Bal du moulin de la Galette |
احمدی نژاد گفت: «کسی که بتواند بازخواست کند اما بازخواست نشود، زمینه خوبی برای فساد دارد» و «سعادت انسان با تسلط بر دیگران و اثبات قدرت او نسبت به دیگران حاصل نمیشود.» (اینجا)اما من نمی خواهم اینکار را بکنم. یکی به این دلیل که احمدی نژاد در مقام نظریه پرداز بیشتر تلاش دارد امهات دکترین مشایی را اعلام کند برای تبلیغات در پیش و دوم به این سبب که احمدی نژاد حرف می زند که حرف زده باشد و اغلب حرف هایش مخاطب خاصی - مثل کنایه به رهبر و از این قبیل - ندارد. زیرا بسیار دیده می شود که فردا در مراسمی دیگر حرفی راجع به رهبر می زند که تعریف و تمجید مطلق است و ابداً نشانی از حرف های امروزش ندارد. بنابراین من فقط هنگامی احمدی نژاد را حلوا حلوا خواهم کرد بعد از این که دست به عمل و اقدامی بزند که فشار خون الیگارشی متحجر را بالا ببرد مثل جریان چاوز و نشان فرهنگ دادن به مشایی.
2- بجای آن اما امشب رفته ام سراغ موضوعی که این روزها خیلی شنیده و گفته می شود. ولی کسی تاکنون پاسخ مستدل و عامه فهمی به آن نداده است و محتمل است که بسیاری از شما نیز علاقه مند باشید که بدانید راز اعتراض حزب اللهی های هوادار خامنه ای و روحانیت سنتی به خاتمی در چه بود و چرا اینان کمترین واکنشی به گفتار و رفتار احمدی نژاد در همان مقولات و موضوعات نشان نمی دهند. دلیل رفتنم سراغ این مطلب هم این است که بالاخره دیروز یک رجبی نامی که قائم مقام مصباح یزدی در مدرسه اش است به این پرسش یا اتهام پاسخی مستدل و منطقی داده است. البته نه اینکه سخن این آخوند رجبی خارج از قوارۀ همۀ موعظه های چرت و پرت باشد؛ که نیست. بلکه من پاسخ او را از صافی ادبیات آشنا برای عقول رد کرده ام تا متوجه بشوید که اولاً منظور ایشان چیست و ثانیاً متوجه بشوید که عدم واکنش به حرکات و رفتار احمدی نژاد ربط خیلی زیادی با نزدیکی او با خامنه ای و امثالهم ندارد. یا بعبارت دیکر از رانت قدرت استفاده نمی کند بلکه از رانت چرت و پرت گویی برخوردار است. ابتدا بخش کوتاهی از حرف های رجبی را می آورم:
حجت الاسلام رجبی کفت: کسانی که این پرسشها را مطرح میکنند که چرا در آن دوران (دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی) در مقابل مسائل واکنش نشان میدادید و اکنون (دوران محمود احمدینژاد) واکنش نشان نمیدهید، از شرایط آن دوران (دوره آقای خاتمی) و کارهایی که در آن دوره میشد، غفلت میکنند؛ در آن دوران صریحا گفتند دوران امام خمینی (ره) گذشته است؛ گفتند علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد؛ ائمه معصومین (ع) را مسخره کردند؛ در آن دوران شرایطی شده بود که عدهای اساس دین را به بازی میگرفتند؛ این طور نیست که کسانی بخواهند شرایط این دوره فعلی را با آن دوران مقایسه کنند؛ کجا در آن دوران واکنشهای طلاب برای کوچکترین چیزها بود؟ (اینجا)3- آخوند قائم مقام مصباح حرف های بیشتری هم زده است البته؛ اما چون همه اش در ادبیات حوزوی و چرت و پرت بوده خیلی راحت نیست برای خوانندۀ عادی که بتواند منظور نهایی او را در یابد. لذا من با ترجمۀ حرف های ایشان به ادبیات دانشگاهی و عقلانی بشما می گویم که منظور ایشان از فرق حرف احمدی نژاد با خاتمی چیست و چرا دو واکنش کاملاً متفاوتی را باعث شده و می شود از سوی هم حوزه و هم دانشگاه:
الف- او می خواهد بگوید: حرف های احمدی نژاد در داخل گفتمان خدا محوری و حوزوی و دینی و مذهبی است که شامل یک مشت ادعاها و افسانه پردازی های تاریخی و چرت وپرت هاست که کمترین پشتوانۀ عقلی و علمی و اندیشگی را ندارد. در حالیکه حرف های خاتمی در داخل گفتمان انسان محوری و دانشگاهی و علمی با آدرس های مشخص و تجربه شده در جوامع پیشرفته است که ده ها هزار اندیشمند و نظریه پرداز و فیلسوف و سیاستمدار پشتوانۀ عفلی و درستی آن هاست و قابل مقایسه با چرت و پرت های مذهبی نیست.
ب- او می خواهد مثال بزند از نوع واکنش ایجابی که جامعه به حرف های ایندو نشان داده است و می دهد. هر حرف خاتمی با میلیونها سوت و کف و هورای جوانان و استادان و دانشجویان و عاقلان و ... روبرو می شد و تحرک و نشاط ایجاد می کرد طوری که اگر لحظه ای در سرکوبش کوتاهی می شد نه از تاک نشان می ماند و نه از تاک نشان. در حالیکه حداکثر واکنش همین جوانان به گفتار و رفتار احمدی نژاد ساختن چند اس ام اس فکاهه و خنده دار و مسخره است و مخابره کردنش به رفقا.
پ- او می خواهد بگوید که احمدی نژاد ورژنی کمی متفاوت - و نه مسخره تر - از گفتمان خود ماست. گیرم که حالا آن وسط یکی دو لگد پرانی هم بکند بسمت خودی ها. این کجا و آن سیل بنیان کن و زندگی ساز و نشاط آفرین مدرنیتۀ زیربنای تفکر خاتمی کجا.
ت- او حتی حاضر است مثال بزند که گیریم که احمدی نژاد و مشایی اش تا آنجا بدنبال امام زمان بروند که بشوند علیمحمد باب ثانی. این کجایش خطری برای اسلام و روحانیت دارد که شما با اومانیسم - خواسته یا ناخواسته؛ پیدا یا پنهان - فلسفی گفتمان خاتمی مقایسه می کنید. هر چند که آن باب معروف خودش مجتهد طراز اولی هم بود هنگام ادعای مهدویت و احمدی نژاد و مشایی که این امتیاز را هم ندارند بعید است به آن مرحله صعود کنند. اما می خواهم بدانم باب چه خسارتی توانست به آخوندهای مذهب شیعه بزند که حالا این باب قلابی بتواند.
4- من البته این استدلال آخوند ها را قبول دارم و درست تشخیص می دهند خطر اصلی را. اما به اندازۀ آنان امیدوار نیستم که احمدی نژاد و مشایی نتوانند بنیان های ایدئولوژی حکومت دینی را تخریب کنند. زیرا اولاً زمانه بسیار متفاوت است و ثانیاً ما به تشکیک و دگرگونی حزب اللهی هایی نیازمند هستیم که هیچگاه با گفتمان فاخر و مدرن خاتمی متحول نمی شوند و نمی شدند - چون اصلاً گوش نمی کردند - اما با گویش خراباتی و نبوتی احمدی نژاد و فلسفه و دکترین مشایی هم ارتباط برقرار می کنند و هم متحول می شوند انشاء الله. یا...هو
۱۲ نظر:
دلقک در این آدرسی که دادی فقط قسمت نقل قول ات درست بود. بقیه اش رو از کجا آوردی؟!
http://www.khabaronline.ir/detail/281860/politics/parties
من خواندم همش بود تازه 20خط دیگرهم بود که گفتند چرت است بگذریم.لطفا" بفرمائید منظور از بقیه کدام است؟نکندتحلیل تیمسار را میفرمائید؟
با احترام. لکلک.
آفرین! آخوند ها را خوب میشناسی و خوب تشخیص میدهی. کاش ماهم ما هم و اپوزیسیون ما هم به اندازه آخوند ها خوب تشخیص میدادیم! تا اینجا یعنی 34 سال ما و اپوزیسیونمان آخوند هارا موجوداتی احمق و کم عقل به حساب آورده ایم و این شد که مدام ازشان بازی خورده ایم ومیخوریم و دلمان خوش است که آنها یک مشت عقب مانده اند.
فراموش نکن که عصبانیت روحانیون از کارهای احمدی نژاد و ناسزاهایی که به او می گویند هرگز قابل مقایسه با خاتمی نیست.
ضمن اینکه دوران کفن پوشی هم تمام شده و حتی اگر خاتمی هم بیاید و همان کارها را انجام دهد خیالت راحت که اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
این انشا الله آخرش خیلی باحال بود. واقعا چسبید!!
(در ضمن مدتی است که وبلاگ شما را روزانه دنبال می کنم و واقعا لذت میبرم. این اولین باری است که نظر می پراکنم با اجازه.)
"ما به تشکیک و دگرگونی حزب اللهی هایی نیازمند هستیم که هیچگاه با گفتمان فاخر و مدرن خاتمی متحول نمی شوند"
درود عمو دلقک، دوستت داریم
فقط یک سخنرانی از احمدی نژاد بگذارید که در آن از رهبر تعریف و تمجید کرده باشد. فقط یکی هم بگذارید کافیست. من اکثریت قریب به اتفاق صحبتهای احمدی نژاد را در چهار سال اخیر دنبال کرده ام از خیلی از شخصیت ها از جمله امام خمینی در مناسبتهای گوناگون تعریف کرده است اما حتی یک سخنرانی با مضمونی که شما فرموده اید ندیده ام خوشحال میشوم اگر نشانم دهید.
شماره 4 عالی بود دلقک عزیز
و واقعا خوشا به حال نسل های آینده ایران که اینها
متوجه کاری که احمدی نژاد در حال انجامش هست
نمیشوند. و واقعا اگر خاتمی با انگشت کره ماه رو نشون میداد و طبقه متوسط به بالا فقط به اون توجه داشتند، الان هم یک طیف زیادی از طبقه مذهبی به احمدی نژاد توجه دارند، اونهایی هم ازشون که توجه زیاد ندارند دچار توجه ناخودآگاه و به سبب اون تغییرات ناخودآگاه هم خواهند شد، (نمونش همین بغل کردن مادر چاوز مرحوم) ناسلامتی رئیس جمهور مملکته، نمیتونی کلا ندیدش بگیری که! حالا تفاوتش اینه که احمدی نژاد یکبار ماه رو نشون میده یکبار خورشید و یکبار پلوتون رو یک بار هم نه زمین رو که عمامه به سرها یک نفس راحت بکشن، عمق زمین رو نشون میده که به قول شما جیغ بنفششون در میاد. خلاصه به نظر ما احمدی نژاد با همت زیادی در حال شخم زدن یکسری از مسائل هست که خیلی از روشنفکران ما در طول سالها نتونستن، البته که احمدی نژاد مقطعی هست و صاحب ایدئولوژی مشخصی هم که نیست ، اما اگر در نظر بگیرید در قرن بیست و یکم همچین آدمی رئیس جمهور بشه ، اینترنت و ماهواره هم به کمکش بیان میفهمیم که زیاد هم پربیراه نیست قدرت زیاد تأثیر این آدم.
و باز هم آفرین به عمق نگاه شما دلقک عزیز.
سلام بر دلقک عزیز و خوانندگان گرامی
اگر سخنان احمدی نژاد را در تایید و یا رد حکومت به صورت آماری تحلیل کنید متوجه میشوید این یکی به نعل و یکی به میخ زدن احمدی نژاد دقیقا بر اساس فراوانی یا در صد مخاطبینش در گرایش های مختلف فکری بیان می شود. به عبارت دیگر او باید برای تمام طیف فکری، از مخالف مطلق تا موافق مطلق حکومت، سخن بگوید اما بر اساس تعداد و جمعیتشان. و برای همین با نزدیک شدن به انتخابات روز به روز بر غلظت و حجم سخنان ساختار شکنانه اش (با توجه به درصد بسیار بیشتر مخالفان حکومت ) افزوده می شود که به نظر من "عمل و اقدامی" موثر در افزایش احتمال پیروزی او در انتخابات 92 بر الیگارشی متحجر است و در مورد "حزب اللهی های نیازمند دگرگونی" که "هیچگاه با گفتمان فاخر و مدرن خاتمی متحول نمی شدند و نمی شوند " به جای شاخ به شاخ شدن، اندکی با آنها راه می رود و کم کم آنها را به جاده ی انحرافی خویش میکشد. او بارها و بارها ثابت کرده است برای او یک رای هم، یک رای است و حتی میبینیم هدایا و اموال خود را نیز به حراج گذاشته برای هزینه در انتخابات چرا که یک ریال هم، یک ریال است. بنابراین احمدی نژاد حرف می نمی زند که فقط حرف زده باشد!
درست است که حملات فیزیکی از نوع کفن پوشان به احمدی نژاد کمتر از خاتمی است اما در مجموع حمله غیر فیزیکی به احمدی نژاد نه تنها کمتر از خاتمی نبوده که بسیار بیشتر هم بوده. روزی نیست که یک یا دو خبر از سرزنش و تخریب دولت و یا بیم از جریان انحرافی نشنوید. بر خلاف نظر شما، به گمان من خطر مشایی هزاران بار بیشتر از خاتمی است وقتی چاوز میشود بسیجی خیبر! (رجوع کنید به تازه ترین گفته های مکارم شیرازی در مذمت جشن استقبال از نوروز)
اما اینکه چرا حملات از نوع کفن پوشان به احمدی نژاد کمتراست زیرا:
1- به گفته ی رهبر، هر که آشوب کند خائن است و اخیرا هم که گفته اند ایشان(رهبر) "فرمایشات " ندارند، "دستورات" دارند!
2- پایان تاریخ مصرف این گونه قشون کشی ها و عدم تاثیر گزاری آن در مقیاس کلان که حتی در صورت تاثیر،احمدی نژاد استاد مظلوم نمایی است و از آن شرّ، خیری کثیر برای خود دست و پا می کند.
3- آیات عظام باید در مکتب شارلاتانیسم دکتر مهندس احمدی نژاد نخبه (به قول خودش) شاگردی ها بکنند و درسها بیاموزند. (نمونه: حمله به لاریجانی ها درمجلس و بعد 22 بهمن که تمام آبروی علی و خاندانش را که با قاشق مربا خوری در چهل سال جمع کرده بودند بر سرشان خالی کرد).
4- وجود اهرمهای فشاری در دستان احمدی نژاد مانند چگونگی تخصیص بودجه به سازمانهای مخالف خود.
5- همگونی نسبی ادبیات، خواستگاه اجتماعی-فرهنگی و حتی ظاهر این کفن پوشان به شخص احمدی نژاد که او را بیش از سایرین "خودی" نشان می دهد.
6- ریزش شدید نیروهای کفن پوش به دلیل تردید وسر گیگجه ناشی از تناقضات آشکار حکومت ولایی رهبر.
7- غیر قابل کنترل و غیر قابل پیش بینی بودن احمدی نژاد.
در تمامی دلایل گفته شده تفاوتهای عمده ای بین خاتمی و احمدی نژاد است چراکه خاتمی اهل آشوب نبود، بیشتر از اینکه مظلوم باشد پخمه و بی عرضه بود، توان و روحیه ی مقابله به مثل نداشت، قانون مداری را بر انتقام مداری ارجح میدانست، فرهنگ و ادبیات متفاوتی داشت، چون از جنس رهبر نبود قابل تفکیک ازوی بود و این عامل، تناقضات و بن بست های حکومت را به حداقل میرساند، به شدت قابل کنرل و پیش بینی بود.
و اما آخرین و مهمترین دلیل: به قول خود احمدی نژاد جنگجو، " کسی که حمله می کند در نهایت برنده است ".
شاد و خرم باشید
اين حرفهاي احمدي نژاد را به نظر من بايد در راستاي پروژه ي رواني او در تحقير كردن پي در پي رهبر-در كنار بالا بردن مشايي- به منظور افسون زدايي از اقتدار رهبر ارزيابي كرد. رهبر قاهر و قادر اگر تا قبل از اين آدم مي كشت و رقيب حذف مي كرد و رييس جمهور تعيين مي كرد هاله اي رازناك حول اين اقتدار مهيبش بود. ولي با تحقييرهاي مداوم احمدي نژاد به موجود مفلوكي تبديل شده است كه صرفا عوامل زور در اختيارش است و ديگر هيچ. پس اگر اين رهبر عريان شده بخواهد از زورش استفاده كند خودش را در حد يك ديكتاتوري كه فقط زور دارد تقليل داده است و اين اصلا براي يك ولي فقيه خوب نيست.
هرگز نمی پذیرم که خاتمی پخمه بود .اومیترسی.نه از کسی .که از خودش میترسید.یک اشاره خاتمی مردم راچنان بخیابان میریخت که نه ازتاک نشان بماند نه از تاکنشان(تاک نشان).هنوز هم در حیرتم چرا رهبری نجیبانی چون خاتمی وموسوی وکروبی وحتا کسی مثل رفسنجانی را جلوی پای این دجال قربانی کرد .بگذریم از قالیباف لاریجانی و.....مشکل من اشخاص نیستندمشکل اینجاست که .ا.ن.ضربه هایی به مملکت زده که هیچوقت درست بشو نیست ..وبعد من بیام دلم روخوش کنم که دیدی چی گفت ؟مگر احمقم.
آسیابان: هر چه داریم از پادشاه است
زن: چه میگویی مرد ماکه چیزی نداریم!
آسیابان: آن هم از پادشاه است
ارسال یک نظر