باشیم که ایجاد امپراطوری با امثال جنتی و علم الهدی ممکن بود ولی دوام آن غیر ممکن هست و هیچ اقتصادی بار ور نشده مکر انچه چند سال قبلش شعر و رمان و نمایش اش زاینده شده باشد با تمام احترام تمنا میکنم که روشنفکر ایرانی عقب نماند و به انکار نپردازد که از اینجا به بعد کار جمهوری اسلامی که نه کار بابای جمهوری اسلامی هم نیست . باید مثل چین سیاست درهای باز گذاشت و آزاد باش داد و امپراطور باید مثل امپراطور پخته رفتار کند و تو اگر جمهوری اسلامی میخواهی مثل گذشتگانت خاورمیانه را اداره کنی گذشتگانت اهل مدارا بودند که چهل درصد جمعیت کره زمین در آن روزگار آزادانه در دین و سبک زندگی در ذیل امپراطوری میزیستند .

حزب الله

ناشناس گفت...

جناب تیمسار
اگر فیلم مانور را دیده باشید ، اول چهار تا موشک زدند به ماکت بدون دفاع ، غرق نشد ، بعد از هلی کوپتر یک اژدر شلیک کردند ، باز هم ماکت غرق نشد ، بعد دیدند ضایع شد ، قایق های توپ دار را فرستادند 1 کیلومتری کشتی 400 تا راکت به کشتی زدند باز هم اخ نگفت ، دیدند خیلی وضع خرابه ، تکاور دریایی فرستادند روی ماکت ، بعد با کار گذاشتن مواد منفجره فکر کنم اخر غرقش کردند . خوشمزه این که این ماکت ، نمونه بسیار ناقص ناو هواپیما بر بود ، نه الیاژش ، الیاژ ناو هواپیما بر بود ، نه مهندسیش دقیقا مهندسی ناو ، تازه 6 تا رزمناو و ناوشکن همراه ناو هواپبما بر و تجهیزات ضد موشکش به کنار . این ها حتی ماکت دست ساخته خودشان را هم نتوانستند نابود کنند!! دوم این عقل کل ها یک چیز خیلی کوچک را فراموش کردند ، ناو های هواپیما بر در دریا حکم جزیره متعلق به خاک کشور حمل کننده پرچم را دارند ، به عبارتی حمله به ناو هواپیما بر و اشغال نظامی اون یعنی تجاوز مستقیم به خاک امریکا ، احتمالا اون دریا سالار های قلابی یادشون رفته این نکته کوچولو را به خامنه ای بگن و در انتها بر فرض محال توانایی نابود کردن ناو هواپیما بر ، تمام جنوب ایران برای سال ها ، حتی ها سده ها غیر قابل سکونت می شود ، هر ناو هواپیما بر 6 تا راکتور اتمی دارد و برای 30 سال سوخت گذاری شده ، غرق شدنش از فاجعه چرنویل برای اطرافش بدتره، من فقط نمی فهمم این نکات ساده را یعنی این کله پوک ها نمی فهمند یا سرشان را زیر برف کردند ؟؟ در دوران خدمت در نیروی دریایی ، روی ناو هروقت یک ناوگان هواپیما بر سر و کله اش پیدا می شد کل ارتباطات و رادار ناو های جنگی ما نزدیک منطقه تا شعاع 40 ناتیکال مختل می شد ، تازه اون موقع ما در امادگی نظامی نبودیم .امان از روز امادگی نظامی

ناشناس گفت...

آخه حزب الله بگو چی میزنی که اینفدر جنسش خوبه نکنه ناقلا با آقاتون کنار منقل میشینی.

Dalghak.Irani گفت...

حزب الله گرامی.
1- نام حزب الله به اندازۀ کافی دافعۀ شکلی دارد در جامعۀ هدف تو و یادت باشد این نام را هم در چالش با من تثبیت کردی در جایی که ناشناس بدون امضا بودی و من تو را حزب الله نامیدم. پس ابتدا باید خودت را از حواشی منفی نامت پاکسازی کنی اگر حسن نیت در برقراری ارتباط با مخاطب هدف داری.

2- من مدافع غرب و کاپیتالیسم و سرمایه سالاری نیستم و خودم هم آدم برخورداری نیستم که از طبقه ام دفاع کنم. اما کنایۀ سوسیالیستی تو در مورد نایک و آدیداس و ویتنام و هوشی مین را از نحوۀ تفکرت به نقد می نشینم: بهر تقدیر تاریخ اینطور رقم خورد که غرب اول خودش دست بکار شود ابتدا بساکن و تکنولوژی و دانش افزایی کند و خودش هم سوزن بزند به تخم چشمان خودش در نقش کارآفرین "خویش فرما" و دنیارا به قرن بیستم ارتقاء بدهد. حالا اینکه ما و ترکیه و ویتنام و بنگلادش و کی و کی بجای خویش فرما کارگر "غرب فرما" شده ایم جبر تاریخ است و چه خوب اگر بدست خاله درست نگاه کنیم و خوب غربیله کنیم. یادمان نرود که کرۀ جنوبی و سنگاپور و برزیل و ترکیه و تایوان و چه و چه هم از همین مسیر به اینجا رسیده اند و دارند خویش فرما می شوند. پس این جزو معایب غرب نیست و چه بسا اگر انتقال تکنولوژی و دانش انجام نمی شد همین مظلومان تاریخ بهمین بخور و نمیر فعلی هم نمی رسیدند. پس بی خودی شاخک های عدالت و اینجور انتزاعیات ناموجود در بافت پیشروندۀ جهان و انسان را وسیلۀ تحمیق بیشتر خودمان قرار ندهیم.

3- نهایت اینکه تو هم در صفحۀ قبل و هم در اینجا مرتب هشدار می دهی که بیدار باشیم و فریب روزمرگی را نخوریم و چشممان را به آیندۀ تاریخ مأنوس کنیم و "یک کار متفاوتی" بکنیم. اما نمی گویی که آن کار متفاوت چه باید باشد بویژه در برخورد با جمهوری اسلامی واقعاً موجود. تأییدش کنیم؟ تکذیبش کنیم؟ با آن مبارزه کنیم؟ بدش را بگوییم؟ خوبش را تبلیغ کنیم؟ بالاخره در لحظۀ فعلی موضع ما نسبت به جمهوری اسلامی و بخش متحجر آن چه باشد و مهمتر اینکه از چه راهی آن را تعقیب کنیم که رؤیای امپراطوری معنوی ایران در منطقه - چون حتماً منظورتان از امپراطوری ساختن یک قدرت یکپارچه تحت یک نام بزرگ نیست! بلکه مدعی هستید که ایران می تواند و باید سرفرماندهی خاورمیانۀ جدید را از آن خود بکند - نیز محقق شود. اینکه مرتب انتظارت را بیان می کنی بدون پرداختن به چگونگی عمل و تاکتیک ها مرا نیز سردرگم کرده و نمی دانم بالاخره باید وضع فعلی (هرج و مرج سازنده!) بفهمیم و به کنجی بنشینیم تا تاریخ خودش راهش را برود و خود بخود در مدت نامعلوم سال بعد به
امپراطوری برسیم یا چه بکنیم.

در ضمن منظور من آن پوشش و آن خورش و آن نوشش که تو از آرزوی جوانان من استخراج کرده ای نبود و نیست یا حداقل بخش مهمش نبود. زیرا که اینها در تهران و شیراز و اصفهان فراوانتر از لندن و نیویورک هم است. من دنبال اجازۀ نفس کشیدن هستم برای مردمان بویژه جوانان و علی الخصوص زنان. و می دانم که شریعت دگم و غیر منعطف سد راهش است. فرافکنی نکن و یکراست برو سر اصل قضیه و بگو با همان جنتی و علم الهدی و خامنه ای و مکارم شیرازی و ... چه بکنیم. یا...هو

ناشناس گفت...

وقتی خدا عقل را قسمت می کرد بعضی ها توی صف دماغ بودند!
آیا واقعا لازم بود علنا و رسما بگویند این ناو آمریکایی است؟!
می گویند یکبار شعبان بی مخ بعنوان محافظ شاه و فرح(درود بر آنان) , همراه آنان به پیست اسکی رفته بود. قبل از رفتن به او گفته بودند که باید دهان لاتش را ببندد و حرفی نزند که موجب آبرو ریزی شود. القصه فرح مدتی اسکی می کند و وقتی برمیگردد همه شروع به تعریف و تمجید از اسکی فرح می کنند ولی شعبان خان ساکت یک گوشه ایستاده بود. فرح برای دلجویی از او می پرسد شعبون خان چطور بود؟
شعبون خان هم نه می گذارد و نه بر می دارد و می گوید :
شهبانو! اولش خیلی خوب بود ولی آخرشو تخمیش کردی!!

اینها هم واقعا ادب رفتار سیاسی ندارند. نه در گفتار و نه در کردار.ذات خود را بروز می دهند.این بی ادبی می تواند کار دستشان بدهد.بستگی دارد که طرفشان چه کسی باشد. اگر جرج بوش باشد مطلقا یک مرتبه به او اهانت بکنند ولی اگر اوباما باشد ناو برایش آتش می زنند!

بع بع!
ببعی گفت!

ناشناس گفت...

دلقك جان، به نظر مى رسد حزبالله سيرك همانطور كه خودش در كامنت بالا گفت دنبال طرحى نو است كه ديگر با امثال علم الهدى و جنتى كه امپراتورى را تشكيل داده اند نمى شود ادامه داد ( البته رويش نشد اسم خامنه اى را هم بياورد)
ديگر اين جواب نمى خواهد بعد از خواندن بسيارى از لفافه گويى هايش روشن شده كه: بابا مردم ، روشنفكران، بازاريان، دانشجويان و غيره قبول كنيد كه امپراتورى تشكيل شده ، حالا بايد از آخوند جماعت گذر كرد و جمهورى اسلامى را به نام امپراتورى ادامه داد . خلاصه تر جمله بالا مى شود = كودتا توسط سپاه. با شعار ايجاد افتخار و اقتدار ايران. خاك بر سر هر روشنفكرى هم كه اين را نمى فهمد و در توهم است.

ارادت، افشين قديم

ناشناس گفت...

اطلاعیه شماره ۲ ستاد استقبال از رضا شاه دوم
لطفا بع بعی به قسمت آشپزخانه ستاد مراجعه فرماید زیرا انقلاب ما همچون دیگر انقلابات به فرزندان خود محتاج است.
ارادتمند هخی جدید

ناشناس گفت...

هخی جدید!

من سلطنت طلب نیستم و آن را برای آینده ایران توصیه نمی کنم ولی برای رضا پهلوی احترام قائل هستم که هر چه باشد هزار بار بهتر از خامنه ای است.سلطنت بخشی از تاریخ طبیعی کشور ما بوده است و نباید با دیدی منفی به آن نگاه کنیم.همانگونه که اکثر کشور های اروپایی به آن نگاهی تاریخی دارند و حتی بعنوان یک "سنت" به آن نگاه می کنند و حتی بصورت سمبولیک یک پادشاه کمدی دارند.دید افراط و تفریطی در مورد سلطنت درست نیست.در زمان قدیم داهی بجز مدیریت متمرکز پادشاهی برای اداره کشور نبوده است . این بخشی از تکامل اجتماعی بشر است و در مرتبه بعدی تکامل مجلس کم کم جای پادشاه را می گیرد.لذا ضمن احترام و تقدیر نسبت به پادشاه فقید ایران و درود نسبت به بانوی فرهیخته و ادب دوستشان برای اینده ایران نظام سوسیال دموکراسی را مفید می دانم.

بع بعی گفت!

ناشناس گفت...

دلقک گرامی
اولا ای دی حزب الله را خود انتخاب کرده ای یک ای دی دیگر بگذار من با آن کامنت بگذارم من استعداد و حوصله پیدا کردن ای دی ندارم.

دوما به همان ماه شب بهمن بهمن قسم که من از همان روزی که الف اقتصاد خرد یاد گرفته ام .طرفدار کاپیتالیست از نوع خشن و راست راست اش بوده ام و هستم هرچند سوسیال دموکراسی را انسانی تر میدانم ولی چاره چیست که به اقتضا طبیعت ما هم جانوری هستیم در همین نظام طبیعت .
توصیه ام این است که از خامنه ای حمایت کنیم تا آزادی اجتماعی بدهد و از طرف دیگر به جنگ کاپیتالیستی از نوع بیرحمش با جامعه بشتابد وگرنه فرصت کوتاه است و فقط اومیتواند این چنین کند و الان بهترین زمان است مهم نیست که چه بشود مرگ یکبار شیون یکبار باید انقلابی انقلابی بود و فقط او میتواند این انقلاب را به مرحله آخر ببرد و کشور از این بلاتکلیفی در بیاید و این تنها داروی ممکن است و هر چند که بسیار تلخ هست ولی راه دیگری نیست وگرنه سیستم باز علم الهدی و جنتی و چه و چه تولید خواهد کرد و ایران کلنگی میشود دلقک وبلاگش را در جهت ضدیت و کمرنگ کردن جنبش سبز شکل داد و حالا یک جرات دیگر میخواهد خرق عادت کند و گرنه شنا کردن در جهت آب و وبلاگ فحش به این و آن زیاد است اگر دلخوش به چهار رای سایت بالاترینی و رفتن به صفحه داغ در سایت رو به زوال بالاترین تا میتوانی فحش بده به خامنه ای و گرنه این دوای جامعه ما نیست .چاره کار در کاپیتالیزم بیرحم است باید این ملت با گوشت و استخوان باور کنند که خدا مرده است و خدای مرده جانشین ندارد و خود خدای خویشتن خویشند این راه سعادت هست و شالوده همه دموکراسی و رفاه و چه و چه و باقی همه ... شعر است برای یلدای بی انتهای ملت .
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

این البته آی دی هم نیست حتی. بلکه یک امضائکی است برای راحتی دیالوگ که بازهم غنیمت است و خودت می توانی اولین حرف و کلمه و شماره و هرچه و در هر زبانی بفکرت خطور کرد را مشخصۀ خودت انتخاب کنی. حتی ب رودربایستی باشی می توانی همان دولت بهار را امضاء کنی!

من یکبار همۀ آبر.وی خودم و وبلاگم را خرج احمدی نژاد و مشایی کرده ام وقتی که در دو سال آخر روحانیت را از دم بی اعتنایی و مسخره می گذراندند. اما قبیله شان یا تان بی بته و بی استراتژی و الا بختکی و پیغمبری بود و است و از کار شما حاصلی که حاصل نشد بلکه کار اینقدر خراب شد که امروز روحانی افتخار می کند که روحانیان قم را به صحنه برگردانده با احترام. پس تلاشتان عقیم است و نه می توانید و نه تفکرش را دارید که بتوانید جریان سیاسی تأثیر گذاری بشوید و دو مرتبه روز از نو و روزی از نو. خامنه ای هم نه می خواهد و نه می تواند با طناب شما رژیمش را بچاه امام زمان وصل کند. بنابراین قبل از دوره افتادن بدنبال نخبگان بهتر است - اگر نقشه ای دارید - به خامنه ای بگویید که قدم اول را بردارد تا من و ما وبلاگ که سهل است وجود خودمان را هم فدای "آشتی اش با جوانان و زنان و مدرنیته" بکنیم. شوخی هم نکن با من!
پس وعدۀ ما روزی باشد که خامنه ای بطور حتی تلویحی از تندروان و متحجران دور شود و از آزادی های حداقلی اجتماعی - نه حتی سیاسی - حمایت کند. و البته یک نگاهی هم با هم بکنید به رسالۀ عملیۀ حضرت آقا و فتواهای شاذش را که متحجرترین مراجع هم با احتیاط همراه می کنند بصراحت ببینید. یا...هو

ناشناس گفت...

زدی تو خال دلقک جان. حزب الهی می خواهد زرنگ بازی در بیاورد. اول از خامنه ای حمایت کنیم تا شاید تاکید می کنم شاید عشقش بکشد و از نان دانی اش فاصله بگیرد.نخیر او یک قدم بردارد ما دو قدم بسویش خواهیم رفت.

ناشناس گفت...

من نمی دانم کجا گفتم احمدی نژادی و مشایی ام و طرفدار مشتی دزد بدوی آش با جاش هستم.
و بساط جنگیری و رمالی دارم احمدی نژاد کارش این بود که ایده را میدزدید پز و ژست اش را میفروخت و کاریکاتور وار انجام میداد . ما که یک اهریمن نازنین داریم به اسم هاشمی که همه باید از روی دست خطش کپی کنند و طرح اعتدالش اگر با آزادی اجتماعی گره میخورد و ادامه میافت الان از چین هم جلوتر بودیم من دارم خدایی را میکشم که احمدی نژاد دنبال امام زمانش بود. خدا کند راست بگویی و به وقتش مقلد امام خامنه ای بشوی.
حزب الله

ناشناس گفت...

تیمسار سلام! میدانی عیب تو چیست؟ که مثل سریش چسبیده ای به رودخانه تایمز و حاضر نیستی یک تک پا بری تهرون و یک روز جمعه پشت سر اقا یه چهار رکعت نماز سیاسی-عبادی بخونی. به و الله کار سختی نیست . همین پنج شنبه هفته اینده چطوره؟ بهانه هوا رو هم نمی تونی بگیری. کاملا صافه. نه برفیه. نه بارونی. نه گرد و غباری.بخدا! اقا اینهمه با محبته! تو اقا رو نمی شناسی.معجزه می کنه.! یه تک پا برو. البته جا های بد بد نرو مثه کهریزک.ایران جا های خوش اب و هوا زیاد داره ها؟ دنیا رو چه دیدی. شاید نفس اقا متحولت کرد. ما از خدامونه رییس قبیله. شاید فردا شفیعمون شدی رفتیم بهشت. نفس اقا خاصیت داره. مانی

ناشناس گفت...

زیاد هول برتان ندارد جو گیر نشوید .من فقط دارم دود را نشانتان میدهم که جنگ اقتصادی در راه است حداقل این وسط غنیمتی بگیرید پر رو نشویدجنگ کاپیتالیستی با اسم رمز اقتصادمقاومتی میرودکه شروع شود . و مکارم اتش تهیه را شروع کرده که یارانه نقدی فساد اور است منتظر تغییر قانون کار و ارز ۷۰۰۰ تومنی و اخراجهای دسته جمعی از ادارات دولتی باشید من می گویم چیزی بگیرید دردتان نیاید توی ۵-۶ سال اتی و اسلامشهر ومشهد و قزوین شورشی نداشته باشیم.
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

من بشما کردیت دادم که یک دارو دسته ای هم برایت تراشیدم که تنها ننمایی در این کارزار سترگ. حالا که با احمدی هم مخالفی و با هاشمی بیشتر از او و با علم الهدی دیگر بدتر و خاتمی که متنفری و نمیر المؤنین نازنین جنتی را هم که قبول نداری و هکذا حتماً به مصباح هم دشنام می دهی و با سپاه هم رابطه نداری و جزو طرفداران عرفان حلقه هم نیستی و فقط و فقط امام خامنه ای را داری لطفاً بگو چه جوری و از کجای این امام همام طرفداری کنیم و چه بگوئیم و چه بشنویم. من که فقط می توانم فعلاً از عمل جراحی پروستات امام خامنه ای هواداری کنم که خودم هم عنقریب دچارش هستم و باید تجربه اش کنم. مرد ناحسابی که من هم آدرس عوضی داده ام در تربیت نسل تو مارا اسگل گیر آورده ای و دعوت نامه به جهنم صادر می کنی بدون اینکه حداقل ابتدای راه را نشانمان بدهی. واقعاً که سیرک خوشمزه ای شده اینجا و توهم من چنان در درجات بالا بتو هم سرایت کرده. دلم برای پری سا تنگ شد و پراگماتیست تازه رفیقت و امیدی که برهبری تو بسته اند. خداحافظ رفیق! یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان . اگر حکومت در راه رسیدن به توافق است و اکنون در نزدیکی سرمنزل توافق قرار دارد پس این حمایت های اخیرش از حوثی ها و نابسامان کردن اوضاع یمن چه معنی می دهد؟آیا به این طریق می خواهند عربستان را تحت فشار قرار دهند تا از توافق حمایت کند؟ چرا تحلیلی از اوضاع یمن ارایه نمی دهید. در کنگره آمریکا یکی از سووالاتی که از کری نمودند و او هم جواب مثبت داد دخالت ایران در حوادث یمن بود. یمن را از این جهت مهم است که اوج گیری رویداد ها در یمن همانند قضیه ناو آمریکایی از رویدادهای اخیر و نزدیک به توافق محسوب می شود.

ناشناس گفت...

دستور از بالا آمده که روی امپراطوری ایران کار بشه. چون مردم خوب خر این شعار ها میشوند و مشکلات یادشون میره.

ناشناس گفت...

یک معلم دینی داشتیم خدا رحمتش کند می گفت بچه ها کسی که آخرتش را بفروشد و دنیا را بگیرد خر است! گفتیم مثلا چه کسی گفت مثلا صاحب مغازه ای که سر مشتریان کلاه بگذارد و جنس را گران بفروشد و یا کم بفروشد.ولی بعد ادامه داد که از اون خر تر هم پیدا می شه! با تعجب پرسیدیم کی؟
گفت شاگرد مغازه! اون برای خوش خدمتی به اوستا سر مشتریان را کلاه بگذارد.اون آخرتش را فروخته برای دنیای یکی دیگه!
حالا حساب خامنه ای است.مملکتش را ویران کرده است تا یک امپراطوری توهمی شیعه بسازد ولی از اون خر تر هم پیدا می شود. کسی که برای امپراطوری خامنه ای بدود!

بع بع!
ببعی گفت!

آرسین گفت...

بسلامتی! این رشته آرزوها دارد از آسمان به زمین می رسد و با عدد و رقم بیشتر قابل فهم، پیگیری و چکش کاریست!

حزب الله، من هم مثل تو طرفدار سرمایه داری هستم اما نه به آن خشونت چرا که اعتقاد دارم سرمایه داری خشونت نیست، طبیعت است! اما راه را اشتباه آدرس دادی. اولا دولت موفق در "فرهنگ ایران" دولتی است که تورم را صفر یا منفی کند! قیمت دلار را پایین بیاورد یا نهایت ثابت کند و.. این آدرس ها که شما می دهی به اسم اقتصاد آزاد، بیشتر تاثیر ناچارانه تحریم ها و نبود پول نفت است، نه برنامه آزاد سازی اقتصاد، حتی اگر مدتی مسیرش با اقتصادهای آزاد مثل ندادن یارانه و کوچک کردن دولت شبیه شود.

اما سه نکته مهم:

اول در تبدیل از اقتصاد دولتی به آزاد نیاز به نظارت مردمی و شفاف سازی و اجازه فعالیت رقابتی بخش خصوصی –نبود رانت- و نداشتن نگاه امنیتی به اقتصاد –انحصار- و... داریم که اگر نباشد نهایت می شود سپردن وظایف دولت به نهاد دیگری مثل سپاه و سازمانهای تحت نظر رهبر وهیچ نمدی از آزاد سازی اقتصاد به کلاه مردم نمی رود و تنها به فربه شدن دیکتاتوری کمک می کند. همانطور که در 8 سال احمدی نژاد سپاه فربه شد و کاغذپاره هایی در دست مردم ماند به اسم سهام عدالت! هنوز طلیعه ای از شفاف سازی، تشویق سرمایه گذاری، امنیت سرمایه و رها کردن گرفتاری های امنیتی و رانتی و قاچاقی به فرمان رهبر نیست.

دوم، آزاد سازی اقتصاد با فتوای مکارم شیرازی، و کمک نوری همدانی و کاریزمای علم الهدی و امثالهم، مثل انتظار قهرمانی در مسابقات جام جهانی فوتبال با تیم عقب ماندگان ذهنی نابیناست! همین تیم اقتصادی درجه یک روحانی –بخوانید نخبگان جمهوری اسلامی- هم در کار اداره اقتصاد کورمال کورمال جلو می روند، آنوقت شما از این فسیل های زنده انتظار چه معجزه اقتصادی داری؟ نکند در عهد جنبش تنباکو به سر می بری! (آوردن اسم ایشان با اقتصاد در یک جمله، اساسا توهین به شعور مخاطب است)

سوم، هدف "اقتصاد مقاومتی" برخلاف اقتصاد آزاد و رقابتی که به تخصص گرایی جهانی اعتقاد دارد، تلاش بر تکافوی نیازها با حداقل نیاز به خارج است، یعنی اگر ساختن یک "پیچ" به اندازه یک "موتور" وقت و هزینه ببرد اشکالی ندارد، مهم این است که در ساخت "پیچ" مستقل باشیم و نخواهیم آن را از خارج وارد کنیم! بر همین اساس می شود که یکهو ساخت یک نیروگاه هزار مگاواتی چند ده میلیون دلاری هزینه اش می شود چندصد میلیارد دلار! اساسا اقتصاد مقاومتی نه به هدف بهبود اقتصاد و رفاه مردم و ورود سرمایه و افزایش صادرات و کاهش هزینه ها و افزایش راندمان و...، که در جهت انزوای اقتصادی، خودکفایی به هرقیمت و توانایی قطع ارتباط با جهان! شعار داده می شود. تفاوت این دو مساله از زمین تا آسمان است.

حداقل به همین 3 دلیل کل رشته های شما را پنبه می دانم. و بالعکس پیش بینی می کنم که با بهبود معیشت دولت از ثمره رفع تدریجی تحریم ها، قیمت دلار تثبیت شود، حذف یارانه بگیرها متوقف شود، شعار اقتصاد مقاومتی از زبان آقا بیوفتد، و حتی اشتغال دولتی زیاد شود در 5-6 سال آتی.

اگر روزی خامنه ای شروع کرد به تاکید بر ساخت حداکثر 10 قلم کالای مهم جهت صادرات –حتی نفت و گاز-، توصیه به واردات بهترین کالاها توسط واردکنندگان، فرمان استقلال قوه قضاییه، فتوای مباح بودن سرمایه داری و بهره، و ندادن شعار علیه دشمن چه توسط خودش و چه مستمعین، آنروز یعنی می خواهیم یک قدم به سوی کپیتالیسم برداریم.

ناشناس گفت...

آرسين محترم، نكاتى كه اشاره كرديد صحيح است و ايران را در نقطه شروع ورود به اقتصاد جهانى قرار مى دهد البته با وجود تركيب فعلى رژيم جمهورى اسلامى امرى بسيار بعيد است. حالا با فرض اينكه اين اتفاق بيفتد و ايران در مسير صحيح اقتصادى قرار بگيرد تازه بعد از يكى دو نسل با شرط وجود مديريت صحيح و استفاده از نخبگان اقتصادى فارغ از عقايد سياسيشان شايد ايران در مسير شكوفايى قرار گيرد.
حالا كجاى اين موضوع غول كاپيتاليسم ايران را بوجود مياورد در حد امپراتورى شاخ در شاخ آمريكا و غرب . تنها از مغز رهبر و مريدان چشم و گوش بسته اش تراوش مى كند. اين مجانين حتى پيشرفت اقتصادى را نوعى جنگ با غرب و آمريكا مى بينند. با استفاده از لغت كاپيتاليسم و تحريم خيالى مى خواهند جبهه جديد مبارزه را با بزرگترين كاپيتاليزم جهان باز كنند. گويا كور و كرند و تاريخ اخير كه در زمان حيات خودشان در زير گوششان اتفاق افتاده را نمى بينند. كه چگونه آمريكا و غرب شوروى تا دندان مسلح به تسليحات اتمى را با حربه اقتصاد به زانو در آورد. و يا چين بدون وجود اقتصاد آمريكا بايد دوباره به شالى كارى رو بياورد
تاوقتى به قول دلقك هنوز حكومت در انقلاب و انقلابى گرى هست نه حكومت دارى كلاسيك . اين ايران و مردم ايرانند كه در حال شكست خوردن هستند.
حزب الله گفت كه طرحى نو در اندازيم و آرزوى امپراتورى از راه كاپيتاليزم را دارد. ارسين بسيار عالى آدرس طرح نو را دادى. ايكاش كه ايشون ياد بگيرد و پاسپورت ايرانى هم ارج و قرب مورد نظر روحانى رييس جمهور رو پيدا كنه و ايشون يه سرى به چند تا كشور كاپيتاليستى بزنه و هوايى تازه كنه.

افشين قديم

ناشناس گفت...

طبق نظریه های توسعه وفتی یک کشور شروع به توسعه میکند دولت متولی آن میشود در ایران رضا خان دولت متولی توسعه شد از راه و مدرسه و بیمارستان و ارتش و بانک و کارخانه ذوب آهن همه و همه توسط دولت انجام میشد یعنی رضا خان رسما سوسیالیزم را وارد ایران کرد پسرش که فکر کنم از مارکس هم کمونیست تر بود تا جائیکه تاچرقبل از نخست وزیریش به ایران آمد و گفت چه کار دارید میکنید این قضیه ادامه داشت تا که انقلاب شد و گروهی کمونیست ریشو بر سر کار امدند و هشت سال دولت را رسما بزرگ و بزرکتر کردند کار که بیخ پیدا کرد رفسنجانی سر کار آمد و طرح اعتدال را از بانک جهانی گرفت و با سرعت انجامش داد تا رسید به مقطع هفتاد یک و هفتاد و دو که مملکت دچار شک شد به حدی که همه منتظر بودند یکی استارت بزند در شرایط جدید فعالیت اقتصادی بکند در همین هیر و ویر بودکه شورشهای اجتماعی اتفاق افتاد دیگر بعد از هاشمی همه نسخه ها رقیق شده طرح اعتدال هست و جواب نمیدهد احمدی نژاد که رسما بر عکس آن عمل میکرد . مهم نیست چقدر دزدی میشود و چقدر نظارت هست مهم این هست که به نهاد شبه دولتی نرسد حتی اگر به فرد هم رسید مهم نیست مشروط به اینکه ساز و کاری باشد که طرف سالیانه مالیات آنرا بدهد . و این مالیات دادن سرآغاز همه چیز هست مالیات واژه مقدسی است و دولت را وارد سیکل سالم میکند و همه کشور های توسعه یافته همین راه را رفته اند .حزب الله

ناشناس گفت...

کپیتالیزم فرمول ساده ای دارد مصرف کن تا تولید کنی تولید کن تا مصرف کنی بر خلاف بقیه که هی پیش نیاز میتراشد من فقط یک پیش نیاز میبینم بانک مرکزی مستقل و بقیه فقط سنگ بزرگ هست و اینکه همه چیز از اول فراهم باشد حکایت از تنبلی است و در ادامه بقیه محصولات فراهم میشود از دولت پاسخگو و شفاف و قوه قضاییه پاکتر .مهم نیست که آنرا شروع میکند و در اثر چه شروع شود مهم این هست که طرف قدرت شروع و ادامه را برای حداقل پنج شش سال داشته باشد بعد دیگر تبدیل به روال میشود و فرهنگ و سبک زندگی مردم از نو تعیین میشود و از شعار در می آید .
حزب الله

ناشناس گفت...

خوشبختانه با كاهش قيمت نفت و كاسه چه كنم دولت همه نهادها يكي يكي به دادن ماليات وادار شدند البته فكر نكنم با برداشت تحريم ها اين سنت قطع شود دولت در پي كوچكتر شدن است تا اين همه نان خور نداشته باشد و اين جز از راه ميدان دادن به بخش خصوصي حاصل نمي شود اين بخش خصوصي هم شوربختانه در ايران كمي تا قسمتي خودماني است و خودي ها در ان بيشتر جا دارند به دليل ركود اقتصادي ايران تنها راه چاره اي كه براي بخش خصوصي اعم از نساجي و چرم و دارو و ....باقي مي گذارد صادرات است كه مي توان روي ان حساب باز كرد و ان هم در صورت فراهم بودن بازارهاي صادراتي است در عين حال برداشته شدن تحريم و نقل و انتقال پول در اين شرايط مي تواند به اين مقوله كمك كند
مهمترين بازار صادرات ما كشورهاي منطقه هستند كه با اعتماد بيشتر به ايران به عنوان يك كليت جنس ايراني نيز مي خرند
پري سا

ناشناس گفت...

وقتی حزب الله نظریه پرداز امپراطوری بشه و فرمول ساده کپیتالیزم به بازار عرضه کنه پری سا هم می شه نظریه پرداز اقتصاد و فرمول ساده صادرات امپراطوری رو ارائه می کنه
کس دیگه ای نبود تو خاله جون امپراطریس و امپراطور بازی نقش وزیری وکیلی تاجری تولید کننده ای چیزی به عهده بگیره
شب عیده به قیمت عمده فروشی می دیم نمونه از تولید به ضرره

ناشناس گفت...

حالا که بحث منحرف شد و به اقتصاد کشید فقط در یک جمله می گویم در پی قدرت مالی و اقتصادی( حتی در نمونه ایتالیایی) قدرت سیاسی می طلبد و شعار حزب فقط حزب الله در اقتصاد آزاد واقعی زیر سووال می رود. دوران کمونیست های ریشو(میر حسین و..) گذشت. بپه حزب اللهی بدلیل بالا باید پولدار باشد. قشر محروم هم که سربازان انقلابند و اجرشان در آخرت.

ناشناس گفت...

می گم خوشم باشه اقای امپراطور! اقتصاد دان هم که شده ای. بابا ما همش فکر می کردیم از مقلدان ناب ایت الله بهجت هستی. نگو همه فن حریفی و دستی در همه علوم داری. مثلا تحلیگر اقتصادی و سیاسی و ... خلاصه مثه اخوندای فلان ده که در نماز جمعه امریکا و اسراییل را محکوم می کنند!!! و چه کار بزرگی. می گن یکی را تو ده راه نمی دادن سراغ خونه کد خدا را می گرفت. حکایت امپراطوری شماست. ببین چقد خوب تحلیل می کنی. ما شاء الله! بعد از سی سال تازه یادت اومده که با کاپیتالیزم!! به جنگ کاپیتالیزم بروی! و چه شود. انهم چه کا پیتالیزمی!! می گم امپراطور! از کی تا حالا رضا شاه سوسیالیست بود و ما نمی فهمیدیم؟ رضا شاه و سوسیالیسم؟ تو انگار معنا و مفهوم سوسیالیسمو نمی فهمی. همچنان که معنای کاپیتالیست را نمی فهمی. چون نه اقتصاد خوانده ای و نه تاریخ و نه از چیزی سر در می اوری. گمان کنم اخوندکی باشی زیر 35 سال. و از تیمسار هم تعجب می کنم که اینقدر با تو کل کل می کند. همچنان که در پیرانه سری با دل نازکی که دارد و ظاهرا بسیار جوان مانده و گاهی فیلش یاد هندوستان می کند. این پری سا!! خانم ریش و سبیل دار قلچماق سیرکش را هم بلورین سینه صدا نازک سیمین ساقی فرض کرده که می تواند در کنار رودخانه تایمز چشم در چشم او جوانی از دست رفته اش را مرور که نه! از سر بگیرد. و اینها همه از برکت پیری است. که ای مرگ بر او.! مانی

ناشناس گفت...

برای ما که نه شیفته جمهوری اسلامی هستیم و نه ضدیت غیرپراگماتیک با آن داریم، خط مشی تقابلی/تعاملی با نظام بهترین گزینه ممکن است. در همین راستا حمایت می کنیم از:

در حوزه فرهنگ و رسانه (اینترنت + ماهواره):

1. مروجان و کوشندگان سبک زندگی امروزی ایرانی (من و تو، آزادیهای یواشکی و ...)

در زمینه حقوق بشر:

2. نهادهای حقوق بشری و کمپین های متعدد و مقامات و نهادهای بین المللی فعال در پوشش دادن به نقض حقوق بشر در ایران (هرانا، احمد شهید و ...)

در عرصه سیاسی:

3.اپوزیسیون معتبر خارجی (رضا پهلوی)

4. اپوزیسیون معتبر داخلی (میرحسین موسوی)

5. اعتدالگرایان (دولت روحانی)

6. اصلاح طلبان (خاتمی، عارف و ...)

7. اقدامات درست و مفید اصولگرایان (محکومیت رحیمی و رسایی)

8. انتخابهای درست حضرت ماه (نرمش قهرمانانه)

و مشارکت می کنیم در انتخاباتهایی که امکان انتخاب معنی دار برای ما وجود دارد. (انتخابات ریاست جمهوری اخیر)

و پرهیز می کنیم از همکاری و همیاری در آنچه به رویارویی مسلحانه و نظامی و براندازی سخت و پرتلفات و پرهزینه نظام جمهوری اسلامی منجر شود.

پراگماتیست

ناشناس گفت...

مانی سخت سطحی است . رضا خان مشی اقتصادی سوسیالیستی داشت رجوع کن به کتاب نگاهی به تاریخ جهان جواهر لعل نهرو.
حزب الله

آرسین گفت...

حزب الله، اینقدر که فکر میکنی مساله اقتصاد ساده نیست! خیلی خیلی فراتر از چرخه تولید و مصرف است.

من برای تک تک کلماتی که در کامنت قبل گفتم –به علت اهمیت- مقاله ای می توانم بنویسم. که فضای آن اینجا نیست. اما همینقدر بدان که مثلا اسم از قوه قضاییه سالم به حشو نبود.
دلیل موجز آن این است که تا دستگاه سالم و مورد اطمینان مردمی نباشد که پولدارهای سره را از رانت خورهای ناسره تشخیص دهد و محاکمه نکند. اعتبار سرمایه داری زیر سوال خواهد بود. و تا سرمایه دار از اتهامات "مال مردم خوری" پاک نشود، و در جامعه اعتبار نداشته باشد و به چشم مثبت دیده نشود، رغبتی برای فعالیت اقتصادی نخواهد داشت. و اقتصاد و اشتغال و رفاه بدون سرمایه داران کلان اصلا میسر نیست وغیره. پس بجز حل اختلافات حقوقی، بازگرداندن اعتبار به سرمایه گذاری و سرمایه دار، سنگ بنای توسعه پایداری است که از مدخل قوه قضاییه مستقل می گذرد. که باید این ننگ را از دامن سرمایه داران سالم پاک کند...

بگذریم بحث مفصل است، و حوصله دیگری می طلبد. اما خلاصه اینکه اگر روزی برسد که این مفاهیم اولیه زندگی و انسانی در ایران جا بیوفتد-تحت هر نامی-، دیگر مرزها مشکلی نخواهد بود و بکل تعریف امپراطوری زایل می شود. همانطور که اتحادیه اروپا قدم در مسیری گذاشته که کشورها بدون مرز می شوند، با یک هویت تقریبا همگون.

با این سرعت بزودی به این نتیجه خواهی رسید!
موفق باشی

ناشناس گفت...

اگر از مانور جدید بگذریم و فرض کنیم ایران قرارداد هسته‌ای را پذیرفت آیا وضع بهتر میشود؟ آیا بعد از توافق شرایط بهتر خواهد شد یا بدتر؟ غرب دو توافق هسته‌ای با کره شمالی و لیبی‌ را تجربه کرده است. وضع هر دو کشور اکنون پیش روی ما است. با این شرایط در توافق جدید چه چیزی مانع کره شمالی و یا لیبی‌ شدن خواهد بود؟ به نظر من وضع کره شمالی فعلا بهتر است. بهتر است پیش از توافق به بعد از توافق نیز فکر شود. یادمان باشد قذافی صنعت هسته‌ای لیبی‌ را دربست در کشتی برای غرب ارسال کرد. گرچه خامنه ای‌ منفور است و مدام از دشمن می‌گوید اما بد بینی‌ به غرب پر بیراه هم نیست.

شیرین

ناشناس گفت...

این هفته جمعه رو پیچوندیا فکر نکن نفهمیدیم (;

ناشناس گفت...

حزب الله
همین الان رفتم کتاب نگاهی به جهان نهرو را که یکی از معتبر ترین تفاسیر تاریخ جهان است را خواندم! هر سه جلد آن را ولی هیچ جا ننوشته بود رضا شاه سوسیالیست است! بر عکس از رضا شاه و آتاتورک تعریف و تمجید می کند و آنان را بعنوان "وطن پرستانی" که خدمات زیادی به کشور های خود کرده اند یاد می نماید.بنظرم همانگونه که سخنان مختلف را تحریف می کنی حتی به جواهر لعل نهرو هم رحم نکردی!

نماسته!

ناشناس گفت...

این حزب الله را می توان نماینده سرمایه داری نوظهور و نوکیسه ایران محسوب داشت. سرمایه داری که بر اساس سوار شدن بر امواج انقلاب و جنگ و شیعه گری به ثروتی کلان دست یافته است ولی اکنون قالب فعلی حکومت برای او تنگ است . یعنی به جایی رسیده است که بقیه سرمایه داران جهان رسیده اند و آن موضوع امنیت سرمایه است! از آن موقع تا حالا انقلاب خوب بود چون برایشان ثروت می آورد ولی اکنون انقلاب می تواند امنیت سرمایه آنان را از بین ببرد برای همین هم شوق کاپیتالیسم دارند ولی نوع مخصوصی از آن را . یعنی یک کاپیتالیسم ناقص.برای همین هم میرحسین در نظر اینان کمونیست محسوب می شود رفسنجانی گشاده باز, و احمدی نزاد بی حیای دریده دزدی که می تواند اموال دزدی آنان را بدزد! فعلا سرگشته اند. دنبال یک فرمولی می گردند که بتوانند همه مسائل را حل کنند. این یک گام رو به جلو است ولی گامهای زیاد دیگری باقی است.سرمایه داری بر حفظ امنیت سرمایه خود نیاز به یک قوه قضاییه بی طرف و سالم دارد. این اصلا بحث حقوق بشری نیست سرمایه داری نیاز دارد که کسی مالش را با پارتی بازی و قلدری ندزدند پس لازم است دادگاهی باشد با قاضی بی طرف که از او محافظت کند. فعلا حزب الله همین یک قلم را اجرایی کند مابقی لوازمات کاپیتالیسم پیشکشش!

بع بع!
ببعی گفت!

ناشناس گفت...

http://tadbireghtesad.ir/?p=1030

مقاله بالا را بخوانید تا در یابید چرا روشنفکر خر است .
حزب الله

ناشناس گفت...

در اينكه دادگستري سالم لازمه ي يك اقتصاد سرمايه داري سالم است شكي نيست همين الان در ايران اكثر سرمايه داران بزرگ از طريق رانت و كمك هاي وزارت اطلاعات به اينجا رسيده اند يعني سرمايه شان را بيمه كرده اند انهايي هم كه سرمايه شخصي دارند و به نان و نوايي مي رسند توسط اطلااعاتي هاي تهديد به شريك شدن مي شوند تا سرمايه شان بيمه شود
ولي باز هم من عقيده دارم مردم عادي مي توانند سرمايه گزاري هاي كوچك غير از مسكن به راه بياندازند و چرخ اقتصاد غير دولتي را بچرخانند به كمي همت و كار افريني نياز دارد
پري سا

ناشناس گفت...

حزبالله، مقاله مورد نظرت را خواندم . اين مقاله كه بر متفكران كلامى مانند شاعران و روزنامه نگاران و نويسندگان و اساتيد كه با علوم رياضى و عملى كارى ندارند ايراد گرفته كه مخالف سرمايه دارى هستند و حتى اگر هم فرض كنيم كه تمام اين مقاله درست است شما چگونه آنرا تعميم دادى به همه روشنفكران و برايت ثابت شد كه همگى روشنفكران خرند؟ جالب اينكه خود اين مقاله از هنر كلامى استفاده كرده كه ثابت كند كه متفكران كلامى ضد سرمايه دارى هستند ،
به قول دلقك مارو گرفتى؟
افشين قديم

ناشناس گفت...

امپراطور! مقالات عصر حجر تحویل ما می دهی.طوری حرف می زنی که انگار کشوری داری که چنان سیستماتیک و منظم دارد عمل می کند.که بیا و ببین.تو حرف حسابت چیست.در کشوری که یک اخوند حوزوی که نهایتش مکاسب خونده بر بخش بزرگی از یک جامعه سلطنت می کند. و درست در همان جامعه یک معلم از زور فقر به تاکسی رانی رو می اورد.می خواهی ان معلم بر نیاشوبد؟ این مقاله مورد نظر می توانست در ابتدای انقلاب نوشته شود.نه در جامعه فعلی که همه را باهم یک کاسه کرده ای.وانگهی روشنفکران مورد نظر تو هیچوقت پا را از گلیم خود درازتر نکرده و همیشه به اندک عدالتی امیدوار و پایبند بوده اند. و هیچگاه نیز خر نبوده اند. خر کسانی هستند که مردم را خ فرض کرده اند.و با تفکرات حوزوی که همان اول انقلاب هم پوسیده-مستعمل و زهوار در رفته بود و متاسفانه روشنفکران واقعی خر مثه بازرگان. شریعتی بنی صدر قطب زاده یزدی و گرو ههای کله پوک چپ و راست بودند که نور رستگاری را در حوزه یافته بودند!! و از انها خرتر مثه تو هستند که گفته اند بعد از دهل دنبلی است.و هنوز بر طبل خریت می کوبید!زمان گذشته است و خیلی چیز ها تغییر کرده و شما هنوز اندر خم یک کوچه اید. و هنوز نگر ش هایتان را بر پایه افکار پسیده سال 57 و 58 قرار می دهید. یک نهیب واقعی لازم است تا افسار شما را بکشد و با قا طعیت و با صدای بلند کوروش شما را از ادامه خریتتان بازدارد. مانی

ناشناس گفت...

ایران توانست نظر مثبت مقامات روسی برای همکاری با ایران برای دور زدن تحریمها و تشگیل بلوک در مقابل حذف فیزیکی مخالفان پوتین را جلب کند

الف - خ گفت...

به پریسا عرض میکنم که شکوفایی اقتصادی با تیم در قدرت فعلی و سیاست در جریان ، حتی به فرض برداشتن یکباره تحریم ها ، هم امری قطعآ محال است چون در اقتصاد نیاز به زیر ساخت است که در کشور ما ،وجود ندارد. فعلآ سیاست ما متمرکز شده در ایجاد اغتشاش در نظم جهانی ، شاید این وسط چیزی اتفاقی نصیب ما شود و این کار را با هر هزینه ای از جیب ملت و در هر جایی که بتوانند ، انجام میدهند و این یعنی دیوار بلند بی اعتمادی با دنیای بیرون. در اقتصاد جهانی اعتماد شرط اساسی است و در بهترین شرایط ، احراظ این شرط برای کشور ما کمتر از یک دهه زمان نخواهد برد. تازه ،پارامترهای غیر اقتصادی به کنار و من کاری به آنها ندارم، سرطان پیشرفته تر از این حرفهاست متآسفانه.

غریب آشنا گفت...

از نمد روسیه هیچگاه لباسی برای ایران حاصل نشده ، الته پالان شاید، این را به فرض صحت خبر دوست ناشناسمان گفتم، هر چند خودم اعتقاد دارم که ایران این بار با سنجاق کردن خودش به پوتین ، و نه روسیه ، اشتباه مهلکی را مرتکب نخواهد شد.

ناشناس گفت...

چرا بزرگان این جمع سعی می کنند هر سخنی که آی دی حزب اله می گوید را پاسخ دهند؟ اگر قدرت در دستان حزب اله و امثال او نبود و اینده میهن و فرزندانش را تحت تاثیر دیکتاتوری خویش قرار نمی دادند آیا اکثریت جمع حاضر وقت خود را مصروف یک و دو کردن با فرد بی سوادی چون او و امثال او می کردند.
حزب اله با شما هستم . بله شما حزب اله. تکلیف رضا شاه و نهرو را مشخص کن و جواب دوستمان که حرف شما را دروغ انگاشته بود بده.

ناشناس گفت...

ببعی
نشون دادی کلت کار میکنه. تو کامنتا کمتر چنین نگاه استراتژیکی دیده بودم.
این اسم مسخره بهت نمیاد.

ناشناس گفت...

دوست عزیزم

در این گلستان بحثی که راه اقتاده است ببعی خوشحال است و بع بع می کند! دوستان به زیبایی به واشکافی مسائل مختلف می پردازند. حتی حزب الله هم دیگر آن حزب الله سابق نیست. کمال همنشین در او هم اثر کرده است.بع بع!

ببعی گفت!

ناشناس گفت...

تاوقتی که اقتصاد بر اساس قواعد بازار به پیش نرود شرایط همین هست و اقتصاد مادر همه چیزهاست تا وقتی که اقتصاد مالیاتی ندارید قادر به هیچ کاری نیستید و این کپیتالیزم هست که روشنگر میباشد و شما پایوران را به حمایت سخت از کپیتالیزم توصیه میکنم از فساد و در هم شکستن استخوانها پرهیزی نیست که برای رسیدن به ارض موعود باید از دریای خون گذشت قربانی شد و قربانی کرد در انتها جایزه ای شیرین و رنگین در انتظار شماست .شما را شدیدا نهی می نمایم از سوسیال دموکراسی و این اراجیف اتوپیای روشنفکری ایران که سوسیال دموکراسی از برای شما زمینیان نیست و آن خاصه فرشتگان است و بالهای فرشتگان را یارای هوای میدل ایست نیست و فرشتگان را اقلیم اروپای شمالی ماواست .پس شما ای واقعگرایان از موجود بی مسئولیت نحس روشنفکری پرهیز میدهم که شما را بی مسئولیتی سوق میدهند و رفع اتهام مینمایند تا محبوب باشند در نظر عامه و نمیگذارند ظرفیت خود را بشناسید و این خدای کپیتالیزم است که خود واقعی شما را به شما نمایان خواهد نمود .

حزب الله

ناشناس گفت...

امپراتور موتسوهیتو پانزده ساله، نامِ امپراتور مِیجی را برای خود برگزید، که معنای امپراتورِ روشن‌بین می‌داد، و بنا بود نمادی باشد از حرکت ژاپن به سمتِ دنیایی روشن. در بهار ۱۸۶۸، همزمان با تاجگذاری امپراتور، سوگندنامه‌ای به عنوان اساس سلطنت جدید اعلام شد، که پنج ماده داشت:

شورایی مشورتی برپا خواهد شد که نصمیماتش بر پایه‌ی بحث و گفت‌وگوی آزاد شکل بگیرد.
همه‌ی طبقات، چه بالا و چه پایین، حق دارند در اداره‌ی امور مملکت دخالت کنند.
مردم عادی حق خواهند داشت مثل مقامات لشکری و کشوری، شغل و حرفه‌ی خود را دنبال کنند.
سنت‌های شیطانیِ گذشته الغا، و فقط بر اساس قوانین طبیعت عمل خواهد شد.
جست‌وجوی جهانی دانش، با هدف تقویت بنیان امپراتوری، صورت خواهد گرفت.
این پنج ماده، در حقیقت بیان کننده‌ی تنها یک معنای مهم بودند: مدرنیزاسیون یا نوسازی. دایمیوها به این نتیجه رسیده بودند که اگر می‌خواهند به مستعمره‌ی غرب بدل نشوند، چاره‌ای جز این ندارند؛ و تا آن‌جا پیش رفتند که بی‌باکانه، از “الغای سنت‌های شیطانی گذشته” سخن گفتند.

امپراطوری لازمه اش ایناس نه خرج مردم عراق و سوریه و لبنان و یمن رو از جیب ملت دادن، از قدیم گفتن تا پول داری رفیقتم عاشق بند کیفتم

ناشناس گفت...

با درود خدمت همه عزیزان
تازه با این وبلاگ آشنا شدم و با توجه به اینکه از گروه های مختلف با عقاید مختلف اینجا حضور دارن و نظراتشون رو بدون شیلتر! میتونن اعلام کنن بسیار خوشنودم
از مدریت عزیز وبلاگ هم تشکر و دست مریزاد میگویم
دوست دارم نظر دوستان رو راجع به سوالی که ذهنم رو مشغول کرده جویا بشم!
وقتی به وضعیت ایران در این زمان فکر میکنم می بینم که این کشور برای پیشرفتی سریع همه چیز دارد! نیروی انسانی متخصص که فضونی می کند
منابع سرشار نفت و گاز که در آینده نزدیک هیچ کشوری در منطقه نیست که توانایی عرض اندام داشته باشد!
تمام نواد خام اولیه مورد نیاز
اما چه شده که هنوز درجا میزند؟!
کشورهای دیگر با خیلی کمتر از اینها در طول ۱۵-۲۰ سال بسیاری از عقب افتادگی هارو جبران کردند؟
آیا وقت اون نرسیده همه این چرندیات سی سال و اندی گذشته رو کنار بگذاریم و شروع یک پیشرفت رو کلید بزنیم؟
پس چه چیز مانع این مهم می شود!؟

ناشناس گفت...

یه دو، سه نفری تو کامنتدونی انداختن تو خاکی و گوله کردن 180 تا ، یه مهملاتی میگن که اگه به کرگدن بگی ، چارتا پشتک میزنه.

غریب آشنا گفت...

عرض کنم خدمت برخی از دوستان که ادعاهای بزرگ و گنده دارند در باب کشورمان .
یک آقای خواننده مجاز با اشعار مجاز با مجوز از وزارتخانه مربوطه ،نتوانست برنامه اش را اجرا کند و همه چیز لغو شد برای ملتی که بلیط خریده بودند و برنامه ریخته بودند برای چند ساعت از عمر گرانشان ، جالب اینکه قسمت ،شتر ،حکومت مجوز داده و قسمت پلنگ حکومت هم ابطال کردهو قسمت گاو حکومت هم مثل همان گاو نگاه میکند و نظری ندارد. شما ببین که امر به این سادگی یعنی برگزاری یک کنسرت دو ، سه هزار نفره چقدر پیچیده و گنگ و هزینه بر است در این سرزمین ، آانوقت صحبت از امپراطوری در شرف افتتاح و ترکاندن های اقتصادی و محوریت در منطقه ، بیشتر به جوک شبیه است تا واقعیت. کسی مثل تیلور سوئیفت در امریکا کنسرت یکصدهزار نفری میدهد و تنها بخشی از حکومت که درگیر این قضیه میشود ، پلیس است برای کنترل ترافیک خیابانهای اطراف ، آنوقت در مملکت ما نصف بدنه حکومت درگیر کنسرتی میشوند که آخرش هم لغو میشود. این یعنی حکومت به کاری مشغول است که وظیفه ذاتی و ارجح او نیست.
حال تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل.
خواهشی دارم از دلقک که کامنتهای بی محتوا و مضحکی که جز توهین به شعور خوانندگان سیرک نیست را حدف نماید و این ناقض آزادی بیان نیست ، چرا که این تفکرها به اندازه کافی بوق و تریبون از جیب همین ملت دارند برای خود ، که اجازه اظهار نظر به غیر نمیدهند. با تشکر

ناشناس گفت...

حزب الله
یکبار یک خبرنگارزن با یکی از سران حکومت که در حوزه اقتصاد هارت و پورت زیاد می کرد در دفتر کارش مصاحبه می کرد که من آن را در روزنامه خواندم. این مقام عالیرتبه دوباره بادی در غبغب انداخت و گفت اقتصاد اسلامی نه شرقی نه غربی است ! نه کمونیستی است و نه سرمایه داری! خبرنگار زن با شجاعت و با طنز به او گفت آقای فلانی این که نشد تعریف اقتصاد! خیلی خوب نه کمونیستی است و نه سرمایه داری ولی اگر شما به من نگویی اقتصاد اسلامی دقیقا چه چیزی هست من خودم را از این پنجره می اندازم پایین!
کلی گویی و مبهم گویی و شعار دادن و با علم ناقص و مغرض! و متاسی از باد های عالم سیاست نمی توان یک اقتصاد را برپا کرد. شما حتی معنی سوسیال دمکراسی را هم نمی دانی! فکر می کنی یعنی کمونیسم! چون اسم سوسیال دارد! سوسیال یعنی اجتماعی! این کلمه کاربرد وسیعی در جهان دارد و ارتباطی به لنین و استالین ندارد! بطور ساده نظام سوسیال دمکراسی همان نظام سرمایه داری است ولی دولت ضمن ایجاد یک فضای امن برای سرمایه دار همزمان در نقش یک باجگیر بزرگ هم ظاهر می شود.مالیات های سنگین بر درآمد های کلان می بندد و بعد این مالیات انبوه را خرج جامعه به تساوی می کند. کتابخانه و مدرسه و استخر و خیابان و.. می سازد. دولت در اینجا یک رابین هود دوست داشتنی است. سوسیال دموکراسی نمی گذارد اختلاف طبقاتی گسترده شود. یعنی یک زندگی حداقلی برای تمام افراد جامعه باید فراهم شود. چون اگر جامعه دچار فقر و اختلاف طبقاتی بود از آنجا که سرمایه دار نیز در همین جامعه زندگی می کند پس به او هم خوش نخواهد گذشت! آن مفهومی که شما از سرمایه داری در ذهن تازه کتابخوان شده خود داری و فکر می کنی سرمایه داری یعنی اینکه خار و مادر اجتماع را صاف کنی و از دریای خون بگذری! و بعد اسمش را بگذاری رقابت! راه به جایی ندارد.از این نکته نباید غافل شوی که شمای سرمایه دار هم باید در همین جامعه زندگی کنی. بچه ات باید در همین جامعه رفت و آمد کند دبیرستان برود در خیابان رانندگی کنید.پارک و سینما بروید.ورزش کنید. اگر جامعه متلاشی باشد اصلا به شما خوش نخواهد گذشت ولو از دریای خون گذشته باشی.اینقدر به روشنفکران با ذهن روضه خوانت نتاز! روشنفکر بی جهت روشنفکر نشده است.زمانی که شما در حال سینه زنی و روضه خوانی بودی او در حال مطالعه تاریخ جهان بود!

بع بع!
ببعی گفت!

رامیار گفت...

خطاب به ببعی.
در تنها زمینه‌ای که مخالفت نظر دارم با شما در این است که روشنفکر با مطالعه روشنفکر شده. راستش عقل همانقدر که میتواند درست فکر کند میتواند هم غلط فکر کند. کتاب خواندن هم به معنای خرد نیست، بلکه چه چیزی را و با چه بینشی خواندن مهم است. وگرنه کتاب شریعتی و حلیة المتقین و ... هم میشود خواند و اسم خود را روشنفکر گذاشت.
اتفاقا عزیز من همین روشنفکران که فکر میکردند با خواندن دو تا کتاب درب و داغون دیگه دانای کل عالم شده اند و میتوانند بشریت را به سمت خوشبختی سوق بدهند مایه بدبختی تمام بشریت و به ویژه ایران ما شدند.
عزیز من یک روشنفکر میتونی نشون بدهی که عملکردش بهتر از عملکرد چهار تا دهاتی ساده دل بوده باشه که از سر مصالحشون تصمیم میگرفتند؟
این روشنفکران محفلی و منقلی ما بودند که دو تا کتاب شریعتی را خواندند و فکر کردند به چیزی رسیده اند که هیچکس نرسیده و این مصیبت را سر ما آوردند.
خدا رحمت کند شعبان بی مخ را که اگر افسانه‌های جاری را بپذیریم عملکرد همین آدم بیسواد بر عملکرد تمام روشنفکران چند دهه تاریخ ایران برتری داشته، که او به حفظ شاهی کمک کرد که ایران را آباد کرد، با همه ایرادات طبیعی حکومتش و توهمات آن روشنفکران شد انقلاب اسلامی و مجاهدین و توده و چریک فدایی خلق و چه و چه و چه.
ببعی جان. عزیز من... نکبت تاریخ بشریت همین روشنفکرانی هستند که نشستند کنج خونه و دو تا کتاب خواندند و با عزلت از جامعه واقعی، هپروتی را ساختند و به خود جامعه دادند.
لعنت بر هر چی روشنفکر است. خدا بیامرزد خان مغول را که وقتی نیشاپور را فتح کرد هر دسته ای را به کاری گمارد و شاعران و ادیبان را فرمود به دریا فکنند که: اینها در آفرینش زیادتند! الان هم این روشنفکران پرفیس و افاده کتابخوان که عقل ناقصشان تنها ابزار سنجشان است در آفرینش زیادتند. باید جامعه را از لوث وجودشان پاک کرد.
بقیه موارد را هم باید بگم که واقعاً بخش نظرات از مسیر وبلاگ منحرف میشه. من مرتب سر میزنم که در بخش نظرات تحلیل جدید از وقایع روز بشنوم و چیزی گیرم نمیاد جز مباحث امپراتوری تخیلی.
همیشه یک خرمگس مزاحم داریم که یک وقتی عای بود، یک وقت حزب الله، یک وقت بسیجی، یک وقت چی و چی.

ناشناس گفت...

فرق بین سوسیال دمکراسی با کاپیتالیسم مورد نظر حزب الله فرق بین یک کشتی عادلانه و تحت نظارت داور است با یک دعوای خیابانی! در هر دو مورد افراد با هم می جنگند ولی این کجا و آن کجا!کشتی رقابتی سازنده است و هر دو کشتی گیر و تماشاچیان لذت می برند و دهوای خیابانی مخرب است و می تواند به چاقو کشی و قتل منجر شود.
داور در اینجا قوه قضاییه مستقل است که با بازوی اجرایی دولت سوسیال دمکرات رقابت سرمایه داران را سوت می زند!

بع بع!
ببعی اضافه کرد!

ناشناس گفت...

چرا بزرگان این جمع سعی می کنند هر سخنی که آی دی حزب اله می گوید را پاسخ دهند؟ اگر قدرت در دستان حزب اله و امثال او نبود و اینده میهن و فرزندانش را تحت تاثیر دیکتاتوری خویش قرار نمی دادند آیا اکثریت جمع حاضر وقت خود را مصروف یک و دو کردن با فرد بی سوادی چون او و امثال او می کردند. ..................آیا وقت اون نرسیده همه این چرندیات سی سال و اندی گذشته رو کنار بگذاریم و شروع یک پیشرفت رو کلید بزنیم؟
پس چه چیز مانع این مهم می شود!؟......................یه دو، سه نفری تو کامنتدونی انداختن تو خاکی و گوله کردن 180 تا ، یه مهملاتی میگن که اگه به کرگدن بگی ، چارتا پشتک میزنه.........................خواهشی دارم از دلقک که کامنتهای بی محتوا و مضحکی که جز توهین به شعور خوانندگان سیرک نیست را حدف نماید و این ناقض آزادی بیان نیست ، چرا که این تفکرها به اندازه کافی بوق و تریبون از جیب همین ملت دارند برای خود ، که اجازه اظهار نظر به غیر نمیدهند. با تشکر.........................اینقدر به روشنفکران با ذهن روضه خوانت نتاز! روشنفکر بی جهت روشنفکر نشده است.زمانی که شما در حال سینه زنی و روضه خوانی بودی او در حال مطالعه تاریخ جهان بود! : با تشکر از غریب اشنا و ببعی و سایر دوستان که ماضه این حزب الله را خوب به زمین می مالند. اما او مثل کشتی گیر شکست خورده بلند شده و میگه قبول نیست دوباره!!رو که نیست . سنگ پای قزوین است. باید اخوند باشی تا عمق بلاهت و پستی را بفهمی .

ناشناس گفت...

بع بعی یا زار ممد تازگیها خیلی اظهار فضل میکنی و یک چیزی در اتوپیا در ذهن داری در بهشت روشنفکریت فکر میکنی اینجا سوئد و دانمارک هست و بقیه را با القاب دهن پرکن گمراه میکنی و جامعه را دو دسته میکنی پولدار و غنی فرعون و برده و تهوع بر انگیز و رقت آور است باز یافت اراجیف غیر علمی کتاب آری اینچنین بود برادر شیخ علی اسلام دوست (علی شریعتی بعد از این)در اشکال گوناگون و بزرگترین خیانت احمدی نژاد که موثر ترین آنها هست دو تکه کردن جامعه بود از پولدار و غنی و خر خود را راند و میراثش در جامعه متاسفانه باقی خواهد ماند . و من متنفرم از تکه تکه جامعه از آنها و ما خودی و ناخودی و دارا و ندار که همه هدف تقسیم بندی فرار از مسیولیت ها است و تطهیر بخش خود و این قاچهای اجتماعی سیال هستند و هر کس بنابر اقتضاعات بین این قاچها وول میزند
یک جامعه مسئولیت. پذیر جامعه ای هست که بودجه دولت را همگان به وسع خود تهیه نمایند تا بر اورد بهتری از تقاضاها از دولت داشته باشند .کشوری با اینهمه منابع احتیاج به انباشت سرمایه و انگیزه دارد تا تولید سرمایه و ارزش افزوده رونق بگیرد و اینجاست که فرمول بیشتر تولید کن تا بیشتر مصرف کنی جواب میدهد فقط پنج شش سال سختی میخواهد.تنها شرط کنونی بانک مرکزی مستقل هست .

حزب الله


ناشناس گفت...

رامیار جان!
دوست خوب من که همیشه نظراتت را با اشتیاق می خوانم.
پیروی از روشنفکر و یا به تعبیری افراد آگاه آش کشک خاله امان است بخوریم پایمان است نخوریم هم پایمان است.این درست مثل این است که باید برای بیماری نزد یک دکتر برویم ولی اگر پیش یک دکتر نامتخصص رفتیم و مریضی ما را بدتر کرد دلیل بر این نمی شود که علم پزشکی را تعطیل کنیم. باید پیش دکتر درست و حسابی می رفتیم.قطعا مسئولیت وضعیت فعلی بر دوش پاره ای از روشنفکران چپ و مسلمان است ولی اینها همه نبودند. بودند کسانی که واقعا هم چراغ بودند مانند کسروی و آدمیت ولی ما کور بودیم آنها را نمی دیدیم. جوی ساخته شده بود که روشنفکر خوب روشنفکر مخالف دستگاه بود.یعنی اگر با شاه مخالف نبودی و یا حتی درصدی مخالف و یا حتی ممتنع رای بودی باز شما را هو می کردند.درست مانند کسانی که اکنون به اصلاحات باور ندارند و تا برانداز نباشی شما را تحویل نمی گیرند بدون اینکه آلترناتیوی برای شرایط بعد از تخریب داشته باشند.روشنفکری به معنای آگاهی است .نمی توان سرنوشت خود را بدست عوام سپرد.عوام احساساتی و سطحی بین هستند.سیاستمداران با 50 هزار تومان یارانه مثل آب خوردن آنها را گول می زنند.چاره اینکار گسترش فضای نقد و تحلیل روشنفکری است. میزگرد ها و بحث ها می تواند ما را از خطر در غلطیدن به دامان روشنفکران عوضی حفظ کند. یکی از علت های اشتباه ما در گذشته هم پر وبال گرفتن روشنفکران تک صدا بود.عده ای در حسینه ارشاد حق سخنرانی های آتشین داشتند ولی این تریبون در دست مخالفان آنها نبود.عیب هم از دستگاه حکومت به تنهایی نبود. خود ما می خواستیم تا بقیه خفه شوند.یعنی دخالت عوام برای داوری بین روشنفکران.بنابراین چاره کار نفی روشنفکری نیست بلکه دوری جستن از گزینشی عمل کردن است.روشنفکر چراغ راه جامعه است . خود شما که به این وبلاگ سر می زنی برای این است که چراغی در راه حوادث پیش رو روشن شود.پس باز شما هم بنوعی بدنبال روشنفکر هستی. روشنفکر الزاما نباید عینک پنس بر چشم و پیپی گوشه دهان داشته باشد. هر کسی که آگاه است یک روشنفکر است ولو تیمسار بازنشسته ارتش باشد! ولو حتی یک ببعی باشد که بع بع می کند!

بع بع!
ببعی گفت!

ناشناس گفت...

رامیار سلام. ما در ایران روشنفکر نداشته ایم.روشنفکر در ایران به تعداد انگشتان یک دست هم شاید نرسد. وقتی گفته می شود روشنفکر. مقصود توجه به قشر اصطلا حا باسواد و درس خوانده است. یا اقشار دانشگاهی. که نمی توانند بیانگر روشنفکر باشند.مثلا کسی مثل علی شریعتی که روشنفکر نبود.او کاملا متحجر بود. و یک چیزی هم انطرف تر.یا همان کسانی که نام بردی. خوب هیچکدام روشنفکر نبوده اند. بلکه بقول صادق هدایت همه از دم شاگرد کله پز بودند. و جای انکار هم ندارد. البته منظور ببعی هم از روشنفکر این گروهها نبودند. او واژه روشنفکر را بطور عام در برابر حزب الهی های سینه زن و روضه خوان و از مرحله پرت قرار می دهد تا معیاری بدست داده باشد. همان روضه خوان هایی که در پس زمینه افکارشان هنوز مردم را به دو گروه خواص و عوام تقسیم می کنند.و امروز قرار است کشور را با کاپیتالیزم به سمت امپراطوری ببرند. بقول این اقا.هر چه باشد ایشان اقا زاده هستند!! مانی

رامیار گفت...

ببعی و مانی عزیز. ممنونم از توضیحاتتان. به ویژه توضیح مانی که منظور ببعی از روشنفکر، اون نمونه‌هایی است که تو جامعه ایران نایاب بودند.
راستش اینقدر این واژه روشنفکر مبتذل شده و افرادی که مصداق آن بوده‌اند فاجعه آفریدند که اصلاً به این کلمه حساسیت پیدا کرده‌ام! تو ذهنم روشنفکر با روشنفکران محفلی و منقلی گره خورده. در حالی که واقعاً به قول ببعی روشنفکرترین فردی که می‌شناسیم نویسنده همین وبلاگ است که روزی چند بار سر می‌زنیم تا خودش و نظرات خوانندگانش را بخوانیم. این فرد در محفل و پای منقل نیست و تز نمی‌دهد، بلکه در جامعه زندگی می‌کند و در یک دستگاه تحلیل اجتماعی قرار می‌دهد.
امیدوارم این وبلاگ و خوانندگانش تا روز رسیدن به مقصود و آن شادی موعود پایدار باشد و هر چه زودتر بشود همه با هم در ایرانی که امیدبخش است در کنار هم جامی به سلامتی هم بزنیم. آن روزی که امپراتوری ایران در دلهایمان باشد و امپراتورش خرد و شادی باشد، نه بتهای پوشالی مثل قاسم سلیمانی و آقا و ....

ممنونم از توضیحاتتان

ناشناس گفت...

عالی

ناشناس گفت...

جناب تیمسار نزدیک دوساله دارم این وبلاگ رو مطالعه میکنم بیشتر از مطالب بعضا عالی خودتون ، معتاد به خواندن کامنتها شده بودم ... اکثر کامنتها خواندنی و قابل تامل همراه با ضرب المثل های و عبارات آموزنده و کلمات ناب . من واسه نوشتن همین سه چهار خط نفسم گرفت ، خدایی دم خودتونو کامنت گذارای سیرکتون گرم ... الآنم غرض از نوشتن اینه که بگم متاسفانه سیرکتون دیگه اصلا اون کیفیت سابق رو نداره ، همش شده بحث پوچ و الکی درباره بحث مسخره امپراتوری ، خاهشا دوباره مثل قبلا بیشتر درباره نقطه ضعفها و چالش های روبروی رژیم و سیاست روز بحث کنید ...ول کنید این حزب الله رو ، اینا همینطور که به مملکت ریدن ، سیرک شما رو هم مالی میکنن ، خاهشا فکری به حال سیرکتون بکنید ...با تشکر

ناشناس گفت...

حقیقتآ چیزی که به درد امروز جامعه ما بخورد از توی این کامنتها قابل فهم نیست. اینجا که محل بحث های ایدئولوژیکی نیست باز داریم جوگیر میشویم و دلقک در خواب.

ناشناس گفت...

روشنفکر ایران چه کسی است .
روشنفکر کسی است که انسانها را به شورش وا میدارد و خود در کنجی میخزد و بعدا اپوزسیون قدرت جدید میشود چون هیچگاه قدرت اداره اجرایی و پرکتیکال ندارد و به یک مازوخیسم مزمن مبتلاست.

روشنفکر کسی است که شاه را که بحرین را واگذار کرد ایران دوست میداند ولی خامنه ای را که امپراطوری را احیا میکند ضد میهن .

روشنفکر کسی است که بر سر نعش شهید وطن در سوریه و عراق به هلهله نشسته است گویا اینان ایرانی نیستند

روشنفکر کسی است که شاه را به دلیل نظام خود محور تقدیس میکند نظامی که مصدق را دوسال تحمل نکرد ولی خامنه ای را که حداقل دو دولت اپوزسیون تحت رهبری اش تشکیل شده را رد میکند .

روشنفکر کسی است که چند جشن دهن پرکن را مساوی حرکت به سمت دروازه تمدن بزرگ میبیند ولی مشارکت کسترده زنان در امور جامعه را تحت نظام جمهوری اسلامی کتمان میکند .

روشنفکر ایرانی هیچ برنامه ای ندارد و فقط دلخوش دارد که نظام سقوط کند و ایران حیاط خلوت تروریستهای سرویسهای انگلستان و عربستان و ترکیه شود و خود در کنجی سوته کرانه به و عظ و سخنرانی بنشیند ما معادلی برای روشنفکری در ملل راقیه نمی بینیم و تنها در کشورهای در حال توسعه این موجودات عجیب به چشم میخورند در ممالک توسعه یافته یا تکنوکرات داریم یا محقق یا نظامی یا حداکثر فیلسوف.

بهترین نقش از روشنفکری ایران همان هست که خود ناگزیر از وا دادن بند هستند عینک پنس به بینی و پیپی بر گوشه لب و کافه نادری .هیچ از خود پرسیده اید چرا این جریان حتی یک دولت و یا یک جبهه تشکیل نداده با همه ادعاهایشان چون روشنفکر خود را بالاتر از جامعه و همه مکانیسمهای ارگانیک شناسایی میکند دیکته نمینویسد ولی مدام به دنبال غلط املایی است تا کردیت برای خود بخرد .
اینان گمان میکنند جامعه مریض هست و اینان طبیبان آن هستند و طبیب خوب و بد داریم .میزوند زیر و رو میکنند و کسروی را بیرون میکشند و میگویند اینهم روشنفکر ما حالا چهل سال بعد که جو چیز دیگری بود لابد مطهری ررا بیرون میکشند . کی دیگر از مشخصات روشنفکر ایرانی تمایل به شاه مرده است و انرا به جامعه تسری میدهند . ناصر الدین شاه شاه شهید مظفر الدین شاه شاه رئوف. رضا شاه شاه مدرن پهلوی شاهوطن پرست عجله نکنید نوبت خمینی و خامنه ای هم میرسد .

حزب الله

ناشناس گفت...

این میز گرد جالبی است برای مطالبه.
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1944887/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82+%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+8+%D8%B3%D8%A7%D9%84+%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87+%D8%A8%D8%A7+%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D8%A8%DB%8C+%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7+%D9%87%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87+%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C+%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C+%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%85.html

حزب الله

الف - خ گفت...

با توجه به نیاز مبرم حکومت ایران به " دشمن " به عنوان خوراک تبلیغاتی داخلی ، به نظر میرسد که یکی از بندهای توافقنامه در راه این باشد که ، اسرائیل کم کم جای دشمن شماره یک و شیطان بزرگ را در دکترین سیاسی ایران بگیرد و آمریکا این مقام سی و چند ساله را واگذار کند. فکر کنم که نوروز امسال ، آبستن خوردم ، نخوردم های زیادی باشد.

سحر گفت...

به نظر من کامنتها همگی عالی و آموزنده است. چرا که نشان دهنده جریانات مختلف فکری اعم از روشنفکرانه و غیر روشنفکرانه است. در زندگی عادی و غیر مجازی ما چنین شانسی را نداریم که با اینهمه نظر برخورد کنیم. خواندن کتاب یا مقاله یا وب لوگ های دیگر هم چنین شانسی را به ما نمیدهند که چکیده افکار مختلف را یکجا دریافت کنیم.
پس دوستان عزیز کامنت گذار :
عالیست ادامه بدهید به بحث ها. بیشتر از هزاران کتاب جامعه شناسی ، روانشناسی ، و تاریخ ، این کامنتها برای من ارزش دارد.

عصبانی گفت...

سرویسمون کردی حزب الله ! بسه دیگه بابا هر موقع این امپراطوری شما درست شد اونوقت بیا برای محسناتش قصیده بگو. فعلا که همه باید دست به دست هم بدن و یه تکونی به این ژیان قراضه بدن بعد تو میگی میخوام باهاش برم تا کمپانی بی ام و صفر تحویل بگیرم.

ناشناس گفت...

دو سه تا مشنگ و هپروتی بدجور توهم برشون داشته که علی آباد هم شهریه یا اصلا امپراتوریه!
یک کشور فلک زده که صادراتش حتی تو بازار افغانستان و تاجیکستان هم دست بالا رو نداره و از پس استخراج صحیح تنها منبع درامدش که نفت باشه بر نمیاد و درآمد سرانه ناچیزش رو نمیتونه افزایش بده و هر سال داره بیشتر از پارسال تو فقر فرو میره رو میگن امپراتوری!
فقر و بی ارزش بودن پاسپورت ایرانی که از دستاوردهای امپراتوریتون هست باعث شده ندونید میزان ثروت و سطح زندگی و نوع مناسبات تو کشورهای قدرتمند چه میزان هست و دستاورد دیگه امپراتوری که گسترش مشکلات روانی باشه باعث شده تو توهم غرق بشید.
این دو سه تا مشنگ آدم رو یاد شاهای قاجار میندازن که خیال میکردن قبله عالم هستن و فقط کافیه شمشیر شاهانه رو بیرون بکشن تا روس ها رو تارومار کنن. تورو خدا رحم کنین! مشکل آدمهای روانی اینه که معمولا خودشون قبول ندارن روانی هستن، باید به زور یا کلک بردشون دکتر.

ناشناس گفت...

حزب الله

به برکت فکر روشن معدود روشنفکران دوره قاجار ، ما از جامعه ای وحشی به نیمه وحشی و نیمه متمدن شیفت کردیم .

با ورود پنی سیلین بیماریهای عفونی نقش خود را در توازن جمعیت شهر و روستا از دست داد و انفجار جمعیت در روستاها را با چند رشته قنات و چند هکتار زمین خشک نمیشد و نمی شود کنترل کرد . و در غیاب یک اقتصاد مولد این مهجرین تنها نقش مخرب پیاده نظام ارتجاع را بازی کردند و خواهند کرد .

به عبارتی صد و پنجاه سالست که در ایران تنه سنگین روستا بر پویایی شهر آوار شده است .


ناشناس گفت...

حزب الله

به برکت فکر روشن معدود روشنفکران دوره قاجار ، ما از جامعه ای وحشی به نیمه وحشی و نیمه متمدن شیفت کردیم .

با ورود پنی سیلین بیماریهای عفونی نقش خود را در توازن جمعیت شهر و روستا از دست داد و انفجار جمعیت در روستاها را با چند رشته قنات و چند هکتار زمین خشک نمیشد و نمی شود کنترل کرد . و در غیاب یک اقتصاد مولد این مهجرین تنها نقش مخرب پیاده نظام ارتجاع را بازی کردند و خواهند کرد .

به عبارتی صد و پنجاه سالست که در ایران تنه سنگین روستا بر پویایی شهر آوار شده است .


ناشناس گفت...

چند کامنت اخیر بسیار گویا و عالی بودند. حیف که امضاء نداشتند. از انها تشکر می کنم. همچنین از دوستان:الف خ -عصبانی -نیز تشکر . وهم از خانم شیرین. می خواستم در خصوص نگاه منفی چند کامنت پیشین در خصوص کامنتها هم مطلبی بنویسم که فعلا حوصله اش را ندارم. فقط باید گفت که همانطور که شیرین خانم هم گفتند کامنت هایی از این نوع را بیشتر می پسندم.چون چاره سازتر است. جامعه ما از فقر فرهنگی رنج می برد.ایرانیان باید اصل خود را بشناسند. گذشته خود را بشناسند.و ماهیت تغییر یافته کنونی خود را هم که انها را به فلاکت انداخته بشنا سند. قبر پدر ظریف که می خواهد چکار بکند. ظریف می خواهد چکار بکند؟ همان کاری که اینها در این سی و خورده ای سال کرده اند.ادامه حکومتی که پایان ان و روند ان فقط نابودی و عقب افتادگی ایران هست.و متاسفم برای نسل نو که دلشان را به سبز و بنفش و ابی و اینجور چیز ها خوش کرده اند.و دایم تیمسار را در تنگنا می اندازند که یا لا زود باش تفسیر کن. خوب تیمسار بیچاره تفسیر چی را بکند. وقتی شما بعد از چهل سال نتوانسته اید یه کوچولو تفسیر بکنید.؟این حزب الشیطان هم میمونه سیرکه.بلا خره هر سیرکی یه میمونی لازم داره. مثلا امده شاهکار زده لینک داده ما را به جمال محمدی خانواده بروجردی. یکی نیست بهش مگه مردک ما اصلا حال دیدن رخ این معشوق تو رو داریم. که تازه پای درد دلاشم بشینیم؟ مانی

ناشناس گفت...



این حزب الشیطان هم میمونه سیرکه.بلا خره هر سیرکی یه میمونی لازم داره. مثلا امده شاهکار زده لینک داده ما را به جمال محمدی خانواده بروجردی. یکی نیست بهش مگه مردک ما اصلا حال دیدن رخ این معشوق تو رو داریم. که تازه پای درد دلاشم بشینیم؟ مانی

به عبارتی صد و پنجاه سالست که در ایران تنه سنگین روستا بر پویایی شهر آوار شده است .

حزب الله

ناشناس گفت...

حزب اللهی ها کلا تناقض هستند. از آنها می پرسیم که امام اول شما کیه؟ می گویند که علی.
بعد موقع هل دادن ماشین می گویند:
یک، دو، سه، علی
یعنی خودشان هم اعتراف میکنندکه سنی هستند و علی امام چهارم است.

بابک

ناشناس گفت...

با درودی دوباره
در چند کامنت قبل سوالاتی پرسیدم که گویا کسی حوصله پاسخ دادن نداشت
لطفا حداقل بیایید ما نیز به یک توافق برسیم! که چاره چیست!؟
حال که وضع مملکت اینگونه است چه باید کرد تا به قول دوست عزیزمون پیک شادی و آرامش و سربلندی واقعی را به سلامت بنوشیم؟!
-لوین

ناشناس گفت...

نمیدام چرا دکمه پاسخ کار نمیکند! در جواب دوست عزیزی که میگوید برخی توهم زده اند که علی آباد هم شهری است جواب می دهم
اتفاقا این گونه هست!
در چند کامنت قبل ذکر کردم
نه بر اساس باد هوا بر اساس مطالعه و منطق
و نه بر اساس منابع نا معتبر بلکه بر اساس منابع معتبر!
ایران همه چیز لازمه پیشرفت را دارد
بزرگ ترین سرمایه آن نیروی متخصص
منابع عظیم نفت و گاز و مواد خام
منطقه جغرافیایی استراتژیک
یک مثال ساده میزنم اکنون اروپا گاز مورد نیاز خود را چگونه تامین میکند؟ از روسیه! به چه شکل؟ به صورت گاز مایع یعنی باید گاز فرآوری بشه مایع بشه بسته بندی بشه تا برسه دست مصرف کننده اروپایی
ایران چه میکنه!؟ خط لوله پاکستان درست میکنه در صورتی میتونست به راحتی گاز مستقیم اروپارو تامین کنه
اونم با هزینه انتقال اروپا
همه پیش بینی ها حاکی ازینه که تا ۱۰-۲۰ سال آینده توزیع مصرف انرژی به نفع گاز خواهد بود حال چه کسی بزرگترین منابع این طلا رو داره؟
مجال توضیح بیشتر مدارم به دلیل امتحان پیش رو
در اولین فرصت
فعلا بدرود
-لوین

ادوارد البی دوم گفت...

دریغ و درد که دوستان به جای دیالوگ و گفتگو و ارائه نظریه خود و رد نظریه طرف دیگر، مشغول کوبیدن همدیگر و تخریب شخصیت طرف مقابل هستند. در این فضا انگیزه‌ای برای اظهارنظر باقی نمی‌ماند. تا حرفی بزنی به جای نقد با انگ مواجه خواهی بود. و تا وقتی بحث‌ها به جای افکار در باره افراد است، درجا زدن ادامه دارد.

"اینجا یک منطق‌گاه فلسفی است"

پراگماتیست گفت...

اگرچه شکل گیری جمهوری اسلامی خاورمیانه به پایتختی تهران از بابتی موجب خشنودیست، چه موضعی باید اتخاذ کرد زمانی که سبک زندگی ما (یا سبک زندگی مورد علاقه ما) به ژنرالهای آمریکایی نزدیک تر است تا سبک زندگی استاندارانی چون شیخ حسن نصرالله؟ و چرا نباید شادمان باشیم از کشته شدن سرداران سپاه زمانی که به یاد می آوریم در در سرکوب جنبش آزادیخواهانه ما نقش ایفا کرده اند؟

ناشناس گفت...

ادوارد البی دوم گفت...
"اینجا یک منطق‌گاه فلسفی است"

انشاالله خدا همه ی ما را آدم کند.
امام خمینی (ره)

ناشناس گفت...

متا سفانه در کامنت پیشینم خانم سحر را اشتبا ها شیرین نام بردم. که عذر خواهی می کنم.مدتهاست که کم تشریف می اورد. در جواب پادشاه ادوارد البی دوم هم ضمن تعظیم غرا و عرض دست بوسی باید عرض کنم. چه کنیم. بگذاریم تا این اقا بیاید و در اعصاب ما خیابان و چهار راه و باند فرودگاه بسازد.چهل سال صبر کردیم و گذاشتیم ببینیم این دیوانگان چکار می خواهند بکنند. سال به سال دریغ از پارسال. و جالبه که هر روز به رنگ جدیدی در می ایند. هر دم بت عیار به رنگی دگر اید.! شما بگویید اینها غیر از چهار موشک که فکر نمی کنم کاربرد چندانی هم داشته باشند چه دسته گلی بسر این ملت زده اند؟ خوب معلومه ما امکاناتمان چیست. نفت داریم. گاز داریم. کنار دریا هستیم. هم در شمال. هم در جنوب وووو وتا دلت بخواهد غنی. اما کو.حالا درست است که ما بیاییم اینجا ساعتها بشینیم بحث کنیم که خط لوله ما اگر به سمت اروپا باشد بهتر است تا به سمت پاکستان باشد؟ خوب این را که هر مجنونی می داند. کی می خواهد عمل کند.؟ و کی تا حالا عمل کرده؟ بابا اگر کسی مصدر امور کشور ایران باشد به فاصله یک هفته همه چیز دستش می اید و می داند باید چکار کند. موضوع پیچیده ای نیست. اگر هدف رشد اقتصاد و سرمایه کشور باشد با یک سیاست معقول- دیپلماسی درست و اینده نگری همه چیز حل می شود. ولی موضوع این است که اینها نمی خواهند.ساز خودشان را می زنند و راه خودشان را می روند. متا سفانه بعضی جوانان سیرک فکر می کنند رهنمود هایی که اینجا می گذارند. ممکن است کارساز شود. قربانتان بروم اینا خیلی بهتر از من و شما به این امور واقفند.مشکلات جای دیگر است. پس اینهمه جوش نزنید. نمونش همین حزب الله سیرکمان. شما اگر توانستید یک موضوع منطقی را به ایشان حالی کنید. تازه این جیره خواری بیشتر نیست. ان بزرگا نشان که یا للعجب!! پس نفرماییدتخریب شخصیت. ما اینجا با کسی مشکلی نداریم. اگر منطقی باشد.اما اگر کسی خودش را به تجاهل بزند و یا حرف حساب در گوشش نرود. و سردرد بیاورد. غیر قابل تحمل است. مانی

ناشناس گفت...

سلام تیمسار عزیز

اگر دوست داشتی این کامنت را منتشر نکن.

تیمسار جان، شما رو به خدا این جماعت دیوانه (در بهترین حالت) رو سانسور کن دیگه. صبح تا شب تلویزیون و رادیوی کشور رو اشغال کردن و اراجیف می بافند. اینجا هم که مکان آرامش ما بود برای گفتن و شنیدن دو کلمه حرف حساب (حالا درست و غلطش مهم نیست) شده محل تاخت و تاز اینها؟
البته من جسارت کردم و این درخواست را مطرح کردم، چاردیواری اختیاری است دیگر!
ولی هیاهوی اینها باعث شده کامنتهای بچه های معقول قدیمی گم شود لای لجن پراکنی.
حالا هر طور خودتان صلاح می دانید.
ممنون

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس گفت...

سلام تیمسار عزیز

اگر دوست داشتی این کامنت را منتشر نکن.

تیمسار جان، شما رو به خدا این جماعت دیوانه (در بهترین حالت) رو سانسور کن دیگه. صبح تا شب تلویزیون و رادیوی کشور رو اشغال کردن و اراجیف می بافند. اینجا هم که مکان آرامش ما بود برای گفتن و شنیدن دو کلمه حرف حساب (حالا درست و غلطش مهم نیست) شده محل تاخت و تاز اینها؟
البته من جسارت کردم و این درخواست را مطرح کردم، چاردیواری اختیاری است دیگر!
ولی هیاهوی اینها باعث شده کامنتهای بچه های معقول قدیمی گم شود لای لجن پراکنی.
حالا هر طور خودتان صلاح می دانید.
ممنون.((((مانی )))

Dalghak.Irani گفت...

من ی تقصیرم. معمولاً وبلاگ های پربیننده اگر نه تعطیل کنند و نه تند و فرز پست های بروز کنند دچار مشکلی بنام پاتوق دوستان می شوند که البته ما هنوز فاصله داریم و کامنت ها متنوع و کمتر کل کلی و تفریح مفرحات! است. لذا خونندگانی که شاکی هستند از این قضیه هم حق دارند مثل دیگرانی که شاکی که نیستند خیلی هم سرخوشند با این زد و خورد خنده دار. فقط کرم مانده به کامنت گذاران که رعایت کنند و اگر هم بحث را منحرف کردند در یک شاخه باشد و از پریدن های ناپرنده! از این شاخ به آن شاخ خودداری کنند. نه حوصله و وقت و نه انگیزه و علاقۀ پنج سال گذشته ام را ندارم و گفته ام که دنبال کار دیگری هستم تا چه پیش آید. با هم مدارا کنید و پاسخ هایتان اگر آموزنده نیست برخورنده ها نباشد. هرکسی هم که اعم از حزب الله هم روی جمهوری اسلامی خامنه ای شرط بندی کند روی اسب مرده شرط بسته هر چند که بسیاری از نظرات حزب الله در مورد رفتار روشنفکر ایرانی درست است و قابل انکار نیست. اما اینکه غلط روشنفکران را بدرست روحانیان - اینجا خامنه ای - پیوند بزنیم مثل همان ربط گودرز و شقایق است. من این بحث های نظری را بارها کرده ام در این وبلاگ و مطلقاً نه می توانم و نه می خواهم تجدیدش کنم. و البته بی حاصل و نامفید هم است زیرا تا هنگام تشکیل حکومت مدرن در ایران هر گونه بحث خُرد راجع به سیاست چه باشد و کدام اقتصاد مفید تر است و اجتماع جه و بانک مرکزی چه و این حرف ها آب در هاون کوفتن است. تا "دلخوشی" بجامعه - با محوریت مدرن های طبقۀ متوسط - برنگردد که در حکومت شرعی جمهوری اسلامی خامنه ای برنخواهد گشت ایران نه می تواند از داشته هایش حفاظت کند و بدتر از آن نه می تواند از این داشته ها استفاده کند. آن مراسم کنسرت ها مثال خوبی است. جامعۀ مدرن را دولت مدرن اداره می کند دولت مدرن را هم طبقۀ متوسط شهری به بهره وری می رساند طبقۀ کتوسط شهری هم معیشت محور نیست و رفاه محور است و بخش بزرگی از رفاه این ستون فقرات پیشرفت جوامع از کانال تفریح و سرگرمی و شادی و فرهنگ می گذرد. شونصد تا بانک مرکزی مستقل و 2000 تا دادگستری مستقل و هزاران سرمایه دار حتی حلال! - البته شکل نمی گیرد و این در جمهوری بدوی ذات گرایانه است - هم اگر ظهور کنند بدون رضایت طبقۀ متوسط و جوان جامعۀ شهری اتفاق خاصی نمی افتد و هر آنچه هم که بتصادف یا بجبر بدست آمده از دست می رود. پس شاخص معلوم است: "چه کسی و با چه مکانیزمی و تحت چه اندیشه ای به دلخوشی زمینی مردم اعم از عشق و موسیقی و رقص و سینما و تئاتر و تفریح و سریال و تلویزیون و ... نگاه می کند و سیاست می ورزد و در صدد تدمین این دلخوشی از دست رفته است"؟ بازگرداندن شادی به عرصۀ عمومی بدون ترس از عسس و داروغه تنها راه پیشرفت های دیگر کشور است و جهش های فضایی و اتمی و موشکی و نانو و این قبیل هم گلخانه ایست مثل شوروی سابق و بسیار بسیار گران تمام می شود. چون ایدولوژیک ها مغز کافی - هم از نظر عِده و هم از نظر عُده - ندارند و بچه های باهوش و فرصت طلب هم بسیار گرانفروشند و حاضر به فروختن استعداد و دانش شان به آخوندهای مفتخوار و انگل می شوند مگر در رقم های چنیم! یا...هو
بدون ویرایش. خسته ام.

ناشناس گفت...

بازگرداندن شادی به عرصۀ عمومی بدون ترس از عسس و داروغه تنها راه پیشرفت های دیگر کشور است و جهش های فضایی و اتمی و موشکی و نانو و این قبیل هم گلخانه ایست مثل شوروی سابق و بسیار بسیار گران تمام می شود. چون ایدولوژیک ها مغز کافی - هم از نظر عِده و هم از نظر عُده - ندارند و بچه های باهوش و فرصت طلب هم بسیار گرانفروشند و حاضر به فروختن استعداد و دانش شان به آخوندهای مفتخوار و انگل می شوند مگر در رقم های چنیم! یا...هو


با احترام به نظر دلقک جامعه پیشرفته جامعه مسئولیت پذیر است و گرنه الان تایلند باید سوپر پاور بود . جمهوری اسلامی خود ماهستیم و حاضرم شرطً ببندم اگر همین امسال جمهوری اسلامی به معنای واقعی در تمامیت آن فرو بپاشد اجتماع همین مردم باز مدل جمهوری اسلامی را باز تولید خواهند کرد . مشخصات منفی این جامعه دنبال قهرمان هستند تا رفع مسئولیت کنند این قهرمان پادشاه است دو مناسبات حمایت از زنان و ناموس پرستانه به خدا اگر جمهوری اسلامی مدارس را جدا نمیکرد و حجاب نمیگذاشت الان زنان ما در مکتب بودند . سه مناسبات انتقام جویانه از نوع خشن آن که قصاص را نو آوری میکند . چهار متاسفانه به دلیل ازدیاد در آمد نفتی در دهه هفتاد که متناسب با تولید واقعی نبود عادت تجمل گرایی و چشم هم چشمی دامن زده شده و همه در یک رت ریس هستند تا زودتر و با کیفیت بیشتر به استانداردهای عالی دست یابند و کودکان از بدو رشد ونمو به نادیده گرفتن قواعد بازی و تنه زدن تشویق میشوند مناسبات بین مردم لاجرم به جمهوری اسلامی میرسد وعکس امان همچنان در ماه است تفاوت مدرنیزاسیون غربی با پهلوی در این بود که درونزا نبود .کدام جامعه و و سینما شاد مگر نمبینید تشییع جنازه آن خواننده پر سوز و گداز را . خداوکیلی روراست باشید و ادا در نیاورید آیا پول شادی نمی آورد و آیا کاپیتالیزم ضد ایدئولوژی نیست و متر بدست افراد نمیدهد و سره را از تاسره جدا نمیکند خیره سری بس است تن به کار بدهید و حالش را ببرید و برای این کار کردن الکی پیش نیاز نتراشید که قر کمر کو تا فلک را سقف بشکافیم .
حزب الله

ناشناس گفت...

تیمسار ما اینجا می نویسیم تا کمک شما باشیم.خودت را خسته نکن. نیازی نیست به همه کامنت ها جواب بدهی.مسیر وبلاگ روشن است.

شماره یک گفت...

اهالی محترم سیرک توجه داشته باشند که تا افسارقوه قضائیه و اطلاع ات کشیده نشود، اوضاع همین خواهد بود ، لطفآ رویا پردازی نکنید. بهبود روابط خارجی ، به فرض محال که صورت بگیرد، تآثیری در اوضاع خرتوخر داخلی نخواهد داشت چون بافتهای سرطانی قدرت ، غیر قابل مهارشده اند.

ناشناس گفت...

دوستان كه اصرار به چاپ نكردن كامنت ها دارند تعهد خود به دموكراسي را نشان مي دهند در واقع نشان مي دهند كه با علي خامنه اي چندان تفاوتي ندارند و فقط شايد كروات زده باشند
در مورد روشنفكران به ويژه دهه ٥٠با حزب الله موافقم مزخرفترينشان كه جامعه ايران را به اين روز انداخت هم علي شريعتي !!!!!
پري سا

ناشناس گفت...

ببخشيد تيمسار گرامي چون تا ديروز نمي توانستم كامنتم را وارد كنم الان ان را خدمتتان دوباره مي فرستم
دوستان گرامي متاسفانه ديد بسيار افراطي نسبت به رفاه دارند و برعكس ديگر كشورها انتظار دارند ايران در هيچ كشور ديگري هيچ گونه سرمايه گزاري فرهنگي اقتصادي يا نظامي انجام ندهد فقط و فقط به اين دليل كه خودمان محتاجتريم !اين مساله در تناقض است با امنيت داخلي ايران كه بسيار وابسته به كشورهاي همسايه است ٍ
وقتي تركيه هزاران مدرسه در افغانستان و تاجيكستان مي سازد و به كودكان ان كشورها اموزش مي دهد احتمالا هدف رضاي خدا !!!!فقط در كار نيست بلكه براي نيرو گيري براي اهداف توسعه طلبانه ي خود چنين مي كند حال شما بفرماييد ما به كناري بنشينيم و نظاره گر دورتر شدن ملت هاي همزبان و هم نژادمان باشيم يا اينكه كار ديگري كنيم ؟؟؟ از دوستاني كه كشور ژاپن با وسعت استان خراسان قديم را با وسعتي به اندازه اروپا از اسياي ميانه تا مديترانه مقايسه مي كنند تعجب مي كنم !!!!!!و اصلا مگر هر كسي مي تواند خود را امپراتوري بداند ؟؟؟و ايا در مورد جنايت هاي ژاپن در شرق اسيا در جنگ جهاني دوم چيزي خوانده ايد ؟؟؟؟ايا ايران هيچ وقت با چنين شيوه اي با همسايگان خود برخورد كرده است ؟؟همين است كه مردم به روشنفكران خود بي اعتماد شده اند چون شما كامنت گزاران عصباني هم جزيي از اين روشنفكران هستيد
با سپاس از دلقك كه به ما اجازه ي اظهار تظر مي دهد
پري سا

ناشناس گفت...

براوو تیمسار! بهشتی گشودی.بقول این بچه ها خسته شدیم در محاصره این کفتارها. مانی

ناشناس گفت...

حزب الله جان

می شه لطف کنی به امپراطورتون بگی این حقوق معلم ها رو بدهند؟

تشکر

Dalghak.Irani گفت...

مرخرف نگو حزب الله. اگر مغزت گنجایش ندارد مگر مجبوری در همۀ موارد اظهار نظر کنی. کل حرف من مربوط به "حس تعلق داشتن" به جامعه است و ارتباطی به جنده خانه و خوشباشی های افراطی و هرزه گردی ها و مخدر و الکل و این قبیل هنجار شکنی ها را ندارد که در جمهوری اسلامی کم نیست. مسئله خیلی ساده تر از پیچیده نمایی توست:

امروز در جامعه ای که جمهوری اسلامی ساخته است هیچکس و هیچکس و هیچکس - با تأکید بر هیچکس - احساس تعلق بجامعه ندارد. نه رهبر و نه رهرو و نه فقیه و نه سفیه و نه مدرن و نه سنتی و نه آخوند و نه معلم و نه دانشگاه و نه هنر و نه سینما و نه سرمایه دار و نه فقیر و نه مؤمن و نه بی خدا. ممکن است دلیل عدم احساس تعلق هایشان متفاوت و متضاد باشد اما حاصلش یکی است کسی ایران فعلی را از خودش نمی داند. مؤمن مکتبی می گوید هرزه است متجدد هرزه می گوید بسته است. درحالیکه اکثریت غالب ایران بسیار خسته است از رها بودگی هم سگ ها و هم سنگ ها و هم البته آخوندهای متعلق به قرون وسطی. درضمن زیاد در مورد برخی گشایش های "زور زمانه ای" و "مصلحت ادامۀ سلطۀ حکومت شرعی" هم بیخود باد به غبغب کیبوردت نینداز. زیرا هر بلایی هم در مورد کاستی های پذیرش تغییرات بشری و رفتن بسوی مدرنیسم هم ایجاد شده و تا کنون بوده عامل اصلی اش آخوندها و روحانیت و خرافات القایی آنان در بین مردم بوده است حتی همین ناموس پرستی افراطی و غیره. حتی آن ادعایت در مورد درس آموزتر شدن دختران در جمهوری اسلامی هم فقط برداشتن مانع آخوند ساخته بود توسط آخوند خمینی و الا در بین پهلوی ها چه کسی نمی خواست که دخترها درس بخوانند که شما ها پزش را به جمهوری اسلامی می دهید که اگر همین امروز بتوانند نفس کشیدن زنان را هم به حالت قضیب مردان مشروط می کنند. مزخرف نگو! فهمیدی! یا...هو

سحر گفت...

حزب الله عزیز
حد و اندازه خودت را بشناس!
اگر جمهوری اسلامی نبود ، و مدارس را جدا سازی نمیکرد ، زنان ما هنوز در مکتب بودند؟
1- حزب الله عزیز شما چند ساله اید؟
2- من یک خانم تحصلیکرده دانشگاه تهران هستم و 60 ساله ام.
3- مطالبی که در مورد حمایت و آزادی زنان میگویید و مقایسه آن با دوره پهلوی ، آنقدر بیربط ، و چرت است که من حتی زحمت جواب دادن به آن را بخودم نمیدهم.
موفق باشید

الف - خ گفت...

پری سا جان، این دوستان که خوشی زده است ژیر دلشان ، بیش از حد رفاه طلب شده اند . شما عزیز دلکم یک جوری حالی کن به اینها مولفه های رفاه در ایران را ، با توجه به شاخص های مختلف مثل بهداشت و آموزش و امنیت واشتغال و بازنشستگی و بیمه و آزادی بیان و تجارت و دیانت وغیره که خودت بهتر مبدانی، فقط بالاغیرتآ چیزهایی بگو که این جماعت رفاه طلب را قانع کند و ما هم سنگ روی یخ نشویم .
این مرفهین بی درد فکر میکنند که رفاه چیزی است که آمریکای شمالی و اروپا دارند و اصلآ فکر اینرا نمیکنند که بابا اینا یا همسایه ندارند و دوروبرشان آب و یخ است یا همسایه هایشان هم مرفه هستند ، مثل ایران نیستند که احاطه شده در حلقه بیچاره گان و باید انواع سرمایه گذاری اعم از اقتصادی ، فرهنگی و نظـــــــــــامی را در این کشورها انجام بدهد ، این مرفهین بی درد نمی دانند که مگر ایران چقدر درآمد دارد که جوابگوی این همه نیاز باشد ؟؟!! سالیانه ده ، پانزده میلیارد دلار دزدی رو شده داریم ، حتمآ بیست ، سی میلیارد هم رو نشده هست ، کلی هزینه می کنیم برای ساخت موشک و ضد موشک و ناوهواپیمابر و جنگنده های نسل چهارم و جنگ الکترونیک و جنگ روانی و ارسال ماهواره به فضا ( آنهم در جهت مخالف جاذبه زمین ) و چون کار را از راهش انجام نمیدهیم و مجبوریم مثلآ از لوازم ساخت ماشین لباسشویی در ساخت موشک استفاده کنیم لذا قیمتها یک لا چندلا از کار در می آید ، چند وقتی هم هست که همین مرفهین درخواست انرژی و کلاهک هسته ای کرده اند که خوب این هم شده قوز بالای قوز. بابا گنج قارون هم بود تمام می شد ، همین که سیستم تنفسی و گوارشی اهالی این کشور به صورت دیفالت کار میکند ، کلی رفاه است.
امان از دست این کامنت گذاران نمک نشناس و رفاه طلب که نمی بینند که ایران به حریم هر همسایه و حیاط خلوت هر کسی که قدم می گذارد ، جنگ و فقر و خون و ناامنی و اغتشاش و بی ثباتی از آنجا می گریزد و رفاه جای آنها را می گیرد.
حالا هی نق بزنید رفاه ، رفاه ، ای روشنفکران عصبانی ، اصلآ یکی از تعاریف روشنفکر این است که اگر جفت پا هم بروی توی سیستم مرکزی اعصابش ، یا هیپوتالاموسش را بمالی تا وربیاید، باز هم عصبانی نشود.
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

ناشناس گفت...

خانم ۶۰ساله این خانواده شما بوده یکخورده روشن بوده مردم ایران همون هایی بودند که فکر میکردند تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار تا همین چند سال پیش کسی تو شهرستان مانتو میپوشید هزار انگ بهش میزدند همین هایی که پز روشنفکری میدند بدترین زن ستیزان هستند طرف تو فیس بوک کوروش و داریوش آپ میکنه بعد زیر علم امام حسین میره بابا من همکار داشتم بنده خدا گی بود نماز اول وقت و الارم موبایل نوحه سیب سرخی اش طنین انداز بود چرا فکر میکنید لیاقت بیشتر از آخوندها را دارید .

دلقک چرا بلاتکلیفی چی کار کنیم انقلاب کنیم سکولار بیاریم بریم قالیباف را بیاریم همین دلقک بهترین مصداق سر درگمی و بلا تکلیفیه یکروز پست میزنه در توصیه قالیباف یکروز دیگه میکه داعش به نفع ایرانه بکروز دیگه پست در ستایش روحانی بکروز در ستایش اردوغان یکروز امیر قطر روز دیگر اوباما یکروز ملک عبدالله یکروز مشایی یک روز احمدی نژاد .بابا با کدام متریال میخوای مدرن و سکولار باشی از پایینه که بالا عوض میشه نه از بالا خودتون را خر نکنید ما دزدیم که جمهوری اسلامی دزده ما بلا تکلیفیم ما تنبلیم ما ناموس پرستیم ما فاحشه میخوابم که سکس زیر چادر هست ما زد و بند داریم ما بلد نیستیم همدیگه را تحمل کنیم ما بلد نیستیم رانندگی کنیم ما یلد نیستیم شاد باشیم ما بلد نیستیم فوتبال بازی کنیم ما میریم جمکران ما بت درست میکنیم ما تریاک میکشیم ما دلالیم ما حسودیم ما پر مدعا هستیم .ما جمهوری اسلامی هستیم چرا خودتون را گول میزنید تا از درون درست نشیم جهان برونی ما درست نمیشه.
حزب الله

ناشناس گفت...

اگر این اتوبان آزادگان نبود بچه های پایین نمیدانستند در بند چیست یک دو سه میلیون آدم از همه جا بی خبر پر سر و صدایید تشریف ببرید از راه آهن به پایین تا از برج عاج پیاده شید دوستی داشتم استاد دانشگاه از اهالی مشهد فرق کاکایو و قهوه را نمیدانست قسم میخورد تا دوره دانشگاه پیتزا نخورده بود نهایت کشت و کذارتان شده پاتایا و جاده چالوس یه اکوتور این نوروز تشریف ببرید هرمزگان و قشم تا ببینید مردان چند زنه را . چند تا دهات خرم آباد و دشتستان را گز کردید تا متوجه بشوید دورتان چه خبر است این جبر زمانه چرا مردم افغانستان و ترکیه و پاکستان و عربستان را وادار نکرده تا دختران به مدرسه بفرستند در اوج دروازه های تمدن بزرگ چهار هزار نفر زیر کولاک مردند و شما دلخوش به جشن فرهنگ و هنر شیراز بودید مگر همین رفسنجانی نیامد واکسن فلج اطفال زد توی شمال تا همین بیست سال پیش مردم آب شرب را از چاه میکشیدند چقدر تالاسمی مینور و ماژور از شمال داشتیم یکسری ارباب بودند که هر که از اسکندر و عرب و مغول بود با ارباب چک و جونه میزدند و خراج میگرفتند تا اصلاحات ارضی شد بنا بر فشار آمریکا بعد چون اون نظم اجتماعی بهم ریخت پاشدیم اومدیم تهران چون عادت به نظم قبلی داشتیم گشتیم یه ریش سفید را پیدا کردیم بشه پادشا ه مون تا همین ده سال پیشم خیلی راضی بودیم بعد اینترنت اومد و ماهواره چار تا شو رنگ و رو رفته سیبل جان دیدیم دلمون خواست حالا مدرن بشیم و ادا در بیاریم آخوندا اخ و گه شدند تا پریروز با شو قرایتی دلخوش بودیم حالا هول ورمون داشته چار تا دیسکو هم بزنند چهار ماه صف میبندیم بعدش سالی دوازده ماه نمیریم سراغش تا طرف خودش ببنده اکه هم نبنده باز خودمون آتیش اش میزنیم همش تو هپروتیم دختر مردم خوبه برای معاشقه ولی خواهرخودمون ناموسمونه مدرنیزاسیون جمع کنید بابا
حزب الله

ناشناس گفت...

این بچه حزب اللهی رسمآ قاط زده ، فکر کنم چیزی دشت نکرده.

سحر گفت...

حزب الله
خیلی دور برداشتی. من حوصله جواب دادن و بحث کردن با جوانهایی امثال تو را ندارم. ما زمان خودمان تو حیاط دانشگاه تهران که زمان انقلاب برای خودش بازار مکاره ای بود و امثال تو " روشنفکر نما " قاطی و هذیان گو همه جا پلاس ، تمام بحث ها و گفتگو هایمان را کرده ایم. حرفهایت برایم نه تازه است و نه بکر . فقط یک نصیحت مادرانه :
هر الاغ دیگری اگر توی این مملکت حکومت میکرد ، خواه ناخواه این پیشرفتها ( به زعم تو پیشرفت!) اتفاق می افتاد. یک جامعه موجود مرده مومیایی شده توی صندوق نیست. تعریفهای تو از آگاهی جوانان دوقوزآباد تا دربند با موتور گازی وزی وزی بعنوان پیشرفت های فرهنگی جمهوری اسلامی نوش جان شما و همپالکی هایت. خیلی از پروزه های بزرگراه و ساختمانی هم قردادشان زمان شاه بسته شده بود ونیمی از پول پروزه پرداخت.
من کاری به اینکارها ندارم. اما پیشرفتهایی که تو آن را نام میبری ، در مقایسه با " ترم " پیشرفت ، حتی یک حرکت مورچه ای هم بطرف جلو بحساب نمیاید. بحث را کوتاه میکنم چون اصلا نمیخواهم بحث کنم.
فقط اینجا زیاد گرد و خاک نکن. و بدان چند تا آدم دیگه دوره هایی رو از تاریخ مملکت دیده اند و تجربه کرده اند. از لای کتابها و پای منبر تاریخ رو یاد نگرفتند.

الف - خ گفت...

قضیه احساسی شده ، کجایند پراگماتیک و پری سا تا کمی آرآم کنند حزب الله رو ، این هم یک جور پوچی است از آمیزش دین و حکومت ، تازه قسمت دیدنی تر قضبه مونده ، تعطیلات نوروز انشاااله برادر ، آنوقت پی میبری که تو هم فریب خورده هستی، از دو کامنت اخیرت کم و بیش پیداست.

ناشناس گفت...

سحر گفت..
تمام بحث ها و گفتگو هایمان را کرده ایم. حرفهایت برایم نه تازه است و نه بکر

خوب نتیجه !
حزب الله

ناشناس گفت...

دلقک بعد از متفکرانی مثل مارکس و فوکویاما تو راکم داشتیم یک کتاب تالیف کن توسعه اجتماعی سیاسی دیسکو تک

مگه همین صدام تهران را خالی از سکنه نکرد حالا اتم شد رویای خامنه ای مگه یادتون رفته اژیر قرمز یه مک ونالد بهتون میدند یه خوزستون را ازتون میگیرند
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

حزب الله!
بیشتر حرف های دو کامنت آخرت مزخرف است و کپی پیست از روی دست جوجه الفبا خوانده های مسئولیت گریز و ضد توده و هواداران تز راحت باش "از ماست که برماست". اما مزخرف مضاعف است هنگامی که یادمان باشد تو حزب الله هستی و مدعی "بازگشت به صراط مستقیم امام خامنه ای"! فقط با یک حرفت موافقم آن هم بلندپروازی های جاه طلبانه و دیکتاتورانۀ شاه در دهۀ پنجاه و برهم زدن توازن جمعیت شهری و روستایی و باد شدن حاشیه نشینی های ناشی از مهاجرت روستائیان. اما مشکل تو زمانی مسخره می نماید که تو شاه را بخاطر برهم زدن این توازن (گسیل داشتن روستائیان به شهرها و لاجرم تورم حاشیه نشینی) مورد نکوهش قرار می دهی که حداقل او نیتش شهری کردن روستائیان بود و زیاده روی کرد. در حالیکه شریعت (خامنه ای) در توهم روستایی کردن همۀ شهری ها بیشتر و بیشتر این گسیل روستا به شهر را باعث شده. غیر از اینکه مطلقاً مثل همۀ اسلافت زمان و زمانه را از محاسبات داوریت حذف کرده ای و می کنی و به تذکر درست سحر خام نازنین جامعه را عنصری ایستا و بی کنش درونی فرض می کنی که اگر در زمانه ای غیر از حکومت خامنه ای بودند در همان وضعیت 36 سال پیش می ماندند و کمترین پیشرفت از هر سنخ نمی کردند. اما از جنبلۀ سلبی اتفاقاً این بحث بسیار کارگشا و راهنمااست که در یک محیط آزاد آکادمیک مورد واکاوی قرار بگیرد که آیا فربه کردن - مصنوعی و خارج از توان و درخواست طبیعی تودۀ بدون تولید و منشاء ایجاد ثروت جامعه - روستائیان بنفع یا ضرر توسعۀ متوازن ایران از سویی و به خوشبختی (آرامش و رضایت و قناعت به وضع طبیعی) خود مردمان بادکرده شده از راه های توزیع "سخت افزار مدرنیته" -اعم از پول مفت و خودرو و یخچال و برق و ماهواره و موبایل و کامپیوتر و ... - بوده و انجامیده است یانه. تا معلوم شود که همین بالندگی های ارقامی تو هم در مجموع هم بضرر جامعه و هم به ضرر اشخاص متنفع عمل کرده و جامعه را از وضع طبیعی (نان خوردن از راه کارکردن خود) خارج کرده است. علت هم کاملاً مشخص است: جامعۀ طبیعی فقط باید با عرف غالب مردم مدیریت و حکومت شود. هیئت حاکمۀ جامعه باید یک گام جلوتر از عرف جامعه باشند که بتوانند ضمن هدایت جامعه بسوی اهداف خود - از راه الگوسازی و آموزش - از ماندن در عرف ها و سنت های مضر بکاهند و در جایگزین کردن عرف و عادت های جدید و مفید با زمانه نیز جلو ببرند. شاه حداقل این خصیصه را که جزو باورمندان به "دنیا و زمانه و روزگار تغییر یافته و هر روز نیز این روند سرعت می گیرد" بود و حماقت کرد و بجای یک قدم در همۀ ابعاد به هویدا و فرح و چپ های پشیمان اجازه داد که چندین قدم جلوتر از عرف جنسی آخند پی ریزی کرده نمایش برگزار کنند در حوزه های فرهنگ و اجتماع و هنر و لاجرم مذهبی شدن حکومت ایران حاصل همین اشتباه بود بعد از فروپاشی. اما امام خامنه ای و شرکای مفتخور و بی خاصیت قمش نه تنها عوض شدن زمانه را قبول ندارند بلکه می خواهند زمانه را نیز بعقب برانند. شاه خودش شمال شهری بود و می خواست همه را شمال شهری کند و عجله کرد. خامنه ای اما نه تنها خودش جنوب شهری است که در شمال سکونت داده شده بلکه فاجعه اینجاست که می خواست و باسماجت شرعی بقوت هم می خواهد همه را جنوب شهری کند. می گویید نمی تواند و نتوانسته تا کنون هم. قبول دارم پدر جد خامنه ای هم نمی تواند در مقابل تغییرات زمانه (طبیعی و ذاتی بشر) اما حاصل مقاومت خامنه ای و شرکا (حتی یک فتوا هم بنفع مدرنیته و تغییر زمان از خامنه ای و مراجع همراه بیاوری در 25 سال از سلطنت امام خامنه ایت گذشته داوریم را پس می گیرم). اما آن حرکت بدون آموزش و الگو دهی و حکومت نا مسئول خامنه ای همین جامعۀ بدون حس تعلقی است که مثال زدم. یک ملت رها شده در تئوری ها و تبلیغات کر کنندۀ مدرن و مسدود شده در پراتیک های سنت ضد مدرن؛ همین معلق ماندنی می شود که بی هویت و بی دین و بی وطن و بی خانواده و بی همسایه و بی جامعه و بی دوست و بی رفیق و ... می شود که تنها هدفش خود سرگردانش است و تقلا برای "در جستجوی خود گمشده اش" همه چیز و همه کس را نابود می کند. او دیگر هیچ معیار و ارزشی را نمی شناسد چه در تقلید از پست ترین الگوهای غرب مدرن یا جهش به پست ترین سنت های خرافی مذهبی و دینی.
البته در مورد شخص من هم مزخرف گفتی و بلاتکلیفم خواندی حرفی نمی زنم بلکه هم تحریک شدم و یک کوتاهه ای از تاریخ شفاهی ایران را مجدداً نوشتم در پست های در آینده. اما فعلاً قصد ورود ندارم. یا...هو

ناشناس گفت...

سحر خانم
این جماعت همینجوری اند.رطب و یابس بافتن کارشان است.یک بحث را تمام نکرده بحث نامربوط دیگری را شروع می کنند.بیشتر شبیه رمالان و کف بین هایی می مانند که می خواهند سر شما را گرم کنند تا کیف پولتان را کف بروند.از همه چیز اظهار اطلاع می کنند و در هیچ چیز هم کار را به انجام نمی رسانند.اصولا عمری را از این طریق نان خورده اند.مالیخولیا شاخ و دم ندارد.بیچاره جان کری و اوبامای ساده که با اینها سر میز مذاکره نشسته اند! فعلا مدیر سیرک در حال استراحت و تدارک برنامه بعدی است تا آنموقع بقول آن دوست, تماشاچیان با حرکات این میمون سرگرم باشند و بیخودی سوت نزنند!

ناشناس گفت...

ما هی می خوایم جواب ندیم. نمی شود. اخه پسر تو فیلمای قبل از انقلاب رو ندیدی؟ حالا سن ات قد نمی داد. فیلما که موجودند.اولا تا توانسته ای تیمسار ما را زیر سئوال برده ای. چون دماغت چاق است.اموراتت می گذرد. و شما مسلم جماعت هم ایران را اب ببرد. شما را خواب می برد. ایران و مردم ایران برای شما ارزشی ندارند.که ناشی از روح مکتب شماست.چه میدانی سینه سوزانی مثل تیمسار که قلبشان مانند قلب گنجشک فقط برای مردمش و برای سرزمین سوخته و تباه شده اش می تپد. چه می کشند؟ بله او باید سردرگم باشد. چون دستش بجایی نمی رسد. چو در طاس لغزنده افتاد مور ... رهاننده را چاره باید نه زور. تیمسار نماینده مردم ایران زمین هست. همان مردمی که نگاه احمقانه تو به انها نگاه عاقل اندر سفیه است!!همان مردمی که یک روز به عبای خاتمی چنگ می زنند. و یک روز به عبای حسن روباه. یک روز به ظاهر پر نجابت و بی خاصیت موسوی پناه می برند. یک روز دیگر به کوسه ای متوسل می شوند که تا دیروز خود عامل بدبختی ها بوده و امروز شعار خوشبختی سر می دهد. و وقتی هم که به خیابان می ایند. الباقی اش به سن ات می خورد و اطاله کلام است. و باری تیمسار هم از همین مردم است. و مثل انها همه راهها را ازموده و می ازماید تا شاید مفری بجوید.پس اینقدر چرت نگو و با رشته های حساس و احساسات انسانی ما بازی نکن.روزای اول فکر می کردم یه چیزی بارت هست. ولی روز بروز احمق تر شدی.مثلا اینکه امورات از پایین به بالا درست میشه. چرت ترین حرفی که حتی بیسوا دان ایران نمی زنند. برو در تمام روستا های ایران بپرس از زن و مرد. حتی از کوچک تا هشتاد ساله ها. ببین جوابت رو چی میدن. برو بیسواد برو. که بیشتر از این شایسته پاسخ نیستی. و یک تشکر ویژه و کاملا سلطنتی از سرور همه بچه های سیرک جناب تیمسار ارجمند بخاطر کامنت پایانی بکنم که با سیلی محکمی که به صورت این حزب الله نواختی مرا بیاد تربیت قدیمی ها انداخت که چقدر جدی تنبیه و تربیت می کردند.چشم غره ات دیدنی بود.و باری بوسه ای هوایی از را دور حواله پیشانی ان دلقک بزرگوار می نمایم. مثل همیشه با احترام مانی

رومی گفت...

با اجازه تیمسار عزیز و پدر گرامی،

حزب الله جان، پیشاپیش پوزش می‌‌خواهم اگر این کامنت تو رو ناراحت کرد. چون امکان تماس مستقیم نیست (علاقه‌ای هم ندارم به آن)، مجبورم اینجا بنویسم.

در بحث‌های استراتژیک از اصطلاح sos یا system of system استفاده می‌شه به این معنی که sos بسیار بزرگتر از جمع تک‌ تک‌ سیستم‌ها می‌شه. یعنی‌ که ۱+۱+۱+۱+۱=۲۵ می‌شه با وجود اینکه به ظاهر باید ۵ بشه! و این به خاطر پیچیدگی‌‌ها و ارتباط‌های تو در تو این سیستم‌ها با یکدیگره. ساختن یک امپراتوری که نه، حتی یک کشور معمولی بسیار پیچیده تر از اینه که از عده‌ای فسیل جا مانده در ۱۴۰۰ سال پیش بر بیاد. اگر میبینی‌ که این ۳۶ سال هم کشور سر پا مونده به خاطر زیر ساخت‌های قوی زمان شاهِ و پول بی‌ حساب و کتاب نفت و طلا و ....

گفتنی‌ها گفته شده و نیازی نیست که من اونها رو دوباره گویی کنم و وقت عزیزان رو بگیرم. فقط چند نکته درباره روش بحث شما:

با اینکه با برخی‌ از جمله‌های شما موافقم، ولی‌ وقتی‌ که نوشته‌های شما رو می‌‌خونم میتونم به خوبی‌ احساس کاترین اشتون در برابر سعید جلیلی رو درک کنم! برادر آخه این چه وضع بحث و گفتگوِ ! نه سر داره و نه ته! هیچ گونه استراکچر و سازمانی در گفته‌ها و پاسخ‌هاتون نیست و بیشتر به کنار هم گذاشتن تعداد زیادی لغت که گاهی هیچ ربطی به هم ندارند می‌‌مونه. ممکنه که تعدادی از فکت‌هایی‌ که به کار می‌برید درست باشه، ولی‌ در کنار هم گذاشتن اونها به این راحتی‌ که شما فکر می‌کنید نتیجه دلخواه رو نمیده. هیچ جوابی هم به پرسش‌هایی‌ که ازتون می‌شه نمی‌دید و با فرافکنی از کنار اونها میگذرید. فرافکنی برای زمانی درست شده که شما در یک جلسه دادگاه یا یک بحث سیاسی می‌‌خواهید پیروز بیرون بیایید (هر چند که در آن زمان هم اخلاقی‌ نیست)، ولی‌ اینجا همه دانش آموز هستند و در حال یاد گرفتن از یکدیگر. نه قراره که دولتی تشکیل بشه و نه کسی‌ محکوم یا پیروز.

سپاس از همه دوستان برای کامنت‌های خوب.

دوستدار پدر عزیز،
رومی

ناشناس گفت...

فعلا که فعلامن سه تا اس رو کردم . ناسیونالیست توسعه گرا .امپراطوری ایران و کپیتالیزم در مقابل شما همش باریکلا دلقک گفتید رییس قبیله هم دنبال دیسکوتک هست در همه پست هاش .
در مورد توافق هم ما از رهبر جلو نمیزنیم

دلقک همین توسعه دانشگاه ازاد در دهات خود نشانه عزم توسعه اجتماعی است.فعلا همین یک قلم را مخدوش کن .در ضمن خامنه ای مجوز حضور زنان در استادیوم را داد و مانع جداسازی دانشگاه ا شد حالا اخوند های قم و ایت الله های جنبش سبزی مخالفند تقصیر این بابا نیست
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

چرا نمی فهمی بچه! مجبورم نکن میکروفونت را قطع کنم. امامت خامنه ای یک رهبر است و نه یک مرجع خشک و خالی. لذا زبان در کام گرفتنش در مورد زنان در استادیوم فوتبال پسر معنویش نه از باب روی خوش به مدرنیته بود که از ترس فرزند ناخلفش بود که یارا و اردۀ مقاومت در برابرش را نداشت. و الا پشت پسرش می ایستاد و حکم می کرد که اختیار من است و قم زر نزند. دانشگاه آزاد "اسلامی" هم فقط با تدبیر و ارادۀ هاشمی تأسیس شد و جلو رفت و توسعه پیدا کرد که البته قصد هاشمی هم توسعۀ مدرنیته نبود و توسعۀ اسلام بود و بجبر زمانه از قضا سرکنگبین صفرا فزود شد و تو را ناچار کرد که صفت اسلامی را هم حذف کنی از نام دانشگاه مورد مباهاتت! علت وجودی مطلق العنان خامنه ای بعنوان ولی فقیه ایستادن در برابر قم بود مثل خود خمینی که تا تعطیل کردن شریعت و حج و نماز هم پیش می رفت هنگام تعارض فقه با حداقلی از واقعیت زمانه. نه نوشتن رسالۀ عملیه ای که یکی از مزخرفترین و متحجرترین رساله هاست در باب فقه شیعه. از ذوق زدگیت معلوم است که بهیجان آمده ای از خلوت با استادت. خب من هم دوست دارم مدرسه ام شاگردانی به پررویی تو هم داشته باشد چون من صادقم در دوست داشتن جوانان از هر سنخ و صنف. یا...هو

ناشناس گفت...

اقا صلوات بفرستید! دلقک خواهشا ین هفته یه کم راجع به سخنرانی نتانیاهو بگو، یه سوالم خارج از متن هم دارم. اگه اغا دو سال دیگه به پیش بینی فیگارو بره به جهنم، وضع کشور بهتر میشه؟ اصلا چی میشه؟ با اینهمه هندونه که گذاشت زیر بغل رهبر چی کار می کنن؟ کی رو میزارن جاش به نظر شما؟

ناشناس گفت...

ممنون از دلقک عزیز که این فضای بحث را فراهم کرده است. یک اصل را در بحث باید در نظر گرفت. هدف رو کم کنی‌ یا جواب دادن نیست بلکه در بحث جنبه‌ها و زاویهٔ‌هایی‌ از یک دیدگاه مطرح میشود. بحث کنندگان با هر دیدگاه، با دیدگاه‌های دیگری آشنا میشوند. اما از آنجا که فرهنگ ما ایدئولوژیک شده همهٔ ما نظرمان را، دقیقا همانند آخوند ها، حکم مطلق می‌دانیم. آقای آرامش دوستدار در کتاب "امتناع تفکر در فرهنگ دینی" این مساله را بررسی‌ کرده است. در حقیقت فرهنگ و زبان به عنوان دو ساختار از هم اثر می‌پذیرند. دین یا ایدئولوژی با ارایه ساختارهای از پیش مشخص مدعی است که یک منبع مشخص، خدا، حاوی تمامی‌ افکار در جهان است. فرد دیندار با اتصال خود به این منبع، تمامی‌ افکارِ خود را حکم مطلق می‌پندارد و فرهنگ متاثر از افراد دیندار به سمت دین خویی میرود و فرهنگ دینی پدیدار میشود. فرهنگ دینی بر زبان افراد دیندار تاثیر می‌گذرد و چنین میشود که هر کس نظر خود را نظر مطلق می‌پندارد و بحث منجر به درگیری میشود و این خود مولد زبان و واژگان برخورد میشود. حزب‌الله و دوستان دیگر همچون آرسین و مانی‌ دیدگاه‌های مختلفی‌ دارند و این برای بحث الزامی است.

اما یک مسئلهٔ دیگر که مایلم مطرح کنم بحث روشن فکری است. بچه‌های مهندسی‌ در ایران وقتی‌ چند درس پایه مثل ریاضیات و حساب دیفرانسیل که پاس میکنند در برخی‌ محاسبات مهارت پیدا میکنند. این مهارت در محاسبات انتگرالی و دیفرانسیل آنها را به توهم میندازد که به کانسپت‌های ریاضیات تسلط یافته اند. جریان روشن فکری در ایران را شاید بتوان در این مقوله بهتر بررسی کرد. جامعه ما بیش از روشن فکر به متفکر نیاز دارد. یعنی‌ کسی‌ که به درجه ایی از خبرگی رسیده که میتواند به مسالهٔ یا مشکل حل نشده برسد و در مورد مساله با بررسی‌ کارهای پیشینیان برای حل آن‌ فکر کند و به یک پاسخ ابتدایی برسد. این خود به تعریف بهتر مساله می‌انجامد. سپس با تفکر بیشتر در مساله به حل آن نائل میشود. چنین فردی متفکر نام دارد و متأسفانه فرهنگ ما در تولید متفکر عقیم بوده است و حداکثر چند روشن فکر داشته است. متأسفانه فرهنگ ما دینی است و در ذات خود نا اندیشاست.

شیرین

ناشناس گفت...

از ذوق زدگیت معلوم است که بهیجان آمده ای از خلوت با استادت. خب من هم دوست دارم مدرسه ام شاگردانی به پررویی تو هم داشته باشد چون من صادقم در دوست داشتن جوانان از هر سنخ و صنف. یا...هو

من یکخوره تند میدوم و تو را و شاگردات را به هن هن می اندازم ولی این باعث چالاکی شما میشود تا پخته تر شوید .

حزب الله

ناشناس گفت...

اقای حزب‌الله

یکی‌ از معیار‌های مدرن برای اهمیت یک نظر، تعداد ارجاعات به آن‌ نظر است. خوب است این مساله را در نظر بگیرید.

شیرین

الف - خ گفت...

الحق که خوب یورتمه میروی حزب الله ،البته تو هم به هن هن افتاده ای از بس که زیگزاگ میروی و همین شاخه به شاخه پریدنت نشان از استیصالت دارد ، سیر‌عقایدت در سیرک نشان از آن دارد که یا بیش از یکنفر هستی و یا اینکه یکنفر هستی ولی بشدت از هم پاشیده . اگر میخواهی ما را پیاده نظام ببری و عرق ما را در آوری، اولآ جواب سوالآت ما را بده ، دومآ منسجم تر بنویس ، اینجوری بیشتر باعث خنده و مزاح هستی .بسیار سخت و گاهی محال است که کسی که خود را به خواب زده است ، از خواب بیدار کرد.

ناشناس گفت...

می خواهم به شیوه حزب الله بحث کنم و جواب او را بدهم

حزب الله گفتی که:
"من نمی دانم کجا گفتم احمدی نژادی و مشایی ام و طرفدار مشتی دزد بدوی آش با جاش هستم.
و بساط جنگیری و رمالی دارم احمدی نژاد کارش این بود که ایده را میدزدید پز و ژست اش را میفروخت و کاریکاتور وار انجام میداد ."

برادر من به همین زودی نمک را خوردی و نمک دان را شکستی؟! از پیشرفت های علمی زمان همین احمدی نژاد غافل شدی؟ میمون را چه کسی به فضا فرستاد؟ عمه من؟ آن دختر معصوم و پاکدامن دبیرستانی که اورانیوم را غنی کرد را چه می گویی؟ آیا از تاثیرات عظیم آموزش و پرورش در ذهن افراد غافلی و همش منم می زنی؟ همین کتاب های درسی بود که ترا به اینجا رساند .حالا کاغذ وارد نمی شود ما می توانیم زولبیا را بدون کاغذ تو جعبه بزاریم تا چهار تا دانشجو بتوانند طرح سانتریفوژ را روی آن بکشند .تو باید باور کنی که ما می توانیم.این تایلندی های کسخل را ول کن که قر کمر را سالی 20 میلیرد دلار می فروشند آنوقت تو می گویی ما نمی توانیم نفت بفروشیم؟ جان کری سگ کی باشه؟ ناسیونالیسم توسعه گرا با تولید آب نبات قیچی شروع می شه.فقط باید پتانسیل های کار جمعی را فعال کنیم.مالیات های کلان از کله پزی ها بگیریم کار حل است.هیچ ملتی کله پاچه را بدون ترشی نمی خورد که ما می خوریم. همه ادوات ترشی در این مملکت جمع است فقط باید زیر ساخت ها را فعال کنیم. امام خامنه ای توی این راه است.توسعه سیاسی از ایشان شروع می شود و به مبصر سر کلاس ختم می شود.ما اگر بتوانیم انبوه سازی کلاس های درس را به بساز بفروش ها بدهیم مشکل آموزش و پرورش ما یک شبه حل می شود.فقط کار را باید به کاردان سپرد اپوزیسیون اگر کار بلد بود مجبور نمی شد بره ناسا استخدام بشه! ترجیح می داد صبح به صبح اتوبوس های خط درکه را سوار بشه و بره دانشگاه تا بیاد حالا تو مریخ دنبال جک و جونور بگرده!اگر ما اخی شدیم شما هم پخی نیستی.اون چینی های حمال هم پخی نیستند صبح تا شب مثل سگ عرق می ریزند تا یک اسباب بازی بفروشند به من و شما 50 سنت! التماس هم می کنند.امپراطوری شاخ دارد یا دم؟ اگر عقلشون می رسید و نفت صادر کنند حال و روزشون اینجور نبود.ما باهوش ترین ملت دنیا هستیم اگر سلطنت نشین های این وبلاگ بگذارند.من یک موی اهریمن نازنین رفسنجانی را نمی دهم صد تا فرشته لس آنجلسی را بگیرم.به همان الف شب 22 بهمن قسم که من دیگر دنبال ب نرفتم و پایان نامه دکترامو از سر میدون انقلاب خریدم موچ! بنابراین توصیه ام این است که از خامنه ای حمایت کنیم تا آزادی اجتماعی بدهد.همین دیروز 6 نفر را در زندان اوین آزاد کرد حالا روحشون با کفترهای توی هوا بازی می کنند.مرگ یکبار شیون یکبار باید انقلابی انقلابی بود.اگر سفرنامه رابینسون کروزه را خونده بودین می دیدین که رضا شاه سوسیالیست همان پلرتیشیای سفرنامه گالیوره! شنا کردن در جهت آب که هنر نیست باید بطرف شیر نفت شنا کرد.این بالاترین را ول کن که نون و آب برای تو نمی شه.باید باور کنیم که حالا دیگر خدا مرده برای همین هم من اسممو گذاشتم "حزب الله"باقی دیگر همه ...شعر است! خدای آزادی در حسینیه خامنه ای نشسته و با خصیتینش بازی می کند.باید مقلد خامنه ای شوی و برای هر نماز پشت سرش 500 هزار تومن بدی ولی بعد یک به هزار برگشت سرمایه داری.زیاد هول برتان ندارد که آنچه می بینید تازه دود ماجراست.هنوز تنور حادثه گرم نشده.مکارم داره ذغالشو تو آتیش گردون می تابونه قلیانی چاق شود کاپیتالیسیتی مشتی.ارز که بشه 7 هزار تومن دیگر شورشی در اسلام شهر نخواهیم داشت جنازه های باد کرده از گرسنگی هم غصه نداره تا اونموقع حتما طرح و توسعه بهشت زهرا اجرا می شه.همه فکر می کنن پول تو زمین و خونه اس ولی پول تو خریدن قبره.با این تورم جهانی که هست برین خدا شکر کنین اگر امروز بمیرین که بهتر فرداس تا جنازه تون رو زمین نمونه.از ما گفتن بود.

مغز خر خورده

آرسین گفت...

حزب الله می خواستم صحبت رومی را با تو بکنم که دیدم گفته و دیگر نیاز نیست. (تو یک بار دیگر بخوان!)

از آن جویده گویی و مشتی کلمات بامعنی اما جملات نامفهوم که بگذریم، بجای دویدن بر اعصاب مردم، آرام بشین و بگو که دقیقا چه میخواهی؟ و با چه پشتوانه ای؟
(مثلا بگو همان "بانک مرکزی مستقل" را میخواهی چکار؟)

راجع به بحث اخبرت توصیه میکنم که یکبار -دیگر- تاریخ معاصر را شده حتی از همین منابع دیجیتال مطالعه کنی.

ناصر گفت...

من و خیلی دیگر از دوستانم مخاطب چندین ساله این وبلاگ بودیم. اما با تغییرات اخیر، که دلقک میدان را رها کرده و اینجا کاروانسرا شده، میل و علاقه ما هم به خواندن این وبلاگ سابقا پربار بسیار کم شده. این وبلاگ برای ما حکم یک کلاس آموزشی را داشت. اما دریغ که دلقک چنین کلاسی را دو دستی تبدیل به هرج و مرج کرد. حیف است. البته شاید باز بتواند میدان را باز پس گیرد. به شرطی که از انتشار نظرات هر کس و ناکس و ناشناس و با ربطی و بی‌ربط، تحت عنوان پرزرق و برق آزادی بیان دست بکشد. وگرنه روز به روز این باغ پرثمر گندیده‌تر خواهد شد و از اعتبار چندین ساله آن کاسته، و مخاطبانش را از دست خواهد داد. و این کاملا مشخص است که هدف کیست. و سربازان این هجمه نیز کاملا مشخص هستند.
آی دلقک! با تو ام. بسیار خون دل خورده‌ای که چنین باغی آفریدی. دو دستی به دست ملخان مسپارش.

پراگماتیست گفت...

آنجا که کامنت می گذارم را رسانه ای درخور در جهت استقرار سبک زندگی امروزی ایرانی می دانم و کار خود را تلاشی برای پرمخاطبتر شدنش.

و من پراگماتیست از این بحث ها که تا کنون به 127 کامنت مزین گشته است (امید که فزونتر شود) به غایت شادمانم که در راستای هدف است و به قول روحانیون: ما رایت الا جمیلا.

سپاس ویژه از مغز خر خورده

ناشناس گفت...

حکایت حزب االه حکایت یک بچه ساده دل روستایی -قصد توهین ندارم- چشمو گوش باز شده ای که از بس فیلمای آخوندا رو دیده فکر میکنه دوره شاه دوره خان ها بوده و خدا رو شکر میکنه که آزاد و رها شده و بعد ۶۳ سال اشغال جاهایی که لیاقتش را نداشتند و حالا گندش در اومده راه رستگاری رو هم برامون نسخه میپیچه. پس کله اش مارکسیستیه و میاد ادای کاپیتالیستی در میاره.

Metastrat

ناشناس گفت...

مغز خر خورده زدی ضربتی ضربتی نوش کن
این گروه عشق و حال! (داستان بیضه ها) تقدیم به آوارگان از وطن.
جهت اطلاع آقای جهت اطلاع و یک نمایش زهرماری هم علاوه بر متن خوب دلاوری!کافی است خامنه ای برکنار شود قبل از جنگ. و خواهد شد؛ مطمئن!مهندس اسفندیاررحیم مشایی: قدیس یا فیلسوف!ساختن قدیس ازرهبر (مرید ِ احمدی نژاد منفور) دُم خروس کم پیدای هاشمی!اعتراف به تقلب یا بدنبال رضایت مهندس موسوی: آیا او رهبررا خواهد بخشید؟ سال روزتولد علی اکبرناطق نوری (سیاستمدارمدرن) مبارک باد!آیا امام زمان درخرداد ماه 90 ظهورخواهد کرد؟ بلی امیدوارم!حفظ سید محمد خاتمی (نظام) ازاوجب واجبات است. امام خمینی!
وادار ایرانیان به خود تبعیدی اجتماعی؛ نمونۀ بارز جنایت علیه بشریت خامنه ایست!کیم جونگ ایل مرده؛ خامنه ای برادر دوقلوی او را مراقب باشیم! هشدار جدی.
محمد نوریزاد و رضا پهلوی؛ دو امید مبارزۀ بالفعل. و واکنش حقیران پر مدعا!آقای خامنه ای پاسخ نوریزاد توسرت بخورد؛ جواب شریعتمداری را بده!نمرۀ 20 پاسدار قاسمی نفت در پوشیدن کلاه لبه دار کرم رنگ! و باقی خفّت ها...پیام کرنش" خامنه ای در مقابل ملک عبدالله! با چاشنی حج رهبر!
نامۀ دلقک ایرانی به خامنه ای و درخواست اعدام محمد نوریزاد!
من در کشتن این "روحانی" شرکت نخواهم کرداعدام زورگیر تهرانی یک مائدۀ آسمانی: خامنه ای شانس هم می آورد سر بزنگاه!!دَلی گلدی؛ احمدی نژاد آمد!مرتضی حیدری ورژن داخلی و خطرناک تر خبرنگاران کاسب که در حال له کردن امیدهای ملت داخل ایران هستند!اخطار سیاسی شدید دادستان تهران به اکبر هاشمی رفسنجانی: یا تسلیم شو یا نابودت می کنیم!از نامزدی مهدی خزعلی استقبال و به دیگر اصلاح طلبان توصیۀ نامزد شدن دارم!
ادعای حداد عادل دروغ محض و برای تخریب قالی باف است!
پوزه بند به شریعتمداری و رسایی و نبویان کار خوب و بزرگی بودیک عکس و اینهمه وحشت: چه می کند این هاشمی رفسنجانی!
بحران اجتماعی و اقتصادی بسمت نقطۀ جوش؛ ایران بسمت فروپاشی: خطر!
آیت الله خامنه ای 13 روز پیش جام زهر را کامل نوشید و اینک مأمور مهار تیفوسی ها شده است!گردن زدن از سوی خلیفه ابوبکر (بغدادی) بس سید حسن خمینی: سه هدف با یک تیر تنها گزینۀ بی منت اصلاح طلبان!جوانمردانه تر است از اسید پاشیدن توسط امام علی (خامنه ای)!افریقای مسیحی به اوهورو کنیاتای ظالم! من هوادار افریقا هستم!دیوید کامرون با زبان بریتانیای کبیر سخن می گوید: ایران باید در داخل کشورش اصلاحات انجام بدهد!در نیویورک اتفاق افتاد: سرگیجه و عدم تعادل روحانی دیدار خوش وبش روحانی و اوباما انجام خواهد شد!ابراهیم حاتمی کیا دچار تناقض در اندیشگی است و خودکشی او محتمل است!ادینبورگ دردانه؛ بمان با بریتانیا: تو درخشانترین الماس نگین انگشتر طلای ناب لندن هستی!روحانی دروغ می گوید که "ما به دنیا دروغ نگفته ایم"از اوبامای لرزان تا ... خامنه ای خسران؛ همه در خدمت اردوغان پاشا! خوش بحال ترکیه.یک ویلچیر هدیۀ مقام معظم رهبری سعید حجاریان از تشت و نمد مثال می زند!وزیر کشور: خامنه ای زر مفت می زند.درخواست ظریف از وزرای غربی: توافق که ممکن نیست از شکست جلوگیری کنیم!سرداران هم به صف "خشتک جوران" پیوستند:حاج قاسم مشفقانه می گویم: بچه هایت را بپای جنگ مذهبی نوری مالکی قربانی نکن!آقای ظریف؛ از تلاش هایت حمایت می کنیم. فقط تورا خدا نمک بزخممان نپاش با تکرار: "200 را کردیم 20000!"کافر در زندان / مسلمان در امان: سارکوزی محکومِ محبوب؛ احمدی نژاد محبوبِ محکوم!سکس راحت و حلال عامل مهم محبوبیت و جذب جوانان به داعش!حمام خون در عراق پشت قبالۀ مراجع شیعه!خارج با توهّم فساد؛ داخل با انگ دلال مظلمه!
حزب‌الله

ناشناس گفت...

دلقك جان سيركت واقعا شده سيرك تمام عيار. كلى به كامنت " مغزخر خورده" خنديدم، كه به راحتى مدل حزب الله حرف زد.
اين حزب الله هم حكايت نوچه دلقكهاى سيرك را دارد كه قبل از برنامه با بوق و سه چرخه و پشتك وارو مردم رو سرگرم مى كنند و يك مدت هم كه مى گذره امر بهشون مشتبه مى شه كه اصلا برنامه خودشونه و دلقك برنامه نمى فهمه و تماشاچيا هم به غير از يكى دو نفر همگى خرند. ما هم ميگذاريم يه خورده گرد و خاك كنه و الان كه به لكنت بيشتر افتاده ر پرت و پلا گويى برنامه سيرك رو مفرح تر ميكنه. فقط خواستم بگم كه مهمل گويى ممكنه توى جمع خودش نشانه شعور باشه، اما در سيرك مايه مضحكه است.
ارادتمن دلقك. افشين قديم

ناشناس گفت...

آفرین مغز خر خورده دقیقا مث خودش بود

ناشناس گفت...

من تا حالا کامنت نزاشتم توی این وبلاگ با شریعت مشکل دارم و جزو جنبش سبز بودم و گه گداری این وبلاگ دلقک ایرانی را در بالاترین دیده بودم خصوصا هنگام انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغ صاحاب این وبلاگ برای قالیباف . راستیتش با اینکه در جبهه مقابل هستم و طرفدار تجدد همیشه در مواجه با این وبلاگ سر در گم بودم و تناقضات زیادی میدیدم و به شعورم توهین میشد و فکر میکنم اینهم یکی از پروژه های برادران اطلاعاته ولی امروز حزب لالایی یک نقب زد با کلاژی از تیترها هر چند در دل مخالف حز ب لالا هستم ولی نمیتونم منکر این کارش بشم که از هم چینی تیتراژکلاژی از شتر گاو پلنگ را رو کرد و رسوا کرد صاحاب این وبلاگ را ضمنا کامنت مغز خر هم باحال بود برای دست انداختن حزبی و مفرح ذات بود.
کلاغ

ناشناس گفت...

یار محمدخان کرمانشاهی:
1- به حزب الله و بقیه دن کیشوتهای در آرزوی امپراطوری توصیه می کنم کتاب "فروپاشی ذهن دوساحتی، منشا آگاهی" را مطالعه کنند بلکه به ریشه مشکلات روانی خود پی ببرند
2- دلقک جان سیرکت کمک داره تبدیل میشه دارالمجانین

بابای حزب الله ! گفت...

حزب الله هر کی ازت سوال میکنه که جوابی نمیدی فقط تو رو به روح پر فتوح امام به این سوال من جواب بده که وقتی میای اینجا کامنت بذاری خدا وکیلی با پای راست وارد میشی یا پای چپ؟

ناشناس گفت...

چرا نمی فهمی بچه! مجبورم نکن میکروفونت را قطع کنم.
از ذوق زدگیت معلوم است که بهیجان آمده ای از خلوت با استادت. خب من هم دوست دارم مدرسه ام شاگردانی به پررویی تو هم داشته باشد چون من صادقم در دوست داشتن جوانان از هر سنخ و صنف. یا...هو
از آن جویده گویی و مشتی کلمات بامعنی اما جملات نامفهوم که بگذریم، بجای دویدن بر اعصاب مردم، آرام بشین و بگو که دقیقا چه میخواهی؟ و با چه پشتوانه ای؟
(مثلا بگو همان "بانک مرکزی مستقل" را میخواهی چکار؟)
فقط خواستم بگم كه مهمل گويى ممكنه توى جمع خودش نشانه شعور باشه، اما در سيرك مايه مضحكه است.
ارادتمن دلقك. افشين قديم
بابای حزب الله ! گفت...
حزب الله هر کی ازت سوال میکنه که جوابی نمیدی فقط تو رو به روح پر فتوح امام به این سوال من جواب بده که وقتی میای اینجا کامنت بذاری خدا وکیلی با پای راست وارد میشی یا پای چپ؟
1- به حزب الله و بقیه دن کیشوتهای در آرزوی امپراطوری توصیه می کنم کتاب "فروپاشی ذهن دوساحتی، منشا آگاهی" را مطالعه کنند
اين حزب الله هم حكايت نوچه دلقكهاى سيرك را دارد كه قبل از برنامه با بوق و سه چرخه و پشتك وارو مردم رو سرگرم مى كنند
حکایت حزب االه حکایت یک بچه ساده دل روستایی -قصد توهین ندارم- چشمو گوش باز شده ای که از بس فیلمای آخوندا رو دیده
آی دلقک! با تو ام. بسیار خون دل خورده‌ای که چنین باغی آفریدی. دو دستی به دست ملخان مسپارش.
یه دو، سه نفری تو کامنتدونی انداختن تو خاکی و گوله کردن 180 تا ، یه مهملاتی میگن که اگه به کرگدن بگی ، چارتا پشتک میزنه.
ضمنا کامنت مغز خر هم باحال بود برای دست انداختن حزبی و مفرح ذات بود.

تا حالا اینقدر قبیله را هراسون و در حال هن هن زدن ندیده بودم بدویید تا سرحال بیاید. جمهوری اسلامی خود ما هستیم .این جمله از صد تا فحش خار و مادر بیشتر میچزونه و دلیل همه واکنشها هست هروقت اینه را نشکستید یک قدم اومدید جلو
حزب الله

پی نوشت توصیه می کنم کتاب "فروپاشی ذهن دوساحتی، منشا آگاهی" را مطالعه کنند
حالا چی شد علاقه مند شدی به این کتاب

غریب آشنا گفت...

خوب حزب الله ، حالا نتیجه ؟ یعنی راهکارت چیه ؟ میخوام حرفاتو گوش کنم، فقط قصه نگو.....بفرما، این کشتی عنقریب به گل نشسته رو چی میشه کرد ؟ من ایرانی وطن دوست چکار کنم ؟

Dalghak.Irani گفت...

آن بی شعور هم که علیرغم ادعای شعور در یاد گرفتن کلیشۀ تاریخ مصرف گذشته (فلان گفته یا نوشته توهین به شعور مخاطب است) و مرا مصداق آن شناخته از بالاترین اما بازهم پاشنۀ سیرکم را رها نکرده در تعقیب نوشته هایم تا بالاخره "تا حالا کامنت نزاشتم!" را بی خیال شود و "اینک کامنت می گذارم" شود و از رسوایی من کلاه از سر بردارد به احترام این بچه پررو حزب اللهی - هرکه هست بالاخره خودی است و درس خواندۀ سیرک و شاگرد خودم است - هم خبر دار شود که جک و جانور همراه این "جای دوست کجاست!" خودی را تحمل نمی کنم چون آن بی شعور توهین بجمع کرده از جمله خودش بعنوان یکی از خواننده های سمج و شیفتۀ وبلاگم و به او اندرز می دهم که قبل از اظهار هر ترهاتی کمی هم مزه مزه کند که حداقل خودش را ضایع و تباه نکند با خود زنی. و حزب الله را بلاک خواهم کرد اگر بخواهد بجای دیالوگ متقابل از خانۀ من برای عشق و حال شخصی - بدون پذیرش پاسخ دادن های لازم به سؤالات مشخص - استفاده کند. پس این اخطار را جدی بگیرد که اینجا بغیر از شخص من بقیۀ اهالی خط قرمزند و کسی حق ندارد خواستۀ آنان را نادیده بگیرد. من شهوت تعداد کامنت و وبلاگ بازی را مدت هاست واگذاشته ام و فقط در تعقیب یک عهد نانوشته که هیچ جک و جونوری را هم بلاک نکرده ام تا کنون به سنت آزاد اندیشی خویش پایبند مانده ام. یا جدی باش و دیالوگ مشخص در موضوع بکن یا می فرستمت به جهنم! حالا بیا و با هوادار باشعورت کامنت بگذار که کلمۀ جهنم نشانۀ عصبانیتم است. اما من عصبانی نمی شوم زیرا من یک هیپکسم و دلقک و دلیلی ندارد برای هرگونه توهین به خودم واکنش هیستریک نشان بدهم. تکرار می کنم حزب الله که اگر مجبورم کنی به احترام خوانندگان و جلو گیری از سکوی پرش شدن برای هوادار متحجرترین آخوند سیاسی خامنه ای خاموشت خواهم کرد. انتخاب با توست. یا...هو

رامیار گفت...

چیز تازه‌ای ندارم، فقط احساس میکنم بخش دوم نظر خانم شیرین خیلی باارزش بود. اینجا می‌نویسم که نوشته ایشان را برجسته کنم:


"بچه‌های مهندسی‌ در ایران وقتی‌ چند درس پایه مثل ریاضیات و حساب دیفرانسیل که پاس میکنند در برخی‌ محاسبات مهارت پیدا میکنند. این مهارت در محاسبات انتگرالی و دیفرانسیل آنها را به توهم میندازد که به کانسپت‌های ریاضیات تسلط یافته اند. جریان روشن فکری در ایران را شاید بتوان در این مقوله بهتر بررسی کرد. جامعه ما بیش از روشن فکر به متفکر نیاز دارد. یعنی‌ کسی‌ که به درجه ایی از خبرگی رسیده که میتواند به مسالهٔ یا مشکل حل نشده برسد و در مورد مساله با بررسی‌ کارهای پیشینیان برای حل آن‌ فکر کند و به یک پاسخ ابتدایی برسد. این خود به تعریف بهتر مساله می‌انجامد. سپس با تفکر بیشتر در مساله به حل آن نائل میشود. چنین فردی متفکر نام دارد و متأسفانه فرهنگ ما در تولید متفکر عقیم بوده است و حداکثر چند روشن فکر داشته است. متأسفانه فرهنگ ما دینی است و در ذات خود نا اندیشاست."


پانوشت: مغز خر هم شاهکار کرد. خیلی باحال بیربط نوشت. کلی خندیدم. واقعاً باهوش و بامزه‌ای. دوست دارم اون مغزت را.




رامیار گفت...

تیمسار محترم
شما که زحمت میکشی پاسخ این آقای مزاحم را میدهی، جان من بیا و نیش قلمی بچرخان و درباره وقایع روز هم چیزی بنویس.
من میام اینجا ببینم کسی چیزی از وقایع روز نوشته یا نه، بعد مواجه میشم با این امپراتوری ویرانه و مباحث توهمی آن!
خوبه که هر هفته می نویسید ولی حالا این وسطها یک تحلیلی هم بنویسی از اتفاقات میان هفته جای دوری نمیرود!

ناشناس گفت...

در مورد سوالات من سوال مشخصی ندیدم غیر از ادعای من بر مشی سوسیالیستی رضا خان ه به جهت تاسیس ابنیه و راه و مالکیت بیشتر از نیم دوکهای ریسندگی مشی اقصادی او سوسیالیستی بوده و این اصلا بد هم نبوده و هر اقتصا دی از همینجا شروع میشود . باقی حرفها دیگر سوالات بیخود هست مثل حقوق معلم را بده وویتامین دی بخور و میمون سیرک و غیره و دلقک اصلا عادل نیست و مثل مترسک هست در این او قات و تا به پاسخ ما میرسد دلقک پاپیش میگذارد تا به عزیز کردگان و کشور فخیمه انگلستان برمیخورد در مورد وبلاگ خیلی خوشحال هم میشوم بلاک شوم و معاف از جوابگویی از رییس قبیله و بقیه سیاه و سفید بینان که ماندن در قبیله هیچ جذابیتی ندارد لذا با صدای بلند میگویم هر شکری دلت میخواهد بخور و بیخود هم هی شاگرد شاگرد نکن و بیخود کردیت استادی به خودت نده .
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

خب شاگرد و استاد معنای بزرگ و کوچک هم دارد در فرهنگ سنتی مورد عنایت شما. اگر خواننده و پی گیر هموارۀ وبلاگم نبودی پس این همه بروز بودن و همۀ نوشته های پنج ساله ام را حضور ذهن داشتن و ریزچین کردن این همه تیترهای از اعماق وبلاگ بدون برچسب و بدون جستجوگر را چه باید گمانه می زدم. راستش من عادت ندارم که اولاً هر موافق خامنه ای را برچسب افسر جنگ نرم بنامم و مزدور. و همینطور اصلاً در ذهنم نمی گنجد که من و نوشته هایم اینقدر اهمیت داشته باشد تا یک گماشتۀ موظف را مأمور بکنند برای بی اعتبار کردن و از کار انداختن من. البته در دو هته پیش و قبل از آمدن تو یک روز اتفاق عجیبی افتاد که مطلقاً غیر منتظره و برای اولین و آخرین بار بود. و در بین ساعت 8 تا 12 وبلاگم ده هزار بار کلیک اضافی خورد که معلوم بود کسی در حال کلنجار رفتن بوده برای هرکاری که من سردر نمی آورم. اما گفتم انشاءالله گربه است و یارو روانی بوده. اما حالا که تو هم انکار می کنی خوانندۀ قدیمی وبلاگم هستی ناچار باید برای اولین بار پناه ببرم به تئوری توطئه. یا...هو

رامیار گفت...

من یک چیزی بگم؟
اصلاً دقت کرده‌اید که این آقا تقریباً همیشه آنلاین است و یک در میان جواب می‌دهد؟ وضعیت کاریشان هر چه باشد معلوم است که کار و زندگی درست و حسابی ندارد. کسی که وقتش را صرف یکی بدو کند و با این هیجان دنبال اثبات شخصی خودش باشد، معلوم است که کار درست و حسابی ازش برنیومده و نمیاد تو زندگی. امپراتوری کارگر می‌خواهد و زحمتکش و کسی که یک چیزی اضافه کند. این آقا نمیخواهد کارگر باشد. میخواهد نقش نظریه پرداز داشته باشد و برای خودش هم رسالت کار کردن قائل نیست. یک نونی از یک جا داره درمیاره و وقتش را به توهم و تخیل میگذراند.
به نظر تک تک شما دوستان، ما باید وقتمان صرف پاسخ دادن به اباطیل این آدم بیکار بشه؟
دوست میداشتم جای این همه یکی بدو کردن ازش میپرسدید که تو کارت چیه؟ چه محصولی برای این امپرانوری تولید میکنی؟ برای آقا و سرورت خامنه ای ارواحکم فدا چی اضافی کرده ای؟ ساعت چند تا چند کار میکنی؟ زن و زندگی نداری؟ اصلا قصد داری بابت گسترش جمعیت امپراتوری آقایت یک همتی کنی؟
واقعا بد نیست این سئوالها را از مهمانان ناخوانده این وبلاگ که یک روز اسمشون علی بود و دیگر روز علی اکبر و الان حزب الله بپرسید.
اینی که از اقتصاد مینویسه و کاپیتالیسم خونخوار (که من همنظرم باش در حمایت از کاپیتالیسم و حتی در قامت انگلوساکسونیش به دلیل عملی بودنش و نه منصفانه بودنش) پس تو چه کاره ای که بجای روزی 12 ساعت کار متعارف در آمریکا همه اش پای کیبرد پلاسی؟
واقعاً هیچیک از دوستان کنجکاو نشده که چرا ایشون هر نظری را جواب میده و با حرارت این همه مینویسه؟ ما کار و زندگی داریم و وقتمان ارزشمند است. میاییم در این مکان دوست داشتنی ببینیم دنیا دست کیست و برگردیم سر کارمان. ایشان هیچ کاری ندارند و فقط شهوت امپراتوریشون رو توی وقت آزاد ما فرو میکنند.
من که همصحبت این مهمانان ناخوانده نمیشوم، ولی شما دوستانی که دهن به دهنش میگذارید واقعاً نمیپرسید که "تو برای انقلاب چه کرده‌ای؟"

ناشناس گفت...

عجب جماعتی هستیم حزب الله اگر جوابمان را ندهد بلاک میشود اگر بدهد بیکار است باید رزومه کاری اش را هم بگذارد واسه مان از ساندیس خور و هکر و مزدور و میمون و و دیوانه و متوهم و علی و علی اکبر و اصغر به او گفتیم و چه شود فردای جمهوری اسلامی با این فرزندان گلستان سکولاریسم و مدرنیسم .
خلخالی های کراواتی چه خاورانی بسازند به وقتش
حسن ختام این نمایش فقط این هست
آورین آورین صحنه را دیدم و پسندیدم

ناشناس گفت...

دلقک جان؛

لطفن در مورد سخنرانی نتانیاهو، مواضع اخیر اکثریت جمهوری خواه کنگره، تحلیل آخرین نشست اتمی، تاریخ احتمالی رسیدن به توافق و آنچه ممکنه این توافق رو ناممکن کنه پستی بنویس.

دوستانی هم که علاقه به دنبال کردن بحث های بالا دارند لطفن زیر همین پست ادامه بدهند. چون سخته از بین چندین کامنت طولانی، یک کامنت مربوط به پست رو پیدا کرد.

لیاقت حزب اللهی ها بیش از همین امپراتوری جعل و جور و فساد نیست......بیچاره ما.....

شهریار

ناشناس گفت...

زن و زندگی نداری؟ اصلا قصد داری بابت گسترش جمعیت امپراتوری آقایت یک همتی کنی؟
واقعا دلمان گرفت از این جمله یاد صحنه بازجویی از زن سعید امامی افتادیم حالا با حزب الهی مشکل داری چه کار به زن و بچه اش داری مگر بر سفره پدر و مادر بزرگ نشدی .تیمسار گرامی آیا نباید موقع باز بینی کامنت ها جای حرفهای ناموسی نقطه بگذارد چه خوش گفت میر حسین ادب مرد به ز دولت اوست .

دیر جوش

ناشناس گفت...

حکایت جناب حزب العن مثل همون بشکه گه میمونه که هرچی بیشتر همش بزنی بوش بیشتر فضا رو میگیره ، مثلا من پریشب که واسه اولین بار بعد از خوندن دوسال از این وبلاگ کامنت گذاشتم و گلایه کردم که چرا سیرک دیگه مثل سابق نیست و هرچی کامنت میخونم اکثرشون درباره بحث مسخره امپراطوری شده که فتنه اش را هم این حزب العن گذاشته و خاهش کردم که دوباره دوستان به مسایل روز بپردازن ...
حالا که باز کامنت ها رو میخونم متوجه شدم که واقعا این حزب العن قسمت دوم اسمش را داره تو این سیرک میماله ... حالا چطوری ؟ به این شکل که درباره مساله ای مثل امپراطوری مطلب میزاره و دوستان هم میان خیلی عالی و مستدل جوابشو میدن و باز حزب الله بیخیال اینکه جواب دوستان چیه یه مطلب میزاره که خودش سرجمع ده دوازده تا کامنت رو دربر میگیره و بعدش یکی مثل من میاد از این وضعیتی که سیرک دچارش شده گلایه میکنه که بدنبالش چنتا دیگه کامنت در همنظری ویا رد نظر من (که البته ممنون که خودتونم اشاره کردید که متوجه اید از وضعیت و ...) و همینطور این کامنت ها ادامه پیدا مییکنه تا میرسه به این کامنت من که باز درباره این موضوعه .... حالا جناب تیمسار خودتون در نظر بگیرید یکی که خواننده سیرک بوده و از خواندن کامنتها حض برده ( قدیمیا ) حالا با چه کامنتایی روبروهه ! من که خودم سابق واسه خواندن کامنتها اگه نیم ساعت وقت میزاشتم الآن در عرض ده دقیقه به کامنت آخری میرسم ، نگاهی به آخر کامنت میکنم وقتی ببینم نوشته حزب العن دیگه بیخیال خواندن کامنت میشم اگه دیدم کامنت بعدیش یکی دیگس ولی درجواب حزب العنه باز بیخیال خواندنش میشم .... بابا جان ایران داره روزای حساسی رو پشت سر میگذرونه همه بحث ها روی موضوع هسته ایه درباره این موضوع صحبت کنید ... تیمسار شماهم فکری بحال سیرکتون بکنید نمایشها داره سطحی و تکراری میشه ... با تشکر .

( امیدوارم سیرک به شکل اولیه اش برگرده تا منی که بعد از دوسال خواندن کامنت های ناب خیلی از دوستان کامنت گذاشتم واسه گلایه از وضعیت سیرک باز دوباره از خواندن نظرهای درجه یکتون لذت ببرم ... پس بیخیال گذاشتن اسم چون اگه سیرک به حالت اولیه اش برگشت که من جرات گذاشتن نظر رو درمقابل کامنت های دوستان به خودم نمیدم و اگر هم برنگشت ، فقط موضوع جدید وبلاگ رو میخونم)

ناشناس گفت...

ما هی می خوایم جواب ندیم. نمی شود. اخه پسر تو فیلمای قبل از انقلاب رو ندیدی؟ حالا سن ات قد نمی داد. فیلما که موجودند.اولا تا توانسته ای تیمسار ما را زیر سئوال برده ای. چون دماغت چاق است.اموراتت می گذرد. و شما مسلم جماعت هم ایران را اب ببرد. شما را خواب می برد. ایران و مردم ایران برای شما ارزشی ندارند.که ناشی از روح مکتب شماست.چه میدانی سینه سوزانی مثل تیمسار که قلبشان مانند قلب گنجشک فقط برای مردمش و برای سرزمین سوخته و تباه شده اش می تپد. چه می کشند؟ بله او باید سردرگم باشد. چون دستش بجایی نمی رسد. چو در طاس لغزنده افتاد مور ... رهاننده را چاره باید نه زور. تیمسار نماینده مردم ایران زمین هست. همان مردمی که نگاه احمقانه تو به انها نگاه عاقل اندر سفیه است!!همان مردمی که یک روز به عبای خاتمی چنگ می زنند. و یک روز به عبای حسن روباه. یک روز به ظاهر پر نجابت و بی خاصیت موسوی پناه می برند. یک روز دیگر به کوسه ای متوسل می شوند که تا دیروز خود عامل بدبختی ها بوده و امروز شعار خوشبختی سر می دهد. و وقتی هم که به خیابان می ایند. الباقی اش به سن ات می خورد و اطاله کلام است. و باری تیمسار هم از همین مردم است. و مثل انها همه راهها را ازموده و می ازماید تا شاید مفری بجوید.پس اینقدر چرت نگو و با رشته های حساس و احساسات انسانی ما بازی نکن.روزای اول فکر می کردم یه چیزی بارت هست. ولی روز بروز احمق تر شدی.مثلا اینکه امورات از پایین به بالا درست میشه. چرت ترین حرفی که حتی بیسوا دان ایران نمی زنند. برو در تمام روستا های ایران بپرس از زن و مرد. حتی از کوچک تا هشتاد ساله ها. ببین جوابت رو چی میدن. برو بیسواد برو. که بیشتر از این شایسته پاسخ نیستی. و یک تشکر ویژه و کاملا سلطنتی از سرور همه بچه های سیرک جناب تیمسار ارجمند بخاطر کامنت پایانی بکنم که با سیلی محکمی که به صورت این حزب الله نواختی مرا بیاد تربیت قدیمی ها انداخت که چقدر جدی تنبیه و تربیت می کردند.چشم غره ات دیدنی بود.و باری بوسه ای هوایی از را دور حواله پیشانی ان دلقک بزرگوار می نمایم.متا سفانه مرورگر مشکل داشت و نتوانستم بموقع این کامنت را ارسال کنم. چند ساعتی دیر شد. مثل همیشه با احترام مانی

ناشناس گفت...

نخست از دلقك به خاطر سعه صدرشان تشكر مي كنم پدر بزرگ من يك سرهنگ نيروي زميني بود كه در خانه به هيچ كس اجازه بلند نفس كشيدن نمي داد چه برسد به حرف زدن با چنين ازادي بياني !اين اخلاق در تيمسار گرامي براي من مايه مباهات است
دوم از مغز خر خورده به خاطر متن فوق العاده شان و استعداد والايشان در طنز پردازي و خلاقيت سپاس ويژه دارم و اميدوارم ان را جدي بگيرندو ادامه دهند
باز هم اميدوارم اين فضا در اين سيرك ادامه يابد كه بسيار براي من اموزنده بود به ويژه صحبت هاي شيرين خانم و واقعا اگر كار جهان به دست زنان برد چه جهان زيباتري داشتيم و چقدر روادارتر و بردبارتر نسبت به هم بوديم
فقط در مورد دانشگاه ازاد اسلامي كه در هر كوره دهاتي به راه افتاد نظر اين است كه هدف موسسان ان مدرن كردن ايران نبود هدف دادن مدرك هاي تقلبي و قلابي به دوستان بود و بعد كه ديدند به جهت انفجار جمعيت دهه ٥٠و ٦٠مشتري زياداست در محلات و خمين و علي اباد كتول هم شعبه زدند همين مساله باعث شد شهرهايي كه ما بدون چادر جرات نداشتيم در انها راه برويم با شدت بالايي مدرن شوند و مثلا همين محلات و بويين زهرا دختراني با تيپ هاي تهراني و بسيار مدرن در رفت و امد داشته باشند و بعد مثلا در همين شهرهاي كوچك فست فود و بساط دوستي پسران و دختران به راه بيافتد و در واقع فرهنگ تهران با شدت بيشتري در انجا نفوذ كرد شايد تنها خدمت دانشگاه ازاد همين بود ولي پايين اوردن ارزش مدرك افزودن به لشكر بيكاران تحصيلكرده كه البته هر كاري هم نمي كنند و پاين اوردن ارزش علم در جامعه كه به صورت فروش پايان نامه و مقاله خود را نشان مي دهد از مضرات و خيانتهاي اين مجموعه بود
پري سا

ناشناس گفت...

من نعجب میکنم چطور یک عده خواهان سانسور مخالف هستند؟ پس آزادی بیان چه میشود. حزب الله چرت و پرت زیاد گفته و حرف درست هم کم نگفته و گیرم همه حرفهاش هم مزخرف باز هم سانسور را توجیه نمیکند. یک حرف خوبی که زد این بود که همه ما جمهوری اسلامی هستیم. خوب راست میگه. ور ضمن در صد زیادی از ایرانیها هنوز سنتی هستند و اگر اجامعه ناگهان شیو ه غربی را دنبال کند ممکن است رادیکالیزه شوند. تغییر ساختا رهای جامعه زمان میبرد و با حمله نظامی یا انقلاب هم درست نمیشود.
نسیم

خسروی گفت...

آفرين به شهريار! حزب ا... هم خوب می تواند بحث و بحث کنندگان را به هرجا که خود دوست دارد بکشاند!

ناشناس گفت...

قابل توجه این میمون. نه! میمون زیادی است. بوزینه!و اربابا نشان.لطفا انها که پیپ گوشه لبها یشان است.وروشنفکران امل گیر ندهند. که این القاب چیست. بی ادبی است.!ایوای روم سیاه! نه اینکه این بوزینه ها؛ خیلی مودب تشریف دارند و سی و هفت سال؛ فقط گل محبت در دلهای رنجور ما کاشته اند!و ارغوان و شقایق و گل یاس و شاخه زیتون از سر و کولمان بالا رفته است.که بیا به تماشا.فیلم دفن کردن پدر ستار را هم دیدم. دلم خون بود. خونتر شد. و پیش از ان مادران و پدران رنجور؛ وازده؛ و فقیر و رقت بار بچه های اعدام شده کردمان را هم دیدم. و گریه ام گرفت.و البته اینها همه به وقت خجسته و به میمون و مبارکی سال نوست.برای ابیاری درخت اسلام.و انشاء الله ساعت اش خیر است.اسلام و یاوران بوزینه اش اینگونه عیدی می دهند. و به استقبال سال نو می روند.حتی راه و رسم خون بدل مردم کردن را هم بلدند.که در چه ساعتی باشد.تا مردم عید نداشته باشند. و کلمه نوروز نه تنها از ذهنشان بپرد. بلکه در اینده که ارزویش را بگور خواهند برد. بزعم خودشان واژه نوروز مانند یک خواب عمیق در ازهان بماند! و اینها همه از برکت امپراتوری پر مشعشع است. که به زعم بعضی خوابزده ها به امیدش! مانی

رامیار گفت...

خیلی سریع و در یک وقت کوتاه استراحت بین کاری:
ایراد گرفتند از من که چرا به امور شخصی این آقا گیر داده ام. فقط میخواهم بگویم که برای نقد دیدگاهی که برای زندگی خصوصی افراد برنامه ریزی میکند خیلی مهم است که جایگاه نقاد را در نظر داشته باشیم. شما یک آدم علاف توی خیابان نظریه اقتصادی ارائه بدهد درباره اقتصاد و سیاست قبولش میکنی یا یک آدم دست اندر کار اقتصاد، هر قدر هم مخالف؟
الان هم من طلب کردم از دوستان که بیندیشند با کسی که دارند بحث میکنند در چه جایگاهی برای نظریه پردازی است؟
به همین خلاف برخلاف مطالب معمولم لازم دانستم این سئوالها را بکنم و پافشاری میکنم. کسی که هر دو ساعت یکبار میاد و پشت سر هم مطالب را میخونه و یک به یک جواب بی ربط میده و دیگران را به چالش میکشه نباید پشت اسم و نقابی قایم بشه و ناشناس بمونه. حداقل ما را از وضعیت کاری و خبرگی اقتصادی و سیاسیش مطمئن کند و بدونیم با کی حرف میزنیم. یک روشنفکر گوشه کتابخانه که با سیگار و پیپش و اینترنت توخلسه است یا کسی که دستش توی کار است و با مراکز تصمیمسازی در تماس است؟
آیا فکر میکنید سئوال از وضعیت مشکوک کسی که نظریه های سیاسی و اقتصادی میدهد که در زندگی شخصیمان اثر دارد دور از عقل است؟ میخواهم بدانم ایشان از چه تجربه ای برخاسته اند و موفقیت ایشان در زندگی کاری اقتصادی و سیاسی چطور بوده که الان درباره همه چیز پاسخهای مشخص و صد البته درهم ریخته و متناقض دارد؟

ناشناس گفت...

امیدوارم سیرک به شکل اولیه اش برگرده تا منی که بعد از دوسال خواندن کامنت های ناب خیلی از دوستان کامنت گذاشتم واسه گلایه از وضعیت سیرک باز دوباره از خواندن نظرهای درجه یکتون لذت ببرم .............. عزیز میشه این کامنت های ناب رو بیشتر توضیح بدی؟ بنظرم می رسه شما معتاد به بازی با کلمات شدی.کامنت ناب یعنی چی؟یعنی شعر؟ یک اصل بیشتر نیست. ما در داخل یک زندان بزرگ زندگی می کنیم. و بعضی ها به غلط این زندگیو جدی گرفتن! ما شاء الله به این جونامون! چقده خوش فکرند. عزیز بجای کامنت های ناب کمی بفکر اینده باش. http://www.roozonline.com/persian/negahehafteh/negahe-hafteh-view-on-the-week/archive/2015/february/26/article/-177c2f096c.html کامنت نابو می خوای چکار؟ امروز بجای اینکه فکر پوسیده امثال جنتی بر تو حکو مت کند. فکر مدرن و متمدن تو باید بر او و انها حکومت کند. باید یک راهی جسجو کرد.

غریب آشنا گفت...

فکر کنم آخرین ویرایش توافقنامه در حال انجام است با سفر کری به عربستان ، ولی تصور کنید که اگر توافق به نتیجه نرسد ، اثرش مثل پتک بر سر جامعه ما فرود خواهد آمد، اثری مشابه پذیرش قطعنامه 598 ( خلاف انتظار جامعه ) ، ولی اثرات اقتصادی معکوس. این هم ابزار اضافه دیگری است در دست غرب برای زورچپان توافق به ایران.

ناشناس گفت...

رفقا اینجا صحن علنی مجلس که نیست! اینجا وبلاگ شخصیه دلقکه، ایشون با عدم انتشار مزخرفات دیگران آزادی بیان کسی رو ازش نگرفته مردم آزادند بروند جای دیگه مزخرف بگویند. ترول های عزیز هم می توانند بروند وبلاگ بزنند و چرند تایپ کنند توی وبلاگ خودشان، ولی چون میدونند کسی نمیاد بخونه میان وسط شعبده بازی دلقک عزیز ما پارازیت می فرستند.

پراگماتیست گفت...

خداوندا ما را از شر حضرت ماه رهانده و حضرت خورشید را بر ما حاکم گردان:

بستری شدن خامنه ای؛ شایعه یا واقعیت؟

http://www.jpost.com/Middle-East/Speculation-over-successor-after-doctors-reportedly-say-Irans-Khamenei-has-two-years-left-to-live-393007

ناشناس گفت...

من حتا یک نظر هم از حزب االه نخوندم ولی پاسخهای دوستان رو کامل و دقیق خوندم به نظرم جنبه مثبت وجود حزب الله اینه که از لابلای پاسخهای دوستان کلی مطلب یاد گرفتیمو استفاده کردیم بخصوص کامنت مغز خر خورده که خیلی آموزنده و خنده دار بود. مشخصه همون شیر ممده

ناشناس گفت...

صفحه ات را یک حزب اللهی به گند کشیده، اصلا رغبت نمی کنم دیگه کامنت ها رو بخوانم. باهوشتر می دانستمت.

ناشناس گفت...

تیمسار می گویند ضحاک در حال فوت است.یعنی به رکوع رفته. ایا صحت دارد؟

ناشناس گفت...

خدا کنه خبر کذب باشه، بزار دستکم توافق بشه بعد بمیر، الان که وقت مردن نیست!