۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

ظریف تماشاچی؛ روحانی توی رینگ؛ حریف خامنه ای: راند آخر!


وقایع سیاسی اتفاق افتاده در هفتۀ گذشته :

1- مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان و جایگزینی ایشان با ملک سلمان که فردی تندروتر از جهت مذهبی و بسته تر از جنبۀ سیاسی است. ضمن اینکه از نظر دودمانی هم معتبرتر از برادر ناتنی درگذشته اش در دربار عربستان است. و مهره چینی همکاران و مقامات مهم اش نشانه های آشکاری از ضد ایران بودنش را هم برملا کرده و می کند. و ایران دیگر کارت برادری هاشمی با عبدالله را هم سوزانده و راهی به دربار سلمان نخواهد داشت.

2- رفتن شتابناک اوباما به عربستان - جهت تسلیت مرگ عبدالله و تبریک پادشاهی سلمان - با بلند پایه ترین هیئت ممکن که شامل وزرای خارجه و مقامات امنیتی دولت های پیشین و شخصیت رادیکالی مثل سناتور مک کین هم بوده است. و این نشانه ای از اهمیت مواضع عربستان در مناسبات آیندۀ ایران هم است.

3- استقبال گسترده و با شکوه هندیان از اوباما در هیبت یک رییس جمهور پوپولیست خارج از دایرۀ "ارباب - رعیتی" مرسوم در استقبال از رؤسای جمهور سابق امریکا. این مورد از آن جهت مهم است که تندروان و برتری طلبان امریکایی را بازهم خشمگین تر و رادیکال تر کرده و می کند علیه اوباما. زیرا آنان نمی خواهند رییس جمهور ایالات متحده در موضع برابر و متواضع با سایررؤسای کشورها - در اینجا هند - دیده شده و ارزیابی شود. زیرا معتقدند که سقوط نمادین و شکلی ایالات متحده از چایگاه اربابی دنیا؛ نفوذ ثانوی و معنوی امریکا را تضعیف خواهد کرد و این برضد منافع ملی امریکا و نظم جهانی است.

4- تصویب نمادین و هشدار اولیۀ طرح تشدید تحریم های ایران در کمیتۀ بانکی سنای امریکا با رأی قاطع 16 رأی از 20 رأی ممکن. این تصویب نمادین نشان می دهد که اوباما فقط تا ماه آوریل فرصت دارد که ایران را وادار به قبول طرح نهایی امریکا در موضوع هسته ای بکند. و از آن تاریخ به بعد حتی نمی تواند روی حق وتوی خود حساب باز کند. زیرا طرح تشدید در قوارۀ یک طرح ملی آرای قاطع و غیرقابل وتویی دارد و خواهد داشت.

5- نا امیدی نزدیک به مطلق دولت روحانی از عقب نشینی بیشتر امریکا و غرب در مذاکرات هسته ای. تا جائیکه کاملاً واضح است که همۀ مذاکرات انجام شده بعد از تمدید مهلت در سوم آذر ماه گذشته؛ فقط در قالب عدم قطع تماس و "مذاکره برای مذاکره" انجام شده و می شود؛ و عملاً حتی یک سانتی متر هم در مواضع طرف غربی تغییر ایجاد نکرده است. این تاکتیک عدم قطع تماس از سوی ظریف و همکارانش بیشتر با این امید انجام می شود که روحانی فرصت داشته باشد تا با چانه زنی های بیشتری با خامنه ای؛ او و هواداران تندروش را متقاعد کند که بدون توافق با غرب جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد و کشور بکام ناآرامی و نابودی سوق داده خواهد شد. بروز و ظهور این چالش بسیار سخت بین دولت و حکومت را می توان در این جملۀ روحانی بر سر مزار خمینی هم به قطعیت رسید که او مجدداً تأکید کرد که "امام در روزهای سخت و سرنوشت ساز تصمیمات متناقض می گرفت و بر نظر اولیه اش جهل مرکب نشان نمی داد".

6- تندتر شدن مواضع مخالفان دولت روحانی در روزهای اخیر و ایرادهای شکلی به حرف ها و رفتار ها و مسافرت های ظریف گرفتن، حالا که از محتوای مذاکرات نمی توانند اطلاعات مستند و دقیقی کسب کنند. بنظر می رسد که این تشدید مواضع تندروان علاوه بر اینکه دولت روحانی را نشانه گرفته یک هدف مهمترش هم خود خامنه ای است. به این معنا که اولاً با داد و فریاد بلندتر خودشان را زیاد و مؤثر و پشتیبان ایستادگی خامنه ای بنمایانند برای تشویق خامنه ای در ننوشیدن تمام جام زهر و تسلیم هاشمی شدن. و از سوی دیگر می خواهند یک ارزیابی بهتر و تازه تری هم از قدرت خامنه ای بدست بیاورند تا بتوانند "تا کجا باید ولایی بمانند" خودشان را مشخص کرده و غافلگیر نشوند. زیرا آنان از مدت ها پیش - حداقل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 که با عدم موضع گیری خامنه ای و گفتن حق الناس آنان را نا امید و نامزدشان را ناکام گذاشت - هر روز بیش از روز قبل شاهد ضعف خامنه ای و بی خاصیت شدنش هستند. و بیم دارند که اگر خامنه ای مغلوب چانه زنی با روحانی شود موجودیت سیاسی و منافع اقتصادی تندروان را با خطر بی گفتگویی روبرو کند. بنابراین می خواهند بدانند که خامنه ای سال 37 جمهوری اسلامی چه طعم و رنگی دارد و تا کجا می شود به او تکیه کرد و نقشه های سیاسی آینده شان را روزآمد کنند.

7- می شود به این شش مورد موارد دیگری را هم علاوه کرد چه در اتفاقات صحنۀ بین المللی و چه در صحنۀ منطقه ای و داخلی. اما همین شش مورد مهم هم قادر به بردن ما به وضعیت بسیار محتمل پیش رو است:

نتیجه اینکه ظاهر قضیه نشان می دهد که همۀ فاکتورهای فعال در صحنه بضرر موجودیت جمهوری اسلامی خامنه ای در حال کار هستند. زیرا مواضع غرب و امریکا تقریباً به نقطۀ نهایی رسیده در مورد سه بند مهم مذاکرات (حد نهایی تعداد و نوع سانتریفیوژ مجاز برای ایران، حد نهایی مقدار اورانیوم غنی شدۀ قابل انبار در داخل کشور، صورت نهایی مدالیتۀ رفع تدریجی تحریم ها در مدت زمان اجرای توافق جامع که غرب به کمتر از ده سال رضایت نمی دهد). و در سوی ایران هم تندروان و مخالفان با هیچکدام از مفاد طرح غرب موافق نیستند و فشارشان را کماکان حفظ و تقویت خواهند کرد. و این عدم عقب نشینی دو طرف ماجرا باعث فشار حداکثر به حسن روحانی و دولتش خواهد شد و او را مجبور از اتخاذ مواضع رادیکالتری خواهد کرد - در حالت عادی او قادر به مواضع هجومی نیست - که یکطرفش در افتادن علنی تر با خامنه ایست و اختلافات را علنی کردن؛ و طرف دیگرش استعفاء و سقوط دولتش. این هر دو اتفاق نیز به نفع مردم تمام خواهد شد. اگر روحانی خامنه ای را وادار به نوشیدن تمام جام زهر بکند قدرتش را تثبیت کرده و تندروان را از صحنۀ سیاسی منزوی خواهد کرد (بهترین حالت در حال حاضر) و اگر هم به استعفایش منجر شود - بعید است خامنه ای چنین ریسکی را بکند - در آنصورت هیچ آیندۀ قابل پیش بینی در چشم انداز حکومت روحانیان نخواهد بود. حتی محتمل است که سرداری از سپاه در نقش سرلشکر زاهدی ظاهر و بنام خامنه ای و روحانیان بر اوضاع مسلط شود. اما تغییر اساسی تا پایان بهار 94 غیر قابل تغییر است. یا...هو 

پی نوشت: اینک و با پیوستن رسمی و علنی خامنه ای به مخالفان پیاده روی ظریف با کری و انتشار آن پست زهردار نسبت به دولت در سایت رهبر جمهوری اسلامی؛ بهترین کار و راه این است که ظریف استعفاء بدهد. و یک شوک بجامعه و کل سیستم وارد کند. البته این یک تصمیم فوق العاده هوشمندی است که صداقت دولت روحانی را هم تثبیت خواهد کرد؛ اما کار آدم های درجه دوم نیست. 

۳۵ نظر:

ناشناس گفت...

هر زمان که رییس قوه قضاییه، فرمانده سپاه و رییس صدا و سیما تغییر کند آنگاه می توان گفت که کشتیبان را سیاست دیگر آمد.

ناشناس گفت...

البته رییس صدا و سیما تغییر کرده ولی هنوز شرایط کشور در عرصه بین المللی اجازه تغییرات دیگر را نداده است.

رومی گفت...

سلام تیمسار عزیز،

سپاس فراوان برای تحلیل کوتاه و دقیق این هفته پر از حادثه.از آخرین دیدار ظریف و کری به این ور دیگه توپ در زمین ایرانِ و باید دید که آقایان چه تصمیمات سختی باید بگیرن! امیدوارم (و بر پایه نتیجه نهایی شما) به سود ایران و مردم ایران باشه.

آخر هفته رو با این آلبوم از کارهای زیبای Antonio Vivaldi شروع کنید :).
open.spotify.com/album/4OFrIW2ilK1PrCtODipamu

دوستدار پدر عزیز و گرامی،
رومی

پی‌ نوشت: گمان کنم که در Spotify حساب کاربری داشته باشید، ولی‌ اگر هم ندارید، می‌شه سریع یک حساب رایگان درست کرد. فقط هر از گاهی یک تبلیغ چند ثانیه‌ای میاد بین آهنگ ها!

ناشناس گفت...

یار محمدخان کرمانشاهی:
اجازه بدهید کوتاه پیش بینی خود را عرض کنم:
1- واگرایی سیاست و قول و فعل اوباما و جمهوری خواهان در ایام نزدیک به موعد توافق نهایی (مثلا یک هفته مانده) تبدیل به همگرایی کامل خواهد شد و حتی شاید اوباما خود نیز بر تصویب تحریم اصرار کند و زیر پای ایران را ناگهان خالی کند.
2- به دلیل غیر قابل پذیرش بودن توافق نهایی آقای خامنه ای زیر میز خواهد زد و عملا توافق حاصل نخواهد شد.
3- روحانی به دلیل اینکه فلسفه وجودی ادامه کار دولتش را بی معنا می دانند(او آدم عصبی مزاجی است که تصمیم ناگهانی می گیرد، در سخنرانی ها به لرزش دستانش دقت کنید) استعفا داده و همین عامل احتمالا کشور را دچار نا آرامی خواهد کرد.
4- حال نوبت به ضربه نهایی و رو کردن برگ سرنوشت ساز می رسد که شاید در دست نظام جمهوری اسلامی باشد یا غرب

ناشناس گفت...

دلقک جان این فیلم "تک تیرانداز امریکایی" رو دیدی؟ فیلم پر از پروپاگاندای امریکا برای ماست مالی سوتی امریکایی ها در جنگ عراق و شست و شوی مغزی جوانان برای جنگ جدیده (احتمالا ایران) متاسفانه این پیش بینی شما که امریکا دنبال جنگ جدیده داره ثابت میشه.

ناشناس گفت...

به دلقک درود

تحلیل دقیقی بود. اما سه نکته:

1- از اطلاعات درز شده استشمام می شود که برآوردت از لغو تدریجی تحریمها کمی دور از واقعیت می نماید. لااقل از 10 سال و 5 سال کمتر است

2- کاهش قیمت نفت طمع اقتصادی خامنه ای از مذاکرات را بریده و در عوض به شهوت قلدری منطقه ایش فزوده. اما:

3- زائده ای به نام لبنان میرود که از سوریه قیچی شود، و این هر دو از ایران. این اتفاقات سال پیش روست

از دوران

ناشناس گفت...

با توجه به شناختی که از این آقایان داریم که فارغ از هر گونه دور اندیشی و عقل محاسباتی در امور مملکت داری که هیچ در اداره یک نانوایی را هم ندارند باید گفت که وضع خیط خواهد شد! سخنان نصیحت گونه رفسنجانی در تمجید از شجاعت و تصمیم امام در نوشیدن جام زهر بیانگر این مطلب است که خامنه ای حتی عرضه تسلیم هم ندارد. در واقع ایران را می توان به ماشینی تشبیه کرد که بطور صوری خامنه ای راننده رسمی آن است ولی دست ده ها نفر دیگر هم بفرمان است و هر یک آن را بسوی خود می کشد. ضمن اینکه تمامی این راننده ها دچار عارضه نزدیک بینی شدید و کور رنگی و آستیگماتیسم عوضی نیز هستند.مضاف بر اینکه شب هم دارد فرا می رسد و شبکوری را هم باید بدانها اضافه کرد.از آنطرف هم منش قلدر مآبانه را هم کنار نمی توانند بگذارند و هم خر را می خواهند و هم خرما. با قلدری به غرب می گویند چرا تحریم ها را بر نمی دارید؟!! غافل از آنکه علت تحریم ها قلدری آنان است!! حتی اگر توافقی هم امضا شود باز در اجرای آن مشکلات زیادی با این حکومت هزار فامیل وجود خواهد داشت.تجربه ما می تواند بگوید آنها تا آخرین لحظات هم دست از یاوه های اتمی خود بر نخواهند داشت تا زمانی که کار بجای باریک بکشد و زنگ خطر عدم پرداخت حقوق و بودجه جاری بصدا در آید و ورشکستگی موجود تبدیل به ورشکستگی باین بشود. بدترین حالت سناریوی احتمالی را باید متصور بود. امید و تدبیر در این حکومت جایی ندارد. روحانی در زیر فشار له خواهد شد زیرا نه حریف غرب است و نه تخم در افتادن با خامنه ای را دارد. خداحافظ تخم هندونه!

ناشناس گفت...

رزمنده حزب الله:
نامه امام خامنه ای به جوانان غرب آخرین دعوت به راه راست و هدایت پیش از ظهور مولا امام زمان (عج) روحی لتراب مقدمه الفداء است. شما هم بدانید و هوشیار باشید دیگر عذری نخواهید داشت که نمی دانستم و گمراهم کردند و ...

حبیب گفت...

سلام دلقک ، پی‌ نوشت رو خیلی‌ خوب آمدی ، مخصوصاً اینکه ظریف یک آدم درجه دوم است و شاید هم سوم ولی‌ استعفایش اثر درجه اول دارد در مذاکرات که حتی با تهدید جانی هم شده اجازه آنرا به او نخواهند داد. بدون اتفاقات اساسی‌ در درون نظام ، هیچ توافقی خارجی‌ انجام نخواهد شد. متأسفانه این سرانجام خوشی‌ برای ما نخواهد داشت.

عصبانی گفت...

این تکه آخر را چند بار خواندم اما باز هم نفهمیدم! استاد میشه بیشتر توضیح بدهید منظور چیست ؟ "اما تغییر اساسی تا پایان بهار 94 غیر قابل تغییر است"
یعنی تا پایان بهار شاهد تغییر اساسی خواهیم بود یا انجام آن تغییر اساسی تا آخر بهار به وقوع نخواهد پیوست ؟
ممنون

ناشناس گفت...

استعفا ظريف پيشنهاد خوبي است منتهي تصور غلطي است چون آقاي روحاني و أكثريت تيم او از جمله آقاي ظريف ، تشنه قدرت هستند متأسفانه

ناشناس گفت...

تیمسار! به ریش پر خون حبیب بن مظاهر و به گیسوی بریده مریم مجدلیه سوگند که ما مردم ایران بال و پر خود را همچون بوتیمار پهن کرده و در حمام افتاب حسابی و با چشمان پر خمار و همچنین با لذت و شوق منتظر تما شای جدال سرداران اسلام ناب محمدی و سربازان امریک هستیم. چون متا سفانه کار دیگری از دستمان بر نمی اید. گاهی اوقات ادم بیکار! سرش برای دیدن یک فیلم جنگی هم که شده درد می کند. و ما گمان می کنیم که به اندازه کافی در این ملک بیکاری کشیده باشیم.راستی تیمسار بند3 مقاله ات را بیشتر نمی شکافی. استقبال گسترده از اوباما گویا نتیجه عکس داده؟ در ضمن تیمسار عربده های تند رو ها را خیلی جدی نگیر. خیمه شب بازی است. مانی

شیرین خسرو گفت...

سلام دلقک عزیز

لابد خبر جدید را خوانده آید که عزیز جعفری، فرمانده سپاه، در شورای عالی‌ امنیت ملی‌، به روحانی گفته که موضوع حصر مربوط به این جلسه نیست و به ۲ هفته آینده موکول شده. راستش دلم می‌خواست با دوستی‌ در این مورد کمی‌ صحبت کنم اما به خاطر غربت و دوری چنین مجالی حداقل برای امروز نیست. بعد گذرم به سیرکِ شما افتاد خواستم حرفی‌ بگویم اما دیدم در سیرک شما بحثِ دیگری در جریان است. هر چند نامربوط اما سوالِ بر آماده از خبر بالا را در سیرکِ شما مطرح می‌کنم. امیدوارم بزرگواران بر من ببخشند که مرتبط با بحث نیست. اما سوال:

وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نام آن ذکر شده است. یعنی‌ تفنگ را برای پاسداری از انقلاب اسلامی در اختیار گرفته است. لوله این تفنگ به روی دشمنان انقلاب اسلامی نشانه رفته است. از طرفی‌ سپاه خود را یک نیروی مردمی تعریف کرده است. حال اگر همان مردم انقلاب اسلامی را نخواهند آیا لوله تفنگ به سمت مردم خواهد چرخید؟ یعنی‌ نیروی بر آمده از مردم بر مردم خواهد بود؟

گرچه جواب این سوال با توجه به رخداد‌های انتخابات ۸۸ واضح به نظر می‌رسد، اما کوشش در یافتن پاسخ با کمی‌ فکر و مقاله نویسی میتواند این سوال را به اردوگاه طرفِ مقابل انتقال دهد و من فکر می‌کنم زمان مناسب این سوال برای پاسداران فرا رسیده است.


ناشناس گفت...

من که چنین برداشت کردم:
یعنی تا پایان بهار شاهد تغییر اساسی خواهیم بود و انجام آن تغییر اساسی حتمی بوده و هیچکس نمی تواند جلو وقوع ان را بگیرد!

ناشناس گفت...

"رزمنده حزب الله گفت:
نامه امام خامنه ای به جوانان غرب آخرین دعوت به راه راست و هدایت پیش از ظهور مولا امام زمان (عج) روحی لتراب مقدمه الفداء است. شما هم بدانید و هوشیار باشید دیگر عذری نخواهید داشت که نمی دانستم و گمراهم کردند و ... "

رزمنده جان خیلی باحالی. من به شما توصیه اکید میکنم که مقدار ویتامین دی خون خودت را چک کنی با آزمایش. چرا که کمبود ویتامین دی و اسکیزوفرنی (شیزوفرنی) رابطه دارد.

ناشناس گفت...

شما اگر پشت گوشت را دیدی اینها هم استعفاء بده هستند، خدمت کردن بد دردی هست. ضمنا مطمئن هستی که دو روز دیگه چیز دیگری در رابطه با استعفاء و این دولت خدمنگزار نخواهی گفت؟

رامیار گفت...

سلام
در کنار همه این مسائل سیاسی چند زمانی است که توجهم به نوشته های آقای ناصر کرمی در فیسبوکشان جلب شده و خشکسالی پیش روی ایران. عجیب است که نقش چنین پدیده ای را کم بررسی می‌کنیم.
خوانندگان را به مطالعه بیشتر پدیده خشکسالی دعوت میکنم ولی شوربختانه نه تنها فکر نمیکنم که این خشکسالی به رفتن نظام اسلامی بینجامد بلکه آن را محکمتر هم میکند.
این متن را از زبان یکی از نظردهندگان زیر مطلب ناصر کرمی مینویسم:
"عربستانیزه کردن که روی خوب ماجراست. درست ترش همان کمیته امدادی کردن و بیافرایی شدن ملت ایران هست.
این کار نه تنها سیاست طویل دولت و حکومت ایران، بلکه همه دولت های توتالیتر جهان و فرجام آرمانی حکومت داریشان است: پیوندزدن "بقا و زنده ماندن ملت" با "بقای حکومت" و تولید حجم عظیم مواجب بگیر و همراهان مطیع که نمی توانند از حکومت منفک شوند، چون اگر منفک شوند و حمایت نکنند می میرند. حکومت ایران متاسفانه مرحله بلاهت دولت داری را پشت سر گذاشته و راه کتترل هوشمندانه و خاموش نظام اجتماعی را یادگرفته است. جسارتا، به نظرم گداییزه کردن از عربستانیزه شدن اصطلاح گویاتری است .. متاسفانه.."

فکر میکنم جان کلام مرا این خانم بیان کردند. با خشکسالی و پرداخت پولهایی مثل نکاشت و سایر موارد مشابه مردم ایران همه چشمشان به دست دولت خواهد بود برای صدقه ای از او برای زنده ماندن. کسی که چشمش به دست دولت است خطر نمیکند علیه حکومت و فکر میکنم با فقیر شدن ایران و ایرانیان حکومت با اقتدار بیشتری بر آنان حکومت خواهد کرد.
متاسفم که باز هم تکرار میکنم. کاش آن پایان دردناک ناگزیر زودتر برسد. حداقل درد و رنجش زودتر خواهد گذشت. مردن زیر بمبهای آمریکایی ساده تر است از رنج کشیدن و مردن روز به روز.
کاوه ای پیدا نمیگردد امید، کاشکی اسکندری پیدا شود.

ناشناس گفت...

رامیار جان
برسد آن روزی که هر ایرانی یک پرونده در کمیته امداد و یک پرونده هم در وزارت اطلاغات داشته باشد!

ناشناس گفت...

توهم

ناشناس گفت...

میدونم چرا بعضی ها از شدت نفرت از جمهوری اختلاسی حاضرن از چاله به چاه برن تا شاید از شر اخوند ها رها بشن، من خودم زمان حمله امریکا به عراق موافق این حمله بودم، چون فکر می کردم نتایج این حمله برای مردم عراق ازادی میاره، ولی الان به عراق نگاه کنید، دستاورد حمله بیگانه به کشورشون اگه بدتر از حکومت صدام نباشه، بهتر هم نیست! هر کاری می کنید هیچ وقت آرزوی حمله بیگانه به وطنتون رو نکنید، غربی ها هیچ وقت دلشان برای شما نمی سوزه فراموش نکنید همین امریکایی ها و غربی ها بودند که اول از اخوند ها پشتیبانی کردند.

ناشناس گفت...

با عرض سلام،
با تمام شوق، انتظار شكست مذاكرات و تصويب تحريمهاى بيشتر براى وطن زجر كشيده و خميده شده ام را دارم، كه شايد بدين طريق، اين ددان وطن فروش به درك واصل شوند.
- توجه داريد كه در ٩ -١٠ سال پيش در زمان رياست جمهورى آقاى خاتمى، قبل از اينكه تحريمى و يا هزينه اى به مملكت وارد شود، اين فرصت در دست اين ددان بود كه به تفاهم برسند، و مطمئنا تا كنون هم اين فرصت را به جامعه جهانى داده بودن كه بعد از ١٠ سال ادامه غنى سازى را در صورت تأمين منافع ملى ادامه دهند.
- توجه داشتيد كه در اولين ماههاى رياست جمهورى اوباما و نامه ايشان، فرصتى فراهم شد كه حكومت از آن بعنوان يك فرصت نسبت به رفع اختلافات و مواضع يكديگر استفاده نمايد كه نكرد و با طناب احمدى نژاد به كجا رسيديم.
-و توجه داريد كه در زمانيكه كنگره بر خلاف قواعد ديپلماتيك از رئيس جمهور اسرائيل به كنگره دعوت نمود، اوباما ضمن مخالفت از پذيرفتن او، با قدم زدن كرى با ظريف، هم به ايران چشمك زد كه من بدنبال همراهى كردن با تو هستم، و هم به اسرائيل كه خودت را جمع و جور كن كه من ميتونم بر خلاف نظر تو راهم را ادامه بدم.
ولى غافل از يك درايت از اين ددان مملكتمان كه اين فرصتها را از دست دادن، و از فرصتهاى كوچك پيش رو غفلت ميكنند و در عوض درايت به انتقاد و لجاجت روى مى آورند.
براستى آيا همه ما احتياج به يك معجزه نداريم. / سپاس پاكزاد٪

رومی گفت...

سلام تیمسار عزیز و پدر گرامی،

آلبوم زیبا و قدیمی‌ "افسانه تنبور" رو امروز گوش می‌کردم که به یاد شما افتادم و گفتم که براتون بفرستم:
http://open.spotify.com/album/6COp4rhdrEIjxodFQBd5nX

دوستدار شما،
رومی

ناشناس گفت...

اخیش چقد ما می ترسیم از این لو لو! یعنی چقد ما رو ترسونده اند.دیگه فکر نمی کنم چهار تا موشک امریکایی را توی چهار تا خونه متعلق به چهار شکم گنده گردن ستبر انداختن و پشت بندش هجوم و یورش توده گرسنه و خشمناک به سمت شکم گند های دیگه و زدن چهار اردنگی به ماتحت انها و امور خود را بدست خود گرفتن اینهمه صغری کبری و حرف و حدیث داشته باشد. ان رزمنده ای که اینهمه از هجوم امریک مردم را می هرا ساند. می داند که با برخورد اولین بمب دو کیلو یی به ماتحت دو اخوند مردم خودشان بدون کوچکترین خشونت فقط خیلی محتر مانه ماتحت بقیه عربده کش های 35 ساله را جر داده و سپس بعد از یک ماه همه را جراحی کرده و ترمیم می کنند. این هم فقط بخاطر یاداوری گذشته است تا خانه امن کهریزکشان را بیاد بیاورند. و الا انتقام درد کسی را دوا نخواهد کرد. عزیز رزمنده کار ما ملت ایران دیگر بجا یی رسیده که دیگر تمرکز بر این ملا حظات و ورود به عرصه سبک سنگین کردن گذشته است. ما نیک دریا فته ایم که وجود این اقا یان نه تنها نفوس ایرانی را دارد بتدریج به سوی مرگ و نیستی می برد. که بل طبیعت بی جان و بی گناه مملکت شش هزار ساله هم در معرض نابودی کامل است. و باری دیگر جای ریسک و اما و اگر و دوره با عرض معذرت خانم بازی و ای وا خواهری گذشته است. این مشکل فقط با ورود مختصر امریک به میدان و تقویت ذهنی و جسارت دهی به مردم شجاع ایران که احساس کنند یک حامی کوچو لو دارندبه راحتی حل می شود. فقط یک دست کوچو لو یی لازم است تا مردم به پشتوانه ان با یک حرکت جمعی خود را از شر این جماعت نفهم و نادان و مردم و مملکت بر باد ده نجات دهند. دیگر کاملا محرز است که اصولگرا و اصلاح گرا و ... همه اشان بدرد حکو مت داری نمی خورند. دل بستن به اینها کاملا غلط است.محال عقل است که این اخوندای دو زاری عرضه نجات این مملکت را داشته باشند. این جماعت هیچوقت کوچکترین طرح و برنامه مشخصی برای امورات گوناگون کشور نداشته اند. و کشور خودش بصورت الا بختگی در این سی و پنج ساله تا اینجا امده. که حالا هم دارد نفس های اخرش را می کشد. اخر شما بمن بگویید این جانوران چه طرح و برنامه درست و کارسازی برای این مملکت دارند؟ حالا چگونه مثلا می خواهند اخلا قیات جامعه را که کاملا ازبین رفته ترمیم و باز سازی کنند؟ فرهنگ نابود شده را چگونه می خواهند به این ملت برگر دانند؟ برادر رزمنده متوهم! می دانی اگر یک گروه و دولت درست و حسابی که الیت و نمایند گان شایسته مردم باشند بیایند و امور را بدست گیرند چند سال باید بگذرد تا بتوانند این زخمهای عمیق و هولناک را بتدریج ترمیم و باز سازی کنند.؟ 60 سال؟ 70 سال ؟ بل بیشتر؟ شاید هم 100 سال باید بگذرد تا کارشان و تلا ششان راهی به دهی ببرد. حالا باز هم بیا و ما را از دو بمب امریکا یی بترسان. مگر چیزی هم از ما مانده که بخواهیم از چیزی بتر سیم؟ موضوع دیگر اینکه ایران با عراق و سوریه و جا های دیگر فرق دارد. اینهمه بعضی ها از نام جنگ نتر سند. شعور سیاسی مردم ایران خیلی بالاست. با کوچکترین حمایت خود شان امورا تشان را بدست می گیرند و با بهترین شکل ممکن عمل خواهند کرد. بدون کوچکترین خشونتی. این گربه رنگا رنگ زیبا و ملوس در طول تاریخ اعجاز ها از خودش نشان داده و با تاریخ و تمدن عجیب و درخشانی که در پشت سر داشته و با مردم با هوش و استثنایی که در خودش جا داده بدرستی گل سر سبد خاور میانه است. و البته این گفته هیچ سنخیتی خدای نخواسته با نژاد پرستی و این مقو لات ندارد.وقتی ما حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی و .. اینها را داشته ایم استواری این گفته کاملا روشن می گردد. کلام اخر خطاب به جوجه حزب الهی هاست که شرمنده ام که انها را اینجوری نامیدم. چرا که انها باید بدانند که ایران وامدار هیچکس نیست. نه وامدار قاجار بود. نه وامدار پهلوی بود و حالا هم که دیگر بدتر!! پس ایران و اینده ان و هویت ان خیلی بالاتر و والاتر و مهمتر از چند اخوند دوزاری است که ... بماند! پس اینقدر ورجه ورجه نکنید و ارزش کلام و مقام عقل را در یابید. ایران از هر شخصی و از هر طایفه ای و هر چیزی که مربوط به اوست بالاتر است.اخوند سه زاری که سهل است. مانی

ناشناس گفت...

ناشناس جان این را گفتی
غربی ها هیچ وقت دلشان برای شما نمی سوزه

یادت رفت این رو هم بگی که
سرباز خارجی در کوله پشتی خود دمکراسی نمی آره

ضمنا این هم یادت نره که بگی
ما اختلافاتمون داخلی عین اختلاف فرزندان با پدر خانواده، این اختلاف به همسایه چه ربطی داره

ناشناس جان، کار را کامل انجام بده، کامل بنویس یادت نره

مانی گفت...

درود دلقک گرامی , پس از مدتها میتونم چند خطی بنگارم اگر چه هیچ پستی را نخوانده نگذاشته ام.حالا هم نظری ندارم جز اینکه نظرات شما جالب و نثرتان دلنشین است و تشکر ......اما بعد من مانی قدیمی هستم ضد جنگ البته , نظرات این مانی جدید بخصوص در بازه جنگ آسان ! ربطی به من ندارد .روز و شب همه تان آسان .

ناشناس گفت...

من نمی فهمم شما مخالفین حکومت چرا انقدر ساده اید.فکر میکنید عوض شدن حکومت مثل یک مراسم معارفه است که خامنه ای بیاد با حاکم بعد روبوسی کنه بعد همه چی تموم بشه.نه عزیزان فقط یه لحظه چشمهارو ببندید.طرفدارهای حکومت فعلی جدای طلب کرد بلوچ ترکمن عرب و خیلی ها که الان آتش زیر خاکسترند.سلطنت طلب، مزاحمین خلق و... کشورهای خارجی چه آمریکای عزیزتون که فکر میکنید منجی شماست.انگلیس،روسیه،چین، اسرائیل همشون به فکر منافعشون هستند نه من و تو.شاید آخرش از ایران فقط یه تیکه بیابان بمونه که البته برای کسایی که فقط آزادی رو در دیسکو رفتن میدونند چارتا دیسکو کلوب بزنند حله.کسی نگفته مردم ایران همه عاشق حکومتند بله مردم معترض هستند انتقاد میکنند. نه مثل شما.مردم شعور دارند میدونند عوض شدن حکومت خاله بازی نیست.شما زیادی خوش خیالید.پشت کامپیوتر نشستید فقط تحلیل میکنید بعد میگید ما 90 یا 80 درصدیم پس بسم الله دیگه ترس واسه چیه.پا شید تا مردم پشت شما راه بیفتند.بقول "یاس" ایران مهم نیست بدست کی اداره میشه/آدم همیشه تو محدودیت ها ستاره میشه...با تشکر از شما تیمسار گرامی.

ناشناس گفت...

سلام تيمسار،
مطلبى را در بالاترين مى خواندم و لينك داده شده به اين وبسايت مى بود.
http://www.cais-soas.com/CAIS/Iran/pan_turkism_takes_aim_at_azarbaijan/part_vi.htm
چند پاراگرافى را كه خواندم، احساس كردم بد نيست، آن را هم در صفحه شما به اشتراك بگذارم و در صورت علاقه مندى، بعنوان بحث در جمع ارائه نمائيد.
با سپاس/ پاكزاد٪

ناشناس گفت...

اقای مانی قدیم شما که این همه از جنگ می ترسی؟ پیشنهادت چیست؟ در خانه می نشینی تا دستی از غیب برون اید و کاری بکند.؟ توی خیابون که با تریلی روی دختر مردم رد می شوند. توی پستو ها هم که کهریزک است. پس تگلیف چیست؟ لابد می گویی او راضی ما راضی گور پدر نا راضی. هوم؟ نتیجه کار غیر از این است. شاید اتوپیا و ارمانشهر جنا بعالی مکه و مدینه است. که خوب در ان صورت حرفی نیست. و بی حسابیم.مثل اینکه شما عمق فاجعه و بد بختی های ما مردم و این ملک را هنوز ندیده و نفهمیده ای؟ در ضمن امریکا کدام نقشه را تغییر داد که ما دومی اش باشیم.شاید افغانستان را می گویی که چند تکه شد!! یا لیبی؟؟ در عراق هم خوب وضعیت از همان اغاز فرق می کرد برای کرد ها. ایران که عراق نیست. کر دهای ما هیچوقت دوست نداشته و ندارند که از مام خودشان جدا شوند. انها همیشه یک مقدار ازادی و تنفس می خواستند و لاغیر. وانگهی مگر قرار است ما اختیا رمان را بدست امریکا بدهیم.او فقط نقش یک یاری کننده را دارد.و باری دیگر دوران امپر یالیسم جهانی و این ادا اصول ها سر امده.ملت ها می خواهند زندگی کنند. و همه دنیا قرار است دوست هم باشند. اگر شیطنتی هم در کار باشد ملتها خودشان چشم و گوش دارند و با ان مقابله می کنند.هر چند قرار نیست چیزی از ما شبیه افغانستان باشد اما بمن بگو افغانستان حالا با تمام مشکلاتش که نتیجه فقر و تنگدستی است بهتر است یا افغانستان بیست سال پیش؟ کلام اخر اینکه کسی که به اندیشه ای ایراد می گیرد. لابد راه بهتری در مخیله اش هست. شما چه راهی پیشنهاد می کنی.؟ اینو جدی می گم.؟ مانی

رامیار گفت...

می‌بینم بحثی در گرفته سر نظری که من دادم در حسرت حمله آمریکا.
به اون آقایون و خانمهایی که میگویند آمریکایی دلش برای ما نسوخته میگم مگه آخوندها دلشون سوخته؟ اصلاً مگه صحنه سیاست صحنه دل سوختن است؟ نه آقاجان کسی برای دلسورزی کاری نمیکند. بلکه هرجا منافع با هم در یک مسیر باشند هر دو طرف سود میکنند.
سرباز آمریکایی هر کاری که بکنه در کنارش برای بخشی از مملکت مدیریت هم میاره. اصلا عقلش میرسه که نفتمون رو بدزده، ولی برای دزدیش یکجوری چاه نفت بزنه که بتونه صد سال هم استفاده کنه ازش. این برادران دلسوز شما با نیت خیر و عقل ناقصشون کاری میکنند که نفت با همون حفاری اول برای همیشه به باد فنا میره و کور میشه. این کوچکترینشه. مدیریت یک دزد استعمارگر اشغالگر شرف دارد بر زیستن زیر ناکارآمدی و ناتوانی با فرض نیت خیر این نابخردان.
من بردگی خودم و خانواده ام برای آمریکاییها را بر زندگی عادی زیر حکومت این بیمغزان ناچیز ترجیح میدهم.
مدتهاست از ایرانی و خارجی گذشته ایم. ما ایران اشغالی هستیم در زیر حکومتی که برای نسلکشیمان آمده. برای رهایی از آن هر روز هم دیر است و از هر کسی کمک میگیریم.
یک بار همینجا نظری را نوشتم خیلی دردناک و بسیار سخت ولی گفتم ای کاش صدام کشورمان را اشغال میکرد و در جنگ پیروز میشد. کشورمان را از زیر دست صدام و اشغالگر خارجی آزاد میکردیم ولی الان دشمنی بسیار سهمگینتر از صدام در قامت ایرانی جلویمان است که جلوی اتحادمان را هم میگیرد و کسانی مثل شما میگویند اختلاف خانوادگی است. نه آقا خانوادگی نیست... این نظام ناپدری است که آمده پدرمان را کشته، مادرمان را به عقد زورکی درآورده و هرشب بلا سرش میآورد و به همسایه ها و غریبه ها هم کرایه میدهد. ما را هم به بیگاری کشانده. حالا که امید به همت مردان ده همسایه است که بکشندش و خانواده مان ز این ناپدری زورگوی پدرکشمان راحت شود میگویید این اختلاف خانوادگی است؟ سگبانی آمریکاییها را بر زندگی فرزندانم زیر ذلت این اشغالگران که نیت نابودی کاملمان را دارند ترجیح میدهم.
شرمنده ام دلقک که تند مینویسم... دلم دریای خون است.

ناشناس گفت...

راميار جان، اين تمثيل ناپدريت يكى از بهتريتهايى بود كه تا به حال در مورد جمهورى اسلامى شنيده ام، واقعا كه دلم خون شد با ياد آورى اين داستان.
ارادت. افشين قديم

ناشناس گفت...

اقای رامیار! با بخشی از تحلیل ات موافقم. اما بدلیل عصبانیت که بهت حق می دهم. داری تند می روی.و همه چیز را یک کاسه می کنی.! شما نجات ایران را بدست صدام می خواستی.نه استغفر الله. کی چنین حرفی زد. ادم ناتوان بهنگام یاری خواستن از هر کس و ناکسی کمک نمی خواهد.با این توضیح که ایرانی هیچوقت ناتوان نبوده. منتهی در مواقعی از بزن گا ههای تاریخی لازم به دست کمک دراز کردن هست.و این هیچ عیبی ندارد. مگر کشور ها از همدیگر وام نمی گیرند.امروز داد و ستد جهانی در مسایل سیاسی همه بهمین گونه است.و جای انکار ندارد.مگر در سقوط یک هواپیما همه کشور ها برای نجات جان سر نشینان بسیج نمی شوند.و نظایر ان. این دخالت همسایه و ..اینها را ولش. اینها همه کشک است.به هر حال امروز ما نمی توانیم جوا نهای چون دسته گلمان را به خیا بان ببریم که توسط چند جانی مثل اب خوردن جان عزیز شان فدای موجودات ما قبل تاریخی شود.و این یک اشتباه مهلک است. کاری که این گرو ههای سیاسی بی کله کردند و نتا یجش را هم دیدیم.پس راه نجات ما چیست. همین است که عرض می کنم.!

ناشناس گفت...

جناب رامیار...واقعا برات متاسفم.اگه جنابعالی و هم فکرهای شما می خوای زیر پرچم آمریکا باشی من و خیلی از مردم ایران نمی خواهیم و نخواهیم گذاشت بیگانه بالا سرمون باشه.اصلا فکرش برام سخته ایرانی که زمانی از مرز چین تا مدیترانه بود و هجده مملکت را اداره میکرد از یه مشت مرغ ماشینی آمریکایی دستور بگیره.در ضمن انقدر فکر نکنید ایران ضعیف هست ایران هیچگاه مثل آمریکا تمام قدرتش را نشان نمیده.این چیزی هست که آمریکایی ها هم فهمیده اند که اگه بخوان به ایران حمله کنند واکنش ایران تا چه حدی خواهد بود. درسته که ما از نظر تسحیلاتی از آنها ضعیف تریم ولی با این حال ترسو هستند.تو گوش شما خوندند که حزب اللهی ها ترسو اند من حزب اللهی نیستم و قصد حمایت ندارم ولی یه متنی خوندم که مصاحبه آسوشیتد پرس با یکی از مقامات عراقی که گفت آمریکایی ها برای مبارزه با داعش به عراق امدن ولی جرات رفتن به عملیات را ندارند..و اینکه ایرانی ها خیلی شجاع هستند.چون برای انسان غربی چیزی به نام شهادت معنا نشده تا به آن افتخار کند حالا به خوب یا بودنش کاری ندارم.من آمریکا ستیز یا یهودستیز نیستم فقط دوست ندارم کشورم زیر پرچم بیگانه باشه.بنده نه ساندیس خورم نه مامور نظام فقط یه دانشجوی متولد 71 هستم که نه انقلاب دیدم نه جنگ.یه برادرم مرزبان هست آن هم در بدترین منطقه مرزی ایران،سیستان و بلوچستان،نمی خوام اتفاقی براش بیفته.خلاصه اینکه اگه تو این کشور اتفاقی بیفتد نه آسیبی به شما خارج نشینها میرسه و نه به حکومتی ها.فقط مردم عادی هستند که این وسط لت و پار میشن.پس شماها اگه خیلی به فکر مردمید فکر اینجا را هم بکنید...ببخشید تیمسار عزیز که طولانی نوشتم.ممنون که نظر قبلیم(14:37) را انتشار دادید.دیگه سعی میکنم چیزی ننویسم/هانیه از لاهیجان

ناشناس گفت...

واشنگتون پست تحلیل بسیار عالی از مذاکرات اتمی نوشته است .

http://www.radiofarda.com/content/f9-washingtonpost-editorial-nuclear-talks-iran/26833422.html

در بخشی آمده است.
طیف منتقدان سیاست‌های دولت اوباما در قبال ایران از چهره‌ای مانند هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده تا تیموتی ام.کین، سناتور دموکرات ایالت ویرجینیا را شامل می‌شود.

واشینگتن‌پست در این سرمقاله تلاش کرده مجموعه انتقادات به مذاکرات هسته‌ای را صورت‌بندی کند و به این ترتیب به سه محور کلی دست یافته است.

این روزنامه می‌نویسد: «اگرچه ما همواره از مذاکرات با ایران و همچنین از توافقنامه موقت ایالات متحده و متحدان آن با ایران حمایت کرده‌ایم، اما بسیاری از این نگرانی‌ها را ما هم داریم و معتقدیم قبل از آن که دنیا در برابر کار انجام شده قرار بگیرد، باید درباره آنها بحث بیشتری کرد.»

نخستین محور انتقادات که واشینگتن‌پست از آن نام می‌برد، پذیرش ایران هسته‌ای است که درباره آن می‌نویسد: «فرایند [مذاکرات] که با هدف از بین بردن توان بالقوه ایران برای تولید سلاح هسته‌ای آغاز شد، به طرحی برای مدارا با ایران و محدود کردن توان آن تغییر ماهیت داده است.»

محور دوم انتقادات به نقش ایران در تحولات منطقه ارتباط دارد که واشینگتن‌پست آن را به این ترتیب شرح می‌دهد: «دولت اوباما در طول مذاکرات از برخورد با اقدامات تهاجمی ایران که درصدد گسترش نفوذ خود در سراسر خاورمیانه است، سر باز زده و به نظر می‌رسد که آماده آن است تا به بهای اسرائیل و دیگر متحدان ایالات متحده، جایگاه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای به رسمیت بشناسد.»

در نهایت نیز این روزنامه می‌نویسد: «دولت اوباما این پیام را می‌دهد که خواستار اجرای هر گونه توافقی با ایران است – توافقی که شامل تعلیق تحریم‌هایی می‌شود که اساسا کنگره آن را به تصویب رسانده است – بدون آن که نیازی به رای هیچ یک از مجالس [آمریکا] احساس کند. در حقیقت، توافقی که پیامدهای دیرپایی برای امنیت ملی ایالات متحده و مسئله منع تکثیر سلاح هسته‌ای دارد، توسط رئیس جمهوری تصویب می‌شود که کمتر از دو سال به پایان دوره ریاست جمهوری او باقی مانده است.»
....
سرمقاله‌نویس واشینگتن‌پست در نهایت می‌گوید که اما این حرکت یکجانبه آقای اوباما حتی مهم‌ترین حامیان او در کنگره را ناراضی می‌سازد و این معنا را خواهد داشت که توافق با ایران می‌تواند در طول چند ماه از آغاز به کار رئیس جمهور بعدی آمریکا لغو بشود.

ادوارد البی دوم گفت...

تقدیم به پدر

https://www.facebook.com/video.php?v=10200193170188590

ناشناس گفت...

در عراق اگر آمریکایی ها تلفات دادند بدلیل این بود که عده ای بر سر راه آنان کمین گذاشته و بمب کنار جاده ای منجر می کردند و سپس در جمعیت محو می شدند. بالاخره این هم یک نوع جنگ است. همان کاری که داعش الان انجام می دهد و همان کسانی را که این تاکتیک را در مقابل سربازان آمریکایی به کار بردند زمین گیر کردند. هر روز در رسانه های ایران می گویند چند صد داعشی کشته شده اند ولی هنوز نتوانستند تکریت و موصل را آزاد کنند. لا اقل آمریکایی ها کنترل شهرها را در دست داشتند. پس این جناب سردار سوپرمن قاسمی چرا کاری نمی تواند انجام دهد؟