۱۳۹۶ فروردین ۱۴, دوشنبه

نه تحریم؛ نه شرکت: سکوت مطلق: IGNORE

Image result for MODERN ART IGNORE


1- من یکسال پیش متعهد شده ام که در ایام انتخابات فعال نخواهم بود. و بدیهی است که بنا بر تعهدم و قویتر از آن حس روزم از اوضاع جهان و ایران بر عهد خویش استوارتر هم شده ام و این آخرین مطلبی است که قبل از 29 اردیبشت تقدیم حضورتان می کنم و زبان در کام و کیبورد در مرخصی به تماشای صحنه خواهم نشست.

2- اوضاع جهان حاکی از انجماد مطلق سیاست است و همۀ کشورهای مؤثر در باشندگی جهان در نوعی از حیرانی و بیم و امید بسر می برند. نه دستی پشت ماشه است و نه رمقی مانده برای "فردا چه می شود". امریکا که با ترامپ هنوز اول راه سیاه مشق های غلط غلوط "می شود نمی شود" و "آیا چگونه می شود" و "اگر بشود چه می شود" و ... گرفتار است و ترزا می در بریتانیا در قمار برگزیت غرق و فرانسه منتظر انتخاباتی نامنتظر: چه لوپن راست باشد یا ماکرون جوان. آلمان هم که هنوز در پی اثبات با ثبات ترین سیاست جهان به دورۀ چهارم صدراعظم آنخلا مرکل امید دارد خیلی از بیم قدرت گیری پوپولیست ها خالی نیست. و کل اروپا که اتحادش را چه در بعد سیاسی و اقتصادی و چه در بعد نظامی (ناتو) متزلزل می یابد و بیم فروپاشی اش کم از امید ماندگاریش نیست. چین نگران امریکا با اقتصادش چه خواهد کرد و پوتین در فکر تظاهرات مسکو و اردوغان دنبال شعبده بازی نهایی. حتی اعراب منطقه هم در خنثی ترین وضع چند وقت اخیر دچار رخوت سیاسی هستند و نه موضوع سوریه و نه موقعیت موصل هیجانی غیر از "باید منتظر بود" تولید نمی کند و ... بگذریم!

3- در چنین اوضاع نابسامان و نامعلوم سمت و سوی جهانی؛ ایران هم که سی و هشت سال است دچار چه کنیم بوده است بیشتر از همیشه نرمال و طبیعی بنظر می رسد. زیرا وقتی همۀ گله را گر گرفت بز گر هم بزی مثل سایر اعضای گله خواهد بود و نه انگشت نمای چوپان ها و سگان گله. بعبارت دقیق تر جمهوری اسلامی اینقدر در تعیین تکلیف خودش سماجت انقلابی کرد که بجای همراه جهان "تکلیف مشخص" شدن؛ جهان را به بلاتکلیفی خودش تنزل داد. و امروز جمهوری اسلامی بیشتر از امریکا و فرانسه و انگلیس و چین و شوروی بلاتکلیف بنظر نمی رسد.

4- در چنین اوضاع و احوالی است که سیاست منحل می شود و بیمی از "چه می شود" باقی نمی ماند که به امید "خطرناک نشود" تحرکی را باعث بشود. خوشبختانه ایران فعلی تحت هیچ خطر بیرونی نیست و اگر هم دندان سفید و تیزی از ترامپ نشان توان یافت یا از دندان های زرد و کند اعراب زردابه ای در جریان؛ در بهترین حالت بعید ممکن جمهوری اسلامی را هدف خواهد داشت و نه ایران. وضعیت در داخل ایران اما در نرمال ترین شرایط ممکن است. یعنی چه؟ یعنی اینکه افول مدرنیته در ایران در کف خود قرار دارد و پائین تر از این نخواهد رفت. همانطور که کارآمدی جمهوری اسلامی در سقف خودش قرار دارد و بالاتر از این نخواهد رفت.

5- در چنین اوضاع و احوالی هرکس عملۀ چرخاندن گوی قوۀ اجرایی شود - روحانی یا رییسی یا هر خر دیگری - در وضع کشور تغییری حاصل نخواهد شد. زیرا که گفتم کف و سقف همین است و عبور از هردو در توان جمهوری اسلامی نیست. نه روحانی قصدی و توانی برای بالا آوردن کف مدرنیته دارد - و لاجرم بالابردن سقف کارآمدی - و نه رییسی و هیچکس دیگر جسارت و توان پائین بردن کف مدرنیته را دارد با نتیجۀ ترس از بالا رفتن سقف ناکارآمدی. یکبار هم مفصل برایتان نوشته ام که دولت بمعنای قوۀ مجریه دست هرکس باشد اپوزیسیون حکومت دینی خواهد شد و مورد طعن و لعن انقلابی براندازانۀ خامنه ای. زیرا اگر دولت همسوی خامنه ای باشد - ضمن اینکه ذاتاً نشدنی است - رهبر هم خلع سلاح می شود از انقلابی گری و باید پاسخگوی ناکارآمدی ها باشد. خامنه ای در طول 28 سال رهبری بسیار مخرب خود فقط یک اشتباه مرتکب شده و آن گفتن جملۀ معروف "نظر نزدیکیش با احمدی نژاد" بوده است و هنوز که هنوز است نتوانسته از خسارت آن خلاص شود.

6- وقتی که بازی طوری طراحی شده - اجباری یا اختیاری - که نتیجه در هر حالتی مساوی خواهد شد. هرنوع حرف و حدیثی از برد و باخت جایگاهی نخواهد داشت. و نه تنها صحبت از برد و باخت بی معنا خواهد بود بلکه هرنوع حرفی از "خود مسابقه" هم نوعی هرز روی است. من اینک در موقعیت میلیون ها مردم داخل کشور هستم که روزمرگی شان را جدی می گیرند و بی توجهی به حاکمان و "چه خواهد شد" زندگی می کنند و از حداقل ترین امکانات در دسترس حداکثر لذت و شادی و زندگی استحصال می کنند برای خود و خانواده شان. مسافرت می روند و می خندند و جوک درست می کنند و آواز می خوانند و موسیقی می نوازند و سیاست را به یک ورش هم حساب نمی کنند. هر تیتری برای مشارکت تیتر متقابلی برای تحریم را سبب خواهد شد و بالعکس. و این یعنی در دام بازی با نتیجۀ مساوی صفر صفر افتادن و نباید. البته که تیترها زده خواهد شد چه اینطرفی و چه آنطرفی در داخل و خارج کشور. اما این تیترها را کسانی خواهند زد که حرفه شان تیتر زدن و تحلیل کردن است از بازی بی نتیجه. اما برای من - و بطریق اولی برای شما و توده های خارج از سود و زیان بازی بی نتیجه - دلیلی نمی ماند که وارد تبلیغ له و علیه کسی و گروهی و دسته ای شویم. و من نخواهم شد. حسم با من است که اکثریت قابل توجهی از جامعه "بی تفاوتی و بی اعتنایی" روزهای عادی شان را به روزهای بی تب و تاب انتخابات پیش رو هم تسری خواهند داد و علی رغم سیطرۀ ارتباطات مجازی؛ در انتخابات آینده بغیر از عمله جات حرفه ای رسانه؛ نه کسی تحریم را تبلیغ خواهد کرد و نه دیگری مشارکت را. و این فارغ از این خواهد بود که خود اشخاص رأی خواهند داد یا نه! ممکن است کسی بشرایط شخصی مجبور از رأی دادن باشد و دیگری نیازی به رأی دادن نداشته باشد. اما نه آن که می خواهد رأی بدهد به کسی توصیه خواهد کرد رأی دادن را و نه دیگری به سومی خواهد گفت رأی ندهیم. هم رأی دهنده و هم رأی ندهنده در یک مورد اشتراک نظر خواهند داشت در این دوره: در سکوت بسوی زندگی و ایگنور کردن سیاست!

7- خیلی جرأت کردم و نظرم را صریح نوشتم. زیرا اگر فردای 29 اردیبهشت معلوم شود که انتخابات 96 بی اعتناترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی نشده است؛ آنوقت باید جوابگوی متلک های رفقای عسکر باشم که لیست پیروز ژنرال های هجوم اوردۀ اصلاح طلبان قلابی به شورای شهرها را توی سرم خواهند زد که دیدی هم جناب حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی دامة افاضاته با رأی بیشتر و قاطع تری انتخاب شد و هم نان به نرخ روز خوران پیر و پاتالی مثل اصغرزاده و مسجد جامعی و صوفی و طالعی و هاشمی و الاماشاءالله - هرچه از دستشان برآمده رفته اند و ثبت نام برای شورای شهر کرده اند - اما باکی ندارم و حداکثر این است که کامنتدانی را می بندم و اجازۀ شادنوشی به دریاسالاران اصلاحات و اعتدال به سبک خاتمی و روحانی را نمی دهم. اما بهترین نتیجه از نظر خودم - پیش بینی ام - این است که حسن روحانی با تک ماده رییس می ماند و لیست اصلاح طلبان در شورای شهر موفق نخواهد شد. بازی های فعلی روی صحنه را هم تکراری و بدون عمق و ابتکار جدید می بینم و حیف که احمدی نژاد هم نه جربزه ای برای طرح هایش دارد و نه قدرتی برای عملی کردن ان که مستلزم علنی کردن مخالفتش با روحانیت شرط پیشینی موفقیت اوست!

8- فرمول در ایران یکی بیشتر نیست: کنسرت مقدم است بر معیشت:

الف- این بداهه ای مستند است که خوشباشی ناشی از جفت خواهی و جفت گیری و سکس و غریزۀ جنسی می تواند بر شکم گرسنه و امنیت انسان سبقت بگیرد. نگاه کنید به بچه های مناطق قحطی زدۀ افریقا و آسیا و همچنین به نوزادان و کودکان کمتر از 6 سال مناطق جنگی سوریه و عراق. نه گرسنگی کشنده و نه جنگ و بمباران فزاینده هیچکدام جلوگیر فرزندآوری مردمان بدبخت نشده است.

ب- جوامع مدرن فعلی دنیا جز بدست متخصصین و تکنیسین ها و تحصیلکرده های دانشگاهی قابل اداره کردن نیست و هر نوع کارامدی حکومت ها مدیون رضایت و مشارکت و کار طبقۀ متوسط جامعه است.

پ- طبقۀ متوسط به طبقه ای گفته می شود که از عصر معیشت به عصر رفاه رسیده و دغدغه اش تنها سدجوع و سیرکردن شکم خود نیست.

ت- یکی از مبرم ترین نیازهای انسان وارد شده در مدار رفاه تفریح و سرگرمی و لذت های ناشی از مراوده با همنسلان و شهروندان خود است که معمولاً انواع هنر اعم از موسیقی و سینما و نقاشی و تئاتر وو ورزش و ... بستر رسیدن به این قبیل لذت هاست.

ث- شهروند طبقۀ متوسط محروم از بستر شادی ساز در فرهنگ مدرن به رضایت نمی رسد و یا اقدام بمهاجرت کرده و یا در صورت اجبار از ماندن در توسعۀ جامعه اش "مشارکت بهره ور" نمی کند.

ج- لذا همانقدر که شکم توده ها مهم است تفریح نخبه ها مهمتر است. چون شکم توده ها فقط از راه طرح و ابتکار و مدیریت و بهره وری طبقۀ متوسط است که قابل دسترسی است و نه بالعکس. نخبه ها ناراضی باشند توده ها جز طفیل پول نفت یا دریوزۀ بخشش مؤمنان ثروتمند نخواهند بود. یا...هو

بعد از تحریر: منظورم در این مقاله نگاه کلان به مسایل بود و در جزییات البته می تواند انتخاب های انسان همیشه از قانون  ارجحیت نسبی تبعیت کند. اما چون ارجحیت نسبی در اینجا میل به صفر می کند و بسیارناچیز است آن را بحساب نیاورده ام. تا قبل از برجام ترس من این بود که خامنه ای بمب بسازد و ملت را بگروگان بگیرد. این خطر اصلی بود که رفع شده و جمهوری اسلامی شاخ و شانه اش شکسته و دیگر کسی نخواهد توانست خطر عمدۀ بیرونی برای ایران بتراشد.     

۴۷ نظر:

الف گفت...

احسنت بر تیزبینی شما

یکی از ایده های جذاب هگل که مارکس هم دنبالش را گرفت و البته مطابق معمول به دست چپ ها به لجن کشیده شد همان «نفی مظاعف» یا نفی در نفی مشهور است. و این همان حرف شما است. یعنی از در مخالف در آمدن همان از در موافق در امدن است. وقتی با یک سیستمی در جنگی، در واقع خودت بخشی از یک سیستم دوتایی بزرگتر هستی با دو جبهه مخالف. نفی اساسی زمانی است که از مخالفت یا موافقت بیرون آمدی و این نفی کلیت است.

ممنون از این مطلب تیزبینانه و امیدوارم بسیار خوانده شود و بسیار از آن اقتباس شود تا یک بار برای همیشه از این مسخره بازی تحریم-شرکت بیرون بیاییم.

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس
تیمسار واقعا بعد از مدتی توانستیم مقداری از علم شما بهره مند شویم وانچه لازم داشیم را دریافت کنیم شاید طی یک مدتی من خودم شخصا فکر می کردم که یا کسی دیگر مطلب می نویسد و یا مشکلات شخصی باعث شده که از خط اعتداد خارج شوید و این مطلب دقیقا با گذشته شما هماهنگ و یک روح داشت واما از ترس گفتید که مبادا در بعد انتخاباب چنین وچنان شود وبا تحلیل شما چور نیاید به عنوان یک خواننده قدیمی شما و یک منتقد چند مدت اخیر باید بگویم نباید از این مسئله بترسید واین کلید راه شماست شما که غیب دان نیستید وگفتن اینده غیر ممکن پس لطفا با خیال راحت هرچی که با علم شما هماهنگ می باشد بنویسید و مطمئن باشید با این روش عزیز تر خواهید شد و خوانندگان یا به هوش شما افرین خواهند گفت و یا به علمتان خواهند بالید و هر کسی می داند که این اخوند ها خوب در این سی اندی سال بلد شده اند که چه کار کنند و یا چگونه هر حررا برای خودشان مصادره کنند مثل مرگ هاشمی که همه انگشت به دهن مانده بودن که چی شنیده بودن همه یاد سال 88 افتاده بودن که نظر خامنه ایی به هاشمی نزدیک تر بوده گویا و مردم اشتباه احمدی نزاد شنیده بودن واشکال گوش 80 میلیون ایرای بوده حالا یک هفته مانده به انتخابات یک شک به مردم می دهند و یگ اژدهای دو سر نشان مردم خواهند داد که ایرانی ها از ترس ان افعی بیابان را مثل کش قیتانی خواهند دید فقط امیدوارم مردم از عصای موسی خامنهایی نترسند و کاری نکنند

Dalghak.Irani گفت...

در ضمن تا یادم نرفته این توضیح را هم بدهم که من نام رییسی را بخاطر تکرار و اصرار شما در متن اوردم. و الا من شخصاً معتقدم که رییسی یک در هزار هم شانس نامزدی اصولگرایان را ندارد. زیرا نه خودش حاضر به قبول این پست می شود و نه مهمتر از آن خامنه ی چنین اجازه ای را به او می دهد. رییسی از نظر حقوقی یک جنایتکار شناخته شده و اثبات شدۀ جنگی است که حتی وحشیانه تر از کشتار اسیران جنگی مبادرت به قتل دسته جمعیی زندانیان اسیر غیر جنگی کرده است و مستندات غیر قابل انکار و ثبت شده ای دارد. خامنه ای امکان ندارد به چنین کسی اجازۀ رییس جمهور شدن بدهد که فردا مجبور است با سران سایر کشورها ملاقات و مذاکره کند و در سازمان ملل از رحمانیت جمهوری اسلامی و مبارزه با تروریسم دفاع کند و هزاران هزار مشکل دیگر. نتانیاهو فقط یک رییس جمهور رییسی کم دارد که خشتک جمهوری اسلامی را بکشد سر سازمان ملل و سایر ملل مدرن دنیا. علت مطرح کردن رییسی فقط برای پروپاگندای تطهیر کننده از راه عادی سازی و تکرار اسمش و مرثیه خوانی در مورد توانایی هایش است برای کم اثر کردن نوار آیت الله منتظری و هیچ مصرف دیگری ندارد. البته از نظر مفرح بودن بد هم نیست که نامزد بشود و حداقل در مناظره ها کمی بخندیم وقتی روحانی پرونده اش را مطرح خواهد کرد که روحانی از این کارها می کند در هنگام مبارزه. اما چنین اتفاقی نمی افتد و رییسی اجازه داده که تا جای ممکن تبلیغات تطهیر کننده ادامه یابد و روز اخر بزرگواری! خواهد کرد و نخواهد آمد. جمنا هم چون فرد دیگری که پایداری و مصباح و تکفیری ها را هم راضی کند ندارد فعلاً ترجیح می دهد که با بازی دادن رقبا اغتنام فرصت بکند که چه خاکی بر سرش بریزد. اگر یک در هزار رییسی نامزد شود خودزنی خامنه ای است و انوقت مطمئن باشید که خامنه ای عقلش را باخته. و نکتۀ آخر اینکه نه تنها رییسی بلکه هیچ کدام از روحانیان سنتی اصولگرا زیر بار ریاست جمهوری نمی روند چون در بخش انتخابی قدرت خر داغ می کنند و خبری از کباب نیست. هرکس جامۀ انتخاب مردم را پوشید باید کفن بیرون انداخته شدن از الیگارشی روحانیان بی کاره و مختار را هم منتظر پرو باشد. و روحانیان سنتی زرنگ تر از این حرف ها هستند که مسئولیت قبول کنند! یا...هو

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان،
نظرت دقیق است و این یعنی انفعال و انفعال هم بهترین و کم آسیب ترین روش مبارزه است و هم منتج به نتیجه.چرا که باعث میشود سیستم در نهایت ممکن لوث شده و مبتذل گردد و این خود آغاز فروپاشی است.اگرهم بازیگردانان با بکار گیری هر دوز و کلکی معرکه را رونق سطحی و ظاهری بخشند،اصل ماجرا عوض نخواهد شد.

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

با بند هشت خیلی موافقم.
با این استدلال معلوم میشود که چرا همیشه یک سر و گردن از بقیه بالاتری.عالی بود دلقک عزیز!

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

درضمن عکسی که برای مقاله ات انتخاب کردی خیلی پرمعنی و برازنده است، تبریک به حسن امتخاب ات

ناشناس گفت...

سلام
من که امار مربوط به نظر سنجی ندارم ولی دور و بر خیلیها می گویند مایل به رای دادن در این انتخابات نیستند. من خودم اگر مجبور به رای دادن باشم ، در شورای شهر که ابدا رای نمی دهم چون شورای شهر واقعا طویله است.
دیروز توی کانال تلگرام دکتر رنانی یک متن تشویق کننده برای شرکت درانتخابات امد که امروز صبح دیدم حذف شده بعلت متلکهای بسیار آبدار به " پیران شورای نگهبان" .
طبق معمول از ننوشتن تیمسار ناراحتم. میتوان ناظر بود و اتفاقات را تحلیل کرد ولی له یا علیه کسی ننوشت.
نظر تیمسار را در باره رئیسی را کاملا قبول دارم چون:
1- مطمئنا در مقابل خبرنگاران خارجی باید بارها به سوال راجع به 67 پاسخ بدهد
2-مسلما تولیت استان قدس نان آبدار تر و به رهبر شدن نزدیکتر است
3- کار اصلی رئیس جمهور در ایران به گردن گرفتن خرابی های سیستم است و بقول فرمایش تیمسار خر داغ میکنند در ان پست
ارادتمند یزد
( خواهشمندم بنویسید)

ناشناس گفت...

مقاله اکبر گنجی عنصر معلوم الحال را خواندم که در سربزنگاه همچون داعشی فارسی خوان برای نجات آخوندها وارد می شود.
بسیار خوشحال شدم که حداقل در مقطع فعلی تصمیم فعلی بسیاری از مردم طبقه متوسط بر عدم شرکت است.

ناشناس گفت...

نه خامنه ای را بیانیه فارسی داعش نجات خواهد و نه پوتین را بمب گذاری مترو.
هموطنان عزیزم. من نتیجه کار را نمی دانم ولی مطمئن هستم که شرکت من در انتخابات، همراهی و تایید همه خیانت ها و دزدی هایست که من و شما می دانیم و یا نمی دانیم. مقاله زودهنگام اکبر گنجی نشان دهنده ترس حکومت از تحریم انتخابات است. هرچه تحریم گسترده تر، ترس بیشتر

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

دلقک عزیز
با اینکه میدانم متعهد شدی تا به انتخابات ورود نکنی و با احترام به تصمیم ات که تصمیمی شخصی است و بسختی بخودم این اجازه را دادم تا درموردش چند خط تقاضانامه بنویسم، با اینحال قسمتی از دقدقه های خودم و البته باقی خوانندگان را عرض میکنم به این امید که شاید کارگر بی افتد و مارا در این صحنه پررنگ جمهوری نکبت اسلامی، تنها نگذاری.
با توجه به اینکه قالبا انتخابات در جمهوری اسلامی پیرو پروسه متداول به معنای دموکراتیک ان، از قبیل معرفی چهره ها چندین ماه قبل و اشنایی توده ها با اندیشه و برنامه ها از طریق اظهار نظرات انان در مورد تمام امور اعم از داخلی و خارجی، نیست و در واقع تکلیف رای مردم در روزها و ساعت های پایانی انتخابات مشخص و معین میشود و البته این کلک چهار دهه ای که اخوندها میزنند و در جامعه یک هیجان احساسی، پوچ و بی محتوی بوجود می اورند تا سوار بر این موج، صندوق ها را با حداکثر ارای ممکن پرکنند و در میان همان تعداد کاندیداتوری که از صافی ها عبور داده شده اند، یکی که اقبال نسبی دارد را بطور در بسته و نا اشنا بمردم قالب می کنند و بعدا تصمیمات کلان خود را بر دوش همان اقبال نسبی به مردم تحمیل می کنند، لیکن تقاضا میکنم اگر هم قصد ورود مستمر و فعال نداری، لااقل جهت بالانس و جهت دهی درست به افکار و هیجانات، لااقل روزهای منتهی به روز انتخابات ما را از خواندن تحلیل های انتخاباتی محروم نکن.
با تاکید و تائید اینکه صدالبته مختارید و تصمیمتان قابل احترام

ناشناس گفت...

سلام تیمسار زود بود بگید دیگه نمی نویسید چون آنقدر اتفاقات تحریک کننده هست که قلم شما را خواهد جنباند

رفیق آیت اله گفت...

جناب شاگرد تنبل ته کلاس

من فکر می کنم کسانی که با وجود این همه ادله و اسناد کتاب و نیز شواهد زنده و کنونی که دارند با چشمان خودشان می بینند که ایران رسما و علنا مستعمره روسیه شده است و نوکری بی چون و چرا و علنی این روزهای خامنه ای برای روسیه را دارند می بینند، اما باز هم مطالب این کتاب را هذیان می دانند از سه حالت خارج نیستند:
1- خودشان جزء جیره خوران وساندیس خوران نظام آخوندی هستند.

2- چپ گرا هستند و طبیعتا روی ایدئولوژی شان تعصب دارند و نمی خواهند واقعیت ها را قبول کنند.

3- اکنون در گمراهی بسر می برند شاید در آینده بیدار شوند

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

رفیق آیت اله
تفاوت یک انسان مدرن با یک انسان ایدئولوژیک در این است که:
انسان مدرن برای اینکه بتواند ذهنش را با فراز و فرودهای دنیای پیرامون خود هماهنگ کند همواره نیاز به تفکر وفسفر سوزاندن دارد تا بتواند خودش را در ارتباط با علل و معلول و کنش و واکنش های اطراف، اپدیت نگه دارد تا از مسیر بقای خودش بهرنحوی خارج نشود و روی خطی معتدل، حداکثر لذت را با حداقل خسارت، تجربه کند.
اما انسان ایدئولوژیک بدلیل اینکه نمیخواهد فسفر بسوزاند و همچنین بخاطر تنبلی مفرط فکری که دچار است، لاجرم همواره یک پکیج به ذهنش میبندد(در مورد شما این پکیج همان کتاب کذایی است) با این استدلال که همه راه حلها و جواب همه سوال ها در اوست، و دیگر هیچ!
ملاحظه میکنی که مدرن بودن و مدرن ماندن با وجود تمام ابزار موجد،چقدر برای امثال شما ایدئولوژیک ها سخت و ناممکن مینماید!
.....
ضمنا تشکر میکنم از استادم دلقک عزیز!

ناشناس گفت...

با سلام مجدد
اينجانب هم اصولا به عنوان كسي كه شايد هم سن فرزند تيمسار باشد و درست نباشد كه توصيه اي بكند، با ننوشتن هميشه مخالف بوده ام وهستم. من خودم بي بضاعتم از نظر سواد نوشتن ولي اگر در موقعيتي بودم كه احتياط و يزدي بازي ( به معني محافظه كاري مفرط) به من اجازه ميداد ، مثلا اگر در خارج از كشور بودم صد در صد مينوشتم و مي نوشتم. اونچه كه در توانم بود. حداقل اين بود كه تبليغ اين سايت رو مي كردم يا هر جايي كه بنظرم مفيد بود.
با احتياط عرض كنم كه ته دلم گواهي روشني هست كه سالهاي اخر اين مسخره بازي رو شاهد هستيم. از اين بي در و پيكر تر و بي نظم تر رو مشكل بشه تصور كرد. حجم دزدي هاي كلان و دفعات لو رفتن انها نشاندهنده ي اوج بي نظمي و بزن و در برو در سطوح بالاست و انهم به معني دم اميد به اينده در ميان دزدان و اختلاس كران است.
كشتي تايتانيك در حال غرق شدن است و انتخابات مانند نواختن كنسرت روي عرشه كشتي
لطفا بنويسيد
ارادتمند يزد

رفیق آیت اله گفت...

چقدر نوشته های شاگرد تنبل ته کلاس شبیه نوشته های خود تیمسار است!!! جل الخالق... کامنت اخیرش درباره مدرن بودن و ایدئولوژیک بودن و استدلال هایش را که خواندم فکر کردم خود تیمسار آن را نوشته.. چه بسا همین هم باشد!!! .الله اعلم ....

ناشناس گفت...

شب بخیر
آن مقاله گنجی را خواندم و شما چقدر زیبا از آن دوگانه خارج شدید و راه خارج شدن را نشان دادید
کف مدرنیته و سقف کارامدی عالی بود
در کل مطلب بسیار نابی بود
حیف است ننویسید
مهم این نیست که آینده برخلاف آنچه گفتید بشود
مهم این است که آنچه الان نوشتید بر اساس شواهد و براساس عقل سلیم و منطق است
و صد البته یک حرف نو و نگاه از یک زاویه بکر که آنرا جذاب میکند وگرنه
متن گنجی هم منطق خودش را دارد اما دلگیر و عفن است

ناشناس گفت...

استاد اینکه فرمودید

در چنین اوضاع و احوالی هرکس عملۀ چرخاندن گوی قوۀ اجرایی شود - روحانی یا رییسی یا هر خر دیگری - در وضع کشور تغییری حاصل نخواهد شد.

در تناقض با فرمایش قبلی شما درباره قالیباف نیست؟

ناشناس گفت...

تنبل ته کلاس راست می گوید:

جناب تیمسار عزیز، بنده هم بعنوان یک تحریمی فعلی تقاضا دارم در روزهای آخر این کارزار و در روزهای پایانی که در شدیدترین زمان درگیری با طرفداران رژیم و ملت همیشه در صحنه هستیم و و از صدای بوق کر کننده انتخابات خشتکان را داریم خیس میکنیم، جلودار صحنه باشید که مبادا تصمیم بگیریم با استراتژی-شل کنیم تا کمتر دردمون بیاد -پشت به لشکر خودی کرده و دوباره در بازی حکومت شرکت کنیم!

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس
شاگرد تنبل ته کلاس فرموده فرق بین
تفاوت یک انسان مدرن با یک انسان ایدئولوژیک در این است ............
منظور شما این اسن که شما ادم مدرن هستید و دارید فسفر شدیدی می سوزانید فقط برای نوشابه باز کردن
فرموده اید که با بند 8 دلقک موافق هستید و ان را نشانه یک سر و گردن بالا بودن دلقک می دانید (البته هیچ نقدی بر دلقک ندارم) چون یکی از چند بند بوده که نوشته شده ولی می خواهم نظر دلقک را بدانم که ایا واقعا خودش بند 8 را شاهکار می داند یا شاگرد تنبل تا حرف سکس می یاد حالی به حالی می شود
نمی دانم واقعا تیمسار از زاییدن ان منطقه امار دارد یا فقط طی چند برنامه خبری که از بی بی سی دیده که برای مردم ساخته شده تا تحت تاثیر قرار بگیرند حال اگه چند برنامه باعث تحلیل دلقک شده امری سواست ولی با توجه به امار های قوی تر بچه اوری در ایران خیلی پایین و تازه اگه ماهواره ها را ببینی همش دارو و معجون جنسی فروخته می شود و با توجه به این مورد دلم به حال استاد دلقک می سوزد که گل سر سبد ایشان چه موردی را برای بزرگی استاد نشان داده
شاگرد عزیز جان هر کسی که دوست داری این همه فسفر نسوزان حیف فسفر نیست بهتره تا اسپرم مصرف کنیم تا فسفر سوزاندن

ناشناس گفت...

500 نفر در حمله شیمیایی هواپیما ها در سوریه کشته و مصدوم شدند. در بین آنها کودکان معصوم هم دیده می شوند. کسی آماری از کشته های غیر نظامی فلسطینی بدست اسرائیل دارد؟
من تلوزیون حکومت را همچون انتخاباتش تحریم کرده ام. اگر خاطرم باشد؛ حول و حوش عید نوروز سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه بود آیا تلویزیون آنقدر بیشرم بود که یادی از آن روز کند؟

ناشناس گفت...

بند شماره سه ، ابدآ واقعیت ندارد .
بقول شاعر " میان ماه من با ماه گردان ، تفاوت از زمین تا آسمان است .
نسخه نپیچید تیمسار

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

ناشناس ناشناس،
در این کامنت اخری انقدر بخودت تگری زدی و شعور پایین ات را بنمایش گذاشتی که من نمیتوانستم بخوبی خودت این کار را انجام بدهم لیکن جوابی برایت ندارم!
۰۰۰۰۰۰
رفیق ایت اله،
اگر راست گفته باشی که انچه نوشتم شبیه نوشته دلقک بود، صمیمانه دست ات را میفشارم و بابت این مدالی که بر سینه ام زدی، تشکر میکنم. تمام استدلالی که بکار بردم برگرفته از نوشته های پیشین دلقک عزیز بود و رسوب انچه طی سالها خواندن قلم دلقک در ذهنم تجلی پیدا کرده. اصولا ایدی شاگرد تنبل ته کلاس با سیرک و دلقک هویت پیدا میکند و بخودی خود هیچ نیست! بهرحال خواستم روشن کنم که نه من دلقک عزیز هستم و نه دلقک عزیز شاگرد تنبل ته کلاس!
درضمن توصیه میکنم دایره مطالعه ات را از همان کتاب کذایی که صحبت اش بود، فراتر ببر تا مانند نویسنده ان کتاب دچار توهم ؛همه چیز برنامه ایست برای پیچاندن ما؛ نشوی!

ناشناس گفت...

“در چنین اوضاع و احوالی هرکس عملۀ چرخاندن گوی قوۀ اجرایی شود - روحانی یا رییسی یا هر خر دیگری - در وضع کشور تغییری حاصل نخواهد شد.“
لپ کلام همین جمله است. با این توضیح که صحنه را چند تا شیخ می آرایند. صحنه گردان هم خودشان هستند و می ماند من و شما. شما را نمی دانم ولی من در این دوره سعی می کنم انسانی باشم با عزت نفس و در این صحنه آرایی سیاهی لشکر تایید بدبختی کشور نخواهم شد.

ناشناس گفت...

حمله شیمیایی در این سطح و گستردگی با تلفات زیاد فقط از طریق هوایی با بمباران هواپیماهای جنگنده یا هلیکوپترها امکان داره. از آنجا که هیچ کدام از گروه های معارض یا تروریستی مجهز به نیروی هوایی نیستند، و تنها ارتش سوریه و روسیه این امکان را دارند و روسیه هم با وجود بمب های قدرتمندش نیازی به حمله شیمیایی ندارد تنها باقی می ماند ارتش سوریه. جالب است که رسانه های حکومت ایران می گویند این حمله شیمیایی کار ارتش اسد نبوده فقط نمی گویند که اگر کار اسد نبوده پس چه کسی توانسته چنین حمله ای رو با استفاده از نیروی هوایی ترتیب دهد؟

Dalghak.Irani گفت...

چند توضیح مختصر:

1- در مورد تناقض حرفم با حرفی که قبلاً راجع به قالیباف گفته ام:
من قبلاً و بارها هم تکراری گفته ام که در ساختار فعلی حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی کارآمدی ریاست جمهوری حداکثر + و - 10 درصد است و کسی قادر به شق القمر نیست. البته قالیباف کمی متفاوت است و تفاوت او با سایرین به مثبت 20 الی 30 درصد هم می رسد. منتها گمان نمی کنم که قالیباف در این دوره نامزد شود و او که فقط یکبار دیگر برای ریاست جمهوری تلاش خواهد کرد ان را به 1400 - در صورت ادامۀ وضع - موکول خواهد کرد. قالیباف مشکل بنیادی دارد و آن این است که بدرستی می داند که اگر به جناح مدرن ها بپوندد سنتی ها نخواهند گذاشت کار کند و اگر متعهد به اصولگرایان بماند سنت کارآیی حل مشکلات جامعه را نخواهد داشت. اما از آنجائیکه عدم پیوستن قطعی - منحل شدن - در یکی از دو جناح اصلی و همه کارۀ جمهوری اسلامی اجازۀ بالا آمدن و رییس جمهور شدن او را نمی دهد لذا مردم از سال 84 حداقل گشایش های ممکن در ریاست جمهوری او را هم از دست داده اند. ضمناً شناختی که من دارم او مدیر شخص اول است و معاون و کباده کش دیگری نخواهد شد. یا...هو

در مورد رفیق آیت الله و شاگرد تنبل ته کلاس. من هم معتقدم که هرنوع تئوری توطئه ای در مورد خاستگاه ایدئولوژیک خامنه ای مزخرف در مزخرف در مزخرف است و خامنه ای نه لنین را دیده و نه پاتریس لومومبای بیچاره را و سیاست گرایش به شرقش از تیز هوشی "حفظ نظام از اوجب واجبات است" سرچشمه می گیرد و البته از منظری که او به مدرنیته و غرب می نگرد سیاست درست و هوشمندانه ایست. اما موضوع مهمتر راجع است به بند 8 نوشته ام که من بدون اینکه شاهکار و نوکرکاری! به آن نسبت بدهم آنرا کلید حل مشکلات ایران می دانم و ربطی هم که به خشونت عقلانی سکسیستی ایرانی (بکش پایین بکنیم) - مستولی بر ذهن سکسی کسی که سکس را امری مذموم شعار می دهد و چون که خلوت می رود آن کار دیگر می کند - ندارد. حرف بند 8 این است که:

Dalghak.Irani گفت...

بند 8 می گوید عشق زمینی با منشاء غریزۀ شهوت جنسی جزو لوازم ابتدایی ایجاد و ماندگاری جوامع موجودات زنده است. این اصل غیرقابل جایگزین یک اصل ترکیبی است و نه یک اصل مخلوطی. زیرا همانطور که تا نر و ماده با هم ترکیب نشوند موجود زندۀ سومی تولید نمی شود همانطور هم اگر نر و ماده اجتماعی با هم ترکیب نشوند امکان بقا و پیشرفت جوامع وجود نخواهد داشت. این موضوع در جوامع کشاورزی پذیرفتۀ عام است و ما در روستا ها تفکیکی بنام زن و مرد و نر و ماده نداریم و جوامع روستایی در مشارکت کامل نر و ماده بطور طبیعی اداره می شوند و جلو می روند. در روستا رنگ را از طبیعت و موسیقی را از زمزمۀ آب ها و آواز پرندگان و هو هو باد و سایر عوامل طبیعی می گیرند و زن در موقعیت نگهبان و تیمارگر و مرد در موقعیت کارهای سنگین تر و توشه سازتر با دلخوشی "همه با هم" زندگی می کنند. اما در جوامع شهری بسیاری از فاکتورهای دلخوشی و تلطیف (اسمش را می گذارم فضای عاشقانه و هوای زنانه) مثل پرنده و طبیعت و باد و آبشار و چشمه و رود غایب هستند و انسان شهری جای آن ها را با موسیقی و سینما و نقاشی و رقص و آوازهای دسته جمعی و کنسرت و از این قبیل پر می کند و روح زنانۀ لطافت و شوخ رفتاری را حفظ می کند. - آیا اینکه بهترین موسیقیدان ها و موسیقی سازها و شاهکارهای موسیقی مربوط به قرون 17 و 18 و 19 (هنگام کوچ از روستا نشینی به شهر نشینی در غرب) است بخاطر تلاش هنرمندان برای انتقال فضای طبیعی طبیعت به فضای مصنوعی شهرها بوده است یا نه؟ پاسخ من آری است - حالا اگر ملای نفهم مصر باشد که شهر را از عنصر حیاتی شوخ رفتاری روحیه ساز تهی بخواهد و زنان را وادار به "یا در خانه بمان و کس بده یا در خیابان و کوچه مردانه رفتار کن و زنانگی ات را بروز نده - طبیعی است که ترکیب زن و مرد اجتماعی به مخلوط نر و مادۀ انفرادی تنزل پیدا می کند و دیر یا زود آن جامعه می میرد و از زایش و کوشش باز می ماند. یا...هو

تکمله: البته حرف زدن با مغزهایی که توسعه نیافته اند خیلی هم راحت نیست و آنان پشت کیبورد سکس را س ک س می نویسند از شرم و کس را واژن می نویسند از فرط اخلاق اما در اولین فرصت به اولین ماده ای که امکانش را داشته باشند می گویند معطل نکن یالله بکش پایین تا بکنم.

ناشناس گفت...

در پست اخیر و به خصوص کامنت بالا برگشتی به اصل و هویت گذشته دلقک.

ناشناس گفت...

احساس شما که انتخابات آینده بی روح خواهد بود احساس من هم هست و خدا کند با تحریم مردم هم همراه شود. رئیس بعدی هم میلیمتری روحانی است چون غرب و آمریکا هم دست نگاه داشته اند و نظاره گر انتخابات شده‌اند.حکومت همینطور هم ناکارآمد و در لبه سقوط اقتصادی است و تحمل یک شارلاتان دیگر را ندارد پس فارغ از سایه جنگ(که جنگ داخلی سوریه نشان داد چند مرده حلاج هستند) با تحریم و ignore انتخابات پیام روشنی به داخل و خارج کشور برسانند.

ناشناس گفت...

انگار قالیبافقم رفت! نمیشه ریاست جمهوری رای ندیم فقط شورای شهر رای بدیم؟

ناشناس گفت...

اغلاط املایی:
سد جوء: سد جوع
مظاعف: مضاعف
دقدقه: دغدغه

مازیار وطن‌پرست گفت...

می‌دانم نوشتن این متن همه را برعلیهم بسیج خواهد کرد، اما چه فرقی می‌کند؟ کامنت‌های مجازی در مخالفت با من همانقدر اثر دارد که سرنگونی نظام به روش چریک‌های فیس‌بوکی.

این را در وبلاگ نوریزاد نوشتم که رأی به تحریم انتخابات داده‌است:

نوریزاد گرامی، مرد آزاده!
رویت و دستت را می‌بوسم ولی … با شما مخالفم: شرکت نکردن در انتخابات نه تنها راه درستی نیست بلکه فایده‌ای هم نخواهد داشت. گفتنی‌های متعارف را همه گفته‌اند فکر نمی‌کنم چیزی مانده‌باشد که من بدانم و شما ندانی یا نشنیده باشی.

توجهت می‌دهم به وجوهی کمتر گفته از موضوع:
کمی با خویش خلوت کن و ببین چرا در خواب‌های خوبت، و حتی در سناریوهای تخیلی‌ات هرگز کشور را بدون ساختار و رهبر ندیده‌ای؟ چرا آرزو داشتی رهبر خواب نما شود و قدرت و عزت را به گروه‌های تحت تبعیض، مردم -یا نمایندگانشان- تفویض کند؟

آیا در بهترین -یا بدترین- خواب‌ها و آرزوهای محالت تجسم کرده‌ای که -به اصطلاح- قدرت در کف خیابان افتاده باشد؟ مانند مصر پس از استعفای مبارک، تونس بعد از خروج بن‌علی، لیبی پس از سقوط قذافی و یمن پس از استعفای علی عبدالله صالح؟ از میان این کشورها تنها تونس توانست به دلیل ویژگیهای شخصی غنوشی و وجود یک جامعۀ مدنی پس از کمترین دوران هرج و مرج و خشونت به ثباتی نسبی دست یابد.

بنابراین توصیه می‌کنم به جای هرکاری تلاش کنید یک هستۀ متشکل و مؤثر از آدم‌های خوشنام گرد آورید. شما در پیام صوتی خود می‌فرمایید جان یک دختر را نجات دادن بهتر از انتخابات بیهوده است. آیا مستحضر هستید طرح سلامت دولت وقت که مرهون رأی همین مردم است چند صد بی‌بضاعت را قادر به درمان بیماری سرطان نموده‌است؟ اطلاع دارید وزیر دارایی کم ادعا و فرهیختۀ همین دولت، انقلابی بی‌سروصدا در سیستم درآمدهای مالیاتی و فاصله گرفتن از درآمد نفت صورت داده؟ آیا می‌شود نشست دست روی دست گذاشت و ظرف چند سال سیاه‌تر دیگر مرگ و بی‌قانونی و چپاول را بیشتر دامن زد؟ که چه شود؟ مثلا ساختار قدرت از هم بپاشد؟ ما با شرکت در انتخابات تفاوت مشهود بین بخش انتخابی و انتصابی حاکمیت را هرچه پررنگ‌تر خواهیم کرد.

من خود به خوبی از تمام مضارّ حکومت دینی آگاهم، اگر حمل بر کنایه نفرمایید، حتی پیش‌تر از شما. اما وقتی از مصالح کلان و سیاست کشور صحبت می‌کنیم باید دقیقا به موضوع بحث توجه کنیم؛ و این یعنی توجه به “قدرت”، نحوۀ کسب و نحوۀ استفاده از آن. برای کسب قدرت یا باید تشکلی گسترده و متشکل داشته‌باشید(اخوان المسلمین)، یا نیروی نظامی (السیسی) و یا توده از حرفتان پیروی کند (گاندی یا خمینی یا ماندلا).

آقای نوریزاد، شما هم به خوبی می‌دانید میلیون‌ها نفری که با زدن از شکم زن و بچۀ خویش عواید میلیاردی آستان قدس را تأمین می‌کنند، در روزی که قدرت به کف خیابان بیفتد به حرف من و شما گوش نخواهند کرد. با اینهمه باز هم می‌شود به طرق دیگر مردم را بسیج کرد، طرقی که مفید و قابل کنترل باشد.

بسیج مردم زمانی مفید خواهد بود که اولا هدف مشخص سیاسی داشته‌باشد (مثل رفع نظارت استصوابی یا در مرحلۀ بعد رفراندم) نه شعارهای بزرگ و دهان پر کن اجتماعی و اقتصادی از قبیل ریشه کن کردن فقر و آب و برق مجانی و یارانۀ 1 میلیونی؛ دوما رهبر -به طور محدود- مردم راهنمایی کند (می‌گویم محدود چون عمر “امام” و رهبری که بتوان جان نثارش کرد به سر آمده ولو گاندی باشد)؛ سوما قدرت نظامی بی‌طرف باشد.

هر سه عاملی که خدمتتان برشمردم، تنها در فضای در انتخابات امکان پذیر است. رهبر مقطعی، هدف مقطعی و مردمی که قصد بُنه کن کردن همۀ ساختار قدرت را ندارند، همه با پی‌گیری مطالبات از طریق صندوق رأی نزدیکتر و دردسترس‌تر خواهد بود.

اگر مردم صندوق رأی را امین خویش، تنها یادگار به جای مانده از انقلابی مردمی (وگرچه به جهل) و برآورندۀ آرزوهای خویش بدانند؛ اگر نیروهای نظامی بدانند که با انتخابات شوخی نباید کرد (که در 88 آموختند) و نیز رهبری که بداند برای هدف مشخصی برگزیده شده (و نه رساندن به مقام انسانیت)، آنگاه تغییر ممکن خواهد بود.

آقای نوریزاد شما سرمایۀ این مردمی، خود را نسوزان.

ناشناس گفت...

شاید توهم توطئه باشد یا زیادی شبیه فیلم های هالیوودی سیاسی باشد: شایعاتی در فضای مجازی، به خصوص توئیتر و تلگرام پخش شده است مبنی بر اینکه حکومت برنامه های غیرمنتظره ای برای انتصابات ریاست جمهوری آینده دارد. این برنامه ریزی از مدتها پیش با دستور خامنه ای به احمدی نژاد مبنی بر عدم حضور در انتصابات کلید خورد. سکوت ناگهانی روحانی و پرهیز از سخنرانی های جنجال برانگیز سه سال اول نیز یکی دیگر از دلایل است. شایعاتی هم هست مبنی بر استعفای رئیسی از پست های خود و آماده شدن برای اعلام رسمی کاندیداتوری. همچنین حمایت یکپارچه و عجیب جناح اصول گرای حکومت از رئیسی نیز از جمله دلایل تقویت کننده این گمانه زنی ها است. پرده آخر این فیلم شبه هالیوودی ایرانی هم امروز با بیانیه بی سابقه قالیباف تکمیل شد که برخلاف تمام سخنرانی ها و بیانیه های تمام سالهای گذشته اش، این بار با صراحت عجیبی از لزوم کنار رفتن روحانی در بیانیه اش سخن گفته است. قبلا شایعاتی بود مبنی بر اینکه قالیباف قبول کرده است به نفع رئیسی کنار برود به شرطیکه در صورت انتصاب او به ریاست جمهوری، معاون اول او باشد. این بیانیه قالیباف نشان میدهد که او یا از انتخاب نشدن خود در انتخابات شورای تهران مطمئن است یا از انتصاب نشدن دوباره روحانی مطمئن است چرا که اگر مطمئن نبود چنین بیانیه ای یک خودزنی محض محسوب می شود چراکه قالیباف میداند اگر روحانی 4 سال دیگر انتصاب شود و او هم دوباره شهردار تهران باقی بماند این بیانیه در حافظه سیاسی روحانی و دولتش باقی مانده و در نتیجه در تمام سالهای حضور روحانی دولت بودجه ها و کمک های مالی را به شهرداری قطع کرده و چه بسا با وضع قوانینی اقدام به نظارت بیشتر در کارهای شهرداری کند. پس قالیباف حتما از انتصاب نشدن روحانی یا خودش مطمئن شده است که این حرفها را زده است. از طرف دیگر سکوت عجیب روحانی نیز تقویت کننده گمانه زنی ها است از آنجاییکه دولت روحانی مسئول برگزاری انتخابات است بنابراین خیلی ها فرض را بر این میگذارند که روحانی از تقلب در انتخابات حداقل از تقلب به ضرر خودش جلوگیری خواهد کرد ولی شایعاتی پخش شده است که دلیل سکوت بیش از یک ساله روحانی، معامله هایی است که احتمالا میان او و خامنه ای و تندروها انجام شده است مبنی بر اینکه با تقلب رئیسی را به ریاست جمهوری منتصب کنند و در عوض پست نان و آب دار و مادام العمری مانند تولیت آستان قدس را به روحانی بسپارند. رئیسی هم اگرچه هم اکنون حتما جایش به عنوان حاکم ثروتمند خراسان راحت است ولی وقتی دستور از بالا برسد ناگزیر از اطاعت است و اگر هدف از به ریاست جمهوری رساندن او خریدن مشروعیت مردمی (حتی دروغین و تقلبی) برایش باشد و در مرحله بعد به پشتوانه همین مشروعیت دروغین به رهبری رساندن او، خود رئیسی نیز از چنین برنامه ای استقبال خواهد کرد چرا که هدف نهایی این برنامه انتقال آرام و بدون سر و صدای ولایت مطلقه فقیه به رهبر جدید است.

ناشناس گفت...

یک احتمال دیگر اینست که روحانی رد صلاحیت شود و اصول گرایان نیز از معرفی گزینه قابل اعتنایی غیر از رئیسی خودداری کنند و افرادی را در انتصابات شرکت دهند که رای بسیار پایینی دارند مانند میرسلیم. به این ترتیب حتی با حضور حداقلی مردم در انتصابات رئیسی انتخاب می شود سپس به راحتی میزان درصد مشارکت در انتخابات در یک عدد ثابت ضرب شده و به عنوان آمار رسمی میزان مشارکت را نزدیک 60 درصد اعلام می کنند.

ناشناس گفت...

آقای مازیار وطن پرست، هر موقع دولت ها در ایران به پول نفت دسترسی نداشتند اولین جایی که سراغش رفتند گرفتن مالیات از مردم بوده. بنابراین افزایش مالیات در دولت روحانی نه تنها افتخار ندارد بلکه به معنای دست کردن در جیب مردم و دزدی است در شرایط سخت اقتصادی است. در شرایط رکود اقتصادی دولت عوض کاهش مالیات ها برای تحریک تقاضا و تولید اقدام به سخت گیری بیشتر برای دریافت مالیات کرده است. دریافت مالیات هم کاملا سلیقه ای و بر اساس نظر ماموران مالیات انجام می شود. آنها می توانند اظهارنامه مالیاتی مردم رو نادیده گرفته و نظر خودشون رو اعمال کنند. دریافت مالیات از بخش تولید و صنعت باید حداقل برای 10 سال آینده به صفر برسه و میزان دریافت مالیات از مردم و مالیات ارزش افزوده باید حداقل نصف مقدار 9 درصد کنونی بشه چون قدرت خرید مردم خیلی خیلی کم شده. در صورت کاهش مالیات، میزان خرید افزایش پیدا میکنه در نتیجه تقاضا زیاد میشه و تولید کنندگان فرصت پیدا میکنند ظرفیت تولید خودشون رو به سقف نزدیک تر کنند در نهایت میزان اشتغال هم زیاد میشه. پس این طرح دریافت سخت گیرانه مالیات در دولت فعلی یکی از بزرگ ترین خیانت ها و دزدی های این دولت است چرا که تمام این مالیات رو مردم عادی طبقه متوسط و فقیر و تولید کنندگان معمولی غیروابسته پرداخت می کنند وگرنه که رانت خورهای مفت خور و نهادهای ثروتمند از پرداخت مالیات معاف هستند. اگر این نهادها مالیات رانت خوری های خودشون رو بپردازند چندین برابر کل مالیات دریافتی کنونی از جیب مردم میشه. این وزیر دارایی فرهیخته! که به قول شما انقلابی در دریافت مالیات انجام داده چرا این انقلابش را در دریافت مالیات از نهادهای خاص انجام نمی دهد و دستش در جیب مردم است؟

طرح تحول سلامت هم اگرچه مزایای خوبی برای مردم داشت ولی در اصل پول بسیار زیادی از بودجه این طرح حتی بیشتر از پولی که واقعا به عنوان سوبسید درمانی به مردم داده شد به جیب پزشکان و برخی افراد خاص رفت. بنابراین این طرح هم کاملا موفق نبوده و باید بازنگری کامل شود.

یکی از خدمه کــشــتـی غول پیکر اصلاحات گفت...

. . . .
و لِلَّهِ الْـحَـمْـد . اَلْـحَـمْـدُ لِلَّهِ عَـلَـى مَـا هَــدَانَا وَ لَـهُ الـشُّـكْـرُ عَـلَـى مَـا أوْلـانَـا
. . . .
و خداوند را سپاس، بر آنچه ما را بدان هدايت كرد، و خداوند را شكر بر آنچه به ما ارزانى داشت
. . . .
اکنون که کشتی غول پیکر اصلاحات با یاری اعتدالگرایان و کمک های همه جانبه اصلاح طلبان و میانه رو ها و همچنین اصلاحطلبان اصولگرا ، سرعتی مضاعف گرفته و در ممسیری استثنایی و بی نظیر در حال پیشی گرفتن از یکایک همه رقباست ، ما نیز اگر خود را اصلاح طلب می نامیم و یا اگر خود را اعتدالگرا و یا اعتدالگرای میانه رو می دانیم ، در این شرایط استثنایی باید همگی دست در دست هم دهیم و با کمک به دریاسالاران و کارکنان و سکان داران کشتی غول پیکر اصلاحات ، کمک کنیم تا هم حضور مردم در این انتخابات ، افزایش یابد و هم آرای حجت الاسلام حسن روحانی که حقیقتا همیشه و همواره هوای همه احزاب و گروه ها و دسته جات را در طول دوران 24 سالی که یا دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند و یا عضو آن، داشتند و اکنون نیز که حدود 4 سال است که در مقام ریاست جمهوری و ریاست شورای عالی امنیت ملی ظاهر شده اند باز هم همچون همان 24 سال، هوای همه ی دسته جات و گروه ها را از اصلاح طلبان گرفته تا اصولگرایان ، داشته و دارند
. . . .
و چه خصوصیتی بهتر از بی طرفی (میانه روی و اعتدال) ، و چه نعمتی بالاتر از داشتن چنین خصوصیتی.
. . . .
بنابراین وظیفه یکایک ماست که قدر این نعمت را بدانیم و قدرشناس باشیم و تشکر کنیم از همه ی دریاسالاران و نیز خدمه و کارکنان کشتی غول پیکر اصلاح و اعتدال.

سوشیانت گفت...

رئیسی رسما آمد . معما بسیار پیچیده شد. طبق گفته دلقک این نمایش ها برای تطهیر رئیسی بود و او کاندید نهایی اصولگرایان نخواهد بود به دلایلی که خود ایشان گفت و کاملا هم منطقی بود اما حالا می بینیم که ابراهیم رئیسی رسما وارد گود انتخابات شده و معادلات را بر هم زده. حال باید دید چه اتفاقی می افتد . دو احتمال وجود دارد . 1 - رئیسی فعلا در صحنه بماند وبعدا با یک پروژه طراحی شده کناره گیری کند 2- تا آخر در صحنه انتخابات بماند که در آن صورت نمی توان قطعی نظر داد که رئیس جمهور می شود یا نه و آیا خامنه ای به قول دلقک عقلش را از دست داده و به سیم آخر زده است؟؟؟؟؟

ناشناس گفت...

مرگ بر تندرو
مرگ بر متوهم
مرگ بر مبارزان پشت کامپیوتری بی خایه که براندازی اینترنتی هستند - یعنی خود بنده به بیانی دیگر
اولا - این مقاله از چسناله های اصلاح طلبانه بعضی مقالاتت تومنی نه زار فرق داره، تحلیلی است و نه آقای دکتر بازی/تحلیل جادوگری نیست که ادعا کند قطعا درست است، در هر صورت با دقتی راهگشای آینده است
دوما - رئیسی آمد، اوباما با رئیسی هم کنار می آمد آنقدر که حرام زاده بود، اینجا می شود ما براندازان اینترنتی خوشحالیم که یک حرام زاده تر رفت و یک حرام زاده آمد. ما براندازان بی خایه ترجیحمان یکی مثل جب بوش یا مارکو روبیو بود که نشد و قضایا شد پیچیده تر
سوما - قضایای سوریه اگر اوضاع بر همین ریل جلو برود بزودی اتفاقات خاصی خواهد افتاد. لازم به یادآوری است از یک ماه پیش نیروهای بسیار عظیمی از ارتش ایالات متحده در داخل ایالات متحده به حرکت درآمدند و ما ردیابی کننان که هدفشان کجا هست. آخرین خبر اینکه بعد از دیدار دیروز با ملک عبدالله اردنی، حداقل یک کشتی غول پیکر پر از تانک و نفربر و.... ارتش ایالات متحده طرف بندر عقبه اردن در حرکت است. مسئله خیلی هم ارتباطی با حملات اخیر شیمیایی ندارد و قبلا ارنج شده به نظر می رسد. بخواهید بیشتر اطلاعات می دهم

ما که خیری از این دنیا ندیدیم همش آواره و بیچارگی و جنگ
امیدوارم اقلا ایالات متحده آنچنان بزند که آقای دکتر ظریف خودش را در یک جای محمد خاتمی قایم کند
ما به شدت نیاز داریم که دلمان خنک شود و این را بسیار جدی می گویم، باید ببینیم که دنیا یک عدالتی هم دارد گو اینکه عمر رفته ما را هیچ و هیچ جبران نخواهد نمود

ناشناس گفت...

اون هایی که به لیست امید قاتلانی چون دری نجف ابادی و ری شهری رای دادند به رئیسی هم رای خواهند داد ایشان هم کم آدم نکشته که نتوان بهش امیدوار بود!

ناشناس گفت...

پاراگراف آحر کامنت ناشناس ۱۳:۱۳ ، فاقد هرگونه منطق ولی بشدت درست و صحیح میباشد.

ناشناس گفت...

درود.آمدن رءيسی که من هم مثل آن را بسیار بسیار بعید میدانستم نشان از آن دارد که لااقل من نمیتوانم اوضاع و شرایط ایران را درست بررسی کنم یکجایی داده ها و پیش فرضهای من اشتباه است. همین بود اعتراف من.

ناشناس گفت...

شاید هم میخواهند رئیسی را کنار بگذارند.

ناشناس گفت...

من قبلا نظرم را در مورد انتخابات ریاست جمهوری گفتم که شرکت در آن خیانت به انسانیت است.
چهار پنج سال تلویزیون داخلی(البته منظورم بخش های خبری و سیاسی است) را نگاه نمی کنم. ولی چند ساعت پیش اجبارا مصاحبه ای با محسن رضایی دیدم. همانطور که می دانید او دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است و قاعدتا در مسایل مربوط به سیاست خارجی نظرات او می تواند برآیند نظرات مجمع باشد.
جمله مهم او این بود که باید ما شخصیت ترامپ را بشناسیم و سعی کنیم که او را تحریک و وادار به واکنش نکنیم و در عین حال امتیازی هم به او ندهیم(نقل به مضمون). دوستان عزیز من شکی ندارم فقط روباه بنفش از نظر حکومت قادر به انجام چنین نقشی است و فکر اینکه شخص تندرویی را به ریاست برسانند خیالی بیش نیست. به قول محسن رضایی در تاریخ معاصر رکود اقتصادی بالای سه سال سابقه نداشته است و حال که این رکود پنج شش سال طول کشیده، در صورت ده ساله شدن کمر حکومت شکسته می شود.
همان طور که ناچار به نرمش قهرمانانه هسته ای شدیم شک نکنید این نرمش ادامه دار خواهد بود فقط همان طور که مصری ها با تحریم انتخابات ریاست جمهوری مرسی را از مشروعیت انداختند؛ مردم ایران هم این توانایی را دارند.

ناشناس گفت...

حمله هوایی ترامپ نمایشی بوده اما اگر کار از حملات جراحی به چکمه روی زمین برسه اونوقت مشخص میشه ترامپ مرد عمله یا نه!

Dalghak.Irani گفت...

قبل از رفتن به تعطیلات که در چند روز آینده خواهد بود. نظرم را راجع به حملۀ کم دلیل امریکا به سوریه و آمدن بی دلیل رییسی - یک نکتۀ مهم را فراموش کرده بودم در نظر قبلی - را خواهم نوشت. یا...هو

ناشناس گفت...

ناشناس
تیمسار گرامی
شما یک تحلیل گر در یک وب محله ایی هستید درست مثل یک بقالی که همه محل ازش خرید می کنند ولی محله دیگر زیاد از این بقالی خبر ندارند برای ما هم محلی های شما وجود شما بسیار خوب و کار راهاندازه البته به شرط اینکه توهم برمان ندارد
تیمسار از نگاه عاقل اندر سفیح شما نسبت به بعضی از افراد که کامنت می دهند جالب نیست و جوری می گویی که مرغ پخته از خنده غش می کنه هر کسی تازه امده باشد به این سیرک واقعا فکر می کنه سوراخ کس قبل حضرت ادم شما پیدا کردید

ناشناس گفت...

تیمسار دبه نکن دیگه. گفتی اگه قالیباف بیاد سکوت میکنی نگفتی در هر صورت به انتخابات کاری نداری. اگه رئیسی واقعا توی صحنه موند تحلیل بده ببینیم چی میخواد پیش بیاد. بوی کودتا داره میاد.

ناشناس گفت...

مردم فریب اینها را نخورید و به هیچ وجه در انتخابات شرکت نکنید! اینها "بد" و "بد ترند"!

مردم فریب تئاتر انتخاباتی اینها را نخورید و به هیچ وجه در انتخابات شرکت نکنید! اینها "بد" و "بد ترند"! آیا پس از 38 سال دلتان از اینها همه، به هم نمی خورد؟ من که دلم از این پشم و فساد و دزدی و غارت به هم می خورد. آوردن رئیسی و غیره همه تئاتر است و برای کشاندن شما سر صندوق! لطفا فریب نخورید! اینها همه"بد" و "بدترند"!
اینها برای اینکه شما "بد" را انتخاب کنید همیشه یک "بدتر" را کنار "بد" می تراشند و تبلیغ می کنند که اگر این "بد" را انتخاب نکنی این "بد تر" روی کار می آید و شما را می ترسانند! سی و هشت سال است که چنین است!