۱۳۹۳ اسفند ۲۲, جمعه

برابری خائن های ضد اوباما و منتقد روحانی: 47 خائن در هر دو سوی + مقام گندۀ رهبری!

Image result for birds' modern art

1- هنوز ساعاتی از پخش نامۀ استهزاء آمیز 47 سناتور امریکایی نگذشته بود که 47 سناتور اسلامی هم با رأی دادن به محمد یزدی همپیمانی و همصدایی خودشان با امریکایی های جنگ طلب را نشان دادند و پیام دادند - درحد پز الکی - که در ایران هم روحانی کاره ای نیست و ما و خامنه ای به هیچ توافقی پایبند نخواهیم ماند؛ و بهتر است فریب روحانی را نخورید. راستش با اینکه این تیتر و این دوخط نوشته را در همان شب تحقیر هاشمی قلابی توسط آخوندهای اصیل یادداشت کرده بودم. اما برای نوشتن از چی و کی در این هفته دستم کماکان خالی است و حرف بدرد بخوری ندارم از این همه شلوغی و سر وصدا؛ هم در خارج و هم در داخل. بعبارت دیگر ظاهر قضیه نشانه های امید نیروهای تحول خواه و مدرن را کمرنگ نشان می دهد و گویی هفته هفتۀ پیشروی متحجران بسمت نابودی مظاهر تمدن جدید بود. که هم در رأی رییس شدن محمد یزدی - بعنوان یک آخوند بشدت سفیه و خشکه مقدس - در خبرگان معلوم است و هم استقبال با شور و شعف آیت الله خامنه ای از این انتخاب. خامنه ای که بطور مستقیم هم انتخاب یزدی - چلاق واکر بدست از فرط فرسودگی سنی - را هم مبارک و مناسب اعلام کرد؛ یادش نرفت در سخنانش هم با پیش کشیدن گزارۀ قدیمی "دین حداکثری و دین حداقلی" به هاشمی طعنه بزند که دیدی دست بالاتر در شریعت و ایدئولوژی با من و رفقای سنتی ام است.

2- اما بگذارید لُبّ کلام را در همین ابتدا بگویم و خیال خودم و شما را راحت کنم که گویا دارد "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" می شود و همۀ امیدمان به تحولات مثبت - حداقل در کوتاه زمان - را با ناامیدی مان در تحولات منفی جایگزین می کند. بعبارت دیگر گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست بدست هم داده اند و در حال نابودی مدرنیته در ایران هستند. و چون در بلند مدت نشدنی است در کوتاه مدت بسراغ همین دلخوشی اندک مردمان جوان رفته و در صدد ختم شادی و امید در جامعه هستند. زیرا همۀ امید ما به این بود که مذاکرات هسته ای با نتیجۀ بنیادین "پیروزی عقلانیت بر ایدئولوژی" به توافق جامع برسد. اما با سر و صدایی که نتانیاهو براه انداخت و محافظه کاران امریکایی ادامه اش می دهند و بویژه آن نامۀ مسخره و بی فکرشان به خامنه ای چنین اشعار می دارد که این جمهوری اسلامی و خامنه ای (ایدئولوژی) هستند که در حال پیروز شدن بر لیبرالیسم و عقلانیت است. سناتورها مؤکد می کنند که توافق اوباما با ایران نه تسلیم خامنه ای در مقابل غرب - آنچه که ما می خواستیم و می پنداشتیم و دوست داشتیم - بلکه تسلیم اوباما در مقابل ایدئولوژی خامنه ایست. این سوگواری از انجا نمی آید که واقعیت امر هم همین باشد یا نه؛ بلکه فاجعه آنجاست که غرب و امریکا در بخش تند و تیزش گزک مناسب می دهند به متحجران داخلی ایران برهبری خامنه ای که بر سر هر کوچه و برزن و بوق و رسانه ای تبلیغ بکنند و مدعی شوند که توافق با ایران خواست و نیاز امریکا بود و نه تسلیم و درخواست خامنه ای.

3- این چرخش تبلیغی مستند به تأیید هراسان سناتورهای امریکایی باعث این شده است که تندروان داخلی که برای فرافکنی شکست سیاست خارجی خامنه ای هجوم آورده بودند به بستن هیستریک حوزه های مدرن داخلی - در موقع اسیدپاشی حجابی اصفهان گفته بودم - حالا دیگر هم به استناد پیروزی بر شیطان بزرگ در حوزۀ "دیپلماسی انقلابی" و هم سرمست از این عجز ابرقدرت مسلط - مستتر در التماس های نامه نگارانه - عزم جزم بکنند برای کوبیدن میخ آخر بجنازۀ بخش مدرن و زندگی خواه - که مثلاً قرار بود حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی منفعل و خنثی پیش برنده اش باشند - در سیاست های فرهنگی و اجتماعی مثل موسیقی و هنر و سبک زندگی و ... و شد و بشود آنچه که در هفته های اخیر پیش آمده و حد یقفی هم نخواهد شناخت این ترکتازی پیروزمندانه. بعبارت روشنتر؛ اینک هم توافق احتمالی با هر شرط و شروط - حتی - حداکثری از سوی غرب؛ پیروزی سیاسی خامنه ای و استراتژی هسته ایش  معرفی و بهره برداری خواهد شد و هم دلارهای بیشتر ناشی از این توافق در خدمت دین حداکثری و بستن زوایای تنفسی جامعۀ مدرن هزینه خواهد شد.

4- امید اندک باقی مانده در آنجاست که - من هم باور دارم - بهرحال این رابطۀ سرد شروع شده با غرب می تواند و خواهد توانست نفوذ مدرنیته در جامعۀ ایران را بصورت بسیار بطئی و پروسه ای تسهیل کرده و مفید واقع شود. اما واقعیت این است که متحجران داخلی بصورت پروژه ای در حال مبارزه با مدرنیته و تصعید آن هستند. یک کورسو امید دیگرمان در دیگرسو این بود و است که روحانی و عرفی گرایان مذهبی در داخل بمحض حل مشکل هسته ای با غرب تمام توش و توان شان را منتقل خواهند کرد به سیاست داخلی و با تحجر مذهبی سران قم و خامنه ای به رودررویی خواهند پرداخت. در این مورد هم نا امیدانه عرض می کنم که نه روحانی جنم چنین شخصیتی را نشان داده - حتی اگر اعتقادش صوری نباشد - و نه فرصتی خواهد داشت در دوسال باقی مانده از ریاستش که بتواند شلوار اقتصاد بشدت بگوز گوز افتادۀ امروز ایران را تا زانو بالا بکشد. تا چه رسد که هوس چالش در حوزه های ایدئولوژیک فرهنگی و اجتماعی بکند. سیاست و آزادی های سیاسی؟ اُکه هچ!

5- نا امیدیم البته هنوز کامل نشده تا فاجعه را نگفته باشم. فاجعه اما آنجاست که سخنگویان مدرنیته و عقلانیت و لیبرالیسم در ایران همه مرده اند اعم از دانشگاه و مطبوعات و روشنفکران و صاحبان نفوذ کلام و الگو شدن. گویی به صحنۀ سخنگویان بخش مهم جامعۀ مدرن ایران خاکستر مرگ پاشیده اند و هیچ حرف و دستور و رفتار و گفتارو واکنشی حداقلی را هم بر نمی انگیزد این همه ناروایی های جورواجور. نه کسی اعتراض می کند و نه کسی دلیل می خواهد و نه کسی مقاله می نویسد و نه کسی فریاد می کشد و نه کسی حتی ناله می کند. نمونۀ کاملاً برجسته اش ممنوع اتصویر و ممنوع المنبر و ممنوع القلم کردن محمد خاتمی است که اژه ای آمد و بدون هیچ مقدمه و مؤخره ای ابلاغ کرد و از همان لحظه همۀ "سران جامعۀ مدنی" خفه خون گرفتند. حتی یک روزنامه و یک روشنفکر هم پیدا نشد که با ترس و لرز بپرسد: "جناب اژه ای استناد قانونی ات چیست". چون اگر مربوط به مصوبۀ شورای امنیت ملی هم بوده باشد در همان سند حصر موسوی و کروبی بازهم قانع کننده نیست که بعد از چهارسال از صدور چنین حکمی حالا خاتمی را ممنوع کنند. یا همین برخورد با علی مطهری در شیراز و ... حدیث مفصل که خود خوانی. و دیگر گفتن از لغو کنسرت و بستن همۀ مراکز تفریح و سرگرمی بروی جوانان بیشتر به فکاهه می ماند تا گله از جامعۀ مدنی و دانشگاه و مطبوعات. جالب اینجا بود که حسن روحانی در توئیتر شخصی اش به محمد خاتمی تسلیت گفت و بنفش ها شبکه های اجتماعی را قرق کردند که بارک الله حسن که شاخ اژه ای را شکست. در حالیکه روحانی رییس جمهور است و باید بعنوان دولت اولین واکنش تند و پرخاشگرانه را بروز می داد و علنی هم می کرد و از رأی مدرن هایی که به اینجا صعودش داده اند دفاع می کرد.

6- از زوایای دیگر و موضوعات دیگری را هم می شد ببینم برای جلوگرفتن از تلخی بی درمان. اما آن را می گذارم برای گپ و گفت یکهفته ای شما و خودم هم مشارکت خواهم کرد. متأسفم که بن بست را نشان دادم. اما می دانم که اگر همۀ سخنگویان مدرنیته مرده ایم؛ در عوض توده های مدرن - هرچند اتمیزه - در داخل ایران در شهر و روستا جریانی مبارک و پیوسته دارند و هم اینک شاداب و امیدوار در تدارک نوروز هستند و بن بست رهبران هراسان شان را هم خواهند شکست. چقدر دلم برای زنان و جوانانی که شاد و ترانه خوان در حال مبارزه با تحجر هستند تنگ شد. عید شما مبارک. یا...هو

۵۲ نظر:

ناشناس گفت...

تیمسار با عرض شرمندگی گفتم خبر جدید را که البته به نوعی جدید نیست و سازش را قبلا نواخته اند. و ان اینکه حضرت ایت الله!!! احمد خاتمی با ان چهره ملکوتی اش چهارشنبه سوری را حرام اعلام کرد! البته او نگفت که اسید پاشی روی صورت دختران مردم حرام است. نگفت دزدی هم حرام است.و.... ولی گفت چهار شنبه سوری حرام است. قابل توجه انهایی که دل به این اقایون بسته اند.و بدنبال امپراطوری اینها دوانند. ترو خدا ما را باش. به کجا رسیدیم. دیگر وقتش رسیده یه مقدار پول رو هم بزاریم ، بریم از مما لک افریقا و گینه بی صاحب و ... تعدادی ادم بیاوریم تا به حالمان گریه کنند. تازه این اول عشقه. بقول شاعر باش تا صبح دولتت بدمد....کین هنوز از نتایج سحر است. بیش از این مسده نمی شوم.بروم قدری به وضعیت خودم فکر کنم. مانی

ناشناس گفت...

تیمسار شعار سازمان بهداشت جهانی این است: جهانی بیاندیشیم و منطقه ای عمل کنیم. این گفته در مورد روایط سیاسی نیز مصداق دارد. دلایل احساس خطر و موضع گیری های باندهای سیاسی و کشورهای مختلف را باید شناخت و آنگاه به ایراد راه حل پرداخت. مشکل جمهوری اسلامی یک شبه بوجود نیامده است که یک شبه و با یک توافق هسته ای حل شود. در حقیقت پارامترهای زیادی در تداوم این مشکل دخیل هستند.صراحتا بگویم که چشمم اب نمی خورد.اگر های زیادی بر سر راه این توافق است.اگر خبر ها را خوانده باشید صالحی به ژنو رفت و قول همکاری اطلاعاتی با ازانس را سراسیمه داد در حالی که دو هفته بیشتر به پایان مهلت باقی نمانده است. از آنطرف هم هیئتی از آزانس به تهران آمد و پس از اقامتی یک روزه در تهران دست از پا درازتر برگشت! فهمیدند سرکاری بوده است! این نمونه مشتی از خروار است که می تواند در مقام عمل اتفاق بیافتد. حتی اگر اوباما با این حد وسیع از نرمش و مماشات و نرمش در مقابل مخالفانش موفق بشود باز تمکین خامنه ای به همین نرمش ها هم غیر قابل تصور است. بنظر می رسد تنها هدفشان وقت کشی و جر زنی و ایجاد اختلاف در مواضع طرف های مذاکره کننده و یک زندگی چریکی اقتصادی سیاسی در دنیای امروز می باشد.افرادی مانند زنجانی مفر درامد ارزی ایران بشوند و مانند آرسن لوپن و جیمز باند با عملیات چریکی قاچاقی نفتی بفروشند و بعد هم بقول میرحسین با روشی قجری پول را در جیب گشادشان بگذارند و خرج کنند . نه برنامه ای نه توسعه ای.امید الکی به خوانندگان نباید داد.این گره گوردیوس به این اسانی ها باز نمی شود.گره اصلی در تهران است.شاید ضربه شمشیر بخواهد.

ماکسیموس دسیموس مریدیوس

ناشناس گفت...

حالا 47 تا سناتور امریکایی راه شون دوره نمیدونند ما که اینجا نزدیکیم میدونیم توافق هسته ای لگد لگن دراز اوباما به خایه جمهوری اسلامی بوده :)

ایت الله یزدی که تا دو سال دیگه مرده انتخابش به نظر نمادینه ، به نظر علت این سکوت اینکه همه حواس ها رفته پی سیاست خارجی و تحریم ها.
ولی میترسم روحانی با تبریک توافق 94 بره تعطیلات 2 ساله.

برخورد با مطهری خیلی تعجب اور بود به غیر از نظراتش در مورد حجاب نماینده مثبتیه، دولت باید یه کاری به غیر تظاهرات سکوت! در مورد این اسید پاشان و اجر پرت کن های داعش بکنه نه مثل کفاشیانه که هم وطن هاشو ادم حساب نمی کنه ولی برای خارجی ها نوشابه باز می کنه.

تو امریکا هم اینقدر از داعش ترسیدند و تروریزه شدند که دارن میرن تو کیسه اسلامی داعش و بعیده دموکرات ها بتونند رای بیارند بعد اوباما، انگار میانه رو های امریکا هم مرعوب جنگ روانی داعش شدند.

رومی گفت...

سلام تیمسار عزیز،

راستش اولین چیزی که ناخوداگاه با دیدن عدد ۴۷ به ذهن من رسید ، همین همکاری دوستانه دشمنان ایران بود، بدون اینکه دلیل و تحلیل اون رو بدونم.

بدتر از انتخاب خبرگان هم پیغام خامنه‌ای بود که امید به تغییر مسیر (دست کم ذهنی‌) ایشان رو از بین برد و به این نتیجه رسیدم که چشم نابینای ایشان را خاک گور بینا خواهد کرد! البته هنوز امید دارم به بهبودی حال و روز ایران در میان مدت، چون نسل فسیل‌ها رو به زوال است و در ۱۰ سال آینده بیشتر آن ۴۷ نفر و رهبر آنها در گور خفته اند.

دوستدار پدر عزیز،
رومی

ناشناس گفت...

ممنون از جناب دلقک

جالبه احمدی نژاد چند وقت پیش گفته بود یعنی پیش بینی کرده بود که پرونده هسته ای به ما واگذار میشه و ما حلش میکنیم!

من افق سقوط دولت روحانی رو میبینم

نامه سناتورها مثل امداد غیبی بود و صحبتهای رهبری مبنی بر بدبینی مذاکرات را که از ابتدا گفته بودن تایید کرد به بهترین شکل!!

جالب ولی کناره گیری شاهرودی از نامزدی بود که راه رو هموار کرد برای یزدی که کمتر کسی بهش پرداخت.

منتظر حکم سنگین برای پسر رفسنجانی هم باید باشیم.

روحانی کارش تمومه حتی بین اعضای کابینش اختلاف زیاد وجود داره و جزیره ای ترین دولت تاریخ کشور هست

قمار روحانی روی مذاکرات بیش از حد بود و میبینید که چطور به سیم آخر زده در حذف نماد هسته ای از اسکناس و قطع کردن بودجه تحقیقات فضایی و انداختن طرح اسکناس 50 تومنی روی 5000 هزار تومنی تا نشون بده تورم به جا مانده از دولت قبل رو ولی این تلاشها کاملا مذبوحانه هست و از طرفی رایی که روحانی باهاش بالا اومد افتضاح بود و کمتر از 18 میلیون ایرانی!!

نهایتا بشه یک سری تحریمها مثل سوئیفت رو در این مرحله برداشت ولی در دراز مدت به نظر نمیرسه بشه با کنگره کنار اومد

البته توافق دست جناح روحانی رو باز میکرد و انتخاب یزدی ترمزی در داخل برای کنترل این مسئله بود همچنین تعویض رییس ناجا و ممنوع التصویری خاتمی و این دست مسائل

بنابراین توافق رو در این مرحله باید پذیرفت در کوتاه مدت ولی پیش بینی آیندش سخت هست

وقتی نتانیاهو گفت راه حل دوم نظامی نیست بلکه توافق خوب هست شاید بشه گفت منظورش ترور اوباما و پاک کردن صورت مسئله باشه تا اینکه بخاد به ایران حمله کنه. بالاخره حذف اوباما خیلی خیلی راحتتر از حمله نظامی به ایرانه

چراغ اول

ناشناس گفت...

متاسفانه کنسرت تو خراسان جنوبی تا اطلاع بعدی ممنوع شده این ویدیو رو برای مشدی ها میزارم بدونند دارن چی رو از دست می دهند ):

https://www.youtube.com/watch?v=A9cICKetZDA

ناشناس گفت...

دلقك جان، از اول اعتقاد داشتم و هنوز هم دارم، با وجود خامنه اى و اصل ولايت فقيه به اين شكل هيچ چيز حل نخواهد شد و من هم مثل شما از هر كورسوى اميدى هر چقدر هم كوچك استقبال مى كردم شايد كه مفرى شودبراى آزادى ها و حركت به سوى جامعه اى مدرنتر و همخوان تر با جامعه جهانى ، ولى نشانه ها بيشترحركت بادنده عقب را تاييد مى كند.
اخيرا به رم و واتيكان سفر كرده بودم و به فكر فرو رفتم با ديدن قلعه هاى بجا مانده از ٥٠٠ سال پيش كه پاپ ها درواقع پادشاهى مى كردند و با نظامى گرى مشغول فتوحات و جهانگشايى و ايجاد امپراطورى بر اساس شريعت كاتوليك بودند تا اينكه از ميان خودشان مخالفين دينى با همان رداى كشيشى برخواستند ، با سر و صداى زياد و كشته شدگان زيادتر تا مذهب زورگويشان را مدرنتر و انسانى تر و علمى تر كنند. و سپس شد رنسانس و تاريخ تابه امروز وپيشرفت بشريت. با خودم فكر كردم ايران و خاور ميانه همين الان مشغول دست وپا زدن در ٥٠٠ سال قبل اروپا است تا شايدبه رنسانس برسد، بعد ازخودم پرسيدم با توجه به پيشرفت ارتباطات و تكنولوژى اين ٥٠٠ سال را در چندسال طى خواهد كرد؟ ١٠ سال؟ ٥٠ سال ؟ ١٠٠ سال؟
آيا نسل روحانيون و متفكرين اسلامى كه بايد شريعت اسلام را به چالش بكشند چه شيعه و چه سنى متولدشده اند؟ بعد ياد تفكرات امثال خلافت داعش و امپراتورى حزب الله مى افتم و ميبينم راه خيلى درازاست. تازه زمانى هم كه به منصه ظهور برسد چقدر نقشه ايران و خاور ميانه تغيير خواهد كرد؟ ، كما اينكه نقشه اروپا هم دچار تغييرات فراوانى شد.
خلاصه اينكه اين روحانيون ومتفكرين پيشرو مورد نياز از ميان امثال رفسنجانى، روحانى، خاتمى و غيره بلند نخواهند شد.
تازه حتى اگر هم كسانى بيايند در ميان خودشان و مذهب واگراى اسلام فعلى رابه چالش بكشند. چقدر جامعه مسلمان آمادگى همكارى با اينانرا دارند؟
در آخر هم فكر كنم كه بقول ماكسيموس شمشيرها براى ضربه بايد آخته شوند. هر چقدر بيشتر مى گذردبيشتر به اين نتيجه مى رسم كه اينان زبان نمى فهمند.متاسفانه
ارادتمند، افشين قديم

ناشناس گفت...

تیمسار جان این پست ات رو خیلی ناامیدانه نوشتی...علتش اینه که حد وسط نداری گاهی با یک لبخند (مصنوعی) خامنه ای زود فاز مثبت میگیری و گاهی هم با چند اتفاق منفی فاز افسردگی میگیری...

قبلا هم یه بار گفتم که بهترین حالت در این قضیه هسته ای اینه که ایران و آمریکا به توافق نرسن و این عدم توافق لزوما منجر به جنگ نخواهد شد هر چند شاید منجر به ناامن شدن منطقه با تحریک ایران بشه. عدم توافق می تونست تکلیف همه رو روشن کنه همه ی دنیا متوجه میشدن که این رژیم سر آدم شدن نداره و باید "ساقط" بشه. در این حالت تحریم ها به شدت افزایش پیدا می کرد تا حدی که خود رژیم از درون دچار فروپاشی بشه چیزی مشابه آنچه که در مصر اتفاق افتاد...در مصر هم نیروهای نظامی در ابتدا در خدمت رژیم بودن ولی با گسترش و دامنه دار شدن جنبش اعتراضی مردم به صف مردم پیوستن. در ایران هم امکان پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به خصوص انتظامی به صفوف مردم وقتی که کار به جای باریک برسه هست...الان دیگه عصر ارتباطاته زمانیه که یک نوجوون 15 ساله میتونه با یک گوشی موبایل پته ی یک گردن کلفت زبون نفهم حکومتی رو در کل دنیا رو آب بریزه...

متاسفانه تیمسار شما طرفدار نظریه یا ایده ی تغییر تدریجی یا اصلاحات درونی هستی و انقلابی نیستی...از آنجایی که خودت از نزدیک شاهد و ناظر نتیجه انقلاب کشور و میهن ات بودی چشمت از انقلاب ترسیده فکر می کنی انقلاب نتیجه اش همیشه همین میشه...توجه نداری که انقلاب در دوران حاضر معنای لغوی اش رو حفظ کرده ولی محتواش به کلی فرق کرده...فرم همونه اما محتوا اصلا یه چیز دیگه ست...انقلاب های عصر مدرن، تکنولوژیک و وابسته به شبکه های اجتماعی مجازی و واقعی هستن، در انقلاب های جدید زنان نقش زیادی دارن، انقلاب های جدید فوق العاده سریع اتفاق میفتن و یه تفاوت اساسی شون با انقلاب های قدیمی اینه که به سرعت هم خودشونو اصلاح و بازسای می کنن تا اگر خشت اول کج گذاشته شده بوده، درست گذاشته بشه. همانند آنچه که در مصر اتفاق افتاد. همانند آنچه که در اوکراین اتفاق افتاد...

شما همچنان پیرو تز منفعل و به شدت انرژی بر و طولانی مدت اصلاحات درونی هستی و معتقدی که میشه سیستم رو از طریق نیروهای درون خود سیستم اصلاح کرد! بله شاید (شاید!) بشه اینکار رو کرد ولی به چه قیمتی؟ به قیمت نابودی کامل محیط زیست، از دست رفتن منابع معدنی و طبیعی کشور، سوخت شدن چند نسل جمعیتی؟ اون هم در عصر سرعت و تکنولوژی؟
چطور میشه چنین سیستمی رو که به گفته خودشون فساد درونش سیستمیک شده (جز اصلی و حیاتی خود سیستم شده: به عبارت دیگه حیات سیستم وابسته به فساد شده) و به طور مداوم هم خودش رو بازتولید (خاتمی، روحانی، عارف و...) و بازسازی می کنه و محافظان و نگهبانان پرقدرت (شورای نگهبان، سپاه، مجلس خبرگان، حوزه های علمیه و مراجع تقلید) داره رو اصلاح کرد. هیچ راه درونی و قانونی برای اصلاح این سیستم وجود نداره. در بالاترین سند قانونی این سیستم یعنی قانون اساسی یک قدرت فراقانونی به شخصی به نام رهبر داده شده بنابراین چطور میشه این سیستم رو اصلاح کرد؟

نیروهای تحول خواه و صداهای ملت که مهم ترین شون دانشجویان اساتید هنرمندان و نویسندگان و موزیسین ها و وکلا، خبرنگاران و فعالین مدنی هستن همگی از دم سرکوب شدن وزیر علوم یه آدم بی خاصیت و بی عرضه ست سر شناس ترین فعالین دانشجویی زندان هستن مهم ترین گروه های سیاسی دانشجویی (دفتر تحکیم وحدت) منحل شدن، کانون وکلا تحت فشار قوه قضاییه ست، خانه ی سینما که تعطیل شده بود و تازه باز شده هنوز نتونسته کمر راست کنه و مدیر جدید انتخاب کنه، بهترین خبرنگاران ایرانی یا مجبور به مهاجرت شدن یا در زندان هستن، حتی آخوند های کمی دگراندیش هم یا عمرشون به اصلاحات در این رژیم قد نداد و مردن یا به زندان افکنده شدن یا در حصر شدن یا صداشون خفه شد. تنها نماینده ی منتقد مجلس هم که خیلی خوب توسط برادران بسیجی و سپاهی در شیراز ادب شد. حکومت خیلی حرفه ای و خوب نیروهای تحول خواه رو کنترل و سرکوب کرده. تنها نیروی تغییری که فکر می کنم حکومت نتونسته کنترل کنه جنبش زنان هست حکومت همیشه در مقابل زنان در این 36 سال کم آورده و قدم به قدم عقب نشسته ولی باز هم این اژدهای خون خوار هزار سر، هر سرش رو که قطع می کنی با سر دیگرش روبرو میشی...تنها راهی که مونده اینه که به جای قطع کردن این سرها و سعی بر رام کردن این اژدهای وحشی مستقیم به قلب آتشین و قلب تپنده اش حمله بشه...

وندتا

ناشناس گفت...

و البته تیمسار یک نکته مهم رو هم فراموش کردی بگی احتمالا به دلیل شدت ناامیدی ات:
قدرت های بزرگ در حال رایزنی در شورای امنیت سازمان ملل هستن تا در صورت توافق با ایران، تحریم های شورای امنیت که مهم ترین تحریم ها علیه ایران هستن توسط خود شورا لغو بشه، در اینصورت کنگره آمریکا نخواهد توانست قانونی برخلاف مصوبه ی شورای امنیت تصویب کند و رئیس جمهور بعدی آمریکا هم حتی اگر بخواهد هم نمی تواند تحریم ها علیه ایران را بازگرداند...

باید بشینیم و ببینیم نتیجه این توافق فرضی در داخل ایران چه خواهد شد آیا موجب دست بالا قرار گرفتن نیروهای اصلاح طلب خواهد شد آیا آنها خواهند توانست (با وجود اینکه تمام نهادهای قدرت به جز بخش کوچکی از دولت در دست رقبای تندروشان هست) تغییری در وضع موجود ایجاد کنن؟ من به شخصه چشمم آب نمیخوره. به هر حال ما تغییر رو برای همین الان میخوایم وگرنه که یه حلزون رو هم بذاری رو زمین و ده سال دیگه برگردی می بینی که جاش "تغییر" کرده!...

وندتا

ناشناس گفت...

لطفا در جلوی اسم رهبر انقلاب از کلمه امام استفاده کنید چرا که پسندیده تره.
باتشکر

ناشناس گفت...

اول - چقدر سر پرشوری داری تیمسار، ناگهان نظراتت عوض شده است و با شوری عجیب پیش می روی
دوم - جناب وندتا در نظر داشته باشند که خبر رویترز که در حال تصمیم گیری در شورای امنیت هستند، به احتمال 99 درصد پروپاگاندای اوباما و دارو دسته هست برای خر کردن طرف ایرانی که از پی نامه سناتورهای آمریکایی جر زنی نکند. نامه سناتورها عین واقعیت است و در صورتیکه امضا رئیس جمهور از طریق کنگره قانون نشود، به همان صورتی که اوباما امضا کرده آن دیگر امضا را می تواند پس بگیرد. سر پور شور امثال تمیسار در اصل قضیه هیچ فرقی نمی کند.
سوم - اوباما یک سیاستمدار بی هویتی است که ننگ تاریخ آمریکا خواهد شد. صدها هزار کشته در سوریه و سرکوب جنبش سبز در کارنامه ایشان هست و طرفدارانش باید جوابگو باشند.
چهارم - اینکه اوباما با یک آخوند فاسدی روی هم بریزد و خاورمیانه را تحویل این قوم بدهد و در دراز مدت بمب اتمی را هم تضمین کند، وظیفه هر فرد باشرفی است که جلوی این مسئله بایستد.

یادتان باشد، آمریکا با اوباما آمریکا نشده است که با این فرد ضعیف از بین برود. هستند وطن پرستانی که حرف های مفت جوگیرشان نکند و وطن را بر حرف های بی سر و ته ترجیح دهند.

الف - خ گفت...

سلام ، با توجه به جنگ ( شاید زرگری ) کنگره و اسرائیل با ۱+۵ و احتمال همراه کردن شورای امنیت با توافق پیش رو ، به نظر می‌رسد که این توافق چیزی ورای خاموش کردن چند تا سانتریفوژ و تعطیل کردن دو تا کارخانه نه‌‌ چندان مجهز مرتبط با بمب اتمی میباشد. هر چه هست ، قرار است موقعیت استراتژیکی جدیدی در خاورمیانه شکل بگیرد و ایران نقش کلیدی خواهد داشت، شاید قرار است ایران دوباره ژاندارم خلیج فارس شود. این یک توافق ساده نیست .

ابوالفضل گفت...

"هر چه از حد بگذرد ناچار برگردد ضد آن"
دوران دبیرستان دبیری داشتیم که اینو روی تخته نوشت و توضیح داد که در هر امری وقتی چیزی به منتها الیه ش برسد به ناچار و بلا استثنا در شکل عکسش شروع به حرکت و رشد خواهد پرداخت و مثال سایه ها رو زد که از صبحگاهان به سمت نیمه های روز به مرور کوچیک و کوچیکتر میشن اما به مرحله ای میرسند که کوچیکیشان به آخرین درجه ممکن میرسد و از آن به بعد در راستای عکس شروع به بزرگ شدن میکنند و...
براین اساس شاید مرگ و خفقانی که بر این اجتماع نشسته خیلی هم بد یمن نباشه چرا که داره نشون میده که استبداد و خفقان در مسیر اتمام به پیش میره!

آرسین گفت...

تیمسار گرامی،
کمی زیادی سیاه نوشتید! (حتی اگر سهم سیرک گردانی را هم محفوظ کنیم)

اشاره خامنه ای به دین حداقلی و حداکثری نه به رفسنجانی که مستقیما به روحانی و تئوری هایش است که برای بازکردن فضای تنفس در جامعه به تئوری حداقل دین در اداره کشور باور دارد و برخلاف برداشت شما بیان این مساله نشان دهنده فشاری پشت پرده برای تغیر تعریف از جمهوری اسلامی (اسلام) و نوعی اصلاح از درون است، که احتمالا از طرف تیم روحانی آورده می شود. و جوابش دندان شکن در جمع داده شد!
این مساله جدای از دعواهای جناحی در مجلس خبرگان و میان علمای اعظام است.

در مقابله هسته ای هم اولا سناتورهای تندرو به جاده خاکی زدند و علاوه بر فروکش غلیان عود کرده بعد از سخنرانی نتانیاهو، تا مدتی باید توجیه گر اشتباهاتشان باشند و خاموش می شوند. و ثانیا در اسراییل تسلط دولت و تفکر نتانیاهو زیر سوال است و حداقل تا مشخص شدن جزییات توافق هیچ واکنشی نمی توانند نشان دهند. و صحنه برای میانه رو ها پاک شده، فعلا.

برگ توافق هسته ای بسیار سنگین، در نوروز به زمین زده خواهد شد و اگر بعد از آن روحانی نتواند حرکتی در جنبه های اجتماعی انجام دهد باید این ناامیدی امروز را تزریق کرد. با سلامتی فعلی خامنه ای و وضع دماغی اش بعید است که تصمیم به مرگ داشته باشد بزودی یا حداقل به مرگ طبیعی. و اگر به وضع جسمانی باشد حال یزدی از او خرابتر است! اتفاقا همین انتخاب یزدی را هم تلنگر بموقعی به رفسنجانی می دانم که قبل از انتخابات خبرگان گفته بود که "مهم آن لحظه حساس است"! حتما متوجه شده که با وضعیت فعلی لحظه حساسی در اختیارش نخواهد بود. که بهتر از من تحلیلگران این را گوشزد کرده اند.
اما نباید از یاد برد که دقیقا در این سالهای واپسین عمر خامنه ای (به نقل از کارشناسان) هرحرکت غلط رفسنجانی می تواند اتفاق منتظری برایش تکرار کند و نتیجه سکوت مرگبار 25 ساله به هدر می رود....

اتفاقا از زمان اعلام خبر توافق هسته ای ناقوس جنگ میان مرگ طلبان و زندگی خواهان در ایران نواخته خواهد شد و شخصا از شمای تیمسار انتظار دارم که در این نزدیک عملیات، بجای به هزیمت فرستادن پیشاپیش لشکر (از نظر روحی)، انگیزه مضاعفی بدهید حتی اگر قلبا ایمان ندارید. که این "ایمان در جنگ" معجزه ها کرده در حد سقوط امپراطوری ساسانی! لشکر خامنه ای که همان امپراطوری ناقص را هم ندارد!

وقت بدی برای عزاداریست. فرصت ماتم گرفتن بسیار است. در این بزنگاه آخرین هل را بدهیم!

ناشناس گفت...

من با قسمتی از حرفهای دلقک عزیزمخالفم،چون از تمام حرفهای روحانی این جمله اش رو دوست دارم که میگه شرایط (بطور کلی)به قبل از توافق ژنو بر نمیگرده و عجیب این حرف رو قبول دارم.
بذارین تو این سیرک که همه با دهان باز و چشمان از حدقه بیرون زده بعد از نمایش عالی دلقک دارن فکر میکنن که چیزی بگن من پیش بینی متفاوتم رو بگم در مورد سال 94:
1-توافق هسته ای انجام میشه و تا اواخر تابستان اقتصاد ایران رونق پیدا میکنه.
2-در مورد دانشگاهها از مهر 94 بحثها و مناظره ها و میتینگهای انتخاباتی برای مجلس شروع میشه،خیلی از خطوط قرمز شکسته میشه در یک جمله دانشگاه دوباره زنده میشه.
3-من یک یا دو مرگ رو درسطوح بالای نظام پیش بینی میکنم که یکیش همین یزدی هست و شاهرودی تا انتخابات خبرگان رییس موقت میشه واین مرگ ثابت میکنه که این صندلی ریاست خبرگان برای طیف تندرو خیلی خطرناک هست.
4-روابط ایران با اروپا به شدت خوب میشه و فشارها بر روی ایران بخاطر حقوق بشر از طرف اروپا بالا میگیره ،حتی شاید یک هفته قبل از سخنرانی روحانی در نیویورک برخی از زندانیهای سیاسی در کمال تعجب بدون قید وشرط ازاد بشن
5- و از همه مهمتر که امید اصلی من به اسفند 94 هست که بالای 95 درصد احتمال میدم خرداد 88 تکرار میشه و اون 5 درصد تفاوت هم این است که ایندفعه قضیه فقط تهران و شهرهای بزرگ نیست کل ایرانه..من که دارم روز شماری میکنم برای اسفند 94 .....
(متولد دهه شصت)

ناشناس گفت...

سلام،
من هم با نظر وندتا در مورد زیاده از حد نا امیدانه بودن این نوشتار موافق هستم. به نظر من در طی این چند روز چیز عجیبی اتفاق نیوفتاده. هاشمی قدرت گذشته را در ایران ندارد و گرچه دوستان از شکست او شوکه شدند، این اتفاق چندان دور از انتظار نبود با توجه به سخنان ناشیانه و با لحن مقتدرانه (بدون اقتدار واقعی) هاشمی. یکی از دوستان روی پست قبلی به این نکته اشاره کرده بود.
به نظر من مشکل الان ایران، انفعال جامعه مدنی هست. انگار همه منتظر معجزه هستند؛ چه توافقی بشود چه نشود، گروهی که فعال است دست بالا خواهد داشت و این کاریست که گروه رهبری میکنند. اصرار بر اینکه رهبر گروه مذاکرات رو رهبری میکند (هیچ اسمی از روحانی یا مردم دیگر نیست)و اینکه نامه نگاری از اوباما یا حتا کنگره با رهبری ایران است (نه مردم یا نماینده مردم) به این منتهی میشود که نتیجه مذاکرات پیروزی اعلام شده و از سوی این گروه تصاحب خواهد شد.
نگاه سیاه و سفید به اوضاع کمکی نمیکند و از انفعال هرگز سودی حاصل نمیشود. منظور این است که جامعه باید دیدگاه خود را با حمایت کارهای مفید و مخالفت با کارهای اشتباه اعلام کند، بدون توجه به اینکه چه کسی این کارها رو رهبری میکند. گروه رهبری ایران علی رغم ظاهر مقتدر، تشنه تایید مردم هستند؛ به نظر من مشکل این گروه با خاتمی حسادت به اقبال عمومی اوست، و الا خودشان حاضر به انجام کارهایی هستند که اصلاح طلبان را از آن منع میکنند، به شرط تشویق از جانب عامه.
در کل، چه طرفدار انقلاب باشیم، چه اصلاح، باید از رخوت دست کشید و فعال بود. و فعالیت یعنی اظهار نظر بدون بار سیاسی؛ ایرانیان باید خواسته های خود را اظهار کنند نه اینکه در سکوت به تماشای منویات خامنه ای بنشینند.
رهگذر

ناشناس گفت...

دوست عزیز متولد دهه شصت عزیز دلم اینقدر خوش بین و امیدوار نباش! مگه تو جامعه زندگی نمیکنی؟ مگه ندیدی این حکومت دیو صفت آخوندی هنوز چقدر طرفدار تند رو داره؟ از ما گفتن بود تو خواب هم نمیشه اینارو دید ! :,(
-لوین

Dalghak.Irani گفت...

من بعنوان سیرک گردان ناچار از رعایت توازن هستم. انتقادات شما را وارد می دانم و خودم هم موافق تندتر شدن برخی بلاتکلیفی های نیروهای میانه هستم که گاهی به نعل و گاهی به میخند و دوست دارم جامعه کمی دوقطبی تر بشود تا خاکستری های توجیه کننده بی عملی خودشان نتوانند در داخل شکاف ها پنهان شوند. اما تلخ بودن این مطلب خیلی هم به مویز و خرمای خودم ارتباط ندارد هرچند که اعتراف می کنم دیروز در تهران جمعه بود و تکلیف عصر جمعه مشخص در نزد ایرانیان. و مهمتر از آن دیروز 13 مارس هم بود و در انگلیس red nose day که آدم در می ماند باید بشدت غمگین باشد از اینهمه عقب ماندگی و مشکلات کشورهای فقیر یا خوشحال باشد از اینهمه همبستگی جوامع مدنی غرب که همه و همه و همه توان و اعتبار و شهرت و زیبایی شان را به صحنه می آورند برای کمک به ان بچه ها از هنرمند گرفته تا دانشمند و از کمدین گرفته تا ورزشکار و از هنرپیشه گرفته تا سیاستمدار و چه شوری بر می انگیزند در نشان دادن همبستگی های انسانی - حالا تو بگو خودشان استعمار و استثمار کرده اند و حالا دارند برایشان اعانه جمع می کنند. من که گوشم به این خزعبلات عادت کرده - پس دیروز روز خاصی بود و من هم با این روز گریان و خندان بودم و می خواستم هم برجسته کنم بی عملی جامعۀ نخبگان را و آواری که در این آخرین روزهای مقاومتشان در تدارک است جبهۀ تحجر. حالا هم با دیدن نامۀ بسیار بسیار زیبا و تاریخ ساز علی مطهری به امام جمعۀ شیراز حالم کاملاً خوب است و چشمم را دوخته ام به ایران که ببینم نخبگان مدعی چه حمایت مؤثری خواهند کرد از مطهری برای فشار دادن به گشایش راه. یا...هو

ناشناس گفت...

افسردگی وقتی اتفاق می افته که فرد یا گروه به هدف گذاریهای خودشان نمیرسند حال بنابر تخمین غلط توانایی یا بر اساس پیشامدهای ناگوار .من به شخصه مقطع فعلی را شکست نسل ۵۷ میدانم از هر دو جریان چه پرو غرب چه سنت گرا نسل انارشیست ۵۷ شکست سختی خورده از هر دوطرف چون به دنبال هنجار شکنی در کلیت بوده .اگر چه انقلاب جنسی و هیپیها و بیتلها در دهه شصت میلادی با زرق و برق بسیار تمام عرصه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را اشغال کردند ولی جامعه مدنی غرب این توانایی را داشت که به موقع انرا زمین گیر کند و از انرژی آن در جهت رونق اقتصاد و منافع اجتماع بهره گیری کند ولی از بخت شوم دنباله این جریان سرباز گیری خود را در خاورمیانه علی الخصوص ایران انجام داد و چه از چپ و مدرن و سنتی در ایران این انارشیسم موفق به واژگونی نظم کهن شد و عرصه های سیاست و فرهنگ و نظامی واجتماعی و فرهنگی را از همان دهه چهل شمسی به این نسل پر جنبً و جوش و فاقد عمق وا داد مقایسه دو انقلاب مشروطه و 57به عنوان تبلور دو نسل گویای همین واقعیت است و انقلاب مشروطه انقلابی به حق نه به جهت سهم خواهی که به منظور توانمندسازی و نوسازی ایران بود و انقلاب دوم تا حد زیادی خالی کردن انرژی انباشته نسل انارشیست .اما راه چیست کشور کهن ایران با نسل جوان باید موج سومی ایجاد کند و نخبگان و دلسوزان باید راهبری این جنگ سخت را شروع کنند و این وظیفه همه اقشارمتولدین دهه پنجاه به بعد میباشد که مبانی اجتماعی و کاری را دوباره سنگ بنا بگذارند و باز سازی روابط اجتماعی و اقتصادی راه را برای مولدشدن جامعه باز کنند که مولد بودن اجتماع مولودی نیکویی خواهد بود هر چند ما پیر خواهیم شد و نصیب خود را از دست داده ایم ولی چاره ای نیست . راهدرست زندگی شرافتمندانه و تحمل همدیگر و توانمندسازی همه افکار در جهت درست و سازنده و تربیت نسل شریف و برومند و روشن ضمیر میباشد و جز این راه رستگاری وجود ندارد باید خصوصا عرصه بروکراسی اداری را هرچه بیشتر به سمت نوسازی و مولد بودن کشاند و اقتصاد به شدت دلالی ایران را به مسیر درست هدایت نمود نسل ۵۷ تا چند سال دیگر همه جملگی درگورند و تاریخ به قضاوت ما و آنان خواهد نشست.
حزب الله

غریب آشنا گفت...

دوستان توجه کنند که نظام ممکن است تمام ذخایر مملکت را با غرب معامله کند ولی‌ موجودیت خود را معامله نخواهد کرد، بنابرین اگر نظام در قضیه هسته‌ای امتیاز بدهد ( حتی فراتر از آنچه ادعا می‌کند) ، در عوض در قضیه حقوق بشر ، از غرب امتیاز خواهد گرفت و این به بسته تر شدن فضای داخلی‌ خواهد انجامید، حتی به فرض واقعی‌ پنداشتن نزدیکی‌ جبهه‌ غرب و ایران در تقابل با سخنرانی نتانیاهو و نامه کنگره و پیامدهای این تقابل ، ایران به لحاظ استراتژیکی ، به این زودیها به بلوک غرب ملحق نخواهد شد ، مگر اینکه غرب از اوکراین چشم بپوشد که باز هم این الحاق تدریجی‌ و تاحدودی پنهانی‌ خواهد بود در ابتدا. تازه این الحاق به غرب هم سازکار داخلی‌ می‌خواهد که با دکترین نظام و اکیپ فعلی در راس ، دور از ذهن است و باز هم بقای نظام را هدف قرار خواهد داد، لذا به نظر می‌رسد که با توافق در پیش، وضعیت اقتصادی تا حدودی بتدریج بهتر شود ولی‌ وضعیت مدنی رو به وخامت خواهد گذاشت و فضا بسته تر خواهد شد زیرا اساسا اکثریت جامعه ایرانی‌ ،فارغ از اینکه مرفه هستند یا خیر، گشادگی اقتصادی را بر گشادگی مدنی ترجیح میدهند متأسفانه . فکر می‌کنم که مملکت در بهترین حالت به چیزی شبیهه سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ برخواهد گشت. برای یک ذهن دورنگر ، جمهوری خواهان و جنگ بهتر از دموکرات‌ها و توافقنامه بود ، چرا که این مملکت برای خروج از این چرخه بی‌ثمر ، بالاخره باید یک روزی هزینه پرداخت کند و لذا هر چه دیرتر این اتفاق بیفتد ، علاوه بر بالارفتن هزینه‌ها ، عنصر زمان هم از دست خواهد رفت. در واقع ما مردم برای بار چندم از سوی دمکراتها آسیب جدی میبینیم ، همانطور که کارتر در سال ۱۳۵۷ با تبر به کیان این مملکت ضربه زد. ناگفته نماند که عاجزانه آرزو می‌کنم که این پیش بینی‌‌ام غلط از آب درآید و همه چیز به سمت بهبودی پیش برود.

مازیار وطن‌پرست گفت...

وبلاگ بسیار خوبی دارید. یکهفته است خوانندهٔ شما شده‌ام. امیدوارم حالا حالاها استمرار داشته باشد.

ناشناس گفت...

رهبر بنده ان ایت الله نکونامی است که گفته اینترنت باید خر مفت باشد تا همه سوارش بشوند و مسلمانان باید متمدن و متدین باشند! نمی دونم چرا وقتی صحبت از اخوند های مادر قحبه می شود همه اسمشان را می دانند و با عقاید و شعار های ان ها اشنا هستند، ولی وقتی آخوندی از خودش نرمش فهرمانانه نشان می دهد هیچ کس نه می فهمد و نه اهمیتی می دهد، خواستم در جواب ان دوست بگویم که اخوند های متمدن همین الان هم هستند در ایران ولی کاره ای نیستند در مقابل این تندرو ها و مخت خور های حوزه!

الف - خ گفت...

ناشناس دهه شصتی ، شما با مرحوم ژول ورن نسبتی نداری ؟ آخه خیلی قوه تخیل خوبی داری ، ولی اگه بشه ، چــــــــــــــی میشـــه

خُسن آقا گفت...

مدرنیته چیزی نیست که آخوند مافنگی مثل خامنه‌ای یا یزدی بتواند آنرا متوقف کنند، نه چیزی است که بوسیله آخوند هاشمی و روحانی به ایران وارد شود.
مدرنیته و ابزارش چنان در داخل ایران نفوذ کرده است که دیگر با اهرم هیچ پدرسگی قابل توقف نیست. زن و دخترکانی که 60 درصد داشنجوها و تحصیل کرده ها را تشکیل می‌دهند دیگر نخواهند گذاشت مرده‌های متحرکی از نوع محمد یزدی و شارلاتانهایی از نوع هاشمی و خاتمی و روحانی جلو پیشرفت آنها را بگیرند.
درضمن هر نوع شکست در مذاکرات هم به نفع مدرنیته در ایران خواهد بود، چه مردم مجبور خواهند شد بدون منابع مالی نفتی امور مملکتی را اداره کنند و به همین دلیل هم ریشه همه مفت خورها خشکیده خواهد شد.
اندکی صبر سحر نزدیک است!

فرزاد گفت...

دلقک دقیق!
این تقارنِ عدد 47 پیرمرد از هر طرف را من هم متوجّه شدم به علاوۀ این که جمعِ هر دو 94 می شود؛ آیا این ـ بر اساس باورِ قدیمیِ معنا و تأثیرِ اعداد و ارقام ـ معنایی ندارد، مثل معنایی که متولّد شصت کرد یا بهتر یا بدتر یا...؟!

ناشناس گفت...

من در این سیرک عجیب و غریب فقط پیش بینی کردم،به من تهمت تخیلی بودن وخوشبین بودن میزنید.لوین عزیز میگوید در این جامعه زندگی میکنی بله گرامی.چیزهایی دیدم و شنیدم و تجربه کردم که به من یاد داده در ایران همیشه غیر ممکنها ممکن میشود وممکنها غیر ممکن.
نشانه هایی هم دارم میبینم که نمیخوام زیاد اینجا مطرح کنم و خوش خیال ورویاییتر از این نام بگیرم
(متولد دهه شصت)

ناشناس گفت...

برام جالبه بدونم به عنوان یه ارتشی نظر شما راجع به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی چیه؟ قابل توجیه و ضروری بود از نظر نظامی و اخلاقی؟

ناشناس گفت...

جناب ناشناس بمب اتمی هیروشیما

نظر خودم رو عرض کنم که بله، اگر چنین بمبارانی نمی شد تعداد کشته ها صدها هزار نفر بیشتر بود و ژاپن ویرانتر. این های و هوی اخلاقی با عرض معذرت ریالی ارزش ندارد. اگر بجای شاه رئوف القلب یک رضا شاهی داشتیم که به سال 57 به صغیر و کبیر رحم نمی کرد و یکصد هزار نفری را می کشت و از دروازه های شهر آویزانشان می کرد......... کشوری داشتیم بسیار بهتر ولی خوب حرف مفت خریدار بیشتر دارد. صلح دوستی صفا مذاکره

ناشناس گفت...

یارمحمدخان کرمانشاهی:
1 تحریم های مصوب کنگره جزو قوانین آمریکا هستند و طبق قواعد مسلم حقوقی به جز مرجع قانونگذار مرجع دیگری نمی تواند قانون مصوب را لغو و بی اثر کند لذا سناتورها چندان هم بیراه نگفته اند بگذریم که اصل تفکیک قوا در آمریکا بسیار مستحکم و یادگار پدران استقلال است و اوباما چندان نمی تواند روی لغو تحریم کنگره که شدید ترین تحریم ها هستند حساب باز کند
2 هاشمی می توانست در یکسال باقی مانده خبرگان نقش مهمی در حمایت از توافق هسته ای احتمالی ضعیف ایفا کند اما او را سر جای خود نشاندند و قطعا به دستور اکید رهبری بوده است
3 در مورد جریان داعش نیز مطلب مهمی را در فرصتی مناسب عرض خواهم کرد

Dalghak.Irani گفت...

چون اظاهر نظر راجع به تاریخ و وقایع آن در ظرفیت اطلاعاتی و دانشی و تحلیلی من نیست. لذا من نفیاً و اثباتاً وارد "کی در گذشته چه کرده است" مثبت یا منفی نمی شوم. در حال حاضر اما بدون اینکه عشق و تنفری درکار باشد هر کسی اعم از خودی و بیگانه که با در قدرت بودن سیاسی تحجر مذهبی در ایران مخالف و دشمن باشد دوست من است و از کمکش با هر دلیل و انگیزه ای استقبال می کنم. چون هیچ پدیده ای را اعم از وابستگی سیاسی یا هر ارزش ثانوی دیگری را مقدم بر مبارزه با تحجر و خرافات و خشکه مقدسی نمی دانم. البته بمحض گشایش فرهنگی و اجتماعی و مجاز شدن سبک زندگی در حد عرف قابل تحمل در اکثریت غالب هموطنانم موضعی با حمایت از حکومت وطنم و علیه هرکس و هر کشور که مخالفت می کند اتخاذ خواهم کرد. بنابراین بحث بر سر رفتار دولت ها در گذشته و آیا درست یا نادرست بوده علاوه بر نیاز به دانش و احاطه به موضوع در زمان و مکان؛ مفید بفایدۀ توجیه رفتار امروزشان نمی تواند قرار بگیرد. چه پز این باشد که ایران در 200 سال گذشته به کسی حمله نکرده است و چه این باشد که انگلیس در گذشته امپراطوریش را بر استخوان جهان سومی ها بنا نهاده و یا همین مثال شما در مورد رفتار امریکا در جنگ جهانی دوم. لذا از خوانندگان هم می خواهم که چنین بحث های "بدون ارتباط به مشکل امروز ما" را پی نگیرند و در دام خزعبلات تاریخی - که همۀ کشورها چه منفی و چه مثبت - دارند نیفتند. هر کشوری هر کاری را نکرده و نمی کند مطلقاً ربطی به اخلاق و ارزش های انفرادی - آن هم در برخی انسان های رشد یافتۀ مدرن یا بعضی مؤمنان بی غش سنتی - ندارد و از فرمول ضعف و قوت تبعیت می کرده و می کند. هر کشور در هر برهه ای از تاریخ که قدرت داشته دیگرانی را که قدرت نداشته اند غارت کرده و کشته و از هستی ساقط کرده. فقط اینک زمان است که به مبارکی افزایش دانش بشر؛ بشر کمی بلوغ عاطفی هم یافته و سعی می کند خشونت عریانش را کنترل شده بکار ببرد. یا...هو

ناشناس گفت...

من که دست به دعا برداشتم دوست عزیز دهه شصتی نه ازین جهت که به دعا اعتقاد دارم! ازین جهت که هرچه درتوان دارم در حد خودم انجام داده باشم
اگر پیشبینی شما درست باشد چه شود!
امیدمون نا امید نشه که بد میشکنیم همانند سال ۸۸!
-لوین

Dalghak.Irani گفت...

دوست دارم که یک ادبیاتی سردبیر شرق شد. بخودش هم گفتم. حالا گاهی سرمقاله های شرق خواندنی و آموختنی است:

با وجود جاذبه زمین
احمد غلامی . سردبیر
«پرنده با وجود جاذبه زمین پرواز می‌کند.» این گفته پولانی، اقتصاددان مجارستانی نیاز به شرح و تفسیر ندارد. خودش گویاست. بسیار شنیده‌ایم که در شرایط دشوار خیلی از آدم‌ها به‌جای دلسردی و افسردگی و دست‌وپازدن، با خلاقیتی وصف‌ناپذیر خودشان را بیرون کشیده‌اند. هرچند دشوار می‌شود این سخن شایع را پذیرفت که شرایط سخت، آدم را وادار به خلاقیت می‌کند. چون نقیض این جمله، آنقدر روشن و مستند است که مانند نقل‌قول پولانی جای هیچ بحثی باقی نمی‌گذارد. به‌هرتقدیر، در وضعیت کنونی سیاسی- فرهنگی چه باید کرد؟ چگونه می‌توان در نگاه دولتمردان تغییر جدی به‌وجود آورد و اصولا این کار چه ضرورتی دارد؟ آیا در وضعیت موجود هنوز مجالی هست تا به رفاه بیشتر، یا آینده‌ای بهتر فکر کرد؟ آیا جامعه ما از یک طرف به اعتیادِ تغییر دچار شده است و در طرف دیگر معادله حفظِ «وضعیت موجود»، دامنگیر دولتمردان شده است؟ قدر مسلم، پاسخ به این پرسش‌ها هر‌قدر مبهم باشند، در مضرات آنها هیچ ابهامی نیست. زیانباربودن این موقعیت، کاملا روشن است و روشن‌تر از همه «وضعیتی‌شدن» آدم‌هاست. وضعیتی‌شدن آدم‌ها پارادایم‌های متنوعی دارد و یکی از آنها به‌قول عوام، نان‌به‌‌نرخ‌‌روزخوردن است و یکی دیگر صوفی‌گری مدرن است؛ پولی‌درحساب‌بانکی‌داشتن و خود را از مصائب آدم‌ها کنارکشیدن. در کنار این صوفی‌های مدرن، افسردگان شادنوش هم هستند. کالبدشکافی جامعه ایران بسیار زیبا و حیرت‌انگیز است.

محمود دولت‌آبادی در نامه‌ای خطاب به رییس‌دولت اصلاحات بعد از پیروزی‌اش در انتخابات، جملاتی با این مضمون نوشته بود که با همه امیدی که مردم به شما بسته‌اند، نمی‌دانم چطور شب‌ها خوابتان می‌برد. امید تنها چیزی است که مردم ایران هرگز از اعتیاد به آن، دست برنمی‌دارند. این امید پایدار ریشه در سنت و مذهب دارد و جمله مشهورِ «در ناامیدی بسی امید است»، خود گواهی است بر دینامیسم روحیه جمعی مردم ایران. هرچند با نگاه‌های توده‌ای نمی‌شود مردم ایران را تحلیل کرد. این درست که مردم ایران مردمی کوتاه‌مدت‌اند اما اعتقاد خودشان را به زندگی بلندمدت از دست نداده‌اند. البته طیف‌های متنوع و متفاوتِ مردم مانند گوی رنگارنگِ سرخ‌ و سیاه و سفید و آبی در کنار هم‌اند و به‌اقتضای شرایط‌ و در لحظات مختلف جابه‌جایی آنها پیش‌بینی‌ناپذیر است. آنها که چپ‌اندیش بوده‌اند، ناگهان راست‌کیش می‌شوند و می‌کوشند وضعیت موجود را نمایندگی کنند و برعکس. بهترین نمونه آن هم صندوق رای است. بارهاوبارها مردم، هم دولت و هم خودشان را غافلگیر کرده‌اند. این غافلگیری‌ها، همان‌قدر که هیجان‌انگیز است و برای دولتمردان قابل‌ستایش، خطرناک و قابل‌تحلیل هم است. آن سیاستی که بیش از همه در میان گردانندگان سیاست مشهود است، فریزکردن وضعیت موجود است. شاید در این فریزکردن، نیت خیری هم نهفته باشد، یعنی زمان‌خریدن برای رفع دشواری‌ها و مشکلات زندگی. چاره‌ای نیست. برگردیم به جمله کارل پولانی که «پرنده با وجود جاذبه زمین پرواز می‌کند.» گریز از جاذبه و پرواز، هم برای دولتمردان و هم برای مردم قابل‌‌تصور است. صدالبته، اگر تدبیر و اصلاح از جانب گردانندگان سیاست روی بدهد، قطعا نتایج پرثمری خواهد داشت.

ناشناس گفت...

لوین عزیز اتفاقاتی مثل خرداد 88 یک شبه بوجود نیومد شما سالهای 86 و87 رو بخاطر بیارین که نوع جدیدی از سرکوب وحشیانه ،فضای اختناق و امنیتی بوجود اومد نمونه اش گشت ارشاد،ستاره دارکردن دانشجوها و بی ابرویی ایران در سخنرانیهای احمدی نژاد در مجامع بین اللمللی و... که مردم در 8 سال اصلاحات شاهد اون نبودند یک زمانی به بعد مردم تصمیم گرفتندو یا بهتر بگم به این باور رسیدن که محمود باید عوض بشه اون هم به هر قیمتی ..الان هم اون نشانه ها رو شما میتونین ببینین در چند ماه اینده موجی بوجود میاد که هدف مشخصی داره تغییر اعضای مجلس شما سخنان نبویان رو بشنو ببین چه دست و پایی میزنه ،میترسه حق داره،شما فرض کن اگر فقط 20 تا مثل مطهری بتونن برن مجلس و شجاعت مطهری رو داشته باشند ببینین چقدر فضای سیاسی و توازن قوا فرق میکنه،چه خط قرمزهایی میشکنه ،حالا فرض کن از 290 کرسی مجلس 200 تا کرسی رو نیروهای نزدیک به روحانی و هاشمی بگیرن چی میشه،با توجه به اتفاقات این روزهای ایران اهمیت اسفند94 اگربیشتر از خرداد 88 نباشه کمتر نیست.
(متولد دهه شصت)

ناشناس گفت...

دهه شصت عزیزاستدلال شما چرته
مملکت مگه بی صاحبه که 200 نفر طرفدار روحانی اصلا بتونن ثبت نام کنن و تایید صلاحیت بشن و کودتای نرم کنن
مملکت ساز و کار و قانون داره

ناشناس گفت...

این نامه سناتورها به نظرم یه خوراک دوسویه برا توافق به ثمر رسیدس!!
تو نامه سناتورها گفتن تو مدت توافق(یحتمل ده سال) زیرآبی نرین مثل قبلا که اگه بفهمیم زیر آبی میرین روز از نو و روزی از نوع ودهنتون سرویسه.
اینجاهم که خوراکش معلومه یه عده عوام مشنگ میگن عجب توافقی بوده وبه نفعمون شده که آمریکایی ها قاطی کردن.تیفوسی ها هم به قول دلقک اینو پیروزی آقا بر اهریمن آمریکایی بینن!!من که میگم همشون دستشون تو یه کاسس

خوابگرد گفت...

تیمسار گرامی
گفتارتان هرچند حال و هوایی بدبینانه دارد ولیکن منطبق با واقعیتهای موجود است و شاید سبب گردد که برخی خوانندگان وبلاگتان به جوری دیگر بر رویدادها نظر کنند و به تحللیلشان بپردازند.
وقایع ایران و بالاخص مذاکرات هسته ای بخشی از پازل بزرگیست که وقایع خاورمیانه را شکل میدهد و سرجای گذاردن قطعات آن شاید به جوری نباشد که ما فکر میکنیم. قطعات این پازل در تمامی کشورهای خاورمیاه و بخشی از آسیای میانه و شمال آفریقا پراکنده شده اند و وقایع جاری در هریک از این قطعات ممکنست که در طاهر به یکدیگر در ارتباط نباشند ولیکن در ماهیت به یکدیگر کاملا نزدیک هستند و در نهایت شکلی را بوجود خواهند آورد که شاید مطابق میل من و شما نباشد.
مذاکرات هسته ای نیز فقط در چارچوب مذاکرات هسته ای نیست و پارامترهای متعدد دیگری در آن دخیل هستند.
اینک در برابر سیاستهای کجدار و مریز و مماشات گرایانه اوباما سه استراتژی مشخص دیگر وجود دارند که هریک به نوعی در حال بازی هستند.
سیاستهای کشورهای عربی به سردمداری عربستان که به خوبی توانسته است ترس ایران شیعه را در دل جهان عرب جا بیندازد به جوری که هم اکنون در تمامی کشورهای عربی ترس ایران از ترس داعش ریشه قویتری پیدا کرده است.
سیاست اسراییل که در کنار آب مشغول نظاره جنگ میان دو سیستم تفکر اسلامی شیعه انقلابی و سنی تندرو است و در نهایت ز هر طرف که شود کشته به نفع تفکر محافظه کار خلیجی ها و اسراییل است.
و در طرف سوم که متفکرین جنگ طلب و قدرت طلب هر دو جناح دمکرات و جمهوری خواه نشسته اند که به چیزی کمتر از قدر قدرت بودن آمریکا اعتقاد ندارند.
و در این میان هم موجود خلق الساعه ای به نام داعش و هم تفکری به نام امپراتوری شیعه و ایرانی به خوبی مشغول آب ریختن به آسیای این سه تفکر هستند که در بطن منافع مشترک زیادی دارند.
همانگونه که وقایع مصر اتفاقی نبود وقایع یمن نیز اتفاقی نیست و وجود داعش و رویدادهای عراق و سوریه و لبنان نیز اتفاقی نیستند. در هر چهار مورد نیز تنها نیروی انسانی و آنچه از اقتصاد ایران به جا مانده در حال هزینه کردن است و روحانی در رویای توافق هسته ای و خامنه ای در خیال برپایی امپراتوری شیعه نشسته اند و تنها دستاورد این ماجراجویی ها زوال نسلی است که سعادت را نه در مبارزه برای آزادی و کرامت انسانی خود بلکه در خیال دستیابی به توافقی آبکی و رفع اندک تحریم ها می داند بلکه فرصت بیشتری یابد تا مبارزه را در چاپ عکسهای دزدکی خود ادامه دهد.

ناشناس گفت...



آرسین عزیز

یک تحلیل صحیح بر اساس اطلاعات صحیح شکل می گیرد و بر اساس یک تحلیل صحیح است که یک تصمیم گیری صحیح استوار می گردد. متاسفانه فضای خبری رسانه های ایرانی بازگو کننده حقیقت رویدادهای خبری نیستند. بخشی از آن تقصیر حکومت است و بخشی از آن نتیجه آرزو نویسی ما ایرانیان. حکومت با استفاده از نفوذ گسترده ای که بر مراجع نشر خبر مانند بی بی سی و رادیو فردا دارد یک فضای انتخابی خبری را ایجاد می کند و متاسفانه آگاهان سیاسی ما نیز دنبال این خط سفارش شده را می گیرند و آنرا تقویت می کنند. برای مثال یک موج خبری بر علیه نامه 47 نفر راه می اندازند و چند روزنامه نگار سفارشی مقالاتی به ظاهر در رسای وطن می نویسند و جوی ناسیونالیستی راه می اندازند و مخالفین و دوستداران ایران نیز سیر داغ و نعنا داغ آن را از روی دلسوزی زیاد می کنند و نتیجه این می شود که همه تصور می کنند 47 نفر آدم ناشی نامه ای نوشته اند و تمام دنیا نیز در محکومیت آنها متفق القول شده اند و صدای مظلومیت خامنه ای به گوش دنیا رسیده است ! و یا در مثالی دیگر بگونه ای مطرح می کنند که اگر توافق اتمی به شورای امنیت برود دیگر حضرت فیل هم قادر به نقض توافق نیست حتی دیگر کنگره هیچ کشوری نمی تواند به خامنه ای بگوید بالای چشمت ابروست! نتیجه این فضای تبلیغی دروغین, تحلیل ناصحیحی است که منشا آن چند رسانه سفارشی مانند بی بی سی و رادیو فردا بوده اند. ولی بعد از فروکش کردن آتش هیجانات میهن دوستانه و شاخ شانه کشیدن های فراوان برای 47 طفل یتیم مجلس سنا ناگهان گرد و غبار فرو می نشیند و اخبار نقیضی این بادکنک تبلیغی را می ترکاند. از جمله نامه تند و اخطار شدید 250 نماینده کنگره به اوباما در حمایت از 47 نفر! و یا اظهار نظر امروز جین ساکی مبنی بر اینکه منظور از فزستادن به شورای امنیت فقط ورود به دفتر اندیکاتور این شورا بوده است! و تصمیم گیری معلوم نیست که چه زمانی خواهد بود . و تازه تصمیمات شورای امنیت ارتباطی به تحریم های کنگره ندارد! این است نتیجه خوش خیالی و امید پروری بیهوده و گوش کردن به بی بی سی ! وقتی در صفحه شطرنج سیاست به عمد تعدادی از مهره ها را از چشم ما پنهان می کنند ما تصور می کنیم که در حال یورش همه جانبه به حریف هستیم نگو که وزیر حریف در خانه بغل دست شاه ما بوده و عنقریب او را با تیپا از صفحه بیرون خواهد انداخت!
بدین خاطر نیز صبر کردن و جو زده نشدن و اعتماد نکردن به رسانه های مشکوک فارسی زبان که به پخش اخبار گزینشی اقدام می کنند برای انجام یک تحلیل صحیح الزامی است.
این داستانی را بیاد می آوردکه دختری را کسی شوهر دادند و از قضا قضیب داماد مهیب و بزرگ بود و دختر وحشت زده از حجله فرار کرد. عاقبت داماد قول داد که نیمی از آن را بیشتر بکار نبرد ولی پس از دخول کار را به تمامت رسانید و نزدیک بود تا جگر دختر دراید. دختر ناله کنان گفت تو که قول دادی بیش از نیمی از آن را بکار نبندی. داماد گفت من هنوز هم بر سر قول خودم هستم. منظورم نیمه آخر آن بود! بدین لحاظ ما نیز باید مراقب نیمه آخر باشیم و فریب نیمه اول وعده داده شده بی بی سی و اظهارات ظریف و روحانی را نخوریم.


ماکسیموس دسیموس مریدیوس

ناشناس گفت...

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: حتی در صورت تصویب شورای امنیت برای لغو تحریمهاى ضدایران واشینگتن الزامی برای لغو تحریمهای یک جانبه خود ندارد، جنیفر ساکی در نشست خبری افزود لغو تحریمها به تصمیم اعضای دائم شورای امنیت بستگی دارد، وی تأکید کرد ما دستیابی به توافق بین‌المللی غیرالزام‌آور را ترجیح می‌دهیم زیرا زمینه به‌کارگیری مجدد تحریمها را بر ضدایران فراهم می‌کند.
جن ساکی سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا: ارجاع مسأله ایران به شورای امنیت به‌معنی رأی‌گیری فوری در این باره نیست، مسلماً برداشتن تحریمها، چگونگی زمانبندی و فرایند آن یک بازگشت به عقب است و هنوز در این باره تصمیمی گرفته نشده، برداشتن تحریمهایی که اعضای شورای امنیت تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل تصویب کرده‌اند مستلزم اقدام جدید این شورا تحت فصل هفتم است اما لغو تحریمهای آمریکا نیازمند اقدام کنگره در زمان مناسب است، شورای امنیت نمی‌تواند کنگره را به لغو تحریمهای آمریکا ضدایران مجبور کند ما به‌دنبال دستیابی به توافق غیرالزام‌آور با ایران هستیم که به‌کارگیری دوباره تحریمها را بر ضد تهران راحت‌تر می‌کند.

ناشناس گفت...

بعضی از سناتورها شواری امنیت را تهدید کرده اند که اگر وارد بعضی مسائل بشوند که نباید، بودجه آنرا قطع می کنند. لازم به ذکر است بالای بیست درصد هزینه های مربوطه را آمریکا پرداخت می کند.

ناشناس گفت...

نامه ای که دوستمان اشاره کرده اند - 250 نفر از اعضاء کنگره نامه ای به حسین اوباما آماده و امضاء کرده اند و بزودی ارسال خواهد شد:
http://www.ghatreh.com/news/nn25258021/%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-47%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1

رامیار گفت...

تیمسار جان
به نظرم در بکار بردن واژه خائن برای سناتورها عامدانه اغراق به کار برده اید تا دیدگاه خود را نشان دهید، وگرنه بیشک خود شما نیز نسبت به خرد پشت این نامه و حداقل ناشیانه نبودن آن آگهی دارید.
نامه سناتورهای جمهوریخواه یک علامت بزرگ از ناشایستگی اوباما به عنوان یک رییس جمهور است که نتوانسته اعتماد سیاستمداران سطوح بالای کشور خود را جلب کند.
اوباما ناتوان‌ترین رییس جمهور آمریکا بوده و بی تردید سبب ناامیدی بخش بزرگی از خود جامعه آمریکا شده است. متن سخنان جمهوریخواهان نه نشانه خیانت به کشور، بلکه دفاع از اعتبار آمریکایی است که اگر به ضرورت دموکراسی و در یک باگ بزرگ دموکراسی چنین فرد ناشی به ریاست آن رسیده است، به معنای از دست رفتن شوکت آن نیست و ما سناتورها نگاهبان اعتبار این کشوریم تا گروگان بی‌تصمیمی و ناشایستی این مرد ضعیف نشود.
آیا اگر نمایندگان مجلس خودمان چنین واکنشی را در برابر تصمیمات بی خردانه احمدی نژاد نشان میدادند می گفتیم خائنند؟ یا برعکس می‌گفتیم که چه وطن پرستانی هستند که انذار می دهند که دو روزی که این مرد رئیس جمهور است را فرصتی برای غارت ایران ندانید و دست از پا خطا نکنید که او می‌رود و ما می مانیم؟ ای کاش چنین سناتورهایی داشتیم!
من این دعوا را واقعی میدانم نه ظاهری و احترام بزرگی برای همه این سناتورها، نمایندگان حامی آنها و حتی نتانیاهو که برای آنچه خطر می‌دانست هرچه می‌توانست انجام داد قائلم.
هزاران آفرین به این وطن پرستان اهل عمل و نه اهل رویا و آرزو. مردانی که به جای انتظار و امید بیهوده دست به عمل زدند. ای کاش ما نیز چنین مردانی داشتیم.

ناشناس گفت...

جناب رامیان
شما احتمالا اسراییلی نیستید؟
بر خلاف نظر بعضی که فکر میکنند اگر توافق نشود الزاما حمله نظامی نمیشه من فکر میکنم دو حالت بیشتر متصور نیست؛ توافق یا حمله نظامی. این سناتورها و جناب نتانیاهو وطن پرست شما بر طبل جنگ میزنند. آیا ایران را همانند عراق و سوریه میخواهید؟ این چیزی است که برای وطن خود آرزو دارید؟
نسیم

ناشناس گفت...

بابا شلوغش کردید ناراحت هستند که همه پیشرفت های سیاسی امریکا داره توسط حزب دموکرات انجام میشه، جمهوری خواهان چون نمی خواهند اوباما با موفقیت از کاخ سفید بیرون برود، مثل بچه ها زدند زیر گریه! این هوار ها همه فیلمه تا جمهوری خواهان و نتانیاهو بعدا بگن بعله ما هم یه کاری برای توافق هسته ای کردیم!

رامیار گفت...

خانم یا آقای نسیم
چند نتیجه را بر نوشته های من فرض کرده اید و نتیجه گرفتید: 1) به شدت طرفدار جنگم چون آن را تنها راه چاره پیش رو میدانم و قطعاً بر سرمان خواهد آمد. اگر امسال نیاید ده سال دیگر میاید با این تفاوت که باید تا آن زمان درد این وضعیت را هم تحمل کنیم. در اینکه جنگ را تنها راه و بهترین راه سقوط نظام میدانم تردیدی نیست (نمیگویم خوب است، می‌گویم کسی که مریض قلبی است آخرش یک عمل جراحی را باید انجام دهد که به شدت دردناک است. خوب نیست ولی بهترین چاره است. بدون عمل خوب نمیشود و فقط درد دارد. پس هر روز زودتر یک روز از باقی عمر آزادتر و راحتتر). اما این به معنی آن نیست که حتما عراق یا سوریه شود. از کجا نتیجه گرفتید که جنگ حتما عراق و سوریه میکند؟ این همان تصویریست که نظام با خوشحالی به همه منتقل میکند که ما برویم آنطور میشود.
حتی اگر عراق وسوریه هم بشویم به نظرم یک گام به جلو به سمت رهایی از این نظام است. من این نظام را بدتر از هر اتفاق دیگری میدانم. بدتر از حمله و اشغال خارجی، بدتر از سیل و زلزله، بدتر از تجزیه ایران، بذتر از ایدز و جذام و سارس و ابولا و بدتر از هر چیز دیگری که فکرش را بکنید. چون با نظام همه ما به تدریج و خاموش داریم میمیریم.
ضمن اینکه بقیه بدیها مشخص است که بدند و همه تلاش میکنیم برای از بین بردنش ولی این نظام حتی طوری عمل میکند که بسیاری مثل شما آن را بد مطلق نمی انگارند بلکه فکر میکنند از خیلی بدهای دیگر بهتر است، پس در برانداختنش هزار اما و اگر باید آورد.
در نتیجه عرض کنم که اسرائیلی نیستم و چندان هم علاقه‌ای به اسرائیلیها ندارم ولی هر کسی که به سرنگونی این نظامی کمک کند که آرام آرام تمام دارایی من را که کشورم، خانواده‌ام، دوستانم و خودم است را می‌کشد، دست و کف پایش را میبوسم. میخواهد اسرائیل باشد، میخواهد آمریکا باشد، میخواهد هر بنی بشر دیگری باشد.

رامیار گفت...

تقدیر از ناشناس ساعت 20:08
کاملا تایید و برجسته میکنم نظر این دوست عزیز را که اگر بمب اتمی انداخته نمیشد کشته های جنگ بسیار بیشتر بود و جانها و زندگیهای بیشتری از بین میرفت.
فکر میکنم بمب اتم یکی از صلح آمیز ترین ابزارهای بشری بوده چون از ترس آن بسیاری از جنگها درنگرفت.
به قول خود شما اگر شاه هم رضاشاهی میکرد (اعتبار بسیار میدهم به نوشته دوسال پیش دلقک که اگر بجای فرح دموکرات، ثریای اصیل و خانزاده ملکه بود، اعلیحضرت را به رفتار محکمتری وامیداشت) الان این همه بدبختی نمیکشیدیم.
عمیقا باور دارم که جنگ به عنوان بهترین ابزار یکسره کردن کار بدی، بهترین کارکرد را دارد. آنچه ترسناک است مدیریت بعد از جنگ است که گاه ناکارآمد میشود مثل عراق و گاه بسیار عالی مثل ژاپن و آلمان.
بیایید بجای ترسیدن از جنگ (و کشتار ناگزیرش که یکباره و کوتاه مدت است در برابر حجم وسیع خرابی تدریجی تحت حکومت بد) از مدیریت دوران بعد از جنگ بترسیم و به آن فکر کنیم.

ناشناس گفت...

حزب الله وقتی کم میاره ، از اسامی زنانه برای ثبت کردن نظر خودش و تاثیر گذاری استفاده میکنه.
خر خودتی. این تکنیک خیلی قدیمی شده.

ناشناس گفت...

یه مشت پچول دور هم جمع شدند انگار فرداست که آمریکا ترقه در کنه الان جمهوری خواهها دارند زور میزنند کردیت توافقنامه به اوباما نرسه چون برای دهه ها سوژه خوبی میشه .عربها و اسراییلیها و فرانسویها هم میخواند هر کدوم این وسط حق حساب خودشون را بگیرند. هم امریکا به ایران احتیاج داره هم ایران به امریکا و چیزی که منطقی و طبیعی هست بالاخره راه خوذش را باز میکنه.اینهایی که جنگ جنگ میکنند همین الان اینترنت خونشون قطع بشه توی ان خودشون غوطه ور میشند .

ناشناس گفت...

بابا شماها خیلی داغونید که من را 1- حزب اللی 2- مرد فرض میکنید.
بشینید منتظر سربازان آمریکایی تا برایتان صلح و دموکراسی بیاورند
نسیم

ناشناس گفت...

رامیار
یک مثال بیاورید از یک کشور بعد از جنگ جهانی دوم که آمریکا حمله نظامی کرد و بعد آن کشور آباد شد و دموکراسی آمد و منطقه رادیکالیزه نشد. اگر چنین کشوری وجود دارد ایران هم دومی خواهد بود!
نسیم

ناشناس گفت...

خانم نسيم.
كره . سمت كاپيتاليست آمريكاييش رو نگاه كنيد. سمت خلقى اش رو هم ببينيد. چند تا وسيله و ماشين و غيره دو رو برتون كره اى است. حتى ويتنام هم جلوتر رفته. اون كشورهايى كه به قول شما راديكاليزه شد به دليل بيشعورى مردمش بوده كه چسبيدند به مذهب و جنگهاى حيدر نعمتى. اليته در مورد ايران هم به احتمال زياد همين اتفاق خواهد افتاد چون به نظر من بر خلاف نظر بعضى از دوستان كه فقط خودشان و هم تيپهاى خودشان در شهر هاى بزرگ را مى بينند هنوز مذهب خرافى تا استخوان بسيارى از مردم ايران نفوذ دارد كه جلوى بسيارى از تصميمات عقلانى را مى گيرد. در نتيجه حمله آمريكا به ايران به احتمال زياد كره را بوجود نمى آورد.
افشين قديم.

آرسین گفت...

ماکسیموس گرامی،

مبحث تحلیل برمبنای رسانه ها بسیار صحیح است و شخصا اعتقاد دارم که تمامی رسانه ها گرایشات و منافع خودشان را دنبال می کنند که بسته به هدف بلند مدت یا کوتاه مدتشان متفاوت است و وارد آن بحث نمی شوم. اما فارغ از جهت اخبار، رویدادهایی رخ می دهد که سنگ نشان راه است و تحلیل و متن هرچه باشد آن نشانه خودش آدرس می دهد. مثل ماجرای حمله به ماکت ناونیمتز. بر اساس همین نشانه ها و نبود بعضی دیگر مثل فقدان دشمن در سخنرانی اخیر خامنه ای! و صحبت های نرم او -علیرغم بهترین دستاویز حمله و کری خوانی- می شود دانست که توافقی -هرچند در ابتدا شکننده- در راه است. به همین خاطر است که تاکید کرده ام حداقل 6 ماه عمر خامنه ای لازم است برای جا انداختن این توافق!
گرچه توافق در ابتدا شکننده است، اما سخت ترین قسمت کار همین اعلام رسمی توافق است و بتدریج مشکلات حل می شود.

از وجه دیگر وضعیت منطقه و اروپا دیگر تاب ادامه وضع موجود را ندارد و کدخدایی ایران –به شرطها و شروطها- حداقل در کوتاه مدت در دستور کار است، که اگر غرب اعتماد کند که ایران بتواند آرامش را حتی به قیمت افزایش نفوذ در منطقه ایجاد کند، حاضر به معامله و ساکت کردن اعراب است. (اسراییل مشکلی با نفوذ منطقه ای ایران ندارد چرا که برای اسراییل وضع از حالت موجود بدتر نمی شود! و فریادش بر سر 4 پایتخت عربی تنها برانگیختن حس ناسیونالیستی اعراب است).

بجز توافق گزینه دیگری وجود ندارد! در وضعیت فعلی، جنگ به هیچ عنوان در توان هیچکدام از طرفین نیست و درشهروندان هیچ کشوری انگیزه ای برای جنگ وجود ندارد! نه امریکا علاقه ای به تسخیر ناوهایش (شکسته شدن هیبتش) دارد و نه جمهوری اسلامی قصد خودکشی کرده است. اسراییل هم از وضع موجود ناراضی نیست.

توافق نه بخاطر خوش بینی بی بی سی که بدلیل آچمز بودن شرایط رخ خواهد داد، شاید تنها گزینه باقی مانده وقت کشی بیشتر باشد که آنهم نه مطلوب ایران است و نه غرب.
گنده لات مخالف، نتانیاهو بود که درهمان سنا مجبور به خودسانسوری شد! مابقی اخبار و ولوله سناتورها و ... هم شیرین کردن معامله است!

امیدوارم مبارک باشد.

ناشناس گفت...

خوب ارسین جان که چی؟ ظاهرا خیلی مشعوفی. قرار است اتفاقی بیفتد؟ با این توافق روزهای زیبایت همین روزهاست!روزهای دیدنی در پیش روست.خویشتن را اماده یک دوره، افسردگی درازمدت بکن.سیاستی را که امریکا در 1978 کلید زد.امروز دارد بخوبی نتیجه اش را می گیرد. عجب پدر سوخته هایی هستند این موجودات! روز های زیبای ایرانیان به سلامتی از راه می رسد.