1- هر چه انتظار داریم که روحانی برسر موضوعات حقوق شهروندی و آزادی های اجتماعی مردم ایران با متحجرین چالش بکند؛ هم خودش و هم مشاورانش و هم هواداران اعتدالش دلیل می آورند که سکوت روحانی نه از جهت ناتوانی و خواست و رضایتش است بلکه مولود اعتدال اوست. و اینکه رییس جمهور نمی خواهد فضا را متشنج و جامعه را دوقطبی کند. لذا هنگامی که امام جمعۀ شهر کوچکی مثل دزفول با برگزاری کنسرت مجوز گرفته از ارشاد مخالفت می کند و هنرمندان را از شهر بیرون می کند، یا علم الهدا افتخار می کند که اجازه نداده در مشهد هنرمندی نفوذ کند و دین مردم را بیغما ببرد در جشن های انقلاب؛ از ایستادگی روحانی حتی در حد یک نق معمولی هم خبری نمی شنویم. اما از سویی شاهد هستیم که چالش بر سر حضور یا عدم حضور یک مجری در برنامۀ گزارش رییس جمهور یک ساعت و نیم مردم را سرکار می گذارد؛ و عین خیالشان هم نیست. می خواهم بگویم که هم آن بی اختیاری رییس جمهور در برابر یک امام جمعۀ در پیتی تقصیر روحانی است و هم این چالش غیرلازم با صدا وسیمای ضرغامی خامنه ای!
2- پرسش اول این است که اصلاً این سخن دیشب روحانی با مردم چه لزومی داشت؟ اگر انجام نمی شد چه فرقی پیدا می کرد با قبل از انجام شدنش. کدام نکته و حرف بدیع و ناگفته و توضیح و تشریحی بود که روحانی را پشت جعبۀ جادو کشانده بود برای گفتن آن به مردم. تحقیقاً در کل گفته های روحانی در تلویزیون نه تنها نکته ای قبلاً ناگفته ای نبود بلکه حتی بسیاری از مواردی هم که دوباره تکرار کرد ناقص تر از تشریح مفصل تر آن بود که توسط خودش یا کابینه اش گفته شده بود.
3- سؤال دوم و مهمتر اما این است که: حالا که این سخنرانی پخش شده و مردم شاهدش بوده اند؛ فرض بگیریم که خانم یامین پور در کنار روحانی نژاد نبود. یا در فرضی برعکس بجای این دو مجری یا خبرنگار یا هرچه؛ 50 نفر یا بیشتر خبرنگار دیگر هم در صندلی ها مقابل روحانی نشسته بودند. خب در اجرا چه تفاوتی ایجاد می کرد. آیا اطلاعات بیشتر و بهتری به مردم منتقل می شد یا اگر هیچکدام از این باصطلاح خبرنگارها نبودند مطالب کم تر و ناقص تری بمردم منتقل می شد؟ خب هنگامی که بودن یا نبودن مجری و خبرنگار قرار نیست تأثیری در کمیت و کیفیت اطلاع رسانی داشته باشد؛ چه توجیهی دارد که رییس جمهور بی علاقه بچالش بخاطر ایستادن بر چنین موضوع مزخرفی مردم را پای تلویزیون سرگردان بکند!
4- لازم نیست من هم تکرار کنم این حرف بارها تکرار شده را که ژانرهای موجود در دانش رسانه اعم از مصاحبه و گزارش و ... تعاریف مشخص و حداقلی دارند که دو سخنرانی ریاست جمهوری روحانی در تلویزیون - تا اینجا - در قالب هیچکدام از آن ها نمی گنجند. لذا بهترین کار برای روحانی - اگر می خواهد گزارش کارهایش را بدهد - این بود و است که بیاید و رو به دوربین حرف هایش را بزند و برود. و اگر قصد مصاحبه دارد از روزنامه نگاران و سردبیران و خبرنگاران ارشد دعوت کند و مصاحبه کند و به سؤال های مطرح در جامعه هم پاسخ بدهد.
5- مطلقاً آنتی روحانی نیستم و نشده ام و نخواهم شد و اگر از عذرخواهی اش از مردم بخاطر مشکلات سبدکالا تشکری ویژه نمی کنم، فقط به این خاطر است که مطلقاً اهمیتی ندارد چنین رفتاری از سوی دولتمردان مدرن و امری بدیهی و همه جایی است. و بهمین خاطر به روحانی کردیت خاصی نمی دهد.
6- رسیدم بمغز سخنم و اینکه چرا روحانی را چنین با خشونت تعقیب می کنم. واقعیت امر این است که چنین بنظرم می رسد که چون روحانی بعد از مصیبت احمدی نژاد سکاندار شده است؛ و احمدی نژاد - بهر دلیل - بشدت مورد نفرت طبقۀ متوسط - با محوریت سبز - بود و هنوز هم است. لذا هم روحانی و مشاورانش و هم مردم و هوادارنش هر حرکت روحانی را با حرکت مشابه احمدی نژاد مقایسه می کنند و چون بالاخره اپیسلون هایی بهبود در روحانی پیدا می کنند فریفتۀ این می شوند که "روحانی مچکریم". در حالیکه احمدی نژاد فقط یک پارازیت بود - حتی در مقیاس جمهوری اسلامی - و روحانی نمی تواند و نباید پشت خاکریز "من از احمدی نژاد بهترم" سنگر بگیرد. 35 سال است ما دچار طاعون مسلط شدن مطلق شریعت بر سیاست هستیم و هنوز روحانیت پرقدرت حوزۀ سنتی - حتی - یک بندانگشت هم از اجتهادها و فتواهای متحجر خود در مورد زن و موسیقی و سینما و تجدد و مدرنیته بجلو نیامده اند. - نگاه کنید به زر مفت امروز مکارم و نوری همدانی در مورد جشنواره های هنری دهۀ فجر - بنابراین جوانان شکار از دست احمدی نژاد نباید رفتار حکومتی روحانی را با او مقایسه کنند. بلکه حداقل قابل قبول - با اکراه - از روحانی سیرۀ محمد خاتمی است. یا...هو
۱۳ نظر:
بنظر می رسد روحانی یک کارنامه حداقلی در این بازه زمانی روی کار آمدنش داشته است. بقول مدرسه برو ها یک 10 گرفته تا این درس را فقط پاس کند. یک توافق اتمی انجام داده که هر کس دیگری هم بود می توانست آن را عینا انجام دهد چون فقط کافی بود تا تسلیم شود! با این احوال جدیدا روحانی دارد قاطعانه رفتار می کند! و این نشان می دهد که می خواهد کاری بکند و این حرف های قاطعانه و هل من ناصرا ینصرنی خواستن از دانشگاه میتواند نشانه بروز رفتار سیاسی جدید روحانی باشد که انشا الله مبارک است. صحنه سیاست ایران یک آدم قاطع و جنگنده نیاز دارد مثل احمدی نژاد! از هزار عیب نابخشودنی اش این صفت او ستودنی بود او جنگنده ترین و چموش ترین رییس جمهور ایران بود که مانند یک قاطر! به دوست و دشمن و مردم و مقام معظم رهبری و خلاصه همه و همه لگد می زد!حتی خامنه ای هم از او حساب می برد و می دانست که محمود بی کله است و عقلی توی سرش نیست! و حتی هنوز هم حساب می برند و سر دادگاه با قلدری حاضر نمی شود! در حالی که قانونا دیگر کاره ای نیست!
آشپیرام گفت
ممنون دلقک جان. با ناشناس موافقم. به نظرم نفس لجبازی بین روحانی و ضرغامی باید چیزی ورای حضور یک مجری باشد. شاید کم کم روحانی میخواهد از خودش اراده ای نشان بدهد شاید...
سلام تیمسار
شدیدا معتقدم روحانی نمیتواند ادا و اطوار یه آدم تیز و بز و قاطع رو در بیاره بدتر گند میزنه. احمدی نژاد هم با همین رویکرد بسیاری از تصمیماتش رو گرفت و اجرا کرد و نتیجش هم که برای مردم مشخصه. شرایط بگونه ایی نیست که با قلدری و ضرب شصت بتوان موفق بود. روحانی یا هر کس دیگه ایی که در راس نظامند تنها با پر رنگ کردن نقش قانون و پشتیبانی و حراست از حسن اجرای قانونه که امور را بر مدار قرار میده.
روحانی روز به روز داره عین خاتمی میشه بنظر من و فکر میکنم حاکمیت داره هر روز بیشتر مجبورش میکنه به اون سمت بره.
سالم باشی
آرش
سلام تیمسار
1. به نظرم اگر مجموعه قضیه همین باشد که مما شنیدیم اینجا استثنا حق با ضرغامی بود و روحانی حرف زور می زند که می خواهد در یک گفتگوی فرمایشی فضا را کنترل کند...
2. روحانی روحانی است، انتظارات مدرن داشتن از او تا یک درجاتی معنا دارد و از آن به بعدش را باید بیخیال شد چون نه در دستگاه فکری روحانی می گنجند و نه می تواند آن خواسته ها را محقق کند...
3. گل گفتی و زدی وسط هدف! روحانی هر کار کند به نظر همه شیرین می آید.. حتی اگر گندی هم بالا بیاورد باز هم در نسبت با گند های محمود رقیقتر است و طبیعتا هر انسان عاقلی گند رقیق را به گند غلیظ ترجیح می دهد و در نتیجه تشکر می کند.. روحانی متاسفانه در دام همین مساله افتاده و چون مانند تمام و تاکید می کنم تمام سیستمداران ایران احمق است نمی تواند تفکیک کند که پدرجان من که کاری نکرده ام، و همین رویکرد قطعا و حتما بیچاره اش خواهد کرد
4. اما یک مساله به نظرم باید موردتوجه باشد... خاتمی هم همین رویه را داشت در برابر رهبری و حتی هاشمی هم مشابه آنها بود... به نظرم یک نکته ( نه اینکه بخواهم روحانی را توجیه کنم) این است که ظاهرا درون روابط واقعی قدرت که ما از نزدیک تحت فشار آنها نیستم و تنها نظاره می کنیم، فشار آنچنان است که ناخودآگاه هر کس می آید شروع می کند به عقب نشینی و این سرنوشت محتوم هر منتخب نصفه و نیمه مردمی است که باید چند روز بعد از انتخاب شدن شروع کند به عقب نشینی کردن تا در نهایت پایان کار مثل هاشمی و خاتمی دست بیندازند که شلوارش را دربیاورند!! می خواهم بگویم کندی ذاتی روحانیونی مثل روحانی طبیعی است، ولی فشار درونی روابط قدرت را هم نباید از یاد برد... نگاه کن به عر و واق جدید مصباح، باید منتظر طنین بیشتر این عر و واق از قم بود که دیگر نه تنها به هدف روحانی که حتی فکر می کنم به هدف خامنه ای هم طرح می شوند!
جناب تیمسار یعنی شما باور می کنید که مشکل ضرغامی با روحانی مجری برنامه بوده ؟!!!! مجری که نقشش از دکور پشت صحنه هم کم تر بود ./ مشکل حرف هایی بود که روحانی می خواست بزنه و اجازه اش را هم خامنه ای نداد وگرنه ضرغامی جرات این کار ها را راسا ندارد .
روحانی دنبال پشتیبان جمع کردن برای توافق ژنو بود تا جواب مکارم و مصباح را بدهد که خامنه ای ترمزش را کشید
با افاضات مصباح جنگ دارد مغلوبه میشود. رژیم وقتی بیافتد توی سرازیری هر کار بکند شتابش بیشتر میشود,اعتدال هم به( قول خودشان وگرنه کو اعتدال)نمیتواند شتاب را کمتر کند. انگار تاریخ سالهای 55-57 دارد تکرار میشود. شاه هر چه نخست وزیر عوض میکرد فرمانهای رسیدگی به این وآن میداد شتاب سقوسط بیشتر میشد.خوب شد که توافق کردند که این توافق به کار خواهد آمد در سحرگاه.
به دوره گرد
شما راست می گویید وقتی کسی آن بالا رفت فشار زیادی به او تحمیل می شود و به همین جهت هم این مردم و روشنفکران و هنرمندان هستند که باید متقابلا فشار بیاورند تا تعادل برقرار شود.من همان روز که روحانی انتخاب شد بعد مراسم صبگاه , خدمت جناب تیمشار عرژ کردم که حالا موقع فشار آوردن به روحانی است! ولی بسیاری معتقد بودند روحانی را نباید تضعیف کرد و مجددا بله قربان گویی و شاخ توی جیب او گذاشتن را شروع کردند.اگر مردم فشار بیاورند ,در حقیقت روحانی زیر بار دو فشار قرار خواهد گرفت و می تواند راحت تر تصمیمات خود را اجرا کند . اگر مردم مانند زمان خاتمی , اصلاحات را به امان خدا رها کنند و مانند زمان خاتمی هر چه او گفت مثل بز اخفش سرشان را تکان بدهند ناچارا رییس جمهور به آن سمت خواهد غلطید . این وظیفه مردم است که روحانی را مدام زیر ضرب نگاه دارند.با این رفتار مسلما دست او نیز درمواجه با مشکلات پر تر خواهد بود.
آشپیرام گفت.
به نظر میرسد مهمترین مشکل دولت گرفتاری های مردم نیست، بلکه توافق ژنو و فشار تندروهاست، تا آنجا که دست به دامان دانشگاهیان شده تا به این طریق شاید بتواند اندکی از فشار تندروها بکاهد. حالا روحانی با درسی که از دوران محمد خاتمی و حتی احمدی نژاد گرفته، میداند که باید حمله کند. دراین حمله ها هم گویا نیاز به جانفشانی اهل علم دارد.
به قول جعفر پناهی گویا که با یک پوپولیست جدید سروکار داریم، این بار با لبخند و ژست مدبرانه که اتفاقا قشر فرهیخته را هدف گرفته از سینماگر تا دانشگاهی.
http://rosvaee.blogspot.se/2014/02/blog-post_6.html
شهریار
5- مطلقاً آنتی روحانی نیستم و نشده ام و نخواهم شد
پس کی بود در جریان انتخابات و حتی بعد از آن با روحانی مخالف بود و با شهردار موافق؟
"نخواهم بود"؟ یعنی اگر روحانی خرابکاری کرد، مثل احمدی نژاد شد، و یا قتل و حبس کرد، هنوز طرفدارش هستید؟ کلمه مطلقآ خیلی سنگین است و یا شاید شما معنی آنرا نمیدانید. پس فرق شما با گوسفندان بنفش چیست؟
مؤدب باش بچه!
مطلقاً در آن جمله معنای "ای جماعت از حب و بغض نمی نویسم می دهد" و دیگر هیچ! یا...هو
دلقک بزرگوار،حدودا یک سال است که خواننده وبلاگ شما هستم البته هیچ وقت کامنتی نگذاشتهام چون بیشتر به شنیدن راغب هستم تا حرف زدن.اما شدیدا اعتقاد دارم که راهکار بهبودی کشور ما به هیچ وجه اصلاح ساختار کنونی نیست چون ساختار موجود آنقدر صلب و غیر قابل انعطاف است که اصلاحی در آن صورت نگرفته، خواهد شکست.به عبارت دیگر فقط باید به دنبال شکستن بود. هر تلاش دیگری که میکنید فقط آب در هاون کوبیدن است.نثر بسیار زیبای شما را میستایم.
بی نام
حرفت دقیق و کاملاً درست است. و چون این ساختار انعطاف لازم برای اصلاح را ندارد هر فشار نسبتاً مناسبی برای اصلاح به شکستن آن می انجامد. و من هم از همین زوایه دنبال می کنم. منتها یک نیمچه مرد با حسن نیتی در داخل حاکمیت باید این وظیفۀ ملی را بعهده بگیرد. حیف و صد حیف که احمدی نژاد حداقل کیفیت لازم را هم نداشت از جهت باور به مدرنیته و دانشگاهی بودن و الا جسارت خوبی داشت اگر می توانست نصف نخبه های لیبرال را بخودش جلب کند. و البته من اعتقاد دارم که شکنندگی جمهوری اسلامی از راه اجتماع و فرهنگ بویژه المان های اصلی مدرنیته مثل مسایل زنان و هنر و سینما و موسیقی و ... اتفاق خواهد افتاد. اگر آن حرف زیبای مشایی که گفت "یارو موسیقی نشنیده می گوید حرام است" را یک آدم حسابی و معقول و با برنامه بزند حوزۀ تحجر شش فرسخ عقب نشینی می کند. اصولاً سوار شدن این رژیم بگردۀ ما و باقی ماندنش به این مدت ناباور را باید در همین مسایل ضد فرهنگ و هنر و شادی جستجو کرد. که متأسفانه ما مردان ایرانی هم مثل اکثریت جوامع عقب افتاده و بویژه کشورهای اسلامی بشدت ناموسی و غیرتی هستیم و با آخوندها شدیداً همپوشانی رفتاری داریم. و شک ندارم که باقی ماندن روحانیان در قدرت یک علت مهمش همین ضد زن و ضد فرهنگ مدرن بودن مردان ایرانی است. همۀ امیدم هم بجوانان و البته زنان و دختران جوان است که کاری کنند تا آخوندها را بعقب برانند از ترس بی لچکی زنان آزاده. اگر می بینیم آخوندها از هر چه بگذرند از لچک زن ها نمی گذرند هم کاملاً آگاهانه و درست است چون این یکی از دست شان در برود دیگر مردان هم لزومی به تبعیت از آنان نمی یابند. شاه را افراط در آزادی های تجدد اجتماعی برد و اینان را نیز باید تفریط این موضوع سرنگون کند. یا...هو
نقل به مضمون:
مجری با خبرنگار فرق دارد. مجری با مجری ممکن است فرق داشته باشد، اما مجری خبرنگار نیست. برای رسانههای داخلی، که شکر خدا، فرصت مصاحبه با رییسان جمهوری را کمتر پیدا میکنند، فرقی زیاد ندارد کدام مجری جلوی رییسجمهور بنشیند. چون رییسان جمهور باید جلوی خبرنگاران و روزنامهنگاران بنشینند. مجریان از روی سوال اجرا میکنند، خبرنگاران سوال میکنند. خیلی فرق دارد.
- رسانه تلویزیون بدون رقیب است و آزادترین برنامههاش هم برنامه مستقل محسوب نمیشوند. مجری مستقل هم معنایی ندارد در تلویزیون. ولی خبرنگار مستقل که برای خودش کار کند و کارش را در جاهای مختلف منتشر کند وجود دارد.
- اما آقای روحانی حالا که برای یک تلویزیون حق انتخاب ندارد و یک تلویزیون وجود دارد بدون رقیب، دست کم میتواند مجری برنامه را خودش انتخاب کند. یا نسبت به قرار گرفتن روبهروی یک مجری دیگر، گارد داشته باشداگر چندتا تلویزیون خصوصی داشتیم، چند برنامه مشهور و محبوب هم داشتیم. چند مجری معروف هم داشتیم. هر رییسجمهوری انتخاب میکرد به کدام شبکه و به کدام برنامه برود. و دعوت کدام برنامه را رد کند.
ارسال یک نظر