۱۳۹۶ شهریور ۱۱, شنبه

حرف "آقا_خوشش_بیاید" خطاب به خامنه ای: حمل پیکر حججی با بوئینگ امریکایی ریاکاریست!

Image result for ‫حیدر عباسی‬‎
Image result for ‫شهید محمدعلی حججی‬‎

1- من قطعاً شک ندارم که موضوع بسیار مهم و سخت و دردناک "آتش بس و مذاکره با داعش" با دستور یا اظهار تمایل اولیۀ آیت الله خامنه ای کلید خورده و سپس با گذراندن آن از صافی های سردار سلیمانی و سید حسن نصرالله با "تعیین وضعیت نظامیان اسیر ارتش لبنان و چند عضو حزب الله لبنان در دست داعش" صورت بندی "خیلی توی ذوق نزند در افکار عمومی منطقه" شده و اجرا شده است. بعبارت دیگر اقدام بحث برانگیز قبول تأمین امنیت 600 داعشی برای دور شدن از مرزهای سوریه و لبنان و استقرار در مرزهای سوریه و عراق از سوی سید حسن نصرالله و پذیرش آن از سوی اسد جز برای بازپس گیری جسد شهید حججی و انتقال آن به ایران نبوده است.

2- جسد بی سر شهید حججی بدلایل زیر بسیار زیاد مورد نیاز تبلیغات ایدئولوژیک خامنه ای در داخل کشور و در افول ملموس ایدئولوژی اسلامی - هردوشاخۀ سنی و شیعه - در منطقه بوده است. شهید حججی دارای ویژگی هایی بود و شد که بسیار بکار تبلیغات خامنه ای و سپاه می آمد. لذا هرگونه سرمایه گذاری و هزینه در راه حداکثر بهره برداری از جسد او را توجیه می کرد و می کند. به برخی از این ویژگی ها اشاره می کنم:

الف- شهید حججی متولد دهۀ 70 شمسی بود و جزو نسل سوم و چهارم محسوب می شود که بدون هیچ تجربۀ حتی ذهنی کودکانه از انقلاب و خمینی و جنگ و وقایع بیست سال اول جمهوری اسلامی بود و در عین حال خودش را در طراز فدائیان اسلام سیاسی - از نوع داوطلبان و سپاهیان اوایل جنگ ایران و عراق - نمایانده بود. زیرا اغلب اعضای کشتۀ شدۀ سپاه در سوریه همان بچه های دهۀ 60 - پیروپاتال های امروزی - بودند و پتانسیل ایجاد وفاق و اتحاد در طیف های متنوع جامعه را نداشتند.

ب- شهید حججی یکی از معدود جوانان کشته شده در سوریه است که عضو رسمی سپاه پاسداران بوده و نه مثل امثال خود داوطلب بسیجی و غیره. لذا برای سپاه هم مهم بود و است که هم از عضو رسمی خود حمایت ویژه بکند و هم بطور غیر مستقیم خودش را از اتهام "سوریه نان بنام بسیج بشکم سپاه" تبرئه کند.

پ- اصیل - بمعنای از جنس درجه یک بدون ارزشگذاری روی جنس - در آمدن خانوادۀ شهید حججی - مثل خانوادۀ مرحوم احمدی روشن - بویژۀ همسر آن مرحوم که بلافاصله خودش را رسانه ای کرد و شهادت حججی را با همان معنای ایدئولوژیک مورد نظر و نیاز روحانیان سیاسی - حفظ حجاب - تبیین و معرفی کرد. زیرا چه بسا اعضایی از سپاه باشند که خانواده های عرفی و نیمه مدرن دارند و براحتی تن بمصادرۀ مرگ عزیزشان بنفع ایدئولوژی حاکم نداده اند و نمی دهند.

ت- اما همۀ چهار عنصر برشمرده ام نمی توانست ارزش "پروژه ساختن" را داشته باشد" اگر شهادت مرحوم حججی در میدان نبرد اتفاق می افتاد و کار به اسارت داعش در آمدن و بویژه سر بریدن او نمی انجامید. زیرا این عنصر کلیدی بود که می توانست همۀ عناصر پیش گفته ام را هم حمل کند و هم عملیاتی کند در ساختن پروژه ای حماسی برای تقویت ایدئولوژی در داخل. نام داعش بیش از اندازه منفور قاطبۀ ایرانیان است و اسارت یکی از گلواژه های فرهنگ شیعه در ماجرای وقایع بعد از عاشورای امام حسین و خواهرش زینب و به حساسیت منفور ملی تبدیل شده است. و در نهایت سربریدن شهید حججی اوج نفرت ملی نه تنها ایرانیان بلکه قاطبۀ انسان ها را برمی انگیخت که انگیخته است و واکنش به کشته شدن شهید حججی از سوی همۀ اقشار جامعه گویای این همبستگی روانی است.

3- طبق اطلاعیۀ سپاه قرار بود امروز جنازۀ شهید حججی رسیده باشد و تشییع شود. اما در آخرین ساعات دیشب معلوم شد که هنوز جنازه منتقل نشده و مراسم تشییع امروز برگذار نخواهد شد. از علت تأخیر در انتقال جنازه خبری ندارم. اما بگذارید با فرض "تلاش برای حداکثر امنیت برای انتقال جنازه به ایران" و هواپیمای بوئینگ یک بازی واژگانی را شروع کنم تا بتوانم نقبی بزنم به حرف های حیدر عباسی طلبه ای که با نام "هشتگ-آقاخوشش-بیاید" شناخته می شود در دنیای مجازی. به این معنا که مسئولان امر حاضر نشده اند پیکر سربریدۀ شهید حججی را با هواپیمایی غیر از بوئینگ - بعنوان امن ترین برند پرندۀ دنیا - به ایران منتقل کنند و اینک در تدارک اعزام هواپیمای بوئینگ برای این انتقال هستند.

4- طلبه حیدر عباسی خودش را در جایگاه شهید حججی ها قرار می دهد و صراحتاً می گوید که سخنگوی حزب الله انقلابی است. و بلافاصله متعرض خامنه ای می شود که تجلیل از شهید حججی همزمان با تجلیل از امنیت بوئینگ امریکایی نشدنی است و تو داری با من و ما و حججی چنین می کنی. اصل حرف او به خامنه ای این است که تو خدا (حججی) و خرما (بوئینگ امریکایی) را توأمان می خواهی و همه را - از جمله ما انقلابیون هوادارت را - گیج و بلاتکلیف و قفل شده و در بن بست نگه می داری. او بزبان غیر سمبولیک بالا و در واژه هایی آشنا مدعی می شود که تو "خامنه ای"؛ عرفی ها را متوقف می کنی که شریعت و انقلاب در خطر می افتد و بلافاصله که ما (شرعی ها) حرکت می کنیم مارا متوقف می کنی که حکومت بخطر می افتد و باید نرمش قهرمانانه کرد. ای رهبر فرزانه بالاخره ما نمی فهمیم که تو در کدام سوی "خدا یا خرما" ایستاده ای. و این بن بست ایدئولوژیکی و استراتژیک شما ما را از خدا و عرفی ها را از خرما محروم می کند. و تازه آنجائی هم که بدنیا گرایی و مادیگرایی عرفی ها می تازی خبری از لشکر سلم و تور نهادها و سازمان ها و ارگان های تحت نظر خودت نیست و فقط دستور براندازی دولت منتخب را می دهی. او بدرستی به خامنه ای درس ملزومات مربوطه را هم می دهد. او می گوید انقلابی بودن اولاً باید جریانی از پائین ببالا باشد که تو برعکسش کرده ای و مارا مطیع درست و غلط خودت می خواهی و ثانیاً در حالیکه خودت می دانی و می گویی که انقلاب یک جریان جهانی است خودت آن را تحت عنوان مصلحت به منطقه و از آن بدتر بداخل کشور حد می زنی و "اول ایران" را حقنه می کنی. بعبارت کوتاه ساده شده طلبه "آقا خوشش بیاید" می خواهد که خامنه ای انقلابی بماند و به ملزومات بدیهی انقلابی بودن - جزئیاتش را می شمارد - وفادار و متعهد باشد. 

5- حیدر عباسی نه تلویحاً و نه تصریحاً از ما عرفی ها دفاع نمی کند و فقط درد انقلابی ها را برجسته می کند. اما بین سطور نوشته شده اش پنهان نمی کند که اگر شرعی و انقلابی و حججی ماندن نه شدنی است و نه به مصلحت حکومت؛ حداقل دست از سر عرفی ها و بوئینگی ها و دنیاخواهان بردار تا اگر ما بخدایمان نمی رسیم آنان به خرمایشان برسند. خدای ما را در پای مصلحت نظام قربانی می کنی و خرمای آنان را در پای خدای قبلاً قربانی کرده ات قربانی می کنی. و حرف نهاییش با خامنه ای - آقا خوشش نمی آید - همان سؤال همیشگی بروبچ کوچه و بازار است: استاد خودت می دانی با خودت چند چندی!؟ یا...هو 

بعد از تحریر:
با درود به روح آمرزیدۀ جوان ناکام حججی و درودی فزونتر به حیدر عباسی انقلابی صادق و جسور و خوشفکر شریف!

۲۷ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام تیمسار مرندی
یک سوال داشتم در زمان خدمت ایا دکتر دندانپزشک پایگاه جناب دکتر مدنی را به یاد دارید
البته ایشان شما را به یاد دارند البته ایشان از نظر فکری خیلی به شما نزدیک بودند چه در فبل چه حالا البته خیلی چیز مخمی نیست ولی داشتم از با ایشان صحبت می کردم اسم شما را در خاطرات گفت و من هم ادرس وب شما را دادم احتمالا برایتان خواهد نوشت

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان ممنون از تحلیل جالب شما از موضوع -فقط یک سوال چرا چندین بار تو متنتون از شهید حججی استفاده کردید ولی در بعد از تحریر تسلیت برای مرگ جوان گفتی -فکر کنم هنوز به نتیجه ای نرسیده باشی
مخلص امیر

Dalghak.Irani گفت...

دوست عزیز
از دکتر مدنی نام مبهمی در خاطرم است بدون تصویر قابل تثبیتی. بهر حال سلام مرا برسانید و از اینکه مرا بخاطر دارند متشکرم.

اما امیر
هرچند از آخرین کامنت - گویا بخاطر - صمیمیت در کامنت آخر پست قبل از تعطیلاتم در مورد زر زر سر صبحانه - اگر توبودی - کمی دلخورم اما راجع به سؤال جدیدت راستش خیلی فکر نمی کنم و می نویسم. زیرا تحلیلگر حرفه ای نیستم و بیشتر حس فلسفی ام را - مثل قصه نویسان - می نویسم و بهمین خاطر هم اغلب درست می نویسم! در مورد آن دوگانگی در نامیدن حججی هم "شهید حججی" را از زاویۀ دید و به احترام اعتقاد خودش و خانوادۀ محترمش نوشته ام و جوان ناکام را از زاویۀ دید خودم و باور خودم. با این توضیح همیشگی که من در جمهوری اسلامی بغیر از روحانیان مرجع و ارشد برپادارنده و نگهدارندۀ حکومت دینی هیچ عنصر انسانی هموطن و دیگری را قابل نفرت و دشمنی نمی دانم. یا...هو

ناشناس گفت...

با سلام اینکه شما می گویید خانواده طرف اصل جنس هستند بخاطر همان یک حرف عروسشان است؟ شاید خود خانواده طرف عقاید متفاوتی داشته باشند در مورد شهید شدن بچه شان برای حفظ چادر مشکی

ناشناس گفت...

سلام دلقک
این توافق با داعش و انتقال ۶۰۰ نیرو به شرق سوریه برای کنترل کردستان توسط داعش صورت گرفت. به عبارت دیگر ایران و سوریه و حزب الله و ترکیه برنامه ریزی کردند که داعش را مقابل کردستان مایل به جدایی قراردهند و بترسانندش از تنهایی در مقابل داعش.ولی آمریکا که دستشان را خوانده بود، جلوی این حرکت را گرفت. کمدی وقتی کمدی میشود که احمق ها خیال کنند خیلی عاقل هستند و خوب میفهمند. این هم شد طنز سیاسی خاورمیانه.
بدرود

Dalghak.Irani گفت...

بدیهی است که همه چیز نسبی است و داوری من هم در مورد حججی و خانواده اش جزیی از این قاعده است. اما با توجه به اینکه همسران - زوج ها - عنصر مرکزی خانواده ها هستند لذا نزدیکترین تعریف را از عمق خود بروز می دهند.

حرف توافق با داعش را به کردستان ربط دادن از آن گوزهای بی شقیقه است و بهتر است هر کسی نظر می دهد از نزدیک شقیقه اش هم کمک بگیرد و فقط گوز ندهد. یا...هو

ناشناس گفت...

شورای امنیت ملی با حضور و ریاست حسن روحانی رای به ادامه حصر دو معترض انتخابات 88 داد. خب این هم از سرانجام پردرخواست ترین مطالبه مردم از روحانی. دلقک هنوز هم به این روحانی امنیتی که چندین وزیر و اطرافیانش سابقه امنیتی دارند امید داری؟ در پست قبلی هم دیدم که نوشتی از قالیباف میخواهی تجلیل کنی! شما کی میخواهید باور کنید که قالیباف فساد مالی و مدیریتی و رانتی داشته؟ کی باور میکنید که امکان ندارد مدیر و مقام طراز اولی در جمهوری اسلامی سالم باشد؟

ناشناس گفت...

اول اینکه آن گوز است و نه گوز، که منظور قوزک پاست! دوم،اینهمه به شقیقه ات فشار آوردی که بگی ایران و سوریه و حزب الله با داعش آشتی میکنند! اصلا تو شقیقه ات نیامد که چرا برای انتقال توافق میکنند؟ آن هم به شرق سوریه در مجاورت کردستان؟باهات خیلی موافقم که قبل از گوز در کردن باید بیشتر به شقیقه فشار آورد!!

ناشناس گفت...

نه دلقک جان من ادبم اجازه بهم نمیده اینطور صحبت کنم یک بار در زندگی با یک پیرمردی خوش قلبی از عصبانیت با درشتی صحبت کردم بعد 5 سال هر روز هنوز وجدانم داره محکومم میکنه و هنوز جرات معذرت خواهی ازش را پیدا نکردم با این که منو بخشیده ولی پشیمانم و قسم خوردم دیگه با درشتی صحبت نکنم
مخلص امیر

ناشناس گفت...

چقدر این دلقک شبیه سرهنگ علیفر گزارشگر فسیل شده فوتبال هستش.
پر ادعا
متوهم
بی تربیت


ناشناس گفت...

دلقك خودش فوق تخصص اتصال گوز (همان گوز بمعناى گوز نه قوزك پا) به شقيقه است و در تمام اين هشت سال فعاليت مجازى اين امر رو بارها و بشكل مرتب و متوالي ثابت كرده! شما زياد ناراحت نباش دوست گرامى ما خودمون دلقك رو ميشناسيم :)

ناشناس گفت...

تیمسار منظور روحانی از اینکه گفت 3 وزیر زن میخواستم بذارم اما نشد چیه؟ منظورش اینه رهبر نذاشت؟

ناشناس گفت...

از نوشته هایتان لذت می برم و به دنبال کامنت نویسی نیستم. اما از یک طرف دیگر نگرانم رویکرد بی ادبانه عده ای در کامنت ها موحب دلسردی شما شود و کمتر بنویسید. اکثریت خاموشی از طرفداران دارید که فقط نوشته هایتان رو می خوانند.

ناشناس گفت...

هر چه سعی می کنم نمی تونم همدردی داشته باشم، یه ذره داشتم تا وقتی که زنش گفت برای حجاب رفته دیگه همان یک ذره همدلی هم از پنجره بیرون رفت!

ناشناس گفت...

تيمسار عزيز قرار بود در مورد ترامپ هم مطلبي بنويسيد. ممنون از اينكه مينويسيد در اين برهوت منجمد فكري.

ناشناس گفت...

تز دلقک این است که تغییر حکومت ایدئولوژیک در ایران به دو روش ممکن است یکی استحاله از درون و دیگری حمله نظامی خارجی.
اگر مخاطب استحاله شوندگان مردم باشند و یا هیئت حاکمه- که البته فرقی نمی کند- دچار استحاله بیشتر مردم و انحطاط بیشتر حاکمان شده‌اند.
از بعد حمله نظامی باید عرض کنم که جنگ پیش رو، جنگ اقتصادی خواهد بود و تحریم قبلی هم موثر بودن آن را ثابت کرد.
بنابراین به نظر می رسد مردم و صاحبان اندیشه بهتر است که به جای اینکه تخم مرغ ها را در سبد استمرار طلبان و اصلاح طلبانی که اصلا نمی گویند هدفشان چیست و چه چیزی را می خواهند اصلاح کنند؛ خود را آماده دوران گذار نمایند با حداقل هزینه.

Dalghak.Irani گفت...

دوست خاموشی که اظهار نگرانی کرده است از ننوشتن من بخاطر ادبیات وقیح برخی کامنت گذاران و ادبیات "پیرمرد = poor man" برخی زیاده ارادتمندان - که در فرهنگ عامه جاری و ساری بوده و خواهد بود و غیر از فرزانگی و old man می دهد - درست است و یکی از "تحریک کنندۀ مانع" اصلی در ترغیب من به ننوشتن است. زیرا بارها گفته ام که فلسفۀ زیست مورد اعتقاد من "فلسفۀ لذت" است و معتقدم که هیج انسانی جز با اولویت منفعت و لذت شخصی دست به هیچ اقدامی نمی زند. لذا وقتی که من هیچگونه منغعت مادی از نوشتن نمی برم و تنها لذت "دیالوگ با خوانندگان" محرک قلم بدست گرفتنم می شود بدیهی است که در صورت مورد هجوم قرار گرفتن وقیحانه و بدون توجیه منطقی و عقل سببی؛ بخواهم برای محافظت از خودم و شخصیتم عطای نوشتن را به لقایش ببخشم. زیرا من برای نوشتن و ادارۀ وبلاگ زحمت زیادی متحمل می شوم و وقت و نیروی زیادی مصرف می کنم. تا قبل از دوسال پیش وبلاگ نوشتنم را در قالب پروژۀ بزرگتری تعریف کرده بودم که انتظار پاداش مادی و لذت شخصی هم در جوف آن دیده شده بود. اما اینک آن پروژه منتفی شده و نوشتنم فقط جهت حفظ ارتباط با خوانندگان وفادار و محترم و منتقد و عادت کرده است و هر تلنگر وقیح و بی ادب و نافهمی می تواند این نیروی باقی مانده را هم بفرساید و مرا از قید وبلاگ نوشتن رها کند. البته منظورم از وقیحان منتقدان نیستند و بلکه حملات شخصی و بی حرمتی های تربیتی و پاس نداشتن های زحمات 8 ساله ام واقعاً آزار دهنده است. یا...هو

رفیق عزیزم راجع به ترامپ پرسیده بود در پست قبلی و آن را مجدداً خواسته که عرض می کنم. راجع به ترامپ خیلی ها می نویسند و من لزومی به تکرار آن ها را نمی بینم. زیرا ترامپ در حال حاضر هم در داخل امریکا ثبات رییس جمهور را نیافته و هم جبهۀ نالازمی را در جنوب شرقی آسیا با کرۀ شمال گشوده که هر روز هم ابعاد سنگین تر و خطرناک تری بخود می گیرد و عملاً هم امریکا گزینه ای برای غلبه بر این بحران خودساخته ندارد و اما انرژی ترامپ رت خواهد فرسود و فعلاً به تمرکز روی منطقۀ ما با زدن جمهوری اسلامی نخواهد یافت تا ببینیم که اصلاً ترامپ قادر به ادامه ریاست جمهوریش خواهد بود یا نه. بنظرم حتی سلمان ها هم بعد از ناامید شدن از "نقشه داشتن ترامپ برای جمهوری اسلامی" به نتیجۀ اقدام برای کم کردن بحران با رژیم خامنه ای رسیده اند. بدیهی است که سیاست بلاتکلیف و نامشخص ترامپ بنفع جمهوری اسلامی خامنه ای عمل کرده و اگر صحبت "مهار ایدئولوژی دین" در منطقه و توسط خود بازیگران محلی - عراق و سلمان و روحانی - نبود خامنه ای می توانست استفادۀ بیشتری ببرد. لذا ترامپ فعلاً نقش مهمی را بعهده نگرفته و هنوز هم نتوانسته سیاست "چگونگی مهار ایران" را تدوین و منتشر کند. اما همین که روحیه اش تهاجمی و غیر قابل پیش بینی است نوعی بازدارندگی و احتیاط حداکثری را هم در فضای ذهنی خامنه ای و سپاه کاشته و از این نظر مفید است مشروط به اینکه عرفی های ایران بتوانند از این "کُپ ذهنی" خامنه ای سریعتر و رادیکالتر استفاده کنند و منطقه را در جهت آشتی عرفی غیرقابل بازگشت قرار بدهند. جزییات خیلی مفصل است و قول می دهم که اگر بودم در فرصت مناسبی که سیاست های ترامپ در اختیارم خواهد گذاشت یک مطلب سیاست بین المللی کارکنم و نقش ترامپ را بهتر بشکافم. یا...هو

ناشناس گفت...

سلام تیمسار عزیز
تقریبا ناامید شده بودم که تمام شد و رفت پی کارش
هنوز پست ها و کامنت ها رو نخوندم
اما خوشحالم برگشتی
حالا سر فرصت میرم بقیه کامنت های بعد اون 75 لعنتی فریز شده رو بخونم
بعد پست ها و کامنت های بعدی
اما جون خودت بیخیال قالیباف شو حیف از شماست

ناشناس گفت...

دلقك تو كامنت اخرت يه " من جان ناقابلى دارم" و "جسم ناقصى دارم" رو جا انداختى. اين چه حرفيه ميزنى كه ميخواى بادمجون دور قابچين هات رو بجون منتقداى بى نزاكت ( البته بى نزاكتى در جواب بى ادبى هاى خودت) بندازى؟ خودت يكم منش و اخلاق از خودت نشون بده اونوقت ببين منتقدات چطور قربون صدقت ميرن! بخاطر كبر سن و در نتيجه تعادل مزاج پس از اون عرض كردم، بخدا زشته اينجورى توهين كردن هات به منتقدا و اصولا كامنت گذارا!

ناشناس گفت...

خوشحالم كه باز مينويسي دلقك عزيز

خانواده ایرانی گفت...


پیاده‌روی ۶۰ روزه خانواده ایرانی در اعتراض به لغو کنسرت‌ها

http://www.bbc.com/persian/iran-41147136

ناشناس گفت...

من 26 سالمه و هفت ساله سیاسی ام. از این هفت سال شیش سالش رو از تحلیلای این وبلاگ تغذیه کردم و کلا از دریچه اینجا سیاست رو میبینیم. این دو ماه کلا گیج بودم و لای اخبار مختلف گم بودم. مثل آدمی که چشماش خیلی ضعیف باشه و عینکش رو از دست داده باشه.

ناشناس گفت...

به به اقا دلقك خودمون، خوش اومدى! #فلسفه_ليبراليزم هنوز يادمون نرفته، ببينيم جديد چى از خودت در ميكنى.

شناس ۱۴:۰۷ گفت...

از شما تعریف نمی کنم برا همین است که بعدش به بادمجون تشبیه میشم اینجا :)

Dalghak.Irani گفت...

مجید جان دلبندم
فلسفۀ لیبرالیسم نه؛ لیبرالیسم فلسفی. دیدی باز یادت رفته شاگرد کودنم! یا...هو

Unknown گفت...

دیروز دخترخانم های سوری در استادیوم آزادی تمام نخ های آسیدعلی و سپاه را پنبه کردند
http://img8.irna.ir/1396/13960614/3513361/n3513361-6020460.jpg

ما اگر یک راه برای تحول واقعی داشته باشیم، اون یک راه زنان هستن

ناشناس گفت...

زیباترین و دقیق ترین تحلیل دلقک
همه ماجرا و مشکل ایران و اسلام و بلکه تمام جهان همین است
خامنه ای بین دو راهی مصلحت نظام و ارتباط با جهان آزاد و عرفی گری از یک طرف و عمل به نص اسلام و آرمانهای امام و انقلاب و شریعت گرایی از طرف دیگر گرفتار شده و نمی تواند یکی را برای دیگری قربانی کند
اما این واماندگی او باعث شده هم اصل اسلام و انقلاب و شریعت به مسلخ برود و روز به روز تضعیف شود و هم منافع ملی که در تعامل با جهان آزاد قابل تامین است به سوی تضیف و حداقل شدن برود
اگر من به جای نمایندگان خبرگان بودم خامنه ای را از رهبری ساقط می کردم چون هم اسلام را به فنا داده هم ایران را
اگر خمینی می بود قاطعانه پای حفظ اسلام می ماند و تکلیف 6یلی از مسائل یکسره می شد اما خامنه ای شخصیت ترسو و مذبذبی دارد