۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبه

حسین شریعتمداری: مذاکرات هسته ای وین با تیزهوشی مقام معظم رهبری به شکست انجامید.


1- حسین شریعتمداری با شادی زایدالوصفی سرمقاله نوشته و عنوانش را "دو راهی باخت - باخت" انتخاب کرده است. او در این سرمقاله با استناد به حرف های آیت الله خامنه ای در مراسم افطار با دولتمردان جمهوری اسلامی مدعی شده است که اعلان نیاز ایران به 190 هزار سو انرژی هسته ای از سوی رهبر جمهوری اسلامی چنان خط قرمز روشن و سنگینی بوده برای طرف های مذاکره کنند اعم از خودی و غیر خودی - شریعتمداری دولت روحانی را کم از دولت امریکا غیر خودی نمی داند - که ناچار شده اند برای حل این بن بست غیرقابل عبور با عجله راهی وین شوند تا راه چاره بجویند که با بدبختی بزرگ پیش آمده از بیانات و مواضع یک مقام بسیار عالی رتبه و مهم در جهان (خامنه ای) چطور کنار بیایند. بخشی از عین نوشته اش را بخوانیم:
6- اکنون آمریکا و متحدانش بر سر یک دوراهی یا به تعبیر گویاتر در مقابل یک بن‌بست قرار گرفته‌اند و به قول دیپلمات‌ها در مصاحبه با رویترز فراخوان فوری وزرای خارجه 5+1 برای عبور از این بن‌بست صورت پذیرفته است و نه برای امضای توافق ‌نهایی! اما، دوراهی پیش‌ پای حریف؛ این که می‌دانند خط قرمز ترسیم و اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب یک «تاکتیک» و یا یک برگ روی میز برای چانه‌زنی نیست. بنابراین حریف باید از میان دوراهی که پیش روی دارد، یکی را برگزیند؛ یا به خواسته اعلام شده از سوی حضرت آقا تن بدهد و یا این که با ادامه اصرار بر باج‌خواهی و زیاد‌ه‌طلبی‌های غیر قانونی خود، آرزوی دستیابی به یک توافق با مختصات مورد نظر خویش را فراموش کند. راه سومی وجود ندارد.
7- حریف به خوبی می‌داند که وقتی شخصیت برجسته‌ای در جایگاه‌ عالی‌رتبه‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، خط قرمز نظام را در مذاکرات ترسیم می‌کند نگران «عدم توافق» نیز نخواهد بود و این در حالی است که «توافق» نیاز آمریکا و متحدانش است که قصد داشتند  با لطایف‌الحیل این «نیاز» خود را در قالب «امتیاز» به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند.
2- نوشتۀ شریعتمداری از سه جهت بسیار مهم است و باید مورد استناد تحلیل و تفسیرهای بیشتری قرار بگیرد و من هم بهمین علت یک پست اختصاصی برای این سرمقاله گذاشته ام:

الف- از نگاه بیرونی و مردم بستوه آمده از حاکمیت روحانیان این برجستگی را دارد که عدم حصول نتیجه و شکست مذاکرات را به شخص آیت الله خامنه ای منحصر کرده و با استدلال های مستند نشان داده که این رهبر ایران است که با موضع گیری بموقع از حصول توافق احتمالی جلوگیری کرده است. این موضوع در هرچه بیشتر بدنام کردن و شدن خامنه ای در بین نیروهای غیرسیاسی بسیار مبارک و اثر گذار است و در صورت پروپاگاندای صحیح اپوزیسیون مؤثر تأثیر بیشتری هم خواهد گذاشت.

ب- حسین شریعتمداری با تحریف سخنان خامنه ای و حذف بخشی از حرف او در مورد زمان نیاز ایران به 190 هزار سو نیروی هسته ای در آینده ای نه چندان نزدیک اولاً و نتیجه گیری این سخن که "خامنه ای نگران عدم توافق نخواهد بود" ثانیاً هم پالس به تندروان متحجر داخلی فرستاده است که هرجا لازم باشد می توان حرف های حضرت آقا را هم تحریف و تقطیع کرد؛ و هم پالس بخود خامنه ای فرستاده که حواسش نسبت به تعریف و تمجیدهایش از مذاکرات و مذاکره کننده ها باشد و خیلی هم خودش را قدرت مطلقه نداند در اجازۀ احتمالی برای سازش باغرب. چون رهروان و مریدان تندرو و تیفوسی او مشروعیت او را تا و با "خامنه ای نگران عدم توافق نخواهد بود" واجب الرعایه می دانند و جاده ای یکطرفه در اختیار او قرار نداده اند و نخواهند داد.

پ- شریعتمداری بهتر از همه می داند که بن بست بوجود آمده در مذاکرات هسته ای نه ناشی از زیاده خواهی تیم خامنه ای که برخواسته از موضع سرسخت کشورهای غربی است. لذا او سعی کرده است که با خوانش وارونه از پیام خامنه ای به جبهۀ تندروان این قوت قلب و جسارت را بدهد که فشارهای داخلی به مذاکره کنندگان را بحداکثر برسانند تا از موفقیت احتمالی آن جلوبگیرند. و اگر نگران حمایت ها و مواضع خامنه ای هستند نگران نباشند چون من برادر حسین بعنوان نمایندۀ مستقیم خامنه ای در روزنامۀ کیهان اعتراض بدنه را منطبق قطعی با آخرین موضع رهبر در سخنرانی اخیرشان می دانم و مستند در این سرمقاله ثابت کرده ام. 

3- پرواضح است که نیروهای تحولخواه از هر دو نتیجۀ مذاکرات هسته ای چه موفق یا شکست خورده استقبال می کنند. به این دلیل بدیهی که اتفاق نظر تحلیلی یکپارچه و یقینی وجود ندارد که آیا سازش با غرب زودتر و سریعتر به تقویت جامعۀ مدنی می انجامد و از آنجا به بهبود کیفیت حکمرانی در ایران منتهی می شود؛ یا ادامه و تشدید دشمنی باغرب تا فروپاشی یا - حتی - جنگ که موجب رهایی یکبارۀ ایران از حاکمیت تحجر و سرکوب و عقب ماندگی بشود. لذا هیچ ترجیح مشخص و بوحدت رسیده ای بین نیروهای تحولخواه ایرانی موجود نیست و لذاست که از نفس مذاکرات حمایت می کنند با شعار "هرچه بادا باد". و در هر دو حالت سازش یا تشدید دشمنی با غرب منافعی برای ایران متصور هستند. و بهمین خاطر هم از موضع گیری شریعتمداری و انداختن تقصیرها بگردن خامنه ای و جری کردن نیروهای مخالف مذاکرات ضرری نمی بینند و باید از آن بعنوان عمیق تر کردن گسست ها استفاده کنند. این البته بنفع دولت روحانی هم خواهد بود اگر قصد اصلاح داشته باشد. زیرا هرچقدر مسایل طوری پیش برود که حاکمیت دوگانه با دست بالای خامنه ای را به حاکمیت یگانه با دست بالای رییس جمهور منتخب ملت سوق دهد زودتر خواهیم توانست از این برزخ سی و پنجساله خارج شویم. یا...هو

۲۷ نظر:

ناشناس گفت...

بسيار جالب
تيمسار شما اين رو برا ماها كه ننوشتي.
اميدوارم حسين شريعتمداري خوب بخونتش و ما هم كيف كنيم

ناشناس گفت...

بنظر می رسد طولانی شدن مذاکرات از لحاظ مبنایی به نفع مردم ایران باشد. عقربه زمان به ضرر خامنه ای در حال چرخش است. اصولا این نحوه مذاکرات از مبنا مشکل داشت. یعنی باید قبلا مسائل خود را حل و فصل می کردند و بعدا با هم دست می دادند ولی ابتدا با هم دست دادند و بعد شروع به بحث و جدل کردند! این مسئله قبل از آنکه ناحیه خامنه ای باشد ,ناشی از سیاست خارجی ضعیف اوباما بود.این سیاست خارجی منفعل که بر پایه فرض پلیس نبودن آمریکا قرار داشت منافع استراتژیک آمریکا در سراسر جهان را به خطر انداخت.آیا آمریکا برای منافع ملی خود نیز نباید نگهبان و پلیس باشد؟! اوباما فکر می کرد دخالت های آمریکا در جهان یک عمل تشریفاتی و تبلیغاتی بوده است ولی غافل از آنکه "دفاع از منافع" بوده است.او در شرایطی که دست برتر نسبت به ایران را داشت به خامنه ای شرایطی مساوی و برابر در میز مذاکرات اهدا کرد و گفت که ما باید سعی کنیم کرامت ایران؟(خامنه ای) حفظ بشود! این مذاکرات طولانی و خسته کننده که بخاطر شب های قدر هم سه روز وزرای امور خارجه کشورهای مهم جهان را علاف کردند! مانند خانه بزرگ و سنگینی بود که بر شالوده ای سست نهاده شد و حالا مدام از ترک های بوجود آمده می نالند! این ترک ها را با خمیر درزگیر لبخند ظریف نمی توان پنهان کرد.حتی اگر توافقی صورت پذیرد باز بدین خاطر که مسائل مبنایی بر جای خود باقی است عمر زیادی نخواهد داشت.اوباما باید بعنوان یک رییس جمهور مقتدر, "تسلیم" ایران را می خواست و نه کرامت خامنه ای را. این برای مردم ایران و آمریکا خیلی زودتر به نتیجه می رسید. ریشه تمام مسائل خاورمیانه و همچنین مسائل امروز غزه , خامنه ای است. استخوان توی زخم خامنه ای است هر جای خاورمیانه را بخواهند درست کنند جای دیگر توسط خامنه ای خراب خواهد شد.مبارزه با عوارض سرطان جمهوری اسلامی بجای ریشه کنی آن از نظر پزشکی کاری شکست خورده است.

شاخ و شجر گفت

ناشناس گفت...

توافقی نخواهد شد. جنگ هم نخواهد شد. ما را از نظر اقتصادی نابود خواهند کرد. همان کاری که با عراق صدام کردند(ایجاد قحطی) را تکرار می‌کنند.
دولت مجبور است پول چاپ کند تا بتواند حقوق کارمندان را بدهد. وقتی پول با پشتوانه نبود حقوق بسیجی را بدهند همینها آغا را خلاص می‌کنند و بعدش هم بدبختی بیشتری در راه است.
احمقانه است فکر کنیم در دنیایی که ۱۸۰/۰۰۰ هزار نفر در سوریه کشته شدند و هیچ کس ککش نگزید به ما رحم خواهند کرد. نوبت ما هم می‌رسد.

مانی گفت...

شاخ وشجر خان یا خانم,
چرا اینقدر دلتان برای منافع آمریکا میسوزد؟ وکیل آمریکا هستید؟ اباما بهترین کار را کرد و همین مقاله شریعتمدار گویای آن است . آن کرامت خامنه ای هم همان پنیر آلوده به زهر است که در لانه موش.

ناشناس گفت...

مانی

بحث طرفداری از منافع آمریکا نیست. کیست که نداند که امروز زندگی کردن در دنیای جدید بصورت جزیره های مستقل غیرممکن است.منافع آمریکا با منافع دیگر کشورها ارتباط تنگاتنگ دارد و این تنها به آمریکا محدود نمی شود منافع کشور هایی مانند عربستان و یا ونزوئلا و یا برزیل هم در تعیین سمت و سوی صلح جهانی عجین است. مراد اصلی این سخن این است که اوباما حتی از دید منافع ملی آمریکا نیز به قضایا نگاه نمی کند. اگر چه هیچ کس مثل شما وطن پرست نیست!! ولی خام بودن هم حدی دارد!! سرنوشت کشور ما با تصمیم گیری های آمریکا گره خورده است و شما نیز به نوع دیگری چشم امید به اوبامای غریبه دارید! پس تفاوتی بین ما و شما نیست! بنابراین هم من و هم شما هر دو وکیل آمریکا هستیم و محق در تصمیم سازی آنها در جهت نجات وطن! که اگر نبودید از اوباما حمایت نمی کردید!

در مذهب طریقت "خامی" نشان کفر است. آری طریق دولت "چالاکی است و چستی"!

شاخ و شجر گفت

ناشناس گفت...

سلام
هیچکس در ایران از تحولخواه گرفته تا مردم کوی و بازار خواستار عدم توافق نیستند.
تنها و تنها چهار مغز باد کرده ی"فعلا شیر نخورید تا بعدا گوشت بخورید"از این دست حرفها میزنند.
میدانم میدانی و با من هم رایی که قاطبه ی مردم در دم و اول نان میخواهند و از قضا تحول خواهان هم از همین دست هستند.
نرسیدن به توافق هزار جور مشکل برای ما پیش خواهد آورد و وضعیت منطقه اجازه ی وضعی مثل 8 سال پیش را نخواهد داد.
امیدوارم هرچه هست به صلاح ایران و ایرانی باشد

ناشناس گفت...

ناشناس
شما فکر می کنی که با رسیدن به توافق وضعیت ایران عوض خواهد شد؟ هم اکنون ایران روزی 1 میلیون و پانصد هزار بشکه نفت می فروشد و بخشی از دارایی هایش آزاد شده است ولی نتیجه عملی آن کو؟ آیا نان را در سفره مردم دیدید؟ بگذار بگویم این پول کجا رفت الویت اول حزب الله لبنان بود و حماس و اخیرا هم که دستشان به داعش بند شده است. مردم ایران مرغ عزا و عروسی هستند که در هر دو صورت سرشانرا خواهند برید! مسلما کسی از تحریم استقبال نمی کند ولی هر جراحی درد دارد.میخواهی نیش این افعی را بیرون بکشی باید درد را هم تحمل کنی. همین چندی پیش بلافاصله پس از توافق اولیه ایران 50 هزار تن مواد غذایی برای غزه فرستاد!فکر کردی جنگ سوریه را چه کسی اداره می کند؟ فقط خرج خورد و خوراک حزب الله لبنان ماهی 50 میلیون دلار است و به ان صنایع موشکی و پوشکی را هم اضافه کن.ما را ساده گیر آورده ای؟ شما در زیر سلطه یک حکومت ایدئولوژیک زندگی می کنید که اولویت اول آن ایدئولوژی و الویت آخر هم مردم هستند و در بین این الویت ها دزدی ها و لفت و لیس های آقا زاده ها و باند های مافیایی که میلیارد دلار راضی نیستند را قرار بده . مردم ایران الویت هزارم هم نیستند و نباید هم باشند! حق گرفتنی است ! یک جیره ناچیز ماهانه را گروی مذاکرات کرده اند که شما شبانه روز برای رفع تحریم ها دعا کنی ! و از گران نشدن بنزین خوشحال باشی! اگر سطح توقعت شما این است پس این حکومت گوارای وجود! ولی اگر دنبال راه حل اساسی هستی راه آن این نیست. مطمئن باش که اگر این مذاکرات مسائل مبنایی را حل و فصل نکند این مشکل مجددا خود را با وضع بدتری نشان خواهد داد.تا زمانی که شی خارجی در زخم مانده باشد عفونت مجدد آن حتمی است . حال شما می خواهی با زور و ضرب آنتی بیوتیک موقتا چرک را بخشکانی و فکر کنی خوب شده ای؟

شاخ و شجر گفت

ناشناس گفت...

هشدار به روحانی: احتمال بازگشت سالهایی بدتر از دوران احمدی‌نژاد
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران به حسن روحانی هشدار داد اگر به وعده‌هایش عمل نکند "قطعاً سال‌هایی بدتر از ۸۴ تا ۹۲ را تجربه خواهیم کرد." رئیس جمهور چندی پیش اطمینان داده بود که ایران به آن سال‌ها باز نمی‌گردد.
http://www.dw.de/%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF/a-17785634

ناشناس گفت...

من فکر می کنم مشکل ایران دخل نیست بلکه خرج است! ایران روزی 1 میلیون بشکه نفت رسمی و مقدار زیادی زیرزمینی و حتی بنابه آنچه شایع است دولت مالکی نیز بصورت نیابتی برای ایران نفت می فروشد و از طریق رانت های زیرزمینی آنرا به ایران منتقل می کند.با یک حساب سر انگشتی می بینید که با حساب بشکه ای صد دلار که روزی 100 میلیون دلار و حداقل سالی 50 میلیارد دلار می شود وضع مردم ایران نباید اینقدر بد و اسفناک باشد. در واقع دولت و خامنه ای در این مورد زیرآبی می روند و حقایق را پنهان می کنند. ایران مانند حوضی است که مقدار زیادی آب به آن می ریزد ولی چون ترک های عمیق و نشتی های فراوانی دارد لذا آبی در آن جمع نمی شود و بجز مقداری لجن برای مردم نمی ماند. از این لحاظ بودن و یا نبودن تحریم ها مشکل اقتصاد ایران نیست. ترک ها و درزهای این حوض را باید گرفت.

ناشناس گفت...

شاید اینکه می گویم حرف با ارزشی نباشد، اما من دست خداوند را می بینم. زجر کشی شنیده اید، من می بینم که خداوند علی خامنه ای را زجر کش می کند. همه چیز و همه کس مقابلش می ایستند. سرنوشت ما مردم یک طرف اما باید این آقا سزای کارهایش را ببیند، جلوی روی او خواهند ایستاد و آبرویش را خواهند ریخت. این آه مظلومان است و بیچارگان، میلیون ها ایرانی که از خانه و زندگی گریخته اند و بسیاری مشخص نیست که چه شدند، زنده اند؟ می دانید که مادرانی بعد از سال ها هنوز نمی دانند که فرزندشان کجاست، نمی داند که فرزند در تنهایی از بین رفت. این همه ناله ها گردن این آقا را گرفته است آه مظلوم آهن و فولاد را ذوب می کند جناب تیمسار.

ناشناس گفت...

در حالیکه حزب دمکرات آمریکا از سیاست های خارجی و بعضا داخلی اوباما نمی تواند دفاع کند، آقای مانی این مهم را انجام می دهد.

ناشناس گفت...

ما مردم ایران فقط نوک دماغ خود را می بینیم و استراتژیکی نمی اندیشیم.به فوتبالمان نگاه کنید : بجای بررسی نقاط ضعف خود و اصلاح آنها گیر دادیم به داور که چرا پنالتی نگرفت؟! حالا بیایید با تیم فوتبال آلمان مقایسه کنید. ما فکر می کنیم بخاطر مو های طلایی و کفش آدیداسشان بود که اول شدند! دیروز نوشته بود تیم آلمان بخاطر اینکه هتل و محل تمرین های خود را در بریزل مناسب تشخیص نداده بود مدت ها قبل از بازی یک تکه زمین بزرگ را در برزیل خریده و در آن کلیه ساختمان ها و لوازم رفاهی بازیکنان خود را ساخته است! یعنی این تیم با یک پشتیبان عملیاتی بالا پا به میدان آمریکای جنوبی گذاشت و در جلو چشم زیبارویان گریان برزیل و آرژانتین جام را با اقتدار تصاحب کرد.حال ما می خواهیم بدون اینکه بازی استراتژی قدرت را بازی کنیم خود را به شامورتی بازی های ظریف بسپاریم و بعد هم دوباره کاسه چه کنم دست بگیریم.

مانی گفت...

درپاسخ ناشناس,
چطور حزب دموکرات ازاباما نمیتواند دفاع کند؟! شما لابد فقط فاکس نیوزمبینید و با تی پارتی رفت و آمد دارید؟ اما دفاع من از اباما اصلاربطی به حزب دموکرات ندارد که میخواهم سر به تنشان نباشد. من اباما را فراتر از منافع آمریکا میبینم و بیشتر در جهت منافع انسان هرچند نه به اندازه کافی هنوز. ولی او رییس جمهور آمریکایی است که از بدو پیداییشش به کشتار و نقص حقوق ملتها و کشورها مشغول بوده از سرخ پوستان بگیر تا سیاهپوستان و مردم آمریکای جنوبی وخاورمیانه که آخرینش را در حمله جنون آمیز بوش به عراق دیدیم و نتایجش را داعش جلوی چشممان گرفته. شما ابامای جنگ گریز را ضعیف بخوانید و بوش را شچاع اما تاریخ قضاوت خودش را خواهد کرد.

ناشناس گفت...

این مقاله نوریزاد هم خوب است
پنتاگون
https://www.facebook.com/m.nourizad/posts/899484546745829:0

ناشناس گفت...

رهبر فرزانه فکر کرد ۵+۱ هم مثل مردم ایرانند.این بار هم مثل همیشه چیزی به عنوان بیانات گهر بار می‌پراند و اتفاقی هم نمی‌افتد.
ولی این سری بیاناتش از طرف قدرتهای جهان بصورت ((گه زیادی)) تفسیر شد. ظریف بدبخت عملا لال وبی فایده شده است.
بیچاره را در وین دارند عملا بازجویی می‌کنند. جوابی هم ندارد بدهد در مقابل این خبطی که خامنه‌ای کرده، مثلا چه بگوید؟ نفهم اعظم آمده گفته ۱۹۰۰۰۰ سانتریفو‌ژ لازم داریم. برای چی؟ برای بمب؟ لابد منتظر بوده تشکر هم بکنند.

ناشناس گفت...

بعد از بن بست مذاکرات هسته ای علی خامنه ای با عجله خود را به هیات دولت رسانیده و بیانات گوهر باری بیان کرده، چه متوجه می شود از این بیانات ایشان؟ می شود گفت که علی خامنه ای متوجه شده است در مذاکرات هسته ای کاری از دولت روحانی پیش نمی رودئ کار حسن روحانی را می خواهد تمام کند؟ که یعنی یا نوکر ما هستی یا اینکه خداحافظ
http://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2014/07/15/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-.html

ناشناس گفت...

با سلام

تیمسار با اون ریز بینی که داری لطف می کنی تحلیلی هم از استعفای هیگ انگلیسی بدی
استعفای هیگ اون هم تو این زمان خیلی خیلی عجیبه

به نظرم رمزگشایی این استعفا قفل وضعیت توافق رو هم باز خواهد کرد

نظر شما چیه

ممنون

Dalghak.Irani گفت...

من فکر نمی کنم که استعفای هیگ ارتباط خاصی با رابطۀ ایران و بریتانیا و پروندۀ هسته ای داشته باشد. همانطور که خودشان هم اعلان کرده اند بیشتر جنبۀ تقویت پایگاه انتخاباتی حزب محافظه کار انگلیس را دارد برای انتخابات آینده و کامرون می خواهد با استفاده از هیگ که عضو برجسته و تأثیر گذاری است کمپین خودشان را تقویت کنند. البته بعید هم نمی دانم که هیگ بعنوان یک سیاستمدار راست میانه با گرایش راست خیلی هم خوشحال بود در کابینۀ ائتلافی با لیبرال دموکرات ها از سویی و اجبار نانوشته برای کارکردن با تیم اوبامای دموکرات در امریکا. واقعیت این است که خیلی قروقاطی شده سیاست انکلیس بعد از دورۀ طلایی تاچر و ریگان - از نظر خاستگاه فکری و هماهنگی می گویم مسئلۀ کارآمدی منظورم نیست. دوستان چپ ناراحت نشوند - چون هر وقت در امریکا راست ها سرکار بودند در بریتانیا کارگران پیروز شده اند نمونه اش بلر و بوش و هر وقت در امریکا چپ ها بقدرت رسیده اند در بریتانیا راست ها آمده اند سرکار مثل کامرون و اوباما. این است که سیاستمدارهای بریتانیا چپ ها راست زده اند حتی در حد نئوکان مثل بلر و راست ها چپ شده اند مثل کامرون. هیگ هم خیلی راحت نبود با چپ روی ها و تبعیت از سیاست خارجی اوباما بنظرم بی تأثیر نبوده این مورد هم. ضمن اینکه کامرون می خواهد چندتا زن و غیر نژاد انگلیسی هم وارد کابینه کند و مسائلی از این دست هم مؤثر بوده در ترمیم کابینه اش و حتی ممکن است تلاش های جک استراو و بیانیۀ اخیر کمیتۀ خارجی پارلمان بریتانیا در توصیۀ حمایت از روحانی هم تشدید کرده موضوع را و هیگ حوصله اش سررفته. و در نهایت البته من خیلی تخصص ندارم در تحلیل سیاست های بریتانیا و آنچه را هم که گفتم بیشتر مشاهدات میدانی ام است و کمان می کنم هیگ راضی نیست از چپ روی های فزاینده که هم ائتلاف داخلی با لیبرال ها باعثش است و هم لزوم تبعیت از سیاست امریکا در مسایل جهانی. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقکی به نام ظریف (البته ولانسبت دلقک دانای سیرک)

ویدئو

https://www.youtube.com/watch?v=S5_JGbAONOY&feature=youtu.be


شهریار

ناشناس گفت...

بنا به اخبار رسيده از كرج :روز جمعه 20 تير چند نفر از گشت هاي موتوري نيروي انتظامي در فرديس كرج كه براي زنان و دختران مردم ايجاد مزاحمت ميكردند و باصطلاح سعي در تذكر به آنان داشتند،جوانان با آنان درگير شده و اين نيروها را گوشمالي دادند. طي چند روز اخير گشت موتوري در اين مناطق بيشتر شده و قصد فشار برجوانان و دختران مردم را دارند.

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
بنده سال پاياني منتهي به قبول قطعنامه ٥٩٨ توسط آقاي خميني ، طفلي بيش نبودم و همه آنچيزي كه ميدانم ناچيزست كه اينجا و آنجا خوانده ام يا از بزرگترها شنيده ام ، بارزترين نكته اي كه هنوز هم همگان ذكر مي كنند ، اعلام ناگهاني پذيرش قطعنامه و افت شديد قيمتها و ضررهاي هنگفت فعالان اقتصاديست ، بعد از پذيرش قطعنامه هم كه با توجه به فيلمهايي كه موجود است ، امثال آقاي هاشمي در نمازجمعه ها و جمع نظاميان به توضيح و توجيه دلايل پذيرش قطعنامه پرداختند تا راديكالها و تندروهايي كه مخالف بودند را قانع كنند
آقاي خامنه اي در توجيه بسياري از رفتارهاي خود با مخالفان سياسي اش و يا عدم رابطه با امريكا و دهها مورد ديگر كه احساس مي كند داخل حكومت مخالفاني دارد طرز تفكرش ، به راه امام استناد مي كند ، حتي در مورد مجازات رهبران جنبش سبز هم باز به اگر امام بود ، شديد تر از خودش برخورد مي كرد ، متوسل مي شود
ببخشيد كه مقدمه اي طولاني نوشتم براي سوالم ، اگر آقاي خامنه اي واقعا اراده اي راسخ براي امضاء توافقنامه اتمي با دنيا دارد ، چرا راه امام ( به تعبير خودش ) را در پيش نمي گيرد ؟
تندروها در زمان خميني هم صداي رسايي داشتند مثل امروز ، والا نيازي به آنهمه سخنراني و توجيه نبود! پس در اين زمينه تفاوتي بين گذشته و حال نيست
اگر آقاي خميني را رهبري كاريزماتيك بدانيم - كه بود - ولي آقاي خامنه اي را فاقد كاريزماي مورد نياز بدانيم - كه هست - ولي با اختناقي كه در فضاي سياسي در اين ده سال اخير حداقل ، آقاي خامنه اي بوجود آورده است ، نيازي به كاريزماي خميني ندارد بين مشتي چاپلوس و دست بوس آستان همايوني ، با توجه به حذفهاي زيادي كه صورت گرفته ، فعالان سياسي موجود ، تنوع و تكثر زمان آقاي خميني را ندارند ، مانده يك گروه اصولگرا و اصلاح طلب .
خانم اشراقي چند وقت پيش در مصاحبه اي گفته بودند كه آقاي خميني چون ديدند ديگر مردم اشتياقي براي رفتن به جبهه ها ندارند و مردم خسته اند ، حاضر به قبول قطعنامه شدند ( حداقل يكي از دلايل مهم مي تواند باشد )
امروز هم مردم از بلاتكليفي پرونده هسته اي و فشار هاي كمرشكن اقتصادي خسته شده اند ، پس در اين زمينه هم مشكل و مخالفي در بين مردم كه نيست بماند ، تازه استقبال هم مي كنند
بنده درك مي كنم كه تفاوتهاي زيادي بين قبول قطعنامه صلح بين ايران و عراق صدام با توافق با قدرتهاي بزرگ جهان و بويژه امريكا وجود دارد
ولي اگر آقاي خامنه اي اراده اي براي توافق هسته اي همانند پذيرش قطعنامه توسط آقاي خميني داشت ، باز هم استناد به راه امام بهترين دستاويز براي ايشان مي توانست باشد .
اينكه عمدا در يك سخنراني و به صورت علني خط قرمزهاي تيم مذاكره كننده را مشخص مي كند و دست آقاي ظريف را براي چانه زني براي رسيدن به توافق ، مي بندد ، نشانه اي عجيب نيست ؟
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

شهروند خمینی و خامنه ای قابل مقایسه نیستند از لحاظ ایدئولوژی. خمینی هرچقدر که در تحریرالوسیله و تئوری متحجر نمایش داده بود اما در عمل بسیار عرفی تر و عمل گراتر از خامنه ای بود. خامنه ای مثل قاطبۀ آخوندهای ارشد سنتی آن زمان از نظر نظری نقطۀ مقابل خمینی می توانند بحساب آورده شوند. ضمن اینکه جنس ناراحتی اسلامیست ها در ماجرای قطعنامه کاملاً ایمانی و اهتقادی و ایدئولوژیک بود در حالیکه جنس مخالفان فعلی بیشتر منفعت محور و کاسبانه و ریاکارانه است. خمین بخاطر اینکه رهبر واقعی انقلاب بود همه حرفش را می خواندند اما حرف خامنه ای را کسی نمی خواند. اگر جنس مخالفان با قطعنامه را با مخالفان فعلی مذاکرات بعلاوۀ انگیزۀ ایمانی آنان را در برابر انگیزۀ مادی اینان در کنار هم بررسی کنیم. در حقیقت خامنه ای سدی در مقابلش نیست که بخواهد بشکند و احتیاح به کاریزما و این چیزها داشته باشد خامنه ای خودش سردستۀ چماقداران است و این خودش است که مخالف خودش شده و دارد جان می کند که بتواند بر روحیۀ استالینیستی خودش مهار بزند تا پول نفت بیاید و بتواند حکومت دینی را ادامه بدهد. این است که اگر بخواهد بپذیرد هرکاری را می تواند براحتی انجام بدهد. اما مشکلش اینجاست که رژیمش به تندروی و تندروان پایدار است و همانطور که بروحانی توپید که به بهانۀ اعتدال حزب اللهی ها را از مراکز حساس - منظور اصلی اش دانشگاه بود - بیکار نکن. خودش هم گفت که نگاهدار و نگاهبان ما - روحانیون اعم از من و هاشمی و خاتمی و تو روحانی و همه الیگارشی - این تیپ حزب اللهی ها هستند و روز مبادا پای کار می آیند و الا اگر به لیبرال ها اعتماد کنی و میدان بدهی مارا هم جارو خواهند کرد از جمله خود روحانی. چون لزومی ندارد آن های همه فن حریف از ما آخوندهای شپشو تبعیت کنند و مجیز مارا بگویند. از آن ها فقط بصورت کارمزد و مزدور متخصص و پروژه ای و مقطعی استفاده ات را بکن اما نه اینکه پرروشان کنی و تصمیم گیری را به آن ها واگذار کنی. لذا خامنه ای خودش مشکل کشور و مشکل خودش هم است و البته جز این اگر بود تحجر نهادینۀ مذهب در قم نه به رهبری انتخاب می کرد و نه میگذاشت تا اینجا بیاید. یا...هو

ناشناس گفت...

گفته می شود...
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها 25 تير 93 : دوشنبه شب 23 تير ماه 93 , گذشته ماموران زن نيروي انتظامي با حضور در پارک لاله تهران حدود 30 نفر از دختران را بازداشت و به کلانتري محل انتقال دادند. جرم آنها بد حجابي عنوان شده بود .در اين ميان دو نفر از دختران اقدام به مقاومت و درگيري با اين نيروها را کردند که با تشويق مردم حاضر در پارک همراه بود.

کلنل گفت...

سلام تیمسار
البته تیمسار شخصی می گفت اگر بخواهیم برابرنهادی برای مسولین نظام در طول تاریخ بیابیم شباهت زیادی است بین خامنه ای و احمدشاه. ظریف هم بی شباهت به فروغی نیست و سفرش به وین به مانند سفر فروغی، حسین علاء و انتظام الملک به کنفرانس ورسای است. در آن سفر یک نقشه به دست فروغی و دیگر مستشاران داده بودند که در آن دولت ایران خواهان بازپس گیری یک دوجین اراضی از دست رفته نوستالژیک بود. داد فروغی درآمده بود که ما آنچه زاییده ایم را نمیتوانیم بزرگ کنیم چه برسد به گسترش اراضی.
درآنجا فروغی در نامه ای که به ایران میزند جمله ای میاورد که زبان حال ما بعد از یک قرن است: «اگر مقاصد دولت را در اصلاح امور از ما بپرسند چه بگوییم؟ . . . . آخر همه را که نمی‌توان مغلطه کرد و گفت ایران مملکت داریوش و انوشیروان است. من چند مرتبه بوذرجمهر و نظام‌الملک و فردوسی و خواجه نصیر طوسی تحویل مردم بدهم؟ چقدر شعر بخوانم و عرفان ببافم؟»
حال بعد از این همه کش و قوس فهمیدیم که ظریف حتی جرات زدن همچین نامه ای را هم ندارد. این یعنی بیش از صد سال فروغی از ظریف پیش است البته بی انکار شباهتها

Dalghak.Irani گفت...

مرسی کلنل چه تمثیل دقیق و تاریخی و مامانی را نوشتی. ظریف حتی اینقدر شجاعت ندارد که سکوت کند و حرف دروغ و غیر لازم تحویل ملت ندهد. امروز دیدم که تیتر کرده اند که ظریف گفته " هنوز با تمدید مذاکرات موافقت نکرده‌ایم". تا چنین القاء کند که تقاضا کنندۀ اصلی تمدید مذاکرات نه ایران بلکه طرف های مقابل بوده اند و ایران در مقام تصمیم گیرندۀ نهایی است که با درخواست تمدید غربی ها موافقت بکند یانه. و تا کنون موافقت نکرده است. خب این دروغ خیلی بزرگ و تابلوست و لزومی نداشت که ظریف تحریک بشود از سوی رقبای داخلی که در مقام "تبرئۀ از ارائۀ درخواست تمدید به جان کری" زدن بلوف بچه گانه باشد و خودش را ضایع کند. یا...هو

در ضمن هر کدام از "شیر"ها - یاد شیرسماور و داور فوتبال افتادم - از محمد تا علی و حسن و حسین و فاطمه که اخبار سایت مجاهدین را کپی پیست می کنند اینجا تقاضا می کنم بدون تأیید حداقل یک منبع دوم از نقل آن شایعه خبرها خودداری کنند. یا...هو

ناشناس گفت...

کلنل از این تشبیهی که مرحوم فروغی را با ظریف کردی روح فروغی در گور لرزید!فروغی سیاستمدار برجسته ای بود.

ناشناس گفت...

درگيري دختران با نيروي انتظامي در پارك لاله
كانون حمايت از خانواده هاي جانباختگان و بازداشتي هاي اخير
http://www.kanoonjb.com/index.php/news/911-girls-with-police-involvement-in-laleh-park