۱۳۹۳ شهریور ۱۷, دوشنبه

عیادت از رهبر جمهوری اسلامی: التماس می کنم توی تختخوابِ عافیت؛ کشور را هم با نامۀ تاجزاده مداوا کنید!


 سید مصطفی تاجزاده جزو سیاستمداران محبوب من نیست. اما او که تنها اصلاح طلب مذهبی بوده است تا اینجا که حاضر به نقد رفتار جناح چپ در دهۀ 60 شده است؛ با نوشته های گاه بگاهش از زندان وادارم می کند که به افتخار او کلاه از سر بردارم و بگویم دستمریزاد. ایشان دیروز نامۀ جدیدی خطاب به آیت الله خامنه ای منتشر کرده است که تحقیقاً دقیقترین متنی است که از سوی یک سیاستمدار حرفه ای و با گذشته ای تشکیلاتی و عملی در چرخۀ قدرت جمهوری اسلامی نگارش شده است. لذا بنظرم رسید یک مقدمه ای بنویسم خطاب به پوزیسیون و اپوزیسیون جمهوری اسلامی و در رأس همه شخص آیت الله خامنه ای و نامۀ تاجزاده را بازنشر کنم:

1- من مخالف اسلام ایدئولوژیک بطور عام و ایدئولوژی قرائت سنتی آیت الله خامنه ای بطور خاص هستم. بنابراین آرزوی مرگ این ایدئولوژی را دارم که گاهی تا آنجا تأسفم از ویرانی ایران را برمی انگیزد که آرزوی مرگ جسمانی خود آیت الله خامنه ای را هم کرده ام و در صورت تداوم وضع موجود خواهم هم کرد. البته که می دانم خود آیت الله فرزند دین ایدئلوژیک است و با مرگ جسمانی ایشان جمهوری اسلامی از مذهب ایدئولوژیک رها نخواهد شد. اما از روی استیصال و بیچارگی به این دلخوش می کنم که بلکه مرگ آیت الله بتواند گشایشی هر چند کم در این گره کور ایجاد کند. اما اینک که ایشان در بستر بیماری هستند برای حضرت شان آرزوی سلامت و بهبود عاجل می کنم و در عوض خاضعانه و از روی خلوص نیت و ملتمسانه از ایشان تقاضا می کنم که از این چند روز ایام فترت و نقاهت استفاده بکنند و نامۀ مصطفی تاجزاده را مطالعه کرده و علت العلل همۀ بدبختی های حادث در 25 سال رهبری خودشان را مرور کرده و استراتژی "داعش"ی مبتنی بر "شریعت مذهبی نامعلوم" شان را با استراتژی "عرف مذهبی معلوم" تعویض کنند تا هم خودشان از تناقض های نو به نو 35 ساله رها شوند و هم چند قطره آب خوش بگلوی جوانان جان بلب رسیدۀ ایران ریخته شود. سپاسگزارم.

2- خطاب بخودمان و همۀ ایرانیانی که درد انسان ایرانی را دارند و ویرانی رو به تزاید ایران را؛ عرض می کنم که: رها کنیم این جنگ های حیدری- نعمتی با یکدیگر را و بجای اشتراک گذاشتن مطالب سخیف یا آرزوهای براندازی ناممکن در شرایط حاضر و چند بار معشوقه تان را چه جوری و از کدام زاویه بگائید و ... اف. بیایید و نامۀ چون برگ زر مصطفی تاجزاده را به اشتراک و بازنشر بگذاریم و موضوع داغ بزنیم و به خبر اول تبلیغات میهنی ارتقاء بدهیم و باعث گسترش آگاهی های اساسی در بین آندسته از جوانانی شویم که ممکن است هنوز هم به آمدن روحانی و رفتن احمدی نژاد و عطسۀ خاتمی و غربت میرحسین و حصر کروبی و ... دلخوشند و گمان می کنند که بدون تغییر استراتژی جمهوری اسلامی از سوی رهبر آن می توانند امیدوار به زندگی حداقلی در داخل مرزهای ایران باشند. زندگی که امید به آینده و آرامش روانی و آزادی شادی و خنده در کنار هم و با یکدیگر - و نه روبروی هم و تقابل با همدیگر - مهمترین شاخصه های گمشده اش است چه فقیر باشی یا ثروتمند! یا...هو

این هم نامۀ تاریخی مصطفی تاجزاده به آیت الله خامنه ای:


رهبر محترم جمهوری اسلامی
با سلام و احترام
در دیدار با سفرای کشورمان فرمودید: « عده ای این جور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود. البته ما می دانستیم این جور نیست... در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته ای بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند. اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند. آمریکایی ها نه تنها دشمنی را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند... کاری که دکتر ظریف و دوستانش شروع کردند و تا امروز هم پیش رفتند دنبال می شود ...]مذاکره با آمریکایی ها[ ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند.» (اطلاعات۱۳۹۳/۵/۲۳)

در نقد اظهارات فوق موارد زیر را به استحضار می رساند:

یکم)
۱- برخلاف نظر جناب عالی درباره آمریکا شناسی اصلاح طلبان، آنان چون با سازوکار شورای امنیت و نقش منحصر به فرد آمریکا در آن آشنا بودند در زمانی که مسئولیت داشتند، کوشیدند با سه کشور اروپایی به توافق برسند تا پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت ارسال نشود و آمریکا نتواند حرف آخرش را در این زمینه بزند.
۲- پس از آن که حکومت در سال ۱۳۸۴ یک دست شد و قطار انقلاب به گفته جنابعالی به ریل خود بازگشت، منسوبان شما با شعار نگاه به شرق و قطع مذاکرات با اروپایی ها فرصتی استثنایی برای واشنگتن فراهم آوردند تا پرونده ما را از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل بفرستد و قطع نامه های متعددی را البته با آرای مثبت روسیه و چین علیه ایران به تصویب برسانند و سپس به استناد مصوبات آن شورا، تحریم های گسترده ای را به همراهی متحدانش به ما تحمیل کنند.
۳- جناب عالی که می دانستید دور میز نشستن با آمریکایی ها بی فایده است و حتی مذاکرات نیز مانع افزایش تحریم ها نخواهد شد چرا گذاشتید پرونده ما به شورای امنیت برود و جمهوری اسلامی عملا گروگان آمریکا شود؟ آیا نمی دانستید که آمریکا در شورای حکام آژانس فقط یک عضو محسوب می شود و اختیارات قانونی ویژه ای ندارد اما در شورای امنیت از حق وتو برخوردار است و لغو و حتی کاهش تحریم ها الزاما در گرو توافق با آن کشور است؟ آیا نمی دانستید کاخ سفید با اتکاء به قطع نامه های آن شورا می تواند به رغم مخالفت چین و روسیه نه فقط نفت بلکه بانک مرکزی ما را تحریم و پول های ایران را بلوکه کند؟ آیا نمی دانستید قطعنامه های شورای امنیت برای همه کشورهای عضو سازمان ملل الزام آور است و به همین دلیل دفتر لندن بانک ملی ایران پس از تعطیلی اولیه برای آن که بتواند فعالیت های خود را از سر گیرد، ثابت کرد که به تمام قطع نامه های شورای امنیت ملی علیه جمهوری اسلامی ایران پایبند بوده و تمام تحریم های صورت گرفته را علیه ایران به مرحله اجرا درآورده است؟ خفت از این بیشتر می شود؟ به هر رو اگر می دانستید چرا زمانی که فرصت داشتید اقدام خاصی علیه این روند انجام ندادید و اگر نمی دانستید چرا اکنون به جای تصحیح اشتباهات خود و منسوبانتان باز هم به تخفیف و تحقیر منتقدانی می پردازید که این روزها را پیش بینی می کردند و به موقع هشدارهای لازم را به جنابعالی و سایر مقامات وقت دادند؟ آنان سزاوار قدردانی هستند نه زندان! البته از لطف شما که این بار منتقدان را مرعوب (بزدل عربی) یا ناآگاه و ناآشنا با الفبای سیاست نخواندید و به هماهنگی و هم سویی با دشمنان متهمشان نکردید، سپاسگزارم.
۴- آقای خاتمی ۱۱ سال پیش از دستاوردهای دانشمندان ایرانی در دانش و صنایع هسته ای رونمایی کردند. برای این که بهتر معلوم شود دیدگاه کدام طرف از دو جناح واقع بینانه بوده است می پرسم که آیا اصلاح طلبان در طول این سال ها هشدار ندادند که با دیپلماسی جدید هسته ای الف) پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت. ب) آن شورا قطع نامه علیه کشورمان صادر خواهد کرد. پ) صدور قطع نامه را آخرین اقدام شورا علیه ما ارزیابی نکردند؟ ت) فشار و زیان تحریم ها را بر ایران و ایرانی به مراتب بیش از تنگنا و ضرری نخواندند که بر اقتصاد آمریکا و هم پیمانانش وارد خواهد شد؟ ث) تهدیدهای کاخ سفید را درباره تحریم های نفتی و بانکی باید جدی گرفت و مانع تصویب و یا دست کم اجرای آنها شد؟ چ) با آزاد و رقابتی برگزار کردن انتخابات مجلس پنجم از شروع تحریم های نفتی و بانکی جلوگیری کرد.
۵- در سال ۱۳۹۰ اوباما در فکر تحمیل سهمناک ترین تحریم ها به ملت ما بود و برای آغاز آن برنامه ریزی می کرد. جنابعالی نیز در همان سال شرایط را برای حذف اصلاح طلبان از حکومت و تشکیل مجلس یک دست آماده می کردید. دغدغه ای که مرحوم عسگراولادی آن را چنین فرمول بندی کرد: « مقام معظم رهبری به دنبال یک مجلس اصولگرا با سلایق مختلف هستند» (قدس ۱۳۹۰/۱۲/۲۱) به این ترتیب پرونده جمهوری اسلامی با دو بال پرواز به اتوبوسی با یک راننده استحاله یافت و بر ایران و ایرانی رفت آن چه همگان در دو سال آخر دولت احمدی نژاد دیدند. تک جناحی شدن حکومت با سقوط ۷۰ درصدی ارزش پول ملی، سه برابر شدن بهای دلار، گرانی و تورم ۴۰ درصدی، بیکاری گسترده، فساد بی سابقه حکومتی و رشد منفی اقتصادی مقارن شد.
۶- فرض کنیم هیچ راهی برای جلوگیری از تحریم ها وجود نداشت و شما هم می دانستید که حتی مذاکرات نیز قادر نخواهد بود رهبران کاخ سفید را از خر شیطان پایین آورد و مانع افزایش تحریم ها شود. پس چرا از هدر رفتن ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور در طول سال هایی که قطع نامه های تحریم یکی پس از دیگری علیه ما به تصویب می رسید جلوگیری نکردید و چرا آن سرمایه افسانه ای را در جهت تأمین مایحتاج ضروری مردم، رونق تولید، افزایش اشتغال و کاهش فقر به جریان نینداختید و به ذخیره سازی مناسب ارز و کالای اساسی نپرداختید تا تحریم های جدید، داروهای مورد نیاز مردم را کمیاب یا حتی نایاب نکند؟ آمریکا این جوری نبود شما چرا گذاشتید «ثروت ملی ما آن هم در آن شرایط سخت آن جوری به باد رود؟» سریال یوسف پیامبر را در این سال ها ساختند اما دریغ از اندکی درایت و مدیریت یوسف وار در مواجهه با تنگناها و کمبودها!

دوم)

۱- فرمودید که در یک سال اخیر «لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری در جلسات مذاکرات و تریبون های عمومی بیان کردند.» من از توقعات فزاینده کاخ سفید در جلسات بی خبرم اما بعید نمی دانم که هر دو طرف بر مبنای به مرگ گرفتن تا به تب راضی شدن طرف مقابل در آغاز مذاکرات سقف درخواست های خود را مطرح کرده باشند تا در فرجام به کف مطالبات خود دست یابند. احتمالا تیم ایرانی نیز از لزوم داشتن صد هزار سانتریفیوژ شروع کرده است. به هر حال در آینده نزدیک معلوم خواهد شد که کف و سقف مطالبات طرفین چه بوده است. اما آن چه در رسانه ها دیدیم و شنیدیم و خواندیم ادعای دیگرتان را تأیید نمی کند. اظهارات و حتی رفتار آمریکایی ها در قیاس با آن چه در دولت قبل بیان کردند و انجام دادند، تندتر و اهانت آمیزتر نیست. حتما فراموش نکرده اید که رئیس دانشگاه کلمبیا در چه فضا و با چه دکوری از هیأت ایرانی استقبال کرد و در برابر چشم میلیون ها انسان که شاهد پخش زنده مراسم بودند، آقای احمدی نژاد را «دیکتاتور کوتوله» نامید. رئیس انقلابی دولت نهم اما در اعتراض به این اهانت آشکار نه جلسه را ترک کرد و نه پاسخی درخور به آن داد. تنها برای فرار از انتقادهای داخلی آن را فتح الفتوح خواند. از جناب عالی نیز نشنیدم که هرگز درباره آن توهین بی سابقه و آزار دهنده کلامی گفته باشید.
۲- ادبیات جناب عالی و به طور کلی جناح رهبری را علیه آمریکا در این یک سال اگر تندتر از گذشته نخوانیم قطعا نرم تر نبوده است.
۳- تیم ایرانی طبق دستور جنابعالی تنها در موضوع هسته ای مجاز به مذاکره با آمریکاست. با وجود این گله می فرمایید که چرا مواضع مقامات آن کشور در دیگر زمینه ها تغییر نکرده و حرف های سابق خود را تکرار می کنند. مگر مسئولان ایرانی و از جمله جناب عالی جز این در ماه های اخیر عمل کرده اید؟
۴- چنانچه به دولت مجوز یا مأموریت دهید که در تمام موارد اختلافی با دولت آمریکا به مذاکره بپردازد آن گاه می توان انتظار داشت که به موازات پیشرفت مذاکرات، طرفین رفتار و گفتار خود را تغییر دهند و مواضع خصمانه خویش را تعدیل کنند.
۵- از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مقامات آمریکایی ادعاها، اتهامات و حتی اهانت هایی را متوجه حکومت و گاه ملت ما کرده اند. پاسخ دولت مردان ایرانی نیز ایرادها و حتی اهانت هایی علیه دولت آمریکا و سمبل های ملی آن کشور بوده است. فرق دولت آقایان خاتمی و روحانی با دوره آقای احمدی نژاد در این است که در دوره یک دست شدن حکومت هم چوب را خورده ایم و هم پیاز را. هم تهمت شنیدم و تحریم شدیم و هم کشور به قهقرا رفت. شگفت آن که جنابعالی سیاست خارجی دوره اصلاحات را که اجازه نداد بوش جنگ طلب و سرمست از پیروزی در افغانستان و عراق، ایران را تحریم و پول هایش را توقیف کند و دیپلماسی کشور را در خدمت پیشرفت آن قرار داد، شکست خورده می دانید ولی عصر چوب و پیاز و عقب گرد احمدی نژاد را موفق می نامید!

سوم)

۱- جناب عالی تعامل با همه دولت ها را به استثنای دو کشور تأیید فرمودید. تکلیف جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل روشن است و آن رژیم را به رسمیت نمی شناسد اما در مورد آمریکا حتی اگر نظر شما درست باشد و گفتگو با آن دولت تذبذب، انفعال و سردرگمی جمهوری اسلامی را در اذهان جهانیان متبادر سازد اما حتما توجه دارید که این سخن زمانی قابل طرح است که مذاکره ای درکار نباشد نه اکنون که مقامات دو کشور در حد وزرای خارجه گفتگوهای متعدد انجام می دهند. به نظر می رسد که شما خود به این نقیضه التفات داشته اید که علت برگزاری نشست های هسته ای را حساسیت آن خواندید و به این ترتیب مذاکره تنها درباره مسائل غیرحساس ممنوع می شود که فکر نمی کنم خود شما نیز حاضر به دفاع از این گزاره باشید.
۲- جناب عالی ماجراجویی نظامی آمریکا را علیه ایران و از جمله چالش هسته ای مؤکدا نفی کرده اید. بفرمایید حساسیت پرونده هسته ای جز تحریم به چه چیز برمی گردد که مذاکره را موجه ساخته است؟ بویژه آن که شما تأکید دارید باب مذاکرات هسته ای را به علت تحریم باز نفرموده اید. موجب امتنان است توضیح دهید به چه دلیل این مسیر را گشودید و چرا نباید و نمی توان آن را به موضوعات دیگر تعمیم داد؟
۳- در دوره اصلاحات جلوگیری از اجماع کشورهای قدرتمند دنیا علیه جمهوری اسلامی را پیروزی بزرگ نامیدید ولی در دولت آقای احمدی نژاد نظرتان را تغییر داده دیپلماسی هسته ای عصر اصلاحات به مسئولیت دکتر روحانی را عقب نشینی خواندید. بعد از آشکار شدن آثار مخرب و رو به تزاید تحریم ها و توسعه نارضایتی علیه راهبرد هسته ای حتی میان اصول گراها در فرودین ۹۲ اجازه گفتگو با آمریکا را صادر کردید. این بار نیز یک سال از نشست و برخاست طرفین نگذشته مذاکرات را بی فایده بلکه مضر می خوانید و در کمال تعجب ادامه آن را توصیه می فرمایید. فکر نمی کنید آن چه افکار عمومی را در داخل و خارج سردرگم می سازد بیش از تبلیغات غرب، مواضع متناقض جناب عالی باشد؟
۴- هنگامی که هم زمان با صدور مجوز مذاکرات، از نرمش قهرمانانه در سیاست داخلی و خارجی دم زدید به این ذهنیت دامن زدید که روابط دو کشور دیر یا زود تغییر خواهد یافت. نفی مطلق مذاکره در دیدار با سفرا نه با آن اجازه سازگار است و نه با این تعبیر نسبتی دارد.
۵- در همین سخنرانی صلح امام حسن را مصداق بارز نرمش قهرمانانه خواندید که هم درست است و هم زیبا ولی توجه دارید که اگر ایشان مسیر پدر بزرگوارشان را ادامه می دادند و به دلیل تغییر اوضاع و احوال و مقتضیات زمان با معاویه صلح نمی کردند آن تعبیر را در مورد تصمیم امام مجتبی به کار نمی بردید هم چنان که قیام برادر ارجمندشان بزرگ شهیدان تاریخ را نرمش قهرمانانه نمی نامیدید. به هر رو اگر قرار بر پیمودن همان مسیر پیشین است چرا از صلح امام حسن سخن می گویید و چنان چه به هر دلیل تغییر را مصلحت یا لازم می بینید چرا با تذبذب و تزلزل خاطر طی طریق می کنید؟

چهارم)

۱- فرض کنیم جنابعالی قصد حل معضل هسته ای را با مذاکره داشتید. اما مشاهده کردید که آمریکایی ها به موازات مذاکرات به جای آن که از اتهامات، اهانت ها، طلب کاری ها، دشمنی ها و تحریم های خود بکاهند، بر آن هم می افزایند. نتیجه منطقی مدعیات شما علیه مذاکرات به ویژه اگر تعهدات طرف ایرانی را نیز در تعدیل غنی سازی اورانیوم به آن اضافه کنیم، مغبون شدن جمهوری اسلامی از هر دو سوست. پس چرا تفاهم ژنو را موفقیت خواندید؟ چرا با تمدید مذاکرات بی فایده و در حقیقت زیانمند موافقت فرمودید؟ چرا ادامه گفتگوها را به کم کردن اهانت ها، اتهام ها، دشمنی ها و تحریم ها توسط آمریکایی ها مشروط نکردید و چرا اعلام فرمودید کار تیم مذاکره کننده ایرانی تا امروز خوب پیش رفته است؟ روشن نیست این ظریف عزیز پس از این چگونه می تواند از مذاکرات و دستاوردهایش دفاع کند اما به ضدیت با ولایت فقیه متهم نشود و ابتدای سخنش انتهای آن را نقض نکند.
۲- رژیم اسرائیل، ارتجاع عرب و جناح جنگ طلب آمریکا مخالفان بزرگ مذاکرات و تفاهم ژنو هستند در میان ایرانیان نیز هیچ مجموعه ای به اندازه فرقه تروریست رجوی و مارکسیست های استالینیست به مخالفت با گفتگوها برنخاستند. بنابر این یا حکم همیشگی خود را ابطال فرمایید و اعتراف کنید موضع یک سان دو یا چند گروه له یا علیه موضوعی الزاما به معنای یکسانی عقیده یا انگیزه یا هدف یا منافع آنان نیست و بر هماهنگی و همکاری آنان دلالت نمی کند. در غیر این صورت موضع خود را تغییر دهید و قاطعانه و بدون لکنت زبان از مذاکرات پشتیبانی کنید.
۳- ادعای شما در باب خسارت بار بودن مذاکرات با توصیه بعدی آن جناب در مورد تداوم آن چنان متضاد است که رسانه های اصول گرا نیز نتوانستند آن را نادیده انگارند و برای رفع یا پوشاندن این تضاد به تکاپو افتادند اما ناکام بودند. زیرا تعارض مزبور تنها در صورتی حل می شود که بپذیریم قسمت نخست سخن شما مصرف داخلی داشت و بخش دوم آن مربوط به خارج بود.

پنجم)

۱- آمریکا و شرکای اروپایی اش در سال ۹۲ تصمیم داشتند صادرات نفت ایران را که طی دو سال قبل از آن به نصف تقلیل داده بودند به یک چهارم کاهش دهند و سپس آن را به صفر برسانند. عنایت دارید که وقتی صادرات نفت مان به یک دوم رسید، ریال دو سوم ارزش خود را از دست داد و بهای دلار بیش از سه برابر افزایش یافت اکنون بفرمایید اگر مذاکرات آغاز نمی شد و به تفاهم ژنو ختم نمی شد آیا طرح مزبور اجرا نمی گردید؟ آن گاه با کاهش صادرات نفتمان به یک چهارم ارزش پول ملی چقدر سقوط می کرد؟ ارز خارجی چند برابر می شد و صعود جهشی قیمت کالاها چه بر سر مردم به ویژه اقشار کم در آمد و محروم می آورد و در تداوم تحریم اگر صادرات نفت ایران به سمت صفر میل می کرد، بر سر اقتصاد کشور چه می آمد؟ آیا به همین زودی فراموش کردید که دولت جدید تحت چه شرایطی به مذاکره با آمریکا پرداخت و چه مخاطراتی را از سر میهن و مردم دور کرد؟
۲- به گفته سخنگوی هیأت ایرانی، آمریکایی ها معتقدند چنان که شرکتی تحریم های موجود را نقض کند آنان می توانند نامش را به فهرست تحریم شدگان اضافه کنند و آن را تحریم جدید نمی دانند. تیم ایرانی تفسیر مزبور را قبول ندارد و حتی یک بار در اعتراض به تحریم چند شرکت به دلیل فوق، مذاکرات را نیمه کاره رها کرده به ایران بازگشت. البته که خوب و به جا بود اگر تکلیف این مسئله را نیز به صراحت در تفاهم ژنو مشخص می کردند اما آیا از این اختلاف برداشت می توان بی فایده بودن مذاکرات را نتیجه گرفت و از بیشتر شدن تحریم ها به گونه ای سخن گفت که گویی اگر تفاهم ژنو نبود افزایش تحریم ها تفاوت چندانی با وضع کنونی پیدا نمی کرد؟
۳- چنانچه تحریم ها در این یک سال افزایش یافته بود به نظر شما ارزش دلار ۵ هزار ریال کاهش می یافت و قیمت آن تثبیت می شد و ما شاهد آرامش روحی و روانی در اقتصاد کشور می بودیم؟
۴- منظورتان را از بیشتر شدن دشمنی واشنگتن روشن بیان نفرمودید تا نقد دقیق آن ممکن باشد. اما آیا می توان منکر شد که یکی از دستاوردهای دیپلماسی دولت تدبیر و امید از جمله مذاکره با آمریکا افزون بر توقف تحریم ها، ارتقاء جایگاه میهن و کاستن از ایران هراسی در منطقه و جهان بوده است؟ آیا افزایش چشمگیر مراودات نمایندگان تقریبا تمام دولت ها را با مقامات ایرانی ملاحظه نمی فرمایید؟ پس چرا این واقعیات و پیشرفت ها را مسکوت می گذارید؟

ششم)

۱- اصولگرایان افراطی به آن دلیل در آرزوی شکست مذاکرات هستند که دست یابی به توافق جامع را پیروزی دولت جدید و نشانه نادرستی یا ناکارآمدی دیپلماسی دولت نهم و دهم ارزیابی می کنند که می تواند زمینه ساز گشایش اقتصادی میهن و مردم شود و مسئله حقوق بشر را برجسته و استمرار فضای پلیسی و امنیتی را دشوار سازد. هم چنین احتمال موفقیت حامیان دولت را در سال آتی بالا می برد. ناگفته پیداست که توافق جامع کاسبی تحریم را تعطیل و ضربه بزرگی بر بازار سیاه اقتصاد و سیاست کشور وارد خواهد کرد. بنابراین انگیزه و هدف آنان از مخالفت با توافق جامع روشن است. اگرچه برای جلب حمایت شما دلیل اقدام ها و بلکه کارشکنی های خود را نگرانی از افت جایگاه ولایت فقیه جلوه می دهند. به هر حال آنان دلواپس حذف خود از کانون های قدرت و ثروتند. انتظار آن است که رفتار و گفتار رهبری تضعیف گر این جریان و اقدام هایش باشد نه تقویت کننده آن.
۲- در مناظره سوم انتخاباتی همه نامزدها از دیپلماسی جاری هسته ای انتقاد کردند. گذشته از آنان آقای احمدی نژاد که در ۶ سال اول ریاستش بر دولت تهدیدهای غرب را با تحریک دولت ها و افکار عمومی شان پاسخ می داد و با دشمن تراشی بی نظیرش تمام قدرت های صاحب حق وتو را به رغم اختلاف های مهم شان علیه جمهوری اسلامی به اشتراک نظر رساند و بین دیپلماسی و تبلیغات انتخاباتی فرق نمی گذاشت، بالاخره در سال ۹۰ پی به وخامت اوضاع برد و تغییر دیپلماسی هسته ای و مذاکره مستقیم با آمریکا را پیشنهاد داد که مدعی است که با مخالفت شما مواجه شده است. به همین دلیل چند بار اعلام کرد که دیگر در مسئله هسته ای دخالت ندارد تا مسئولیت امر را، در دو سال آخر دولت خویش، و آغاز تحریم های نفتی و بانکی را مستقیما متوجه جناب عالی کند.
۳- نود و دو درصد مردم در رفراندوم هسته ای ۲۴ خرداد ۹۲ (۴۶ میلیون نفر از ۵۰ میلیون ایرانی واجد شرایط) به دیپلماسی جلیلی یعنی بیانیه خوانی واعلام مواضع به جای مذاکرات جدی و صریح رأی منفی دادند. بعید می دانم حتی ۱ درصد از ۲۷ درصد هم وطنی که در انتخابات شرکت نکردند و از ۳۶ درصدی که به دکتر روحانی رأی دادند و و از ۲۸ درصدی که چهار نامزد دیگر را برگزیدند، از نظر خود برگشته باشند اما احتمال زیاد می دهم که درصدی از رأی دهندگان به آقای جلیلی امروز به این نتیجه رسیده باشند که روش کنونی به مراتب بهتر است.
۴- اگر تا آذرماه سال جاری مذاکرات به نتیجه نرسد، دو راه بیشتر متصور نیست. نخست آن که به وضعیت قبلی برگردیم. ایران سانتریفیوژهای بیشتری نصب کند و غرب بر تحریم های نفتی و بانکی ما بیفزاید که معلوم است در آن حالت کدام طرف فشار بیشتری متحمل خواهد شد و گزینه دوم تمدید دوباره مذاکرات و استمرار آتش بس کنونی است که البته از انتخاب اول خیلی بهتر است اما مشکل را حل نمی کند و فرصت را از ما می گیرد.
۵- آقای اوباما نیز به اندازه دولت ما به این توافق نیاز دارد. با توجه به این که اوضاع منطقه پیچیده تر و شکننده تر از آن است که بتوان روند حوادث را دقیقا حدس زد یا پیش بینی کرد. عقل سلیم حکم می کند که حل چالش هسته ای را به تعویق نیاندازیم.
هفتم)
۱- به تجربه دریافته ایم هر زمان که جناب عالی نطق شدیداللحنی علیه آمریکا ایراد می فرمایید باید منتظر توبیخ روزنامه ای، فیلترینگ سایتی، ممانعت از چاپ کتابی، لغو مجوز نشری، جلوگیری از اکران فیلمی، کنسل شدن کنسرتی، توقیف تئاتری، تعطیلی انجمنی، بستن خانه صنفی ای، ممنوعیت کار هنرمندی، جمع آوری ماهواره از محله یا شهری، بازنشستگی اجباری استادی، محدودیت تحصیلی دانشجویی، حذف رشته ای از علوم انسانی، مخالفت با استفاده از فناوری تازه ارتباطی، منع ورود زنان به مکان عمومی ای، گسترش تفکیک جنسیتی در دانشگاهی، برای زنان ممنوعیت جدید استخدامی ای، دستگیری منتقدی، بازداشت خبرنگاری، ابطال پروانه وکیلی، منتفی شدن سخنرانی و برهم خوردن مراسمی، انحلال حزبی و … توسط یکی از نهادهای وابسته به رهبری باشیم.
آرزو به دل مانده ایم که خطابه های آتشین شما علیه دشمن با گشایش سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در میهن همراه شود. سخنرانی انقلابی اخیرتان نیز با همت ولایتمداران آزادی ستیز با استیضاح وزیر شایسته و وارسته علوم و تحقیقات مقارن شد. جرائم نابخشودنی دکتر فرجی دانا عبارت بودند از افشای بورسیه افراد فاقد صلاحیت علمی و مخالفت با استخدام آن ها، دفاع از حق ادامه تحصیل دانشجویان ستاره دار و اخراجی و سرانجام نظرخواهی از اعضای هیأت علمی برای ریاست دانشگاه. لابد الان سردار مشفق در جایی مشغول شرح عملیات ستاد مشهور است که چگونه یکی از خطرناک ترین طرح های آمریکا را با عزل قاطع و به موقع یکی از نیروهای دشمن خنثی کرده اند و با وارد آوردن ضربه کاری به ستون پنجم خصم ستاد متخاصمان را از دانشگاه ها برچیدند. به نظر می رسد نام رمز راهبرد ضد حقوق و آزادی های اساسی شهروندان در دوره جدید دل نگرانی از کند شدن حرکت پرشتاب علمی کشور است.
۲- دکتر جلیلی پس از هر نشست با ۵+۱ از مواضع انقلابی و براهین محکم هیأت ایرانی که مدعی بود بهت طرف مقابل را برانگیخته سخن می گفت. صدا و سیما نیز دائم از پیروزی و پیشرفت ایران دم می زد. البته آن چه ملت می دید و با گوشت و پوست خود حس می کرد با اندکی تفاوت با ادعاهای مزبور، افزایش مستمر تحریم ها و تهدیدها و تنگناها بود. با وجود این جناب عالی هرگز آن مذاکرات را حتی زمانی که تحریم ها به بانک و نفت و و طلا و بیمه و کشتیرانی کشید، مضر نخواندید و بر عکس بر جدید نبودن تحریم ها تأکید می نمودید و این که ما از بدو پیروزی انقلاب تاکنون به این تحریم ها عادت کرده ایم اما اکنون که تحریم های نفتی و بانکی متوقف شده و بخشی از ارزهای ایران که توقیف آن ها از دولت قبل شروع شده بود، در حال واریز شدن به حساب بانک مرکزی است، گفتگوها را بی فایده می نامید. آن هم به دلیل تحریم چند شرکت ایرانی در حالی که به اعتراف آقای حدادعادل «تحریم های جدید آن چنان تحریم هایی نبود که در کار ما خلل وارد کند و تأثیری داشته باشد.» (رسالت ۱۲/۶/۱۳۹۳)
۳- اصلاح طلبان پیشگیری را کم هزینه تر، مطمئن تر و کارآمدتر از درمان می دانستند و از عواقب قطع نامه های لازم الاجرای شورای امنیت و سوء استفاده های بعدی آمریکا از آن و نیز مسیر و مراحل دشوار لغو تحریم ها آگاه بودند. به همین دلیل می کوشیدند پرونده به شورای امنیت ارجاع نشود. خشنودیم از این که اصول گرایان نیز یکی پس از دیگری به همین نتیجه رسیده یا می رسند. حتی آقای احمدی نژاد، که ظاهرا از ۱۰۰ دلار شدن بهای نفت در هر بشکه سرمست بود و می گفت هرقدر می خواهید قطع نامه صادر کنید زیرا قطع نامه دان خودتان آسیب می بیند، نیز سرانجام پس از ۶ سال مدافع مذاکره و حصول تفاهم با آمریکا شد تا از شروع تحریم های نفتی و بانکی کشور جلوگیری کند که با مخالفت جناب عالی مواجه شد. چنان چه اجازه داده بودید در همان سال ۹۰ مذاکره با واشنگتن آغاز شود یعنی در شرایطی که نفت ایران به طور کامل صادر می شد، ارزهایمان بلوکه نشده و اوضاع اقتصادی میهن هنوز به هم نریخته بود، ما می توانستیم در جریان گفتگوها امتیازات به مراتب بیشتری از ۵+۱ بگیریم و از موضع بهتر و قوی تری لغو کامل تحریم ها را پیگیری کنیم. ما در آن سال قادر بودیم که در ازای تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی خواهان تعلیق بخش قابل توجهی از تحریم ها شویم نه آن که مثل سال ۹۲ که بزرگترین امتیاز اخذ شده این است که در ازای تعلیق مزبور ماهانه نیم میلیارد دلار از پول های خودمان را به خودمان تحویل دهند. آن هم در حالی که صادرات نفتمان به نصف تقلیل یافته و تازه نمی دانم که آیا در آمد حاصل از فروش همین میزان نفت نیز به طور کامل در اختیار ایران قرار می گیرد یا خیر؟ به هر حال مسئولیت از دست رفتن آن فرصت گرانبها در درجه نخست به عهده شماست. به خصوص که دکتر صالحی وزیر امورخارجه وقت نیز پیش از آغاز تحریم های نفتی و بانکی با ارسال نامه ای پیامدهای آن را برای مقامات عالی تبیین کرده بود. آیا منصفانه است که پیامدهای اجتناب ناپذیر آن فرصت سوزی بزرگ را متوجه دولت جدید می کنید؟
مقام محترم رهبری
وضعیت اقتصادی مردم سخت و طاقت فرسا شده است و گرانی و تورم و بیکاری و فساد بیداد می کند. زمانی بنا داشتیم انقلابمان را صادر کنیم و اینک سال هاست که شاهد فرار سرمایه ها و مغزها هستیم. اخیرا کار از فروش کلیه گذشته و به صادرات اعضای بدن هم وطنان من و شما به کشورهای همسایه عرب رسیده است. در این شرایط نباید غیرمسئولانه سخن بگوییم یا نگران آن باشیم که مبادا جنگ طلبان و کاسبان تحریم درباره توافق جامع هسته ای همان تحلیل های منفی را عرضه دارند که در مورد چگونگی خاتمه یافتن جنگ تحمیلی می گویند. اگر قرار بر جدی گرفتن حرف آنان بود، جنگ ایران و عراق هنوز ادامه داشت در حالی که روش سلف شما در پذیرش قطع نامه ۵۹۸ به سود میهن و آیین و مردم بود و مصداق بارز نرمش قهرمانانه در عصر ما به شمار می رفت. شما نیز به مذاکره کنندگان اختیار تام دهید و با پشتیبانی قاطع خود بر اعتماد به نفسشان بیفزایید تا با دلگرمی و روحیه عالی به استیفای حقوق ملت ایران بپردازند و به تحریم های ظالمانه پایان دهند. جناب عالی به عنوان رهبر فرمان امیرالمؤمنین را سرلوحه اقدام خویش در این زمینه قرار دهید و رضایت عامه را فدای نارضایتی اقلیتی نکنید. ما خود حرام خواران سیاسی و اقتصادی تحریم را سر جای خود خواهیم نشاند، به یاری خداوند و با پشتیبانی ملت.
توفیق شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم.
سید مصطفی تاجزاده
شهریورماه ۱۳۹۳

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک جان
نامه درمانی جواب نمی دهد! از این نامه ها زیاد نوشته شده است و کسی آنها را نمی خواند چه رسد به اینکه عمل کند. این نامه ها را باید به ملت ایران و یا بویژه روحانی خطاب می کرد اگر قصد اطلاع رسانی داشت. این نامه ها یک نوع مشروعیت غیر رسمی هم به خامنه ای می دهد.نباید به او محل بگذارند.

ناشناس گفت...

دلقك عزيز، ممنون كه دوباره به ريشه اصلى نابسامانى و سقوط ايران اشاره كردى و واقعا كه اين نامه تاجزاده تاريخى خواهد شد.
حكايت ايران و جمهورى اسلامى ولايت فقيه حكايت نمايشنامه اى است كه نويسنده و كارگردان آن نمايش مهوعى را بر روى صحنه آورده كه سعى دارد با تغيير هنرپيشگان آن خريدار پيدا كند، در صورتى كه بايد كلا سناريو و كارگردان آن عوض شود تا شايد نمايش موفقى بشود. و گرنه روزى مى رسد كه تماشاگران از پرتاب گوجه فرنگى به سمت كندن صندلى ها و خراب كردن ساختمان تاتر بر سر خودشان و بازيگران و كارگردان نمايش خواهند رفت.
ارادتمند، افشين قديم

ناشناس گفت...

بد نیست اگر نظر وتحلیل دلقک را در مورد وضعیت پروستات رهبری داشته باشیم

ناشناس گفت...

به احترامِ ايشان كلاه از سر برداريد.

ناشناس گفت...

دلقک جان جوگیرنشو. آقای تاج زاده کسی است که درزندان می گوید انتخابات دومین دوره شورای شهرتهران که ازتوی آن احمدی نژاد بیرون آمد آزادترین انتخابات ایران ازدوران مشروطه تا الان بوده است برادر شماارتشی بوده ای برو به فن وحرفه خودت بچسب آخردلقک را چه به اظهارنظرسیاسی ؟!

ناشناس گفت...

دلقک عزیز!
آرزوی دست نیافتنی براندازی روزی دست یافتنی می شود فقط امیدوارم ایران همچنان ایران مانده باشد. این طایفه که جز ویرانی ایران و نابودی و بی هویتی ایرانی نیز جز نام ننگی باقی نخواهد ماند.

ناشناس گفت...

هر وقت آخوند رفت چسبيد به منبر، دلقك ما هم ول مى كند مى چسبد به تيمسارى.

ناشناس گفت...

تیمسار جان من با بسیاری یا بعضی از عقاید شما مخالفم و بعضا مرا نواخته ای و جسارتا من هم هر از گاهی نواخته ام. امیدوارم اینهایی که اینگونه کامنت می دهند و شاید گستاخی می کنند ناراحتت نکند و به دل نگیری.

پسر حاجی گفت...

خدمت ناشناسان ساعت 8:01 و 20:51 روز 18 شهریور :
دلقک نه نسخه ای برای درد شما میپیچد ، نه از نمد این سیرک برایش کلاهی ساخته میشود. شما انگار کن دفتر چرکنویس خصوصی اوست . به نظرم به جای توصیه به وی برای ول کردن اظهار نظر سیاسی و چسبیدن به تیمساریش بهتر است شما ول کنی و زحمت سرک کشیدن به این سیرک را به خود ندهی تا وقتت هم تلف نشود و یا حداقل از زیر نام ناشناسیت خارج شوی و نشانی وبلاگ خودت را بدهی تا همگان بدانند قلم شما چگونه است و چقدر اهل فن هستی.
این پاسخ را فقط به این گمان به شما دادم که از ارباب جمعی برادر حسین نباشی وگرنه درک میکنم که زندگی خرج دارد.

گمگشته گفت...

سلام خدمت تیمسار عزیز
امیدوارم روزگار به کام شما باشد...

سلام و تشکر ویژه از پسر حاجی گرامی بابت کامنت بسیار زیبا و بجای که به عزیزان ناشناس دادند...

ناشناس گفت...

سلام.
بااجازه صابخونه...
پسر حاجی حالا ناشناس یه چیزی گفت...تو چرا به پس و پیشت برخورد،
چرا چسبیدی به کیر و کدو رو فاکتور گرفتی؟!
باور کن تیمسار یا دلقک ایرانی خودش زبون داره و نیازی به خودشیرینی تو نداره!
ازاینام که بگذریم طرب خورده که منع رطب نمیکنه،
کسی طلب آدرس میکنه و انگ ارباب جمعی حسین بازجو خیرات میکنه که آدرسش رو باشه و پسر حاجی نباشه؛
حتما شنیدی که گفتند:نپرس کی میگه ،ببین چی میگه؟
تازه مگه اون موسوی پیتاره صفت نگفت هرایرانی یه ستاد،
مگه فریبای تدارکاتچی نگفت ایران برای همه ایرانیان ،
اصلا بفرض محال « ناشناس 8:01 و 20:51 روز 18 شهریور :»
مورد بحث ما ارباب جمعی حسین بازجوست که دو خط دیکته نوشته که باید توسط میزبان خونده بشه،
نه اینکه پسرحاجی عینه لنگ گیوه بخوره توی صورتش و حکم نابجا کنه که...
اینجا دفتر چرکنویس خصوصیه و شما زحمت سرک کشیدن به این سیرک را به خود نده!
بی خبر ازاینکه دفتر چرکنویس و که به اشتراک نمیذارند و درخواست نظر دهی نمیکنند؟
مخلص کلوم گند زدی رفت پی کارش ،البته تقصیر خودت نیست پسر حاجی دیگه!
دلقک جان بحث تاجزاده و رهبر عالجنابش میماند برای سلامی دیگر!

Dalghak.Irani گفت...

ضرب المثلِ نا مناسب برای کتبی نوشته شدن؛ مناسب داستانت هم نیست اما من از دفاعی که دوستانم و بویژه پسرحاجی از من کرد هم خوشحالم و هم تأیید می کنم. ضمن اینکه اگر خودم می خواستم پاسخ "مردگستاخ!" را بدهم کار به دشنام و یقه گیری هم می رسید. یا...هو

ناشناس گفت...

مرد گستاخ ادب نگهدار که اینجا جای ابلهانی مثل تو نیست تیمسار ببخشید اگر گاها اینچنین گستاخانی از سر بی شعوری چیزیکی میپرانند