1- طبق اخبار رسمی قرار است ظرف هفتۀ آینده سلطان قابوس پادشاه کشور عمان به ایران بیاید و اولین مهمان عالی رتبۀ رییس جمهور روحانی در شروع کار سخت و امیدوارش باشد. من این سفر را بسیار مهم و مبارک می دانم و از اینکه چنین مهمان مهمی به ایران خواهد آمد بسیار خوشبینم.
2- ما نظامیان ارتش شاهنشاهی دهۀ 50 خورشیدی هم شناخت و هم خاطرات خوبی از کشور عمان و خانوادۀ سلطنتی آن داریم. و این بزمانی برمی گردد که در نیمۀ اول دهۀ 50 ارتش ایران برای سرکوب چریک های چپگرای ظفار به آنجا اعزام می شدیم و در نهایت موفق شدیم کشور عمان را یکپارچه و بدون مشکل چپگرایان بخانوادۀ سلطان قابوس تحویل بدهیم. هر چند عمر حکومت شاه چندان دوام نیاورد که سلطان قابوس بتواند تلافی کرده و جبران مافات کند؛ اما این پادشاه سلیم النفس و بدون جاه طلبی های مستولی به اغلب حکام عرب منطقه همواره نسبت به خدمات ارتش و ملت ایران بکشورش خاضع بوده و ایرانیان را دوست دارد.
3- درست است که کشور عمان نیز یکی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس اشت و متأسفانه و بدلیل سیاست های غلط ایران در گذشته این شورا صبغه ای ضد ایرانی را تداعی کرده است و می کند. اما سلطان قابوس جزو آتش بیاران معرکۀ این شورا نیست و بیشتر عضو اداری آن است تا عضو سیاسی و مؤثر. همانطور که گفتم سلطان قابوس هم خودش و هم کشورش را بسیار دور از اختلافات و جنجال ها نگه می دارد و داشته است؛ و معمولاً در مناقشات همسایگان نقش آرام کننده را بازی می کند تا آتش زننده را. این خصوصیت شخصیت آرام سلطان قابوس در این هم متجلی است که او بسیار بندرت از کشورش خارج و بمسافرت های سیاسی می رود و معمولاً از نمایندگان و وزارت خارجه اش استفاده می کند برای شرکت در مجامع رسمی.
4- عمدۀ تلاش های سلطان قابوس در چند سال اخیر و در رابطه با ایران هم مربوط به حوزه های انسانی است و میانجی گری هایی که برای آزادی اتباع غرب و ایران در کشورهای متقابل کرده است. او همواره یکی از - اگر نگویم تنها - رؤسای کشوری بوده که به آزادی زندایان غربی در ایران و زندانیان ایرانی در غرب کمک کرده است و خوشبختانه در غالب موارد هم موفق بوده و توانسته زندانیان دو طرف را آزاد کند که آخرین مورد آن آزادی سه کوهنورد-خبرنگار-جاسوس امریکایی در ایران و استاد دانشگاه شریف در امریکا بوده است.
5- اینک تصمیم چنین شخصیتی برای آمدن به ایران و بعنوان اولین ملاقات کنندۀ حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری نمی تواند اقدامی ساده و کم امید و معمولی باشد. او قطعاً از غرب و امریکا خبر مهمی گرفته و در رایزنی های منجر به سفرش به ایران نیز از ایران روحانی حسن نیت های قوی دریافت کرده است. لذا سفر او را بسیار مهم می دانم که علاوه بر رایزنی های مربوط به انتظارات غرب و ایران از همدیگر در مورد روابط منطقه ای ایران با اعراب عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز بسیار مفید خواهد بود. و با توجه به سبک پایی او در حل مسایلی که ورود می کند بخودم و شما نوید می دهم که این گام "روحانی - قابوس" بسیار مهم و راهگشا خواهد بود در آینده. چنین باد. یا...هو
۸ نظر:
تيمسار عزيز و دلقك گرامي. از داشتن اين روحيه و خوشبيني مفرط شما هم بسيار تعجب ميكنم و هم غبطه ميخورم. به هرحال در خاورميانه امروزي كه تحولات باشتاب بسيار زيادي در حال انجام است و گاه بسيار سريعتر از پيش بيني ها داشتن چنين روحيه اي نه خوب بلكه لازم است چون به قولي "بزن بر طبل بيعاري كه آنهم عالمي دارد".
بر خلاف شما من سفر سلطان قابوس را خوش يمن نميدانم و سلطان قابوس را نه نماينده آمريكا بلكه نماينده اي غربستان ميدانم كه يادآور آخرين فرصت ايران براي تحويل كليد دستاوردهاي اتمي و موشكي اش به سياستگزاران جديد منطقه است.
شما هم به خوبي ميدانيد كه دكترين رايس-اوباما متحمل شكستي سنگين در خاورميانه شده است. مصر عملا از دست آمريكا و اروپا خارج شده. ارتش آزاد سوريه و ائتلاف مخالفان در دامان عربستان افتاده و شاهرگهاي اقتصادي و امنيتي عراق در كنترل جهادگران اسلامي و سني ها قرارگرفته كه توسط سعوديها كنترل ميگردد.
بيش از نيمي از توليد روزانه اوپك يعني توليد نفت عربستان . كويت . بحرين و امارات در كنترل عربستان قرارگرفته.
حماس و جهاد اسلامي نه توسط اسرائيل بلكه توسط مصر به محاصره اقتصادي درآمده اند و حزب الله لبنان در گير جنگي بي پايان در سوريه شده كه نتيجه اي جز تضعيف نظامي و سياسي آن نخواهد داشت.
به عبارتي دكترين جديد هم در حال امن كردن مرزهاي اسرائيل و هم امن كردن توليد و انتقال انرژيست و آرام آرام قطعات پازل براي آخرين نقطه درگيري و آنهم در ايران در حال شكل گيريست و متاسفانه اروپا و آمريكا بازندگان اصلي بي عملي و دكترين غلط اوباما در خاورميانه هستند و عربستان و اسرائيل برندگان اصلي.
و مطمئنا سلطان قابوس حامل پيام از جانب ضعيف نيست بلكه از جانب قوي است و من اگر جاي روحاني باشم به جاي مذاكره با غرب به فكر مذاكره با عربستان بودم.
سياست خارجي ابلهانه ايران و بلندپروازيهاي نابجا كاري كرد كه نمايندگان بني اسرائيل در هم پيماني با پرده دار كعبه بر عليه ام القراي شيعه بايستند.
با تمام اين گفته ها آرزويم اينست كه ثيش بيني شما در مورد آمدن سلطان قابوس درست باشد تا پيش بيني من.
كاش ذره اي خوش بيني شما را داشتم.
البته خوش بینی من حرف درستی است اما همانطور که خودتان هم فرموده اید فقط از ساده اندیشی من سرچشمه نمی گیرد و من هم در نوشته های دیگرم نشان داده ام که مقداری در حد مقدور از سیاست های جهانی و نقشه های منطقه ای سر در میاورم. البته که مثل شما اعتقادی بغول مستقل عربستان خارج از نقشۀ غرب ندارم و مطلقاً نمی توانم سعودی ها را تا حد عبور از غرب نه توانا و نه هوشمند بشناسم. اما مواردی که نوشته های من تعقیب می کنند ساده کردن مسایل پیچیده و بهره بردای از آن در اولاً ایجاد موج حمایت از بخش معقول جمهوری اسلامی و از آنجا به عدم تعادل رساندن عصبی بخش منقول جمهوری اسلامی است. ایلچی فرستادن عربستان از کشوری ثالث به ایران هنوز بزرگتر از دهان عربستان با همۀ قدرتی است که بحماقت خامنه ای در منطقه بهم زده است. و اشاره کرده ام که سلطان قابوس از نظر شخصیتی هم خیلی آدم در دسترسی نیست که برای بازی های کوچک منطقه ای خودش را هزینه بکند و مهمتر از آن رنج سفر بجان بخرد. بطور قطع ارتباطات اولیه با عربستان توسط دوستان هاشمی و ایلچی های غیر رسمی و محرمانه تا کنون شروع شده است و در آینده ای نزدیک سفرهای زیاد ظریف بکشورهای عربی و در رأس همه عربستان را شاهد خواهیم بود. ولی سفر قابوس حتماً یک سفر ویژه است و از غرب منشاء می گیرد. زیرا اگر چه کشور او کوچک و ساکت است اما خود قابوس اهل بازی برای بازی نیست و به دنبال یک موفقیت به ایران می آید. یا...هو
سلام بر دلقک عزیز
آمدن سلطان قابوس برای پا بوسی آقایان خامنه ای وروحانی نیست .ولی بهتر از آمدن بشار اسد در اول ریاست استا محمود بود که در خیابان به پیشوازش رفت وباعث تکدور جناب آقای دکتر اسد شد.اما این که عربها هیچگاه حامل اخبار خوب نیستند محتمل است موفق وشاد باشید
نمیدونم بخندم یا گریه کنم, دلقکی که ما بهش دلبستگی داریم هر چند وقتی میایستد به سلام و احترام نظامی به خونخواران کوچک و بزرگ عالم از پینوشه بگیر تا مبارک و بن علی و ... خیلی آدمهای نفرت انگیز دیگر. چه میشود کرد اگر جمهوری اسلامی این بلاها را سرمان نیاورده بود حتی عکس این فسیل را که آن بالا گذاشته نمیدیدم.چه برسد خودش را در ایران و سلام و خوش آمد در سیرکمان.
این که به فانوس میماند! حالا بماند که قابوس عربی شده کاووس خودمان بوده. کارمان به جایی رسیده که باید به این فانوس دل ببندیم تا زندگیمان را روشن کند!
دلقک عزیز من هرگز شما را ساده اندیش خطاب نکرده ام مقصود اصلی من ساده تر کردن مسائل توسط شما و دادن حس خوشبینی به خوانندگان است که از دیدگاه من در شرایط فعلی عملی بسیار پسندیده و قابل احترام است و من به این توانایی شما ارج مینهم چون لااقل خودم فاقد این توانایی هستم.
تیمسار عزیز. من نیز به مانند بسیاری از مردم ایران علاقه ای به اعراب ندارم ولیکن به مانند اروپاییان و آمریکاییان و حتی بسیاری از ایرانیان فکر نمیکنم که آنها به مانند بیست سی سال پیش فقط عروسکهای دست نشانده ای هستند که با فرمان غربیها نشست و برخاست میکنند.
آمار کوچکی را به شما رائه دهم. در سال 2012 نزدیک به 7000 نفر سعودی از دانشگاههای سطح بالای آمریکا به مانند هاروارد و استانفورد و ییل و ماساچوست فارغ التحصیل شده و به کشور خود بازگشته اند و جالب است بدانید که بیش از پانزده درصد آنان در رشته های اقتصاد . جامعه شناسی وگرایشهای مختلف حقوق بویژه حقوق سیاسی و حقوق بین الملل بوده اند. عربستانی که روزی برای آب خوردن خود محتاج واردات بود. در سال گذشته بیش از 2.5 میلیون تن گندم و 300 هزارتن محصولات لبنی و 160 هزارتن محصولات کشاورزی را صادر نموده و همینطور بیش از 9 میلیون تن مواد منتج از پتروشیمی.
در همان زمان که در ایران به قلع و قمع دگراندیشان و نابودی صنایع و کشاورزی در سایه سیاستهای ابلهانه آخوندی مشغول بودند. کشورهای عربی مشغول افزایش توانمندیهای صنعتی و کشاورزی خود بودند و قس علیهذا.
آن هنگام که شاه ایران صحبت از به کارگیری سلاح نفت کرد که در نهایت سبب سرنگونی اش شد. عربستان بدون قیل و قال به بومی کردن این صنعت و افزایش تولید خود و یارگیری از کشورهای عربی در قالب شورای همکاریهای خلیج نمود و در مقابل چشمان آمریکا و اروپا و با بهره گیری از توانمندیهای تکنولوژی آنها به قدرتی دست یافته که امروز بدل به یکی از بازیگران اصلی خاورمیانه شده است.
امروزه سیاستهای عربستان در کشورهای عربی عملا باعث ایجاد چالشهایی عظیم در مقابل اوباما شده است. مصر عملا از دست آمریکا خارج و در دامان سعودی جای گرفته. بی عملی اوباما در سوریه سبب شده که ارتش آزاد و ائتلاف مخالفان کاملا به سمت عربستان رانده شوند. نفوذ عربستان در عراق به جایی رسیده که عراق دوباره پناه به نیروهای آمریکایی برای حفاظت از منطقه سبز نموده و عملا حکومت عراق کنترل خود را بر بخش عظیمی از خاک خود از دست داده است.
پاکستان به هم پیمانی با عربستان نشسته و افغانستان به دامان آن رانده میشود. اردن عملا از عربستان خط میگیرد و امیرنشینان خلیج به غیر از قطر عملا مجری منویات سعودی در منطقه گشته اند. سیاستهای سعودی عملا مصر و عراق را از دست آمریکا خارج ساخته و سوریه میرود تا به یکی دیگر از اقمار آن بدل شود. سیاست ایجاد دایره سنی اخوان در برابر هلال شیعه و یا به عبارتی دکترین رایس-اوباما مفتضحانه شکست خورده و حتی اروپا قدرت دم برآوردن را از دست داده است. نمونه آنرا میتوان در تغییر لحن واضح اتحادیه اروپا در قبال حوادث مصر و پس از سفر سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان به فرانسه مشاهده کرد.
قدرت گیری عربستان نه تنها ناشی از سیاستهای ابلهانه ایران بلکه ناشی از ساده اندیشی و حماقت ذاتی آمریکاییها و اروپاییها بوده است و فشار سعودیها بر آمریکا و اروپا و همسویی سیاستهای اسراییل و عربستان در قبال ایرا سبب شده که مذاکرات با ایران در فاز جدیدی قرار بگیرد.
غرب که تا دیروز آماده پذیرش غنی سازی پنج درصدی در ایران بود امروزه خواهان لغو کامل برنامه های اتمی و موشکی ایران و نظارت بین المللی بر آنها شده و مسلما منشا این درخواست در جای دیگریست و روحانی و خامنه ای نیز اینرا بهتر از من و شما میدانند که باتلاق سوریه آرام آرام به سمت مرزهای ایران در حال حرکت است و جام زهر حاوی نه یک زهر بلکه انواع مختلفیست که اگر نوشیده نشود آخر و عاقبتمان با کرام الکاتبین خواهد بود.
م.ر عزیز
هیچ قصد نقد حرف شما رو ندارم، چون اطلاعاتم در اون حد نیست، اما در مورد فارغ التحصیلان عرب از دانشگاه های استنفورد و هاروارد و ام آی تی که گفتید، یک نکته که شنیدم اینجا رو فقط برای اطلاعات عمومی میگم. اینکه این فارغ التحصیلان که بیشتر با پرداخت پول زیاد به این دانشگاه های معتبر راه پیدا میکنند، اجازه کار در امریکا با مدارک این دانشگاه ها رو ندارند.
فقط میخواستم بگم که سطحشون خیلی بالا نیست، اما در عین حالی که خب حتما گل لگد نخواهند کرد در این دانشگاه ها و حتما در کشورشون بسیار مفید خواهند بود.
خوب ضمن اینکه من خودم از داده های مستند جناب م.ر حظ می کنم و یاد می گیرم از نوع نگاه تیزبین و دقیق ایشان هم لذت برده و تأیید می کنم. اما من در نوشته ام یک کلمۀ "هنوز" بکار برده ام و معتقدم که ضمن دقیق بودن تحلیل شما عربستان هنوز عنصر شماره یک تعیین کننده در جهان نیست و قدرت منطقه ای او هم فقط در همراستا بودن با نقشۀ استراتژیک غرب برای خاورمیانه امکان جولان پیدا کرده و در بزنگاه لازم غرب قدرت ترمز گیری عربستان را دارد هنوز.
و البته من هم حیرت می کنم از روزگاری که بسرمان آمده ولی دارم سخت تمرین می کنم که حسادت نکنم و احساسات ملی گرایی ناشی از قبیله گرایی و نژاد پرستی را وابگذارم و بهمین خاطر اعراب را در کانتکست امروز و در قرن بیست و یکم می پذیرم و نه در صحراهای حجاز زمان پیامبر اسلام. این بخش مربوط به حیرت و آن خواننده ایست که از افول ما در برابر اعراب بفغانی درست و بحیرتی ناباور رسیده اند. یا...هو
ارسال یک نظر