1- حتماً یادتان نرفته که من یک فرمالیست تمام عیار هم هستم در مورد راه چاره برای ایران. به این معنا که برخلاف چپ ها و اصلاح طلبان مذهبی که بشدت محتوا گرا هستند و معتقدند که باید از راه تغییر مظروف به شکسته شدن ظرف رسید؛ من جزو آندسته ای هستم که معتقدیم باید ظرف را بشکنیم تا محتوای داخل ظرف هم تغییر شکل و محتوا بدهد. البته دعوای بین شکل گرایان و محتواگرایان ستیزی بقدمت تاریخ است و از نوع فلسفۀ مرغ و تخم مرغ و تقدم کدامیک بدیگری. به این معنا که تعیین نقش برتر قالب و محتوا در دگرگونی های انسانی و اجتماعی ممکن نیست و این دو بموازات هم هم اثر می گذارند و هم موجب تغییرات متقابل می شوند. اما بعقیدۀ من سنت های دینی بدلیل سخت جانی و رسوب لاینحل تر در ذهن توده؛ ابتدا باید بدست تغییر قالب ها و شکل ها داده شود تا از آنجا به تغییر فکر مردم هم سرایت کند و ماندگار شود. مثال روشن و قطعی اش هم حجاب زنان است که ابتدا بی حجابی شروع شده و سپس بگسترش پذیرش محتوا از سوی دیگر زنان انجامیده است.
حالا با این مقدمه دوفقره عکس بالا را انتخاب کرده ام که کنتراست عجیبی دارند و جمهوری اسلامی واقعاً موجود 35 ساله را بدردناکی تمام توضیح می دهند:
الف- عکس اول درب ورود رییس جمهوری اسلامی به کاخ ریاست جمهوری ایران: یک لته درب فلزی بد رنگ و زنگ زده و بی هویت و بد ساخت و از ریخت افتاده که بیننده را یاد دریچه های تعبیه شده بر روی درب اصلی گاراژهای تعمیرگاهی در جنوب شهر می اندازد که برای رفت و آمد مکانیک ها و پرسنل کارسازی می شود.
ب- عکس دوم اتاق کار ریاست جمهوری اسلامی که برای اولین بار دیروز روزنامۀ اعتماد منتشر کرده است. اتاقی بزرگ، با چینش و دکوراسیون مدرن و چشم اندازی روشن و در اندازه های حداقلی متناسب با شأن ریاست جمهور ایران.
2- نمی دانم به چه سبب و فلسفه ای این دریچۀ بی قواره و محقر انتخاب شده برای ورود رسمی دست بدست شدن قوۀ مجریه بین احمدی نژاد و روحانی. اما بهر دلیلی که این انتخاب انجام گرفته باشد نهایت صداقت! جمهوری اسلامی را در "آنچه که بر سر وطن آورده" را نشان می دهد. به این ترتیب که دریچۀ بی قواره و بی هویت و فقیر و زنگ زده و حقیر نماد بیرونی جمهوری اسلامی است و هر آنچه نصیب ملت شده است در طول این سال ها.
3- و در همان حال اتاق کار رییس جمهور نماد درونی برخورداری و ثروت و عیش و نوش هیئت حاکمه است و الیگارشی روحانیت در همۀ عمر حکومت شرعی. به این معنا که از همۀ ثروت های روزمینی و زیر زمینی و خدادادی و طبیعی و کار و تلاش و عرق ریزان ... موجود و نقد در سرزمین کهن فرهنگی مثل ایران سهم ملت آن حقارت درب ورود است و سهم روحانیان آن شکوه اتاق فراخ و روشن.
4- انتظار حداکثری ام از روحانی این است که اگر راست می گوید باید بتواند یک هارمونی قابل باوری بین آن اتاق و این درب بوجود بیاورد در این چهار سال. زیرا هیچ بینندۀ منصفی در هیج نقطه ای از عالم باور نمی کند که چنان اندرونی (حاکمان) برخورداری؛ چنین بیرونی (ملت) محقری داشته باشد. یا...هو
۳ نظر:
مقر ریاست جمهوری های قبل از احمدی نژاد در کاخ نیاوران بود و احمدی نژاد آن را به پاستور آورد و این نفاق برون و درون از احمدی نژاد است نه روحانی وروحانیان
چقدر این عکس شبیه توست دلقک جان:
http://khabaronline.ir/detail/306783/science/medical
آقاي دلقك ايراني
البته متوجه منظور اصلي شما در بيان استعاره شدم اما زمينه اي كه براي بيان استعاره از آن كمك گرفته ايد صحيح نيست.
اين در اصلي دفتر رييس جمهور نيست بلكه دري است براي رفت و آمد بين دفتر رييس جمهور با حسينيه امام خميني كه مراسم تنفيذ در آن برگزار شد. احمدي نژاد خواسته ميانبر بزنه يا از دردسرهاي سوار و پياده شدن از ماشين اجتناب كنه چون اين مسير در داخل محدوده حفاظت شده قرار دارد و در آن از حفاظتهاي سفت و سخت خبري نيست
ارسال یک نظر