Apollo in the Forge of Vulcan |
2- بنابراین صورت مسئله ای که همه بر سر آن توافق داریم این است: "بهبود شرایط اقتصادی کشور و کاسته شدن از رنج مردم". اما با وجود این توافق همگانی اولاً و اینکه من شخصاً نیز اولویت رشد منجر به توسعۀ اقتصادی را کلید حل مشکلات جهان سوم می دانم و آن را بر توسعۀ سیاسی مقدم می دانم. چرا در مطالب نوشته شده ام در روزهای اخیر "گیر سه پیچ" داده ام به حوزه های فرهنگی و آموزشی و سیاسی کابینۀ حسن روحانی و رصد کردن کاستی های بروز کرده در آن! از قربانی کردن سه وزیرش در مجلس تا ادبیات بشدت ضد توسعۀ وزیر کشورش. زیرا:
الف- در مقابل نظریۀ اولویت توسعۀ اقتصادی به توسعۀ سیاسی نظریۀ فربه دیگری هم است که هرگونه توسعۀ اقتصادی را جز در محیطی توسعه یافتۀ نسبی از منظر سیاسی مقدور نمی داند.
ب- نظریۀ اولویت توسعۀ اقتصادی به توسعۀ سیاسی خودش نیز مربوط به حکومت های متساهل در حوزه های فرهنگی و اجتماعی است و نه مربوط به رژیم های انقلابی یا توتالیتر و بدتر از همه رژیم جمهوری اسلامی بلاتکلیف ایدئولوژیک در اغلب بخش های حکومتی.
پ- مشکلات کلان اقتصادی ایران و با توجه به همۀ داده های داخلی و خارجی رفتار و گفتار جمهوری اسلامی و احاطه ای که دشمنان حقیقی و یا خود ساختۀ استراتژی مردود خامنه ای بر سر راه کشورمان گسترده کاری نیست که بتوان در مدت کوتاه یا حتی میان مدت یکی دو ساله بشکوفایی حداقلی رساند. زیرا اگر هیچ مانع بیرونی هم نباشد و تیم اقتصادی مجرب ترین های ایده آل هم باشند نجات اقتصادی که هم رکود شدید دارد و نیاز به انبساط در آن حتمی است و هم تورم وحشتناک دارد که نیاز به انقباض اولین توصیۀ علم اقتصاد است کار شدنی راحتی نیست؛ تا چه رسد به اینکه ما همۀ موانع را داریم بعلاوۀ بدترین تشتت سیاسی داخلی و البته یک مشت آدم متوسط - حتی رو بخوب - که از بی آدمی این همه حلوا حلوایشان می کنیم.
ت- و با توجه به اینکه بزودی ذوق زدگی "آخ جون احمدی نژاد رفت" که تمام شد؛ ملت فیل شان بیشتر یاد هندوستان خواهد کرد و محرومان معیشت، طبقۀ متوسط رفاه، کار آفرینان سرمایه، جوانان کار، پیران امنیت و ... خواهند خواست و اگر پاسخ مقتضی نگیرند باعث سرخوردگی مجدد خواهد شد. لذا بنظرم می رسد که در چنین موقعیت بسیار جدی و دشوار و نا امید کننده ای مقداری گشایش در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی می تواند به کمک بیاید و مقداری از این سرخوردگی ناشی از نتایج دور اصلاح اقتصادی را سر ریز کند به حوزه های مورد علاقه و تحمل و صبر مردم بویژه موتور محرکۀ جامعه یعنی جوانان.
ث- ضمن اینکه سه فاکتور زیر را هم باید به "چرا حوزه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مهم است" اضافه کنیم:
(1)- رضایت نخبگان از این طریق بدست خواهد آمد تا آنان با رغبت وارد گود شوند و توده ها را توجیه کنند که صبورتر باشند و امیدشان را از دست ندهند از رفع نشدن سریع دشواری های اقتصادی.
(2)- اقتصاد ایران بیشتر از هر عنصر دیگری از عنصر بهره وری تهی است و نجات اقتصادی جز با کار بهره ور ممکن نخواهد بود. و اولین شرط بهره وری نشاط و شور در جامعه است؛ و آزادی های اجتماعی و فرهنگی و دانشگاهی و سیاسی و اموزشی و ورزشی و تفریحی که زیربنای نشاط جامعه است از نان شب هم برای جوانان و جامعۀ ما مهمتر است.
(3)- و اتفاقاً رشد اقتصادی و کار و بهره وری در دستان جوانان تحصیل کرده و دانشگاهی و طبقۀ متوسط شهری است و نه در اختیار تودگان روستایی و حاشیه نشین و بدون مهارت و تخصص. و برای طبقۀ متوسط که معمولاً از سطح معیشت به سطح رفاه گذر کرده یا می کنند اولویت هایی مثل هنر و سینما و سیاست و فرهنگ و آموزش و تحقیق و تفریح و کلاً نیازهای ثانویه بسیار مطلوب و جزو خواسته های رضایتمندسازی حتمی شان است؛ و تا این طبقه احساس بهتری پیدا نکند در حوزه های مربوط به سبک زندگی و کرامت و حرمت اجتماعی جامعه نمی تواند بهیچ کدام از اهدافش بویژه اهداف اقتصادی برسد.
3- لذا بخاطر دلایل برشمردۀ بالا و ده ها دلیل فرعی دیگر معتقدم که روحانی و دولتش اگر نتوانند در مورد وعده های غیراقتصادی و بویژه آزادی های مدنی بقولشان عمل بکنند؛ در همان اقتصاد هم - حتی اگر بتوانند خوب عمل کنند - موفق نخواهند شد. این را در پاسخ دوستانی هم نوشتم که معتقدند "گیر" دادن به این بخش از انتظارات جامعه اولویت اولی ندارد. یا...هو
بعد از تحریر: تنها شانس روحانی نسبت بموقعیت مشابه در رژیم شاه این است که شاه سر وکارش با مردمی زنده افتاد و ور افتاد. ولی جمهوری اسلامی قبلاً توسط شرکای رییس جمهور عزیز در قدرت سی ساله ملت را کشته و دغدغه ای از شورش و چالش مهم ندارد. یا...هو
۳ نظر:
سلام
درست است که در ایران اداره حکومت مانند دیگر کشور های جهان سومی است و همراه باان نسل اول و دوم هم همین مشکل را دارند ولی نسل سوم وچهارم انقلاب که اثر گذار و پیشرو جامعه هستند از جهان سومی گذر کرده اند وبسیاری از این مشکلات را ندارند در حالی که شما مدام برای جامعه ایران از لفظ جهان سومی استفاده می کنید.
نسل سوم و چهارم كه شما احيانا خودتان جزو اين گروه هستيد فكر مى كنند از مرحله جهان سومى گذشته اند. دلقك خيلى لطف دارد كه ايران را هنوز جزو جهان سوم مى داند. همين غرور بى جاى نسلهاى مختلف ايرانىست كه ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم و حس از ما بهترانمان بودنمان جز عقب ماندگى بيشتر نتيجه اى ندارد. عزيزم شما هم جرئى از مردم ايرانيد كه به احتمال قوى از جهان سومى به كلنگى سقوط خواهد كرد .
نا اميدانه، ارادتمنددلقك، افشين قديم
Yeki az Dalayele pishraft va jahan sevvomi naboodan nasle jadid hamin fingilish neveshtan ast.
ارسال یک نظر