1- تنفس عمیق و امیدوار این روزهای ایران را حتی با وجود صدای گوشخراش واق واق های با تمام وجود شریعتمداری و از این فاصلۀ دور می شنوم و بنا ندارم این بهترین روزهای انتخاب روحانی را که نه گمانم تکرار شدنی باشد بسادگی به ایرانیان داخل کشور حرام کنم. اما بمناسبت حرفی که امروز هاشمی در دیدار برخی از دست اندرکاران ورزش و فوتبال زده ناگزیر شدم که دست به کیبورد بشوم و چند جمله ای را بگویم. زیرا که وضعیت امروز جامعۀ ایران بی شباهت به سرزمینی ندارد که سال ها دچار قحطی و خشکسالی بوده و فقط در 25 خرداد هواشناسی پیش بینی کرده است که موج معتدل و باران زایی از بالای دریای مدیترانه حرکت کرده بسمت ایران و در روزهای آینده و با رسیدن آن به آسمان کشور سال پرباران و دمای معتدلی شروع خواهد شد. و البته کشاورزان (ملت ایران) بس که سختی کشیده اند در این سال های وبا بی آنکه به صحت پیش بینی هواشناس (روحانی) گیر بدهند باقیماندۀ آذوقه و داشته هایشان را روی سر گرفته اند و فعلاً شاد و شنگول و بخور و نوشند به انتظار باران و هوای معتدل حسن روحانی.
2- هاشمی رفسنجانی به گروهی از ورزشکاران و فعالان این عرصه حرف هایی زده است که مهمترین فراز آن چنین است:
آقای هاشمی رفسنجانی در ادامه در خصوص توقعات جامعه ورزش از دولت آقای روحانی گفت: «شرایط به گونه ای است که همین امسال در شروع کار آقای روحانی، ایشان با هشتاد هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه اند. متاسفانه برخی دوستان به گونه ای شرایط را فراهم می کنند که فشار اقتصادی باعث این شود که مردم بگویند دولت آقای روحانی نمی تواند موفق شود. اما انشالله با تدبیر مقام معظم رهبری گره های اقتصادی و سیاسی باز خواهد شد و باز هم باعث ناامیدی دشمنان می شود.»هاشمی که بسیار با هوش سیاسی است و می داند که حالا دیگر ملاقات خواهندگان و ملاقات شوندگانش از جنس قبل از انتخابات نیستند و اگر هم قصد قربتی دارند به نشانۀ بیعت هم می آیند و نوعی انتظار "ما هم شریکیم و منتظریم" چه در گرفتن پست و چه در گرفتن امتیاز و بودجه و خواهان عنایت هاشمی بعنوان مرکز ثقل جدید قدرت جمهوری اسلامی هستند؛ هشدار می دهد که زیادی شکمتان را صابون نزنید و با همۀ بردی که ظاهراً کرده ام هنوز دست همه مان زیر سنگ آیت الله خامنه ایست و فقط اوست که باید تصمیم بگیرد که چقدر با رأی ملت و رییس جمهور منتخب همکاری کند در باز کردن گره های کور سیاسی خود ساخته و پسر پرداخته تا از آن طریق بشود گره های روی هم انباشتۀ اقتصادی و سایر حوزه ها را هم باز کرد.
3- البته که انذارهای جدید هاشمی به دوستش خامنه ای اینبار و برعکس قبل از انتخابات از موضع قدرت ملی ورأی مردم در پشت سرش هم است. اما هنوز هم بخش اصلی قدرت سخت در دست آیت الله خامنه ای و نهادهای مرتبط با اوست، و اگر او نخواهد - چون دیگر نتوانستن پذیرفته نیست - در استراتژی بشدت شکست خورده اش تجدید نظر کند؛ حسن روحانی حتی از پس همین میراث بدهی 80 هزار میلیارد تومانی احمدی نژاد به بانک مرکزی هم برنخواهد آمد تا چه رسد که کاری کند کارستان تا برسد به فوتبال و ورزش.
4- فعلاً همۀ امید و قوت دولت منتخب به رأی مردم است و ابزار دیگری در دستش نیست. زیرا کاملاً مشخص است که جناح بازنده - بگو له شده چون اگر فقط باخته بودند خیلی راحت باختشان را می پذیرفتند مثل سال 76- بعد از تعارفات هر روزه که روحانی روحانی است و از خودمان است و کی گفته ما باخته ایم و از این قبیل پالس های کیهانی؛ حالا که متوجه شده اند گویا روحانی خیلی هم در چینش کابینه اش هوای بازنده های مطلق را نخواهد داشت؛ شروع کرده اند به دندان قروچه های ابتدایی و تهدید و خط نشان که اگر وزیرانت فلان نباشند و بهمان تعهد ندهند نباید انتظار کوتاه آمدن ما را داشته باشی. نشانه هایش هم که یکی دوتا نیست و از تعیین شرایط تحصیلی و سابقۀ اجرایی داشتن گرفته در مجلس تا ابلاغ صریح اینکه از وزرای خاتمی و هاشمی استفاده نکن و اصولاً از اصلاح طلبان وزیر معرفی نکن و مصاحبه پشت مصاحبه از آدم های بایگانی راکدشان که "خبری نشده و روحانی آدم خودمان است و اگر چنین نکند زمینش خواهیم زد حسابی".
5- بهمین خاطر است که هاشمی با هوشمندی از ملاقات امروز استفاده کرده تا به آیت الله خامنه ای بگوید که: "حالا دیگر همه شاهدند که ملت توپ های زندگی خواهانه اش را متمرکز فرستاده در بیت رهبری و منتظر نوبت بازی خامنه ایست. و انتظار دارد که با تهجد و خودسازی ماه روزه هم انشاءالله در مراسم روز عید فطر در دیدار کارگزاران نظام حجت را بر تخریب گران ملک و ملت تمام کند و بیاید بر سر همان وصیتی که امام خمینی کرد در هنگام گرفتن انگشت شست هاشمی که گفت: "تا روزی که شما و آقای خامنه ای باهم باشید من خیالم راحت است و می میرم". با این فرق که تا حالا هر آنچه تو کردی من تمکین کردم و اینک که ملت بمن اقبال کرده نوبت تمکین شماست". یا...هو
۳ نظر:
تیمسار عزیز شمادر این پست از واژه پارس کردن استفاده کرده اید آیا میدانید اعراب پس از حمله به ایران و برای تحقیر مردمان سرزمین پارس هر گاه صدای واق واق سگی بلند میشدبه مسخره میگفتند سگ پارس میکند یا برای شمارش مردم ایران از واژه نفر که واحد شمارش شتر است استفاده میکردند ؟متشکرم
سلام و ارادت
اینجا هوا سرد شده است
سرد
سخت
خانه از آذوقه تهی شده است
و دلهامان پر از کینه
بغض
نفرت
میدانیم چه نمیخواهیم
و نمیدانیم که چه میخواهیم
خواست من آرزوی تو نیست
و خواست تو کابوس من است
حسّ جوانهای را دارم که به نرمی سر از صخرهای سخت برون آورده
خسته
خسته از اینکه صخره با تو یار نیست
مهربان نیست
هر لحظه
هر آن
پنجههای سخت و بی رحم صخره را دور گلویت حس میکنی
نفست تنگی میکند
هر چه بزرگتر میشوی، صخره گلویت را تنگتر میفشرد
نا امید میشوی
به خورشید
به ابر
به ستاره
به آسمان
با اشک التماس میکنی
آسمان نگاهت میکند
فقط نگاه
یک روز
صد روز
یک عمر
گویی تنها کاری که آسمان میکند نگاه است و نگاه
ولی تو بزرگ میشوی
رشد میکنی
بی اعتنا میشوی به نگاه بی مفهوم آسمان
و به پنجههای سختِ فرو رفته در تنت عادت میکنی.........
عمو دلار
سلام دلقك عزيز
اگر مي خواهيد حال مردم ايران را دقيقتر تصور كنيد ، به نظرم حال مردم اين روزها ، همانند بيماريست كه پس از تحمل دردها و رنج هاي فراوان در چند سال اخير ، بسيار نااميد و مستأصل از درمان ، در روز بيست و پنج خرداد به ازمايشگاه مراجعه كرده است ، و برگه ازمايش به دست در اطاق انتظار مطب پزشك نشسته است ، بدون اينكه بداند جواب ازمايشي كه داده است مثبت است يا منفي ، خوب است يا بد ، موجي از ترس و نااميدي به ذهنش هجوم آورده است ، نمي داند ايا پزشكي كه انتخاب كرده است ، توان معالجه و درمان دردهايش را دارد يا نه ، با حسي از اميد و يأس به انتظار معاينه نشسته است با نفسهايي كه ديگر به سختي فرو مي رود و بر مي آيد
بيمار منتظر از سر اجبار پزشكي را انتخاب كرده كه چندان هم مورد وثوقش نيست ، دل و دستي براي شادي و سرخوشي ندارد
شاديهاي چند ساعته پس از انتخابات و پيروزيه تيم ملي فوتبال ، لبخندي بود بر لبهاي بيمار كه به سرعت محو شد .
جناب دلقك
حال همه ما خوب است اما تو باورمكن
پاينده باشيد
ارسال یک نظر