tag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post2366377778509168089..comments2024-03-26T01:17:20.886+03:30Comments on Dalghak.Irani: وحشت در اردوی خامنه ای به بایگانی راکدش رسید. پس آمدن هاشمی و خاتمی جدی تر از همیشه است.Dalghak.Iranihttp://www.blogger.com/profile/11667689263635418481noreply@blogger.comBlogger12125tag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-80028869620691146662013-05-06T12:48:49.909+04:302013-05-06T12:48:49.909+04:30ai tof be akonha va in kkalifeh kamenie va jad aba...ai tof be akonha va in kkalifeh kamenie va jad abadash...marg bar estebdad mazhabi ,shahi,komonisti,,doorod bar azadi,,Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-25670670656726432462013-05-06T03:16:38.346+04:302013-05-06T03:16:38.346+04:30سلام جواد جان، شرعی مثل مصباح یزدی، مراد جبهه پاید...سلام جواد جان، شرعی مثل مصباح یزدی، مراد جبهه پایداری و عرفی مثل ارمیا، برنده آکادمی گوگوش! از این نمونه ها زیاد است تا دلت بخواهد.<br /><br />عمو دلارAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-69205979052063407762013-05-06T00:52:10.042+04:302013-05-06T00:52:10.042+04:30بنده بهنوان یک جوان کم تجربه در عرضه سیاسی می خواه...بنده بهنوان یک جوان کم تجربه در عرضه سیاسی می خواهم تفاوت بین شرع و عرفی بودن حکومت را از دیدگاه فلسفه سیاسی بدانم و اینکه آیا نمونه از آن دو در تاریخ اسلام وجود دارد؟Javadhttps://www.blogger.com/profile/13336527475053063331noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-59798001979800954212013-05-05T13:15:57.698+04:302013-05-05T13:15:57.698+04:30عجب قلمی... پخته و کامل... کل این دعوای مسخره رو ت...عجب قلمی... پخته و کامل... کل این دعوای مسخره رو تو 6 بند بیان کردید... Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-22667759414236915732013-05-05T11:08:09.944+04:302013-05-05T11:08:09.944+04:30برای بازی انتخابات جایی در ساختار جمهوری نظامی ایر...برای بازی انتخابات جایی در ساختار جمهوری نظامی ایران نمانده است. حکومت واقعی کنونی و حکومت اینده ایران از جنس سپاه پاسداران است. پس رویای "مدرنیته" مبتکر قتل های زنجیره ای را فراموش کنید.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-32053676214742453412013-05-05T11:05:40.631+04:302013-05-05T11:05:40.631+04:30از تحلیلت لذت بردم و مثل همیشه با اشک و امید به آی...از تحلیلت لذت بردم و مثل همیشه با اشک و امید به آینده خیره مانده ام. ممنون تیمسارTodayBoynoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-16228935568900804812013-05-05T04:49:18.249+04:302013-05-05T04:49:18.249+04:30عمو دلار عزيز، سلام اميدوارم كه نظر شما درست باشد ...عمو دلار عزيز، سلام اميدوارم كه نظر شما درست باشد و اين نيز بگذرد و ختم داستان جمهورى اسلامى منجر به كن فيكون شدن ايران نشه . ولى اين دفعه رسيده به دو گروه باقيمانده از انقلاب ٣٤ سال پيش و اينها سر بقيه رو زير آب كردند. بنابر اين نظر دلقك در مورد ٢ سناريوى باقيمانده براى اتمام انقلاب و تغيير شكل و ايجاد حكومت مدل شرعى يا مدل عرفى رو بيشتر محتمل ميدونم. دو سه ماه آينده معلوم خواهد كرد.<br />ارادتمند افشين هنوز نگرانAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-13003274276693222202013-05-05T03:25:30.999+04:302013-05-05T03:25:30.999+04:30افشین جان سلام، بر عکس تو من خیلی احساس نگرانی ندا...افشین جان سلام، بر عکس تو من خیلی احساس نگرانی ندارم و فکر نمیکنم حساسترین موقعیت داستان باشه! شما اگر داستان بنی صدر و 8 سال جنگ و منتظری و رحلت امام و دوم خرداد و سعید امامی و کوی دانشگاه و موسوی و جنبش سبز و احمدی نژاد و ستار بهشتی و هزار تا ریز و درشت دیگر رو که همه میدونند کنار هم بذارید و اجمالی بهشون نگاه کنی قطعا و یقینا خیلی هاش از این قسمت داستان - که مد نظر شماست - حساستر و بحرانی تر بوده ولی مدتی بعد انگار نه خوانی اومده نه خوانی رفته، آیا الان در جامعه کسی در مورد جنگ و بنی صدر و منتظری و سعید امامی حرف میزنه یا حتی فکر میکنه؟! معلومه که نه! منظورم این نیست که مشکل کجاست، همه حرفم اینه که: این نیز بگذرد!<br /><br />عمو دلارAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-12114031981649166492013-05-05T03:04:04.636+04:302013-05-05T03:04:04.636+04:30دلقك عزيز، با اين تحليل چكيده ٣٥ سال جمهورى اسلامى...دلقك عزيز، با اين تحليل چكيده ٣٥ سال جمهورى اسلامى رو مثل خلاصه يك كتاب به زيبائى بازگو كردى، كتابى كه به صفحات پايانى نزديك شده و ما همگى منتظريم كه ببينيم پايان داستان به كجا ميرسه و الان در حساسترين موقعيت داستان قرار داريم تنها تفاوت در اينه كه ما و همه ملت ايران نه تنها خواننده داستان نيستند بلكه در متن اون قرار داريم و خوب وبد تموم شدن اين جلد تاريخ ايران گريبان همه رو خواهد گرفت. به اميد اينكه خامنه اى نتونه سرنوشت محتوم مد نظرشو به ايران عزيز تحميل كنه.<br />دل نگران و ارادتمند ، افشينAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-36211203658847644072013-05-05T01:56:20.520+04:302013-05-05T01:56:20.520+04:30سلام و ارادت
بخوان و لختی بیاسای از این همه همهمه...سلام و ارادت<br /><br />بخوان و لختی بیاسای از این همه همهمه! زیاده جسارتم را ببخشای، اگر صلاح ندانستی یا احساس کردی خلاف رسم و حرمت این خلوتگاهست منتشرش نکن! <br /><br /> <br />کوه<br /> <br />نه گریزی هست نه گذاری،<br /> نه چیزی میشنوی<br /> نه چیزی میبینی<br /> که هر چه میشنوی و میبینی بی مفهوم است و تو ناگزیر از فهمِ لا جِرمِ آنها،<br /> اینجا به تلخی عادت میکنی <br />که باید عادت کنی،<br />به تلخیه قهوه<br />به تلخیه لهجه<br />به تلخیه ساعتهای دور از خانه،<br /> خانه ای که برای تو کم کم، کمرنگ تر میشود<br />ولی فراموشش نمیکنی<br />چرا که جزیی از توست<br />خانه ای که هر شب خوابش را میبینی و هر روز یادش میکنی<br /> ولی باز هر روز و هر شب که میگذرد کم کم، کمرنگ تر میشود،<br />نه گریزی هست نه گذاری،<br /> <br /> این منم، منِ همیشه تنها<br /> <br />درست در لحظه آغاز، احساسِ پایان میکنی،<br /> میدانی چرا؟! <br /> <br />زندگی به مثابه پیمودن کوهیست از دامنه ای در پای قله تا دامنه ای دیگر در دیگر سوی کوه،<br /> تا به اوج قله که برسی همه چیز برایت تازگی دارد،<br /> هر سنگ و صخرهای تو را مسخِ خود میکند<br />و هر منظره ای تو را وادار به سکون میکند که لختی به هوای تماشایش بیاسایی،<br />بالا رفتن و رسیدن به اوج قله چه سخت است و چه شیرین<br /> و پراز خاطرات و منظره های تار و سیاه و سفید و منقطعِ بجا مانده در ذهن،<br /> به اوج قله که مینگری وه که چه دور مینماید و چه سخت،<br /> ولی شوق داری که برسی،<br /> جالب است، در راه صعود بیشتر به قله مینگری تا دامن،<br />شوق و امید و دیدن هر لحظهِ مناظر بکر زندگی، تو را سر حال میکند، نو میشوی به هر قدم،<br />سخت است ولی شیرین، اما شیرین بودنش را حس نمیکنی،<br />گاه صورتت را بر صخرهای سخت میگذاری و چنان زار میزنی که گویی....<br /> ذات صخره سخت بودن است و ذات تو دل نازک بودن و گریستن به هر بهانهای<br /><br /> به قله که میرسی تهی میشوی،<br /> تهی از رسیدن،<br />در اوج قله ای ولی حسی نداری<br /> دست و پاهای دلت کرخت شده اند،<br /> لختی مینشینی به مسیری که ازآن به سختی بالا آمدهای مینگری،<br /> وبه دامنه ای که اکنون آنقدر کم رنگ شده است که دیگر به چشم نمیآید ملتمسانه نگاه میکنی،<br />ولی هنوز آن صخرهٔ سخت و سیاه که ساعتی بر آن بی بهانه از سر دل تنگی گریستی را میبینی،<br /> باز دلت بی بهانه تنگ میشود،<br />دل تنگِ تمام آن مناظری میشوی که گاه چشمانت را نوازش داد و گاه دلت را خصمانه خراشید،<br /> در قله که هستی همه چیز را میبینی،<br />مسیری که آمدهای<br />و مسیری که باید بروی،<br /> و چه پر شباهت است مسیری که باید از آن برگردی تا برسی به دامنه ای در دیگر سوی کوه، به مسیر صعودت،<br />چند صخرهٔ سیاه میبینی در مسیر باز گشتت که از سیاهی رنگشان میتوانی سختی روحشان را حس کنی،<br />با چشمانت به دنبال مسیری میگردی که از آن صخرهها عبور نکنی،<br /> ولی نه گریزی هست نه گذاری،<br /> گویی تمام مسیرها به صخره ای سخت و سیاه زینت داده شده اند،<br />در قله نمیتوانی زیاد درنگ کنی،<br /> قله هم جزیی از مسیر توست،<br /> باید عبور کرد،<br />مثل همیشه<br /> باید گذاشت و گذشت،<br /> <br /> از قله که پایین می آیی دیگر مسیر صعودت را نمیبینی،<br /> نه که نخواهی که ببینی که نمیتوانی،<br />ولی هر لحظه به یاد آن مناظر و آن صخرههای سخت و سیاهی هستی که لختی از سر دل تنگی بر آنها گریستی،<br /> اما پیش رو مسیرت را میبینی،<br /> تارست،<br /> مبهم است،<br /> دوراست و نزدیک است،<br /> نه میدانی مسیرت کدامست دقیق<br /> و نه میدانی که به کجا میرسی چگونه،<br /> ولی همه چیز را میبینی، هم مسیر را و هم جایی که باید برسی<br />و اینست فرق دیدن و دانستن که چه بسیارند دیدههای ندانسته!<br /> <br />این منم، من همیشه تنها،<br /> تنها بر فراز قله زندگی ام،<br />که این تنهایی ناخواسته بوده و هست،<br /> که همه تنها بوده، هستند و خواهند بود بر فراز کوه زندگی هاشان،<br /> که این رسم زندگانیست،<br /> <br /> <br /> زندگیام شتاب گرفته<br />چون قله را سپری کرده ام،<br /> تو میدانی که پایین آمدن از کوه راحت تر از صعود به قله است ولی تلخ است<br />و این تلخی را با مرور خاطراتِ تلخ و شیرینِ روزگار صعودت شیرین میکنی،<br />وه که چه تلاش مذبوهانه ایست این شیرینکاری،<br />گاه این تلخی چنان آزارت میدهد که میخواهی به صخرههای سیاه و سخت نرسیده خودت را از دره ای، پرت گاهی، چاهی فرو فکنی،<br />گاه دلت میخواهد چشمانت را محکم به هم بفشری دست و پایت را جمع کنی و خودت را شتابان در مسیرِ نا کجا بغلطانی تا زود تر به سر انجامِ دامنه برسی،<br /> دیگر برایت چیزی جز رسیدن به دامنه مهم نیست،<br />میخواهی به دامنه برسی تا بیاسایی از این زندگی پیماییِ اجباری...<br /><br />عمو دلار <br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-82565460160032639672013-05-04T22:57:05.862+04:302013-05-04T22:57:05.862+04:30fogholadeh budfogholadeh budAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6305879377436122934.post-10680258895743124632013-05-04T21:58:53.967+04:302013-05-04T21:58:53.967+04:30بسیار تحلیل خوبی بود و به نظر پخته و باتجربه.
با ت...بسیار تحلیل خوبی بود و به نظر پخته و باتجربه.<br />با تشکر فراوانAnonymousnoreply@blogger.com