۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه

اعتراض روحانی به خامنه ای؛ محکم کردن کمربندهای سپاه توسط خامنه ای و فرار بجلو نصرالله در لبنان!



1- حسن روحانی دیروز فرصت مناسبی پیدا کرد که جواب نقض آتش بس منعقده با خامنه ای در بیست روز پیش را بدهد؛ و به بهانۀ شروع هفتۀ قوه قضاییه ناراحتی خودش از ورود خامنه ای به جنجال دریافتی های نجومی و اطهارات حسن نصرالله و اعلامیه های قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران در مورد شیخ قاسم بحرینی را یکجا بر ملا کند. درست است که روحانی خطاب به قوۀ قضائیه و مشخصاً باقر لاریجانی و محسنی اژه ای صحبت می کرد. اما شکی وجود نداشت که او اولاً مسئولان قوۀ قضائیه را مجری دستورات و تمایل خامنه ای می داند - باید بداند - و ثانیاً بسیار رنجیده است - باید برنجد - از عدم وفای بعهد خامنه ای در رعایت آتش بس "یک کشور یک سیاست"؛ و بویژه  ورود خامنه ای به بحث حقوق های نجومی برخی مدیران منتسب بدولت. زیرا او بدرستی می داند که همین خامنه ای معترض به جریان حقوق ها هیچگاه و هیچگاه نسبت به اختلاس ها و دزدی ها و حیف و میل های دولت احمدی نژاد واکنش صریح نشان نداده و حتی یکبار هم در مورد این موارد در سخنرانی های عمومی اخطار و تذکر و دستور رسیدگی دقیق و عادلانه نداده است. تنها اظهار نظر خامنه ای به اتفاقات فسادها در دولت احمدی نژاد مربوط بهمان "کشش ندهید" در پروندۀ اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مرحوم مه آفرید خسروی بوده است و بس.

2- یا در مورد حمله به سفارت عربستان که روحانی با علم براینکه خامنه ای دستور مدارا و ماله کشی در رسیدگی به این پرونده داده و تا کنون هم هیچگاه بطور جدی تعقیب و مجازات آمران و عاملان حمله را نداده است. موضوع سفارت عربستان را وارد سخنرانی خود کرده و بدرستی - درحرف فقط - می گوید که افکار عمومی منتظر نوع برخورد قضایی با مهاجمان است. و الا روحانی هیچگونه امید و انتظاری از تذکر خود به لاریجانی نداشت و ندارد - اگر داشته باشد احمق است - زیرا در حالیکه هرگونه اقدام امنیتی - یا حتی با شائبۀ امنیتی - را برای رسیدگی بدادگاه های انقلاب احاله می کنند؛ پروندۀ مهاجمان به سفارت عربستان را به دادگستری و دادگاه های عادی سپرده اند. و تازه عناصر اصلی هم که آخوند بوده اند را نیز به دادگاه ویژۀ روحانیت که مستقیماً زیر امر خامنه ای است فرستاده اند.

3- اما اصل نقض آتش بس قبل از اینکه به افشاگری کیهان در مورد شریک و رفیق برادر روحانی در مورد دریافتی نجومی صدقی رییس بانک رفاه کارگران برگردد برمی گردد به اظهارات شفاف و جنجالی سید حسن نصرالله در مورد کمک های مالی و تسلیحاتی ایران به حزب الله و بیانیۀ شدید اللحن سردار قاسم سلیمانی خطاب به حاکمان بحرین و تأیید آن از سوی سپاه و شخص خامنه ای. به این معنا سپاه از عقب نشینی خامنه ای در توافق آتش بس با روحانی بخشم آمده و آیت الله را تحت فشار و پشتیبانی مضاعف قرار داده است که بعهد پیشینش در اصرار بر استراتژی غلط منطقه ای بازگردد. بیانیۀ غیر منتظره و نهایت تند قاسم سلیمانی در مورد سلب تابعیت از شیخ قاسم بحرینی و متعاقب آن اظهارات بسیار حساسیت برانگیز حسن نصرالله در مورد کمک های ایران به حزب الله تنها آتش های تهیۀ اقداماتی بود که دیروز با برکناری فیروز آبادی بسیجی و نصب محمد حسین باقری سپاهی بجای او به نقطۀ اوج رسید.

4- ربط این مسائل بهمدیگر و منظور از انجام آن ها توسط خامنه ای ضمن اینکه حاصل فشار سپاه بوده؛ اما خود خامنه ای هم در ترغیب سپاه به این فشار نقش داشته است. بعبارت دیگر این خواست سپاه در حقیقت همراستا با مواضع سرسختانۀ ایدئولوژیک  مورد تأیید و اجرای خامنه ای بوده و او دنبال بهانه می گشته که قولش به روحانی در مورد عدم صحبت های رادیکال و جهان ستیز و انقلابی را نقض کند و کرده است. دو مورد اول که بیانیۀ تهدیدی سلیمانی باشد و حرف های حسن نصرالله برای حفظ ایران هراسی در غرب و خارج از مرزها انجام شده است تا غرب با خوانش غلط از پالس های روحانی رغبت ورود به بازار ایران و کمک به اقتصاد ایران را از دست بدهد، و بداند که جمهوری اسلامی نه تنها دنبال تنش زدایی نیست بلکه کماکان بر مواضع انقلابی رادیکال خود مصرّ است و قصد عقب نشینی ندارد. بعبارت دیگر خامنه ای درحالیکه عملاً سیاست منطقه ای را به عربستان و اعراب باخته می خواهد در ظاهر با عدم پذیرش این شکست وضعیت "بن بست استراتژی جمهوری اسلامی" را در حالت بلاتکلیفی فریز کند به امید اینکه بتواند راه حلی برای ادامۀ استراتژی شکست خورده یافته و آنرا تداوم بدهد.

5- آنچه که جویده جویده گفتم یک نمای کلی و اجمالی از تحولات اخیر در جمهوری اسلامی است اما سه چهار نکته می ماند که کمی بازتر هم بنویسم:

الف- بنظرم می رسد که حرف های ظاهراً افشاگرانۀ حسن نصرالله که با کسب دستور موافق خامنه ای ابراز شده است؛ علاوه بر قصد تحریک غرب در ایران هراسی و نزدیک نشدن بدولت روحانی که در بالا اشاره کردم؛ یک علت داخل حزب الله لبنان هم دارد. به این معنا که حزب الله لبنان از تلفات و ضایعات جنگ در سوریه - بویژه با چشم انداز کنونی که اگر هم امتیازات نهایی در کار باشد فقط نصیب پوتین خواهد شد - دچار ترس و هراس و شکاف در سطوح مختلف از فرماندهان تا بدنه شده است. لذا حسن نصرالله با گفتن اینکه موجودیت حزب الله لبنان در همۀ زمینه های مادی و تدارکاتی و غیره به جمهوری اسلامی وابستگی مطلق دارد؛ خواسته است پاسخ ناراضیان و غرغر کنندگان حزب الله را هم بدهد که: "شرکت در جنگ سوریه دستور غیر قابل سرپیچی آیت الله خامنه ای است و حزب الله لبنان و فرمانده آن (سید حسن نصرالله) نمی توانند از اجرای دستور استنکاف کند. زیرا هم زیست روزمره همۀ فرماندهان و کادر حزب الله و هم حیات سیاسی و موجودیت خود سازمان حزب الله در آینده به تأیید و کمک خامنه ای بستگی تام دارد و ناگزیر باید هزینه های پرسنلی این حاتم بخشی های خامنه ای را بپردازد.

6- در مورد برکناری فیروز آبادی و نصب باقری بجای او هم تقابل با دولت کاملاً محرز است هم از جنبۀ شکلی و هم جنبۀ محتوایی. از جنبۀ شکلی این تغییر زمانی اتفاق افتاده است که دولت روحانی هم یک دیپلمات حزب اللهی را با یک دیپلمات عملگرا در وزارت خارجه جایگزین کرده است. و حالا خامنه ای با یک تغییر بسیار بزرگ و رادیکال در نیروهای مسلح واکنش نشان داده است. نمی خواهم این دو تغییر را همطراز نشان بدهم که اصولاً مقایسۀ فیل و فنجان است. فقط می خواهم حواستان را جمع کنم که تقابل تا کجا ریز و در جزییات می تواند باشد. اما از نظر محتوایی نصب باقری اطلاعاتی - عملیاتی که هیچ سابقه ای از فرماندهی در واحدهای بزرگ را ندارد - همۀ خدمتش در پشت پرده و اطلاعاتی امنیتی بوده است - و ضمناً یک پاسدار و سپاهی بدون کمترین شبه ایست؛ بجای فیروز آبادی - که همواره بعنوان عنصری خارج از صورت بندی های سپاه و ارتش تعریف شده بوده و خودش هم اصرار داشت که بسیجی شناخته شود و نه نظامی حرفه ای بمعنای کلاسیک آن - دندان قروچۀ محکم خامنه ایست بسمت روحانی که بدلیل سوابق فی مابین در طول جنگ و شناخت متقابل با فیروز آبادی توانسته بود او را بسمت عقلانیت ترغیب و متمایل ضمنی به پشتیبانی از مشی سیاسی دولت بکند. خامنه ای با این تغییر کلان قدرت مطلق سپاه را مطلق تر کرده تا اگر جبهۀ بین المللی و خارجی را باخته کمربندهای جبهۀ داخلی را محکم کند تا بتواند با تکیه بر رضایت سپاه مملکت را سربدواند تا امتداد شکست در خارج بداخل مرزها نرسد و با تمسک به از این ستون به آن ستون فرج است منتظر معجزه ای برای برگشتن به سیاست های دهۀ هشتاد خورشیدی در منطقه زمان بخرد. البته که این تغییر کار نخواهد کرد چون ایدئولوژی شکست خورده و با ضرب و زور و بصورت تصنعی قابل بازیابی نیست. ضمن اینکه سپردن ستاد کل به سپاه نارضایتی بازهم بیشتر ارتش را دامن خواهد زد و شکاف بسیار عمیق بین سپاه و ارتش به سمت تعمیق در حد نفرت خواهد پیشرفت. و این موضوع در انسجام حداقلی نیروهای مسلح در دفاع از رژیم خامنه ای خلل بیشتری ایجاد کرده و در سر بزنگاهی به بیرون خواهد ریخت.

7- می ماند اینکه روحانی چاره ای ندارد جز افزودن عمل بیشتر به حرف های کمتر اگر قصدی برای خدمت دارد. اینکه بدون جلب نظر خامنه ای بتواند بر سپاه فعلی و پیاده نظام تندرو خامنه ای فایق آید امری کاملاً ذهنی و انتزاعی است. اما اگر بتواند خامنه ای را ساکت کند می تواند با تکیه بر سرمایۀ اجتماعی پشتیبانش تندروی سپاه و خشکه مقدس ها و فرصت طلبان را مهار کند. و اینجا همانجایی است که من بشدت از ماجرای فیش های حقوقی نامتعارف می آشوبم. زیرا عرفی گراها - در این مقطع روحانی - سرمایه ای جز سرمایۀ اجتماعی خود ندارند و اگر همین سلاح قوی - اما دچار زنگ زدگی از بی توجهی و عدم استفاده از آن توسط روحانی - را از دست بدهند دیگر کمترین امیدی نمی ماند برای دست پر و برتری یافتن به انقلابی گری. و پرواضح است که مسایلی مثل ماجرای فیش ها قویترین حربه است در ضربه زدن به اعتماد عمومی و یأس سرمایۀ اجتماعی پایگاه رأی روحانی. راجع به حرافی های بدون پایان و بدون عمل مؤثر روحانی در یکپارچه نشان دادن قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی بویژه وحدت خودش و خامنه ای باید تأکید کنم که تکرار دروغ از قبح دروغ کم می کند. اما خود دروغ را که راست نمی کند. اینکه سروش با گوگوش یا گلشیفته با مکارم شیرازی بتفاهم برسند و وحدت بیابند خیلی محتمل تر و بیشتر امکان وقوع دارد تا وحدت ادعایی و شعاری روحانی تکنوکرات با خامنه ای تئوکرات. می دانم سیاست محل قبض و بسط و عقب جلو رفتن های تاکتیکی برای پیروزی نهایی استراتژیست. اما شک ندارم که تاکتیک ها و سرعت و تیم ناهمگون روحانی برای نتیجه ای یک گام بجلو هم کافی نخواهد بود تا چه رسد به تغییر استراتژی. اما چاره ای هم ندارم جز آویختن بدامن - هنوز پاک نشدۀ - روحانی! پس عاجزانه می گویم: آقای رییس جمهور بجنب و بداد مردم مستأصل برس. به اکثریت در معاش و به اقلیت در امنیت روانی. یا...هو

۹۹ نظر:

مازیار وطن‌پرست گفت...

تیمسار گرامی

خامنه‌ای را به ضرس قاطع می‌شود: "تئولوگ" یا "تئوکرات" یا "تئیست" نامید. شخصا در موضع سیاست و قدرت پسوند کرات و مشتقاتش را پیشنهاد می‌کنم: تئوکراسی. البته تئیست یا خداباور نیز افاده‌ی معنا می‌کند.

آتئیست با آمدن حرف آ در ابتدایش کلمه را منفی می‌کند و در این مورد خاص قطعا وجه تسمیه ندارد.

تیمسار مرندی عزیز، این‌ها بلایی سر معیشت ما آورده‌اند که حتی من نیز ممکن است برای "غم نان" سر به بیابان طغیان و خیابان شورش بگذارم. با این فرمان که حضرات پیش می‌روند سیاست ورزی و کاربرد عقلانیت و خرد جمعی در قدرت، بالکل تعطیل خواهد شد. خامنه‌ای، لابد به اقتدا از معشوق روسش، از سیاست زمین سوخته تبعیت می‌کند.

ناشناس گفت...

بسم الله القاصم الجبارین
اگر چه تو را ضد انقلاب می دانم اما با تحلیلت موافقم آقا شمشیر کشید و این شمشیر کشیدن با آتش تهیه پاسداران انقلاب بود اول سردار سلامی که گفت ما بنا نداریم به کشوری معمولی و عادی و مورد قبول استکبار تبدیل شویم بعد سردار سلیمانی در سطح منطقه خط و نشان کشید که سید حسن هم پالس را تقویت کرد و پشت بند آن در داخل آقا بر "انقلابی تر" شدن نیروهای مسلح تاکید فرمود القصه روحانی باید آرزوی سکولاریزه کردن جمهوری اسلامی را فقط در خواب ببیند ما برای یک مشت دلار با منت و تحقیر استکبار حاضر به معامله آرمانهای جهانی انفلاب نخواهیم شد ما برخلاف روحانی امان نامه کفر و شرک و یزید زمان را نمی پذیریم و انشاء الله در انتخابات بعدی رییس جمهوری شایسته انقلاب اسلامی بر سر کار خواهد آمد.
والسلام علی من اتبع الهدی

Dalghak.Irani گفت...

مازیار خیلی ممنون از نکته سنجی ات. اما متوجه قضیه بودم در هنگام هردو اومانیست و آتئیست و هر دو را در قالب طنز - برای روحانی فکاهه و برای خامنه ای طنز سیاه - بکار برده بودم. اما تذکر شما را رعایت کردم و خداناوری قطعی خامنه ای را به خداباوری متعصب عوض کردم. یا...هو

ناشناس گفت...

خامنه ای آتئیست تعبیر جالبی بود.
خود تحلیل هم واقع گرایانه و منطقی بود. حداقل واقع گرایانه تر از گمانه زنی های بود که در پست قبلی شما در مورد همین مسئله نوشتم.

با این تفاسیر دارم به این نتیجه میرسم که واقعا دیگر در ایران شخصیتی نداریم که بتواند جلوی خامنه ای و سپاه بایستد. تمام آدم حسابی ها، تمام آنهایی که سرشون به تن شون می ارزید و آنهایی که می توانستند محکم بایستند و به قول شما شجاعت نشان بدهند یا کشته شدند یا مردند یا زندانی و حصر شدند. آنچه که باقی مانده تنها یک سری متملق مقام عظما و جنس تقلبی است. بی تعارف خامنه ای قدرتمند است چون قانون یا تفاسیر منحرف از قانون به او این اختیارات را داده. دارم به این فکر میکنم که دیگر چاره ای نیست. بنابراین یا اگر میخواهیم همچنان در این وضعیت در ایران کنش سیاسی نشان دهیم باید سطح توقع مان رو مانند شما پایین بیاوریم یا اگر غرورمان و وجدان مان به این تسلیم راضی نمی شود، کلا بیخیال کنش سیاسی شویم دست از همه چیز بشوییم و ایران را به امان خدا بسپاریم شاید روزی این انگل ها خودشان سرعقل بیایند و شرشان را از سر ایران کم کنند یا جنگی بیفروزند با قوی تر از خودشان و شرشان را نیرویی خارجی کم کند.

شما روزی در این وبلاگ با خوش خیالی فراوان میگفتید که شیشه عمر ایدئولوژی پس از برجام ترک برداشته است و ترک شیشه را نمی توان رفع کرد و ناگزیر ایران به سمت عرفی گرایی پیش خواهد رفت من همان موقع به شما گفتم که این خیال خامی است چرا که آنچه که ترک برداشته بود تنها جیب آقایان بود و نه ایدئولوژی. شما هنوز یک ویژگی خاص این حکومت رو خوب نشناخته اید و آن این است که درست سر بزنگاه دمش (ایدئولوژی اش) را روی کولش می گذارد و به خوبی خود را از مهلکه می رهاند و پس از مدتی با قدرت بیشتر بازمیگردد. همانطور که آن پیرمرد که عمری در همین حکومت زندگی کرده گفت: هیچ چیز در این حکومت در طول این 37 سال سیر پیشرفت نداشته است و بلکه سیر قهقرایی داشته است. همه چیز در این حکومت رو به بدی و بدتر شدن می رود.

شما هم در این دوران سالخوردگی و بازنشستگی خودت را اذیت نکن. یکشنبه ها برو هاید پارک و دمی بیاسای و گاهی هم کنار رودخانه تیمز و ساعت بیگ بن قدمی بزن و از همان چیزی که تبلیغش را می کنی یعنی زندگی لذت ببر و بدان که رویاهای دلخوشکنک شما فقط قابلیت تحقق در همان لندن و مانند آن را دارد و نه در شهرهای خواب زده و مرده ایران. توقف بیجا نکن که مانع کسب و بیزینس ایرانیان تاجر و نان به نرخ روز خور عزیز می شود.

مازیار وطن‌پرست گفت...

با پوزش! اصلا متوجه طنز روحانی اومانیست نشدم. :)

یاد دوستی افتادم که در جوانی "راه کارگری" بود و شاید یک سالی زندانی. از عجایب روزگار آنکه با دختری از خانواده‌ای مذهبی ازدواج کرد و برای زندگی به شهری فوق مذهبی اثاث کشید.

هرگاه با هم بحث می‌کردیم، او پس از تند شدن انتقادها می‌گفت: نه تو اشتباه می‌کنی! خامنه‌ای استالین نظام ماست. اگرچه تند و تیز است و مستبد در عوض به پیشرفت‌های شگرف موشکی و نظامی دست یافته و امنیت کشور از دستبرد خارجی را بیمه کرده‌است. معتقد بود -از روی شواهد و ظواهر- که در بلندی‌های شمال بندر عباس پایگاه‌های آنچنانی پرتاب موشک ساخته‌اند که تنگه‌ی هرمز را به محض اراده می‌بندند و ...
آن موقع تنها مخالفت می‌کردم. راستش این قبیل "قیاس‌"های تاریخی که فلانی محمد است و جانشینش علی، یا بساری حسین است و دشمنش یزید؛ دم دست‌ترین و رایج‌ترین سفسطه‌های اهل فکر است که بدتر از هر عوامی (چون من) با لذت وافر در جاله‌اش می‌اُفتند. چاله‌ای که گاه کم از چاهی نیست؛ بر همین سیاق است که روزگاری با خود می‌گفتیم -و چه بسا برادران و رفقا هنوز می‌گویند- فئودال ایرانی، لیبرال ملی، سرمایه‌داری وطنی، نئولیبرال بومی، خرده بورژوازی سنتی، ... و در نهایت می‌رسیم به شیطان اکبر امپریالیسم و علی و اهل کوفه‌اش (که سکه‌ی این یکی هنوز رواج دارد). با اینهمه همچنان متداولترین چاله‌ی پیش پای تحلیلگران همین استدلال از نوع "قیاس" مع‌الفارق است.
حالا من هم می‌خواهم دوباره در همین چاله بیفتم :) ولی می‌گویم: اگر هم قرار به قیاس باشد، انگار خامنه‌ای بیشتر شباهت به برژنف برده‌است! استهلاک شور ایدئولوژیک، محافظه‌کاری در برخورد با پدیده‌های مدرن و به قول فرنگی‌ها "زیر قالی جارو زدن" آن‌ها؛ اصرار بر رقابت‌های نظامی بدون پشتوانه‌ی اقتصادی؛ به کول کشیدن متحدین "عره و اوره و شمسی کوره" به طمع پاسداری از "عمق استراتژیک" (و در واقع: عمق ایدئولوژیک)؛ فساد عمیق اطرافیان؛ ناکار کردن هر تلاش اصلاحی؛ و ... به نظرم خامنه‌ای را به برژنف بدل کرده‌است.

انگار نظام بدجوری دارد از فیتیله می‌سوزاند.

Dalghak.Irani گفت...

توصیۀ شما بمن یک اندرز مشفقانه است ای ناشناسی که مرا به هاید پارک و کنار تیمز دعوت کرده ای. چشم. اما در اینکه گفته ام ایدئولوژی ترک برداشته شکی ندارم و حالا که مدعیم از وسط دو نیمه شده و شکسته و خامنه ای تلاش می کند که با بندزنی مصنوعی در داخل شکستش در خارج و منطقه را پنهان کند با پادر دختران و شادی عبوسی پسران. اما - این اما مهم است - بنظرم می رسد که شما ایدئولوژی سخت جان در هر ورژنی مادی یا معنوی و سخت جان تر در دین و مذهب و خرافات فرهنگ شده را خیلی ساده و سهل الوصول ارزیابی کرده ای که هنوز به سال نرسیده از ترک دنبال نشانه های مرده اش می گردی. البته که هر ایدئولوژی از هنگام ترک خوردن تا سقوط سالیانی کمتر از ده سال زمان می برد مثل اتحاد جماهیر شوروی. و قدرت خامنه ای فراتر از برژنف و داشته های ایران بیشتر از روسیه در اتحاد شوروی نیست که بتواند شکستش را بازیابی کند دوباره. البته که ایدئولوژی یک فکر است و فکر شکست خورده در میدان عمل قابل ترمیم نخواهد بود. هر روز جهان امروز آبستن پدیده و اتفاق غیر منتظره ایست و هر ساعت ایران امروز منتظر اتفاقی بضرر ایدئولوژی و خامنه ای. ضمناً خامنه ای قدرتش را از سیاست و قانون اساسی نمی گیرد و قدرت خامنه ای ناشی از ایدئولوژی است و با فرو ریختن ابهت ایدئولوژی در کنار ناکارآمدی آن همۀ قدرت و جبروت خامنه ای هم فرو می ریزد. باز هم یادآور می شوم تحلیل سیاسی دادن از رژیم های انقلابی و ایدئولوژیک نمی تواند ما را بواقعیت راهنمایی و بمقصود رهنمون سازد. تحلیل رژیم های ایدئولوژیک فقط باید جنبه های فلسفی و اتکاهای ایدئولوژیک آنرا در نظر بگیرد. وضع خیلی خوب است و بهتر هم خواهد شد در آینده با بجان هم افتادن گروه های بیشتری از حاکمیت با یکدیگر. صبر ایوب نه اما صبر سه چهارساله معقول است در این مقطع. یا...هو

شهروند مشفق گفت...

"حسن روحانی دیروز فرصت مناسبی پیدا کرد ..."

و به نظر من، از این فرصت بد هم استفاده نکرد. منتظر و امیدوار بودم که دیالوگ به سطح زمان فروردین- اردیبهشت برگرده.

اکثریت مردم ایران هنوز خودشون رو در این سطح نمی‌بینن که به موضوع حرکتهای تهاجمی خامنه‌ای در آرایش جدید نیروهای مسلح و سیاست منطقه‌ای ورود کنن و سؤ استفاده‌های خامنه‌ای رو جهت تضعیف دولت روحانی ازش بیرون بکشن. ولی‌ در مورد آشوبی که بر سر دریافتی‌های غیر متعارف دامن زده شده، سؤ استفاده‌های خامنه‌ای برای ملت ایران اظهر من الشمس بوده و هست. ملت ایران تردید ندارن که مفسد فی‌ الارضی که خون مردم رو تو شیشه کرده، و در راس فاسدترین ارکان اقتصادی این کشور نشسته شخص رهبر معظم انقلابه. به همین علت، با وجود همه گاف هایی که دولت در برخورد با این امر مرتکب شده، هنوز امید دارم‌که روحانی بتونه خودشو از این منجلاب با کمی‌ لجن به سر و صورتش بیرون بکشه، و آماج حمله رو تا دم در بیت رهبری ببره. به خصوص حالا که آتش بس از طرف خود خامنه‌ای نقض شده و در زمینه‌های بسیار کلان تر و تعیین کننده تر به روحانی صریحاً اخطار داده، اونم خودشو محق می‌دونه که مبارزه رو به سطح بالاتر و عریان تری ارتقا بده.

اون چه که برای من هنوز مجهوله خنثی کردن (تقلیل دادن) نقش سپاه در وزارت امور خارجه ‌ست، که با تعویض امیر عبد اللهیان با جابری انصاری عیان شده. آیا آقای خامنه‌ای در این مورد خواسته که روحانی رو تحقیر مضاعف کنه با دور زدنش، و اتکا‌ مستقیم به ظریف؟ این امر بی‌ سابقه هم نیست، و در دوران مذاکرات هسته‌ای، حداقل برای برهه‌ای چنین به نظر می‌رسید. تا به حدی که روحانی مجبور شد با تزریق مهره‌های مورد اعتماد خود در تیم مذاکره کنندگان موقعیت خودش رو تقویت کنه. هر جور باشه، در اینکه مذاکرات با غرب بر سر سیاست‌های منطقه‌ای شروع شده، کوچک‌ترین شکی ندارم.

ناشناس گفت...

دلقک جان
حسن روحانی تا نتواند از پس خرابکاری فیش های حقوقی آبرومند به در آید دیگر حرفش در بین توده آنچنان برو نیستو خودش هم فهمیده و لرزان شده است. اما دلیل اینهمه منفعل بودنش چیست؟ چرا یک بار بلند و رسا در این موضوع حرف نمی زند؟
به نظرم روحانی می داند که رقیب فیش های دیگری از جمله خودش و کابینه اش در دست دارد و به موقع رو خواهد کرد. از اینرو زبانش بریده است، شاید به قول شما در پست پرده بسته بودند که هر دو طرف یک صدا باشند. طرف بدعهدی کرد و کمی - تاکید می کنم- کمی سر زبان روحانی باز شد. هر چند که هنوز هم از فشار طرف مقابل به شدت نگران است و می ترسد.
روحانی بهتر است مرگ یکبار- سیون یکبار در مورد فیش های حقوقی را انجام دهد و خودش را از این مخمصه نجات دهد. والا این دلیل که تیم رسانه ای اش ضعیف است و .... بی خود است.

ناشناس گفت...

جناب دلقک، رضا ویسی یک تحلی بسیار عالی از جابجایی سرداران داده بود که حتما بخونید.

ناشناس گفت...

اگر خوشتان نمی اید این نظر را منتشر نکنید چون در مورد قالیباف است!

چند وقتی است که در تهران پوستر های ضد آمریکایی با انقاد های بچه گانه مثل امریکا خشن است یا امریکا الودگی هوا دارد! یا مسخره تر از همه، امریکا زندانی زیاد دارد را زدند روی در و دیوار شهر، من نمی دانم متولی این تابلو های هنری! شهرداری تهران است یا خیر ولی فعلا بهانه خوبی داده به مخالفان عشق شما که ایشان را تمسخر کنند، خدا وکیلی هم پوستر ها مسخره است و اگر هم کار قالیباف باشد، کار خوبی نیست از نظر هنری! بسیار چیپ و کودکانه است و از شهرداری که بسیار تابلوهای زیبا قرار می داد بعیده این حرکت، مگر اینکه می خواهند بالانس کنند و یکی به نعل بزنند و یکی به میخ که در هر صورت خوددانی خواستم اطلاع رسانی کنم.

ناشناس گفت...

احمدی نژاد داره از اب گل آلود این ماجرای فیش ها و کاهش محبوبیت روحانی، ماهی میگیره، چند وقت بود که چراغ خاموش بود، الان یکم روشن شده دوباره.

آلبرت گفت...

به نظرم روحانی می داند که رقیب ، فیش های دیگری از جمله خودش و کابینه اش در دست دارد و
به موقع رو خواهد کرد. از اینرو زبانش بریده است .
+ + + + + + +

شهروند مشفق گفت...

ناشناس ۱۰ تیر ساعت ۲۰:۱۹، ممکنه لینک تحلیل رضا ویسی رو بذاری؟

kalaghesizdah گفت...

کاش لینک میدادین !

هاشم گفت...

به نظر می آید که قضیه فیش های حقوقی که دولت را زیر فشار گذاشته به نهاد حکومتی رهبری هم رسیده است
http://www.radiofarda.com/a/27832038.html?src=persagg-title

ناشناس گفت...

دوستان هشتگ "بنر_پیشنهادی_برای_شهردار_تهران" به شدت در شبکه های اجتماعی داغ شده و داره تبدیل به یک موج عظیم رسانه ای میشه. شما هم حتما در هر چه غنی تر کردن این هشتگ شرکت کنید. برخی از هنرمندان هم از این هشتگ حمایت کردن از جمله ترانه علیدوستی که از مردم خواسته این هشتگ رو دنبال کنن. به نظر من قالیباف با این کارش منشا خیر شده و با این موج عظیم در شبکه های اجتماعی حکومت می تواند متوجه شود که چقدر ایرانیان آگاه تر شده اند نسبت به گذشته و با چند بنر بچه گانه و احمقانه نمیتوان مردم رو گول زد.

خبر پاداش های میلیاردی در بانک شهر وابسته به شهرداری هم توسط این بانک تکذیب شد! اما این بانک در تکذیبیه خودش صحت سند منتشر شده رو تایید کرده و اینطور توجیه کرده که این مبالغ میلیاردی فقط مربوط به یک هیات مدیره نبوده و مربوط به چندین شعبه و جمع مبالغ بوده. البته احمد دنیامالی عضو شورای شهر تهران هم مصاحبه کرده و این حرف از دهنش در رفته که هر عضو هیات مدیره فقط 300 میلیون پاداش گرفته! که ما منت گذاشتیم بر سر مردم و این 300 میلیون رو 250 میلیون کردیم!. یعنی ایشون طوری از 250 میلیون صحبت میکنه انگار مبلغ کمی هست و نمی دونه که بسیاری از ایرانیان با یک دهم این مبلغ یعنی 25 میلیون هم کلی از مشکلات زندگی شون حل میشه. ضمن اینکه برخی از مدیران بانکی که اخیرا توسط دولت برکنار شدند مبالغ مشابهی رو دریافت کرده بودند. به نظر من منشا بسیاری از فسادهای شهرداری و از بین رفتن باغات تهران همین اعضای شورا هستن چه اصول گرا و چه اصلاح طلب. همین اعضای شورا اخیرا مانع تصویب یک قانون مهم در شورا شدن که میتونست جلوی از بین رفتن بیشتر باغات تهران رو بگیره. دنیامالی یکی از اعضای شورای شهر هست که در تبانی با الهه راستگو اصلاح طلب دروغگو (و تقلبی) که برادرش با قالیباف قراردادهای پیمانکاری داشت موجب شد قالیباف یک دور دیگر نیز برخلاف قانون به عنوان شهردار شهر تهران ابقا بشه. خود دنیامالی (دیگر اصلاح طلب تقلبی عضو شورا) قبلا معاون عمرانی شهرداری تهران بود که پروژه هایی با بودجه های عظیم را اجرا کرد و بودجه عظیمی از شهرداری در اختیار او بود.

Dalghak.Irani گفت...

دنیا مالی آدم خوب و مدیر بهتری است. سعی نکنید چراغ خاموش قالیباف را بزنید. هر کس مدرک دارد پاپیش بگذارد و بقول آن حکایت مسیح در سنگسار کردن مریم مجدلیه من اولین بی گناهی خواهم بود که سنک اول را بزنم به قالیباف فاسد. نویسنده کامنت چون بر سر سفرۀ هاشمی نشسته بنظر می آید لذا بیشتر توی ذوق می زند من نه تنها یک موی گندیدۀ قالیباف را با محسن هاشمی عوض نمی کنم که با کل تبار هاشمی رفسنجانی هم عوض نمی کنم. قالیباف فرزند ملت است و هر انچه بدست آورده از شایستگی خودش بود و نه رانت های مذهبی و سیاسی و خانوادگی و لباس پیغمبر. اگر از آخوندی دفاع می کنم برای زدن آخوند بدتری است و الا آخوند خوب آخوند مرده است چون همه زندگی انگلی را انتخاب کرده اند. یا...هو

رامیار گفت...

این لینک نوشته آقای ویسی است:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1122505544459334&set=a.124265960949969.9058.100000996965925&type=3

چند بخش اصلی نوشته:
جوان ترین سرلشکر در راس ستاد کل نیروهای مسلح ایران

جوان ترین سرلشکردر حال خدمت ایران رییس ستاد کل نیروهای مسلح شد...محمد(افشردی) باقری۵۶ ساله ...او حالا هم رییس ستاد کل است و هم فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا مهمترین قرارگاه جنگی ایران ...به حکم آیت الله خامنه ای فرمانده کل قوا و بدیهی است در اوج اعتماد رهبر جمهوری اسلامی ایران به یک نظامی ارشد و وفادار به دیدگاه ها و راهبردهای داخلی و خارجی رهبر..اگرچه نقلی غیر رسمی حکایت ازحمایت لفظی غیرعلنی او از نامزدی میر حسین موسوی در انتخابات ۸۸ دارد ولی بعد از آن از جمله در اعتراضات مردمی ۸۸ همواره در سمت رهبر ایستاده اگر چه با تمایل به گوشه گیری و عدم موضع گیری در سیاست داخلی...
در بین ۱۲سرلشکر کنونی ایران (۱)محمد باقری اگرچه کم سن و سال ترین است اما از نظر سابقه تقریبا یکی از باسابقه ترین آنها...سرلشکرباقری از سال ۱۳۵۹ یعنی ۳۶ سال پیش عضو سپاه پاسداران بوده است...از ۹۶ ماه نبرد زمینی ایران و عراق ۹۵ ماه آن را در جبهه بوده و در تمامی ۱۳ عملیات بزرگ جنگ(۲) به استثنای عملیات ثامن الائمه(شکست حصر آبادان ۱۳۶۰) حضور داشته است....تقریبا تمامی این مدت را در اطلاعات عملیات جنگ فعال بود...بعد از برادرش حسن باقری که بانی و موسس اطلاعات عملیات جنگ بود شناخته شده ترین فرمانده ایرانی دوران جنگ در این حوزه است...تقریبا تمامی دست اندرکاران جنگ ایران و عراق بر این اعتقادند که پس از حسن باقری هیچکس به اندازه برادرش محمد از تعداد لشکرها و تیپ ها و یگان های عراق و محل استقرار و جابجایی و تحرکات آنها اطلاعات نداشته است. شاید نزدیکترین فرد به وی در این حوزه را بتوان سرتیپ احمد سوداگر(۳) و یا سرتیپ پاسدارغلام محرابی دانست که او نیز سال ها همراه سرلشکرباقری در دوران جنگ در حوزه اطلاعات عملیات بوده و سال های پس از جنگ نیز در معاونت اطلاعات ستاد کل دستیار ارشد او بوده و هست و شاید حالا شانس او برای برگزیده شدن به سمت معاونت ارکان ستاد کل کم نباشد...
با چنین اشرافی بر حوزه اطلاعات رزمی محمد باقری در همان ابتدای جنگ فرمانده اطلاعات قرارگاه کربلا مهمترین قرارگاه رزمی ایران در دوران جنگ شد...سپس فرمانده اطلاعات نیروی زمینی سپاه و بعد از جنگ با دریافت درجه سرتیپی معاون اطلاعات عملیات ستاد کل نیروهای مسلح شد و در سال ۱۳۹۳ با تغییر ساختار ستاد کل و با ارتقای جایگاه به ریاست ارکان و امور مشترک ستاد کل منصوب گردید که معنای ساده آن نظارت بر اطلاعات و عملیات کل نیروهای مسلح و ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و سایر نیروهای مسلح بود..سرلشکر باقری در این سال ها همراه با سرلشکر غلامعلی رشید جانشین کنونی رییس ستاد کل نیروهای مسلح وسرلشکر مصطفی ایزدی معاون اشراف و راهبردی ستاد کل و در شرایط جسمی نامساعد حسن فیروزآبادی تقریبا ناظر اصلی تغییر و تحول در ساختار و سازمان نیروهای مسلح و نظارت و اشراف بر رزمایش های اصلی کشور بوده است ...
(ادامه دارد)

رامیار گفت...

ادامه از قبلی:
در سال ۱۳۸۸ که سرلشکرباقری و سرلشکر مصطفی ایزدی به طور همزمان به درجه سرلشکری ارتقا یافتند این تصوردر محافل خبری و نظامی و آکادمیک مرتبط با نیروهای مسلح اوج گرفت که این ارتقای درجه می تواند زمینه ای برای انتخاب یکی از این دو به ریاست ستاد کل باشد...
تنها نقطه تردید در پرونده سرلشکر ایزدی ارتباط دیرینه اش با آیت الله حسینعلی منتظری قایم مقام مغضوب و برکنار شده آیت الله خمینی بود اگر چه هیچگاه کسی جمله ای از سرلشکر ایزدی علیه آیت الله خامنه ای نشنیده بود...اما تصور رایج این بود که سرلشکر ایزدی فرمانده قرارگاه نجف در دوران جنگ و فرمانده بعدی نیروی زمینی سپاه علیرغم محبوبیتش در بین نیروهای سپاه نسبت به سرلشکر باقری شانس کمتری برای دستیابی به ریاست ستاد کل دارد...البته اگر سخن ارشدیت می بود دو فرمانده باسابقه تر نیز بودند...سرلشکرغلامعلی رشید که همیشه ارشد باقری و ایزدی بوده است و در سوی دیگر و مهمتر و با سابقه تر از هر سه اینها دریابان (سرلشکر) علی شمخانی جانشین فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی زمینی سپاه در دوران جنگ است که ارشد رشید و باقری و ایزدی وهمه فرماندهان ارشد در حال خدمت سپاه جز محسن رضایی است...اما اینکه چرا سرلشکر رشید با سابقه ۹۶ ماه فرماندهی ارشد در دوران جنگ رییس ستاد کل نشده و یا دریابان شمخانی به چنین مقامی انتخاب نشده شاید نه در ضعف این فرماندهان با سابقه بلکه به این ویژگی آیت الله خامنه ای بر می گردد که او اصولا نگران قدرت یابی فرماندهان معروف به عضویت درتیم خوزستانی های سپاه است . آیت الله خامنه ای یقینا فراموش نکرده که تیم خوزستانی ها که در دوران جنگ اغلب مناصب فرماندهی سپاه را برعهده داشتند بیشتر به هاشمی رفسنجانی نزدیک بودند تا او به عنوان رییس جمهور وقت..این واقعیتی تاریخی است که تیم خوزستانی ها رابطه خوبی با آیت الله خامنه ای نداشتند...نگاهی به خاطرات هاشمی رفسنجانی حتی حکایت ازشکوه و گلایه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه نزد هاشمی رفسنجانی دارد که آقای خامنه ای این طرف و آن طرف علیه ما وفرماندهی سپاه سخن می گوید....البته بخش دیگر واقعیت تاریخ این است که بعد از انتخاب آيت الله خامنه ای به رهبری و فرماندهی کل قوا فرماندهان ارشد سپاه در همان روزهای نخست رهبری او در سال ۱۳۶۸ به بیت رهبری رفتند و علی شمخانی به نمایندگی از همه آنها سخنرانی بیعت با فرمانده جدید را انجام داد...از آن به بعد نیزهیچیک از فرماندهان ارشد از جمله تیم خوزستانی ها نشانه ای از عدم تبعیت از آیت الله خامنه ای نشان نداده اند چه رسد به تمرد..اما بخش دیگر واقعیت تاریخ این است که جز محسن رضایی که به آیت الله خامنه ای نزدیکتر شده و از هاشمی رفسنجانی فاصله گرفته بقیه تیم خوزستانی ها هیچگاه حاضر به گفتن جمله ای و سخنی علیه هاشمی رفسنجانی نشده اند. همین سوابق و کدورت های دیرین تا به حال کار خود را کرده اند و بعد از محسن رضایی هیچیک از فرماندهان خوزستانی نه فرمانده کل سپاه شده اند و نه حتی جانشین فرمانده سپاه و نه رییس ستاد کل نیروهای مسلح و این همان نکته ظریف است که ممکن است سرلشکر باقری را به ریاست ستاد کل رسانده باشد وسرلشکر رشید دزفولی تبار و دریابان علی شمخانی اهوازی را نه ...با وجود تمامی این نکات تردیدی نیست که در عیارجمهوری اسلامی سرلشکر باقری از بسیاری از ویژگی های تکیه زدن بر این مقام برخوردار است...سابقه طولانی و اشراف کافی بر سپاه و ارتش...هم در بدنه سپاه و هم بین فرماندهان آن از اعتبار حرفه ای بالایی برخوردار است وهم بین ارتشی ها دوستان قدیمی بسیاری دارد..
ادامه دارد

رامیار گفت...

ادامه از قبل:
یکی از آنها سرلشکر حسین حسنی سعدی معاون هماهنگ کننده ستاد کل در حال حاضر و فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش در دوران جنگ است...سرلشکر حسنی سعدی که قدیمی ترین فرمانده ارشد در حال خدمت در تمامی نیروهای مسلح هست در اواخر دهه ۱۳۴۰ وارد خدمت شده و در دو حکومت متوالی و متفاوت ایران (شاهنشاهی و جمهوری اسلامی)سابقه رزم با ارتش عراق را دارد...در سال ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ در نبردهای سومار و میمک فرمانده یگان بوده و در دوران جنگ هشت ساله نیز فرمانده لشکر و سپس قرارگاه و بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش...بعید نیست با چنین سوابقی و در حالی که حالا یک سپاهی رییس ستاد کل نیروهای مسلح شده سرلشکر حسنی سعدی از ارتش جانشین ستاد کل شود تا نوعی تعادل برقرار شود و ارتشی ها نرنجند...تنها مانع این کارشاید این باشد که کسی نمی داند سرلشکر رشید جانشین کنونی ستاد کل را باید در چه مقامی قرار داد که مناسب و در خور سوابق و ارشدیت او باشد...ارشدیتی که اغلب به نوعی احترام بین فرماندهان به جای مانده از جنگ تبدیل شده و حتی ذی نفوذ ترین ورسانه ای ترین سرلشکر کنونی ایران یعنی قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس می گوید ما از کشف های آقا رشید هستیم... اما چینش های بعدی ستاد کل از جمله انتخاب جانشین و معاونین هرچه باشد شاید بشود گفت که ستاد کل از نظر جایگاه و اختیارات در بین اعضای ارتش و سپاه از احترام حرفه ای بیشتری نسبت به گذشته برخوردار خواهد شد زیرا برخلاف حسن فیروزآبادی که سابقه یک روز عضویت در ارتش و سپاه را نداشت حالا فرمانده ای حرفه ای در عیار جمهوری اسلامی یافته است...
ضمن آنکه وضعیت سلامت فرمانده جدید از سلفش حسن فیروزآبادی بهتر است..نکته ای که همواره مورد انتقاد و کنایه مخالفان جمهوری اسلامی قرار داشت و می تواند دلیل کنار گذاشتن حسن فیروزآبادی از این سمت نیز همین مریضی و احوال ناخوش او بوده باشد و گرنه از نظر اعتماد مشکلی بین او و رهبر نبود...
حسن فیروز آبادی چنان به آیت الله خامنه ای اعتقاد داشت که دستور داده بود خبرگزاری ها و رسانه های نیروهای مسلح از رهبر جز با عنوان امام خامنه ای نام نبرند و خبرگزاری تسنیم هم اکنون چنین می کند...حتی در محافل غیر رسمی تر نقل است که آقای فیروزآبادی گفته است آقا خود امام زمان است و رو نمی کند...و نهایت آنکه با رفتن حسن فیروز آبادی و آمدن محمد باقری تنها امری که تغییر نکرده فرماندهی مستقیم آیت الله خامنه ای بر نیروهای مسلح است...نه فقط بر ستاد کل و سپاه و ارتش بلکه حتی بر نیروهای دریایی و هوایی و زمینی سپاه و ارتش و البته بر سپاه قدس...او همانند محمد رضا شاه پهلوی تمایل دارد که خود فرماندهی کند و نه ستاد کل ...ستاد کل در واقع ستاد نظامی رهبر است...
امیدوارم تیمسار مرا ببخشاید از چسباندن متنی به این طولانی. فقط به خاطر اینکه خوانندگان درخواست کردند

Dalghak.Irani گفت...

نه رامیار
محدودیت نقل نوشتارهای بلند شامل این لینک نمی شود. چون یک تحلیل کلاسیک از فرد با مطالعه و آگاه از حوزۀ نظامی ایران و تسلط بر تاریخ جنگ است و می تواند معلومات همه را هم بالا ببرد و هم با برخی حقایق تاریخی آشنا کند. البته آقای ویسی یکی از معدود خوب های این حوزه است و معمولاً مستنداتش در بالای 90 درصد صحیح از غربال منتقدان بیرون می آید. خیلی هم ممنون. یا...هو

مازیار وطن‌پرست گفت...

تیمسار عزیز نظرت راجع به این مقالات چیست؟

اولی فکری/فرهنگی است و به طور مطلق یکی از بهترین مقالات -غیر تخصصی- اخیر، در ترسیم و تصویر "ذهنیت ایرانی" در زیست بوم جمهوری اسلام انقلابی:
http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/06/160629_l44_nazeran_tehran_istanbul

دومی تحلیل سیاسی ولرمی است و نقدی بر اصلاح طلبان:
http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/06/160608_l44_nazeran_iran_election_leader

و سومی! این از آن متن‌های حرفه‌ای چپ است که برای خواندنش فرهنگ جامعه شناسی لازم است و برای فهمش کتاب بی‌شعوری! البته شوخی کردم و شوخی تندی بود.
مقاله‌ای است در تحلیل جامعه‌ی ایران پس از 88 از دیدگاه یک چپ. اگر حوصله‌ی غلنبه پردازی‌ها و اظهار فضل‌های مدامش را داشتی بخوان:
http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/06/160602_l44_nazeran_88_96_election_iran

ناشناس گفت...

حزب الله لبنان سالهاست به مفت خوری عادت کرده. هر چند سال یکبار به درخواست اربابانش انتفاضه ایی علم میکنند و چند روزی میجنگند و تمام.
ولی این دفعه درگیر جنگی شده اند که شوخی بردار نیست.
طرف دیگر جنگ دیگه جوانکهای اسراییلی نیستند که. جنگجویان قدر النصره هستند. جنگجویان بسیار مجهز و جنگنده چچنی.
عربستان هم تمام زندانیان محکوم به اعدام و حبس ابد رو از کشورهای منطقه با قیمت گزاف خریده و به سوریه اعزام کرده. حزب الله لبنان بایستی با اینا بجنگن.
حزب الله جا زده. قادر به ادامه جنگ نیست.
لغو مراسم امروز قدس هم از همین منظر قابل بحث است.

با عرض ادب خدمت تیمسار.
آرشم

ناشناس گفت...

حقوق سلیمانی 13 و حقوق خامنه ای 14 تاست

شهروند مشفق گفت...

ممنون از رامیار.

نوشتار مفیدی بود، از این نظر که تاریخچه عملیاتی و اطلاعاتی کسی‌ رو که جایگزین فیروزآبادی شده رو برام روشن کرد.

دو چیز نظرم رو جلب کرد. اول اینکه، از فحوای کلام ویسی اینطور به نظر میاد که آقای خامنه‌ای یه بسیجی‌ متعهد رو با یه سپاهی حرفه‌ای عوض کرده. این رو اگر بذاریم کنار تصمیمش به رضایت دادن به تعویض امیر عبداللهیان در وزارت خارجه، چی‌ رو نشون میده در مورد سیاستش در سوریه؟ دوم اینکه، با تمام تاکیدی که ویسی در متن گذاشته روی تمایل به رفسنجانی‌ از طرف فرماندهانی که از قرار داران تو سپاه قدرت میگیرن، چطوره که بیشترین تاکیدش رو در نتیجهٔ مقاله میذاره روی این که خامنه‌ای فرماندهٔ مطلق ا لعنان کّل نیروهای مسلح بوده، هست، و خواهد بود؟

ناشناس گفت...

یکی به خامنه ای بگه، تو که با پدیده های غربی مخالفی، کمی هم از بد بودن توالت فرنگی بگو.

نمیگه، چون خودش از توالت فرنگی استفاده میکنه.

بابک

ناشناس گفت...

http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/06/160629_l44_nazeran_tehran_istanbul........اینا چیست مازیار می زاری؟ قصه تعریف می کنی؟ البته برای بچه ها خوب است. نه برای خوانندگانی که درد را می شنا سند. ما بدنبال راه برون رفتیم اقا.

ناشناس گفت...

میگم دلقک جان، روحانی گرچه با کمی تعلل، ولی سر قضیه حقوق های نجومی همچین بد هم عمل نکرده. بالاخره موجی از استعفاها و برکناری ها داره صورت می گیره که در نوع خودش در جمهوری اسلامی بی سابقه هست. حالا این که این ناشی از فشار افکار عمومی یا فشار جناح مقابل و خصوصا طرفداران رهبر و یا مجموع این عوامل باشد،خیلی هم بد نیست. به هر حال همه جای دنیا هم قدرت همین جوری کنترل میشه. به نظرم در مجموع خوب شد و روحانی هم نمره قبولی (حدود 11 از 20) توی این قضیه می گیره. در مقایسه با موارد قبل که نمره آقایان صفر بود، به نظرم پیشرفت خوبیه. نظر شما چیه؟

ناشناس گفت...

۱۱ درصد جمعیت ایران معتاد است.
مرتضی عاصفی، نمایندۀ خراسان جنوبی در شورای عالی استان ها، در واکنش به آمار رسمی اعتیاد در ایران گفته است : "اعتیاد در ایران غوغا می کند و آمار واقعی معتادان نه ۳ میلیون نفر، بلکه بیش از ۸٫۵ میلیون نفر است"، هر چند جمهوری اسلامی ایران مدعی است که شمار معتادان کشور از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر فراتر نمی رود.

http://fa.rfi.fr/%DB%B1%DB%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-20160702/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86?ns_campaign=lien&ns_source=news_gooya&ns_mchannel=acquisition&ns_linkname=editorial&aef_campaign_ref=gooya_rfi-persan&aef_campaign_date=2016-07-02

الف گفت...

تیمسار گرامی

من چندان و به صورت بنیادی مخالف قالیباف نیستم و نمی خواهم دوباره به این بحث وارد شوم.
اما یک سوال برایم پیش آمد در چند روز اخیر. شما تاکید زیادی روی تاثیر شکلی و ظاهری مدرنیته برای شکستن ایدئولوژی دارید و از هر امر ظاهری در این راستا استقبال می کنید. به نظرم بر اساس این منطق درست، باید الان به نقد عملکرد قالیباف در شهرداری و کوبیدن طبل ایدئولوژی روی بیلبوردها بپردازید.
دستکم فهم چند ساله من از دیدگاه شما این طور اقتضا می کند

ناشناس گفت...

معلو نیست استعفا ها از ترس افکارعمومی بوده یا از ترس پاسخ نامه شخص دیگری.

عسکر گفت...

. . . . .
متأسفانه حجت الاســلام والمسـلـمـیـن روحانی و برادر بزرگوار ایشان و دیگر اطرافـیـان
ایشان در ماجرای حقوق های نجومی مظلوم واقع شده اند .
. . . . .
البته سـخـنـگـوی مـحـتـرم دولـت ، حـضـرت آقـای نوبخت ، در همان مصاحبه اولــشـان
" با درایت ، فراست و کیاستی فراموش نـشـدنـی " فـرمـودنـد:
" پرداخت این حـقـوق هـا غیر قانونی نـبـوده و به علت خلل و فرج قانونی رخ داده "
. . . . .
من به شخصه به پاکـدست بودن مدیران عامل بانک ها و مدیران بـیـمـه و صنـدوق
توسـعه مـلـی و دوســتـان آقای حسین فریدون ، ایمان و اعتقاد قلبی داشته و دارم
و همواره آرزوی من این بوده و هست که مـن نیز یکی از اطرافیان ایشان بودم
و در راه توسعه و آبادانی ایران و با روحـیه ای جـهادی و ایثـارگرانه به خدمت
به سرزمین ایران می پرداختم .
. . . . .

ناشناس گفت...

الف جان
مرگ خوبه ولی برای همسایه.

ناشناس گفت...

نخیر الف جان شما متوجه نمی شوید، قالیباف بخاطر اینکه خیلی گل و بهترین است، این بیلبورد های احمقانه را گذاشته تا ما بتوانیم به این بهانه آب بگیریم به هیکل نظام اسلامی، درود بر این مدیر مدبر (ماله کشی دلقکی)

ناشناس گفت...

الف جان دلقک زیرسبیلی سوتی های دوستش رو رد میکنه.
مدارکی که علیه روحانی رو شد فیش های حقوقی بود که در سایتهای مختلف منتشر شد. مدارک علیه دوست دلقک هم فیش ها یا اسناد اسکن شده بودند ولی دلقک فرمودند سایت های منتشر کننده مدارک رو نپسندیدند! به همین دلیل مدارک معتبر نیست! بیلبردهای نصب شده هم لابد توهم یا خطای دید شهروندان بوده.
در حالیکه روحانی و معاونش رو به تندترین شکل مواخذه فرمودند. گندکاری های دوست گرمابه و گلستان شون رو نادیده گرفتند.
به اصطلاح به همچین کاری میگن استاندارد دوگانه. پز دموکراسی و مدرنیسم میگیره بعد چند دقیقه بعد میزنه زیرش.

ایشان ادعا میفرمایند که ایدئولوژی خامنه ای شکست خورده. ایدئولوژی چی بوده؟ آمریکا ستیزی. بعد دوست ایشون برداشته علیه آمریکا بیلبورد نصب کرده. کاری که قبلا در حین مذاکرات هم انجام داده بود. حالا این وسط به قول شما (الف) تکلیف این شکست ایدئولوژی که خود دلقک تبلیغ می فرمایند چی میشه، معلوم نیست!

ناشناس گفت...

این عسگر مسخره ترین موجود در تمام ادوار تاریخ هست واقعا عسگر تو گلوله نمک هستی قدر خودتو بدون نمیدونم داری فیلم بازی میکنی و این جفنگیات رو طنز مینویسی که اگر این طوره واقعا کارت درسته ولی اگر جدی هست که واقعا خوش به بچه های محلتون چه لحظه های شیرینی میتونن با تو داشته باشن

شهروند مشفق گفت...

من خودم جزو کسانی هستم که دارم دعا‌ می‌کنم روحانی از این پردهٔ جدید بالبشو در لجنزار فساد نهادینه تحت حکومت اسلامی جون سالم به در ببره. ولی‌ فراموش نکنیم که این جریان رسیدگی به پرداختی‌های غیر متعارف بیشتر از اینکه یه مورد فساد اقتصادی باشه، نمونه‌ای از فساد سیاسی تحت این حکومته. اینکه آیا روحانی از لجنزار سیاسی این گرداب سالم بیرون بیاد حتمی نیست، و به جایی‌ رسیده که باید نشون بده همونقدر که در مبارزه با فساد اقتصادی حاضره تلاش کنه، به مراتب اولی حاضره که با سر منشأ فساد در این بالبشوی حکومت جمهوری اسلامی، یعنی‌ فساد سیاسی مبارزه کنه. موقعیتی که با افشاگری در مورد نقش برادرش در فساد سیاسی ایجاد شده کار رو بسیار براش سخت کرده. اینجا باید دید که مرد میدان مبارزه هست، و یک سیاست‌مدار تیز هوش هست یا نه؟ اگر تیز هوش باشه باید این حمله رو فورا به یه ضّد حمله تبدیل کنه، و هر چه دردناک، اعلام کنه که تا پایان رسیدگی به اتهاماتی که سراج مطرح کرده مقام رسمی‌ حسین فریدون به عنوان مشاور رئیس جمهور، و حضور ایشون در جلسات کابینه تا اطلاع ثانوی معلق می‌شه. البته با این کار یه مشاور قابل اعتماد رو از دست میده، ولی‌ در عوض، علاوه بر آچمز کردن قوه قضائیه، حمایت ملت و افکار عمومی‌ رو در برخورد قاطعانه به موضوع فساد با خودش همراه میکنه. روحانی الان باید نشون بده که میتونه از قالب یه سیاست‌مدار سنتی‌ قبیله‌ای و تباری در بیاد، و به یه سیاستمدار مدرن تبدیل بشه که می‌خواد هدفمند در جهت منافع ملی‌ ایران حرکت کنه، و هر مانعی بر سر راه رسیدن به این اهداف قرار بگیره رو با قاطعیت از سر راه برمیداره، ولو برادر خودش رو.

در این شرائط، برخورد ناشناس ۱۲ تیر، ساعت ۱۸:۰۹، با عرض معذرت، یه برخورد تقلیل گرایانه ‌ست که هیچ کمکی‌ به خود روحانی هم نمیکنه. برخورد دلقک رو در این مورد بیشتر می‌‌پسندم. موضوع این شخص یا آن‌ شخص نیست که ما آنچنان محو نقش یک شخصیت بشیم که اشکالات رو نبینیم. ارزش و کاربرد یه شخصیت سیاسی تا اونجایی باید مورد حمایت و تقدیر قرار بگیره که در جهت منافع ملی‌ باشه. وگرنه صد تاشون هم یه غاز برای مردم ارزش ندارن.

در مورد کامنت الف، ساعت ۱۹:۵۱ هم دوباره جملات آخرم رو تکرار می‌کنم و درخواست خودم رو به درخواست این ناشناس از تیمسار اضافه می‌کنم: ارزش و کاربرد یه شخصیت سیاسی تا اونجایی باید مورد حمایت و تقدیر قرار بگیره که در جهت منافع ملی‌ باشه. وگرنه صد تاشون هم یه غاز برای مردم ارزش ندارن.

عسکر گفت...

. . . .
دولت اعتدال گرای حجت الاسلام روحانی که خوشـبخـتـانه هم از حمایت آیت الله رفـــســـنــجــانــی بر خوردار هــسـتــنــد
و هـم از حـمـایـت حـجـت الاسلام نـاطـق نــوری (که یک اصـولـگـرای انـدیـشـمند هستند) ، هم اکنون تحت فشارسنگینی
در خصوص پرداخت های نجومی قرار گرفته
. . . .
بنابراین بهترین استراتژی این است که برخی مسائل را آنـقـدر بـزرگـنـمـایـی کـرد تا مسئله وام های کم بهره و پاداشهای
چند صد میلیونی و حقوقهای چند صد میلیونی به حاشیه رانده شود
. . . .
توصیه بنده این است که توپ را به زمین یک نظامی مثل " قالیباف " بیاندازیم
. . . .
پس همه دست به دست هم بـدهـیـم و مسئله بیلبوردها را تا حد امکان بزرگ کنیم تا انشاالله و به یاری خدا بتوانیم بحث
حقوق های نجومی ، پاداشهای نجومی و وامهای با بهره 4 درصد را به حاشیه برانیم .
. . . . .
و من الله التوفیق

مانی گفت...

عسگر, کجا بودی نگران شده بودم که ماجرای حقوقها ترا هم ناامید کرده باشد.

شهروند مشفق گفت...

اشاره عسکر به وام‌های ۴% متوجهم کرد این دوست عزیز از کجا میاد.

عسکر از طنز هوشمندانه ت خیلی‌ خوشم اومد. از طعنه‌ای که در یکی‌ از پست‌های قبلیم برات گذاشتم معذرت می‌خوام. اگه اشتباه نکنم دلقک هم وقتی‌ سیل طعنه و طنز ناروا رو که به عسکر داشت حواله میشد دید، کامنتی گذاشت که شاید بتونه انتقادها رو تعدیل کنه.

Dalghak.Irani گفت...

این دفعه دیگر حق با عسکر است. از همۀ دوستانی که در کمپین های متعدد بیلبردهای امریکا ستیز مشغول هستند تشکر می کنم و توصیه می کنم که ولوم را بلندتر کنید تا این شر فیش ها بخوابد تا دولت تدبیر و امید و فریدونش بتوانند عدالت را در بین دوستان برقرار و همۀ فیش ها را نجومی کنند.
در ضمن تبلیغات سبک و جلف آمار و ارقام امریکایی ضد مدرنیتۀ شکلی نیست بلکه فکر کوچک یک حزب اللهی است که برخی آمار موجود و ناموجود در جامعۀ امریکا را زده روی چند بیلبورد که از سازمان زیبا سازی شهرداری هبه (زورگیری مجانی) گرفته است. و چون سازمان زیبا سازی در واگذاری بیلبوردها برای تبلیغ کالا حق دخالت در نوع تبلیغات صاحب کالا را ندارد در اینجا هم همانطور عمل کرده است. و الا اگر به دست خودش بود که سلیقه اش در طراحی و نقاشی و جمله سازی و خط نویسی در اندازه های جهانی و مثل یک شهر یک گالری قبل از رمضان بود. هنوز هم وقت دارید که بگردید و یک مستمسک درست حسابی پیدا کنید برای زدن قالیباف. خیلی هم امریکا پرست نباشید مگر به پسرخالۀ ما گیر داده که این همه واویلاست. امریکا خودش مادر مادر سه نقطه هاست و من بویژه جز لیبرالیسم برای کشورم هیچ کدام از کشورهای های قلدر بیگانه را به پشیزی نمی خرم. رگ گردنم هم بیرون نمی زند. یا...هو

ناشناس گفت...

بالاخره شما چی رو با چی میخوای تیمسار ؟
با این کامنت اخری ٬ گیج کردی ما رو برادر

ناشناس گفت...

عسگر از این افسرهای سایبری هست. یکی از چک لیست هاش وبلاگ دلقک هست. بالاخره زندگی خرج دارد...
مشابه همین مراکز کامنت گذاری و حتی کامنت پلیس خوب پلیس بد در قبله ی آقا در مسکو هست. حتی اسمش را هم همون گذاشتن. عسکر نگران نباش زودا که "بورسیه" بگیری و بعد استاد دانشگاه و مدیر یکی از این مجمع های رسانه ای اطلس و..گ بشوی و از این فیش ها بگیری. مقام معظم سفره دار هستند به همه می رسد. حرص نزن برادر!
The web brigades (Russian: Веб-бригады)

ناشناس گفت...

دلقک کامنت ماها رو علیه قالیباف دزد و قالیباف گازانبر سانسور می کنی.

بهت مژده می دم که یک وبلاگ راه اندازی می کنم و در شبکه های احتماعی مطالبش رو منتشر می کنم در پاسخ به خزعبلاتی که یک دلقک دیوانه و مزدور به نفع قالیباف منتشر می کنه. مطمئن باش چند برابر از چرندیات تو بیشتر بیننده داره.

تازه آشعالایی که مینویسی رو با ذکر اسمت میارم تا اگه مردم جایی دیدنت اگه با سنگ نزنننت حداقل از خودشون برونن.

برای خدمت به وطن آماده ام.

ناشناس گفت...

هر کالا و خدمتی را که مردم ایران خریداری می کند 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده به آن تعلق می گیرد. پول هایی که به جيب شیخ حسن نصر الله می رود از جیب من و شماست. شما را نمی دانم ولی من راضی نیستم و اگر تصمیم گیرندگان این بذل و بخشش مذهبی هستند این پول حرام است.

ناشناس گفت...

چون سازمان زیبا سازی در واگذاری بیلبوردها برای تبلیغ کالا حق دخالت در نوع تبلیغات صاحب کالا را ندارد در اینجا هم همانطور عمل کرده است

یعنی مبتذل ترین شکل ماله کشی که در عمرم دیدم! فکر میکنم به قدری این حرکت غیرقابل توجیه بوده که دلقک مجبور شده به یک توجیه دلقکانه روی بیاره. عزیز من روحانی هم میگفت که مدیران بانک ها و بیمه ها از روزنه های قانونی استفاده کردند برای حقوق شان شما فرمودین که نه این ماله کشی است و چطور او از بیخ گوشش خبر ندارد. اکنون چطور ممکن است قالیباف از بیخ گوشش خبر نداشته باشد. چطور ممکن است یک نفر بتواند بیلبوردهای شهر تهران را خریداری کند و هر چه دلش خواست در آنها بیاورد اگر اینطور هست و هیچ نظارتی نیست که من هم بروم و چند تا بیلبورد اجاره کنم و بی قانونی های حکومت رو به نمایش در بیارم؟ چطور ممکن هست مساله ای چندین بار تکرار شود و هر بار گفته شود که یک حزب اللهی مستقل و خودسر بوده و قالیباف خبر نداشته. در زمان مذاکرات هم بیلبوردهای مشابه در تهران نصب شده بود. حتی قبل از برجام هم بیلبوردهای ضدآمریکایی در تهران نصب شده بود. شما به قدری آدم سست عنصری هستی که حاضر هستی به دلیل دفاع بی خردانه از یک نظامی معلوم الحال (که فقط یک جرمش یعنی با چماق زدن زن و بچه مردم برای به زندان انداختنش کافی هست) حتی حاضری از آرمان هایی که خودت مطرح کردی مانند لیبرالیسم و مدرنیسم بگذری. قرار نیست کسی آمریکا را بیاورد و حاکم ایران بکند نکته اینجاست که آمریکا مهد مدرنیسم و لیبرالیسم است و فرانسه مهد لائیسیته و سکولاریسم. الان این قلدری بیگانه که فرمودین دقیقا نقش اش در این جریان بنرهای شهردای چی بوده؟ آیا آمریکا آمده و قلدری کرده و گفته که این بنرها رو بردارین وگرنه میام بمب هسته ای میندازم روتون؟ شما که روزی مدافع ارتباط با جهان در این وبلاگ بودی و میگفتی که ارتباط با جهان دریچه ورود مدرنیسم و شفافیت به ایران است و نوشته های مکتوب و مستند تان وجود دارد چه شد که ناگهان حرف از قلدری بیگانه میزنید؟

هنوز هم وقت دارید که بگردید و یک مستمسک درست حسابی پیدا کنید برای زدن قالیباف

مستمسک درست و حسابی از نظر شما چه چیز هست. شما تعریفش را دقیق بفرمایید تا ما برویم و پیدا کنیم. مدارک و اسکن ها را که معتبر نمی دانی اما اسکن فیش های روحانی را معتبر می دانی و همان فیش ها را هم مستمسک کردی برای انتقادات مبتذل و بچه گانه از روحانی. فایل صوتی سخنرانی قالیباف رو که اعتراف به چماق کشی و لات بازی می کند معتبر نمی دانی. جواب نداشتن قالیباف در مقابل روحانی در ماجرای حمله گاز انبری را هم که تعبیر به نجابت قالیباف کردی (جالبه که شما توانایی خواندن ذهن آدم ها را هم داری!). قالیبافی که زبان دارد به این درازی و بارها سخنرانی های سیاسی تند انجام داده است. تصاویر گوگل ارث که نشان می دهد درختان و باغات تهران ناپدید شده اند معتبر نمی دانی. استخدام پسر رئیس شورای شهر و همسر و فرزند خود قالیباف رو هم که مشکلی نمی بینی. فیش های بانک شهر را هم که معتبر نمی دانی. دخالت پسر قالیباف و خودش را در ماجرای فساد بنیاد تعاون ناجا معتبر نمی دانی. یه کلام اگر صداقت داری بیا و اعتراف کن که مامور حکومت هستی در جهت جا انداختن قالیباف. و اعتراف کن که دوست نزدیک قالیباف بوده ای و الان می خواهی دوستت را به مردم قالب کنی. یا اینکه یه تعریف از مستمسکی که می پسندی و قبول داری بکن تا ما بریم دنبالش به شرطی که خودت هم متناقض حرف و عمل نکنی و همان مستمسک های به قول خودت ضعیف را برای کوبیدن کسانی که ازشون کینه به دل گرفتی رو به کار نگیری. شما با این عملکرد متناقض خودتون به خوانندگان وبلاگ این پیام واضح رو میدید که پشیزی به ایده هایی که خودتون تبلیغ میکنین هم اعتقاد ندارید و هر جا لازم شد این ایده ها رو کنار میذارید تا بتونید علیه فردی که مخالف هستید تبلیغ کنید.

Unknown گفت...

شما نيز به آشغال دوني تاريخ خواهيم فرستاد. همه ايران رو ضد انغلاب بدون، نفرت به اين انغلاب كه كثافتهاي مثل تو رو پروروند!

قالی گفت...

با علم علاقه شما به قالیباف از او انتقاد کردم، نه برای سوء استفاده روحانی! روحانی برای من ارزشی نداره چون آخوند هست، خواستم خودم را با ان کسانیکه کمر به دفاع حزبی از روحانی بستند جدا کنم! میدونم که طراح این بنر ها شخص قالیباف نبوده ولی مهر سازمان ایشان روی بنر ها است و ما باید انتقاد کنبم، نه بخاطر علاقه به آمریکا بخاطر بی شرمی کسی که مشکلات کشور خودش را نمی بیند و از فضای شهر استفاده می کند برای انتقاد به هوای آلوده امریکا وقتی بالای بنر دود، آسمان تهران را سیاه کرده، افتضاح روحانی به این راحتی ها فراموش نمی شود این آتو را دست اصول گرایان داده روحانی، بنرهای قالیباف یه شوخی کوچک هست در مقابل این بی عدالتی ها ولی نمی شود از شهرداری انتقاد نکرد بخاطر گل روی قالیباف! شاید قالیباف هم بتواند انتقادهای ما را به ان طراح بی شرف بنر ها نشان دهد.

Dalghak.Irani گفت...

قربون اون دست و پنجۀ کیبردت برم قالی جان. خوب و بموقع رسیدی از راه و بدجوری کمکم کردی که از این محاصرۀ سنگین نجات پیدا کنم. کامنت شما دقیقاً همان چیزی است که من می گویم و مطلقاً قبول دارم. انتقاد به شهرداری و قالیباف قطعاً از ضروریات است مثل انتقاد از هرکس قدرتمند تا خدا. اما انتقاد و انتقام با هم فرق دارند. قالیباف کسی نیست که من انتقام از او را مجاز بدانم. - مگر اینکه خیانتش مثل فیش های حقوقی دولت روحانی برملا شود - انتقاد از بنرها در فضای مجازی خوب بود و هم فال بود و هم تماشا. اما تلاش چند آدم مشکوک در جایگزین کردن دوتا سیاهنمایی امریکا بجای فساد فریدونی انتقام سیاسی بود که البته نمی گیرد. چون اینترنت و فضای مجازی و تلگرام خیلی مؤثر در ایران و ... فقط در موضوعی می توانند بسیج ذهنی و عملی ایجاد کنند که مابه ازای آن در جامعۀ واقعی مثل اتوبوس و مترو و تاکسی و خیابان ورد زبان مردم عادی باشد. و این بنرها چه جایی در بین روزمرگی مردم دارند. انتقاد از بنرها عالی بود و باعث فرستاده شدن پالس های هشدار به همه می شود و از جمله قالیبف. اما حملۀ شخصی به قالیباف نامردی بود چون هیچکدام از شماها 15 رور پیش نیامدید از یک شهر یک گالری اش تشکر کنید. یا...هو

ناشناس گفت...

افتضاح احمدی نژاد هزار برابر افتضاح روحانی هست ولو صاحب کوچک این وبلاگ کوچک بخواد ماله کشی کنه.

ناشناس گفت...

طراح این بنر ها شخص قالیباف نبوده

خب یعنی حقوق های نجومی رو شخص روحانی دستور داده بوده به فلان مدیر که شما 50 میلیون در ماه بگیر؟ یعنی روحانی خبر داشته از حقوق های نجومی؟

مساله همین برخورد دوگانه ی دلقک هست. ایشان آمد و در این وبلاگ گفت که عذر و بهانه از روحانی قبول نیست و او مسئول است. اکنون درباره قالیباف آمده است می گوید عذر او این است که بنرها رو شخص او طراحی نکرده و یک حزب اللهی طراحی کرده!. اکنون سه سوال پیش می آید: اول اینکه دلیل این استاندارد دوگانه میان برخورد دلقک با روحانی و برخورد او با قالیباف چیست؟ دوم اینکه اگر این بنرها کار او نبوده آیا به معنای عدم تسلط کافی و عدم مدیریت صحیح قالیباف بر مجموعه های زیر مدیریتش نیست؟ سوم اینکه چطور امکان دارد بنرهای ضدآمریکایی چندین بار در طول دوران مدیریت قالیباف و هر بار بنا بر ادعای دلقک بدون خبردار شدن قالیباف در سطح شهر به صورت گسترده منتشر شود؟ آیا چنین موضوع حساسی که در سطح شهر و در واکنش های احتمالی مردم موثر است می تواند بدون خبرداشتن قالیباف اتفاق بیفتد؟ آیا نباید همان بار اول که اتفاق افتاد قالیباف باید دستور میداد که دیگر تکرار نشود و آیا تکرار شدنش نشانه موافقت قالیباف با این موضوع نیست؟ در ضمن ما بیانیه های انتقادی قالیباف علیه مذاکرات با آمریکا را نیز در زمان مذاکرات برجام به یاد داریم. اینها همه نشانه اینست که قالیباف از لحاظ ایدئولوژیک تفکری مشابه رهبر دارد و دقیقا همان خط را دنبال می کند.

روحانی بد است چون آخوند است دیگر از آن دلیل و برهان آوردن هایی است که حتی ارزش بحث هم ندارد. با همین برهان میتوان گفت احمدی نژاد خوب بود چون آخوند نبود.

گاز انبرقهوه ای گفت...

جایزه مضحک ترین کامنت تاریخ تعلق میگیره به اخرین کامنت دلقک، بابا زیاد به دلقک گیر ندید بالاخره قالیباف چیش از خامنه ای کمتره که دلقک ذوب در ولایت قالیباف نشه خامنه ای با خامنه ای بودنش حداقل ده میلیون تا ذوب شده داره.بعد بعضی اومدن بحث منطقی میکنن با دلقک که از خر شیطان بیا پایین طرف این قدر قضیه رو شخصی کرده که لابلای ماست مالی گازانبرقهوه ای روحانی رو به خیانت متهم میکنه توقعاتی دارن بعضی ها

Dalghak.Irani گفت...

بابا شماها چقدر خنگ تشریف دارید. اولاً که من نگفته ام قالیباف خبر ندارد بلکه حسن قالیباف این است که از همه چیز سازمانش خبر دارد. من گفته ام که سلیقۀ قالیباف بنر سخیف - هم در شکل و هم در محتوا - ضد امریکایی نیست. بلکه ذائقۀ اصلی او ساختن نمایشگاه کتاب و سینما آزادی و پردیس ها و پارک ها و برج میلاد و شاهراه ها و مترو و بی آرتی و الگانس پلیس و ورزشگاه و کمک به هنر و هنرمندان و ... است اما برای اجرای چنین پروژه هایی در جمهوری اسلامی ساکت نگاه داشتن ایدئولوژی هم مورد نیاز حتمی است و قالیباف ناچار از نوع تعدال برقرار کردن بین مسجد و میخانه است. دوم اینکه قالیباف یک پست غیر سیاسی و خدماتی دارد و قابل مقایسه با پست سیاسی روحانی که رییس جمهور منتخب مستقیم مردم است نیست. سوم اینکه قالیباف وعدۀ مدرنیسم و مبارزه با تحجر و رفع حصر و عدالت و احقاق حقوق شهروندی و مراقبت از آزادی های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و شکوفایی اقتصادی نداده و از مردم بخاطر این وعده ها رأی نگرفته. از قالیباف هر سر سوزنی در خدمت به مدرنیته گوارا و قابل تشکر و نوشیدنی است در حالیکه حسن روحانی وظیفه اش را انجام می دهد اگر به مدرنیته خدمت کند - که خوشبختانه نمی کند - چون او با این شعارها برتخت سلطنت نشسته. بدیهی است که شما اگر بگویید مطبوعات و سایت های هوادار و جیره خوار روحانی دو تا فیش از بی نهایت فیش حقوقی پرداخت شده در شهرداری های تهران - مربوط بهرمقام و غیرمقامی - رو کنند و منتشر کنند تا من قالیباف را ببندم بدم خر. نمی شود که به پاک ترین فرزند ملت همینجوری یخلا گیر سه پیچ داد. اگر اینطور باشد زمین گریه می کند از ناجوانمردی. روحانی باید خبر داشت و البته خبر داشت چون ام الفسادمالی در نزد برادرش و نوبخت است و او نمی تواند بگوید از وضع بردارش خبر نداشته. همانطور که خوانندۀ دیگری هم گفته روحانی بلافاصله پس از انتشار این خبر باید همۀ عوامل نام برده شده بدرست یا غلط را منتظر خدمت می کرد و اعلام می کرد که تا پایان گزارش کمیتۀ حقیقت یاب حق حضور در پست هایشان را ندارند. و .... خیلی زیاد دیرفهمید خسته می شوم. یا...هو

ناشناس گفت...

اگر کسی نقطه نظرات شما را قبول ندارد ٬ این حمل بر دیر فهمی و خنگی او نیست جناب دلقک
سیاست یکی به میخ زدن و یکی به نعل زدن هم دیر زمانیست که کارایی خود را از دست داده است
از ادم شفاف که تکلیفش با خودش معلوم است حمایت کن ٬ حالا هر خری بود ٬ به قول خودت

الف گفت...

تمیسار عزیز

من به شخصه از نوشتن کامنت قبلی اصلا مرادم مقایسه قالیباف و روحانی نبود، دوستان را البته نمی دانم!
چون این مقایسه از پایه غلط است و پدر سوختگی روحانی را نمی توان با قالیباف مقایسه کرد. اما حقیقتش این است که شما جور عجیبی از قالیباف حمایت می کنید که با حرف زدن تند و گزنده و کوبنده تان درباره تقریبا همه متفاوت است. در حالی که به نظرم نمی رسد که قالیباف تا این حد هم پسر پیغمبر باشد و اصولا مگر سیاستمداری که در جمهوری اسلامی کار و فعالیت می کند می تواند در میانه گنداب تا این درجه که شما می گویید تمیز باشد.
بالاخره اگر یک «دزدِ بی همه چیزِ رذلِ دروغ گو» به روحانی می گویید (و دهانتان گل و دسستتان درد نکند و راست می گویید) یک «پسر بد» گفتن به قالیباف هم ایرادی ندارد!
و شما این را هم خوش ندارید، نکته عجیب برای اغلب ما این است. وگرنه من یکی می فهمم شما چه می گویید و درست می گویید!

ناشناس گفت...

بفرما ما هر چه تلاش کردیم ماستمالی کنیم، دختر طرف رفت مجلس و میکرون را خرید برای دفاع خانوادگی!

آلبرت گفت...

رد پای کامنت نویس های حقوق بگیر باند رفسنجانی کاملا مشهوده ، توی فضای مجازی باند رفسنجانی خیلی فعال شده

رامیار گفت...

تیمسار من معذرت میخواهم که در این زمینه نظر میدهم. امیدوارم دخالت در حیطه تصمیم گیری شما نباشد.
من فکر میکنم این بحث قالیباف شیوه خوبی برای گرفتن انرژی شماست تا شما را به یک دور باطل دفاع از او بکشانند. هر بار که می‌آییم از کامنتدانی شما بازدید کنیم بحثهای متعدد مربوط به قالیباف می‌بینیم که احتمال دارد بخش بزرگی از آنها هم فقط برای گرفتن انرژی شما باشد. از طرف دیگر خوانندگانی که دنبال تحلیلهای جدید هستند را هم دست خالی و خسته و ناامید برمیگرداند.
ای کاش ترتیبی بدهید که این مباحث کشدار و تفرقه برافکن و از همه مهمتر انرژیگیر تمام شوند. دلمان تنگ شده برای آن کامنتهای جذابی که تحلیل ارائه می دادند. مدتهاست که فقط شده کلنجار رفتن بر سر قالیباف.
جسارت من را ببخشید که دخالت کردم در امر مربوط به شما. صرفا به عنوان خواننده وفادار برای خودم به اندازه یک کامنت ابراز عدم رضایت اجازه قائل شدم.
به امید بازگشت کامنتدانی به همان مسیر خوب و قطع دست کسانی که مسیر دلقک را کج میکنند.

ناشناس گفت...

محمدعلی کامفیروزی به نظرت واقعیه؟ ایشان از رهبر انتقاد کردند و رهبر او را نخورد. من باورم نمیشه، نه سنگی نه اسیدی؟

ناشناس گفت...

دلمان تنگ شده برای آن کامنتهای جذابی که تحلیل ارائه می دادند

کلا یک قانون اینجا حاکم هست کامنتی که برخلاف نظر جناب ایشان باشد ایشان را خوش نیامده و به هر ترتیبی هست با توهین و برچسب و در نهایت حذف فیزیکی فرد را می راند. بقیه که مانده اند همگی تعریف کنندگان و سینه چاکان مقام معظم تیمسار هستند. من تا جایی که شناختم کسانی که اینجا با نام کامنت میگذارند همگی از دم از همین دسته هستند. تنها فردی که دیدم گاهی نظرات مخالف البته آن هم ابتدا با مقدمه اینکه تیسمار چقر تحلیل شما خوب بود چقدر عالی بود و من با شما موافقم اما... می نویسد الف است بقیه همگی تایید کنندگان هستند و کسانی که نظرات مخالف می نویسند ناچار ناشناس کامنت می گذارند و البته باز هم برچسب هایی همچون جیره خور، حکومتی، تیم رفسنجانی، تیم روحانی، دیوانه، خنگ و... استقبال میشن. در ضمن رامیار شما نگران انرژی جناب ایشان هم نباش. وقتی ایشان تحلیل می نویسد برای خودش که نمی نویسد برای همه می نویسد و موظف است پاسخ گو باشد. اگر فقط برای خودش می نویسد که می تواند کلا بخش کامنت را ببندد تا هم مخالفان نتوانند کامنت بگذارند و هم سینه چاکان نتوانند کامنت بگذارند و کامنت دانی را تبدیل به دربار دلقکان چاپلوس مهوع تبدیل کنند.

ناشناس گفت...

دلقک شما حتی کامنت چند ساعت قبل خودت رو هم به یاد نمیاری:

فکر کوچک یک حزب اللهی است که برخی آمار موجود و ناموجود در جامعۀ امریکا را زده روی چند بیلبورد که از سازمان زیبا سازی شهرداری هبه (زورگیری مجانی) گرفته است. و چون سازمان زیبا سازی در واگذاری بیلبوردها برای تبلیغ کالا حق دخالت در نوع تبلیغات صاحب کالا را ندارد در اینجا هم همانطور عمل کرده است. و الا اگر به دست خودش بود که سلیقه اش در طراحی و نقاشی و جمله سازی و خط نویسی در اندازه های جهانی و مثل یک شهر یک گالری قبل از رمضان بود.

از این کامنت چه چیزی می توان غیر از اینکه قالیباف خبر نداشته استنباط کرد؟ شما ادعا کردین که یک حزب اللهی چند بیلبورد اجاره کرده و آمار آمریکایی ها را در بیلبوردها نوشته. و در جایی هم فرمودین که اگر دست خودش بود که تابلو نقاشی نصب میکرد. این حرف شما بدین معناست که اختیار قالیباف دست خودش نیست و از کار آن حزب اللهی هم خبر نداشته.

قالیباف وعدۀ مدرنیسم و مبارزه با تحجر و رفع حصر و عدالت و احقاق حقوق شهروندی و مراقبت از آزادی های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و شکوفایی اقتصادی نداده

پس قالیباف توانایی چه کاری را دارد. با این توصیف شما که تقریبا هیچ کاری نمی تواند بکند. ساخت ورزشگاه و شاهراه و بزرگراه و... را که معاون عمرانی هم می تواند انجام دهد. در ضمن این حرف شما بدین معناست که در تمام این زمینه ها که فرمودین یعنی تقریبا در تمام مصادیق زندگی مردم حتی در زمینه اقتصادی قالیباف حرفی برای گفتن ندارد و آنها را دایورت کرده است به مقام عظما.

برای اجرای چنین پروژه هایی در جمهوری اسلامی ساکت نگاه داشتن ایدئولوژی هم مورد نیاز حتمی است
یعنی حتی برای ساختن بزرگراه و شاهراه هم ایشان باید حتما به ایدئولوژی سواری بدهد؟ واقعا قالیبافی که شما ازش اینقدر حمایت می کنید توانایی اش در این حد است؟ اگر برای کار کردن در جمهوری اسلامی سواری دادن به ایدئولوژی الزامی است پس تز دادن و قمپز در کردن ضد ایدئولوژی شما در این وبلاگ برای چیست؟

شما کلا تکلیف تون با خودتون مشخص نیست و بسیار متناقض صحبت می کنید.

شهروند مشفق گفت...

"الف"، و "قالی"، به نظر من جهت درستی‌ دارین به این دیالوگ بی‌ اثر و وقت تلف کن میدین. منم، مثل شماها دفاع غیر منطقی‌، با ادبیات احساسی‌ رو از طرف تیمسار مرندی نمی‌فهمم.

به "دلقک" اعتماد می‌کنم در ارزیابی از مشخصات روحی‌ سردار قالیباف. به نظر میاد که ایشون در طول تاریخ خدمتشون، از نزدیک متوجه این مشخصات روحی‌ سردار شدن. و اگر اینرو قبول کنم، که می‌کنم، مطمئنم که ارزیابی "دلقک" در مورد قابلیت‌های سردار قالیباف در کامنت ساعت ۱۵:۵۷ هم درسته. ولی‌ خب، اگه "دلقک" هم انصاف به خرج بده و بجای استفاده از ادبیات تقدس، "پاکترین"، به استفاده از واژه‌ها و مفاهیم منطقی‌ روی بیاره، و حقیقت شومی رو که در این سوال "الف" نهفته شده که "مگر سیاستمداری که در جمهوری اسلامی کار و فعالیت می‌کند میتواند در میان گنداب تا این درجه که شما میگوید تمیز باشد؟" رو قبول کنه، اونوقت می‌شه این بحث رو از مقایسه‌های بی‌ ربط بین دو شخصیت سیاسی، در دو مقام کاملا متفاوت خارج کنیم و بحث رو کانالیزه کنیم به طرف منافع مردم ایران، ... یا هو‌.

اینرو هم بگم، که نه "عسکر"، ولی‌ "گازانبر قهوه‌ای"، آگاهانه به انحراف بحث دامن می‌زنه ...

ناشناس گفت...

در زمینی که قوه قضاییه اش فاسد و ویرانه و رئیس آن لاریجانی باشد رهبرش یک نقطه خاکستری در کارنامه خود ندارد و مدرک محکمه!!! پسندی علیه اش نخواهد بود. البته در صورتی که شهردار دست از پا خطا نکند. در آن صورت کرباسچی هم که باشی و شهری را که معضلش موش ها بود به شهری قابل سکونت تبدیل کنی، خفت گیرت می کنند و از آبدارچی شهرداری هم استنطاق می کنند که شهردار ناهار چه می خورد.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

آلبرت گفت...

جناب مشفق من که سربسته گفتم:
مدتی هست که رد پای کامنت نویس های حقوق بگیر باند رفسنجانی کاملا مشهود شده

شهروند مشفق گفت...

ناشناس ساعت ۲۱:۲۱، خیانتکار بودن و جیره خور بودن و، دیگر برچسب‌هایی‌ که گاهی غیر منصفانه‌ "دلقک" استفاده می‌کنه، همونطور که در کامنت قبلی‌ من میبینی‌، چندان باب طبع من نیست و معتقدم که بحث رو از منافع ملی‌ ایران منحرف می‌کنه. ولی‌ با خوندن کامنت تو به درستی‌ استفاده "دلقک" از واژه خنگ در مورد بعضی‌ها ایمان آوردم.

آخه خنگ علی‌، اگه "دلقک" بخواد کامنت‌های تو رو، یا هر کس دیگه‌ای مثل تو رو، که میخوان بحث رو از جهت سازنده خارج کنن حذف کنه حتما باید کامنت شناسه مشخص داشته باشه، و افاضات تو رو که به صورت ناشناس دریافت می‌کنه نمیتونه حذف کنه؟

ناشناس گفت...

داگلاس نورث پدر اقتصاد نهاد گرا:هیچ کشوری توسعه نیافته است مگر اینکه تحولاتی در درون رخ داده باشد که توانسته باشد این سه شرط را محقق کند:1- مقامات در همه سطوح به قانون پایبند باشند 2- نظامیان از عرصه های اقتصادی دور مانده باشند 3- جامعه بتواند انبوهی از بنگاه های اقتصادی داشته باشد که عمر بنگاه از عمر مؤسسان بنگاه طولانی تر باشد.

به عنوان یک اقتصاد خوانده به این گفته نورث باور عمیقی دارم ، وجود امثال قالیباف و هر نظامی دیگری جز در فضای پادگان برای هر کشوری یعنی یک سم مهلک و خطرناک

قالی گفت...


"مگر سیاستمداری که در جمهوری اسلامی کار و فعالیت می‌کند میتواند در میان گنداب تا این درجه که شما میگوید تمیز باشد؟"

من از دوستم یکبار شنیدم اقای قالیباف رتبه بین المللی گرفته از بلاد کفر برای شهرداری، رفتیم پرس و جو کردیم که دیدیم درسته، قاعدتا سر اینکه قالیباف متفاوت است بحثی نباید باشد، بحث سر طول و عرض این تفاوت است، به نظر می رسد بازم این "ّپاکترین است" می رود روی اعصاب که مگر ایشان چه کرده؟ این احتمالا به نسبت زمینه فکری هر کسی متفاوت است، من کارهای هنری قالیباف زیاد به چشمم نمی آید، چون راستش کلا از هنر سر در نمی آورم! و زمینه ذهنی گندابی هم دارم نسبت به مسئولین جمهوری اسلامی. برخی ممکنه فساد روحانی زیاد به چشمشان نیاید و بگویند دلقک شلوغش کرده، این افراد احتمالا خودشان مسئولیت سرشان نمی شود و برایشان تحریک کننده و مهم نیست، به قول جناب الف، دلقک در چارچوب جمهوری اسلامی از قالیباف تعریف می کند و اقای قالیباف هم بیشتر در حوزه مدنی (کف خیابان!) فعالیت داشته تا حوزه سیاسی(روضه خوانی!)

می دانم در برخی موارد شیوه نگارش دلقک کاریکاتوری میشود و از کلمات کوبنده و گزنده و تحریک کننده استفاده می کند، طوریکه سطح هوشیاری خوانندگان بیشتر شده و شاخک حساس می شوند تا فساد یا بی مسئولیتی در نظر خوانندگان عادی نشود، شاید در مورد قالیباف هم همینطور است، دلقک از قلم (به نظر ما) اغراق آمیز استفاده می کند برای اینکه توجه خوانندگان جلب شود به مدیرانی مثل قالیباف در جمهوری اسلامی که اتوماتیک برچسب بدنامی خوردند در این گنداب و همچنان خوب کار می کنند، خوب بودن در گنداب هم هنر نادری باید باشد.

البته شایدم اینگونه نباشد من از ته دل کسی خبر ندارم، چیزی که معلوم است اینکه دلقک واقعا قالیباف را دوست دارد وگرنه اینقدر با ما سر و کله نمیزد برای دفاع از ایشان.

الف گفت...

شهروند مشفق گرامی

جهت اطلاع شما عرض می کنم، در عین ارادت که

من نه دفاع از قالیباف را غیر منطقی می دانم (که مطابق منطق تیمسار کاملا منطقی است) و نه احساسی!
اگر ناراحت نشوی باید بگویم که کامنت مرا بد خوانده ای! دوباره بخوان لطفا
در ضمن دوستی هم که گفته الف انتقاد می کند با کلی موافقم و ببخشید و غیره باید بگویم که شما به تفاوت دو مساله دقت نمی کنید:
1. با چیزی موافق هستم و آشکارا می گویم موافقم
2. با چیزی موافق نیستم، اما می فهمم که منطقی است، ولو آنکه بر چارچوب دیگری استوار شده باشد.

در واقع درست و غلط به آن معنایی که شما فکر می کنید وجود ندارد. که این طور تصویر درست و غلط از همه چیز همان عاملی است که این بدبختی را به بار آورده. مطلب این است که شما اصولی داشته باشی، روشی برای تحلیل، حرفت سازگار باشد و با اصول اساسی ات هماهنگ. آنوقت من ضمن احترام به شما می توانم دوستت باشم یا دشمنت!
آن وقت آن طور کامنت گذاشتن من معنایش می شود اینکه تیمسار حرفت را می فهمم و منطقش را درک می کنم، ولی با برخی نتایجش همراه نیستم.به همین سادگی!

گاز انبرقهوه ای گفت...

جناب شهروند مشفق از زمانی که از طرف دلقک دربار قالیباف یک بار مورد مرحمت قرار گرفتید به طور چندش اوری مجیزگویی میفرمائید ،خیلی برای شما که اتوکشیده هستید و
جویده جویده صحبت میکنید تا از طرف دلقک مورد نوازش قرار نگیرید بعیده که این قدر راحت قضاوت کنید که من عامدانه قصد انحراف بحث دارم من یه اعتراض به اعلی حضرت شما کردم که چرا تا این حد برای تبلیغ قالیباف سقوط کردی تا زندگی هموطنان خودت رو زندگی سگی بنامی بماند همین !!!ننگ این بی حرمتی با نوشتن کامنت دلقک که بعدا سعی کرد بدون عذرخواهی ماله بکشه فقط روی توهینش به هم میهنان خودش برداشته نمیشه سوالات منطقی من که جواب پیدا نکردن که جای خود دارن.مساله من انحراف روشنفکری ایرانی هست که این قدر متکبر میشه که به جای هدایت گری به مجیزگویی میافته و اینجا هم که خیل بسیجیان دلقک حضور دارن نگفتن که بابا یخورده اروم از سر سفره ملت خوردی و به جایی رسیدی حالا بهشون اهانت میکنی این ها ید طولانی در اشتباهات دارن اون زمانی که باید اخم میکردن به دو بال ارتجاع یعنی اخوند و چپ رفتن صف واستادن برای دست بوسی روح الله دیوانه الانم که الانه از امام گور به گور شدش با عنوان امام خمینی یاد میکنه و اون رو یه اصلاح طلب دینی میدونه بعد شما توقع داری بار دیگه اشتباه نکنه حالا این گوی و این میدان بفرما با جناب دلقک مسائل رو به نفع مردم ایران کانالیزه کن

ناشناس گفت...

آخه خنگ علی‌، اگه "دلقک" بخواد کامنت‌های تو رو، یا هر کس دیگه‌ای مثل تو رو، که میخوان بحث رو از جهت سازنده خارج کنن حذف کنه حتما باید کامنت شناسه مشخص داشته باشه، و افاضات تو رو که به صورت ناشناس دریافت می‌کنه نمیتونه حذف کنه؟

سطح شعور و آی کیو و ادب شما رو از همین کامنت متوجه شدیم.

Dalghak.Irani گفت...

این گاز انبر قهوه ای را رها کنید بچرای خودش و بیشتر در متن تذکر آلبرت هم می شود مطالعه اش کرد. البته قبلاً هم بوده و بزخو می کند پشت سیرک که بمحض برقراری دیالوگ بین من و شما بیاید و بگوید که همه بادنجان دور قاب دلقک را می چینند و من "آنم که رستم بود پهلوان" را که واژه واژه های برجسته از کیبردم نقد و انتقاد منطقی است جواب نمی گیرد. و ... کلماتی که فقط در شأن خودش است بمنی نسبت می دهد که شش سال است بی منت و مجانی و اماتور او را بزرگ کرده ام تا امروز که اینقدر بزرگ شده هیکلش که از دری که آورده بودم تو رد نمی شود و می خواهد سقف سیرک را روی سر ولی نعمتش دلقک اوار کند. چرا او نمی فهمد؟ بهترین نشانه اش این است که در جایی در پست های قبلی من از تنفس دادن بزندگی سگی هموطنانم توسط قالیباف گفتم. او هنوز که هنوز است گمان می کند که از من نقطه ضعف گیرآورده و مرتب تکرار کرده و می کند که دلقک بهموطنانش توهین کرده با سگی خواندن زندگی آنان. در حالیکه او از این توصیف بدیهی "زندگی سگی" کمترین اطلاع و دانشی ندارد. و متوجه نیست که نسبت زندگی سگی دادن به کسی توهین محسوب نمی شود. زیرا زندگی سگی را از راه دلسوزی و در اظهار همدردی به زندگی هایی می گویند که بدست عوامل بیرون از اختیار ساحب زندگی بخاک سیاه نشانده و پریشان شده باشد. هیچکس خودش رأساً وبا اراده زندگی سگی درست نمی کند برای خودش. و این صفت تحمیل از بیرون را می رساند. خلاصه خیلی اهمیت ندهید بگذارید پیش خودش شرمنده نباشد که هرچه از دستش می آمده انجام داده برای کند کردن اثر قلم دلقک و دلقک از رو نرفته و کماکان زوم کرده بر معرفی ایدئولوژی زندگی سوز شریعت. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

در مورد قالیباف و مسایلی که گفتید هم یک اشاره ای بکنم که فعلاً پایان بگیرد و ضمناً برداشت های اشتباهی اگر شده تصحیح شود. اول اینکه کسانی که تعریف من از قالباف را به احساسات شخصی و عرق نظامیگری و شیفتگی و از این صفات می دانند عرض می کنم که خوب من هم مثل همۀ شما انسانم و دارای احساسات و غرایز مثل همۀ انسان ها و هیچ بعید نیست که گاهی هم احساسم بر هر نوشته ای و حرفی از من - از جمله در مورد قالیباف - دخالت بکند و گریزی نیست. اما من در سنی هستم که اردم را بیخته و الکم را اویخته ام و کمتر از شما اکثریت جوانتر از خودم دچار احساسات رقیق می شوم و نیازی هم به مجیز گویی ندارم. دوم اینکه من قبلاً ارتشی بوده ام و قالیباف قبلاً سپاهی و نه از نظر درجه و سلسله مراتب و نه از جنبۀ مناسبات خصمانۀ ارتش و سپاه طبیعی بنظر نمی رسد که من نظامی حرفه ای گنده دماغ و خودخواه وشاهنشاهی سابق از یک نظامی بسیجی و غیرحرفه ای سابق جمهوری اسلامی بخاطر عرق نظامیگری دفاع بکنم. من فقط سعی می کنم که نقش آینه را بازی کنم در مقابل شخصیت های دیگر و فقط می توانم تصویری را که در این آینه می افتد برای شما بنویسم. چه در درخشندگی هایش و چه در لکه ها و خراش هایش. خب اگر برخی تصاویر چنان شفاف باشد که تلألوأش کمترین لکه های کوچک و خراش هایش را هم پنهان کند در اثر پرنوری تقصیر من نیست و چشمم قادر نیست این درخشندگی را پس بزند و لک و پیس بشما نشان بدهد.
اما واقعیت این است که من نه قالیباف را از نزدیک دیده ام. نه با او خدمت کرده ام. نه در واحدهایی که بوده حضور داشته ام و نه حتی - به احتمال زیاد - او بداند که تبلیغاتی چی مثل من دارد. و اگر هم بفهمد معلوم نیست راضی باشد که یک ضدانقلاب از او تعریف کرده است. من قالیباف را از روزی که فرمانده نیروی انتظامی شد بعد از وقایع کوی دانشگاه 78 تعقیب کرده ام و از راه رفتار و گفتار و کردارش به تعریفی که شاهدش بوده اید رسیده ام. نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. اخیراً هم که بارها گفته ام منظورم از طرح قالیباف تحریک همه است که کمک کنند تا من از این دور باطل خلاص شوم و اینقدر در امپاس اخلاقی "چگونه در این مظلومیت او را رها کنم" به تنش با شما ادامه ندهم. البته خودم هم خدا خدا می کنم که یک اتفاقی بیفتد و من بهانۀ لازم را پیدا کنم و به این قالیباف نامه خاتمه بدهیم. همین چند روز پیش که آن بچۀ 5 ساله افتاد توی آبگیر یکی از پارک ها و مرد بشدت خوشحال شدم که بچۀ 5 ساله اینقدر ارزش ندارد که کنفتی قالیباف را خواهم دید و برای همیشه طلاقش خواهم داد. نه طلاق جیست. بلافاصله تیتر خواهم زد شهرداری که به بچۀ 5 ساله هم رحم نمی کند و رسولیش خواهم کرد. اما ناکس نمی دانم از کجا فهمید و همان دو ساعت از حادثه نگذشته هم پیمانکار را معلق کرد و هم مسئول پارک را و بی رحمانه تر از همه شهردار منطقه را هم عزل کرد. آقا من را می گویی! چنان بور شده بودم که می خواستم زمین را گاز بگیرم. آخر این قبیل رفتارهای قالیباف فقط خودش را بزرگ نمی کند بلکه ضرر مهمترش این است که درس مدرنیته و مسئولیت پذیری و مدیریت می دهد به جامعه. و جامعه ای که چنین مدیرانی داشته باشد دیگر سقوط نمی کند. این است که عاجزانه از همه می خواهم که یک بهانه ای پیدا کنند بدهند دست من تا هم من از این شیفتگی نجات پیدا کنم و هم بیخودی بخاطر خرزهره ای در گنداب! دوستان نازنینم مثل گاز انبر قهوه ای را نیازارم. یا...هو

گاز انبرقهوه ای گفت...

این که شش سال بی منت و مجانی و مفت منو بزرگ کردی که البته منصفانه بگم عین حقیقت هست چه ربطی داره که ادرس غلط بدی ادرس غلط رو هم با یکی از تحقیرآمیزترین الفاظ زرورق بکنی بعد همون زرورق رو هم ماله بکشی با مبحث مشعشع تفاوت زندگی سگی از بیرون و از درون که جز اخرین مکاشفات به حساب میاد یکی از تاریکترین وجوه روشنفکری ایرانی همین از خودمچکر بودنش هست و خود منزه پندار بودن.شان روشنفکری شان معلمی هست و معلم متواضع میشه یعنی به گفته خودت انسان مدرن متواضع هست و البته تا حدی گزنده زبان برای اخرین بار بود که سر این موضوع باهات وارد بحث شدم چون بی فایده هست

آلبرت گفت...

آقای قهوه ای ، حقیقتاً برای خودت اسم با مسمایی انتخاب کردی
چون افکارت که قهوه ای هست ولی کلماتی که در کامنتات می نویسی، عمدتاً حالت گازانبری داره

مانی گفت...

خوشم میاد که کیهان ول کن حقوقهای بالا نیست. حالا روحانی هر بلایی سرش بیاد حقش است. خوبی بهتر! سماجت کیهان این است که نه فقط دولت که کل حکومت یواش یواش دستشان رو میشود و مزخرفات روزانه در بوق و کرنا شان : برای خدا کار میکنیم , احساس تکلیف میکنیم , کار شرعی میکنیم و از این قبیل دیگر کار برد نخواهد داشت و مجبور میشوند کمی مثل آدم حرف بزنند. کیهان حواسش نیست که دارد به جامعه مدرن و دولت مدرن خدمت میکند. دمت گرم کیهان.

گاز انبرقهوه ای سابق-چرنده ی سیرک گفت...

عاجزانه از همه می خواهم که یک بهانه ای پیدا کنند بدهند دست من تا هم من از این شیفتگی نجات پیدا کنم و هم بیخودی بخاطر خرزهره ای در گنداب! دوستان نازنینم مثل گاز انبر قهوه ای را نیازارم. یا...هو
نقل به مضمون از کامنت
برای تنویر اینا رو میگم همونطوری که گفتم خاصیت بحث و نقادی گزنده زبانی بحث هست پس رد و بدل شدن الفاظ تند طبیعی هست منم نازک نارنجی نیستم الفاظی مثل چریدن و غیره هم منو ناراحت نمیکنه چون خودم معمولا تندترشو میگم همونطوری که گفتم دیگه وارد اون کانتکس نمیشم. و اما باز هم سوال قدیمی من چرا فکر میکنی شعاعی ولو محدود برای حرکت قالیباف وجود داره یا بهتر بپرسم کدوم قرینه دلالت به منطقه پرواز ممنوع سیاسی برای خامنه ای کرده که در این محدوده خامنه ای قالیباف رو بمباران نمیکنه و اجازه میده منطقه ی امنی وجود داشته باشه که در همون محدوده کوچک قالیباف بزرگراه و اتوبان بسازه .زد و خورد با خامنه ای به عنوان نماد شریعت شیعه و پاسدار چندین قرن شیعه گری اجتناب ناپذیر هست

Dalghak.Irani گفت...

بچرای خودش = بسؤال خودش.

ناشناس گفت...

اقای البرت و بعضی دگران!چرا شما اخلاق بد ما ایرانی ها را هی ادامه می دهید.یکی از اخلاق های بد ما ایرانی ها قاشق نشسته بودن هست.یعنی مدام در دعوای بین این و ان مداخله می کنیم. انچه بین تیمسار و گاز انبر قهوه ای است بخودشان مربوط است.شما چرا خود را نمک ماجرا می کنید؟ افکارت قهوه ای است. حالت گاز انبری داری. اسم با مسمایی انتخاب کردی و... اینا چیست؟مدرنیته جدید است.یا گفتگوی بین تمدن ها یتان.باید سعی کنیم از بعضی از اخلاق های بد فاصله بگیریم. و الا تغییر چیز مسخر ه ای خواهد بود و خود فریبی..ن

آلبرت گفت...

آقا و یا خانم ناشناس ساعت ۱۲:۳۰
من با گازانبر قهوه ای با ادبیات خودش صحبت کردم ، ضمنا این که به من گفتی مداخله نکن
نوعی مغالطه است ، چون خود شما در دیالوگ بین دیگران دارید مداخله می کنید بنابراین حق
ندارید به دیگران بگویید که در گفتگوهای دیگران، مداخله نکن

اژدها گفت...

تلخک،

"دوم اینکه قالیباف یک پست غیر سیاسی و خدماتی دارد و قابل مقایسه با پست سیاسی روحانی که رییس جمهور منتخب مستقیم مردم است نیست. سوم اینکه قالیباف وعدۀ مدرنیسم و مبارزه با تحجر و رفع حصر و عدالت و احقاق حقوق شهروندی و مراقبت از آزادی های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و شکوفایی اقتصادی نداده و از مردم بخاطر این وعده ها رأی نگرفته."

شهرداری تهران مقامی سیاسی است همانطور که شهرداری لندن و نیویورک و برلین و دیگر.

این کمترین به یاد ندارد آقای روحانی به کسی "وعده مدرنیسم" داده باشد. می‌شود از آقای روحانی پرسید شکوفایی اقتصادی چه شد، ولی اگر پرسیدید و او گفت تا قالیباف هست و قالیبافانی هستند که بازار مسکن در ایران را در باطل "شهرداری‌چی بازی" نگه داشته‌اند نقدینگی انباشته در زمین‌ و ساختمان الکی‌گران به سوی تولید یا حتی ساخت‌وساز آزاد نمی‌شود شما حرف اقتصاددانهایی که بلایی که آقای قالیباف بر سر شهرزیستی در تهران و ایران آورده است را فریاد می‌زنند گوش می‌کنید؟

گمان نمی‌کنم. مرغ یک پا دارد و مرندی یک گوش، و آن یک گوش دروازه ای است که یک خروار گوگوش از آن رد می‌شود و نیم‌من حساب و کتاب نه.

ناشناس گفت...

مثلی است به روسی که می گوید:"فلانی در حماقت مقامی قدسی یافته است" - مباد آنکه کارمان سرانجام از صداقت به تقدس و ملال آوری بکشد! این مجال کوتاه زندگی را چه جای آنکه - به ملال بگذرد!
فردریش نیچه

حدس بزنید نام کسی را که در حماقت مقامی قدسی یافته.

بابک

دوست قدیمی گفت...

خوب قالیباف درباره حقوق خودش اظهار نظر کرد. حقوق ایشان ۷,۵ میلیون تومانه و با توجه به اضافه کار, حق ماموریت و غیره اگر تا ۲۰ میلیون هم بالا بره, کاملا عادیه! ولی قالیباف حق ماموریت نمیگیره و احتمالا حقوقش از معاونین ارشد خودش کمتره که در هیچ کجا مرسوم نیست.
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/07/214470.php

سپاس تیمسار از وقتی که میگذارید و تکرار های ده باره و صدباره!
دوست قدیمی

ناشناس گفت...

کامفیروزی

ناشناس گفت...

دلقک جان سلام مجدد.
خداوکیلی حسن روحانی گرچه اولش یک کم شل اومد ولی بعدش اقدامات خوبی رو در مورد حقوق های نجومی انجام داد. اون از برکناری ها و استعفاها، خصوصا آخری که در مورد صفدر حسینی بود که جلسه با حضور خود روحانی برگزار شد. اینهم از بیانیه امروزش. خداییش بیانیه محترمانه ای است و ماست مال هم ندارد. دستوراتی که داده واقعا دستورات درستی است. بحث را سیاسی نکرده. صحبت از توطئه داخلی و خارجی نکرده . از فعالان شبکه های مجازی تشکر کرده که این فرصت را پیش روی دولت قرار داده اند. فکر کنم برای این که روحانی بفهمه که ما مردم کار خوب رو از بد تشخیص می دیم، شاید لازم باشه اگر صلاح می دانی و فکر می کنی روحانی درست عمل کرده (یا حداقل نمره قبولی می گیره)، این مطلب رو تو یکی از پست هات مطرح کنی. البته وبلاگ وبلاگ شماست و اختیار با شما.
تیمسار مستدام باد.

مانی گفت...

راست است که تاریخ تکرار میشود, اعتراف رهبر به دخالت در جزییات و حساسیت به فتنه یاد آور حکومت اعلیحضرت همایونی و حساسیتش به مصدق نیست؟ آیا همان سرنوشت گریبان این یکی را هم خواهد گرفت؟

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز خیلی علاقه مندم تحلیل شما رو در مورد تغییر و تحولات نیروی مسلح و شایعه در گیری در بیت و کشته شدن محافظ و زخمی شدن ریس دفتر بی را بخونم.ایا این تغییر تحول معمول است یا خبرهایی هست درپشت پرده.ممنوم میشم اگه توجه کنید

کرمانج

Dalghak.Irani گفت...

مرگ ناگهانی عباس کیارستمی عزیز تمام انرژیم را گرفته و فعلاً در مود سیاست نیستم و تا مطلب بعدی باید کمی تحمل کنید. یک آدم ناجوری هم صبح کامنت داده بود که سپاه قدس به انتحاری های عربستان هرکدام 7500 دلار پول داده است که کامنت بی خود و هرزه اش را حذف کردم. من که برمبنای شایعات "دروغ و تبرئه کنندۀ جمهوری اسلامی" مثل همان که گفتم و مثل همین که شما نوشته ای راجع به تیراندازی و کشته شدن - محافظ - در دفتر خامنه ای. من تا منبع موثقی خبری را تأیید نکند نه انتشارش می دهم و نه راجع به آن اظهار نظر می کنم تا چه برسد تحلیل بنویسم. اما در مورد گماردن یک ارتشی به جانشینی باقری و بردن رشید به خاتم الانبیاء اتفاق خاصی نیفتاده و قابل انتظار بود. زیرا برای حفظ نوعی بالانس در افکار عمومی نفر دوم ستاد کل را ارتشی کرده و غلامعلی رشید هم که جانشین فیروز آبادی و بنوعی رییس باقری در ستاد کل بود را هم مستقل کرده و هم از ان فضا دور کرده که هردو راحت تر کارکنند. یا...هو

در مورد بیانیۀ روحانی هم خیلی خودم را کنترل می کنم که جوابیه ننویسم. لذا انتظار اینکه از آن استقبال کنم بی رحمانه است. زیرا بیانیه کف انتظار مرا هم برآورده نمی کند تا چه رسد که به به هم بکنم. یک نکته را همیشه متوجه باشید که هر خبر و هر تحلیل و هر آدمی علاوه بر عقل من از حس من هم باید بتواند بگذرد برای کسب اعتماد نوشتاری و دفاعی من. بعبارت دیگر من باید ایمان بیاورم که مقامی را که تأیید می کنم چیزی برای پنهان کردن ندارد و همیشه شفاف و آینه وار حاضر به قبول مسئولیت اولاً و پذیرش تبعات این مسئولیت است ثانیاً. روحانی هیچگاه مرا متقاعد نکرد که راست می گوید و چیزی را پنهان نمی کند. در ضمن در جریان حقوق ها اصلاح طلبان فاجعه بودند فاجعه. یا...هو

آلبرت گفت...

فقدان وجود عباس کیارستمی برای جامعه فرهنگی هنری ایران، ضایعه بزرگی است.
تسلیت عرض می کنم.

ناشناس گفت...

اره بابا مردم ایران معروفن که خیلی با گذشتن و مثل شتر کینه به دل نمی گیرن! انشالله با چند تا سخنرانی و زدن توی دهن رهبری البته با مشورت و اجازه خود مقام عضما! مردم خر می شوند و دوباره به روحانی و تیم کهکشانی ایشان اعتماد می کنند.

ناشناس گفت...

میگن پژشکای ایرانی کشتنش! حق با مدیری بود.

عسکر گفت...

. . . .
هم حجت الاسلام روحانی و برادر بزرگوار ایـشـان جـنـاب آقای حسین فریدون و هم آیت الله رفــســنــجـانـی
و خانواده فرهـیخته ایـشان و ..... همه و همه برای آباد کردن ســرزمــیـن مـا ایـران، زحـمـات فـراوانی
کشیده اند و خون دل های زیادی خورده اند
. . . .
الآن مصلحت نیست که این قضیه فساد اقتصادی و وام 4 درصدی و پاداش های نجومی و مسائلی از این
قبیل ، در صدر اخبار قرار گیرد .
. . . .
باید مصلحت را تشخیص داد
. . . .

ناشناس گفت...

عسگر این پست را گذاشتم رفتی یک مدت توی "دخمه". الان رفته قاتی کامنت های قدیم دوباره برگشتی.
عسگر از این افسرهای سایبری هست. یکی از چک لیست هاش وبلاگ دلقک هست. بالاخره زندگی خرج دارد...
مشابه همین مراکز کامنت گذاری و حتی کامنت پلیس خوب پلیس بد در قبله ی آقا در مسکو هست. حتی اسمش را هم همون گذاشتن. عسکر نگران نباش زودا که "بورسیه" بگیری و بعد استاد دانشگاه و مدیر یکی از این مجمع های رسانه ای اطلس و... بشوی و از این فیش ها بگیری. مقام معظم سفره دار هستند به همه می رسد. حرص نزن برادر!
The web brigades (Russian: Веб-бригады)

مانی گفت...

عسگر خود حسین شریعتمداری است.از طنز گزنده اش, از سواد فارسی درست حسابی اش پیداست( بر خلاف خیلی از ددستان کامنیت نویس ). شریعتمداری هر چه هم نفرت انگیز باشد و بد ذات ,جنس نوشته خوب را تشخیص میدهد و از نوشته های دلقک خوشش میایید نه به خاطر اینکه موافق است که بیشتر بلکه از حس تیز دلقک میخواهد استفاده کند. بار ها شده که از دلقک کپی کرده بدون نام بردن از او.

ناشناس گفت...

به نظر من همین بیانیه روحانی و واکنشی که به فیشهای نجومی داد و برکناری خیلی از مدیران از تاریخ زندگی قالیباف و همه فعالیتهاش بیشتر ارزش داره.

ناشناس گفت...

عید سعید فطر بر دلقک و خوانندگان محترم مبارک باد.

ناشناس گفت...

من از نحوه عملکرد روحانی در ماجرای فیش ها دفاع کردم. روحانی هم انسان هست و البته ایده آل عمل نکرده است ولی در استانداردهای جمهوری اسلامی حتی فراتر از انتظار ظاهر شده است. نمیتوان انتظار داشت مانند آمریکا یا اروپا که با مشخص شدن فساد مالی مقامات، سریع پلیس وارد عمل شده و تا مشخص شدن تکلیف هر تک دلار یا یورو یقه مقام مربوطه رو ول نمی کنه حتی اگر رئیس جمهور یا مقام عالی رتبه دیگری باشد، در ایران هم بیایند و رئیس جمهور را بیندارند گوشه زندان یا حتی پلیس بیاید و او را بازجویی کند.

اما نکته دیگری که در این ماجرای فیش ها جالب بود نحوه برخورد مدیرانی بود که فیش شان افشا شده بود. برای مثال صدقی پس از چند روز مصاحبه کرد و گفت که کار غیرقانونی نکرده است و اصولا بانکی که مدیریتش را دارد خصوصی است و بنابراین به دولت ربطی ندارد که چقدر گرفته است! مثال دیگر مدیر بانک صادرات است که تهدید کرده بود در صورت برکناری به بانک جهانی شکایت خواهد کرد! مثال دیگر صندوق توسعه ملی است که صفدر حسینی البته نه به وقاحت آن دو مدیر دیگر ولی باز هم از جایگاهی که انگار حق با اوست از خودش دفاع کرد و گفت که قبلا نامه داده به دولت که حقوق من رو کم کنید! گذشته از اینکه چنین چیزی قابل باور نیست و اگر هم حقیقت داشته باید حقوق اضافی را بر میگرداند درحالیکه برنگردانده بوده و استفاده کرده بود! همچنین او در دفاعیه اش تنها به حقوق ماهیانه اش اشاره داشته و موضوع اخذ وام 300 میلیونی با سود 4 درصد! رو به کل مسکوت گذاشت. دختر او هم که با رای مردم تهران و با لیست امید وارد مجلس شده است در جریان جلسه مجلس در حالیکه وقتی که برای او داده بودند در موضوع دیگری بوده اقدام به استفاده شخصی از وقت مجلس کرده و بیانیه ای در دفاع از خودش و پدرش در صحن مجلس قرائت کرد! جالب است که روز بعد مشخص شد که ادعای او در بیانیه اش که گفته بود ما صرافی مان را در همان ابتدا تعطیل کردیم چون صرفه نداشت! دروغ بوده و صرافی این خانم با شراکت همسرش تا همین سال پیش فعال بوده و مجوز داشته و ضمن اینکه افزایش سرمایه در حد چندین میلیارد هم داده! معلوم نیست اگر این صرافی صرفه نداشته پس این خانم این میلیاردها تومان رو از کجا آورده تا سرمایه صرافی اش را افزایش بده.

غرض از این داستان سرایی این بود که توجه خوانندگان رو به این موضوع جلب کنم که در جمهوری اسلامی فساد در حدی رشد یافته که مدیرانش غارت صدها میلیونی و میلیاردی پول مردم رو حق طبیعی خودشون می دونن چرا چون خادم این نظام هستند و در ازای خدمت شان خواهان سهم شان از سرمایه ها و ثروت های مردم ایران هستند. توجه داشته باشید که یک بچه اصلاح طلب یعنی جوانی از یک حزبی که حکومت بدش نمی آید به طور کامل از قدرت بیندازدش بیرون، چند میلیارد در صرافی اش افزایش سرمایه می دهد. این مشت نمونه خروار است شما تصور کنید آن اصول گرا و خودی و مقرب درگاه مقام معظم سهمش چقدر می شود؟ یک تناسب ساده ریاضی ببندید تا به ارقامی باورنکردنی برسید. اگر درآمد سالانه نفت ایران را در زمان احمدی نژاد در نظر بگیریم یعنی 100 میلیارد دلار و آن را در قیمت روز دلار یعنی 3500 تومان ضرب کنیم میشود ثروتی نجومی به اندازه 350 هزار میلیارد تومان در سال. سایر درآمدهای دولت مانند واگذاری شرکت ها و مالیات رو هم در نظر نمی گیریم. در حالیکه طبق آمار مرکز آمار ایران تعداد کل بیکاران کشور 2 میلیون و 700 هزار نفر هست دولت با کمتر از نصف درآمد سالانه کشور یعنی حدود 120 هزار میلیارد تومان می تواند 10 میلیون نفر از ایرانیان رو با حقوق ماهانه 1 میلیون تومان استخدام کند. ولی سهم هر ایرانی از ثروت کشور فقط ماهی 45500 تومان است. این سوال پیش می آید که پس این همه پول کجا می رود؟ تنها جایی که گنجایش این همه ثروت را دارد جیب آقایان و آقازاده ها است که حکومتی هزارتو و هزار فامیل درست کرده اند و پسران و دختران جوان شان پورشه سوار می شوند و هر سال تابستان برای گشت و گذار روانه اروپا و آمریکا می شوند.

هیچ رئیس جمهور نخواهد توانست این سیستم فاسد را سالم کند این سیستم از اساس خراب است و درست شدنی نیست و آنچه که دلقک تبلیغ می کند نیز تنها یک ورژن کمتر فاسد همین سیستم است که شاید فرجی بشود و دری به تخته بخورد و روزی (که شما آن را در دوران عمر خود نخواهید دید) به صورت اتفاقی ساقط شود و حکومت سالمی روی کار بیاید.

آلبرت گفت...

روحانی در موضوع فیش ها اساساً تا حالا کار خاصی نکرده که حالا بتوان گفت قصد مبارزه با فساد را دارد یا نه

آنچه تا این لحظه به وقوع پیوسته، فقط و فقط اسـتعفای یک سری از مدیران دولتی است به علت فشار افکار عمومی و فقر
موجود در جامعه ایران و اوضاع ملتهب جامعه ایران، موضع گیری روحانی هم تحت فشار افکار عمومی رخ داده و نه از
سر دلسوزی برای ملت ایران

ناشناس گفت...

دلقک جان در مورد قالیباف حقیقتش اینه که شما این آدم رو قبول داری و نکات مثبتی هم درش دیده می شه شکی نیست اما شما توانایی اقناع جامعه رو در این زمینه که این بهتر از روحانی هست رو نداری.

کلا هر نوع تبلیغ قالیباف و از اون شدیدتر احمدی نژاد منجر به موج بزرگتری در دفاع از روحانی می شه.

مگه معجزه ای به وقوع بپیونده.

آلبرت گفت...

فشار وارد شده بر روح و روان مردم ایران در اثر این مفاسد اقتصادی آنـقدر زیاد است که خود به خود سبب میـشود که برخی افراد استعفا دهند و برخی نیز مجازات شوند. هر شخصی هم جای آقای روحانی نشسته بود چاره ای جز برخورد با افراد خاطی نداشت. وضعیت اقتصادی مردم ایران بسیار خراب است و مردم نسبت به فساد اقتصادی روز به روز حساس تر شده اند