1- درست باشد یا غلط، دقیق باشد یا گمانه زنی؛ فرقی در این نمی کند که برداشت غالب جامعه از علت نرفتن روحانی به جلسۀ استیضاح وزیر علومش در چهارشنبۀ گذشته موضوع پخش اعلامیه راجع به تشکیک در تحصیلات او اولاً و جعل عنوان دکترا در قبل از اخذ مدرک مربوطه ثانیاً فهمیده شده است. و بنظر من هم درست است و با سیر جریان امور تأیید می شود. زیرا قبل از اینکه پایداری های خوب سازمان یافته این اعلامیه را در صحن مجلس پخش کنند؛ دولت روحانی از مجلس خواسته بود که استیضاح فرجی دانا را سه شنبه برگزار کنند که روحانی بتواند شرکت کند و به سفرش به اردبیل هم وقفه نخورد. اما در حالیکه مجلس با این درخواست مخالفت نکرده بود و بعد از پخش اعلامیه راجع به تحصیلات روحانی، یکباره ورق برگشت و بازهم خود دولت از مجلس خواست که استیضاح در همان چهارشنبۀ قبلاً معین شده برگزار شود. این موضوع نشان می دهد که روحانی بخاطر این افشاگری به مجلس نرفته است. این گمانه به این دلیل هم صحیح است که حتی اگر کنش واکنشی را که در بالا شرح دادم دقیق نبوده باشد سفر استانی به اردبیل کاری چنان اولویت دار غیر قابل تغییر در ساعت های آن نبود که روحانی وزیرش را تنها بگذارد در مقابل هجوم کرکسان متحجر مجلس.
2- واقعیت امر اما این است که جمهوری اسلامی یک ناسیستم صددرصد رانتی بوده است از بدو تشکیل؛ و بسیار سخت است در گذشته و حال آن کارگزاری عمده را پیدا کرد که از رانتی اقتصادی، سیاسی، علمی، مدرکی و ... - اغلب هم همه با هم - استفاده نکرده باشد. بعبارت دیگر اکثریت مهمی از دانه درشت های سردمدار کشور در بعد از انقلاب مطلقاً شایستگی جایگاه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی و مدیریتی اشغال کرده و ادعا کرده شان را نداشته اند و فقط با جعل و تقلب و رشوه و دزدی به جایگاه های گذشته و فعلی رسیده اند. بنابراین دیگر الان مهم نیست که روحانی هم ادعای دکتری کرده باشد و بعد فوق لیسانس شده باشد و در انتها هم دکترای مسئله داری گرفته باشد. زیرا این رسم رسمی و غالب پدیدۀ شوم حکومت نالایقان است. بنابراین از نظر من و مای ناظران بیرونی و حسرت خور وطن ایرانی - رأی دهندگان به روحانی هم جزو این من و ما هستند - مطلقاً اهمیتی ندارد که روحانی هم متقلب و جاعل بوده باشد مثل همۀ دیگران از جمله اجتهاد و مرجعیت آیت الله خامنه ای. اما برای کسی مثل روحانی مهم بخشیده شدن از طرف ما نیست بلکه مهم بخشیده شدن از طرف خودش است و نقطه پایان گذاشتن بر ترس از گذشتۀ غیر قابل دفاع خودش.
3- این غلبه بر ترس خود و شروع به خدمت صادقانه نیز هیچ و هیچ و هیچ راهی ندارد جز اعتراف و عذرخواهی و گفتن همۀ واقعیت چشم در چشم مردم. اگر روحانی جسارت چنین اعتراف و توضیحی را - چه بسا برخی از توضیحاتش هم قانع کننده باشد مثل جوگیر شدن در جوانی و اول انقلاب و احمق بودن نسبت به مدیریت کشور و لزوم داشتن صداقت و از این قبیل - نداشته باشد یقین باید کرد که همۀ ادعاهای تاکنون ایشان هم کوبیدن برطبل قدرت و تقلبی دیگر بوده و باید منتظر روحانی باشیم که در روز 364 ام سال چهارم ریاست جمهوری اش سخنرانی بکند و مجدداً جملۀ معروف این یکساله اش را تکرار کند:
"من به عهدی که با مردم بسته ام پایبندم و وعده های انتخاباتی چهار سال پیشم را فراموش نکرده ام و نخواهم کرد!"
4- در خاتمه اما به تأسی از کمپین مبارک یک سطل آب یخ این روزهای جهان پیشنهاد مشخص من این است که روحانی هم یک کمپین "یک سطل آبجوش" راه بیاندازد در داخل جمهوری اسلامی تا با ریخته شدن آب جوش به این بشره های کشیده شده بر تعفن سی و پنجسالۀ قدرتمندان جمهوری اسلامی چرک و کثافت های جعل و تقلب و رانت و دزدی و ارتشاء و خیانت به آب و خاک و جنگل و هویت و فرهنگ و جوان و مرده و پیر و زنده و آواره و ... در قالب تاول های نجات بخش از عمق به سطح بیایند تا بلکه با درمان این آلودگی های ذاتی جمهوری اسلامی راهی بسوی توسعه و پیشرفت کشور گشوده شود. بدیهی است ما از یک روحانی چپور و پالوده بیشتر حمایت خواهیم کرد تا از یک روحانی خوشتیپ و آلوده! یا...هو
۱۷ نظر:
بابا شما هم چه انتظاری داری؟ یعنی میگی بر مجلس جلوی چشم 80 میلیون ادم بگه من مدرک تقلبی دارم؟! به نظر من هم باید می رفت ولی انجام چنین کاری که شما میگی تو کل جمهوری اسلامی فکر نکنم سابقه داشته باشه!
دلقک عزیز ،
خیلی دلم میخواست ، این را بگویم:
اینکه نسل اول و تقریبا فسیل های این ناسیستم ، مدرک ندارد یا اگر دارد تقلبی است، خب تا حدی قابل چشم پوشی است. اما بدبختی بزرگ این است ، که نسل سوم این انقلاب که وارد سیستم حکومتی میشود، مدرکش تقلبی است. خیلی از آقا زاده ها که پست های مهم برایشان رزرو میشود ، از جمله همان بی استعدادها با مدرک دکترا هستند. این فلاکت بار است.
طیب اردوغان ، جوانیش در بازار دستفروش بود و شبانه به زور لیسانس گرفته بود. روشنفکر ها هر وقت چرت و پرت گویی میکرد، میگفتند هی طیب آخه چیکار میکنی ! برگرد سر بساط ات! اما در روند رشد حزبش ، و حتی زمان خودش ، مشاورهای جوان با سواد داشت. الان داود اوغلو نخست وزیر شده. داود اوغلو با سواد است. درس خوانده آمریکا است و هزار کوفت دیگه.یعنی نسل رشد کرده . اما اگر قرار باشه حکومت ما آقا زاده های بی سواد با مدرک دکترا را به خدمت بگیرد ، آیا رشد مثبتی هم این مملکت خواهد داشت؟
یادم رفت این را بگویم :
میگویند اکثر پروزه های سد سازی اشتباه بوده. اکثر پروزه های راه سازی اشتباه بوده. کلان شهر تهران سیستم فاضلاب ندارد. سیاست توسعه شهری نبوده. سیاست اکولوزی برای فلات ایران اصلا نداشته اند ، شاید هم نمیدانستند چه هست. هوا آلوده ، آب آلوده ، غذا آلوده.
بابا شاخص های تعیین کننده برای زندگی بشر آب آشامیدنی تمیز ، هوای تمیز و بهداشت عمومی است.تمام مواد غذایی در ایران آلوده است. خب میخوام اینو بگم:
ای جماعت با مدرک دکترا رانتی که مسئول طرح و برنامه ریزی و اجرا این پروزه ها میشوید ، اون مدرک دکترا را چطوری گرفتید که مملکت به این روز افتاده؟
مقاله خیلی خوبی بود.کمی ایده آلی بود ولی جوهر حقیقت را بیان می کرد و ریشه مشکلات را نشان می داد.بقول این دوست مان چنین انتظاری از این جماعت که سرتاپای هیکلشان دروغ است نابجاست. اصولا فرهنگ پاسخ دادن به مردم در اینان بی معنی است. مردم فقط برای شب انتخابات "مردم عزیز و فهیم " هستند!و بعد می رود تا چهار سال بعد تا ببینند با کدام وعده می توانند دوباره یک نفر دیگر را قالب مردم کنند.این دفعه نه با وعده 100 روزه حل مشکلات و نه با وعده رفع حصر که احتمالا تا آن روز محصورین در مقام صبر مرده باشند! بلکه شاید با وعده" تغییر مقام معظم رهبری" به میدان بیایند!که از این جماعت هیچ دروغی بعید نیست. با این روند, رییس جمهوری که نقطه ضعف دست حریفش دارد و بیضه هایش دست طرف مقابل است! از یک طرف و از طرف دیگر هم حتی اگر این نقطه ضعف را هم نداشت باز اعتقادی و یا بنیان عملی و یا میدانی برای عرضه ندارد را باید رییس جمهور سوخته قلمداد کرد. از این به بعد او در سراشیب سقوط خواهد بود.فوق العاده طنز قشنگی بود که در مورد سخنرانی آخرین روز ریاست جمهوریش بیان کردید. عملا هم به اینجا خواهیم رسید و بسیار محتمل است.شاید فشار مردم چه در انجام اعتصابات و چه شورش های اجتماعی صحنه بازی را عوض کند. مردم نباید منتظر روحانی بمانند.این سنگ لعل بشو نیست!
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولی بخون جگر شود!
شاخ و شجر گفت
سلام دلقك عزيز
يكي از نماينده هاي مجلس قبل از استيضاح گفته بود : روز چهارشنبه مشخص ميشود كه بزدل سياسي چه كسي است ! آقاي روحاني اگر ذره اي غيرت و جربزه داشت بايد به خاطر همين يك جمله هم كه شده ، به مجلس مي رفت . ولي ...
فكر كنم احمدي نژاد و روحاني عملكردي داشتن و خواهند داشت تا خاتمي را در قامت امير كبير جمهوري اسلامي در نزد مردم و منتقدينش معرفي كنند
پاينده باشيد
به شتر گفتند چرا گردنت کجه ؟ گفت گجام راسته که گردنم راست باشه ؟ در جمهوری اسلامی تنها کلاغ های .... دریده ای مثل احمدی نژاد توانایی مقابله با پاچه ورمالیده هایی مثل رسایی را دارند. به قولی تنها کسی در این بلبشوب حرفش می رود که بازیش بر اساس این ضرب المثل باشد « دیگی که برای من نجوشه ، توش بهتره کله سگ بجوشه » ، روحانی اگر عرضه داشت فردای استیضاح باید پرونده همه بورسیه های قلابی را می داد دستشان و از دانشگاه اخراجشان می کرد . مشکل اصلی فقط یک جاست ، کمبود عرضه « شما بخوان بیضه »
سلام تیمسار عزیز ، انتظار غریبی است که فکر کنیم یک یا یک دسته سلول سرطانی قادر خواهند بود با یک موتاسیون ناگهانی ، بافت سرطانی عظیم و متاستیک ، که خود جزئی از آن هستند را نابود کنند. مبارزه با سلولهای بدخیم سرطانی سازوکار خود را دارد و با توهّم و ایشالا ماشالا ممکن نیست.
اگر این حسن فریدون مدرکش مشکل داشته باشه واقعا احمقه. آخر خر تو همه کشورها برای کاندید شدن، آنهم رییس جمهور، زندگی طرف زیرو رو میشه از طرف باندهای رقیب که بکوبنش. تو دیگه چه خری هستی، نشون دادی فقط هارت و پورت بلدی مثل همه آخوندا.
خاک بر سر هستم:
سیمین بهبهانی را فراموش کردی دلقک جان کاش یادی میکردی از بیان روشن و کلام نافذش ولو به اندازه نیم خط
فراموش نکردم. اما سیمین بانو چنان قد بلند بود که کوتوله ها زیر دست و پای بزرگان قدبلند احاطه کرده اش می ماندند و من هم ماندم. سیمین بهبهانی غزل را به قرن بیست و یکم پیوندی اجتماعی داد و یک شاعر براستی مؤلف بود و من اگر سکوت نمی کردم از رشادتش کم می شد. روانش شاد و راهش پر رهرو - با تقدم بانوان - باد. یا...هو
دلقك عزيز، اين براى سيمين بزرگ، جايى خواندمش.
فروغ اطلسى ها را در گلدان مى چيند
احمد باغچه را آب مى دهد
اخوان سماور برنجى را روشن مى كند
سياوش نان و پنير تازه مياورد
نيما سفره را پهن مى كند
سهراب با سيبى در دست
كوچه را آب مى زند
آنها ميهمان دارند
سيمين شان مى آيد
ارادتمند، افشين قديم
دلقک عزیز باید زودتر سر میزدم
با کمی تاخیر، زادروزت مبارک و سیرکت پررونق و شادی
پدر عزیزم منت بر سر تقویم نهادی،
امروز را سرافراز کردی و باقی روزها را در حسرت گذاشتی ؛
تولدت مبارک....
دوست عزیز و یار همیشگی ما
تولدتان مبارک. سرفراز و خوشبخت و برقرار باشید.
مرسی به همۀ یاران با یک دوستت دارم اضافه به مستانه دخترم. یا...هو
سلام و تولدت مبارک تیمسار عزیز
سیمین بانو
ﺩﺍﺭﺍ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺳﺎﺭﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎﺑﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮐﺎﺭﻭﻥ ﺯ ﭼﺸﻤﻪ ﺧﺸﮑﯿﺪ
ﺍﻟﺒﺮﺯ ﻟﺐ ﻓﺮﻭ ﺑﺴﺖ
ﺣﺘﺎ ﺩﻝ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ، ﺁﺗﺶ ﻓﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﯾﻮ ﺳﯿﺎﻩ ﺩﺭﺑﻨﺪ ﺁﺳﺎﻥ ﺭﻫﯿﺪ ﻭ ﺑﮕﺮﯾﺨﺖ
ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﺎﻫﻮ ﮔﺮﺯ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺭﻭﺯ ﻭﺩﺍﻉ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﯾﻨﺪﻩ ﺭﻭﺩ ﺧﺸﮑﯿﺪ
ﺯﯾﺮﺍ ﺩﻝ ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ، ﻧﻘﺶ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺮ ﻧﺎﻡ ﭘﺎﺭﺱ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﺎﻣﯽ ﺩﮔﺮ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺭﺵ ﻣﺎ ﺗﯿﺮ ﻭ ﮐﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻣﺎﺯﻧﯽ ﻫﺎ ﺑﺮ ﮐﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪ
ﻧﺎﺩﺭ ﺯ ﺧﺎﮎ ﺑﺮﺧﯿﺰ ﻣﯿﻬﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺍﺭﺍ ! ﮐﺠﺎﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﺖ
ﺑﺮ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ﺩﺍﺭﺍ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺁﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺎ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﭙﯿﺪ ﻭ ﺳﺒﺰ ﺍﺳﺖ
اﯾﻦ ﺑﯿﺮﻕ ﮐﯿﺎﻧﯽ
ﺍﻣﺎ ﺻﺪ ﺁﻩ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﺱ
ﺷﯿﺮ ﮊﯾﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮐﻮ ﺁﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﺗﻮﺳﯽ ﺷﻬﻨﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺳﺮﺍﯾﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﺏ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺁﺭﯾﺎﯾﯽ
ﺑﯽ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ، ﻭﻃﻦ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ
شهریوری ها اصولا اعصاب ندارند اما شما جزو استثنا ها هستید ولی در بقیه موارد مثل شهریورهای دیگر موفق جاه طلب و جسور هستید. به امید 100 سالگی شما و کوری چشم دشمنان
دلمون به تحلیلهای خوب و حرفه ایت خوشه کم کار شدی چرا!!!!
ارسال یک نظر