۱۳۹۶ دی ۱, جمعه

گزیده ای از توئیت های دلقک ایرانی در وبلاگ!

Image result for voice bloopers

برای ادامه آری یانه دلایل بسیاری هم شخصی و هم اجتماعی دارم برای فعلاً نه. اما خدارا چه دیدی شاید هم تبدیلش کردم به voice blog در آینده. اما الان هم بسیار فعالم در توئیتر و دارم تست میکنم که "آیا فایده ای دارد یانه" که تا اینجا خیلی امیدوار کننده نبوده و نیست. و جامعه به سمت "هرکس ساز خودش را میزند در تنهایی" شدیداً کلافه و سردرگم و بی مسئولیت است. نظراتم در آنجا هم بازخوردی نمیگیرد مثل اینجا و گویا قرار نیست هیچ آدم دست به نقدی بخواهد با من و فکرم بیاویزد. اگر اینجا 90 درصد چرت و پرت تحویل میگیرم آنجا حتی همین هرزه نگاری آدم های بی مایه و سرمایۀ فکری هم نصیبم نمیشود. چند تا از توئیت های امروزم را در زیر میگذارم تا دوستان اندکم که حوصله و دسترسی به توئیتر را ندارند ببینند:

وزیر ارتباطات گفت:
در شب یلدا امسال، مجموع میزان استفاده مشترکین از اینترنت، ۲۵ درصد کاهش را نشان می‌داد. این آمار می‌تواند حاکی از آن باشد که فرهنگ سازی از طریق فضای مجازی برای کنار گذاشتن گوشی ها و حضور صمیمی در کانون خانواده موثر بوده است.

پاسخ من:
سلام آقای وزیر حدس میزنم انگیزه تان از این توئیت فرهنگ سازی برای فرهنگ سازیست که بسیار هم عالی. اما در مورد مصداق تان نباید تأثیر "کوبش مرگ میتواند چقدر نزدیک باشد"ِ زلزلۀ شب قبل و البته خود آئین یلدا را فراموش کرد. ایرانی ها زیاد در فضای مجازیند در غیر کاربرد اصلی هم. بخش بزرگی از این هرزروی از بی تنفسی در دنیای واقعیست. لطفاً بجنگ برای ملتت برای کمی تنفس واقعی و بازهم لطفاً تحریک و تشجیع کن پیرمردان کابینه را که آلودگی ها را کمی هم شده کم کنند: نه از هوای تهران بلکه از فضای ایران. متشکرم.

پژمان رهبر گفت:
آقاجون درک این نکته سیدمحمد خاتمی کلمه دسیسه رو خطاب به مردم و من ‌و شما نمی گه و منظورش جریان مخرب و همیشگی آدم‌های پاکار اونطرفه اینقدر سخته؟

پاسخ من:
پژمان جان فرمایش شما البته که پاسخ خود خاتمی هم است در هنگام "بتوان از او پرسش کرد و پاسخ گرفت". اما - این اما خیلی مهم است - آدم های پاکار همیشگی غیر از بخش بزرگی از جامعۀ مدنی نابود شده از سوی سیاست های خاتمی و یاران هم است: آواره و بی آینده و باخته! بیشتر فکر کنیم لطفاً

توئیت مستقل خودم:
مشکل ایران ایدئولوژیست و ارتباط اینهمانی با -بویژه- مسئولان بخش انتخابی ندارد. بنابراین خواهش میکنم با حمله بوزرایی -مثل وزیر جوان ارتباطات - که تلاش می کنند ارتباط مستقیم با مردم داشته باشند صفرا نیافزاییم. وبسیارعصبانی ونا امیدم ازخبرنگاران داخل و خارج که درزیر پست وزیرغایبند.

چهار توئیت مستقلم راجع به محمد خاتمی:

1- یکی از محسنات محمد خاتمی این است که برضد قهرمان ستایی شعار داد وبلافاصله خودش قهرمان تحمیق مردم مستأصل با تنها یک کلیدواژه بنام "تَکرار میکنم"شد. چطور ممکن است آدمی تا این اندازه تسلیم"خودشیفتگی القایی طبقات اسیر وکمدان و خام درپذیرش قهرمانی" بتواند مرهمی برزخم مردم بنهد.


2-ده ها هزارکشته وتبعیدی وزندانی و مهاجروآوارۀ فعال سیاسی ومدنی موجهای دوم و سوم – بعد از78 وبعد از88 – نتیجۀ قطعی سیاست ورزی کور و ناتوان محمد خاتمی بوده است. با تحریک اولیه به جلوه گری های فکری و رفتاری جوانان؛ وعجز ودرماندگی درپشتیبانی بعد ازشناخته شدن و اسیر دژخیم شدن!


3-تفاوت! محمد خاتمی و سید علی خامنه ای در این است که تا کنون هیچکدام پاسخگوی سیاست ورزی خویش نبوده اند. خامنه ای متهم است که در طول دوران مسئولیتش حتی یک مصاحبۀ چالشی نداشته است. آیا محمد خاتمی داشته است؟ که مطلقاً نداشته است. مدعیان مخالف می توانند نمونه بدهند. حتی یک مورد


4-در مقام عمل محمد خاتمی جنبش مدنی درحال رشد اما به بلوغ نرسیدۀ ایران را در 76 سزارین کرد. در 78 بقربانگاه برد و در 88 از ریشه کند و نابود کرد. خامنه ای قطعاً مقصر است. اما آیا محمد خاتمی که گز نکرده پاره کرد و خامنه ای را ترغیب یا مجبور به واکنش کرد مقصر نیست؟


5- خاتمی وروحانی سؤال میکنند:"کی زندگی میخواد؟"
مردم ساده دل وگیرافتاده در چنگال مرگ دستشان بالا میرود که"ما" خاتمی و روحانی از در پشتی خارج میشوند که ورود میرغضبان برای دستگیری زندگی خواهان را نبینند ودر تَکرار40 ساله:یکی نشان میدهد دومی اسیر میکند؛بیچاره بچه ها!

۱۹ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک نازنین: فکر میکنم علت ناامیدی شما جهت نگاهتان است، کافی است (باز هم به قول کافکا) جهت راعوض کنید تا افقهای جدیدی ببینید... پرداختن به وجه ایدئولوژیک این نظام (که زمانی الزم ملزومات بود) اکنون مانند سنگ زدن به یک سگ مرده است.
درمقطع فعلی پیشنهاد من (که قبولش البته شهامت میخواهد) وارد شدن به فازعملیاتی است. شما را نمیدانم، ولی این رویکرد میتواند درمیلیونها جوان سرکوب شده شور و شوق ایجاد کند. منظورم چیست؟ ابتدا سربسته بگویم (بعدا میتوان راهکارها را تشریح کرد، فعلا همینقدر بگویم که من موجودی غیر احساسی و سخت حسابگر هستم): سناریوی مورد نظرمن همان اتش به اختیارخامنه ای است، با این ترجمه که هرکس که از هر چیزی به شدت ناراضی است به طور خودجوش برعلیه ان اقدام کند (مثلا اگر از دوربین ترافیک ناراحت است ان را از کار بیندازد). قوت این راهکاردراین است که نه احتیاج به سازماندهی مرکزی دارد و نه میتوان با ابزارهای موجود ان را کنترل کرد و ـ از همه مهمترـ مانع عدم وجود انگیزه شخصی برای گذاراز نق زدن به اقدام را از میان برمیدارد.

Dalghak.Irani گفت...

خدا شفا بده

دزموند توتو گفت...

اصلاح طلبان و خاتمی بعد از مرگ هاشمی اصولا خاصیت خودشون رو از دست دادن و مردم چند ماه بعد از انتخابات با مشاهده بسته شدن فضای تنفس و مشکلات عدیده اقتصادی از اونها عبور کردن! در حال حاضر رشته اعتراضات در دست ری استارت و رشته اخبار در دست آمد نیوز است که مورد استقبال معترضین قرار گرفته و در واقع این دو، محصول نسل جدید معترضین هستند که بعد از هشتاد و هشت پا به عرصه گذاشتن. در مورد ری استارت جمهوری اسلامی با یک اپوزیسیون پراگمتیک رو بروست که اون رو مورد تهدید اساسی قرار داده و در واقع با یه ایدئولوژی صدبار قویتر از ایدئولوژی اسلام شیعی پایه های تفکر اسلام خامنه ای رو بشدت لرزونده!
تحلیلت از این دو چیه؟
سپاس

ناشناس گفت...

همین دیگر: شما به طرزایدئولوژیکی انساندوست هستید، پس جای تعجب نداردکه ناامید بشوید . میدانید ترجمه تحت‌اللفظی "ناامیدی" در زبان المانی چیست: برطرف شدن یک توهم...

مانی گفت...

ناشناس گرامی , میفرمایید منی که از حجاب ناراحتم چادر از سر زنها بکشم ؟ از نماز متنفرم با ماشین بروم توی صف نماز گذاران ؟

ناشناس گفت...

دلقک اسمت رو عوض کن. اسم واقعیت اینه: کسی که هیچ وقت هیچ چیز رو درست نفهمید.

Dalghak.Irani گفت...

خدا مرا هم شفا بدهد. آمین

چرت و پرت. کله هایی که بجای مغز وبافت و نسوج و فهم و حس و عقل و استدلال و ... فقط الماس ناب هستند. سفت و درخشان و بکر از تولد تا مرگ.

مازیار وطن‌پرست گفت...

فاز عملیاتی:
«بزنیم هرآنچه اشتباها از دست ملایان در رفته و برای کشور و شهرمان خرج کرده‌اند را بشکنیم و بسوزانیم.»
متأسفانه همیشه هم این پیشنهادها بیشتر داوطلب جمع می‌کند تا مثلا اعتراض مدنی به اسیدپاشان.
از قضا در دهه‌ی 70 که جوانان نخستین بار تشکل خود جوش پس از بُرد برابر استرالیا را تجربه کرده‌بودند، چند بار آن را تکرار کردند اما نهایتا به همین بهانه سرکوب شدند. در شهر ما روز عاشورا بسیجی‌ها به چند دختر و پسر جوان متعرض شدند و این دستاویز اعتراض بسیار بزرگی شد. یکی دو مأمور وارد "فاز عملیاتی" شدند و به شیشه‌ی مغازه‌ها و بانک‌ها سنگ زدند و به راحتی جماعت را با خود همراه کرده و سپس حرکت اعتراضی را -به نام شورش کور و خرابکاری- با خشونت سرکوب کردند.

خداوند همه را شفا بدهد؛ البته اگر نماینده‌اش بر روی زمین رخصت دهد.

ناشناس گفت...

نظر دهنده اول هستم:
دوستان محور حرف من این است که شرایط روی زمین تغییر کرده و ما باید رویکردمان را متناسب با واقعیات حال و اینده (ونه گذشته) تطبیق بدهیم. پیشنهاد من یافتن راهکارهای جدید است ونه تعطیل کردن عقل...

به مانی: در مورد حجاب دختران ما خود به موثرترین شکلی مبارزه فرسایشی را پیش میبرند. در مورد نماز هم جوانان با پای خود رای داده ا ند. مااکنون این فرصت را داریم که جبهه های جدیدی را باز کنیم.
به مازیار: این استدلال که ما کاری نکنیم که بهانه بدست حکومت بدهد شبیه این است که ماچیزی ننویسیم که ممیزی مجبور بشود سانسور کند یا چیزی نپوشیم که گشت ارشاد مجبور شود گیر دهد یا... اگر حکومت صلاح ببیند میتواند هرزمان با همان سناریوی پیشنهادی شما به صورت ساختگی بهانه لازم را فراهم کند.

میدانید ریشه اختلاف ما چیست؟ شما دوست دارید از این نظام عبورکنید بی انکه کشور اسیب جدی ببیند. من مطمئن هستم که ما فقط نوع دیگری از "انتخاب بین بد و بدتر" راداریم. اگر برای شما "بد" همین نظام است هنوز اتش توپخانه به شما نرسیده است، کمی صبر کنیم...

ناشناس گفت...

سلام، تیمسار هیچ چیز به اندازه واقعیت و سیاست برای عامه مردم و توده‌ها کسالت بار نیست. مشکل شما این است که بر واقعیت و سیاست تمرکز کرده‌اید.
همواره مردم به چیزی بیش از واقعیت نیاز دارند تا برانگیخته شوند.باید اینجا باشی تا ببینی همین دختران به ظاهر مدرن آزادی یواشکی صفحه مسیح علینژاد چگونه در گرفتن فال قهوه و کف بینی ووو از هم سبقت میگیرند.تا انجا که به عامه برمیگشت تلاش کردم مشکل را برایتان خلاصه کنم.
در مورد خواص اما وضع کاملا متفاوت است و ایشان کاملا درگیر قضایا و اموری اند که مد نظر شماست،منتها چشم و دل ایشان به منابع تغذیه دوخته شده و تا مابه ازاء مادی مشخص را در مقابل قول و فعل خود دریافت نکنند از جای نمیجنبند.برای همین است که همیگیشان جذب کلان رسانه‌های موجود شده‌اند و سعی میکنند چنان بگویند و بکنند که فلان رسانه تمام و کمال بتواند آنانرا منعکس کند. در چنین وضعی فقط گفتمانهای تلفیقی راه چاره‌اند. اینکه منظور از گفتمان تلفیقی چیست کمی وقتگیر و نیازمند توضیحات بیشتر است و اینهمه مستلزم صرف کالری است که در توان من خسته نمیباشد.در هر حال من به رستگاری شما امید دارم به شرط آنکه پوسته شکنی کنید.

مانی گفت...

ناشناس اول:
ما را میترسانید, انگار شما از پروژه های امنیتی حکومت آگاهی دارید یا از برنامه مشترک بن سلمان و ترامپ و نتانیاهو برای ایران و مردم. خیلی زحمت کشیدید که به یاد ما آوردید جنگ فرسایشی زنان و دختران ایران را با حکومت . انگار یادم رفته بود! اما شما پروژه آتش به اختیاری را پیشنهاد کرده بودید که مطابق آن من میبایست هرچه را که ناراحتم میکند ویران کنمِ که چادر و روسری دم دست ترین و آسان ترین هستند برای پاره پوره کردن چه در کوچه و خیابان چه در خانه و مهمانی و کنسرت سینما و پارک.

ناشناس گفت...

اعتراض مدنی که نمود خوبی هم دارد.
در ساعت مشخصی بوق ماشین را به صدا در آوریم.
کمی فکر و تجسم کنید.
نه هزینه ای دارد و نه راه مقابله ای از سوی حکومت.
برد رسانه ای بسیار خوبی دارد. آسیب کمی دارد. باعث یکپارچگی ملی می شود.
تخریبی هم ندارد.

ناشناس گفت...

ناشناس اول هستم:
دوستان شما چه اصراری دارید که خود راکم هوش نشان بدهید؟ من مطمئن هستم که شماهم اگر
واقعا بخواهید میتوانید (علاوه بر نافرمانی های مدنی، اعترضات صنفی ... که همه مفید، ولی شناخته شده هستند) راهکارهای جدیدی را بیابید که با سناریوی "ترسناک" من همسو باشد.

بگذارید با یک مثال توضیح بدهم که منظور از اقدام با انگیزه های شخصی چیست: اکنون که حکومت اشکارا به سرگردنه گیری روی اورده باید برای همه روشن شده باشد که این مفتخورها با باکوچک شدن سفره نفتی مثل کفتارهای گرسنه به جان مردم (و همدیگر) خواهند افتاد. موضوع به مالیات، عوارض و جرایم به شیوه داروغه ناتینگهام ختم نمیشود، بلکه سرمایه ها و حتی املاک مردم امنیت نخواهد داشت (در صورت لزوم توضیح میدهم که عمال حکومت چگونه با پرونده سازی درپوشش قانون کارخود را پیش میبرند). خوب حالا مردم هم میتوانند یا مثل گوسفند منتظر بمانند تا تک تک سلاخی یا حداقل دوشیده شوند و یا باایجاد هزینه های متقابل محاسبات را تغییر بدهند. اولین قدم روشنگری است: هرکسی که مواردی از باجگیری، اختلاس، زورگویی و... میشناسد میتواند به نحو مقتضی اطلاع رسانی کند. قدم بعدی سازماندهی افراد مشترک المنافع (مانند اقدامات مالباختگان است). چرا نباید مردم یک محله مشترکا دربرابر زورگویی یک اداره، سازمان، نهاد،... مقاومت کنند؟ قدم بعدی تهدید و اقدام متقابل است: ایااین غیر منصفانه است که کارگزاران و به خصوص مدیران نهادی که به مردم زور میگوید متوجه شوند که بازی لزوما یک طرفه نیست؟ یک نامه که بعضی اطلاعات شخصی انها به ان ضمیمه شده میتواند اغاز کار باشد. چه اشکالی دارد که گاهی هم خودروهای کارگزاران فاسد و باجگیر اتش بگیرند؟

من هم دوست داشتم که همه دوستداشتنی بودند (مثل دلقک خودمان). ولی واقعیت چیز دیگری است و در نهایت راهکارها را با خود تطبیق خواهد داد.

ناشناس گفت...

باز هم حیفم امد توجه شما را به یک نامه از سعید زیباکلام خطاب به (در ظاهر) رییس قوه قضاییه جلب نکنم. احتمالا دلقک به عدالتخواهی ارمانی او نقد دارد، من هم که اصولاهیچوقت نفهمیده ام چطور کسی میتواندبه چیزی باور داشته باشد ... ولی ایا ما همه یک جوری ازانسانهای با شرف خوشمان نمیاید؟

ناشناس گفت...

لینک نامه سعید زیباکلام:
http://www.kaleme.com/1396/07/25/klm-263092/

ناشناس گفت...

احمدی نژاد نقدها وپیشنهادات کاملا مستدلی (که احتمالا دلنوشته حقوقدانان است) را در مورد سیستم قضایی کشور منتشر کرده است:

http://www.dolatebahar.com/view-458590.html

پیشنهاد موکد من: هر فعال سیاسی، اجتماعی ... چهره های شاخص جریان فکری خودش (بویژه نمایندگان مجلس، حقوقدانان، اساتید) را تحت فشارمستمر بگذارد که یا این نقدها را مستدل رد کند و یا علنا و جدا (در صورت تمایل ضمن ابراز برائت از احمدی نژاد:-) از این پیشنهادات حمایت و انها را پیگیری کند.

ضمنا: ایا این مایه سر افکندگی نیست که چنین ابتکاری در سپهر سیاسی به احمدی نژاد واگذارشده باشد؟ یاد حرفی افتادم به این مضمون «در این محله اگر یک مرد باشد همین صغری خانم است...»

ناشناس گفت...

برای تبدیل یک بنای کلنگی مخروبه و پر از جانوران و حشرات موذی ، باید آن بنا را کوبید و گود کرد و فونداسیون جدید ریخت و بنای جدید ساخت ، این پروسه ، هزینه دارد و وقت می‌گیرد و گرد و خاک زیادی هم براه خواهد افتاد ، خصوصأ بهنگام تخریب ، هیچ اصلاحی در نظام قابل پیاده شدن نیست و تنها راه حل باقیمانده فروپاشی است ، نیاز به هیچ اقدام مدنی هم نیست ( نظام اعتقادی به اصول مدنی ندارد ) ، اقتصاد ، کار خود را خواهد کرد . صلاح جنگی قرن بیست و یکم اثر خود را کم کم آشکار خواهد کرد و این بنای کلنگی با کمترین هزینه برای ملت ، فرو خواهد ریخت. سال آینده سرنوشت ساز خواهد بود.

ناشناس گفت...

دوستان فکر میکنم مفید است اشاره ای بشود که چگونه بسیاری از جدلهای ما ناشی از سوء تفاهم است.
به عنوان مثال من هم دراصل با نظر ناشناس برانداز ۵:۴۷ موافقم (با این توضیح که "اقتصاد کارخود را میکند" بدین معنی نیست که ما لازم نیست کاری بکنیم، بلکه برعکس اقتصاد بستر لازم را برای بسیاری اقدامات را فراهم میکند که در غیر این صورت بی ثمر بودند). ولی بعد ازاینکه این یقین حاصل شد که در چارچوب ساختارهای فعلی هیچ راه حل قابل قبولی وجود ندارد چرا ما نبایداز حرکتهای اصلاحجویانه هم حمایت کنیم؟ اگر من فکر میکردم که اصلاحات در همین نظام ممکن است به نتیجه جامع برسد که اصولا برانداز نبودم، پس از این جهت نگرانی ندارم.

ناشناس گفت...

آنچه از غیبت طولانی دلقک و حرف های بعد از ظهور دوباره اش بر می آید و نیز از نظرات دوستان عزیزم، فقط و فقط یک چیز است: بن بست! مردم نیز مانند حکومت به بن بست رسیده است. و این بدترین اتفاق ممکن است.به قول ناصرالدین شاه همه چیزمان به همه چیزمان می آید. مبارک است!!!!