۱۳۹۵ اسفند ۲۶, پنجشنبه

سال 95 سال ترحیم ما بود؛ سال 96 را سال کنسرت (ترحیم آنها) بکنیم! نوروز مبارک

Image result for ‫عکس های جوانان بازداشتی چهارشنبه سوری‬‎


1- هنوز هم بر اعتقاد اولیه ام مصرم که تغییر حاکمیت در ایران جز از راه "استحالۀ ایدئولوژی و فروپاشی از درون" راه حل دیگری ندارد و حداقل من تجربه ای از تغییر دموکراتیک در کشورهای انقلابی اعم از رژیم های ناشی از انقلابات توده ای مثل اتحاد جماهیر شوروی سابق و کودتاهای انقلابی چپ مثل رژیم های ناصر و اسد و قذافی و صدام؛ ندارم. با این افزوده در مورد رژیم ایران که ریشه اش را بر خرافات بسیار سخت و سمج خرافات مذهب در نزد اکثریت توده ها استوار کرده و نوعی قداست ماورایی هم به آن بخشیده است. شخصاً پیش بینی می کردم که جمهوری اسلامی تا قبل از چهل سالگی - حداقل تا حداکثر سال 1400 خورشیدی روند استحاله را تکمیل کند و فرو بپاشد. اما اینک نه اینکه کاملاً نا امید شده باشم اما بنظر می رسد که عواملی این استحاله را با تأخیر مواجه کرده که مهمترین آن وقوع بسیار بسیار مضر جنبش سبز توسط مهندسی جناح چپ احمق رژیم - اصلاح طلبان و بطور مشخص سردمدران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و علی الخصوص مدیر اجرایی پروژه هایشان مصطفی تاجزاده - بوده است.

2- این جنبش بی موقع و بسیار مضر باعث قلع و قمع نیروهای تحولخواه از سوی رژیم شد. و تقریباً تمام دارایی های مدنی انباشتۀ سالیان جمهوری اسلامی چه در مورد اشخاص - مثل هزاران روشنفکر و روزنامه نگار و فعال حقق بشر و فعالان عرصه های غیر سیاسی - و چه در مورد ان جی او ها - مثل جنبش زنان و جنبش دانشجویی و از این قبیل - را از عرصۀ جامعه زدود. ده ها صد نفر زندانی و ده ها هزار نفر مهاجر و تبعیدی و فراریان موج سوم و بستن همۀ سوراخ سنبه های تنفس نیروهای مدرن - نگاه مقایسه ای بکنید به عرصه های حجاب رسمی در تلویزیون و سینما و برخورد با مهمانی ها و موسیقی و هنر و از این قبیل در قبل از جنبش سبز و پس از شکست آن - را بستند و از شکست سیاسی رقیب شریکشان برای سر بریدن مدرنیتۀ در حال نضج و رسوخ کرده در عرصه های رسمی؛ بالاترین و بهترین سوء استفاده را کردند. تا جائیکه امروزه نه از خرده جنبش های مدنی اثری مانده و نه حتی نیروهایی که جامعه به اتکای آنان خودش را بازسازی کند. بهترین فرزندان تربیت شده بین سال های بعد از جنگ تا سال 88 را آوارۀ غربت کردند که هم زندگی شخصی این نخبه ها را سوزاندند و هم از تأثیر گذاری آنان در فضای رسانه ای و عرصه های عمومی راحت شدند. تا جائیکه امروز اگر بخواهیم دنبال یک روزنامه نگار خوش نقش و پر وپیمان بگردیم در بین مطبوعات دچار سختی پیدا کردن سوزن در انبار کاه می شویم.

3- سال 95 سال بسیار بدی بود و خوب است که تمام شود تا ببینیم آیا سال 96 هم همۀ مرده هایش را از بین نخبگان مدرن و سیاستمداران عرفی تر انتخاب خواهد کرد یا ملک الموت عنایتی هم به متشرعین خشکه مقدس ایدئولوژی تحجر خواهد کرد. در سال 95 علاوه بر اخبار مرگ عزیزان مان که از ابتدای فروردین با ماجرای عباس کیارستمی نازنین کلید خورد و در اسفندماه با مرگ علی معلم و افشین یداللهی به پایان رسید؛ سایر عرصه ها هم همه غصه دار بود. در سیاست با اینکه سرتاسر سال خامنه ای گیج می زد و استراتژی مخرب خارجی اش را فریز کرده نگه داشت. اما همۀ فشار شکست های منطقه ای اش را بداخل و سرکوب جامعۀ مدنی انتقال داد و شادی و لذت از زندگی برای جوانان را بازهم به تنگناهای بیشتری آلود. و با کمال تأسف رییس جمهور روحانی هم جز چند حرافی دروغگو نتوانست از پایگاه رأی خودش حفاظت بکند و اجازه داد عرصه های جنب و جوش جوانان در ایجاد هنر و سرگرمی و تفریح و روحیه بخشی زیر ضرب امامان جمعه و متحجران قم و بخش تصمیم گیر سپاه له تر شود. نگاه کنید به حرف های جدید عزیز جعفری در مورد مأموریت سپاه جهت حفاظت غیر محافظه کارانه از انقلاب که وقتی به مصداق اقدامات پیش رو وارد شده گفته است یکی از بهترین راه ها "اجرای حدود الهی" در سطح جامعه است. 

4- در سال 95 روحانی موفق به استفاده از گیجی خامنه ای نشد و نتوانست او را وادارد که تعامل با جهان و منطقه را بپذیرد و با استفاده از جو بوجود آمده در پسابرجام سرمایه های خارجی - اعم از سرمایه های ایرانیان مقیم خارج و دولت ها و کشورهای صاحب سرمایه و فن آوری - را جذب کرده و ضمن محقق کردن بخشی از وعده های اقتصادیش؛ بازگشت ایران به انزوای 38 ساله و رفتن بسوی آرزوی خامنه ای (اقتصاد مقاومتی = خوداتکایی و خود کفایی فقر مطلق مثل کرۀ شمالی) را ناممکن کند. لذا هم مردم فقیرتر شدند و هم این خطر باقی ماند که با وجود ترامپ در کاخ سفید رویکرد تعامل با جهان ایران - اگر هم باقی بماند - با دشواری های باز هم بشتری مواجه شود.

5- سال 96 را اما با انتخابات ریاست جمهوری آغاز خواهیم کرد که بنظر می رسد انتخاباتی بی رونق و بدون شروشورهای مرسوم خواهد بود. بدیهی است که اصولگرایان بهیچ وحدتی نخواهند رسید و استراتژی شان از ابتدا هم وحدت نبود زیرا ناممکن بود. بلکه اصولگرایان با انبوهی - هرچه بیشتر بهتر - از نامزدها وارد انتخابات خواهند شد تا اینقدر تفرقه در آراء ایجاد کنند که حسن روحانی بحداکثر 50 درصد بعلاوۀ یک آراء نرسیده و انتخابات بدور دوم کشیده شود. بدیهی است که وقتی انتخابات بدور دوم کشیده شود فقط یک کاندیدا از اصولگراین خواهد ماند و بسیج احزاب و افراد متفرق و بدنه اصولگرایان پشت این یک کاندیدای باقی مانده براحتی امکان خواهد یافت و چه بسا انتخابات را هم ببرند. بنظر خودم البته اگر قالیباف وارد انتخابات نشود - که در صورت ورود او با روحانی بدور دوم خواهد رفت - احتمال اینکه کاندیدای دیگری از اصولگرایان چه در دور اول یا حتی دور دوم حریف روحانی شده و برنده شود بعید است.

6- خبر جهانی وحشتناک سال 95 انتخاب ترامپ بریاست جمهوری امریکا بود و او را مضرترین اتفاق بنفع خامنه ای و دار و دسته اش هم می دانم که بسیاری از چراهایش را هم قبلاً یا من یا دیگران گفته ام و گفته اند. حتی دلبستگان به حملۀ نظامی امریکا به ایران هم نباید کمترین امیدی به ترامپ داشته باشند. چون علاوه بر همۀ عوامل بازدارندۀ جنگ با ایران در خود غرب و امریکا این عنصر مهم را نباید فراموش کرد که ترامپ مشروعیت ملی کافی در داخل امریکا و مشروعیت بین المللی بسنده در نزد دوستان غربی امریکا ندارد و بسیار بعید است که چنین شخصیت متزلزلی از نظر سیاسی بتواند تصمیماتی مثل وارد کردن امریکا در جنگ بیهودۀ دیگری را بگیرد. نگاه کنید بهمین ماجرای اخیر اتفاق افتاده در خلیج فارس: امریکائی ها ادعا کردند که قایق های سپاه بطرف ناو آن ها نزدیک شده و تا 550 متری آن پیش آمده اند و اضافه کرده اند که ناو امریکایی مسیرش را عوض کرده و دور شده است و این حرکت قایق های سپاه را نا ایمن خوانده اند. در حالیکه سپاه ادعا کرده است که این ناو امریکایی بود که راه کج کرده و به آنان نزدیک شده و تا 550 متری آنان آمده و بعد از اعتراض آنان ناو امریکایی برگشته بمسیر درست و دور شده است. امریکا به این پاسخ سپاه پاسخی نداده و من تقریباً مطمئنم که روایت سپاه درست تر از ادعای امریکا بوده است. این نمونه را گفتم که معیار دست مان باشد که این موش و گربه بازی ها کارهای سیاسی است و نه ترامپ و نه خامنه ای دست بتحریک یگدیگر نخواهند زد.

7- یک جمع بندی بکنم از اوضاع سیاسی و اقتصادی پیش رو در سال 96 تا برگردم بموضوع مورد علاقه ام و راه حل استحاله از درون. دونالد ترامپ اگر رییس جمهور بماند وضع ایران را در حالت فعلی قفل و فریز خواهد کرد و نه تحرکی برای نزدیک شدن به ایران خواهد داشت و نه رفتاری رادیکال نسبت به ایران. و بطور طبیعی خامنه ای هم وضع ایران را در همین حالت فریز سیاسی و اقتصادی نگه خواهد داشت و بیش از پیش به ترهاتی مثل اقتصاد مقاومتی فوت خواهد کرد و عملاً هیچ گشایشی را اجازه نخواهد داد. بدیهی است که فریز ایران در وضعیت فعلی - بدون استراتژی - برای امریکا کمترین ضرری نخواهد داشت چون مراوده ای با ایران تنها ندارد. اما فریز ایران در موضع کنونی ایران را با روزهای سخت تری مواجه خواهد کرد. زیرا ایران به تعامل و رابطه با جهان از نان شب بیشتر نیاز دارد و بدون موافقت امریکا این تعامل نه با اروپا و نه حتی با چین و روسیه امکان پذیر نخواهد بود. مگر زمانی که معجزه ای رخ بدهد و رییس جمهور جدید ایران اراده کند خامنه ای را به چالش جدی در نزد افکار عمومی بکشد!

8- ویدیو و عکسی که بالا گذاشته ام مربوط است به یک جشن دلپذیر در یک کافی شاپ در تهران و جارو کشی خیابان های تهران توسط جوانانی که بدلیل هنجار شکنی در شب چهارشنبه سوری تنبیه شده اند. از نظر خود من جوانانی که در حال جارو کشی خیابان هستند همان جوانانی هستند که در کافی شاپ ساز می زنند و می خندند و قهوه و بستنی می خورند. جوانان در حال جارو کشی بدون هیچ خجالتی و تلاشی برای مخفی ماندن در حال هزینه دادن و تاوان دادن به تفریحی که کرده اند هستند. در حالیکه می توانستند این کار را نکنند و تنبیه دیگری - از زندان تا جریمه و.... - را ترجیح بدهند. اما اینان یک تنبیه مدنی و مدرن را که از نظر قاضی تحقیر کننده ارزیابی شده گردن گذاشته اند که فریاد بزنند از کاری که کرده اند پشیمان نیستند و روز دیگر و ماه و سال دیگر هم در همان کافی شاپ و در همان جمع دوستان در چهارشنبه سوری تفریح خواهند کرد و تمیزی شهرشان را نوعی از فعالیت مدنی و مدرن خویش تاوان خواهند داد.

9- تاریکی را با نور؛ سیاهی را با رنگ؛ عبوسی را با خنده؛ عربده را با موسیقی و ... پاسخ می توان گفت فقط. خشونت در مقابل خشونت؛ اخم در مقایل عبوسی؛ نعره در مقابل عربده بدویت گروه حاکم را درمان نخواهد کرد که هیچ بلکه مدنیت گروه محکوم را هم به بدویت رهنمون خواهد شد. طبقۀ متوسط فرهنگی و جوانان برخوردار از رفاه نسبی و بالانشین های شهری کلید حل معمای 40 ساله هستند و باید سال 96 را به سالی تبدیل کنند که ما هر روز شاهد خبرهای خیلی زیادی از یورش به مهمانی ها و حمله به کافی شاپ ها و دستگیری گروه های گردشگری مختلط و حجاب های بی حجاب و محکومان جاروکش باشیم. تا جائیکه نماز جمعه ها فرصت پیدا نکنند جز چس ناله های فرهنگی (حجاب رفت و ایمان رفت و لاابالی گری گسترش یافت و اباحه گری تا کجا و موسیقی را بگیرید و کنسرت را تعطیل کنید و امام زمان گریه کرد و از این مزخرفات) به چیز دیگری بپردازند. طبقۀ متوسط و برخوردار نسبی در ایران تفریح می کنند و می خندند و در برخی موارد حتی هنجارهای جوامع مدرن را زیاده روی هم می کنند. اما بیشتر این کارها را زیر زمینی انجام می دهند. اما مسئول هستند که تحرکات زیست مدرن خودشان را به کوچه و خیابان و دریا و جنگل و ... هم بیشتر تسری بدهند. روحانیان سنتی خیلی خیلی زیاد ترسیده اند. اما برای فراری دادن شان بحوزۀ "دین سکولار" فشار علنی بیشتری مورد نیاز است. این فرمول از آن جهت هم باید مرکز ثقل رفتارهای جوانان بشود که هم هزینه هایش سنگین نیست و هم بشکل دیاپازنی اقشار دیگر جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد و حداقل این است که لبخندی بر گوشۀ لب کودکی و نوجوانی و پدریا مادر بزرگی می نشاند.

10- سال خوبی را برایتان آرزو می کنم. اینکه در سال 96 خودم هم با شما خواهم ماند و کی و چگونه اش معلوم نیست. یا...هو

بعد از تحریر:
ویدیوی بسیار زیبای علی رضا عصار را هم بعنوان عیدی تقدیم شما می کنم.

۷۶ نظر:

مازیار وطن‌پرست گفت...

تیمسار گرامی
برای شما، خوانندگانتان و همۀ مردم ایران سال و سال‌های بهتری را آرزو می‌کنم.

ناشناس گفت...

سال نو مبارک توصیف شما از تنبیه مدنی و افتخار امیز در تضاد با تحقیر که قصد قاضی بود، زیبا بود ولی اخر نفهمیدم اون اتفاق خوبی که گفتید کجا افتاده بود

ناشناس گفت...

یادم رفت بگم که خیلی استفاده بردم در این سال ها از شما که خودتان خبر ندارید و چیز زیاد یاد گرفتم از شما، متاسفانه به جز دعای خیر و محبت مجازی از راه دور کاری به ذهنم نمی رسد برای عیدی.

Dalghak.Irani گفت...

من در این پست مطالب مفصل تری را راجع به استحاله و انتخابات هم خواهم بیان کرد. منتظر اظهار نظرها و ابهامات شما هستم. ضمن اینکه من خیلی خوش شانس یا با هوش هستم که موضوعاتی را در مواقعی مطرح کنم که بلافاصله بطور اتفاقی یا برنامه ریزی شده در رسانه های معتبر هم به بحث گذاشته می شود. مشخصاً اشاره می کنم به برنامه های پرهنجی در صفحۀ 2 بی بی سی که بحث سه شنبه راجع به استاندار خراسان جنوبی بود و بحث الان و پنجشنبه اش هم بحث حقوق بشر است و دقیقاً هم انصاری راد و هم الهه ایکس بر درستی نظرم در تاراندن همۀ نخبگان در اثر جنبش سبز - خودشان اینک مزاحم حقوق بشر هستند - و از بین بردن همۀ تشکل های مدنی داخل کشور مهر تأیید زدند. این مجاهدین انقلاب اسلامی و مصطفی خان تاجزاده البته قبل از جنبش سبز هم خرابکاری های کمی نکرده اند در برکشیدن احمدی نژاد بجای کروبی در سال 84 بخاطر شورشی بودن کروبی و پیروز کردن هاشمی مغضوب دیروزشان بجای هم حزبی و هم جبهۀ شورشی شان (کروبی) و بلایی که اول انقلاب بسر ما آوردند با تحکیم روحانیت در رأس حکومت و بلاهای قتل و خشونتی که به نمایندگی از مارکسیسم به انقلاب گل ها تحمیل کردند. یا...هو

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس
دلقک جان واقعا نمی دانم که اطلاعات حال ایران را از کجا می گیری که در تحلیل هایت عنوان می کنی ولی مطمعن هستم که احتمالا فقط از یک قشر پول دار که برایشان همین حالت کشور ایده ال انه است در یافت می کنی و باعپ برداشت این چنینی شما می شود اگر بخواهی کل حکومت را در باره استحاله و شروع بی حجابی و کافی رفتن برسی کنی در اشتباهی به چند علت در بالا ذکر کردی که جوانان جارو کشی را قبول کردن ولی باید بدانی که انها هیچ حق انتخابی نداشته اند و شما طوری عنوان نموده ایی که تقریبا خودشان جارو به دست گرفته اند و یا از قاضی خواسته اند جالب بدانی که با چند نفر از کسبه بازار که کار لباس انجام می دادند صحبت کردم و همگی از فروش یک سری البسه که برای دهه هفتادی سخن می گفته اند و این نشان از نداری مردم ایران و اگر شما امار بین طبقه متوسط و فقیر و انها که از متوسط به زیر امده اند در پی گیری کنید خواهید دید که استحاله ایی در کار نخواهد بود و در سال های پیش رو نوک پیکان از طرف حکومت به داخل خود مردم و بین طبقه های اقتصادی بر خواهد گشت ودیگر حکومت با مردم کاری ندارد و این فقیر ها هستند که از بالا دستی ها جامعه خواهند گرفت و متاسفانه جرقه هایش همین الان هم شروع شده و با توجه به دوری 8 ساله از ایران شما توانایی درک این مهم را نداری بله ایران طی هشت سال که نبودید مثل پیاز لایه لایه شده و مردم هم دیگر را دزد می بینند در باره قالی باف که خیلی دوست دارم در این انتخابات بیاید و شما خواهی دید که هیچ رایی در ایران نخواهد داشت واگر هم نیاید بازم نشان از نداشتن پایگاه مردمی است چون این ادم قدرت طلب و فاسد غیر ممکن است فکر کند ده در صد پایگاه دارد و نیاید در گود انتخابات در قضیه پلاسکو مردم حتی با شهردار بودنش مشگل داشتند چه برسد به ریاست جمهوری و نمی دانم که چرا در تحلیل های شما اصلا سیاست به معنی خودش وجود ندارد مثلا دنیا می داند که 8 سال اوباما ماه عسل خامنه ایی بوده و دائم خامنهایی اوباما را می کوبد و این مسئله را همه می دانند ولی شما ان را کتمان می کنید و در عوض خامنه ایی از ترامپ حرفی و یا اعلام نظری جدی در باره ترامپ نکرد و تا حتی از طرف داری هم کرده اگر سیاست این قدر صریح صاف بی دروغ بی دروغ که باید تمام تفسیر گران را جمع کرد با توجه به اینکه من در ایران زندگی می کنم و در سطح جامعه هستم و همه اقشار مردم را می بینم باید بگویم اصلا این استحاله شما منطقی نیست البته مثل همیشه اماده دریافت نظرات شما به عناوین مخطلف که مخالفان خود را قرار می دهید هستم در پایان قبلا سوال کرده بودم در مورد اینکه خودتان را با عکس معرفی کردید و قول مدیای بزرگتر دادید و نشد را قرار بود عنوان کنید

ناشناس گفت...

حالا درست است که کمی زود است ولی میخواهم بدانم پس به نظر شما بهتر است روحانی تک دوره شود و یک اصول گرا رای بیاورد؟ چون اگر مشارکت پایین بیاید به ضرر روحانی باید باشد.

ناشناس گفت...

دلقک نازنین! درسیرک شما حرکات ناب و بدیعی دیده میشود (وگرنه من اینجا نبودم).
ولی انچه مکرر به چشم من میخورد این است که در محاسبات وزن عوامل سیاسی
و فرهنگی (به معنای رایج کلمه) بیش از حد منظور میشود.
انچه میتواند به درک روشنتری از روند رویدادها کمک کند توجه به نیروهای بنیادیست
که سرانجام پروسه ها را با جبری از نوع قوانین مکانیک تعیین میکنند،
مانند شاخصهای پایه ای اقتصادی واجتماعی.
در مورد ایران کاربردی ترین ابزار یاداوری این واقعیت است که
موتور اقتصاد ایران عمدتا با یک سوخت می چرخد
و ان (وجود) منابع نفت وگاز است،
سایر فعالیتهای اقتصادی در واقع فقط یک نوع تبدیل این انرژی (با بازده کم)
از نوعی به نوع دیگر هستند.
به عنوان مثال این ابزار به سادگی دوام اوری نظامهایی که به شکل مضحکی ناکارامد هستند
توضیح میدهد و مارابی نیازمیکند
که رفتار یک جانور ابتدایی راباابزار پیچیده فلسفی تشریح کنیم.
چه بسا که سیاست ورزی شایع در ایران خود از تبعات این واقعیت باشد،
چراکه وجود یک محرک مفت که اموررا به نوعی میگرداند
این فرصت راایجاد میکند که لاطائلات محوریت کسب کنند.
حال این سوال مطرح میشود که اگر ما این رویکرد را قبول کنیم
به چه نتیجه گیری در باره اینده ایران میرسیم؟
متاسفانه تا جایی که توان محاسباتی من جواب میدهد
محتملترین رویداد فروپاشی اجتماعی خواهد بود،
ولی نه لزوما به معنی یک سانحه ناگهانی، بلکه یک نوع اسقاط شدن تدریجی
که هم اکنون نیز تا درجات زیادی (و در جنبه هایی به شکل برگشت ناپذیر)
پیش رفته است...

Dalghak.Irani گفت...

هر دو ناشناس ناشناس و ناشناس صاحب دو کامنت مفصل. متأسفانه من همانقدر که در رساندن مفاهیم فکری خودم به دیگران الکن و ناتوانم؛ در فهم فرمایشات شما دوستان عزیز هم بسیار فقیر و بیچاره ام. لذا اگر پاسخی نمی دهم بیشتر بخاطر عدم مفاهمه است و هیچ جوری مغزم کشش حرف های سنگین شما را - که بنظرم بی معنا می آید - را ندارد. از خوانندگانی که ارتباط فکری و زبانی بهتری با شما برقرار می کنند خواهش می کنم که اگر حرف معنا دار و مهمی زده شده بمن هم با زبان ساده تر منتقل کنند و در صورت لزوم با شما هم دیالوگ بکنند. متشکرم. یا...هو

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

ناشناس ناشناس،
اوصلا هنوز از جاده خاکی خارج نشدی برادر، کدام منطق و استدلال میگوید که برای تحلیل مسائل ایران باید وسط میدان انقلاب تهران نشست و احوال عابرین را زیر نظر گرفت؟! ای بسا درست ترین تحلیل ها در مورد ایران را همین خارج نشینان تولید میکنند و چون از موضع بیرون و بیطرف - فارغ از سود و زیان مستقیم و غیر مستقیم که نمیبرند- کنش ها و واکنش ها را رسد میکنند و اشراف بهتری به امور پیدا کرده اند پس قدرشان را بیشتر بدنیم!
......

کامنت مفصل دوم هم بیشتر شبیه متنی برگرفته از نوشتاری علمی است با ترجیح مهندسی مکانیک که هیچ جایش با سیاست همخوانی ندارد.
......

و اینک دلقک عزیز،
تحلیل نابی بود الاخصوص بند دوم که نگاهی نو و نازک بین داشت به مسائل هشتاد و هشت
در بند هشتم یک گره فکری برایم بوجود امد که از بازکردنش ناتوانم و ان در نظر نگرفتن کهولت و کسالت خامنه ای و ربط ناگزیرش به انتخاب رئیس جمهوری که قرار است تا چهار سال اینده چهره دوم قدرت و سیاست جمهوری اسلامی باشد و یحتمل یک فرد بلقوه برای احراض رهبری. رئیسی نامی ایست که احتمال برکشیدنش بعنوان رئیس جمهور و بعدتر رهبر بعد از خامنه ای اکنون سر زبانهاست و احتمال حصول توافق بر این نام میان اصولگرایان و از طرفی بیت رهبر، بشدت محتمل است. حال این احتمال و اصولا طول عمر خامنه ای حلقه گمشده بند هشتم این تحلیل بود یا قصدی در بین بود از ناچیز دانستن این احتمال و لاجرم ذکر نکردنش در این بند؟!

ناشناس گفت...

"مگر زمانی که معجزه ای رخ بدهد و رییس جمهور جدید ایران اراده کند خامنه ای را به چالش جدی در نزد افکار عمومی بکشد!"
شاه هی میگویید روحانی جنم ندارد پیشنهاد شما به غیر از خودکشی سیاسی چیه؟

ناشناس گفت...

نا شناس ناشناس
شاگرد تنبل توجه کنید سیاست نحوه کنترل همان میدان انقلاب به فرمده شماست پس سیاست مدار ها باید چه چیزی را رسد کنند مثلا خود شما گفته ناشناس دوم را که ایراد گرفته ایی اگر همان را دلقک با اسم خودش انتشار می داد شما براش صد تا نوشابه باز می کردی ( مامنت مفصل دوم هم بیشتر شبیه متنی برگرفته از نوشتاری علمی است با ترجیح مهندسی مکانیک که هیچ جایش با سیاست همخوانی نداردی کردی ولی چون یک ناشناس گفته این کلمات را براش عنوان کردی) وقتی شما (البته با دلقک کاری ندارم و ایشان جدای این بحث می باشد) از صد درصد سیصد در صد با دلقک همفکر هستی و این مشگل ملت ایران است و همه چیز را یا سیاه می بینیم یا سفید اگر کسی ده درص با عقاید دلقک زاویه داشته باشه جزیی از دشمن و باید بهش گفت الکن و یا تراور و یا بی ربط قرار است ما از دلقک استفاده در فهم کنیم نه کپی لطفا یاد بگیر حتی از کسی که در جاده خاکی می باشد و قرار نیست همه سیاست مدار حتی چرچیل هم زمانی نادان بوده

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

ناشناس ناشناس
ظاهرا دوباره سوزنت روی من گیر کرد و بطور کلی بیخیال متن تحلیل شدی:)
قبلا هم کامنت گذاشته بودی و شخصیت شاگرد تنبل ته کلاس را تحلیل کرده بودی و اکنون هم داری زوایایه جدید شخصیتم را کشف میکنی! عزیز من درک نمیکنم که نادانی یا خودت را به نادانی میزنی! غیر از همان سود معنوی و فهمی که گفتی-که همه مان بعنوان خواننده در بهرهمندی مساوی هستیم- دلقک چه سود مادی از قبیل پست و رانت و پول وپارتی و ... میتواند برای من داشته باشد که بخواهم بقول شما دور قابش بادمجان بچینم و جهت پاچه خواری همفکر صد در صدی اش باشم؟! کلاهت را قاضی کن ببین اتهاماتی که میزنی اصلا موضوعیت دارد!
درثانی، من درکی غیر از همان که گفتم از کامنت ان دوست عزیز ندارم و اگر ایشان یا شما زحمت بکشید روشن توضیح بدهید که منظورش چه بود(بطوری که گويی ما کودکان شش ساله ایم)،خیلی ممنون میشویم. بخدا سواد ما قد نداد به این کامنت!

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس
من نه شما را می شناسم و نه ناشناس مورد نظر شما را مشگل من هم در باره شما نداشتن حد وسط است در بینش شما هر کسی که مخالف دید گاه دلقک باشد را باچسباند انگ به کنار می کشید یکی مثل نظر شما در باره همان ناشناس و خودتان را مثل حکومت ایران در سیرک دلقک خودی میدانی و مابقی را غیر خودی نمیدانم که چند وقت است که در سیرک سرک می کشی حال چنانچه بر خلاف نظر دلقک تاحالا نظری دادی اعلام کن تا ببینیم شما اصلا توی راه هستی یا مثل من توی جاده خاکی میروی یا در یک اتوبان ده بانده به ناکجا اباد و من شخصا ان جاده خاکی را به اتوبان یک طرفه تردد شما ترجیح می دهم واما دلقک گرامی شکسته نفسی می فرمایند ایشان نصف سیاست ایران و پنج به اضافه یک را از دکمه سر دست ظریف فهمیدن بعد ولی از درک بعضی کامنتها عقب نشینی می کنند در پایان خیلی ها این تفاسیر را قبول دارند و خیلی های دگر ندارند ولی امیدوارم تمام کسانی که می خوانند چه به زیان سیرک ویا طرف داری سیرک نظر های خود را بی توهین عنوان کنند فقط در ان صورت می باشد که ارزش این مکان بالا می رود کسانی که کامنت می گذارن هر کدام معادل کل کسانی که فقط طوطی وار می خوانند و رد می شوند با ارزش است و دلقک باید بداند چنانچه کسی مخالف ایشان نظر داده این نظر از صد نظر بادمجانی با ارزش تر می باشد

ناشناس گفت...


ناشناس ناشناس عزیز: من این جمله را متوجه نشدم. لطفا بیشتر توضیح دهید.

"با چند نفر از کسبه بازار که کار لباس انجام می دادند صحبت کردم و همگی از فروش یک سری البسه که برای دهه هفتادی سخن می گفته اند و این نشان از نداری مردم ایران و اگر شما امار بین طبقه متوسط و فقیر و انها که از متوسط به زیر امده اند"

شاگرد تنبل عزیز: احراز صحیح است.

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس ناشناس محترم. معذرت می خواهم که کمی صریحتر باید با تو حرف بزنم. امیدوارم که بشما برنخورد. مشکل شما این است که یک خوانندۀ کف خیابان هستی و بدون داشتن هیچگونه مبانی ذهنی معرفتی در مورد مسایل کلان مثل نوع جهان بینی و یا شناخت پدیده های اجتماعی اصرار داری با من که دارای حداقلی از این فاکتورهای مهم "مشخص و فکر شده و نظریه شده" را دارم وارد بحث بشوی و خودت را همسطح نظری با من فرض پیشینی می گیری. در حالیکه حتی بدیهیات عقلی و اطلاعاتی را هم نداری و فرمایشاتت به رطب و یابس بافی می افتد. بعنوان مثال در مورد جوانان جاروکش ادعا کرده ای که آنان انتخابی دیگر نداشته اند. فارغ از اینکه آیا اصلاً از نظر حقوقی در قوانین جمهوری اسلامی مجازاتی بنام "وادار به خدمات اجتماعی" وجود دارد یا نه - من مطمئن نیستم - نمی توانی درک بکنی که مجازات ها و تنبیهاتی که مستلزم تحمیل یک کنش به مجرم از سوی قاضی است فقط هنگامی می تواند اعمال شود که مجرم خودش رغبت قبول آن کنش - در اینجا جارو کردن در خیابان - داشته باشد و الا اگر مجرم از اقدام داوطلبانه به تنبیه در نظر گرفته شده استنکاف کند قاضی ناچار است مجازاتی را تعیین کند که نیازی به کنش مجرم نداشته باشد مثل زندانی کردن یا اعدام یا کتک زدن و شکنجه و امثالهم. که نیازی به موافقت مجرم ندارد چون او مجبور از هیچ نوع اقدامی نیست. در اینجا هم جوانان تنبیه شده - یا از سوی نیروی انتظامی یا قاضی - پذیرفته اند که جارو کشی کنند و آزاد شوند. چه بسا که برخی هم آن را نپذیرفته باشند و اینک در زندان باشند. یا در مورد دوری من از ایران و بودن تو در ایران و شناخت مشکلات و این مهملاتی که مرتب تکرار می کنی که مثلاً برای خودت فکت کف خیابان بودن را القاء کنی باید عرض کنم که اصلاً نمی فهمی که من عمداً جوانان و مردمان مرفه نسبی را هدف نوشته ام می دانم برای ایجاد شادی در عرصۀ عمومی و عرصه های فرهنگی برای ترساندن آخوندهایی که خودشان از بام تا شام فریاد وافرهنگا و وا اسلاما و واحجابا و وا ایمانا سر می دهند. زیرا من می دانم که طبقات دچار فقر معیشتی کسانی نیستند که بتوان برای هرنوع تغییری در جامعه روی آنان سرمایه گذاری کرد یا انتظار داشت. توده های مردم هیچگاه شروع کنندۀ تغییر در هیچ جامعه ای نبودند و نیستند بلکه این طبقات مرفه نسبی هستند که تغییرات را کلید می زنند و بعد از رسیدن بمرحله ای از همه گیر شدن و شکستن اتوریتۀ حاکمان و ایجاد توازن قوا است که توده ها با بوکشیدن "قدرت دست کی هست" ابتدا با احتیاط و در پیشروی با سرعت به تغییر خواهان می پیوندند. زیرا توده های مردم همیشه با دست برتر همراه می شوند و علت اصلی تبعیتشان از حکام مستبد و مقتدر هم همین است. در کامنتی دیگر با مخاطب عام کمی از نوع جهان بینی خودم را مکرر خواهم کرد تا متوجه - امیدوارم - بشوی که لایه های معرفتی مطالبی که می نویسم از کدام نوع جهان بینی برخاسته و چرا خوانندۀ کم عمق و جدید و اینترنتی کلافه می شود و نمی تواند ارتباط برقرار کند. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

من کامنتم را قبل از دیدن دو کامنت بالاتر از کامنتم نوشته بودم و وقتی فرستادم و به بخش نظرات در انتظار تأیید رفتم دیدم کامنت های دو عزیز هم آمده. جهت اطلاع فقط.
واقعاً فکر می کنید من چه حالی پیدا می کنم وقتیکه حتی یک ظریف هم پیدا نمی شود که دو کلمه کامنت بدهد در مورد ویدئوهای نازی که گذاشته ام و بویژه شعر محتوایی شاهکار ترانۀ زیبای عصار دردانه که مو بر اندام شنونده سیخ می کند! این هم شعر ترانه ای که حاضر بگوش کردن اش هم نیستید. چون اگر گوش می کردید حتماً واکنشی هم بروز می دادید:

سختیِ بت‌ها چه باید کرد؟
با این تَشَتُت‌ها چه باید کرد؟
گیرم تفاوت‌ها نمایان شد
با بی‌تفاوت ها چه باید کرد؟

با مردمی که سیل را هر سال
بر گردنِ قسمت می‌اندازند
دنیایشان را می‌دهند اما
قبل از دعا یک سد نمی‌سازند!

ما مردمانی عاشق کوروش
ما قومِ در تاریخ جا مانده
جداً کدام از ما فقط یک بار
یک خط از آن تاریخ را خوانده؟

ما فخرمان فرهنگ دیروز است
انکار هر یک درد تسکین است
باید پذیرفت این حقیقت را
امروز ما فرهنگمان این است

تا زخم را گردن نمی‌گیریم
این دردهای کهنه پابرجاست
ما بیشتر دنبال توجیه‌ایم
این فرق ما با مردم دنیاست

جداً اگر ما فخر دنیاییم
از مردم دنیا چه باید گفت؟
من می‌پذیرم سخت بدبینم
تو جای من، از ما چه باید گفت …

ما مردمانی عاشق کوروش
ما قومِ در تاریخ جا مانده
جداً کدام از ما فقط یک بار
یک خط از آن تاریخ را خوانده؟

ما فخرمان فرهنگ دیروز است
انکار هر یک درد تسکین است
باید پذیرفت این حقیقت را
امروز ما فرهنگمان این است

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

ناشناس ساعت ۱۹:۵۵
مرسی که تصحیح ام میکنی، املا ضعیفی دارم، خاصیت تنبلی ته کلاس است و میدانم :)

روشنگر گفت...

با سلام
اتفاقا برخلاف نظر شما، حوادث سال 88 مهلک ترین ضربه را بر پیکره نظام ولایت فقیه وارد کرد به گونه ای هنوز پس از گذشت 8 سال نظام دارد از آن ضربه می خورد و هنوز خامنه ای شبها خواب فتنه 88 میبیند. 88 جرقه سقوط نظام بود و شک نکنید بزودی نتیجه آن را خواهیم دید و تا یکی دو سال دیگر نظام سقوط خواهد کرد. اتفاقا نظام با خون و خونریزی و حذف مخالفان پس از 88 بود که پایه هایش روز به روز سست تر شد زیرا پایه هایش بر خون مردم قرار گرفته بود وگرنه اگر 88 اتفاق نمی افتاد همان آش بود و همان کاسه و دوباره اصلاح طلبان مکار روی کار می آمدند و عمر نظام را تا 20 سال دیگر تمدید می کردند اگر 88 اتفاق نمی افتاد مردم به این زودی ها اصلاح طلبان را نمی شناختند. پس از کودتای 88 بود که مردم کلیت و ماهیت نظام را در این 7 -8 سال شناختند و به جرات میگم خامنه ای حاضر است نیمی از ثروتش را بدهد تا 8 سال به عقب برگردد تا بتواند جلوی حوادث 88 را بگیرد زیرا چنان ضربه مهلکی بر مشروعیت نظامش وارد ساخت که هرگزنخواهد نتوانست آن را ترمیم کند و همین عدم مشروعیت در نهایت او و نظامش را ساقط خواهد کرد.انشاءالله در تمام عمر خامنه ای حادثه ای تلخ تر و زهرآگین تر از سال 88 برای او نبوده و نیست

Dalghak.Irani گفت...

روشنگر
اینها که یک مشت حرف مفت است. من فاکت آورده ام از زیان ها و شما هم باید فاکت بدهی از فایده ها. آیا زیان هایی را که برشمرده ام قبول نداری. یعنی چه مشروعیت رژیم زیر سؤال رفت. یا اصلاح طلبان را بهتر شناختند. مثلاً مشخصاً چه اتفاقی بعد از 88 افتاده که می توان به آن دست آورد جنبش سبز نام گذاشت و به آن بالید. انتخابات از روتق افتاد. زندگی مردم بهتر شد. بگیر و ببندها کمتر شد. این بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد را که همه می توانند بسرایند. چرا رژیم در حال سقوط است و بزودی سقوط خواهد کرد تازه آنهم به برکت اثرات مثبت جنبش سبز شکست خورده. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

یادم رفت این کنایه را هم بزنم که اگر حرف ساده زیستی خامنه ای را قبول کنیم که حداقل تا کنون کسی برای او ثروتی ثابت نکرده است. آنوقت نصف این ثروتی که ندارد قیمت مناسبی است برای یک جنبش مخرب و بدون اندیشه. و از این نظر منصفانه رفتار کرده ای. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

شاگرد تنبل ته کلاس
در مور گره فکری انتخباتی ات می گویم که من ربط وثیقی بین رییس جمهور که باشد تا رهبر که شود نمی بینم. و اتفاقاً اگر رییسی نامزد احتمالی برای رهبری باشد وارد انتخابات ریاست جمهوری نمی کنند به این دلیل که اگر رأی نیاورد می سوزد و رهبر کردنش با اما و اگر افکار عمومی مواجه می شود. در کل اما اعتقاد ندارم که خامنه ای چه در گذشته و چه حال اراده ای تعمدی در اثر گذاری شکلی - تقلب در آرای مردم - داشته و یا خواهد داشت. او بویژه بعد از وقایع 88 بسیار محتاط است که حتی گرایش رأی و علاقه اش را هم برملا نکند تا در صورت پیروزی نامزد مورد ادعا مورد تهمت و در صورت شکست نامزد مورد توجهش مورد عدم مشروعیت و محبوبیت قرار بگیرد. شما شاهد بودید که حتی عزیز جعفری فرمانده سپاه هم اینبار با صراحتی کمتر دیده شده اعلام کرد که سپاه و بسیج نباید گرایش بفرد خاصی را تبلیغ یا دخالت کنند. علتش هم کاملاً معلوم است و آن این است که در بین داوطلبان تأیید صلاحیت شونده از سوی شورای نگهبان هیچگونه ناخالصی خطرناکی وجود نخواهد داشت و سقف خطرناکی نامزدان از حسن روحانی فراتر نخواهد بود. به این معنا که خطرناک ترین نامزد انتخابات حسن روحانی بی خطر خواهد بود. درست است که خامنه ای با روحانی اختلافاتی در نحوۀ نگرش دارد اما از انتخاب روحانی در این دوره بیمناک نیست و انتخابات برای او باختی نخواهد داشت. حداکثر دخالتی که فکر می کنم خامنه ای در انتخابات بکند این است که در صورت تأیید استراتژی اصولگرایان راجع به تضعیف روحانی و کشاندن او بدور دوم انتخبات به شورای نگهبان این دستور یا توصیه را بدهد که حداکثر ممکن از نامزدهای ثبت نام کرده را - در حول و حوش ده نفر - تأیید کند که تفرق آراء مورد نیاز برای سردرگمی مردم در دور اول انتخابات را فراهم کند و حتی ممکن است یکی دو تا نامزد مستقل کمی لیبرال را هم قاطی کنند که سبد رأی مدرن ترهای جامعه را هم دچار شکاف بکنند. من البته وارد انتخابات نخواهم شد اما خودم دوست ندارم که قالیباف رییس جمهور بعدی باشد. زیرا اگر او نقشۀ پنهانی برای تعیین تکلیف ساختار سیاسی گشور را نداشته باشد رییس جمهور شدنش بشدت بضرر تحولخواهان از راه تضعیف کارآمدی نظام خواهد بود . و او تنها و تنها کسی است که رییس جمهور شدنش باعث کارآمدتر کردن جمهوری اسلامی و ارتقاء همۀ شاخص های حکمرانی خوب خواهد شد و این به تثبیت جمهوری اسلامی می انجامد. یا...هو

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز سلام و تبریک پیشاپیش سال نو
در مورد وقایع سال هشتاد و هشت با شما همعقیده نیستم برادر و اتفاقا در این مورد خاص رصد تحولات کف خیابان ضروریست و در مورد شعر ، اگر بتوان اسم شعر و یا ترانه بر آن گذاشت ، قربان حمایل مبارک ، از صبح تا شب و لا اقل در ده پانزده سال گذشته خروارها شعر و متن و مقاله وووو با این مضمون در حلق وامانده ما کرده اند ، عصار هم مشتی از آن خروارها ، ملت بیشعوری هستیم که یک خط تاریخ نخوانده ، عاشقیم بر کورش و منشور او ، در حقیقت شتر گاو پلنگ ما هستیم که سد نمیسازیم و سیل میاید و سد میسازیم دریاچه ارومیه خشک میشود ! در این مورد هم از نظر محتوی و محتوا چیز داندان گیری نیست و تشویق شما به تولید شادی از همه این چس ناله های " همه بیشعورند و من باشعور " کار گشاتر و راه گشاتر است .

ناشناس گفت...

دلقک عزیز:

صحبت شما در مورد جنبش سبز متین و صحیح است. ولی یک اما دارد و به قول خودتان این اما مهم است. توضیح این اما در مقاله محمد رضا نیکفر آماده است. پاراگراف اول این مقاله را کپی میکنم و لینک مقاله در ذیل آن است.

“جنبش سبز” به عنوان جنبشی مشخص که به صورت واکنشی مشخص به ایقان فراگیر به تقلب انتخاباتی شکل گرفت، به پایان رسیده است و به این دلیل می‌توان از فاصله‌ای زمانی، احساسی و ذهنی به آن نگریست. اما ریشه‌های این جنبش در جامعه زنده و زایا هستند، و به این اعتبار آن را می‌توان پاینده و دارای آینده تصور کرد. اثبات حکم نخست، حکم در مورد پایان‌یافتگی جنبش سبز، ساده است: دیگر تظاهراتی درنگرفت، چهره‌های شاخص جنبش زندانی شدند، و سبزها حتا تا این حد زورشان نرسید که اسارت آنان کوتاه‌مدت باشد؛ آنان هنوز در زندان اند. حکم دوم اما به استدلال مفصلی نیاز دارد. ادعا این است: عامل‌هایی وجود دارند زمینه‌ساز و خصلت‌سازِ جنبش سبز؛ این عامل‌ها پایدار و همچنان مؤثر هستند و این استعداد را دارند که آینده را بسازند.

در این مقاله این ادعا مستدل می‌شود و افزون بر آن کوشش می‌شود از جنبش سبز درس‌هایی گرفته شود.

https://www.radiozamaneh.com/149865

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

کاملا منطقی بود
ممنونم

ناشناس گفت...

جناب دلقک. چند بار در مورد تز استحاله از درون سوال کردم ولی جوابی در خور اهمیت موضوع به صورت جامع نگرفتم. البته اشاراتی بود ولی جامع و مانع نبود. ببخشید اما تا جوابم را نگیرم مصر خواهم بود.
لطفا بفرمایید که منظورتان از استحاله از چه چه چیز به چه چیز است؟ چه قشر یا اقشاری مد نظر جنابعالی است؟....
در ضمن شما جریانات 88 را ضربه به مدرنیته در ایران و نابودی آن قلمداد نمودید در حالی که برخورد با روزنامه نگاران و حکم توقیف فله ای آنها به دوران ریاست جمهوری خاتمی باز می گردد و البته وقایع سال 88 آخرین میخها بر تابوت فضای رسانه‌ای سنتی و متفاوت در کشور بود. اما همین روزنامه نگاران در خارج از کشور در فضای رسانه ای مدرن( اینترنت، ماهواره...) فعال هستند که از برکات دهکده جهانی است.
در مورد ثروت رهبر هم که قبلا در مورد نبود یک لکه خاکستری در مسایل مالی ایشان فرموده بودید باید گفت که این حرف شما شایبه حمایت ضمنی از او را تداعی می کند که البته با توجه به ذهنیتی که از شما دارم بعید می دانم. البته شهوت که حتما نباید نسبت به جنس مخالف و پول باشد. خمینی وقتی که از بالای تراس در برابر مردمی که شعار می دادند روح منی خمینی دستش را بلند می کرد و به آرامی تکان می داد، احتمالا شهوت ایشان که غیر جنسی و مادی بود ارضا می گردید. البته قدرت بر پایه پول می چرخد و خمینی و سلفش چه سرمایه های مادی و معنوی را در این راه تلف نمودند.

ناشناس گفت...

ایران در خاورمیانه رتبه سوم سرانه مصرف الکل بعد از ترکیه و لبنان که مصرف مشروبات الکلی آزاد است را دارد.
آرایشی که زنان و دختران در خیابان های اینجا دارند در لندن هم ندارند.
فیلم زهره امیر ابراهیمی که منتشر شد اغلب دختران و پسران راهنمایی و دبیرستانی تماشا کردند.
داشتن دوست پسر و دختر در بین نوجوان ها و جوانان
سفر به ترکیه و تایلند و ارمنستان....
انواع جشن ها و پارتی ها...
اینها را فرضا با سالهای 57 تا 62 مقایسه کنید. اگر در آن سالها از کسی که اعتقاد به تغییر حکومت ایدئولوژیک از راه استحاله از درون داشت می پرسیدید، به سطح خیلی پایین تر از موارد فوق را نشانه استحاله می دانست.
این قشری که باید دچار تحول شود چه کسانی هستند؟ از حاکمان؟ مثلا: برادران لاریجانی، حسن روحانی، خامنه‌ای، اژه‌ای، کروبی، موسوی، ناطق نوری، علم الهدی،....

ناشناس گفت...

ناشناس ناشناس
ناشناس19/55 باید به عرض شما برسانم چند تولیدی که برای شب عید تولید انبوهی داشتند به صورتی که در چند رنگ و طرح مختلف برای فروش شب عید ولی متاسفانه طرحها و رنگ هایی که بیشتر برای جوانان بوده به فروش رفته البته باید بدانید که با توجه به سال های قبل برای هر سن و سالی رنگ های خاص خودشان مصرف می شود مثلا یک اقای 45 ساله در بازار شهر ستانها شلوار نارنجی نمی پوشد و حالا شما فرض کنید که فقط شلوارهای نارنجی فروخته شده و دست در کاران این صنف متوجه شدند که اکثر پدر از خرید شب عید منصرف شده اند
دلقک محترم خوش بختانه توی سیرک پوست ما کلفت شده مطابق قبل در این کامنت مدال کف خیابانی هم به ارشیو من اضافه گردید امید وارم به شما هم بر نخورد ولی نمی دانم این مطلب که در مورد خودتان فرموده اید( مشخص و فکر شده و نظریه شده" ) از چه کسی و یا کسانی دریافت کرده اید و البته شما انسان خوبی هستید ولی متاسفانه یک مقدار از خودتان بیشتر از مردم راضی هستید و گاهی اوقات توهم با شما دست و پنجه نرم می کند خیلی جالب قبلا هم گفته ام اکثر خارج نشینان ایران را همان طور که شما درباره خامنه ایی گفته اید دوست دارند که همین طور فریز شده در این شرایط که بهترین سود را حکومت و خارج نشینان ببرند برای همین است که شما مردم حواله به قر کمر میدهید و چه شود مملکتی که با قر کمر بخواهد درست شود احتمالا صد سالی طول خواهد کشید و البته خوشا بحال.............................

ناشناس گفت...

دلقک نازنین و سایر حضار: نویسنده "کامنت مفصل دوم" هستم.
برداشتم این است که بازنویسی متن با زبان دیگر(و نه زبان مقالات علمی که لازمه شغل من است) بهترین راهکار نیست،
چون نه کشف جدیدی ارائه کرده بودم و نه با دلقک در موضوع مشخصی مجادله دارم.
شاید یک روش دیگرهدف من را بهتر مفهوم کند:
دلقک بنا به تعریف انسان را دوست دارد و به او ارج مینهد.
من فکر میکنم که ما کمتردچار اشتباه میشویم اگر به جوامع انسانی به دید کلنی هایی از میمونها بنگریم.
و در مورد جامعه و اقتصاد ایران ما با یک نمونه نادر روبرو هستیم...

Dalghak.Irani گفت...

لکۀ خاکستری را من نگفته بودم و مهاجرانی گفته بود و من هم به بهانۀ ان مطلبی نوشته بودم. در مورد انواع شهوت هم من چیزی را انکار نکرده ام. فقط به شبگرد که یک معاملۀ فرضی را با نصف ثروت خامنه ای در مقابل فتنه را مورد آرزوی خامنه ای دانسته بود یادآور شده ام و ربطی به شهوات جاه طلبی و قدرت طلبی و دیگر نداشت. در مورد جنبش سبز هم دیگر بحث نخواهم کرد زیرا نه من انرژی اش را دارم و نه راه بجایی می برد در مقابل بازندگان در جنبش سبز که دفاع از آن را نوعی صیانت نفس می دانند و قادر به قبول شکست و فریب نیستند. جنبش سبز نه تنها ضرر و زیان مطلق بود بلکه حتی اگر با اهداف رهبرانش پیروز هم می شد قرار نبود اتفاقی برای جمهوری اسلامی بیفتد. فقط قرار بود جناح چپ قدرت نسبتاً بیشتری بگیرد و بیشتر از نعمات بهره مند شود زیرا قبلاً هم گفته ام رهبر جمهوری اسلامی حتماً باید از فقهای سنتی و متحجر - اجتهاد غالب مطلق در حوزه های شیعی - انتخاب بشود و قم اجازه نمی دهد مجتهد نواندیش - اگر برفرض مثال موجود باشد که نیست - رهبر حکومتی بنام و محتوای اسلامی باشد. جنبش سبز را فقط ایندۀ تاریخ می تواند شفاف کند و باید همۀ پس و پشت طراحی ها و اجرایش از صافی زمان بگذرد تا معلوم شود که چطور مهندس موسوی چپ پوپولیست اخلاقگرای از سیاست بریده را وارد صحنه ای کردند که خودش هم نمی دانست قرار است چه نقشی را بازی کند. اما چه این هم یک درس جدید باشد که جزوی از همۀ درس های 200 سالۀ بعداز میرزا تقی خان باید عبرت بگیریم و چه نباشد من نمی توانم بر مضرات مخربش در سیاست امروز و سوزاندن همۀ سرمایۀ اجتماعی - انباشته در بعد از انقلاب - دست افشانی و پایکوبی کنم. حداقل 20 سال تحولات ایران را عقب انداخت و خامنه ای به بهای یک لرزیدن چند روزه فتنه ای را نقد کرد که تا اینجا دو نسل بعدی را سرکوب کرده و هنوز هم دست بنقد هر سربرآوردنی را با استناد به فتنه سرکوب می کند. یا...هو

ناشناس گفت...

خواستم فقط بگم من شخصا آواره ی «غربت» نشدم. اتفاقای سال ۸۸ بهم فهموند ایران به درد زندگی نمی خوره، اومدم اینجایی که هستم. دیگه ایران هم برام اهمیتی نداره غیر از این که خانواده ام اونجان. یک بار که بیشتر زندگی نمی کنم.

غریب آشنا گفت...

به نظر من مفهوم استحال از درون یعنی سوزاندن فاکتور زمان در برهه ای از زمان ، با استدلال از این ستون تا آن ستون فرج است. استحاله زیر ساخت میخواهد که در جهان سوم یافت نمیشود ، اگر هم اتفاقی بیفتد از نوع شورش و بلوا و ناامنی خواهد بود ، به رسم وایکینگهای قدیم . استحاله از درون شیره مالیدن بر سر مردم است برای توجیه اتلاف عمر گرانبهای آنها و متآسفانه اینگونه مفاهیم غیر عینی و تخیلی و ایده الیستی تنها حربه نظام است برای سر کار گذاشتن ملت. تیمسار عزیز سال نوی شما مبارک

ناشناس گفت...

فکر می کنید اگر خامنه ای فتنه فتنه کند مردم توجهی می کنند یا ذهنیت آنها عوض می شود؟
آیا گزک به دست او داده شده تا جامعه مدنی و مظاهر آن را بکوبد؟ خود شما که به درستی خاستگاه فکری رهبران گذشته و آینده را عنوان کردید چه جنبش سبز می بود یا نه رهبریت متحجر کار خویش را انجام می دهد. تنها شکاف حکومت و ملت عمیق تر شد و سرعت چپاول افزون گشت چون عوامل حاکمیت احساس خطر سرنگونی کردند و تمامی تلاش برای دزدی و اختلاس بیشتر و خروج سرمایه از ایران با سرعت بی مانند.

ناشناس گفت...

دلقکعزیز لطفا یک گشتی توی گذشته های وب خودت بزن و فضای ان روز ها را تجسم کن و خواهی دید که چه قدر عوض شدی در کامنت ها می بینی که زیاد با شما هم سو نیستند

ناشناس گفت...

استحاله از درون فقط همراه با اگاهی و رشد اندیشه و جرقه های ذهن صورت می گیرد.واقعیت این است که جامعه ایران امروز با 20 سال پیش خیلی فرق کرده.و این نشان از اگاهی ملت دارد.امروز از روح منی خمینی خبری نیست.بجای روح چیز دیگری می گویند.طبیعی است که با رشد این روند کار نظام ساخته است.و در یک نقطه ای متلاشی می شود.. اما اگر خدعه ای دوباره ساز نکنند.و تر فند دیگری بکار نبندند. اصلاحیون متا سفانه ابزار این تر فندند. در یکجا دلقک به نقش مخرب قالیباف اشاره می کند در رییس شدن. که این نکته را تا یید می کند.البته استحاله مثبت در ایران اتفاق نمی افتد. اینده ایران را اصلا خوب نمی بینم. مردمان عاقلی مصدر امور نیستند.انها اکثرا از دون پایه های فکری هستند انهم چه جور. موفق باشید.

ناشناس گفت...

استحاله هم اکنون اتفاق افتاده است. فقط نیازمند جرقه ای است و گشایشی که خامنه ای با تجربه اروپای شرقی درها را سفت و محکم بسته است ولی در مدت زمان کوتاهی به لحاظ تاریخی پوست اندازی اتفاق خواهد افتاد. امیدوارم مردم ایران حول یک سمبل که به نظرم شاهزاده رضا پهلوی و مشارکت فرهیختگان داخلی و خارج از ایران است بتوانند این دوره گذار را بگذرانند. فکر می کنم کمتر کسی با استحاله مخالف است فقط بعضی ها که زندگی خود و کشورشان را بر باد رفته می بینند دوست دارند که این پوست اندازی هر چه سریعتر اتفاق بیافتد.
نوروز بر همه و به ویژه تیمسار سیامک مرندی مبارک.

ناشناس گفت...

نوشتاری ازصادق هدایت
آنچه اعراب به ایران دادند:

ماکه عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم !ما برای خودمان تمدن وثروت وآزادی وآبادی داشتیم وفقر را فخرنمیدانستیم ! همه اینهارا ازماگرفتند وبه جایش فقر وپشیمانی ومرده پرستی وگریه زاری وتاسف ازخدای غدار وقهاروآداب کونشوئی وخلارفتن برایمان آوردند . همه چیزشان آمیخته با کثافت وپستی وسودپرستی وبی ذوقی ومرگ وبدبختی است. چرا ریختشان غمناک وموذی است وشعرشان چوس ناله است چونکه با ندبه و زوزه وپرستش اموات همه اش سروکار دارند . برای عرب سوسمار خوری که چندین صدسال پیش به طمع خلافت ترکیده ! زنده ها باید به سرشان گل ولجن بمالند ومرگ وزاری کنند. در مسجدمسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عباداتشان وجلب کفار است تابه اصول این مذهب خو بگیرند وبعد این حوض کثیفی که دست و پای چرکین خودشان رادر آن میشویند و به آهنگ نعره موذن روی زیلو وفرش خاک آلود خودشان دولا وراست میشوند وبرای خدای خونخوارشان ورد وافسون میخوانند .عید قربان مسلمانان با کشتارگوسفندان و وحشت وکثافت وشکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر است خدای جهودی آنها قهاروجبار وکین توزاست وهمه اش دستورکشتن و چاپیدن مردمان را میدهدوپیش ازروز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تازانوی اسبش خون موج بزند .تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذت های موهوم شهوانی وشکم پرستی آن دنیا .با فقر وفلاکت وبدبختی عمر رابه سر برد و وسائل عیش ونوش نماینده گان مذهبش را فراهم بیاورد.همه اش زیرسلطه اموات زندگی میکنند ومردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پست ترین حیوانات نمیکنند .عوض اینکه به مسائل فکری وفلسفی وهنری بپردازند .ازصبح تاشب کارشان این است که ازصبح تا شام راجع ذبه شک بین دو وسه استعامنه قلیله وکثیره بحث کنند .این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب وجلو ساخته وپرداخته شده . انگار که پیش ازظهوراسلام نه کسی تولید مثل میکرد ونه سر قدم میرفت .خداآخرین فرستاده خودرا ماموراصلاح این امور کرده! تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بناشده واگرپایین تنه را ازآن حذف کنیم اسلام روی هم میغلطد ودیگرمفهومی ندارد بعد هم علمای این دین مجبورند ازصبح تا شام با زبان ساخته گی عربی سروکله بزنند و سجع وقافیه های بی معنی وپرطمتراق برای اغفال مردم بسازندیا تحویل بدهند سرتاسرممالکی راکه فتح کردند مردمش را به خاک سیاه نشاندندوبه نکبت جهل وتعصب وفقروجاسوسی و دوروئی ودزدی وچاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلاکردندو سرزمینش را به شکل صحرای برهوت دراوردند.اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدهاشد وخودموسی از آن ترسید این اژدها هفتاد سردارد این دنیا را میبلعد. همین روزی پنج باردولا راست شدن جلوی قادرمتعال که باید فقط به زبان عربی وی را هجی کرد کافی است تا آدم را توسری خوروذلیل وپست وبی شعوروبی همه چیزبار بیاورد مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دل به هم زنی ازآراء وعقاید متضادی که ازمذاهب وادیان وخرافات پیشین .هول هولکی و هضم نکرده استراق و بی تناسب به هم در آمیخته شده است .دشمن ذوقیات حقیقی آدمی واحکام آن مخالف با هرگونه ترقی وتعالی اقوام ملل است وبه ضرب شمشیر بران وکاسه کدایی است .یا خراج وجزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم و هرچه پول و جواهر داشتیم چاپیدند .آثارهنری مارا از میان بردند وهنوزدست بردارنیستند وهرجا که رفتند همین کار را کردندد

ناشناس گفت...

دوستان تا این فایل پاک نشده گوش کنید:
http://www.iranpressnews.com/source/205464.htm
افشای نوار صوتی جلسه مافیای قالیباف - تهران

جلسه غیرعلنی اعضای باند مافیای قالیباف در شوراى شهر تهران: ....به این قرآن قسم می خوریم که خیانت نمی کنیم...با هم می بريم و تک خورى نمی كنيم...
https://www.youtube.com/watch?v=UDbaMqnfySA

ناشناس گفت...

تا سایبری های 7000 تومانی، گله ای به این لینک یوتیوب زیر، کپی رایت رپرت ندادند و آنرا پاک نکرده اند برید و بشنوید:
http://news.gooya.com/2017/03/post-1919.php


ب ب

Dalghak.Irani گفت...

درست است که من گفته ام قالیباف دردانه و بهترین مدیر جمهوری اسلامی و یکی ز بهترین های تاریخ معاصر ایران است و هم طرفداران جناح چپ و هم هواداران حسن روحانی باید بشدت از او بترسند و همۀ نیروی شان را صرف تخریب او بکنند. اما نگفته ام که خودزنی بکنند و با هر کثافت کاری و مستندات دست ساز و تابلو به او حمله کنند. این چند نفری که توی هم وول می خورند و معلوم هم نیست که مقدمه و مؤخرۀ حرفشان چه بوده و در کجا ضبط شده و اصلاً نام کسانی که صدایشان شنیده می شود چیست و بویژه مدعی اصلی که می گوید کسی بچه مسلمان بازی در نیاورد چه کسی است و آن که قسم می خورد چه کسی است و... بابا بروید عیدتان را جشن بگیرید و بکارفرمایتان هم بگویید مصبتو شکر الان دیگه همه تعطیل شده اند و تو هنوز هم از وحشت قالیباف نازنین مارا می فرستی دنبال انفجار سردار چشم سبز با باروت های خیس. یعنی بگویید که بگذار اول این شهردار یگانه اعلام نامزدی بکند آنوقت برویم سراغ سرهنگی و حقوقدانی و گازانبر و موتور هزار. در ضمن از هر ویدیو یک نسخه کافی است آن هم ویدیوهایی که در گویا نیوز منتشر نشده و بکر باشد. چون چند ده نفری که وبلاگ مرا می بینند همه خورۀ اینترنتند و قبل از اینجا همۀ سوراخ سنبه های دیگر سایت ها را - بویژه گویا نیوز - را زیر و رو می کنند و کار بیهودۀ شما در اتهام بی اساس به فرزند برومند ملت (قالیباف) فقط وزرووبال کارنامۀ اخرتتان را زیاد می کند. یا...هو

ناشناس گفت...

شما پس از انتخاب ترامپ پیش بینی کردین در سال دوم یا سوم درگیری نطامی سختی رخ بده. ولی امروز نظرتون چیز دیگه ای هست. می شه راجع بهش بیشتر توضیح بدین. بر عکس من فکر میکنم وقتی موقعیت رئیس جمهوری امریکا متزلزل می شه یکی از راه های برنده شدنش در انتخابات دور دوم جنگ راه انداختنه.

عـسـکـر گفت...

. . . . . . .
باید مراقب بود
. . . . . . .
خوشبختانه حجت الاسلام والمسلمین روحانی موقعیت خوبی دارند
و فضای رسانه ای به نفع ایشان است
. . . . . . .
خدا رو صد هزار مرتبه شکر

ناشناس گفت...

دو ماه دیگر قالیباف هشتمین رئیس جمهوری منتخب ایران خواهد شد!

بدون شک نام حسن روحانی و وزیر خارجه محبوبش در تاریخ ایران خواهد ماند و از آنان غالبا به نیکی یاد خواهد شد؛ اما در زمان حاضر نظر به شواهد میدانی و تحلیل های مبتنی بر جامعه شناسی سیاسی، به نظر می رسد روحانی در حال سپری کردن آخرین روزهای ریاست جمهوری خویش است و به زودی اولین رئیس جمهوری تک دوره ای ایران از سال 60 به این سو خواهد بود.

1- دستاوردهای دولت روحانی عمدتا جنبه ای سلبی دارد. ساخت قدرت دولتی در ایران در سال 92 با بحران کارآمدی حاد (خصوصا در اقتصاد)، بحران همبستگی عظیم (عدم همبستگی و توافق در هیئت حاکمه) و روند رو به تزاید کاهش مشروعیت مواجه بوده اما با روی کار آمدن روحانی و دولت او این بحران ها تعدیل و تخفیف یافته است. در واقع هنر روحانی در چهار سال اخیر در آنچه "نگذاشته بشود" بوده است (حمله هوایی به تاسیسات هسته ای ایران، تورم بالای 70 درصد، تداوم رشد منفی اقتصادی و ...). مشکل چنین جنس موفقیتی برای سیاستمداران ناملموس بودن آن برای توده های جامعه است. (بحران دستاور "ملموس" و "ایجابی")

2- دیگر چالش دولت در زمینه مفاهمه از جانب جامعه به مسئله رکود برمی گردد. یکی از اثرات رکود اقتصادی تمسک جستن جامعه از روی ناچاری به هزینه کردن پس انداز است. لذا رکود اثر جدی معیشتی مردم در حین رکود را نه در سال های آغازین بلکه چند سال بعد و زمانی که پس انداز بخش بزرگی از جامعه اتمام یابد بروز می دهد. رکودی که گرچه روحانی عامل آن نبوده و حتی زمینه های خروج از آن را نیز چیده لیکن چوبش را روحانی خواهد خورد و در جاده ای که او برای خروج از رکود شوسه کرده است، خود مجال کامیابی نخواهد یافت. (گنه کرد در بلخ آهنگری ...)

3- پیروزی اصلاح طلبان و کاندیداهای مورد حمایت آنان از سال 76 بدین سو همواره منوط به بالا بودن سطح مشارکت و خصوصا عدم انفعال طبقه متوسط جدید در راستای رأی سلبی بوده است. این رأی سلبی نیز بیشتر مادامی که خطری در پیوند با یکپارچه شدن ساخت قدرت یا احساس تهدید از جانب تندروهای جناح راست حس می شده ظهور و بروز می یافته است. لیکن در حال حاضر عدم امکان پیروزی یک چهره تندرو در غیاب محمود احمدی نژاد تا حد زیادی روشن است. لذا طبقه متوسط که کمی از عملکرد دولت نیز دلسرد گردیده و تنگنای معیشتی آنان را نیز به زحمت انداخته است، دلیل چندانی برای رأی دادن نخواهند داشت و مشارکت در انتخابات پیش رو در صورتی که محور رقابت میان روحانی و قالیباف باشد به زحمت از مرز 60 درصد خواهد گذشت (پیش بینی نگارنده این سطور مشارکتی در خوشبینانه ترین تخمین خود 55 درصد است). در واقع از سویی طبقه متوسط تا حدی از روحانی دلسرد گشته و از طرف دیگر محوریت رقابت در دوگانه "روحانی-قالیباف" میزان بسیج پذیری طبقه متوسط را پایین می آورد. حتی اگر جلیلی یا هر کاندیدای تندرو دیگری پا به عرصه گذارد نیز چون برخلاف 92 که در صحت انتخابات تشکیک وجود داشت، در انتخاباتی که وزارت کشور روحانی خود برگزارکننده آن است دیگر نه تشکیکی وجود دارد و نه دیگر با توجه به مشخص شدن پایگاه اجتماعی حدود چهار پنج میلیونی محافظه کاران رادیکال در 92، شاخک های طبقه متوسط شهری در پیوند با یک خطر جدی حساس خواهد شد؛ لذا بسیج آنان نیز دشوار می شود. طبقه متوسط شهری یک تکنوکرات کارآزموده چون قالیباف را تهدیدی جدی برای خود تلقی نخواهد کرد. حتی بخش قابل ذکری از آنان به زعم نگارنده برای چنگ زدن به ریسمانی دیگر برای رهایی از رکود و فترت که قالیباف باشد کم و بیش به این ریسمان دست خواهند یازید. دیگر "تکرار می کنم" هم کارگشا نخواهد بود. چراکه نه یک مثلث از سه فقیه نامحبوب در کار است، نه حداد عادلی سرلیستی، نه کل ایران همچون تهران و ... . (فقدان لولو!)

4- با گذر از طبقه متوسط وضعیت در اقشار فرودست، شهرهای کوچک و نواحی روستایی ابدا باب میل روحانی نیست. رای او در سال 92 با استناد به آمارها رأیی ملی (فراطبقاتی و نسبتا متوازن در تمامی نواحی کشور) بود. اکنون اما بخش بزرگی از این جمعیت در اثر وضعیتی که در مورد 2 به آن پرداختم به وی به چشم یک خصم می نگرند به طوری که می توان ادعا کرد نه تنها روحانی در انتخابات پیش رو از رأی بخش عظیمی از آنان بی بهره می ماند بلکه رای منفی نیز در میان آنان دارد (رای منفی = رایی که برای نفی کاندیدایی دیگر به رقیبش داده می شود). (شورش مجدد فرودستان بر فرادستان)

نظر به موارد فوق طبق تحلیل من قالیباف در صورت کاندیداتوری مشروط بر عدم اتخاذ مواضع ضدبرجامی (که طبقه متوسط را به هراس اندازد)، ترسیم چهره ای مصمم و دارای تیم قوی برای خروج از رکود و نیز نهایتا تمرکز زیادی گذاردن بر مشکلات معیشتی اقشار فرودست و غیرشهری (که یحتمل نیز چنین می کند) هشتمین رئیس جمهوری ایران خواهد شد.

عـسـکـر گفت...

. . . . . . .
حضرت حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی ضمن تبریک سال جدید به وقووع سه حادثه تلخ در سال 1395 اشاره فرمودند که باعث تلخ کامی شد و خوب است همه ما با کمک و همفکری همدیگر ، هر سه سانحه را بصورتی بسیار دقیق و ویژه مورد تحلیل و بررسی همه جانبه و موشکافانه قرار دهیم و جعبه سیاه هر سه سانحه را کشف کنیم.

سه حادثه ای که حجت الاسلام روحانی به آنها اشاره فرمودند:
اولی حادثه آتش سوزی در ساختمان پلاسکو بود
و دومی تصادف و آتش گرفتن دو قطار مسافربری بود که در نزدیکی سمنان رخ داد و نیروهای امدادی تا حدی با تاخیر به محل سانحه رسیدند

و اما سومین حادثه که باعث تلخ کامی 99 درصد ملت ایران شد و به نظر بنده مهم ترین حادثه در 25 سال اخیر بود حادثه فوق العاده دلخراش رحلت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی (لیدر حقیقی جریان اصـلاحـات) بود که ضربه فوق العاده جبران ناپذیری به حرکت خودجوش اصلاح طالبانه جناب مسجد جامـعـی و جناب صفدر حسینی و جناب آقای نوبخت وارد کرد که در نوع خود سبب شد که نه تنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ کل جهان یکبار دیگر باز هم یک ورق اساسی بخورد.

در حقیقت این سانحه به نقطه عطفی در تاریخ سوانح تبدیل شد

امیدوارم بتوانیم همه با هم با حمایت همه جانبه از جنبش بر حق اصلاح طلبانه جناب مسجد جامعی ، خلا ناشی از وفات حضرت آیت الله هاشمی را تا حدی پر کنیم.

با تشکر از توجه همه شما بینندگان عزیز
و امید دیدار مجدد با شما
در پروازهای آتی هواپیمایی جمهوری اسلامی ، هما
همه شما مسافران عزیز هواپیمای اصلاحات را به دست خدای منان می سپارم

دوستدار شما . عسکر (کمک خلبان بوئینگ های 40 ساله هواپیمایی هما)

سوشیانت گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
سوشیانت گفت...

جالب اینجاس که خامنه ای امروز تو سخنرانیش یکی به نعل زده و یکی هم به میخ زده هم گفته که : هر کس با نتیجه رای مردم در بیفتد، در مقابلش می‌ایستم" و هم گفته :

خامنه‌ای : در سال ۹۲ عده‌ای می‌خواستند مقابل رای مردم بایستند
علی خامنه‌ای، رهبر ایران، در سخنرانی اول فروردین در مشهد گفت در انتخابات سال ۱۳۹۲ اقدام کسانی را که "می‌خواستند جلوی رای مردم بایستند" خنثی کرده است.


درواقع خامنه ای داره روحانی رو شدیدا در تنگنا قرار میده که نتونه هیچ گونه اعتراضی به نتیجه انتخابات 96 بکنه و رئیس جمهور انتخابی عاقا رو بپذیره.. با این حرف داره به دروغ وانمود میکنه و به روحانی میگه که در سال 92 که تو رای آوردی من جلو مخالفان رای تو ایستادم( به دروغ) و همین 4 سال دولت رو هم مدیون منی ، پس اگر تو انتخابات 96 رای نیاوردی ( که نمیاری چون ما میخوایم انتخابات رو مهندسی کنیم) نباید جار و جنجال راه بندازی که اگه راه بندازی مقابلت می ایستم و درواقع میخواد زهر چشم بگیره ازش که جرات نکنه به نتایج انتخابات اعتراض کنه و قص علی هذا ... البته اینها نشانه های خوبی است زیرا اگر این اتفاقات بیفتد قطعا به نفع مردم خواهد بود زیرا شدت اختلافات سردمداران حکومت در نهایت به فروپاشی نظام پوسیده آنها منجر خواهد شد که به جایی رسیده که با یک تلنگر سقوط خواهد کرد ان شاء الله

ناشناس گفت...

جناب تیمسار
تبریک رو از طرف بنده بپذیرید لطفا
به هر حال بنده یک بی خایه هستم که لحظه شماری می کنم آمریکایی ها عین قرقی بریزند و....... آرزوست دیگر
ما بی خایه های مبارز و برانداز پشت کامپیوتریم، تایید هم می کنم
من اصلا خدا و پیغمبر سرم نمی شود ولی اگر بدانی چقدر دعا می کنم که آمریکایی ها بیایند و الباقی داستان
اما در رابطه با اصلاحات
این مقاله شما گواه می دهد که رسما مخ اصلاح طلبان گوزیده رفته پی کار خودش، درمان هم ندارد
سیاه را سفید می گویند روز روشن، خیلی هم با اعتماد به نفس
شماها که مغز لابد دارید به این صورت
ما هم که بی خایه و مبارز و برانداز پشت کامپیوتر که داستان خودمان را داریم

فکر نمی کنی کار مملکت تمامه؟

ناشناس گفت...

جالبه خامنه ای گفته به هیچ وجه در انتخابات دخالت نمی کنه فقط در انتخابات سال های 76، 84، 88 و 92 دخالت کرده! یعنی تمام انتخابات 20 سال اخیر! البته یه انتخابات سال 80 رو از قلم انداخته که اون هم دوره دوم خاتمی بوده که همه می دونستن دوباره انتخاب میشه. خامنه ای دیگه پیر شده و تناقض در سخنانش زیاد دیده میشه و گاهی اعترافاتی میکنه که از نظر اهمیت میتونن در حد سند تاریخی باشن از جمله همین سخنان اخیرش که اعتراف به دستکاری انتخابات در 20 سال اخیر بوده.

ناشناس گفت...

حسن روحانی هم مانند خامنه ای سخنان جالبی رو گفته، حسن خان خیلی ریلکس و صریح گفته تا 10 دولت آینده هم وضع کشور درست نمیشه. 10 دولت یعنی 40 سال. جناب روحانی همچنین حرف دل دلقک رو هم گفته که الان مدتی هست دست دست میکنه بگه ولی روش نمیشه. اینکه ما تا نیم قرن آینده در ایران شاهد هیچ پیشرفت و تغییر موثری نخواهیم بود و وضع همینی که هست خواهد ماند. بهبود قابل توجه اوضاع اقتصادی (و نه حتی استحاله از درون به معنای اصلاح حکومت) بنا به اعتراف شخص دوم حکومت که به بسیاری از اطلاعات دسترسی داره حداقل 40 سال طول خواهد کشید. این تز استحاله از درون حداقل از یک بعد زیرکانه است به این صورت که درست مانند تز امام زمان مسلمانان شیعه است که ظهور آقا امام زمان رو به زمانی نامعلوم در آینده دایورت کرده اند و بدین ترتیب صدها سال توانسته اند ملت شیعه را به امید امام زمان هدایت کرده و وادار به جهاد و شهادت کنند. تز استحاله از درون هم به زمانی نامعلوم در آینده اشاره دارد زمانی که نه تنها نسل فعلی ما را به گور خواهد فرستاد بلکه فرزندان و نوه های ما هم موفق به دیدن آن نخواهند شد و در هر نسل جدید هم این تز دوباره رفرش شده و روز از نو روزی از نو. این تز استحاله حداقل از این لحاظ که توانسته نسل های بسیاری رو ساکت و دست ها در بغل منتظر نگه دارد (چه در گذشته و چه در آینده) خیلی عالی عمل کرده.

عـسـکـر گفت...

. . . . . .
کـشـتـی بان عـرصـه اصلاحات را سیاستی دگـر آمـده است
. . . . . .
پس از فوت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی ، کــشــتــی آبــدیــده و چهل ساله عرصه اصلاحات ، را نـاخـدایـی جـدیـد آمـده است.
. . . . . .

ناشناس گفت...

من فکر نمیکنم به ۴۰ سال بکشد. هر سیستمی اگر فشار به حدی خاص افزایش یابد میشکند. شاه زمانی که در اپک نفت را گران کرد به امریکا نهیب میزد. خامنه ای الان شلتاق میکند. اما زمان انقلاب شاه گفت صدای انقلاب شما را شنیدم. خامنه ای گفت اگر نظام را قبول ندارید به خاطر ایران رای دهید. صدام در جنگ با ایران شلتاق میکرد اما در زمان حمله امریکا در سوراخی زیر زمین پنهان شد. قذافی به همچنین. حال سپاه خامنه ای و بسیجی اش (لمپن) نیز اگر فشار افزایش یابد فلنگ را بسته اند. اما فشار چگونه افزایش مییابد. اگر فشار از سوی پابرهنگان باشد نه از تاک نشان ماند نه از تاک نشان. این انقلاب پابرهنگان است و ایران به این مرحله روز به روز نزدیکتر میشود و یک جرقه کافیست تا شعله ور شود. فشار از نوع دوم فشار طبقه متوسط است. وقتی ریزش طبقه متوسط افزایش یابد به نیرویی پاکباخته تبدیل میشود دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد که نگران از دست دادن باشد. و اینگونه فشار طبقه متوسط افزایش میابد. در ضمن زندانی های سیاسی افزایش یافته اند و در همان زندان ها شبکه ها شکل گرفته اند. رژیم به لحاظ اخلاقی و سیستمی مشروعیت خود را از دست داده به خصوص با فساد های مالی به طوری که تحقیق و تفحص از شهرداری تهران بنیاد شهید صدا سیما و ... در مجلس بایگانی میشود. خود رژیم هم با کوچکترین اتفاقی گوش به زنگ است و واکنش هیستریک بروز میدهد از جمله در ماجرای گرد و غبار اهواز. به نظر میرسد فشار پابرهنگان و طبقه متوسط تا سالیانی چند قابل کنترل باشند اما طبیعت و وجود فساد های مالی این دو نیرو را به هم نزدیک کرده است. تاجزاده گفته باید به خواست طبقات محروم نیز توجه کرد. از سوی دیگر ایرانیان اخراج شده در بیرون از ایران پشتوانه نظری عظیمی ایجاد کرده اند. یکی از دین با رویاهای رسولانه تقدس زدایی میکند. یکی از امتناع تفکر در فرهنگ دینی میگوید. یکی روش بی خشونت گاندی را میکاود. یکی بن بست اقتصاد کلان ۳۷ ساله را ثابت میکند. یکی بنیادهای سنت و دین در سیاست را میکاود. این یافته های بنیادی نظری در مرحله دوم به گفتمان قابل فهم طبقه متوسط ترجمه میشود و از طریق شبکه اینترنتی نشر میابد. چنان میشود که گزاره های ناب و بنیاد سازی چون: "در تاریخ ایران عرفان و شعر مانع فکر و فلسفه شدند." تولید و نشر داده میشوند. مجلات تولید اندیشه در اینترنت به طرز غیر قابل باوری افزایش یافته است. دیگر انشا نویسی و باز بیان واقعیت ها و و باز تولید کثافات عیان در اینترنت خریداری ندارد. زیرا همه خود به وضوح میبینند. مردم به دنبال امید رهایی و چاره هستند. مردم جویای افکار ناب و اندیشه به ساده ترین فرم سر راست هستند. در سیرک دلقک دنبال جرعه ای تحلیل و اندیشه هستند. دیگر شادی امین و منش سیاسی و تفکر او در بی بی سی جلوه نمیشود. بهنود دیگر جلویی ندارد اما رمضانپور خریداران بیشتری دارد. ایرانیان خارج نشین چون فواره به مام میهن فکر و نظر ناب میفرستند و این توشه در فردای به هم پیوستن پابرهنگان و طبقه متوسط بسیار به کار خواهد آمد.

ناشناس گفت...

۱۴ بهمن ۱۳۹۴ استاد حسن عباسی: هدف فتنه گران تضعیف روحیه انقلابی مردم است بسته هستند

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ استاد حسن عباسی در گفتگو با پایگاه تحلیلی خبری لنجانا، در خصوص رمز فتنه جدید در انتخابات آینده گفت: فتنه جدید، ماهیتی مانند فتنه سال ۸۸ نخواهد داشت که رمز آن پیش از انتخابات بخواهد مطرح شود.
رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه تکیه این فتنه بر کنار گذاشتن روحیه انقلابی گری مردم است خاطرنشان کرد: فتنه گران می خواهند همه مشکلات موجود در کشور را به گردن روحیه انقلابی مردم بیندازند.
عباسی با اشاره به ماهیت این فتنه تاکید کرد: فتنه جدید فتنه ای است که به شکل جدی شیطان بزرگ و غرب را برای مردم بزک می کند و می‌خواهد از این طریق بر انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری اثر بگذارد.
وی استحاله از درون را رمز فتنه جدید دانست و عنوان کرد: فتنه جدید مبتنی بر مدلی است که چوئن لای و بعد از آن دنگ ژیائوپینگ تحت عنوان” سیاست در های باز ” در چین پیاده کردند و در نتیجه آن کشور کمونیستی چین تبدیل به یک کشور لیبرال شد.
رئیس اندیشکده یقین در خصوص این فتنه متذکر شد: استحاله از درون مدلی است که سعی دارند در ایران پیاده کنند و این فتنه ماهیت خود را از تجربه ۴۰ ساله‌ی نسبت آمریکا و چین می گیرد.
عباسی در پایان تاکید کرد: دشمنان به خوبی می دانند مدل هایی که قبلا در ایران امتحان شده جواب نخواهد داد و از طرفی بصیرت ملت ایران آن قدر بالاست که فریب چنین نقشه هایی را نخواهند خورد بنابراین احتمال اینکه در فتنه جدید از سناریو هایی همچون تقلب و… استفاده شود کم بوده و فتنه گران بر بزک کردن چهره آمریکا و استحاله از درون تاکید خواهند داشت.

ناشناس گفت...

گمان نمیکنم که دیگر فرصتی برای استحاله از درون مانده باشد. فساد های رژیم دو گروه پا برهنه و متوسط را به هم نزدیک کرده است. معلم نان ندارد کارگر و راننده شرکت واحد تلگرام دارد. به گمانم حتا به جانشین خامنه ای نیز نکشد. به شلتاق و زورگویی و سرکوب سپاه مات نشوید. اینان از درون پوسیده اند.

ناشناس گفت...

این حادثه تروریستی را بهانه بکنیم حال شما را بپرسیم! هنوز زنده اید جناب دلقک؟

ناشناس گفت...

تیمسارجان این رئیسی یکم گیج کننده شده. من نظرم اینه که آخر کاندیدا نمیشه و برای رهبری داره آماده میشه. خصوصا که امروز 50 تا نماینده مجلس خبرگان ازش دعوت کردن کاندیدا بشه. به نظرم اینکه مجلس خبرگان چنین کاری کردن حرکت معنی داریه. به نظرم قالیباف کاندیدای نهایی اصولگراها میشه. البته دو سه تا نخودی اصولگرا و مستقل وسط باز دیگه هم خودسر احتمالا کاندید میشن. مشتاقم تحلیل شما رو هم از شرایط و قضیه رئیسی بشنوم. البته ببخشید هی هر از چندگاهی توی دو سه ماه اخیر میام یه امر و نهی می کنم میرم. صرفا حکم پیشنهاد داره. کلا من اخیرا که این وبلاگ رو پیدا کردم یه چیزی که ذوق کردم اینه که یکی تقریبا با زاویه نگاه همسو پیدا کردم. تدریجا دارم آرشیو رو هم میخونم و تا 2014 اومدم جلو. خیلی برام جالبه. شاید حدود 90-80 درصد اشتراک داریم. قالیباف رو که من بعضی وقتها با خودم فکر میکردم میگفتم نکنه من اینطور برداشتی ازش دارم و واقعا حرف اصلاح طلبای دیگه نکنه درسته و من بیخود ازش خوشم میاد و همش با خودم درگیر بودم ولی برخی یادداشت های شما رو که خوندم ثابت قدم شدم.

ناشناس گفت...

عباسی و امثال او تغیرات و کنشهای اجتماعی را مشاهده ثبت و بیان میکنند به عبارتی شاخک رژیم هستند. اما وقتی سرعت تغییرات از دهه به سال و از سال به ماه میکشد اینها فعال تر میشوند. دهه شصت هفتاد و هشتاد دورانی متفاوت هستند اما تغییرات به سالهای ریاست جمهوری روحانی رسید و پس از مرگ هاشمی به ماه رسیده است. در چنین سرعتی ان شاخک ها به سرعت فرسوده میشوند و جایگزینی به آن سرعت نمیتواند باشد. پس از فرسودگی شاخک, سیستم پوسیده نیز می ایستد. وای به روزی که تغییرات اجتماعی هفتگی شود.

ناشناس گفت...

من رونالد ریگان را به جیمی کارتر ترجیح می دهم. کارتر ایران را به فنا داد و عزم ریگان جنگ ایران و عراق را پایان داد.
یک حس غریب درونی باعث می شود که خونم به ترامپ بجوشد.
پیام سال نو ترامپ را خواندم و از او متشکرم.
به امید ارتباط نزدیک تر دو کشور ایران و آمریکا.
سال نو مبارک.
از حادثه لندن متاسفم.

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

دلقک عزیز،
سالی سراسر شاد، قرین با بشاشی و تندرستی برایت ارزو میکنم و همچنین شادی و طرب و حال خوب و گشایش برای هموطنان عزیزمان.
ممنون میشوم اگر تحلیل و اصولا نظرت در مورد پیام نوروزی ترامپ را با من و خوانندگان به اشتراک بگذاری.

سر زنده و دیرزی باشی

دریاسالار اقیانوس اصلاحات گفت...

. . . . . . .
ناخدا اول، سید محمد موسوی خوئینی ها
ناخدا دوم، سید عبدالواحد موسوی لاری
و ناخدا سوم، سید محمد خاتمی
در غیاب حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
ظرف سال 1396 سکان کـشـتـی اقیانوس پـیـمای اصلـاحات را در دست خواهند گرفت
. . . . . . .
یک کـشـتی کـهـن و آبـدیـده، با دریاداران خردمند و با تجربه همچون غلامعلی رجایی و جناب نوبخت و فـرماندهانی بی شمار با نگرشهایی گوناگون و متنوع
. . . . . . .
ای ملت ایران، آســــوده بــخـوابـیـد که دریا سالاران همگی بـیـدارند

Dalghak.Irani گفت...

نظر من نسبت به پیام نوروزی پرزیدنت ترامپ مثبت است و آنرا خوب می دانم. هرند چنین بنظر می رسد که ایشان در ابتدا قصدی برای شادباش نوروزی نداشته و بهمین خاطر هم آقای تیلرسون وزیر امور خارجۀ امریکا پیامش را خیلی محافظه کارانه تنظیم کرده تا عنصر "جشن ایرانی" برجسته نشود؛ اما مشاوران ایرانی ترامپ در راضی کردن و تنظیم پیام او موفق بوده اند و با وارد کردن عنصر "پارس" - در هیچکدام از پیام های دیگر رهبران وجود نداشت - توانسته عنصر اسلام در فرهنگ ایرانی را قیچی کند تا هیچگونه شائبه ای برای نوعی تفاهم با حکومت فعلی ایران را ایجاد نکند ضمناً هم از خاطرات مثبش از ایران قبل از جمهوری اسلامی بگنجاند و هم نوعی ترجمۀ مثبت از شعار منسوب به کورش در زمینۀ "دور نگه داشتن ایران از قحطی و خشسکسالی" به ثروت و رفاه را اصل کرده و همینطور تجلیلش از امریکائیان ایرانی تبار را منظور کند. و این خوب است هرچند که بهرحال امریکا را اولویت داده و ایرانیان موفق در امریکا را پناه برده و شکوفا شده از قِبَلِ امریکا معرفی کرده و نه همراه با توانایی ها و استعدادهای خود! بهرحال با اینکه من کلاً هرنوع "قیچی کردن فرهنگ یک ملت" - چه وجوه مثبت و چه وچوه منفی آن - را نمی پسندم و غیر ممکن می دانم اما دم ایرانیان در دسترس مشاورۀ ترامپ گرم که ایشان را به صدور پیام با محور "نوروز ایرانی" راضی کرده اند و این بمفاهمه کمک می کند. یا...هو

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

ممنون دلقک عزیز و کاملا موافقم، چرا که در اخبار کوتاهی که از پیام نوروزی ترامپ در رسانه های ایران (بسیار محدود و گذری) کار شد، بخش کورش و بقول فرموده شما پارسی ان بلکی حذف شده بود. در این پیام بطور کلی حکومت و اسلام مخاطب نبود و بجای ان فرهنگ و مردم مدنظر قرار گرفته بوند. فکر کنم پیام ترسناکی بود برای جمهوری اسلامی!

ناشناس گفت...

اصلاح طلب یا رفرمیست تعریف استانداردش اینست که موجب رفرم حکومت و تغییر وضع موجود به وضع دلخواه مردم شود. رفرم حکومت هم چیزی هست که در مورد مثلا اصلاح طلبان حاضر در ایران چیزی مانند جن و بسم الله است. معنای اصلاح طلبی در ایران خالی از هویت و وارونه و قلب واقعیت شده است. تمام به اصطلاح اصلاح طلبان فعلی در ایران یک مشت افراد دروغگو، بوقلمون صفت، خائن و دزد هستند. از جمله این دزدها میتوان صفدر حسینی و دخترش رو نام برد که سهم شون رو از سفره انقلاب برداشتند صفدر خان چند صد میلیون حقوق نجومی بالا کشید و دخترش به عنوان نماینده تهران افاضه فرمودن که پدر جان سهم اش را از سفره انقلاب برداشته! آخوندی وزیر راه هم که کشته شدن ده ها انسان رو در سوانح قطار و هواپیما خیلی عادی میدونه و میگه "اشکالی نداره بیمه بودن!". دیگر اصلاح طلب دزد جناب جهانگیری که در اصلاح طلبی او همین بس که خود خامنه ای به او پیشنهاد میدهد رابط (و به عبارتی آنتن) او باشد میان اصلاح طلبان.

و سردسته این دزدها چه کسی می تواند بهتر از جناب عارف خان معروف به "عارف لال" باشد که به تازگی با افشاگری کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان مشخص شده که اسب تروآی نیروهای امنیتی و جناب خامنه ای بوده در میان اصلاح طلبان. مجلس از نظر قانونی قدرت زیادی در ایران دارد. بسیاری از اعضای شوارها و سازمان های مهم توسط مجلس تعیین یا تایید می شوند. مثل اعضای شورای نگهبان و دیوان محاسبات، تایید صلاحیت داوطلبان شورای شهر، هیات نظارت بر مطبوعات، هیات نظارت بر صدا و سیما و... ولی مجلس به اصطلاح تدبیر و امید که خیلی ها امید واهی بهش داشتند بعد از تشکیل پشت سر هم در تمامی این موارد با کمال تعجب به بدترین، منفورترین و تندروترین افراد حکومتی رای دادند. مجلسی که مجوز به قانونی شدن حقوق های نجومی داد که با اعتراض افکار عمومی مجبور به پس گرفتن اش شد، مجلسی که تحقیق و تفحص از شهرداری تهران را رد کرد، مجلسی که در جریان بررسی لایحه بودجه، بودجه صدها میلیاردی نهادهای خاص را تایید کرد، مجلسی که در جریان بررسی لایحه قانون توسعه 5 ساله صدها امتیاز دیگر رو برای جانبازان و فرزندان شهدا و خانواده های شان و مدافعان حرم رو علاوه بر صدها امتیاز قبلی اضافه کرد تا شدت و عمق تبعیض و شکاف بین گروه های مردم تشدید شود. مجلسی که چندین نماینده اش به عنوان به اصطلاح نمایندگان قشر کارگر محسوب می شدند از جمله علیرضا محجوب که دبیر کل خانه کارگر هم است ولی در جریان تصویت حقوق شرم آور برای کارگران حتی یک اعتراض خشک و خالی نیز از سوی او شنیده نشد. مجلسی که به سه به اصطلاح حقوق دان تندرو معرفی شده از سوی قوه قضائیه برای عضویت در شورای نگهبان از ترس تایید صلاحیت خودشان، رای بالا دادند که یکی از آنها عباسعلی کدخدایی تندروی شناخته شده بود که زمانی به صورت آشکار از احمدی نژاد به عنوان یک پدیده حمایت میکرد.

به تازگی خود عباسعلی کدخدایی دست به افشاگری زده است. او افشا کرده که عارف علی رغم تصمیم شورای اصلاح طلبان مبنی بر عدم رای به او، به مجلس رفته و به دروغ ادعا کرده که رای شورای اصلاح طلبان موافق کدخدایی است و به این ترتیب کدخدایی در مجلس رای آورده است:
http://news.gooya.com/2017/03/post-2060.php

این خیانت عارف یادآور خیانتی است که الهه راستگو عضو مثلا اصلاح طلب شورای شهر تهران 4 سال پیش انجام داد به این ترتیب که علی رغم تصمیم حزبی که عدم رای به قالیباف بود در هنگام رای گیری به قالیباف رای داد و بعد از مشخص شدن خیانت اش از حزب اش اخراج شد. بله عارف کسی که مردم به او اعتماد کردند و با رای بالا به عنوان نفر اول به مجلس فرستادند عامل رای آوردن عباسعلی کدخدایی است کسیکه نقش زیادی در تایید صلاحیت احمدی نژاد و در نتیجه 8 سال سیاه در تاریخ ایران شد.

دریاسالار اقیانوس اصلاحات گفت...

. . . . . .
جناب تیمسار
. . . . . .
نه تنها ترامپ بلکه 99 درصد سناتورهای آمریکایی متاسفانه مسیر غلطی را انتخاب کرده اند
. . . . . .
به زودی خواهید دید که کشتی غول پیکر اصلاحات ، ناوگان ایالات متحده را در هم خواهد کوبـیـد . . . .
فقط کافیست که ملت قهرمان ایران ، یکبار دیگر با حضور گـسـتـرده در پای صندوقهای رای، و نوشتن اسم نامزد مورد تایید دریاسالاران کشتی اصلاحات ، یکبار دیگر کشتی اصلاحات را بیمه کنند.
. . . . . .
همه با هم 29 اردیبهشت ماه ، پای صندوق های رای

روشنگر گفت...

به : دریاسالار اقیانوس اصلاحات

وای به حال و روز اصلاحاتی که ناخدا اولش ، سید محمد موسوی خوئینی ها باشد . اگه اینطور باشد که باید خدمتت عرض کنم احتمالا خامنه ای 28 سال است که همه تان را سرکار گذاشته زیرا موسوی خوئینی ها از یاران بسیار نزدیک و گرمابه و گلستان خود خامنه ای در دوران جوانی بوده و احتمالا خامنه ای بعد از رسیدن به قدرت، این مهره سرسپره و شفیقش را مامور تشکیل جریانی موسوم به اصلاحات کرده تا یک جریان به ظاهر مخالف و بی خطر به فرماندهی دوست و یار شفیق خودش موسوی خوئینی ها ایجاد کن . برو یکم تحقیق کن راجع به موسوی خوئینی ها و ارتباطش با شوروی و خامنه ای و پاتریس لومومبا و ...

ناشناس گفت...

به روشنگر:
سابق المانی ها به این معروف بودن که کنایه رو نمیفهمند، ولی از ایرانی ها بعیده ....

ناشناس گفت...

با عرض سلام خدمت دلقک عزیز
میخواستم نظرتون رو راجع به پست جدید اینستگرام اقای رضایی جویا بشم
اونجا که نوشته
عده ای خود را به اب و اتش می زنند برای قدرت،
عده ای خودرا به اب و اتش میزنند برای خدمت،
اولی ها به دروغ و فریب و شعبده بازی روی می اوند تا قدرت را بدست اورند
دومی ها راستگویی را وسیله خدمت به مردم می دانند.
اولی ها با دست ورای مردم انتخاب می شوند و دومی ها از صحنه خدمت گذاریکنار میروند.
واما بعدها ،مردم با یک معما مواجهه می شوند ، معمای اب و سراب
از دور اب می بینند ولی نزدیک که می شوند متوجه میشوند که ان اب سراب بوده است
به نظر شما دلقک عزیز ایا جمله اولی ها با دست ورای مردم انتخاب میشوند اشاره به تقلب انتخاباتی سال 88 دارد؟؟؟ این دست ورای مردم اشاره به اعمال نفوذ دستهایی بالاتر از نظر و رای مردم داره؟؟؟ یا اینکه به اشتباه و صحوی حرف واو در کنار رای مردم قرار گرفته شده؟؟

ناشناس گفت...

جناب دلقک عزیز. در صورت تحریم انتخابات ریاست جمهوری آینده، این امکان که سطح مشارکت به چهل و یا حتی زیر چهل درصد برسد محتمل است و در آن صورت به نظر شما پیام معناداری نخواهد بود؟

ناشناس گفت...

در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رفسنجانی، میزان مشارکت 50 درصد بود آنهم در زمانی که شبکه اجتماعی وجود نداشت و بسیاری از مردم از ترس گزینش و کار دولتی پای صندوق می رفتند. در صورتی که اکنون در صورت ایجاد موج و یک صدایی، چهل درصد هم آمار بالایی خواهد بود.

روشنگر گفت...

به : ناشناس ساعت ۱:۳۳

چه حرف دریاسالار اصلاحات کنایه باشد و چه واقعی، آنچه که در مورد موسوی خوئینی ها گفتم فرقی نمی کند . اتفاقا این بخش از حرفش که گفته موسوی خوئینی ها ناخدای کشتی اصلاحاته کاملا درسته فقط نکته اش اینجاس که ناخداش نفوذیه مقام عظماست که خودشو اصلاح طلب و مخالف جازده و سر همه اصلاح طلبای دیگه رو شیره مالیده

دریا سالار کشتی اصلاحات گفت...

. . . . . . .
پاسخ به ناشناس ۴ فروردین ۱۲:۵۰
. . . . . . .
متاسفم برای طرز تفکرات شما و عقاید و اعتقادات شما در خصوص مسائل ایران و علی الخصوص در مورد حق مشارکت ملت در تعیین سرنوشت خود که از مهمترین بخشهای قانون اساسی ماست و بارها تاکید شده که ملت ایران ، این حق را دارند که با شرکت در انتخابات، در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند
. . . . . . .
یقین بدانید بنده و امثال بنده با مشارکتی گسـتـرده در انـتـخـابـات همچون انتخابات سال 1392 و رای مجدد به حجت الاسلام روحانی، مشارکت را به بالاتر از هفتاد و دو و نیم درصد خواهیم رساند و در نتیجه کشتی کـهـن، آبـدیـده و پر از سـرنـشـیـن اصلاحات را یـکـبـار دیـگـر با حضور گـسـتـرده، بـیـمـه خـواهـیـم کرد.
. . . . . . .
وعده ما 29 اردیبهشت ماه ، همه با هم در پای صندوقچه های آرا

ناشناس گفت...

دریا سالار عزیز
انتخابات ریاست جمهوری قبلی که در حال عبور از تنگه باب المندب گرفتار دزدان دریایی سومالیایی شدیم و اگر الطاف مقام معظم رهبری نبود معلوم نبود چه بلایی سرمان می آمد. آن دوره که نتوانستیم رای دهیم ان شالله قسمت باشد این دوره.

ناشناس گفت...

(نه فقط) به روشنگر:
روشنگری شما (حتی اگر کاملا منطبق باواقعیات باشد) به جای خود، ولی انصافا ایا شما هم قبول نمیکنید که نوشته های دریاسالار (حتی اگر واقعی باشد :-) در نوع خود شاهکار (و شاید حتی موثرتر از روشنگری) است؟

ناشناس گفت...

عسکر جان چه ارادتی به کشتی و کشتی بان و دریاسالاری پیدا کردی.!

روشنگر گفت...

به: ناشناس ساعت ۲۳:۵۵

والا نوشته هاش جوریه که آدمو به شک میندازه انگار داره واقعی مینویسه و حرف دلشو میزنه نه کنایه و مسخره بازی.به نظر میاد از اون اصلاح طلبای دوآتیشه باشه :-)

ناشناس گفت...

با سلام خدمت جناب تیمسار و خوانندگان محترم
سال خوشی را برای همه ارزومندم
ارادتمند یزد

ناشناس گفت...

در باب نیروی دریایی:
به نظر من همین دو عبارت «در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند» و «مشارکت بالاتر از هفتاد و دو و نیم درصد» به اندازه هزینه دو تا فیلم کمدی ارزش داشت. به قول دلقک حداقلش اینه که یه شکم سیر میخندیم...

شب زنده دار گفت...

گنجی یک مطلبی نوشته در باره موثر نبودن تحریم انتخابات لطفا انها که خوانده اند مخصوصا دلقک یک نظری بدهند
نظر خودم این است که چوب دو سر قهوه ای شده ایم