1- رییس جمهور روحانی به سیستان و بلوچستان رفته و در آنجا هم رفتاری داشته و هم حرف هایی زده است. اهم رفتارهایش عبارت بوده اند از:
الف- به بلوچ ها و سنیان اجازۀ ملاقات نزدیک با روحانی نداده اند.
ب- به بلوچ ها و سنیان - حتی نمایندگان منطقه در مجلس - اجازۀ قرار گرفتن در صف مقدم اجتماعات تشکیل شده در حضور روحانی را نداده اند.
پ- اجازۀ سخنرانی به مولوی عبدالحمید در حضور روحانی را نداده اند.
ت- اجازۀ ابراز عقیده و طرح مشکلات به نخبگان و روحانیان بلوچ و سنی در اجتماعات مختلف در حضور رییس جمهور را نداده اند.
ث- مجری بلوچ توافق شده برای اجرای مراسم سخنرانی عمومی روحانی را تعویض کرده اند.
ج- و چند مورد دیگر که حتماً خودتان در اخبار و تحلیل های متفاوت در رسانه ها دیده اید و من نیازی به طولانی نویسی نمی بینم.
2- تحلیلگران مختلف همۀ رفتارهای اتفاق افتادۀ بالا در سفر روحانی را نه ناشی از تمایل و خواست قلبی روحانی بلکه به دلیل فشار گروه های تندرو و ایدئولوژیک پرقدرت در هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی ارزیابی و تحلیل کرده و می کنند. و روحانی را نسبت برفتار تحت فشارش مقصر نمی دانند. البته که من هم با این تحلیل گران و تبرئۀ روحانی از "چرا عقب نشینی" موافقم.
3- تحلیلگران منصف و خوشبین مسایل ایران اما بلافاصله می روند به سراغ حرف های روحانی - بویژه در استادیوم مرکزی شهر - و با بیرون کشیدن برخی از حرف های او در مورد مساوات اقوام و مذاهب و تشکرهمسانش از شیعیان و سنیان را برجسته کرده و آن را موضع حقیقی روحانی معرفی می کنند. این تحلیلگران معترفند که حرف های روحانی مابه ازای خارجی در داخل سیاست رسمی ایران ندارد اما بازهم معتقدند که همین که رییس جمهور چنین دیدگاهی دارد غنیمت است و باید امیدوار بود. من با این قسمت تحلیل مزبور هم موافقم. اما...
4- من بدون اینکه دلخوریم را از این حرف روحانی پنهان کنم که بازهم گفته "همۀ ما زیر بیرق رهبری خامنه ای هستیم". ولی نمی خواهم سر این موضوع مناقشه کنم و یک راست می روم به دم خروس حرف روحانی از نگاه خودم؛ تا هم ترسم را گفته باشم و به تحلیلگران خوشبین به مواضع شخصی روحانی اخطار "مواظب باشید" بدهم. و هم بخود روحانی یادآوری کنم که اگر واقعاً می خواهد حداقل در حرف راستگو باشد از توانایی "حرف درمانی" بالایش درست و دقیق استفاده بکند. زیرا هم شما می دانید و هم من معتقدم که روحانی خطیبی توانا و واژه گزین و سخنران و دقیق است و علت اصلی انتخابش به ریاست جمهوری را هم بهمین توانایی اش بدهکار.
5- روحانی در همان سخنرانی عمومی و ابتدایی اش که در استادیوم انجام داده با تأکید و فشار زیاد روی واژه ها از اقشار مختلف تشکر می کند. او در مهمترین فراز سخنش راجع به این تشکر و در ارتباط با آزادی سربازان می گوید: من سپاس مردم ایران را تقدیم شیعه و سنی، علمای شیعه و سنی می کنم ..." (دقیقۀ 8 ویدیو) روحانی در هر دو باری که از مذاهب دوگانه در منطقه نام می برد مذهب شیعه را مقدم بر مذهب سنی ادا می کند. در حالیکه اگر او به آنچه که در مورد عدم تبعیض بر زبان رانده باور ایمانی و اعتقادی - با پوست و گوشت و استخوان - داشته باشد؛ باید بار اول که گفت "شیعه و سنی" بار دوم از "سنی و شیعه" استفاده می کرد. البته می دانم که نکته دقیق تر و ظریف تر و نهایتاً کم اهمیت تر از آنی است که بسیاری از شما مرا به "مته بخشخاش" گذاشتن متهم نکنید. اما حرف من به دو دلیل حرف مهمی است در شناخت عمق باور خطبا و حرف درمانگران عموماً ودر اینجا روحانی خصوصاً:
اول به این دلیل که گفتم روحانی بسیار واژه گزین و سخنران قابلی است و بطور بدیهی راجع به حرفی که می زند بارها فکر و تمرین و مزه مزه کرده است قبلاً.
دوم اما به این دلیل مهم که هواداران نسبی روحانی و تحلیلگران خوشبین به - حتی همان - حرف درمانی روحانی، معتقدند که اگر روحانی رادیکال تر از حرکت فعلی رفتار نمی کند نه خواست او؛ بلکه بدلیل فشار جبهۀ مخالفانش است. خواستم نشان بدهم که روحانی حداقل در اینجای حرفش که تحت فشار بیرونی نبود می توانست با تقدم دادن واژه ایی "سنی" به شیعه در یکی از گزاره های سخنش به نکته سنجان و روشنفکران پالس می فرستاد که او و بخشی از روحانیان داخل الیگارشی واقعاً و از ته دل هم به مساوات "انسان ها بماهو انسان" ایمان آورده اند و در این راه قدم برمی دارند. یا...هو
۱۱ نظر:
آرسین جان
حرفت را در کامنت مطلب قبلی قبول دارم و لذا بحثی نیست...
اما تیمسار دوست داشتنی
شما هم حرفها می زنی ها! یک آخوند شیعه که از 10 12 سالگی با تفکر برتری شیعیان بر زمین و زمان و جن و انس دو عالم بار آمده است چطور می تواند به همه به چشم انسان به ما هو انسان نگاه کند، آن هم در دستگاه فکری این جماعت که اساسا مطابق باورهای شیعه با سنی ها پدر کشتگی ذاتی دارند.. به علاوه از قدیم گفته اند : از کوزه همان برون تراود که در خامنه ای است!
دلقلک جان
هیچکس با مساوی بودن انسانها بماهو انسان -دقت کن بما هو انسان مخالف نیست
چرا که خلقت انسانها به یک نحوه واحد است و هیچکس با بقیه تفاوتی ندارد
اما انسانها بماهو اینکه شخصیت ها عقاید -مذهب -کلا افکار متفاوتی دارند نزد عقلا مساوی نیستند اصلا خود خداوند میفرماید
هل یستوی الذین یعلمون او لایعلمون
هل یستوی الاعمی و البصیر
ایا انان که میدانند با انان که نمیدانند مساویند
خوب وقتی خداوند بین انسانها فرق میذاره و نه تنها او بلکه تمام انسانها با توجه به افکار و عقایدشون بین دوستان و اطرافیانشون فرق قایلند شما دلقک تفاوتی بین انسانها قایل نیستی تمام انسانها در دید تو مساویند که اگه بگویی اره دروغ میگی چون در تمام نوشته هات بغضت رو نسبت به یه عده و حبت رو نسبت به یه عده داری
حالا که فهمیدیم البته اگه فهمیدید انسانها با هم متفاوتند باید این رو هم بدونی حکومتها هم بین اقشار جامعه شون فرق قایلند بالاخره یه حکومت شیعی به شیعیان بیشتر اهمیت میده و براشون بیشتر ارج قایله
و ارزش قایل شدن نسبت به شیعیان نشونه این نیست که اهل تسنن مهم نیستند اونها هم مهمند ولی نه به اندازه شیعیان
و این تفاوت نه با نگاه عقلی تنافی داره نه با نگاه شرع
حالا هم اگه از تساوی صحبت میکنند برای بستن دهن عوام جامعه است چرا که هرانسان واقع بینی میفهمه که باید تفاوت باشه
چرا که عقلا به این مطلب صحه گذاشتند
دلقك جان،
طبق استدلال على نتيجه مى گيريم هر جماعت و ملتى در دنيا بر اساس عقايد و باورهاى خودش مهم تر است و بقيه در درجه دوم و سوم و الى آخر قرار مى گيرند. در نتيجه قانون جنگل حكم فرما مى شود و زورمندان دنيا مجازند كه ديگران را نابود كنند چون به اندازه آنان مهم نيستند، ( تز ودكترين، بوش و خامنه اى واين على آقا، يا با ماييد يا بر عليه ما) بنابر اين نوع نگرش مى توان گفت، اسراييل محق است، آمريكا در كشتار از ويتنام گرفته تا عراق محق است ، القاعده محق است، جيش العدل محق است، همه محقند كه هر غلطى مى خواهند بكنند، اين على و امثال او هم كه در هر جامعه اى من جمله غرب فراوانند در سفسطه و لغت پردازى و حديث از ائمه و ماركس و دكارت و غيره خبره اند، خوشبختانه حناى اين نوع سفسطه بازى در ايران رنگ باخته و خريدارش در حد همان سه چهار ميليون راى سربازان امام زمان است و گوشى دست مردم آمده.
من ا صميم قلب متاسفم براى امثال شهروند عزيز كه گير همچين دغل بازانى افتاده اند و جز سيرك جايى ندارند كه پناه ببرند ( كامنت پست قبلى شهروند دلم را درد آورد) يكى بدو كردن با امثال اين آدمها فايده اى ندارد، به قولى آدم خواب را مى شود بيدار كرد اما كسى كه خود را به خواب زده هرگز. خوشبختانه در اين ٣٥ سال از تعدادشان كلى كم شده .
ارادتمند دلقك، افشين قديم
علی آقا, برادر, رفیق , جوان خوب ! اینقدر سوهان روح ما نشو با این آموزشهای دینی ات . اینجا کلاس دین آموزی , حوزه , معارف 1و 2 نیست . دست از سر ما بی دینان, ازدین برگشتگان و شل دینان بردار .ما به میل خود کافر شدیم و دیگر دم به تله نمیدهیم که نمیدهیم خیالت راحت. خداوندی که شما میگویی اگر بخواهد قادر است مارا به راه راست هدایت کند خودت راخسته نکن .این سیرک جای لذت بردن است از نوشتارهای زیبا و تحلیل های جالب دلقک نه پای منبر آخوندهای فسیل شده در 1400 سال پیش.
جناب تیمسار ، هر چند با مفهوم مقاله ات کاملا موافقم که از نظر حکومت شیعه ارجح است بر سنی و کلا جمعیت سایر ادیان ( و البته منطقی برای حکومت های قومی قبیله ای در خاورمیانه ) ولی آوردن شیعه و سنی بر اساس تقدم و تاخر نمی تواند برهانی بر حرفت باشد . این تقدم و تاخر بیشتر از گویش پارسی می آید نه بر اساس تعقل گویش . مثلا ما می گوییم عرب و عجم و تا به حال نشنیدم بگویند عجم و عرب . این نوع جمله بندی برتری را در زبان فارسی نمی رساند
علی آقاجان. همین نشون میده که دین باید از سیاست جدا باشه تا انسان ها رو بماهو انسان نگاه کنن تا حدی و عقلا سر کار باشن و این تفاوت عاقل و دیوانه باشه که تفوت ایجاد کنه نه شیعه و سنی یا عرب و عجم.
جناب ناشناس عرب و عجم.
حرف شما متین است در مورد "روانگردی اصطلاحات رایج در زبان و جلوگیری از خرق عادت" اما در چنین حالتی هم مسئولیت روحانی در استفاده از خارق عادت زبانی "سنی و شیعه" هم مهمتر است و هم بیشتر. به این دلیل که اگر روحانی چنین کاری را کرده بود پالس فرستاده اش بعلت نامتعارف بودن زبانی خیلی ها را اعم از مردم عادی را هم متوجه عمد روحانی می کرد و روحانی با یک "گناه لغزش زبانی از دید حکومت" می توانست یک ثواب فریب مکانی از نگاه سنیان" بدست بیاورد. ای خدای "علی" که وجود خارجی نداری شاهد باش که کار ما بکجا کشیده در قرن 21 که نهایت آرزویم شده اشتباه عمدی یک آخوند پنج تومانی 36 سال پیش. یا...هو
اين بابا روحاني هست نه شكسپير! زياد سخت نگير! :)
با سلام و عرض ادب
ناشناس 5:35
شما خودت جواب منو تایید کردی
چون شما بین من خامنه ای سربازان امام زمان و... با دلقک افشین سابق یا امثال خودت فرق قایل شدی
و امثال مارو دغل باز و...خطاب کردی
مگه شما نمیفرمایید همه انسانها با هم برابرند و مساویند شما به چه اجازه ای مارو دغل باز کردی مگه شما به کرامت انسانی قایل نیستی مگه شما معتقد به نیستی شهروند درجه دو نداریم پس چرا مارو چدا میکنی
این یه نقض به کلامت البته اگه منصف باشی
اما در مورد کلامت که
گفتی قانون جنگل حاکم میشه نه داداش گلم
شما اگه کلام منو درست خونده بودی به این نتیجه نمیرسیدی چرا که من نگفتم بقیه مهم نیستن و قانون جنگل رو پیاده
بلکه انان نیز برادر ما هستند وهیچ کس حق نداره به اونها توهین کنه
با این وجود منکر این هم نیستیم تمام برادرامون رو به یه اندازه دوست داریم
همانطور که هر انسانی این جوره شما هم همه دوستانت رو به یه اندازه دوست نداری بالاخره تفاوتی بین اونها قایل هستی
اما ناشناس 10:02
باید بگم بنا به نظر شما نه تنها دین باید از سیاست حدا باشه بلکه عقل هم باید از سیاست جدا باشه شعور هم باید جدا باشه و.....
خیلی دوست داشتم بدونم این دلقک عزیز که احتمالا اخوند هستش کی میخواد بفهمه ما حکومت اسلامی نمیخواهیم گورتان را گم کنید روحانی یک اخونده چه انتظاری ازش هست
ارسال یک نظر