Isaak Abrahamsz. Massa |
آیت الله خامنه ای راجع به انتخابات صحبت کرده است. اما چکیدۀ سخنرانی اش همین فرازی است که من برای شما نقل قول کرده ام. به این معنا که هم منظورش در این جمله است و هم احساسش و هم قضاوتش. بقیۀ حرف هایش هم بسط همین جملۀ کوتاه در جملات و کلمات توضیح دهنده و بسیط تری است. لذا تصمیم گرفتم با تجزیه و تحلیل شکل و محتوای همین فراز مشخض کنم که خامنه ای چه مقدار جلو روی و امید یا عقب نشینی و ترس دارد.
رهبر انقلاب اسلامي افزودند: آن چيزي كه از لطف الهي احساس مي كنم و احتمال قوي مي دهم، اين است كه ملت ايران در انتخابات روز جمعه، سيلي سخت تري به چهره استكبار خواهد زد.1- اولین موضوع شکلی، در سنخ شناسی رهبران و سخنرانان سیاسی مختلف است. به این معنا که هر کدام از رهبران و سیاستمداران با توجه به نوع حکومتی که در آن قرار دارند یا نماینده و رهبرآن هستند ادبیات منحصر بفرد همان سنخ از رهبری و سیاستمداری و حکومتی را بکار می گیرند در هنگام سخنرانی عمومی برای توده ها. مثلاً رهبران دموکراتیک هم کم سخنرانی عمومی می کنند و هم کوتاه سخنرانی می کنند و هم بیشتر با زبان ریاضی و تجربی حرف می زنند. و رهبران انواع دیگر هم مشخصات خودشان را دارند که واردش نمی شوم. اما رهبران مستبد و رهبر انقلاب و کاریزماتیک و "مذهبی - سیاسی" همیشه از ادبیات مطمئن، این است و جز این نیست، قاطع، با یا با نمایش حداکثر اعتماد بنفس، بدون استفاده از آمار و ارقام خرد و ریز و شک برانگیز و متزلزل کنندۀ باورها و ارادت ها ومریدی های توده، و ... استفاده می کنند. و بازهم دقیقتر سعی می کنند ادبیاتشان الهام بخش و مسحور کننده و عقل ربا باشد. آیت الله خامنه ای هم این قاعده را همیشه رعایت می کرد و می کند. اما در این سخنرانی ایشان از وقتی به داوری می رسد از کلمۀ ترکیبی "احتمال قوی" استفاده می کند. جالب اینجاست که این احتمال قوی را هم پس از حس شهودی و مذهبی خود از لطف الهی بیان می کند در حالیکه حس شهودی و لطف الهی یک عامل قطعی است در مغز مریدان و احتمال بردار نیست. حداکثر این بود که ایشان اگر از کلمۀ قطعی و صد در صد استفاده نمی کرد در نتیجه گیری از حس معنوی خودش؛ نباید هم از احتمال استفاده می کرد. زیرا که احتمال قوی در بطن خود احتمال ضعیف عدم مشارکت را هم حامل است و این ایجاد شک می کند در ذهن مریدان! این مورد نشانه ای مهم از این است که آیت الله زیاد بیمناک است از روز جمعه و نتیجۀ حاصله.
2- مورد دوم در سخنرانی ایت الله خامنه ای "تهییج کاملاً سلبی" است. به این معنا که او به پیروانش نمی گوید بخاطر خوبی و کار امدی و فلان و بهمان دست آورد ملموس حکومت من رأی بدهید. بلکه او می گوید که بمن رأی بدهید چون من مورد تهدید دشمن هستم و رأی شما سیلی خواهد بود بدشمن من. و وانمود می کند که عدم حمایت شما از من موجب حمله به من خواهد بود و چون من "صاحب الامر" شما هستم و کشور شما در اختیار من است؛ پس حمله بمن حمله بشما هم خواهد بود و زندگی و جان و مال شما مورد تهدید است. این همان حرفی است که ورژن مدرنش را شب قبل از این قالیباف عزیز شهردار تهران در برنامۀ پارک ملت تلویزیون گفته است. قالی باف می گوید: می دانم که ما بدیم. قبول دارم که حکومت ناکارآمد است. می پذیرم که این حق شماست که قهر کنید و مارا همراهی نکنید. و ... اما؛ من التماس می کنم که ببخشید و بیایید رأی بدهید. چون رأی شما از هجوم دشمن جلوگیری می کند. قالیباف که این حرف ها را بضرورت می زند؛ در آخر هم با شرمندگی و هشدار بحکومت می گوید که ما هم قول می دهیم که دیگر بیش از این آزمایش و خطا نکنیم و حکومت را کارآمد و آرزوهای حداقلی شما را برآورده کنیم. البته قول و آرزوی محال!
3- نکتۀ مهم اما در این عقب نشینی برای "اولین بار" آیت الله خامنه ای همان دغدغه ای نیست که قالیباف هم دارد بضرورت تحت رژیم بودن. قالی باف مخاطبانش جوانان مدرن شهری و سبزها و رنجیده ها و قهر کرده هاست. اما درست است که آیت الله خامنه ای هم دغدغۀ مشارکت توده های مردم را دارد؛ ولی نگرانی عمیق او از تکه پاره شدن حزب اللهی هاییست که تاکنون همواره پای کار بودند بدون پرسش. چه طبق رصد های مستند من و همۀ فعالان حوزۀ اجتماعی شکی نیست که این بار اولاً حزب اللهی ها بچند پاره تقسیم شده اند به تبعیت از پراکندگی و تفرقۀ اصولگرایان مرجع. و ثانیاً و مهمتر اینکه بسیاری هم نسبت بمبانی و مقاصد حکومت مسئله دار شده اند بویژه نسبت بخود آیت الله خامنه ای و نوع رهبریش. زیرا که می بینند تقریباً همه و همه از اصولگرا و اصلاح طلب و مذهبی و سکولار با سیاست های "کرۀ شمالی شدن" ایران بدست خامنه ای مخالفند و این فقط شحص خامنه ای و چندتا سردار و سرباز دور و برش هستند که اصرار دارند ایران را بکلی از جهان حذف و منزوی و بخاک سیاه بنشانند. و سخن آخر اینکه چون خامنه ای هم نگران و آشفته است پس من رأی نمی دهم. به امید صلح و زندگی. یا...هو
بعد از تحریر: آنانی هم که پایین بودن نرخ مشارکت را تشویق کنندۀ غرب برای حمله می دانند اشتباه می کنند که دلایلش را بسیار گفته اند تحریم کنندگان. و من فقط به این نکته اشاره می کنم که اگر نرخ مشارکت بنحو معناداری پایین باشد که مشروعیت داخلی خامنه ای زیر سؤال برود الیگارشی تشویق می شود که او را برکنار کند و ایران را از بن بست نجات بدهد. و این نکته که خامنه ای با آمارسازی هم اگر دنیا را فریب بدهد الیگارشی در داخل کشور فریب نمی خورد چون خودش از نزدیک شاهد صحنه است.
۱۲ نظر:
از درشت کردن فونت و رنگ پس زمینه تشکر می کنم.
تیمسار سلام ، از خوانندگان پروپا قرص وبلاگ تو هستم همیشه ناشناس ولی منبعد با اسم .آیت الله الان با هیچ چیز سنجیده نمیشود چون وضیعت متعارفی ندارد پس خیلی روی نوع ادبیاتش حساب نکن چون بد جوری قاطی کرده. از کره شمالی گفتی ، فکر نمیکنی که کره شمالی در حال برچیده شدن باشد و در عوض یک ایرانی لازم باشد به عنوان لولوی جدید و هر روز خطرناک تر اینبار برای خاورمیانه و سرکیسه کردن بهار عربی . ضمنا به نظر من رأی ندادن از هر جور رأی دادنی بهتر است ، حداقل به شعور آدم که توهین نمیشود. پاینده باشی
سلام تیمسار عزیز: بسیاری از نظراتت رو دوس دارم و از خوندن نوشته هات لذت میبرم؛در ضمن اگر مردم(بخصوص تهرانی ها)همون مردم 25 خرداد 88 باشن که به نظرم هستن و بیشتر هم شدن فردا روز خوبی است.
جریده بیت خامنه ای:
مشارکت در انتخابات حداقل ۵۵ درصد خواهد بود
(تیتر از جنگ خبر)
کیهان
...
گزارش هاي دريافتي نشان مي دهد جريان فتنه كه تا يك ماه قبل پيش بيني مي كرد مشاركت در انتخابات بيش از 20 درصد نخواهد بود اكنون اذعان مي كند كه درصد مشاركت حداقل 55 درصد خواهد بود و نظام پس از انتخابات به آساني مي تواند استدلال كند كه وزن اجتماعي اصلاح طلبان و فتنه گران بسيار ناچيز بوده است.
آخرين گزارش ها نشان مي دهد فتنه گران هنوز راهي براي خروج از اين بن بست نيافته اند.
فرض کنید الیگارشی خامنه ای را برداشت فکر می کنید شرایط بهتر می شود؟ چرا می خواهید خوانندگانتان را گول بزنید؟ مشکل خود الیگارشی است که خامنه ای را آورد و رهبر کرد و در صحنه های مختلف پشتش ایستاد. اگر قرار باشد خامنه ای را مهره سوخته کنند تا خودشان به حیات و حکومت ننگینشان بر ملت ایران ادامه دهند این نه تنها به نفع ایران و ایرانی نیست بلکه شما هم که در تصوراتتان به چنین چیزی فکر می کنید بهتر است براورده شدن آرزویتان را فراموش کنید. روز پیروزی ملت ایران و جشن حقیقی آنها روزی است که خامنه ای و الیگارشی پشت سرش که شامل هاشمی و موسوی و قالیباف و خیلی های دیگر می شود "با هم" رسوا شوند و سقوط کنند.
سلام به ناشناس و مخلصیم!
سلام به پیمان عزیز.
مرسی. نه چنین نمی اندیشم. خدا کند که این پسره کرۀ شمالی را مثل چین برادر بزرگش کمی باز کند تا اولاً تنها نکبت توتالیتر استالینی البته فقیر تر و بدبخت تر برچیده شود اولاً بخاطر انسان هایی که شناسنامۀ کرۀ شمالی دارند و ثانیاً برای پایان دین گرایی جدید مارکسیسم. ایجاد لولو در منطقه ای به اهمیت خاورمیانه اگر هم بحث لولو اصالت اولیه داشته باشد که جای مناقشه است بازی خطرناکی است که غرب از دست زدن به آن بگریزد. لذا من نگاه ساده اندیش تر را ترجیح می دهم که غرب دنبال یکدست شدن جهان می رود تا ایجاد تضاد برای بقای پیشرو خودش. چون در حال حاضر پیشرو بودن نرم افزاری شده و غرب هم بویژه امریکا بر دروازۀ "دانش روز"دروازه بانی سنگین و مسلطی دارد لذا پیشرفت در زمینه های صنعت زمخت و آلوده کننده و مکانیکال را در خارج از محدودۀ زیست خود می پسندد و حساسیتی ندارد. سلاح و جنگ تنها راه موفقیت غرب نیست او می تواند تکنولوژی های دیگری تولید و به دنیای پیرامونی بفروشد. بحث دراز است و قلم من کوتاه. یا...هو
سلام به هرسه ناشناس محترم. و تشکر و اینکه من هم فکر می کنم که مشارکت در مجموع زیر 50 در صد و در تهران زیر 25 درصد خواهد بود. خب طبیعی است که کیهان و رجانیوز نه قبل و نه بعد از رأی گیری نباید زیر ارقام واقعی بروند. اگر می رفتند که الان من وشما در ساحل خزر ازون برون با عرق می خوردیم.
اما ناشناس سوم. جانا سخن از زبان و آرزوی ما می گویی. من هم با صد در صد شما شروع کردم و به ده درصد مطهری رسیدم. خب فرمایش شما درست است برای عمرجوان شما و زندگی در خارج شما یا زندگی در داخل خارجۀ شما. اما عدۀ بسیار زیادی هم هستند که هم در داخل زندگی می کنند و هم می خواهند زندگی کنند و هم اینقدر ندارند که ییلاق قشلاق کنند بین داخل و خارج. لذا اینان منتظر همین امروز هستند و نه حتی فردا از بس خسته اند.بعلاوۀ من که عمرم قد نمی دهد به انتظار رؤیای خودم و خودت بمانم. پس امده ام پایین روی زمین که بسیار سنگلاخ و ازار دهنده هم است دارم یک کوره راهی را تعقیب می کنم تا رسیدن به شاهراه. ترجمه اش اینکه بسیاری از مناسبات فی مابین الیگارشی و در طول این 7 سال عوض شده است و با احتمال 99 در صد جمهوری اسلامی منهای خامنه ای می تواند یک حکومت بشود و بانزدیکی بعرف و تثبیت نسبی قانون آجر امروز ملت را کمی نان کند تا پنیر هم کمی ارزان شود و ما برسیم به روز شکرگزاری تا بوقلمون هایی که در غرب پرورش داده ایم را منتقل کنیم سرسفره هایشان و بشویم یک ایلات متحدۀ ایران. یا...هو
دلقک عزیز، توجیه شما فقط تنزل دادن آرمان ملت ایران و نادیده گرفتن همه رنج هایی است که برده است. در این هفت سال تنها چیزی که تغییر کرده است این است که نان برخی از همین الیگارشی آجر شده است و گرنه شرح تبعیض و بی عدالتی و سرکوب آزادی و ... چیزی نیست که با تحریف تاریخ نه چندان گذشته این مملکت بخواهید به این هفت سال نسبت دهید. تا زمانی که یک اقلیت بخواهند حاکم ملت ایران باشند و میراث دار ثروت و انقلاب ملت ایران، نه ایران ایران می شود و نه بوقلمون های شما به داخل منتقل میشوند مگر اینکه شما هم با این الیگارشی همراه باشید.
سلام به ناشناس همچنان سوم.
نه نه نه نه ه نه نه نه.... وای نه! صحبت از توجیه و تنزیل آرمان ملت نیست. صحبت بر نگاه به راه های تغییر در واقعیت است. آرمان درست سرجایش محفوظ. اما رسیدن به آرمان هم مهم است و الا داشتن آرمان که امر مهمی نیست. تو از درون یک تعفن صحبت می کنی. و من از چگونگی نیشتر زدن و نفوذ به این درون متعفن. من می گویم تعفن درون با غشایی بسیار سخت و غیرقابل نفوذ از خرافه و جهالت پوشش داده شده است و تیراندازی مستقیم به این جسم سخت و مقاوم در برابر تیر مستقیم حقیقت محض (آرمان تو و من و مردم دانسته و ندانسته) حاصلی نداشته در سی و سه سال و حاصلی نخواهد داشت به این زودی. من می گویم بیا اول یک وسیله ای پیدا کنیم و در این پوستۀ سخت یک خراش ایجاد کنیم تا بتوانیم با تیراندازی هدفمند و دقیق و مسلسل وار به این خراش پوسته را بشکافیم و برویم درون تا عفونت را بیرون بریزیم و بیمار را درمان کنیم. و به این آدرس اشاره می کنم که بدلیل عملکرد خوب یا بد احمدی نژاد در این 7 سال این پوستۀ صلب باندازه ای نازک شده است که الان فقط خامنه ای عنصر اصلی و تشکیل دهندۀ مقاوم آن است. برطرف کردن خامنه ای ایجاد همان خراشی است که جامعۀ متحول ما منتظر آن است و می تواند نگذارد این خراش توسط جانشین خامنه ای هم آورده و پوسته را به صلبی و سختی سالم و قبل از اینش برساند. موضوع این نیست که احمدی نژاد در امور کشور داری خرد از خاتمی و رفسنجانی و دیگری بهتر عمل کرده است یا بدتر - البته این کار کارشناسان خبره است و هر دوره را با دخل و خرج و هزینه فایده می تواند بگوید بهتر یا بد تر بوده است- موضوع مهم این است که در این 7 سال یا الیگارشی اصلی و گردن کلفت مرده اند یا در حال مرگ هستند و از آن مهمتر دریافته اند که با این سیاق سی و سه ساله امکان تداوم نیست و باید تجدید نظر شود. عده ای از روحانیان بزرگ غیرسیاسی شده اند و عدۀ بیشتری از طلاب جوان سکولار. آنانی هم که مانده اند چه دیروزی ها مثل راست سنتی و چه امروزی ها مثل آبادگران و غیره متوجه شده اند که راه خامنه ای مارا و حتی آن ها را بدهی نخواهد راه برد. اینک این فقط خامنه ایست که اصرار منفرد دارد بر نگهداری این پوستۀ بیحاصل بر روی تعفن درونی. لذا معتقدم که شکستن خامنه ای شکستن آخرین مقاومت انقلاب حکومت ناشدۀ اسلامی است. و جامعه خواهد توانست در غیاب شخص او راه خودش را پی بگیرد بسوی "آرمان" و نوید می دهم که دیگرانی نیستند که بتوانند راه او را پی بگیرند و هم خودشان تمایل دارند که روش ها عوض شود و هم ملت حاضر نخواهند بود برای ادامۀ ایدئولوژی نفرت خامنه ای. یا...هو
به کوری چشم تحریم کنندگان صندوقها از چهارشنبه پر شدن
دلقک جان سلام
این متن به نظرم جالب بود البته امیدوارم شما مصداقش نباشی!!
مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد . دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت یادت برود . مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم
علی 39
از کامنت هیجان انگیز قبلی که حتماً خواندی خودم هم وحشت کردم. چون اگر دلقک ها پستو را به صحنه بیاورند می شوند آخوند که در پسله می خندند و در صحنه می گریانند. پس با اجازه آن را برداشتم و این را جایگزینش کردم. ولی حس خوبی بهم دادی. مرسی. یا...هو
ارسال یک نظر