۱۳۹۲ مهر ۱۳, شنبه

تصمیم ابراهیم نبوی برای بازگشت: ضرورت شخصی در خدمت منافع ملی! آفرین.

1- از خودم پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که من تقریباً مطمئن بودم که سید ابراهیم نبوی عزیز اولین ایرانی - مشهور به سیاسی - خواهد بود که در اولین فرصت ممکن به ایران بازخواهد گشت. درست است که تعداد زیادی از هموطنان هنرمند و فرهنگی غیر سیاسی و خود تبعید بی سر و صدا بازگشتند به ایران در همین مدت کم انتخاب آقای روحانی. اما ابراهیم نبوی اولین در نوع خودش است که تصمیم قطعی برای بازگشت به وطن داشت و اینک آن را عملی خواهد کرد بزودی. 

2- اینکه چرا مطمئن بودم که نبوی خیلی زود و قبل از همه به ایران بازخواهد گشت هم برمی گردد به "جنس" غیر سیاسی او اولاً و جنس "فرهنگی هنری" او ثانیاً. بعبارت دیگر ابراهیم نبوی در هیجانات هم منجر به و هم ادامۀ دولت اصلاحات محمد خاتمی ناخواسته بدنیای سیاست پرتاب شد - مثل ماجرای پرت شدن آن هموطن از آبشار نیاگارا - و دیگر اجازه نیافت و نتوانست خودش را از دنیای سیاست بیرون بکشد. ابراهیم نبوی مدت در تبعید فرنگ بودن را بسختی می گذراند از نظر روانی و از وجناتش معلوم بود که تک تک سلولهایش دنبال کمترین روزنه و بهانه ایست برای بودن در مام وطن. من قبلاً در برخی از مواضع سیاسی نبوی به او انتقاد کرده ام. اما انتقادم بیشتر بهمان "پسر تو جنست سیاسی نیست" مربوط بوده است تا "چرا این را گفتی یا نوشتی". جنس ابراهیم نبوی هنر و فرهنگ است و مثل همۀ هنرمندان و فرهنگ محوران هم طنز را بلد است و هم سیاست را می فهمد. اما همانطور که هیچ اهل هنر و فرهنگی خودش را تا سطح سیاست جاری فرو نمی کاهد ابراهیم خان هم نباید و نمی خواست چنین کوچک شود در حد استندآپ کمدی که جاذبه ای هم نداشت.

3- قبلاً نوشته ام و ترجیحم این بود و است که در فضای جدید آیت الله خامنه ای گامی کوچک برای ثبات جمهوری اسلامی برمی داشت و اعلان عفو عمومی می کرد و ایران را از سیالیت انقلاب 35 ساله به آرامش حکومت جمهوری اسلامی عبور می داد. اما گویا این خواسته بعد از سی و پنج سال هنوز به اندازۀ کافی به باور روحانیان - بویژه رهبر جمهوری اسلامی - رشد نیافته و ما باید کماکان کارهای ساده و بدون هزینه را بدشواری و با هزینه انجام بدهیم. بازگشت ابراهیم نبوی به ایران در عین حالی که یک ضرورت شخصی است و او هم فروتنانه کمترین منتی برای فداکاری سیاسی را ندارد؛ می تواند هم برای او فرصت باشد و هم تهدید. فرصت خواهد بود اگر جو تفاهم ملی فعلی ایران بر جنبه های ایدئولوژیک تندروان صاحب نفوذ و قدرت غلبه داشته باشد و برخورد با او چنان نرم و از سر ملاطفت صورت بگیرد که موج مثبتی ایجاد کند برای لحظه شماری مهاجران اجباری برای بازگشت به ایران. و تهدید خواهد بود اگر تندوران دست برتر را داشته باشند و بخواهند با سربریدن ابراهیم نبوی در اولین گام این خوشبینی تازه راه افتاده را در نطفه خفه کنند. خودم آرزویم و داوریم به شق اول و فرصت برای نبوی است. انشاءالله.

4- من ضمن اینکه بخاطر خود نبوی و خلاقیت های در حال پژمردنش در سرزمین بیگانه خوشحال هستم از تصمیم او. اما وظیفۀ خودم می دانم که از تأثیر اجتماعی تصمیم او برای ایجاد جو تفاهم برای همۀ دیگرانی هم که در حال تصمیم برای بازگشت هستند هم تشکر بکنم و بگویم که تصمیم نبوی بزرگترین حرکت بهبود خواه مؤثر او در بعد از خروج از ایران است و ملت ایران از زیبایی "تصمیم ضرورت شخصی" او به نیکی یاد خواهد کرد. واقعیت قضیه این است که این پروسۀ بازگشت به وطن باید از یک جایی شروع می شد و بویژه برای آنانی که تمام دارایی هایشان "کلمه و تصویر و رنگ و موسیقی و هنر و فرهنگ" است مثل "آب حیات"ی است که جز در خاک وطن و چسبندگی به زبان و فرهنگ ملی رنگ می بازد و استعدادها هدر می رود. برای ابراهیم نبوی و تصمیم بسیار خوبش کلاه از سر بر می دارم و به دست اندرکاران حکومت توصیه می کنم که با آغوش باز پذیرای او باشند و اجازه بدهند او برگردد به خلاقیت ها و بهره وری های بسیارش در حوزۀ فرهنگ و هنر. که جز این نیز خواسته ای ندارد. یا...هو

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

تندروها دستشان به سر ابراهیم نبوی نخواهد رسید برای بریدن اگر چنانچه به فرهاد جعفری "راستگو" اعتقاد داشته باشیم که او ، یعنی ابراهیم خان نبوی برادر مرتضی نبوی از سابقون و عضو پر قدرت جامعه اسلامی مهندسین و . . . می باشد .
در چهره که خیلی شبیه به همند . ولله اعلم .

مستانه گفت...

برای آنانی که تمام دارایی هایشان "کلمه و تصویر و رنگ و موسیقی و هنر و فرهنگ" است مثل "آب حیات"ی در خاک وطن...
چه زیبا و رسا عنوان کردید این وابستگی ملموس و سازنده دو جانبه رو تیمسار عزیززز..
ما هم به احترام ایشون ، همنوا با شما برای تک تک انگشتان هنرورش و قطره قطره زایش های فکری ش ، کلاه از سر برمیداریم با ارزوی پیروزی برای وی و امید برای بهره ور شدن مردم از اثارش ...
کاش هنر و هنرمند در این سرزمین اونقدر ارج و قرب داشت که دامان مام وطن رو از سر ناگزیری به اسمان غربت ترجیح نمیداد!
کاش روزی عطر قدمهای شما هم،خاک وطن رو معطر میکرد بابایی و ما ازادانه و بی هیچ تشویش شمارو از نزدیک میدیدیم!
کاش......
نقطه سرخط!..............

ناشناس گفت...

خیلی دوستت دارم دلقک جان نظراتت مثل شهد شیرین است. امیدوارم برایمان همیشه بنویسی و دل قوتی باشی برای ما.
زن 50 ساله ی کمی امیدوار!

ناشناس گفت...

از این که نوشته هایت بوی امید بدهد خوشحال می شوم ولی نمیدانم چرا از لابلای ان احساس خطر می کنم؟ همیشه این خوشخیالی عجین شده باساده دلی, ضربات جبران ناپذیری بر مردم ایران وارد آورده است.نمی دانم نمی شود هم امید وار بود و هم محتاط؟ هم به استقبال روحانی رفت و هم مجیز گویی او را نکرد؟ هم خامنه ای را به نرمش تشویق کرد و هم پاچه لیسی او را نکرد و قربان صدقه اش نرفت؟ هم فضای کمی باز شده سیاسی را ستود و هم محتاط بود؟

ابوالفضل گفت...

سلام عمو دلقک
در ارتباط با بستن سیرک خواستم پیشنهاد بدم که برا اینکه هم از کار و زندگی نیفتی و هم سیرک بسته نشه، بهتره سیرک رو از حالت روزنامه ایه در حال حاضر در آورده و بصورت هفته نامه یا ماهنامه انتشار دهید...

ناشناس گفت...

واقعا درست گفتی‌ دلقک خان
ابراهیم نبوی به درد سیاست نمیخوره چون سیاست یعنی‌ زیرکی و تیز هوشی نه ماست کردن و لمپن بازی و فحاشی و دلقک بازی کسی‌ که خودش رو سیاست مدار می‌دونه نباید با ساختن چند تا حساب کاربری در یک سایت اجتماعی به کاربران مبارز حمله و فحاشی کنه و با نامهای کاربری دیگه واسه خودش نوشابه باز کنه!این آقا هم مثل آخوندا از سیاست فقط بی‌ رگگ بودن و خیانت و کثافت بازی شو یاد گرفته و تقلید می‌کنه و حمایت از جنایت کاران و دزدانی مثل رفسنجانی‌ رو وطن پرستی و خدمت به میهن میدونه خوب همچنین آدمی‌ اصلا نباید از ایران خارج میشد که حالا بخواد برگرده هر چند که خارج شدنش هم در راستای همون خدمت به میهن و این حرفا و اینا بود!
راستی‌ کامنتهای مخالف رو پاک می‌کنید آره؟

تبریزی گفت...

سلام بر دلقک دانا
من هم اعتقاد دارم تا پایان فریضه حج امسال اقا یک بخشش عمومی خواهد دادشنیده ها نشان میدهد هم سران فتنه ازاد میشوند یا شرایط حبس شان سبکتر میشود وهم تعداد زیادی از مجرمین سیاسی بعد از ازادی موسوی وکروبی دیگر دلیلی برای زندان ماندن نخواهند داشت هم هزینه کمتر میشود هم فشار داخل وخارجی از طرفی در مجامع ججهانی روحانی نمای بهتر ی میتواند پیدا کند روی جلد رفتن او در تایمز خود پیروزی بزرگی برای کشور است وزورهکشیدن نتان یاهو هم بخودی خود نشان از به هدف خوردن تیر او دارد.موفق باشید.

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
جناب تبريزي با عرض سلام به شما ، خيلي ممنون كه جناب موسوي و كروبي و سركار خانم رهنورد را سران فتنه ناميديد ! و زندانيان سياسي را مجرمين سياسي !
از ماست كه بر ماست
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

راست می گوید شهروند محترم تبریزی. تو هم تا حالا دوسره بار می کردی و تازه شکوفا شده ای. هر چه بگندد نمکش می زنند وای بروزی که بگندد نمک. حتماً اشتباه لپی نبوده حداقل رعایت بی طرفی می کردی و فقط حصر شدگان و زندانیان می گفتی اگر هم داشتی با ما بازی می کردی. چه لزومی داشت این آخر عمری سیرکمان خودتان را معرفی کنید. من خودم کامنتت را بنام تبریزی بدون خواندن منتشر کرده بودم خوب شد شهروند تذکر داد تا شرمندۀ عزیزان مان نباشیم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

یک تعریضی هم بنویسم برای آن ناشناسی که شهروند هم به او اعتراضی ندارد.
من کامنت ها را پاک و حذف نمی کنم مگر اینکه نفرت پراکنی باشد و نام اشخاص حقیقی غیر سیاسی در آن مورد اتهام قرار گرفته باشند. و الا سیاستمداران باید فحش خورشان ملس باشد و این بنفع شان هم است. زیرا بسیاری هم هستند که ذاتاً فحاش و هرزه گوی نیستند و فقط خشم و ناراحتی عصبانی شان می کند یک حرفی می زنند و چه بسا همین دشنام ددن معقول باعث تخلیۀ نفرت شان هم بشود. منتها خوشبختانه سیرک ما کمتر و بسیار بندرت کمینگاه کسانی بوده که برای دشنام دادن اینجا درنگ کنند و وقت تلف کنند. چون سیرک مثل معابد ادیان مقدس است و فقط باید خنده و امید تولید کند برای بچه ها. و دوم هم اینکه من عددی نیستم که حالا اگر هم مطلبی نوشتم که دوست و دشمنی را خوش نیامد پی آمد تأثیر گذاری داشته باشد که ارزش وقت تلف کردن برای مقابله داشته باشد. اما به آن دوست مان بگویم که شما بهتر است دنبال عده بگردید و بازبان منطق یار جمع کنید. چرا که مشکل اصلی شما عدد ادم هایی است که باید پروژه های مرگ برتان را اجرا کنند نه اینکه ما ادم های برزخی را هم بترسانید که جهنم رفسنجانی را به بهشت موعود شما ترجیح بدهیم. یا...هو

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
تذكر به جايي داديدبه حقير ، ممنونم ، به آن هموطن ناشناس هم بايد اعتراض مي كردم
آقاي نبوي زندان رفته و زجر كشيده است حالا چون جزء اصلاح طلبانه و اعتقادي به براندازي ندارد و اصلاح را دواي دردهاي بيشمار و كهنه ايران مي داند ، نه برانداي و انقلاب را ، بايد مورد توهين و افترا قرار گيرد ؟
ايشان بيشتر از خيلي از ماها زجر و بدبختي كشيده .
ما ايراني ها در كلام ادعاي جوانمرديه پورياي ولي گونه را داريم ولي در عمل
بويي از مروت و فتوت و مدارا را نبرديم
در پايان هم مي خواهم خدمت جناب استاد عرض كنم ، مطالب اميد واركننده شما را بطور مرتب پيگيري مي كنم ولي خدمتتان عرض كنم كه اوضاع مردم خيلي خيلي خرابه ، فشار اقتصادي اكثريت جامعه رو جان به لب كرده ، بلاتكليفي در سياست خارجي عملا اقتصاد را در يك ركود وحشتناك و نااميد كننده فرو برده ، دريك كلام دلقك زحمتكش ، اوضاع خيلي خرابه
خداي نكرده قصد قضاوت كردن در مورد تصميم شما مبني بر تعطيل كردن سيرك را ندارم ولي اگر برخلاف گذشته كه هروقت مطلبي مي نوشتيد دهها كامنت در ذيل آن نوشته مي شد و كلاس آموزش شما و پرسش و پاسخ برقرار بود ، ولي در اين برهه زماني اخير، سيرك را كم رونق يافتيد و تصميم به تعطيلي گرفته ايد، اگر علت آن جناب اينست ، مايلم خدمتتان عرض كنم كه حال ما ساكنان اين سرزمين مصيبت زده خوب نيست دلقك گرامي ، ايراد از شما و قلمتان و سيرك مقدستان نيست ، اميدوارم كه بمانيد از سر رضايت، تجديد نظر كنيد تا اين روزهاي سردرگمي و بلاتكليفي هم بگذرد .
ببخشيد قصد انگيزه خواني نداشتم ، پيروز و پاينده باشيد

تبریزی گفت...

با شرمندگی دلقک گرامی وهمه شهروندان نکته سنج عزیز اشتباه لپی نبود مطلبی را از یک سایت میخواندم اینجوری نوشته بود خوشحال شدم وچون دیدم تیمسار هم اشاره به عفو عمومی کرده نوشتم شما نیز به الزایمر پیشتاخته ما ببخشید.چه کنیم که رادیو مطبوعات در اختیار ما انقدر این عزیزان را به این اسم میخوانند که ما بی اختیار به اوباما حاج حسین میگیم. البته اگر امکان دارد ان را حذف نمایید گرچه آزادی هر زندانی ودربندی در هر کجا آرزوی بنده است .دوباره از خطای خود پوزش میخواهم.

آرش گفت...

اسب تروا یک مدتی گند کارهاش بالا گرفت فرستادند هواخوری حالا هم ماموریتش تمام شده مهاجرانی و بقیه مشابهین هم برمی گردند.

Dalghak.Irani گفت...

سلام دوستان.
خیلی ممنون بخاطر کامنت های زیبا و توضیح دهندۀ تبریزی و شهروند. اتفاقاً معلوم می شود که چقدر طرح موضوع و دیالوگ مهم است اگر گاهی اشتباهی هم رخ دهد یا حتی تعمدی باشد. زیرا اگر آن دو کامنت "شروع از تبریزی" نبود و این توضیحات پشت بندش مسئله اینقدر مفید نمی توانست باشد که الان شد. چون در صورت اول فقط موضوعی طرح نشده بود ولی حالا موضوع طرح شده و به بحث و دیالوگ گذاشته شده و نتیجه اش تولید زیبایی شده است.

در مورد حرف شهروند راجع به تعطیلی بخاطر کمبود مخاطب عرض می کنم که چنین نیست و تصمیم من هم یک ضرورت شخصی است هرچند به در خدمت منافع ملی بودنش مطمئن نیستم. از کمبود مخاطب اگر حرفی زده ام مربوط بکل دنیای مجازی است و خواسته ام آرامش نسبی را القاء بکنم و الا خودم بشخصه معتقدم که جلب و جذب مخاطب بعهده و مسئولیت نویسنده است و ارتباطی با تصمیم خواننده ندارد. زیرا اگر نویسنده اینکاره باشد باید بتواند در هر زمانی شکل و محتوای نوشته اش را طوری انتخاب و آرایش بکند که برای خواننده جاذبه داشته باشد و مجبور از خواندن شود. و این با یالوار یاخار و "من حرف های خوبی می زنم و شما باید پای منبر من بنشینید و به حرف های عالی من گوش کنید" ممکن نیست. و حتی توهین بخواننده است و راه بجایی نمی برد. چون خواننده خودش باید به مفید یا غیر مفید بودن یا جالب یا غیر جالب بودن مطالب متقاعد شود که بماند یا برود.

در مورد پیشنهاد ابوالفضل عزیز هم عملی نیست زیرا شناسنامۀ سیرک من با واکنش سریع به مهمترین مطالب سیاسی اجتماعی بسته شده است و پست های هفتگی که بیشتر می تواند جنبۀ مروری بر اخبار مرده باشد جاذبۀ وبلاگی ندارد و ده ها و صدها از آن را در سایت ها و با نویسندگان و تحلیلگران نامداری می توان یافت. دقت اگر کرده باشید که هر موجی در جامعه راه افتاده در 80 درصد مواقع من بین چند سال تا چند روز قبل از آن در وبلاگم نوشته ام و این اصلی ترین جاذبۀ وبلاگ من برای شماها بوده است در کنار لطفی که به مدرسه ام دارید. یا...هو