۱۳۹۳ بهمن ۱۷, جمعه

رییس جمهوری که با اسید پاشان اصفهان مغازله می کند. نمی تواند مدعی صلح و آشتی باشد!


اول می گفتیم 36 هفته، بعد اما مهلت را به 36 ماه تمدید کردیم و اینک 36 سال است که این 36 هفته ها را تمدید کرده ایم و نکبت حاکمیت شریعت در سیاست نه تنها در ایران پابرجا و قرص ادامه دارد؛ حتی صادرات آن کل جهان و خاورمیانه و افریقا را نیز به نابودی نه چندان دور تهدید می کند. آنوقت چه جای حوصله و تحلیل و پیش بینی آینده می ماند برای تیمسارانی که دلقک شدند و جای خود را به سردارانی دادند که دلقک بودند در ظرف زمانۀ خویش. با اینهمه و علی رغم این افق تیره و تار بخاطر سیرکی که باید کمدی را با تراژدی مدام جایگزین کند نگاهی از روی نا امیدی می اندازم به اوضاع این هفته:

1- در سیاست داخلی خبر تیترخوری نبود و همه مشغول تئاتر و فیلم و موسیقی هستند بمناسبت سالگرد انفجار نکبت و عقب ماندگی و مرگ. و البته چاره ای هم نیست و ندارند زیرا زندگی باید کرد. مهمترین موضوع همان ذبح محمد رضا رحیمی بود توسط برادران لاریجانی تا همه بدانند که گیر دادن به رانت جویی برادران ارشد (محمد جواد) و کهتر (فاضل) لاریجانی چه هزینه ای دارد برای بازی دهندگان. این پرونده تمام شده و قطعاً نماینده های فاسد رشوه گیرنده معرفی نخواهند شد بدلیل در صدر بودن نام محمدرضا باهنر در لیست متهمان. زیرا برخورد با رحیمی و مرتضوی و حتی احمدی نژاد و کل یاران بی بته و بی عقبۀ او - بعلت نداشتن وابستگی سیاسی مؤثر به یکی از دوجناح راست و چپ الیگارشی اصلی روحانیت - نه مشکل است و نه زیانبار. اما اگر پای کسی مثل باهنر که جزیی از الیگارشی اصلی است به این پرونده بازشود معادلات می تواند تغییر کند. لذا چنین اجازه ای داده نخواهد شد و پرونده در همین رحیمی کوررنگ - آدم زرنگ و حقه بازی است و معلوم نیست چطور بازی احمدی نژاد را خورد - فیصله خواهد یافت و "همه مان خوشحالیم" آواز خواهد شد.

2- سفر روحانی به اصفهان اهمیت خاصی نداشت غیر از اینکه ایشان به دیدار آخوند طباطبائی نژاد امام جمعۀ اصفهان رفته و با او مغازله ای از نوع مراوده کرده است. روحانی پا روی زخم صورت های از ریخت افتاده و چشم های کور شدۀ دختران و زنان قربانی اسید پاشی های چندین ماه قبل اصفهانی گذاشته است و طباطبایی نژاد در عوض از مذاکرات هسته ای روحانی و ظریف پشتیبانی کرده و آن را رو به موفقیت دانسته است. این دیدار از این جهت بسیار مهم بوده که امام جمعۀ اصفهان و زاپاس موقت او بنام آخوند رهبر پدر معنوی اسیدپاشان حزب اللهی و بسیجی اصفهانی بودند و هستند؛ و حتی طبق اخبار موثق درز کرده متهمان صراحتاً گفته اند که به فتوای امام جمعه و جانشینش دست به این جنایت وحشتناک زده اند. طرفه اینکه روحانی در کل مدت اقامتش در اصفهان و داشتن چندین سخنرانی و مصاحبه و دیدار با گروه های مختلف مردم حتی بتلویح یکبار هم به موضوع اسیدپاشی های اصفهان و عدم معرفی جنایتکاران اشاره نکرده و همانطور که گفتم به دیدار صمیمی با فتوا دهندگان این جنایت هم نشسته است. بنظر می رسد که روحانی جیب های وجدان معذبش را پر کرده از دلارهای لاغر نفتی و یکی را داده بدست دکتر هاشمی وزیر بهداشتش و دیگری را گذاشته زیر چادر معاونش ملاوردی و هر دو را راهی بالین زنان سوختۀ اصفهانی کرده که بی عرضگیش را با هزینه از بیت المال کمی تخفیف بدهد در برابر وجدان زخم خوردۀ جامعه و سلب حق حیات متعارف از بچه های اصفهانی. زیرا همزمان با سفر روحانی به اصفهان خبری رسید که ملاوردی به دیدار یکی دیگر ازقربانیان - بغیر از سهیلا جورکش که هم خودش و هم خانواده اش را خفه کردند -  رفته که خانمی 25 ساله و عقد کرده است. و هم او به مولاوردی گفته که از منابع مالی تخصیص داده شده برای درمان سوختگی های قابل ترمیمش - بغیر از چشم کور شده اش - رضایت نسبی دارد. در حالیکه  روحانی رییس جمهور است و باید گزارش این پرونده را در اصفهان ریز می کرد و از ضعف و تصمیم پلیس در عدم معرفی آنان پرده برمی داشت!

3- اما در میان این همه بی خبری و بی تفاوتی معنادار یک پالس از سوی علم الهدی فرستاده شده که هم خبر خوبی است و هم خبر از عمق نگرانی های روحانیون می دهد. امام جمعۀ مشهد گفته است که: گویا نسل های جدید انقلاب 57 را مفید نمی دانند و معتقدند که رژیم پهلوی حکومتی بهتر از جمهوری اسلامی بوده است". این حرف که همین چندی پیش از سوی آیت الله خامنه ای هم زده شده بود از این جهت مهم است تکرارش از زبان امام جمعۀ متحجر و بشدت تندرو مشهد که اشارۀ او به مردم است. چرا؟ برای اینکه ما خوب می دانیم که استفاده از لفظ مردم در زبان خامنه ای و شرکای تندرو و متحجر او اشراف تامی دارد به اقلیت بسیار محدود حزب اللهی های هوادار و حامی ولایت. و معمولاً اینان سایر اقشار اکثریت مردم چه مدرن باشند یا مؤمن سکولار را مردم نمی دانند و آنان را با واژه های دشمنان و ضد انقلاب و سوسول ها و روشنفکران و غرب زدگان و فریب خوردگان مورد اشاره و معرفی قرار می دهند. خب نتیجه اینکه نگرانی اینان از رسیدن نارضایتی به نزدیک ترین حلقۀ موافقان و محافظان ولایت فقیه است. و این خبر خیلی خوبی است از لایه های زیرین جامعه!

4- در سیاست خارجی اما همه چیز در همان حالت بلاتکلیف فریز شده و نه از توافق هسته ای خبر جدیدی است و نه از تحرک دیپلماسی در نزدیک شدن به اعراب منطقه به رهبری عربستان سعودی. نزاع امریکایی ها هم همان حالت اره بده چکش بگیر سابق را دارد و باید منتظر روزهای آینده شد تا مشخص شود که آیا خبر آسوشیتدپرس مبنی بر توافق سیاسی تهران و واشنگتن بر سر "تعداد سانتریفیوژ بیشتر در مقابل تولید اورانیوم کمتر" مقرون به صحت بوده است یا نه. هر چند که در برابرهرگونه قولی از سوی اوباما به ایران دست اندازهای بازهم بیشتری نمودار شده که مهمترینش همان اولین ایراد هم بوده است و حالا مجدداً پررنگ تر مطرح می شود از سوی استراتژیست های امنیت ملی امریکا. زیرا مخالفان اوباما از ابتدا هم با این دید استراتژیک مخالف هرگونه دادن حق غنی سازی به ایران بودند که می گفتند و می گویند: "آمدن امضای امریکا بر پای هر توافقی که حق غنی سازی را برای یک کشور - در اینجا ایران -  برسمیت بشناسد. یک شکاف رویۀ حقوقی ایجاد خواهد کرد در ممنوعیت اشاعه و گسترش سلاح های اتمی؛ و این بند تا کنون مسکوت و قابل انکار از معاهدۀ ان پی تی را به حقی قابل دستیابی از سوی همۀ اعضای ان پی تی تبدیل خواهد کرد. و نتیجه می گیرند که از فردای انتشار توافق ایران و امریکا؛ همۀ دیگر کشورها - از جمله اعراب منطقه - نیز بدنبال فعالیت های هسته ای و غنی سازی اورانیوم خواهند رفت و از قضا سرکنگبین صفرا خواهد فزود. هنوز هم من بعید می دانم که این توافق راه بجایی ببرد. هرچند که روحانی و وزرایش - از جمله اظهارات چند روز پیش وزیر نفت و اقتصاد - امضای توافق را حتمی می دانند و همۀ برنامه های آینده شان را با کلید واژۀ "بزودی که تحریم ها برداشته شود و شد" طراحی و معرفی می کنند.

5- و بمناسبت بحثی که شما در انداختید درمطلب قبل راجع به "جنگ آری یا نه!" می خواهم نظر خودم را بگویم: "با اینکه بارها و بارها تأکید کرده ام جهان و منطقه گریزی ندارد از اینکه برای شروع به پایین کشیده شدن نزاع مذهبی ویرانگر - با احتمال دوباره آرام شدن منطقۀ در یک بازۀ زمانی 10 الی 15 سال - باید حکومت بنام شیعه (جمهوری اسلامی) در ایران که مبداء و منشاء این نزاع نسل کشی ویرانگر بوده و شده است از حاکمیت ساقط شود؛ اما در حال حاضر با هرنوع تحمیل جنگ از سوی غرب و اسرائیل به ایران مخالفم و آن را بشدت مضر و خسارت بار می دانم. زیرا وضعیت منطقه چنان بی ثبات است که کافی است در ایران هم قدرت مرکزی متزلزل بشود و شورش های کور و جنگ داخلی شروع شود. ضمن اینکه هرنوع جنگی با ایران از سوی غرب با هدف فیصله بخش به حکومت روحانیان نخواهد بود و غرب فقط برای بازدارندگی تهدید امنیتی خودش، زیربناهای باقی ماندۀ ایران را از هوا و دریا بمباران کرده و ایران را نیز مثل عراق و افغانستان و سوریه و لیبی به حال خود رها خواهد کرد. یا...هو

۶۴ نظر:

پسر حاجی گفت...

دلقک گرامی؛ نخست ممنون از مطلب این هفته. اما در مورد همان بند 0 و دلقک شدن تیمساران و تیمسار شدن دلقکان؛ به نظر من یکی از دلایل درغلتیدن کشور به دامان ملایان اتفاقا درست و درمان نبودن تیمساران بود وگرنه ارتشی با آن همه تجهیزات و نظم و تشکیلات چرا آنطور کشور را به حال خود رها کرد؟ چرا حتی یک کودتای درست نتوانست انجام دهد و آنطور به اخته شدن تن در داد؟ البته من نه نظامی بودم و نه اطلاع درستی از ارتش آن زمان دارم اما میبینم دلقکانی که بعدا تیمسار (سردار) شدند اتفاقا از آن تیمساران در حفظ مواضع بهتر عمل میکنند. آیا ارتش شاهنشاهی از ارتش مصر هم کمتر بود؟
خوشحال میشوم اگر وقت و حوصله ای داشتید تحلیلی از ارتش شاهنشاهی و چرایی عقب نشینی آن برایمان بنویسید.

ناشناس گفت...

ای خدا حفظت کنه دلقک! چشم شما عجب چیز هایی می بینه،اصلا متوجه سفر و عشق بازی روحانی و اون ایت الله اسید پاش نشدم!

ناشناس گفت...

ادب و عقت کلام را رعایت نمی کنی، و این بسیار زشت است.

ناشناس گفت...

واقعا خنده داره که هنوز فکر میکنید که مردم ایران اهل قیام کردن هستند. اینجا رو نگاه کنید که همه خوشحالند:
http://tinyurl.com/mtysp2b
مردم ایران که به قول مطهری قالتاق ترین هستند، فکر میکنند که بهترین آدمهای دنیا هستند و با اینکه خیلی بیسواد هستند، فکر میکنند که باید مدیریت دنیا را به دست بگیرند. فکرشو بکنید تا همین 50 60 سال پیش اگر توی نیشابور به مردم میگفتی که باران از ابر میاد، مردم تو را به کفر متهم میکردند و تهدید به مرگ می شدی، و میگفتند زر نزن باران را خدا میفرستد. هنوز هم همین طوره و چیزی تغییر نکرده. با وجود دسترسی به اینترنت و کتاب اینترنتی ولی حتی تحصیل کرده های ما هم احمق هستند. به طرف میگم توی کانادا که بابا این احمق ها فکر میکنند که آمریکا باعث شده که توی ایران باران نیاد. طرف هم رو به من میکنه میگه آره راست میگند. طرف داره فوق دکترا میگذرونه توی دانشگاه مک گیل مونترال(یکی از سه دانشگاه برتر کانادا). طرف حداقل اطلاعات در مورد ایران را ندارد ولی اعتماد به نفس 10000. طرف نگاه نمیکنه که کنار بیابان داره زندگی میکنه توی ایران. گرمترین دمای ثبت شده در گندم بریان ایرانه. طرف یک مغز شستشو شده مذهبی است که اجازه میده که خری حرف بزنه بدون مدرک و این هم قبول کنه بدون تجسس. آخه احمق مذهبی، حداقل فیلم و سریال ایرانی نگاه کن که ببینی که امام رضا در زمانی که استکبار جهانی نبود در ایران نماز باران خواند. والا ما توی کانادا از بس برف و باران میاد دنبال یک دعا میگردیم که بخونیم که کمتر بباره.
کلا رفتار انسانها مثل علف های خودروی همان منطقه است. در مناطق خشک، علفها خشن هستند و تیغ دارند ولی در مناطق بارانی نرم ولطیف.
بابک

ناشناس گفت...

با درود بر دلقک؛

ابتدا در پاسخ کامنت فوق:

ارتش شاهنشاهی با عدم درگیری با مردم در زمان انقلاب به درستی در راستای مناقع ملی حرکت کرد.

و اما در مورد مطلب:

سبک رفتار روحانی که اجازه اجماع صاحبان قدرت به خصوص روحانیون در ایران را علیه خود نمی دهد در پیشبرد اهداف ما برای بهبود وضعیت ایران و به طور مشخص پرونده هسته ای موثر و مفید است.

و اما برای شیرین کامی؛ همه هم و غم طبقه حاکم و سپاه و روحانیون (علاوه بر نفع شخصی)این بود که آرمانهایشان را در ایران حاکم کنند (به معنی دقق کلمه: سبک زندگی) که با شادمانی سبک زندگی مورد پسند ما جایگزین آن شده و می شود. حتی اگر در میان مدت و دراز مدت ساختارهای سخت و فیزیکی حاکمیتی در اختیار آنها بماند (که بعید است)، قدرت نرم ما حاکم بر جامعه ایران خواهد بود. نوعی تقسیم قدرت و ورسیون دیگری از حکومت دولت ترکیه.

پراگماتیست

شبگرد گفت...

دلقک عزیز ممنون که می نویسی. همیشه جشم به راه جمعه ها هستم تا نقد و تحلیل شما بزرگوار رو بخونم ای کاش که هر روز جمعه بود.

شبگرد

ناشناس گفت...

شنیدید که پوتین مشکل مغزی
دارهhttp://time.com/3697001/pentagon-putin-aspergers/


ناشناس گفت...

سالروز فجر ۵۷ و احیا امپراطوری پارس بر فجر آفرینان گرامی باد . آفرین باد بر سربازان آریا که خاورمیانه به چکمه هایتان بوسه میزند.ملک عبدالله رفت پاینده رهبر .سان پدر از فرزندان دلیر ایران زمین را نظاره گر باشید که این طلیعه پیروزی است
https://m.youtube.com/watch?v=zrTK5D5y5lg
پان ایرانیست

ناشناس گفت...

طرف صحبتم بیشتر با عزیزانی است که طاقت حکومت غیر و اجنبی را بر خود ندارند و در حال خط و نشان کشیدن دیده می شوند.

کار ایران تا اطلاع ثانوی از دمکراسی و دنیای آزاد گذشته، دنبال یک حکومت /فرد خشن که بتواند ایران را از انقراض حتمی و قطعی نجات دهد باید باشیم. این فرد خشن و وطن پرست می تواند حسن خمینی باشد، مسعود رجوی و خیلی های دیگر اما من یک نظامی سخت گیر آمریکایی را ترجیح میدهم که به صغیر و کبیر خیلی ها رحم نکند، که دوباره چهار چوب کشور قوام پیدا کند، آرامشی در کشور بمرور حاکم شود، جانیان و جنایتکاران را به سزای اعمال خود برساند و درآمد سرانه ملی را افزایش دهد، فکری به حال کویر بزرگی بنام ایران بکند. البته دوستان اگر حال و حوصله شهادت دارند، چنین فردی می تواند کمک حال باشد. یک خارجی خشن، با دیسیپلینی مثال زدنی را بسیار بهتر می دانم.
راحتتان کنم، فرمایشات و آزادی خواهی های شما عزیزان به تاریخ پیوست، تاریخی ننگینی که ما داریم قسمتی هم متعلق به شماها هست.

ناشناس گفت...

از دلقکی عشق نظام و ارتش و قالیباف بعید است که تا حال تحلیلی در مورد سردار سلیمانی کاندیدای تو ی آبنمک ریاست جمهوری ننویسدو تماشاچیان را از قلمفرسایی اش محروم کند . طرفداران پرا پا قرص حکومت نظامیان اگر به دنبال ریاست قالیباف بودند نیک میدانند که فرق قالیباف با سلیمانی مثل تفاوت نسخه فیک هست با اوریحینال . منتی بگذار و گلادیاتورها را بروی صحنه سیرک ببر

Dalghak.Irani گفت...

ضمناً من یک تشکر ویژه بدهکارم به رومی و ادوارد آلبی دوم عزیز و فرزندان برومند ایران سرفراز در مورد محبت ها و مهربای های شان نسبت به حقیر و لینک های فوق العاده ای که برایم هدیه می کنند. مرسی به همه و مرسی تر بشما فرزندان عزیزم. یا...هو

ناشناس گفت...

سالروز فجر ۵۷ و احیا امپراطوری پارس بر فجر آفرینان گرامی باد . آفرین باد بر سربازان آریا که خاورمیانه به چکمه هایتان بوسه میزند.ملک عبدالله رفت پاینده رهبر .سان پدر از فرزندان دلیر ایران زمین را نظاره گر باشید که این طلیعه پیروزی است

پان ایرانیست زرشک!!! امپراطوری!! عجب امپراطوریی ماشاءالله راه انداخته اید. گفت خود پیداست از زانوی تو. میگم بچه کرمونی یا بچه سیرجون؟ کلاس چندمی.؟ بقول دوستمون شما حزب اللهی ها همه اسکیزو فرنی گرفته اید. شوربختانه بیماری اسکیزوفرنی درمان کاردرستی هم ندارد و گویا روز بروز بیمار بدتر می شود. حالا حکایت شما خواب زده هاست.مثه اخونداتون که هر روز هریک در توهمات و موهومات خود هذیان می گویند. ونمی دانند که مردم ایران به ریششان می خندند. تا این زهر خند کی به شکر خند تبدیل شود. بدانگاه که من خفته بودم و گل نیلوفری بر قامتم پیچیده بود. گوسپندی شروع به جویدن تاج عشقه ای کرد که بر گرد سرم پیچیده بود! او می چرید و پیوسته می گفت زردشت دیگر خردمند نیست. ( و لابد عرب خردمند است!) برو بچه برو... جای تو اینجاها نیست. بوی کباب شنیده ای اینجا خر داغ می کنند. مانی

ناشناس گفت...

مقاله خوبی بود ولی دلقک جان از شورش داخلی نترس! شورش الزاما به معنای بر اندازی نیست. بلکه در آوردن عرق حکومت است در حکومت داری! حکومت زود دست و پای خود را جمع می کند و کوتاه می آید مانند شورش کشاورزان اصفهانی. اصلا هر جا که مردم شورش کرده اند حکومت کوتاه آمده است . اگر تاریخ را بخوانی در یک نگاه کلی می بینی این شورش ها طبیعی است و عکس العمل طبیعی جامعه است بگذار مکانیزم های طبیعی جامعه راه طبیعی خود را برود. اصولا هیچ دگرگونی اساسی بدون شورشی اساسی روی نمی دهد. این راه بالاخره پایانی خواهد داشت .آنچه که تعیین سرنوشت می کند عاقبت عکس العمل مردم است و اینکه ایران پای میز مذاکره نشست در نهایت بخاطر ترس از عکس العمل مردم بود. والا الحمد الله در کیسه آقایان حداقل چند میلیون دلاری هست که تا آخر عمر از آن بخورند و دست نیاز بسوی توافق با آمریکا دراز نکنند! آنها برای این از تحریم ها می ترسند چون منجر به شورش مردم خواهد شد بالاجبار , که خواب ترین جامعه ها را هم از جا خواهد کند. حال تو می خواهی این اهرم فشار اصلی را نادیده بگیری؟ جلوی دملی که سر باز کرده است و می خواهد عفونتش را بیرون بریزد را نباید با چسب زخم ترسوپلاست گرفت! بلکه باید کمکش کرد و کم کم آنرا چلاند تا یواش یواش چرکش تخلیه شود. شورش های مردمی همان انگشت ماهری است که بطور موضعی این دمل را فشار می دهد!

ماکسیموس دسیموس مریدیوس

ناشناس گفت...

به به جناب ماکسیموس دسیموس مریدیوس بابا کجایی؟ روحمان را زنده کردی.ترسیدیم قهر ور چسونده باشی! این تیمسار هم دمدمی مزاج است. گاه ویرش می گیرد و حسابی سر بسر اشخاص می گذارد. که نشانه پیری و خرفتی است. ان ارسین عزلت گذیده کجا رفت. بگو بیا تا سه نفری بریزیم بر سر این تیمسار فلان فلان شده.یا ما سر او را بکوبیم به سنگ یا او سر ما بدار سازد اونگ. از شوخی گذشته ارسین هم باید بیاید. سیرک بدون شما رونقی ندارد. مانا باشید. مانی

فرخ گفت...

مملكت رو ديگه بايد به فنا رفته دونست. اميدي به آينده اين مملكت ديگه نيست. اوضاع داغون تر از چيزيه كه بشه درستش كرد. آماراي ناهنجارياي اجتماعي روز به روز داره بيشتر ميشه. اوضاع اقتصادي هم هر روز دريغ از ديروز. مردم هم يا خيليايشون چيزي بارشون نيست و اصلا نميفهمن چي به چيه و فقط دنبال از آب بيرون كشيدن گليم خودشون به هر ضرب و زوري هستن يا اگرم يكم حاليشونه دستشون به هيچجا بند نيست. بودجه نفتي هم كه كم شده و سال ديگه هزينه عمراني دولت خيلي كمه و وقتي بودجه عمراني دولت كم باشه چون دولت بزرگترين كارفرماي اقتصادي توي ايرانه پس ركود تشديد ميشه و بيكاري پاربرجاست. ديگه همه چيز تموم شده. بزودي ايران دچار فروپاشي اجتماعي و سياسي و سرزميني ميشه متاسفانه.

ناشناس گفت...

https://khodnevis.org/article/63512
باور کنید آن‌قدر که اسلام عزیز تنوع و گوناگونی دارد٬ سوسیس و کالباس در آلمان ندارد. چه در شاخه تسنن و چه در تشیع از درخت تنومند اسلام مذاهب مختلف روییده است که در زیر به بررسی اقسام گوناگون اسلام می‌پردازیم.
اسلام آمریکایی:
این شاخه از دین اسلام که برگرفته از عقاید تسنن است٬ در حالی که با ایالات متحده رابطه خوبی دارد ولی اتباع و پیروانش همواره به ایالات متحده حمله می‌کنند.
اسلام چینی:
در این شاخه از دین اسلام٬ مسلمانان فقط به دنبال تولید کالاهای اسلامی‌اند٬ تولید جانماز و مهر و صلوات‌شمار از واجبات دین است.
اسلام فرانسوی:
این مذهب از دین مقدس اسلام پس از سال‌های ۱۹۵۰ میلادی و مهاجرت گسترده مسلمانان از آفریقا به فرانسه اعلام موجودیت کرد. این شاخه از دین اسلام بسیار تندرو است و در ادای فرایض دینی نیز مشکل دارد. تمامی حروف «ر» در نماز را «ق» تلفظ کرده و پایه و اساس اسلام یعنی نماز را با لهجه فرانسوی می‌خواند.
اسلام سوئدی:
پس از مهاجرت گسترده اقوام شاخ آفریقا به‌ویژه از سومالی٬ اسلام سوئدی قدم به دنیای رقابت مذاهب اسلامی گذاشت. آویزان شدن به ادارات تامین اجتماعی٬ کار نکردن و افزایش جمعیت اسلام عزیز از اصول دین و مذهب این اسلام نوپا است.
اسلام قنبری:
در این شاخه و مذهب اسلامی مسلمانان قنبر غلام و برده حضرت علی را واسطه می‌کنند تا نزد حضرت علی٬ امام اول شیعیان شافع و واسطه شود. اگر این حرکت قنبر موثر واقع شود٬ آن‌گاه علی می‌تواند از طریق پیامبر اسلام نزد خدا وساطت نموده و این جماعت از آتش دوزخ در امان بمانند.
اسلام منبری:
در این شاخه از اسلام مسلمانان به منبر جناب قنبر غلام حضرت علی پناه می‌برند٬ تا شاید منبری که نشیمن‌گاه قنبر بوده نزد قنبر واسطه شود و همان مراحل بالا٬ در نهایت امید به رحمت الهی دارند.
اسلام آخوندی۵۷:
در این شاخه از دین اسلام٬ مسلمانان به‌ویژه روحانیت مجاز به هر گونه جنایت و دزدی می‌باشند به شرطی که بیضه اسلام عزیز حفظ شود. در این اسلام دزدی و فساد آزاد و بی‌حجابی و موسیقی ممنوع است. در این شاخه از اسلام مسلمانان می‌توانند تا خرخره دزدی کنند و در تریبون نماز جماعت مردم را ترغیب کنند هواسوز شوند. یعنی هوا بخورند و باد تولید کنند. در اسلام آخوندی دروغ٬ دزدی و چار چیده بازی (حرف بدی است) از اصول دین است

ناشناس گفت...

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-557b4cedaa.html

جمهوری اسلامی و انهدام زمان

ناشناس گفت...

مانی عزیز

عقاید ما ارث بابایی ما نیست که بر سر آنها تعصب داشته باشیم و قهر کنیم .کسی ما را نمی شناسد و چیزی برای از دست دادن نداریم.ما گلادیاتور های تنهایی هستیم که بجز شمشیری در کف چیز دیگری نداریم.ماکسیموس دسیموس مریدیوس! تنها همین.مفتخرم که در کلوسیوم اینترنت شمشیر می زنم! اگر کسی نامم را پرسید جواب خواهد شنید:
من گلادیاتور هستم!
تنها همین!
اینجا قبل از آنکه وبلاگ دلقک باشد یک تریبون اجتماعی است و بزرگترین افتخار دلقک که احترام فوق العاده ای برای او قائلم نه ایجاد یک نظرگاه شخصی بلکه ایجاد یک تریبون اجتماعی است. راه درست این است.دلقک موضوعی را چاق می کند و ذهن خواننده را بسوی تحلیل تحریک میکند و بقیه نواختن را شروع می کنند.آرسین عزیز که قلمش را فوق العاده در کنار قلم تیمسار دوست دارم بزرگوارتر از آن است که قهر کند و بدل بگیرد.درود بر او و درود بر تیمسار و درود بر شما و درود بر همه دوستداران سرزمین مادری.

ماکسیموس دسیموس مریدیوس

ناشناس گفت...

سلام
شخصا فکر نمیکنم در رده های بالا کسی به فکر رییس جمهور کردن قالیباف باشد. تا حالا که چراغ سبزی دریافت نکرده. در ضمن بخاطر به قتل رسیدن دست فروش توسط مامورین شهرداری که فعلا مسکوت گذاشته شده نقطه ضعف در دست رقبا خواهد داشت چون هیچ اقدام قانونی و اعلام برائت به موقعی نکرد.
ارادتمند . یزد

ناشناس گفت...

توافق که انشالله حتما میشه مگر اینکه راست دست های امریکایی و این یهودی هایی که خونشون رنگین تر از ماست بعد رفتن حاج حسین از کاخ سفید دبه کنن.

ارد اشک نهم گفت...

مذاکرات به نتیجه خواهد رسید مطابق سلیقه ۱+۵ و عقیده دارم که توافق انجام هم شده. علائم واضح آن هم این است که آقایان از ترس اینکه ممکن است آش با جاش از دست برود دست به دزدیهای بی‌ حساب زده اند و عملا میدانند که ادامه کار بیش از این میسر نیست و مملکت ورشکسته است. خدا میداند چه گندی از خود به یادگار بگذارند بعد از تمام شدن قضایا . شاید کمتر از نیمی از گند‌ها آشکار شده باشد. غرب نه‌‌ به سوی جنگ خواهد رفت و نه‌‌ شورش داخلی‌ انجام خواهد شد چون ملت منفعل تر از این حرفها هستند. تنها حربه غرب اهرم اقتصادی است که جواب داده و به بار خواهد نشست. پس نه‌‌ میهن پرستان نگران باشند و نه‌‌ دوستداران ولایت، همین الان هم شلوار آقایان سر زانوهایشان است ، به هر گوشه حکومت که نگاه کنید ، پیداست . من نمیدانم ملت دنبال چه علائمی هستند !! نظام سقوط کرده ، فقط آلترناتیوی نیست و این یعنی‌ اوج بدبیاری یک ملت که منتظر نشسته اند که یکی‌ به جای آنها همه کارها را برایشان انجام بدهد.

ناشناس گفت...

آرد اشکنه چی میزنی اینقدر خوشمزه مینویسی لامصب خیلی قویه

الف گفت...

توافق نزدیک شده است...

اما نمی دانیم باید خوشحال بود یا نگران!

ناشناس گفت...



برنامه جامعه مدنی صدای امریکا اینهفته به تهیه کنندگی مهدی فلاحتی رو ببینید اینهم لینکش.کارگران کارد به استخوان رسیده و شجاع ایران خودرو بدون تشکیلات کارگری درست و حسابی بلند شده اند تا حق خودشون رو از مدیران دزد بگیرند.اگر کارخانجات و سایر صنایع هم ادامه بدند صدای خورد شدن استخوانهای رزیم ضد کارگری ولایت فقیه شنیده میشه.باید صدای این کارگران شجاع را بگوش مردم رسوند.
http://ir.voanews.com/media/all/civil-society1/latest.html?z=4086

ناشناس گفت...

نە توافقی تو کارە نە ھیچی. خامنە ای آب پاکی رو ریخت رو دست ھمە.
ظریف این ھمە عشوە اومد کە بابا بیان امضا کنین برە. فرصت ازین بھتر بە دست نمیاد. تحریمھا رو بردارین. ما ھم غنی سازی رو میبریم روسیە.
اما این بە خرج امریکا نرفت. اونا گفتن اول توافق سیاسی بعد توافق تو جزئیات. حالا خامنە ای گفتە یا ھر دو باھم یا ھیچکدوم. از اونور کری ھم گفتە اگە توافق سیاسی نشە، مذاکرات تموم.
بە نظر میاد باید فاتحە مذاکراتو خوند.

ناشناس گفت...

ھمە چی واسە توافق سیاسی آمادە بود اما خامنە ای زد ھمە کاسە کوزە ھا رو بە ھم ریخت....!!! برگشتیم سر خونە اول...آفرین بە این مملکت داری عزیزان

ناشناس گفت...

نظام سقوط کرده! تایید می شود.این دزدی ها هم بی دلیل نبوده. همه در راستای سقوط قریب الوقوع بوده. متا سفانه حرکت سال 88 الان باید اتفاق می افتاد.اپوزسیونی که نه در کار بوده و نه هست. و بهتر که نیست.چون هیچکدام لیاقت ندارند.اگر لیاقت داشتند الان مشکل ما حل بود. دریغا. البته این هم نوعی خوش بینی غلط است.این امریک و روباه مکار هیچوقت در فکر کسی نبوده اند.همیشه سدی و مانعی در برابر دمکراسی بخصوص ایران بوده اند.پیام صادق هدایت به رییس هواداران صلح در 70 سال پیش: امپر یالیست ها کشور ما را به زندانی بزرگ مبدل کرده اند. سخن گفتن و اندیشیدن جرم است. خدایش بیامرزد که مغزش به اندازه مغز هزار متفکر درست اندیش کار می کرد. امریکای جنایتکار خیلی راحت می تواند امروز ترتیب اینها را بدهد تا از شر انها راحت شویم. اما فردا بامبولی ساز خواهد کرد و صد سال دیگر ما را به عقب خواهد برد. دلم دیگر دارد از این اقای اوباانها هم پر می شود. خیر امیدی به بهبود جهان نیست. همه اش بازی است.طلوع ضعیف و پرتو کم رنگ خورشید همیشه به سمت کشور ماست. اما همیشه نیز افول سریع و غروب غم انگیزی دارد.و ما را در کام تاریکی فرو می برد. دیگر دارد حالم بهم می خورد. و باز هم باید از این ملت نادان که گویا نمی خواهند بدانند و بفهمند بنالیم. و الا بزنگاه خوبی است که با خروج دسته جمعی خود را از شر این دیو های چهار شاخ نجات دهند. مانی

ارد اشک سیزدهم گفت...

به ناشناس کامنت گذار ساعت ۲۰:۳۱:

یورو و دلار حرام اندر حرام بیت المال رو زدم برادر جان ، خیلی‌ قویه لامصب ، گرفته منو حسابی‌، الآنش خیلی‌ خوبه ولی‌ میترسم بعدا از فی‌ خالدون چند نسل بعدم بزنه بیرون و دودمانمو بسوزونه ، تو چی‌ میگی‌ ؟ نظرت چیه ؟ فکر میکنی‌ پول بی‌حساب و اینکه آدم از سایه ....ش هم بترسه ، چیزه خوبیه؟ من که فکر نکنم ، آقایان یه گوهایی خوردن که الان توش موندن، شما به دلت نگیر چون چیزی نصیبت نشده که هنوز.اجازه انتشار این کامنت به عهده صاحب سیرک.

Dalghak.Irani گفت...

من البته سخنان امروز خامنه ای را مثبت ارزیابی می گنم و بنظرم بنفع مذاکرات و روحانی صحبت کرده و حتی ممکن است یک پیام مشخص هم بدرخواست غرب باشد که همواره اختلافات داخلی و موضع خنثای معطوف به مخالفت و بدبینی خامنه ای و شلوغ کاری هوادارنش را تو سر ظریف می کوبند. و میگویند تازه از کجا معلوم که توافق با شما به تأیید خامنه ای برسد که تصمیم گیرندۀ نهایی است. امروز خامنه ای بغیر از لحن و ادبیات دیپلماتکی که استفاده کرد و از ادبیات انقلابی خودش فاصله گرفت صراحتاً هم از لفظ "موافق هستم" استفاده کرد که کاملاً غیر منتظره بود در سخنان همیشه معلق او در مورد مسایل مهم و از جمله مذاکرات. البته این هم بعید نیست که مذاکرات به بن بست خورده باشد و خامنه ای با علم بر اینکه توافق انجام نخواهد شد خواسته باشد برای فریب ملت و همراه نشان دادن خود با دولت این حرف ها را زده باشد اما من شخصاً بخش پر لیوان را هم می پسندم و هم نظرم است و امیدوارم که گشایشی برای مردم و کشور بوجود بیاید. هر چند که دیگر بیشتر از یکماه و نیم و تا نوروز 94 همه چیز تمام خواهد شد: آری یا نه! یا...هو

ناشناس گفت...

بله لحن سخنان خامنه ای در مجموع نرم بود و نشان می داد می خواهد یک جوری آبرو مندانه یک تسلیم حداقلی داشته باشد. یعنی یک مقدار سانتریفوژ را شیتیلی بدهد و تحریم ها هم لغو شود و یا شل شود.مانند آدم لات و قلدری که یک نفر قلدر تر از خودش دیده که می تواند او را ایکی ثانیه کنده کش کند و حالا می خواهد خود را از تک و تا نیاندازد. ولی کار به این سادگی ها نیست. بیشتر در توهم سیر می کند و متوجه از دست رفتن زمان نیست.در مسابقات شطرنج سریع که از ساعت استفاده می کنند اگر یک نفر ناشی باشد مقداری زیادی زمان را در ابتدای بازی هدر می دهد و پیش خود فکر می کند که چقدر هم خوب بازی می کند! ناگهان متوجه افتادن عقربه ساعت می شود و مجبور است سریع بازی کند و بعد هول می شود و مثلا وزیرش را جلوی پیاده حریف می گذارد و مثل آب خوردن از دست می دهد! خامنه ای هم دارد به مرحله هول هولکی بازی کردن می رسد. یک موقع می بینی که یک شبه باید موشک هایش را تحویل دهد!! و یا ناگهان حصر را بردارد!! تازه اگر شانس بیاورد و طرف غربی قبول کند.

ماکسیموس دسیموس مریدیوس!

ناشناس گفت...

آیا سخنان خامنه ای بوی توافق می دهد؟


«توافق»؛ این کلیدی ترین واژه سخنرانی امروز آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی بود. تغییر نقطه ثقل سخنان وی از «مذاکره» به «توافق»، به خودی خود یک گام رو به جلو است. ولی در ازای این یک گام، او چند گام به عقب برداشت؟

اول بگذارید به یک گام رو به جلوی دیگر هم اشاره کنیم؛ این جمله: «ایران برای رسیدن به توافق، توسعه ماشین‌های غنی‌سازی، تولید اورانیوم ۲۰درصد، کارخانه اراک و فردو را فعلا متوقف کرده است.» آیت الله خامنه ای این اقدامات را منطقی و به اقتضای مذاکرات توصیف کرده است.

در طول یک سال گذشته، تندروهای مخالفت دولت روحانی به شدت با این اقدامات مخالفت کرده بودند. «فریدون عباسی»، رییس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، پیش از این کنایه وار گفته بود اگر «سعید جلیلی» چنین امتیازهایی داده بود، الان رییس جمهور بود.

بسیاری از رسانه ها و چهره های تندرو نیز این اقدامات را خسارت زا و یک طرفه توصیف کرده بودند. تایید این اقدامات از سوی رهبر جمهوری اسلامی، رد این کنایه های تندروها به دولت حسن روحانی است.

با این وجود، بعید است اکنون دولت روحانی بتواند از این تاییدیه، بهره مناسب تبلیغاتی ببرد. رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود به اندازه کافی اشاره های منفی که به آینده مذاکرات مربوط می شود، داشته است.

گام های رو به عقب امروز با کلمه «نمی پسندم» شروع شد. علی خامنه ای در بخش پایانی این سخنرانی، غافل‌گیرانه مخالفت خود را با روند کنونی مذاکرات هسته ای اعلام کرد: «اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و در بردارنده کلیات و جزییات با یک‌دیگر باشد.»

دخالت آشکار وغیردپلماتیک خامنه ای در روند مذاکرات در حالی است که از مدت ها پیش اعلام شده بود مذاکرات دو مرحله ای است و هیات ایرانی وقت زیادی صرف تعیین چارچوب های توافق کلی که رویکردی سیاسی دارد، کرده بودند. در این شرایط، دخالت و اعلام موضع آشکار مذاکرات می تواند تیم هسته ای ایران را در وضعیت دشواری قرار دهد.

چنین کاری البته سابقه دار است. تیرماه امسال رهبر جمهوری اسلامی در یک اعلام موضع ناگهانی و بر خلاف روال معمول که ابعاد فنی در پشت درهای بسته مورد مذاکره قرار می گرفتند، در یک سخنرانی عمومی درباره نیاز ایران به 190 هزار سو غنی سازی سخن گفت.

در شرایط کنونی، رسیدن به توافق یک مرحله ای با قید همه جزییات فنی، کاری بسیار پیچیده و دشوار است. تاکید ویژه بر شفاف بودن جزییات، نشان دهنده نارضایتی ضمنی رهبر جمهوری اسلامی از توافق‎نامه ژنو است. هر دلیل دیگری هم در میان باشد، قرار دادن طرف های مذاکره در این وضعیت دشوار، تنها وضعیت را پیچیده می کند و می توان آن را یک کارشکنی توصیف کرد.

اهمیت این موضوع را زمانی می توان بیش‌تر درک کرد که او می گوید با توافقی موافق است که «بتواند» انجام شود. منظور از بتواند، لزوما امضای توافق‌نامه نیست بلکه اجرایی شدن آن است. مشخص است که در وقت محدود پیش رو، انتظار از تنظیم توافق‌نامه ای با این مشخصات، یک سنگ بزرگ است.

در طول یک ماه گذشته، رسانه های تندرو در ایران تمرکز ویژه ای بر این موضوع کرده و از دو مرحله ای بودن مذاکرات انتقاد کرده اند. اکنون با تایید این انتقادها از سوی علی خامنه ای، آن ها می توانند با قوت بیش تری به حمله های خود به دولت حسن روحانی ادامه دهند.

ناشناس گفت...

آن ها هم‌چنین می توانند به دولت روحانی بگویند که قدرت بر هم زدن معادلات هسته ای را دارند و باید جدی تر گرفته شوند. این نکته را شخص رهبر جمهوری اسلامی هم می خواهد به غرب بگوید. به این نکته در بخش پایانی بیش‌تر خواهیم پرداخت.

اما گام دیگر مربوط به شرط امضای توافق هسته ای بود. رهبر جمهوری اسلامی گفت: «توافق نکردن بهتر از توافق بد است.»

او ضمن اعلام موافقت با «توافق خوب»، لغو همه تحریم ها را به طور سر بسته شرط این توافق اعلام کرد: «باید به معنای واقعی کلمه، تحریم از دست دشمن خارج بشود؛ تحریم برداشته بشود.»

تاکید بر چنین شرطی که از سوی یک طرف مذاکره کننده غیرقابل قبول و اجرا اعلام شده، می تواند در نگاهی بدبینانه، به متوقف شدن روند مذاکرات منجر شود.

از این شرط گذاری می توان به عنوان یک تاکتیک مذاکراتی دقیقه 90 هم نام برد. در ماه های اخیر، مجلس ایران و رسانه های تندرو به شدت بر این نکته به عنوان شرط توافق هسته ای یاد کرده اند. اما درک این نکته چندان پیچیده نیست که صدای مجلس ایران در فضای بین الملل به خوبی شنیده و یا جدی گرفته نمی شود. تاکید ویژه و چند باره آیت الله خامنه ای بر این شرط، در واقع نشان دهنده جدی بودن چنین موضوعی به عنوان یک استراتژی مهم و تعیین کننده است. او خواست این موضوع را با صدای بلند و آشکار با طرف های غربی حاضر در مذاکرات هسته ای در میان بگذارد تا روند مدیریت مذاکرات از کنترلش خارج نشود و تیر آخر هم شلیک شده باشد.

اکنون کاملا نقشه راه هیات ایرانی مشخص است؛ مذاکرات باید یک مرحله ای و جزییات توافق‌نامه کاملا شفاف و بدون تفسیر باشد، تحریم ها لغو شوند و 190 هزار سوی غنی سازی، مورد نظر قرار گیرند. وجود این خط قرمزهای متعدد، یعنی گرفتار شدن بیش‌تر تیم هسته ای ایران پشت میز مذاکرات در برابر توپ هایی که به زمین آن ها شلیک می شود. آن ها روزبه روز قدرت انعطاف کم تری پیدا می کنند.

با وجود این واقعیت ها، اکنون به باور آیت الله خامنه ای و حامیانش، اساسا توپ در زمین امریکا است. اگر امریکایی ها مایل به توافق هستند، تحریم ها را لغو کنند. اگر چنین نکنند و مذاکرات شکست بخورد، آن ها مسوول شکست هستند. معرفی کردن امریکا به عنوان مسوول شکست مذاکرات، یک تاکتیک دیرینه و بخشی از دیپلماسی عمومی آیت الله خامنه ای در ماه های اخیر بوده است.

نتیجه نهایی این که، اشاره خامنه ای به منطقی بودن عملکرد ایران در پذیرش «قطع‌نامه 598» که نوعی شبیه سازی تاریخی را دامن می زد، نشان می دهد با وجود بدبینی های موجود و فشار تندروها، او موافق گام برداشتن در مسیر یک توافق بزرگ است. اما تلاش می کند امتیازی که در این بازی کسب می کند، قابل عرضه به نیروهای تندرو و مخالفان کنونی توافق هسته ای باشد.

رهبر ایران در طول سال های اخیر همواره مراقب خدشه دار نشدن تصویر عمومی خود، به ویژه نزد تندروها بوده است. او در حال حاضر اگرچه تصویری جدی، علاقه مند و منطقی در مذاکرات از خود ترسیم می کند ولی بر وجوهی چون خصومت با غرب، مقابله با باج خواهی، هوشیاری، مدافع منافع نظام و... نیز تاکید می ورزد تا تصویر انقلابی اش خدشه دار نشود. گرفتن یک امتیاز بزرگ از غرب، کلیدی ترین بخش این پازل است که باید حل شود. او می خواهد از سوی غربی ها نیز به عنوان یک رهبر بزرگ شناخته شود و در همین قامت، یک معامله بزرگ انجام دهد.

آیت الله خامنه ای در سخنرانی امروز کوشید این پالس ها را با وضوح بیش تری بفرستد که مساله حیاتی برای رهبر جمهوری اسلامی این است: او نباید تحقیر شود؛ چه توافق بشود، چه نشود. بسته پیشنهادی که اکنون امریکا روی میز گذاشته، از نظر رهبر جمهوری اسلامی تحقیرآمیز و باج خواهانه است. تا وقتی او چنین باوری دارد، نمی توان به موافقتش با توافق نهایی امیدوار بود. این را امروز در سخنرانی خود گفت؛ آن جا که در یکی از معدود موارد با نظر امریکایی ها همراه شد: «امریکایی‌ها مکرّر تکرار می کنند و می گویند ما معتقدیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد کردن است؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم. ما هم معتقدیم که توافق نکردن بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است.»
..................
رضا حقیقت نژاد iranwire

ناشناس گفت...

درستە لحن خامنە ای نرم بود. اما از اون ورم لحن کری رو ھم باید در نظر داشت. مثل یە کسی کە دیگە از شیطنت و حرف نشنوی بچە ای جوش آوردە و بھش اولتیماتوم بدە و بخواد تنبیھش کنە گفتە یا بە ھمە اثبات میکنین فناوریتون صلح آمیزە یا اگە نمیتونین عواقبش پای خودتون.
این حرف کری رو طرف ایران خیلی تاثیر منفی دارە چون ازش برداشت قلدرمآبی میکنن.

غریب آشنا گفت...

صرار بیش از حد طرف ایرانی‌ در برداشتن تحریم‌ها از سوی غرب بیشتر به منظور سوق دادن افکار عمومی‌ به این سمت قضیه است و کمتر از آن طرف قضیه یعنی‌ کارهایی که آنها از ما خواسته اند صحبت میشود، چنین به نظر می‌رسد که توافق در حد ترکمنچای انجام شده به شرط برداشتن تحریم‌ها و طرف ایرانی‌ در جهت القای حس برنده بودن برای مصارف داخلی‌ ، در حال بزرگنمایی این طرف قضیه است که تحریم‌ها باید برداشته شود.تمام شواهد نشان میدهد که طرف ایرانی‌ امکان ادامه این را ندارد ، حداقل فعلا و به همین خاطر ترجیح میدهند همه چیز را بعدا از صفر شروع کنند ولی‌ بر مسند باقی‌ بمانند بیشتر.

ناشناس گفت...

ناشناس گرامی
با شما موافقم ولی این نرمی رفتار جان کری را به حساب آمریکا نباید نوشت. دکترین سیاسی کری و اوباما در جهت تمدید و تسکین موقت مشکل اتمی ایران بود. یعنی اوباما می خواست این مشکل را از سر خود باز کند و مشق امشب مدرسه را شبهای بعد بنویسد و بجای آن برود بنشیند پای تلویزیون چیپس و ماستش را بخورد و مسابقه بسکتبال سیاهان را تماشا کند.ولی اکنون تحت فشار زیادی توسط کنگره ای است که در واقع سکاندار سیاست خارجی کشور آمریکاست. او وزیر کنگره است و نه وزیر بادمجان خامنه ای پس بدین خاطر نیز به نرمی از ظریف می خواهد تا تسلیم شود تا او بتواند کنگره را قانع کند.او هم مانند ظریف تحت فشار است.این مسئله مهم نیست.چون کری و اوباما عددی نیستند که بخواهند در مقابل "روند کلی " سیاست خارجی آمریکا مقاومت کنند . آنها خودشان هم می دانند و برای همین هم کری مانند بچه کوچکی لب ورچیده و الان است که به گریه بیافتد!برای همین هم گفتم خامنه ای در حال از دادن فرصتی طلایی است حالا شربت زهر را نمی خورد و بعد هم قرص آن را نمی خورد ولی بعد مجبور می شود شیاف آن را اماله کند!
سرغت تسلیم شدن خامنه ای با سرعت افول شرایط سیاسی اجتماعی ایران برابر نیست. مانند دیگ زودپزی که روی آتش گذاشته اند و برای جلوگیری از انفجار به طور اضطراری سوراخی " ظریف!" در آن تعبیه کرده اند ولی سرعت گرم شدن و جوشیدن دیگ با بخار خارج شده هماهنگ نیست.نتیجه اینکه با وجودی که بخار از آن خارج می شود ولی فشار داخلی زودپز همچنان در حال افزایش است.این روند به انفجار دیگ زودپز منجر خواهد شد.کم کم شکاف هایی در بدنه اجتماعی سیاسی ایران ظاهر خواهد شد و بعد هم

بنگ!

حالا چطوری و چه جوری خدا داند!

ماکسیموس دسیموس مریدیوس!

ناشناس گفت...

او نباید تحقیر شود؛ چه توافق بشود، چه نشود. ... اقای خامنه ای خیال کرده میدان سیاست میدان تحقیر شدن و تحقیر نشدن است! بجای منافع ملی. سالها منافع ملی که چه عرض کنم دار و ندار یک ملت و مملکتی را قربانی همین تحقیر و نه تحقیر خود کرده!!؟ و اسمش را هم لابد صیانت از منافع ملی می نامد.سر خم می سلامت!! وقتی می گویم اینها در هپروت اعلی سیر و سفر می کنند. مقصود همین هاست.نقد اقای حقیقت نژاد بسیار عالی و گویاست. و مو لای درزش نمی رود. اما جناب خامنه ای باید بداند که در تله ای گیر افتاده که چه توافق بشود. تحقیر می شود و چه توافق نشود. باز هم تحقیر می شود. و البته این بار با پس گردنی.دیگر خود داند. این عاقبت کسانی است که کوچکترین نگاهی به پایین دست خود که مردم زجر کشیده و تا خط اخر بدنبال اینها دویده نکرده است.مردمی که از خون خود نیز برای اینها مایه گذاشتند.برای پاسداری از توهمات جنون امیز اینها.و اینها همه زندگی را فدای همه مرگ کردند.و براستی که هیچ قومی از مغول و عرب و اسکندر و دیگران در طول تاریخ نه توانستند و نه قادر شدند این نقشه گربه مانند را برای ساکنانش به جهنمی واقعی تبدیل کنند. و البته زهر نوشیده خواهد شد. کار سختی برای اینها نیست.جزو کا رای کوچولوی اینهاست. البته من به شخصه پس گردنی را خیلی بیشتر دوست داشتم. حالا هر چه که می خواست بشو د بشود.! مانی

ناشناس گفت...

آفرین مانی!

خامنه ای لاتی است که با لوطی سیبیل در رفته ای بنام آمریکا در افتاده است. حالا که می بیند نیش چاقویش او را نمی ترساند پس می خواهد برای او لنگ بیاندازد و پیشنهاد داده تا نوچه او شود و منطقه را برای او اداره کند! ولی غافل از اینکه لوطی آمریکا به نوچه نیاز ندارد و فقط چون فشارش بالا زده است دنبال "امرد" می گردد! چشمش خامنه ای را گرفته!

ماکسیموس دسیموس مریدیوس!

الف گفت...

تیمسار عزیز

می دانم که در کار نوشتن نیستید و ما را با هفته ای یک مقاله میهمان می کنید، اما در میانه این سالگرد کوفتی انقلاب، یک سوال از شما دارم به عنوان یک ارتشی، شاه نقایصی داشت، اما دراکولا نبود. این را دیگر همه می دانند. چرا ارتش از او حمایت نکرد؟
شما قطعا پاسخ این پرسش را بهتر از دیگران می دانید.

آرسین گفت...

درودی به دوستان گرامی سیرک،

(اینطور که از شواهد برمی آید، ظاهرا کشمکش های سابق سیرک (دلقک-آرسین) به دهان دوستان مزه کرده! و دنبال بقیه اش هستند!)

اول برای جلوگیری از شایعات، لازم است که تاکید کنم که همچنان حاضر و ناظر به سیرک رفت آمد دارم و بحث قهر و دلخوری بکل باطل است.
همانطور هم که گفته بودم، بدلیل حقیقت "دو پادشاه در وبلاگی نگنجند"! در سایه می آیم و می روم و مگر که مساله ای را حساس و اشتباه، برداشت کنم واکنشی نخواهم داشت؛ تا تیمسار هم در فرصت فراغت از نوشتن وبلاگ به امور جاریه اش برسد بدون دغدغه از کامنتدان!

نکته کوچک در مورد پست بالا هم آنکه ایران را حتی در صورت از میان رفتن حکومت مرکزی، به آشفتگی کشورهای منطقه نمی دانم و عقلانیت پخته جوانان ایرانی را دلیل محکمی می آورم بر نظرم، که برخلاف جوانان عربستانی و عراقی و افغانی و ترک و... هیچ آرمانگرایی در مغز و هیچ اسلحه ای بر دست ندارند و تمام فعالان ایرانی در منطقه و "سپاه قدس" را بازنشستگان و بازماندگان نسل قدیم ایران تشکیل می دهند!
(حتی در مورد متولدین دهه بعد از 60 با تیمسار هم نظرم)

متاسفانه یا خوشبختانه در مساله هسته ای، هیچ توافق پایداری هم تا امروز در افق دیده نمی شود و چون خواسته های خامنه ای همیشه 3 ماه از وضعیت واقعی عقب است و از آنطرف امریکا تا بحال بدلیل تساهل اوباما در دنیا مشکل دار شده (سوریه و اوکراین و..) این بار نه کنگره و نه حتی خود دولت هیچ انعطافی نشان نخواهد داد (همین میزان نرمش در مذاکرات هسته ای هم میراث سالهای گذشته است)، احتمال رسیدن به توافق بسیار کم است. چرا که نه خامنه ای می تواند از خودش جلو بیوفتد و نه امریکای امروز تحریم ها را یکجا برمی دارد! همه هم می دانند که تا تحریم امریکا برداشته نشود، مشکلات بازرگانی خارجی همچنان پابرجا می مانند.

خلاصه آنکه تا اینجا باید به فکر همان "یک وعده غذای روزانه" بود و جک های امروز حقایق فردا را ترسیم می کنند..!

ناشناس گفت...

با احترام به نظر همه دوستان و دلقک نظر من اینست که دو نیرو تاثیر گذار در روند مذاکرات هستند و بقیه نقش فرعی دارند دو نیرو تاثیر گذار روسیه و امریکا هستند و اعراب و اسراییل نقش فرعی دارند.از چندی قبل بحثی در دوما روسیه در گرفته بود که روابط ایران و روسیه بایدارتقا یابد والا رقیب میدان را پر میکند مقاله خاطر نشان میکرد ایرانیان زیادی در غرب هستند که حکومت را مجاب به احیا روابط میکنند در چند هفته گذشته پوتین به ناگهان پیشنهاد عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای را داد که دوضلع آن روسیه و چین هستند از باشگاه بریکس پیشنهادی که برای جمهوری اسلامی و هر کشور دیگری در این منطقه وسوسه انگیز هست ولی در عین حال ایران را ذیل دو قدرت چین و روسیه تعریف میکند و ج. ا را دودل کرده .مساله دیگر در باغ سبز روسها بود که ما پشیمانیم از اینهمه بد عهدی عصر مدودوف و اس ۴۰۰را میدهیم به شما و اس ۳۰۰را به بشار و یمن و مصر و لبنان میدهیم و میخواهیم وارد خاورمیانه شویم که شوروی هم بازی را در خاورمیانه باخت به غرب .

ناشناس گفت...

از طرف دیگر اوباما میگوید چین و روسیه پهلوانهای نارس هستند هر انچه که تنها میخواهند بیست سال دیگر بشوند من حالا هستم .اعتبار و تکنولوژی و ثبات میخواهی من هستم متحد و بازوی من باش .یمن را ببین با چراغ سبز من از زیر دست عربستان در امد بدون اینکه اب از اب تکان بخوردژاندارم ما باش به چین و روسیه فشار بیاور تا اقتصادشان با سرعت کمتری رشد کند ما همیشه با هم معاملات خوبی و چرب و چیلی داشته ایم درست است هر از گاهی هرکداممان دبه در اوردیم ولی گوشت هم را بخوریم استخوانش را دور نمیاندازیم .خلاصه یارکشی با ایران آینده قاره آسیا را مشخص میکند .نگاهی به دیالوگها بیندازید تا پشت پرده مذاکرات روشن شود . شرمن دوطرف مذاکرات میدانند باید به کجا بروند ولی جرات بیان آنرا ندارند . اوباما:ایران میتواند قدرت موفقی باشد . خامنه ای:با توافق خوب موافقم توافق باید یکجا و شفاف باشد(بنویس اگر راست میگویی)
اوباما توپ در زمین ایران است . توافق اتمی زلزله واقعی منطقه است و دوطرف را زهره اتمام کار نیست .
حزب الله

ناشناس گفت...

در جواب " الف " و اینکه چرا ارتش از شاه حمایت نکرد، یک نکته به نظرم می‌رسد : اینکه مردم شعور سیاسی لازم را نداشتند و بالطبع ارتش هم اولا از بدنه همین ملت بود و دوما از عواقب حمایت از شاه ترسید ( البته به جز رده فرماندهان ارشد که وفادار بودند).

بهروز - س گفت...

سلام دلقک،
کامنت "حزب الله " مرا یاد فیلمهای قدیمی‌ ایرانی انداخت و متاسفم از این تمثیل که چیز دیگری به نظرم نمیرسد فعلا . تو بعضی‌ از این فیلما اینجوری بود که توی یه محل دو تا گنده لات داشت که یکیش مرد بود و اون یکی‌ نامرد ، توی همین محل یه دختر خوشگلی‌ هم بود که سر و گوشش هم میجنبید و دوتا گنده لات هم رقابت میکردند در اینکه زودتر این دختره رو تصاحب کنند و این دختر خانم هم برای اینکه نقشش پررنگ تر هم باشه حاضر بود هر جایی‌ و با هر کسی‌ هم بخوابه ولی‌ تو سناریو باشه .

حالا حکایت ما شده حکایت همون دختره، داریم حال می‌کنیم که شده ایم سوژه گنده لات‌ها عوض اینکه بریم پی‌ ساختن آینده خودمون و اینکه زندگی‌ که قرار نیست ۲۰۰ سال طول بکشه برا هر نفر، ۲ -۳ نسل که فدا شدن تا حالا ، نسل ۴-۵ هم فدا سر آقا. تازه آخرش می‌فهمند که همش توهم بوده. از ما که گذشت ولی‌ این جهان سوم عجب جهنمیه، امان از این مخ‌های پوسیده .
ضمنا هنوز سر قرار قهوه هستم، کنار سن یا تیمز .

ناشناس گفت...

حزب الله! عجب بلوفی زدی.سقف داشت روی سرم اوار میشد.ترو خدا یواشتر.بچه ها خوابیدندا!برو یه نگاهی بنداز بچه ها خودشونه خراب نکرده باشن.؟ مانی

ناشناس گفت...

یارمحمدخان کرمانشاهی:
آقای اوباما لطفا تا تنور داغ است نان را بچسبان آقای خامنه ای سقف مطالباتش را به کف رسانده رسما اعلام کرد که مهمترین بخش برنامه هسته ای را بر اساس 'منطق'تعطیل کرده و صرفا یک خواسته دارد: اینکه تحقیر نشود ... اینکه کسی از دشمنش بخواهد هر بلایی سر او بیاورد اما فقط او را تحقیر نکند خود حکایتی است فاعتبروا یا اولی الابصار

ناشناس گفت...

از كساني كه حزب الله را مسخره مي كنند مي خواهم مقاله نيويورك پست در مورد برخاستن دوباره امپراتوري پارس را بخوانند ان را ديگر حزب الله ننوشته
ايران در اين برهه ي تاريخي با توافق بد يا خوب مي تواند به قدرت اول منطقه تبديل شود و مفتخوري مثل تركيه و كله پوك هاي عربستان را سر جايش بنشاند
پري سا

ناشناس گفت...

" پري سا گفت : از كساني كه حزب الله را مسخره مي كنند مي خواهم مقاله نيويورك پست در مورد برخاستن دوباره امپراتوري پارس را بخوانند ان را ديگر حزب الله ننوشته
پري سا "

پرس سا خانم این را بدون که با داشتن کانکشن connection هر کسی میتونه تو هر کجا بخواد یک چیزی چاپ کنه حتی مجله Nature .
بابک

ناشناس گفت...

ممنون پریسا خانم
میدانم کامنت من به خودی خود نظراتی را له یا بر علیه به همراه دارد.واقعیت این هست که
حوصله اره بده تیشه بگیر ندارم و واقعا وقت اش را ندارم و مفید هم نمیدانم.من سعی میکنم بیشتر مقالات غیر داخلی ترجیحا از کشورهای بی طرف بخوانم تا نگاه واقع بینانه تر وغیر ایدولوژیک داشته باشم و توصیه ام میکنم علاقه مندان این را امتحان کنند . بابک عزیز کلی به من کردیت دادی یا پیتر رالف را تنزل دادی.
حزب الله
http://en.wikipedia.org/wiki/Ralph_Peters

ناشناس گفت...

می گم پری سا خانم امپراطوری پارس زیر قیمومیت عرب هم میشد و ما خبر نداشتیم؟ لطفا اول این امپراطوری پارسو یه کم توضیح بده ما سواتمان

کمه. بلکه بیشتر بفهمیم. پریسا خانوم حالا اگه اقات خامنه ای به بهانه ابر قدرتی منطقه!!!! می خواد در مقابل حضرت usa تعظیم کنه. خوب

بکنه.دیگه چرا بها نشه امپراطوری پارس می کنه.همان ولایت فقیه!!( انهم چه فقیهی!)از سرش زیادیه. لطفا واژه با ارزش امپراطوری پارس رو

خرابش نکنید. ببخشیندا؟ در ضمن از کی تا حالا اخوندا زدن رو دس شیوخ عرب. خیر خانم نوکری به نوکر های usa داره اضافه میشه. همین! در

ضمن یادت نرود که کوبا خانم هم همین چند وقت پیش به کنیزی حضرت usa مفتخر شد. اگر از قوم و خیشای اصحاب کهف نباشی حتما از

تلویزیون مشاهده کرده اید.

ناشناس گفت...

با نظر آرسین به خصوص این جمله درخشان: "خواسته های خامنه ای همیشه 3 ماه از وضعیت واقعی عقب است." موافقم.

خبری بود که میان خبرها گم شد و آن این که ترکان گفته بود: سال آینده باید تقاضا برای ارز را کم کنیم که در صورت داوم وضعیت کنونی پاسخگوی نیاز بازار نخواهیم بود. (نقل به مضمون) با این گفته او تلویحا بروز بحران در اقتصاد ایران در صورت عدم توافق هسته ای را هشدار می دهد.

2. نظرات حزب الله پخته تر از نامش است. با این حال برای انطباق با حقیقت باید مقداری از اهمیتی که برای ایران و جمهوری اسلامی و خامنه ای قائل است کم کنید و اندکی بر اهمیت غرب و آمریکا بیافزایید.

پراگماتیست

ناشناس گفت...

ممنون پرگماتیست واقعا دلم میخواهد وزن غرب را زیاد کنم ولی چیزی ته کار نیست غرب فکر میکند هنوز در قرن هجده نوزده میلادیست .امریکا هم اگر ادعایی دارد فقط برای اینست که اولا یک ایران بزرگتر هست با همان ذخایر زمینی و انسانی و با مردمان جاه طلب دو هیچوقت جنگ زمینی نداشته در داخل در خارج هم اگر داشته هم در فرسایش در اخر عقب نشسته در کل من در این دنیا دو تاکشور میبینم که به معنای واقعی لاشخور نیستند بکی آلمان هست که رسما داره خرج اروپا را میده و پایه اقتصادش قوی هست دومی ایرانه که با اینکه همه گونه تلاشی شده تا ضعیف باشه باز هم توی یک تحریم نادر داره پنج تا جنگ را اداره میکنه حالا این ابن نظر منرا نژاد پرستی بگذارید بگذارید .خرابترین و پست ترین مردمان دنیا یک انگلیسی ها هستند منظورم فقط مردم ساکن بومی مادر زاد سفید پوست نه مهاجران چرا که پایه زندگی و اقتصادشان بر اساس انارشیسم و چپاول هست و دوم هندیها که به لحاظ سنت کاست در این کشور مردمانش اتومات برده و نوکر هستند و دو هندی در رستوران به انگلیسی تکلم میکنند تا بی کلاس نباشند هند در آینده یکی از معضلات بزرگ بشریت میشود و بمب ساعتی مستعد انفجار هست که سیاهی آن کره زمین را میپوشاند برای مطالعه میتوانید به داستانهای جمال زاده در خلال اشغال ایران توسط متفقین مراجعه کنید . در پایان دوستان را ارجاع میدهم به تاریخ ایران که هرگاه ایران کشوری مستقل بوده و تحت قیمومیت کشوری نبوده چه یونانی چه عرب چه مغول اتومات بلوک قدرت بوده برای مدت طولانی حداقل پونصد سال در هر مقطع چه قبل چه بعد از اسلام پس احیا شکوه ایران چیز ی خارج از ذهن نیست که اگر قاجار نبود ما حداقل یک کشور با توانایی نظامی و اقتصادی و فرهنگی در حد فرانسه بودیم .
حزب الله

ناشناس گفت...

اتفاقا اين مقاله مقاله راست گرايان امريكاست و در عين حال اسلام را زير سوال برده كه بتواند باقي بماند به عنوان يك تمدن
نشاني مقاله http://nypost.com/2015/02/01/the-iranian-dream-of-a-reborn-persian-empire/

ناشناس گفت...

اقای حزب الله! مثل اینکه شما حرف حالیت نیست! ما میگیم الان زیر قیمومیت عرب هستیم. شما از امپراطوری پارس می گویی!نمی دانم رتبه و پایه جنا بعالی در این مملکت ویران شده فعلی چیست.لابد جزو تصمیم گیر ند گان رده بالای به اصطلاح نظامی! به به نظام. انهم چه نظامی. نظمش منو کشته! اولا که نشستی و تا توانستی لیچار بستی و همه مردم ممالک دیگر را به ناحق حرامزاده و نابخرد و بیعرضه فرض کردی!و طبق روال اخوندی حدیث اوردی و بیچاره جما لزاده را هم بی نصیب نگذاشتی.که البته او با امثال شما ها نه نسبتی دارد و نه تناسبی.شما از مطهری شاهد مثال بیاور و از علامه!! مجلسی. جمالزاده را وللش.میگم اصلا حرف حساب شما چیست؟ شما هیتلرید می خواید دنیا را بگیرید. مصلحید می خوید دنیا را اصلاح کنید. یا راهزنید می خوید غنائم بدست بیارید. کدامیکید؟ یا همه کاره و هیچکا ره اید؟ در ضمن شما که ما شا االله اینهمه باسوادید و مجلات فرنگی می خونید می تونید با یک حساب سر انگشتی دستا وردهای وزین و ابرومند و غرور افرین 37 ساله این انقلاب نکبتی را برای ما برشمارید.سالی که نکوست از بهارش پیداست.مگر غیر از اعتیاد. فقر فحشا ریا دزدی شعار توخالی شکاف طبقاتی اعدام بهترین فرزندان ایران درست کردن سد و دیوار چین در مقابل علم تیاتر موسیقی نقاشی سینما شعر رمان و فرزانگی و گل سر سبد همه اینها که عن قلابت با ان شروع شد یعنی دروغ دستاورد دیگری هم این امپراطوری فارست داشته است.؟ کدام امپراطوری مرد حسابی؟. ما را گرفتی؟ یعنی واقعا می خوای با حضرت ابو الهول جنتی والا مقام برای ما امپراطوری راه بندازی؟ بمن بگو اگر حالا یک عرب قبا زرد که دایم دشمن دشمن می کرد و به این ان ناسزا می داد رهبر ما بود تفاوتی با این اقایان می کرد.اصلاشما ها عربید یا ایرانی؟ شما اول برو یه غسل تعمید بکن بعد بیا صحبت از امپراطوری فارس بکن.فعلا که تا مغز استخوان عربی. در ضمن کدام پنج جنگ را رهبری کرده اید که بواسطه اش چنان دچار غرور شده اید که خود را شایسته نژاد پرستی هم دانسته اید.شما ده سال ازگار هست که کشور را ذرات و گرد غبار سمی و خطر ناک گرفته عرضه چاره اندیشی نداشته اید. تمام تا لابها و دریا چه ها و رود خانه ها با ناشایستگی و بی فکری و بی لیاقتی شما ها به فنا رفته کوچکترین چاره اندیشی نداشته اید. سالهاست گاز عسلو یه را قطر می برد شما تماشاچی بودید و هزاران درد بی درمان دیگر.این کامنت های مسخره چیست می زاری؟ احتمال قوی می دهم که اخوند باشی. چون فقط یک اخوند می تواند تا این درجه از جهان و واقعیت های موجود از مرحله پرت باشد.و به همه امور شکمی نگاه کند. سیز ساغ من سلامت. پس لطفا بزن به چاک محبت. مانی

ناشناس گفت...

حزب الله عزیز ، اگه اینگونه نوشتنت صرفاً بر اساس عقاید واقعی‌ ات باشه ، متأسفانه دچار پارادکس شدیدی هستی‌، پیشنهاد می‌کنم یک ماهی‌ بری اطراف دماوند ، دور از تلویزیون و روزنامه و اینترنت و تلفن و حسابی‌ بذاری مخت ریست بشه، اینو برادرانه گفتم ، باور کن

ناشناس گفت...

اگرچه رگه هایی از حقیقت و تحلیل مبتنی بر واقعیت را در کامنت های حزب الله می بینم و به همین دلیل برای او احترام قائلم، مایلم بیافزایم که:

1. آمریکا یکی از بزرگترین جنگ های زمینی را در قالب یک جنگ خونین داخلی با بیش از ششصد هزار کشته تجربه کرده است. آمریکا هیچ گاه عقب نشینی نکرده است مگر این که هژمونی خود یا دست کم همسویی با خود را اگر نه بلافاصله بلکه در دراز مدت حاکم کرده است. رهبر نظام بهتر از هرکس این واقعیت را می داند. عصبانیت بیش از اندازه او و یارانش از آمریکا از این بابت است

2. انگلستان در هشتصد سال گذشته موفق ترین سیستم حکومتی جهان را پایه گذاری کرده و تداوم بخشیده است. سوزش رهبر جمهوری جمهوری اسلامی و لگدهای گاه و بیگاه او و پیروانش به انگلیس اعتراف پنهانی به این موفقیت و ناتوانی از رقابت با آن است.

3. درست است که ما در زمینه سخت افزاری و نظامی قدرت درافتادن با جمهوری اسلامی را در حال حاضر و شاید همیشه نداریم و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در بحرانهای منطقه ای موفقیت قابل قبولی کسب کرده اند، با شادمانی موفقیت چشمگیر خود در حوزه نرم افزاری را شاهد هستیم. سبک زندگی امروزی ایرانی ما سبک زندگی ایرانی اسلامی خامنه ای را فیتیله پیچ کرده و خواهد کرد.

شاه تجهیزات نظامی بسیاری از غرب خریداری کرد که ثمری برای او نداشت و در نهایت در جهت گسترش انقلاب اسلامی به کار گرفته شد. مشابه این وضعیت بر سر جمهوری اسلامی و نیروهای ارزشی خواهد آمد و در کلام خودشان شهدا خونشان را ندادند تا بد حجابی (و البته مدتی دیگر بیحجابی) در جامعه ایران حاکم شود. اما چنین شد و می شود.

4. گام جدید در استحاله تدریجی جمهوری اسلامی کار ارزشمند و هوشمندانه وزارت ارشاد بود با دادن مجوز به همخوانی نوشین طاقی و زمینه سازی برای انتشار تک خوانی های او.

این آواز زیبای نخستین زن دارای مجوز در جمهوری اسلامی، تقدیم هواداران سبک زندگی امروزی ایرانی:

https://www.youtube.com/watch?v=POFLHdwIf5E

4. سپاس از نیروهای ارزشی نظام اعم از سپاه و بسیج که جان خود را فدا می کنند تا در نهایت امنیت برای ما و سبک زندگی ما فراهم گردد. اگرچه اکنون دور از ذهن است اما سرانجام آنها امنیت بارها و کلاب ها را نیز تامین خواهند کرد. همان گونه که امروز امنیت این خواننده زن را تامین می کنند. سازوکار مشابهی آنان را به این سو خواهد راند.

پراگماتیست

ناشناس گفت...

به پراگماتیک عزیز اعتقاد دارم که جمهوری اسلامی در تله بنیانگذار گیر افتاده و بالاخره یکروز باید سبک و سنگین کند هاشمی در دور اول ریاست جمهوری اش داشت با سرعت به آن سمت حرکت میکرد ولی قمار سنگینی در رابطه با برقراری ارتباط با آمریکا کرد ولی آمریکا لحظه آخر به فکر انتقام قضیه مک فارلین افتاد و هاشمی بعد از آن هر چه به جلو آمد در سراشیبی بود . من معتقدم که جمهوری اسلامی هنوزامانتدار بدی نبوده .ترکیب انسانی و جغرافیایی ایران در دوران زمامداری ج.ا تغییر نکرده. گروههای بیشتری از مردم به قشر متوسط اضافه شدند . در بعد نرم افزاری اتفاقا من هم نظر شما هستم و باید نسل ما با همین فرمون بره جلو و موسیقی و شادی و آزادی اجتماعی امری مثبت هستند و ج.ا ناچار باید بعد از ۳۶سال فرمان آزاد باش بدهد و خود را به عنوان حکومت بشناسد و به انقلاب پایان دهد.
در مورد انگلیس به نظر من قدرت دریانوردی در آن زمان باعث شده تا سرزمینهای خوب و بی متولی پیدا کند و اول از در مهمان وارد شده و بعد حرمت نگه نداشته و از قتل و چپاول و تجاوز و تغییر زبان و دزدی کودکان و نسل کشی ثروت خوبی اندوخته و فعلا از همان ارتزاق میکند و هرجا رفته در آخر با دگنک بیرون رانده شده مثال بارزش همان آمریکا و فعلا نقش نوچه آمریکا را پذیرفته و مامور است به کارشکنی در اتحادیه اروپا در جبینش هیچ نور رستگاری نمیبینم با انهمه تکبر و لا ابالی گری ج. ا اگر یک خاطره شیرین داشته باشد همان تخته کردن در سفارت بود با آن عکس واژگون ملکه و بسیجی خر سوار روی مجسمه اسب شاخدار بسی لذت بردیم و مطمئن هستم که این صحنه از پیش تدارک شده بود تا تحقیر در منتهی درجه اش باشد .چالش بعدی نظام با روسیه خواهد بود از هر جهت حساب کنی و تا ده سال آینده این قضیه بالاخره رخ خواهد داد زیرا منافع دو کشور به تدریج با هم تلاقی خواهند داشت.علاقه مندان را به دیدار ولایتی از پوتین ارجاع میدهم که پوتین پیشنهاد عضویت کامل در پیمان شانگهای داد که ایران در سال ۸۷ درخواست داده بود به علاوه دور زدن تمام کشورهای حوزه دریای خزر که ولایتی با لحن سردی جواب داد که در خواست ما برای شانگهای برای قبل بود و باید دوباره بر رسی شود . نمونه بعدی فرستاده پوتین در دیدار با نصر الله بود که پیشنهاد گشاده دستی داده بود به انبار سلاحهای سنگین روسی. و ج .ا هر چه ناو شکن جدید میسازد در انزلی به آب می اندازد وبه امر تقویت لشکر ۷۷ خراسان مبادرت بیشتر میکند
مانی جان فکر میکنی توپ پخش کن خوبی هستی و با زیکن با هوش در حد مهدوی کیا یا کریم باقری ولی من در تو استاد اسدی می بینم یا خیلی لطف کنم فنونی زاده پاینده باشید .
حزب الله

Dalghak.Irani گفت...

اغلب کامنت ها را نخوانده ام و قصدی برای ورود به بحث خوب و با نشاط تان ندارم. اما آمدم که یکی از بهروز فرانسوی تشکر کنم برای قهوۀ نسیه اش در کنار سن. و بعد هم از کنار تیمز بگویم که بکجا چنین شتابان. پس حرمت صاحب خانه را نگهدارید و اولاً بفرمائید بریتانیا و نه اگلیس. ثانیاً اینقدر بد و بیراه به این قدیمی ترین دموکراسی جهان و مادر تمدن امروز بشر بدو بیراه نگویید. و ثالثاً من نسبت به سکونتگاه فعلی ام و کمکی که از دولت فخیمه می گیرم هم مدیونم و هم حساس و هر چرند تاریخ مصرف گذشته را نمی پسندم و نمی پذیرم. به انگلیس چه ربطی دارد وقتی ما در جغرافیای عبوس تر و مردمی راحت طلب تر و دین و مذهبی خشن تر و عادات و رسومی سخت جان تر بدنیا آمده و گیر افتاده ایم. هر آنچه انگلیس و دیگر کشورهای مستعمره دار دیروز کرده اند طبیعت نوع بشر است و برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی. ضمن اینکه هر واقعه ای را باید در ظرف زمان و مکان بداوری نشست تا منصفانه باشد. اگر امروز دولت های غربی از رفتارهای گذشته شان انتقاد می کنند ودر مواردی هم اظهار تأسف می کنند بدلیل قوت و رشد و انسانی تر شدن افکار خودشان است و نه ظلمی که ما مدعی هستیم به امثال ما کرده اند. انگلیسی ها جزو سرآمدترین مردم جهان هستند و هموارۀ تاریخ را دست بزانوی خویش و با مغز خویش خودشان را در بالاترین سطح بجلو برده اند. ضمناً این حزب اللهی تازه نیامده و قبلاً هم ترهات امپراطوری پارسش را توضیح داده است. فقط بدانید که او خود یک ارشمیدس یافتم یافتم سر خود است و نیاز زیادی به تشویق و ترغیب شماها ندارد. یا...هو

بهروز -س گفت...

دلقک عزیز ،نکته بسیار مهمی‌ رو مطرح کردی در لابلای این کامنتت ، اینکه بعضی‌ از ما مسلمونا، غرب رو مسئول عقب موندگیمون میدونیم و این باعث میشه داوری درستی‌ از غرب نداشته باشیم.

Unknown گفت...

به انگلیس چه ربطی دارد وقتی ما در جغرافیای عبوس تر و مردمی راحت طلب تر و دین و مذهبی خشن تر و عادات و رسومی سخت جان تر بدنیا آمده و گیر افتاده ایم. هر آنچه انگلیس و دیگر کشورهای مستعمره دار دیروز کرده اند طبیعت نوع بشر است و برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی ضمن اینکه هر واقعه ای را باید در ظرف زمان و مکان بداوری نشست تا منصفانه باشد. اگر امروز دولت های غربی از رفتارهای گذشته شان انتقاد می کنند ودر مواردی هم اظهار تأسف می کنند بدلیل قوت و رشد و انسانی تر شدن افکار خودشان است و نه ظلمی که ما مدعی هستیم به امثال ما کرده اند. انگلیسی ها جزو سرآمدترین مردم جهان هستند و هموارۀ تاریخ را دست بزانوی خویش و با مغز خویش خودشان را در بالاترین سطح بجلو برده اند. ...براوو تیمسار!من هم به نوبه خودم از این جملات وزین منطقی و عبرت اموز لذت بردم. بقول ابوشکور بلخی :سخن کز زبان بزرگان رود چونیکی بود داستانی شود. مجددا درود و سلام خودم را به شما تیمسار گرامی از راه دور حواله و بر فرق ان دلقک فرزانه بوسه می زنم. مانی

ناشناس گفت...

حزب اللهی جان

1. در مورد انگلیس احساسی سخن می گویی و از واقعیت فاصله می گیری. نوشته ای: " از قتل و چپاول و تجاوز و تغییر زبان و دزدی کودکان و نسل کشی ثروت خوبی اندوخته و فعلا از همان ارتزاق میکند و هرجا رفته در آخر با دگنک بیرون رانده شده مثال بارزش همان آمریکا"

پس از موفقیت انگلیس در عرصه رسانه ای علیه جمهوری اسلامی و آغاز به کار رسانه های پرمخاطبی چون بی بی سی فارسی و از آن موفقتر من و تو و ریزش گسترده مخاطبان صداوسیمای جمهوری اسلامی و محبوبیت روزافزون این شبکه ها (و همچنین تحریم بانکی که از انگلیس آغاز گشت)، نیروهای ارزشی از سوی سران خود در معرض موج بزرگ تبلیغات منفی در مورد انگلیس قرار گرفتند. از جمله این که خامنه ای مکرر انگلیس را خبیث نامید. این جنگ روانی صرفا با هدف پاسخ به موفقیت انگلیس در زورآزمایی (بیشتر) رسانه ای با جمهوری اسلامی طراحی شد. وگرنه این ها که نوشتی تقریبا در همه جنگها رخ داده و اتفاقا کارنامه انگلستان در کشتار سفیدتر از سایرین است. نگاهی به نبردهای پیامبرت بیانداز تا بهتر دریابی که وسط جنگ نقل و نبات پخش نمی کنند.

2. در مورد امپراتوری پارس تا حدودی با شما هم عقیده ام. به هر صورت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در درگیریهای منطقه ای موفقیت بسیار کسب کرده اند. بغداد و دمشق و بیروت و صنعا و همچنین نوار غزه تا حد قابل توجهی از تهران اداره می شود. نه تنها منامه نیز می تواند به این فهرست افزوده شود که من اکنون این توان را در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی می بینم که به عربستان نیز همان "خیر"ی برسانند که به بقیه رساندند.

من نه علاقه ای به این درگیریها دارم و نه آنها را مفید می دانم بلکه آنها را تا حد قابل تجهی به زیان هواداران سبک زندگی امروزی ایرانی تلقی می کرده ام. اما اکنون با بررسی بیشتر به این نتیجه رسیده ام که این امپراتوری تا حدودی محقق شده پارس با تغییراتی (از جمله سکولاریزاسیون) زیرساخت خوبی برای ما در آینده ایران خواهد بود.
بنابرین نه قاطعانه و محکم بلکه با اندکی دودلی می گویم که: منتظر منامه و از آن مهمتر ریاض هستم.

پراگماتیست

ناشناس گفت...

عرض شود حکایت اقای حزب الله و اقای پراگما تیست همان حکایت خربزه و عسل است.دست بیکی کرده اند تا بله.... خدا عاقبتش را بخیر کند......مانی

ناشناس گفت...

اول به اندوستی که پرسیده بود شیعه مورد انتخاب است یا ایران مسلم ایران مورد است .دوم به پراگماتیست دومینو بعدی به احتمال زیاد بحرین هست در مورد غزه مطمئن نیستم چون هیچوقت جز حوزه نفوذ فرهنگ ایران نبوده احتمال زیاد میدهم بعد از بحرین عربستان تحت فشار زیادی قرار بگیرد و اینبار بعد از دوباره سازی کعبه ( اولی کعبه زرتشت در شیراز دومی مکه ) ایران انان را تهدید وتطمیع فرس میکند تا بقیع را زیارتگاه کنند و اعراب را در یک سرگیجه بزرگ میبرد بعد از ان دیگر به خاورمیانه نگاهی نخواهد داشت و با اسراییل هم کاری ندارد چون جزو حوزه نفوذ نبوده و نخواهد بود نفسی تازه میکند و سری به استانهای اروپایی میزند و این چالش مادر همه اتفاقات اینده خواهد بود و از ان گریز و گذیری نخواهد بود نبرد هارتلند نبرد بزرگی است و تبلیغ جنگ با امریکا و اسراییل سرپوش هست و نبرد هارتلند اوراسیا نبرد سنگین و طولانی خواهد بود . ایران تا شش ماه دیگر بزرگترین تولید کننده گاز جهان میشود و رکورد تولید شکسته میشود امریکا سرمایه گذاری عظیمی در یکی کشور انکلو سکسون کرد تا هاب گاز بشوند و با ورود ایران این کشور انگلیسی زبان ورشکسته خواهد شد . در مورد تغییرات اب و هوا و سر ریز جمعیت و اب شدن یخ قطبها بعدا کامنت میگذارم که بحث پایه ای و مهمی است . سخت افزار این بلوک جدید قدرت جمهوری اسلامیست ولی نرم افزارش جوانان اش هست .
حزب الله

ناشناس گفت...

واقعا از این حزب الله تعجب میکنم که چشماشو به تمایلات روزافزون استقلال طلبانه کردوترک وبلوچ بسته ودم از امپراتوری خیالی میزنه.توافق هسته ای نشه تجزیه ایران حتمیه.البته ازین مرکز نشینهای خوش خیال جز این داستانسازیها انتظاری نمیره....

ناشناس گفت...

پس از این که داعش موصل را برق آسا تصرف کرد و نام خود را به دا دولت اسلامی که دیگر به عراق و شام محدود نیست تغییر داد، نقشه کشورهایی را که قصد تصرف داشت منتشر کرد. جمهوری اسلامی نیز پس از فتح قابل تحسین صنعا چنین کند و ما را از گمراهی برهاند.

2. تیغ جمهوری اسلامی به آمریکا و اسراییل کارگر نیست و در این مورد یقین دارم. اما در منطقه خاورمیانه به خوبی کارساز است. عربستان اقلیت شیعه دارد که از قضا در مناطق نفت خیز آن ساکنند. کلید زدن فاز بی ثبات سازی آن با شوراندن این مردمان کم و بیش ناراضی از حکومت آل سعود برای جمهوری اسلامی با چنین سابقه ای کار چندان دشواری نیست.

پراگماتیست