درد کمرم هنوز خوب نشده و تمرکزم را ممکن نمی کند. اما دو واقعۀ نیس فرانسه و کودتای ترکیه مهم هستند و باید می پرداختم بهر زحمت. نیس فرانسه را که پرخاشی حسابی خواهد بود بعربستان؛ بتعویق می اندازم تا نگاهی عجول بکنم به کودتای ناکام ترکیه و پی آمدهای آن. اول شب که خبر کودتا پخش شد کمی گیج شدم چون بچند دلیل کودتا در قرن 21 را نامحتمل ترین گزینۀ تغییرات سیاسی می پنداشتم - که البته بنظرم همین دلایل هم باعث شکست کودتا شد - به دلایل زیر:
1- کودتا یک ابزار توازن قوای جهانی مربوط به جهان دو قطبی در قرن بیستم بود که قطعاً باید توسط یکی از ابرقدرت های آنروز (امریکا یا اتحاد جماهیر شوروی) حمایت و انجام می شد. مثل اغلب کودتاهای کشورهای امریکای لاتین که توسط امریکا و با روی کارآوردن دیکتاتوری های سکولار همراه بود و یا مثل خاورمیانه و شمال افریقا که توسط شوروی پشتیبانی می شد و هدف روی کار آوردن دولت های ایدئولوژیک چپ بود. مثل کودتای ناصر در مصر و قذافی در لیبی و قاسم در عراق و اسد در سوریه. البته بقیۀ کودتاها بویژه در افریقا تلفیقی از این دو نوع امریکایی یا شورویی بود. لذاست که دنیا بعد از فروپاشی شوروی در اوایل دهۀ 90 میلادی شاهد کودتایی نبوده است. حداقل کودتایی که در حافظۀ من مانده باشد یادم نمی آید. بنابراین کودتای ترکیه شنا در جهت مخالف سیاست روز جهان بود و هیچگونه پشتیبان فرا ملی نداشت.
2- بعد از این تاریخ سیاست امریکا بعنوان تنها ناظم جهان تک قطبی شده صدور ارزش های لیبرالیستی غرب بود به جهان عقب مانده تا با مقاوم سازی هژمون جهانی خود از بازگشت هرگونه ایدئولوژی توتالیتر در آینده و از دست رفتن حوزۀ نفوذش جلوگیری کند. این استراتژی غرب همزمان شد با عصر اینترنت و انفجار اطلاعات که عملاً هم کودتا در کشورها را از حیز انتفاع ساقط می کرد. چرا؟ به این دلیل بدیهی که عنصر اصلی موفقیت کودتا علاوه بر غافلگیری حاکمان بالفعل که کودتا علیه آنان انجام شده/می شود باید بتواند توده ها و مردم عادی را نیز غافلگیر کند و آنان را در مقابل عمل انجام شده و تمام شده - ناشی از بی اطلاعی و شوک - قرار بدهد. بعبارت دیگر در کودتاهای کلاسیک کافی بود کودتاچیان چند مرکز مهم حکومت مستقر را - رادیو تلویزیون و مراکز خبر رسانی بمردم اصلی ترین آن بود - تصرف کنند و ادعای سقوط حکومت مستقر را بکنند و مردم بلافاصله به تبعیت از کودتاچیان به حکومت آنان بپیوندند. زیرا بارها گفته اند و گفته ام و شما می دانید که اکثریت 90 درصدی مردم همواره با دست برنده بازی می کنند و زیاد کاری بکار مشروعیت دست برنده ندارند. کافی است که قبول کنند قدرت دست چه کسی است و اهمیتی به عادل یا ظالم بودن و مشروع و نامشروع بودن آن نمی دهند. این هم دلیل دوم شکست سریع کودتا بود. زیرا وجود اینترنت و تکنولوژی ارتباطی گسترده باعث شد که کودتاچیان نتوانند ارتباط اردوغان و دولتش را با مردم قطع کنند. و در حالیکه کودتاچیان داشتند بیانیۀ "کشور در کنترل ماست" خودشان را در تلویزیون دولتی می خواندند اردوغان هم از راه اینترنت و موبایل داشت هوادارانش را به خیابان ها و مراکز حساس دعوت می کرد و از آنان می خواست مقاومت کنند.
3- فارغ از اینکه حاکم در معرض کودتا - در اینجا اردوغان - طرفدار زیاد دارد یا کم؛ امکان تماس اردوغان با هوادارنش در فرمول "مردم با دست برنده همراه می شوند" بکار افتاده و بخشی از هواداران را به خیابان ها و مراکز حساس می کشاند/ کشاند. این هواداران ممکن است در مقایسه با هواداران مخالفان یا اکثریت خاموش عدد بزرگی نباشند اما چون بطور گروه های چند هزارنفری در مواضع حساس تجمع می کنند می توانند کودتا را از کار بیاندازند. چون اگر کودتاچیان دستور بمقابله و تیراندازی بسوی مردم بی سلاح بدهند نقض غرض کرده اند و بدنۀ زیر دست کودتاچیان چنین امری را نمی پذیرند. تنها راه در چنین مواقعی این است که کودتاچیان از چنان محبوبیت پیشینی - بخاطر فساد یا عدم کارآمدی یا هرچه دولت مستقر - برخوردار باشند که بمحض اعلان کودتا هزاران و میلیون ها مردم به هواداری از آنان به خیابان بریزند و کودتاچیان مسلح را در حلقۀ غیر مسلح خود محافظت نمایند. لذا بنظرم اگر کودتاچیان می خواستند موفق بشوند حداقل این است که اولاً اینترنت را از کار بیاندازند و اگر از نظر فنی و نیاز ارتباطی خودشان اینکار ممکن نبود حداقل می بایست بجای تمرکز بر مراکز ارتباطی و سیاسی (کودتاهای کلاسیک) باید متمرکز بر شخصیت های سیاسی مؤثر و مرجع مخالفان کودتا می شدند و قبل از اعلان کودتا از تلویزیون و همزمان با آن دستگیری یا حتی جنازۀ اردوغان و مقامات مؤثر بلندپایه را نشان می دادند. این گزارۀ ارتباط با هواداران زمانی هم تشدید می شود و موفقیت کودتا را کم می کند که هواداران حکومت در معرض کودتا یک پیوند اعتقادی غیر سیاسی - مثل مذهب - هم با دولت داشته باشند. و در ترکیه هواداران اردوغان چنین هستند و وجود عنصر مذهب و اعتقاد نیز آنان را از مخالفان سکولارشان پیش می اندازد در سماجت بر استقامت. حتی می شود همین را در ایران امروز هم مثال زد که اگر کودتایی هم بتواند انجام شود اما ارتباط خامنه ای و چهره های اصلی ایدئولوژی با هواداران شان قطع نشود هجوم چند هزار نفری همین هواداران کم ولی مصمم و ایدئولوژیک از پیروزی کودتا جلو می گیرد.
4- مورد بعدی که باعث شکست سریع شد به این دلیل بود که اولاً کودتاگران هیچ نیروی سیاسی پشتیبان در داخل ترکیه - منظورم مخالفان سیاسی اردوغان است - نداشتند و معلوم نبود عقبۀ مشخص سیاسی شان بکجا متصل است. ضمن اینکه اصولاً ترکیه نامزد خوبی برای کودتای نظامی نیست دیگر مثل کودتاهای قرن بیستم ارتشش. زیرا ترکیه در حال حاضر کشوری با حداکثر توسعه یافتگی در بین همپالکی های خود - بویژه در بین کشورهای مسلمان - است و با همۀ نواقصی که به دموکراسی آن وارد است بازهم کشوری دموکراتیک بحساب می اید که احزاب متعدد و نسبتاً قوی دارد و فرق می کند با ترکیۀ سنتی عقب ماندۀ قرن بیستم که حکومت در بین دو حزب چپ و راست فرمایشی و سنتی دست بدست صوری می شد. ترکیه ساختارهای نسبتاً قوی دموکراتیک دارد و سرانۀ داخلی آن از استانداردهای کشورهای "کودتا موجه" بسیار جلوتر رفته است.
5- و گذشته از چند پارچگی ارتش و پاکسازی های انجام شده توسط اردوغان در داخل نیروهای مسلح و هواداری اکثریت - تو بگو اقلیت حداکثری - مردم ترکیه از اردوغان و دولتش از سویی و اتوریتۀ هنوز هم پابرجای دولت در برقراری امنیت و تأمین حداقل ثبات اقتصادی و موارد جزیی تری از این دست می رسم به مورد آخر در دلایل شکست کودتا که یک طنز تلخ اما واقعی است. آن هم اینکه اگر هم ژنرال های ترک می خواستند کودتایی موفق بکنند باید حداقل یک سال صبر می کردند تا رییس جمهور بعدی امریکا بیاید و این امکان بوجود بیاید که امریکا مجدداً راه حل کودتا در کشورهای هدف را در پیش بگیرد. یعنی چه؟ یعنی اینکه همانطور که گفتم امریکا بعد از ورود به قرن بیست و یکم از تدارک کودتا برای تغییر رژیم های ناهمسو دست برداشت. و دو رییس جمهور قرن بیست و یکمی امریکا (بوش پسر و اوباما) یکی استراتژی جنگ مستقیم را انتخاب کرد و دیگری استراتژی صلح مستقیم. بوش بزور صدام را ساقط کرد و اوباما بزور ایران را صالح! کرد. - بدیهی است منظورم از ساقط و صالح از دید منافع امریکاست - لذا ارتش ترکیه نباید در زمان اوبامای صلح کل دست به چنین قماری می زد. زیرا ممکن و محتمل زیاد است که چه هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ رییس جمهور بعدی امریکا بشوند برگردند به استراتژی ساقط کردن دولت ها از راه کودتا. و اینبار ایدئولوژی بنیاد گرای اسلامی را معیار انتخاب کنند بجای استراتژی معیار مارکسیسم در قرن بیستم. و تصمیم بگیرند که کلیۀ کشورهایی که اسلام سیاسی را انتخاب یا تقویت می کنند را از راه حمایت از کودتا ساقط کنند.
6- طولانی شد و جایی نماند برای بررسی رفتار اردوغان در طول و بعد از کودتای ناکام اخیر. اما بصورت خیلی مجمل می گویم که بنظرم این کودتا با همۀ خسارت های بسیار زیادی که چه برای اردوغان و چه برای مخالفان سیاسی او و چه برای مردم عادی ترکیه داشته است نتایجش در میان مدت بنفع سکولاریسم اولاً و دموکراسی ثانیاً خواهد بود. زیرا همانطور که می دانیم و کودتاچیان رسماً اعلان کرده اند خواسته شان صیانت از قانون سکولار ترکیه و جلو گرفتن از ترکتازی های استبدادی بسمت مذهبی کردن ساختار قانونی ترکیه بوده است و اینان خودشان را نمایندۀ سکولاریست های غیر سیاسی (مردم مدرن و طبقات مرفه) ترکیه نمایانده اند. اما - این اما خیلی مهم است - اردوغان و دولتش و حزبش اصرار زیادی دارند که کودتا را به عبدالله گولن مذهبی رفیق سابق و دشمن فعلی اردوغان نسبت بدهند و با شدت هر چه تمامتر هم این گزاره را تبلیغ کرده و می کنند. در حالیکه هم عبدالله گولن این اتهام را رد کرده است و هم کودتاچیان در مواضع اعلامی خود کلمه ای از اسلام و قرائتی دیگر و از این قبیل نیاورده اند. من این را نشانۀ آن می دانم که اردوغان با علم بر تعداد کمی و کیفی مخالفان اسلام سیاسی - در هر ورژن آن - در ترکیه و وزن زیاد آنان چه در بین تکنوکرات های چرخانندۀ اقتصاد ترکیه و چه در بین اندشمندان تبیین کنندۀ استراتژی های سیاسی مبتنی بر منافع ملی؛ نمی خواهد به مخالف بودن آنان با خودش اعتراف و پایگاه اصلی کودتاگران را نشان بدهد. اردوغان می خواهد با نشانه رفتن گولن اولاً از این واقعه برای کوبیدن و تضعیف بیشتر او استفاده کند و هم مخالفان کودتاچی خودش را از جنس سیاسی - مذهبی خودش معرفی کند و دعوا را بسطح نازل دو اسلامگرا محدود کند. منطق درستی هم است. زیرا اردوغان مطلقاً قادر به جذب لائیک ها و سکولارهای اصیل نیست. اما تخریب گولن به او این امکان را هم می دهد که از طرفداران گولن تعدادی را بنفع خودش مصادره و هواداران خودش را نیز افزایش بدهد و در همانحال به نارضایتی لائیک ها و سکولارهای مدافع عدم دخالت مذهب در سیاست هم اعتراف نکند. همۀ این خلاصۀ جویده هم باعث خواهد شد که اردوغان از تاخت و تاز بیشتر در حوزۀ سبک زندگی و رفتن بسمت تحجر بیشتر پرهیز کند تا دو قطبی خطرناک ایجاد شده در جامعه را تسکین بدهد و این قطعاً بنفع مدرنیتۀ شکلی در ترکیه خواهد بود و مردم مدرن عادی و غیر سیاسی متنفع خواهند شد. هرچند که محتمل است در کوتاه مدت و در حوزه های سیاسی و فاخر و نخبگانی محدودیت هایی بیشتر - اما موقت - هم به سکولارها تحمیل شود. یا...هو
بعد از تحریر: یادم رفت انتظار کسانی را که می خواهند بدانند از نظر من موفقیت کودتا بنفع ما بوده یا نه را هم بگنجانم در متن. بدیهی است که هرجا که اسلام سیاسی قدرت را از دست بدهد بنفع ایران سکولار هم است. اما بدلیل اختلاف مذهبی ایران و ترکیه نمی شود بودن اسلام اردوغان در قدرت را بنفع حتمی جمهوری اسلامی هم دانست. در نتیجه نظرم این است که برای ایران خیلی تفاوت نمی کرد کودتا موفق می شد و الان که نشده است. یا...هو
۲۳ نظر:
فرشید:
یه پرسشی از عصر ذهنم و درگیر کرده بد... اونم اینه که چطور یک سال ما اومدیم تو خیابونا، در مقیاس میلیونی، کلی مقاومت کردیم، اما کودتای ۸۸ پیروز شد. اما کودتای دیشب با چند هزار هوادار حزبی بعد چند ساعت شکست خورد. البته ممکنه کودتای دیشب دست پخت خود اردوغان باشه. اما فعلا که گفته میشه مقاومت مردم باعث شکست کودتا شد
من هم در مصاحبه با یک روزنامه نگار ترک خواندم : کودتای آماتورها!. آنهم برای ترکیه که متخصص کودتا هستند!و همین روزنامه نگار گفته بود: قرار بوده اردوغان در ماه آگوست ارتش رو پاکسازی کنه واین آماتورها برداشتند زودتر کودتا کردند!
فامیل ما هم میگفت : ای بابا ، به ما گفتند تو آگوست کودتاست و ملت هی غذا و آذوقه و خواروبار انبار میکردند!
اما در مورد اینکه به حال ایران فرقی نمیکرد را با شما موافق نیستم. اتحاد و همکاری و همبستگی ایران با ترکیه زیاد ربطی به شیعه و سنی نداره. کردستان مسئله بسیار بسیار مهمی برای هر دو است. و نکته قابل تقدیر: اینکه روشنفکران و حتی روزنامه نگاران مخالف اردوغان به مهار کردن این کودتای آبکی به نفع او و دولت قانونی کمک کردند واین نشانه قدرت و تشخیص صحیح و عمل بجا آنهاست. و همینطور نشانه رشد جامعه مدنی هر چند با محدودیت هایی که دارند.
هر روز شاهدی بر این مدعا یافت میشه که اساسا دنیای ما در حال فروپاشی هست مدتهاست که خبری خوب نشنیده ایم بمب گذاری، ادم کشی، پیشروی دیکتاتورهای مذهبی، عقب نشینی مستمر دنیای آزاد در مقابل دشمنان خودش، رد شدن از جنازه مردم با کامیون و این اخری شکست قیام نظامیان شوریده علیه حاکمیت اسلامگرایان کثیف عثمانی که پیروزی خود را تحت شعار به لجن کشیده شده حاکمیت دمکراسی و شکست کودتا تبلیغ میکنن کار در ترکیه به جایی رسیده که ارتشی که برای دهه ها میراث دار و نگهبان اندیشه های آتاتورک بود برای اردوغان یقه درانی کرد تا همچنان جناب اردوغان در ردای پدر لجستیکی تمام تروریستها به صادرات تروریسم ادامه بده ظاهرا مرض خیانت به آب و خاک و سپردن کشور به اسلامگرایان در حال سرایت به دیگران هم هست امروز بسیاری از ژنرال های خاک برسر ارتش شاهنشاهی از تنها بودن در این ننگ نجات یافتن به عنوان یک ایرانی ترک که ترکیه وطن دوم من هست از صحنه انتقال سربازان به شکل برهنه بسیار جا خوردم ولی حداقل این جوانمردان کاری که در توان داشتن انجام بدن شخصا از واژه شهید بخاطر کاربرد اون توسط ایدئولوژیک ها بیزارم ولی شهادت گوارای وجودتان سربلند باشید و از ملامت سینه چاکان دموکراسی اسلامی نترسید که تاریخ از شما به نیکی یاد خواهد کرد
نظرتان در مورد واکنش جمهوری اسلامی چیست؟ منظورم انتقال جنگنده های نیروی هوایی از دزفول و همدان به تبریز، و تیپ تکاور کرمانشاه به تبریز هستش و این که اصلا اسمی از سپاه نبردند؟؟؟
دعا برای کمرتان می کنم بیشتر، همه قافلگیر شدند ولی اگر می بردند بهتر بود! هر چند اسلامگرایان ترکیه بسیار سکولار تر از ایران هستند ولی بازم همین اسلامگرایی ترکیه هم ازار دهنده است.
امیدوارم کمرتان زودتر خوب شود دلقک نازنین.
دوستی که راجع به واکنش جمهوری اسلامی پرسیده.
معمول است که هر گونه اتفاق غیر منتظره ای در کشورهای همسایه با واکنش هم مرزهای ان کشور همراه می شود که بخشی احتیاطی است و بخش دیگری نمادین. به این معنا که در خیلی از موارد قبل از اجرای مورد اعلان شده موضوع منتفی می شود. البته ما در سمت ترکیه هم پایگاه تبریز را داریم هم لشکرهایی از نیروی زمینی ارتش را و نیازی به رفتن نیروی بیشتر نبود و بیشتر خواسته اند اطمینان ما بیداریم بدهندبه داخل کشور. این هم که از سپاه اسمی نیست طبیعی است چون سپاه مأموریت دفاع از انقلاب را دارد و ارتش مدموریت دفاع از مرزها را و لازم هم نبوده که در یک اتفاق ارتشی در ترکیه بازبان سپاهی - کمی ترسناک برای ادبیات نظامی دنیا - موضع گیری شود. یعنی همه چیز طبیعی بود و هیچ عمل غیر معمولی انجام نشده است. یا...هو
تیمسار یادت رفت یه مورد دیگر رو هم توضیح بدی و اون احتمال کودتا در ارتش ایران هست. آیا ارتش ایران به قدر کافی از ژنرال های درست و حسابی تصفیه شده که احتمال کودتا به صفر برسه یا نه هنوز چند تایی ژنرالی که سرشون به تنشون بیرزه تو ارتش باقی موندن که در موقع نیاز به مردم کمک کنن؟
سلام
با تشکر فراوان از شما که با وجود ناراحتی جسمی ما رو فراموش نمی کنید.
سوال دارم جسارتا :
آیا این احتمال که این کودتای آبکی طراحی خود اردوغان بود برای مظلوم بازی و همچنین زیر آب کردن سر مخالفان به بهانه ی دست داشتن در کودتا، مورد قبول شما نیست؟
ارادتمند- یزد
اردوی تندرستی و سرحالی!
دانای معادلات سیاسی نیستم!
اما خب حذف اردوغان رو میپسندم.
پوزش که پابرهنه وسط حرف برگترا
آنهایی که دیشب اخبار ترکیه را دنبال می کردند در همان ساعات اولیه متوجه شدند که این شو یک کودتا نیست هر چند شبیه اش باشد. اما به نظر می رسد که نمایشی در حال اجراست و برنامه دیشب پرده اول آن بوده است!پرده های بعدی و ترتیب اجرای آن کاملآ به واکنش های سنت گراها و تکنوکرات ها وابسته خواهد بود. البته تحولات منطقه ئمی تواند نحوه و ترتیب اجرا را تغییر دهد.
من فکر کردم حالا که اردوغان حکومتش رو مدیون آزادی بیان و نیروهای مدنی هست، باید به نفع اینا کار کنه نه به ضررشون.
ارتش ما دست یه عده تیمسار پاپتیه بی عرضه بی خاصیته...
شما که خودتان می فرمایید ترک هستین و ادعا می کنید ترکیه وطن دوم شماست، بهتر نیست از وازه (ترکتازی) استفاده نکنین؟؟؟
با بکار بردن واژه های نژادپرستانه نمی شود از سکولاریست یا دموکراسی دفاع کرد.
تیمسار گرامی،
در مورد ناممکن بودن کودتا درست می گویید؛ البته فکر کنم السیسی و مصر را جا انداخته اید.
اگر بمن بودید که ترک هستم و ترکیه را وطن دومم می دانم ...
من ترک هستم اما وطن دومم بریتانیاست و نه ترکیه. اتفاقاً نسبت به ترکیه غیض فروخورده ای هم دارم و سعی می کنم روشنفکر بازی در بیاورم و لو ندهم. در مورد ترکتازی هم من آن را فقط لغتی می دانم که جزیی از زبان فارسی - زبان نوشتاری و محتوایی من - است و برای هیچ لغتی - از جمله ترکتازی - شأن مستقلی قایل نیستم و زبان را فقط واسطه ای برای انتقال مفاهیم می دانم. قبلاً هم نوشته ام در پست مستقلی که من آرزوی یک جهان یک زبان را دارم که البته فکر می کنم تا رسیدن به صورت کامل آن دنیا یک 100 150 سالی فاصله دارد.یا...هو
الف از قلم نیانداخته ام کودتای سیسی یک کودتای متعارف بمعنای قرن بیستمی آن نبود و مصر در یک بی ثباتی ناشی از بهار عربی در حال یافتن وضعیت پایدار خود بود و قبل از سیسی - وهنوز هم تا حدودی - مصر یک دولت مستقر نداشت. لذا کار سیسی بیشتر در قالب وجهی از انقلاب و بازگشت از انقلاب توسط مردم مصر بود. یا...هو
تیمسار جان،ممنون از پاسخ تان
اما منظورم این بود که:
-الف: جمهوری اسلامی چه خطری از ناحیه کرمانشاهان حس میکند که زبده ترین تیپ تکاوری آن، مال کرمانشاه است؟
ب- سپاه فعلا نخود همه آشی هست، حالا چرا این جا نه؟
پ- یعنی از کودتا اصلا خطری حس می شد واسه ایران، که نیرو بردند؟!!
چرا همه چیز قاطی شده؟ از کی تا حالا "ترکتازی" شده واژهی نژاد پرستانهی ضد ترک؟ در تمام ادبیات ایران ترکتازی به معنای قدرت نظامی و سوارکاری تحسین برانگیز ترکها بکار رفته در باب ستایش. لااقل راجع به چیزی که حرف میزنید یه ذره تحقیق کنید. تا همین الآن هم ترکمنها جزو بهترین سوارکارهای ایران هستند.
ول کنید این همه گیر دادنها رو. عاقبت مثل بعضی فمینیستها میشید که دو گروه میشن یکیشون یک تعبیر از زنها رو افتخار میدونند گروه دوم همون رو ضد زن تعبیر میکنند.
همه احتمالات ممکن را فرمودی الا اینکه این بازی کودتا طراحی از طرف خود اردوغان بود برای تصفیه ارتش و نشان دادن قدرت و محبوبیتش در بین مردم و بعد یکسره کردن کار قانون اساسی و استقرار نظام ریاستی به سبک شاهان عثمانی
دلقک جان میپرسم که یاد بگیرم. شما میگید بیست سالی هست که دیگه کودتا نمی کنند. پس از نظر شما کودتای ارتش مصر علیه مرسی کودتا نبود؟
عذرخواهی میکنم از روزایی که اعصابم بهم میریخت و بیخود بهت فحش میدادم عذاب وجدان گرفتم
لطفا تحلیل روزنامه نگاران ترک را بخوانید. احتمال نمایش بودن بسیار کم است. به همان دلایلی که ذکر میکنید!
کودتاگران روی چند نکته حساب کردند که همگی اشتباه بود. علت ناشی گری و عجله هم به این خاطر بوده. نکاتی که روی آن حساب کرده بودند:
1- نارضایتی عموم مردم و آشفتگی اوضاع داخلی.
2- دو دستگی در ارتش. 3- این از همه مهمتر است: فعال بودن پ.ک.ک.
کودتا چیان فکر کردند در چنین اوضاعی بلافاصله باید اقدام کنند. از این گذشته کودتاچیان ، همگی اسمشان در لیست پاکسازی اردوغان بود و تحت نظر بودند و در واقع چیزی نداشتند که از دست بدهند. بهر صورت در ماه آگوست پاکسازی می شدند و آشوب نوع دیگری رخ میداد. مقاله های تحلیل گران را بخوانید و خوشحال باشید که کودتا تمام شد! چون برای ما هم خطرناک میتوانست باشد. آماده باش ارتش ایران تزئینی نبوده!
چون برای ما هم خطرناک میتوانست باشد.!!! .چگونه برای ما می تونست خطر ناک باشه؟. یعنی از ترکیه حمله می کردند به ایران؟
ارسال یک نظر