۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

جنگ خدایان بر سر زندگی ریحانه: خدای زیبایی و مهربانی ملت با خدای متفرعن و زشت حکومت!


1- ریحانه دختر نوجوان و شیطان و معتمد بنفس تصمیم می گیرد زندگی بهتری داشته باشد در جامعه ای که می داند اگر زرنگ و ریسک پذیر و شجاع نباشد؛ امثال او را له می کند. پس اصرار مرد خبیث ظاهرالصلاح را که از راه استراق سمع شغل ریحانه در بستنی فروشی به ریحانه نزدیک شده است را می پذیرد و سوار ماشین او - بسن پدر ریحانه - می شود. مرد متمول و عیاش و سوء استفاده گر که از موقعیت شغل اطلاعاتی خود برای ثروت اندوزی استفاده کرده و پس از فربه شدن چند میلیاردی برکنار یا استعفاء داده است؛ وقتی با طعمه اش برای اولین بار روبرو می شود در می یابد که ریحانه اینکاره نیست و براحتی که فکر می کرده سهل الوصول نخواهد بود. بنابراین نقشه ای مدت دار و شیطانی می ریزد تا ابتدا ریحانۀ 19 ساله را جلب و در فرصتی دیگر او را تصاحب کند. مرد تاجر دکتر پیشنهاد کاری در ارتباط با تغییر دکوراسیون - کار شرکتی که ریحانه در آنجا کار می کرده - داخلی یک مکان را می دهد، و چون می بیند ریحانه خیلی پاک و بی غش است برای فریب هرچه بیشتر او حتی خودش به ریحانه توصیه می کند که وسیلۀ دفاع شخصی با خودش حمل کند که خطرات احتمالی را دفع کند. مرد عیاش مطمئن است که ریحانه توان بدنی و جسارت لازم برای استفاده از وسیلۀ دفاعی سفارش خود مقتول را در برابر او نخواهد داشت. زیرا هم جثۀ تنومند خودش با ریحانۀ شکننده خیلی تفاوت دارد و هم او یک اطلاعاتی آموزش دیده و کارکشته است و به ریحانه فرصت عرض اندام نخواهد داد.

2- روز واقعه ریحانه را سوار ماشین می کند و سرراه داروی رخوت آلود و کاندوم می خرد و دختر جوان را می برد خانۀ خالی عمه اش تا کام کثیفش را بدامن پاک ریحانه شیرین کند. اما "دوشیزه - قدیس" داستان ما تسلیم نمی شود و با بالاترین شجاعتی که در چنین موقعیت های خطیری به سراغ انسان سالم می آید از همان چاقویی که بنا به توصیۀ مقتول تهیه کرده است استفاده می کند و فقط یک ضربه در شانۀ راست مرد مقتول فرود می آورد. و شیطان داستان شوربختی ریحانه خانم در اثر تقلای منجر به خونریزی زیاد می میرد. من در صدد نوشتن جزء به جزء ماجرا نیستم که وکیل مصطفایی عزیز آن را نوشته است (اینجا). من فقط می خواهم ادای دینی کرده باشم به این دختر دردانه ام و بنویسم که علاوه بر ظلم نهادینه و ناشی از قرون وسطایی بودن دادگستری ایران چه دلایل مکملی باعث صدور حکم اعدام برای دفاع مشروع ریحانه شده است. زیرا مطمئنم - با خواندن مصاحبۀ پسر مقتول با روزنامۀ اعتماد مطمئن تر هم شدم - که رضایت خانوادۀ مقتول برای دختر بی گناه و معصوم تحصیل نخواهد شد. زیرا مصاحبه کننده ضمن متناقض گویی در آخر اشاره می کند که اگر ریحانه اقرارهای - همه یک حرف از ابتدا تا انتها: زدمش تا بمن تجاوز نکند. و او مرد - قبلی اش را پس بگیرد و بگوید که دوست پسرش محرک قتل بوده و او بوده که پدرش را بدام انداخته و به قربانگاه برده او را خواهند بخشید. در حالیکه این فرد احمق نمی داند که اگر ریحانه شخص دومی را قاتل معرفی کند بطور بدیهی (قانونی) بخشیده می شود و لزومی به بخشش خانوادۀ مقتول ندارد. 

3- اما دلایل اصلی که این دختر را به اعدام محکوم کرده اند:

الف- زن ستیزی عام اسلام و مدرن بودن ریحانه بطور خاص. زیرا همانطور که در ادبیات مذهبیون در مورد نگاه به غرب مشخص است آنان همۀ زنان مدرن را فاحشۀ بالقوه می دانند و می شناسند. و به احتمال زیاد تصویب نهایی اعدام ریحانه از سوی صادق لاریجانی هم به این گزاره مربوط است.

ب- فشار سازمان ها و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی برای اینکه عضو سابق خود را - در افواه عمومی منتسب شناخته می شود - از اتهام هرزگی جنسی اولاً و ثروت اندوزی از راه سوء استفاده از موقعیت شغلی و تجارت سیاه ثانیاً تبرئه کنند و او را فردی موجه و مؤمن معرفی کنند.

پ- خانوادۀ مقتول که با هزینه های کلان و محتمل دادن رشوه به دادگستری عمیقاً فاسد در صدد هستند که پدر هرزه و خائن به خانواده را مردی نیک رفتار و خانواده دوست و پدری چشم و دل پاک نجات بدهند. زیرا این پرونده دو حالت بیشتر ندارد: اگر ریحانه اعدام شود مقتول از همۀ اتهامات اظهر من الشمس از جمله هرزگی جنسی از منظر قانونی - و نه عرفی - تبرئۀ می شود. و اگر ریحانه اعدام نشود یعنی قتل غیرعمد او دفاع مشروع بوده و خانوادۀ مقتول با جسد پدری که هرزه مرده تا قیامت دست بگریبان خواهند بود.

ت- انگیزۀ خود نظام و دستگاه قضایی هم بسوی کشتن ریحانه است. زیرا مقتول هم سوابقش در کار و هم معروفیتش در جامعه به بچه مسلمان و حزب اللهی و خودی بودن او را جزو فرزندان انقلابی حضرت آقا می شناساند؛ و تبرئۀ ریحانۀ جباری بی گناه یک رسوایی ثابت شدۀ ایدئولوژیک خواهد بود برای نظام.

لذا پیشنهاد می کنم که هر کسی با خدای ( "مهربان، بی نیاز، یاریگر، خیرخواه، زیبا، متواضع، بی منت، بی تهدید، بی تطمیع") خودش تماس بگیرد و از او بخواهد که نیروی برتر ذخیره شده در معصومیت این دختر جوان را آزاد و بر این توطئۀ شوم غلبه دهد و ریحانه سالم بماند. من ایمان دارم که خدای - پیش معرفی کرده  ام - ما کمک می کند و بر خدای ("انسانواره، متفرعن، طلبکار، تهدیدگر، تحقیر کننده، مَن مَن کنان، زشت، ترسناک، زاری خواه و ...") آخوندها چیره می شود؛ اگر او را با صداقت و لذت فرابخوانیم. یا...هو

بعد از تحریر: اما بهترین تصمیم برای خانوادۀ سربندی این است که این پرونده را در همینجا ببندند. زیرا اگر ریحانه با بخشش آن ها از اعدام رها شود پدرشان هم بدنام نمی شود. اما اگر خدای ناکرده ریحانه اعدام شود هر تلاشی برای تبرئۀ پدرشان از هرزگی جنسی وجدان جامعه را قانع نخواهد کرد. ضمن اینکه خون یک بی گناه هم روی دستشان خواهد ماند تا آخر عمر.

۱۶ نظر:

مانی گفت...

دلقک جان باز هم مرسی برای این یاد آوری به جا .ولی چه شد که تسلیتی نگفتی برای اعجوبه قرن مارکز! نکند مثل بعضی آمریکایی های به دوستی او با کاسترو ایراد داری! بلاخره او سر آمد نویسندگان قرن بود و شاید هم بیشتر.
انسانی بود که برای انسان نوشت و بسیار خوب هم نوشت.

Dalghak.Irani گفت...

مانی جزو اولین خوانندگان صدسال تنهایی گابو و عاشق ادبیات او بودم و هستم. اما می بینی که خیلی مدت هاست ژن ادبیاتم خشکیده و بجایش ژن سیاستم جهش یافته و همیشه متأسف و اما بیچاره ام نسبت به این وضع. مارکز اینقدر شیفته دارد در متن و قله که یاد کردن از او در حاشیۀ یک سیرک سوسوکن خود مرا دچار "آخ که چقدر خرم من با این بزرگداشت حقیر" می کند و دوست داران قلمش را مکدر. و الا مگر ادبیات و زیبایی و آفریدگاری هم خط کشی بردار است. حتی اگر باشد هم من هم بدلیل آشنایی با قلم و کلمه و زبان و رنگ و بوم و نگاتیو بیشتر یک چپم تا راست. و راست بودنم اقتصادم هم بیشتر از بی کفایتی و نشدنی بودن چپ نشأت گرفته. خلاصه اینکه هر چه دل دل کردم دیدم خود گابو هم ریحانه را ترجیح می داد در متن و در حاشیه از غول ها پذیرایی کردن هم در بی ادبی من نمی گنجد. گابو بزرگترین بود. یا...هو

ناشناس گفت...

فارغ از اینکه دادگاه جقدر عادل هست یا حکم قصاص و اعدام انسانی و عقلانی هست یا نیست یک مشکل بزرگ این هست که آدمها در این سیستم دارای صاحب هستند و اگر به قتل برسند صاحب آنها (ولی دم) در مورد جزا یا بخشش قاتل تصمیم میگیرد. این قضیه دو مشکل دارد: یکی اینکه خانواده متقول تحت فشار قرار میگیرد که قاتل را ببخشد. دیگری اینکه فردیت افراد کاملا ندیده گرفته میشود و وجود شخص در رابطه با وابستگی های اجتماعی او تعریف میشود و نه به عنوان یک انسان مستقل.
البته پایمال شدن فردیت چیزی هست که در تمام طول زندگی ایرانی وجود دارد و از اینکه اساسا هموطنهای گرامی بفهمند همچین چیزی وجود دارد و چه پر اهمیت هست به کل ناامیدم.

رامیار گفت...

ضمن موافقت کامل با محتوا، یک نکته جزئی ادبی. در فارسی از ه تأنیث استفاده نمی‌کنیم و یی از فخرهای زبان فارسی عدم جنسیت گرایی است که از عربی وارد شده در بعضی لغات. معلمه و وکیله و قدیسه و .... نداریم. ای کاش از قدیس به تنهایی استفاده می‌کردی. به هر حال در این غوغای بیسوادی که در شبکه های اجتماعی راه افتاده و نهشت غلط نویسی؛ خواندن متون باارزش شما به خوانندگان می‌تواند خط ادبی هم بدهد. مرسی

Dalghak.Irani گفت...

نصفه شبی لندن بیشتر از چند بار چند دقیقه ای به قدیس یا قدیسه نوشتن در تیتر اندیشیدم و دلم می خواست قدیس بنویسم. اما بدلیل منظور مخاطب های خاص فقهی و عربی و ادبیات مذهبی داشتنم که دنبال یک ایراد شکلی می گردند که کل محتوای متن را به حاشیه ببرند نهایتاً تصمیم گرفتم قدیسه بنویسم که آن ها در تیتر نمانند و متن را دور بیاندازند. و می دانستم که شماها با توضیح من راضی می شوید. یا...هو

این پاسخ رامیار است و در متن قدیسه را قدیس کردم. ممنون

رامیار گفت...

بسیار ممنونم استاد. از اینکه قابل دانستید و از اینکه اصلاح کردید. پایدار باشید

ناشناس گفت...

بیربطه دلقک جون ولی‌ گفتم بخونی‌

http://alef.ir/vdcb5fb55rhb5fp.uiur.html?223322

aliakbarrahmani گفت...

دلقک جان یه طرفه قاضی نرو و حرف طرف مقابل هم بشنو
شعبانی وکیل خانواده مقتولی که به دست ریحانه جباری کشته شد در گفت‌وگو با خبرنگار انتظامی خبرگزاری تسنیم با اشاره به جوسازی‌های اخیر رسانه‌ای و ادعای برخی از آنها برای جلوگیری از اجرای حکم قصاص ریحانه و گرفتن رضایت از خانواده مقتول اظهار داشت: با توجه به اینکه حکم قصاص ریحانه جباری بر اساس روند قانونی و از طریق مجاری رسمی حقوقی کشور به پایان رسیده و وی به مجازات قصاص محکوم شده است. من به کسانی که داعیه دوستی با ریحانه جباری را دارند توصیه می‌کنم این تصور را نداشته باشند که این رأی باطل و نادرست است و با ادعاهای خود مرحوم سربندی (مقتول) را مورد اتهام و تهمت قرار دهند، چرا که وارد آوردن اتهام و تهمت به مقتولی که دستش از دنیا کوتاه است و قادر به دفاع از خود نیست نه تنها کمکی به عدم اجرای حکم قصاص ریحانه جباری نمی‌کند بلکه احساسات خانواده این مرحوم را جریحه‌دار کرده و آنها از اخذ رضایت فاصله بیشتری می‌گیرند.
وی ادامه داد: من به تمام کسانی که درصدد دفاع از خانم جباری هستند، توصیه می‌کنم که با طرح مسائل خلاف واقع و متهم کردن مقتول، موجب جریحه‌دار شدن احساسات خانواده وی نشوند، چرا که اینجانب به عنوان وکیل مقتول معتقدم که بر اساس اقاریر صریح خانم جباری، هیچ راهی از نظر حقوقی برای نادیده گرفتن مجازات وی از ناحیه دستگاه قضایی باقی نمانده است.
وکیل خانواده مقتول با بیان اینکه تلاش‌های تمامی مدافعان خانم جباری باید در راستای کشف انگیزه واقعی این قتل باشد، گفت: باید با اقدامات خود ساز و کاری، شرایطی را فراهم کنیم که با رضایت و گذشت خانواده مقتول از کشته شدن یک فرد دیگر جلوگیری کنیم.
شعبانی در واکنش به فضاسازی رسانه‌ای برخی از رسانه‌های داخلی و غربی عنوان کرد: من عمیقاً به تمام رسانه‌ها و مدعیان طرفداری از خانم جباری توصیه می‌کنم هرگونه موضع‌گیری، خصومت و تسویه حساب با حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای مربوطه را به موضوع مجرمیت خانم جباری گره نزنند، چرا که این امر سبب می‌شود بیش از پیش؛ از موضوع اخذ رضایت و گذشت شکات فاصله بگیریم.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به چگونگی وقوع این قتل اظهار داشت: این پرونده در کمال دقت در دستگاه قضایی بررسی شد و بر اساس اقرار صریح خانم جباری، وی مرحوم سربندی را به قتل رسانده است و در پیامکی که شب قبل از حادثه برای یکی از دوستانش ارسال کرده بود، نیز صراحتاً عنوان کرده بود که فردا فردی را خواهم کشت.
وکیل خانواده سربندی با رد ادعای برخی از افراد مبنی بر سوار کردن ریحانه از سوی مقتول و انتقال وی به محل قتل گفت:‌ گرچه در این پیامک به اسم فرد خاصی اشاره نشده بود ولی روز بعد از ارسال پیام، مرحوم سربندی توسط ریحانه به قتل رسید و طبق اقرار صریح وی، ریحانه کاردی که با آن سربندی را به قتل رسانده بود از کوچه ذغالی‌های تجریش تهیه کرده بود و طبق شواهد شهاد وی با اختلاف چند ساعت به محل وقوع جرم وارد شده است.
شعبانی با تاکید بر اینکه بر اساس اقرار صریح متهم، وی مرحوم سربندی را در نماز و در حالت سجده با کارد مذکور به قتل رسانده است، افزود: پس از وقوع قتل، ریحانه از محل جنایت متواری می‌شود و در پیامکی برای مادرش ارسال می‌کند و از فردی به عنوان رضا-ش یاد می‌کند که هنوز هویت واقعی این فرد مشخص نشده است.
وی ادامه داد: پس از حضور پلیس در محل جنایت مأموران با تلفن همراه ریحانه که شماره آن جزو آخرین‌ شماره‌های موجود در موبایل مرحوم سربندی بود، تماس می‌گیرند و ریحانه اعلام می‌کند که در جاده چالوس است و این در حالی است که پلیس موفق می‌شود در یک منزل مسکونی و به همراه چاقوی خونی آلت قتل در شمال تهران دستگیر کند.
وکیل خانواده مقتول با بیان اینکه شواهد موجود دال بر ورود ریحانه جباری با رضایت خود در محل وقوع قتل دارد، تأکید کرد: شواهد موجود منافی ادعای دفاع ریحانه جباری است، ولی متأسفانه برخی از ابعاد این پرونده روشن نشده است و خانم جباری از معرفی رضا- ش و نقش وی در این جنایت خودداری می‌کند که این موضوع امکان وقوع این جنایت را به دنبال اغوا و تحریک رضا- ش تقویت می‌کند.
شعبانی در پاسخ به ادعای برخی رسانه‌ها مبنی بر همکاری مرحوم سربندی با دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی گفت:‌ مرحوم سربندی متخصص بیهوشی بود و در حوزه تجارت لوازم پزشکی فعالیت می‌کرد و هیچگاه کارمند هیچیک از دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی نبوده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه حکم قصاص تأئید شده و در روزهای آتی نیز اجرایی می‌شود، از دوستان خانم جباری و کسانی که قصد کمک به وی را دارند، تقاضا می‌کنم به گونه‌ای سخن نگویند که احساسات خانواده مرحوم سربندی جریحه‌دار شود، چرا که این موضوع فاصله آنها از اخذ رضایت از شکات پرونده را بیشتر می‌کند.

hosein60 گفت...

جناب رحمانی در مصاحبه ای که سایت های رسمی از پسر مقتول منتشر کرده اند ایشان اطلاعاتی بودن پدرش را تایید نموده

Dalghak.Irani گفت...

حرف شما را در کلیت قبول دارم و خودم هم همین پست پیشتر بخودمان تذکر داده بودم که خام نویسی نکنیم و ماجراهای اینجوری را مستمسک مخالف خوانی با حکومت قرار ندهیم. لذا نوشتن این مطلب یکی از سخت ترین مطالبی بود که تا کنون نوشته ام و محتمل است تحت تأثیر ناخودآگاه بشدت صدمه دیده و حساسم نسبت به خیانت مردان متأهل به همسران شان هم قرار داشته ام. اما روایت وکیل شعبانی از پرونده ای که برده است می تواند همانقدر کم اعتبار باشد که روایت معکوس عبدالصمد خرمشاهی وکیل بازندۀ این پرونده. بنابراین اگر استناد مرا یکطرفه بدانی استناد شما هم با این ایراد مواجه است. اما من به برخی تناقضات از سویی و برخی بدیهیات عقلی و حقوقی اشاره می کنم.

1- اینکه طبق گفتۀ جلال پسر مرحوم سربندی او پزشک عمومی بوده و نه متخصص بیهوشی. طبق گفتۀ همین پسر پدرش قبلاً کارمند وزارت اطلاعات بوده است. ضمن اینکه از او بعنوان جراح زیبایی هم نام برده شده است. در حالیکه شعبانی همۀ این مدعیات را تکذیب کرده و گفته است که او متخصص بیهوشی و تاجر لوازم پزشکی بوده و سابقۀ کار با نهاد امنیتی را هم نداشته است.

2- اینکه بازپرس دادگستری جمهوری اسلامی تنوانسته باشد از یک دختر نوجوان - و حالا جوان - در عرض 7 سال اقرار بگیرد در معرفی فردی بنام ش کمی تا بسیار زیادی غیرقابل پذیرش بنظر می رسد.

3- اینکه پسر مرحوم نتوانسته در مورد مادۀ تخدیر کننده در آبمیوۀ ریحانه توضیح بدهد و مدعی شده که ممکن است عمۀ پیرش آن را قبلاً در لیوان بمنظور نامعلومی ریخته و پدرش نادانسته در این لیوان آب میوه ریخته. در حالیکه مگر عمه در قید حیات و در دسترس نیست که جلال از ممکن است مجهول توجیه می آورد.

4- همینطور است خریدهای سربندی از داروخانه که شامل کاندوم هم بوده و قضات بررسی میدانی نکرده اند. خیلی موارد بیشتر است که در نوشتۀ وکیل مصطفایی هم آمده و منطقی هستند و پاسخ داده نشده اند.

5- نهایت قضیه این است که این قتل قطعاً عمد نبوده زیرا عنصر معنوی (انگیزه) قتل غایب است در پرونده و هم اینکه ریحانه بیشتر از یک ضربه به سربندی نزده است و کسی که انگیزه و تعمد به قتل داشته باشد مجروح نمی کند رها کند بحال خودش و کار را با ضربات پی در پی تمام می کند.

6- شعبانی اعتراف کرده که این پرونده نقاط کور بسیاری دارد و جلال پسرش هم به آن معترف بوده است. لذا صدور حکم سنگینی مثل اعدام برای پرونده ای که کامل نیست و سؤالات مهمی را پاسخ نمی دهد معنا ندارد. تفسیر قانون عادی از سوی قاضی باید مضیق باشد بنفع متهم و نه موسع بنفع دادستان.

7- این مسئله از جهت تبلیغاتی خودش را مدتهاست که تعریف کرده و دیگر بر گشتن به رویۀ التماسی جواب نمی دهد و از آن مرحله رد شده است. بنابراین تنها راه اعداۀ حیثیت مقتول مسکوت گذاشتن پرونده در همین مرحله است و اعدام ریحانه قطعاً بضرر حسن شهرت خود مقتول و خانوادۀ سربندی تمام خواهد شد. و این ادعا که دنیای اطلاع رسانی حرفش را پس بگیرد تا اولیای دم از روی ترحک ریحانه را ببخشند جواب نمی دهد و باید با تداوم تهاجم و ترساندن آنان از تثبیت بدنامی پدرشان - تبلیغ شده و جا افتاده تا کنون - دادگستری و خانواده را وادار به تصحیح رفتارشان کرد.

8- و نهایتاً اینکه تاکنون ادعا نشده که مرد پخته و ثروتمند و امنیتی مثل مقتول فریب یک دختر 19 ساله را خورده و با سر پایین او را به قتلگاه خویش همراهی کرده است. پس همۀ شواهد نشان دارد که مقتول فاعل این رابطه بوده است و خیلی نامتعارف است که این ایجاد رابطه با ریحانه - بجای شرکت ریحانه - فقط برای تغییر دکوراسیون خانه ای در منطقه ای نامناسب برای مطب - خانل عمه - انجام گرفته و ریحانۀ عقل باخته کارفرمایش را کشته. یا...هو

علی گفت...

دلقک جان
بنده چند سوال در ذهنم امده که اگه جواب بدی ممنون میشم
اول اینکه قاتل به اقرار خودش مقتول رو در نماز در حالت سجده کشته نشون میده که ریحانه به زور به خانه عمه نرفته و اگه سربندی قصد داشته به زور به ریحانه تجاوز بکنه با این حالت ضربه نمیخورد
دوم اینکه ریحانه شب قبلش دراسمس گفته من فردا یه نفر رو میکشم
سوم اینکه اینجا هویت یه فرد مشکوک دیده میشه که ریحانه هویت او رو فاش نکرده و صرف اینکه باز پرس دادگستری نتوانسته اقرار بگیره عاقلانه نیست
چهارمابنده همان علی اکبر رحمانی هستم

اما انچه به ذهن من میرسه اینه
قبل از اینکه بگم باید عرض کنم بنده هیچ اتهامی و تهمتی به طرفین قضیه نمیزنم و فقط دارم به عنوان احتمال مطرح میکنم مثل یه داستان که اونو پیش گویی میکنن
الله اعلم

بنده فکر میکنم ریحانه قبلا با مرحوم سربندی رابطه داشته و بنا به قرار هایی که با سربندی داشته به این رابطه ادامه میداده اما با توجه به شرایط سربندی که وی متاهل بوده و زندگی کاملی داشته (به غیر از رابطه جنسی) به قرار های خودش با ریحانه پایبند نمیشه (مثل ازدواج- تمکین مالی -خروج از کشور و..)
با تمام اینها ریحانه چون دیده ازش سو استفاده شده تصمیم به قتل سربندی میزنه و سربندی مثل همیشه اون رو به خونه خالی عمه دعوت میکنه و خودش رو اماده برا فعالیت میکنه مثل کاندوم خریدن یا اون شربت کذایی و..
و چون بعد سکس نماز نمیچسبه و نیاز به غسل داره شروع میکنه به نماز خوندن چون اصلا احتمال چنین کاری رو از ریحانه نداشته و بهش اعتماد داشته اونوقت ریحانه فرصت رو غنیمت میشماره و کار خودش رو میکنه
و بعد از ضربه چاغو میترسه و فرار میکنه و اون اقای مجهول الهویه میاد کارو تموم میکنه یا اینکه خودش بر اثر خون ریزی میمیره

ناشناس گفت...

قضاوت در این مورد سخت است.
اولا اصلی ترین مشکل مثل بقیه مشکلات ما حکومت است چون دستگاه قضایی وابسته به حکومت است و در ضمن بخاطر قوانین مهجور ئ عقب افتاده از یک طرف و سوئ مدیریت شدید از طرف دیگر بشدت ناکارامد است لذا به ان اعتماد نمی شود کرد!یعنی حتی اگر بگوید ماست سفید است باز آدم شک می کند که نکند سیاه باشد.
دوما مخالفت با اعدام در درجه اول و مخالفت با اعدام در ملا عام, که خود موضوع دیگری است بر همه انسان ها لازم است.
مشکل است مشکل که بخواهیم بدون دسترسی به اطلاعات صحیح و قوانین صحیح در مورد ریحانه قضاوت کنیم بویژه آنکه مقصود اهداف سیاسی نیز قرار گرفته باشد. شاید فردا حکومت او را تنها به این دلیل اعدام کند که مخالفت خود را با مخالفان خود نشان داده باشد. چنین مباد.

شیرممد از تنگسیر گفت

آرسین گفت...

در پاسخ به علی،

فقط یک مسلمان میتونه اول در مقابل خداش حاظر بشه -تماز بخونه- و بعد تجاوز کنه! به بهانه اینکه بعد از سکس دیگه ارتباط با خدا سخت میشه!
اگه نگم خدا حداقل پیروان این خدا خیلی چندش آورن، مگه نه؟

البته شما هنوز نتونستی حتی وجود همین خدای سهل انگار رو هم اثبات کنی.

هشدار به بانوان:
اگر در جایی با یک انسان ظاهر الصلاح تنها بودید و او شروع به نماز خواندن کرد جهت اطمینان سریعا محل را ترک کنید.

ناشناس گفت...

http://www.iranianuk.com/article.php5?id=14966
http://www.fardanews.com/fa/news/50396/%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AD-%D8%B2%D9%8A%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%8A%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85
http://77.104.65.1/papertext.aspx?newsnum=100924198278
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=867070269973301&set=a.419359904744342.112700.418014398212226&type=1&theater

ناشناس گفت...

من امروز یه چیز جدید خوندم که البته برای من جدید بود.گرچه خرید کاندوم کل داستان را می رساند ولی خرید چاقوی 50 سانتی هم هیچوقت برای دفاع از خود استفاده نمیشه.یا ایتکه اس ام اس بفرستی فردا می کشمش.من بشخصه دیگه نمی تونم تشخیص بدم کی راست می گه کی دروغ.اما با یک چیز موافقم جزای قتل عمدی مرگ هست.

علی گفت...

ارسین گلم شما فرق بین تجاوز و توافق رو از گفتار من بخوبی متوجه نشدی