1- آن تیتر جنجالی شریعتمداری در کیهان اشتباه نبود و حق با شریعتمداری بود که بعنوان روزنامه نگار مخالف دولت و مذاکره، جستجو کند و آن تیتر جنجالی را کار کند با درشت ترین فونت ممکن. اشتباهی اگر بود که بود. این اشتباه خود ظریف بود که گمان کرده بود هر گردی گردوست و اگر او صداقت نشان بدهد می تواند نماینده های نه چندان نمایندۀ مردم را هم به جوانمردی و اخلاق در سیاست متقاعد کند و راهنمای منافع ملی را انتظار داشته باشد در عدم سوء استفاده از حرف محرمانۀ او که فقط برای نشان دادن حسن نیت و تألیف قلوب گفته بود با پیاز داغ اضافه. زیرا که منظور آیت الله خامنه ای از آن "به جا نبود" منحصراً مربوط به تماس تلفنی روحانی و اوباما بود و ربطی به مذاکرۀ نیم ساعتۀ ظریف با کری نداشت. اما ظریف برای کمک به رییسش روحانی اولاً و قبول مسئولیت این اتفاق ثانیاً خودش را هم سنجاق کرد به نارضایتی خامنه ای ولی شریعتمداری بی رحم تر و مخالف تر از این حرف هاست که بخواهد به رقیب و حریف فرصتی برای اخلاق و جوانمردی بدهد.
2- این مقدمه را از آن جهت گفتم که خوشحالی کنم از مذاکرات بسیار بسیار موفق ژنو و مطمئن باشم که دارید در دنیای واقعی رؤیاهایتان را آماده می کنید برای چشیدن شهد "تازه شروع کرده باشیم برای آمدن به خط شروع مبارزه با خرابی ها و عقب ماندگی ها. که چه طولانی و پر مشقت و دشوار خواهد بود اگر بالاخره در نوروز 93 پروسۀ بازگشت با کامیابی به نقطۀ تعقل رسیده باشد". و نکته ای را هم که بنظرم بزرگترین و مؤثرترین بخش "شکلی و عاطفی" و پیش برندۀ مذاکرات دو روز گذشته بود با شما در میان بگذارم و عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد را "دماغ سوخته می خریم" نشان بدهم به شریعتمداری حسین.
3- کمر درد و پا درد ظریف چه به این وخامتی باشد که هست یانه. اما قطعی است که جدی ترین علامت شکلی "جدیت مصمم ایران" را نمایش می دهد به جهانیان: "مردی قبراق و سالم و پنجاه و چند ساله وزیر خارجۀ خوش فکر و خوش قدم و آداب دان ایران در روی ویلچیری که حداقل در تصویر و تصور بسیاری از مردم جهان یا جایگاه معلولان مادرزادی و مجروحان جنگی است و یا بیماران و سالمندان گرفتار در بیمارستان ها برای رفت و آمد و هواخوری و از این حرف ها؛ جز با این واکنش "اوه چه جدی و فداکار و مصمم و مهم" ترجمه نخواهد شد. زیرا سیاستمداران که همه هم جزو از ما بهتران هستند با کمترین عارضه ای از بیماری در حد سرماخوردگی ساده هم کلاس می گذارند و برنامه ها و ملاقات ها و سفرهایشان را لغو می کنند؛ آنوقت وزیر خارجۀ جوان ایران که با رفتنش به ژنو کلاس خانم اشتون را هم ارتقاء داد که او هم دیگر خودش را در حد جلسات معاونین و مدیران کل پایین نیاورد و از شرکت در همۀ جلسات فنی مذاکرات کنار بکشد؛ نشسته بر ویلچیری که نشان از تحمل رنج بسیار دارد برای در صحنه ماندن چه اثر روانی منحصر بفردی می گذارد در بیننده و ناظر و تحلیلگر و کارشناس و مذاکره کننده.
4- این حرکت ظریف که به ظرافت همۀ تصمیمات و توانایی های اوست بغیر از همان اشتباه "اعتماد به نمایندگان کمیسیون امنیت ملی مجلس"؛ مرا یاد حرف دومینیک دوویلپن وزیر خارجۀ سابق و بسیار فرزانۀ فرانسه می اندازد که وقتی عنایت فانی در برنامۀ بعبارت دیگر بی بی سی فارسی از او راجع به آن قهر معروف در مذاکرات سعدآباد تهران پرسید که وزرای خارجۀ تروئیکای اروپا وقتی جلسه شان با حسن روحانی و تیم ایرانی به بن بستی ظاهری برمی خورد عزم بازگشت می کنند و می گویند: "دیگر اراده ای برای توافق نمی بینیم پس ما رفتیم" که بعد از آن روحانی مجدداً تماس می گیرد و وزرای اروپایی هم بر می گردند و بالاخره بیانیۀ سعد آباد امضاء می شود. وقتی فانی این داستان را بیاد دوویلپن آورد وزیر فرهیخته درنگ نکرد که بگوید: "آن قهر و ترک جلسه هم جزئی از مذاکرات بود و چه بسا بخش مفیدتر و قوی تر آن".
5- مطمئنم که در آینده ای نه چندان دور انشاءالله، هم تاریخ داوری نیک خواهد کرد و هم دکتر ظریف همان حرف دوویلپن را تکرار خواهد کرد که: "اتفاقاً آن ویلچیر سواری هم جزیی از مذاکرات موفق مان بود و مهمترین بخش شکلی صلح و آشتی که بدنیا آوردیم". آرزو می کنم که محمد جواد ظریف پاینده باشند و بی درد! و آن ویلچیر چه خوشبخت خواهد شد در میان همپالکی هایش اگر ایران و غرب این گند سی و پنج ساله را بالاخره به سرانجام "بابا همه با هم باید زندگی کنند و کنیم" برسانند. زیرا در چنین حالتی ویلچیر مورد استفادۀ ظریف به تاریخ خواهد پیوست و دیر نخواهد بود که در حراج کریستی لندن به معاملۀ "صالح ترین ویلچیر تاریخ" گذاشته شود به چکش زنی رضا کیانیان فیلسوف! یا...هو
۲۴ نظر:
سپاسگزار از برگشتتان و مطلب زیبایتان دیگه نرید دلمون براتون تنگ میشه
به امید روزهای بهتر و ایرانی آباد و به دور از کینه و جهل و نادانی و از شما ممنون.
مرسي دلقك عزيز، من هنوز مطلبت را نخواندم با اجازه، از هول خوشحالي اينجا آمدم. عمرا دلقك عزيز كه شما كم بياوريد، روي ما را كم كرديد از مرام و وطن پرستي. هر از گاهي كه مياي به عمله بناهاي مشغول كارتعمير سر بزني، حال و مجال و اقتضايش را ديديد يك مطلبي هم تو ويترين بندازيد كه تا نخشكد جريان سبز زندگي كه تازه از زمستان گذشته و فصل بهارانش شده.( البته كه در اون هواي نمناك پاييزي لندن تصور بهار سخت است، اما شما بهتر ميدانيد منظورم را). خودتان را هم به خاطر كامنتها درگير بحث نكنيد، ما هم از يك سرباز وطن پرست كه در مرخصي يا به قول اساتيد دانشگاه در فرصت مطالعاتي است انتظار پاسخگويي نداريم.
در پناه خدا و براي دل آقاي حداد! خيلي " مواظب خودتان باشيد".
از توافق استقبال می کنیم ولی خدا کند بازی نباشد. مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد! ایران سابقه بازی های فراوانی از این دست دارد.
سلام دلقك عزيز
مهترين اتفاق برگشتن جنابعاليست از نظر حقير ، اميدوارم كه بمانيد
رفتار افراطيون و كيهان زياد هم عجيب نيست ، در امريكا گنگره و جمهوري خواهان احتمالا ساز مخالف خواهند زد تا زمان اتمام مذاكرات ، در سطح بين المللي هم اسرائيل مثل افراطيون داخلي و برخي جمهوري خواهان نقش آدم بده داستان را به عهده دارند و دولتين روحاني و اوباما نقش آدم خوبه قصه رو
ولي آنچيزي كه در پيشبرد مذاكرات نقش اساسي را دارد اينست كه هم آدم بد داستان و هم آدم خوب داستان مي دانند كه بايد قصه پايان خوشي داشته باشد
جناب دلقك گرامي ، آن چيزي كه فكر مرا مشغول كرده است و اگر امكان پاسخگويي داشتيد ، ممنون مي شوم ( اگر هم جواب نداديد ، منتظر آينده مي مانم ، زيرا شايد پيش خودتان بگوئيد : باز برگشتم و شروع شد )
اينست كه به نظر شما امريكا تنها راضي به توافق هسته اي مي شود ؟ زيرا آنچيزي كه از حرفهاي آقاي خامنه اي و اطرافيانش بر مي آيد اينست كه دولت بايد به خاطر حل پرونده هسته اي و رفع تحريمها با امريكائيان مذاكره كند و بيشتر از آن نابجاست
به نظرم امريكا با ايران داراي بمب اتم هم كنار مي آيد ولي با عدم رابطه يا به قول آقايان مديريت دشمني ، ديگر كنار نخواهد آمد ، رابطه ديپلماتيك هم جزء شروط نانوشته امريكاست احتمالا
نظر شما چيست ؟
با سپاس به خاطر برگشتنتان ، منم همچون تمام روزهاي گذشته ، سيرك را چك مي كنم ، اگر مايل بوديد جوابم را بدهيد ، هر وقت كه امكانش بود
پاينده باشيد
تیتر مطلب اینده تیمسار دلقک:
ریدن حسن روحانی در خلا، را به قال نیک میگیرم!
من یاد دکتر مصدق افتادم. آیا تشابهی وجود دارد؟
تیمسار ، میگفتی یه جارویی میزدیم کفّ سیرک رو،از نوشتههایت چنین پیداست که تو هم تابع دوری از ما را نداری، حالا یک استراحتی هم کردی، نوش جانت.
به شهروند عزیز هم بگویم که غرب نصفه نیمه معامله نخواهد کرد، آقایان هم معامله خواهند کرد، این حرفهایی هم که میزنند فقط میخواهند فیدبک جامعه را چک کنند. اگر توافقی نشود معلوم است که طرف غربی طاقچه بالا گذاشته خیلی، والّا در داخل همه چیز حل است.
چنین باور دارم که انسان بیشترین خوشبختی و عمیق ترین شادی و شیرین ترین امید و صمیمانه ترین تبریکاتش را نه در اوج کامیابی بلکه در هنگامه هایی تولید و احساس می کند که از فاجعه رهیده و به شروعی تازه در میان انبوه بدبختی های محاصره کرده اش رسیده باشد. مثل نجات نوزادی یتیم و بی کس از زیر آوار یک زلزله در ده روز پس از وقوع آن. یا پیدا شدن تن مجروح و درحال مرگ کوهنوردی پس از سقوط و گمشدنش در ارتفاعات صعب العبور. یا سربازی نجات یافته از مرگی هولناک حتی با از دست دادن عضوی از اعضای بدنش در میدان جنگ. یا تاجر ورشکسته ای که بغیر از لباس های تنش بقیۀ دارایی هایش را در معامله ای بد از دست داده یا قهرمان راننده ای که بسختی تکه پاره های خرد و خمیرش را از داخل اتومبیلش بتنفس مجدد رسانده اند و ....
بنابراین جشن و پایکوبی ما فقط برای نجات از فاجعه است و اجازۀ شروعی دوباره در اوج همۀ بدبختی های باقی مانده و نه برای "آخ جون همه حالمان خوب است".
از جنبۀ تحلیل سیاسی و اجتماعی نیز من هزاران بار این اعتقادم را گفته ام که همۀ فهم من از اوضاع جهان و ایران و بازیگران روی صحنه این است که فقط شروع بازی مهم است از سوی خامنه ای و ادامه اش در اختیار او و هیچ واپسگرایی نیست و هم جامعۀ ایران و هم اوضاع جهان و منطقه بسود برد ما و گسترش راه حل ها بسوی مدرنیته خواهد بود با شتاب. البته مسیر سخت و دشواری خواهد بود اما هر پیشرفت کوچکی خودش موجد پیشرفت بزرگتری خواهد شد و این راه از قاعدۀ تصاعد هندسی تبعیت خواهد کرد و نه حتی تصاعد حسابی. اگر در شوروی سابق "خروشچف تا گورباچف" سی سال طول کشید علاوه بر زمانه ای دیگر بودن علتش اقمار روسی بود و بمب اتمی که روسها داشتند. لذا ایران بسرعت دوران گذار را طی خواهد کرد و قبل از شکل گیری هرگونه رژیم توتالیتر مذهبی - امکان عملی و ایدئولوژیکی هم ندارد - نسیم دموکراسی و لیبرالیسم است که خودش را تحمیل خواهد کرد. یا...هو
سرکار استوار دوم ستاد عزیز.
تیمسارها به این دلیل تیمسارند که هنگام گرفتن دست دراز شده برای جلوگیری از سقوط شان به ته دره نه به پاکی دست دراز شده متمرکز می شوند و نه به چهرۀ دستان دراز شده. بلکه فقط به نجات خویش فکر می کنند و استوارهای زیر دست شان از فاجعه. هر چند که شما هم درست می گویی استوارها تمام هنرشان این است که قبل از فکر نجات خود و گروهبان هایشان بدستان پینه بسته و بی آلایش دراز شده همت و توجه می کنند. بهمین خاطر هم است که دستۀ اول را تیمسارها ودستۀ دوم را استوارها درجه بندی می کند تاریخ! دوستت دارم. یا...هو
ممنون که برگشتی
سلام دلقک عزیز...تیمسار بزرگ..و بابای ناازم..
چه خوب که عطر حضور دوباره ت مشام جان رو نوازشی خواستنی میده و بر اشتیاق اومدنمون به سیرک انگیزه میسازه..
خووووش اومدددی.....دیگه اجازه رفتن نداررری! :-)
به نظرم اقای طریف تاکنون بی نظیر عمل کرده و امیدوارم که احزاب افراطی، مشکل حادی براشون بوجود نیارن و اجازه بدن که ایشون با تدبیر به کارهاشون ادامه بدن و کشور رو به یاری باقی دوستانشون ازین تنگنا بیرون بکشن..
و از همه مهمتر ملت ایران رو با خود و کشورشون اشتی بدن و ازین تعارض هایی که ذهن و دل جوونای ما رو دچار کرده (که حتی میل به موندن در کشور و خدمت به این مردم رو ندارن)رهایی ببخشه..
هرچند معتقدم که از همون ابتدای کار،روند اجرایی ایشون رو نباید اونقدر جلوه داد و بزرگ کرد که ایشون هم اصل مطلب رو به ناگهان فراموش کنه و دچار توهم خودبزرگ بینی بشه و فقط به لایک های فیس بوکش نظر داشته باشه!
البته ایشون فهیم تر ازین بحث هستن اما بهر حال ادمیزاده و گاه زمام امور بخاطر مدح و ثناها از دستش در میره...
دکتر ظریف راه سختی رو در پیش گرفته..راضی کردن دوست و دشمن کار چندان ساده ای نیست و امیدوارم که ایشون قواعد بازی رو به خوبی از بر باشه که سیاست فاقد قلب هست!
براش ارزوی موفقیت دارم...
قربون بابا............
Merc
خوش اومدین استاد
پاینده باشین
تحسین شما را ازاینکه صحنه تبادل افکار را خالی نکردید
برگشت پربارتری در جمع دوستان تان براتون آرزو می کنم
merC ke amadi
ممنون که برگشتی
چطوری ؟ خوبی؟
سلام استاد
ممنون که برگشتید...
هر شب منتظر تحلیل هایتان هستیم
عزت زیاد
دمت گرم و سرت خوش باد...
این ویلچر ظریف را که دیدم یاد رختخواب معروف دکتر مصدق افتادم که در شرایط سخت پهن می کرد و ملاقات های روزانه اش را از درون آن انجام می داد!این ها خیلی حرفه ای هستند و این کاره... هرچند ما در دوران احمدی نژاد یک مقدار عقده ای شدیم و هر کس که کارش را بلد است باعث می شود از خوشحالی شیهه بکشیم اما دولت جدید و بخصوص شخصِ ظریفِ عزیز فراتر از اینها هستند...
ممنون تیمسار...
سلام تیمسار چه خوب شد که برگشتی هرچند به فرموده نصفه نیمه.
ویلچر نشینی ظریف هرچند از عزم جزم دولت برای پی گیری مذاکرات هسته ایی خبر میده، اما - به قول خودت این اما مهمه- آنچه تندروها و کاسه لیسان را انگولک میکنه که واقعا میکنه نمایش تنگناهای نظامه و توسل به شیطان بزرگه
پاینده باشی
آرش
ااااااخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ که چقد دلم براتون تنگییییییییییییییده بود کجا بودید این همه وقت خوش اومدییید
ایشون پول هفته ای 40 هزارتومن رو ندارند ولی پول 50 هزار تومن اینترنت و وی.پی.ان رو دارند؟ بابا اولویتها رو بسنجین
تیمسار نظرتان در واگذاری اختیارات رهبر در وزارت کشور به وزیر چیه؟
نکنه انشاالله تعالی خبریه؟
آرش
ارسال یک نظر