1- نیم قرن پیش دو ابر قدرت روز امریکا و اتحاد جماهیر شوروی و در حالیکه جان اف کندی دموکرات (صلح جو) و خروشچف (تنش زدا) ریاست دو ابر قدرت را بعهده داشتند واقعه ای اتفاق افتاد که به ماجرای بحران موشکی کوبا معروف شد و در تاریخ ماند. موضوع را همه می دانند و نیازی به شرح آن نمی بینم. بلکه منظورم به آن چند روزی است که کندی و خروشچف دست بماشه پشت زرادخانه های اتمی خود نشستند و دنیا را در وحشت آغاز جنگ جهانی سوم - و با سلاح اتمی هم - بمرز نابودی ترساندند. آن بحران با عقب نشینی خروشچف و برچیدن موشک های شوروی از کوبا تمام شد! اما تمام نشد. زیرا که در دنبالۀ همین واقعه بود که خروشچف در شوروی دست بالا را پیدا کرد در تنش زدایی و متعاقب آن بود که امریکا و شوروی به توافقات مهم کنترل و کاستن و محدود کردن زرادخانه های اتمی یکدیگر متمایل شدند و پیمان های سالت و منع گسترش سلاح های اتمی نتیجۀ یک دهه بعد همین آغاز بود و البته آغاز فروپاشی ربع قرن بعد بلوک کمونیسم هم!
2- بحران پیش آمده بر سر سوریه را بیشتر در این کانتکست می فهمم و معتقدم که وضعیت فعلی بدون قصد اینهمانی کردن مورد بمورد ورژنی دیگر است از همان جنگی که تا انگشت بماشه جلو رفت ولی هیچگاه ماشه ای فشرده نشد. دوستانی اغلب بسیج نیروهای غرب و همپیمانان شان را در پشت مرزهای سوریه نشانم می دهند و مصرند که اینهمه هزینه و جابجایی و بسیج نمی تواند برای هیچ باشد. پاسخم این است که کدام بسیج؟ غیر از اینکه چند ناو و هواپیمای غربی ها کمی جابجا شده اند در مسافت های نزدیک تر مگر اتفاقی افتاده است. و این نام بسیج پیدا نمی کند و هزینه ای هم ندارد. زیرا این کشتی ها و طیاره ها وظیفۀ ذاتی و قبلی شان هم همان در دریا و هوا بودن بوده و تمرین و آماده باش و ... در همان حوالی. اینکه بجای فلان جزیره در نزدیک قبرس نشسته اند یا بجای فلان بندر کمی موقعیت جغرافیایی شان را تغییر داده اند بار اضافه ای در آن ابعادی که دوستان تصور می کنند به امریکا و ناتو تحمیل نمی کند.
3- جالب تر این است که خود امریکا و غرب قسم حضرت عباس می خورند که هنوز به تصمیم نهایی نرسیده اند برای حمله به سوریه و اگر هم خدای ناخواسته بخواهند حمله کنند نه قصد براندازی اسد را دارند و بیشتر از سه روز - حداکثر - و کوبیدن چند جای استراتژیک سوریه از راه دور عملیاتی انجام نخواهند داد. بازهم عزیزان تحلیلگرم اصرار دارند که حمله برای نابودی اسد و منطقه و سمت عراق و نهایتاً جمهوری اسلامی است!
4- اوضاع پیش آمده در منطقه چه بر اثر حماقت محض و عقل باختگی اسد باشد - بعید است - و چه بر مبنای استراتژی کوتاه مدت طراحی اتاق های فکر امریکا باشد - قریب است - در راستای استراتژی بلند مدت امریکا برای حل مشکلاتش در خاورمیانه که مهمترینش هم حل مشکل ایران آیت الله خامنه ایست شکل گرفته و ادامه خواهد یافت. به این معنا که با رساندن دنیا به لبۀ تیغ در ماجرای سوریه باعث وحشت واقعی و "شوخی نمی کنیم" ایران شود و مثل خروشچف در شوروی هاشمی رفسنجانی هم دست بالاتر پیدا کند در مقابل خامنه ای تا در مذاکرات مربوط به سلاح هسته ای گام های پایان ماجرا را بردارد. نه به بلندی مدت شوروی که به کوتاهی قد خمیده و ضعیف جمهوری اسلامی. و بجای 20 سال در عرض کمتر از دو سال. تا نهایتش بتوانند یکبار دیگر و اینبار ایدئولوژی اسلامی را به پستوی تاریخ و همانجایی که مارکس پارک کرده بفرستند.
5- دوستانی از تحرکات جهانی و منطقه ای و این رفت آنجا و ترکیه به عربستان و اتحادیۀ عرب فلان و از این قبیل فاکت می آورند. در پاسخ می گویم که استراتژی "دنیا را واقعاً به وقوع جنگ قریب الوقوع برسان" چنان خصوصی و بکلی سری طراحی شده است که گمان نمی کنم حتی بغیر از دیوید کامرون حتی به اولاند فرانسوی هم گفته باشند چه خبر است؛ تا چه رسد بکشورهای در پیتی مجموعه مثل ترکیه و عربستان و ... و من هم که از این استراتژی خبر می دهم فقط با بال تخیل قوی نشسته بر سر تحلیلم و تخصص بین سطر خوانی ام توانسته ام تا هزار توی اتاق فکرهای امریکا و انگلیس نفوذ بکنم.
6- بنابراین بجد معتقدم که باحتمال خیلی زیاد جنگی در سوریه در نخواهد گرفت و اگر در بگیرد در حد شلیک چند موشک و راکت به مناطق حساس است و مطلقاً باعث واکنش های سبب ساز گسترش جنگ در منطقه نخواهد شد؛ چه از جانب سوری ها و چه از جانب غربی ها و حتی اسرائیل. بزودی منطقه بهمین حالت "همدیگر را بکشید" رها خواهد شد چه در جنگ داخلی سوریه و چه مهمتر بمب گذاری های بیشتر سنی ها زیر شیعه ها و شیعه ها علیه سنی ها و مذهب های دیگر که بتدریج تفرقه بیشتر و فرقه ها متنوع تر خواهد شد.
7- البته غرب و امریکا از آرایش جدیدشان برای حتمی نشان دادن جنگ بهره های زیادی خواهند برد که مهمترینش آماده تر شدن افکار عمومی ملت های غربی برای روزهایی که در آینده ممکن است غرب واقعاً بخواهد بجنگد. زیرا هم نشان خواهند داد که تا آستانۀ شروع جنگ رفتند و بخاطر گل روی افکار عمومی ضد جنگشان جنگ را شروع نکردند و صلح طلبی و معصومیتشان را نشان خواهند داد و هم اینکه وقتی افکار عمومی در معرض این کشاکش ها قرار می گیرند بطور طبیعی هم کمی از حساسیت ضد جنگ شان کاسته خواهد شد در موقعیت واقعی بعدی.
8- سخنان بسیار محتاط آیت الله خامنه ای و موضع گیری های قابل قبول دولت روحانی و کشتار امروز عراق همه نشانه هایی است که ایران دارد قبول می کند که با افراط خامنه ای موجودیت رژیم چه در جنگ های فرقه ای منطقه ای و چه در عزم جزم جامعۀ جهانی بشدت مورد تهدید است و بهتر است فتیلۀ ایدئولوژی را - آن هم برهبری شیعۀ در اقلیت - با چراغ خاموش پایین بکشند. و این خبر خوبی است. یا...هو
۱۹ نظر:
در این فکر بودم که چرا کار سوریه به اینجا کشید؟ سوریه کشور خوبی بود. مردمی بسیار با فرهنگ داشت. سرزمینی بود که به واقع در جوی های آن شیر و عسل جاری بود. از دیر باز مورد توجه حکمرانان قرار داشت حتی معاویه دمشق را پایتخت خود قرار داده بود.حال به هر دلیلی عده ای از مردم از حکومت اسد ناراضی شدند و اعتراض کردند و این حق هر انسانی است که اعتراض کند ولی از اینجای کار به بعد یک چیزی می لنگد. اگر در یک کشور دموکراتیک عده ای از مردم ناراضی شوند مشکل خیلی راحت بر طرف می شود.نخست وزیر استعفا می دهد و کس دیگری بجایش می آید و تمام! ولی اسد اعتراضات مردم را نادیده گرفت و از آن طرف بر حجم اعتراضات افزوده شد و اینجا اسد اشتباه دوم را مرتکب شد. دست به اسلحه برد! مردم تا مدتی کشتار را تحمل کردند ولی بعد بر اساس یک عکس العمل کاملا طبیعی آنها نیز دست به اسلحه بردند. کم کم پای کشور های دیگر هم به منطقه باز شد و سوریه میدان زور آزمایی آنان هم شد.کشور های غربی قول حمایت به مردم را داده بودند ولی تعلل آنان و مماشات اوباما باعث تشویق روسیه در حمایت های ناشیانه اش از اسد گشت و این خود باعث جری تر شدن اسد شد و این اشتباه سوم اسد در تکیه کردن به روسیه و ایران بود.در فقدان وجود یک حکومت مرکزی و جنگ خونین تمام عیار, محیط برای رشد جلبک های تروریستی در مرداب سوریه فراهم گشت .حال در وضعیت نخور و نمیر, اسد مرتکب اشتباه چهارم شد. سلاح های شیمیایی!
همه اینها فقط از یک اشتباه ساده که براحتی قابل رفع بود آغاز گشت.استعفا! اگر اسد مانند بقیه دنیا ,همان اول کار استعفا داده بود کار به اینجا نمی کشید .همانگونه که اگر مرسی در مصر هم استعفا داده بود کار به اینجا نمی کشید. مردم سوریه حتی در پی تعویض حکومت هم نبودند و این براحتی می توانست با جانشینی یک نفر دیگر انجام شود و سوریه در آرامش و زیبایی باقی بماند.اسد کار را هم بر مردم سوریه و هم بر خودش مشکل کرد. عاقبت خوبی در انتظار او نیست. مردم سوریه تاوان سنگینی بخاطر گردنکشی او دادند. دیکتاتور سقوط خواهد کرد و آینده سوریه نامعلوم است
یک حکومت به تنهایی دارای قدرت زیادی است که سرنگونی آن بوسیله مردم دست خالی کاری دشوار است حتی اگر حکومت یک کشور ضعیف باشد. حال اگر این حکومت مورد پشتیبان کشور های دیگر هم باشد که نور علی نور است ولی در مورد سوریه تعلل دولت های غربی در وعده حمایتی که به مردم سوریه دادند باعث ایجاد قدرت مضاعف برای اسد شد. تعلل و مماشات اوباما و اجازه دادن به روسیه تا دو قطعنامه شورای امنیت را وتو کند! تلفات سنگینی برای مردم سوریه داشت. می گویند یا نباید از روی جوی آب بپری و یا وقتی می پری باید حسابی بپری تا نیافتی و خیس نشی! جنگ را هم نباید شروع کرد ولی وقتی شروع شد تعلل و دست دست کردن بی معناست
حتی اگر فرض کنیم که حملات محدود باشد باز یک بدعت رفتاری در رفتار با سوریه است. این حمله نظامی باعث باز شدن باب شدن رفتاری تازه خواهد بود. از این به بعد آمریکا برای سوریه دست ه بزن پیدا خواهد کرد و رویش برای انجام چنین کاری باز خواهد شد. اگر همانگونه که سوریه تهدید کرده است به اسرائیل حمله کند آنوقت احتمال حملات ادامه دار تا سقوط بشار زیاد است. این روی قضیه است . در بازی پشت پرده این می تواند پرده اول از یک طرح سقوط اسد باشد که فعلا با ظاهر یک حمله تنبیهی اجرا می شود.
اگر حوادث را در یک نمودار بگذاریم و با خط کش یک خط روی انها بکشیم , امتداد خط فرضی, حوادث فرضی آینده را روشن خواهد کرد.شاید بد نباشد اسد بطریقی کشته شود و کس دیگری جای او را بگیرد و زمینه برای انتقال مسالمت آمیز قدرت به مردم آماده شود
اصلا بحث سلاح های شیمیایی و اینکه استفاده کرده و یا نکرده است را کنار بگذاریم و فرض می کنیم که نکرده است و این کار شورشیان بوده است, باز با این حال هم اسد بخاطر کشتار گسترده , به مردم سوریه بدهکار است و اکنون بهانه خوبی فراهم شده است تا بدهی اش را بپردازد.
اینکه خواسته یا ناخواسته از بردن نام کسی چون عبدالکریم بالهاج خودداری کرده اید, سئوالات زیادی را به وجود می آورد...
فکر کنم سوریه 24ساعت مهم خود را گذراند وحمله ای در کار نبود شاید سیاست نه به جنگ اوباما یا مشکلات حزبی کشور شما باعث شد که اسد یک بار دیگر بجهد اما باد توجه به تجربه رویکار امدن روحانی نشان دادکه خط قرمز رهبر هی دارد کوتاه میشود واگر بفهمد که چنگ به یک قدمی رسیده خیلی سریع صلح با غرب را تایید میکند به امید ان روز
از عجایب تاریخ
رییس جمهوری که اهل جنگ نیست چگونه خواهد جنگید؟
این از عجایب تاریخ است که سیر تحولات جهانی به سمتی رفت که یک رییس جمهور ضد جنگ مجبور به تصمیم گرفتن به جنگ شده است! آن هم جنگی که می تواند سرنوشت خاورمیانه و جهان را عوض کند! در چنین موقعیتی حتی جنگی ترین رییس جمهور ها هم موهایشان سیخ و کمر هاشان سست خواهد شد که آیا کلید جنگ را بزنند یا نه؟و حال قرعه این کار بنام " اوباما افتاده است!! اوباما یکی از ضد جنگ ترین رئوسای جمهور تاریخ آمریکاست و اینکه او مجبور شده است تصمیم به عکس العمل در برابر حمله شیمیایی اسد بگیرد خود گواه محکمی بر وجود شواهد غیر انکار بر کاربرد سلاح شیمیایی توسط اسد است. قابل توجه کسانی که مدعی هستند که اینکار توسط شورشیان انجام شده است این نکته است که با توجه به نوع شخصیت اوباما اگر او کوچکترین احتمالی در وجود مدارک مستدل داشت مسلما بهانه ای برای طفره رفتن از جنگ فراهم می کرد تا این مهم بدست او صورت نگیرد
ناشناسی که فرمودید:"فکر کنم سوریه 24ساعت مهم خود را گذراند وحمله ای در کار نبود شاید سیاست نه به جنگ اوباما یا مشکلات حزبی کشور شما باعث شد که اسد یک بار دیگر بجهد"
نه ! تیر جنگ با سوریه از چله کمان رها شده است و حتی اوباما هم قادر به توقف آن نیست. اگر حمله ای صورت نگیرد این نیمچه آبرو و اقتدار آمریکا در منطقه هم از دست خواهد رفت و بشار اسد دیگر خدا را هم بنده نخواهد بود.
تحلیل درستی است. جنگ به معنای جنگ نخواهد بود و تنها واکنشی به خط قرمز ترسیمی اوباما است.
و البته دلیل بسیار مهمتر آن که منحرف کردن افکار از فجایع ارتش مصر است.
آمریکا همزمان با زدن اسد, به خامنه ای چشم غره می رود!
مقامهای آمریکایی حضور دو ناو هواپیما بر در آبهای خلیج فارس را اقدام احتیاطی توصیف کردهاند و گفتهاند که «نیمیتز» نقشی در حمله احتمالی به سوریه نخواهد داشت.
من بادلقک موافقم که جنگی در کار نخواهد بود شاید چند جا را بزنند آنهم با دادن نشانی که کجا را خواهیم زد تا اسد فرصت جابجایی هم پیدا کند. این هارت و پورتها برای این است که از اول گفته اند خط قرمزمان سلاح شیمیایی است و حالا نمیتوانند بگویند از این سلاح استفاده شد وما کاری نکردیم. حتی اگر مطمعن باشند که این مخالفان اسد بوده اند که سلاح شمیمایی بکار برده اند که شاید هم مطمعن هستند ولی به نفعشان نیست که حقیقت را بگویند. وحالا چند ساعتی ترقه در میکنند و هیاهوی پیروزی و به اسد فرصت میدهند خودش را سر وسامان دهد چون که اسد در هر حال برایشان بهتر از تروریستهای القاعده است.و درضمن به جمهوری اسلامی هم چنگ و دندانی نشان داده و سر میزمذاکره سودش را میبرند.
تیمسار عزیز. زود است که بتوان به نتیجه گیری از وقایع جدید سوریه پرداخت ولیکن سخنان و جهت گیریها و اخبار بریده و ناپیوسته ای که از تحرکات سیاسی به بیرون بازتاب میابد میتواند گوشه هایی از پازل را ترسیم کند.
حتی اگر تصور کنیم که این عمل غرب به مانند مانوری بوده است. این مانور نتایج ملموسی را در پی داشته است.
موضع انفعالی روسیه و تغییر جهت ناگهانی ایران در قبال حمله غرب به سوریه که ابتدا با تهدیدهای فرماندهان سپاه و وزارت خارجه ایران شروع شد و در آخر به وضعیت انفعالی امجامید که با سخنان دیروز رهبری و التماس و خواهشهای روحانی از روسیه برای جلوگیری از حمله به سوریه به اتمام رسید. لااقل به دولتمردان وفادار به اسد نیز نشان داد که نمیتوانند پشت به روسیه و ایران ببندند و اینها در همان گام اول آنها را خواهند فروخت.
شاید موضع حکومت ایران به واسطه پیام های سلطان قابوس و فلتمن بوده باشد که از جانب عربستان و آمریکا خواستار پاپس کشیدن ایران از سوریه و لبنان و عدم دخالت در امور کشورهای عربی شده اند و شاید به این دلیل باشد که علی رغم اینهمه اشتلم و پشتلم خود به خوبی واقفند که یارای مقابله با ائتلاف جنگی جدید را ندارند.
به هرحال هرچه باشد این مانور سبب دگرگونی اساسی در میدانهای جنگ گردیده. فرماندهی نطامی سوریه به زیرزمین خزیده و واحدهای نظامی آن پراکنده شده و در سرتاسر مناطق تحت کنترل ارتش سوریه پراکنده شده اند. تسلیحات سنگین مخفی شده و تمرکز را از ارتش سوریه گرفته است.
همین پراکندگی ارتش و تسلیحات نظامی سبب گردیده که مخالفان بتوانند ضربه های سنگینی را به ارتش سوریه و حزب الله در روزهای اخیر وارد آورند .
حزب الله از ترس حمله مبادرت به خروج بخش اعظمی از نیروهای خود نموده که بر اساس اخبار منتشره از رسانه های عرب فقز ظرف بیست و چهار ساعت گذشته بیش از ششهزار نفر از مرز لبنان عبور نموده اند.
اکنون برای آن بخش از مردم سوریه و نظامیان وفادار به اسد مشخص گردیده که نمیتوان از پشتیبانی ایران و روسیه ازمینان داشت و این دو کشور در لحظات بحرانی قادر به هیپکاری در حفاظت آنها نیستند و در ضمن بر آنها معلوم شده که بشار اسد نوکر کسانیست که خود نوکر هستند.
شاید این موارد سبب ایجاد این فکر در میان این نیروها گردد که تنها راه رهایی از این وضعیت خلاصی از حکومت بشاراسد و ایجاد حکومتی است که به مذاکره با مخالفان بنشیند و اینکه تنها راه نجات سوریه آشتی ملی و ایجاد حکومتی متشکل ار تمامی جناحهاست و همه میدانند که این مورد تنها با نبود بشاراسد از قدرت قابل دستیابی است و این خود میتواند دستاورد مهمی باشد.
از سوی دیگر غرب در این عمل به ارزیابی ایران پرداخت و اکنون حتی برای ایرانیان مشخص شده که آنچه که به عنوان دستاوردهای نظامی با صرف ثروت ملت ایران ظرف این سو چند سال به دست آمده چیزی جز ترقه های آتش بازی روزهای چهارشنبه سوری نیست و آنچه به عنوان قدرت نظامی سپاه بیان میشود فقظ به درد مبارزه با عده ای بی سلاح چون ملت ایران میخورد و در قبال قدرتهای نظامی بیش از هارت و پورت و رجز خوانی نیست.
حتی اگر بتوان بدون شلیک یک موشک و یا فروانداختن بمبی چنین ایران را به مانند موش به درون سوراخ خزاند میتواند پیروزی بزرگی برای مردم ایران نیز تلقی شود که به پوشالی بودن این حکومت و توخالی بودن رهبرانش باور نمایند و شاید سرآغاز روزهای خوشی با ایرانیان در پناه حکومتی غیر از جمهوری اسلامی باشد.
ولیکن همه اینها اما و اگر بود و هنوز چیزی در خاورمیانه مشخص نشده است.
مطمئنا سرنوشت قذافی منتظر بشار اسد است امدن فیلتمن به ایران و طبیعتا گفتن کلاهتان بچسبید باد نبره و سکات باشید تو این قضیه و عکس العمل های مقامات ایران و بخصوص سکوت معنی دار نقدی ها نشان دهنده کوبیده شدن ماشین جنگی اسد طی چند روز آینده خواهد بود قطعا نیروی زمینی خارجی وارد خاک سوریه نخواهد شد ولی قطعا نیروی هوایی و تجهزیا منظم ارتش سوریه از بین خواهد رفت خب اسد که همین الان هم با کلی کمک و حتی شاید و شاید استفاده از سلاح شیمیایی توانسته جلوی شورشی ها مقاومت کند کمتر از 30 روز به قذافی خواهد پیوست این نوشتار من شاهد این ماجرا باشد تمامی معادلات و صحبت ها و حتی عکس العمل ها نشاندهنده کوبیده شدن سوریه هست گفته شده تا یکشنبه (به نقل از فیلتمن) روسیه هم که شهروندانش را خارج کرده بازرسان سازمان ملل صبح شنبه ترک می کنند سوریه را و بقیه ماجرا...
و من دارم فکر میکنم چطور یک مستبد خودرای می تواند یک کشور را اینجور به فنا بکشاند یه استعفا و جانشینی کسی نزدیک به اسد انقدر براش سخت بود واقعا در دولت های مسلمان چه خبر است فرق هم نمیکند کی باشد و چقدر روشن فکر باشد نوبت به خودش که میرسد تمام تفکرات روشنفکری رو دور میریزند و فقط با سرکوب و دم زدن از مردم میخواهند به هر قیمتی بر مشند حکومت بنشینند به والله که باید همکی بشینیم و یک بازنگری در خوی مستبدی درون خود بکنیم نمیدونم این جبر جغرافیاست یا فرهنگی نشات گرفته و دیرینه از دین که نهادینه شده آیا به راستی دین افیون ملت هاست؟تا کی اعمال انسان باید به پای دین و خدا نوشته بشود تمامی این تز هایی که منطقه و حکومت های کشور هاس اسلامی دارند میگذرانند اروپا 100 سال پیش امتحان کرد و الان در زباله دان تاریخ هم جایی ندارند
اما سرنوشت سوریه هم لیبیی دیگر و عراقی دیگر و حتی فجیع تر خواهد بود
لعنت بر اسد و لعنت بر مستبدان
خدا را شکر مثل اینکه آمریکا در تصمیمش در حمله به اسد فعلا منصرف شده و این خبر خوبی برای صلح دوستان و ضد جنگ ها است. انشالله که خبر درست باشد و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود و از فردا اسد به سر کارش برگردد و بمباران مناطق مسکونی و کشتار مردم را شروع کند! و طرفدارن صلح هم یک استراحتی بکنند! خدا را شکر!
به م.ر
این تیمسار کم طلفی می کند و آپشن پاسخ به نظرات را در وبلاگش نمی گذارد و ما مجبوریم روزی 10 دفعه وبلاگ را چک کنیم . حرف های شما درست و منطقی بود. بزرگترین نتیجه این حوادث چند روزه این بود که اگر اوباما اینقدر مماشات نکرده بود حال سرنوشت سوریه این نبود. اینهمه مماشات باعث تجری روسیه و وتو کردن دو قطعنامه بود. کاری که در زمان بوش هفت تیر کش جرات آن را نداشت. بیخود نبود که پوتین در انتخاب اوباما از او پشتیبانی و تقدیر کرده بود! حوادث نشان داد که اگر جلوی روسیه و ایران بایستند. اولین کسی که فرار را برقرار ترجیح می دهد خواهند بود.
فكر ميكنم تيمسار عزيز حق داشته باشد و تصور ميكنم در پشت پرده بازيهاي ديگري در جريان است. صحبت از تعويق زمان حمله به سوريه است كه بنا بگفته سايت دبكافايل متعلق به منابع امنيتي اسرائيل به دليل خريد وقت و رسيدن به توافقي براي شروع مذاكرات ژنو دو است.
ولي اگر اين گفته ها درست باشد قرار است در ژنو چه اتفاقي بيفتد كه لازمه آن رسيدن به توافقي با روسهاست.
به نظر من در قبال ممكنست توافق نامه اي با روسها انجام بگيرد مبني بر خلع يد از بشار اسد و تشكيل حكومتي متشكل از مخالفان و نيروهاي معتدل به مانند فاروق الشرع و در اين جابجايي منافع روسها در نظر گرفته شود و حق حضور آنان و داشتن پايگاهي در سوريه برايشان تضمين شود.
در اين توافق جايي براي ايران در نظر گرفته نشده و همانگونه كه از قراين برمي آيد حضور ايران در لبنان و سوريه با چالشي بزرگ روبروست و مطمئن باشيد روسها به كمترين بها ايران را خواهند فروخت.
در اينجاست كه با سخنان تيمسار موافقم كه بروز اين شرايط سبب قدرت گرفتن جناح رفسنجاني-روحاني در ايران و افت شديد حيثيتي براي رهبري و سپاه خواهد بود كه به هرجهت در شرايط كنوني به نفع ملت ايران است.
به نظر ميرسد كه دعواي سوريه نيز بر سر لحاف ايران است و غرب استراتژي چند مرحله اي را براي تضعيف موقعيت ايران در خاورميانه و محدود كردن توان نظامي آن در نظر گرفته است.
به هرحال اينطور به نظر ميايد كه روسيه نيز بر سر سوريه در حال توافقي با غرب است و اين توافق به هرصورت كه باشد پايان راه بشار اسد و حضور ايران در سوريه خواهد بود و با مخالفتهاي شديدي كه از عملكرد حسن نصر الله در شيعيان لبنان و برخي از سردمداران حزب الله آغاز شده در نهايت به تضعيف و نابودي شاخه نظامي آن و تبديل آن به نيرويي عمدتا سياسي خواهد بود. وقايع سوريه هر چه كه باشد نتايجش به ضرر حكومت ايران و به سود ملت ايران خواهد بود و حتي اگر برآيند اين وقايع منجر به تضعيف تندروان بيت رهبري و سپاه و تقويت موقعيت نيروهاي ميانه رو در ايران گردد دستاورد مهمي براي ملت ايران خواهد بود.
با آنکه اندکی بی رحمانه است اما امیدوارم حمله به سوریه اتفاق بیفتد و سهمگین و شدید باشد... اگر در شرایط فعلی غرب در اثر فشار جهانی، روسیه یا ترس از سلفی های سوریه یا هر عامل دیگری حمله را کنسل کند آرایش نیروها تغییر می کند و این تغییر به ضرر روحانی خواهد بود چون دوباره سپاه دست بالا را خواهد گرفت... اما حمله به سوریه می تواند تا حدودی ایران را به وضعیت قبل از یازده سپتامبر بازگرداند... زمانی که ایران آماده ی مذاکره و کنار آمدن با آمریکا بود و متاسفانه بوش احمق بازی را بر هم زد... هرچند شخصا فکر نمی کنم برنامه اصلی به جز تغییر رژیم و تجزیه ایران به گروههای قابل کنترل قومی چیز دیگری باشد و تاریخ نشان داده است که هرگاه برنامه ای ریخته شود قطعا به اجرا در می آید...
آقای هاشمی رفسنجانی در ملاقات با جمعی از مردم استان اصفهان در حسینیه جماران که ساعاتی پیش انجام شد در ارتباط با بمباران اخیر سوریه سخنانی بدین مضمون ایران نمود:
«دولتی که ملت خود را بمباران شیمیایی کند عواقب سخت آن را خواهد دید همانگونه که صدام در بمباران حلبچه ننگ ابدی را بر خورد خرید و دچار چنین سرنوشت هولناکی شد.»
ارسال یک نظر