۱۳۹۳ خرداد ۳۱, شنبه

نه در پایان تیرماه؛ نه تمدید ششماه: توافق اتمی ایران وغرب در تابستان اما حتمی است!


1- فهمم از مذاکرات جاری هسته ای بین جمهوری اسلامی و غرب این است که توافق نهایی بین این دو متخاصم همیشگی قطعی است. منتها بعید است در همان مدت تعیین شدۀ قبلی تا آخر تیرماه انجام شود و بازهم بعید است که به شش ماه بعدی موکول شود. بنظرم توافق مزبور نه در مدت یکماه بعد که در مدت سه ماه تابستان - تا پایان شهریور و قبل از بازنشستگی اشتون بریتانیایی و برنز امریکایی - بوقوع خواهد پیوست. اینکه چرا مطمئنم که توافق نهایی قطعی است قبلاً هم گفته ام و تحلیلگران زیادی بر این موضوع اتفاق نظر دارند. اینک اما بمهمترین دلایل جدید اشاره می کنم:

الف- ایران علاوه بر اینکه نیاز شدید اقتصادی به برداشته شدن تحریم ها دارد؛ پل های پشت سر برگشتش را هم همه را خراب کرده است. زیرا همۀ دارایی های اتمی غنی شده اش را نابود کرده و ثانیاً همۀ دروازه های ممنوعه را باز کرده و محتویات 20 ساله را بغرب نشان داده و ثالثاً بازگشتش بمعنای "پس ما داریم می رویم بمب بسازیم" تعبیر خواهد شد و الا بازگشت بگذشتۀ معنای دیگری نمی تواند داشته باشد. و جار زدن دوباره بمب می خواهیم اسم رمز حملۀ نظامی غرب به ایران خواهد بود که ظاهراً ایران نمی خواهد.

ب- امریکا هم بعنوان اصلی ترین طرف غربی تصمیم گیرنده انگیزه زیاد دارد برای امضای توافق نهایی. یک بحث خود شخص اوباماست که می خواهد با حل بزرگترین چالش سیاست خارجی امریکا در 20 سال گذشته نمرۀ ماندگاری خودش در تاریخ و ذهن امریکایی را تضمین کند. مورد دوم مربوط به حزب دموکرات است و انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری امریکا و اگر این توافق صورت بگیرد برگ برندۀ مهمی خواهد بود در دست نامزد دموکرات ها. مورد سوم اما مربوط است به اینکه همانقدر که نمی توان با آدم های دعوایی دعوا نکرد نمی شود هم با آدم های موقر دعوا کرد. بعبارت دیگر دولت روحانی بجد نشان داده که اهل دعوا نیست و می خواهد بهر زحمت و تحملی است با دشمن دیروز آشتی کند. و سخت است در این جو بازگشتن به ادبیات جنگ سرد دورۀ ماقبل روحانی در ایران.

پ- آنچه که گفتم اختصاصی دولت های دو طرف بود ضمن اینکه بسیاری از حوادث جهانی و منطقه ای و محلی هم در حوزۀ منافع دو طرف قرار دارد که توافق کردن بین ایران و غرب را بجلو هول می دهد. مثل سخت بودن پایدار نگه داشتن چهارچوب تنگ تحریم های غرب علیه کشوری که مثل بچۀ آدم سرمیز مذاکره است. یا تحولات مربوط به سوریه و بویژه عراق که خواه ناخواه امریکا را نیازمند ایران می کند برای راضی کردن مالکی جهت یا کناره گیری از قدرت و یا تعدیل سیاست های فرقه گرایانه اش بضرر اقلیت سنی و بتفاهم رسیدن با آن ها و کردها. خب بحث انرژی اروپا و مشکلات اوکراین و روسیه و این قبیل را هم اضافه کنیم بهتر مشخص می شود که بازگشت به شرایط یک سال پیش محال قطعی است از سوی هردوطرف. و الا گمان مبریم که نسل چرچیل در بریتانیا ورافتاده و کامرون و هیگ از روی ساده لوحی است که بسرعت دنبال گشودن سفارتخانه شان در ایران در میان استقبال طرف مقابل شان هستند.

ت- و بالاخره حرف های طرفین در پایان مذاکرات اخیراً تمام شده در وین هم مزید است بر اینکه توافق نهایی انجام خواهد شد. چه آنجائیکه ایران حاضر شده بسیاری از خواسته های قبلی اش در تعداد سنتریفیوژها و نوع پیشرفته تر آن ها کوتاه بیاید. به این نشانی مستند که ظریف با تأکید بر حق مردم بودن اصل غنی سازی اورانیوم در ایران که کسی حق مذاکره در بارۀ آنرا ندارد. اما گفته است که تعداد سانتریفیوژ و نوع و مقدار غنی سازی اورانیوم دست مذاکره کنندگان است و قابل چانه زنی و جرح و تعدیل که داریم کار می کنیم. عین حرف ظریف چنین است:
ظریف گفت: سانتریفیوژها برای خودمان است و درباره تعدادشان خودمان توافق می‌کنیم و برای یک بازه زمانی فعالیت آنها صحبت می‌کنیم که به تفاهم‌هایی برسیم اما برنامه غنی‌سازی متعلق به مردم است و درباره چیزهایی که به مردم کشورمان تعلق دارد گفت‌وگو نمی‌کنیم. 
ث- لحن طرفین نیز بسیار مهم است که هر دو طرف - بویژه طرف ایرانی - مطلقاً وارد ادبیات چالشی نمی شود و حتی درجاییکه غرب به تعهدات توافق ژنو عمل نکرده - مثل واریز پول های آزاده شده بدون دردسر و آسان سازی خریدهای مجاز ایران - بازهم ظریف از کلمۀ اکراه و کندی استفاده می کند و حتی گلایۀ رسمی نمی کند. و در مقابل طرف غربی هم نسبت به درخواست های ظریف برای تصمیمگیری های سخت امریکا و غرب برنمی آشوبد و به حداقل پاسخ دیپلماتیک بسنده می کند.

ج- بنظر من اما جمهوری اسلامی بازهم کوتاه تر خواهد آمد و پارانتزهای خالی پرخواهند شد در متن توافق شروع به نگارش شده (فعلاً در حد تیتر)؛ و اگر غرب قبول کند، ایران حاضر خواهد شد بغیر از متن توافق نهایی و علنی برخی جزییات حساسیت برانگیز در افکار عمومی داخل ایران را نیز در حاشیه و بصورت محرمانه بپذیرد. مثل مقدار اورانیوم قابل انبار در ایران یا فراتر از غنی سازی پایلوت نرفتن در سال های اولیۀ بعد از توافق تا گسترش روابط با غرب و عادی سازی حکومت در ایران برای بدست آوردن اعتماد کامل غرب و از این قبیل. این را به این دلیل هم می گویم که ایران در عین شلختگی سنتی حاکمیتش سیاستی بسیار بسته و استبدادی دارد و حاضر نیست همۀ آن چیزهایی که بین دولت ها مطرح می شود به اطلاع ملت هایشان هم برسد. یک نمونۀ بارزش اینکه:

ح- ایران مخفیانه بدنبال سلاح هسته ای رفته است و غرب آشکارا به تحریم اقتصادی ایران دست زده است. حالا ایران بهردلیل - از اجبار ایدئولوژیستها تا عقلانیت رئالیست ها - بطور جد استراتژیش را عوض کرده و در دکترین جدیدش اتمی شدن سامانۀ جنگی اش را کنار گذاشته. اما الان هم که تصمیمش جدی است حاضر نیست حتی در جلسات محرمانه و مذاکراتی اعتراف کند که: "بلی ما به این دلایل در مقطعی دنبال سلاح رفتیم و حالا نمی خواهیم آن دکترین را تعقیب کنیم". اما اصرار دارد که تحریم های غرب را غیرقانونی و ظالمانه تبلیغ کند بدون اینکه بعمل غیرقانونی خویش اشاره بکند. حتی چنان روداری می کند که از غرب انتظار دارد نشانه های عملی و لو رفته - مثل چاشنی های انفجاری - را هم کش ندهد و بسرعت تمام شده اعلان کند. بعبارت دیگر جمهوری اسلامی می خواهد در افکار عمومی پیروان اش اینطور نمایش بدهد که این همه دشمنی غرب با ایران به یک سوء تفاهم برمی گردد که ادبیات احمدی نژاد ایجاد کننده اش بود و روحانی در حال زدودن این ادبیات است. و الا ما در راهبرد و استراتژی کمترین تغییری را نداده ایم و غرب هم توضیح ما را قبول کرده است و در حال تفاهمیم. و این دروغ سرچشمۀ همۀ فرافکنی های وزیر خارجه ظریف هم است که می گوید "غرب زیاده خواهی می کند"! چون حداقل از شخص باراک اوباما بهانه گیری بسیار بسیار بعید است و اتفاقاً او بدنبال بهانه ایست که با ملت های دیگر آشتی کند. یا...هو

۵ نظر:

ناشناس گفت...

مرسی دلقک....

خامنه ای با همدستی پسرخوانده اش احمدی نژاد و سپاه و بسیج و مشتی سرسپرده ی دیگر، هزینه های هنگفتی را بر دوش ایران گذاشتند و آخرش هم هیچ و دیگر هیچ....تازه اگر همه چیز خوب پیش برود.

به امید ارائه ی یک بازی قابل قبول از ایران تا ساعتی دیگر،

آخر ورزش ملی تنها لحظات ناب غرور ملی ما جوان های ایرانی اند در این نظام مایه ی سرافکندگی اسلامی.

شهریار

ناشناس گفت...

تیمسار با عرض معذرت بنظر کمی خوشبینانه می رسد. حرف های ظریف را رها باید کرد که یافتن حقیقت در ان مشکل است . مدام رنگ به رنگ می شود و معلوم نیست که دارد چه کسی را رنگ می کند؟ در سناریوی اینده چند سد بزرگ وجود دارد
اولا نوشتن یک توافق نامه و امضای آن دلیلی بر استحکام آن وجود ندارد قبل از آنکه راه حل های اساسی و مبنایی برای "حل مشکل" و نه لاپوشان کردن آن ارائه دهد.حال فرضا اوباما لوطی شد و اجازه داد اجازه داد صد هزار سانتریفوژ بچرخد و اجازه داد که مسائل دیگر مطرح نشود و موشک ها را هم کاری نداشته باشند, این حل کننده مشکل نیست . این استخوان باز به نوع دیگری بیرون خواهد زد.این مشکل حل نخواهد شد قبل از آنکه طرف های خاورمیانه ای مشکل اتمی ایران و نیز مخالفان اوباما و حزب کنگره نیز بنوعی رضایت برسند.لغو تحریم ها تنها به تصویب کنگره است حتی اگر اوباما ده تا امضا پای آن بزند. عربستان دوباره با قهر اقتصادی خود دوباره حال او را خواهد گرفت. تنها در یک صورت ممکن است که این مناقشه را پایانی باشد و آن تسلیم 100 درصد خامنه ای است که زیر دلال بازی های ظریف پنهان شده است .
دوما در تحلیل شما ریش آمریکا را در عراق گیر افتاده و جمهوری اسلامی را ناجی تصور کردید که شاید خلاف واقع باشد. اگرچه داعش می تواند یک کانون بحران و یک افغانستان دیگر برای آمریکا باشد ولی خطر آن برای آمریکا بسیار کمتر از خطر آن برای ایران است . اینکه مبارزه با داعش را به ایران محول کنند واقعا خنده دار است و بقول دیک چنی فقط از یک احمق بر می آید!و موفق به اینکار هم نخواهند شد تا زمانی که عوامل موثره بر آن را رفع نمایند.یعنی حل مشکل فرقه ای در عراق و ایجاد یک حکومت فراگیر و یا تجزیه عراق که هیچ کدام از این موضوعات در کوتاه مدت وافی به مقصود نخواهد بود.





Dalghak.Irani گفت...

البته من و همۀ ایرانیان مدرن آرزوهای مشترکی داریم هرچند در تحلیل هایمان متفاوت باشیم. چون تحلیل باید مبتنی بر واقعیت های روی صحنه هم باشد و داده های خارج از امیال و آرمان ما. اما قرار هم نیست که شما حرف نازده ای را بمن نسبت بدهید در مورد محول کردن مبارزه با داعش به ایران در عراق. عین تحلیل من این است که امریکا به ایران نیاز دارد در وادار کردن مالکی به کناره گیری یا تعدیل حکومت فرقه گرای شیعیش جهت بدست آوردن موافقت سنی ها و کردها. لابد منهم مسبوق بسابقه مشکل داعش را شیعه گرایی حکومت مالکی در عراق و تحت حمایت و انگولک ایران می دانم که چنین تحلیلی داده ام. آنوقت شما از کجای حرف من در اوردید که امریکا ایران را مسئول سرکوب داعش می کند و چه و چه و چه ...یا...هو

ناشناس گفت...

امیر:
سلام جناب تیمسار
دوستی دارم که بعلت ثروت خانوادگی و اینکه از خانواده های اصیل و ریشه دار شهری که در آن زندگی میکنم می باشد، با رده های بالا هم در ارتباطند. صحبت داعش و مسائل آن شد و من گفتم داعش رو به مرزهای ایران آوردن تا ایران رو در عراق درگیر کنند و توازن نیرو در سوریه رو به نفع مخالفان اسد بهم بزنند. او گفت اتفاقا برعکس. این یک طرح از پیش تعیین شده برای تضعیف عربستان است. از وقتی محمد رضا شاه از ایران رفت و خاور میانه جولانگاه دول عربی شد ، منطقه همیشه متشنج بوده. اگر ایران به حماس و حزب الله کمک میکنه عربستان هم با پول بی حسابش به طالبان و فتح کمک میکنه بنابراین از ایران در آشوب سازی عقب نیست. تازه دخالتهاش در مصر هم هست. لذا داعش به عراق اومده ، وحشی گری خواهد کرد، افکار عمومی به سمت حذف اون خواهد رفت و با نزدیک شدن آنها به ایران ، ارتش ایران کار رو یکسره خواهد کرد و عربستان هم زمین خواهد خورد. اگر داعش توطئه غربی باشه ، دیگه مذاکرات و بازگشایی سفارت و اینا بی معنیه. ایران یکبار دیگه وزنه ی منطقه خواهد شد البته با تعریف جدیدی از این مسئله. در ضمن اگر به تفاسیر خبر انگلستان و استرالیا دقت کرده باشید به تازگی خیلی از ثبات ایران تعریف میکنند
در ضمن حدود سه سال پیش برادرم از طریق برادر زاده ی هاشمی رفسن... گفت که توافقات بطور کامل انجام شده و طرحی نوشته شده که در اون طوری عمل بشه که پرستیژ رهبری ایران در این معاهده حفظ بشه و یکی از شروط این بوده که رسانه های غربی نباید دائم روی این نکته تاکید کنند که ایران تسلیم شده و... این مسئله گویا از شروط بسیار مهم طرف ایرانی بوده. نظرتون چیه؟

ناشناس گفت...

تیمسار خودت روخسته نکن آدرس این دوست برادر زاده رفسنجانی را از امیر عزیز بگیر قبل از نوشتن تحلیل یک تماسی باهاش بگیر و هماهنگ کن! با این خر پول ها هم بیشتر بپر! اونا خیلی چیزا می دونن که ما نمی دونیم!