۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

طعنۀ دقیق شریعتمداری به ناطق نوری: آیا ایدئولوژی تعریف دیگری جز بی ترمزی دارد؟!


1- در این که ناطق نوری آدمی با پرنسیپ شده است و اصولش را رعایت می کند حرفی نیست. اما در این هم که او یکی از هزاران روحانی است که خوب و مرفه زندگی می کند - بلکه هم یکی از مرفه ترین ها - هم شکی وجود ندارد. حالا این روحانی با پرنسیپ و مرفه درآمده و گفته است: "متأسفانه امروز گرفتار تندروها و بی ترمز ها هستیم". و حسین شریعتمداری خیلی سریع و مؤدب و سربزیر ترمز ناطق را کشیده است که کجا به این شتابان. مغز حرف شریعتمداری به ناطق در این پاراگرافش خلاصه است که:
این نکته نیز گفتنی است که واژه «بی‌ترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونه‌ای دیگر بر این باور است که بسیجی بی‌ترمز است، با این توضیح که وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانه‌های لوکس و ماشین‌های گران‌قیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی می‌کند و مانع حضور بی‌تکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجی‌ها «ترمز» نیست. بسیجی‌ها‌ نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشته‌اند و به خدا پیوسته‌اند... با نگاه از این زاویه، بسیج بی‌ترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثال‌زدنی خود را وامدار همین بی‌ترمزهاست.
2-  و شریعتمداری درست می گوید. ترجمۀ ساده فهم حرف برادر حسین چنین است:


"اگر آیت الله خمینی دین و مذهب مردم را که موضوعی فرهنگی است به ایدئولوژی تبدیل نکرده بود و بر مبنای آن انقلاب ایران را اسلامی نکرده بود. و برمبنای اسلام و شیعه و فقه و شریعت حکومت تشکیل نداده بود؛ کل آخوند ها و از جمله جناب ناطق نوری چگونه می توانستند به قدرت سیاسی و بتبع و با استفاده و سوء استفاده از آن به رفاه و ثروت و تجملات بی حساب برسند. آیا روحانیان تا قبل از انقلاب جز عمه جز خوانی و مرثیه گویی و تکرار افسانه های مذهبی؛ هنری و دانشی و مدیریتی داشتند که با تکیه بر آن ها به مراتب سیاسی و حکومت صعود کنند. و آیا در مقابل دانشگاه و روشنفکران و اندیشمندان آشنا به رموز دنیای سیاست مدرن و حکومت مدرن عُرضۀ کمترین عرض اندامی داشتند. که نداشتند. پس هر آنچه آخوندهای ریز و درشت کسب کرده اند از ثروت و قدرت و منزلت، مدیون اسلام است و مذهب است و ایدئولوژی. و آیا ایدئولوژی غیر از تندروی تعریف دیگری هم دارد. که ندارد. زیرا که ایدئولوژی باید قدرت را منحصر کند در معتقدان خودش و الیگارها و ایدئولوگ ها (مجموعۀ روحانیان مذهب سنتی و شرعی) . و این جز با سرکوب مخالفان و در رأس همه دانشگاهیان و مدرن اندیشان امکان ندارد."

3- بنابراین خوانش مدرن و درست حرف شریعتمداری از جانب ما اینطور می شود:
"تا روزی که همۀ مراجع واپسگرای حوزۀ قم (همۀ روحانیان ارشد) خفه نشوند و آیت الله خامنه ای استراتژی خودش را از دین حداکثری (شرعی) به دین حداقلی (عرفی) تغییر ندهد - حداقل نشانه اش هم دست برداشتن از واژۀ کلیدی "مقاومت" و انقلاب است - حکومتی با نام جمهوری اسلامی امکان کمترین موفقیتی در توسعه و بازگرداندن زندگی به ایران نخواهد داشت مثل همۀ 35 سال گذشته! بنابراین هر آخوندی که بجای رو کردن به قم و بیت رهبری حرف های خود را بدون مخاطب خاص و کلی رها می کند در تریبون ها عرض خود می برد و زحمت ایران می دارد؛ و در بهترین حالت جاهل است و در بدترین صورت می خواهد وجهۀ ملی بخرد از راه عوامفریبی. زیرا آن تندروان مورد نظر ناطق بر مبنای فتوای رهبر و مراجع حوزۀ قم عمل می کنند و جز مسلمانانی ساده و صمیمی و مؤمن و محروم نیستند".
4- ناطق به حرف شریعتمداری واکنش نشان نخواهد داد. نه به این دلیل که اورا قابل نمی داند. بلکه به این دلیل که پاسخی ندارد. چون حرف شریعتمداری دقیق و درست است. یا...هو

۵ نظر:

ناشناس گفت...

ظاهر شاه پادشاه سلبق افغانستان گفته بود ما زیر بار زور نمی رویم مگر آنکه سنبه پر زور باشد! این اشکال مهم نحوه برخورد با این طایفه است . مردم ایران و غرب می خواهند با زبان منطق و انسانیت و اصلاحات با کسانی صحبت کند که اصولا منطق و عدالت بی معناست و افتخارش در بی منطقی و توحش و بی ترمزی است.همین مشکل را هم اوباما دارد او فکر می کند باید کرامت ایران (بخوانید خامنه ای!) باید حفظ شود. کرامت قایل شدن برای کسی که افتخارش بی کرامتی است! این مانند آن است که دزدی آمده تا با چاقو شما را بکشد و پولتان را ببرد و بدین امر افتخار هم می کند و بعد شما بخواهید کرامتش حفظ شود ! و با زبان پدرانه شروع به نصیحتش بکنید که نه جانم چرا ادب را مراعات نمی کنی؟ اینها عقل را خورده و آن را تف کرده اند.
آشپیرام گفت

Unknown گفت...

تیمسار عزیز ؛ دوران بی ترمز های بی کله 20 سالی است که سپری شده ، این بی ترمز های امروزی نه مومن هستند و نه بی شعور و نه محروم. مشتی اراذل و اوباش دله دزدند که بوی کباب به مشامشان خورده و به خاطر پول و رانت برای رهبری سینه می زنند . علت این امر هم که خامنه ای جرعه ای زهر را سر کشید برای فراهم کردن بساط حداقلی برای این مفت خوران بود وگرنه مردم از نظر خامنه ای وسایلی برای نیل به اهداف و اغراض شخصی هستند و در صورت سرپیچی موجودات مزاحم

Dalghak.Irani گفت...

من اصولاً با مباشران درگیر نیستم و آمران را رصد می کنم. مباشران چه از روی عقیده باشد یا از درد بی دردی رانت و آلاف الوف سیور وسات مختصر حق زندگی؛ حتماً قربانی اند و هموطن من. مطلقاً با پیاده نظام مشکلی ندارم و باید فرماندهان را رسوا کرد. یا...هو

گمگشته گفت...

سلام
لینک زیر رو احتمالا دیده باشید اماای کاش مطلبی دراین مورد بنویسید.
نمی دونم از قدرت عشق لذت ببرم مخصوصا از عشق به مادر که از پاکترین عشق هاست و اینطور به یک نفر نیرو داد تا با تمام وجود برای خواستش بجنگه
یا منتفر باشم از خودم که باعث شدم یک نفر کاری کنه که مجازاتش اعدام و متنفرتر باشم از کسانیکه خدا وکیلی حیوان در قیاس با اونها از هر نظر سر تر. راستی صدام، قرضافی و بقیه دوستان رفتن، رفتن اینا نزدیک یا باید 50 تا 60 سال رو کامل تجربه کنیم
سلامت باشید
http://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2014/02/27/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%DA%86%D9%88%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1.html

ناشناس گفت...

سلام
علی هستم
به نظر بنده با توجه به عمق نفوذ دونمه ها/ ویهودیان آشکار و پنهان در سرزمین های اسلامی بطور عام و سرزمین ایران بطور خاص، از این افراد( امثال شریعتمداری -دماوندی)گفتارش کاملا نغز و دقیق و همچنان ظریف است.خود ایشان و همسنگرانشان این واژه ها را ساخته و پرداخته اند. حتی شرایط روز ما نتیجه همین برنامه ریزی طولانی مدت ایشان و هم پالگی هایشان است.
بدرود