۱۳۹۳ مرداد ۲۳, پنجشنبه

تبریک روحانی به مریم میرزاخانی بموقع بود. بویژه به این دلیل هم که جدیدترین واژۀاختراعی خامنه ای را مصادره کرد!



1- دوستان! داشتم دق می کردم از حسادت که برگشتم. داشتم می ترکیدم از غبطه که چرا مریم چهارمین دختر خودم نیست تا صعود کنم به آسمان پرستارۀ این شب های لندن برای چیدن بهترین ستارۀ پرنور برای بانوی ریاضی جهان. بالاخره هم چون نتوانستم بر حس غبطه ام و اشک های شوقم چیره شوم مجبور از نوشتن همان سیاست کثافت شدم در پست پیشین. راستش من حتی گاهی می توانم خدا را در مغزم تصویر و تصور فیزیکی بکنم و محدود و محصورش کنم. اما مریم خانم گنده تر از همۀ توان تصویر و تصور مغز من بود و عاجز بودم از نزدیک ترش رفتن. مریم میرزخانی اما رهایم نمی کرد که تمام وجودم را پر کرده بود از زیبایی و سادگی و مغز ریاضی یگانه اش و دیشب خدا خدا می کردم که "یعنی می شود حسن روحانی این فرصت طلایی را شکار کند در تبریک به اول بانوی ریاضی جهان در 100 سال گذشته!"

2- و امروز صبح که دیدم رؤیایم به حقیقت پیوسته و رییس جمهور تبریک بسیار زیبایی را منتشر کرده خطاب به پروفسور مریم میرزاخانی؛ مطمئن شدم که "حسن" اصل جنس است اگر خدا کمک کند و بتواند شیاطین هم لباس و همپالکی اش را خلع ید بکند انشاءالله. اما اهمیت تبریک رییس جمهور به مریم خانم میرزاخانی فقط به خود تبریک برنمی گردد - که البته بسیار مهم است - بلکه بیشتر به این برمی گردد که حسن روحانی از واژه ای در متن پیام استفاده کرده بنام "سرمایۀ ملی" که همین دو روز پیش آخرین اختراع مزخرف گویی های ادواری آیت الله خامنه ای بود در دیدار با سفیران و مأموران دیپلماسی وزارت امور خارجه. اما ماجرا چیست؟

3- رسمی نوشته یا نانوشته برقرار بود در یک سال از ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته که اگر جمعی از مسئولان کشور قرار بود بهر مناسبتی دیداری داشته باشند هم با رهبر و هم با رییس جمهور؛ این رهبر بود که اولین دیدار را برگزار می کرد و مزخرفات - واقعاً دیگر مزخرف و غیرقابل تحمل - همیشگی اش را سخنرانی می کرد تا آنگاه که نوبت دیدار همان جمع با روحانی می رسید حسن روحانی از کلیدواژه بکار گرفته شده از سوی خامنه ای استفاده کرده و آن را در جهت سیاست های عقلانی خودش "مصادره به مطلوب" می کرد. این بار اما در دیدار با سفرا و دیپلمات ها - بعمد یا بهردلیل - این روند معکوس شد و جمع دیپلمات ها ابتدا با رییس جمهور دیدار کردند و آن "جهنم معروف و مبارک" برپا شد و آنگاه به بهشت نکبت! رهبر انقلاب رسیدند. خامنه ای هم آمد و از همان ترفند خود روحانی استفاده کرد و کلید واژۀ منافع ملی و اشتیاق به رابطه با امریکا را مصادره به مطلوب کرد و در مورد امریکا صراحتاً - تا کنون دیده نشده - منع قطعی رابطه صادر کرد و منافع ملی را هم برد پشت یک واژۀ جدید اختراعی بنام "سرمایۀ ملی". حرف خامنه ای را از زبان خودش بشنویم:
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «تأمین منافع ملی» را از اهداف مشترک همه دستگاه‌های دیپلماسی جهان خواندند و افزودند: در دیپلماسی ایرانی، علاوه بر تلاش برای تأمین منافع ملی، «حفظ سرمایه‌ی ملی»، بسیار مهم است، چرا که اگر سرمایه‌ی ملی از دست برود دستگاه دیپلماسی بدون پشتوانه می‌شود و منافع ملی نیز قابل تأمین نخواهد بود.
رهبر انقلاب «هویت ملی، اسلامی، انقلابی و تاریخی» را سرمایه‌ی ملی ایرانیان خواندند و خاطرنشان کردند: استقلال برآمده از انقلاب اسلامی، دین، ملت مؤمن، جوانان انقلابی، سخن قاطع در مقابل زیاده‌خواهان، دانشمندان، نخبگان و فعالیت‌های علمی از جمله عناصر سرمایه‌ی ملی هستند که باید در عرصه‌ی دیپلماسی حفظ شوند تا منافع ملی هم تأمین شود. (منبع سایت خامنه ای دات آی آر)
بازخوانی دقیق و مبتنی بر شناخت پیشینی افکار و اعمال آیت الله خامنه ای متن گفتۀ بالا شکی باقی نمی گذارد که اگر بخواهیم"سرمایۀ ملی" ادعایی و منظور  او را در یک فرد و شخص خاص متجسد و مجسم کنیم جز بنام هایی مثل "فرج الله سلحشور" و سردار نقدی" و برادران طائب" نمی رسیم. بعبارت دیگر خامنه ای به دیپلمات ها و روحانی و ظریف می گوید که هرچه را هواداران تیفوسی و خشکه مقدس و عقب ماندۀ ذهنی من - بعنوان سرمایۀ ملی - تأیید نکنند را دنبال نکنید زیرا منافع ملی مورد تأکید رییس جمهور قابل دستیابی و مورد تأیید من نیست.

4- حالا شاهکار پیام تبریک حسن روحانی به مریم یگانه و امریکایی! در گنجاندن بسیار هوشمند کلیدواژۀ "سرمایۀ ملی" در این پیام است. عین پیام روحانی را مجدداً بخوانیم:
خانم پروفسور مریم میرزاخانی

کسب برترین جایزه ریاضیات در جهان را به شما تبریک می‌گویم.

امروز ایرانیان می‌توانند به خود ببالند که اولین زن برنده جایزه "فیلدز" هموطن آنان است؛ آری باید که شایستگان بر صدر نشینند و قدر ببینند.

همه ایرانیان در هر کجای جهان سرمایه‌های ملی این مرز و بوم هستند و من به نمایندگی از ملت ایران تلاش‌های علمی شما را ارج می‌نهم.

امیدوارم زندگی‌تان همواره سرشار از شادکامی و موفقیت باشد. (منبع سایت فرارو)
روحانی با سرمایۀ ملی خواندن مریم میرزاخانی و پیوند دادن آن به همۀ نخبگان گریخته و تبعیدی توانسته با ایجاد پارادوکس و کنتراست لازم بین دو نگاه به سرمایۀ ملی؛ مجدداً واژۀ اختراعی خامنه ای را مصادره به مطلوب کند و مریم میرزاخانی خودش را جایگزین الهام چرخندۀ خامنه ای نماید. و خب ... خوب خوبست دیگر و حرفی نمی ماند؛ غیر از اینکه بگویم "مریم جان" من هم تو را خیلی دوست دارم و دلم برایت غنچ می رود. و البته غنچ رفت وقتی دیدم با مقنعه و برقع درس خواندی و با پیراهن شلوار پوشیده و لابراتواریت برای گرفتن جایزه ات بروی سن جهان رفتی. عاشق موهای پسرانه و مغز انسانیت شدم. ببخش که قلمم توان توصیفت را ندارد! یا...هو

بعد از تحریر: تو همۀ دوستان نخبه ات را هم زنده کردی؛ جوانمرد! نمی خواستم بگویم در متن و اینجا هم باز نمی کنم تا با یادآوری خاطرۀ تلخت؛ زیبایی و غرورلحظه های آفریده ات برای ایرانیان را رنگ "ای کاش" سیاسی نزنم. خدا پشت و پناهت.

۲۱ نظر:

گمگشته گفت...

سلام تیمسار عزیز
با تشکر از خانم مریم میرزاخانی
می خواهید باور کنید یا نکنید اما یقین داشتم تیمسار در این مورد و کلا مواردی که باعث افتخار ایران و ایرانی باشه نمی تونه سکوت کنه چرا که قبلا هم این اتفاق افتاده بود. من که به قول تیمسار جزوه توده ها هستم، اما آرزو می کنم نوابغ ما بیشتر بدرخشند تا هم ایران ما سربلند باشه و هم تیمسار عزیز سر کیف

ناشناس گفت...

az 2 rooze pish 2 bar ashke shogh rikhtam, yek bar az khandane khabar wa yek bar emrooz ba neweshtehe timsare garami.

پسر حاجی گفت...

ممنون

ناشناس گفت...

دم شما گرم و سرتان سبز

ناشناس گفت...

همیشه واسم سوال بوده که چرا وقتی یه فستيوال فیلم، موسیقی،.فوتبال ..هستش صد تا دوربین و خبرنگارو فرش قرمز و سبز و زرد هزار تا چیز دیگه جم میشن و تا می تونن بزرگش می کنن..ولی تا به علم و دانش و دانشمند می رسه همه چی خیلی ساده و بی الایش می شه..مراسم اهدا جایزه واقعا ساده بود..شاید به خاطر اینکه پول توش نیس!
حیرون

ناشناس گفت...

ببخشید تیمسار ولی مطمین هستم احمدی نژاد هم همچین پیامی میفرستادبنابراین حسن کار مهمی نکرده :) در ضمن دیگه بابا توی ایران خانمها برقع نمیپوشن!

ناشناس گفت...

دلقک جان ما از این سوتها زیاد زده ایم.عجله نکن! جوجه را آخر پاییز می شمارند.

م گفت...

Welcome back General
خیر مقدم تیمسار که برگشتی...
در این وضعیت غیبتت سخت است تیمسار....
هر وقت که به قول ایرانیها حسش بود چند خطی بنویس برایمان در این سیرک پر رونقت..

خوشحالم که هستی و مینویسی...
ما ایرانیها تا بلوغ سیاسی خیلی فاصله داریم. نوشته هایت ما را به آگاهی نزدیکتر میکند و اصلا مهم نیست اگر پیش بینی کردی و دیر تر شد یا اگر اصلا نشد...
ما قدرتو را میدانیم...
هر وقت شد بنویس
عزت زیاد
م

غربگرا گفت...

اگر سه تا دختر داری دیگران باید به شما حسادت کنند. برای شما و خانواده آرزوی بهترینها رو دارم

مستانه گفت...

درود بر پدر نازنینم ...

مثل همیشه تحلیل امیدوارانه و شادی آفرینی بود.باشد که ظرافت آقای روحانی در گزینش واژه ها نه از روی تصادف که به همان دقت تیزبینی و تحلیل دلقک های عزیز این سرزمین باشد...منم تبریک میگم به ایشون و به شعف دل شما و به همه خصوصا بانوان ایرانی... و گوشزد میکنم رفتار بسیار ساده این خانم دانشمند رو اول به خودم و بعد به زنان خوب مملکتم که در لابلای چرخ های جراحی های مختلف زیبایی و آرایش های خیره کننده ثانیه ها و ساعات ارزشمند رو از دست میدن..و نهیب میزنم که حواسمون جمع باشه به قابلیت های انسانی و همون اصل اساسی متمایز کننده انسان و چارپایان دیگر غرق لجن مادیات ..

مرسی آقاجوون...

مستانه گفت...


من نبودم و مسافرت بودم آقاجون که زودتر ج کامنت دو پست قبلی تون رو بدم.یه بار با گوشی on شدم و یه کامنت هم گذاشتم اما از تایید نشدنش فهمیدم که اصلا send نشده.میخواستم بگم یه عذرخواهی به تیمسار عزیز و بابای مهربون خودم بدهکارم.نمیدونم چرا اما فکر کنم جایی توو همین وبلاگ قبلنا خونده بودم که تولدتون پنجم مرداده!! بهرحال شما اشتباهات ما رو به پای شور و شعفمون در استقبال از تولدتون حساب کنین. چرتکه تون که روبراهه بابایی؟! ههههه
در مقابل تصمیم تیمسارخوبم چیزی ندارم بگم جز سکوت و انتظار زمان برای انتخاب بهترین و به مصلحت ترین تصمیم از طرف عزیزجوونم...که آرزویی جز آرامش و شادی ش ندارم.(ولی خودمونیم این اصول دموکراسی بعضی وقتا بدجور آدمو توو منگنه میذاره هاا..میمونی چی بگی)! چشمک
بهرحال من به عنوان دختر بابایی وظیفه دارم حضوری بزنم با چای داغ و غذای گرم و خونه برق انداخته! مگه نه؟! حتی اگه شما سکوت کنی و غرق در افکارتون مشغول شنا! میدونم که شنا کردن رو خوب بلدین پس نگران نیستم بهترین بابای دنیا :-)
مواظب خودت باش......دوستت دارم....

ناشناس گفت...

دلقک جان، مقاله بسیار جالب قوچانی در مورد روحانی و این که شجاعت را همراه با تحول خواهی‌ دارد را پیشنهاد می‌کنم که حتما بخوانید. البته ایشان شدیدا زیر ضربات اصلاح طلب‌ها و سوسیالیست هاست که چرا گفته بالای چشم خاتمی یا سوسیالیسم ابرو است اما به نظرم نقشهٔ راه خوبی‌ در مورد روشی‌ که روحانی می‌خواهد پیش بگیرد به دست میدهد.

ناشناس گفت...

سلام تیمسار نظرتون در مورد این بحث و عملکرد روحانی در شهریور در سفر به نیویورک چیست ؟

نکته‌ای کاربردی از فرمایشات اخیر رهبر انقلاب برای سفر روحانی به نیویورک/وقتی ارتقای سطح رابطه با آمریکا نتیجه معکوس میدهد/ رهبر انقلاب بالاترین سطح تعامل مسئولان ایران و امریکا در موضوع هسته‏‎ای را چه رده‎ای می‎دانند؟
گروه سیاسی- رجانیوز: بیانات رهبر معظم انقلاب در مسئولان دستگاه سیاست خارجی کشور حاوی محورهای مهمی بود؛ اما شاید یکی از مهم ترین آنها تعیین سطح گفتگو با مسئولان امریکایی در مقوله هسته ای است ، آنجایی که ایشان فرمودند:

«در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان امریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن امریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.»

Dalghak.Irani گفت...

گفتگوی قوچانی و فیاض را در مهر خواندم اما به سرمقالۀ هفته نامۀ صدا دسترسی پیدا نکردم. اگر دوستی لینک دارد از نوشتۀ قوچانی راجع به روحانی و موسوی و کروبی و ... که مورد جدل های زیادی شده بگذارد برای من. تا نهایتاً نظرم را بگویم. یا...هو

ناشناس گفت...

مثل اینکه جرات نکرده اصل مقاله را منتشر کند! خود هفته نامه مهر را هم من گشتم خبری از مقاله نبود! این هم رسم جدید است که ابتدا نقد یک مقاله را می گذارند تا از واکنش جامعه را ارزیابی کنند! بعد هم نقاط ضعف آن را برطرف کنند!ولی در خود این مصاحبه هم نکات منفی زیادی است.شبیه این کار قوچانی را جلال آل احمد در کتاب "در خدمت و خیانت روشنفکران" انجام داد. او روشنفکران ایران را تمسخر و تحقیر کرد و نتیجه اینکه آخوندها جای روشنفکران را گرفتند! روشنفکر چشم اجتماع است و کور کردن آن جامعه را نابینا می سازد و جامعه گرفتار شارلاتان ها و متعصبین می شود.بزرگ نشود آنکه نام بزرگان به زشتی برد!

ناشناس گفت...

http://sahamnews.org/1393/05/264730

Dalghak.Irani گفت...

نه کمی منفی برخورد کرده این منظورم سرمقالۀ هفته نامۀ صدا بود که منتشر شده و داخل همه خوانده اند. البته مغز حرف قوچانی درست است و بارها گفته شده و اثبات هم شده است که اسلام سیاسی با دست (حسن نیت!) روشنفکران دینی هم بدنیا آمده و هم سیاست در ایران را بلعیده. اما در جزییات باید دقیقتر بود و من به دفاع قوچانی از روحانی و رفتارش در مقایسه با اخلاقگرایی موسوی مقابل احمدی نژاد نظرم بود که فعلاً مقاله در دنیای مجازی منتشر نشده و اگر شده من نتوانستم پیدا کنم. یا...هو

ناشناس گفت...

سرمقالۀ هفته نامۀ صدا

http://sahamnews.org/1393/05/264730

Dalghak.Irani گفت...

مرسی خواندم و البته من نمی توانم مخالفش باشم چون خودم هم همین را نوشته ام. اما از زبان و قلم شیرین قوچانی خیلی خواندنی بود و احتمالاً یک تحلیلی خواهم نوشت. یا...هو

ناشناس گفت...

تیمسار ایشان روشنفکری دینی را به نفع روشنفکری سکولار نکوبیده است!بلکه به نفع روحانیت کوبیده است.همین روز ها مقاله ای هم در رد روشنفکری سکولار خواهد نوشت.صبر کن!چکیده حرف ایشان این است:
عارف و زاهد و عابد همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست!

ناشناس گفت...

بگذار ببینیم این روحانی که الان برای ایشان عزیز شده , چه تخم طلایی برای مردم ایران می کند؟ تا الان که تنها حسنش "احمدی نژاد نبودن" بوده است! یعنی سلبی کار کرده و نه ایجابی.
احمدی نژاد ثمره و حاصل دولت بادمجان دور قاب چین خاتمی بود, بگذار ببینیم که ثمره دولت روحانی کدام احمدی نژاد خواهد بود؟