Le Suicidé |
1- چون از رأی دادن خاتمی قبل از انتخابات هم مطمئن بودم لذا بجای تعجب و شوکه شدن و این جور مفاهیم عاشقانه؛ از رأی دادن ایشان استقبال کردم مشروط بر اینکه این رأی دادن شروعی مجدد باشد بر "عمل سیاسی معنادار" از سوی آقای خاتمی و اصلاح طلبان مذهبی بجای انفعال همیشگی! اینک سید محمد خاتمی فرصتی یافته که در جمع دانشگاهیانی با عنوان انجمن اسلامی دانشگاه های تهران و علوم پزشکی حضور یافته و گفتگو داشته باشد.
2- با کمال نهایت تأسف اما اولین اظهار نظر خاتمی در جمع مخاطبان زنده هیچ نشانه ای از تصمیمی برای شفافیت مورد نیاز و مورد پرسش جامعۀ مخاطب بروز نداده و خاتمی کماکان اسب ابهام خویش را بر جاده ای تاریک رانده و مخاطبان خویش را در بلاتکلیفی هماره رها کرده است. یکی از پرسش های دانشجویان از خاتمی؛ سؤال کلیدی و مشخص همۀ سال های اصلاحات بروایت خاتمی هم بوده است:
گروهی دیگر از اعضای انجمن تهران نیز به رئیس جمهور سابق گقتند: "شما میان دو راهی گرفتار بودید اینكه رای ندادن شما تضعیف نظام است و رای دادن شما در حال گرفتاری آقایان موسوی و كروبی و خانم رهنورد و بسیاری از دوستان، خوب نیست.البته نقطه ضعف شما در اتخاذ تصمیم روشن است.3- اما سید محمد خاتمی در پایان سؤالات؛ مجددآ نطقی یکطرفه و بدون ارتباط با سؤالات مطرح شده انجام داده و مثل همۀ دوران ریاست جمهوریش که تن به مصاحبه ای چالشی - حتی برای یکبار - نداده بود؛ شروع کرده است و از موهومات تهدید نظام و نقشه های توطئه محور کلی گویی کرده است. و شاه بیت آن هم این بوده است که "من و کروبی و موسوی و همۀ اصلاح طلبان مذهبی در نظام هستیم و نه بر نظام". این صحبت اگر فایده ای هم داشت در حد پاسخ کاربران بالاترینی بود که گمان می کردند و می کنند که خاتمی و موسوی و کروبی جزو براندازان نظام هستند و الا کسی از تحلیلگران و کارشناسان مسائل ایران و از جمله مخاطبان خاتمی در این جلسه شکی در "در درون نظام بودن آقایان اصلاح طلبان مذهبی اعم از داخل و خارج کشور نداشته و ندارند". لذا خاتمی می بایست بطور مشخص می گفت که در داخل نظام به چه چیزی اولاً و به چه شخصی - که منشاء اصلی آن چیز است - اعتراض دارند.
شما در زمان ریاست جمهوری گفتید نمی خواهید در این مقام در راس اپوزیسیون باشید ولی بعد از ریاست جمهوری چرا تكلیف خود را روشن نكردید.
شما به عنوان كسی كه مورد علاقه و اعتماد بخش مهمی از جامعه بودید نمی توانستید و نباید انتظار و توقع (به جا یا بی جایی) آن بخش را نادیده بگیرید.لااقل می بایست تدبیری می كردید كه این انتظار و توقع پیدا نشود یا اگر شد نمی بایست كاری كنید كه تلقی بی تفاوتی به آن پیش آید و انتظار بخشی از جامعه این بود كه شما رای ندهید .
می بایست از دو ماه پیش شفاف با مردم صحبت می كردید كه باید رای داد یا نداد و به آن عمل می كردید.
مشكل همه ما اینكه دچار انفعال هستیم و یكی از معضلات ما فقر روشن مندی و نداشتن راهبرد مشخص است.
ما نمی توانیم ذهن شما را بخوانیم ولی عمل شما گاه منفعلانه است."
این فعالان دانشجویی خاطرنشان کردند :"شما پتانسیل زیادی دارید . همین غوغائی كه از رای شما پدید آمد نشانه این ظرفیت است چرا از این ظرفیت خوب استفاده نمی شود شما پیش از حد رعایت امور را می كنید و این كاری است كه جامعه را دچار مشكل می كند."
4- بعبارت دیگر مخالفت و اعتراض و انتقاد به یک رژیم سیاسی بالفعل یا به ساختارهای حقوقی است و یا بساختارهای حقیقی. و قابل تصور نیست که کسی معترض یک سیاست بالفعل باشد ولی نه به ساختارهای حقوقی و نه به اشخاص حقیقی اعتراضی نداشته باشد. حرف براندازان که مخالف ساختارهای حقوقی جمهوری اسلامی هستند کاملاً روشن است. و آن این است که این جمهوری اسلامی با این قانون اساسی و مبتنی بر شریعت و ولایت فقها و ... قابل کارآمد کردن نیست و باید کلاً برچیده شود. حرف جامعۀ مدنی و مردم غیرسیاسی هم مشخص است و آن این است که: "جمهوری اسلامی برهبری آیت الله خامنه ای در 23 سال گذشته ناکارآمد بوده است و در هیچ حوزه ای اعم از توسعۀ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شاخص های قابل ارائه و مقایسه با همپالکی های منطقه ای و جهانی ایران را تولید نکرده است. با توجه به اینکه در این 23 سال رهبری خامنه ای سه رییس جمهور با سه رویکرد فکری متفاوت بر سر کار بوده اند و موفق نشده اند؛ بدیهی این است که مشکلات کارآمدی اگر در ساختار حقوقی نباشد حداقل در ساختار حقیقی که آیت الله خامنه ای صحنه گردان اصلی آن بوده است پذیرفته باشد". لذا مردم می خواهند ایشان رهبر نباشد. چون برای مردم اصل اساسی کارآمد کردن نظام سیاسی است و کاری به صورت بندی و چه کسی حاکم باشد ندارند. اما آقای خاتمی که "موافق ساختار حقوقی جمهوری اسلامی بودن"اش اظهر من الشمس است معلوم نمی کند که در ساختار حقیقی به کدام شخصیت یا شخصیت های در حاکمیت بالفعل معترض است. آیا به احمدی نژاد معترض است. و دورۀ هاشمی و خودش را کارآمد می داند و می تواند از عملکرد شاخص های توسعه ای ایران در این دوره های 16 ساله دفاع کند و یا نه! ثانیاً تمایز بین عملکرد احمدی نژاد با خواست خامنه ای را کجا نشان می دهد و آیا دفاع مصر خامنه ای از احمدی نژاد را می تواند توجیه منطقی کند یانه. و اگر نمی تواند که نمی تواند پس چرا باز هم می زند بصحرای کربلا و از موضع گیری بر علیه ساختارهای حقیقی ابا می کند.
5- طرفه اینکه بعد ازاز پرده بیرون افتادن اختلافات درون حاکمیت بالفعل در سال نود بخشی از اصولگرایان منتقد وضع بالفعل شدند. اینان که شاخص ترین چهره شان علی مطهری است به روند امور جاری - که اعتراضی پائین تر از ساختارهای حقیقی هم است - معترض شدند. این گروه و مشخصاً علی مطهری تا آنجایی شفافیت بخرج داد که گفت: "ولایت مطلقۀ فقیه در قانون اساسی ولایت مکتب و فقه است و دفاع از آن به مصداق ولی فقیه حاکم تسری ندارد". معنای سادۀ این حرف این است که خامنه ای با دخالت فراقانونی در جزییات وظایف قوای سه گانه امور کشور داری را مختل می کند و این با معیارهای قانون اساسی جمهوری اسلامی مغایر است و اگر ادامه یابد و خامنه ای مصر به ایجاد دیکتاتوری فردی باشد با او مقابله خواهیم کرد. آقای خاتمی در همین حد هم تاکنون شفافیت موضع نداشته است که بالاخره اعتراض ایشان به نام یا نام های مشخص حقیقی رسیده است یا نه ایشان کماکان به برخی روند های جاری معترض است بدون اینکه این روندهای انحرافی مرجع و منشاء حقیقی مشخصی داشته باشد.
6- لذا من پیشنهاد می کنم حالا که محمد خاتمی حتی جسارت مخالفت علنی در حد صحبت از جایگاه حقوقی خامنه ای را هم ندارد و از او حداکثر با نام های مبهم مقامات ارشد نظام و از این قبیل - آن هم درشرایط بسیار سخت و بزور و با اکراه - یاد می کند. از فرصت رأی خودش در دور دوم انتخابات مجلس نهم استفاده کند و رسماً اعلام کند که در دور دوم از علی مطهری حمایت می کند تا ما هوادارانش هم بتوانیم با تمسک به فرمول ریاضی پیچیده ای مثل: "چون مطهری منتقد خامنه ایست و خاتمی هوادار مطهری است پس خاتمی هم در حد مطهری منتقد خامنه ای است". تا دلمان خوش باشد که اگر هم دوفاکتو! ولی بالاخره متوجه شدیم که سید محمد خاتمی اصلاح طلب در درون نظام به چه شخصیت حقیقی اعتراض دارد. یا...هو
۹ نظر:
بهترین سخن , حرف جنتی است که حقیقت را گفت: رای خاتمی سیلی محکمی به موسوی بود!
روی سخن با کسانی است که پس از هزار بار گزیده شدن باز هم دست به توجیه خاتمی می زنند. ما از موش آزمایشگاه کمتر نباید باشیم! موش وقتی دو دفعه آزمون و خطا کرد عاقبت راه درست را انتخاب می کند و به پنیر می رسد!
این کار خاتمی ,خداحافظی با اصلاحات بوده.این دستاورد و نتیجه بزرگی برای اصلاح اصلاحات است و کمتر از نتیجه عدم شرکت مردم در انتخابات نیست.این پیروزی مضاعف مردم است.
خاتمی و موسوی برانداز نیستند ولی در مورد خاتمی باید گفت او اصلاح طلب هم نیست! حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی!
با سلام به استاد
تحليل هايتان را بسيار مي ستايم.
كمال امتنان است كه نظرتان را هم در مورد نوشته عباس عبدي "فشار به خاتمی عملی غیر اخلاقی" نيز بدانم:
http://www.ayande.ir/1388/01/post_696.html#more
ما ديگه داريم به هيس ميرسيم دلقك جان... ديگه خسته ايم
http://www.shereno.com/1404/17235/165221.html
شما برای چه مبارزه می کنید؟ لازم نیست نظر من را چاپ کنید فقط یک جواب آری یا خیر کافیست. وجدانا شما برای خاندان هاشمی رفسنجانی کار نمی کنید؟
سلام م روشن.
گرفتارم. شب عید است. حال هم ندارم. نه به کامنتی پاسخ گفته ام و نه پست جدید نوشته ام. شما هم که می گویی کامنتتان را منتشر نکنم. وجداناً خدا وکیلی هم جواب آری یا خیر بدهم. ایمیل و مشخصات ادرس دیگری هم که از جنابعالی ندارم پس چگونه پاسخ بدهم.
و اما پاسخ:
من مبارزه نمی کنم. من فقط یک وبلاگ نویس درجه چندم هستم. که آن هم دارم ریپ می زنم آیا بشود یا نشود. و فقط هم می نویسم که نگاه من به جامعۀ ایران این است و دیگر هیچ. بعد هم مخالف حکومت خامنه ای هستم و جمهوری اسلامی را هم فاقد مبنای کارآمدی بطور عام می دانم. و وجداناً برای هاشمی هم کار نمی کنم. امیدوارم نگرانی شما برطرف شده باشد. یا...هو
سلام دلقک، خوبه که باز عید داری تو، من اینجا هر روز درگیر کارم، با هزار ... شب عیدی رو که وسط هفته هم هست گرفتم.بگذریم ، سید خاتمی یکی از گزینههای خوب آقایان است برای روز مبادا و جانشین رهبری برای اینکه این زنجیره از هم گسسته ۳۰ سال دیگر هم ادامه پیدا کند. القصه اینکه سید محمد آدم مدنی است و در ایران هیچ حرکت مدنی جواب نمیدهد برای همین است که سید خاتمی ریسک نمیکند ، چون اصلا اصول مدنی را نه حکومت قبول دارد و نه حتی مردم.شطرنج بررهای یادت هست توی سریال مهران مدیری ؟ مدنیّت ما همان است که شیر فرهاد بازی میکرد . در جهان سوم اگر قرار باشد چیزی عوض شود ، باید شورش و بلوا شود ولا غیر. دنبال حرکت مدنی نباش چون هیچ کدام از طرفین بازی هیچ اصولی برای آن قائل نیستند . مرسی
بهروز جان
عیدت مبارک من هم ادای عید دارم را در می آورم و زیاد عقب نیستی از من. در مورد خاتمی هم یک اشتباه وحشتناک بنیادین داری و چون دوستش داری کاریش هم نمی شود کرد. و بحث بی فایده است. تلاش من هم در مورد خاتمی بیشتر از این جنبه است که اگر قاتق نانمان نشد قاتل جانمان هم نشود و برود دنبال اندیشۀ صلح برای همه از جمله خامنه ای و سیاست را از مانع بزرگی بنام خاتمی نجات بدهد. یا...هو
ارسال یک نظر