1- قبلاً هم بارها از نوع روشنفکری صادق زیبا کلام تمجید کرده و او را ستوده ام. و گفته ام که روشنفکر امروز جامعۀ ایران به نوع ادبیات فاخر و گفتن از ناکجاآبادهای تئوری های مطول و مدرن و تلویح و استعاره و کنایه های هزار لایه نیست که اهمیت می یابد. بلکه روشنفکر امروز جامعۀ ما در آنجایی مهم است و می شود که از خودش و جایگاه و پایگاهش بگذرد و با زبان و قلم در فهم این قوم زبان نفهم (دین شعاران دنیازده) عین واقعه (بخوان فاجعه) را با متۀ کلام ساده و مستقیم توی مغزهای بیمار و متحجرشان بکند. و صادق زیبا کلام چنین روشنفکری است چه در زمانی که صادق لاریجانی را مخاطب قرار می دهد و چه موقعی که به مکارم شیرازی می نویسد و چه حالا که حسین شریعتمداری را بهماوردی پاسخ دهی در مورد هزینه فایدۀ برنامۀ بیهودۀ هسته ای بمیدان کشیده است.
2- هنگامی که نامۀ مختصر و چند خطی اول صادق زیبا کلام خطاب به مدیر مسئول کیهان و نمایندۀ آیت الله خامنه ای منتشر شد و با شناخت رندی که از شریعتمداری داشتم؛ گمان نمی کردم که او چونان خیاط در کوزه بیفتد و پاسخی به نامۀ زیبا کلام بدهد. حداکثر پیش بینی می کردم که یک گفت و شنود طنزی بنویسد و در موضوعی غیر مرتبط و غیر مستقیم به تمسخر و تحقیر زیبا کلام بسنده کند و خودش را در دام هولناک (بجای خامنه ای) قرار ندهد. اما خوشبختانه شریعتمداری حماقت کرد و اگر چه مستقیم نامه ای ننوشت در پاسخ نامۀ زیبا کلام و پاسخ به سؤال صریح و مشخص او؛ اما در چندین مطلب جدی به این نامه پرداخت چه بی امضای خودش یا با امضاهای ناشناس و مهمان. و همین خطای استراتژیک کافی بود که زیبا کلام را به شوق بیاورد و او را به نوشتن نامه ای صریحتر و مفصل تر و با مغز پرسشی که همۀ این سال های وبا چونان توده ای بدخیم بر گلو و عقل و فهم مردمان ایران چنبره زده است به رویارویی مجدد بخواند (اینجا) که: "فایده و دست آوردهایی که این هزینه های ده ها میلیاردی برنامۀ هسته ای در 15 سال گذشته برای ایران بدست آورده است چیست و کدام است که رهبر جمهوری اسلامی چونان عاشقان کور وکر به آن ها بالیده است و کشوری را بگرداب نابودی کشانده است".
3- بنظرم می رسد که زیبا کلام خوب شریعتمداری (بخوان خامنه ای و دار ودسته اش) را شکار کرده است و باید دید که او چگونه از پس این گیری که کرده بدر خواهد آمد و واکنشش چه خواهد بود. اما من قبل از این که به عکس العمل شریعتمداری اهمیت بدهم یک غصه ای بزرگتر و مهمتر دارم از اصحاب سیاست و مطبوعات و نخبگان داخل و خارج کشور. و آن این است که چگونه نخبگان و رسانه های مدرن ما تشخیص درست ندارند در هنگام بازی سیاست که چه موضوعی را برجسته و تعقیب کنند و کدام موضوع بی اهمیت را دستاویز سیاه کردن صفحات و نوشته های بی حاصل مطبوعات و رسانه های خودشان نکنند. بعبارت دیگر عصبانی می شوم از نخبگان و رسانه ها که نه تنها خودشان توانایی و جرأت طرح مسایلی همچون "سؤال زیباکلام" را ندارند و نمی کنند؛ بلکه حالا هم که گاهی صادق زیباکلام ها پیدا می شوند و می زنند وسط هدف، از برجسته سازی و گسترش موضوع و تعقیب و بحث و آگاهی رسانی در مورد آن طفره می روند. و نه تنها فرصت نمی سازند که فرصت های کم بوجود آمده برای تنویر افکار ملت را هم می سوزانند؛ و کماکان بجای روزنامه روزی نامه می نویسند و بجای نخبگی در شرایط عینی و متناسب با شرایط جامعه؛ به پزدادن های ذهنی خویش غره می مانند. یا...هو
پی نوشت: چون برخی از سایت های انتشار دهندۀ نامۀ زیبا کلام را فیلتر کرده اند. نامه را اینجا می گذارم تا در دسترس علاقه مندان باشد:
من در نامهام به حضرتعالی یک پرسش ساده و یک دو دو تا چهارتای اقتصادی مطرح کرده بودم. همه حرفم به جنابعالی آن بود که در قبال این همه هزینه واقعا سنگین که ما متجاوز از ده سال است داریم برای برنامههای هستهایمان متحمل میشویم، مابهازای آن برای پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور کدام بوده؟ انرژي هستهای کدام دستاورد را برای مملکت به ارمغان آورده؟ حضرتعالی به جای پاسخ به این پرسش مشخص، پای مطالبی را به میان کشیدهاید که حتی به فرض درست بودن، ارتباطی به سوال بنده پیدا نمیکردند. بنده را متهم کردهاید که میگویم چون ما نمیتوانیم به تکنولوژی هستهای دست پیدا کنیم پس آن را رها کنیم. بنده را متهم کردهاید که معتقدم غربیها میبایستی هستهای داشته باشند اما چون ما عرضه نداریم، نبایستی هستهای داشته باشیم. بنده را متهم کردهاید که استدلال میکنم چون آمریکاییها به ما گفتهاند حق ندارید هستهای داشته باشید، بنده هم ترسیده و میگویم که بله بهتر است ما هستهایمان را متوقف کنیم و از من میپرسید که «پس غیرتم کو؟» اگر آمریکاییها پسفردا به ما گفتند که حق نفس کشیدن هم دیگر در مملکتمان ندارید آیا باز هم من خفتبار اطاعت میکنم؟
اين فعال سياسي اصلاح طلب ادامه مي دهد: شما تعمدا یا در خوشبینانهترین حالت غیرعمد دارید پرسش بنده را تقلیل میدهید به مخالفت آمریکاییها با برنامههای هستهایمان و بالطبع نتیجهگیری هم میفرمایید که آیا درست است به صرف آنکه یک مشت یانکی زورگو مخالف هستهای شدن ما هستند ما تسلیم شویم؟ سوال بنده از جنابعالی این بود که فایده برنامههای هستهایمان علیرغم هزینههای بالای آن برای مملکت چه بوده؟ شما به جای پاسخ، پای آمریکا را به میان میکشید و میفرمایید که آمریکاییها با برنامه هستهای ما مخالف هستند و بعد هم نتیجه میگیرید که چون آمریکا دشمن ماست و چشم دیدن پیشرفت و ترقی ما را ندارد، ما میبایستی اتفاقا برنامههای هستهایمان را به جلو ببریم. نتیجه دیگرتان هم این است که هر که با برنامه هستهایمان مشکل دارد پس در خط آمریکاست.
زيبا كلام با انتقاد از تفكر بسته شريعتمداري نسبت به انتقادات گفت: این یک خبط بزرگ است که ما به جای سبک و سنگین کردن مسائل جامعهمان و بررسی اینکه چه چیز به خیر و صلاح مملکتمان است و چه چیز به زیان آن، بیاییم ملاک و معیار را بگذاریم روی موضعگیریهای آمریکا. چه آمریکا با فعالیتهای هستهای ما مخالفت کند و چه موافقت، مسئله اساسی آن است که آیا این فعالیتها فینفسه برای مملکت ما لازم و درست میبودند یا نه؟ اگر آمریکا با برنامه هستهای ما مخالفتی نمیکرد، بنده همچنان معتقد میبودم که این برنامهها به صورتی که دارند اجرا میشوند به خیر و صرفه و صلاح مملکت نبوده و نیستند. بنده همچنان معتقد میبودم که کشوری مانند ایران با شرایطی که دارد اولویتهایش میبایستی تعلیم و تربیت، بهداشت، محیط زیست، کشیدن خط آهن، اصلاح جادههایش، ایجاد اشتغال و... میبود. جنابعالی معتقدید که برنامه هستهای به نفع مملکت است و دستاوردهای فراوان برای مملکت داشته، بفرمایید آن دستاوردها کدام است؟
اين استاد دانشگاه خطاب به مدير مسئول روزنامه كيهان تاكيد كرد:شما به جای نشان دادن اینکه منافع فعالیتهای هستهای برای مملکت کدام بوده، با وارد کردن ادبیات حماسی استکبارستیزی، ظلمستیزی، رویارویی با نظام سلطه، توی دهان آمریکا زدن، اراده جوانان پر شور و انقلابی، تسلیمناپذیری این ملت قهرمان و... بحث را به پایان میرسانید. نه جناب شریعتمداری، اگر آمریکا به همراه ۱۹۹ کشور دیگر عضو سازمان ملل هم با فعالیتهای هستهای ما موافق میبودند، این برنامهها همچنان از منظر هزینه فایده اقتصادی یک اشتباه بود. تهیه اورانیوم ۵ درصد غنیشده با صدها برابر قیمت بینالمللی آن خطاست. چه آمریکا و چه همه کشورهای دیگر دنیا با این امر مخالف باشند یا موافق. اتفاقا یک دلیل شک و تردید غربیها به ما همین است که باورشان نمیشود کشوری صرفا برای تهیه اورانیوم ۵ درصد غنیشده یک همچو هزینههای عظیمی را متحمل شود، در حالی که با بهایی هزاران مرتبه کمتر میتواند آن را تهیه کند.
۱۰ نظر:
دلقك عزيز، وقتى چند روز پيش نامه زيبا كلام و دنباله اش جواب شريعتمدارى را خواندم پيش خودم فكر كردم كه چقدر روحيه شريعتمدارى متزلزل شده كه جوابى با لحن جوجه بسيجيان مسجد محل و پر از سفسطه و در و ديوار به هم دوختن را به زيبا كلام داده با منطقى در حد مداحان بيت نه شريعتمدارى راس كيهان و زبان رهبر. و پيش خودم فكر كردم كه چه دستاويز خوبى داده به دكتر زيبا كلام و منتظر جوابى دندان شكن بودم كه امروز صبح انرا خواندم و لذت بردم و بيشتر كيف كردم كه شما هم اين نامه را موضوع نوشتارتان قرار داده ايد . من فكر مى كنم پشت اين نامه نگارى كاملا دستپاچگى كيهانيون روشن است و نامه اخير نورى زاد هم مستقيما رهبر را هدف گرفته و به نظر من اين اتفاقات نشانه بسيار مهمى است از شكسته شدن تابو ها ى جمهورى اسلامى و بيت رهبرى به صورتى رسمى تر، در داخل خود رژيم در مقايسه با قبل كه اين نوع سخنان بيشتر در گوشى و در محافل خصوصى مطرح بود. و اى كاش همانطور كه شما اشاره كرديد روشنفكران و نخبگان هم سريعتر و پر رنگتر خود را در اين مسير قرار دهند .
ارادتمند، افشين قديم
افرین
دلقک گرامی.
آقای زیباکلام فرصت بدست آمده ناشی از خوردن جام... را یا به قولی جام زهر را مغتنم شمرده و به رسالت روشنفکری خود عمل نموده و در این وانفسا که روشنفکران ایرانی چه در داخل و چه در خارج عاجز از تحلیل های درست به موضاعاتی فرعی و بافتن آسمون و ریسمون مشغول هستند یکی از غلط ترین بحث برانگیزترین سیاستهای جمهوری اسلامی را که همان برنامه اتمی است را به چالش کشیده است.
هرچند دیر است ولیکن همین هم مایه دلخوشی است که لااقل روشنفکر ایرانی قادر شود مردم را به تفکر وادارد و به ارزیابی سیاستی بپردازد که میرود کشور را به نابودی بکشاند.
خوشحالی شما هم بی دلیل نیست و کاملا جای خود را دارد ولیکن آیا با یک گل بهار میشود؟
زیبا کلام آدم موقعیت شناسیه!
با افشین قدیم کاملا موافقم (ابوالفضل گفت)
دمش گرم!
واقعا داره ریسک میکنه چون دوستان صبر می کنند و چند سال بعد نفسش رو می گیرن.. این روش این حکومته... واقعا دمش گرم داره خطر زیادی رو به جوی میخره...
جناب تیمسار عزیزم با هر سه بخش مطلبتون موافقم نوشته ی کامل و دقیق شما جای هیچ بحث و کامنتی نگذاشته
ظاهرا بر خلاف ادعای سایت مزخرف نویس جهان نیوز وزیر خارجه ایتالیا رسما تا هتل محل اقامت بی رو سری وارد ام القری جهان اسلام شدند و مسوولین هیچ گهی نتوانستند بخورند و وقتی به پای خانم افتادند حاضر شد به روحانی رحم کند و نیمچه روسری سرش کند. اسنادش هم موجوده:
http://www.radiofarda.com/content/f14_emma_bonino_italian_foreign_minister_enters_iran_without_scarf/25249989.html
تا آنجا که یادم هست سالها پیش احمد شیرزاد هم که فیزیک دان است در چند مقاله ومصاحبه ازعقلانی نبودن برنامه هسته ای نوشت وگفت ولی کسی اعتنا نکرد شاید آن زمان شریعتمداری سر مست از پیروزی احمدی نژاد و هنرمندیهایش وقت پرداختن به نوشه شیرزاد را نمیکرد .
واما زیبا کلام آن زمان ساکت بود. همانطور که ابوالفضل نوشته زیبا کلام آدم موقعیت شناسی است.تبریک باید گفت به او و آرزوی اینکه از این موقعیت بیشر و بهتر استفاده کند که بدون شک از شیرزاد حاشیه امنیتی بیشری دارد.
http://khordadnews.ir/news/39791
علت فیلتر کردن سایت انتخاب هم انتشار این نامه بوده
سایت کیهان هم باز نمیشود کسی میداند چرا؟
ارسال یک نظر