۱۳۹۵ آبان ۶, پنجشنبه

نامۀ سرگشاده به دکتر صادق زیبا کلام در رابطه با محمد باقر قالیباف شهردار تهران!

Image result for ‫صادق زیباکلام و قالیباف‬‎

استاد ارجمند جناب آقای دکتر صادق زیبا کلام!
1- دیشب که کاری نداشتم مثل هر شب پای تلویزیون من و تو نشسته بودم به کند وکاو ایران؛ که دیدم فیلمی پخش کرد از یکی از شهروند خبرنگارانش در تهران که برعکس فیلم های بخش گزارشگر این تلویزیون بسیار حرفه ای و با رعایت اصول تصویربرداری های سینمایی و تلویزیونی تهیه شده بود (اینجا از دقیقۀ 44 تا 46) تا جائیکه خود مجری تلویزیون من و تو نیز شگفت زده شده بود و با خوشحالی از فرستندۀ گزارش تعریف و تمجید کرد. این فیلم کمتر از دو دقیقه ای تلفیقی بود از دو گزارش سیمای جمهوری اسلامی ایران و برداشتی تکمیلی از سوی شهروند گزارشگر که طبق ادعای او از منطقۀ دروازه دولت تهران تهیه شده بود و تعطیلی مغازه ها و وضعیت اسفبار محل! چیزی که خیلی نمود داشت این بود که گزارشگر ضمن تقبیح شدید شخص قالیباف بعنوان شهردار تهران نریشنی را هم روی فیلم گذاشته بود که می پرسید محبوبیت قالیباف بخاطر این خرابکاری هاست یا استخدام اراذل و اوباش برای زدن دستفروشان و زیر پا گذاشتن قانون و توهین به قوۀ قضائیه و قول شدید می داد که تازه این از نتایج سحر است و بما بیننده ها مژده می داد که باش تا صبح دولتت بدمد و منتظر سریالی از این نوع گزارش ها باشیم که در دست تهیه است و بزودی ارسال و به سمع و نظر ما ملت شریف! ایران خواهد رسید.

استاد ارجمند؛ من وقتی این فیلم را دیدم ضمن اینکه تعجب کردم که کار بجایی رسیده که شبکۀ من و تو هم به صف دراز "دراز کردن قالیباف" پیوسته و بلافاصله باز هم یاد حضرتعالی افتادم. عرض می کنم باز هم به این خاطر است که در دوماه اخیر بارها و بارها یاد شما افتاده ام ولی جرأت نکرده ام مصدع اوقات بشوم. پس اجازه بدهید یادی از روزهای پیش بکنم.

1- هنگامی که سایتی گمنام بنام معماری نیوز نامۀ مربوط به املاک نجومی را منتشر کرد می دانستم که اولین نشریۀ کاغذی و معتبر که با شعف و شادی و پیاز داغ بسیار از این خبر استقبال و کار خواهد کرد روزنامۀ شرق رحمانیان است. و خوشبختانه چنین هم بود. اما از قلم شما خبری نبود.

2- دعوا بالاگرفت و تأیید و تکذیب از اطراف و اکناف شروع شد تا جائیکه به مسعود بهنود دیدبان بی بی سی فارسی رسید که بگوید نشریات اصولگرا بشدت طرف قالیباف را گرفتند در املاک نجومی که البته هم اصل ادعا غلط بود و هم بشدتِ مسعودخان بهنود. زیرا سلسلۀ جنبان نشریات اصولگرا کیهان شریعتمداری است که فقط خبر را کار کرده و تأکید کرده بود که باید شهرداری و قالیباف جوابگو باشند و فرقی نمی کند حقوق نجومی باشد یا املاک نجومی و هر نجومی دیگری. لذا مسعود بهنود هفتۀ بعد اقرار کرد که گز نکرده پاره کرده و رسانه های اصولگرا نه تنها از قالیباف حمایت نکرده اند بلکه شدیداً هم حرف دل و سخن اختراعی یا توافقی با مرکز خودش بوده و از روزنامۀ جوان که معترض شده بود عذرخواهی کرد. بازهم خبری از قلم شما نبود.

3- بازهم دعوا ارتفاع بیشتر گرفت و این بار یاشار سلطانی مدیر سایت معماری نیوز بازداشت شد. و دنبالش حتی صدرا محقق دبیر اجتماعی شرق هم چند روزی را در بازداشت گذراند. همه همه چیز گفتند و نوشتند؛ البته برای زدن قالیباف. اما بازهم خبری از قلم شما نبود.

4- کار تا آنجا جلورفت که غلامحسین کرباسچی و سلیمی نمین بهم پیچیدند و مناظره ای مکتوب راه انداختند و بازهم خبری از قلم شما نبود.

5- حتی سیاستمدار چرکی مثل محمدرضا باهنر هم نان سوخته ای بتنور این ماجرا چسباند که "کسانی که قبلاً نامزد ریاست جمهوری شده و رأی نیاورده اند وارد انتخابات مجدد نشوند". اما بازهم قلم شما در غیبت کبری بود.

6- خلاصه هر کس و هرچیز به شهردار تهرن گیر داد سر این ماجرا و هر کسی در وسع و توان خودش در تخریب ایشان کوشید. اما خبری از قلم شما نبود.

7- تا اینکه احمد حکیمی پور رییس حزب ارادۀ ملت از احزاب 18 گانۀ اصلاح طلب اعتراف کرد که بعنوان یک شهروند که هیچگونه سابقۀ و علاقۀ سیاسی هم ندارد نامۀ بازرسی کل را به یاشار سلطانی داده و تأکید کرد که آنرا امانت داده و برای تحقیقات! - زرشک معذرت می خواهم استاد دست خودم نبود - و نه برای انتشار و افشاگری؛ و الیاس حضرتی گل سر سبد نمایندگان عزیزمان در تهران و مدیر و صاحب و سرمایه دار روزنامۀ اعتماد مثل یک عدد! اصلاح طلب تحولخواه پاک سرشت و پاک طینت چاپید! که: این است حکیمی پور راستگفتار. بی پرسشی و بی ان قلتی به این همه بی حیایی لاکردار! اما هنوز هم قلم شما غایب بود.

8- و آخر الامر استاد یادتان است با چه شور و شوق و امید و آرزویی بسیج شدیم از داخل و خارج که لیست امید تهران را کمپلت به مجلس بفرستیم و فرستادیم به سرکردگی کاپیتان عارف. و چه زحمتی طفلی ها کشیدند تا بعد از سه ماه فراکسیونی خنثی درست کنند بنام امید! پریروز در اوج شاهکار چهار ماه نمایندگی شان شهردار تهران را احضار کردند که از او توبه نامه بگیرند که روزنامۀ همشهری را وادار کند که نه تنها کمترین انتقادی به دولت نکند. بلکه حتی موظف باشد به تعریف و تمجید در تیتر و سوتیتر و لید و هرم وارونه از دولت و حسن روحانی! و البته شهردار را استیضاح بکنند که چرا بدون اجازۀ آن ها دست به تغییر مدیرانش زده در زیرمجموعۀ مدیریتی اش. البته این گفتۀ قالیباف را که "والله بالله همشهری هم یک روزنامه است و کادر گرداننده ای دارد و هر روز اتاق تیترش در دفتر من تشکیل نمی شود و ممکن است خود من هم با خیلی از مطالب و تیترهایش حال نکنم. کما اینکه راجع به تیتر مورد اعتراض شما خودم قبلاً زنگ زده امم و به مسئولانش گفته ام که انصاف را رعایت بکنند همواره؛ و رابطۀ شهرداری و دولت رابطۀ سالم و خوبی است و من نگاه سیاسی ندارم در کار اجرایی شهرداری و..." را با تیتر "قالیباف گفت از تیترهای همشهری متنفرم" به روز-ی- نامه های اصلاح طلب! بدهند و نشان بدهند که چه نماینده های پرقدرتی هستند در وادار مطبوعات به سانسور و شدن مدیحه نامه برای دولت. - جملۀ معترضه: آخر دولت چه ربطی بشما دارد و شما که خود باید ناظر دولت باشید و نه تمهید کنندۀ تبلیغات برای دولت - اما امروز هم روزنامه های مهم را چک کردم و ردی از قلم شما پیدا نکردم.

9- می خواهم این را عرض کنم که در تمام این موارد که من از هر ده تا یکی را جویده گفتم یاد شما و قلم شما و چرایی غیبت شما با من بود و وقتی به تسخیر دژ ضدانقلاب من و تو در لندن رسید دیگر شک برم داشت که نکند واقعاً قالیباف اینقدر خطرناک باشد که چنین اتحادی را بوجود آورده. طرفه اینکه سعید برادر محترم شما هم بدنبال حسن عباسی با برادران بسیج سینه هایی چسبانده اند به تنور مظلومیت آزادی بیان یاشار سلطانی. حالا از شما استاد عزیزم خواهش می کنم که سکوتتان را بشکنید و بفرمائید چرا قلم شما از این فقره از ماجراهای تن تن و نیلو غیبت کبری کرده است. علت خواهشم هم مشخص است. اولاً شما یکی از روشنفکران محبوب من هستید بدلیل فروتنی تان در همکلام شدن با احدی از مردم عادی تا بالاترین مقامات کشوری و برج عاج نشین نیستید که مصالح کشور بسراغ شما بیاید. و هرجا مصلحت کشور بوده شما هم جانفشان و قلم زنان حضور یافته اید. کما اینکه یکبار هم در تعریف از این خصلت نیک شما مطلبی نوشتم و یکی از خواننده ها بصورت کامنت در فیسبوکتان منتشر کرد و شما با نام من آشنا شدید. و ثانیاً بگواهی مطبوعات در مورد سوژه ای بنام قالیباف اگر شما اولین قلم نبودید؛ قطعاً جزو اولین قلم هایی بودید که مقاله و سرمقاله می نوشتید برای روزنامه ها با اولویت اصلی روزنامۀ شرق آنتی قالیباف. عدم نوشتن و اظهار نظرتان در مورد فقرۀ مهمی مثل املاک نجومی! و شهرداری و قالیباف می تواند دلایل زیادی داشته باشد بغیر از اینکه مدعی شوید علاقه ای برای ورود به این قبیل مسایل را ندارید. من خودم خیلی خوشحال می شوم که علت عدم ورود شما به این پروندۀ جنجالی ناشی از عصبانیت و پشیمانی شما باشد از روزنامۀ شرق که حداقل در دو مورد در یک سال گذشته از قلم شما سوء استفاده کرده برای کوبیدن سیاسی قالیباف. اما این فقط آرزو و حدس من است و اگر هم درست باشد شما را چنان آزاد اندیش می شناسم که حاضر باشید حتی همین مغبون شدنتان را هم بنویسید. بنابراین از شما خواهش می کنم نه در جواب مستقیم بمن - که در شأن شما نیست مرا مخاطب قرار بدهید - بلکه در نوشته های مستقل دیگری و یا بمناسبت مصاحبه و هر ژانر مطبوعاتی دیگری نظرتان را راجع به این پروندۀ املاک نجومی و بویژه رفتار اصلاح طلبان و روزنامه های مدعی را با موضوع و همینطور شخص شهردار بسیار عزیز تهران بنویسید تا استفاده کنم.

10-  راستی تا یادم نرفته سلام کنم و بگویم که من سرتیپ دوم بازنشستۀ نیروی هوایی ایران سیامک مرندی هستم که 8 سال است زیر بیرق کوئین آواره و سرگردان و دور از شهری هستم که اینقدر شهردارش را دوست دارم و دختران دلبندم ساکنش هستند. و بیاد شما هم بیاورم که شما یک بدهکاری مهم هم به قالیباف دارید و هم به ایران. و آن زمانی بود که در سال 84 شما بخش مهمی از پروژۀ آقای هاشمی رفسنجانی شدید برای نامزد شدن در ریاست جمهوری و مطلب سردار تنهایتان در شرق - روزنامۀ خوبی بود حیف - هنوز مقابل چشمم است. بدهکار اصلی البته خود رفسنجانی شد که گفته بود اگر نامزدی بیاید که کارآمد باشد و خیالم راحت شود نخواهم آمد. اما وقتی که قالیباف آمد که بیشتر از هر کسی به هاشمی ماننده بود. اما جوان و پر از ایده های نو  و توان مدیریتی و اجرایی؛ هاشمی هم آمد و شد آنچه نباید می شد. معین شکست خورد و مشارکت و مجاهدین انقلاب برای جلوگیری از پیروزی کروبی مجبور از یک دستکاری کوچولو - چند هزار رأی - در آرا شدند که احمدی نژاد را با هاشمی بدور دوم بفرستند و کروبی بسوزد که هم آبروی اصلاح طلبان نرود که بجای معین مردم به کروبی رأی داده بودند.  و هم احمدی نژاد پاپتی عددی نبود که مقابل هاشمی دوام بیاورد با پشتیبانی اصلاح طلبان متفرعن. زیرا اگر کروبی چرت نمی زد و بدور دوم می رفت علاوه برآبروی مخالفان حزبی و باندیش در مشارکت و مجاهدین این ضرر را هم داشت که اصلاح طلبان نمی توانستند متحد بروند توی کمپین هاشمی و عده ای می رفتند سراغ کروبی. و البته غلط کرده بودند و بازی را از بیخ باختند و مجبور شدند در سال 88 خودکشی کنند. حیف شد استاد؛ فکرش را بکنید که 750 میلیارد دلار نفت احمدی نژاد به دستان با کفایت و مدیر قالیباف می رسید الان ایران کجا بود. البته که من مخالف ساختار حقوقی جمهوری اسلامی هستم و معتقدم که با این ساختار امکان توسعۀ متوازن و پایدار  وجود ندارد. اما برای شما که می دانم جمهوری اسلامی را قبول دارید عرض می کنم که محمد باقر قالیباف قطعاً همتا ندارد در ساختار حقوقی و حقیقی فعلی. یا...هو

۶۰ نظر:

سامان گفت...

من هم به اندازه شما خون به دلم تیمسار از اینکه چگونه خزف این اتحاد غریب اصلاح طلبان و اصولگرایان شکستن بازار لعل یکی از معدود نادر مردان شایسته و پاک باقی مانده در سیاست بشدت آلوده و خموده امروز ایران را هدف گرفته است و حتما نزدیک تر شدن هیچ ربطی به اتحاد این وجدانهای پاک و بیدار ندارد! درد که استقلال از اندیشه قبیله ای نه بین عوام مردم که حتی میان روشنفکران و اندیشمندان ما نیز متاعی نایاب در بازار تحلیل سیاسی ماست. تعداد کسانی مانند شما که پیش از تحلیل عینک تعلق سیاسی به طیف های سیاسی را از چشم بر می دارند زیاد نیست و کاش بیشتر بود. کسانی که اصلاح طلب باشند و گاهی با شهامت از یک اصول گرا دفاع کنند یا اصول گرا باشند و به دفاع از اصلاح طلبی برخیزند. شهامت و استقلال رای کالایی نایاب است. سخت نیست به کارنامه قالیباف نگاهی منصفانه انداختن و تعادل و انصاف سیاسی و مروت و مردانگی او را در مقایسه با اصلاح طلبان دیدن. تا روزی که محسن هاشمی مدیرعامل مترو بود قالیباف در برابر همه فشارهای سنگین اصولگرایان از او دفاع کرد و بارها با استعفای او مخالفت کرد و در مقابل اصلاح طلبان برای کنار زدن قالیباف و جایگزینی محسن هاشمی حتی حاضر به لابی گری با نزدیکان احمدی نژاد که دشمن قالیباف بود نیز شدند. مسئله شایستگی محسن هاشمی نیست که اگر او مدیری لایق نبود قالیباف زیر آنهمه فشار از او حمایت نمی کرد. مسئله مروت و اخلاق سیاسی است که هر کس هرچه هم بگوید شاید تنها شخص محمد خاتمی را بتوان در سیاست معاصر ایران واجد این درجه از انصاف سیاسی دانست و شگفت نیست که قالیباف هیچگاه از حرمت او فروگذار نکرده است و چه کسی است از تعقیب کنندگان سیاست ایران که نداند با وجود همه تفاوتها و فاصله ها ماجرای ملاقاتهای گاه و بیگاه این دو را در این سالها.برای اصولگرایان قالیباف هنوز ساکت فتنه است و هیچ کس نمی پرسد چرا؟ اینهمه خصومت تندروترین قشر اصول گرایان با قالیباف از کجا منشا می گیرد و چیست که وقتی به قالیباف می رسد تندروترین اصولگرایان و تنروترین اصلاح طلبان و حتی اعتدالیون موضعی متحد می یابند. مشکل قالیباف این است که سیاست در ایران قبیله ای است و او اهل قبیله ای نیست. ساختار سیاسی ایران عموم مردم را به فضای تعلق سیاسی با تعصب مسابقه داربی کشانده است. متاسفانه صدای ما در این فضای قطبی شده به جایی نمی رسد تیمسار. من همواره به اصلاح طلبان رای داده ام زیرا خواهان گشایش زندگی و جمعه ایران هستم ولی اگر هزار بار دیگر هم قالیباف در برابر روحانی بایستد و اگر همه اصلاح طلبان پشت سر روحانی جمع شوند باز هم به قالیباف رای خواهم داد حتی اگر بدانم این رای برخلاف انتخاب و عقل جمعی جامعه اصلاح طلبی است. من هم چون شما همیشه بر این باور بوده ام که قالیباف کمترین هزینه سیاسی و اجتماعی را به مردم تحمیل خواهد کرد با بالاترین کارایی و بهره وری. من هم چون شما بر این باورم که او می تواند فصل نوینی در سیاست زشت و به بن بست رسیده و به شدت قطبی شده جامعه ایران باشد. اعتدال حقیقی را من در این مرد می بینم ولی تیمسار جان در این باور ما بیشمار نیستیم ولی هستیم.

ناشناس گفت...

سلام جناب دلقک ایرانی:
متن شیرین وروانی بود مثل همیشه در طرفداری قالیباف....ولی کم نیستند مدیران لایقی که اگر ابزار مناسب وفضای قابل تنفس داشته باشند خدماتی درخور
وحرفه ای ارائه کنند مثلا صفایی فراهانی...شهرداری تهران با آن همه امکانات
و درآمد سرشار وبی حساب وکتاب در اختیار هر مدیر کارآمدی باشد قطعا خروجی آن رضایتمندی مردم خواهد بود.اما خود شما واگذاری این املاک مرغوب به یک دهم قیمت به مدیران وچند هکتار زمین مرغوب به یک بیستم ثمن آن به حاجیه خانم قالیباف ویارانش را که شاید جزء کوچکی از بذل وبخشش های عیان شده باشند، رانت ویا سوء استفاده از قدرت نمی دانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فیض الله گفت...

جناب تیمسار زیر فشار گسترده بودن و همنوا شدن قطب های سیاسی مختلف علیه یک نفر لزوما به معنای فضیلت مندی و توانایی اون شخص نیست. اگه اینجوری باشه پس ترامپ رو هم باید مورد ستایش قرار داد. قالیباف فردی فاسد، متزور، در.غگو، سوء استفاده گر از قدرت، اقتدارگرا، سیاسی کار حتی در منصبی مثل شهرداری، پرنوسان در موضع گیریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگیه. افتخارش کتک زدن جوونای مردم با چوب و موتور هزاره! در جامعه ای که حداقلی از اخلاق و عقلانیت درش وجود داشته باشه آدمی مثل قالیباف باید از صحنه سیاستش محو بشه.

Dalghak.Irani گفت...

اسپمر ها یا اکابریست ها و شعار زدگان بی نوا درست توجه کنند یا برای مزخرفات شان دلیل و برهان اقامه کنند یا زحمت کامنت های توهین آمیز را نکشند که منتشر نخواهم کرد. بحثی اگر دارید و استدلالی مثل بچۀ آدم دانه به دانه مشکلتان با قالیباف را بنویسد و مستدل کنید و فقط در چهارچوب جمهوری اسلامی فعلی بحث کنید و از انتزاع به اینکه خاله ام داییم می شد و من آنم که رستم بود پهلوان های پشت کیبوردی جداً پرهیز کنید. و بویژه حیا کنید که هر سال می روید تهران و خاله خان باجی را زیارت می کنید و در شهر قالیباف لذت وطنتان را می برید و اینقدر چرت و پرت شنیده ام و میگویند و ... تحویل من ندهید. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

خواننده ای دوبار کامنت فرستاده دو خطی که قالیباف پسر خواهر خامنه ایست و خامنه ای دایی قالیباف و این نسبت فامیلی! را کافی دانسته برای مفسد بودن قالیباف. اطلاع رسانی کردم تا ادعایش طرح شود کامنت های خودش برای ترول کردن بود. یا...هو

ناشناس گفت...

مشکل من با قالیباف این است که ایشان می آیند کف خیابان! چوب می زند، هر کسی می تواند بیاید آشغال های مردم را ببرد یک شهرداری که اینقدر منت سر مردم ندارد، ولی وقتی ایشان می آید کف حیابان، مثل کفی می شود که آمده روی آب، وقتی می شوی سنبل دیکتاتوری، سنبل دیکتاتوری هستی. ما ایشان را می بینیم یاد چوب می افتیم و سپاه را می بینیم یاد حکومت ژنرال پینوشه! حالا هی بگید این ها خدمت کردند و سازندگی کردند، تئاتر زدن و بابا کرم رقصیدن وسط روضه! به خودشان خدمت کردند، اقای قالیباف هم ما را دشمن می بیند و سپاه هم از حزب خودی ها بر علیه بقیه مردم تشکیل شده. واقیت را نمی شود انکار کرد وطن ما را امثال قالیباف گروگان گرفته اند مثل انگل، حالا بگوییم دستشان درد نکنه که لونه خودشان را از خشم مردم محافظت می کنند؟ هر وقت قالیباف آمد از مردم علنا عذر خواهی کرد بخاطر طرفداری از دیکتاتور، نوکرشم هستم، تا اون موقع ایشان پدر منو کشته.

ناشناس گفت...

با سلام
جناب تيمسار ايران و ايراني هرچه مي كشه از دست روشن فكر ها ايراني بد بختي اينجاست كه روشن فكر ها هنوز نفهميده اند ملت از انها عقب هستند امسال بازرگان و يزدي و غيره كه در اوايل انقلاب روشن فكر جامعه ما بودند ايران را به اين روز رسانندن يكي از بهترين مسايل كه انقلاب به همه ياد داد اينكه هركي درس خواند و هركسي حرف قلنبه در كرد روشن فكر نيست و تنها مي توانند نوك دماغشان را ببينند حال لطفا عينك روشن فكري را برداريد خواهيد ديد سگ زرد برادر شغال وقتي پاي ولايت برسه قاليباف مي شه خاك كف پا و اين خصلت ويران كننده است و در مورد كار كردن انگشت كرباسچي هم نيست لطفا بيا و از قاليباف بيرون بكش لطفا روشن فكر نباش همان دلقك قبلي باش
موافق باشي

فیض الله گفت...

انقدر آخه همه چی واضحه که نیاز به توضیح نداره. ورداشته یه عالمه خونه همینجور یلخی بذل و بخشش کرده به وابستگان رژیم. یه عالمه پول بذل و بخشش کرده به خیریه زنش! عروسی دخترش رو توی یه مکان عمومی گرفته! برادر الهه راستگو رو از یه آدم معمولی به یه میلیاردر توی این دو سه سال تبدیل کرده. توی شهرداری تفکیک جنسیتی کرده. اون بنرهای عجیب و غریبی هم که توی شهر نصب میکنه هم که هیچی. توی همایش شهرداری ها توی برج میلاد در حضور روحانی حاضرجوابی میکنه. توی این وضعیت هوای تهران همینجور داره درخت قطع میکنه. با تراکم فروشی هاش فاتحه تهران رو خونده. باید محاکمه ش کنن چه برسه به اینکه باز بخواد به فکر ریاست جمهوری باشه. حیا هم خوب چیزیه.

پری بلنده گفت...

من قبلا گفتم الانم میگم خطابم هم به مخاطبای وبلاگه. ببینین تا فردای انتخابات و انتخاب مجدد روحانی اینجا ستاد قالیبافه. بعد از انتخابات دوباره دلقک میشه همون دلقک منطقی خودمون
اون ناشناسی هم که قالیباف رو با پینوشه مقایسه کرده عارضم به خدمتش که پینوشه کارای بزرگی برای شیلی و خصوصا اقتصادشون کرده که هنوز آثارش پابرجاست وقتی با قالیباف مقایسه ش میخوای بکنی یه بلانسبت بگو. پینوشه بزرگ کجا قالیباف ما کجا!

الف گفت...

با سلام خدمت تیمسار عزیز

می دانید که خواننده قدیمی شما هستم و می دانید که با استراتژی شما در حمایت از قالیباف در کل موافقم. با این غوغای اخیر هم کاری ندارم که خوب و نزدیک تر از آنچه فکرش را بکنید می دانم که در شب نامه های اصلاح طلبان چه در جریان است. اما دفاع «پیشینی» کردن از یک نفر به نظرم یک مقدار زیاده روی است. منظورم از پیشینی ادعای نوعی «عصمت» است. یعنی هر چه بگویند و هر چه بشود، به هر حال ما پای فردی که به نظرمان معصوم است می ایستیم و هر چه گفته شود را لاطائلات می دانیم. به هر حال در همین کانتکست جمهوری اسلامی است که قالیباف ظهور می کند و در این کانتسکت، این جور کارها از امور ابتدایی است که البته چندان فساد هم به شمار نمی رود. مثلا این فرآیند را مقایسه کنید با رستگار سرخه ای! پس پذیرفتن این گونه کارها هیچ از قدرت مدیریت سردار نمی کاهد. البته اگر جنبه تبلیغی را مد نظر دارید که بحث دیگرگونه است!
ین رویکرد معصوم سازی را به شخصه نمی پسندم و البته شما می توانید بپسندید که چنین است.

ناشناس گفت...

دلقک شما مانیای قالیباف داری. یه جور مشکل ذهنی. چرا از قالیباف و ایضا از ما بیرون نمیکشی و به مسائل مهم تر مملکت نمی پردازی؟
یارو (خامنه ای) در یکی از بی سابقه ترین دستکاری های قانونی در تاریخ جمهوری اسلامی برداشته شخصا مجوز داده به شورای نگهبان که روی نمایندگان پس از انتخاب هم نظارت داشته باشد. از آنجا که تایید صلاحیت نمایندگان قبل از انتخاب هم به عهده شورای نگهبان است این مجوز بدین معنا است که مجلس ایران هم چیزی مانند مجالس مشورتی و نمایشی این کشورهای عربی همسایه و حتی بدتر از اونها خواهد شد. خامنه ای به صورت برنامه ریزی شده روز به روز بیشتر به سمت استبداد پیش می رود و شما اینجا برای ما از قالیبافی میگی که هنرش شهرداری ثروتمندترین شهر کشور بوده. به قدری در تهران پول وجود داره که اگر این شهر را بدون شهردار هم بگذارند من عقیده ام اینست که حتی بهتر از هنگام شهرداری فردی مانند قالیباف اداره می شود. حداقل اعصاب مان راحت می شود از ندیدن بیلبوردهای احمقانه ضدآمریکایی یا دیگر شاهد املاک نجومی برای امثال نوابغی مانند خبرنگار خنگ صدا و سیما نخواهیم بود.

Dalghak.Irani گفت...

مدیر اینجا من هستم و طبق تشخیص خودم می نویسم و قبل از شما من بوده ام و بعد از شما هم من خواهم بود. عصبی نشوید اگر دوست ندارید مطلب را ایگنور کنید و اگر خیلی بجاهی حساس تان فشار می آید عطای سیرک مرا به لقایش ببخشید و خلاص. من ناگزیرم از ارزش ها و خدمت گزارها دفاع کنم و این ربطی به علاقۀ شخصی من ندارد و عصمت قالیباف از نوع عصمت دینی نیست و من به عصمت انسان بماهوانسان بالغ معتقد نیستم و همه چیز نسبی است و در قالب جمهوری اسلامی حاکم و در مقایسه با همۀ اراذل و اوباش رانت خوار و خرابکار. از روشنفکری بنام صادق زیبا کلام که بارها مقالات و نامه های سرگشادۀ توهین آمیز به قالیباف نوشته است خواسته ام علت سکوت اینبارش از چه جهت است و ارتباطی با دفاع از قالیباف و انتخابات و از این توهمات کثیف و ذهن های بیمار و خود توطئه ساز ندارد قبلاً هم گفته ام که اگر قالیباف نامزد انتخاباتی شود - بعید می دانم فعلاً - کمترین هواداری و تبلیغاتی برای او نخواهم کرد و اصلاً قصد سیاسی نه دارم و نه برایم جاذبه دارد. تعدادی نامرد و بی صفت افتاده اند بجان یک فرزند برومند ملت و از اصولگرا و اصلاح طلب در حال ضد ارزش کردن ارزش ها - خدمت بملت بالاترین ارزش است - هستند و من یکتنه در مقابل شان ایستاده ام و خواهم ایستاد. لطفاً خواننده های مخالف جمهوری اسلامی و قدیمی و آشنا با افکار من هراسان نشوند و مأمورهای اصلاح طلبان و اعتدالیون هم متوجه باشند که من در مقابل مقایسۀ عددی با آنان یک در مقابل هزار هم نیستم و جز همین وبلاگ هندلی امکان دیگری هم ندارم. لذا مطمئن باشند که محبوب شان - هر آخوند و وابسته به الیگارشی باشد - صدمه ای از اعتماد من به بهترین مدیر دوران لطمه نخواهند خورد و نگران چیزی نباشند. من که نمی توانم آفتاب را انکار کنم بویژه به این دلیل که سرخی چشمم خوب شد و بکوری مطلقم منجر نشد. یا...هو

تکمله: حتی یک کلمه اهانت و تحقیر در کامنتان باشد نسبت به قالیباف منتشر نخواهم کرد. استدلال کنید و مثلاً اثبات کنید که رفتار گیر دهندگان به قالیباف به چه دلیل ارزشی درست است.

چوب کف خیابان گفت...

من مخالف جمهوری اسلامی به عنوان کل هستم، قالیباف جز جمهوری اسلامی است، من خالفم قالیباف هستم، این صغرا و کبرای حرف منه، استدلالی ندارم در مورد مدیریت قالیباف و تهمت های فسادی هم که اقای قالیباف می شود، توسط کسانی هست که از خودش دزد تر هستند، معتقدم بازداشت اون بدبخت (یاشار سلطانی) کاملا درست بوده و هر کس با یک مدارک هنوز تایید نشده آبروی دیگری را ببرد، حق شکایت شاکی محفوظ است، اما اینجا غرب نیست و اگر قرار باشد به قانون تکیه کنم که اقای سعید طوسی هم هنوز جرمش اثبات نشده بود و نباید علنی میشد، ولی دوباره اینجا ایرانه، یه عده به غلط تصور می کنند قالیباف چون اصولگرا هست مثل سعید پارتی داره، ممکنه خودشون از اهالی خبر باشند و تمام بازداشت های خبرنگاران را از منظر عاطفی ببینند(بهنود) من گمان نمی کنم مدارک ایشان سندیت و اعتباری داشت که افشاگری به سبک غربی کند و بعدا پشت سند غیر قابل انکار کاور بگیرد و به جرم تهمت بازداشت نشود. من اعتقادی ندارم اگر فسادی هم باشد سازمان بازرسی منتشر کند! حالا اصلاح طلبان از ایشان شهید زنده ساختند و جناح بنفش نشان می دهد که مهارت عجیبی در پرونده سازی برای مدیران دارد (فائزه گفته) اقای قالیباف می خواست ترک موتور هزار نرود! حالا تحویل بگیرد.

Dalghak.Irani گفت...

من هم خاک پای شما مخالف قالیباف را سرمۀ چشمم می کنم. و فقط همین سنخ از مخالفان قالیباف را برسمیت می شناسم. گزاره این است: "من مخالف جمهوری اسلامی هستم و لذا هر مقام انتصابی یا انتخابی و مدیر یا نامدیر و فاسد یا دست پاک را جزیی از کل جمهوری اسلامی می دانم و بطور بدیهی با همه مخالفم".
من و شما اختلاف مشخصی داریم و هر دو هم محترم هستیم و می توانیم در صورت لزوم دیالوگ کنیم. من کل جمهوری اسلامی را متسری به همۀ مدیران جمهوری اسلامی نمی دانم و استدلال خودم را دارم. شما هم این نکبت حکومت دینی را متسری بهمۀ ارکان و اجزاء جمهوری اسلامی می دانید و برای خودتان استدلال های قابل ارائه ای دارید. غیر از این فورمول هرکس هر ادعایی بکند مزخرف و چرت و پرت است. مرسی از نظر شفافتان. یا...هو

ناشناس گفت...

لینک من و تو کار نمیکند تیمسار..فیلم رو برداشتند!..احتمالا فهمیدند که کار به سفارش اعتدالیون بوده!

Dalghak.Irani گفت...

نه لینک مربوط به اتاق خبر چهارشنبه بوده و لابد بیشتر از 24 ساعت در دسترس نمی ماند مثل برنامۀ 60 دقیقۀ بی بی سی. یا...هو

ناشناس گفت...

تهران را با این درآمد سرشار و امکانات و چه و چه را دست هر شهردا ی بدهیم خروجی آن رضایت مردم را در پی خواهد داشت !
تهران زمان الویری ، تهران زمان ملک مدنی و حتی ( این حتی خیلی مهمه ) کرباسچی دردانه و فخر عالم امکان کدام رضایت مردم را جلب کردند .
یک موی گندیده قالیباف میارزه به یک لشکر کرباسچی ، ده تیپ الویری و چهل گردان ملک مدنی .

الف گفت...

جناب تیمسار

بعد از این همه سال همسخنی، ملایم تر از آنچه نوشتم به نظرم نمی رسید در مخالفت و از خواندن مطالبتان هم به «جایی از » من فشار نمی آید و اصولا اگر بنا بود از مطالعه مطالب ناراحت شوم، نمی آمدم و نمی نوشتم و کامنت نمی گذاشتم. نمی دانم چه اصراری دارید به این طور جواب تند و تیز دادن، نمی دانم و مهم هم نیست.
چوبت را گرفته ای و دور سر می چرخانی و دوست و دشمن را و همدل و غیره را می زنی. این جواب تندی هم که دادید از قضا زیاده روی بود، چون من حرف شما را می فهمم و هم تا درصد زیادی با آن همراهم.
دست خوش!

Dalghak.Irani گفت...

الف این که تند نیست:

"...لطفاً خواننده های مخالف جمهوری اسلامی و قدیمی و آشنا با افکار من هراسان نشوند ..."

که تنها قسمت مربوط بشما هم بود و در کل کامنت فقط من به عصمت ایراد تو جواب داده ام و همۀ بقیۀ کامنت مثل فشار و ایگنور و خلاص و از این قبیل هم مخاطب خص اسپمر و ترولر دارد و مطلقاً قصدم شما نبودی کما اینکه من خاک پای مخالفی کمی شبیه تو و ناشناس را سرمۀ چشمم کرده ام. آخر من تا کجا باید دلا بشوم والله بخدا کمرم درد می گیرد در تعظیم خمیده تر از این. خیلی هم جالب است که آشناها زودتر می رنجند از غریبه ها. در حالی که اخلاق سگ پدر بزرگ را فرزندان و برادران بهتر می شناسند و درد می کنند تا نوه های شیطان. من نمی توانم برای هر کامنت پاسخ مخصوص بنویسم و هر کسی سهم خودش را باید جدا کند از نوشته ام. توضیح عصمت و قدیمی ها ناراحت نشوند سهم تو بود و بیشترش را خودت سوءظن کردی. یا...هو

ناشناس گفت...

پری بلنده پینوشه بزرگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عسکر گفت...

. . . . .
سال 1396 = سال صندوق های پر از رای

و همه با هم بر روی برگه های رای خود خواهیم نوشت
رای ما: حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی
. . . . .

آقای مدیر وبلاگ و خوانندگان این وبلاگ
لطفا به ما بپیوندید و سریعا عضو شوید در کمپین "به حجت الاسلام روحانی رای میدهم"

. . . . .
در ضمن آقای مدیر وبلاگ، ضمن ابراز تاسف از مواضع شما، من خودم در سال 1384 در انتخابات ریاست جمهوری بسیار بسیار فعال و بسیار بسیار پویا و بسیار سرخوش و با نشاط و شادابب و با طراوت بودم و سر از پا نمی شناختم و از شادی در پوست خودم نمی گنجیدم . همان موقع در ستاد نخبگان حامی دکتر مصطفی معین، ضمن سخنرانی (برای نخبگان و نوابغ گیتی بی انتها)،

به عنوان یک عنصر فعال اصلاح طلب و نیز به عنوان بنده حقیر، چند بار تاکید کردم که گزینه اول ما دکتر مصطفی معین است. و اگر دکتر مصطفی معین را نتوانیم رئیس جمهور کنیم یقینا و قطعا با حمایت تمام عیار و همه جانبه از سردار سازندگی حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی (گرانیگاه و مرکز ثقل اصلاحات) ایشان را به مقام ریاست جمهوری خواهیم رساند و هرگز اجازه نخواهیم داد که به غیر از این دو "عزیز" کسی به مقام ریاست جمهوری برسد . این است "مانیفست ما اصلاح طلبان" .

که با عرض تاسف و تاثر ، "عوام الناس" همکاری نکردند و در نتیجه هر دو بزرگوار دستشان از رسیدن به کرسی "ریاست جمهوری" باز ماند.

در ضمن اینجانب به عنوان یک فعال اصلاح طلب و پایبند به مکارم و ارزش های اخلاقی، عمق انزجار و نفرت همیشگی و بی حد و مرز خود را از برنامه ها و ایده های آقای کروبی در انتخابات سال 1384 بارها و بارها اعلان عمومی کرده بودم . و تاکید کرده بودم که اجر و ثواب الهی، برای اصلاح طلبانی است که بر ضد آقای کروبی جوک و طنز و لطیفه می ساختند و این اجر و ثواب، انشاالله محفوظ و پایدار خواهد ماند.

خداوند همه ما را بیامرزد

ناشناس گفت...

گفته بودی قالیباف رو به دم خر می بندی. حالا مرده و قولش.

الف گفت...

تیمسار عزیز

ینها که گفتید هیچ یک مباد و شما هنوز هم معلم ما هستید و این گلایه شاگردانه.
ظاهرا من خودم در خواندن نوشته شما «زیاده روی» کرده ام و حرفتان درست است و به خاطر بد خواندن پاسخ عذر تقصیر.
اما یک نکته تکمیلی که می خواستم بگویم و فراموشم شد ینکه باید به اصلاح طلبان گفت قالیباف فاسد است، بسیار خوب، بیایید این دو پرونده را (یعنی کل فساد روحانی با رستگار سرخه ای و صندوق ذخیره و ...) در کنار قالیباف به هم به نقد بکشید. چطور است که پرونده های مربوط به روحانی ساخته اصولگرایان است و پرونده های مربوط به قالیباف واقعی؟ حداقل بگویید هر دو فاسد هستند و گرنه باور به سلامت روحانی و دار و دسته ا که نشدنی است. این دوقطبی خیر و شر خیلی وقت است که از بین رفته و داریم به مرحله زیبای نفی تمامیت می رسیم. آن هم واقعی و نه در ذهن روشنفکران. این حضرات از سال 76 عادت کرده اند که مردم را خر فرض کنند. البته اگر خر فرض کردن مردم را از سال 57 به گردن آنها نگذاریم.
به شخصه هنوز در همراهی بلند با صدای حمایت تیمسار تردید دارم، چون نمی دانم قالبیاف غیرسیاسی اگر پشت رل سیاست بیاید به چه تبدیل می شود، اما در این داستان اخیر حتما دارد به او جفا می شود و قطعا «جرمی» یا «تخلفی» که در جمهوری اسلامی «جرم» باشد مرتکب نشده است؛ اگر کسی اندک اطلاعی از شیوه های رسانه ای اصلاح طلبان داشته باشد، در این تردید نخواهد کرد.

ناشناس گفت...

هیلاری کلینتون هم فهمیده بود که رئیس جمهور ایران توسط خامنه ای و سپاه تعیین میشه و بعضی هموطنان به این درک نرسیده اند. سوال مشخص من از دلقک این است- و می دانم دلقک جواب صریحی نخواهد داد- آیا شخصیتی مانند روحانی با سابقه امنیتی می تواند در جمهوری اسلامی بگوید چرخ زندگی مردم هم در مقابل چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد و وزیر خارجه بیت یعنی ولایتی هم به عملکرد سعید جلیلی در مذاکرات بتوپد؟!!! بابا ول کن اگر ایکس نمی آمد و ایگرگ چه می شد. اصل این است خامنه ای زده به سیم آخر و تا مملکت را به وضعیت کره شمالی در نیاورد از پای نمی نشیند.

عسکر گفت...

. . . . .
پاسخ به الف
. . . . .
اولا بسیار بسیار اندوهگین و فوق العاده متاثر و متاسف شدم ، وقتی کامنت شما را خواندم و دیدم که قصد دارید مساله حقوقهای "نا متعارف" و مدیر عامل بانک ملت (جناب آقای دکتر رستگار سرخه ای) و این قبیل افراد را زیر ذره بین بگذارید .

شما که باسواد هستید و به اصطلاح اهل مطالعه هستید ، مگر پاسخ های جناب آقای دکتر نوبخت را مطالعه نکردید ؟

اگر پاسخ ها و نظریات و اندیشه های جناب آقای دکتر نوبخت را مطالعه کرده اید ولی هنوز حاضر نیستید که از جناب آقای دکتر نوبخت معذرت خواهی کنید ، که جای بسی تعجب است

چگونه است که شما پاسخ حکیمانه و منصفانه و خردمندانه و اندیشمندانه جناب دکتر نوبخت را هنوز آن طور که باید و شاید درک نکرده اید و گوشت و پوست و خون و استخوان تان به عمق مفاهیم عالی و مترقی موجود در سخنان دکتر نوبخت گواهی نمی دهد؟

و در ثالث ، پرسش اصلی من از شما این است که چرا سعی دارید مساله ناپدید شدن هشت هزار میلیارد تومان از صندوق ذخیره فرهنگیان در دوران دولت تدبیر و امید و اعتدال و انصاف را ، زیر ذره بین بگذارید؟ واقعا هدف شما چیست؟ آیا صحیح است الآن که جناب دکتر نوبخت به کمک امثال بنده احتیاج دارند ، امثال شـمـا بیایید در اینجا و برخی از مسائل را زیر ذره بین بگذارید؟ به کدامین دلیل؟

پری بلنده گفت...

ناشناس حال ندارم در مورد پینوشه الان یک ساعت برات تایپ کنم خودت برو یه مطلبی که یه چپ احمق ننوشته باشتش پیدا کن بخون. پینوشه قبل از اینکه شیلی به فنا بره توسط آلنده و تبدیل به یه کشور فقیتر و مفلوک و نکبت زده تر بشه منجی کشورش شد و بعد دو دهه ببین چه اقتصادی ساخت. افرادی مثل پینوشه و ژنرال پارک و تاچر و ریگان و غیره هرچی در موردشون از چپا شنیدی بدون چرندیاتی بیش نیست

ناشناس گفت...

هر چی میکشیم تقصیر همین شما ارتشیاست. اگه اعلام بی طرفی نکرده بودین و مدرسه علوی رو به خاک و خون میکشیدید اینطوری نمیشد

بردیا گفت...

من نمی فهمم چرا سر امثال قالیباف و روحانی و خاتمی و غیره این همه توی سر و کله هم میزنین. اینا همه سرشون توی یه آخوره. ملت رو بازی میدن و یه بساط انتخابات هر از گاهی راه میندازن شور درست میکنن مردم جوگیر بشن برن مشروعیت بدن به نظامی که از قبلش دارن دزدی و اختلاس می کنن. همه شو دزدن. یکی از یکی بدتر. همون مجلس رای دادین خوبتون شد؟ فاطمه حسینی خوب جوابتون رو داد. گفت هر چی خوردیم و بردیم از سفره انقلاب سهممون بوده خوب کردیم. عارف لال رو هم فرستادین توی مجلس یه گوشه بی خیال نشسته داره به ریش ملت میخنده. اون همه وعده های روحانی چی شد؟ راحت جلوی روحانیت قم کوتاه اومد وزیرش رو فرستاد قاطی باقالیا! حصر چی شد؟ رکود چی شد؟ همه تون سرکارین! حالا بشینین هی بگین قالیباف خوبه روحانی بده روحانی خوبه قالیباف بده و بزنین توی سر و کله هم ببینین کجای دنیا رو میگیرن. آخوند جماعت رو باید به زور کشید پایین.

ناشناس گفت...

من این دفاع تمام قد شما رو واقعا نمی فهمم . بچه تهران نیستم که بدونم اون واقعا تو تهران چه کار کرده . کرباسچی که خیلی ها می گفتن پایتخت رو درست کرده اون جوری زدنش . البته می خواستن هاشمی رو بزنن اونرو زدن . اما این دفاع رو نمی فهمم . شما به من بگو وقتی تهران رو به قرارگاه خاتم الانبیا فروخت ، فردای همون روز به خاطر این که حواس ها رو این مدیر لایق پرت کنه اومد و گفت : زن و مرد نباید تو یک اتاق کارکنند . فقط واسه اینکه حواس ها رو پرت کنه این کار رو کرد . شما بگو لایق بودن و لیاقت کجای این تاخت زدن تهران با خاتم الانبیا ست ؟

عاشق رئیس جمهور وطنم روحانی گفت...

خداییش بیا بگو چند میگیری اندر از قالیباف دفاع میکنی؟ زندگی خرج داره اونم توی قربت ما درک میکنیم

ناشناس گفت...

بیا اینم سند

http://www.bbc.com/persian/iran-37803493

حالا من می دونم چی می گوید

نه بابا این سازمان یافته نبوده، از دستش در رفته، در چارچوب جمهوری اسلامی این کارنامه مثل ماست سفیده و شیرینه!

ناشناس گفت...

اینجانب بعد از دیدن برنامه بوق امریکا (صدای سابق) مثل ابر بهار برای مظلومیت سعید اقا گریه کردم. واقعا آدم دلش کباب می شود. خود تجاوز واقعا کار زشتی است و متجاوز را باید از اونجا آویزان کنند ولی اینکه ایشان را سپر بلا کردند دوستان عقده ای برای تلافی حکومت دینی واقعا وحشت آوره. با عرض پوزش از صاحب وبلاگ بخاطر نظر بی ربط به نوشتار. اینجانب نظری درباره ی دعوای باقر و یاشار ندارم. اما موضوع سعید برای جالب تر است چون خودم قبلا بهم تجاوز شده بود. البته با رضایت طرفین! اون موقع هم با متجاوزم احساس همدردی می کردم.

ناشناس گفت...

یکی از حسرتهای هفت هشت سال اخیر من اینه که کاش اون 800 میلیارد دلار دست هاشمی یا قالیباف میفتاد. روزی نیست که به این قضیه فکر نکرده باشم. تف توی این بدشانسی تاریخی ما.

ناشناس گفت...

سلام مطلب خوبی بود. قول داده بودی راجع به انتخابات هشتاد و چهار بنویسی منتظر بودم. اینجا نوشتی. بر چه اساس گفتی اصلاح طلبا تو ارای کروبی دست بردند. ادمی مثل کروبی و خود هاشمی که نامه نوشتند و تلویحا شخص خامنه ای و بسیج رو متهم کردند یعنی خبر نداشتند که دست کی تو کاره. سوال دوم تو متن نوشتی اونا سال هشتاد و هشت خودکشی کردند. لطفا منظورت را توضیح بده. یادم سال نود و دو بعد از انتشار حرف های قالیباف تو جلسه خصوصی تو بی بی سی از چشمهای گرد شده فرناز قاضی زاده نوشتی الان که اینو خوندم یاد چهار سال پیش و اون اتفاقات افتادم. به قول یکی از دوستان همه چیز چیده شد انگار از تاختن ولایتی به جلیلی تا اون نوار و بقیه ماجراها تا اینجا رسیدیم. منتظر جوابت هستم.

ناشناس گفت...

قالیباف مفسد فی الارضه والسلام

ناشناس گفت...

من قبلا مقاله های کاملا اشتباه تو را میخوندم چون نظر ها منتشر میشد حالا نظر هر چی که بود الان انگار از روحانی بریدی و به قالیباف خیلی غیرتی هستی و هر کسی مثل تو دوسش نداره نظرش منتشر نمیشه منم دیگه نمیخونم مقاله هاتو ٬ تو هم ننویس که کلا فکرت تعطیله

ناشناس گفت...

سلام
اینجا وبلاگی است متعلق به یکنفر و طبیعی ست که هر آنچه دوست داشته باشد را بنویسد. اگر برای من خوشایند نیست براحتی می توانم نخوانم.
ولی نظر خودم در مورد قالیباف با جناب تیمسار هماهنگ نیست و نخواهد شد. من معتقدم در جمهوری اسلامی بدون حق کشی و حق خوری نمیتوان به مدارج بالا رسید. من مطمئن هستم در جایی که رقابت سالم وجود داشته باشد و بر اساس ریش و پشم و نحوه تلفظ ص و تظاهر به دینداری انهم از نوع من درآوردی به کسی جاده هموار ندهند امثال قلیباف خیلی سخت دستشان به جایی بند شود. برخلاف جناب تیمسار اینجانب قالیباف را گوهر یکدانه ای که در هر زمانی بهترین خواهد بود نمیدانم.او هم فردی است فرصت طلب و متظاهر، حالا شاید با درجه ای کمتر که به چشم جناب تیمسار آمده ولی به چشم من نیامده.
شاید میل قلبی من این باشد که تیمسار راجع به آینده ایران، آینده زندگی مردم و..... بنویسند که بخاطر فرزندانم سخت نگران هستم ولی چون وبلاگ متعلق به ایشان است نمی توانم ایراد بگیرم که چرا راجع به قالیباف می نویسید ولی راجع به فلان و بهمان نمی نویسید
در ضمن اینکه برخی هر از گاهی می گویند " همین شما ارتشی ها بودید که فلان کردید و بهمان نکردید ....." موافق نیستم. ارتشی ها هم همان کردند که بقیه مردم کردند. اشتباه آنها متفاوت از اشتباه اجتماعی که در آن میزیستند نبود. آنها تربیت شده زمان شاه بودند و نمی توانستند روی مردم اسلحه بکشند در جایی که احساسات مذهبیشان هم تحریک شده بود. همه دنبال حکومت عدل علی بودند. حکومت عدل علی چه بود؟ دوتا داستان بود. " روزی برادرعلی به نزدش رفت و پول خواست و حضرت بجای اینکه بگوید پول اضافه نمی دهم دستش را با اتش سوزاند" یا این داستان که" زرهش را دزدیده بودند و قاضی از او ادله خواست تا زره را برگرداند" یا" خلخال از پای زن یهودی در آورده بودند و او خیلی ناراحت شد" ولی معلوم هم نشد که عامل این حرکت مجازات شدیا نه یا اینکه خلخال به صاحبش برگردانده شد یا فقط ناراحت شد. با همین دو تا قصه شیره ی غلیظی بر سر همه مالیدند از جمله ارتشیان
ارادتمند- یزد

Dalghak.Irani گفت...

دوستان و دشمنانی که انتظار موضع گیری من در رابطه با اظهارات دادستان کل کشور منتظری را دارند بخوانند:
1- من از ب بسم الله این ماجرا نگفته ام که قالیباف به کسی رانت نداده. بلکه مصر بوده ام که محتمل به کسانی رانت داده اما فقط در جهت کسب خدمت برای پیشبرد اهداف خدماتی خود بنفع شهر و شهروندان بوده و نه اهداف و استفاده های شخصی و خانوادگی. این هم همانطور که دوستان دیگری هم گفته اند در ذات این حکومت است و ربطی به اشخاص ندارد و من اضافه می کنم که فساد ذاتی بشر و همۀ حکومت های روی زمین است بویژه در جوامع عقب ماندۀ جهان سوم شیوعی همه گیر دارد و گریزی از آن هم نیست مگر رسیدن به توسعه و دموکراسی و سکولاریسم. تا به حداقل ممکن برسد و نه اینکه صفر شود.
2- حرف های منتظری را اریجینال ندیدم لذا فقط بر مبنای گزارش های مکتوب - هرنشریه ای بخش مربوط به سیاست خودش را برجسته کرده - عرض می کنم که این گزارش شفاهی چه بخش مثبتش و چه بخش منفی اش - بازهم بسته بموضع موافق یا مخالف شهردار فرق می کند - فقط یک گزاش شفاهی از یافته های دادستانی است و فقط می تواند در حد شالودۀ یک کیفرخواست قرار بگیرد در دادسرا و بعد از تکمیل به دادگاه برود لذا گفته های منتظری حکم نیست اولاً و قطعی نیست ثانیاً و باید منتظر دادسرا و احتمالاً دادگاه ماند.
3- باید منتظر باشیم و حرف و حدیث های روزهای آینده از دو طرف و نوع واکنش هایشان به این گزارش را رصد کنیم تا بتوانیم واقعیت های بهتری را کشف کنیم. ضمن اینکه خیلی هم ذوق زده نشوند کسانی که قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی را فاسد و جناحی می دانند و هرنوع حکم و ادعایی از طرف آنان را سیاسی و ناعادلانه می خوانند. زیرا اگر ادعا در مورد قالیباف را بپذیرند مجبور هستند از ادعا برای یاشار سلطانی و نرگس محمدی و سعید طوسی را هم رد نکنند. چون دچار استاندارد دوگانه می شوند.
4- من نظرم نسبت به قالیباف کمترین تغییری نکرده و کماکان بر بهترین مدیر و نبوغ و پاکدستی و خدمتگزاری او اعتقاد و اعتماد یقینی دارم. هرچند که دیگر راجع به او مطلب نخواهم نوشت. بخاطر دور نیفتادن از اصل مسئولیت مورد انتظار که از من انتظار تعقیب سرنوشت کل جمهوری اسلامی در نگاه کلان را دارید.
5- حرفی را هم که الف گفته در آخرین کامنتش اصلی ترین دلیل دست یازی من بدامن پاک قالیباف است. چون اگر مدرن ها به اصلاح طلبان و در حال حاضر به روحانی رأی داده اند و می دهند به این خاطر است که اینها می آیند و بما می گویند ما مثل شمائیم و اگر بما رأی بدهید ما مدرنیته را احیاء می کنیم. شالودۀ مدرنیته هم جز یک ستون سترگ بیشتر ندارد و ان ستون هم اسمش است صداقت و شفافیت. حالا اگر در این فرمول قالیباف در مقابل ما قرار داشته باشد - اصلاح طلبان می گویند قرار دارد چون نامش اصولگراست - در کجای صف دشمنان ما قرار می گیرد؟ اول صف یا آخر صف؟ همه موافقیم که قالیباف اگر دشمن ما هم باشد آخر صف دشمنان ماست و ما قبل از او روحانیت قم و انصار حزب الله و حسن عباسی و سردار جعفری و امامان جمعه و .... را داریم که باید به آنان حمله کنیم. مشکل آنجایی پیدا می شود که اصلاح طلبان از همه می گذرند و می آیند به "ضعیف ترینِ سیاسی - قوی ترینِ خدمتی" حلقۀ اصولگرایان (محمد باقر قالیباف) حمله می کنند و می خواهند بهر کلکی شده کلکش را بکنند. خب بدیهی است که این اصلاح طلب - نمونه اش همین رفیقمان حکیمی پور - دروغگو و کثیف و دنبال قدرت شخصی و رانت است و مارا اشکول گیرآورده در حمایت از خودش و رأی ما را دزدیده.
6- البته همۀ حرف های ادعای 26 میلیاردتومان تخفیف اضافۀ ادعایی شرق هم ثابت شود دیگر شوقی بر نمی انگیزد در مقابل 8 هزار میلیارد تومان حیف و میل صندوق ذخیرۀ فرهنگیان که می گوید حداقل 5000 میلیارد تومان آن را تیم غندالی اصلاح طلب و در کابینۀ روحانی مرتکب شده و چون فانی می خواست در جریان استیضاحش در مجلس بگوید که غندالی و عواملش را بدون رضایت او بر صندوق تحمیل کرده بودند. روحانی سناریوی تغییر کابینه را اجرا کرده که آبروی اصلاح طلبان بیشتر نرود. البته محمد علی نجفی هم تأیید کرده که این اتفاقات فساد کلان در دولت روحانی بوده و اگر چیزی هم از دولت قبلی مانده بود خیلی چشمگیر نبود و بیشترین فساد در همین بازۀ زمانی سه سالۀ دولت اعتدال افتاده در صندوق فرهنگیان. یا...هو

ناشناس گفت...

من که گفتم همه در چارچوب جمهوری اسلامی مشغول خورد و برد و چاپیدن هستند. شما گفتی نه قالیباف معصومه! معصومه یعنی چی یعنی اینکه شما حتی قائل به اشتباه هم برای او نبودی. بعد این تازه اول ماجراست شما مطمئن باش پرونده های زیادی از شهرداری رو خواهد شد که شاید سالها بعد از رفتن قالیباف باشد یا حتی بعد از بازنشستگی او. ولی به هر حال همه چیز افشا خواهد شد و قالیباف هم مطمئن باشید نفع شخصی به اندازه کافی برده اگر خودش شخصا هم نبرده باشه حداقل همسر و فرزندش بردن. اینو دیگه همه ما می دونیم و دیدیم و شنیدیم که مدیران جمهوری اسلامی با چه روش های مشغول چاپیدن هستند که ردی باقی نگذارند. یکی از اولین انتخاب ها هم اعطای رانت به فامیل درجه 1 و انتقال پول به حساب آنهاست هیچ روشی هم برای ردگیری این فسادها وجود ندارد. گرفتن وام های میلیاردی بدون بهره و طولانی مدت و یا زمین و ملک با قیمت نازل هم از دیگر روش های بسیار بسیار رایج چاپیدن پول توسط مدیران حکومت اسلامی هست. که آنطور که در رسانه ها تاکنون افشا شده قالیباف حداقل تاکنون از یک روش یعنی اهدای زمین به خیریه همسرش استفاده کرده. آن بیمارستانی هم که خیریه همسر ایشان مشغول ساخت هست با سو استفاده از نام پروفسور سمیعی مشخص شده است که اصولا حتی یک بار نام پروفسور سمیعی در اسناد مالکیت و اساسنامه و سایر مدارک این بیمارستان یا مرکز نیامده و خود پروفسور سمیعی با ساده دلی ناشی از خوش بینی طبیعی یک پروفسور که همه چیز را علمی و مثبت می بیند به اینها اعتماد کرده تا از نامش سواستفاده کنند.

همه مقامات مطرح این حکومت به نحوی از رانت چه قانونی و چه غیرقانونی بهره برده اند بدون استثنا چه اصولگرایان چه اصلاح طلبان. خود مطهری هم به عنوان "حر" سپهر سیاسی ایران از طرف رسانه ها مطرح می شود خودش هم خودش را غیرمستقیم "حر" می ماند بهره مندی اش از رانت اقتصادی در بعضی رسانه ها درز پیدا کرده است و صحبت از دریافت وام های میلیاردی بهره ناچیز و خانه گران قیمت او شده است و شاهدانی در رابطه با ثروت او صحبت کرده اند. اصولا سیستم طوری است که همه را به صورت اجباری هل می دهد به سمت فساد و رانت. برای مثال می گویم اگر شما رئیس فلان اداره مهم باشی و مثلا نهادی مانند سپاه نیاز به مجوزی از اداره شما داشته باشد درحالیکه شرایط لازم را فراهم نکرده باشد شما چکار می کنید؟ آیا به سپاه مجوز نمی دهید؟ می توانید ندهید ولی اتفاق بعدی که می افتد یا برکناری شما خواهد بود یا اینکه پس از پایان حکم تان صلاحیت شما برای تمدید مسئولیت تان از طرف حراست رد خواهد شد چرا چون یکی از مراجع استعلام تایید صلاحیت سپاه است. بنابراین قطعا قالیباف نیز به درجاتی از فساد آلوده است وگرنه نمی توانسته به ریاست یکی از فاسدترین سازمان های کشور یعنی شهرداری برسد.

در ضمن قالیباف از نظر سیاسی چندان هم ته صف قرار ندارد، او نزدیک به جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو است این را می توانید از لیست وزیران پیشنهادی او در انتخابات قبلی و همچنین از نزدیکان و مشاورانش به سادگی متوجه شوید. کلا سیاستمداران مشهدی به تندروی تمایل زیادی دارند. قالیباف تاکنون در راس یک سازمان خدماتی بوده به محض اینکه او در راس یک مقام سیاسی مانند ریاست جمهوری قرار بگیرد آن روی پنهان چهره سیاسی اش که تندروی شدید و تسلیم کامل در مقابل خامنه ای و سپاه است نمایان خواهد شد. بنابراین وقتی او می آید ثبت نام می کند برای انتخابات ریاست جمهوری به معنی این است که او در سطح اول سیاسی کشور می خواهد مشارکت کند و در صف اول باشد.

ناشناس گفت...

شما مدام از منتقدان سند و مدرک می خواستید، فایل صوتی خود قالیباف رو با صدای خودش که میگفت کف خیابون زن و بچه مردم رو با چماق میزده قبول نکردید و سند ندونستید خب قطعا معلوم بود که حرفهای دقیق دادستان رو که گفته ده ها مورد تخلف قطعی رخ داده رو قبول نمی کنید. دادستان خودش دیگه مساوی با قانونه. به خصوص با این قوه قضاییه که تا جای ممکن سعی می کنه همه چیز رو ماستمالی کنه وقتی دادستان یک فسادی رو تایید کنه یعنی یا خیلی درجه فساد شدید بوده که نتوسنتن ماستمالی کنن یا فشار افکار عمومی شدید بوده. به هر حال دیدیم که در جمهوری اسلامی با رای دادن فقط باعث میشیم ظریف بره بشینه جلوی رسانه آمریکایی و آن نیش کثیفش را باز کند و بگوید مردم کاملا حامی نظام هستند چون در انتخابات شرکت می کنند ما مخالف و زندانی سیاسی نداریم! شما لیست وزیران کابینه پیشنهادی جناب دکتر! قالیباف رو در زمان انتخابات 92 ببینید:
http://www.seratnews.ir/fa/news/115328/%DA%A9%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%81-%D9%84%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF

بله برای وزرات خارجه ایشون، دکتر! جلیلی رو پیشنهاد کرده بود این لیست میزان هوش سیاسی قالیباف رو نشون میده معلوم نبود اگر قالیباف رئیس جمهور میشد با این لیست وزیران الان چه بلایی سر ایران اومده بود. احتمالا زیر بمباران وحشتناک آمریکا الان همه مون تبدیل به اسکلت شده بودیم.

ناشناس گفت...

سلام

تیمسار عزیز، بدجوری زدین تو خاکی. دیگه این مدلیش از شما بعید بود که دیگه رخ نمود.
کلا همون سبک جمهوری اسلامی رو در دفاع از قالیباف به کار می برین، از بر چسب ترول و اکابری و غیره برای مخالفین نظراتتون استفاده میکنین چون رو دوستش دارین؟!

خب دوست داشتن که دلیل نمیخواد ، این همه کتک کاری هم نداره

نکنه شمام دارین به این نتیجه میرسین که حق مطلق دست شماس ؟ اگر به نظرتون اینطوریه، زحمتتون یه بار راحت و بی دراز نویسی ، خیلی کوتاه و مختصر اعلام کنین بعدش دیگه خواننده هاتونم هر جور خواشتن انتخاب میکنن. الان دعواها احتمالا سر اینه که برداشت دیگه ای ازتون دارن و در غیرمنتظره بودن بعضی از نظراتون روی دوست داشتن براتون می نویسن.

دیگه صلاح وبلاگ خویش ، تیمساران دانند

ناشناس گفت...

البته خامنه ای به هر حال به خاطر خراب کاری که سال 88 انجام داده بود و محاصره ایران از چند طرف توسط نیروهای نظامی آمریکا و پر شدن خلیج فارس از ناوهای آمریکایی قصد داشت که سال 92 حتما یک نامزد میانه رو روی کار بیاد تا خطر جنگ و کله پا شدن ایشون و حکومتش از بین بره (نه برای اینکه جنگ باعث کشته شدن مردم بیگناه میشد). بنابراین با مهندسی دقیق ولایتی و جلیلی را فرستاد جزو نامزدها تا این ترس در میان مردم ایجاد شود که اگر جلیلی بیاید کشور به خاک سیاه خواهد نشست ولایتی هم ماموریت داشت تا در مناظرات جلیلی را بکوبد. به این ترتیب روحانی انتخاب شد. بنابراین قالیباف هیچ شانسی نداشت چون اگر رای هم میاورد حتما به ضررش تقلب می کردن. لیست کابینه او هم نشان میداد که چندان هوش سیاسی ندارد و متوجه هدف نظام (خامنه ای) نیست. به هر حال رای دادن یا ندادن در این حکومت چندان مهم نیست چرا که در نهایت حکومت برنامه خودش رو اجرا می کند. تنها 2 بار در طول تاریخ این حکومت رای مردم مفید بوده یک بار زمان خاتمی و یک بار سال 92 که باعث شد خطر جنگ رفع بشه که البته من فکر می کنم حتی اگر روحانی انتخاب نمیشد خامنه ای با آمریکا معامله میکرد. در کل این مسئله که شما اول صف و ته صف رو مطرح می کنی در جمهوری اسلامی معنا ندارد چون در جمهوری اسلامی کسی اجازه تشکیل صف ندارد و فقط یک نفر به جای همه تصمیم می گیرد و آن خامنه ای است.

Dalghak.Irani گفت...

خب اگر اینطور باشد باید منتظر افشاگری پروفسور سمیعی باشیم و کنار رفتن او از این پروژه حالا که همه چیز برملا شده و ایشان متوجه شده که همسر قالیباف از نام و شهرت و تخصص او استفاده کرده. راستی همسر روحانی کجاست یا همسر خامنه ای و عزیز جعفری و هرکی که شما دوست دارید از مسئولان رده بالای حکومت. خانم مشیر در صحنه بوده و هزاران اقدام مثبت برای خانواده های تک سرپرست و بی سرپرست کرده و کماکان عضوی فعال از جامعه ایست که زنان سرانش توی رختخواب هایشان مشغول تدارک اندرونی شوهران شان هستند. البته فهمیدن اینجور مسایل به کمی آی کیو هم نیاز دارد. و الا تلاش بیهوده ایست برای جراحی مغز و اعصاب اینان. حتی اگر پروفسور سمیعی باشی. یا...هو

تکمله: چرخۀ فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی که توسط کامنت یکی از دوستان گفته شده را قبول دارم و البته همه چیز نسبی است و همه جا هم نسبی است. برای همه کس هم نسبی است.

ناشناس گفت...

زیباکلام جواب شما رو داد. او گفته که قالیباف آدم قابل اعتمادی نیست (شکل مودبانه بوقلمون صفت بودن) و بیشتر به سمت اصولگرایان تندرو گرایش دارد:

http://www.asriran.com/fa/news/502332/%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%81-%D8%AE%D9%88%D8%B4%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A2%DB%8C%D8%AF

شاگرد تنبل ته کلاس گفت...

عرض ادب خدمت دلقک عزیز و دوستان کامنت گذار،
قضیه فساد در ایران مساله نویی نیست که بدلیل ان خدمات یک شهردار لایق را زیر سوال ببریم. فساد در دستگاه های حکومتی از زمان قاجار (تا انجا که مکتوب است) تا پهلوی و جمهوری اسلامی وجود داشته و منبعد از این هم هیچ تضمینی از ریشه کن شدن ان نه بچشم میخورد و نه قابل تصور است. قالیباف یک تکنوکرات با تمایلات راست ملایم است که حداقل از این نظر با روحانی در یک دسته فکری تعریف میشود و اتفاقا این نوع نگاه قالیباف باعث شده او فضای کافی را داشته باشد برای عملی کردن پروژه های شهردار چپ پیشین تهران. (کرباسچی که داستان کله پاشدنش بخاطر فساد را همه میدانیم)، اما- و این اما بقول دلقک مهم است- عملی کردن پروژه های کرباسچی برای تهران (ویترین جمهوری اسلامی)در ابعاد ده ها برابری. هر کس در قدرت و انسجام مدیریت و پرنسیپی که قالیباف دارد شک کند، اگر ساکن تهران باشد، در حق خود جفا کرده است. بخاطر بیاوریم تولد پلیس صد و ده در ایران که بنیانگذارش همین قالیباف بود و فراموش نکنیم پلیس راهنمایی و رانندگی با ان لباسهای شیک و باسلابت پشت بنزهای الگانس در خدمت ترافیک شهری و حمل ونقل جاده ای. من طرفدار قالیباف در پست ریاست جمهوری نیستم اما توانایی و طرز فکر مدرن قالیباف را ستایش میکنم. قالیباف هم مانند تمام مدیران جمهوری اسلامی سبقه امنیتی دارد و پر واضح است اتهامات اخیر نصبت به او تنها جنبه سیاسی دارد برای هم راستها و هم چپ های جمهوری اسلامی.
دلقک عزیز بنظر من زیبا کلام جواب نامه سرگشاده ات را نمیدهد، مباداکه دسته مطبوع اش تسلیم این مدیر چشم رنگی و با پرنسیپ تکنوکرات نشود.
ارادت

ناشناس گفت...

با سلام
شما را به خدا اینقدر سنگ قالیباف را به سینه نزنید. نفرت میلیون ها ایرانی از ایشان بی دلیل نیست.

ناشناس گفت...

حمایت از مفسد بوقلمون صفت قدرت طلبی مثل قالیباف کاری ننگینه. مردم ایران یک موی گندیده روحانی رو با صدتا قالیباف پینوشه صفت سوار موتور چوب زن به مردم عوض نمیکنن

Dalghak.Irani گفت...

خیلی هم ممنون از تنها کامنتی که به اشاره ام به انتخابات 84 پرداخته و چه انتظاری داشتم از نوشتنش و چه شد در هیاهوی یک مشت نخوانده ملا شده های اسپمر و چرت نویس که مطلقاً نوشتۀ مرا نمی خوانند و فقط می آیند که کامنت های اسپم بگذارند و بحث ها را منحرف کنند که مثلاً چرا به اسب فلان آخوند گفته ام یابو. پاسخ شما هر چند خیلی مفصل است نکته به نکته گفتنش - به اصلاح طلبان و جنبش سبز هم تعرض جدی دارد و بخاطر همین هم قول داده شده ام را عملی نکردم و فقط به اشاره در این پست نوشتم برای علاقه مندان - با این همه دیروقت است و فردا هم مطلب جدید خواهم نوشت و هم پاسخ کامنت شما را هم خواهم داد. یا...هو

ناشناس گفت...

با توجه به سیاست کلی نظام و به تبع ان قوه قضاییه در خفه کردن منتقدان واقعی و اقرار سخنگوی این قوه مبنی بر سری بودن اطلاعات منتشره و نه بر خلاف واقع بودن انها، طرفداری شما سرتیپ خارج نشین از یکی ازمحصولات خلف جمهوری دزد پروراسلامی دارای ارزش نمیباشد. سعی کنید واقعیت را در دکان خود بفروشیدکه دروغ سالهاست در بازار مکاره جمهوری اسلامی با لعاب دین به مردم فرو میشود
شاید و شاید این چند روزباقیمانده از عمر خود را بهتر سپری کنید

ناشناس گفت...

http://aftabnews.ir/fa/news/404938/%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%88-%D8%AE%D9%88%D8%B4%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A2%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%B4-%D9%87%D9%85-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF
با سلام. اینهم نظر دکتر زیباکلام در مورد قالیباف.

ناشناس گفت...

دادستان کل کشور اعلام کرد در واگذاری تعدادی از آپارتمان‌های شهرداری تهران به مدیران این نهاد و افراد خارج از این مجموعه، «تخلف قطعی» رخ داده که باید ۴۵ قرارداد واگذاری باطل شود و تخفیف‌های داده شده به ۱۵۰ نفر نیز باید بازگردانده شود.

میم گفت...

سردرد می گیرد آدم از برخی نوشته های دوستان
اگر خارج از ایران زندگی می کنید که هیچ ولی اگر مثل من و خیلی از ما در ایران فعلی زندگی می‌کنید کدام گزینه و چه روشی را برای رسیدن به مطلوب مورد نظرتان پیشنهاد می‌کنید؟ جنگ؟ انقلاب؟ یا همین انتخابات فکسنی در همین سیستم فَشَل؟ این شاید خلاصه مساله‌ای است که باید به دنبال جوابش باشیم و چیزی است که بارها و بارها نویسنده محترم وبلاگ به تفصیل از آن سخن گفته اند. درباره جنگ و انقلاب حرفی نیست اما اگر انتخاب می‌کنیم آیا جز این است که با انتخاب گزینه مطلوب‌تر، با افزودن بر مظاهر زندگی مدرن کمی فقط کمی این غول بی‌شاخ و دُم الیگارشی را عقب برانیم و آیا جز این است که مدرنیته حاصل بی چون و چرای توسعه و پیشرفت است؟
1- نویسنده وبلاگ بارها و بارها در نوشته های مختلف بر نسبی بودن همه مسائل در سیستم فعلی تاکید کرده است و دفاع ایشان از قالیباف مبتنی بر همین فرض اولیه است. این که در سیستم فعلی با همه‌ی محدودیت‌ها و موانع موجود اعم از چند دستگی‌های سیاسی و مراکز مختلف قدرت اعم از بیت و سپاه و قرارگاه خاتم و قوه قضاییه بهترین و سریع‌ترین گزینه برای پیشرفت و توسعه و در نهایت زندگی مدرن حداقلی برای مردم تکیه بر مدیریت قالیباف بوده است و این ادعا نیست. تابلوی نتایج عملکرد قالیباف در کل دوران مدیریت‌ش در همین سیستم با همه‌ی این موانع، این را نشان می‌دهد. قطعن شاید مدیران کارآمد دیگری هم باشند در این مملکت اما آیا قادربوده‌اند در این سیستم شترگاوپلنگی(به قول تیمسار) یک پروژه را از صفر به صد برسانند!!؟؟؟ اگر بله تابلوی نتایجشان را نشان دهند.
این‌نسبی بودن شامل همه موارد دیگر اعم از بحث فسادها و رانت‌ها و ... هم می‌شود البته.

2- بحث مهم دیگر جناب مرندی، بحث ادعاهای دوستان اصلاح طلب و موج سواران اعتدال گراست که با تکیه بر ادعای رفتار مدرن، آرای طبقه متوسط مدرن شهری را به سمت خود کشیدند و با یک حداکثر بسار ضعیف سکان دولت را بدست گرفتند و حال براحتی زیر فشارهای جناح تندرو برای لغو اولیه‌ترین خواسته های این طبقه، شانه خالی می کنند. بحث ریاکاری و دروغگویی ست دوستان. این که قالیباف چوب زده باشد را که خودش به صراحت گفته است ولی آیا غیر ازین بود که همین قالیباف تنها و تنها مسوول در جمهوری اسلامی بود که راهپیمایی 3میلیونی مردم را در اعتراض به انتخابات88 تایید کرد و آیا غیر از این بود که خودش به قوه قضاییه نامه نوشت برای رسیدگی به هرگونه فساد در سیستم تحت مدیریتش؟؟ کاری که آقای روحانی انجام نداد و نامه نوشت به معاون اولش برای رسیدگی...

3- اولیه ترین رفتار مدرن یعنی صداقت و عدم ریاکاری:
- اینکه مسوول امنیت کشور (روحانی) باشی در 78 و 88 و بعد همه چیز را انکار کنی و سوار موج شورانگیز درخواست رفع حصر جوانان و دانشجویان شوی و بعد هم انگار نه انگار... حالا از جنس ناجنس روحانی و همراهانش که بگذریم بقیه بزرگان اصلاح طلب اعم از کاپیتان عارف (به قول تیمسار عزیز) و بقیه دوستان جبهه امید کجا و کِی برای آزادی دوستان در حصرشان صحبتی کرده اند. باز هم درود به شرف مطهری.
- یادم نمی‌رود حضور روحانی ریاکار را در اصفهان قبل از انتخابات که مراسم تشییع جنازه آیت الله طاهری را تبدیل کرده بود به میتینگ انتخاباتی‌ش و بادیگاردهای جوان خوش چهره، خوش هیکل و سیاهپوشش که گرداگرد او را گرفته بودند شروع کردند به شعار دادن: سلام بر طاهری درود بر روحانی و چند ده متری مردم مشایعت کننده بی اختیار شعار آنها را تکرار کردند تا اینکه یاران نزدیک آقای طاهری به خود آمده و شعار را عوض کردند و سر دادند: روحانی واقعی، منتظری، ظاهری و این شعار را به حدی ادامه دادند که جناب روحانی و دوستان تنها پس از طی 100متر از همراهی جمعیت پشیمان شدند و از در شمالی دانشگاه اصفهان فرار از جمعیت را بر قرار ترجیح دادند. این روحانی کسی است که از جنازه یک معترض محبوب هم جهت رای آوری نگذشت و البته که مردم در آن ‌روز خوب و زود فهمیدند...

4- پیشنهاد می کنم سخنرانی روحانی را در جمع جوانان اصلاح طلب در ورزشگاه شیرودی ببینید و بشنوید و قضاوت کنید چه گفتند که رای گرفتند و چگونه عمل کردند؟ اگر هم وقت ندارید بگردید و دانلود کنید من برایتان می نویسم اینجا با رعایت حداکثر امانت‌داری...

5- ببخشید که طولانی شد. در همه‌ی این سال‌های بهره‎مندی و آموختن از این وبلاگ محترم، معمولن خواننده و شنونده بوده ام . نشد این‌بار...

میم گفت...

سخنرانی آقای روحانی در همایش انتخاباتی تدبیر و امید
ورزشگاه شیرودی خرداد92

آغاز فیلم.
سرود یارِ دبستانیِ من از بلندگوهای سالن پخش می‌شود.
جمعیت هم‌صدا با هم و بلندگوها یارِ دبستانیِ من می‌خوانند.
(یارِ دبستانیِ من، سروده ایست که در جریان جنبش دانشجویی ایران پس از انقلاب به عنوان اصلی‌ترین سرود دانشجویان معترض شناخته می‌شود و نمادی از اتحاد و همبستگی دانشجویان می‌باشد. از ویکی‌پدیای فارسی)
روحانی با دستِ راست برای جمعیت دست تکان می‌دهد.
روحانی با دستِ راست و با ریتم آهنگ معترضین برای جمعیت دست تکان می‌دهد.
جمعیت کمی آرام می‌گیرد...
روحانی شروع به صحبت می‌کند:
...
عده‌ای نمی‌خواهند وضع هشت‌سالِ گذشته تغییر کند.
عده‌ای هنوز فقر داخلی و تحقیرِ خارجی را افتخار می‌پندارند.
... عزت و غرور ایرانیان را بازخواهم گرداند.
جمعیت: روحانی، روحانی، حمایتت می‌کنیم... (تکرار)
روحانی:
بیایید به افراط‌گرایی پایان دهیم... (تشویق جمعیت...)
... به خودسری‌ها پایان دهیم... (تشویق جمعیت...)
ما در این کشور اجرای قانون را خواستاریم... (تشویق جمعیت...)
من می‌خواهم از طرف شما یک جمله بگویم اگر موافق بودید تایید کنید:
آقایانی که کشور را به این روز انداخته‌اید دیگر مردم شما را نمیخواهند...
جمعیت با جیغ و کف و هورا نشان می‌دهد که موافق است...
روحانی: اگر بار مسوولیت بر دوش من گزارده شود کرامت را به دانشگاه و دانشجو بازخواهم گرداند...
جمعیت باز هم با هلهله و سوت و جیغ و کف و هورا نشان می‌دهد که موافق است...
روحانی: منزلت را به زنان بازخواهم گرداند...
سالن از شدت موافقت در مرز انفجار است...
شعارهای جمعیت نامفهوم است... کم کم صدا واضح می‌شود...
(زندانی سیاسی آزاد باید گردد)
جمعیت تکرار می‌کند. جمعیت دوباره و چندباره تکرار می‌کند. انگار منتظر باشد که روحانی هم موافقت خود را اعلام کند.
روحانی هم انگار با جمعیت خیلی موافق است. صدایش را کمی نازک می کند و می گوید: چرا زندانی سیاسی...
جمعیت از خوشحالی عربده می‌کشد...
روحانی: دعا می‌کنیم همه زندانیان... ادامه جمله در میان هیاهوی جمعیت گم می‌شود...
روحانی: کاری خواهم کرد...
که با کمک پلیس زحمت‌کش کشور در سراسر خیابان‌ها امنیت واقعی مستقر شود...(تشویق جمعیت)
روحانی: ...دختران ما در خیابانها احساس امنیت کنند... (تشویق شدید جمعیت)
... و نخواهم گذشت ماموری بی نام و نشان از کسی سراغی بگیرد... (تشویق شدیدتر جمعیت)
تشویق خیلی شدید می‌شود...
جمعیت به صورت خیلی شدیدی شعار می‌دهد: روحانی، روحانی، حمایتت می‌کنیم...
تشویق و هلهله جمعیت ادامه دارد. جمعیت هم‌چنان با روحانی موافق است:
روحانی در میان صدای شدید موافقت جمعیت: دختران ما خود حافظ عفاف و حجاب هستند...
سالن منفجر می‌شود...
...
...
روحانی: من فصل سوم قانون اساسی که حقوق ملت است به مجلس خواهم فرستاد و به طور قانون تقدیم ملت خواهم کرد...
تشویق جمعیت...
روحانی: در حقوق شهروندی زن و مرد یکسانند...
تشویق جمعیت...
روحانی: در حقوق شهروندی کرد و فارس و ترک و بلوچ و ترکمن و ارمنی برابرند...
تشویق جمعیت...
روحانی: دانشجویانی که به خاطر اظهارِنظر از دانشگاه کنار گذاشته شده‌اند... (صدا نامفهوم می‌شود)
روحانی: مدیرانی که به خاطر اظهارِنظر... (جمعیت دوباره هلهله می‌کند)
جمعیت شعار می‌دهد: دانشجو می‌میرد... ذلت نمی‌پذیرد... (تکرار)
روحانی در میان شعارها و جیغ و کف و هورای جمعیت: پیروز باشید... موفق باشید... ما پیروز این جبهه خواهیم بود...
و می‌رود که برود...
مجری مراسم: یک کلام، روحانی... والسلام، ایرانی
جمعیت تکرار می‌کند: یک کلام، روحانی... والسلام، ایرانی...
جمعیت همچنان تکرار می‌کند: یک کلام، روحانی... والسلام، ایرانی...
پایان.

Dalghak.Irani گفت...

دیگر همه لینک های حرف زیبا کلام را نفرستید در اینجا چون یک حرف بیشتر نزده و آن هم راجع به سؤال من نبوده است. زیبا کلام گفته اصولگرایان از قالیباف متنفرند و محال محال محال قطعی است که از او حمایت کنند. در حالیکه این را خود من می دانستم و همۀ تعجب و سؤال و تهمت خوری من برای سؤال "اصلاح طلبان چرا از قالیباف متنفرند؟" بوده که از زیبا کلام بعنوان یکی از این متنفران علت را پرسیدم که پاسخ نداد. یا...هو

ناشناس گفت...

در آلمان به دلیل بیمه‌ پزشکی‌ سطح بالا و بسیار سخاوتمندانه که از پرداخت هزینه‌های میلیونی درمانی هم باکی ندارد و اصلاً مبلغ درمان محدودیتی ندارد موجب تأسیس کلینیک و بیمارستان‌های زیادی شد تا آنجایی که الان بیش از ۴ برابر نیاز بیمارستان و کلینیک وجود دارد و خیلی‌ از آنها با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند، منجمله کلینیک شرودر – سمیعی در شهر ورشکسته هانوفر.
یعنی‌ در هانوفر هیچ بیزینسی موفق نیست ، شهری مرده و از معدود شهر‌های ورشکسته آلمان که چیزی برای رونق ندارد به جز یک نمایشگاه سالیانه یا فصلی .
حال می‌توان حدس زد که کلینیک شرودر – سمیعی در چه وضع زاری به سر میبرد از یک طرف در هانوور بی‌ رونق از طرف دیگر در بازار مازاد کلینیک و پزشکان ،یعنی‌ کشوری که بیش از حد نیاز هم پزشک دارد هم کلینیک ، چرا باید هانوور رفت؟
خوشبختانه اینترنت این امکان را فراهم کرده که از همین جا بتوانم همه ادعا‌ها را ثابت کنم. این کلینیک حتی یک سایت آبرومند ندارد !
حالا اینجاست که دلیل معروفیت نسبی‌ سمیعی آشکار میشود ،آنان به زودی دریافتند که باید از دکتر سمیعی ،یک پزشک حاذق و برجسته و بی‌ نظیر بسازند تا کلینیک آنان چند تا مشتری به خود ببیند.
اینجاست که گرهارد شرودر با کمک نفوذ خود دست به کار شد و با خریدن چند برنامه تبلیغات تلویزونی آن هم در ۲۰ سال پیش سعی‌ کرد با مطرح کردن او به عنوان پزشک بی‌ نظیر که در عمل حتی پایینتر از یک جراح عادی بود کلینیک خود را نجات دهد.
همچنین چند بار با برپایی مراسمی با شرکت کارمندان همان کلینیک و دوستان جوایزی من درآوردی هم به سمیعی اهدا کنند و به توهم برجسته بودن ایشان دامن بزنند.
اما در عمل بیمارانی که به او رجوع کرده بودند سر خورده شدند و شکایت‌ها شروع شد به خصوص در باره چند عمل نه موفق که منجر به معلولیت شده بود و تبلیغات‌ در آلمان متوقف شد.
یکی‌ از بیماران در یک فروم گفتگو نوشت که چنین فاجعه‌ای را در هیچ کجای دیگر شاهد نبوده از فرط سرویس و خدمات بد این کلینیک و جناب سمیعی ! خوب معلوم شد که مشکلات کلینیک سمیعی یکی‌ دو تا نبوده ،طبیعی است وقتی‌ درآمد کافی‌ نباشد سرویس دهی‌ هم پائین می آید.
شرودر که خود از معدود سیاستمداران آلمان است که به دلیل فساد بی‌ سر صدا از حکومت آلمان اخراج شده است و داری هیچ منصبی نیست ،در حالیکه همه مقامات دیگر تا اخر عمر در حکومت باقی‌ می‌مانند ،سال هاست که پرونده هایی علیه او در جریان است و تمام فعالیت‌هایش مانند یک تروریست تحت نظر سازمان امنیت آلمان BND قرار دارد و احتمالاً خود سمیعی دیگر هیچگاه به آلمان باز نخواهد گشت باز به دلیل مطرح شدن شکایتی علیه او ،فراری است و اگر تا به حال قسر در رفته به دلیل حمایت شرودر که خود آینده روشنی ندارد، بوده است.
حال چرا این دو نور چشمی‌های آخوند شده اند ؟ اول آنکه شرودر با همه دیکتاتور‌های سرکوب گر در تماس هست تا بتواند به شکلی‌ با سوءاستفاده از مقام پیشین خود دلالی هایی انجام دهد و به نوعی در برابر دریافت پول به آنان کمک کند که بتواند ملت خود را بیشتر سرکوب و بر قدرت باقی‌ بمانند ، همان genossen schroeder !! ( رفیق چپی ) که ظاهراً بایستی در خدمت خلق باشد در نابودی خلق‌ها دست دارد.
مقارن با قیام با شکوه و سرنوشت ساز ۸۸ ، که نظام در آستانه‌ سقوط و از ناحیه اینترنت و موبایل به خصوص مورد تهدید قرار گرفته بود ،شرودر فاسد به یاری آخوند‌ها شتافت و با در اختیار گذاشتن دستگاه های استراق سمع موجبات تعقیب و شناسایی و دستگیری مبارزان را فراهم آورده و میلیارد‌ها دلار از این راه به جیب زدند و آخوند‌ها را از مهلکه بزرگی‌ رهانیدند.
شوربختنه هنوز بسیاری معنی‌ اینکه آخوند کسی‌ را در آغوش بگیرد را نمی‌دانند و هر بار در دام او افتاده و از دشمنان ایران به جای قهرمان تجلیل میکنند.
در یک کلام آنچه سمیعی از شهرت و محبوبیت به دست آورده مدیون آخوند و به دلیل کمک به کشتار مبارزان ایرانی‌ بوده است ، قبل از آن هیچ کجا مطرح نبود.

Dalghak.Irani گفت...

با فرض اول اینکه شما هیچ ریگی به کفش نداشته باشید و با فرض دوم اینکه شما فردی ایران دوست و صادق و دنبال توسعه و نجات و افتخار ایران باشید و با فرض سوم اینکه همۀ استنادات سیاسی شما در مورد فردی بنام سمیعی درست باشد من خیلی خیلی زیاد متأسف و نگران می شوم از کج اندیشی و سطحی نگری شما و امثال شما به مسایل و صلاح و فلاح ایران.
خب قبول کردیم که پرفسور سمیعی نامی یک شیاد و کلاهبردار و ورشکسته به تقصیر است. و من اضافه می کنم که یقین هم حاصل کردیم که این آقای سمیعی نه تنها پروفسور نیست حتی دکتر هم نیست و جراح هم نیست و اصلاً یک آدم کلاهبردار حرفه ایست که با انگیزۀ شخصی و برای فرار از المان به ایران آمده و در پروژۀ ساخت یک بیمارستان فوق تخصصی جراحی مغز و اعصاب در تهران پایتخت ایران ورود پیدا کرده است. خب تا اینجای کار ما کشف کردیم که انگیزۀ این سمیعی نام بسیار پلید و خطرناک و برای سوء استفادۀ شخصی بوده است.
اما بیا و مثل همۀ انسان های مدرن از انگیزه یابی - قبول داری که کار اولاً بسیار سخت تا حد ناممکن و بسیار بیهوده ای است - عبور کنیم و متمرکز بشویم به نتیجه: نتیجۀ کاری که تحت نام این شیاد و شارلاتان بین المللی در حال اجرا در تهران است ما دارای یک بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب در پایتخت مان خواهیم شد که بغیر از نام ننگین این پروفسور همۀ دیگر اجزایش هم قابل افتخار و هم مورد نیاز و هم باعث جذب توریست پزشکی در خاورمیانه و ووو خواهد شد. امیدوار هم می توانیم باشیم که بعداً که آخوندها رفتند و قالیباف هم گور بگور شد نام ننگین سمیعی را هم از سردر تابلو اش بکنیم و اسمش را بگذاریم بیمارستان ملی ایران.
حالا بنظر شما مشکل این کار در کجاست و چرا باید ما فقط متمرکز بشویم به اینکه سمیعی چپ است یا راست و با شرودر چه بده بستانی دارد. آیا ساختن یک مجموعۀ فوق تخصص مغز و اعصاب فقط بدلیل یک نام بدنام کار بیهوده ای است یا نه؟! شما اگر بهمان سیاقی که دوستان همفکرتان متمرکز هستند متمرکز باشید به چند و چون هزینه ها و سوء استفاده های شهردار برای همسرش و از این قبیل موارد بهتر است هرچند که انگیزه تان سیاسی هم باشد. یا...هو

تکمله: من در مورد پروفسور سمیعی جسارتی نمی کنم و این دعواهای شرودر و هانوفر و چپ و راست سیاسی بارها در سایت های اجتماعی مورد بحث طرفین موافق و مخالف قرار گرفته و هیچوقت هم نظر متقنی از داخلش در نیامده و در هم نخواهدآمد. لذا هر آنچه در مورد دکتر سمیعی نوشتم با فرض قبول مدعای مخالفش بود. البته احمدی نژاد هم یک پروفسوری را به ایران آورد بنام مولانا و نبنیادی هم بنام او تأسیس کرد و ردیف بودجه تعریف کرد برای بنیاد پروفسور مولانا. خب از نظر من شیادی بنام سمیعی هزاران برابر ارجح است به پروفسوری بنام مولانا. من به بزرگترین بیمارستان فوق تخصصی خاورمیانه در پایتخت کشورم خواهم بالید همیشه چه امروز که آخوندها غصبش کرده اند و چه فردا که گورشان را گم خواهند کرد. و یادم نخواهد رفت که در زمان شهردار بودن قالیباف این اتفاق میمون افتاد.

عسکر گفت...

. . . . .
پاسخ به میم
. . . . .
آقای میم ، لطفا مراقب باشید که در مورد چه کسانی سخن می گویید.
شما حق ندارید در مورد بنده و دوستان بنده این گونه سخن بگویید . زیرا
. . . . .
در خرداد سال 1392 من و دوستان اصلاح طلبم در آن روز که شما از آن یاد کردید ، ما در ورزشگاه شیرودی جمع شده بودیم و سر از پا نمی شناختیم و از شادی در پوست خود نمی گنجیدیم و مدام سرود می خواندیم و جیغ می کشیدیم و هلهله کنان فریاد سر می دادیم: "درود بر روحانی"

و امروز هم مثل همان روز معتقدیم که حجت الاسلام والمسلمین روحانی و آیت الله هاشمی به وعده هایی که دادند پـایـبـنـد بوده و پـایـبـنـد هستند و پـایـبـنـد باقی خواهند ماند . بنده و دوستانم امروز نیز با آیت الله هاشمی ، دوباره میثاق خواهیم بست که به افرادی رأی خواهیم داد که مورد تأیید آیت الله هاشمی باشند .
. . . . .

الف گفت...

ناشناس

منطق شما به خوبی نشان می دهد که چرا 20 سال حکومت اصلاح طلبان و اعتدالیان و هاشمی طلبان تا به حال به هیچ جای به درد بخوری نرسیده!
آفرین برای این آشکارسازی ملانصرالدین های منفعت طلبی که به بودن پای «سفره نظام» هیچ چیزی نمی خواهند. البته از قدیم نمی خواستند، منتها خریت طولانی ما (بلا نسبت دوستان) از سال 76 تا 92 تمام شده است!

ناشناس گفت...

من با صحبتهای ناشناس 15:49 مخالفم و پروفسور سمیعی اگر مشکلی داشت این همه سال که به ایران رفت و آمد داشت قطعا باید افشا میشد. در ضمن او چندین عمل جراحی در ایران داشته و اگر جراح مغز نبود که قطعا مغز افراد مورد جراحی رو داغون میکرد و همون ابتدا سروکارش شکایت و زندان می بود. پس در جراح بودن او نمیتوان شک کرد و نیت خوانی هم کار مدرنی نیست (این البته فرق دارد با تحلیل و تفسیر که البته آن هم کارشناس و آدم وارد می خواهد و کار هر آدم معمولی نیست).

از طرف دیگر بنا به گفته حافظی عضو اصولگرای شورا، مشخص نیست مالکیت این بیمارستان فوق تخصصی متعلق به کیست؟ او به طور غیرمستقیم گفته است که سود مالی و احتمالا مالکیت این بیمارستان متعلق به خیریه همسر قالیباف خواهد بود. کسی با وجود این بیمارستان مشکلی ندارد مشکل آنجاست که این بیمارستان در نهایت پس از ساخت تبدیل به محل سودجویی عده ای از افراد شود. در حالیکه در ابتدای ساخت این بیمارستان قرار بود، خدماتی به شهروندان تهرانی توسط این بیمارستان ارائه شود. ولی طبق روال تمام این سال ها که جناب قالیباف بنا به روحیه نظامی خود را موظف به پاسخگویی نمی داند همه چیز در مورد این بیمارستان فعلا در ابهام قرار دارد همانطور که در بسیاری از پروژه ها نیز شهرداری از در اختیار قرار دادن صورت های مالی آن به اعضای شورای شهر طفره رفته است.

اگر این سیاست پنهان کاری از طرف شهرداری ادامه پیدا کند بعد از یکی دو سال این قضیه بیمارستان نیز مانند قضیه املاک نجومی در نقطه ای باعث افشاگری و تشکیل پرونده قضایی علیه شهرداری خواهد شد.

ناشناس گفت...

مطلبی که در مورد پروفسور سمیعی آوردم به نقل از وبسایتی فارسی زبان و البته با دامین آلمانی بود. حرف شما کاملا به جا و درست است و من هم مطلب وبسایت را نه تایید و نه رد می کنم. غرض من این بود که مردم کمی در مورد مطالب و القاب و گفته ها حساس باشند. در شهر من بیلبورد بزرگی نصب کرده‌اند با عکس چهره ای که دکتر معرفی شده و سمت او رئیس مرکز جهانی خلاقیت در مالزی و از مردم جهت شرکت در کلاس های ایشان دعوت به عمل آمده بود.
فکرش را بکنید «مرکز جهانی خلاقیت» البته پیدا کردن چنین اسم زیبا و جذابی واقعا خلاقیت می خواهد.
در دهه شصت اخبار سراسری اخبار مثبت و در راستای سیاست های حکومت به نقل از نشریه ای خارجی و با اسمی پر طمطراق که اکنون فراموش کردم می آورد.
بعدها فهمیدم که این نشریه با پول دولت ایران در کانادا چاپ می شود.