معتقدم و آرزویم است که تفاهم توافق جامع امشب نهایی شود و با احتمال 99.9 درصد هم خواهد شد. آن یک دهم درصد هم به دیوانه شدن خامنه ای در آخرین لحظه بستگی خواهد داشت. شرح مختصر:
1- این مذاکرات شکست ناپذیر است: زیرا انرژی و وقت و هزینه ای که غرب صرف آن کرده است از یکسو و نیاز اقتصادی و سیاسی ایران به این توافق در سوی مقابل بیش از آنی است که مذاکرات کلاً شکست بخورد و طرفین برگردند به وضعیت قبل از توافق مقدماتی ژنو. دلایلش هم بسیار مفصل است و هم معلوم. که در مدت یک سال و نیم گذشته بارها و بارها از سوی مفسران و کارشناسان مهم در هر دو طرف گفته و نوشته شده است. بنابراین تنها گزینۀ باقی مانده برای دو طرف "دچار یک سکتۀ موقت شدن مذاکرات" (قهر موقت از میز مذاکره) و از سر گیری آن در آینده ای بلافاصله است. اما - و این اما مهم است - اگر توافق در این مرحله نهایی نشود در توافق لاجرم آینده این ایران خواهد بود که بازنده تر از وضعیت فعلی تن به توافق خواهد داد. زیرا درست است که اینک غرب نیز بنا بدلایلی که در مورد "صرف انرژی و وقت تاکنون بی سابقه ای" که گفتم مجبور از توافق است. اما ایران بدلیل شرایط اقتصادی و منطقه ای مجبور تر است. توضیح می دهم:
الف- اگر توافق در این مرحله نهایی نشود. غرب دچار نوعی سرشکستگی موقت در افکار عمومی جهان خواهد شد که بیشترین ضررش را آبروی باراک اوباما تحمل خواهد کرد. اما در عوض یکپارچگی غرب (گروه 3+1) حفظ شده و سیاست های بعدی شان که تشدید تحریم ها باشد عملی بوده و از شکاف مورد انتظار ایران در بین مواضع امریکا و اروپا خبری نخواهد بود. این سرشکستگی موقت غرب در افکار عمومی بلافاصله با پروپاگاندای رسانه ای درز گرفته خواهد شد و غرب بسمت محکم کردن تحریم های - فعلاً کمی فشل - قبلی و تشدید بازهم بیشتر آن خواهد رفت.
ب- اما ایران وضعیت بدتری خواهد داشت. زیرا نیاز ایران یک نیاز روانی و آبروی برد و باخت نیست. بلکه ایران هم از نظر اقتصادی و هم از جنبۀ سیاسی منطقه قادر به ادامۀ وضع موجود - تا چه رسد بتحریم های بیشتر - نیست از سویی؛ و تصمیم قطعی رژیم برای دست برداشتن از رفتن بسوی سلاح اتمی در ده سال آینده از جانب دیگر - روحانی و دولتش با طیب خاطر و از منظر استراتژیک و آیت الله خامنه ای از روی اجبار و مصلحت (تاکتیک دیکته شده) صادقند در اینکه ایران اتمی نشود - گزینه ای بغیر از توافق ندارد. بنابراین اگر این مذاکرات به آن سکته ای که گفتم دچار شود ایران در سریعترین وقت ممکن کانال هایی را برای ادامۀ روند مذاکرات دنباله، جستجو و خواهد یافت. با این نقطه ضعف که اگر در بازگشت مجدد به میز مذاکره پیشنهاد فعلی غرب را هم بپذیرد که لاجرم خواهد پذیرفت؛ بسیار ممکن است که غرب عصبانی از "عدم توافق فعلی" شرایط بسیار سخت تر و امتیازات کمتر از لحظۀ حاضر در لوزان را در جلو ایران بگذارد و خواهد گذاشت. و ایران ناچار خواهد شد توافق ضعیف تری را قبول کند.
2- گذشته از هر آنچه گفته ام راجع به عملکرد ظریف و روحانی؛ معتقدم که آنان کارشان را تا اینجا درست انجام داده اند و حداکثر امتیاز ممکن - یشنهاد فعلی غرب در لوزان - را ذره ذره از غرب گرفته اند و باید به آنان احترام گذاشت و خدا قوت گفت. اینک فرمان نهایی در دست خامنه ای است که یا عاقلانه رفتار کند و توافق امشب امضاء شود و یا دچار توهم و انقلابی گری شود و فرصت اشتثنایی را بسوزاند. خامنه ای تا اینجا درست رفتار کرده است و موضع گیری هایش در کسب امتیازات فعلی مؤثر بوده است. اما اگر بدرستی فکر کند که غرب مجبور به توافق است - که است - و فکر کند امتیاز بیشتری می تواند بگیرد هم او و هم ایران خواهند باخت. چون همانطور که گفتم غرب می خواهد توافق کند که جواب افکار عمومی جهان را بدهد بعد از طولانی ترین و سطح بالاترین مذاکرات قرن بیست و یکم - حتی کم نظیر در تاریخ معاصر - اما اگر این توافق در این مرحله ممکن نشود و غرب کمی احساس سرشکستگی بکند؛ ادامه اش مواضع تندتر با دادن امتیازات کمتری خواهد بود. یاد آن مثلی می افتم که در فارسی داریم و گفته اند که طرف پسرش شب بخانه نیامده بود و جایزه ای هنگفت می داد بکسی که فرزندش را بخانه برگرداند. اما این عمل در همان شب مورد نظر انجام نشده بود و فردایش شیرپاک خورده ای فرزند را پیدا کرده و جهت دریافت جایزه به پدر عرضه کرده بود. اما پدر رو به او گفته بود که: "من می خواستم پسرم دیشب را در بیرون نگذراند ولی گذراند. حالا دیگر فرقی نمی کند که پسر از دست رفته برگردد یا برنگردد. غرب هم می خواهد این توافق همین حالا انجام شود و ایران جایزه اش را بگیرد. بدیهی است که اگر غرب امشب فرزندش (تفاهم برای توافق جامع) را بدست نیاورد قید فرزند و توافق را بزند و همۀ جایزه ها را هم از روی میز بردارد.
3- برای ما ایرانیان تحولخواه و زندگی خواه - بویژه در داخل ایران - صرف ایجاد خط ارتباطی با غرب - بویژه امریکا - اصل نیاز و خواسته است و هر آنچه هم تا اینجا گرفته شده - هرچه بیشتر البته بهتر - مورد پذیرش است و جای تشکر از تیم دیپلماسی را دارد. من مطلقاً شرایط حال حاضر خاورمیانه را برای یک تعویض حکومت در ایران - حتی اگر شدنی بود که نیست - مناسب نمی دانم و فهم من از اوضاع داخلی و منطقه ای و جهانی بهترین گزینه را آشتی باغرب معرفی می کند. درست است که در ابتدا آشتی با امریکا دوفاکتو خواهد بود و نه رسمی و کامل. اما اولاً با اروپا رابطه نزدیک خواهد شد و چون ایران فعلی دنبال سلاح هسته ای نیست در روند رو بجلو و با راستی آزمایی های ابتدایی گشایش ها برای ایران بیشتر از سند رسمی توافق هم بهره خواهد داد. تا فردا و اعلان تفاهم رسمی خدا نگهدار! یا...هو
۹۸ نظر:
مشکل اینجاست که طرف ایرانی فکر میکند که غرب مغز خر خورده ، اذا هم خدا را میخواهد و هم خرما را . بدبختی ما فقدان منطق است و ۱+۵ هم این را خوب میدانند ، بنابراین با هر چه بیشتر رسانه ای کردن مذاکرات ، به روزی می اندیشند که مذاکرات شکست بخورد و خواهیم دید که تمام کاسه و کوزه ها بر سر ایران خواهد شکست ، از نظر غرب ، حتی اگر مذاکرات شکست بخورد ، آنها افکار عمومی جهان را به این نتیجه رسانده اند که ایران رفتار منطقی را تمکین نمی کند و این خیلی خطرناک خواهد بود بعدآ.
مشکل ما زیاده خواهی تصمیم گیرندگان ماست که طراز خود را با ۱+۵ ، یکی می بینند ، در حالیکه حداقل در این برهه از زمان چنین نیست و ما دست پایین تر را داریم.
دروغ چرا؟ کیف کردم از مطلبت اما میترسم چون وقتی اینجوری چکشی و 99.9 درصدی میری جلو معمولا اون یک دهم درصد پیروز میشه . امیدوارم پیشبینیت درست باشه
در تئوری بازی ها، هر عاملی، توانی داره و حتی در محاسبات نسبی و بردار سنجی هم، ما از عبارت قامل اغماض گاهی استفاده میکنیم، چون قدرت این عامل قابل اغماض، قادر به تغییر دادن در راستای مسیر نیست یا آنقدر زاویه احتمالی ناچیز است که بهش میگن، قابل اغماض!
با این مقدمه قصدم استفاده از کلمات مناسب تر (نسبیت) بعلت بار معنایی کلماته که بتوانیم، بهتر از قبل، معنای برآیند برداری یا تقابل قوا در مذاکرات را درک کنیم
مذاکرات اتمی، در حقیقت یک نمونه بازی نظریه بازی هاست، چون خود، یک بازی تمام عیاره که نتیجه اش، بسیار در سرنوشت دنیا، تاثیر گذار و تعیین کننده است
علاوه بر برآیند قوا، ما با علم منطق هم اینجا مواجه هستیم. مثل منطق و (& = and) و منطق یا (V= or) که در حقیقت، تثبیت کننده یا تعیین کننده نهایی راستای برداری نیروهای وارده است، مثل قدرت مساوی هر یک از اعضای شش نفره 5+1 که با منطق & بدین معناست که آمریکای ابر قدرت اقتصادی نظامی با فرانسه بعنوان کوچکترین قدرت یا حتی آلمان خارج از گود، ولی مستثنی که توی بازی لحاظش کرده اند، قادر به تغییر مسیر کلیت مذاکرات هستند، حتی اگر همه طرفین بگویند بله، یعنی 5 ولی منهای یک + ایران که قطعاً نظرش بر توافقه، به معنای شکست مذاکراته
اما این تمامی ماجرا نیست و عوامل تعیین کننده بسیاری هستند که میتونه سرنوشت مذاکرات را برهم بزنه یا تغییر بده و چون در اینجا، ما بعنوان ایرانی (حکومت) خواهان توافق هستیم (البته در ظاهر امر)، شاید نقش خود ایران را برخی در به بن بست کشیدن مذاکرات، قابل اغماض بدونند که در ادامه خواهیم دید که اصلاً چنین چیزی نیست
چرا؟
چون این یک بازی است (تمام عیار) و تمامی طرفین دعوا، خواهان سهم هستند، حتی اونایی که دستشون به دیزی نمیرسه، قادرند سنگ بندازند (حتی مفت، مثل گنجشک مفت) و خود ظرف دیزی را بشکنند، زیرا که، از جنبه حسادت هم که به قضیه نگاه کنیم، چون چیزی عاید ما نشده، پس عاید رقیب هم نباید بشود!
و اما بازیگران و قدرت هایشان، پنهان و آشکار و بنابراین، نه شاید، قابل اغماض، حتی پرونده ای مثل آمیا
1- ایران که تو دلش، 3 بازیگر اصلی داره، 1) موافق 2) مخالف 3) حزب باد
موافقان، برندگان انتخابات 92 هستند که اگر توافق بشه، برای مدت مدیدی، سکان هدایت کشور را در دست خواهند داشت (نه گرفت، چون در حال حاضر در دست دارند)
مخالفان، به طریق اولی، بازندگان اصلی انتخابات 92 که در صورت توافق، تمامی رشته هایشان، پنبه خواهد شد و این گروه فعلاً سنگر مجلس را دارند که نهایت تا آخر امسال قدرت مانور را برایشان فراهم میاورد
حزب باد هم که معلومه، اونهایی که تمام سرمایه اشون یه ساک دستیه و سریع میپرند تو بغل کسی که زودتر به مقصد میرسونندشون که از اینها به جریانات منافقانه، فتنه انگیز و انحرافی هم یاد میشه
عین سناریوی فوق، برای شش عضو دیگر مذاکره کننده صادق با قدری تغییرات جزئی و ماهوی
مثلاً چین و روسیه با ماهیت دیکتاتور مابانه خود، در ظاهر امر شاید یک حالت در مذاکرت داشته باشند، اما آنها هم بعلت داشتن یک رای تمام و کمال تعیین کننده، بازیگران پنهان را به خود جذب میکنند که رایشان را بخرند، پس موضع شش کشور مقابل ایران، موضع بازی با کارت ها و پیدا کردن مشتری به بالاترین پیشنهاده
شاید روسیه بگه من 500 میلیارد دلار میگیرم، تا به نفع یا به ضرر ایران، رای بدم و این وسط، آلمان بگه من حاضرم 400 میلیارد بگیرم و فرانسه مثلا بگه 300 چوب بدین، من رایم رو میفروشم بهش
خب، عربستان شاید قادر به پرداخت این مبلغ به روسیه باشه، اما چون قدرت تمامی اعضا یکسانه، و مثلاً آلمان می بینه که عربستان داره میره تو بغل روسیه (اینها فرض هست ها، بعنوان درک موضوع مثال زده ام) عملاً 400 میلیارد دلار از چنگش پریده، پس میاد سنگ اندازی میکنه، تا دیزی رو بشکونه و چیزی هم برای روسیه نماسه
بنابراین، هر یک از شش عضو مقابل ایران، خودشون چندین حالت دارند که دست کم مثل ایران، 3 حالته
1) فروش رای مخالف (که میتونه بین اعضا هم باشه، مثلاً آلمان حقش رو به فرانسه بفروشه، بره کنار، فرانسه ای که مثلا از طرف اسراییل ، سیبیلش حسابی چرب شده)
2) فروش رای موافق ( مثلاً دادن رای مثبت به نفع ایران، با فشار روسیه و رفتن کنار در ازای سهمی از انتفاع روسیه از موضوع)
3) داشتن سهمی از آینده ایران (که میتونه برای تمامی طرفهای درگیر منهای مخالفین بیرون از گود، اغوا کننده باشه و ایران میخواد با چرب کردن سیبیل هر یک از شش مذاکره کننده، رای همه را به نفع خودش بشکنه)
بعبارتی، هر طرف حداقل 3 حالت یا در مجموع، 7 ضربدر 3 مساوی با 21 حالت داریم که میتونه منجر به شکست یا پیروزی مذاکرات (برای هر یک از طرفهای درگیر بشه و نه لزوماً برای ایران)
که میشه 21 فاکتوریل
و 21 فاکتوریل یعنی
fact (21)= 51090942171709440000
یا 51 میلیارد میلیارد حالت یا گزینه و تازه در حالیکه پای نیروهای ظاهراً قابل اغماض مثل پرونده های حقوق بشری، اختلافات مافیایی و کدورتهای کهنه رو وسط نیاریم
حالا با این همه حالت، کی میتونه حدس بزنه که نتیجه چی خواهد شد؟
از اونجایی که برآیند این نیروها، مثل برآیند نیروهای اجرام سماوی نیست و پشت ماجرا خرد انسانی (حال طمع) نهفته است، شاید عاقلانه ترین کار این باشه که همه یک نفعی ببرند. بطوریکه نه سیخ بسوزه و نه کباب!
آیا این سناریو شدنیه؟
با مفروضات اولیه و مقدماتی که آورده شد، جواب این پرسش یک نه بزرگه، زیرا برخی بازیگران، در صورت توافق، با مرگ سیاسی و حتی فیزیکی خود روبرو هستند! و باز با شکست مذاکرات، عین سناریو ولی برای برخی دیگر، صادقه! یعنی حذف فیزیکی و سیاسی!
اینجاست که دیگه نیازی نیست، 51 میلیارد میلیارد حالت رو بررسی کنیم و میبایست روی نیروهای تاثیر گذار متمرکز شد که باز میخوریم به یک اشکال بزرگ، چگونه نیروهای قابل اغماض رو تشخیص بدیم؟
یکی از ساده ترین رویکردها اینه که حالات مفروض طرف مقابل را به حداقل برسانیم تا از پیچیدگی موضوع بکاهیم.
مثلاً اون شش کشور، فقط مصالح ملی خودشون رو در نظر بگیرند و نقش منجی برای کشورهای دیگر را بازی نکنند و رای فروشی نکنند. که ساده ترینش میشه، حالتی که در حال حاضر مدعی هستند و اون اینکه متفقاً مدعی و مصمم هستند که خواهان عقیم گذاشتن برنامه اتمی ایران برای عدم دسترسی به بمب اتم هستند! (چون پرونده داره رو بازی میشه و در عصر رسانه و اینترنت و دیجیتال، دیگه نمیشه به سادگی افکار عمومی را بازی داد، جاییکه معضل روز، حقوق بشره)
پس شش عضو یک حالته + 3 حالت ایرانی که حاضر به مصالحه با یکدیگر نیستند، میشه 9حالت یا 9 فاکتوریل یا 362880 حالت
و باز قضیه را ساده تر میکنیم و حزب باد رو هم از محاسبات بخاطر موضع انفعالی (نه لزوماً) بیرون میکشیم و میشه 8 فاکتور یا 40320 حالت
مخلص کلام
زمانی ایران بود و تروئیکا و همگی توافق میخواستند، یعنی 4 فکتور یا 24 حالت
با 24 حالت اختتام وضعیت، رسیده ایم به 40 هزار حالت (تو حالت ساده انگارانه)
بنابراین، کسانیکه باعث شدند پای افراد و اعضای جدید به ماجرا کشیده بشه، یا نفع خودشون را نفهمیده اند (طمع)، یا قادر به پیش بینی آینده نبوده اند (چرخش روزگار و تغییر وضعیت) و در هر حال، باید تاوان نابخردی خود را بدهند (حتی تروئیکا که برای خودش رقیب تراشید)
این وسط، چی بر سر مردم ایران هم میاد، اصلا مهم نیست، چون مردمی که حق خودشون رو نمیدونند و عاقبت اندیشی نمیکنند و در برابر بیعدالتی ها، سکوت میکنند یا منفعلانه برخورد میکنند، هر بلایی سرشون بیاد، حقشونه، درست مثل مردم سوریه که یه روزگاری، پول مفت نفت ایران به مذاقشون سازگار بود (ولایت مداران و ذوب شدگان در ولایت نیز بی نصیب نخواهند بود از عدل الهی)، ولی عاقبت آه مظلومانه مردم ایران (که چراغ را به مسجد روا داشتند برایشان)، حلقومشون رو گرفت و آواره شان کرد که بعد نوبت عراق هم شد، چرا آسیاب به نوبت نباشد!
نتیجه گیری موضوع دشوار هست ولی نه اینقدر که نشه فرجام را تشخیص نداد
نمیخوام خودم نتیجه گیری کنم که تا حال چندین بار به یک حالت بیشتر نرسیده ام، که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، هیچ (کار غلطی)
پس هر کسی از ظن خود، نیتجه گیری کنه و فرجام کار را حدس بزند، در هر 2 حالت البته، چون توافق یا عدم توافق، فرجام کار نیست، درست مثل فرجام سوریه با نفت مفت
فعلاً اوضاع یمن را میبایست رصد کرد که جریان داعش در تیرماه گذشته را تداعی میکنه
اوقات بر همگی خوش
چقدر محاسبات نظریه بازی ناشناس جالب بود. فارغ از نتیجه گیریش کلی چیز آموختم.
قبل از ورود به یمن یک سپاسگزاری کنم از دلقک بابت خطاب مهربانشون به من در نظر قبلی و اینکه نظر من مبنی بر ورود عربستان از فاز انفعال به فاز فعالیت را قابل اعتنا تشخیص دادند.
بابت یمن یک نظر دیگر هم دارم:
داریم فکر میکنیم که واکنش ایران چه خواهد بود. به نظر من هیچ. ولی این هیچ کلی تبعات در آینده خواهد داشت. با فرض اینکه عربستان موفق به عقب راندن حوثیها بشه، که قاعدتاً هم باید بشوند، باید توجه کنیم که شیعه مذهب مظلومیت است و الان دیگه دور میفته دست حوثیها که یک کربلای دیگری برای خودشون خلق کنند از مظلومیت. این کربلای جدید سالها و سالها در دل این مردم میمونه و در حقیقت یک کینه تاریخی درست میشه که شرش دامن عربستان را مدتهای طولانی نگه خواهد داشت.
از این نظر است که من فکر میکنم شکست حوثیها حتی به نفع ایران هم خواهد بود. چون اگرچه دولت یمن از دست میره ولی حوثیها با کینه ای که دارند یک ابزار بلندمدت برای ایران خواهند بود برای شر بپا کردن و خیلی هم ماندگارتر و پایدارتر از حماس و گروههای دیگری خواهند بود که با پول خدمت میکنند و خرید و فروش میشوند.
ضمناً این محور ایران یمن لوزان هم برای خودش اعتباری ساخته برای یمن به عنوان کشوری خیلی تاثیر گذار. لوزان هم که واقعا فکرش را هم نمیکرد که کنار ایران و یمن قرار بگیره در محور خطر برای بشریت! واقعاً چه میکنه این نتانیاهو
سواد تخصصی ات کاملاً تحت تأثیرم قرار داد البته کمی هم گیج شدم و احساس بی دانشی هم که جای خود دارد. اما در مورد مردم ایران دو نظر "احمق ها" و طفلکی ها" داده ای. خواستم بپرسم ببینم این دو گروه مجزا از مردم هستند که گروهی احمق و گروهی طفلک هستند و یا همۀ مردم در عین حماقت طفلکی ها هم بشمار آمده اند:
احمق ها:
"این وسط، چی بر سر مردم ایران هم میاد، اصلا مهم نیست، چون مردمی که حق خودشون رو نمیدونند و عاقبت اندیشی نمیکنند و در برابر بیعدالتی ها، سکوت میکنند یا منفعلانه برخورد میکنند، هر بلایی سرشون بیاد، حقشونه، درست مثل مردم سوریه که یه روزگاری، پول مفت نفت ایران به مذاقشون سازگار بود" نقل قول از کامنت شما.
طفلکی ها:
"ولی عاقبت آه مظلومانه مردم ایران (که چراغ را به مسجد روا داشتند برایشان)، حلقومشون رو گرفت و آواره شان کرد که بعد نوبت عراق هم شد، چرا آسیاب به نوبت نباشد!"
منظورم این است که ممکن است مردم ایران هم خیلی احمق و بی مسئولیت و بفکر خودشان نبودن نباشند و چون دیده اند که آه مظلومانه شان در مورد سوریه و عراق کار کرده و حسابی هم از خجالت شان در آمده از قصد بی خیالی را برگزیده اند که آه شان دمار از روزگار دیگر متنفعان از سفره شان را هم در بیاورد. این بخش به این دلیل هم مهم است که آه مظلومانه و تئوری بازی ها از دو حوزۀ ریاضیات و خرافات با هم نمی توانند جمع شوند. یا...هو
به احتمال بسیار قوی امریکا پس از خلع سلاح اتمی ایران و توافق ترتیب ایران را خواهد داد. که نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان! تا هوای امپراطوری از سرش بپرد.
اگر گذشته جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم در مواردی که احمقانه و نابخردانه شروع کردند و بعد از شکست کامل و دادن هزینه های خانمان برانداز خواستند کوتاه بیایند مثل گروگانگیری و جنگ هشت ساله روال براین بوده که تا چیزی یا بهتر بگوییم چیزکی بهشون میدادنند توافق نمکیردنند و زمانی تسلیم میشدنند که هیچ چیز گیرشون نیاد.اونوقت با خفت و خواری تمام تسلیم میشدنند.
ایا وضعیت عوض شدهیا شرایط تغییر کرده که ایندفعه اونطور عمل نکنند؟
ياد درس احتمالات در رياضيات جديد دوران دبيرستان افتادم، يادش بخير !
اما دلقك جان هميشه اين يك صدم درصد پدر ما رو در آورده. عقل و منطق ميگويد بايد بشود اما اين جماعت متوهم هميشه خود بزرگ بينيشان بر مصلحت غالب شده، متاسفانه.
ارادتمند. افشين قديم.
جناب نظریه بازیها
مردم را اسکل گیر آوردی؟ برای چی فاکنوریل میگیری؟ میگی 7 کشور وجود داره و هر کشور 3 حالت دارند. میشه 21 حالت حالا دیگه فاکتوریل برای چی؟ مگر میخواهی 21 حالت را با چیدمانهای متفاوت بچینی؟ به عبارت دیگه جمله آمریکا موافق و فرانسه مخالف است با جمله فرانسه مخالف و آمریکا موافق است هیچ فرقی ندارد. ملت را باش چه دستی زدند برات! سیرک هست دیگر
اگه اینطور بود که صبح که از خواب بلند میشدیم حتی نمیتونیم تخمین بزنیم که زمین تاشب سالم باقی میماند یا نه!
نسیم
@ناشناس گرامی که gaming theory رو به زبان ساده توضیح دادند،
با اینکه تا حالا ۸ جایزه نوبل به دانشمندان مشغول کار توی این زمینه داده شده، ولی هنوز خیلی راه مونده که بشه این تئوری رو برای مدلینگ دقیق موضوعهای سیاسی - اجتماعی به کار برد. مطمئنا کشورهایی مانند آمریکا یا بریتانیا دارای مدلهای ریاضی پیشرفته و گسترده و همچنین نرمافزارهای حل نومریک برای هر مدل هستند و تا حدی میتونن از اونها برای پیشبینی آینده بهره ببرند (به ویژه با توجه به دانش نهفته در جهان دیجیتال). ولی این مدلها تنها به عنوان کمکی و برای ایجاد یک پایه objective به کار برده میشه. باقی مسائل باید به صورت همزمان و adaptive به وسیله انسان کنترل بشه. با توجه به اینکه موضوعهای سیاسی - اجتماعی در دسته موضوعهای بسیار پیچیده (complex adaptive و نه complicated) قرار میگیرن، نمیشه به صورت مطمئن خروجی اونها رو پیشبینی کرد، حتی اگر در ۲۰ مورد مشابه گذشته خروجی یکسان داده باشن!
در مورد مذاکرات هم با توجه به سیستم ناسیستم جمهوری اسلامی که پیشبینی تصمیمهای آینده از هیچ مدل ریاضی برنمیاد و شاید شهود اینجا بیشتر کارگشا بشه! حالا که دیگه کشورهای عربی هم فعال شدند و برای نمونه ارتش واحد درست میکنند و اوضاع پیچیده تر هم میشه. جمع بودجه دفاعی این کشورها هم احتمالا چند صد برابر بودجه دفاعی ایران هست! امیدوارم که کسانی در حکومت جمهوری اسلامی این حرکت عربها رو ببینند و سر عقل بیان که ایران به یک شریک قوی غربی نیاز داره (نه برای جنگ که برای پیشگیری از جنگ یا رقابت مخرب!).
سپاس از تیمسار عزیز برای نوشتههای زیبا و امیدبخش!
دوستدار پدر گرامی،
رومی
اطلاعات دوستمون در مورد نظریه بازیها خوب بود اما استفادش خیلی نابجا بود.
پیچیدگی زیاد داده بود به موضوع نه چندان پیچیده.
این روش برای اسگل کردن مردم مفیده و نه چیز دیگه.
With your assumptions
17739=3+6+18+72+360+2160+15120
Amudolar
تا ده تیر ماه مجددا تمدید خواهد شد.
فقط میگویند به تفاهم سیاسی رسیدیم و مفاد تفاهم محرمانه باقی خواهد ماند.
یک نکته فراموش کردم بگم اینکه در غرب بچهها با بازیهایی مانند monopoly و مشابه اون با Game theory آشنا میشن و توانایی تصمیم گیری خودشون رو با در نظر گرفتن فاکتور رقیب، متحد، ... بالا میبرن. البته این بازیها به خاطر آموزش کودکان برای استعمار جهان سوم یا از این خزعبلات درست نشده و جنبه تفریحی تمرینی داره. ولی در هر صورت ذهن ناخوداگاه فرد رو برای آینده آماده تر میکنه.
رومی
من مدت زیادی شطرنج بازی می کردم و خیلی علاقمند بودم تا جایی که سعی کردم قوانین شطرنج را در زندگی پیدا کنم و به جاهای خوبی هم رسیدم ولی در عمل دیدم که زیاد درست از کار در نمی آید بعضی وقتها زندگی شبیه بازی مار و پله می شود و گاهی شبیه ایروپلی و وقت دیگری شبیه منچ و کلا ترکیبی از همه بازی هاست.بازی تخته نرد شباهت زیادی در مجموع دارد ولی کلی نیست هم شانس است و هم هوش و ذوق .بهر جهت این کار خوب است ولی نباید با قطعیت صد در صد گفت . نظریه بازی ها هم همینگونه است آنقدر ریز جزئیات را وارد فرمول کردن عاقبت نتیجه را غیر ممکن نشان می دهد.یکبار یک مطلبی را ای پرلمان در کتاب سرگرمی های ریاضی نوشته بود که فرضا شما یک توپ را بسمت دیوار پرت می کنید ابتدا 1/2 راه را می رود بعد 1/2 از 1/2 یعنی 1/4 باقی می ماند بعد 1/8 بعد 1/16 و.... بعد نتیجه می گیرد که از نظر ریاضی هیچ وقت این توپ به دیوار نمی خورد! الان کامپیوتر هایی هستند که می توانند حوادث سیاسی را پیش بینی کنند و حتی راه حل بدهند ولی اینکه تا چه حد اینها پیشرفت کرده اند ما چیزی نمی دانیم چون جزو اسرار نظامی است.ولی ابر کامپیوتر ها می توانند جای گشت های عوامل محاسباتی را تا اندازه ای پیدا کنند.
ب
دلقک یک مقداری با قطعیت بیش از حد لازم حدس می زنی مثلا می گویی چون 1 سال و نیم است پشت میز نشسته اند پس باید حتما یک توافقی بکنند تا فرضا حق ماموریت وزرای خارجه را حسابداری بدهد.در صورتی که خلاف این نیز ممکن است . می توانند این را بهانه کنند که ببینید ما 1 سال و نیم با این مغز خر خورده ها بحث کردیم نشد که نشد! حجت تمام است.
کلا اینرسی سیاست مانند اینرسی اجسام متحرک در فیزیک نیست . سیاست های کلی شاید ولی اعمال ظاهری نه.سر ایکی ثانیه رای خود را بر می گردانند و سر ایکی ثانیه قرارداد ها را فسخ می کنند . اعلام جنگ می کنند. تسلیم می شوند کلا اصل سیاست پیرو اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است.سیاست دریاست و رفتار های سیاسی مانند امواج آن هستند بصورت کلی می گوییم امواج بسمت ساحل می روند ولی حالا چگونه و چطور قابل پیش بینی نیست.هر لحظه ممکن است موج دیگری بیاید و مسیر موج اول را عوض کند. فرضا آمریکا 3 سال پیش مذاکرات را شروع کرد ولی شرایط حالا با آن زمان یکی نیست و ممکن است تصمیمشان را عوض کنند و ایران نیز همینطور.پس این مذاکرات شکست ناپذیر نیست و بر عکس بسیار هم شکننده است.شاید هم از قبل شکسته باشد و ما نمی دانیم.
یک مقدار هم توافق را با نزدیکی به غرب مترادف می گیری ولی این به یک معنا نیست.اگر توافق باعث تقویت رفتار متخاصمانه خامنه ای شود و بخواهد همچون گذشته پیش برود این به معنای دور شدن از غرب خواهد بود اگر چه بظاهر نزدیک شده ایم.
از طرف دیگر ما اصلا از همین توافق اولیه ای که کرده اند اطلاع نداریم و نمی دانیم در واقعیت چه امتیاز هایی داده اند.شاید هم امتیازات بس اساسی داده باشند و شاید هم نه بهتر است صبر کنیم و در مجموع خیر مردم ایران را بخواهیم چه از راه توافق و چه از راه عدم توافق.
ب
دوستان این مقاله خوب از م ف سخن را با عنوان :
"مذاکرات هستهای و ایجاد هیجان کاذب توسط آشتیطلبان"؟
بخوانند . در فرازی از مقاله آمده است:
مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با کشورهای بزرگ جهان٬ دقیقا شکلی این چنین دارد: آن ها که بی تجربه اند٬ یا تجربه دارند ولی همچنان به دنبال امیدهای واهی اند٬ «این مذاکرات را در متن نظام جمهوری اسلامی نمی بینند». تصور آن ها این است که اگر این مذاکرات به نتیجه برسد٬ ایران گلستان خواهد شد؛ همان طور که با انتخاب خاتمی قرار بود چنین شود؛ همان طور که با انتخاب روحانی قرار بود چنین شود؛ همان طور که با پشت میز مذاکره نشستن تدریجی مقامات عالی رتبه ی جمهوری اسلامی با امریکا قرار بود چنین شود...
http://news.gooya.com/politics/archives/2015/03/195055.php
بابا اینجا ناسلامتی سیرکِ ها چرا این همه مسائل رو پیچیده می کنید
به نظر من سیرک جایه که دلقک با ساده ترین و سطحی ترین نوع ممکن مثل یک شکلک یا حرکت بدن مسائل خیلی خیلی پیچیده رو که اساتید سخن مجبورا ساعت ها در موردش سخنرانی کنند به مخاطب انتقال میده در حالی که شما دارید بر عکس اقدام می کنید
پس بیایید کمی ساده و روان صحبت کنیم بر همین اساس
من میگم جمهوری اسلامی بعد از پایان جنگ 8 ساله و نوشیدن جام زهر در پی ورود مستقیم آمریکا دراواخر جنگ، به فکر ساخت بمب اتمی افتاد. بخصوص بعد از عاقبت صدام و در مقابل سلامت و امنیت کره شمالی به خاطر وجود بمب اتمی این تلاش با اعتماد بیشتری به درستی راه ادامه یافت
با فریب دنیا با دولت اصلاحات و جنگ آمریکا در عراق چندان مورد سوظن آمریکا قرار نگرفت
و بعد از آن با کمک دلارهای نفتی احمدینژاد حسابی رشد کرد
اما با تلاش های اوباما هرچند دیر، این نقشه آخوندها نقش بر آب شد و جمهوری اسلامی مطمئنا در ساخت بمب اتمی شکست خورده است
حالا بماند که چه خساراتی جبران ناپذیری به اقتصاد مملکت خورد که خودش چندین تحلیل مجزا دارد
به نظر من همان طور که در بالا گفتم برخلاف آنچه که تبلیغ می شود (جلوگیری از حمله ایران به اسرائیل) مهمترین هدف اینکه ایران اتمی نشود این بود که عاقبت کره شمالی را پیدا نکند مانند اکنون که غرب و شرق نمی توانند به علت داشتن بمب اتم به آن حمله نظامی بکنند در حالی که دو محور دیگر شرارت یعنی افغانستان و عراق توسط ارتش بوش فتح شدند
آمریکا و اسرائیل به خوبی می دانند که جمهوری اسلامی هرگز به اسرائیل بمب اتمی نمیزند هرچند که ملا ها خیلی بی کله باشند
چرا که در این صورت خودشان هم نابود می شوند
مطمئنا ملاها اینقدر باهوش هستندکه هیچ وقت مزه شیرین قدرت را فدای چیز دیگر نکنند همان طور که شوروی و آمریکا علیه همدیگر بمب اتمی به کار نبردند
پس وقتی رهبر ایران می گوید هدف از کنار گذاشتن برنامه اتمی با وضع تحریم های سنگین ساقط کردن نظامش است در حقیقت دارد راست می گوید این خلع سلاح هستهای، در واقع باز گذاشتن موقعیت ورود آسان است در آینده مانند عراق
اما نکته ظریف این است که او در واقع دارد غیر مستقیم اعتراف می کند که در پی بمب اتمی بوده
چون آدم باهوش از خودش می پرسد وقتی که خامنهای اینقدر از سقوط نظامش از طریق دشمن خارجی می ترسد که امکان ندارد در یک سخنرانی کلمه دشمن از دهانش بیفتد و با دیدن عاقبت صدام و طالبان و و سلامت کره شمالی
چرا باید تصور ساخت بمب اتمی توسط نظام وی غیر قابل باور باشد
پس مطمئنا چنین کاری از اهداف اصلی چنین تفکری خواهد بود چیزی که غرب هم به خوبی آن را دریافته و از دستیابی این رژیم به آن جلوگیری کرد
بابا اشتباه کردید که ! حتی شما نسیم. الان ۷ کشوره که باید در ۳ گروه قرار بگیرند. پس باید از فرمول ترکیب و نه از فرمول ترتیب استفاده کرد یعنی
۷*۶*۵*۴*۳*۲*۱ را تقسیم بر ۳*۲*۱ و سپس تقسیم بر ۴*۳*۲*۱ میکنیم. که نتیجه میشود ۳۵ گروه مختلف
بابک
بقول دوستمان "میشه ریاضیات بسه دیگه" من با رومی پسر نازنینم هم داستانم که ضهود بیشتر از ریاضیات در مورد رفتارهای جمهوری اسلامی می تواند کاربرد داشته باشد. بویژه از سوی چون منی تا بن دندان با جمهوری اسلامی زیسته. اما تبلیغاتی چی نوشتۀ ف م سخن هم متوجه باشد که ان نوشته نه تحلیل است و نه مقاله بلکه ذکر مصیبت مکرر است. کامنت مرا هم خوب بود می دیدی برای ف م سخن خوب در زیرش که جواب همه را داده و هنوز حبری از پاسخ بمن نیست. اما کامنت من:
خب این که نشد تحلیل. فرمایشات شما تکرار مکررات است. نکند شما هم مثل حقیر معتقدید که چون بیشتر می فهمید مردم باید ضمن استغفار از گذشتۀ خود - بعد از تاریخی که من و شما استغفار کردیم و الان آواره ایم - بصف بشوند و طبق دستورات اینترنتی من و شما بستون یک بروند انقلاب کنند. لطفاً پیشنهاد خود ف م سخن ت را هم می فرمودی حداقل!
بابک لازم به فرمول ترکیب نیست. هدف این بود که ببینیم 7 کشور با سه حالت موافق و مخالف و بی خیال چند امکان میتوانند ایجاد کنند بی خودی ترتیب و ترکیب نکنید.
در ضمن ما میدانیم تصمیم نهایی را آمریکا و اسراییل ( فرانسه) و ایران و تا اندازه ای روسیه میگیرند. در واقع 4 کشور داریم در این بازی. عربها هم میخواهند از بیرون در بازی شرکت کنند شاید آنها هم نماینده ای داشته باشند.
ولی یک حسی به من میگوید که همه اش واقعا یک خوک بازی است و تصمیمها گرفته شده و همگی سر کاریم. وگرنه چرا باید تصمیم به این بزرگی در دقیقه نود مثل فیلمهای هالیوودی گرفته شود!
شبنم
این را هم اضافه کنم که روشنفکران بفکر ایران در خارج باید کسانی باشند که در بزنگاه اجماع مردم داخل ایران بر یک موضوع و گزینه - خوب یا بد - همداستان و همراه مردم بشوند. و این لزوماً بمعنای تأیید صد در صدی گرایش غالب مردم نیست اما مخالفت حداکثری هم نباید باشد. و الا عرض خود می برند و زحمت ملت را زیاد می کنند. یا...هو
من حرفم را پس گرفتم ، چون کامنت ها را سرسری خوندم.
ولی این لینک دارای کامنتهای جالبی است
www.balatarin.com/permlink/2015/3/30/3832979
بابک
بجز لوس کردن و چرند و بی خاصیت نشان دادن مطلب تیمسار، من هیچ هدف دیگری از این "کامنت ترول" نظریه بازیها نمی بینم.
نه فرضیات صحیحی دارد و نه ذره ای منعکس کننده واقعیات خارج است. تنها مشتی کلمات و مفاهیم گسسته است که در کنار هم آورده شده که گفتم برای چه اش را نمی دانم. شاید چون خود دلقک این باب احتمال و درصد را باز کرده و به عدد نوشته و نه به کیفیت!
یا استفاده -ناخودآگاه- از مفاهیم فیزیک و ریاضی برای اثبات حرفهای، گرچه صحیحش.
(فقط جهت علاقه مندان عرض کنم که
1-ساده سازی و مدلسازی در چنین مسایل پیچیده ای تنها مشقت اضافی و نتایج غلط به همراه دارد که مسلما کاربردی ندارد.
2- فرض مستقل عمل کردن کشورها بکل باطل است و به همین علت کل محاسبات ناشناس -در واقعیت- باطل است.
3- فرض واکنش 3 قسمتی یا دوتایی اشتباه است و بسیار حالات بینابینی در حالت واقعی وجود خواهد داشت که حتی پیش بینی موافق و مخالف توافق بودن هیچ ارزش دریافتی و حدس مساله را ندارد. مثلا می تواند توافق انجام شود با دستاورد بدی برای غرب و یا توافق انجام نشود و حالت بمراتب بهتری نسبت به انجام توافق صورت گیرد. پس صرف توافق و عدم توافق هیچ معنای خاصی ندارد.
4- از فرضیات گیم تئوری منطقی عمل کردن طرفین است در حالی که جمهوری اسلامی و کلا سیاست همیشه بر مبنای منطق بازی نکرده و نمی کند!
5- دانستن پیچیدگی و غیرقابل پیش بینی بودن بدیهی است و دقیقا همان چیزی است که تیمسار سعی در حل آن دارد و مخاطب اینجا برای رفع آن مراجعه می کند. اثبات آن بی ارزش است.
و موارد دیگر...)
همچنان امیدوارم خوانندگان فهیم و دانای سیرک در بخش تاریک و ساکت سیرک باشند!
خیلی علمی تلقی می کنید سیاست را ، در حالیکه در هیچ حساب و کتابی نمی گنجد ، آنهم این مذاکرات مهم که یک طرفش هم ایران است.اینها بین خودشان هم خدعه و نیرنگ و دروغ دارند ، به ما ملت فقط هنگامی راست میگویند که دروغی به ذهنشان نرسد، چه برسد با طرف خارجی و بحث منافع بزرگ . توافق بر مبنای دروغ و زیگزاگ بازی به جایی نخواهد رسید و وضع را بدتر خواهد کرد در آینده. از اخبار چنین پیداست که موارد اصلی هنوز بی جواب مانده و من فکر میکنم که اگر طی فردا به نتیجه و توافق نرسند ، طرف غربی بیش از این وقت نخواهد گذاشت و دنبال راه حل دیگری خواهد رفت متآسفانه.
جواب روشنی به ف م سخن نبود. در مورد تکرار مکررات
- برخی چیزها هست که تکرار تکرار مکررات به کرار, نافی از انجام وظیفه نمی شود بخصوص برای نویسنده.فرضا شما بارها به فرزند خود گفته اید که با فلان کس دوستی نکن معتاد است و آدم خوبی نیست و هر بار او گوش نکرده است و ادامه داده و حالا کم کم می رود که معتاد هم بشود وقتی باز به او می گویید او جواب می دهد:
"...بابا ول کن این که تکرار مکررات است!
- خود شما هم بنوعی مدام در پی تکرار مکررات هستید.شما نیز مدام بر لزوم توافق و یا اندیشه های خاص خود پافشاری می کنید ولی من می خواهم بگویم که خوب کاری می کنید ! ولی این کار خوب را از ف م سخن دریغ نفرمایید! شما یک شاخه و تم موسیقی را فرضا موسیقی سیاهان آفریقا را گرفته اید و مدام تکرار می کنید ولی آن را بسط هم می دهید و هر بار پخته تر و بهتر اجرا می شود. او نیز یک شاخه و تم موسیقی را گرفته با ارکستر سموفنیکش می نوازد.
یا مثالی دیگر واریانت های شطرنج است. شما روی یک واریانت کار می کنید و او روی یکی دیگر تا عاقبت یک واریانت مردود از کار در می آید. بنظر می رسد که واریانت شما سی و چند سال است که هنوز به جواب نرسیده است و هنوز در حال بسط آن هستید.و اگر صد سال دیگر هم طول بکشد باز هم بجایی نخواهید رسید و باز آن را تنها واریانت موفق قلمداد می کنید!
الف خ
با شما موافقم. سه مطلب اصلی وجود دارد که دو تای آن را همه به تفصیل می دانند ولی در مورد سومی به عمد رد گم شده است و بصورت مبهم به ما چیز دیگری گفته اند
1- میزان غنی سازی
2- زمان رفع تحریم ها
3- پذیرش پروتکل الحاقی
نمی دانم چرا این سومی را پنهان می کنند در صورتی که سخت ترین شرط است.جواب آن آری یا نه است چون این پروتکل در سازمان انرژی اتمی بدقت تعریف و دستورالعمل های روشن برای آن صادر شده است و اجرایی شده است.گمان نکنم با این عنعنات آقا این دوتای آخری به نتیجه برسد بخصوص سومی.
برخلاف دلقک که آنرا قطعی می داند من شانس زیادی برای آن قائل نیستم یعنی با عقل جور در نمی آید و سابقه رفتاری خامنه ای و یکدنده گی هایش فکر نکنم زیر بار برود. و تازه این در کلیات است یعنی این توافق نامه تقریبا شرط لازم و نه کافی مرحله بعدی است و در صورت توافق هم باز هیچ نیست . قرار است که مجلس سنا نیز در جریان مذاکرات قرار بگیرد که کار مشکل تر خواهد شد . و بعد تازه این روی کاغذ است و امضا کردن راحت تر از اجراست.مشکلات زیادی در زمینه اجرا پیش خواهد امد . امروز فیروز آبادی عصبانی شد و گفت که اجازه بازرسی از هیچ منطقه نظامی را به هیچ احدالناسی نمی دهد.این داستان درازی است که حالا حالا ها ادامه دارد.قدیما می گفتند تخمه وآجیل زن را بی شوهر می کند, حالا باید گفت که داستان اتمی ما را از کار بیکار می کند!
این طنز از علیرضا رضایی را هم در مورد طول کشیدن مذاکرات داشته باشید.
همچنان مشکل اصلی برای رسیدن توافق این دیالوگ است:
....................................................
- جان!
- جان؟
- جان!
- جان؟
- ای بابا... جاااان!
- جاااان؟
- کری؟
- جان؟
- جان!... کری؟
- جان؟
- میگم کری؟
- جان؟
- جان کری.
- بله؟
-خب چرا عین آم صحبت نمیکنی؟
- خب آخه هی اسممو میگی منم میگم جان؟ تو دوباره اسممو میگی.
- خب حالا جان!
- جان؟
- پدر جان!
- ریچارد.
- ریچارد دیگه کیه؟
- پدرم.
- تو روح پدرت! جان!
-جان؟
............
.......
..........
(ادامه دارد.....)
با بالا گرفتن درگیری ها در یمن، باید مذاکرات را بیخیال شد، ایضاً تحرکات وزرای خارجه
الان صحبت از اشغال یمن از سوی عربستان پیش آمده (سی ان ان: بزودی چکمه های بیگانه بر خاک یمن پای خواهند گذاشت که کنایه از امکان حمله پیاده نظام عربستان به یمن با ادعای حمایت از دولت قانونی یمن هست)
این یعنی برافروخته شدن یک جنگ تمام عیار در سطح خاور میانه که داره پیش بینی های یکسال پیش برخی کارشناسان اقتصادی رو از یک بحران عظیم مالی در سراسر دنیا، به واقعیت نزدیک میکنه که اتفاقاً آغاز این بحران رو، مارس 2015 میدانستند
کشیده شدن پای پاکستان به ماجرا و حمایت از عربستان، میتونه احتمال فروش بمب اتم به عربستان باشه (برای روز مبادا)، از اونطرف کره شمالی هم داره روی موشکهای بالستیک با قدرت هدف زنی تا خاک آمریکا مانور میده و هفته پیش بود که روسیه هم ، دانمارک رو تهدید به حمله اتمی کرده بود!
آمریکا هم از عربستان داره حمایت میکنه و اولین باره که اسراییل هم در کنار مصر، میخواد از باب المندب دفاع بکنه
همه اینها رو بذاریم کنار هم، یعنی اینکه مذاکرات دیگه برای ما فایده ای نداره و امکان بروز جنگ در منطقه خیلی بالا گرفته
جالب اینجاست که ظرف سال گذشته، هم چین و هم روسیه به شدت در حال جمع آوری طلا بوده اند و اینکه هنوز طلا موشکی بالانرفته، جای بسی تعجبه
پس دیگه باید قید مذاکرات رو زد، چون مخالفین توافق، از به بن بست کشیدن مذاکرات تقریباً نا امید شده اند، اینه که به احتمال زیاد، پِلَن ب در حال اجرا شدنه
توافق اتمی برای ما، وقتی مفیده که در منطقه صلح باشه، نوشداروی پس از مرگ سهراب به چه کار میاد؟
امیدوارم که این غائله ها زودتر بخوابه و باج های لازم داده بشه
(نی)
------------
این هم قسمتی از خبر و لینکش
Sanaa, Yemen (CNN)At any moment, Saudi troops could march through Yemen, heating up an already intense conflict that could have ramifications across the Middle East.
http://edition.cnn.com/2015/03/30/mi...ion/index.html
و این هم یک تیتر مهم دیگه
سایه تهدید حمله زمینی بر بالای سر یمن داره قوت میگیره
در ادامه هم گفته که ... سربازان نیروهای ائتلافی ظرف چند روز آینده میرسند (پاکستان که جزء خاورمیانه نیست این وسط چرا حمایت از عربستان کرده، الله اعلم، شاید هم دنبال نقشی پر رنگ تر برای خاورمیانه بزرگ میگرده)
Threat of ground incursion looms over Yemen
Trucks hauling camouflaged tanks near Saudi Arabia's border with Yemen as the beleaguered country's foreign minister says he expects coalition troops to arrive within days
در متن خبرها، به صراحت عربستان ایران رو به حمایت از حوثی ها متهم کرده (هر چند ایران رد کرده) و گفته که مدتهاست که ایران در حال فرستادن اسلحه به حوثی ها بوده و این جسارت هم ناشی از حمایت ایرانه (سی ان ان هم تاکید کرده که حوثی ها، چریک های قابلی هستند و عربستان کار ساده ای در پیش نداره)
عربستان هم تاکید کرده تا قدرت مقابله رو از حوثی ها نگیره، از یمن خارج نمیشه ( یه جورایی داره میگه به زودی به یمن حمله زمینی خواهد کرد)
اظهارات این ناشناس آخری با امضآ " نـی " ، بیش از حد منفی گرایانه است ، با این طرز تلقی ، حتی نباید از عرض خیابان رد شد ، چون با اتومبیلی تصادف خواهی کرد.
واقعیت این است که خیلی از این التیماتوم ها ، نقش بازدارنده گی دارد و عملی کردن خیلی از آنها نیاز به دوز بالایی از حماقت دارد که نزد خیلی از تصمیم گیرندگان نهایی ، هنوز وجود ندارد . خیلی از کسانی که اظهار نظرهای آتشین و جنگ افروزانه و تهاجمی مکنند ، علی الخصوص در نظام ایران ، معمولآ فاقد قدرت و کارایی لازم در این زمنه ها بوده و عمدآ یا سهوآ فقط پارازیت می فرستند برای سنجش طرف مقابل ، والا هر سیاستمداری میداند که جنگ آخرین راه است و نه یک اقدام عاجل و معمولی. هیچ اقلیتی نمی تواند در مقابل یک اکثریت غیرمنفعل دوام بیاورد ، نباید جو داخلی ایران را ملاک کار قرارداد ، همین که ۱+۵ در بالاترین سطح در حال مذاکره با یک نظام کله شق و جغل میباشد ، یعنی همه از جنگ بیزارند. در موقعیت فعلی شاید بهترین راه این باشد که توافقی حاصل نشود و تحریم ها ادامه پیدا کند تا بلکه طرف قوی تر مشخص شود که کیست ، حقیقت این است که هزینه از کار اندازی ایران در حالت ادامه تحریم ها ، کمتر از توافق است ، چرا که ایران باز هم سعی خواهد کرد که بمب را بسازد و آنها نخواهند توانست به همه جا و همه چیز سرکشی کنند ، با توافق ، باز شدن دست ایران از نظر اقتصادی این کار را تسریع خواهد کرد. مگر اینکه در دل این توافق ظاهری ، یک توافق بزرگ استراتژیک و منطقه ای مد نظر باشد که به اندازه کافی جذاب باشد برای ایران و بقای آنها را به نحوی تضمین کند که از فکر بمب خارج شوند ، ولی به هر صورت توافق ممکن است اثرات معدود و محدود اقتصادی برای مردم ایران داشته باشد ولی به لحاظ مدنی خیر ، چون ماهیت سیاسی کشور و نظام بر اساس بسته بودن فضای مدنی است و اصولآ حضرات اعتقادی به این آپشن ندارند. به نظر میرسد که دلواپسان بهترین دیدگاه را در زمینه مذاکرات هسته ای دارند ، از باب نتیجه نهایی برای مردم .
اقای غریب اشنا اوضاع به شدت خراب است.اونقدر ها هم خوشبین نباش. بنظرم الان مشکل اصلی امریکا نیست. خاور میا نه ای است که همه انگار سر جنگ با ایران دارند. و اگر اقدام به در گیری کنند. ایران هیچ راه گریزی ندارد. تقریبا محا صره است و وضع اقتصادش هم که معلوم. اخرش کار دستمان دادند. عر بها انگار خیا لاتی دارند.
توافق با غرب نوشدارو نیست. اما یک پادزهر قوی است که از لحظۀ بلی گفتن طرفین همۀ این سر و صداهای منطقه هم از حیز انتفاع ساقط و روندی رو به مدنیت جدید در منطقه هم شروعی طولانی خواهد داشت. مطمئناً ایران عرفی تر اداره خواهد شد خامنه ای از نفوذ ایدئولوژیک در منطقه بسیار خواهد کاست و اسرائیل هم نا امید از "رشد و امنیت و توسعه طلبی در بحران مدام خاورمیانه" استراتژی عاقلانه تری را در پیش خواهد گرفت. همه چیز برای جلوگیری از شکستن شاخ ایدئولوژی خامنه ای (مادر فربه شدن همۀ مرتجعین و البته اسرائیل) در منطقه و از دست رفتن بهانۀ "تهدید ایران" است و بمحض توافق و شکستن شاخ خامنه ای منطقه ای بازیگران حقیر چاره ای جز پذیرش ایران دردانه و مقتدر همیشگی تاریخ نخواهد داشت. مشکل عرب ها فقط جمهوری اسلامی نیست. عرب ها با ایران مشکل داشته اند در طول تاریخ معاصر. یا...هو
برای خنده هم نظر یکی از دوستانم را نقل می کنم که زاویه جالبی بود:
خامنه ای انتقام حمله اعراب به ایران را گرفته، از بس عرب کشته تا حالا. عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و بحرین و الان هم یمن. همینطوری عربها هستند که روی سیاستهای خامنه ای کشته میشوند جای ایرانیهایی که زمان حمله عربها کشته شدند
:)
دلقک
دیدم نوشته بود که در صورت توافق تنها 150 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران در ژاپن و چین آزاد خواهد شد. از اینکه این همه پول بدست خامنه ای بیافتد تنم لرزید! نمی دانم چگونه مدعی هستی که رفتار او عرفی تر خواهد شد؟ مطالعه عادت های رفتاری او در این 40 سال توصیه می شود.
نشانه های امیدواری برای آینده ایران چیست؟
1. هر منطقه ای نیاز به یک مرکز ثقل دارد. این مرکز ثقل تعادل و آرامش را در هر منطقه تضمین می کند. جهان هم در کل نیاز به یک توازن قوا دارد که یک یا دو قطب اصلی آن را برقرار می کنند. وزنه تعادل خودخواسته انتخاب نمی شود، شرایط ژتوپلیتکی، مدنی، اجتماعی و ... تعیین می کنند که توازن هر منطقه ای به کجا وابسته است. ایران وزنه تعادل این منطقه است. به زمان مرحوم شاه نگاه کنید (سلطنت طلب نیستم اشتباه نشود). آرامش آن دوران با دوران حاضر قابل قیاس نیست، چون ایران در مرکز این منطقه قدرت قاهره بود و بقیه هم در آرامش به زندگی ادامه می دادند. الان بعد از سه دهه امکان بازگشت منطقه به توازن حاصل شده، چون مرکز ثقل منطقه و مرکز ثقل جهان (آمریکا) منافع مشترکی پیدا کرده اند.
2. آنچه ایران را پای میز مذاکره آورده جدای از تحریم ها همان چیزی است که تیمسار به درستی بر آن تاکید می کند: عرفی شدن غیرقابل بازگشت «جامعه».این فرآیند کاملا از کنترل حکومت خارج شده است و دیگر امکان جمع و جور کردنش برای متحجران وجود ندارد. بنابر این امروز بر خلاف سال 57 که 99 درصد مردم ایران از زوایای مختلف دشمن خونی آمریکا بودند، همه طالب روابط هستند و در واقع رابطه هم دارند. بنابراین حکومت هم لاجرم در کوتاه یا میان مدت ناچار است به راه مردم برود.
3. خریت سایر کشورهای منطقه هم خوشبختانه اوج گرفته. ترکیه که عملا تمام بازی های خاورمیانه را در سه چهار سال اخیر باخته (نه تنها در سوریه که در مصر) به رهبری آدم قوی ولی متوهمی مثل اردوغان نمی تواند با منطق جدید خودش را سازگار کند. از آن طرف عربستان هم با درگیر کردن خودش در یمن (اگر واقعا نیرو وارد کند که حماقت تاریخی خواهد بود) نشان داده که آنقدرها هم زیرک نیست. البته شاید این عجله به مذاکرات هم مربوط باشد، ولی به هر حال اشتباه دو سرباختی خواهد بود برای عربستان.
به نظرم تیم دیپلماتیک ایران باید بعد از توافق احتمالی، از موضع قوی تر وارد گفتگو با عربستان شوند و به احتمال زیاد همین کار را هم خواهند کرد.
4. از طرف دیگر، اگر به مذاق فقای سیرک خوش بیاید، ایران حداقلهای لازم را دارد. در سیستم ایران هنوز یک مسیر، ولو به باریکی نخ وجود دارد که حکومت می تواند در زمانی که گیر کرد راه بدهد به رای مردم برای گشایش سیاسی، که نمونه اش را در روحانی دیدیم. بسیاری از کشورهای منطقه یا اساسا این مسیر را ندارند، یا آنقدر مسیر و کانالهای ارتباط صندوق با مردم مسخره است که در زمان گرفتاری قابل استفاده نیست (مثلا در سوریه). به علاوه چه آن را احتیاط بخوانید و چه پدرسوختگی، به هر حال حکومت ایران آنقدر عقلانیت دارد که دستکم در لحظه حساس تصمیم درست را بگیرد. درست است، ای کاش تصمیمات را زودتر می گرفت ولی به هر حال دیر رسیدن بهتر از نرسیدن است. نمونه ای مختلفی برای این مساله هست، مثلا در سال 88 با وجود سرکوب، حکومت با ظرافت عمل کرد، وگرنه ایران تبدیل به سوریه شده بود و حالا همه ما دنبال سوراخ موش می گشتیم.
ما یک سری حداقل ها را داریم، باید دید در نهایت می توانیم از آنها استفاده کنیم یا نه!
متأسفم که ما جماعت زندگی بهترخواه ناخودآگاه منافع خودمان و توده ها را فراموش می کنیم و در زمین روشنفکران و نخبگان دنبال قدرت و مکنت بیشتری برای آن ها می رویم. همانطور که در انقلاب 57 هم همین حماقت را کردیم و رژیم جمهوری اسلامی حاصلش بود.
مسأله ساده تر و عقلانی تر از آنست که احتیاج به شمردن صد ها دلیل مستند داشته باشد. موضوع کاملاً روشن است: اگر شما جزو کسانی هستی که از بهبود وضع در ایران - در نتیجۀ توافق باغرب - انتظار حکومت را داری و بازگشت بلافاصلۀ ما به وطن و احتمالاً بقدرت رساند اپوزیسیونی که همواره در صندلی قدرت سیاستمداران کشیک می دهند که جایشان را عوض کنند درست نگرانید و نه تنها مطلقاً چنین اتفاقی نخواهد افتاد بلکه به احتمال قوی رفتار تندروان در داخل کشور در کوتاه مدت - شش ماه تا یک سال - تندتر هم خواهد شد و ممکن است فضای سیاسی اجتماعی را بسته تر بخواهند و بکنند. چون شکستن شاخ ایدئولوژی در سیاست خارجی آنان را در مقابل حذف قرار خواهد داد و مایل خواهند بود آخرین قدرت نمایی را قبل از مرگ نهایی انجام بدهند. بطور خلاصه اگر کسی منتظر است که نفع مورد تبلیغ ما برای ایران و ایرانی بصورت پروژه ای اثر بگذارد قطعاً اشتباه می کند و منظور از منافع ایران نگاه پروسه ای به ماجراست.
سیاست مثل ظروف مرتبطه عمل می کند و رژیمی که شاخ ایدئولوژیش در سیاست خارجی شکسته باشد نمی تواند با تک شاخ داخلی تعادل پیدا کرده و هجوم کند و پیروز شود. توافق با خودش مرزهای بازتر خواهد آورد. مرزهای باز با خودش سرمایه های بین المللی و ایرانیان فرنگی - هر چقدر محدود - را خواهد آورد. سرمایه با خودش علاوه بر کار و اشتغال و توسعه با خودش فرهنگ و تمدن خواهد آورد و ده ها و صدها دلیل دیگر که می توانید مطالعه کنید یا با یک فکر منطقی به آنان برسید. اینقدر به روشنفکران تاریک فکر گوش ندهید که حقوق بشر را کرده اند آزادی های سیاسی و مطبوعاتی و مرتب پالس منفی مخابره می کنند. حقوق بشر قبل از همه به کار و اشتغال و زندگی و رفاه و برخورداری تده ها از حداقل معیشت آبرومندانه مربوط است. نمی شود کشوری با دنیا - بویژه غرب صنعتی و متمدن - رابطه داشته باشد و در عین حال در سیاست داخلی قرون وسطایی (پائین تر از عرف فرهنگی غالب جامعه) رفتار کند. بدترین نمونه ها چین را مثال می زنند مدافعان سیاسی حقوق بشر. اما آیا داوری توده های چینی هم چنین است. و آیا حتی از جنبۀ آزادی های سیاسی چین فعلی با چین زمان مائو و قبل از آشتی باغرب برابر است. البته که نه. ما همین پروسه را در شوروی بعد از استالین هم داریم و تجربه کرده ایم. سیاست بسته جز در موقعیت کرۀ شمالی فعلی که با تمام دنیا قطع رابطه است امکان ادامه و پایداری ندارد. متأسفم که ممکن است خودم دیگر ایران را نبینم. اما خیلی خوشحالم که با آینده روشن برای فرزندانم در ایران بمیرم. جزییات یک کتابخانه کتاب می شود. پس مطمئن باشیم که این نقطه عطف با هر آنچه در گذشته بوده است تفاوت دارد و جامعه و جهان و منطقه شرایط متفاوت و بنفع قطعی ایرانیان عزیز دارد. یا...هو
در درمان سلولهای سزطانی ، معمولآ دو راه به بیمار و بستگان او پیشنهاد میشود : یا شروع انواع درمانهای مخرب بافت مثل پرتو و شیمی درمانی که تمام سلولها اعم از بافت سالم و بافت سرطانی شده را مورد حمله قرار داده و ممکن است بیمار درمان یا زودتر از روال معمولی فوت کند .
راه دوم این است که نبرد بین بافت سالم و بافت سرطانی را به خود سیستم بدن بیمار واگذار کنیم ، در این صورت ، طول زندگی بیمار ، نسبتآ طولانی تر ولی امکان بهبود بیماری کمتر از حالت قبل می باشد.
همه چیز به روحیه و تصمیم بیمار ربط دارد و هیچ کدامش تضمینی نیست.
دلقک اینها همه که گفتی همه رویاست. در عمل بگونه دیگری اتفاق خواهد افتاد.اگر دقت کرده باشی بیشترین اعدام ها در طی همین مذاکرات روی داده است بیشترین تندروی ها طی همین مذاکرات روی داده است . تقویت یمن در طی همین مذاکراتی روی داده است که مثلا ریش خامنه ای در آن گیر است. وای بحال آن موقع که دیگر ریشش هم گیر نباشد! تصور عملی آنچه اتفاق خواهد افتاد دور از ذهن نیست.یک قراردادی را امضا می کنند و همه چیز مثل سابق کرور کرور پول می آید و به جیب شرکت ها و رانت ها می رود و رفتار هم همان رفتار سابق. فکر کردی که فرضا کمپانی های خارجی برای معامله با ایران بحث حقوق بشر و شادی و حجاب و اینها را شروع می کنند؟ و یا می آیند در تهران دیسکو می زنند؟نمی دانم چرا تا دستت می رسد فوری یقه روشنفکران را می گیری؟ با این برداشت که می خواهند به ایران بروند و تاجگذاری کنند.چرا چون پشتیبان خامنه ای در توافق نبوده اند! ما را سننه؟
قبل از آنکه به فرو کوفتن روشنفکر بپردازی باید مانع اصلی مذاکرات را می نواختی که در ایران نشسته.یکمقدار هم مقصر خود ما هستیم بجای آنکه خامنه ای را تحت فشار بگذاریم غربی ها را زیر ضرب گرفتیم که چرا شرایط خامنه ای را قبول نمی کنید؟ فریب فرافکنی او را خوردیم و کاری کردیم که فکر کند حرفش در بین نویسندگان و اهل قلم خریدار دارد.ما طبق میل او بازی کردیم.عکس های لوزان بخوبی منعکس کننده شرایط لوزان بود. همه کسل و منتظر تا جایی که لاوروف از همه زرنگ تر بود و گفت من میروم اگر خبری شد خبرم کنید!دیگر حوصله همه سرآمده.خنده های ظریف هم پر معنا بود. می گفت کارم از گریه گذشته بدان می خندم! حالا هم دیر نشده است .فاز بعدی مذاکرات آغاز شده است منتها با شرایط جدید.قرار است سنبه را پر زورتر کنند.یکسال دیگر وقت میخواهد.
از حالا امکان تحولات سیاسی در ایران می رود.
سلام بر همگی
در مورد تئوری بازی ها ذکر یک نکته خالی از لطف نیست و آن اینکه، تعداد بازیگرها، همیشه فاکتوری از احتمالات را تشکیل میدهد و یکی از احتمالات، قدرت بازیگره، ولو اندک که قابل اغماض و یا زیاد که پوشاننده و خنثی کننده برخی دیگر نیروها یا جمیع چند نیرو و حتی همگی.
مثل رای خامنه ای که یکی است، اما کیست ندونه که غالب بر تمامی رای هاست.
دیگر اینکه، لزوماً تمامی فاکتورها، داخل بازی نمیگنجند و مثال بارزش، به حساب نیاوردن بسیاری دیگر از پارامترها و در یک مورد بخصوص، فرضا جنگ یمن.
این دیگه به هنر تحلیل گر یا امکاناتش بر میگرده که چه فاکتورهایی رو لحاظ کنه!
اول بار با تئوری بازی ها، از طریق صدای آمریکا آشنا شدم که با بروس برونو دمسکیتا مصاحبه ای داشت که ازش پرسید تو انتخابات 88 کی پیروز میشه و گفت، با اختلاف اندک، احمدی نژاد پیروز کارزار خواهد بود.
بعد از اون بود که توجهم قدری جلب شد و با سرچی تو اینترنت، به تد تاک برخورد کردم (TED TALK) که دمسیکیتا، پیش بینی آینده ایران را تا سال 2011 از مبدا 2009 کرده بود که تقریباً درست از آب در آمد
خلاصه اش گفته بود که
1-صدای ملاهای قم در میاد و بلند
تر میشه
2- احمدی نژاد از محبوبیتش که هم اینک هم شروع شده، کاسته میشه
3- بازاری ها و پولدارها اوضاعشون بهتر میشه (که دیدیم با گرون شدن دلار، خیلی ها ره صد ساله رفتند)
4- ایران به مرور زمان از برنامه اتمی فاصله میگیره ( بطوریکه از تهدید ساخت اتمی تا تستش، میرسه به تعلیق داوطلبانه فعالیت هاش)
5- خامنه ای قدرتش بیشتر میشه و یکی دیگه هم بود که الان حضور ذهن ندارم ولی سرچ کنید ویدئوش را تو یو توب پیدا خواهید کرد
از افتخاراتش که مدعی شده، درست از آب درآمدن 90 درصد پیش بینی ها و حتی از قول سیا، 93 درصد پیش بینی هاش درست از آب در میاد
ولی در مورد عقلانیت هم معتقد بود اصولاً کی عاقله؟
از مادر ترزا تا یک تروریست، همگی مدعی هستند که عاقل هستند و کارهاشون منطقیه و فقط یک کودک فرضا 4 ساله رفتاری غیر عقلایی و قابل پیش بینی داره
اما برسیم به آمار و احتمالات
مثال زد، در یک موقعیت با 5 بازیگر، 120 تعامل وجود داره، همون فاکتوریل 5
اما مثال عملیش، مجلس خبرگان رهبری با 86 عضو بود که تصمیم گیری را به بی نهایت (میلیارد میلیارد .....) میرسونه یا همون فاکتوریل 86
اما تاکید میکنه که، نیازی نیست لزوماً این 86 عضو، سد راه یکدیگر باشند، بلکه بسته به قدرت هر یک، فقط حالات گوناگون میتواند وجود داشته باشد، نه اینکه بتواند ایجاد کند!
مثال بازیگران پرونده اتمی هم دقیقاً همینطوره و لزوماً توی رینگ گفتگوها، نتیجه تعیین نخواهد شد.
فرضا سپاه یک عامل تاثیر گذار از طرف ایرانی است که میتونه کلیه اثرات موافقان توافق را خنثی کنه و نظر خودش رو دیکته کنه!
دمسکیتا گفت: بدون داشتن سوپر کامپیوتر (که سیا در اختیارش گذاشته بود) امکان میلیارد میلیارد تریلیون حالت، محاله، پس این طوری هم نیست چون ما امکانش رو نداریم، کل ماجرا را تخطئه کنیم و بگیم نمیشه!
در حقیقت، دمسکیتا خواست به حضار القا کنه، رویکرد منحصر به فردش برای پیش بینی آینده، متکی به برخی امکانات سخت افزاریست تا دیگران از طمع خام تصاحب چنین قدرتی، بدر آیند.
یعنی این یک رازه، مثل فرمول کوکاکولا
القصه
در مورد پرونده ایران خلاصه بگم که در بهترین حالت تمدید و تفاهم سیاسی به ایستگاه آخر ژوئن رو پیش بینی میکنم و آن هم به دلایلی که در پست های آتی خواهم نوشت.
بنده تازه با این وبلاگ آشنا شده ام و منبعد پاسخگوی سئوالات دوستان هم خواهم بود
امید است با نظرات سازنده خود، بنده را در رسیدن به حقیقت با کمک یکدیگر یاری رسانید
با احترام و اظهار خوشوقتی از آشنایی با دلقک ایرانی که امکان این گفتگو را برای همه فراهم آورده
(نی)
. نمی شود کشوری با دنیا - بویژه غرب صنعتی و متمدن - رابطه داشته باشد و در عین حال در سیاست داخلی قرون وسطایی (پائین تر از عرف فرهنگی غالب جامعه) رفتار کند..... دقیقا مثل عربستان سعودی که عند پیشرفت و ازادی است. و سیاست های مدرن دارد.
حکومت عربستان سنتی تر از (پائین تر از عرف فرهنگی غالب جامعه) اش نیست. هوووووم! یا...هو
من که شخصا از برخی کامنت ها سر در نمی آورم چون ما سه چهار موضوع را به هم می پیچیم و بعد نتایج مورد نظر خودمان را می گیریم، جالب است! در یکی دو متن قبلی کامنت گذاشتم که موسوی تکلیفش با خودش معلوم نبود، ظاهرا این مساله بسیار فراگیرتر از اینها است.
اینجا چند تا مساله در کار است که پاسخ های جداگانه می طلب:
1. ایران چگونه حکومتی است؟ باید با آن چه کرد؟ جایگزینش چه بگذاریم؟
2. در مساله هسته ای حق با کیست؟ مثلا نتانیاهو چون دشمن خامنه ای (و به نظر من تمام ایران) است حق دارد به عنوان نخست وزیر دولتی که خودش عضو هیچ معاهده ای نیست و خدا می داند چند بمب اتمی دارد، بگوید که ایران بمب اتمی که سهل است، اصلا دانش اتمی و هیچ زهرماری نداشته باشد؟!
3. سیاست های منطقه ای ایران فارغ از ماهیت آن (فرض کنید همین الان حکومت مطلوب شما سر کار باشد)درست است یا غلط؟ مثلا در یک ایران دموکراتیک، حکومت نمی تواند در منطقه متحد داشته باشد، به سود خودش یارگیری کند، دخالت کند و غیره؟
4. مهمتر از همه، کدامیک از این پاسخها به سوالات بالا بیشتر به سود اولا مردم ایران و ثانیا مردم بدبخت خاورمیانه است؟ از اینکه جمهوری اسلامی این مصیب را آغاز کرده بگذریم، اما مثلا رفتار عربستان برای ایجاد آرامش و ثبات در منطقه است؟!
هر ترکیبی از پاسخ به این سوالات یکی از مواضع سیاسی را شکل می دهد. اما ما برای اینکه برخی از پاسخ ها را نداریم، یا اصلا به آنها فکر نمی کنم، همه را می ریزیم در دیگ و آش می پزیم می دهیم مخاطب با کمی سس رادیکالیسم و دموکراسی خواهی میل کند.
الف
خاتمی و روحانی و بقیه سیاستمداران تکلیفشان با خودشان معلوم است؟
ب
الف ، پاسخ خودت به این سوالآتی که مبگی ، چیه ؟ زیگزاگ هم نرو لطفآ
اما مثلا رفتار عربستان برای ایجاد آرامش و ثبات در منطقه است؟! ... اقای الف را ول کنید.او برای خودش می بافد. کشور عربستان دهها سال عین مرداب ارمیده بود. خوب معلومه وقتی کشور عرفی تو چنگ روی خاور میانه می اندازد و چیزی نمانده که مکه را تصرف کند. او بیکار نشسته هیچ دست و پایی نزند؟ اقا ایران صدای همه رو دراورده چرا توجه نمی کنید. جانب داری هم حدی دارد.
من پاسخ خودم را خواهم گفت، اما چون در کامنتهای یکی دو مطلب اخیر تیمسار، آنها را با نهایت روده درازی نوشته ام، بیشتر منتظرم (الان خیلی وقت است) شما زیگزاگ نروید و بگویید که اگر در نقد حرفهای آشتی طلبانه و امیدوارانه مرتب شمشیر خود را در هوا می چرخانید، پاسختان به این سوالات چیست؟ می توانیم فحش بدهیم البته، خیلی هم حال می دهد. من هم در مقامی نیستم که بگویم چه کسی چه چیزی بنویسد یا بگوید. اما بحث جدی مستلزم پاسخ به این سوالات است. حالا اگر هر دوست برانداز و مخالف هیچ نوع ادامه دادن با جمهوری اسلامی و شرایط فعلی بحثش جدی است، خوب ما منتظریم، اگر هم ناراحت هستیم و می خواهیم دلی سبک کنیم، خیلی هم خوب است، استفاده می کنیم.
البته «شما» که گفتم فقط منظورم با دوستی که از من پرسیده بودند نیست، کلی می گویم.
جنا الف
شرمنده که نمتونم جواب سوال های شما رو بدم . خیلی سخته .
اما یه نکته از یکی از روشنفکرانی که تیمسار میانه خوبی باهاشون نداره تو ذهنم مونده که برات میگم .
"کشوری با یک درصد جمعیت دنیا و حکومتی نماینده پانزده درصد از ان یک درصد ، کمتر کسی از اتباعش تردید دارد که به عنوان قدرتی بزرگ ، وزنه ای سنگین در معادلات جهانیست "
و این یعنی قانون ظروف مرتبطه یعنی اینکه سطح فهم حکومت کننده و حکومت شونده اختلاف ملموسی با هم ندارند .
یارمحمدخان کرمانشاهی
محیط سیاست بین الملل محیطی بسیار سیال با متغیرهای فراوان است لذا جایی برای فرمول بازی و نظم و نظام ریاضی باقی نیست خاصه آنکه طرف حساب حکومت جمهوری اسلامی باشد که مقتضای ذات آن رفتارهای غیر قابل پیش بینی و فی البداهه است. تا اینجای کار هم 99.9 درصد پیش بینی تیمسار مغلوب آن یک دهم درصد باقی مانده شده است. گویا روسیه بازی درآورده ...
اما جواب من به این سوالات:
سوال 1)
- جمهوری اسلامی در شرایط فعلی به هیچ صورتی از داخل قابل ساقط کردن نیست. از خارج هم به نظرم ساقط کردن جمهوری اسلامی مستلزم سطح بالایی از تنش در تمام جهان است، میان روسیه و آمریکا و ... . این نتیجه گیری به نظرم بدیهی است و جای بحث ندارد.
- با فرض ساقط کردن، جایگزین هم مشخص نیست، نه به لحاظ مدل حکومت و نه به لحاظ نیروی آینده. شما یک نیروی سیاسی در خارج از چارچوب جمهوی اسلامی نام ببرید که توانایی جمع کردن ایران را داشته باشد (چه با انقلاب و چه حمله خارجی)
- تنها راه تلاش برای استحاله درونی است. مگر اینکه قائل باشید که از خارج بزنند و جمهوری اسلامی را ساقط کنند و بعد گور پدر امنیت و جان مردم. من این را اعتقاد ندارم و بر سرش بحث نمی کنم
سوال 2)
در مساله هسته ای، صرفنظر از ماهیت حکومت ایران حتما حق با جمهوری اسلامی است. رویکرد مشابه دو نظام حکومتی در ایران و از قضا رویکرد مشابه غرب به هر دوی این نظام ها در مورد این مساله نشان می دهد که داستان این نیست که جمهوری اسلامی چقدر بد است پس نباید بمب داشته باشد. نظر من را اگر بپرسید در منطقه ای که سه کشور آن اتمی هستند، هند را هم اگر در نظر بگیریم، ایران هم قطعا حق دارد بمب داشته باشد. صلح آمیز که جای خود.
سوال 3)
حتما حکومت کشور حساسی مثل ایران اجازه مداخله در امور دیگران را دارد. مگر اینکه شما هم گول حرف های رمانتیک را خورده باشید. برادر عربستان نیرو پیاده کرده در بحرین و می خواهد یمن را هم بگیرد. آمریکا سالهاست در کل این منطقه مشغول مداخله است، روسیه انگشتش در همه تحولات هست، همین قطر فیزوری هم با پول پارس جنوبی دارد در سوریه و جاهای دیگرجولان می دهد، ترکیه هم و ... . حالا می خواهید بگویید ایران هیچ کاری نکند؟
رویه جمهوری اسلامی از ابتدا غلط بود و باعث جنگ فرقه ای شد، این را کاملا قبول دارم. اما حالا که کار به اینجا رسیده، اتفاقا از معدود کارهای درست جمهوری اسلامی که خواسته یا ناخواسته انجام داده این بوده که خط مقدم خودش را برده در کشورهای دیگر.غم انگیز است، ولی یا ما باید بمیریم یا دیگران، حاکم باید انتخاب کند. اگر ما با داعش هم مرز بودیم، این امنیت حداقلی را نداشتیم.
سوال 4)
پاسخ این یکی هم که مشخص است، ایران قوی و هرچه عرفی تر می تواند در کنار نفع مردم ایران، ثبات خاورمیانه را هم بهتر کند.
راه حل همینی است که مردم تا حالا به آن وفادار بوده اند، زندگی مدرن هر روز توسعه پیدا می کند و بازگشت ناپذیر است. از آن طرف در هر انتخاب سعی می کنند، دورترین کاندیدا را از مرکز قدرت انتخاب کنند تا دوپایگی سیستم باقی بماند و راه نفس کش گشادتر شود.
حالا منتظر راه حل شما هستم. نقد می توانید بکنید حرفهایم را اما اول راه حل بدهید تا من هم بدانم با چه حرفی روبرو هستم و بحث امکان پذیر شود.
مقامات جمهوری اسلامی از این که نشان دهند مردم از آنها و به طور کلی از حکومت هراسانند ابایی نداشتهاند« علوی- وزیر اطلاعات- همیشه به تلفن همراهش پاسخ میدهد چه شماره آشنا و چه ناشناس. امروز خاطره بامزهای را برایم تعریف کردند که در این بخش سفرنامه عرض میکنم. گفتند سر نماز بودم که تلفنم زنگ زد. بعد از نماز با همان شماره تماس گرفتم. خانم محترمی تلفن را برداشت و گفت که احتمالا خواهرش تماس گرفته و سپس احتمالا اشتباه گرفته است. پس از چند دقیقه پیامک فرستاد که شما کی هستین و من جواب دادم که وزیر اطلاعات. بلافاصله تماس گرفتم تا خدای ناخواسته نترسیده باشند ولی دیگر برای همیشه تلفنشان را خاموش کرده بودند.» (رضا رشید پور، جهان نیوز، ۳۱ فروردین ۱۳۹۳)
من هم دربست شاگرد الف هستم. یا...هو
نظرتون درباره در باره تعدیل نیرو و تغییرات در وزارت دفاع چیست؟ bmdashti.blogfa.com/post/19
الف گرامی
در مور سوال 1
چرا اسقاط از درون را غیر ممکن میدانی؟ یعنی جمهوری اسلامی از شوروی سابق هم قوی تر است؟ این همه انقلاب مخملی که اتفاق افتاد چرا برای ما پیش نیاید؟ یعنی ما دست روی دست بگذاریم تا حکومت در کودکستان و دبستان مغز بچه ها را شستشو دهد؟ هیچ تضمینی نیست اینها خودشان مستهلک شوند شاید مردم را مستهلک کنند.
نسیم
انشاالله مریض سرطانی مون خوب میشه با دعای دوستان . ، اما الف عزیز ، ما دوجور تحلیل داریم ، یکی از سر ناچاری ، یکی هم تحلیل حقیقی . این جماعتی که اینجا هستیم حتی نمیتوونیم اسم کوچه مون رو عوض کنیم .
من که موافق جنگ ایران و اعراب هستم. چون کلی سهام شرکتهای تسلیحاتی خریدم.
الف گرامی ، کجای جهان سوم دیده ای که جایگزینی بدون خونریزی و تلفات و خسارت باشد ؟؟!!
راجع به جابجائی قدرت در کانادا که صحبت نمیکنی عزیز من ، که میگی آلترناتیوش کو !!
ابنجا ایرانه ، هر چیزی میتونه اتفاق بیفته ، از داخل هم ساقط میشه ، دخالت در امور کشورهای دیگه ، الان جرمه ، الان رو بازمان سلجوقیان اشتباه نگیر . الان اگه بخوای دست زیر لحاف همسایه هات بکنی ، عاقبت همون همسایه ها دست جمعی ترتیبت رو میدن. اصلآ برا همینه که دنیا به اتم علمی ما هم اعتماد نداره چون معلوم نیست شاید بمب بسازیم .
نسیم عزیز ، مردم مستهلک شده اند ، از این بیشتر؟؟!!
الف
اینها که گفتی سوال نبود بلکه نظر شخصی شما در موارد فوق بود که به تفصیل در پست های قبل بحث شده بود.خلاصه نظر شما این است که باید بخشی از جمهوری اسلامی شد. اگر اسید پاشیدند بگو دستتان درد نکند. اگر بیکار بودی بگو همینی هست که هست اگر دنیا خواست در مقابل بمب اتمی ات مقابله کند خود را مظلوم بنمایی لشکر کشی به سوریه و لبنان و یمن و عراق هم حق مسلم ماست.موسوی تکلیفش با خودش معلوم نیست ولی روباه بنفش با وعده های دروغش خیلی خوب است.بعد هم دیگران را مدام بسمت براندازی و ساقط کردن رژیم هل می دهی و مدام هم تکرار می کنی پس اگر ساقط نکنیم چکار کنیم؟ بعد هم نتیجه می گیری که باید بپریم بغل بابامون خامنه ای!این همان تز قدیمی است که اگر به شما تجاوز کردند و کاری نمی توانستی بکنی لااقل حالشو ببر! این مطالب پوسیده تر از آن است که بخواهیم جواب بدهیم.با تحلیل هایت خوش باش!
ب
آقای الف این سه مورد زیر را مهیا کنید من سقوط جمهوری اسلامی را به شما ظرف دو سال هدیه می دهم
1_عدم اجازه فروش يک قطره نفت
2_اینترنت بدون فیلتر ماهواره ای با دسترسی آسان
3_تلویزیون ماهواره ای شامل 5 شبکه 1_ورزشی 2_خبر 3_اجتماعی و زنان 4_سیاسی 5_موسیقی
ناگفته نماند این تلویزیون باید بگونهای باشد که بدون نیاز به نصب هیچ گیرنده خاصی و با گیرنده معمولی قابل دریافت باشد
در ضمن همینکه این نظام ساقط شد اصلا از عاقبت بعد از آن نترسید
اولین کار با سرمایه های بلوکه شده در سایر کشورها 200 هواپیما می خریم و بلیط هواپیما به جای 100 هزار فعلی می کنیم 10 هزار و با استقبال مردم کشتار سالی 25 هزار نفری مردم در جاده ها را می کنیم نهایتا 3 یا 4 هزار
همین یک مورد خودش یک حرکت بزرگ است که در مقابل هر نوع هرج و مرج احتمالی آینده ارزش دارد
دیگر مزیت های سقوط این رژیم شامل کاهش آمار مرگ و میر ناشی از اعتیاد که خود رژیم مسبب اصلی است، یا کاهش مرگ و میر سرطان و....
یا بازگشت خیل عظیم ایرانیان در غربت و یا آسوده شدن منطقه از دست این حکومت افراطی بماند
کار به جایی رسیده بعضیها در سیرک حتی از عملکرد حکومت در مقابل مردمی که میکفتند رای من کجاست دفاع میکنند فکر کنم فردا بگن کهریزک و شیشه نوشابه هم برای جلوگیری از فروپاشی بود وگرنه ایران سوریه میشد. آخه عزیز مشکل سوریه متفاوت هست. شاید اگر ایران و روسیه کرم نمیریختند انقلابشان به جنگ داخلی تبدیل نمیشد.
میگویند موسوی و کروبی باید درون نظام بازی میکردند یعنی به تقلب اعتراض نمیکردند یعنی به مردم خیانت میکردند و هرچه دیکتاتور میگفت مطلقا میپذیرفتند همان کاری که محسن رضایی کرد. واقعا برایم عجیب هست این تحلیل شما که حتی تغییر تدریجی نظام از درون خودش را هم برنمیتابید
نسیم
در مورد سوال 2 الف قضیه هسته ای
جمهوری اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک هست و مطلقا نباید صاحب بمب اتم شود. هند و پاکستان حکومت سکولار دارن. شاید فردا روزی یک احمدی نژاد هوس داستانهای آخرالزمانی کرد تکلیف چیست؟
نسیم
از دوستان خواهش می کنم سطح وبلاگ را هم ملاحظه کنند و بحث را اکابری و پیش دبستانی نکنند. قبول دارم که بسیاری از ما غربت نشین ها زخم های سنگین بر دوش داریم و علاوه برآن راه حلی هم نداریم و اغلب یا گاهی بشدت عصبانی می شویم تا جایی که حتی گوش هایمان نمی شنود و چشم هایمان نمی بیند. و بلانسبت مثال زامبی هایی می شویم که فقط یک کاسه خون از هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی قادر به برگشت دادن مان است به وضعیت تعادلی. اما هرچقدر سخت هم باید بخاطر خودمان هم شده این استیصال را بروز ندهیم و یا سکوت کنیم یا برویم در پاتوق هایی که سوته دلانش از نوع "همیشه منتقم کور" باشند و با بدوبیراه و حکومت در حال سقوط است و فردا فروپاشی است و نترسید نترسید ما همه باهم هستیم انقلاب را رهبری و هم خودشان و هم کشورمان و هم خلق قهرمان را نجات بدهیم. حرف من و هواداران تز من کاملاً روشن است:
ما بتشخیص عقل و منطق و تجربه های بشری و صحنۀ واقعاً موجود و مستند و ... منافع ایران و ایرانیان را رصد می کنیم. و از این منافع در صحنه های مختلف دفاع می کنیم. اگر در صحنه ای - مثل همین توافق با غرب - منافع ملی با منافع ایدئولوژیک خامنه ای همپوشان شد - البته این قضاوت من نیست بلکه دوستان مخالف توافق چنین می پندارند - ما بخاطر ضربه زدن به خامنه ای مردم و ایران را هم قربانی نمی کنیم. و در جای دیگر که این منافع ملت قربانی منافع حاکمیت می شود بشدت اعتراض می کنیم. و استراتژی کلی ما هم این است که از بخش عرفی حکومت در مقابل بخش شرعی آن حمایت می کنیم و تلاش می کنیم که عرفی گراها را تحریک - با تشویق و انتقاد و تا دشنام و بدو بیراه - و شکاف های بین حاکمیت را گسترش داده و عمق بدهیم. این را از این جهت لازم دانستم بنویسم که گویا برخی دوستان نتوانسته اند همراهی با منافع ملی را - اتفاقی این بار خامنه ای هم ناچار همراه شده است تازه اگر نتیجه بدهد توافق بشود - با همراهی با خامنه ای و کلیت رژیم خلط کرده اند و محتمل است تیتر بعدی مطلب من در مورد توپیدن بروحانی در مورد مثلاً اسید پاشان اصفهان یا حمله کنندگان به مطهری یا گشت ارشاد باشد و بیایند و بگویند نه به آن طرفداری و نه به این مخالفت؛ و دلقک دوباره پشتک زد. در حالی که من و ما راهمان روشن و معرفی شده است و کمترین تخطی در دنبال کردن عرفی کردن سیاست در ایران نکرده ایم و نخواهم کرد. می ماند این نکته که انقلاب مفید نیست اما اگر هم مفید باشد تعریف یک سطری اش این است: "تقارن اتفاقی و تصادفی چندین و چند عنصر نامتقارن در یک لحظۀ تاریخی که نه قابل ایجاد کردن است و نه قابل پیش بینی کردن است و نه براحتی قابل مهار کردن است". لذا هر وقت چنین پدیدۀ بسیار نادر و عجیب و غریبی دوباره در ایران بوقوع پیوست جزو اولین سربازان در خدمت خواهیم بود و فوت خواهیم کرد اگر فوت نکرده باشم کسی نگران کمبود سرباز نباشد. یا...هو
تیمسار این بابا با بازی بازیها همه را سر کار گذاشته. کلا اگر فرض کنیم هر کشور یکی از دو موضع موافق یا مخالف را اتخاذ کنه که با منطق فازی بیشتر جور در میاد کلا هفت ضربدر دو حالت پیدا میشه و فاکتوریل گذاشتن مسخرس چون جایگشت ها هیچ اهمیتی ندارند. پس در تخیلی ترین حالت 14 حالت. البته موضع امریکا و روابط ویژش با انگلیس خیلی از حالتهای دیگه رو منتفی میکنه که در این صورت حتی کمتر از 14 سناریو وجود داره.
دلقک جان
انقلاب یا همان تقارن اتفاقی و تصادفی چندین و چند عنصر نامتقارن، احتمال رخ دادنش در ایران زیاد است در حد هر ده سال یک بار یک سوتی نظام میدهد که مردم کارد به استخوانشان میرسد. پس ما در مورد یک کشور با ثبات مثل بریتانیا صحبت نمیکنیم.
بحث سر این است که در فرصت بعدی که پیش خواهد آمد حالا بگو 10-20 سال دیگر ما آماده باشیم.
ولی گاهی این حس در این سیرک به من دست میدهد که قرار است ما عناصر نامتقارنرا با نظام متقارن کنند که خدای نکرده مشکلی پیش نیاید!
نسیم
نسیم جان
مثال شیشه نوشابه ات خیلی خوب بود.برخی ها بر سر دوزاهی ساقط کردن و یا تسلیم شدن گیر کرده اند و فکر می کنند راه دیگری ندارند. مانند این که کسی فکر کند بین عدد یک و صد عدد دیگری نیست در صورتی که بین این دو 98 عدد دیگر نیز هست. سکوت و انفعال ملت نشان از بی قدرتی و بی اطلاعی و یا حتی رضایت از وضع موجود نیست.یک ملت می تواند در کمین یک حکومت بنشیند. ظاهرا حرکتی ندارد ولی مانند گربه, موهایش سیخ و چنگال هایش آماده و در حالت دفاع قرار دارد.مشکل اینجاست که اگر ملت راهی برای عرض اندام پیدا کند یک لحظه هم برای پیمودن این راه درنگ نخواهد کرد و این یک نیروی پتانسیل فعال است که هر حکومتی را به وحشت می اندازد. درست مانند کسی که مدام منتظر انتقام کسی دیگر است. یک اضطراب نهادینه شده دائمی در حکومت بوجود می اید.برای همین هم هست که سالگرد 9 دی می گیرد 18 تیر و 25 بهمن را آماده باش می دهد. همیشه فاکتور امنیت اولین فاکتور مورد بررسی چنین حکومت هایی است.این درست مانند یک وزنه سنگین است که بالای سر نگاه داشته باشید . آن را نگاه داشته اید ولی مدام باید مواظب باشید روی سرتان سقوط نکند. برای همین هم تحریم ها می تواند تعادل شما بر هم بزند و این نیروی بالقوه را تبدیل به نیروی بالفعل کند.اصلاحات در اینجا به این معنا خواهد بود که کمک کنیم این وزنه سنگین که می تواند فرضا یک بار چینی باشد آهسته زمین بگذاریم که هم سر خود حکومت نشکند و هم چینی های عتیقه ما سالم بماند.برای اینکار 98 راه وجود دارد که تعدادی از آنها را با دانش بشری می دانیم و تعدادی را نمی دانیم.کتاب های جین شارپ به تفصیل روش های مبارزات بدون خشونت را شرح داده است ولی این تنها نیست ما حتی شورش و خشونت را هم و حتی حملات نظامی را نباید مترادف سقوط حکومت بدانیم اینها می توانند تنها اقداماتی تنبیهی باشند . درست مانند بچه شما که با هزار قربون صدقه و نصیحت او را از کاری خطرناک باز می دارید ولی جواب نمی دهد عاقبت مجبور می شوید یک در کونی به او بزنید! ولی قصد شما نابودی فرزندتان نیست. لذا نباید با این دانش محدود خود فوری نتیجه گیری کنیم و مردم را از هر گونه حرکتی بترسانیم. تا سقوط یک حکومت حتی در صورت حمله نظامی تمام عیار که فرضی نادر است راه درازی باقی است ولی حکومت سریع اصلاح می شود. از زدن در کونی برای اصلاح آن نترسید!
گربه مرتضی علی
می ماند این نکته که انقلاب مفید نیست اما اگر هم مفید باشد تعریف یک سطری اش این است: "تقارن اتفاقی و تصادفی چندین و چند عنصر نامتقارن در یک لحظۀ تاریخی که نه قابل ایجاد کردن است و نه قابل پیش بینی کردن است و نه براحتی قابل مهار کردن است". لذا هر وقت چنین پدیدۀ بسیار نادر و عجیب و غریبی دوباره در ایران بوقوع پیوست جزو اولین سربازان در خدمت خواهیم بود و فوت خواهیم کرد اگر فوت نکرده باشم کسی نگران کمبود سرباز نباشد. یا...هو.... عجب موضع شفافی. تقریبا در ردیف مواضع رییس جمهور روحانی! یعنی می فرمایید به وقتش سر سفره اماده می شینید؟
ظاهرا شب چهار شنبه دو ناو ایرانی به دستور خامنهای بندر عباس را به سوی باب المندب ترک کردند. فعلا قضیه هستهای فرعی شد.
این دامی برای ایران است. اگر ایران کنترول این منطقه را با کمک حوثی ها و عبدالله صالح در دست بگیرد تمام کشورهای عرب و پاکستان علیه ما بلند خواهند شد.
ببخشید که ما بیشعوریم .
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف شما بر بالای کسی کوتاه نیست
امان از دست مردم ایران ، اگر جوگیر شوند.
البته استحاله ای رو که تیمسار مدعی اونه ، هست و داره اتفاق هم میوفته هر چند کند و بطئی ، نمونه اش هم ارتباطات اخیر با آمریکا که ده سال پیش حتی مطرح کردنش جرم بود ، ممکنه سرعتش در حوصله جامعه نگنجه ولی هست و آخرین سنگرش هم آزادیهایی از نوع شادی و تفریح و حجاب خواهد بود. همدستی با آمریکا دستآوردهای زیادی خواهد داشت ، خواهی دید.
با سپاس از پست خوب دلقک:
1. مخالف موثر جمهوری اسلامی کسیست که در کنش/کنش هایی هرچقدر کوچک به مقابله با آن بپردازد. یکی دو مورد از کنش های کوچک را نمونه می آورم:
الف. حمایت از دریا صفایی. او پس از مسیح علینژاد دومین فرد موثر حال حاضر در جنبش زنان ایران است. (او تلاش می کند زنان را به استادیوم ها ببرد.)
ب. حمایت از احمد شهید. اگر آمریکا/غرب و رسانه های آمریکا/غرب و همچنین موسسات ناظر آمریکا/غرب نبود، ارازل و اوباش جمهوری اسلامی به راحتی مخالفان را اعدام می کردند.
پ. تحریم نهادها و موسسات وابسته به بخش های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در صورت امکان. بانک انصار و بانک مهر اقتصاد وابستگی مستقیم و قطعی به سپاه پاسداران و بسیج گردنکشان دارند. حتما از آنها دوری کنیم. ورشکستگی موسسه میزان مرتبط با قوه قضاییه خبر خوبی در این راستا بود. (البته باید توجه کرد که تحریمها به گونه غیرعقلانی طراحی نوشند و مثلا به صرف این که بخشی از سهام فلان بانک در اختیار نهادهای ایدئولوژیک است نباید باعث تحریم شان گردد.)
موارد متعدد دیگر را شما بیابید و بیافزایید.
ت. تحریم صداوسیمای جمهوری اسلامی. خوشبختانه مردم ایران تا حد قابل توجهی این تحریم را اعمال کرده اند. آمار رسمی وزارت ورزش می گوید تنها چهل و پنج درصد مردم ایران به اخبار صداوسیما باور دارند. آمارهای رسمی وزارت ارشاد و سپاه می گیرد بیشتر از نصف مردم ایران ماهواره نگاه می کنند.
ح. به عنوان هوادار پروپاقرص روحانی برای انتخابات آخر سال واقعه ای در حد و حدود انقلاب مخملی را دنبال می کنم؛ بار دیگر بخش خردمندتر نظام به جنگ بخش مرتجعتر آن خواهد رفت و فضای عمل برای سایرین نیز تا حدودی باز خواهد شد. همگان را دعوت به مشارکت می کنم.
2. سپاس مجدد از مهندس میرحسین موسوی و همچنین با درجه ای متفاوت مهدی کروبی که پیش از روز رای گیری می دانستند چه می خواهد بکند و آن را در برنامه تلویزیونی اعلام کردند و بعد از آن نیز به عهدی که بسته بودند وفادار ماندند و تقلب گسترده را تاب نیاوردند. به خاطر آنها و به خاطر ما و به خاطر جنبش سبز است که این نظام مشروعیت خود را در انظار جهانیان و حتی بخشی از دلبستگان آن از دست داد و به دلیل آن خاطرات بد هنوز از سایه خود وحشت دارد.
سلام
پراگماتیست لیست جالبی داده. این لیست را میتوان کاملتر کرد.
۱. دلقک عزیز پیشنهاد دادند مردان کروات بزنند. همراهی مستقل مردان کنار جنبش زنان
۲. پیشنهاد همشیگی دلقک. ایجاد شادی، رقص، موزیک و ... یعنی حمایت از من تو .....
۳. دفاع از کارگران در ایران شاید مهمترین فرد در این زمینه آقای اسانلو باشد.
۴. تضعیف ایدئولوژی نظام حاکم، مثل گروه نقویون
۵. اگر بشود عدم استفاده از بعضی اپراتورهای تلفن همراه متعلق به سپاه، مثل ... شما دقیقتر بگویید من زیاد مطلع نیستم.
۶.ایجاد اینترنت آزاد در ایران. جدیدا یک گروه جهانی از گویا نیوز حمایت خواهد کرد که در ایران قابل دسترس باشد جزئیات نمیدانم.....
این لیست در حقیقت نه تنها شامل همه نظرات گروهها و افراد مختلف است بلکه شروع یک مسیر عملی و جدید را نیز نشان میدهد.
دلقک جان میشه یک نظری درباره این تمدیدهای پی در پی بدهی؟ دوست دارم نظرت را بشنوم. چندین بار از مهلت و ضرب الاجل گذشتند. خیلی جذاب شده. نمیدونم تیم ایران حرفهای است و داره اینها را بازی میده یا واقعاً اونها هستند که دارند سعی میکنند یک راهی پیدا کنند.
این تمدید شدنش دیگه از خود اصل توافق جذابتر شده.
نظر دلقک رو نمی دونم ولی نظر بنده اینه که اون یک صدم درصد دیوانگی خامنه ای کار خودش رو کرد و ظاهرا حضرت اغا به تاکتیک وقت کشی و زیر توپ زدن روی اورده تا بلکه امتیاز بگیرد، پیوستن ایران به کلاب کشور های اشوب زده را پیشاپیش به رهبر معظم و امام زمان در همون سوراخی که تشریف دارند تبریک و به مردم ایران تسلیت می گویم.
بهرام عزیز. بنظرم می رسد که علاوه بر اینکه اوباما و روحانی هر دو مصمم قطعی هستند که این توافق را با هر زحمتی هم شده نهایی کنند و لذا هیچ کدام دل تهدید "میز را ترک می کنم واقعی" را ندارند. اما تمدیدهای مکرر به عواملی محتوایی و شکلی هم آدرس می دهند.
1- از نظر محتوایی چون هر دوطرف فهمیده اند که طرف مقابل جرأت ترک مذاکرات را ندارد در دادن و گرفتن امتیازات نهایی نهایت سرسختی و دقت را می کنند.
2- اما طنز قضیه اینجاست که محتوای مذاکرات بیش از اینکه جلو رفته اند قابل پیشرفت سریع نیست. لذا تمام همت شان را گذاشته اند بر سر پیدا کردن کلمات پیچیده ای که بتوانند بیانیۀ نهایی را طوری تنظیم کنند که هم بتوانند به تندروان داخلی بفروشند و هم امکان ادامۀ چانه زنی در جزییات فنی و حقوقی را برای خودشان فراهم کنند. بعبارت دقیقتر الان بیشتر از اینکه سیاستمداران دو طرف در تکاپو باشند؛ ادیبان و حقوقدانان و زبان شناسان دو سوی میز هستند که دارند فرهنگ های لغات را زیر و رو می کنند.
اما یک واقعیت دیگر هم این است که خامنه ای عقب نشینی می کند اما نه به سرعتی که توافق حاصل شود و نه به بی تفاوتی که مذاکرات قطع شود. البته این به این خاطر نیست که رسیدن بتوافق را نمی خواهد و مرتب تأخیر می اندازد. بلکه از این جهت است که می خواهد توافقی که معنای تسلیم بدهد نباشد از سوی منتقدان هسته ای برای ضررهایی که زده و موافقان هسته ای بخاطر عقب نشینی که کرده. پل صراط هم همین جاست و ترس همه این است که حتی یک اپسیلون اشتباه محاسباتی خامنه ای در این ذره ذره عقب رفتن اتفاق بیفتد ممکن است کل فرایند از هم بپاشد و فاجعه برگردد به میز اول. من ایدوارم که دوطرف بتوانند گنگ ترین بیانیۀ نهایی را تا آخر وقت امروز تنظیم کنند. یا...هو
جناب دلقک باز هم که به صحرای کربلا زدید
چطور میگید توافق یا تفاهم؟ چه چیز را تبریک میگید؟؟؟؟؟
این هم مثل فیلم ناتنیاهو شد که گفتید نفروخت!!!
عزیز دلم مذاکرات به هیچ نتیجه نمیرسه
خیلی تحلیلگری نمیخاد که بشه متوجه شد مذاکرات خیلی وقته به بن بست رسیده
به فکر تحریمهای جدید و سقوط دولت روحانی و هر آنچه نباید، باش
ناشناس چراغ اول
کش دادن غیر معمول این مذاکرات بیشتر حاکی از ضعف ۱+۵ است تا ایران و به نظر میرسد که ایران بیشتر در صدد خریدن زمان است تا امضآ توافقنامه و عنقریب است که اولین بمب هسته ای خود را تا قبل از تیرماه رونمایی کند، غرب هم اینرا میداند و داد و بیدادهای ایرائیل و کنگره آمریکا هم بیجا نبوده است . هر چه این مذاکرات در سطوح بالاتر و طولانی تر برگزار شود ، این تئوری بیشتر قوت میگیرد.
ایران با گرم کردن سر غرب در پروژه پارچین ، آخرین مراحل تکمیل سلاح هسته ای را در نقطه ای دیگر دور از چشم آنها طی میکند، راه زیادی نمانده تا روزی که نخستین آزمایش هسته ای خود را رونمائی نموده و ۱+۵ را در جا کیش و مات کنند .
جامعه ایران نگران سونامی آسیبهای اجتماعی
http://www.radiofarda.com/content/f8-iran-and-social-pathologies/26934783.html
امیدوارم که پس از توافق با غرب، از ایران هم خبر خوش آشتی حکومت جمهوری اسلامی با ایران و مردم ایران بیاد (آزادی زندانیهای سیاسی و مدنی، ...).
انرژی مثبت که از این بمب خبری در دنیا ایجاد میشه، میتونه یک شبه وجهه ایران رو در جهان خیلی بهبود ببخشه و دهان مخالفان توافق در خارج از ایران رو ببنده! و در نتیجه جبهه موافقان رو قدرتمند تر کنه که با توافق هستهای حقوق بشر هم بهتر شده!
دوستدار پدر عزیز،
رومی
پای نوشت: برخی از کامنتها سرشار از نفرت از عرب هاست که متاسفانه به سمت نژادپرستی میره. چند نکته از دیدگاه خودم:
- ۱۴۰۰ سال پیش یک جنگی شده و ایران تا حد زیادی نابود شده، آخه چه ربطی به عربهای کنونی داره؟ ما ایرانیها حاضر نیستم که گندهایی رو که همین یکی دو نسل پیش از ماه در انقلاب ۵۷ زدن رو به عهد بگیریم، ولی انتظار داریم که عربها به خاطر ۱۴۰۰ سال پیش بیان و پوزش بخوان. اینکه حاکمان رو عرب میدونیم هم خودش نژادپرستیِ .
- با توجه به برخوردهایی که با عربها داشتم (از عربستان تا شمال آفریقا)، میتونم بگم که خیلی گرم با ایرانیها برخورد میکنن و احساس نژادپرستی کمتری نسبت به ایرانیها دارند. اگه رژیم ایران کمی از ایدئولوژی خودش فاصله بگیره، چه حکومتهای عربی و چه مردم این کشورها ایران و ایرانی رو به عنوان همسایههای مورد احترام قبول میکنن.
این تمدیدها نشان از ضعف هیئت آمریکایی مذاکره کننده در رعایت ضرب العجل ها و خطوط قرمز خود دارد. وقتی به طرف خود می گویید که تا فلان زمان باید تصمیم بگیرد و بعد هم دوباره به او اجازه می دهی تا چانه زنی را شروع کند یک پیام خیلی بد را به او می فرستی. از طرف دیگر قرار بود که چهارچوب کلی مذاکرات توافق را ایران موافقت بکند که جواب آنها آری یا نه بود ولی وارد فاز تعیین جزییات شدند که عملا توافق را زمانگیر و دور از دسترس کرد.یک مثال دیگر این بود که 5+1 گفتند که ما منتظر پیشنهادات ایران هستیم. این یعنی چه؟ زمان پیشنهاد نبود بلکه زمان اعلام موافقت بر روی پیشنهاد های مطرح شده قبلی بود. لذا هیئت ایرانی نیز پیشنهاد جدیدی را در دقایق پایانی مطرح کرد پس لازم شد که خط قرمز شکسته شود آن هم نه یکبار که چند بار.این برای مردم ایران خبر خوبی نیست.این هم یک نوع مانع تراشی در سر راه مذاکرات است که از طرف خامنه ای صورت می گیرد.
بنظر من این یک پیروزی برای هیئت مذاکره کننده نماینده خامنه ای (و نه ایران) بود. شکستن خط قرمز زمانی غرب بدون هیچ دستاورد در پیشرفت مذاکرات. بیانیه ای مبهم و کلی گو و در نهایت هیچ. سر دواندن و سرکار گذاشتن مردم ایران و جهان. زیر پا گذاشتن ضرب العجل زمانی توسط هیئت آمریکایی در کوتاه مدت شاید مفید و آشتی جویانه تلقی شود ولی در دراز مدت باعث از دست دادن خاصیت خود خواهد شد. اگر در مرتبه ای دیگر این محدوده زمانی تعیین شد اولین نفری که به آن باور نخواهد کرد خامنه ای خواهد بود! این یعنی دادن امید واهی که به او که می تواند تا قیامت این موضوع را کش بدهد. قطعا این به نفع مردم ایران نیست.بالخره جایی گند این بازی ها در خواهد آمد و درست در زمانی که او مطمئن است که دوباره بازی جدیدی را شروع خواهد کرد غافلگیر خواهد شد. درست مانند زمان قطعنامه های تحریمی که آنها را جدی نگرفت و کاغذ پاره دانست.قاطعیت هیئت آمریکایی به نفع مردم ایران نیز بود.امان از ادم ضعیف!
اگر نتيجه مذاكرات به زودى اعلام نشود، كنگره آمريكا دست بالا را بدست خواهد آورد و پوزه اوباما و خامنه اى و غيره رو به خاك خواهد ماليد. بيچاره مردم ايران
افشين قديم
من هنوز روی مود موافقم و تفاهم کلی را دستاورد خوبی می دانم. که اگر هم در کوتاه مدت بوی برد خامنه ای از آن قابل استشمام باشد در میان مدت - حداکثر یک سال بعد به بعد - بنفع منافع ایران می دانم. چرایی اش را در مطلب بعدی که امیدوارم بعد از صدور بیانیۀ مشترک بنویسم خواهم گفت. ضعف سیاسی اوباما برای رهبری یک ابرقدرت مورد اجماع است اما در نظر بگیریم که ما ایرانی هم هستیم. یا...هو
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1945954/%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81+%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%AD%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7+%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7+%D8%B4%D8%AF.html
- توییت محمدجواد ظریف: راه حل ها پیدا شد. آماده ایم نوشتن پیش نویس را هرچه سریع تر شروع کنیم.
حزب الله
اگر این توافق عملی شود ، کل صنایع هسته ای بعلت عدم صرفه اقتصادی باید برچیده شود. به میمنت و مبلرکی
از فردا همه کراوات بز نید و بیایید بیرون. به حمد الله مشکل حل می شود.37 سال بلاهت محض!دوباره از اول بلاهت محض! و سپس دوباره بلاهت محض. تا بی نهایت بلاهت محض.
خب تبریک میگم توافق اولیه یا بیانیه ی توافق اعلام شد...به قول تیمسار (تنها تحلیل و پیش بینی درستی که در چند وقت اخیر ازش شنیدم): جملات پرابهام زیادی در متن این توافق هست که همین کار رو برای توافق نهایی دشوار می کنه...
اگر توافق نهایی انجام بشه دلار بیشتری به اقتصاد تزریق خواهد شد و "شاید" وضع اقتصادی مردم به خاطر "چند درصد" سهمی که از این دلارها میبرن بهتر بشه...
برگشت وضعیت اقتصادی ایران به حالت نرمال 4-5 سال طول میکشه...دلار زیاد ارزون نمیشه شاید در ابتدا یک واکنش احساسی بازار نشون بده ولی بعد برمیگرده به همون دلار 3000 تومنی و حتی بالاتر...علتش اینه که برادران اولترالیبرال بانک مرکزی در همراهی با برادران وارد کننده و صاحب اسکله سپاه الان دارن دلار دولتی رو 2800 تومن میفروشن و طبعا دلار آزاد هیچ وقت ارزون تر از دلار دولتی نمیشه...
اگر بانک مرکزی دلار رو ارزون کنه باعث میشه برادران سپاهی و واردکنندگان شمال شهر نشین تهرانی اجناسی که وارد و انبار کردن رو ارزان تر بفروشن و خب همچین اتفاقی نمیفته...
سهم مردم از سرازیر شدن دلارهای نفتی
چند درصدی بیشتر نخواهد بود هدف از اصرار ایران بر رفع تحریم ها نه بهبود وضعیت مردم که خواباندن سر و صداهای بلند شده باندهای مختلف حکومتی بود که سهم شون رو از این دلارها از دست داده بودن...وگرنه اگر هدف بهبود وضعیت مردم بود که ایران در همین وضعیت تحریم 4.2 میلیارد دلار طبق اعلام یکی از مقامات رسمی خودش به سوریه کمک کرده...
در کل در قیمت ها هیچ تغییری که به وجود نمیاد هیچ بلکه به دلیل تورم گران تر هم خواهند شد...
ایران به سختی خواهد توانست دوباره تولید خودش رو به دو میلیون بشکه برسونه و در فروشش هم به مشکل برخواهد خورد چون کشورهای دیگر بازارهای ایران رو گرفتن و پس گرفتن این بازارها سالها زمان میبره...البته نفت در هر حال فروش میره مهم اینه که به چه قیمتی؟
ولی این توافق دو فایده ی مهم خواهد داشت:
اول: باز شدن راه ارتباط سیاسی با دولت های غربی، احتمال ورود شرکت های بزرگ و با تکنولوژی پیشرفته ی غربی به ایران در صورتیکه سپاه مشکل ایجاد نکنه که میکنه
دوم: رسیدن سهم کوچکی از دلارها به مردم
اما در مورد وضعیت سیاسی و اجتماعی داخل ایران:
در کوتاه مدت خامنه ای برای اینکه ثابت کنه عقب نشینی در موضوع هسته ای نشانه ی عقب نشینی در مواضع سیاسی و توهم بیمارگونه ی دشمن پنداری اش نیست، فضای سیاسی داخل ایران رو به شدت بسته و امنیتی خواهد کرد...اعدام ها افزایش بیشتری خواهد داشت...قوه قضاییه با شدت بیشتری با فعالین اجتماعی برخورد خواهد کرد...فضای شادی عرفی (تز تیمسار) در جامعه به شدت محدودتر خواهد شد...
در میان مدت: انتخابات مجلس با فیلترینگ شدید شورای نگهبان مواجه خواهد شد دوباره اکثریتی (اکثریت قوی) از اصولگرایان به مجلس راه خواهد یافت تعداد به اصطلاح اصلاح طلبان (نه چندان واقعی) در مجلس بیشتر خواهد شد ولی حتی اقلیت قوی رو هم نخواهند توانست ایجاد کنند...
برخی از تندروهای فعلی به مجلس بعدی راه پیدا نخواهند کرد ولی افراد جدیدی که کمتر کسی نام شون رو شنیده به مجلس راه پیدا می کنند و اقلیت تندروی جدید رو در مجلس بعدی تشکیل میدن...
فضای اجتماعی و سیاسی همچنان بسته خواهد ماند روزنامه ها توقیف، فعالین دستگیر، اعدام ها افزایش و جوانان به دلیل شادی های عرفی دستگیر خواهند شد.
در انتخابات ریاست جمهوری بعدی، تیمسار باز هم از قالیباف (شهرداری که تهران رو یکجا به برادران سپاهی طی یک قرارداد 20 هزار میلیاردی فروخت و تمام باغات تهران رو تبدیل به برج کرد) حمایت خواهد کرد ولی باز هم روحانی برنده خواهد شد...
وضعیت اجتماعی و شادی عرفی هم کم کم طی یک برنامه ی 30-40 ساله بهتر خواهد شد و طی این 30-40 سال ده ها هزار جوان و فعال و روزنامه نگار و هنرمند و... زندانی و یا اعدام خواهند شد.
البته این جمله آخرم رو به صورت سمبلیک اغراق آمیز گفتم امیدوار هستم با ورود شرکت های غربی و باز شدن فضای اقتصادی وضعیت اجتماعی کمی (فقط کمی) طی دوره دوم ریاست جمهوری روحانی بهتر بشه ولی هیچ وقت اون اتفاقی که تیمسار وعده ش رو میده نخواهد افتاد نمیخوام بگم ولی وعده ی تیمسار بیشتر به یه وعده ی سرخرمن میمونه تا یک تحلیل و پیش بینی درست...تحلیل و پیش بینی درست بر اساس فکت ها و اصول منطقی و علمی هست و نه بر اساس یه ایده ی من در آوردی بدون پایه ی علمی...
وندتا
منظور از توصیه به کراوات زدن به برادر مسعود رجوی نبود. به او توصیه می کنم از مخفیگاهش بیرون بیاید و این روسری کوفتی را از سر پیرزن های - جوانی نابود کرده اش - لیبرتی بردارد. بلاهت محض در نزد رهبر خلق قهرمان ایران است و نه در مردم ایران. که نه خلق هستند و نه قهرمان. یا...هو
وندتا. من اگر گاهی مزخرف می نویسم به این خاطر است که وبلاگ دارم و خوراک سیرک هم نشخوار حرف است. اما تو که مجبور نیستی هر مزخرفی به ذهنت می آید و در هر زمان - آن هم روی دیوار دیگری - یادگاری بنویسی. می توانی بروی ورد پرس یا بلاگر و در عرض دو دقیقه یک وبلاگ درست کنی و تمام احتمالات ضد و نقیض یک سیاست اعمالی را بنویسی تا هر بخشش که تصادفی درست از آب درآمد پزش را بدهی بخواننده های دلخسته ات و نه به تماشاچیان انبوده من. کمی خوددار و متمدن باش. یا...هو
سلام
از چه چیز نوشته های من هراس دارید که آنها را نمایش نمیدهید؟
اگر خزعبلات هم باشه، از بسیاری از نوشته های برخی کاربران که اینجا به معرض نمایش گذاشته شده، مطمئناً سخیف تر نیست!
ماده 18 و 19 بیاینه حقوق بشر، آزادی بیان و عقیده و حق انتشار و جستجو..... و غرضم از یادآوری این نکته، فقط اینه که با آزادی تبادل افکار و تضارب آرا، میشه به راه حل رسید.
اینکه شما دلقک ایرانی، نتوانسته اید مرام و مسلک مرا از نوشته هایم تشخیص دهید که اجازه باز نشر آنرا به خودتان نمیتوانید بدهید، قدری از تجربه و همچنین مرام یک انسان آزاد اندیش، بدوره/
مگر اینکه خود را آزاد اندیش و صاحب دانش و تجربه ندانید که نقض غرض پیش خواهد آمد و تباهی عمر!!!!
الغرض
لا اقل خود شما مطالب بنده را میخوانید و همین برای بنده که حرفم را به گوش یک نفر برسانم، برایم کفایت میکند، حتی اگر قدر وقتی که برای تایپش کشیده ام را نداند، چونکه اصولاً، قدر زر را زرگر شناسد و قدر ........
دلقک ایرانی عزیز
مشکل کل مردم دنیا و نه تنها ایران، ایدئولوژی اشان است و مادامیکه دین از ذهنیت بشر پاک نشه، دنیا به تبعش روی آرامش نخواهد دید و تا ایرا اسیر دست جاهلان دین است و بدترین نوعش، شیعه، ما چیزی به نام پیشرفت تمدن نخواهیم داشت.
در ضمن، میهن پرستی خود یک ایدئولوژی باطل و ریاکارانه و مفید برای مستولی شدن بر مردمانیست که بجای خدا و بهشت، بهشون خاک و سرزمین را مقدس و قالب میکنند.
چه خواجه علی، جه علی خواجه، غرض از مسلک ها و ایده های متعدد (فارغ از آزادی عقیده مدعای حقوق بشری) خود نوعی تحدید و به اسارت کشیدن عقیده هاست.
به امید روزی که بشر، به آن درجه از بالندگی و بلوغ فکری برسه که سره را از ناسره تشخیص بده و گرفتار کم فروش و دزد نشه!
بقول مولوی
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که گل های تر دارد
در این بازار مکاران، مرو هر وبلاگ چو بیکاران
به وبلاگ کسی بنشین که در وبلاگ شکر دارد
ترازو گر نداری پس
ترا زو ره زند هر کس
یکی شر و ور بنویسد، تو پنداری که حرفهایی چو زر، ارزشمند دارد
و چون قدر زر زرگر شناسد، قدر حرفهای صد من یه غاز را کسی درک نخواهد کرد، چون ابتدائاً ترازوش خراب بوده
بنده همین چند روز با این وبلاگ آشنا شدم و دلیلش هم این بود که یکی گفت نظرات من را در این وبلاگ دیده و با آدرسی که داد، خواستم اولا روشنگری کنم در باره پاره ای مطالب که دیدم سواد خیلی ها قد نداده به باز نشر مطالبی که خود باز نشر از روی مطلب دیگران بوده
دوم، خصلت بارز بشر به عدم توانایی اعتراف به بیسواد و زدن انگ سر کار گذاشتن دیگران، در حالیکه به طریق اولی، این خود فرد نفهمیده مطلب بوده که مطلب را نفهمیده، بعد به نگارنده انگشت اتهام دراز میکنه که قصد فریب افکار و اختلاط داشته
امیدوارم، جهل و تاریکی از ذهن انسانهای خود بزرگ بین، هر چه سریعتر پاک بشه
واقعاً برای کسانیکه در این هزاره، هنوز به مزخرفات دینی معتقند (ضمن اعتقاد به ازادی اندیشه و بیان) دلم میسوزه و با وجودیکه قدرت کامل در زدودن زنگار نادانی از ترازوی خدادادیشون، یعنی عقل هستم، اما خودپسندی مفرط نادانان، آنها را از پذیرفتن حقایق همواره دور نگه میداره و سبب مزاحمت خود و دیگران میشه
(نی)
تیمسار جان من هیچ وقت برخلاف شما از کلمات احساساتی و غیر متمدنانه استفاده نکردم (نمونه هاش در کامنتهای شما در همین پست هست)...زود احساساتی میشی و در پی اش از دایره ادب خارج...
پز وبلاگ سیرک رو هم نده که غنای اصلی اش و وجودش به خاطر بازدیدکنندگان و کامنت گذارانش هست نه پست های شما...
تنها نکته ی مثبت شما تحلیل های اجتماعی هر از گاهی خوب شماست و کامنت گذاران فهیمی که گاها کامنت هایی میذارن که از مطلب اصلی هم جذاب تره خوندنشون...وگرنه حوزه ی تحلیل و پیش بینی سیاسی نقطه ی ضعف عمده ی شما هست...
یک نکته رو هم لازمه یادآوری کنم به شما تیمسار جان...در آداب اینترنتی و حتی در آداب اجتماعی میگن اگر از حرفی خوشت نیومد ندیده گرفتنش باعث میشه جایگاه خود شخص بالاتر بره اینکه شما کامنتی رو که اصلا خوشتون نمیاد رو منتشر میکنید بعد هم در کامنت بعدی زیر حمله ی احساساتی خودتون قرار میدید کار خوبی نیست بهتره اصلا منتشرش نکنین این هم با عقل جوره هم با ادب...
درصد خطا و انحراف تحلیل های شما خیلی بیشتر از حالت نرماله و بعضی از اونها بیشتر به اظهار نظرهای معمولی مردم میخوره تا یک تحلیل و یادآوری اونها در جهت تلنگر زدن مودبانه و غیرمستقیم به جنابعالی هست نه مثلا از روی غرض ورزی...بهتره این دو تا از هم تفکیک کنید تا تولرانس و توانایی بحث و گفتگوی این وبلاگ بالاتر بره...ما اینجاییم تا وبلاگ شما یک تفاوتی با صدها وبلاگ دیگه داشته باشه وگرنه که بریم خودمون برا خودمون وبلاگ بزنیم که میشه صدها جزیره ی خودمختار که هر کدوم مخاطبش خودشه و خودش و هیچ جریان و تبادل فکری انجام نمیشه...
اما در عمل به توصیه ی شما (البته نمی دونم توصیه بود یا تهدید؟)این آخرین کامنت من در سیرک شماست...باش تا صبح دولتت بدمد...
وندتا
نی
شایعه درست نکن. من حتی یک کامنت هم از شما حذف نکرده ام و اصلاً کامنت حذف نمی کنم اگر فحش خوارمادر رکیک نداشته باشد. ببین نوشته هایت کجا گم شده. من اگر نوشته های کسی را مخل خوانندگان تشخیص بدهم چندین بار تذکر می دهم و از خود شخص می خواهم که کامنت هایش را تعدیل کند و آزار دهنده ننویسد و آنوقت اگر بازهم نشد به او اخطار قطع کامنت هایش را می دهم و دلایلش را هم می نویسم. و البته تا کنون چنین سوء تفاهمی پیش نیامده و من کامنت آدم دارای روان متعادلی را حذف نکرده ام. یا...هو
تبریک توافق هسته ای به گرداننده و تماشاگران سیرک و همه کسانی که سیلی نقد اصلاح را بهتر از حلوای نسیه انقلاب می دانند.
هیچ توصیه و تهدیدی نبود. فقط یک تذکر بود برای کمی از خود روشنفکر پنداری غلیظت جلو بگیرد و به اشتیاق طولانی نویسی های مکررت حد بزند و یادت باشد که فقط نظرت را بنویسی خلاصه و مفید و اگر دانش و بینش برخی حرف های عمیق مرا نداری اول سؤال کنی تا بعد از فهمیدن مطلب بتوانی اظهار نظر درست بکنی. من اعتبار وبلاگم را بقلم خودم بدست آورده ام و می دانم و ضمن اینکه تک تک خوانندگانم را روی چشم می گذارم اما کامنت گذراران را متنفع تر از خودم و دیگر خوانندگان انبوه در سکوت می فهمم و نه بر عکس. همه بغیر از معدودی از کامنت دهندگان؛ برای من می آیند و کامنت دانی را هم به اعتبار یافتن نوشته ای از خودم جستجو می کنند. تصمیم با شماست بودی بروی چشمم خواهی بود و اگر نه دوستت دارم خداحافظ. یا...هو
وندتا غذا بد رسیده به مغزت، استفراغ مغزی کردی!!! آخه من نمیفهمم تو چطور تا انتخابات مجلس رفتی. نکنه میخوای بگی از حجاریان بیشتر میفهمی!!!تو رو خدا خودتو جمع کن با این اراجیفت. من فقط میدونم این نظام پیش بینی پذیر واسه فردا هم نیست چه برسه به تقریبا 1 سال دیگه. احتمالا این وندتا جوانی 27 تا 30 ساله است که اسمشم از فیلم v for vendeta برداشته با مضامین کمونیستی. عقایدتم کمونیستیه وندتا جان و مثل اکثر اونه فقط بلدی ناله کنی!!!جای تحلیل
وندتا افتخار کن به دلقکی که در استانه قرن 22 بر تو منت نهاد و حد شرعی ات را زد. مانی
ارسال یک نظر