2- در مورد مذاکرات هسته ای خوشبختانه نظرم صائب از آب در آمد و بدون اینکه از رفتن صالحی و فریدون و وزیر انرژی امریکا خبری منتشر شده باشد پیش بینی کردم که مانور سپاه طلیعه ای قطعی برای نهایی شدن توافق است و همین اتفاق هم افتاد. از قرائن و شواهد بسیار چنین بنظر می رسد که توافق سیاسی بین ایران و امریکا نهایی شده و یا به بالای 90 درصد حل نهایی نزدیک است. و اینکه جان کری و جواد ظریف مصاحبه های شوق آلود و خبر خوش نکرده اند در پایان گفتگوهای جدیدشان بیشتر ناشی از علل زیر است:
الف- مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد و ایران و امریکا نیز در طول یک سال و نیم گذشته عبرت گرفته اند که اطلاعات را قطره چکانی بروز بدهند و توقع موافقان و خشم و یأس مخالفان را یکباره بالا نبرند مثل اوایل کار.
ب- اطلاعات توافق های بدست آمده را از کانال های کمتر رسمی مثل بیانیۀ مشترک و از این قبیل و یکی یکی بروز بدهند و ضمن ذائقه سنجی مخاطبان با شیب ملایم بعادت گوش و چشم مخالفان در هر دو کشور برسانند. تا هم آنان را سرد کنند و هم در هنگام اعلان رسمی با واکنش های قابل پیش بینی تری مواجه بشوند.
پ- درخواست ایران مبنی بر پرهیز از اعلان رسمی هرنوع توافق سیاسی بعلت مطرح شدن مذاکرات یک مرحله ای از جانب رهبر جمهوری اسلامی و موافقت و همراهی امریکا. به این دلیل که برای امریکا نیز نه تنها فرقی نمی کند این تقیه؛ بلکه احتمالاً به آنان هم کمک می کند موضوع را با فرصت بیشتری مدیریت بکنند. این مورد را از این جهت هم مطمئن هستم که وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی در مصاحبه اش با شبکۀ NBC امریکا گفته است که تا پایان مارس توافقی نخواهیم داشت. اگر این را هم در نظر بگیریم که امریکائی ها قبلاً گفته بودند که اگر تا آخر مارس توافق سیاسی حاصل نشود میز مذاکره را ترک خواهند کرد به این نتیجۀ بدیهی می رسیم که توافق سیاسی حاصل شده اما بصورت علنی رونمایی نخواهد شد. و الا اگر معنای حرف ظریف این باشد که تا پایان مارس هیچ توافق غیر رسمی و سیاسی هم انجام نخواهد شد بدیهی است که این پرسش بی جواب می ماند که در چنین حالتی چرا امریکا مذاکرات را ادامه خواهد داد.
3- در مورد گمانه زنی راجع به اینکه توافق سیاسی بر چهارچوب توافق نهایی تا کجا پیش رفته می توانم اینطور بگویم که بنظرم در مورد بازۀ زمانی اجرای توافق که ده سال است و پرزیدنت اوباما هم آنرا اعلان کرد توافق شده است. زیرا ظریف هم در مصاحبه اش آن را تکذیب نکرده و بدون اینکه مشخصاً به ده سال اشاره کند قبول کرده که ایران دورۀ راستی آزمایی را می پذیرد. یکی دیگر از موارد توافق شده پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران است که ظریف اعلان کرده و تلویحاً هم بازرسی های ریز و سنگین را - حتی فراتر از پادمان و پروتکل - نفی نکرده است. در مورد فردو و تحقیقات و رأکتور اراک هم توافق حاصل شده و طبق اعلان رضایت صالحی ووزیر انرژی امریکا که مسئول این بخش فنی تر مذاکرات بوده اند بنظر می رسد مشکلات حل شده و اگر چانه ای مانده باشد در مورد گستره و جزییات فنی تحقیقات مجاز و دسترسی ایران برای ساپورت این بخش از دانش گستری است. مورد مهم دیگری که بنظر می رسد توافق انجام گرفته تعداد سانتریفیوژهای مجاز و نوع آن ها در ابتدای توافق است و چانه زنی فقط در مورد چگونگی افزایش کیفی و کمی آن ها در طول دورۀ راستی آزمایی است. طبق برآورد من بنظرم در دو مورد هنوز مشکلات حل نشده. این دو مورد که یکی مقدار اورانیوم مجاز قابل نگهداری در داخل ایران از سوی جمهوری اسلامی و چگونگی و نواخت حذف یا تعلیق تحریم ها از سوی غرب است. زیرا مقدار اورانیوم غنی شده با هر غلظتی در اختیار و در دسترس ایران ارتباط بسیار وثیقی با "گریز هسته ای" معروف دارد. و ایران هرچقدر اورانیوم غنی شده بیشتر داشته باشد روز دبۀ احتمالی می تواند زودتر به توانایی تولید سلاح برسد. و بهمین خاطر هم است که این آیتم مهم را ظریف گره سنگینی زده با مقدار نرمش غرب در رفع تحریم ها. بنظر نمی رسد که حالا که توافق تا این مرحله پیش رفته دو مورد باقی ماند بتواند مانع عمده ای بشود و مذاکرات بزودی این موارد را هم نهایی خواهد کرد. و الا نه ظریف آن مصاحبۀ مفصل و بسیار خوب را با NBC انجام و اطلاعات را درز می داد و مهمتر اینکه جان کری به عربستان نمی رفت و با اعراب منطقه به تبادل نظر و گفتگو نمی پرداخت. البته رفتن جان به مُلک سلمان یک دهان کجی تاریخی هم بود به اسرائیل و نتانیاهو؛ و برای اولین بار امریکا اطلاعات سری سیاست های مربوط به منطقۀ خاورمیانه اش را قبل از اسرائیل با کشورهای ثالثی از اعراب در میان گذاشته است. و این هم یکی از باخت های شورش کور نتانیاهو بود که در دنباله خواهم پرداخت.
اما سخنرانی نتانیاهو:
1- جزو آن گروه اکثریتی هستم که سخنرانی اخیر نتانیاهو در کنگرۀ امریکا را شکست خورده ارزیابی کرده اند و می کنند. از نظر من اما این سخنرانی خیلی زیاد شبیه فیلم های باشکوه و تجاری هالیوود در ژانر اکشن بود که از نزدیک دل می برد و از دور زهره. انتخاب و چینش میزانسن ها، انتخاب دقیق هنرپیشگان قوی، صحنه آرایی و نورپردازی و جلوه های ویژه و ... همه و همه بشدت چشم نواز و کارگردانی شده بود. حتی به اعتقاد من سخنرانی نتانیاهو قبل از اجرا هم دکوپاژ شده بود و هم تمرین. به این معنا که حداقل متن سخنرانی قبل از اجرا به نمایندگان و سناتورهای مؤثر و با نفوذ کنگره داده شده و نکات حساس و "کجا باید ابراز احساسات یکپارچه و تأیید آمیز بشود" های لایت و معلوم شده بود. تا جائیکه هنگام تماشای زندۀ سخنرانی از صفحۀ تلویزیون بشدت تأثیر گذار و جذاب می نمود و نفس ها را در سینه حبس می کرد. آن انگلیسی فصیح و بدون تپق نتانیاهو و تسلطش به خونسردی خشمگین و نشست و برخاست های یکپارچه و تشویق های اغراق آمیز و دست زدن های بی وقفۀ مستمعین عالیرتبه، هر بیننده ای را متقاعد می کرد که دارد یک مراسم مهم و پرتأثیر را می بیند. و انصافاً شخص من نیز تا پایان سخنان نتانیاهو پلک نزدم. اما این پایان ماجرا نبود و دقیقاً مثل تماشای فیلم های با شکوه و خوش ساخت هالیوود؛ همۀ شکوه و هیجان و احساسات و همذات پنداری های داخل سالن بطرفة العینی تمام می شد در هنگام خروج از سالن نمایش در پایان سخنرانی و بازگشت بعالم واقعیت. بطوری که بیننده یادش می رفت که چه دیده است و چرا دیده است و کدام نکته و کدام حرف تأثیر گذار را باید دنبال کرده و بفکر فرو رود. بهترین تعبیر را هم پرزیدنت اوباما در یک جمله خلاصه کرد: "حرف های نتانیاهو تکراری بود و او هیچ نقشۀ جایگزینی را مطرح نکرد".
2- سخنرانی نتانیاهو اما بغیر از بخش بسیار کوتاه تعارفات - مستند و واقعی - در مورد کمک های امریکا به اسرائیل و وحدت استراتژیک ناگسستنی امریکا و اسرائیل؛ بخش عمده و اصلی اش جان کلام محافظه کاران امریکایی و اسرائیلی است که معتقد به کنترل جمهوری اسلامی با فشار سخت افزار از بیرون هستند؛ در مقابل تفکر اوباما و دموکرات های همسوی او که معتقدند فشار از بیرون کافی است و باید ایران را کنترل نرم از درون بکنیم. کمی راجع به این دو استراتژی کاملاً متضاد توضیح می دهم:
3- "نتانیاهو و تندروهای امریکایی معتقدند که ایران فقط به فشار از بیرون جواب می دهد و باید ضمن افزودن بر تحریم های فلج کننده تا مرز محاصرۀ دریایی ایران یا ایران را وادار به رژیم چینج بکنیم و یا اگر ایران کماکان سرتقی نشان داد با حملۀ نظامی به نه تنها تأسیسات اتمی بلکه به کل زیر ساخت های کشور؛ آنان را دچار فروپاشی کنیم. اینان معتقدند که پس از حمله نظامی به ایران مهم نیست که برای ایران چه اتفاقی می افتد. یا در بعیدترین حالت از نظر ایرانیان ناراضی رژیم ایران سرنگون و با یک رژیم مطیع و هوادار غرب جایگزین می شود و یا در محتمل ترین حالت ایران نیز بصف هرج و مرج و جنگ داخلی و کشت و کشتار و بی ثباتی کشورهای همسایه اش مثل عراق و افغانستان و یمن و سوریه اضافه می شود. اینان درست معتقدند که هر کدام از این اتفاقات بیفتد - بویژه دومی - بنفع اسرائیل مطلقاً و بنفع امریکا در درجۀ بعدی خواهد بود.زیرا مسلمانان هرچقدر در حال جنگ و نا امنی در داخل خودشان و با همدیگر باشند امن ترین جای جهان اسرائیل خواهد بود.اینان در مورد نسل کشی مسلمانان از همدیگر نیز پیرو تز معروف منتسب به کاندولیزا رایس هستند که گفته بود: آنچه در خاورمیانه جریان دارد "هرج و مرج سازنده" است. که اشاره اش به جنگ های خونریز کشورهای مسیحی با همدیگر در دوران گذار به تمدن جدید و صنعتی شدن است"! او تلویحاً می گوید که این خونریزی ها خونریزی زایمان پیشرفت است و همانطور که غرب تجربه کرده شرق نیز ناچار از تکرار همین سناریوست.
4- در سوی دیگر اما؛ اوباما و طیف فکری او جور دیگری قضیه را می بینند: اینان اول یک متلک بار تندروان می کنند. آن هم اینکه هم تحریم ها و هم خودکفایی نسبی امریکا در تولید نفت مورد نیازش که باعث رجرخوانی های تندروان امروز و اسرائیل است و زیربنای استراتژی شان را بر این دو شالوده بنا می کنند هردو از دست آوردهای دموکرات هاست و نه جمهوری خواهان. زیرا هم تحریم های فلج کنندۀ ایران از ریاست بیل کلینتون با اکثریت نمایندگان دموکرات شروع شده و در ریاست اوباما به اوج رسیده است. هم بسندگی نفتی در دولت اوبامای دموکرات ببار نشسته و بدست آمده. اما اینان در استراتژی اینگونه می اندیشند که فشار از بیرون بیشتر از این جواب نمی دهد. زیرا فشار افزایش تحریم ها از پیشرفت هسته ای ایران نمی کاهد و در عوض باعث بدنامی غرب و فشار مجامع بشردوست در خود غرب و افکار عمومی غرب می شود؛ در اثر دیدن اثرات زیانبار تحریم ها در زندگی مردم عادی ایران بویژه کودکان و کهنسالان و مریضان. ضمن اینکه متحدان ما در اروپا ملاحظات اقتصادی بیشتری را در بازار ایران دارند و محتمل یقینی است که این وحدت بی سابقه در اعمال تحریم ها در بلوک غرب دچار گسست و فروپاشی شود. لذا حالا که تحریم ها باعث شده ایران بپای میز مذاکره بیاید و تا اینجا هم صداقت نشان داده باید با او معامله کرد و ضمن خرید یک تضمین محکم ده ساله برای اتمی نشدن ایران؛ هم به بخش مدرن و معتدل ایران فرصت داد که تحرک بیشتری داشته باشند و دست بالا را در سیاست ایران پیدا کنند و هم مهمتر اینکه با شکستن هیمنۀ ایدئولوزیک شریعت گرایان پرنفوذ - از راه بالاخره با شیطان بزرگ بر سر سفره نشستند که همین الان هم بدست آمده - بتوانیم بگفتۀ باراک اوباما در مصاحبۀ اخیرش با رویترز (یکی از اهداف توافق با ایران این است که ببینیم داخل ایران چه خبر است) به داخل ایران رفته و از نزدیک سرکشی احتمالی بخش ایدئولوژیک را رصد و مدیریت کنیم". این تز اوباما اما در این سوی اقیانوس و اروپای غربی پیشرفته هم مطلوب مطلق است و کل رهبران اروپایی اعم از چپ و راست و محافظه کار و لیبرال مطلقاً از استراتژی اوباما حمایت می کنند. البته حمایت یکپارچۀ رهبران اروپا از سیاست خاورمیانه ای اوباما یک بعد اقتصادی و انرژی مهم دارد که کشورهای اروپایی در بازار ایران جستجو می کنند. اما مهتر از آن مربوط به امنیت اروپاست. به این معنا که اروپائیان فارغ از نگاه بشردوستانه به مسلمانان خاورمیانه - دارند یا ندارند - گسترش هرج و مرج و رادیکالیسم اسلامی در خاورمیانه را یک مشکل بسیار بزرگ و لاینحل جوامع خودشان و مسلمانان تابع کشورشان - در حال رفت و آمد بین گروه های تروریستی و اروپا - می دانند و مثل امریکا خودشان را دور از رادیکالیسم خاورمیانه امن احساس نمی کنند و عملاً هم نیستند. لذاست که همۀ اروپائیان می خواهند که بساط هرج و مرج و جنگ های مذهبی رادیکال زودتر جمع شود.
5- دو خط مشی را در کوتاه ترین کلمات توضیح دادم و اینکه آیا در عمل هم سیاست اوباما بنفع آرامش خاورمیانه است یا نه بحث جداگانه ای می طلبد و من فقط می توانم بگویم که حداقل ایران بجمع این کشورهای در حال جنگ های حیدری نعمتی اضافه نمی شود. می دانم که ارجاع به گفته های گذشته ام خواهید داد و تناقض را خواهید پرسید اما قصد ندارم اینجا وارد بشوم و محتمل اگر سؤال مربوطی بود در کامنت ها توضیح خواهم نوشت.
6- لذا نتانیاهو در سخنرانی اش چون نمی توانست مستقیماً حملۀ نظامی به ایران را طرح جایگزین معرفی کند که طرح نهایی او و نئوکان هاست نتوانست مستمعینش را قانع کند که "اگر طرح ده سالۀ توافق اوباما نه؛ پس چی". او البته تلویحاً بنفع مذاکرات اوباما هم موضع اعترافی گرفت. آنجایی که پذیرفت توافق اوباما می تواند فقط ده سال آینده را تضمین کند. و سؤال کرد در پایان ده سال چه؟ و برای اینکه نگرانی اش را توجیه بکند هم از یک گزارۀ درست استفادۀ نادرست کرد: "او گفت ده سال در زمان تاریخی مثل یک چشم بهم زدن در زمان تقویمی است" و درست هم گفت از جنبۀ مقایسه ای. اما او این اشتباه را کرد که یک گزارۀ درست قبل از قرن نوزدهمی را در قرن بیست و یکم بکار برد. به این معنا که او توجه نکرد که اینک سرعت دانش و تکنولوژی و پیشرفت بشر به ابعاد ناشناخته چنان فربهی گرفته است که تقریباً زمان تاریخی و تقویمی را بهم نزدیک کرده است و اگر در دیروز تاریخ ده سال یک چشم بهم زدن بود در این لحظۀ تاریخ اگر لحظه های تاریخی و تقویمی برهم منطبق نشده باشد بجرأت می توان ادعا کرد که بشدت بهم نزدیک شده اند و ده سال زمان کوتاه بسیار بلندی است که ممکن است اتفاقاتی در هر حوزه ای بیفتد که در قدیم قرن ها طول می کشید. ضمن اینکه او به ظرایف دیگری هم - که قطعاً متفکران و استراتژیست های غربی متوجه هستند - در مورد بویژه ایران کنونی تا ده سال آینده توجه نکرده بود: یکی اینکه رهبران نسل اول انقلاب ایران همگی بدون استثناء در ده سال آینده یا مرده اند و یا از حیز انتفاع ساقط خواهند بود. ثانیاً جامعۀ ایران علیرغم رخوت ظاهری جامعه ای بشدت پویا و با پتانسیل شدید مدرن شدن است و هیچ کشور اسلامی دیگر در خاورمیانه این اشتیاق و این پتانسیل بالقوه را ندارد. ثالثاً ایران علیرغم ثبات ظاهری حکومتی بی ثبات و انقلابی است و محتمل زیاد است که از داخل دچار گسست ها و تغییرات مثبت بشود. و رابعاً مذهب شیعۀ ایرانی در رادیکالترین شکلش متساهل ترین و عرفی ترین قرائت از شریعت دین اسلام است؛ و حالا که غول هویت خواهی اسلامی - بتعبیر من بتحریک انقلاب ایران - از چراغ جادو بیرون آمده و بازگرداندنش به داخل چراغ ناممکن می نماید؛ بهترین گزینه برای الگوسازی مدارای مذهبی در بین مسلمانان تمسک به ایران پذیرفته شده از سوی غرب است.
7- نتانیاهو بخش مهمی از صحبتش را هم در مذمت ایدئولوژی و حکومت های مبتنی بر دین و شریعت صرف کرد و تعابیر نادرستی هم چه از جنبۀ تاریخی و چه از جنبۀ مقایسه ای انجام داد که هر چند بخشی از حرف هایش درست بود اما حداقل از زبان نتانیاهو قابل باور و شنیدن نیست. زیرا نتانیاهو خودش ریاست جناح تندرو یک دولت دینی را نمایندگی می کند و می توان به جد مدعی شد که حکومت اسرائیل ورژن جهش یافته و دموکراتیک تر جمهوری اسلامی ایران است. به این معنا که اسرائیل - اگر تنها نمونه نباشد - جزو معدود کشورهایی است که مثل ایران فعلی یک کشور قایم مطلق به دین یهود و دارای دوجناح اصلی محافظه کار و لیبرال است که ایران هم یک اتود تکامل نیافته ای از همین نوع است به محوریت مطلق مذهب شیعه. و حداقل یهودیان نمی توانند مدعی بشوند که دین شان کمتر از اسلام خشن و خونریز و متحجر است. زیرا هم دین حضرت موسی برجنگ های شدید بسیاری رشد کرده است و هم امامت و حکومت حضرت محمد بسیاری از الگوهای رفتاری اش را از یهودیان مسلط بر یثرب صدر اسلام اخذ کرده و رسوم آنان را امضاء کرده است. و هم خود اسرائیل در قساوت نظامی کارنامۀ بیسار خشن قابل نشان دادنی دارد. لذا نتیانیاهو در این مورد هم و بویژه در هنگام یکی نمایاندن مسلمانان همۀ فرق به رفتار داعشیان و تکفیریان دروغ بینی را مرتکب شد که باعث مضحکۀ صاحب نظران سیاسی بود.
8- در مجموع سخنرانی نتانیاهو نه تنها یک شکست برای خودش بود - حتی پیش بینی می کنم که محتمل انتخابات پیش رو را خواهد باخت - بلکه مهمتر از آن شکست بدی بود برای جمهوری خواهان امریکا که اینقدر مشتاق و کمی حقیر به پایبوس او ایستادند. با اینکه مطمئن نیستم و از داخل جامعۀ امریکا خبر ندارم. اما پر بی ربط نمی دانم که بسیاری از امریکائیان نیز از چنان مراسم تحقیر آمیزی برای سناتورها و نمایندگان کشورشان ناخرسند شده باشند. و در خاتمه یادآوری این نکته که این یک تحلیل بماهو تحلیل است و نخواسته ام نظر مخالف یا موافق خودم با جمهوری اسلامی را در جوف آن جای سازی کنم. در مورد شایعۀ بدحالی خامنه ای هم باور ندارم و آن را در حد یک شایعه می دانم با توجه به سلامت قوی و کامل ظاهری او در همین نزدیکی های گذشته. چون بالاخره او رهبر است و مقام مهمی دارد و همۀ امکانات در اختیارش است و نمی شود یکباره بحالت مرگ بیفتد از سلامت دیده شده. مگر اینکه چنین فردی دچار سکته یا ایست قلبی و مغزی غیر قابل پیش بینی شده باشد که بسیار بعید است. او همین چندماه پیش یک عمل جراحی را شاداب گذرانده است. یا...هو
۸۰ نظر:
کاش هر کس که پیگیر مذاکرات هسته ای است (در ایران، امریکا، اسرائیل.....)، شانس خواندن این نوشته ی منطقی، جامع و مفید رو پیدا می کرد.
با سپاس فراوان
شهریار
خیلی جالب بود. من واقعا از اوباما و شخصیتش و رفتار سنجیده اش خیلی خوشم میاد. در تضاد کامل بود با نتانیاهوی قلدر و عصبی مزاج. واقعا به نفع دمکراتها شد برای انتخابات آینده. بخصوص که احتمالا برگ برنده شون هیلاری کلینتون خواهد بود
دست مریزاد دلقک گرامی.
براوو تیمسار. بسیار عالی بود.در مورد خامنه ای هم اگر چنین چیزی باشد. فکر کنم بیشتر صوری باشد! مانی
اقا دستت درد نکنه تحلیل این هفته رو مثل هفته پیش به آب نبستی :) ولی راه نتانیاهو ممکنه باعث بشه ایران مثل کره شمالی یا پاکستان به بمب اتم برسه، ایجاد نا امنی در ایران و بقیه خاورمیانه برای خوداسرائیل هم خطرناکه اسرائیل که از اروپا هم به خاورمیانه نزدیک تره، این حس تحقیر شدن مارو داغون کرده با اینکه از فکر جمهوری اتمی اسلامی متنفرم، یه وقت ها از ناراحتی اینکه بقیه کشور ها چطور راحت راجع به بمباران ایران برنامه می ریزند، جو هیتلری منو میگیره.
اقا این اسرائیلی ها در مورد دشمنی اعراب با ایران یکم اغراق نمی کنند؟ حالا درسته با هم بدیم ولی بالاخره یه قبله داریم من باورم نمیشه اعراب منطقه بین اسرائیل و ایران، اسرائیل رو انتخاب بکنند!
عالی نوشتی تیمسار و کلی اطلاعات خوب دادی.
میشه خواهش کنم سنت شکنی کنی و وسط هفته هم درباره بازداشت افراشته بنویسی؟
سلام
خودشو به مریضی نزده که جواب تیفوسیای داخلی رو بخاطرتفاهم با غربو نده؟
ارادتمند یزد- در ضمن یه کامنت دیگه هم داده بودم که یادم رفت زیرش امضا بزنم
تیمسار عزیز ، اگر هفتهای یکبار مینویسی ، در عوض پر و پیمان مینویسی. بله توافق انجام شده و در ایام نوروز اعلام عمومی خواهد شد ، اما بیماری پیشرفته رهبر جدی است و درز آن به رسانهها از طرف خود بیت رهبری بوده برای آماده سازی اذهان عمومی. به نظر میرسد که چینش جدید قدرت در ایران در حال شکل گیری است که اتفاقاً بی ارتباط با توافق هستهای و ورود آمریکا به صحنه سیاسی ایران ( پس از ۳۷ سال ) نیست. این جماعت هنگامی کاسه زهر را سر میکشند که از مرگ قریب الوقوع خود مطمئن باشند ، مثال حضرت امام که حدود یکسال پس از جام زهر ، به رحمت خدا رفتند. لذا فکر میکنم که چینش جدید کادر حاکم بخشی از مذاکرات پشت پرده به اصطلاح هستهای بوده که دلواپسان با آگاهی از اینکه در تیم جدید جایی ندارند ، به حق دلواپس بوده و هستند هنوز.
موضوع دیگر شخص جانشین برای پست رهبری است که به نظرم محمد خاتمی اصلحترین و عاقلانهترین شخص برای این پست است به دلایل زیر :
۱ - خاتمی هیچگاه مقابل نظام نایستاد.
۲ - خاتمی تنها آخوند نظام است که میتواند در پست رهبری ، نظام جمهوری اسلامی را حداقل برای ۲۰ سال دیگر سرپا نگهدارد ، چرا که جمهوری اسلامی در نقطه پایان راه خود قرار گرفته و از هم پاشیده است .
۳ - وجهه خارجی خاتمی ، هم عرض وجهه درونی او است و مورد پذیرش جهانی.
۴ - شخصیت خاتمی توری است که کمترین چالش را برای نهادهای قانونی قدرت در آینده خواهد داشت و این باعث میشود که کسانی که دنبال لفت و لیس هستند به او اجماع کنند.
فراموش نکنیم که انتخاب رهبر کنونی در سال ۶۸ نیز مورد انتظار جامعه نبود و اقبال و محبوبیت عمومی خامنهای ، بیشتر از محمد خاتمی امروز نبود.
هسته قدرت در ایران به دنبال راهی برای بقای بیشتر است و خاتمی کلید این کار است ، شاید هم ممنوع الرسانه کردن او هم در جهت افزایش محبوبیتش در جامعه انجام شده باشد ، که همین نتیجه را هم داشته است.
مخلص کلام اینکه توافق در پیش رو نه یک توافق ساده هستهای ، بلکه یک توافق همه جانبه است که عوض کردن اهرمهای قدرت در ایران و برداشتن همزمان تحریمهای غرب وجوه اصلی آن خواهد بود.
سال آینده، ایران آبستن حوادث بسیار مبارکی خواهد بود که زندگی عادی و رفاه تدریجی و نشاط را به جامعه ، پس از سالها باز خواهد گرداند.
https://m.youtube.com/watch?v=5v6gIZue-FU
ک...مشنگ مگه مجبوری با اون بی سوادیت تفسیر کنی تو هنوز پلیس خوب و بد را نمی فهمی .فرق بین تحریم پنهان و آشکار را نمیفهمی گه میخوری تفسیر کنی .
خاخام
با درود بر دلقک برای تحلیل خوب؛
متاسفانه جمهوریخواهان درک درستی از اوضاع خاورمیانه ندارند. با کلی جنگ اعصاب و تنش در روابط با کشورهای همپیمان غربی و نهادهای حقوق بشری و مردم غرب و با هزینه ای بیش از یک هزار میلیارد دلار جنگ عراق را آغاز کردند و با کشتار بسیار مردم بیگناه ادامه دادند و در انتها این کشور را به قاسم سلیمانی تحویل دادند و تقریبا تمام سطوح عالی قدرت در آن را به مریدان "حضرت آقا" سپردند. جمهوری اسلامی در عراق بیشتر از ایران محبوبیت مردمی دارد و در کلیه انتخابات ها جناح های همسو با آن به پیروزی می رسند.
در مورد خامنه ای از افراد حکومتی شنیده ام که نگران سلامت حضرت آقاهستند و حقیقتا بیماری موثر وجود دارد. اما از جزئیات آن بی خبرم. همچنین وی دیروز تحت درمان بوده است.
الف - خ عزیز رهبر شدن خاتمی از انتخاب رضا پهلوی برای این مقام دور از ذهنتره.
در اینکه خاتمی فرد مناسبی میتواند باشد شکی نیست اما در اینکه بتواند به این مقام برسد هیچ امیدی نیست. اما به نظر من بهترین حالت شورایی شدن رهبری است چون به این وسیله کم کم اصلا ولایت فقیه به فراموشی سپرده شده و کشور به سوی حکومت عرفی میرود. اما خود خامنه ای هم در آن زمانکه برای این مقام برگزیده شد در بین روحانیون مثل خاتمی الان بود په بسا بهتر. پیپ به دست و تار زیر بقل. اما دیدید که قدرت با او چه کرد. خاتمی هم به همین روز خواهد افتاد اگر به وصال قدرت خانم برسد.
خاخام مشنگ تو مگه مازوخیسم هستی که میبینی دلقک بی سواد تفسیر بلد نیست باز پا میشی میای مطالب اینجا رو میخونی که ارضا بشی؟
بزن یه کانال دیگه راز بقا ببین حالشو ببر.
افراشته یکی از فاسدترین سرمایه داران ایرته و فکر میکنم دستگیریش هم بخاطر دعوای پشت پرده بین سپاه و قوه قضائیه باشد
جناب الف ح عزیز. پاسخ شما را نه از جهت مخالفت صرف ابراز می کنم. بلکه بیشتر بخاطر دفاع از اعتبار وبلاگم است که می نویسم. زیرا رؤیا پردازی صرف بدون حتی یک فاکت مستند قابل ارجاع در قالب تحلیل این خستکی را بمن عارض می کند که گویا ما صرفاً دلقک های یک سیرک هستیم دور هم و طاس می اندازیم و اسطرلاب می چرخانیم و هرچه چرخید و گردید و معلوم شد را بعنوان تحلیل به مخاطبان تحویل می دهیم. پیشگویی دایی جان ناپلئونی شما بزرگترین اشکالش تحلیل جمهوری اسلامی بمثابه یک رژیم سیاسی صرف و عادی مثل سایر حکومت ها که تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هایش برمبنای مصلحت و منفعت شخصی یا سیستمی یا ملی انجام می شود. در حالیکه هستۀ سخت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران بر مبنای حفظ شریعت شیعه (فقه سنتی) بعنوان بالاترین مصلحت و منفعت و رسالت خدایی توأمان پی ریزی شده و روحانیان حافظ این سیستم قبل از هر ملاحظه ای خود را رسالت دار پیامبر و اهل بیت و خدا در حفظ تحجر مذهبی می دانند و مطلقاً آن را با مصلحت سیاسی و اقتصادی عوض نمی کنند. خامنه ای فقط به این دلیل رهبر شد که یک شریعت گرای مقابل تفکر جسور و سیاسی خمینی بود و الا اگر محبوبیت و مقبولیت مردمی اش ملاک بود و او هم آرای زیادی هم داشت توسط حوزه به رهبری انتخاب نمی شد. لذا در یک ساز و کار تعریف شده و ارام انتقال قدرت توسط خبرگان حتی هاشمی هم کمترین شانسی ندارد تا چه رسد به محمد خاتمی. ضمن اینکه باز تأکید می کنم که خامنه ای سرومر و گنده است و حداقل در سه چهار سال آینده پروندۀ پزشکی اش او را تهدید نمی کند. می ماند این شایعات که بیشتر متکی است به جنگ روانی و برخی اظهار نظرهای چند آخوند بویژه هاشمی رفسنجانی راجع به "بعد از خامنه ای چه خواهد شد" که این هم بنظر من بیشتر کنایه به خامنه ای از سوی هاشمی است برای تأثیر گذاری بر تصمیم گیری های سختگیر و ایدئولوژیک او در امروز و نه آینده نگری برای فردا. در بقیۀ موارد چینش ها و تدوین سیاست های بعد از توافق هم بیش از اندازه استراتژیک نوشته ای و حداقل دید و عقل و حس و مشاهدات نزد من نمی تواند چنین نقشه های طول و درازی را تأیید کند. جمهوری اسلامی چنان از سادگی پیچیده می نماید که گاهی آدم فکر می کند ایران نه توسط آخوندهای در زمان جا مانده بلکه با استراتژی بالاترین استعداد های سیاسی و نظامی دنیا مدیریت می شود. اینطور نیست و آخوندها حتماً هنوز هم روزمره سیاست می کنند و حتی نقشه ای برای سال آینده هم ندارند چه رسد برای 30 سال آینده. با پوزش از شما. البته خوشحال خواهیم شد اگر نشانه های هرچند کمرنگی که شما را به این سناریو رسانده را مطرح کنی تا استفاده کنیم. یا...هو
جناب دلقک تحلیل درستی است.
گمان دیگر من هم این است که این مرداندن مقام گنده رهبری هم در همین رابطه باشد. یا می خواهد به خیال خودشان آمریکا و غرب را بترسانند که اگر نجنبید مقام گنده رهبری خواهد مرد آنوقت معلوم نیست چه کسی سرکار بیاید.
البته ممکن هم هست آقا خودش را به موش مردگی زده تا بلکه آن دسته از طفدارانش که دلواپس هستند با دیدن آقا در حالت دارز شده ممکن است دلشان برای ایشان بسوزد و زیاد جنب جوش نکنند.
بنده به هیچ عنوان گمان نمیکنم آقا مرده باشد راستش را بخواهی گمان نمیکنم ما این همه خوش شانس باشم که مقام گنده رهبری بدون دخالت دست بمیرد!
گری کاسپاروف، قهرمان سابق شطرنج جهان و از مخالفان سیاسی ولادمیر پوتین
از باراک اوباما، رییس جمهوری امریکا خواست که کنارهگیری کند.
او در پاسخ به این سوال که اگر در مقابل اوباما بنشیند چه چیزی از او خواهد خواست، گفت: «میگویم کنارهگیری کن.»
کاسپاروف افزود: «یقین دارم همهی قاتلها و گردنکلفتهای جهان روی ۲۲ ماه باقیمانده از دورهی اوباما حساب کردهاند. او ثابت کرده که رهبری ضعیف است. کسی که در راس جهان آزاد قرار دارد و تنها فردی است که پوتین به عنوان یک رقیب بالقوه به او نگاه میکند. و حالا ببینید که اقدامات اوباما -و درواقع انفعال او- باعث شده که پوتین باور کند هر کاری بخواهد میتواند انجام بدهد. تمام مذاکراتی که اوباما در آنها قرار دارد، کوبا و ایران، نشاندهندهی ضعف وی است.»
یارمحمدخان کرمانشاهی:
1 قبلا در یکی از کامنتها عرض کردم غرب و آمریکا در حال اجرای پروژه فروکاهش معنایی ترمهای جنجال برانگیز و خطرناک اسلام مانند جهاد و شهادت هستند. به قول دیگر می خواهند تیزی و برندگی این ترمها را بگیرند و آنها را تراش و خورده و شیک مدرن بگذارند برای لای کتابها فقط
2 دلقک جان بعضی وقتها آرزوهایت را به جای تحلیل جا میدهی و در این مورد خاص توافق هسته ای کمی عجله می کنی به نظرم کارت نهایی مخالفان توافق هنوز رو نشده است
تحلیلت بیشتر بر موج تبلیغاتی رسانه های ایران سوار بود. تحلیل های احساسی شاید در مقاطع زمانی کوتاه کاربرد داشته باشند ولی در دراز مدت نتیجه معکوس می دهند.بنظر من نتایاهو به هدفش رسید و آن بالا بردن نرخ توافق بود. قبل از سفر نتایاهو ظریف توافق 10 ساله را رد کرد و کری نیز آن را تکذیب کرد چرا که گویا روی 5 سال توافق کرده بودند ولی حالا هر دو از توافق 10 ساله حرف می زنند.این توافق با توافق 6 ماه پیش خیلی فرق دارد.خامنه ای عقب نشینی های خیلی زیادی کرده است و این از دستاورد های اوباما نیست که اگر تنها بود همان پارسال توافق را امضا کرده بود و رفته بود بلکه بخاطر مخالفان توافق بوده است.اگر نتایاهو را دشمن بدانیم باز هم نباید دشمن را دست کم گرفت. به تحلیل های این چند روزه که نگاه می کنیم بگونه ای وانمود می شود که گویا مجلس آمریکا و مردم آمریکا او را بعد از سخنرانی هو کرده اند و از در دیوار به او انتقاد می شود ولی اصلا چنین نیست.حداقل سخنرانی او این بود که به مخالفان توافق وحدت بخشید و آنها را سازماندهی کرد و به یک تعبیر این مخالفت را علنی و موجه ساخت . راه مقابله با چنین ترفندی هجمه تبلیغاتی نیست.عملا هم ظریف نشان داد که از طرف آمریکایی هشدار گرفته است که اینقدر دست دست نکند چون نتایاهو دارد می آید! اگر سریع نجنبد فرصت از دست خواهد رفت.لذا حرکت سریع ظریف بدون اتکا بر موج تبلیغات داخلی حرکتی صحیح و عقلانی بود.در مورد سفر کری به عربستان قبلا هم از این سفرها کرده بود . شاید به این امید که بتواند اعراب را که در این زمینه عملا در جبهه اسراییل هستند را متقاعد کند . این از اهمیتی استراتژیک برخوردار است. اسراییل همه اش خرج است برای آمریکا ولی اعراب همه پول هستند. اگر آمریکا اسراییل را کنار بگذارد این یک قلم را نمی تواند. باید دید که نظر اعراب در این زمینه چیست. اگر مخالفت کنند این 3 هیچ به نفع اسراییل خواهد شد و اگر موافق کنند باز هم یک هیچ.
این هم اولین اظهار نارضایتی و بهانه گیری رسمی اعراب بعد از دیدار با کری . مستقیم نمی گویند ما مخالف هستیم و آن را در قالب بهانه های دیگری بروز می دهند:
سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی، درباره نقش فزاینده ایران در عراق هشدار داد و دولت جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که با ارسال کمک به عراق در جنگ علیه گروه دولت اسلامی (داعش) در صدد تسلط بر این کشور است.
وزیر خارجه عربستان که روز گذشته در کنفرانسی خبری در ریاض به همراه جان کری، وزیر خارجه آمریکا حضور داشت، گفت: "تکریت، مثال بارزی است از آن چه که ما را نگران می کند. ایران در حال تسلط بر آن کشور است."
تیمسار خوشحال خواهیم شد اگر توافق با ایران سامانی بگیرد ولی این میدان پیچیده تر از آن است که با یک امضای ساده پای ورقه شکل بگیرد.بقول یار محمد خان کرمانشاهی شاید هنوز مخالفان توافق کارت اصلی خود را رو نکرده باشند.باید دید چه می شود؟
شایعه مرگ خامنه ای، ویروس خبری بود که به دنبال موج سخنان ضد ایرانی نتانیاهو در شبکه های مجازی ایران برای کم رنگ کردن اثرش پیچید/پیچانده شد!(مفصلش را در وبلاگ نوشته ام)
من هم وضعیت توافق را مانند تیمسار در خانه آخر و زمان بندی اعلام ارزیابی می کنم. بتدریج و با مدیریت اقتصادی روحانی خبرهای توافق هم اعلام خواهد شد.
دیشب که این تحلیل بی طرف و طولانی را می نوشتم مریض بودم و حالا بدتر هم شده ام. اما قصد دارم که تا ساعات باقی مانده از جمعۀ لندن از تحلیلم دفاع کنم و این را یکی از بهترین روش های جلوگیری از کامنت های شعاری و الهی به امید تو و حدس و گمانی و نوستراداموسی - که بسیاری از خوانندگان خواستار حذف شان هستند - می دانم. بنابراین حتی قصد ندارم که به یارمحد خان کرمانشاهی هم آسان بگیرم در این مورد که او خواننده ای مفید و مؤثر هم است در وبلاگم. اما پاسخ به کامنت ایشان:
در اینکه محتمل زیاد است بخشی از تحلیل هر تحلیلگری از آرزوهایش هم سرچشمه داشته باشد شکی نیست و این ناگزیر است برای هر انسانی که قبل از تحلیلگر بودن خودش هم است با همۀ احساس و عواطف و ترجیحات شخصی و اجتماعی و غیره. اما شما که تحلیل مشخص و مستند من بر مبنای داده های میدانی اولاً، شناخت سی سال زیسته و عمیق و باهوشم از ماهیت جمهوری اسلامی ثانیاً و مطالعاتم در موارد تحلیلی را ثالثاً تخیل و آرزو معرفی می کنید باید اولاً چرایی مستدل و مستندش را توضیح بدهید و ثانیاً جایگزین خودتان یک حدس و گمان بی بنیاد و نوستراداموسی نباشد و استنادات چرا "رادیکال های مخالف هنوز کارت آخرشان را رو نکرده اند" را هم سنجاق بیانات تان بکنید. چون هر تحلیلی در هنگام تحلیل باید مستند و قابل دفاع با ارجاع به فاکت ها باشد. مشکل آنجا پیدا می شود که شمای نوعی یک حدس بعید در حال حاضر را ول می کنید روی میز بدون هیچگونه پیشینه و پسینه ای. از سوی دیگر دنیای سیاست و روندهای حاکم بر آن هم ثابت نیستند بویژه با توجه بتلون مزاج شترگاوپلنگ ایرانی. لذا ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار می آیند و بطور کاملاً تصادفی یکی از این حدس و پیشگویی ها درست هم از آب در میاید. آنوقت است که خر بیار و باقلا بار کنی می شود که بیا و ببین. و همین تصادفی درست از آب درآمدن یک حدس تفریحی؛ پیراهن عثمان می شود که گوینده اش بعد از آن مرتب از کلیشۀ "همانطور که من گفته بودم و ..." چماق درست می کند برای شروع هر نظر و کامنت دیگریو وچون یکی از حدس و گمان هایش بطور تصادفی درست از آب درآمده مدعی دانای کلی می کند و دیگران هم تشویق می شوند که اگر تحلیل یعنی حدس و گمان بی پایه و اساس نوشتن پس من هم بشتابم و ... جنگ مغلوبه می شود با تخیل محض بدون بنیاد زیبایی شناختی حتی. و اعتبار هر نوشته را به اعتبار نه استدلال و استناد بلکه به اعتبار چون من حدس زده ام بی اعتبار می کند. البته منظورم به این مورد خاص نیست و کل خوانندگان کامنت دهنده را مخاطب دارم. و الا در مورد حدس مشخص دوستمان من مطمئنم که مخالفان دو طرف هیچ و هیچ کارت بازی نکرده ای ندارند و مگر در "دبه کردن ناگهانی و غیر قابل پیش بینی یکی از طرفین یعنی ایران و امریکا" دخالت مخالفان این توافق را بهم نخواهد توانست بزند. و این را هم شکمی نمی گویم و مستند به همۀ دلایلی است که مستند به مواضع رسمی رو به پیشرفت دو طرف است.
با پوزش از دوست خوبمان یارمحمدخان کرمانشاهی که بمن این جسارت را داد که ببهانۀ یک دوست تذکرم را بنویسم. یا...هو
دلقك جان، در مورد توافق انجام شده با شما كاملا موافقم، همچنين تمارض رهبر هم خوراك داخلى دارد هم خوراك خارجى كه بعضى از تماشاچيان هم اشاره كردند، اما در مورد ناتنياهو هر چند كه در ظاهر در كشورهاى ديگر نكوهش شده همچنين توسط دولت اوباماو دموكراتهاى آمريكا و قشر فكورتر آمريكايى ، اما در عامه مردم آمريكا همچون شوى هاليوودى كه شما مثال زديد تاثير اكشن خودش را داشته و از آنجايى كه اكثر عامه آمريكا بعد از تماشاى فيلم و خوردن پاپ كورن زياد به تحليل اون نمى پردازند ، متاسفانه ناتانياهو در جا انداختن تصويرى كه مى خواست با تحريف زياد تاريخ در ذهن افكار عمومى آمريكا در مورد ايران ايجاد كند موفق بود.
ارادت افشين قديم
ممنون از این تحلیل جامع و خواندنی
با توجه به توازن قوا و شواهد و قرائن به نظرم توافق قطعی است، مگر اینکه به یکباره جناح یهودی تندرو برگ برنده ای رو کنند، نمی دانم چه جور برگی ولی از آن برگه ها که همه را وادار به عقب نشینی کند... البته احتمال چنین رویدادی قطعا کم است، ولی به هر حال وجود دارد...
دلقک اظهارات اخیر لوران فابیوس مبنی بر وجود نگرانی هایی از موارد اختلاف باقی مانده را نیز به غیر قابل پیش بینی بودن حوادث آینده اضافه کن.او خواستار نشست داخلی 5+1 در پاریس برای بررسی دقیقتر موارد مشکوک به تعهد خامنه ای شده است.دیدگاه هر چه پیش اید خوش آید بهتر از صابون زدن دل و بعد حال گیری بعد از آن است.یکی از بهترین اظهار نظر ها را فرید ذکریا کرده است که شانس توافق را 30 درصد ارزیابی کرده است.بنظرم رقم بدی نیست.از طرف دیگر این توافق می تواند مبهم به انجام برسد یعنی در صورت شرط و شروط اگر خامنه ای اینکار را بکند ما هم این کار را خواهیم کرد. در اینحالت راه فسخ توافق باز است و مانند شمشیر داموکلیس همیشه بر سر خامنه ای آویزان است.یک مشکل دیگر این است که ما واقعا از محتوای توافق اطلاعی نداریم و قطعا خامنه ای امتیازاتی اساسی داده است که حتی عمل به این حداقل ها هم برایش مشکل خواهد بود.فرض کن پس فردا بازرسان بخواهند به هر گوشه ایران سرک بکشند.آیا با شناختی که از او داریم واقعا دل به این کار خواهد داد؟ می گویند آرزو بر جوانان عیب نیست و من خوشحالم که تازگی ها جوان شده ای! سایه ات بر سر ما مستدام باشد و پیر نشی.
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
لويزيون سي ان ان، 3مارس 2015
مجري: اكنون فريد زكريا از نيويورك به ما ملحق ميشود او برنامه جي پي اس را ميزباني ميكند. اولا شما در رابطه با مسأله تحريمها تا آنجايي كه در توافقنامه اتمي با رژيم ايران مطرح شده است، آيا اين احتمال وجود دارد كه رژيم ايران به آرزويش دست پيدا كند و همه تحريمها يك جا لغو شوند؟
فريد زكريا: نه، تقريبا هيچ چشماندازي براي چنين گزينه اي وجود ندارد. چرا كه، به ياد بياوريد كه اين تحريمها وبهصورت پايه اي تحريمهايي كه آمريكا وضع كرده است، تا آنجا كه من فهميدهام در كنگره ده مرحله دارد كه معني آن اينست كه براي لغو تحريمها بايد ده مرحله آن پس زده شود كه هريكي از آنها چند مرحله اجرايي براي پس زدن ميتواند داشته باشد. پس درحاليكه كنگره تحت كنترل جمهوريخواهان است تقريبا هيچ چشماندازي براي اينكه همه تحريمها يكجا لغو شود وجود ندارد.
اما چه چيزي ميتواند اتفاق بيفتد؟ رئيسجمهور شخصاً بهصورت يك جانبه ميتواند برخي از اين تحريمها را جابجا كند و برخي ديگر را تضعيف كند. اما البته در اين ميان تحريمهاي بينالمللي نيز وجود دارد، شامل تحريمهايي كه توسط سازمان ملل وضع شده است. پس رژيم ايران شايد بتواند برخي كاهش تحريمها را بهدست بياورد، اما اين ايده كه آنها ميتوانند دستاوردي مبني بر پس زدن همه تحريمها داشته باشند، بهخصوص تحريمهايي كه توسط ايالات متحده وضع شده است كه بيشتر جنبه تنبيهي دارد، و برخي ديگر كه اقتصاد ايران را شديداً در مضيقه قرار ميدهد، شديداً غيرممكن و غيرمحتمل است...
مجري : با در نظر گرفتن اين موضوع، اكنون شما مذاكرات در جرياني را در سوئيس شاهد هستيد ولي هيچكدام از طرفها حاضر به عقب كشيدن از برخي مواضعشان نيستند. عليرغم اينكه شما ممكن است اين مسأله را رويداد فرعي تلقي كنيد، شما چقدر محتمل ميدانيد كه اين موضوع پيش برود و آيا در پايان ما يك توافقنامه خواهيم ديد؟
فريد زكريا: من هميشه گفتهام كه اين غيرمحتمل است. من فكر ميكنم كه مذاكرات بسيار جدي در جريان است ولي بهنظر من 60 تا 70 برعليه دستيابي به يك توافق جامع است. يعني يك احتمال 30 درصدي وجود دارد كه توافقنامه نهايي حاصل شود. چرا كه در دو طرف مذاكرهكننده گان قدرت زيادي ندارند. منظور من اينست كه رئيسجمهور اوباما خودش قدرت زيادي ندارد كه امتيازات زيادي بدهد. چرا كه نتانياهو و كنگره و سنايي وجود دارد كه چنين فضا ومجالي را به وي نخواهند داد. در نتيجه او در شرايط بسيار سختي قرار گرفته است و بايد ديد كه در اين شرايط سختي كه او دارد چه امتيازاتي ميتواند بدهد.
در طرف رژيم ايران نيز فراموش نكنيد كه مشابه همين مشكل وجود دارد. روحاني يك رئيسجمهور قدرتمند نيست و واقعيت اينست كه قدرت اصلي در دستان وليفقيه است. همچنين دسته بنديهاي ديگري هم در درون دولت وي وجود دارد، در نتيجه آنها نيز بايد از فراز چنين افرادي به اين مسأله نگاه كنند. در هر دو سمت شاهين يا بازهايي وجود دارند كه نميخواهند كه امتيازي داده شود كه معني آن اينست كه مذاكرهكننده گان قدرت زيادي ندارند. و من فكر ميكنم در يك چنين شرايطي، شما ميتوانيد تصور كنيد مثلاً كيسينجر بخواهد با چين براي گشودن روابط ديپلوماتيك مذاكره كند. او قادر نبود كه بر سر موضوع تايوان مذاكره و معامله كند چرا آنجا چند نفري هاي وهوي وجنجال بپا ميكنند. تصور كنيد كه چنين شرايط مشابهي در چين وجود داشت. شما نياز داريد كه فرصتهاي زيادي در مذاكرات در دستانتان داشته باشيد، كه اكنون هيچكدام از طرفها چنين فرصتهايي را ندارند.
مجري : ما الآن اين نكته را برجسته ميكنيم كه توافقنامه بسيار از آنچه كه بخواهد تكميل شود دور است. با تشكر از فريد زكريا كه به ما پيوستيد...
اقای خا خام خودت هم فهمیدی ما را به کجا پاس دادی؟ ما که چیزی دستگیرمان نشد.؟
خامنه ای تخم روسه
روحانی هم دیوسه
در سالهایی که روسها مشهد را اشغال کرده بودند مادر خامنه ای با سربازان روس روابط نا مشروع داشت و بعدها همیشه از اینکه شاه روسها را از ایران بیرون کرد ناراحت و گله مند بود. برادر بزرگ خامنه ای که مثل خرس می ماند شبیه روسهاست. و خامنه ای خود را از نژاد روس میداند و به گفته نزدیکان خامنه ای همیشه به پوتین برادرمی گوید.
بهترین تاکتیک برای غرب که هم اسراییل را راضی نگه دارد و هم حکومت ایران را چهارمیخ کند این است که یک مکانیزم ماشه را در توافق بیاورد به این عبارت که در صورت یافت شدن هر چیز اعلام نشده و مخفی خطرناکی غرب این حق را بیابد که بسرعت واکنش مقتضی و به سلابه کشیدن ایران را داشته باشد.
ماکسیموس
موضوع جوان شدن نیست و من در متن تأکید کرده ام که این یک تحلیل بی طرفانه است و ارتباطی بموضع و جهت گیری من ندارد. ضمن اینکه با صراحت می گویم که من شخصاً شرایط منطقه را برای یک رادیکالیسم با توهم برانداز را برای زیست کنونی مردم و آیندۀ مورد آرزویم برای وطنم را مناسب که نمی دانم بلکه نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان می دانم. در مورد حرف های زکریا وارد نمی شوم اما در مورد ورود لوران فابیوس منطق تحلیلی و استدلالیم چنین تشخیص می دهد که مذاکرات کری در عربستان باعث این آدرس شده که هیاهوی نتانیاهو نتوانسته تأثیری در روند مذاکرات بگذارد و توافق در حال پیشرفت سریع بوده است. لذا بطور حتم عربستان سعودی و به احتمال زیاد نتانیاهو نیز دست بدامن فرانسه و فابیوس شده اند که یک ترمزی بگیرد و امتحان کند. ضمن اینکه بعد از توافق هایی که بر دو رقمی شدن بازۀ زمانی راستی آزمایی و کمیت و کیفیت سانترفیوژها و قبول محدودیت های اراک و فردو که همه اش با نرمش بیشتر ایران میسر شده ظریف از موضع دفاعی قبلی به موضع تهاجمی فعلی (کاملاً مشخص هم در مصاحبه اش با ان بی سی و هم اظهارات مکرر خودش و معاونینش در مورد برچیدن یکجای تحریم ها بوده) لذا فابیوس وارد شده که توازن مجددی برقرار شود و ایران خیلی دور برندارد برای قول هایی که از کری گرفته برای "حالا نوبت امریکاست که راجع به تحریم ها نرمش معنا داری نشان بدهد". آیا فابیوس موفق خواهد شد ترمز تهاجمی فعلی ظریف را بکشد یانه چندان معلوم نیست و باید هم به جلسه اش با وزیران شریکش در شنبه نگاه کرد و مهمتر به - تقریباً - آخرین دور مذاکرات حساس در 15 مارس در ژنو. بهرحال اگر امریکا تصمیم به توافق گرفته باشد فابیوس در موقعیتی نیست که کل روند را به عقب برگرداند. یا...هو
زیبایی تحریمها در این است که نه حکومتیان بلکه دقیقا مردم ایران را هدف گرفته. نامشان تحریمهای کمر شکن است ولی هدف اصلیشان شکستن شاخ امت سبز و همیشه در صحنه و انقلابی ایران است.
خدایان را سپاس که در چنین دوران باشکوهی زندگی میکنم.
با درود ویژه به عالیجناب نتانیاهو
من برداشتم از این حرکت فابیوس این است که مذاکرات از مرحله گرفتن تصمیمات جدی رد شده است و حالا بدنبال محکم کردن ضمانت های اجرایی آن هستند . این مرحله عبور از تصمیمات دشوار به برکت سفر نتایاهو بود! خود وزیر خارجه فرانسه در اجلاس سوییس گفته بود که ما فکر نمی کردیم که ایران شرایط ما را قبول کند و از اینکه دیدیم که ظریف (درست قبل از سفر نتایاهو!) کلیه شرایط را پذیرفت تعجب کردیم! در واقع سفر نتایاهو مانند یک قابله ماهر طفل مذاکرات را زایاند.کمک کرد که خامنه ای از مرحله تصمیمات دشوار با ترس و عجله عبور کند.
شاید اگر ترس از نتایاهو نبود هنوز "اراده ای" برای گرفتن تصمیمات خطیر وجود نمی داشت.این می تواند مفهوم نظر خاخام باشد که روی پنهان سیاست را آشکار می سازد. می گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.نتایاهو نیز بطور غیر مستقیم به پیشرفت مذاکرات کمک کرد!
مطلب دیگر هدف خامنه ای و روحانی از مذاکرات است. مطمئنا آن بهشتی که از فضای بعد از مذاکرات منتظر آن هستیم رخ نخواهد داد.هدف اصلی روحانی انداختن ترک و شکاف در تحریم هاست تا از طریق این ترک و شکاف آب باریکه ای جاری شود ولی سوال اینجاست که آیا حوائج و نیازهای اقتصادی یک کشور نظیر ایران از طریق شکاف ها و ترک ها قابل رفع است؟ ایا یک زندگی چریکی اقتصادی و حمل چمدانی ارز و پول از طریق شکاف ها جوابگو خواهد بود؟
مشکل بزرگی که در جریان مذاکرات ناشیانه خامنه ای بوجود آمد از میان رفتن جو اعتماد بود.حالا تمام تحرکات ایران با دیده ظن و تردید دیده می شود. گویی خامنه ای را زیر میکروسکپ گذاشته و کلیه حرکات او را زیر نظر خواهند داشت.درخواست فابیوس برای محکم کاری ضمانت های رفتاری ایران نیز ار این بابت کاملا قابل درک است.بله توافق خواهد شد ولی با ایا و امای بسیار. کارکشته ترین سیاستمداران غرب کت و کول خامنه ای را برای هرگونه خلف وعده و زیرآبی رفتن خواهند بست.مطمئنا این لحظات سختی برای خامنه ای خواهد بود.نوش جانش!
ماکسیموس دسیموس مریدیوس
بله، مسئله همین است که "تهاجم ظریف" را جدی بگیریم، یک کوتوله سیاسی هیچکاره. مسئله این هست که در عرصه جهانی هنوز این "تهاجم ظریف" را جدی می گیرند، نمی گذارند توی کاسه اش که برو بابا حال داری. مافیا برای ادامه حیات خود نیاز به پول های بلوکه شده دارد و این وزیر هیچکاره را انداخته جلو و دنیا آنقدر به هم ریخته است که حرف های یک هیچکاره را نشسته اند و تحلیل می کنند.
توهم موج می زند.
نكته جالبي كه من مشاهده كردم اين بود كه بعد از سخنراني بنيامين در كنگره روزنامه واشنگتن پست كه ارگان جمهوري خواهان است كمي تا قسمتي به مخالفت با ان پرداخت و جالبتر اينكه نيويورك تايمز ارگان دموكرات ها كه البته بيشترين پول انتخاباتشان از يهودي ها تامين مي شود در يك مقاله به تحسين اين سخنراني پرداخت
دومين مساله اين بود كه در عمليات ازاد سازي تكريت كه عرب ها هم سرش غر غر مي كنند جز با چراغ سبز امريكا ايران نمي توانست وارد شود
البته همه اين ها در كنار بد عهدي امريكا بگذاريد كه پس از عمليات ايران عليه طالبان به بدترين نوعي ايران را كنار زد
پري سا
در حد و اندازه عبدالله شهبازی می نویسی، تبریک می گم. دو سه تا توطئه های انگلیس و جناح تندرو و یهود و بهایی رو هم اضافه کنی می شی یه پا عبدالله شهبازی
فیلم سخنرانی نا تانیهاهوی خبیث نفروخت قبول دارم اما فیلم مذاکران ظریف و کری خوب داره میفروشه از وبلاگ شما و نظرات زیرش معلومه.
این مصاحبه علیرضا میبدی با سازگارا وتقی زاده هم قضیه را از جنبه دیگری بررسی می کند.
http://www.voinews.net/archive/program/7394/
تمرینات هوازی باشدت بالا
مطالعات نشان می دهد كه میزان دویدن های با شدت بالا در طول یك مسابقه به سطح آن مسابقه مربوط می شود. انتظار می رود بازیكنان سطوح بالا در بالاترین شدت مسافت بیشتری را در زمین طی كنند. پس اگر هدف بازی در سطوح بالاست باید از نظر جسمانی توانائی این رقابت را در خود ایجاد كنید. تمرینات هوازی با شدت بالا با میزان كالری در حدود 85 تا 95 درصد از ضربان قلب بیشینه انجام می شوند و در مجوع استقامت قلبی ـ عروقی ، سرعت و استقامت عضلانی را نیز بهبود می دهند.
تمرینات بازگشت به حالت اولیه
شما نیاز ندارید و در واقع نباید هر روز تمرین سخت انجام دهید. روز بعد از بازی یا در صورت امكان روز بعد از جلسه تمرینی با شدت بالا ، مهمترین زمان برای بار تمرینی سبك است تا به بدنتان اجازه و فرصت بازسازی و بهبود دهید. تمرینات بازیابی معمولا شامل تمرینات با شدت پائین و همراه با توپ است. فعالیت ها می تواند دریبل زدن ، پاس دادن ، ، شوت زنی و بازی مالكیت با توپ را شامل شود كه با تلاشهای زیر بیشینه اجراء می شود. بازی های سرگرمی با شدت پائین نیز موثر و مفید هستند. در این بازی ها در حالی كه از بازی لذت می برید، خستگی را نیز از بدن دور می نمائید. در طول تمرینات بازگشت ضربان قلب باید حول 130 ضربه در دقیقه باشد
حزب الله
پاک زده به سرش!
تیمسار بچه مردمو پاک دیوانه کردین!
ناشناس عزیز که به مصاحبه تقی زاده و سازگارا اشاره کرده ای، لینکت به یک صفحه کلی باز می شه با تعداد زیادی لینک. لطلفا لینک مربوط به مصاحبه رو مشخص کن. ممنون هستم
این مقاله را بخونید یکخورده سطح معلوماتتان زیاد بشه.
http://www.eshraf.ir/4342/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%aa%d9%81%d9%88%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%db%8c%d9%88%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%88%da%a9%d8%b1%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86.html
حزب الله
برنامه یاران مورخه : چهارشنبه ، ۴ مارچ ۲۰۱۵
دعوت نتنیاهو از طرف جمهوریجواها ن چند هدف را دنبال میکند، بقول معروف بایک تیر چند هدف رو زدند! عرض اندام در مقابل اوباما در عرصه داخلی، در واقع به اوباما حالی کنن که کی حرف آخرو میزنه. راست های افراطی جنگ طلب خر کیف شدند، که "کاکا سیاه" (با عرض معذرت از جناب اوبا ) تحقییر شد.
هدف دوم حکومت اسلامی بود، که اگر سر عقل نیایی گزینه نظامی همچنان پابرجاست. در واقع حکومت اسلامی دیگه بهانه ای برای لفت ولیس دادن قضیه نداره. بقول ما قشقاییها کن کن(با کسره نون) آخره یعنی حضرات حکومتی به آخر خطا بازی دادن 5+1 رسیده اند.
با درود و سپاس از تحلیلهای واقعبینا نه شما وآرزوی سلامتی.
ترلان
علیرغم نداشتن وقت و حوصله برای تعقیب لینک هایی که معرفی می کنید و شناخت خوبی که از انگیزه ها و پیشینه هاو شخصیت های همۀ اپوزیسیون جمهوری اسلامی دارم؛ رفتم و برنامۀ میبدی با تقی زاده و سازگارا را در بخش نتانیاهو دیدم. حالا اما قبل از اینکه به حرف آن ها بپردازم یک نکتۀ آموزشی را تذکر می دهم تا توجه کنید که چطور مشاهده یا مطالعه کنید و صحت و سقم و اعتبار مطالب را متوجه بشوید. و آن این است که هنگام سؤال مشخص از مصاحبه شونده، او (مصاحبه شونده یا تحلیلگر) بجای پاسخ صریح "آری یا نه" و آنگاه شروع کردن به توضیح چرایی "آری یانه" با چرت و پرت و مقدمه و زدن بصحرای کربلا شروع کرد؛ بفهمید که طرف دارد توجیه می کند و حرفش یا دروغ است و یا نظر اصلی اش نیست و فقط بدلیل مخالفت یا موافقت سیاسی (موضع شخصی) دست و پای مخالف جریان آب می زند. موضع گیری تحلیلکر باید مثل روزنامۀ تلگراف انگلیس باشد که با این کلمه شروع می شود: "نه!" و آنگاه تحلیل می کند و توضیح می دهد چرا نه. ممکن است تحلیلگر دیگری با پاسخ آری شروع کند و دلایلش را بشمارد. اما اگر مصاحبه شونده با جملات شرطی پاسخش را آغاز کرد مثلاً گفت که "پاسخ این سؤال نیاز به مقدمه دارد و باید فلان و فلان و فلان را هم دید و بعد راجع به موفقیت یا عدم موفقیت "آری یا نه" گفت بدانید که طرف دارد آب می بندد به پاسخش و می خواهد نه را آری یا آری را نه جلوه بدهد. دکتر تقی زاده و دکتر سازگارا هم دقیقاً همین سرگردانی و ناتوانی در پاسخ را دارند در اینجا و فقط به این دلیل که نمی شود از یک تلویزیون اپوزیسیون در مورد پیروزی پوزیسیون حرف زد و نقض غرض است تلاش تابلویی را می کردند که با رطب و یابس و برخلاف اجماع تحلیلگران بی طرف در مورد شکست نتانیاهو تحلیل شان را از پل صراط بگذرانند و خیلی زود هم خاتمه بدهند که مجبور نشوند به نعل وارونه زدن ادامه داده و اعتبار خودشان را از دست بدهند. منتهی چون سازگارا خودش هم متنفع و پایه گذار همین سیستم بوده و برخوان ثروت پدری افزوده شده در دهۀ 60 متکی است و چشمی به آیندۀ خودش در قدرت بعد از جمهوری اسلامی دارد و تقی زاده هم از راه فروش تخصص و دانشش نان می خورد و هر دو بزرگوار نیز نام و عنوان دارند بدیهی است که خیلی از شماها حاضر باشید ضعف تحلیلی انان را بخرید با وجه نقد حتی اما به حرف یک دلقک ناشناس عنایتی نکنید مجانی و هدیه در راه وطن. نهایت اینکه حرف هایشان نه محکم بود در آری گفتن و نه استدلال قابل قبولی داشت در دست و پا زدن. حداکثر مثل سازگارا باید فرافکنی می شد که ببینیم کنگره چه می کند. یا...هو
این یعنی چه در مورد سازگارا؟
برخوان ثروت پدری افزوده شده در دهۀ 60 متکی است
تیمسار در مورد سفر غیر مترقبه وزیر خارج اردن تحلیلی ندارید خودش گفته سفر مهمی در پیش دارد .
قصدم فقط مقایسۀ "موقعیت" دو بزرگوار بود و نیت متلک و لغز نداشتم. دکتر سازگارا بچه مایه ار است و مایۀ کسانی هم که به حکومت نزدیک بودند در دهۀ شصت افزایش طبیعی داشت. او جوان هم است و برای خودش آیندۀ سیاسی در ایران می بیند و دغدغۀ مالی ندارد. دکتر تقی زاده اما یک متخصص است و تحلیلگر حرفه ای که نوشتنها و گفته هایش قیمت هم دارد و برای او مهم است. لذا با رسانه های مختلف و متفاوت کار می کند و در هر رسانه ای هم با توجه به مشی آن رسانه تحلیل می کند. یا...هو
اردن بویژه بعد از سوزانده شدن خلبانش بیشتر احساس نا امنی و خطر و مسئولیت می کند در مورد نفوذ داعش به کشورش و همینطور پیشرفتش در سوریه و عراق و بدیهی است که می خواهد به ایران نزدیک شود - بویژه که می بیند عنقزیب ایران بغری هم نزدیک تر خواهد شد در صورت توافق هسته ای - تا هم از منابع اطلاعاتی خوب جمهوری اسلامی در مورد شناخت قوت و ضعف داعش استفاده کند و هم از تجربیات نظامی ایران در سازماندهی گروه های شبه نظامی علیه تندروان داعش. لذا وزیر خارجه اش را مأمور ترمیم روابط سردش با تهران فرستاده به ایران. یا...هو
گاهی دلم می خواهد سرم را بکوبم به دیوار از دست خوانندگان اسپم! و این تنها مورد "دلقک عصبانی می شود" این سیرک 6 ساله بوده است. علی اکبر صالحی امروز - و نه دیروز و پریروز - در مصاحبه ای گفته است:
"آقای صالحی گفته ایران و غرب در مذاکرات فنی به «بنبست» خورده بودند که به تشخیص مقامهای ارشد جمهوری اسلامی و آمریکا٬ وی با وزیر انرژی آمریکا مامور رفع این بنبست شدند.
رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر انرژی آمریکا دو دور مذاکرات فنی در ژنو و مونتروی سوئیس داشتهاند که صالحی گفته در این مذاکرات «قدمهای خوبی» برداشته شده است.
وی اضافه کرده نمیتواند جزییات این مذاکرات را بیان کند، اما گفته در این مذاکرات درباره غنیسازی رآکتور تحقیقاتی اراک، موضوع تحقیق و توسعه و موضوع فردو بحث و گفتگو شده است.
صالحی گفته در موضوعات مربوط به غنی سازی و رآکتور اراک «قدمهای بسیار خوبی» برداشتیم و توانستیم دغدغهها و نگرانیهای «ساختگی» غربیها را برطرف کنیم." پایان نقل قول.
خدا وکیلی حتی در ترکیب کلمات هم همان است که من راجع به وظیفۀ مذاکراتی او و وزیر انرژی امریکا نوشته ام. خیلی زور دارد معرفت هدیه کنی چرت و پرت تحویل بگیری. و الا آن ها که بمن فحش شخصی می دهند قدم شان مبارک است اگر با کلماتی بنویسند که خیلی توی ذوق نزند و قابل انتشار برای سروران سیرک دلقک ایرانی. یا...هو
دلقك جان ، سينماهاى قديم رو حتما يادت هست كه يه عده لات و لوت ته سينما تخمه ميشكستند و به اين و اون متلك مينداختند و اصلا هم كار نداشتند فيلم چيه . يه موقعى هم زد و خوردى راه مينداختند. حالا اين اسپم ها هم حكايت همونها هستند مدل اينترنتى. هميشه هم هستند. اصلا هم براشون مهم نيست برنامه چيه . هر چقدر هم معرفت هديه كنى همون گاوى كه بودند، هستند(البته بلا نسبت گاو)
ارادت ، افشين قديم
تیمسار. در مورد صلح که بی شک توافق می شود. چون اخوندا جسم و جان یک جنگ تمام عیار را ندارند.فرسودگی در تمام ارکان انها خود را نشان داده.جمهوری اسهالی دوران جوانی و سر خوشی را پشت سر گذاشته. درهم ریختگی سیاسی، اختلافات داخلی، و مشکلات و معضلات متعدد هر غیر سیاسی را هم متقاعد می کند که توافق حتمی است. اما بحث این است که بعد از توافق قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ غرب و امریکا نشان داده اند که حقوق بشر ایران به انها مربوط نیست.هیچ چیز ایران به انها مربوط نیست. انها دنبال روابط سود ده اقتصادی با ایران هستند.و اینکه چه سر خری هم در ایران حکومت کند برای انها اهمیتی ندارد. خوب تگلیف مردم ایران چه می شود.ایا صرف رابطه با ایران و ادامه کار با همین شکل بسته، که شما کار خودتان را بکنید و ما هم کار خودمان را، دردی از ما دوا می کند؟ به هر حال اخوندا شیوه خاص خودشان را در حکومت داری دارند. امیدوارم یک تحلیل از این منظر که در صورت توافق، چه اتفا قاتی می افتد. داشته باشید. مانی
نمی دانید چه لطفی دارد توهین به شعور مخاطب!که بگویی برداشتت باید اینجوری که من می گویم باشد.
بابا ما فقط گفتیم این نظر دکتر سازگارا و تقی زاده با میبدی را هم از دیدگاه دیگر ببین!
من خودم از نتانیاهو خوشم نمی آید یعنی بی تفاوت هستم. ولی همان روز که سخنرانی اش را دیدم از میزان استقبال از او (که چه نمایشی باشد و چه حقیقی تفاوتی در رساندن پیام قدرت نمی کند) تعجب کردم. متن سخنرانی هم ساده و صریح تنظیم شده بود و نتایاهو با قدرت و تونالیته صدای بالا بخوبی آنرا با ژست ها و حرکات صورت و دست ها ترکیب کرده بود. متن سخنرانی نیز دقیقا به نقاط ضعف جمهوری اسلامی حمله کرده بود که الا ماشا الله کم نبودند. از جمله همین ناوی که پریروز نوشتی بخاطر نداشتن جا برای ضایعات آهن آن را در مانور آتش زدند را بخصوص روی آن انگشت گذاشت.حتی دوبار تاکید کرد که همین هفته گذشته(یعنی همان موقع که ظریف لبخند ظریف توی صورت وزیرامور خارجه آمریکا می زد) یک ناو هواپیمابر سمبل آمریکا را آتش زدند.اگر این سخنان توسط خود شما گفته شده بود مسلما تحسین خواننده گان را بر می انگیخت ولی چون توسط نتایاهو بیان شد مورد اعتنا قرار نگرفت.کاش خوانندگان بجای جویدن لقمه تحلیل دیگران خود این سخنان را می شنیدند و خود تحلیل می کردند.
مانی
دقیقا به همین خاطر بود که از همان ابتدای مذاکرات باید گنجاندن حقوق بشر نیز ملحوظ می شد ولی متاسفانه کمتر توجه شد.حقوق بشر مقدمه توسعه سیاسی ایران و تغییر رفتار سیاسی داخلی خامنه ای بود.فشاری از سوی مردم و فعالان سیاسی به مذاکره کنندگان وارد نیامد و در نتیجه آنها هم بی خیال بدنبال منافع خود افتادند.حالا هیچی به هیچی.یک گرسنگی کشیدن بی جهت مردم و ادامه همان نکبتی که دچارش بودند.حتی دلقک هم در میان این همه تیتری که زد یکبار بدان نپرداخت.
سلام...تحلیل بسیار منطقی و جالبی بود...در جاییش گفته بودن اسلام شیعه در رادیکال ترین حالتش از بقیه فرق تساهلش بیشتره...غیر ازون جامعه ایرانم دیگه اون جامعه انقلابی دهه 60 نیست..مردم کلا عوض شدن...اگه می بینین یه عده نماز جمعه میرن یا توی راهپیمایی های مختلف حاضر می شن اینا درصدشون به کل جامعه شاید نهایتا یک به بیست باشه...نسل جوان الان به هیچ چیز اعتقاد نداره..سالهای 60 آدما عجیب بودن...یه عده شون توی جبهه از مرزا دفاع می کردن یه عدشون مشغول جنگیدن به خاطر آرماناشون بودن...یکی میشد حسین فهمیده با یازده سال سن...یادمه میگفتن جمهوری اسلامی یه پسر 14 ساله رو اعدام کرده... واقعا باید دید یه پسر 14 ساله به چه مرحله ای از رشد فکری رسیده و چکار کرده که یه دولت اونو اعدام میکنه...اما جوونای الان چی؟..به هیچ چیزی اعتقاد ندارن...نه مسلمونن نه کمونیست ... نه بسیجین نه مجاهد...حتی عشق و عاشقیم دیگه بین اونا مرده...این راهپیمایی ها همش حکومتی وتوسط عده ای خاص انجام میشه...هیچ توجه کردین زمانی که اسرائیل به غزه حمله می کنه ویا هر جای دنیا یه دردسری واسه مسلمونا درست میشه مردم ایران ( اونم همون طرفداران معدود رژیم) آخرین کسانی هستن که تو جهان اسلام تظاهرات میکنن؟...مردم ایران دیگه هیچی براشون مهم نیست...چنان سال 88 سرکوب شدن که یاران فراموش کردند عشق...دیگه کسی حوصله انقلاب نداره...کسی حال در گیر جنگ شدن رو نداره....اگه آقای خامنه ای بره مطمئنا یکی دیگه میاد آبم از آب تکون نمی خوره...نه مردم شورش میکنن نه سپاه چند پاره میشه...نه مجتبی رهبر میشه..نه سپاه کودتا میکننه..هیچی نمیشه...خیالتون راحتگ
ناشناسِ با امضا مانی گفت: ".... هر غیر سیاسی را هم متقاعد می کند که توافق حتمی است. ...."
توی سینما هم پس از اینکه مردم پاپکورن رو نوش جان فرمودن، وقتی از در بیرون میرن، خیلیها میگن آخرش معلوم بود، میدونستم اینجور میشه و اونجور میشه. نشانه اون هم فلان گفته و فلان صحنه بود.ماجرا این بلاگ و برخی از خوانندهها هم همینه. فقط موندم این اساتید صاحب نظر چرا میان چیزی رو که میدونن میخونن.
تیمسار عزیز، هر نوشته شما رو چندین و چند هزار نفر میخونه، اگر برای هر نوشته هم ۱۰ اسپم بگیرید، باز خیلی کمتر از ۱% میشه که هنوز جای شکرش باقیه!
دوستدار پدر عزیز،
رومی
دلقک عزیز،
من هم مثل مانی به بعد از توافق فکر میکنم. تو پستهای قبلی هم اشاره کردم به لیبی و کره شمالی که یکی در هرج مرج و دیگری در تحریمهای کمر شکن هستند. البته ما نمونهٔ ژاپن و آلمان رو هم داریم. باید گشت و دید توافقها و شرایط این کشورها چطور بوده و چه اتفاقاتی افتاده که سرنوشتها کاملا متفاوت شده اند. با توجه به این تجارب ما به عنوانِ مردم ایران چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟
شیرین
دوست محترم که لینک مطلب دکتر سازگارا را گذاشته بودی. من هم رفتم و لینک را بازکردم دیدم و نظرم را هم نوشتم و کوچکترین تعرضی هم بشما نکردم. در همانجا هم دیالوگ خودم با شما را تمام شده دیدم. هر آنچه هم راجع به درددل های خودم نوشتم مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - نه مخاطبم شما بودی و نه حتی در فکرم نشانی از شما داشتم در هنگام نوشتن. بنابراین حقیر کمترین تعرضی به شخص شما نکرده ام و تعجب می کنم که یک کامنت کلی بدون مخاطب خاص را توهین به خودتان تلقی کرده اید. اشتباه کرده اید و من با شما که کامنت تان حاوی هیچ چیز منفی نبود کاری نداشته ام. در مورد بخش مثبت حرف های نتانیاهو و حتی هواداری از ایشان هم برای من نوش است و اعتراضی ندارم. اصلاً دعوا برسر شکست و پیروزی سخنرانی نتانیاهو نیست. عصبانیت من از اسپم های بدون محتوا که نه شکل دارد و نه محتوا دارد و نه سؤال است و نه جواب است و نه آگاهی بخش است و ... بوده و ارتباطی به کامنت شما یا موافقت و مخالفت تان با هرکس و هر نظر ندارد. من انتی یهود و آنتی اسرائیل نیستم و وبلاگم شاهد است که من اسرائیل و ایران را در خاورمیانه و امریکا و ایران را در فرا قاره؛ مناسب ترین و بهترین دوستان بالقوۀ استراتژیک می دانم و سیاست شاه در این مورد بهترین ممکن بود و کماکان است. متأسفم که دچار سوء برداشت شدید. یا...هو
یار محمدخان کرمانشاهی:
دلقک عزیز جسارت خام دستانه اینجانب را ببخشا و فرض بفرماتحلیل ما شکمی بوده و یا به تعبیری از روی حس و غریضه... می دانم که حال و حوصله بحث طلبگی را ندارید خاصه اینکه سرماخوردگی هم عارض شده لذا ضمن آرزوی شفای عاجل ترجیح می دهم بیشتر خواننده نظرات جنابعالی و سایر دوستان باشم و با همدیگر دقایق پایانی بازی هسته ای را به تماشا بنشینیم گرچه هنوز اعتقاد دارم یک تعویض طلایی برگه را علیه توافق بر می گرداند...
مانی و شیرین. مقولات لوکس و سوسولی مثل حقوق بشر و دموکراسی و این قبیل مسایل فاخر برای انسان های فاخر بیشتر موارد ویترینی هستند و حداکثر جوامع مدنی و متفکران را نگران و حساس می کند. اگر هم دولت ها گاهی بهم راجع به این موارد گیر می دهند بخاطر حوزه های اختلاف دیگری است که منافع ملی یا ایدئولوژیک شان را بخطر انداخته. پس اینکه غربیها بفکر حقوق و دموکراسی ما نباشند کاملاً طبیعی است و هیچوقت هم نباید منتظر بود. ایران با غرب توافق کند نه کره شمالی می شود و نه ژاپن و آلمان. آشتی محدود ایران با غرب خود بخود باعث عرفی تر شدن حکومت در ایران می شود و از بار ایدئولوژیک آن کم می شود. ایرانی های مدرن تنها کار مثبت شان باید اشغال عرصۀ عمومی باشد و المان های مدرن را در پوشش و موسیقی و رقص و مظاهر مدرنیته را با سماجت به خیابان ها و عرصل شهرها بیاورند همان کاری که جوانان تهرانی اغلب در حال انجام هستند. خیلی بحث کرده ام قبلاً راجع به چرایی اش. اما الان منطقه وضعی دارد که آن هم کمک می کند وجه ایدئولوژیک حکومت هر روز بیشتر عقب نشینی کند که تحلیل شیرین و عمیقی است اگر وقت و حوصله داشتم.
اما در مورد دوست مان که راجع کمرنگ شدن ایمان و دین و مذهب حرف زده ضمن اینکه نظر شما را تأیید می کنم اما بعنوان کسی که در جنگ بوده ام باید از بچه مسلمونای جنگ دفاع جانانه بکنم. و آن هم اینکه ما در جنگ با عراق با عراقی ها حتی مهربانتر از همۀ پروتکل های بین المللی بودیم و نه تنها آن ها را آزار نمی رساندیم - تا چه رسد که بکشیم - بلکه از آن ها - اسرا منظورم است - پذیرایی خوبی هم می کردیم. این را گفتم که متوجه بشوید که شیعه بماهو شیعه مذهب متساهلی است و خیلی ارتباط به زمان دیروز و امروز ندارد. حتی اگر هم قبول کنیم که فرهنگ ایران و زرتشت و این فاکت های مورد علاقۀ باستان گرایان هم در تغییر این فرهنگ مؤثر بوده بازهم کردیتی که خود مذهب شیعه دارد بی اعتبار نمی شود. چون شیعه نه تنها در ایران که حکومتی شده بلکه در هیچ کشور ثالثی هم که اقلیت عمده ای شیعه دارند مثل پاکستان و افغانستان و همۀ کشورهای منطقه موجب شر اولیه نشده و نه دست به انتحار زده و نه ترور و نه آتش زدن و نه تخریب. اگر هم چیزی دیده شده فقط واکنش بوده و نه کنش. البته من خودم تحلیل مشخصی دارم نسبت به منشاء این مداراگری که امیدوارم روزی هم بنویسم. منتها سر فصلش را بشما می گویم. شیعه مذهب اعتراض است و نه ستیز چون بر میراث امام حسین بنا شده است. اما سنت مذهب ستیز است چون بمیراث خود حضرت رسول عمل می کند. اما حسین اعتراض کرد و جنگ به او تحمیل شد در حالیکه او نمی خواست جنگ کند. اما حضرت محمد جنگ های بسیاری را خودش رأساً و برای منقاد کردن دیگران به دینش انجام داد. البته تا قبل از اینکه ایران انقلاب کند و تا کنون هم سنی ها معتقدند که باید از حاکم مسلمان - حتی ناعادل یا بدون صلاحیت - اطاعت کرد ولی حالا که آن ها هم هوای تغییر کرده اند کارشان بسیار متفاوت تر از شیعه پیش خواهد رفت. یا...هو
یارمحمدخان:
ببخشید منظورم غریزی بود نه غریضی !
همتون ضد یهودید فرقی بین پوزیسون و اوپوزسیون ندارید. تو جنگ فقط ما بهتون اسلحه دادیم.نیروگاه هسته ای صدام را ما بمباران کردیم. فقط ما میگیم خلیج فارس اونوقت شما به اورشلیم میگید بیت المقدس .دکتر نتانیاهو میدونه که میخواید امپراطوری بزنید برای همین زیر بار نمیره.شما اریایی ها میخواید وصیت هیتلر را تموم کنید . ما میزبان جمعیت زیادی از مهاجرانتون بودیم. رییس جمهور ما اصلیتش ایرانی هست چرا میخواید به ارمان کشور یهود پشت پا بزنید. حقتون همون اعراب هستند که زنانتون را به بردگی ببرند و مملکتون را غارت کنند .شما فرزندان دروغین کوروش هستید شما فرزندان هیتلرید.
خاخام
اگر کسی میخواهد به تنهایی به بهشت برود انسان خوب و بی آزاری است...
ولی کشت و کشتار و اذیت و آزار مردم از جایی شروع میشود که یک دسته '''احمق''' میخواهند بجز خودشان بقیه راهم باخود به بهشت ببرند!!
((مهاتما گاندی))
ماني جان بنظر شما واقعا چرا آمريكا يا غرب بايد خودش رو براي حقوق بشر در ايران به دردسر و هزينه بندازه؟ عاشق چشم و ابروي ماست؟ بهشون ماليات ميديم؟ يا چون انسانهاي بسيار باهوش، زيبا و كلا برتري هستيم ديگران بايد براي ما فداكاري كنن؟
مگر حقوق بشر و وضعيت زندگي ديگر كشورها براي ما اهميتي داره؟ (منظورم از ما، دولت و نظام نيست. خودِ شخصمان هست) پس چرا خودمون رو مثل يك شاهزاده خانم زيبا فرض كرديم تا يك شاهزاده ديگري سوار بر اسب سفيد بياد و ما را از شر ديو نجات بده؟
ما كه نميخواهيم (يا نميتوانيم) تكاني بخودمون بديم نهايتا ميتونيم آرزو كنيم كه منافع غرب با منافع ما يكي شود و از اين رهگذر چيزي هم نصيب ما شود وگرنه توقع داشتن از ديگران فقط باعث سرخوردگي بيشتر ميشود.
ببخشيد ولي اين خود برتر پنداري من رو عصباني ميكنه براي همين نتونستم جلوي خودم رو بگيرم.
عليرضا
علیرضا
بحث حقوق بشر قبل از آنکه برای ما سود داشته باشد برای غرب سود دارد. وضعیت حقوق بشر و توسعه سیاسی با گسترش تروریسم نسبت عکس دارد.اکنون می بینیم که خلا جوامع فهمیده و مترقی در منطقه خاورمیانه حس می شود.هر چه یک جامعه بسته تر و عقب مانده تر احتمال نفوذ ایدئولوژی های عوام گرایانه و تروریسم در آنها بیشتر.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺎﻫﻮﯼ ﺣﺰﺑﯽ، ﺗﻼﺵ ﺳﻨﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﯼ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺍﻓﻖ
ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﺎ ﺭﺍﯼ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﺳﻨﺎ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻻﯾﺤﻪ، ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻭﺗﻮﯼ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﮕﯿﺮﺩ،
ﻣﺬﺍﮐﺮﻩﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﺠﻠﺲ ﺳﻨﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ
ﺟﺰﻭ ﺷﺮﻭﻁ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻮﺍﻓﻘﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ .
ﺟﻤﻌﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﺑﺎﺏ ﮐﺎﺭﮐﺮ، ﺭﺋﯿﺲ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺳﻨﺎ،
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺎﺯﺑﯿﻨﯽ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۲۰۱۵ ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩ. ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ
ﻻﯾﺤﻪ، ﭘﺮﺯﯾﺪﻧﺖ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻣﯽﺑﺎﯾﺴﺖ ﻣﺘﻦ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ
ﺳﻼﺡ ﺑﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻇﺮﻑ ﻣﺪﺕ ۶۰ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﺎﻓﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺟﻠﺴﻪ ﻭ ﺭﺍﯼﮔﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﯿﺮﺩ .
ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺭﺍﺑﺮﺕ ﻣﻨﻨﺪﺯ، ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺍﻗﻠﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻤﯿﺘﻪ، ﺳﻨﺎﺗﻮﺭﻫﺎﯼ
ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺕ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﯿﻢ ﮐﯿﻦ، ﻫﺎﯾﺪﯼ ﻫﯿﺘﮑﻤﭗ، ﺑﯿﻞ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻭ ﺟﻮ
ﺩﺍﻧﻠﯽ ﺍﺯ ﻻﯾﺤﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﻣﯿﭻ ﻣﮏﮐﺎﻧﻞ، ﺭﻫﺒﺮ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﺳﻨﺎ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺭﻭﺯ ﺳﻪﺷﻨﺒﻪ ﺑﻨﯿﺎﻣﯿﻦ
ﻧﺘﺎﻧﯿﺎﻫﻮ ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺩﺭ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮔﻔﺖ، ﺑﺪﻭﻥ ﻃﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﻋﺎﺩﯼ ﮐﻤﯿﺘﻪ، ﻻﯾﺤﻪ ﮐﺎﺭﮐﺮ - ﻣﻨﻨﺪﺯ ﺭﺍ ﻫﻔﺘﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﺤﻦ ﻣﺠﻠﺲ
ﻣﯽﺑﺮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺕﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍﻝ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺷﺪ
ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﻻﯾﺤﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺑﺴﺘﺮﺍﮐﺴﯿﻮﻥ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﻣﮏﮐﺎﻧﻞ ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻻﯾﺤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺻﺤﻦ ﻣﺠﻠﺲ
ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺣﺎﻣﯿﺎﻥ ﻻﯾﺤﻪ
ﭘﯿﻮﺳﺘﻨﺪ : ﭼﺎﮎ ﺷﻮﻣﺮ، ﺭﯾﭽﺎﺭﺩ ﺑﻠﻮﻣﻨﺘﺎﻝ، ﮐﺮﯾﺲ ﮐﻮﻧﺰ ﻭ ﺑﻦ ﮐﺎﺭﺩﯾﻦ .
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻌﻼﻭﻩ ﺟﻤﻬﻮﺭﯾﺨﻮﺍﻫﺎﻥ ﺳﻨﺎ ۶۴ ﻧﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺼﻮﯾﺐ
ﻻﯾﺤﻪﺍﯼ ﺑﺎ ﻣﺼﻮﻧﯿﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﻖ ﻭﺗﻮﯼ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺭﺍﯼ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻣﺴﯿﺮ ﻻﯾﺤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ، ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ
ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺟﻤﻌﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﻻﯾﺤﻪ،
ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ، ﺍﮔﺮ ﻻﯾﺤﻪ ﮐﺎﺭﮐﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺁﻥ
ﺭﺍ ﻭﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ
ﺳﻠﻄﻪﺍﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﯾﻎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﮐﻪ ﺁﻥ ﭘﺪﺭﺍﻥ
ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﻣﺰﺍﺣﻢ، ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻨﺎ
ﻧﻬﺎﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻨﺪﯼ، ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻓﻖﻫﺎﯼ ﻣﻬﻢ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺳﻼﺡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺑﻪ
ﮐﻨﮕﺮﻩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺯﻋﺎﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺟﺰﺋﯿﺎﺕ
ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺑﻪ ﺟﺰ ﺗﯿﻢ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺟﺎﻥ ﮐﺮﯼ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ، ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺳﻼﺡ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﻣﻮﺿﻊ ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺣﺘﻤﺎ ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﺭﺍﺑﺮﺕ
ﺑﺮﺩ، ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻓﻘﯿﺪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﺍﺕ ﮐﻨﮕﺮﻩ، ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻔﯿﻮﮊ ﻣﯽﭼﺮﺧﺪ .
ﺭﻭﺵِ " ﯾﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﯾﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﯿﭻ ﮐﺲِ " ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻓﻖ
ﻣﻬﻤﯽ، ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﮐﯿﻦ، ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻫﻢ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ.
ﻭﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ : " ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎﯼ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ
ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﻭﯾﮋﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ
ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻔﺎﺩ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﺪ ".
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۱۰، ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺳﺨﺖﺗﺮﯾﻦ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺗﺼﻮﯾﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﻐﻮ ﺩﺍﺋﻢ ﺁﻥﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺍﯼ ﺑﺪﻫﺪ .
ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﻮﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﻠﯿﻖ
ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ. ﻻﯾﺤﻪ ﮐﺎﺭﮐﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ۶۰ ﺭﻭﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﯼ
ﮐﻨﮕﺮﻩ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺳﻨﺎﺗﻮﺭﻫﺎ ﺑﯿﻢ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﺗﻌﻠﯿﻖ "ﻣﻮﻗﺖ " ﺭﺍ
ﺑﻄﻮﺭ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ، ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ،
ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺩﺭ ﺗﺼﻮﯾﺐ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎﯾﯽ ﺁﺳﯿﺐ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﻻﯾﺤﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ۶۷ ﺭﺍﯼ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﺸﺎﻥ
ﻣﯽﺩﻫﺪ، ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﮐﺎﻣﮕﯽ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻧﻘﺶ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ
ﻫﻢﺳﻨﮓ ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺭﺍ ﺣﺬﻑ ﮐﻨﺪ .
ﻣﻨﺒﻊ : ﻭﺍﻝ ﺍﺳﺘﺮﯾﺖ ﮊﻭﺭﻧﺎﻝ - ۵ ﻣﺎﺭﺱ ۲۰۱۵
تیمسار این فایل صوتی نبویان بسیار جالب است و فارغ از مهملاتی که میگوید نکات بسیار ارزشمندی را بیان میکند و به اصطلاح فَکت ارائه میدهد:
1. تسلیم کامل هستهای صورت گرفته است و نیمی از نطنز و سه چهارم و الان چهار چهارم فردو را تعطیل کردهایم. الان هم در فردو بازرسان کاملا مسلطند به اوضاع و یک گرم هم خروجی نداریم. (ندیدهام هیچ کسی در نظام چنین اعترافی بکند، آن هم با ذکر اینکه خودش شخصا رفته و مشاهده کرده)
2. آقا مشکلی با تسلیم ندارند و گفتهاند برید توافق کنید، فقط پول بیارید که این هم نماسیده بهشون و شدیدا گلایه دارند که آقا ما که خم شدیم و دادیم، پس پولش چی میشه؟ اصلاً با تسلیم مشکلی نیست و تسلیمیم، چرا تحریمها را ور نمیدارید؟
3. مسئله هستهای رو میخواهند 4 فروردین حل کنند که تو تعطیلات عید فرصت جنجال سازی روزنامه ها هم نباشه.
4. تحریمهای شدید چندلایه آمریکا دمار از روزگارشون درآورده و همه دربدر درآوردن پول از گوشه این تحریمها هستند. جالبیش اینه که میگه فکر میکردیم پانزده سال دیگه همه تحریمها حل میشوند، نگو فقط تحریمهای مربوط به هستهای قرار است لغو شوند و نه مربطو به موشک و حقوق بشر و حمایت از تروریستها، تازه اون هم نه همه تحریمهای هستهای، بلکه یک پنجم آنها!
5. روحانی و تیمش کلی زبان درآوردهاند و به یاری هاشمی دارند بدجوری آقا را تحت فشار میگذارند که باید از همه خطهای قرمزت بگذری و راه نداره.
من برخلاف شما و سایرینی که اعتبار تحریمها را به اوباما میدهند، فقط دارم قربون صدقه محمود احمدی نژاد میرم که چندان سماجت کرد بر این تحریمها و مثل یک معمار ماهر با اصرار لایه به لایه بر این تحریمها افزود که هیچ خدایی نمیتونه این تحریمها را در مدت کوتاه لغو کنه. دمش گرم و شیر مادر حلالش که اکتفا نکرد به یک تحریم و دو تحریم. تحریم آمریکا، تحریم سازمان ملل، تحریم اروپا، تحریم کنگره، تحریم شورای امنیت، تحریم ... در واقع نه اوباما نه پدر جد اوباما هم نمیتونست تک و تنها اجماع جهانی را جلب کند برای این تحریمها که محمود جان خودمان با زبردستی انجام داد. به خدا باید ماتحتش را بوسید که در ر...دن چنان مهارتی به خرج داد که هنوز هم حکومت داره ابعاد مختلف خرابکاریش رو کشف میکنه.به قول یک بابایی همین امروز هم حکومتی را خود آمریکا بگذاره بیست سال طول میکشه تا تحریمها کاملا برداشته بشه.
فکر کنم آقا از غصه همین بلایی که سرش اومده کارش به بیمارستان کشیده! مونده چی باید جواب بده که این همه بساط هستهای درآورد، آخرش هم تسلیم کامل، تازه پولش هم نمیدهند. میگه آقا همون معامله دو سال قبل رو بیایید انجام بدهیم، این قدر میشد پولش، ولی اون وریها میگویند که نه بابا اون دو سال قبل بود، الان قیمت پایینتر اومده.
به نظر من بسیار فکتهای مهمی را ارائه داده که راهی به سوی اتفاقهای آینده است.
لینک مطلب و فایل:
http://sahamnews.org/2015/03/276769/
تظاهرات دهها هزار مخالف نتانیاهو در اسرائیل
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2015/03/150307_u14_israel_anti_netanyahu_rally
حزب نتانیاهو رأی کافی نیاره، شانس توافق بالاتر هم میره.
شهریار
خاخام تو که شاکی هستی!
نتانیاهو توی سخنرانیش به داستان استر اشاره کرده البته ناقص یعنی قسمت مظلوم نمایی را گفته و آن را دلیل بد بودن ایرانیها با یهودیها دانسته! خوب به نظر تو چرا به قسمت پایانی داستان که یهودیها 75000 ایرانی را میکشن اشاره نکرده؟ به نظر من اسراییل به اندازه جمهوری اسلامی ایدئولوژیک و مذهبی هست. در چنین شرایطی من در
طرف ایران هستم حتی با وجود جمهوری اسلامی!
نسیم
در رابطه با فرمایشاتتان در رابطه با محسن سازگارا واقعیتش خواستم یک ریپورتی بدهم با تمام رفرنس ها که انچه می گویی جناب تمیسار غلط است، اشاره هم نکنم که چگونه براحتی می توانی به سازگارا تهمت بزنی انهم شمایی که فلان سردار قاتل و ادم کش رو می گذاری روی چشم و دل مبارکت..... بعد دیدم که چه مثلا. به هر حال سازگارا از خانواده ای بوده از نظر اقتصادی پایین که نه افتخار است نه دلیلی می شود بر چیزی اما از خانواده ای دارا نبوده. از مال و منال حکومتی هم اگر ریالی بالا کشیده بود همین اصلاح طلبان قضیه را رو می کردند با فرمایش یا بدون فرمایش وزارت معظم اطلاعات
نظر مانی جدید در باره گنجاندن حق بشر در مذاکرات هسته ای واقع بینانه نیست .دلقک دلایل آن نوشته و من فقط اضافه میکنم که اگر حقوق بشر برای آمریکا مهم بود عربستان وضعش این نبود و البته اسراییل هر روزه به جان و مال فلسطینیان تجاوز نمیکرد.و مهم تر آن کودتای 28 مرداد را را ه نمی اند خت تا کل ایران و منطقه را قرنها به عقب براند.خوش خیال نباشیم که آمریکا همه خوبی است و بس.حتی اباما ی صلح دوست هم نمیتواند وضعیت حقوق بشر راد ایران بهبود بخشد...خود باید زحمت بکشیم کم هم نه...
منم اولا ضد اسرائیلی نبوم، ولی الان هستم. ارتش اسرائیل همون کاری با مردم غزه انجام داده که جمهوری اسلامی با ما می خواست انجام بده، علت اینکه یهو مثل داعش نسل کشی انجام نمیدن بخاطر پز دموکراسی و ظاهر سازیشونه واینکه نیازی ندارند، وقتی می تونند مردم غزه رو شکنجه کنند چرا بکشند؟ من مسلمون هم نیستم و زمین هم برام اهمیتی نداره ولی بخاطر رفتار فاشیستی که ارتش اسرائیل با مرم غزه داره هیچوقت نباید انتظار داشته باشید قربون صدقتون برن، ارتش اسرائیل زیادی ازادی داره و قدرت زیاد فاسدش کرده، حماس هم خیلی افتضاح می جنگه باید حداقل 1000 تا اسرائیلی رو توی هر جنگ بکشند نه اینکه 100 نفر مینیمم.
اقای رومی!عجیبه که نوشته من را اسپم فرض نموده ای. مثه اینکه اینجا کامنت دانی است و محل دادن نظر.در عین حال من هم به پیروی و تحت رهنمود های تیمسار نه در اینجا که در چند موضوع پیشین هم همین نظر را داشته ام. و مطلب تازه ای از جانب من نبوده. در عین حال هر کس نظری دارد و نظر من تایید کننده نظر تیمسار بوده. اینکه گناهی نیست. چرا ما ایرانی ها اینقدر هیستریک و انتریک تشریف داریم و به اندک مایه ای از کوره در می رویم. انهم در جایی که تیمسار هر روز درس دموکراسی می دهد! مثلا قرار است من و شما برای مردم دموکراسی ببریم؟ این هم یک خصلت غیر ایرانی است، و جزو نفوذ نفوس عرب در عجم بوده است.اگر دیده ای که من در کامنت های پیشین به حزب الله تاخته و با زبان غیر دموکراتیک با او سخن گفته ام، موضوع خیلی فرق می کند.من در مکتب حافظ و سعدی و خیام و بزرگان ایران زمین رشد کرده و بالنده شده ام.اما در انجا که می بینم تفکری خاص میهنم را به شکلی بی اساس و بی حساب به جنا زه ای متعفن تبدیل کرده و نوع زندگی را عملا در ان کشته است و فردی که از گذشته کشورش چیزی نمی داند بدون منطق و بدون دلیل و فاکت مشخص شعار می دهد و از روند جنازه سازی به دفاع بر می خیزد، اینجا جای حجب و حیا نیست. و با زبان همان حزب الله پرده عصمت دریده می شود.و الا من همیشه در سخن گفتن با دگران همیشه جانب احترام را جا اورده و پرنده ای را نمی ازارم.بخصوص که زبان نرم ما در این سی و خورده ای سال بعد از انقلاب این تاراجگران انسانیت را خیلی وقیح کرده.و حجب و حیای بیش از حد ما انها را روز بروز گستاخ تر می کند.و امیدوارم متوجه حرفهایم شده باشی. در پایان یک انتقاد کوچولو هم از تیمسار در همین مقوله بکنم. که او هم در مواقعی خیلی کم حوصله می شود. و به بقیه گیر می دهد.که در چند کامنت بالایی هم اتفاق افتاد.که البته باید ان را به حساب پیری گذاشت.یا شاید هم دلش هوای وطن کرده!! حرفهای دیگری هم مانده است که...فعلا یا حق. مانی
مثه اینکه همه در این سیرک دچار سوء تفاهم شده اند.اقای مانی مگه کی گفت که امریکا فرشته نجات جهان است و باید فرشته نجات ما هم بشود.من در یکی از کامنت های قبلی ام در موضوعات پیشین گفتم که امریکا و غرب دموکراسی را برای مردم و کشور خودشان می خواهند.نه دیگران!اما نکته اینجاست که پس دعوای امریکا با ایران بر سر چیست؟ پس اینهمه سر و صدای سازمان حقوق بشر چیست.؟ چرا تعطیلش نمی کنند؟ یا اقا علیرضا گفته مگه امریکا عاشق چشم و ابروی ماست. و این را نشانه خود برتر بینی دانسته. اولا اگر ما مردم می توانستیم خودمان راسا اقدام کنیم که دیگه مشکلی نبود! نه اینکه نمی توانیم. نمی خواهیم جوان هایمان را فدای چند راس اخوند کنیم.اما امریکا که داعیه کدخدایی جهان را دارد و خودش همه چیز را بهتر از من و شما می داند. و یک حکومت لیبرال طبعا برای او باید بهتر از یک حکومت متحجر شتر-گاو-پلنگ باشد. و فرصتش هم مهیا شده چرا نباید اقدامی کند.هزینه جنگ و اینها را هم ندارد.همین تحریمهای کشنده اینها را به زانو در می اورد.امروز حقوق بشر مرزها را در نوردیده،تا انجا که جوان ایرانی که هیچ مشکلی با اسراییل ندارد، او را بخاطر مورد غزه نکوهش می کند. و درست هم هست.اگر تئوری توطئه را کنار بگذاریم. پس چه عاملی مانع این انسان دوستی باید بشود؟ امریکا و غرب با انهمه دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی اینقدر احمق اند که از حال زار و وضعیت رقت بار انسان ایرانی چیزی ندانند؟ از مردمی که انقلابی نمودند و فردای ان انگشت تحسر بر پشت دست زدند که ای دل غافل چه با خودمان کردیم، خبر ندارند؟ پس چرا اینقدر بی خیالند؟ ایا وقت ان نرسیده که بعد از سالها دشمنی استینی بالا بزنند و کاری انجام دهند تا کینه ها ازبین برود.پس سروری و کدخدایی به چه دردی می خورد؟ در مورد تاثیر امریکا بر عربستان هم خوب خودت پاسخ خودت را داده ای. حکومت های ایدئو لوژیک تغییر پذیر نیستند.پس عربها چگونه تغییر بکنند. اگر اخوندا تغییر کردند. عربها هم تغییر می کنند.بدبختی ما همین است که گرفتار یک حکومت ایدئو لوژیک شده ایم اقا؟ در مورد غرب و امریکا من خودم اورده ام که:غرب و امریکا نشان داده اند که حقوق بشر ایران به انها مربوط نیست.هیچ چیز ایران به انها مربوط نیست. انها دنبال روابط سود ده اقتصادی با ایران هستند.و اینکه چه سر خری هم در ایران حکومت کند برای انها اهمیتی ندارد. اما فراموش نکن که دموکراتیزه شدن ایران به نفع انها هم هست. در عین حال نباید از نظر دور داشت که ایران پدر جد همه این فتنه های خاور میانه هست.. یا لا اقل بود. در مورد اسم هم همینکه شما با کلمه مانی گفت اغاز کنید امضایتان مشخص است. من همیشه امضایم در پایان کامنتم هست. دیگر قدیم و جدید ندارد.ممنونم. مانی
مانی گرامی،
نخست اینکه پوزش میخواهم اگر شما رو آزرده کردم که من هم به مانند شما کوشش میکنم که آزار زبانی یا حتی ذهنی هم به هیچ کسی نرسانم.
کامنت من ۲ قسمت داشت و تنها قسمت نخست اون به گفته شما بر میگشت که مثال از سینما رفتن مردم زده بودم. دلیل اون هم این بود که با توجه به برداشت من از دوستان و آشناها تا همین چند هفته پیش امید زیادی به حل ماجرا نبود و همگی از دبه در آوردن حکومت یا طرف غربی حرف میزدنند. حتی خیلی از تحلیلهای رسانههای مختلف هم همین رو بیان میکردنند. شاید چون نوشته شما رو تند خواندم، کمی در فهم و پاسخ گویی به آن عجله کردم. پاراگراف دوم هم به شکایت تیمسار بر میگشت که از بد ماجرا همزمان به اشاره به کامنت شما پست شد.
به هر حال، اشتباه خودم رو در برداشت اشتباه و پاسخ نسبتا گنگ رو میپذیرم و پوزش میخواهم.
دوستدار پدر عزیز و سپاس فراوان برای نوشتهها و کامنتهای عالی
رومی
دلقک حان در چه حالی؟ جویای احوالت همگی هستیم.
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1945082/%D9%86%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%87%D9%88+%D8%A8%D9%87+%D8%B9%D8%B8%D9%85%D8%AA+%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81+%DA%A9%D8%B1%D8%AF.html
دوستان چه نشسته اید که دستیار روحانی یونسی رسما پرده ها را از بنای امپراطوری ایران بالا زد. داعش هم در این چند روز باقیمانده فقط در حال محو آثار باستانی فرهنگ ایرانی و حمله به شهر اشکانی است .یمنیها خواستار تدریس زبان پارسی شده اند.برسد به دست آنهایی که امپراطوری را نادیده میگرفتند چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
دست ما که نمک نداره .
حزب الله
بلوا در شرق كشور و سكوت دولتمردان
http://ecocenter.ir/news/%D8%A8%D9%84%D9%88
%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D9%83%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%B3%D9%83%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86.html?tem=inner
بابا ول کنید یهود و عرب را ،بیایید راجع به خودمان حرف بزنیم ، من امروز پس از چند روز به وبلاگ سر زدم و دیدم تیمسار با توجه به خوی نظامیگری خود، یکسره مرا فرستاده به بازداشتگاه به جرم ، خیالپردازی و لطمه به اعتبار وبلاگ و نداشتن فکت و اینجور وصله ها که فراوان است در فرهنگ ما ایرانیان لذا در مقام پاسخگوئی بر آمدم که در اینگونه مباحث ، اگر حرفی زده میشود ، همه اش بر مبنای پیش بینی است و تخیلات و تراوشات مغزی البته با توجه به حقایق موجود .
با توجه به سخنرانی نخست وزیر اسرائیل و دبه کنگره در دقایق پایانی بازی توافقنامه ( که نوعی سیاه بازی سیاسی به نظر میرسد تا شکاف سیاسی ) چنین برداشت میشود که ۱+۵ توافق یکطرفه ای را به طرف ایرانی زورچپان کرده اند و ترس اینرا دارند که مخالفان توافق در داخل ایران ، به محض انتشار آن ، شروع به کارشکنی کرده و نهایتآ آنرا از حیض انتفاع ساقط و تمام تلاشها بر باد رود.
هنوز هم اعتقاد دارم که با توجه به تیم سیاسی حاکم بر نقاط کلیدی نظام ، چرخش و نرمش فعلی آنها در مذاکرات هسته ای به هیچ عنوان قابل اعتماد نبوده و براحتی زیر میز بازی خواهند زد.
از طرفی بر خلاف نظر تیمسار ، اعتقاد دارم که این آقایان در جهت منافع و بقای مافیای خود ( یا به قول حزب الله ، امپراطوری خود ) اتفاقآ خیلی آینده نگر و کاردان هم هستند و اگر کاهلی درکارشان مشاهده میشود ، صرفآ به این دلیل است که چون در جهت منافع عمومی مملکت و ملت کار نمی کنند ، لذا از طرف عموم مردم هم حمایت نمی شوند ، لیکن با وجود این همه کاستی و دزدی و اختلاس و فشار و غیره، هنوز هم مملکت را مدیریت میکنند بدون اینکه صدای کسی درآید، حالا صدای چند نفر هم اگر درآید، خفه اش میکنند. اینها را که میگویم در دفاع از حکومت نیست بلکه در رد این حرف تیمسار است که اینها دارند روزمره حکومت میکنند و برنامه مدونی ندارند برای بقا. که اتفاقآ دارند والا مگر میشود ۳۶ سال روزمره حکومت کرد ؟ اگر توافقی خارجی در کار باشد ، این نظام برای بقای خودش ، که الزامآ میتواند در جهت منافع کشور هم نباشد ، ناگزیر از یک پوست اندازی است ، چون اگر پوست اندازی نکند ، توافقنامه بر باد میرود که نتیجه اش بر باد رفتن نظام است که اگر کارد به استخوان برسد، همه جناح های حکومتی در حفظ نظام متفق القول هستند ولو اینکه منافع اقلیتی از آنها بر باد رود.
از این پوست اندازی ها هم مثالش را فراوان داریم در طول این ۳۶ سال که از خدمتگزار بودن به خائن بودن تغییر شهرت داده و کنار زده شده اند.
اشتباه دیگر دلقک این است که تفکر آخوندی را حاکم بر مملکت میداند ، حال آنکه تفکر و مافیای خطرناک حاکم ، فقط تحت لوای آخوند و با استفاده از حفره دین در بدنه عمومی مردم ، عمل میکند که اظهر من الشمس است.
نتیجه اینکه اگر بدون تغییراتی در داخل نظام ، توافقنامه ای در کار بیاید ، نباید به آن زیاد دلخوش باشیم ، هر چند که غرب فقط هنگامی به توافق رضایت خواهد داد که تمام سازوکارش جور باشد و نظام هم برای بقایش ، هر معجونی را به خورد ملت خواهد داد ، محمد خاتمی که سهل است ، حتی میرحسین موسوی و شیخ اصلاحات را شاید.
باز که اینجایی حزب الله !! نگفتم دیگه اینورا پیدات نشه ؟؟؟؟ !!!
ارسال یک نظر