۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

تهدید جنگ قریب الوقوع تنها راه تسلیم خامنه ای!

Mars Being Disarmed by Venus


1- من مخالف جنگ و بشدت نگران آن هستم. اما با گسترش تحریم ها علیه ایران موافقم زیرا که تنها راه حل بحران ایران را سقوط "خامنه ایسم" می دانم و این موضوع جز از راه  بسوی جنگ رفتن چاره ای ندارد. امید من این است که گسترش تحریم ها علیه ایران قبل از ختم شدن بجنگ باعث کنار رفتن داوطلبانه یا اجباری خامنه ای خواهد شد. بعبارت دیگر گسترش تحریم ها علیه ایران غرب را بسوی جنگ ناگزیر با ایران سوق خواهد داد و در نهایت فشار در آستانۀ آغاز جنگ حکومت خامنه ای در درون دچار فروپاشی خواهد شد. البته که من نگران تأثیر تحریم ها بر زندگی مردم هستم اما بنظر من موضوع ایران خیلی طولانی نخواهد بود و در همین سال میلادی و شمسی که در داخلش هستیم به نقطۀ اوج و راه حل خواهد رسید. دلایل چرایی مفصل ست و می گذرم. فقط اشاره می کنم به اینکه امریکا قبل از ترک عملیاتی منطقه باید موضوع ایران را یکسره کند و دوم اینکه دنیا حالش خراب است و نمی تواند تنش تا این حد خطرناک در حوزۀ انرژی خاورمیانه را طولانی تحمل کند و سه دیگر اینکه همۀ کشورهای منطقه از اسرائیل تا عربستان همۀ دوستی هایشان با غرب را به حل مشکل ایران خامنه ای گره زده اند. و نکتۀ چهارم هم اینکه رام کردن انقلاب اسلامی سی و سه ساله پالس مهمی خواهد بود در شکل گیری دولت های اسلامی - سکولار کشورهای دیگرگون شده در وقایع عربی.

2- گسترش سریع تحریم ها علیه ایران باید بتواند هرچه سریعتر بمرحلۀ نهایی برسد که پس از آن فقط حملۀ نظامی تنها گزینۀ باقی مانده باشد. در این جاست که قبل از حملۀ غرب؛ ایران از داخل پاسخ خواهد داد و مانع از وقوع جنگ خواهد شد. این سناریو را از این جهت مفید می دانم که بحران ایران باید هرچه سریعتر بمرحلۀ غیرقابل برگشت برسد و با هر هزینه ای هم حل شود. و نه مثل همۀ سالهای تاکنون استخوان لای زخم بماند و "مرگ و شیون یکبار" اتفاق نیفتد. امریکا بعنوان سردمدار "پروژۀ تحریم" ایران دیگر راه بازگشتی ندارد و این خوب است. زیرا که این سیاست سناریوی خامنه ای را عقیم می گذارد. سناریوی خامنه ای این است که با عدم اقدام به ساختن بمب اتمی از سویی و عدم تعطیل غنی سازی اورانیوم از جانب دیگر غرب را به انفعال وادارد مثل همۀ این سال های گذشته. اما پیش آمدن غرب در مورد تحریم ها دست غرب را توی پوست گردو می گذارد برای انفعال. لذا غرب یا باید عقب نشینی کند و یا باید جنگ کند.

3- امریکا دیگر نمی تواند عقب نشینی کند. زیرا: اغلب تحریم های شدید علیه ایران اقدامات سازماندهی شده و یکجانبۀ دولت امریکاست و نه سازمان ملل مثل مورد عراق. این موضوع به این دلیل مهم است که اینک اعتبار و مسئولیت امریکا مطرح است تا یک شخصیت حقوقی بین المللی مثل شورای امنیت سازمان ملل. و امریکا که بسختی همۀ کشورهای جهان را وادار به پذیرش پروژۀ تحریم ایران کرده است (نظر خودش و نه نظر اجماع جهانی در سازمان ملل) نمی تواند بدون نشان دادن موفقیت در حل مشکل از جایگاه مسئولیتش عدول کرده و دست به اقدام بعدی نزند. بعبارت دیگر نه افکار عمومی جهان و نه دولت های همراه شده با پروژۀ تحریم امریکایی قبول نمی کنند که موضوع در مقطعی قفل شود - آنچه که خامنه ای دنبال می کند - و هم تحریم ها برداشته نشود و هم ایران به خواسته های جامعۀ جهانی در صرفنظر کردن کامل از پروژۀ هسته ای خود (تعطیل غنی سازی اورانیوم) تن ندهد.

4- یک نکتۀ اساسی و کلیدی که بارها و بارها تکرار کرده ام این است که رژیم آیت الله خامنه ای یک حکومت بتعریف متعارف حکومت نیست و نمی توان با "اینهمان" کردن جمهوری اسلامی با هر نوع مشابه دیگری به نتایج مشابه رسید. خامنه ای همانقدر که محکم و استوار نشان می دهد متزلزل و ضعیف هم است. درست است که هنوز هم بخشی از حوزۀ دین و مؤمنان به اسلام با اشتراک در نگاه "ضد مدرنیته و بویژه زن ستیز" خامنه ای در سیاست های داخلی با او همراه هستند و از او حمایت می کنند؛ اما - این اما خیلی مهم است - این همراهی و حمایت بهیچ عنوان به سیاست جنگ طلب و هماورد طلب خارجی خامنه ای تسری ندارد. و تقریباً خامنه ای در حوزۀ سیاست خارجی کاملاً تنها و یکه است. اگر هم آدم های بی خاصیتی حرف های هل من مبارز خامنه ای را تکرار می کنند - و بشدت کم شده - فقط از جهت اثبات نوکری و سرسپردگی خود به ولایت فقیه است و برای خوش آیند او در زمانی که هنوز هم جنگ احتمالی را بیشتر شوخی می پندارند تا واقعیت ممکن. لذا اگر کار بیخ پیدا کند و اختلاف با غرب تا شروع قریب الوقوع جنگ بالا بگیرد همۀ حامیان سیاست های داخلی رژیم هم به صف مخالفان یا بی تفاوت ها می پیوندند. در چنین حالتی است که خامنه ای ناگزیر از تسلیم خواهد شد. و چون می داند که تسلیم شدنش مساوی با سقوطش هم خواهد بود لذا یا می پذیرد که کنار برود و یا الیگارشی ناچار می شود که اورا برکنار بکند.

5- یک سؤال احتمالی هم این است که خامنه ای تصمیم بگیرد نهایتاً مثل قذافی عمل کند و غنی سازی را تعطیل کند. این موضوع البته بسیار نامحتمل است از روحیۀ خامنه ای. اما اگر چنین موضوعی بتواند اتفاق بیفتد کم از سقوط خامنه ای مبارک نخواهد بود. زیرا عقب نشینی خامنه ای در مقابل غرب که باید با بازگشت جمهوری اسلامی به باشگاه سیاسی جهان همراه باشد که تنها و مهمترین مشخصۀ آن هم ایجاد روابط دیپلماتیک با امریکاست؛ جمهوری اسلامی انقلابی بلاتکلیف و نامسئول سی و سه ساله را به یک حکومت متعارف ارتقاء خواهد داد. و ایران دارای حکومتی خواهد شد که قاعدۀ بازی را پذیرفته و بسان همۀ حکومت های نیمه دموکراتیک یا شبه دیکتاتوری بسوی آینده ای روشن حرکت خواهد کرد. در چنین حالتی ایران با کمترین هزینه و خسارت گام بگام بسمت عرفی شدن حکومت و تغییر مناسبات داخلی هم تن خواهد داد. یا...هو

بعد از تحریر: موضوع مهم دیگری که اغلب خلط مبحث می شود تکرار این ادعای خامنه ایست که غرب در حمله به عراق اینقدر متنبه شده است که دیگر دست به آزمایشی مشایه نزند. در حالیکه این انذار اگر هم درست باشد - نمی شود گفت خطاست - یک انذار دو طرفه است. به این معنا که هر چقدر جنگ در عراق برای امریکا یک تجربۀ تلخ بود همانقدر و بسیار بیشتر هم برای عراق یک فاجعه بود. لذا اگر امریکا باید از عراق درس بگیرد ایران هم بیشتر از آن باید نگران تکرار تجربۀ عراق باشد.

۱۱ نظر:

Joshua گفت...

سلام، نظر شخصی، ولی‌ به نظر من تحلیل‌های شما در مورد داخل ایران بسیار منطبق با واقعیت، و از نظر بین‌ مللی غیر قابل برسیست. شما خیلی از مسائل بین‌ مللی (geopolitics I mean here ) رو در تحلیل‌هاتون در نظر نمیگیرید.

بی‌ ادبی من رو ببخشید.

دوستتان دارم،

جاشوا

Dalghak.Irani گفت...

Joshua سلام. رسیدنتان بحیر و نوروز مبارک. بهتر بود کمی بیشتر نظرت را می نوشتی تا متوجه بشوم که ضعف تحلیل در کجاست و فقط گفته ای قابل بررسی نیست نظرم و نفهمیدم که یعنی چه. یعنی اعتبار ندارد یا ناقص است و یا کاملاً پرتم از سیاست های غرب. و برای چه کسی قابل بررسی نیست. آن ژئوپولیتکی که در نظر نمی گیرم چیست و چگونه است. مرسی که بعد از مدتها آمدی و بمن سرزدی - بمعنی کامنت گذاشتن منظورم است- من هم شما را دوست دارم و برایت بهترین ها را آرزو دارم. و می دانی که در سیرک رنجیدنی در کار نیست همه دور هم هستیم که از دانسته ها و آرای همدیگر یاد بگیریم. یا...هو

آقای مدرنیته گفت...

درود

مقاله خوبی بود. مثل همیشه امیدوارم شدم. در این نا امیدی، بعد از خدا، امیدم به مقاله های شماست ! البته به امید تبدیل به واقعیت !

براتون ایمیل فرستادم. برای اون پست که در جواب کامنت من بود هر کاری کردم نشد کامنت بدم.

آرسین گفت...

سلام به دلقک
از رفتار های انجام شده ترکیه پس از برگشت از ایران و صحبت های خامنه ای به نظر میرسد که خب خوشبختانه خامنه ای تصمیمی به بازگشت یا توقف ندارد و حداقل برای یکبار هم که شده علاقه زیاد دارد نتایج حداقل 25 سال ذخیره ثروت ملی در زرادخانه های خود را عملا تماشا کند.
اما در تحلیلتان آنجایی که فکر میکنید اگر خامنه ای حداقل در مساله هسته ای کنار بیاید مساوی با مدنی شدن و پیوستن به باشگاه جهانی است اشتباه میکنید. مگر قبل از مساله هسته ای جمهوری اسلامی عضو باشگاه دنیا بود؟ و با آمریکا رابطه داشت؟
و حکومت متعارف برقرار بود!؟
از کجا به این نتیجه رسیدید؟؟
اتفاقا جنگیدن در دو جبهه داخلی و خارجی اگر ممکن نباشد تاریخ دیکتاتوری نشان داده که اولویت صلح جهت سرکوب داخلی با دشمن خارجی است.
و بسیار نامیمون است که خامنه ای ذره عقب بنشیند بشکل فعال. نه اینکه کنار گذاشته شود. چه در قضیه سوریه چه ایران. که خب خوشبختانه ظاهرا همین اتفاق هم در حال رویداد است.
اما در غیر این صورت معامله غرب با حکومت ایران وضعیت مردم ایران را بدتر خواهد کرد از نظر به قول شما تعلیق زندگی در ایران حداقل برای یک دهه دیگر.
ممنون از فعالیتتان و بررسی و تحلیل های شیوا.

رفیق... گفت...

ولی‌ این نکته را از قلم انداخته‌ای که در ایران منافع خیلی‌‌ها به منافع خامنه‌ای گره خورده و آنقدر آتو دست او دارند که مثل سگ‌ می‌‌ترسند از او و چاره‌ای ندارند که حتی تا درک هم همراه او باشند. این یعنی‌ کلاه ملت پس معرکه است و آینده‌شان مبهم . اگر تحلیل می‌‌کنی‌ بیطرف باش. امید پوچ که چیزی را حل نمی‌‌کند

Dalghak.Irani گفت...

سلام رفیق.
من اما بمناسبات مابین عوامل انقلاب - حکومت ایران مثل حکومت های کلاسیک و با انضباط اعتقادی ندارم. و چنین باور دارم که در نهایت درروز واقعه هرکسی ساز خودش را می زند و خیلی از فرمول تهدید به رسوا کردن هم و منافع مادی و سند خیانت پیروی نمی کنند. این موضوع در حکومت های حزبی مثل بعث عراق و سوریه و از این قبیل بیشتر مصداق دارد تا در جمهوری اسلامی هرکسی با قرائت خودش در ایران. امیدی هم که می دهم حداقل از نظر خودم مبتنی بر شناخت از بافت فکری تکه پارۀ هیئت حاکمۀ ایران است وواقعی. نه پوچ! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

ارسین عزیز سلام.
من ساده تر می بینم قضیه را و گمان ندارم که زمانه برای اینجور اعمالی که شما فکر می کنی مناسب باشد. کافی می دانم که بهر طریق یک خش در شیشۀ عمر این بلاتکلیفی که از بس کهنه شده عادی هم و ترس آور هم شده بیفتد و جر خوردن رژیم بسوی گشایش داخلی خودش را تحمیل کند. اتفاقاً همۀ ترس مخالفان خامنه ای در حاکمیت هم از همین است و ستون ستون می کنند در ولی فقیه خیمه! یعنی ترسشان رفتن خامنه ای نیست ترسشان استقرار ولی فقیه جدید است و با قدرتی که بتواند هیئت اداره کنندگان را برپا نگاه دارد. یا...هو

پیمان گفت...

دلقک کجای این خامنه‌ای و دارودسته اش مثل آدم است که تو با خط کش عقل رفتارهای آنها را پیش بینی‌ میکنی‌؟خامنه‌ای هیچ چاره‌ای جزع جنگ ندارد و غرب هم همین را می‌‌خواهد، چون هیچ جوری خیالش از خامنه‌ای راحت نمی‌‌شود مگر اینکه او را از میان بردارد و البته در این میان تاسیسات زیربنأیی کشور هم نابود خواهد شد. اگر خوب دقت کنی‌ همان سناریو عراق حالا برای ایران تکرار میشود، با همان مشخصات و فقط یک تفاوت که غرب نیرو در ایران پیاده نخواهد کرد. فقط از یک چیز سر در نمی‌‌آورم که در سناریو غرب، تکلیف ایران بعد از جنگ با کیست؟ باید یک آدمی‌ توی آستین داشته باشند اینها برای آن روز. توی اینها که من میشناسم آدم بدرد بخوری پیدا نمی‌‌شود، لذا خدا کند مملکت گرفتار هرج و مرج نشود از تقابل یک عده آدم مذهبی‌ دگم هیپنوتیزم شده با عده‌ای از دین برگشته که خدا هم از سرشان پریده از بس دروغ و دورویی دیده اند توی این سالها.ولی باز هم امیدوارانه می‌گویم که هیچ چیز آخوند قابل پیش بینی‌ نیست از بس که ترسوست و توجیه آنرا هم در آستین دارد، طوری که هم کار امام حسین خوب بوده و هم کار امام حسن ، شاید فرجی شود به نفع ملت .

بهروز گفت...

سلام دلقک ، چند روزی نبودم و در سفر برای همین هم وقت نکردم سری به سیرک بزنم، الان رسیدم و نصف شبی یک راست رفتم سراغ کامپیوتر و آمدم به سیرک که دیدم چه خبر است از انواع پست‌های جدیدت . توی مسیر که با اتومبیل برمیگشتم به یک چیزی خیلی‌ فکر کردم و آن اینکه هاشمی زیاده از حد ساکت و خاموش است. اینکه یک آدمی‌ مثل هاشمی را تخمش را کشیده باشند طوری که اینجور باشد که الان هست توی کت من نمی‌‌رود.هاشمی‌ انتظار چیزی را می‌‌کشد که ما از آن بی‌ خبریم.هاشمی اهل بازی پشت پرده هم بوده گاهی‌ اوقات زیاد.از روباه باید ترسید بخصوص روباه پیر. هاشمی اگر در بعضی‌ از ایده‌هایش تجدید نظر کند (که یحتمل کرده با توجه به وقایع ۲ سال اخیر ) آدم بدرد بخوریست برای این حال و روز مملکت . مرسی‌

ناشناس گفت...

اسلام = تروریسم
مسلمان = تروریست

" کورش فردوسی "

ناشناس گفت...

سلام من از سال قبل مطالب شما را هر هفته دنبال میکنم ولی نتاسفانه اکثر حدس های شما اشتباه در امده یکی مثلا در این مورد که فکر میکردید احمدی نژاد در مورد حجاب و زن موضع میگیره در برابر اخوند ها یا اینکه در برابر خامنه ای میایسته یا اینکه حمایت کرده بودید از رای دادن خاتمی ولی در مطلب بعدید دیدید که خاتمی حرفی برای گفتن نداره.ولی بازم مطالب شما را میخونم چون به اینده امید دارید.امیدوارم روزی در ایران شما را ببینم