1- درست است که وقتی بغض دارم از اوضاع ایران و شاخص های همه خرابش - وبرای تندتر کردن فضا - می گویم "روحانی" راه نیست. اما همیشه هم فراموش نمی کنم که بغیر از "روحانی" هم راه نیست. یا حداقل در شرایط فعلی راه نیست و من نمی شناسم. بنابراین با این مقدمۀ موجز اعتراف خوشحال می کنم که امروز 16 آذر و روز دانشجو روز "روحانی" بود. و به ایشان و همکارانش تبریک می گویم. حسن روحانی امروز دو موفقیت بزرگ کسب کرده است. یکی در حوزۀ اقتصاد با دادن بودجه ای متوازن و تا حدودی انقباضی به موقع به مجلس و دیگری در حوزۀ سیاسی با عقب راندن سران و موتور محرکۀ جبهۀ پایداری از محیط دانشگاه.
2- در مورد بودجه و ارقام و چقدر واقعی بودن و قابل محقق شدنش تخصص اظهار نظر ندارم. اما همینقدر می دانم که روحانی با تخصص دومین بالاترین درصد اضافه بودجه به توان دفاعی و نیروهای مسلح کاری عاقلانه کرده در رفاقت با مهمترین تهدیدی که می تواند او را "بچالش ِ زمینگیر" بکشاند از نظر سیاسی. ضمن اینکه به صحنه آوردن مالیات دهی مهمترین بنگاه های اقتصادی تحت سیطرۀ آیت الله خامنه ای در مجلس قطعاً کار روحانی بوده و موافقت خامنه ای را روحانی اخذ کرده در پشت پردۀ چانه زنی های مستمر. تازه حتی اگر این اقدام در حد سمبولیک بماند - چنین عقیده ای ندارم و معتقدم که شورای نگهبان مالیات دهی آنان را تأیید خواهد کرد - بازهم به روی صحنه فراخواندن بخش مهمی از اقتصاد خارج از ارادۀ دولت و کشاندن به افکار عمومی اقدام مهمی بود و است.
3- اما شاهکار روحانی در حوزۀ سیاسی بود و حذف سخنرانی های شریعتمداری و رسایی و نبویان در دانشگاه ها که در تمام عمر جمهوری اسلامی اولین بار است و تا کنون هیچ رییس جمهور در معرض تهدید نیروهای خودسر نتوانسته بود آنان را از انجام مراسم خودخواسته جلو بگیرد. این عمل وزارت علوم و دانشگاه های کشور دارای برکات زیادی است و یک نتیجۀ مبارک. که ابتدا به مهمترین آن برکات اشاره می کنم و در نهایت به آن نتیجۀ مبارک:
الف- معلوم شد که حرف مطهری در مورد فرهادی درست است و او کمتر از نامزدهای استیضاح شده و رأِی نیاوردۀ وزارت علوم فتنه گر! نیست. و از اینجا معلوم می شود که رأی بالای مجلس بفرهادی با اشاره و دستور خامنه ای عقب نشینی کرده ارتباط وثیق داشته و رأی مستقل نمایندگان نبود.
ب- لغو سخنرانی های عناصر جبهۀ پایداری با استناد به مقررات و قانون حذف شده و گفته شده است که بدلیل عدم تبعیت بسیج دانشجویی و حزب اللهی های دعوت کننده از اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح دانشگاهی و خودسر بودن این دعوت آنان اجازۀ سخنرانی نخواهند داشت. بتعبیر دیگر نیروهای بدنۀ هواداران تیفوسی خامنه ای در دانشگاه ها با دعوت - بدون هماهنگی - از عناصر شاخص تندرو می خواستند اولاً یک ارزیابی بکنند از قدرت خودشان و ضعف فرهادی و ثانیاً می خواستند از مواضع جدید آیت الله خامنه ای در حال عقب نشینی بهتر آگاه بشوند. اگر موفق به انجام کار می شدند معلوم می شد که خامنه ای هنوز آنان را رها نکرده و کماکان در پشت صحنه به هواداران خویش وفادار است و حرف های دو پهلوی سیاسی چند وقت اخیرش مانور بنفع تندروان است و نه بنفع میانه روان. و معلوم است که حالا که موفق نشده اند بشدت واخورده و منفعل و نا امید از حتی خامنه ای هم شده باشند.
پ- این سرخوردگی و شکست مفتضح تندروان این خوبی را هم دارد که بازهم بیشتر دست و پای شان را جمع کنند و دیگر گز نکرده پاره نکنند مثل ماجرای اسید پاشی و چاقو زنی و تهدید حوزه های فرهنگی و اجتماعی. چون درست است که روحانی در مورد عدم معرفی اسید پاشان اصفهان بسکوت و توافق تن داد - چون خودزنی هم بود بخاطر لطمۀ بسیار شدید به آبروی جمهوری اسلامی. و روحانی که جزیی از سیستم است و نه اپوزیسیون - اما بلافاصله در جریان ورژن کم خطرتر و سبک تر چاقو زنی به زنان و دختران جهرمی مجرم را معرفی کرد با مشخص کردن عقبۀ حزب اللهی و بسیجی بودنش تا با نقطه چین علامت بگذارد مسیر اسید اصفهان تا چاقوی جهرم را. و به تندروان متذکر شود که مورد اصفهان آخرین مورد چشم پوشی است و مواظب خودشان باشند.
ت- پخش مستقیم سخنرانی روحانی در روز دانشجو از سیمای جمهوری اسلامی - بغیر از چند صحنۀ بسیار عریان راجع به حصر - پیروزی دیگری بود که روحانی بدست آورد و نشان داد که آیت الله خامنه ای سرافراز را با تعامل و برای تعامل با روحانی انتخاب کرده است. این هم برای آیندۀ نیروهای عرفی تر حاکمیت دست آورد خوبی است.
ث- اقدام امروز نشان داد که سرپرست ها و وزیر نه ماهۀ وزارت علوم در چینش رؤسای دانشگاه ها خوب عمل کرده اند و تسلط خوبی بر روی دانشگاه ها دارند. تا جائیکه از دانشگاه های مادر و مهمی چون پلی تکنیک تهران و صنعتی اصفهان گرفته تا دانشگاهی نه چندان مهم در قم و دانشگاه آزاد اراک همه هماهنگ عمل کرده و از سخنرانی پاچه ورمالیده ها جلوگیری کرده اند. و این بسیار مهم است.
4- این علایم برشمرده ام که می تواند تا چند مورد بعدی هم گسترش یابد و نیازی نمی بینم؛ همه نشانه ای از یک نتیجۀ مبارکی دارد که آن هم عقب نشینی جدی خامنه ای از اوهام 25 سالۀ رهبریش است و جمع کردن دست و پای او از سر جزء بجزء سیاست های جمهوری اسلامی. درست است که اوضاع در حدی خراب است که الیگارشی ناچار از تن دادن به یک سری واقعیت هاست برای جلوگیری از سقوط و فروپاشی. اما این کمی بی انصافی است که همۀ عقب نشینی خامنه ای را به توافق منحوس روحانیان مختلف الیگارشی فرو بکاهیم. زیرا قطعاً روحانی برای عقب راندن خامنه ای تلاش پشت پردۀ زیادی کرده و او را که دیگر خودش هم توان و انرژی کافی جهت اصرار بر استراتژی اشتباهش در گذشته را ندارد به سلطنت کردن قانع کند و نه حکومت. خودم اما گمانه ام این است که مهمترین مستندات واداشتن خامنه ای به عقب نشینی از فساد و رانت های لجام گسیختۀ دولت احمدی نژاد فراهم شده است. به این معنا که روحانی همۀ فسادهای اداری و مالی و ارتشاء و اختلاس دوران احمدی نژاد را که فقط در حد یک سطر خبر رسانه ای می کند - مثل فساد 12000 میلیارد تومانی اخیر اعلان شده از سوی وزیر اقتصاد - گزارش های جامع و کاملی می دهد به خامنه ای با یادآوری تلویحی این نیش پنهان که همۀ این فجایع در حضور و حمایت آیت الله خامنه ای از احمدی نژاد بوقوع پیوسته است و خامنه ای را شرمنده بجا می گذارد.
5- حالا روحانی دارای قدرت خوبی شده در همراهی یا سکوت نظامیان و دست بیکی کردن با علی لاریجانی و تحت تأثیر قرار دادن آملی لاریجانی و می تواند سیاست های داخلی اش را هم ارتقاء بدهد و مزاحم عمده ای نداشته باشد. اما روحانی یک شانس دیگر و یک تهدید هم دارد و باید فریفتۀ اولی و فراموشی دومی نشود. شانسش این است که اولاً جمعیت ایران دیگر اینقدر جوان نیست که هیجانی بشود و فضا را رادیکال کند ضمن اینکه روحانی این خوشبختی را دارد که نخبگان مؤثر کشور یا همراهش هستند یا مزاحمش نیستند و سکوت می کنند. نمونه اش را در همین جهش اخیر دلار و سقوط بورس دیدیم که مطلقاً موج رسانه ای درست نکردند و اجازه دادند رییس بانک مرکزی و مسئولان اقتصادی با طمأنینه بازار را آرام کنند. در حالیکه اگر زمان احمدی نژاد بود حداقل این بود که با ایجاد جو رسانه ای دلار را تا مرز 4000 تومان پوش می کردند. ثانیاً اما روحانی بشدت باید مواظب تهدید محرومان و فقرای زیاد کشور باشد که آنان روی کاغذ زندگی نمی کنند و زیاد هم از فردا خبر ندارند و به امید فردا نمی توانند صبر کنند و اگر سبدشان خالی تر از وضع قابل تحمل تاکنون بشود قابل تحریک و شورش و بهره برداری سیاسی مخالفانش خواهند بود. لذا باید بشدت از محرومان مراقبت کند و مشکلات روزمره شان را فراموش نکند. یا...هو
پی نوشت: افتخار می کنم و خوشحال باشید که مخاطب من هستید. و این منم که در اکثریت موارد "موضوع داغ" روی میز سیاست در ایران را اول از همه برای شما می نویسم و بلافاصله رسانه ها پر می شود از جهت گیری من. روحانی امروز رادیکال ترین بیان ممکن را در جهت معرفی فساد در سپاه بکار برده و این نشان می دهد که فهم من از عمق رفتار او در 16 آذر دقیق و رو به هدف بوده است. این یک منم دقیق است و فروتنی همیشه هم خوب نیست.
۲۳ نظر:
لذت بردم، ممنون
اینها که گفتید همه از برکت فشارهای تحریم است نه از کاردانی و لیاقت روحانی. از وقتی که مذاکرات به شکست رسید , کلا متحول شدند! بخصوص باند روحانی چون در این ماجرا هندوانه را زیر بغل آنها داده اند بسیار نرسان تر از بقیه هستند. چون آنها هستند که باید جوابگوی مردم بخاطر لجبازی خامنه ای باشند. راه همین است. از همان اول هم همین بود. حمله رو به جلو. روحانی چیزی برای از دست دادن ندارد. اگر حمله کند شاید شانسی داشته باشد ولی در عقب نشینی و چاپلوسی و خود را به کوچه علی چپ زدن شکست او حتمی است.او اگر بخواهد همین فردا می تواند موسوی و کروبی را هم آزاد کند فقط باید به قدرت عظیم خود واقف باشد.او می تواند بندهای محدود کننده خود را یکی یکی باز کند . هر بندی که باز می شود باعث تسهیل باز شدن بند بعدی هم خواهد بود.برای مثال آزادی میرحسین کلا چاک کار را از دست خامنه ای خارج خواهد کرد و به منزله ببخشید خامنه ای در مورد انتخابات 88 خواهد بود. نهاد های مدنی جان خواهند گرفت و احتمال موفقیت مذاکرات اتمی بیشتر خواهد شد. در حقیقت مذاکرات خارج در گرو گشایشی در داخل است. یا به انتخاب یا به جبر! بنظر می رسد بجز با جبر تحریم ها و تهدید شورش و اعتصاب مردم بر سر عقل نمی آیند.
شاخ و شجر!
دلقک جان بعد از خوندن اون مطلب خوبت در مورد این که رخبر کنترل هواداران دوآتشه اش را داده است، به نظرم رسید طرح مسلح کردن کرانه باختری که تازگی بارها مسئولان نظامی ایران و خامنه ای درباره آن صحبت کردند، نخود سیاهیست برای مشغول کرن این افراد بعد از جام زهر هسته ای. حدسم درسته؟
شاخ و شجر عزیز. این ها را که گفتی چشم اگر ریاست جمهوری اسلامی بمن پیشنهاد بشود؛ می پذیرم و طبق فرمایش شما براندازی را کامل انجام می دهم. اما اگر مخاطبت بقول برو بچ! حسن کلید است باید در نظر داشته باشی که او رییس جمهور حکومت اسلامی است و پوست و گوشت و استخوان و دکترا و حتی نام خانوادگی اش را هم مدیون و مرهون ناسیستم مذهب سیاسی. لذا کاریت نباشد و بگذار با شیوۀ صبوری "قطره بر صخره" ای که پیش گرفته بچکد تا یک جای پایی یا جای دستی بکند برای صعود با احتیاط و بطئی ملت. من که چنین جرأتی ندارم نسخۀ تو را پست کنم برای او. خودت زحمتش را بکش لطفاً! یا...هو
نمی دانم چرا از این سخنان برداشت براندازی کردید؟ آزادی یک شهروند طبق موازین حقوقی بشر و دیگر ملل دنیا کجا به معنای براندازی است؟ پا گرفتن نهادهای مدنی و آزادی زندانیان سیاسی کجایش براندازی است؟ عقب نشینی خامنه ای هم به معنای براندازی است یا اینکه به معنای قوام مملکت است؟ تا کی اینقدر آهسته برو آهسته بیا کنیم تا مبادا خامنه ای بدش بیاید و زیر میز بازی بزند؟احمدی نژاد نمونه خوبی بود که چگونه با حرکت رو به جلو بازی را از دست حریف خارج می کرد. در عوض اصلاخات قطره ای چگونه فرصت ها را یکی یکی می سوزاند! آیا واقعا فکر می کنید اینها بخاطر حرکت مورچه وار حسن روحانی و گاها دنده عقب او بوده است و یا جبر شرایط؟ چرا این نتایج اکنون ببار نشست؟ ایران مانند زودپزی است که در حال افزایش فشار است و حسن روحانی سوراخ ریزی برای خارج کردن فشار است. سرعت باد شدن با سرعت تخلیه فاصله بسیاری دارد. و نتیجه آن انفجاری مهیب است. گشاد کردن این سوراخ به معنای براندازی نیست!به معنای کاهش فشار است. دریلی احمدی نژادی می خواهد تا این سوراخ را باز کند از چوب کبریت و خلال دندان کاری ساخته نیست. برعکس می رود اون تو و می شکند و بدتر سوراخ را هم می آورد!
شاخ و شجر!
این مقاله خوبی است که در سایت ایران سبز برای آزادی های لیبرال دموکراتیک درج شده است.در بخشی آمده است:
.... آقای روحانی و همه تیم او یا نمیدانند یا به مردم دروغ میگویند. راه حل بودجه، راه دفع فشار ناشی از سقوط بهای نفت، راه موفق شدن در مذاکرات هسته ایی کلاًاقتصادی نیستند که با شامورتی بازیهایی از قماش اقتصاد مقاومتی از آنها راه نجاتی حاصل شود این مشکلات فلج کننده چنان ابعاد وسیعی یافته اند که حل آننها فقط و فقط از راه سیاسی و با گسترش پایگاه دولت ممکن میباشند.
این راه حل سیاسی در چهار چوب پشتوانه سیاسی و اجتماعی فقیرانه کنونی دولت و حاکمیت کنونی دست یافتنی نیستند فقط گسترش دادن به پایه سیاسی و اجتماعی حکومت و دولت از طریق به میدان کشاندن و مشارکت دادن منتقدین بشمول اصلاحطلبان و سبزها برای حل آنها میسر می باشند. و این چنین مشارکتی با بیانات تبختر آمیز سران سپاه در مورد ظرفیت و توان نظامی و یا بیانات سخیفانه وزیر اطلاعات محود علوی دایر به اینکه : “ما اینیمً! ترور میکنیم و به تیر غیب میبندیم“جور در نمی آید. نه تیرهای غیبی دستگاه اطلاعتی و نه موش کهای سر پاسدار جعفری میتوانند نرخ برابری ریال ما را در برابر ارزهای خارجی تثبیت کنند و مانع کسر بودجه شوند و نه تیرهای غیبی تروریستی وزیر اطلاعات، محمودعلوی، میتوانند مانع فرار سرمایه و دلار از مملکت گردند! اینها پرت و پلاهایی هستند که گوش اقتصاد و بازار آنها را نمی شوند.
http://iranesabz.se/?p=24061
در آرزو با تو مشترکم و در انتظار از تو جلوتر. اما در تحلیل با تو مخالفم. یواش درگوشت می گویم که نامحرم ها نشنوند و سوء استفاده نکنند. جامعۀ امروز ایران آن التهاب پویایی را که تو معرفی می کنی ندارد و جامعه ای کرخت و گیج و خودزن و منفعل است و به هیچ تنابنده ای از آخوند و روشنفکر و سنتی و مدرن اعتماد و اطمینان ندارد. لذا همچین خبرهای دیگ زودپز و دارد منفجر می شود و این "آخ جون پیش بسوی هدف نهایی" واقعیت بیرونی ندارد. کاملاً رئال و واقعی است که خامنه ای مهم است و هر یک گامی که بتوانیم بهر طریق او را عقبتر برانیم بدست هرکس غنیمت است. چون خامنه ای قدرت دارد و حاکم است و عقبۀ مهمی مثل مشروعیت مذهبی دارد. و فراموش نکنیم که هنوز هم بالای 50 درصد ایرانیان اگر هم دنیا را ببازند حاضر به باخت آخرت نیستند و اینان سربازان بالقوۀ رهبران دینی هستند. که اگر هم ناراضی باشند حاضر به درافتادن با دین و مذهب و آخرت - متبلور در روحانیت شیعه - نیستند. البته باید تشویق کنیم و با احتیاط نزدیک این بخش از جامعه بشویم تا احساس تهدید نکنند. پس در تحلیل منطبق بر واقعیت من در طرف تو نیستم که آزادی فلان و فلان و بهمان کجایش تند روی است و براندازی. هرنوع عرفی گرایی و صحبت از حق و حقوق در جمهوری اسلامی نوعی براندازی تند یا کند است و رقیب در قدرت هم این موارد را می داند و به این سادگی هم نیست که خودش به براندازی خودش کمک کند و اقدام بکند. خدا کند که تو درست بگویی و چنین پتانسیلی در جامعه باشد و سوراخ حسن روحانی را گشادتر از اینی که هست بکند. اما من مطمئن نیستم که حسن خودش راضی به گشادتر کردن سوراخش بشود چون می ترسد سوراخ ریزش هم بسته شود و کاری نبافته سقط شود. باید تحمل و تأمل بیشتری بکنیم و حرکات خوبش را گزینشی تشویق و تحریک بکنیم. خواهش می کنم این حرف خصوصی را جایی تعریف نکن تا معلوم نشود که چقدر دستمان خالیست. مرسی. یا...هو
می گویند سلیمان بعد از قدم زدن در کاخش به عصایش تکیه داد و در همان دم جانسپرد ولی اطرافیان چنان از او می ترسیدند که جرات نزدیک شدن به او را نداشتند.چهل روز گذشت و عاقبت موریانه ها عصای او را خوردند تا به زمین خورد و مردم فهمیدند که او مرده است! بلاتشبیه سلیمان که هر چه بود آباد کننده ملک و مردمش بود, حکومت خامنه ای هم سالهاست که مرده و اکنون می رود که موریانه تحریم ها عصای دولت روحانی را بخورند و سقوط کند. یک نفر به این جماعت بگوید که خامنه ای مرده است لااقل زمین نخورد!
شاخ و شجر!
اصلاً هم مقالۀ خوبی نیست و بخش بولد کرده ات یک مشت توهمات سبزهای خارج کشور است و در داخل غیر از هیاهو کنندگان دارای رسانه های مکتوب و مجازی بخش عظیم ملت "یا دنبال یک لقمه نان و یا دنبال یک تفریح و لذت اجتماعی و یادنبال کمی آرامش و بی خیالی هستند" و اولویت صدمشان هم سیاست و سبز و سرخ و سفید نیست. این رااز تعداد علاقه مندان به مطالب سیاسی و اخبار مربوط به زندانیان سبز و سیاسی می توانی در همین دنیای مجازی هم به نتیجه برسی. هرچند که اینترنت تنها جولانگاه "ما خیلی هستیم" رانده شدگانی چون ماست ولی با این همه کسی رغبت توجه بما را ندارد و با نوعی کراهت و تنفر از کنارمان رد می شوند. حالا دیگر ببین در روی زمین و در داخل ایران چه خبر است. من برای اسطقچی دادن به سیاستمداران و موافقان داخلی می نویسم گویا خوانندگانم زودتر از همه متوهم می شوند که داریم به سقوط رژیم نزدیک عنقریب می شویم. حسن روحانی با آزاد کردن موسوی و کروبی و بقول این مقاله یارگیری از سبزها پایگاه اجتماعی پیدا نمی کند. روحانی با بهبود اقتصاد و کمی آزادی های اجتماعی برای جوانان بت گیرافتادگان و رنجوران داخل می شود بدون کمترین نیاز حتی به یک سبز و آواره. خودمان را جلو آینه های تو در تو تکثیر نکنیم. کسی ما را جدی نمی گیرد. سوگوارانه است اما واقعیت دارد که ما شکسته ایم و داریم روحانی را بعنوان یاریگر تعقیب می کنیم و نه بعنوان کارفرمایی که به او دستور العمل اجرایی ابلاغ کنیم. یا...هو
با احترام برای جنابعالی نظرم متفاوت است. در این طریقی که می فرمایید اصلاحات مستحبی قرار دارد.اکنون بحث نان است. مردم قصد کار سیاسی شاید نداشته باشند ولی کار صنفی حتما در نظر آنها خواهد بود. بگذارید بی پرده بگویم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. در رقیق ترین حالت, دولت از پرداخت های خود عاجز خواهد شد.این امر باعث واکنش های صنفی فراوانی نظیر اعتصاب کارگران بافق خواهد گشت. شرکت واحد, رانندگان کامیون, کارمندان بیمارستان ها , و صد هزار شغل دیگر مجبور به عکس العمل حیاتی خواهند بود. خامنه ای نیروی سرکوب یک هزارم آنها را هم ندارد چون اصولا کار با چماق حل نمی شود و پول لازم است و شاید اصلا کسی در خیابان ها نباشد تا بتواند آنها را سرکوب کند.از اعتصاب تا شورش های محدود و یا گسترده یکقدم بیشتر فاصله نیست و در مرحله بعد اتفاق می افتد. در این حالت روحانی فرصت کمی برای جلوگیری خواهد داشت. البته به براندازی ختم نمی شود ولی حکومت 100 درصد عقب نشینی خواهد کرد و راه دیگری ندارد.بی جهت نیست که ترسیده اند.لااقل عقلای حکومت خطر را احساس کرده اند ولی متاسفانه تا صدای آنها بیاید به گوش خامنه ای برسد شاید دیر شده باشد.نتیجه این خواهد بود که جام زهری که به خامنه ای تعارف کردند و او دید تلخ است و شیرین نیست و آن را بزمین مذاکرات ریخت را مجبور خواهد شد از روی زمین لیس بزند! ولی این پایان ماجرا نیست متاسفانه سناریو های دیگری می تواند باشد که چون نامحرم اینجاست نمی گویم بعدا در یک جمع "مردانه" می گویم!!
شاخ و شجر!
دلقک وطن دوست چرا مثل مارگزیده از ریسمون سیاه و سفید هراسان شده ای؟ با دل عشق وطنت هر چیزی را در آینه براندازی می بینی؟ اصلا مراد مقاله براندازی نیست! من با این سایت و نویسنده آن مدتهاست که آشنا هستم اصلا قصد براندازی ندارد!متوهم هم نیست و خارج از اپوزیسیون چیز می نویسد.مرادش این است که دو دو تا می شود چهارتا! وقتی درامد نفت 40 درصد کم می شود یعنی 40 درصد کم می شود! نه کمتر نه بیشتر! حالا با خونسردی رییس بانک مرکزی و عدم خبر رسانی و گقتن اینکه ما چقدر خوشبختیم این 40 درصد یک درصد هم کم نمی شود! بدتر یکمرتبه شوک به بازار می دهد که مراد نویسنده هم همین است! قطعا نویسنده از انفجار دیگ زودپزی که اعضای خانواده اش هم در آن هستند خر کیف نشده است! اطلاع رسانی فاجعه به معنای استقبال نیست.
شاخ و شجر!
منظورم از جمع "مردانه" در تقابل با "نامردان" بود! قطعا نقش شیرزنان ایران اگر در جنبش های اجتماعی ایران بیشتر از مردان نباشد کمتر نیست.منظور فرهنگ "مردانگی" است و اختصاص به زن و مرد ندارد.
شاخ و شجر
کارخانه ای بود با 100 نفر کارگر که اتفاقا بسیار سود ده بود و لوازم یدکی ماشین تولید می کرد. یکی از مدیران و سهامداران عمده آن با ما رفیق بود. این کارخانه بخاطر سیاست های اقتصادی غلط دولت به ضرر دهی رسید! و حقوق کارگرانش مدام عقب می افتاد! کارگران هم راهش را یاد گرفته بودند و تا حقوقشان عقب می افتاد می رفتند لاستیک می بردند و جاده را می بستند! این رفیق ما می گفت فلانی ما را بیچاره کردند! از یک طرف کارگران و از طرف دیگر اطلاعات! تا تقی به توقی می خورد و کارگران جاده را می بندند فوری از اطلاعات احضار می شویم که بگویید چرا حقوق کارگران را نداده اید و الان امنیت را بخظر می اندازند.حتی می گفت اطلاعات از ما پرسید مشکل شما چیست؟ و حتی پا در میانی کرد و یک وام خوب هم بما دادند تا حقوق معوقه کارگران را بپردازیم! جالب اینجاست که می گفت کارخانه های دیگر هم یاد گرفته بودند!و آنها هم تا حقوقشان دیر می شد جاده را می بستند! می گفت اطلاعات مثل سگ از کارگران می ترسد!
در مورد اقتصاد که خود من هم نوشته ام و در این مطلب هم هشدار داده ام که روحانی باید مواظب باشد. و با اینکه خیلی هم مطمئن نیستم که بازی نفت عربستان تا کجا می تواند پیش برود. و آیا نفت شیل امریکارا هم اجازه بی صرفه شدن استخراجش را در خواهد نوردید یا نه. - بعید می دانم کمتر از 70 دلار را - ولی سناریویی نه چندان واقع بینانه است که قیمت نفت در کوتاه مدت بتواند دگرگونی مهمی در ایران بوجود آورد. چون بالاخره مقداری در صندوق ذخیرۀ ارزی دارند برای روز مبادا و می توانند تا جون سال آینده را راحت پاس بکنند تا گره گاه اصلی مشخص کند که آیا روحانی در مهمترین کارش در سازش با غرب موفق خواهد شد یانه. و آنجا تعیین کننده است. منظور من از کامنت هایی که نوشتم این بود که بگویم اگر بهر دلیلی - از جمله امید بخودمان و ترس آنان - نمی خواهیم جار بزنیم که هنوز جمهوری اسلامی قوی است و نیروهای تحولخواه هم آنچنان قدرتی ندارند و توده هم سرگردان و منفعل است. حداقل در خلوت خودمان یادمان نرود که واقعیت کدام است و چه انتظاری را می توانیم داشته باشیم. چون اگر تحلیلگر خودش هم واقعیت عینی را فراموش کند و گرفتار پروپاگاندای نقش اپوزیسیونی خودش بشود کم کم چنان در خودش غرق می شود که بخواننده آدرس های قلابی می دهد و اگر هم یکی دوبار خوش آیند باشد نهایتاً خودش را بی اعتبار می کند. و الا منظورم تعریف و تمجید از جمهوری سراسر ضرر تا اینجا نبود و نیست. یا...هو
نمی شود در کامنت ها به همین صورت با شاخ و شجر و دیگر دوستان قدیمی ات بحث کنی و حزب الله گرانمایه را بفرستیم کمی آب و هوا عوض کند؟
فراوان لذت بردم از کامنت ها
اینکه سعی میکنیم یک ناسیستم خر تو خر را تحلیل و پیش بینی کنیم خیلی عجیب است، واقعیت این است که این ناسیستم بدون دلار ،جز در رجز خوانی و کار تبلیغاتی ( که آنهم از انحصار ناشی میشود و نه هوش آنها) از پس کاری بر نخواهند آمد. با تعبیر حضرت سلیمان آن دوستمان موافقم. حالا به یکی از آن حرفهای احمدی نژاد میرسیم که "ممه رو لولو برد". حقیقتاً کاری که این آقا با آخوند کرد ، هیچکسی در طول تاریخ نکرده بود حتی رضا شاه.همه آقایان را به گند اقتصادی کشاند و کاری کرد که اگر عصا را موریانه بخورد تار ۱۰۰۰ سال دیگه سلیمانی سبز نشود. داریم کم کم به ته دیگ میرسیم ، آنهم از نوع زعفرانی.
دم شما گرم دلقک
برای منم جالبه از کجا میدونی هر وقت پست میکنی بعدش اتفاقاتی میفته نمونش داستان 5+1 که گفتی مسله اصلی تعلیق تحریمها و.. نمیدونم اطلاعاتت از کجاست؟!!!!!!!!!حتی خبرگزاریها هم درست نمیدونن اما اینجا میدونه مگه اینکه خیلی نزدیک باشی به موضوعات؟؟؟؟!از نظر نویسندگی هم اوستایی وبلاگت یک بار پستی خونده بشه اعتیاد اور میشه
دلقک عزیز در کنار همهی فشارهای پشت پردهای که میگویی روحانی به خامنهای آورده این یکی خیلی به من حال داد. کدام؟ مطلبی راجع به درخواست اسحاق جهانگیری از «حضرت آقا» جهت دادن پیام کتبی یا دیداری در پایان سمینار مبارزه با فساد. جهانگیری گفته: «خدمت حضرت آقا عرض کردم که خوب است ابتدای این همایش از سوی شما پیامی داشته باشیم یا پایان آن دیداری انجام دهیم که هر کدام را مصلحت بدانید.»
خدا میداند من که خیلی مثل تو دلقک جان تیز و کدخوان نیستم در دیدن این اتفاقات گفتم ای دمت گرم اسحاق خان با این بهدامانداختنهایتان که تو و حسن جان از «حضرت آقا» میکنید.
خواندن لحن مرقومهی «حضرت آقا» هم خود خالی از لطف نیست که ببینی و بدانی که واقعا چگونه گوشهی رینگ گیر کرده. :))
زیباییش در ادامه این است که همین امروز حداقل شرق و اعتماد را دیدم که درشت این پیام «حضرت آقا» را تیتر زده بودند.
این هم لینک مطلب:
http://fararu.com/fa/news/216324/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%A7%D8%B7%D8%B9-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D8%AF
حسینعلی(بدون سید)
کامنت خوبی بود.مطلب مهمی است. چرا سمینار فساد می گذارند؟
چرا خامنه ای این مرقومه سربالا را می نویسد؟
لحن نامه خامنه ای عصبانی است. چرا؟
دولت از نظر ارزی و مالی در فشار زیادی است و ناچار از درگیر شدن با رانت های کلانی است که بسیاری از آنان به بیت معظم وابسته هستند.دولت برای بقای خود باید سراغ چربی های اضافه برود.با این کسر بودجه امکان ریخت و پاش های گذشته وجود ندارد.در همین چند وقته طرح مشمولیت مالیات دستگاه های زیر نظر رهبری به مجلس داده شده است چرا حالا؟ خامنه ای حداقل 100 میلیارد دلار ثروت دارد.چربی خوبی برای شکم گرسنه دولت است!یعنی راه دیگری وجود ندارد. دولت مجبور است حداقل با گرفتن مالیات ناخونکی به این چربی بزند تا گرسنه نماند.اینها نه از سر وظیفه شناسی روحانی بلکه از سر احتیاج است.
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج!
حکومت تاکنون بازخورد های رفتاری مناسب خود را نداشته است. شیر هرز نفت و جیب گل و گشاد آقایان. حالا می رود تا بازخورد های رفتاری خود را ببیند و به اصلاحات عملی و نه شعاری پا بگذارد.هرچند به اصلاحات باور قلبی ندارد و حتی از آن بدش می آید ولی ناچار است که خود با دست خودش آن را انجام دهد. یک پارادوکس فکری و عملی. برای بقای خودش باید تکه ای از گوشت و چربی بدنش را بکند و دهان خودش بگذارد تا زنده بماند! از حساب و کتاب بدش می آید ولی مجبور است حساب و کتاب کند.خودش بزرگترین دزد تاریخ است ولی مجبور است برای بقای خودش مبارزه با دزدی را شروع کند و البته از حرف تا عمل راه زیادی باقی دارد. تا سران سه قوه که دو تا از آنان لاریجانی های فاسد هستند هماهنگ شوند موی خامنه ای سفید خواهد شد. لذا خامنه ای عصبانی است.بین دو فک قوی دایناسور "فشار" گیر کرده است و یا باید به سرداران دزد سپاه فشار بیاورد و یا آماده سقوط باشد!اینها نشانه های خوبی برای شروع بهبود بیماری ساختار جمهوری اسلامی است .ولی تضمینی نیست. معلوم نیست که آیا سرعت شفا بمقدار سرعت پیشرفت بیماری هست یا نه؟ آیا تنها آسپیرین کوچکی برای درمان سرطان پیشرفته است و یا واقعا نوشدارویی است که سهراب ایران را زنده خواهد کرد؟ زمان نشان خواهد داد.
من این ودیعه بدست زمانه می سپارم
زمانه زرگر و نقاد هشیاری بود
سیه کرد و مس و روی را بکوره وقت
نگهداشت بهر جا زر عیاری بود
پروین اعتصامی
متن نامه خامنه ای این است:
معاون اول رییس جمهوری تصریح کرد: رهبر معظم انقلاب در حاشیه این نامه چند جمله مرقوم فرمودند که بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه ای کند؟ مگر وضعیت برای شما مسوولان سه قوه روشن نیست؟ باتوجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسوولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد که نتیجه را همه به طور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون سمینار، تصمیمات قاطع و عملی و بدون هرگونه ملاحظه ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»
سلام ممنون از مطالبتوندلقک خان
به نظر من آزادی سران فتنه و روشن فکر و همه کشکه.
کسی میتونه تو ایران قدرت تو در دست بگیره که با شعار های دهن پر کن و یک کلاغ چل کلاغ کردنش توده مردم رو رو باخودش کن!!مثله احمدی نژادبا یارانش و سیب زمینیش!!
الان مرز رو ببینید برا رفتن به کربلا چقدر شلوغه؟همینا توده هان.کافیه روحانی تو اقتصادش یه کاری بکنه یه لقمه نونی بذاره تو دست70میلیون گشنه ایران!!صد دفعه هم تو رادیو تلویزیون بگه ویه جوری هم به اسلام ناب محمدی وصلش کنه!!اون وقت یه توده 70میلیونی داره که هر بلایی بخواد میتونه سرش بیاره.اگه روحانی اون امام زمونی باشه که18میلیون رای آورد شاید تحول ایجاد کردوگرنه یکی میشه مثه بقیه (که احتمالا همینه)خلاصه اینکه هیش کی هیچ کاری تو ایران نمیتونه انجام بده نه براندازی نه تحول مگه همین توده ها رو خر کنه
لءونید مسکوویچ
1 فروتنی در نهان کردن مایه فضل و دانش و بینش نه تنها خوب نیست بلکه حال بهم زن است این را با جناب دلقک موافقم پس خواهش میکنم هر کجا تحلیل نابی اراءه کردی حتما به ستایش خود بپرداز که زبان حال ما خوانندگان نیز هست
2 از نقش روسیه و شخص پوتین غافل نشوید گویا بازیهای بسیار پشت پرده دارد بعد از محک زدن توانایی آمریکا و اروپا
ارسال یک نظر