۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

نامۀ خامنه ای به روحانی؛ ناله های استیصال یک رهبر. او دیگر جدی گرفته نمی شود!


1- بیانیۀ تأیید مشروط برجام از سوی آیت الله خامنه ای که در قالب نامه به حسن روحانی صادر و منتشر شده است را از دو نگاه و منظر کاملاً متفاوت و متضاد می توان خواند و به دو نتیجۀ پارادوکسیکال هم رسید:

الف- این بیانیه از سوی مرد شماره یک و دیکتاتور قدرت قدرت و قوی شوکت یک رژیم سیاسی ایدئولوژیک صادر شده است و اجرای موبموی مفاد آن "حرف آخر" است و عدول از آن محال و غیرممکن؛ برای زیردستان. در چنین خوانشی که مورد وثوق و برداشت تندروان داخلی از جهت "مقاومت و دشمنی با غرب و امریکاست" و مورد تأیید و مانور تندروان خارجی از منظر "حذف و نابودی دشمن ایدئولوژیک و نه سازش با آن" است. به این معناست که آیت الله بهر دلیل از توافق امضاء شده با غرب (برجام) پشیمان شده و دستور لغو آن را صادر کرده است؛ قبل از هرنوع شروع به اجرا. زیرا همانطور که همۀ تحلیلگران و کارشناسان بی طرف هم گفته اند و می گویند - من وارد جزییات نمی شوم و شما یا نظرات کارشناسان مختلف را دیده اید یا می توانید ببینید مثل تحلیل خوب بی بی سی فارسی -  برخی از شروط ابلاغ شده از سوی نامه نقض صریح توافق امضاء شده است و در صورت جدی بودن عملی این شروط باید توافق را شکست خورده و پایان یافته تلقی کرد.

ب- این بیانیه از سوی مرد حاکم متزلزل و تضعیف شده ای صادر شده است که با انواع و اقسام قدرت های موازی در داخل مواجه است و چاره ای جز گاهی به نعل و گاهی بمیخ ندارد و نباید این شروط را هم جدی گرفت و در عمل توافق امضاء شده در وین با همان قید و بندها و امتیازات و محدودیت ها اجرا خواهد شد. این نظریه هم طرفداران پر وپاقرص داخلی و خارجی دارد که معتقدند آیت الله برای بالانس کردن موازنۀ قدرت در داخل و جلوگرفتن از ریزش وحشتناک پایگاه توده ای مشروعیت ساز الیگارشی مذهبی شرایطی را بیان می کند که در عمل حاصل بازدارنده ای ندارد. و جریان توافق در همان مسیر طراحی شده و امضاء شده به پیش خواهد رفت و بقول حسن روحانی بیانیه را باید در قالب "حرفتان را بزنید و ایرادتان به برجام را هم بگویید اما در ضمن بگذارید این تحریم های ظالمانه هم از سر ملت برداشته شود و مانع عملی ایجاد نکنید" - از سخنان روحانی بلافاصله پس از انتشار نامه در جمع عزاداران (اینجا) - می خوانند و اهمیت تعیین کننده ای به آن نمی دهند.

2- من اما ضمن درک و تأیید نسبی هر دو تحلیل فوق برداشت میانه ای دارم از بیانیۀ خامنه ای و آن را نه صرفاً در قالب حرف حاکمی خشمگین می دانم که توان این را دارد که اگر انگشت اشاره اش را بهر سمت و سویی بگیرد می شود کن فیکون. و نه آن را در قالب حاکم اندوهگینی می دانم که در پایان بازی باخته سعی در فرافکنی دارد و اظهار همدردی - در عین بیچارگی - با هواداران و مریدان غایت حرف اوست. من آیت الله را در قالب رهبری می بینم که بشدت اندوهگین است از بابت شکست استراتژی 25 ساله اش در مقابله با امریکا و در عین حال رهبری خشمگین که تلاش می کند اگر با انداختن تیر در تاریکی هم شده نگذارد به حیثیت گذشته اش لطمات جبران ناپذیر زده شود از سوی دشمنان دارای دست بالا در توافق انجام شده. لذا قصد ندارم مثل دفعات قبل زیاد به لغت شناسی و زبان شناسی جنس کلمات و ادبیات نامۀ خامنه ای بپردازم و هم و غمم را به محتوای مورد نظر او متمرکز خواهم کرد. پس اول به چند مورد شکلی اشاره می کنم تا اندوه عمیق و نارضایی و خشم شخصی و ایدئولوژیک خامنه ای از برجام را توجه بدهم و سپس به منظور و پیامد های محتوای نامه خواهم پرداخت.

الف- خامنه ای نامه اش را با مقدمۀ "مذاکرات طولانی و ملال آور" شروع می کند. در مورد طولانی شدن مذاکرات اعتراضی ندارد زیرا این خود او بود که مذاکرات را طولانی کرد و در چند مقطع از مذاکرات مشخصاً گفت که ایران عجله ای ندارد و باید مذاکره کنندگان ایستادگی کنند تا خط قرمزهای ایران محقق شود. اما حالا که طول دادن عمدی مذاکرات توسط استراتژی خامنه ای شکست خورده و او بخط قرمزهای اعلامی اش نرسیده آن را از این جهت ملال آور خوانده است تا به هواداران و حزب اللهی ها بباوراند که او حقیقتاً مخالف این توافق بوده است و لحظه به لحظۀ این جام زهر قطره قطره را با نارضایتی و غم و اندوه بسیار سپری کرده است.

ب- او در جای دیگری با درج تاریخ مصوبۀ تأیید برجام از سوی شورای امنیت ملی - در حالیکه لزومی به ذکر تاریخ نبود و می توانست بعبارت کلی مصوبۀ شورای امنیت ملی بسنده کند - می خواهد مجدداً اشک هواداران را در بیاورد با القای این تصویر که پدر پیرتان 70 روز (از 19 مرداد تاریخ مصوبۀ شورای امنیت ملی تا 29 مهرتاریخ تأیید مشروط برجام از سوی خامنه ای) استخوان در گلو صبر کرد و مصوبه را تأیید نکرد؛ به این امید که گشایشی حاصل شود - مثل مخالفت کنگرۀ امریکا و یا تأیید مجلس ایران - اما دیدید که نشد. زیرا نه کنگره توانست مخالفت کند و نه مجلس ایران حاضر شد برجام را تأیید کند. و انصاف بدهید که علی چقدر تنهاست و از پشتم پراکنده نشوید.

پ- و نهایتاً او با انتخاب ادبیات مذهبی (قرآنی) در نگارش بیانیه بویژه در آن نُه شرطی که نه با یک دو سه و نه با الف ب ج بلکه با استفاده از اولاً تا تاسعاً برشمرده است. درست است که واژه های عربی اولاً و ... در زبان فارسی پر استفاده و مرسوم است. اما این هم درست است که شماره گذاری با این کلمات معمولاً تا ثالثاً و در مواردی نادر تا رابعاً معمول است و رفتن بشمارۀ تاسعاً متن فارسی را مشکوک و دارای لایه های زیرین می کند. این لایۀ زیرین در مورد نامۀ خامنه ای نزدیک کردن ادبیات نامه بذائقۀ عربی مخاطبان مذهبی اش است. همانطور که تاریخ صدور نامه در روز قبل از تاسوعا و عاشورا - استفادۀ درست از یک شانس و تصادف تقارن این روزهای عزا و گریه و مظلوم با موضوع برجام - هر دو می توانند عاطفۀ مذهبی مظلومیت خامنه ای در نزد هواداران را تشدید و عذر پذیرش برجام از سوی او را موجه تر کند.

3- اما در محتوای شروط نه گانه ای که خامنه ای تعیین کرده است برخی تحصیل حاصل است مثل اعلان کتبی برداشته شدن تحریم های توافق وین از سوی رؤسای کشورها که انجام شده است. برخی دیگر از شروط مربوط به مسایل محرمانه و سرّی است که انجام یا عدم انجام آن قابل راستی آزمایی از سوی افکار عمومی نیست. مثل بستن قرارداد های شفاف راجع به تغییر کاربری آب سنگین اراک و معاملۀ کیک زرد در مقابل اورانیوم غنی شدۀ فعلی. برخی دیگر که اغلب موارد را شامل می شود پیچاندنی است و می توان بدون انجام عملی آن ها؛ در عین حال موارد مزبور را رعایت شده اعلام کرد. مثل خروج تدریجی اورانیوم های غنی شدۀ فعلی. زیرا این خروج می تواند هم تدریجی و 500 کیلو 500 کیلو انجام شود و هم می تواند این نوبت بندی در کمتر از یکماه تنظیم شود. لذا بنظرم می رسد که فقط دو شرط از شروط تعیین شده از سوی خامنه ای با هدف تحت فشار قرار دادن طرف غربی انجام شده و احتمالاً می تواند به اهداف تعیین کرده اش کمک کند:

الف- یکی از این دو شرط بند ثالثاً نامه است. آنجاییکه خامنه ای شروع به اجرای برجام (تخریب و برچیدن دارایی های فعلی) را منوط می کند به اعلام نظر صریح و شفاف آژانس در مورد pmd و نقطه پایان گذاشتن بر برنامۀ هسته ای گذشتۀ ایران. این را از این جهت تا حد یقین گمانه می زنم که اولاً بدلیل گرایش نظامی داشتن برنامۀ هسته ای ایران در گذشته و ثانیاً بدلیل ترس خامنه ای از اعلان آن توسط آژانس در پایان پروسۀ رسیدگی در 15 دسامبر؛ خامنه ای می خواهد با تأخیر انداختن در شروع عملیات تخریب و برچیدن بخش اضافی برنامۀ هسته ای - طبق برجام - آژانس را و غرب را متقاعد کند که از اعلان گذشتۀ نظامی برنامه اش صرفنظر کرده و گزارش نهایی آژانس را در حد کلی "گذشته ها گذشته است و همه متمرکز به آینده هستیم" سبک کند تا اولاً حالا که به آرزوی سلاح هسته ای نرسیده از بی آبرویی دروغ در افکار بین المللی و تحسر بازهم بیشتر در نزد هواداران داخلی جلو بگیرد.

ب- مورد دوم اما بند ثانیاً نامه است که وضع هرگونه تحریم جدید تحت هر عنوان و بهانه ای را نقض برجام می داند. این خواسته علاوه بر اینکه بطور غیر مستقیم مدت برجام را 8 سال القاء می کند - در حالیکه زمان بندی محدودیت های مختلف طولانی تر است - می خواهد غربی های متمرکز به عمل و نه حرف را تحت فشار قرار بدهد که برای سودی که از اجرای عملی برجام توسط ایران می برند حداقل از ان قلت های جدید در کوتاه مدت کوتاه بیایند. این خواسته بر این ضعف هم متکی است که خامنه ای متوجه است که نخواهد توانست معادلات منطقه ای و دخالت های ایدئولوژیک خودش را مثل سابق پیگیری کند و عملاً هم حساسیت غرب را برنخواهد انگیخت و خواسته آش ریخته را نذر امامزاده کند. خامنه ای از عدم حساسیت غرب - در حد وضع تحریم سنگین - راجع بحقوق بشر و رفتار داخلی حکومت ها مطمئن است و همانطور که گفتم شرارت در منطقه را نیز باجبار تعطیل یا صوری و کمرنگ کرده و خواهد کرد. و عملاً تحریم جدید و فوری در کار نخواهد بود تا حداقل یکسال آینده.

4- اما ماحصل و نتیجۀ این بیانیه دو مورد زیر خواهد بود:

الف- با تخریب فضای روانی در خارج و داخل طرف های خارجی توافق را سختگیرتر و حساس تر و بهانه جوتر، و مخالفان داخلی توافق را جری تر و سنگ انداز تر خواهد کرد. تا اولاً سرمیه گذاری داخلی و خارجی محتاط تر و ترسو تر شود و دست دولت روحانی در تاکتیک تا کنون موفق "حرف خامنه ای را تأیید کن و عمل و نقشۀ خودت را پیاده کن" را با مشکلات زیاد مواجه خواهد کرد تا رفع تحریم ها عملاً دو ماه دیگر بیش از زمان قبلی طول بکشد و از مارس 2016 به ژوئن همان سال - در خوشبینانه ترین حالت - منتقل شود. و دولت روحانی عملاً نتواند از امتیازات اقتصادی آن در دورۀ ریاست جمهوری رو به پایانش استفاده کند. و این امتیاز عمده ای به اصولگرایان مخالف روحانی خواهد داد و خامنه ای را خواهند بخشید. و بطور طبیعی گشایشی هم در زندگی ملت حاصل نخواهد شد.

ب- با انتقال اختلافات ایدئولوژیک از خود برجام - تا کنون - به نحوۀ اجرای برجام - از این ببعد - کماکان تنور اختلافات داخلی هیئت حاکمه ادامه یافته و تشدید خواهد شد. و بطور بدیهی به زوال هر چه بیشتر و سریعتر ایدئولوژی منجر خواهد شد. این مورد که تنها راه بهبود شرایط در ایران هم در گرو آن است امر مبارکی است و هر چند سختی های کوتاه مدت را تداوم خواهد داد. اما در میان مدت همان نتیجۀ خوبی را آبستن خواهد بود که ملت دنبالش هستند. و خامنه ای قطعاً در حوزۀ حفظ اتوریتۀ ایدئولوژی اشتباه کرده و نامه اش نوعی خودزنی است. یا...هو

۳۶ نظر:

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک جان تا حالا تو خماری بودم که پنجشنبه است و دلقک مطلبی نذاشته؛ نکنه می‌خواد بخاطر نوشتهٔ اخیر، امروز رو بپیچونه؟ که خوشبختانه ... دمت گرم و سرت خوش باد!

امیدوارم این دو نوشتهٔ آقای رضا علیجانی هم مورد توجه شما قرار گیرد:

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-35cd78e7d6.html

(لینک نوشتهٔ دوم در متن مقالهٔ نخست آمده با عنوان "بلندپروازی‌های اقتصادی")

ناشناس گفت...

خامنه ای متوجه است که نخواهد توانست معادلات منطقه ای و دخالت های ایدئولوژیک خودش را مثل سابق پیگیری کند و عملاً هم حساسیت غرب را برنخواهد انگیخت و خواسته آش ریخته را نذر امامزاده کند.

دلقک ملک سلمان شاخ آفریقا رو از خامنه ای پاکسازی کرد، حالا پاکسازی آغا از آمریکای لاتین رو شروع کرده.

ناشناس گفت...

طوری نوشته اید انگار باور ندارید روحانی برای 4 سال دوم انتخاب شود؟

ناشناس گفت...

"استخوان در گلو صبر کرد و مصوبه را تأیید نکرد؛ به این امید که گشایشی حاصل شود - مثل مخالفت کنگرۀ امریکا و یا تأیید مجلس ایران - اما دیدید که نشد. زیرا نه کنگره توانست مخالفت کند و نه مجلس ایران حاضر شد برجام را تأیید کند. و انصاف بدهید که علی چقدر تنهاست . . "

آیا من موضوعی را کج می فهمم و یا این که منظور شما به جای کلمه {تایید} در "تأیید مجلس ایران" و "نه مجلس ایران حاضر شد برجام را تأیید کند." {رد} میباشد.

آرسین گفت...

تیمسار گرامی،

بسیار عالی صحنه را توصیف نمودید و سبکی وزن رهبر را آدرس دادید.
آیت الله خامنه ای بعد از دوران احمدی نژاد تندرو، به ناچار خود وزیر شعار و اظهارات رادیکال شد و بدیهی است که در مقابل دولت روحانی و وزیری به عقل ظریف، بسیار نادان جلوه کرد. این روند تا به امروز ادامه دارد و از تهدید عربستان تا امریکا و اسراییل و.. تمام وظیفه بلوف زدن و شعار انقلابی بر عهده رهبر انقلاب افتاده!
چرا که نه لاریجانی ها همراهی می کنند و نه روحانی.
همه باعث شده که دیگر هیچکس حرفهایش را جدی نمی گیرد و او هم روز بروز بدلیل همین جدی گرفته نشدن راحت تر حرفهایش را به زبان می آورد و در سیکل معیوبی قرار گرفته...
نباید غافل شد که پیری و تنهایی هم فشار مضاعفی وارد می کند!

کبک نخبه گفت...

خامنه ای از یه طرف به خاطر فشار دولت و افکار عمومی و ضرورت حفظ رژیم مجبور شد جام زهر هسته ای رو بنوشه ولی از اون طرف میترسه اولا این توافق ختم به دست بالا توی موازنه قوا گرفتن میانه روها و حرکت به سمت استحاله رژیم بشه و دوما حمایت پایگاه اجتماعیش رو به خاط عدم مخالفت با این توافق از دست بده برای همین در وضعیت بدی قرار گرفته. با این حال برخلاف دلقک معتقدم بهترین کار ممکن رو در این شرایط بغرنجی که براش پیش اومد کرد(از زاویه نفع خودش و محافظه کارهای طرفدارش نه منافع ملی). اولا یکم با این نامه حال پایگاه اجتماعیش رو بهتر کرد چون مجوز ادامه غر زدنهای اونها به برجام رو فراهم کرد و خودش هم حمایت 100 درصدی نکرد که فرداروز تندروها گفتن این چه توافقیه اعتدالیها بکوبن توی سرشون که رهبر حمایت کرده تو چی کاره ای و شاه بخشیده شاه قلی نمیبخشه! به علاوه که بستر حمله به میانه روها و مقاومت مقابل تغییر توازن قوا رو همچنان فراهم نگه داشت. دوما به سرمایه گذارهای داخلی و خارجی اقتصاد ایران این پالس منفی رو داد که بدش نمیاد توافق رو به هم بزنه و با خیال راحت نیاین سرمایه گذاری کنین چون ممکنه به آنی بساط گند زدنم به مملکت رو پهن کنم و روز از نو و روزی از نو. خلاصه دست روحانی رو دوباره توی حنا گذاشت.

پراگماتیست گفت...

با درود بر تیمسار ایرانی و سپاس از تحلیل خوب

"او دیگر جدی گرفته نمی شود"

به نظر من همانند آنچه پیشتر در همین پرونده هسته ای اتفاق افتاد، روحانی هر طور که بتواند برجام را اجرا می کند و به شرایط رهبر عمل نمی کند. دلواپسان و مانند آنها ایراد وارد می کنند که چرا روحانی به سخنان رهبر توجه نکرد؟ هر وقت اعتراضات آنها گسترده شد، روحانی نامه می نویسد به رهبر یا به قول رامیار "ایشان" و می گوید به همه آنچه گفته بودید عمل کردم. رهبر هم پاسخ می دهند که: "تشکر می کنم و برای جنابعالی از بارگاه الهی توفیق مسئلت دارم."

ایشان یک سفت کن دارند در قالب: اجازه نمی دهیم. به خواب ببینند و ... و یک شل کن دارند در قالب نباید جامعه دوقطبی شود. می خواهند بین ما تفرقه بیاندازند. دولت و نظام صدای واحد دارند و ...

شرایط اجازه نخواهد داد که سفت کن کاملا برقرار شود و اگرچه فعلا سفت کن هنوز در دستور کار است اما در نهایت شل کن حاکم خواهد شد ولو ایشان تلاش هایی در راستای سفت کن انجام دهد.

برآیند همه درگیریهای و تنش های سیاسی این است که روحانی نرمال سازی می کند و ایشان نقش آکاسیو را بازی می کنند. یعنی ضربه گیر می شوند در مقابل تندروهای سپاه و غیره.

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس همان "تأیید" درست است. اگر می خواست برجام رد شود که لاریجانی را مأمور در آوردن نمی کرد و حجازی را از ترس 26 مهر - پایان مهلت سه ماهه - نمی فرستاد برای گذشتن از سد محکم تندروها. می خواست مجلس تأیید کند که با خیال راحت بگوید من موافق نبودم اما نمایندگانتان و دولتتان تصمیم گرفتند و من دخالت نمی کنم. ضمناً دلار هم می آمد و رژیمش از بن بست خارج می شود. اگر می خواست رد کند که از اول موافقت نمی کرد. او می خواست مسئولیت بگردن او نیفتد که نهایتاً موفق نشد. یا...هو

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک جان به نظر من هم خامنه‌ای با توجه به خاستگاه طبقهٔ همراهانش که حافظهٔ تاریخیِ بلندتر از "فرمایشات گهربار اخیر" ندارد، درست و به نفع خود بازی کرده. یعنی با کبک نخبه موافقم.

کیوان گفت...

"سازگارا" خبر سیاسی مهمی منتشر کرده‌است: در تهران سیامک نمازی مدیر شرکت آتیه بهار که پشتیبان مالی نایاک بوده توسط اطلاعات سپاه دستگیر شده. احتمالا بچسبانندش به "نفوذی‌ها همه جا هستند" و جیسون رضائیان و خواهرزادهٔ روحانی برای روز مبادا یعنی روز انتخابات.

ناشناس گفت...

دلقک من قبلا خامنه ای رو ریشه همه بدیها میدونستم. فکر میکردم اونه که به نوچه هاش فشار میاره تا علیه اصلاحات و نوگرایی عمل کنن. الان در این مورد برجام نظر من عوض شد. خامنه ای تحت فشار نوچه هاش قرار گرفت و آمد موضع گیری کرد. اگه نمیکرد ممکن بود کنترلشون از دستش در بره. یه جورایی مجبور شد.

Dalghak.Irani گفت...

بهتر بود که می گفتی از سیرک و من یاد گرفتی بینش "نوچه های خامنه ای مقدمند بر خود خامنه ای. که قدر شناسی هم کرده باشی. اما همین برداشتت هم اشتباه است. زیرا درست است که خامنه ای بدون هوادارنش هیچ چیز نیست. اما این هم درست تر است که حزب اللهی های طرفدار خامنه ای هم بدون خامنه ای هیچ چیز نیستند. مثل مراد و مرید که اگر مراد نباشد مریدی هم نیست و اگر مریدی نباشد مراد بی معنیست. اما - و این اما مهم است - بارها و بارها گفته ام که رهبر را باید زد چون یکنفر و شاخص و معلوم و فریبکار است و رهرو را نباید زد چون جمع است و توده است و فریب خورده. دیده ای که من خامنه ای را می زنم اما بشدت با توهین های خوانندگان به حزب اللهی هم مقابله می کنم. چون توده را باید آموزش داد و آگاه کرد با عدم خشونت و تکرار و تکرار و هرگونه تعرض به حزب اللهی ها نقض غرض و نعل وارون است. یا...هو

مازیار وطن‌پرست گفت...

خوشم آمد دلقک جان. کم‌کم دارم نگاه سیستماتیک تو به قضایا را درک می‌کنم. عدم توجه به همین سیستماتیک بودن و چارچوب داشتن تحلیل‌های توست که بعضی از حرف‌هایت را مبهم می‌نماید. برای انتقاد یا چون و چرا کردن در تحلیل‌هایت هم باید نظرهایت را "در" و "با" کانتکس خودت، نقد کرد. مگر آنکه منتقد خود چارچوبی دیگر ارائه دهد.

ناشناس گفت...

جناب دلقک در زمان قبول قطعنامه توسط خمینی نامه ای که اوضاع کشور و نیاز های جنگ که قابل تهیه نبود را گوشزد کرد باعث تصمیم به خاتمه جنگ شد و او مسئولیت آن را پذیرفت ولی در مورد فعلی رهبر حاضر نیست مسئولیت اوضاعی که منتج به شرایط موجود گردید را برعهده بگیرد .سناریوی مجلس هم که به یک کمدی ختم شد.

شهروند گفت...

امروز خامنه اي هم يكي از ماست
تحميل توافق نامه هسته اي به خامنه اي يك زورگوئي آشكار از طرف دنيا بود ، والا به دنيا چه ربطي داشت كه ما غني سازي يا حتي بمب اتم داشته باشيم ! ولي همانطور كه خامنه اي در تمام دوران زمامداري و هنوز به مردم زور گفت و مي گويد ، لاجرم خودش هم بايد مزه حرف زور را بچشد ، خامنه اي هر وقت و هر كجا ، خودش و افكارش پذيرفته نشد ، با اعمال قدرت و زورگوئي طرف مقابل را از زندگي ساقط كرد ، از روز اول مرجعيتش پذيرفته نشد ، مراجع مخالف را سركوب كرد و دست آخر مرجعيت را از ريخت انداخت ، سال ٧٦ با اعتماد به نفسي فزاينده وارد ميدان شد ، نامزد مورد نظرش توسط مردم انتخاب نشد ، با زورگوئي تمام دولت محبوب مردم را سركوب كرد ، پس از پاره شدن عكسش در سال ٧٨ ، با انداختن چفيه به گردنش ، مردم را خودي و غير خودي كرد و خود را رهبر چفيه اندازان معرفي كرد ، خلاصه در تمام سالهاي رهبري تا امروز ، تنها زبان خامنه اي ، زبان زور بوده و هست در مقابل مردمي كه يا ايشان را نمي خواهند يا مثل ايشان فكر نمي كنند ، براي همين امروز ما مردماني مستأصل و گرفتاريم ، سرخورده و افسرده از اينهمه تو سري كه خورديم ، دستمان خالي ست و نوميديم از اينهمه فاصله كه ميان ماست با كشورهايي كه زماني هم رديف هم بوديم ، در واقع استخوانهاي جامعه ايراني زير بار حجم سنگين زورگويي ديكتاتور خورد و خمير شده است ، خامنه اي هم شايد امروز بيشتر از هميشه به دستاوردهاي خود در دوران رهبري مي انديشد ، اكثريت مردم كه از وي نفرت دارند ، در تمامي زمينه هاي سياسي و اقتصادي و ... كارنامه اي سياه دارد ، بين مسلمانان منطقه هم كه به خاطر حمايت از اسد و قبول مذاكره با امريكا و پذيرش برجام ، ديگر نمي تواند فيگور قهرمانانه بگيرد ، روابطش با دولتهاي منطقه و دنيا هم كه نيازي به بررسي ندارد ، نه در غربت دلم شاده ، در روئي در وطن دارم .
دلش خوش بود كه با ساختن بمب اتم ، ايران شيعي رو هم جزء كشورهاي داراي بمب اتم كند در زمان رهبريش ، اين تنها و شايد بزرگترين دستاورد از ديد خودش را هم از ايشان گرفتن ، خامنه اي غرور و بمب اتم را از دست داده ، ما هم غرور و زندگي رو از دست داديم ، زورگوي قدر قدرت معني از دست دادن از روي ضعف و ناتواني در برابر زورمندان را فهميد .

ناشناس گفت...

"تأیید"

کاملا درست، مغزم گیرپاژ کرده بود.

ناشناس گفت...

سلام تيمسار
عكس اقا محمود در بغل پدر در مراسم شب عاشورا

http://fararu.com/fa/news/250555/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A8-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8

ناشناس گفت...

به رغم توصیه رهبر ایران به ازدیاد جمعیت، گزارش ایسنا در مورد فحشا تاکید می کند که بیشتر زنان تن فروش از خانواده های پر جمعیت بوده اند که توانایی تامین نیازهای معمول خانواده خود را نداشتند. معنی عبارت فوق این است که تشویق به ازدیاد جمعیت بدون مطالعه زمینه های آن، در واقع تشویق به فحشا و فساد و هل دادن بیشتر خانواده ها به فروپاشی و اضمحلال اخلاقی اجتماعی است.

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک جان نظرت راجع به این مصاحبه چیست؟ به نظرت ارزشی دارد یا صرف کوپن نان و پناهندگی ایشان است؟
https://www.youtube.com/watch?v=pQyxIiZ0l6g

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک جان فکر می‌کنم شما نکات جالبی را از آن مصاحبه استخراج کنی.

Dalghak.Irani گفت...

مازیار نه از آن آدرس دادن های خرده فرمایشات سیاسیونی که خیلی هم مال نیستند و نه به این طرح پرسش شعبده گونت! کدام مصاحبه. چی کجا؟ یا...هو

کلنل گفت...

سلام تیمسار
متاسفانه برخلاف میل و پیش بینی ات زیباکلام آنگونه که فکر میکردی جبهه گیری نکرد و مخالفت پایداری ها را به انتتخابات اسفند گره زد. شیعتمداری هم نامه خامنه ای را تفسیر کرد :جای کمترین تردیدی نیست که هیچیک -با تاکید بر هیچیک - از موارد مورد اشاره رهبر انقلاب در شرایط کنونی در برجام دیده نشده. برایم جالب بود بدانم تو که شریعمتداری را نه یک روزنامه نگار صرف بلکه در ردیف بزرگانی مثل شمخانی و ولایتی و حداد و لاریجانی میدیدی چرا در طول این همه مدت حرف خامنه ای را پیش نبرد . آیا شریعتمداری تنها یک نوچه از قماش پایداری هاست. پس آن هوش و ذکاوتی که همیشه از آن میگفتی چه شد؟ یعنی همه حرفهای شریعتمداری در طول این چندماه با علم به این که خامنه ای موافق برجام شده زده شده است؟

ناشناس گفت...

شریعتمداری را حزب اللهی ها مثل دهان رهبر می دانند، این اقا رو رهبر گذاشته بود با موضع مخالف توافق که روحیه بدهد به برادرا که مثلا رهبر هم مخالفه ولی برای مصلحت نظام دندون روی جگر ناقصش گذاشته " گریه حضار!"

تفسیر نامه هم اتفاقا بسیار شبیه تحلیل دلقک از موضع خامنه ای است البته با لحن حزب اللهی پسند تر.

پراگماتیست گفت...

با درود مجدد

به نظر من اگر این دعای "ایشان" برای برخی از ملاقات کنندگان که: "خداوند عمر با عزت به شما بدهد." را اگر ملاک قرار بدهیم با توجه به این که اگر معجزه ای رخ ندهد ایشان دیگر عزتمند نخواهند بود و تقریبا همه پروژه های ایشان شکست خورده و عمق شکست بعد از این آشکار می شود، بهترین گزینه برای ایشان ارتحال است.

نظر کیک نخبه و در ادامه مازیار وطن پرست را درست می دانم که می گویند سخنان اخیر ایشان به نفعشان شد و با این سخنان تلاش کردند که نه سیخ بسوزد نه کباب. اما از زاویه دیگر بهترین گزینه برای ایشان این است که هرچه سریعتر بین سیخ و کباب یک کدام را انتخاب کنند. تداوم سیاست یکی به نعل یکی به میخ منجر به فرسایش شدید اقتدار و عزت ایشان می شود و عملا مقام ولی فقیه را تبدیل به یک مقام تشریفاتی می کند.

موضع گیری های تند و شدید ایشان و مقامات عالیرتبه سپاه علیه عربستان بعد از عملکرد خصومت آمیز عربستان در حادثه منا و عدم پاسخگویی آن هیچ گونه واکنشی را در ملک سلمان و مقامات عالی رتبه عربستان برنیانگیخت مگر این سخن عادل الجبیر که اگر مجبور شویم به شیوه نظامی به ایران پاسخ می گوییم.

با تاسف ماجرا شبیه این است که کودکی شروع کند به مشت زدن به مردی بزرگ و او را تهدید به کشتن کند و آن مرد بزرگ با خونسردی بگوید اگر اذیت کنی مجبور می شوم کتکت بزنم.

واضح است که هر چقدر جمهوری اسلامی چنگ و دندان نشان می دهد و موشک رو می کند، کسی اهمیت برای آن قائل نمی شود. احتمال زیاد می دهم جمهوری اسلامی در صدور انقلاب هم مجبور به سازش شود نه آمریکا که با عربستان.

توصیف من از ایشان با احتمال نود درصد این است:

مردی که همه عمر دم از حسینی بودن زد، اما هنگام عمل که رسید حسنی شد.

مازیار وطن‌پرست گفت...

دلقک جان من نفهمیدم چطور شد لینک رو نذاشتم؟ فکر می‌کردم توی یه کامنت جلوتر فرستادم. بلکه هم چون لینک داشته رفته تو اسپم؟ امان از اینترنت که دیشب شام غریبانی بود و دق می‌داد.
منظورم این مصاحبه است که احتمالا باید توسط دویچه‌وله انجام شده‌باشد:
https://www.youtube.com/watch?v=pQyxIiZ0l6g

Dalghak.Irani گفت...

مازیار تصویری که این جوان از دایی مادرش می دهد بسیار جوانمردان و واقعی است و با ذهن من و شناخت من از خامنه ای کاملاً منطبق و همپوشان است. فقط در یک بخش وارد نمی شود که محتمل یقینی است که ناخوداگاهش اجازه نمی دهد وارد بزرگترین نقطه ضعف خانوادگی اش بشود که مادر بزرک و مادر خودش را هم شامل خواهد بود. و آن نکته علاوه بر زندگی انگلی عام روحانیت و تأثیرات مخرب شخصیتی آن است. خانوادۀ خامنه ای یک ویژگی اختصاصی هم داشته اند که در سال های بین 1315 تا 1340 جزو فقیر تزین و بی بته ترین خانواده های روحانی بوده اند که دیکتاتوری مطلق پدر خامنه ای و خودخواهی مردسالار او در اختصاص حداقل درآمد خانواده بخود - نقل از خاطرات خامنه ای - از علی خامنه ای موجودی بشدت عقده ای و فراتر از بیرحمی های معمول انسان ها ساخته است. البته او به کینه ای بودن خامنه ای اذعان کرده اما ریشه های بشدت مخرب فقر معیشتی مطلق خانوادۀ خامنه ای در کودکی و نوجوانی و اثرات آن وارد نشده است. یا...هو

ناشناس گفت...

با درود بر دلقک گرامی و همه یاران زندگیخواه و مدرن .پست زیبا و دلچسبی بود و پر از بدایع نظری ولی اجازه بدهید نظرم را درمیان اساتید به رای بگذارم.تیمسار گرانقدر تحلیل خود را بر این پایه گذاشته که یک جناح وجود دارد به نام روحانی که در حال پوش کردن خامنه ای و سپاه و مریدان است انهم در مورد قضیه هسته ای . درصورتیکه قرارداد هسته ای بین آمریکا و ایران در عمان کلید خوردو بقیه اضافات را فقط در حد چانه زنی ببینید از هر دو طرف.به نظر من مهمترین بند نامه مورد آخر بود فرمان اقتصاد مقاومتی یعنی چپتر اتمی تمام شد و وارد فاز اقتصادی شد و رهبر به رییس الوزرا فرمان اقتصادی داد که به صورت رادیکال آزاد سازی انجام شود قبل از آنهم نامه چهار وزیر کابینه را منتشر کردند که روحانی به سود دور دوم ریاست فکر نکند از جهت رای گیری و مجلس و بلا فوت وقت شیب قیمتها را ادامه دهد .حتی بسته پیشنهادی جدید هم مورد انتقاد شدید جناح راست حکومت واقع شد و آنرا محافظه کارانه خواندند هرچه که به پیش میرویم فشار اقتصادی بر روی روحانی زیادتر خواهد شد .پیروز باشید

Dalghak.Irani گفت...

با تشکر از دوستان. چند یادآوری را مجدداً تکرار می کنم. در کامنت هایی که بنظر من ارجاع داده می شود حتماً نقل قول مستقیم بکنید و ادعای منتسب به مرا از نوشته ام نقل و سپس نقد کنید. روی هوا مطلبی را به من منتسب نکنید زیرا ممکن است برداشت شما باشد و من چنین حرفی نزده باشم. مثل دوستی که معرفی شریعتمداری مثل فلان و بهمان و پشمدان را بمن نسبت داده و سپس سرالات بی سر و تهی مطرح کرده است.

دوم اینکه اگر تحلیلی دارید در یک خط و نوستراداموسی ننویسد و صغری و کبری منتج به نتیجه را هم بنویسد تا بفهمیم که بر مبنای کدام داده ها و قراین و شواهد و مستندات ادعایی را مطرح مکنید. مثل کامنتی که منتشر نکردم و فقط نوشته بود "روسیه به ترکیه حمله نظامی خواهد کرد." یا در همین پست کامنتی فرستاده بودند که نوشته بود "خبرهای مهمی در راه است. وضعیت قرمز" و این قبیل مزخرفات. زیرا اینجا مجمع المجانین یا بدتر مجمع نوستراداموس ها نیست و من برای هر مطلبی که می نویسم تحلیل مشخص بر مبنای داده های مشخص بعلاوۀ فهم بیشترم ناشی از تیز دماغی و شناخت مطالعاتی و مشاهداتی ام است و کلی فسفر می سوزانم و قصدم کمک به یاد گیری و آگاهی شماست.

برخی از خوانندگان تصویر و تصوری که از خودشان بروز می دهند نشانه ای از این است که گویا تحلیل و تفسیر کردن در سیرک من نوعی چشم بندی و بیرون دادن ترهات بی سر و ته است. این علاوه براینکه مأیوس کننده برای من است اعتبار وبلاگم را بشدت مخدوش می کند. سختگیری بیشتری خواهم کرد در تأیید کامنت ها. چرت و پرت ممنوع! یا...هو

ناشناس گفت...

خامنه ای در این اواخر سیاست سکوت رو در پیش گرفت خامنه ای ک در ماه های ابتدایی مذاکرات در دولت فعلی گفته میشد ک تسلط کاملی بر تمام فضای مذاکرات دارد. عملا شاهد این بودیم ک خطوط قرمز ایشان یکی پس از دیگری زیر پا گذاشته شد و خامنه منفعلانه ب خاطر فشاری ک روش بود واکنش صریحی رو در قبال این وضعیت انجام نداد و با این کار عملا ابهت خودش رو از دست دادب خاطر همین درست یک روز پس از تصویب برجام در مجلس بود ک موشک عماد رو هوا کرد و بعد هم شهر زیزمینی سپاه و چن روز بعدتر هم رزمایش ارتش!! رو اجرا کرد تا بخشی از اعتبار و ابهت از دست رفته رو برگردونن و سخنرانی کردن ک حالا برجام تموم شده و دیگه انقد کشش ندین و و انفعال منو تو سرم نکوبین و بعد هم قضیه نفوذ رو کلید زد غافل از این ک اون سیاست سکوت تابوی ولایت فقیه رو شکونده بود و با با رزمایشو موشک نمیشد این اعتبار رو برگردوندب خاطر همین هم شاهد بودیم ک دولت عملا تره هم واسه پروژه نفوذ خورد نکرد و صراحتا از امریکا برای حضور در پروژه های نفتی دعوت کرد و الان هم شاهد ترسیم خطوط قرمز جدیدی از ایشون هستیم ک متاسفانه اسمش رو باید گذاشت خط چین قرمز

ناشناس گفت...

در ادامه همین روند انزواست ک رفسنجانی و احمد خمینی قصد ورود ب مجلس خبرگان و تضعیف هر چ بیشر جایگاه خامنه ای رو دارند. و از الان دارن با زیر سوال بردن شورای نگهبان و طرح شورایی کردن رهبری زمینه رو اماده میکنند

کلنل گفت...

دلقک گرامی
اینجا یک وبلاگ است و کتاب نیست که تو انتظار داری ما موقع خواندن آن فیش برداری کنیم که بعدا ارجاع دهیم. من جوانم و حافظه ام را از دست نداده ام و دقیقا یادم هست که جملاتی از قبیل:«شریعتمداری بسیار باهوش است» «شریعتمداری بازی خوان زبردستی است» و ... را از تو شنیده ام. حتی یادم می آید که در مطلبی درباره شریعتمداری، جایی که نام او را می آوردی داخل پرانتز می نوشتی (خامنه ای). یعنی شریعتمداری همان خامنه ای است. و یا در مواردی که حرف شریعتمداری مخالف خامنه ای بود با شتاب تیتر می زدی با این مضمون: شریعتمداری با اینکه می داند خامنه ای چه می خواهد او را دور زد یا از او هم گذشت و حتی نیش و کنایه ای هم نثار ارباب کرد.
نگو نشنیدی که مجبور میشوم که وبلاگت را شخم بزنم تا پیدا کنم و مطمئنم که پیدا می کنم. حالا شاید سوال من کمی با سروته تر و از روی دست خودت به نظر بیاید

Dalghak.Irani گفت...

کلنل
پس تا اینجا معلوم شد که من هیچوقت نگفته ام شریعتمداری در ردیف ولایتی و شمخانی و حداد و ... است.

یکبار دیگر بخش پرسشی کامنتت را می آورم:

"...برایم جالب بود بدانم تو که شریعمتداری را نه یک روزنامه نگار صرف بلکه در ردیف بزرگانی مثل شمخانی و ولایتی و حداد و لاریجانی میدیدی چرا در طول این همه مدت حرف خامنه ای را پیش نبرد . آیا شریعتمداری تنها یک نوچه از قماش پایداری هاست. پس آن هوش و ذکاوتی که همیشه از آن میگفتی چه شد؟ یعنی همه حرفهای شریعتمداری در طول این چندماه با علم به این که خامنه ای موافق برجام شده زده شده است؟

این جملۀ بی سر و ته یعنی چه و من باید چه چیزی را ثابت کنم یا جواب بدهم. چون از نوشتۀ شما منظوز پرسشت مشخص نیست یا حداقل برای من روشن نیست. بقیه کامنتم داشت تند می شد که پاک کردم. یا...هو

کلنل گفت...

1. چون که صد آمد نود هم پیش ماست وقتی گفتی شریعتمداری خامنه ای است مطمئناً ولایتی ـمثلا ـ را هم شامل می شود.
2. سوال خیلی ساده بود: چرا وقایع هسته ای و بعد از توافق و تصویب برجام در مجلس ـ با توجه به جملۀ پیش گفته ات مبنی بر یکی بودن خامنه ای و شریعتمداری ـ را تحلیل نکردی و اینکه چرا حرف شریعتمداری و خامنه ای یکی نیست؟
3. من این مثال ها را از حافظه نقل کردم اگر بگردم مطمئناٌ شدیدترش را هم پیدا میکنم.
4. من برای عصبانیت تو کمترین ارزشی قائل نیستم هرچه دلت می خواهد فحش بده میخواهی تندش کنی یا کندش کنی یا تیزش کنی اصلا مهم نیست ما هن هرچه احترامت را نگه می دارم تو بادت بیشتر می شود کمی آرام باش.

Dalghak.Irani گفت...

1- قیاس مزخرفی است.
2- چون خامنه ای رهبر کشور است و شریعتمداری روزنامه نگار.
3- شدید تر نه مجیدجان دلبندم مرتبط تر.
4- من فقط می خواهم برای خودت ارزش قائل باشی و حرف ناپخته نزنی. مجبور که نیستی. یا...هو

کلنل گفت...

مرد مومن من که نگفتم خامنه ای شریعتمداری است و یا لاریجانی _ حداقل در این مورد خاص ـ حرفش با خامنه ای یکی است، که حالا میگویی قیاس مزخرفی است این را خودت گفته ای مزخرف بودنش پای خودت است نه من.
شدیدتر کاملا درست است و مو لای درزش نمی رود. یعنی ارتباط شدیدتری دارند هرچند خلاف قیاس باشد غلط نیست.
تو فکر کن من شاگرد تنبل و سمج کلاسم. تا صبح کامنت میدهم. تو به این بزرگی مزخرف گفتی از شاگردان و تماشاچیان سیرک چه انتظاری داری. دوست نداشتی پاکش کن.

مازیار وطن‌پرست گفت...

یادم است یکبار نوشته‌بودم "هرج و مرج و یک خاورمیانهٔ کلنگی هیچ سودی برای اسرائیل ندارد". دوستان معترض شدند. حالا عین همین حرف را از زبان دکتر احمد نقیب‌زاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران خواندم (مهرنامه شماره 44 صفحه 95):
«اینکه "اسرائیل خواهان یک خاورمیانهٔ جنگ زده و مصیبت زده است [...]" هیچ توجیه عقلایی ندارد زیرا در نهایت خود نیز در این باتلاق غرق خواهد شد. بلکه توجیه آن در افکار نژادپرستانهٔ اقلیتی از یهودیان متعصب است ... »