tag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post7716350335769976377..comments2024-03-26T01:17:20.886+03:30Comments on Dalghak.Irani: ایران آزادنشود؛ جهان نابودمی شود!Dalghak.Iranihttp://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comBlogger34125tag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-60128498509763337042010-11-13T21:32:21.066+03:302010-11-13T21:32:21.066+03:30سلام آقا دلقک! من حرفم رو پس می گیرم؛ نیکان عزیز ب...سلام آقا دلقک! من حرفم رو پس می گیرم؛ نیکان عزیز بعد از یک وقفه ۲۴ ساعته، توپخونه رو دوباره چاق کرد و اسبش رو زین کرد، و زد به دل آن چه هست... :)ابراهيم سالكnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-59912346325645280912010-11-13T08:51:16.241+03:302010-11-13T08:51:16.241+03:30آره آقا دلقک ما همه با هم هستیم، و حرف همدیگه رو ه...آره آقا دلقک ما همه با هم هستیم، و حرف همدیگه رو هم خیلی خوب تا ته تهش می فهمیم؛ دعوای خواهر-برادری مون هم باشه سر جاش. در مورد خودنویس: خواهش میکنم! قابلی نداشت! نیکان هم که تلویحاً یک جورایی معذرت خواهی کرد و زودی صفحه رو عوض کرد، فکر هم نکنم دیگه اون جوری تو اون سوراخ فوت کنه.ابراهيم سالكnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-5625517906736080132010-11-12T18:04:42.637+03:302010-11-12T18:04:42.637+03:30دلقک عزیز
اینقدر من را شرمنده نکن. من فقط یک آدم ...دلقک عزیز<br /><br />اینقدر من را شرمنده نکن. من فقط یک آدم کاملا معمولی هستم، نه اینهایی که شمردی. تو بسی بزرگتر از من و مایی.ادوارد البی دومnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-88064806724906803922010-11-12T13:15:51.233+03:302010-11-12T13:15:51.233+03:30یک کامنت برای سه نفر. با معذرت.
به آقای ناشناس آخر...یک کامنت برای سه نفر. با معذرت.<br />به آقای ناشناس آخروموافق آلبی دوم. مرسی که کامنت دادی وپوزش می خواهم اگر جواب مستقل ندادم. فکرکردم که با پاسخ به آلبی شماهم جواب داده شده باشید. مرسی وبازهم کامنت بدهید لطفاً.<br />به آلبی دوم. -جاافتاده ازپاسخ قبلی-<br />چون صدایی بین "آ" و "ای" درفارسی نداریم لذا دعوای قاراشمیش وقاریشمیش من وشما هم قابل حل نیست. من بحرمت مادر بزرگوارحضرت عالی تیتررا عوض کردم به قاریشمیش.<br />به ابراهیم سالک.<br />توی تظاهرات که "ما همه با هم هستیم" توی این پستوی دلقک است که گاهی بهمدیگرگیرمی دهیم ومی خندیم.بیشتر مثل کینه های خواهربرادری که خیلی عمیق است. مرسی که درخودنویس آن کامنت زیبا را داده بودی. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-34587625156894127012010-11-12T12:39:40.307+03:302010-11-12T12:39:40.307+03:30سلام به کیمیای پر شر و شور! منظورم از این که گفتم ...سلام به کیمیای پر شر و شور! منظورم از این که گفتم دلقک خیلی زرد میخونه این نبود که خیلی پر رنگ خوندن یا کاریکاتوریزه کردن و یا نیش و نوش دار کردن و خوندن و تحویل دادن کار دیگران، کار خوشایندی نیست- که بر عکس کار خوبی هم هست و با مزه. و تاثیر کار رو بیشتر هم می کنه و خلاصه عالیست-. منظورم این بود که "اشتباه خوندن" حرف دیگران کار خوش آیندی نیست. حالا هر چقدر هم بگی من نفهمیدم چی میگی پس حالا که اینطور بگیر که اومد، و بیا با هم بخندیم، خب خوبه برا خنده، ولی اینطوری هیچ یکی دو نمیشه... فقط هی می خندیم و... حالا از نو دوباره.ابراهيم سالكnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-672218888816173202010-11-12T12:21:10.041+03:302010-11-12T12:21:10.041+03:30آلبی عزیز
ازاینکه ایران نیستم تا شاهکارت "چه ...آلبی عزیز<br />ازاینکه ایران نیستم تا شاهکارت "چه کسی ازویرجینیا ولف می ترسد" را ببینم خیلی خیلی زیادمتأسفم. ولی وقتی با این کامنت فهمیدم که داخل ایرانی می خواستم ازهمین پنجرۀ مجازی بزورهم شده شیرجه بزنم زیر پای مبارکت. چه خوب که هنرمندی وچه خوبتر که توی ایرانی وچه بهترین که من هول شدم وبدون خواندن بخش آخرکامنت اولت آنرا منتشرکردم وافتخارم به دوستی با تو جوان نوشیدنی را برملا کردم. مرسی. کماکان کمکم کن. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-84488690652951148812010-11-12T12:12:23.293+03:302010-11-12T12:12:23.293+03:30سلام به کیمیا خاتون.
من ادبیات وطنز دوست دارم وازه...سلام به کیمیا خاتون.<br />من ادبیات وطنز دوست دارم وازهر دوکلمه حرفم یک کلمه اش نوش است وارادت به دوستان ونیش است ومتلک به دشمنان! خدارا شکر شرایط اینجا طوری پایه گرفته وپیش رفته که حتی یک نفردشمن هم پیدا نشده برای نیش دلقک ولذا آن قسمت ماجرا بلوکه شده واست برای حاکمان چمهوری اسلامی. وهرآنچه ازقلم من نسبت بدوستان درکامنت ها نوشته می شود فقط وفقط وفقط برای تحکیم ارادت ودریوزگی محبت است. حتی اگردربدو امرجوری شیطنت سربسرگذاشتن را تداعی کند. البته این دلیلی نخواهد بود که شما بعدازاین بدون دغدغه ودلشوره ای لذت بخش کامنت بدهید برای من. این قسمت کارهم یکی ازشناسه های این وبلاگ است. آدمی که نه چهره اش قابل خواندن است ونه خطش. ولی قابل صرفنظرکردن هم نیست. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-26292990536288761702010-11-12T10:00:13.506+03:302010-11-12T10:00:13.506+03:30سلام پیرمرد!
من لشگر راه انداختهام عزیز؟ خب حرفی...سلام پیرمرد!<br /><br />من لشگر راه انداختهام عزیز؟ خب حرفی زدم و عرض هم کردم بین خودمان باشد و منتشر نکنی. یک دوستی هم انگار منتظر بوده یکی اعتراض کند تا او هم بیاید وسط. سختنویسی دوست داری؟ سخت بنویس ولی بپذیر در ایجاد ارتباط ( یا همان بستر انتقال مفهوم) اختلال ایجاد میکند.<br /><br />راستی فردا قرار است "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد" را در دانشکده اجرا کنیم!!! به زبان اصلی هم اجرا میکنیم. البته اسلامیزه شدهاش را!!!!! کاش میشد بیایی تماشا. :(<br /><br />اون کلمه زبان مادریت هم در زبان مادری من "قاریشمیش" تلفظ میشه.<br /><br />زنده باشیادوارد البی دومnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-59963389783696703672010-11-12T09:20:05.143+03:302010-11-12T09:20:05.143+03:30این نوشته برای خود خود شماست:واقعا"نمی فهمم چ...این نوشته برای خود خود شماست:واقعا"نمی فهمم چرا اینقدر بیخودی فکر میکنم باید مواظب آقای نوری زاد باشیم؟چرا فکر می کنم مدیونشونیم؟از همه عجیبتر چرا با اینکه هیچوقت برادری نداشته ام،فکر میکنم یه برادر واقعیه؟منو ببخشید آقای ایرانی اگر بد نوشته شده بود.فقط فکر کرده بودم شاید اینجا شما یک خط بنویسید که ...اون نوشته به طمع شنیدن یه دلداری کوتاه بود.کیمیاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-40221983204463479492010-11-12T09:04:17.604+03:302010-11-12T09:04:17.604+03:30روزی 20 باری که میام اینجا یه آقای غیر قابل پیش بی...روزی 20 باری که میام اینجا یه آقای غیر قابل پیش بینی میبینم که نمیشه حدس زدقراره چه عکس العملی نشون بده.<br />نوشته ات رو خیلی زرد بخونه(یعنی چی آقای سالک؟)یاآبی یا...یعنی پررنگ یا تشدید؟راست می گید .من که همیشه اینجا با یه عالم ترس و لرز می نویسم و کاملا"با احتیاط ،داشتم بابت همین قضیه پررنگی مجاب می شدم برای درمان پرخاشگری برم پیش روانپزشک.<br />حالام دیگه جرات ندارم بگم آقای ایرانی چرا به "یحیی" میگید "طلبهءقلابی"؟کیمیاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-3702609139104919852010-11-12T08:36:24.674+03:302010-11-12T08:36:24.674+03:30اتفاقا"همین دیروز،می خواستم بنویسم خدمت آقای ...اتفاقا"همین دیروز،می خواستم بنویسم خدمت آقای ادوارد البی که شک نکنید این نوشته ها همینطوری بهترن و اگه همه جا هی نمی گفتیم ساده ترش کنید،شاید خودمون سختتر می شدیم(منظورم به امثال خودمه.شما گفته بودید به ادبیات علاقمندیدو..).از این گذشته از همه بهتر این یک خط نوشتهءدوست موافق شماست:"البته خواندن نوشته های شما برای من مثل حل معما شده و برایم لذت بخش است"که بزرگترین دفاع از این شکل نوشتنه.کیمیاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-44380051060566476002010-11-12T00:21:01.959+03:302010-11-12T00:21:01.959+03:30ببینید جناب آلبی. بیخودی لشکرسلم وتورراه نیندازید ...ببینید جناب آلبی. بیخودی لشکرسلم وتورراه نیندازید پشت سرتان که مرا واداربه سخت ترین کاردنیا ساده نویسی بفرمایید. من قبلاً هم گفته ام ومجدداً با افتخارمی گویم که نه تنها از دوست موافق شما وهمین طورازخودشما بلکه از"ویرجینیا ولف هم نمی ترسم" که بگویم من ساده نویسی بلدنیستم. قبلاً تلاش کرده ام وموفق نشده ام. درمورد دستورم هم به کیمیا برای میانجیگری جهت ساده نویسی ازسوی آقای سالک هم ماجرا مسبوق به سابقه است وچون کیمیا وبقیه همه می فهمند که سالک عزیز چه می نویسد وتنها من خنگم که متوجه نمی شوم پس مشکل ساده نویسی نیست که ساده ترنویسی است. رحم کنید بمن وبزودی کمی جدی ترازاین هم دریک پست مستقل خواهم اعتراف کرد که آن سبک نوشته ها که پراست توی دنیای مجازی وحقیقی ومشتری ندارد. و...من حتی نمی توانم یک تیتربرای مطلبی که می نویسم انتخاب کنم شما هم چه توقعاتی دارید. همین که برای ارتباط رومولوس ورموس بنیانگذاران افسانه ای شهررم با ایرانشهرآرمانی امام زمانی احمدی نژاد رابطه پیدانمی کنم بعدبخودم دلداری می دهم که آن نوزادان متولد هم می تواند بشارت سینمای پناهی نازنین باشد یا ان سگ نگهبانی که زندگی را می پاید مواظب سرخوشی دختر کوچک امروزمتولدشدۀ من و...بس ام نیست!؟ تا اینکه به این مالیخولیا می خندم وتصمیم می گیرم که صادقانه تیتربزنم فعلاً تیتری بنظرم نمی رسد واین کلمۀ زبان مادریم "قاراشمیش" هم خودش را می اندازد وسط که عجب اوضاع شیرتوشیری است درهمه جا وهمۀ زمینه ها وایران که کمی هم خرتوخر.. بعدهم خسته می شوم ازمفاهیمی که انتظاردارم ازیک تیتریا یک کلمه خواننده های مختلف برداشت بکنند وپست را منتشرمی کنم. تا بازهم همه بروند نامۀ آن طلبۀ قلابی را برای چنددهمین بار بخوانند وبگویند: خب دلقک فعلاً چیزمهمی ننوشته. فقط قاطی کرده بقول ادوارد آلبی دوم. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-19978491083935159352010-11-11T22:20:23.068+03:302010-11-11T22:20:23.068+03:30دلقک عزیز سلام
راستش من هم با ادوارد البی دوم مواف...دلقک عزیز سلام<br />راستش من هم با ادوارد البی دوم موافقم، با عرض پوزش درک نوشته های شما تا حدی مشکل است و من باید دست کم دو بار عبارت ها را بخوانم تا متوجه منظورتان بشوم.بخصوص هنگامی که عبارت های پایه و پیرو جابجا می شوند و کارکرد خود را از دست می دهند. مشکل ما با آثار ترجمه شده نیز به همین سبب است. البته خواندن نوشته های شما برای من مثل حل معما شده و برایم لذت بخش است، اما گاهی وقت ها هم واقعا گیج کننده است وسبب کج فهمی می شود. پایدار باشید.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-60901555151755242842010-11-11T18:08:19.317+03:302010-11-11T18:08:19.317+03:30من اصلا" نمی فهمم چرا هیچکس حرفی از نوری زاد ...من اصلا" نمی فهمم چرا هیچکس حرفی از نوری زاد نمی زنه که توی زندان بیمار(دندون درد)شده و بهش مرخصی نمیدن.وهیچکس هیچ فکری ام نمی کنه.کیمیاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-63977918855461805362010-11-11T09:47:40.374+03:302010-11-11T09:47:40.374+03:30سلام پیرمرد
ممنونم از اظهار لطف بیپایانت. هیچ تص...سلام پیرمرد<br /><br />ممنونم از اظهار لطف بیپایانت. هیچ تصور نمیکردم چنین مورد استقبال قرار بگیرم. صادقانه بگویم، منتظر پاسخ و بازخورد نبودم. ممنونم.<br />مدتی میشود که میخواهم از تو انتقاد کنم. اما اینکه اولین کامنتم با انتقاد ثبت بشود خوشایندم نبود. الان فرصت خوبی است. به کیمیا گفتهای ابراهیم سالک را به سادهنوسی توصیه کند، تا تو در فهمش دچار مشکل نشوی. حال من میخواهم این انتقاد را بر خودت وارد بدارم، که بسی سختتر مینویسی. گاه دیدهام که به سختخوان بودن نوشتههایت بالیدهای. گفتی مسیر خواندن گاه از مقصد خواندن شیرینتر است. درست است، ولی نه برای تحلیلهای اجتماعی-سیاسی. هدف تو از نوشتن مطالب، که به نظر میرسد زیاد برایش زحمت میکشی، انتقال مفاهیم به دیگران است. حال اگر این مراحل را سخت کنی به برقراری ارتباط لطمه زدهای. برای انتقال مفاهیمی که امروزی هستند و جنبه ادبی و هنری ندارند، جملات باید کوتاه و واضح باشند، تا به سرعت دریفات شوند و بعد برویم سراغ نقد و بررسی.<br />تو (ببخش که با این همه اختلاف سنی تو خطابت میکنم. با تو راحتم. می دانی.) سختنویسترین نویسندهای هستی که میشناسم. من شخصا لذت میبرم. کار من ادبیات است. مشکلی ندارم. اما تصور نمیکنم برای همه جذاب باشد. پیشنها میکنم برای سختنویسی یک وبلاگ دیگر (ادبی، و نه سیاسی) راه بیاندازی.<br />خواندن و متوجه نشدن باعث کاهش اعتماد به نفس فرد میشود. بگذریم از سوءتعبیر و سوءتفاهم که حتمی ست.<br />امیدوارم از حرفم نرنجیده باشی.<br /><br />------------------------------<br />* این یک نامه است، نه یک کامنت. منظورم این است که خصوصی است و تمایلی ندارم که منتشرش کنی. اگر پاسخی داری میان نوشتههایت بگنجان. میگیرم.ادوارد البی دومnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-78321987046488466042010-11-11T01:10:11.906+03:302010-11-11T01:10:11.906+03:30کیمیا خانم خیلی هم ممنون برای ابرازاحساساتت نسبت ب...کیمیا خانم خیلی هم ممنون برای ابرازاحساساتت نسبت به ادواردآلبی دوم ودلقک. ضمن اینکه دراین ابروبادومه وخورشید یک گرداورنده هم است که باید خلوصش را ثابت کرده باشد. می خواهم با اشاره ازکلیشه هموارۀ شما که می فرمائید می دانستم اینرا می گویی یا می دانستم اینطورمی شود استفاده کنم وبگویم که می دانستم پاسخم به دوست مشترکمان ابراهیم سالک باعث واکنش منفی ایشان می شود وبخاطرهمین هم تأکیدکرده بودم که چون نگرفتم منظورش چی است لذا حرف های خودم را نوشتم. ولی بازهم ابراهیم ناراحت شده که معذرت می خواهم وازشما دعوت می کنم میانجی گری کنید وبه آقا ابراهیم توصیه کنید که کمی ساده تر بنویسند تا من درست ارتباط برقرارکنم وسبب کدورت نشوم. این هم بدلیل خستگی آخرشب بود که بهوای پاسخ شما جواب آقای سالک راهم دادم تا دیگردم پرخودش طاهرنشوم.مرسی. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-62260726369763953712010-11-10T22:28:58.850+03:302010-11-10T22:28:58.850+03:30آقا دلقک راستش خیلی خوش حال نیستم که شما اصرار د...آقا دلقک راستش خیلی خوش حال نیستم که شما اصرار داری همه ی کامنتهای من رو خیلی زرد بخوانی. به خدا منظور من حتا اینقده تئوری توطئهای نبود که شما این ار ما رو پیچیدنقدره تند رفتی و رفتی تا رسیدی به سیا و ام آی سیکس و غیره. <br /><br />اگر نوشتم ۷۰ ۸۰ سال پیش طومد، اصلا منظورم این نبود که برا ۷۰ ۸۰ سال ما برنامه دارند؛ منظورم دقیقا همونی بود که نوشتم؛ اگر بریم و مقالههای جامعه شناسی اروپایی ۷۰ ۸۰ سال پیش رو که راجع به انتقال و ترجمه ی مدرنیسم به ممالک جهان سوم نوشته شده بخونیم میبینیم که همون زمانها و مستدل به هزار سند و مدرک حکم کردند چنین چیزی غیر ممکنه. <br /><br />از همون زمانها هم کم کم فهمیدند که در مواجه ی با ما بهتره کلاه خودشون رو بچسبند و بس (حالا اروپا بیشتر، آمریکا کمتر). سیاستشون هم به خدا هیچ ربطی به توطئه نداره، فقط و فقط مربوطه به زندگی با آسیب دیدن کمتر در کنار ما، آخه این چه ربطی داره به تئوری توطئه! :)ابراهيم سالكnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-78891288319521220042010-11-10T21:25:07.500+03:302010-11-10T21:25:07.500+03:30واما بادوست خوبم ابراهیم سالک.
سلام.
ومثل همیشه بع...واما بادوست خوبم ابراهیم سالک.<br />سلام.<br />ومثل همیشه بعدازسلام می برم ازاین همه مفاهیم درشتی که وارد بحث می کنی وچون اغلب آن ها را هم به صفت ترسناک ترآکادمیک متصف می کنی می مانم که بکدام یک وچگونه وباچه بضاعتی پاسخ بگویم. من واقعاً اینجوری پیچیده وبا استعداد ونابغه وفکر همه جایش را می کنند نمی شناسم این غربی هارا. آدم های معمولی برخی مواقع هم خنگ تر ازهمپالکی های خود درجاهای دیگردارند کارشان را می کنند. آره مثلاً قبول دارم که علت حملۀ بوش به عراق ترس امریکا ازبیداری عنقریب چین وروسیه درابتدای قرن 21 بود وامریکا می خواست قبل ازچندقطبی شدن مجدد دنیا، خاورمیانه را با جادوی لیبرال دموکراسی غرب برای همیشه جزء حیات خلوت آمریکا بکند. هم حرفش هم حربه اش وهم نقشه اش درست بود بنظر من غیرازاینکه این خنگی ناآشنایی با اسلام وفرق ومذاهب مختلف آن بدجوری مانع تحقق سادۀ اهدافش شد. ولی اینکه نقشه کشیده باشند برای 70 80 سال جهان وما هم با علم براین ذکاوت وبرتری وتوطئۀ غرب همین جوری ذل بزنیم بدست هایشان که چه جوری مارا خواهند رقصاند قبل ازاینکه حقارت خودمان را برساند جفایی است به انسان های غربی که اصلاً ادم های تا این حدبدجنس نیستند. درست است که CIA وMI6 وامثالهم هم توطئه ترتیب می دهند وهم توطله کشف می کنند که وظیفۀ ذاتی شان است .ولی بقیه هم هستند که دارند کارخودشان را می کنند ومثل ما نیستند که نه تنها همۀ حاکمان ریز ودرشت مان از رهبر تا عسگراولادی درحال رصد کردن وکشف وحنثی سازی توطئۀ دشمن هستند بلکه مخالفان آنها هم که ماباشیم کاروزندگی وچه بایدکرد را ول کرده ایم ودایم رصد می کنیم که سیاست های همه برعلیه ما وجهان سوم غرب را کشف کنیم. بخدا این جوری نیست این سیاست مدار های غربی بغیرازکلاه برداری وکلاه گذاری بسرما وخوردن حق ما کارهای دیگری هم دارند برای انجام دادن. آخریکی نیست بمن بگوید ما چه داریم که غرب همه اش دنبال بردنش است. اکر هم چیزی بنام استعماربوده الان دیگر توجنس می دهی اوهم پولش را می دهد این لوس بازی های مسئولیت رفع کن از ما که ادعای شفافیت مدرن داریم خوب نیست. <br />دیدی ابراهیم وقتی نتوانم بفهمم چه می گویی. می روم بالای منبر هرچه دلم می خواهد می گویم. ضمناً توکه می دانی من خودم کوچکم ومشکلات را درمسایل پیش پاافتاده ای! مثل جنگ مذاهب می بینم. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-64345140786295948082010-11-10T19:37:59.507+03:302010-11-10T19:37:59.507+03:30آقای آلبی دوم.
مجدداً سلام وتشکر واین کمک می کند ک...آقای آلبی دوم.<br />مجدداً سلام وتشکر واین کمک می کند که منظور نوشته ام خوب درک بشود.یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-52680946889734855082010-11-10T19:06:30.831+03:302010-11-10T19:06:30.831+03:30به عزیزم ناشناس بعدازچایی.
این ت.پ پری که شما بردا...به عزیزم ناشناس بعدازچایی.<br />این ت.پ پری که شما برداشتی درمورد سؤال ازهمۀ وقایع تاریخی قرن بیستم مرا دچار وحشت می کند. درست قضیه این است که من به خیلی ازاین وقایعی که شما فرمودی اشراف درحد خوانده های کتاب های دبستانی هم ندارم. مثلاً درمورد جدایی هند وپاکستان وبعدهم جدایی پاکستان شرقی وشدنش بنگلادش واصلاً چرا خدا اینقدرجمعیت روهم روهم آفریده دراین یک گله جا چیزی دندان گیری نمی دانم. الان که شما گفتی ومن هم فکرکردم تنها چیزی که بفکرم رسید اینست که لابد "پاک" ها که مسلمانها بودند می خواستند خودشان را از"نجس"ها جدا کنند برای رعایت مطهرات. والا راست می گویی دلیلی نداشت که مستقل ازهم بخواهند زندگی کنند. درمورد کرۀ شمالی وچین هم همین قدرلنگم که درمورد پاکستان وهند وهندوچین.<br />من تنها می دانم که خودم اعتقاددارم که هرچقدرآن قصۀ امپریالیسم غربی وعدالت شرقی دروغ وجقه بود همین ماجرای "فروش اسلحه" هم ازهمان قماش است. مثلاً عربستان 100 میلیارداسلحه نخرد چکارمی کند. دلارهارا که نمی تواند بخودش شیاف کند بلکه دربهترین ورویایی ترین وسوسیال ترین حالت می آید می دهد به فقرای کمیتۀ امداد امام خمینی عربستانی اش وآن ها هم این پول را وارد بازار می کنند واین پول تبدیل به کالا می شود وغرب هم می رود همان کالا را درست می کند. ساده سازی خیلی سوراخ سنبه داری هم کردم که بگویم این دروغ است که اگرغرب اسلحه نفروشد ازگرسنگی می میرد. غرب امروز بیشترین درآمدش را ازراه نقدکردن دانش های نابش کسب می کند. البته که خدا بشررا رقیب وبهترخواه وزیاده خواه آفریده چون غیرازاین باشد چرخۀ زیست ازکارمی افتد. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-19143772398602808832010-11-10T17:24:17.318+03:302010-11-10T17:24:17.318+03:30باشه آقا دلقك، من اول! بگو بازي چيه تا ما تمرين مو...باشه آقا دلقك، من اول! بگو بازي چيه تا ما تمرين مون رو شروع كنيم؟ :)ابراهيم سالكnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-40172192890622436592010-11-10T15:26:27.198+03:302010-11-10T15:26:27.198+03:30برای سه کامنت از زاویۀ تئوری توطئۀ رقیق یک مثال فو...برای سه کامنت از زاویۀ تئوری توطئۀ رقیق یک مثال فوتبالی می زنم بعد تک تک هم اگرفرصت بود چندخط تحلیلی می نویسم.<br />خب آره هرمربی تاکتیک خودشان را دارند. گروه اول مربیانی هستند که بازیکنانشان را می فرستند توی چراگاه ومی نشینند رو ی کرسی رمل واصطرلاب (بخوان رایانه حالا) تا کشف کنند که رقیب وحریف چگونه بازی خواهد کرد ودنبال بستن راه های حملۀ رقیب وخنثی سازی آن ها می رود. بعدکه تیمش از چراگاه برگشت نه نفس دارد ونه تمرین ونه نقشه ای برای حملۀ متقابل ومثل سه نقطه می شود درگل.<br />گروه دوم مربیانی هستند که اعتمادبنفسشان تا نزدیکی کورکردن چشمانشان بالا آمده وهرچه هم بگویی حداقل شب آخری یک آنالیزی ازبازی حریف هم بکن می گویند بی خیال ما بازی خودمان را می کنیم فرقی نمی کند حریف چه می کند. البته این حتی آقای خاص مورینیو با کهکشانیها وگوادیولای جوان با ژاوی ومسی واینیستا وویا هم چنین اعتمادبنفسی را ندارند.<br />گروه سوم نیمی ازخودی نیمی ازحریفند که بنظرمن غفلت ازقوت خودی است.<br /> وگروه چهارم قوت ازخودی ونیم نگاهی برای زیرنظر داشتن رقیب سرلوحۀ کارش است. خوب تمرین می کند وخوب آموزش می بیند وشب قبل از مسابقه است که تیم رقیب را هم آنالیز می کند. من اینجام. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-42913015694841425832010-11-10T14:25:56.892+03:302010-11-10T14:25:56.892+03:30سلام به Tea که نوش است وبماهم اجازه می دهد که با خ...سلام به Tea که نوش است وبماهم اجازه می دهد که با خدا شروع کنیم وچه بهترازاین.<br />بگمانم تفکرم درسیرتاریخی خدا برروی زمین بشرح زیربوده است ومن همۀ این انواع خدارادوست دارم ومهم ایمانی است که مؤمن به آن خدا می گذارد وسط برای رسیدن به آرمان "لذت بردن اززندگی".<br />بنظرم می رسد ابتدا که آدم بودفقط ما با "یک آدم - یک خدا" شروع کردیم ودرمسیر جلو آمدن وتولیدمثل شروع کردیم خدارا اززایش بازداشتن ومحدودکردن تعداد اوبه قبیله وقوم وتوتم های مختلف. تا اینکه رسیدیم به دورۀ بت پرستی متمرکز وانبوه. تا این جا البته خدایان همراه وهمدل بودند وهرچه پیروان می گفتند تقریباً آنان نیز امضاء می کردند.<br />مصیبت زمانی آغازمی شود که ما از دورۀ درخشان بت پرستی به دورۀ یکتاپرستی می رسیم. چون که تادورۀ بت پرستی پیامبران صامت بودند وخدا ازحلقوم اکثریت قویترین (ناموس خلقت)حرف می زد. ولی بمحض ورود به دورۀ یکتاپرستی چون خدا حلقوم پیداکرد وآن هم یک حلقوم انحصاری بنام نبی شوربختی ما آغازشد زیرا که دیگربت صامت نبود که خواسته هایمان را بارکنیم به او پیامبرجدید انسانی بود مثل ما که همۀ تمایلات نفسانی وروحانی و... را داشت، ودیگر اوبود که ارادۀ تک نفره اش را جایگزین تصمیم چندنفرۀ دورۀ بت پرستی می کرد. حالا فکرش را بکن که ما تازه با گفتار روز همین تک حلقوم خدا هم سروکارنداریم که یک نقی بزنیم ودلمان خنک بشود. ما با گفتاراودرتاریخی قبل ازتاریخ گرفتاریم. والبته نهضت ادامه دارد وخواهد داشت تا اینکه مبارزۀ جدید بشر برای بازگشتن بفرمول اولیۀ حضرت آدم (یک آدم- یک خدا)محقق وصدای خدا متکثرشده بتعداد بندگانش به پیروزی برسد.<br /><br />اینک اما من بازهم می گویم که این یک بحث تئوریک است ومن مسلمان وشیعه ومعتقد به خدا وپیامبراسلام هستم وبرمبنای ایمان غالب هموطنانم مشق می کنم. وبه همین ایمان آن هاهم است که روی سیرک می روم وامیدوارم. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-68668687616360693162010-11-10T12:17:50.441+03:302010-11-10T12:17:50.441+03:30سلام به جمع مبارک.
1- من امورمبتلابه را ازسادگی پی...سلام به جمع مبارک.<br />1- من امورمبتلابه را ازسادگی پیچیده می دانم.<br />2- ازآن هیولاهایی که شما می شناسید من هنوز نتوانسته ام درغرب پیدا کنم.<br />3- ادوارد آلبی را با هرشماره ای هم ذوست دارم.<br />4- خدارا هم بمفهوم Tea (کشف نیرووانرژی ذخیرۀ تمام نشدنی درانسان متفکرتوسط خودانسان وبالفعل کردن آن) وهم بخواست معصوم کیمیا قبول دارم.<br />5- من هنوز هشیاریم را بدست نیاورده ام ازاین همه زیبایی فرستادۀ شما. می روم وبرمی گردم وبا هم جدا جدا حرف می زنیم.<br />این فقط برای تشکربود ازهمه. یا...هوDalghak.Iranihttps://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-61510218480523510162010-11-10T11:56:55.458+03:302010-11-10T11:56:55.458+03:30سلام،
اگرسی سال پیش غرب اشتباه نمی کرد درتشویق شو...سلام،<br /><br />اگرسی سال پیش غرب اشتباه نمی کرد درتشویق شورش های انقلابی ایران، هیچکدام ازاین بلایایی که دراین سی سال نازل شد اتفاق نمی افتاد.<br /><br />خیلی با این جمله موافقم و یاد دایی جان ناپلئون میافتم با جملهٔ معروفش.......<br /><br />به نظر من حرف حساب کم نیست، گوش شنوا هم پیدا میشه ولی منافع غرب در این هست که ملت ما در تاریکی بمونن.<br /><br />یاد روزهای جنگ به قولی تحمیلی میافتم که چه کشورهایی براشون خرابی ایران و آوارگی مردم یه فرصت اقتصادی شد براشون.<br /><br />رژیم هم از اونجایی که هیچ وقت دلش به حال مردم نسوخته نتونست مرهمی باشه برای اهل جفا.<br /><br />به هر حال با تلاش و هیجان به آتش گرفتن، آتش زیر خاکستر حرکت مردمی به انتظار صبح صادقیم تا بر تیرگی شب این شب زندداران خون آشام چیره شویم.<br /><br />باشد که به سوزاندن این نسل سوخته پایان دهیم و خطّ بطلانی بر کشیم بر صفحات کتاب این دیکتاتریسم.<br /><br />خدا قوّت یا ...هوPejmannoreply@blogger.com