۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

ضعف های خصلتی و سیاسی اوباما و روحانی بیشتر بوی جنگ می دهد تا سازش!


1- خبرها حاکی از وخامت رو به بهبود اوضاع کشور دارد. اما نه آن امیدی که هواداران روحانی در 24 خرداد به آن دلبسته بودند. بلکه امیدی که جناح تندرو در حال برنامه ریزی است برای یکطرفه کردن بازی در 2014. البته که جنگ و بمباران بهترین گزینه نیست برای ایران. اما وقتی که جمهوری اسلامی راهی جز جنگ را نفی می کند کاری نمی شود کرد و باید گفت راضی ام به رضای حضرت آقا!

2- نشانه ها برای من خارج از حوصلۀ شمارش است. اما مهم این است که وقتی همۀ این نشانه ها را کنار هم می گذارم خیلی شبیه این مثل عامیانه می شود که وقتی دوتا فرد ضعیف بخواهند با هم سازش کنند بیشتر بجنگ منتهی می شود تا سازش و آشتی. زیرا وقتی هردوطرف یک سازش دچار ضعف باشند هرکدام دنبال استفادۀ حداکثر از ضعف طرف مقابل برمی آیند؛ و به توهم قوت خویش راضی به سهم طبیعی خود از مذاکره و سازش نمی شوند. من حتی خیلی بعید نمی دانم که هم اوبامای پوپولیست - در قالب جامعۀ امریکا - در امریکا و هم روحانی نخبه گرا (بخوان بدون راهبرد و بلاتکلیف)  در ایران هر دو اولین دولت های تاریخ دو کشور امریکا و جمهوری اسلامی بشوند؛ که قبل از پایان طبیعی دورۀ قانونی ریاست شان دچار سقوط و استعفاء و کناره گیری شوند. البته این ادعا اگر در مورد امریکا بیشتر شبیه طنز باشد؛ در مورد ایران کاملاً جدی است.

3- همانطور که می دانیم هم اوباما در امریکا و هم روحانی در ایران نه تنها از سوی تندروان مخالف خود مورد تهدید و تضعیف هستند؛ بلکه از سوی دوستان بالفعل و بالقوۀ خودشان هم مورد پذیرش لازم نیستند. و با کمال تأسف به دلیل ضعف این هر دو رییس جمهور؛ هم دموکرات های درشت در امریکا و هم اصلاح طلبان درشت در ایران نوع مواجهۀ اوباما و روحانی با مشکلات را نمی پذیرند و در جبهۀ مخالف آنان بازی می کنند و خوهند کرد. درست است که عدۀ بسیار زیاد مهمی از امریکائیان سفید اعقاب کاشفان قاره، از اوباما یک نفرت شخصی و تا اندازه ای رسوب فکر نژادی هم دارند، و جز به پاک کردن تاریخ امریکا از این "یکبار ریاست جمهوری ناخالصان" رضایت نمی دهند؛ اما دموکرات های هم حزبی اوباما هم که خودشان او را رییس جمهور کرده اند اوباما را یک فرد ضعیف و کسی که ابهت امریکا در جهان را شکسته است می دانند و دوستش ندارند.

4- در چنین اوضاعی است که مذاکرات اتمی ایران و امریکا پیش نخواهد رفت و مرتب بکسوات خواهد کرد در لجن زار ضعف های دو رییس دولت. زیرا از اینجا به بعد هم کری و اوباما و هم ظریف و روحانی با خواسته ها و سختگیری های رقبا و مخالفان داخلی خودشان پشت میز مذاکره خواهند آمد و نه خواسته ها و آسانگیری های جلو برندۀ سازش طرفین. و اتفاقاً بنظرم می رسد که اوباما در نهایت مشتاق جنگی خواهد شد که همیشه از آن نفرت داشته است. و آن زمانی اتفاق خواهد افتاد که اوباما تحریک شود که به اندازۀ کافی امریکایی نیست و چنین انگی را تهدیدی برای رنگین پوستان هموطنش در آیندۀ سیاسی امریکا احساس کند. و خواهد کرد.

5- در ایران اما روحانی اولین نشانه را داده است در دیدار با نمایندگان گیلان و از استعفای وزیران کابینه اش خبر داده در مقابل فشار تندروها. روحانی با این رویه و روحیۀ محافظه کار حداکثری مرد سیاست امروز ایران نیست و او نخواهد توانست بازی را علنی و رودر رو با آیت الله خامنه ای و روحانیت همراهش انجام بدهد؛ و تنها امکان نهایی اش تهدید و حتی اجرای استعفاست و نه سیاست ورزی مدرن و چالش برانگیز با جناح اقتدارگرا. روحانی حتی بسیار محتمل است که با شورش های نان در سال 93 هم مواجه شود وقتی سیاست خارجی اش بگل خواهد نشست. زیرا حتی در صورت محقق شدن ارقام درآمدی بودجه ای که نوشته بازهم معدود طرح های عمرانی زود بازده انتخاب شده اش از بین چند صد هزار طرح نیمه تمام بیشتر تزریق پول خواهد کرد به اقتصاد متورم؛ قبل از به سرانجام رسیدن طرح ها و وارد چرخۀ تولید ضد تورم شدن آن ها.

6- خب برگردم به همان تمثیل دعوای آدم های ضعیف در ابتدای نوشته ام و یادآوری کنم که در دعوای بین دو فرد ضعیف قانون بدیهی و طبیعی به درازا و برندگی تیغه های چاقوی در دست طرفین بستگی مطلق دارد. خامنه ای با کارد کند میوه خوری در مقابل امریکا با کارد تیز سلاخی. خدا رحم کند به وطن ما! یا...هو

۳۱ نظر:

مستانه گفت...

علاوه بر مواردی که شما فرمودین من فکر میکنم نقش ایدئولوژیک و تاثیر اون بر روابط بین ایندو کشور رو هم نباید دست کم گرفت.خاطرات تلخی که از گذشته های دور در اذهان ملتها و حکومتهای ایندو کشور بجا مونده و به تدریج حس دشمنی رو در اعماق ضمیر ناخوداگاه توده مردم بوجود اورده.وقتی در پیشینه تاریخی ایندو کشور هیچ نقطه اشتراک ملاطفت امیز و امیدوار کننده ای در روابطشون پیدا نیست انتظار چندانی هم برای توافق و بهبود اوضاع مذاکرات نباید داشت..امریکا ایران رو کشوری متخاصم و محور شرارت میدونه و ایران هم امریکا رو فاسد و شیطان بزرگ!
اما امریکا همیشه تلاش کرده که با کشورهای متخاصم هم رابطه دوستانه برقرار کنه و در این مورد پیشقدم بوده..(و صد البته به ضرورت منفعت هم)...و البته ایران هم هر کجا که منافعش اقتضا کرده برخلاف ادعاهای پوچش در قالبهایی نوین(مثه نرمش قهرمانانه)قدم جلو گذاشته.
هر چند ایدئولوژی نباید تعین کننده سطح روابط خارجی و سیاستهای مربوط به اون باشه اما در نهایت و ناخوداگاه حساسیتهای خاص خودش رو چاشنی مذاکرات خواهد کرد..

شبتون خوش بابا تیمسار عزیزم

ناشناس گفت...

"روحانی با این رویه و روحیۀ محافظه کار حداکثری مرد سیاست امروز ایران نیست" اگر بود که آقا اجازه نمیداد به ما که انتخابش کنیم!
...
امان از روز بی روزن، امان از این همه رهزن
امان از ناتمام تو، امان از ناتمام من
امان از روز بی رویا، امان از شام مرگ آوا
که از پروانه پرپر، اجاق شب نشد روشن (ابوالفضل گفت)

Dalghak.Irani گفت...

ضعف اوباما در داخل امریکا که نشانه نمی خواهد. اما به برخی نشانه های داخل ایران و منطقه اشاره می کنم:

پررنگ برگزار کردن 9 دی و عملکرد گازانبری صدا و سیما تا جاییکه عزت ضرغامی هم بصف اعدام کنندگان موسوی و کروبی پیوسته.

حرف های بسیار تند و عصبی جواد لاریجانی علیه سازش و امریکا و بازی برد برد.

حرف های کوثری راجع به تیم ناظر دوقبضه تر از پیش برای کنترل مذاکره کنندگان هسته ای.

حرف صالحی راجع به امتیاز ویژه به روسیه با بستن قرارداد 5 نیروگاه هسته ای دیگر که حتی اینقدر پوتین را سر ذوق آورده که گفته می خواهد به تهران بیاید. و این نکبت بارترین قراراداد بیهوده ای خواهد بود که نه به نتیجه خواهد رسید و نه توجیه فنی و اقتصدی دارد و فقط هدیه ایست ناتمام به روس ها جهت پشتیبانی های لفظی در 1+5. مفصل است.

سکوت مرگبار خامنه ای و عدم اقدام او در کمترین تغییر در نیروهای نظامی و انتظامی و صدا و سیما و نهادهای سیاسی و اقتصادی خارج از دولت در جهت هماهنگی حداقل با دولت جدید. قبلاً رویه اش چنین بود و بارها گفته ام.

موضع گیری های منفعل روحانی در مقابل هر آنچه مربوط به حوزۀ مدنی و سیاسی می شود و حتی رنجاندن نیروهای میدانی سبز و هوادار موسوی با اضهار نظر های شاذ در مورد مناسبت هایی مثل 9 دی.

از خر شیطان پیاده نشدن عربستان در دادن چراغ سبز به سفر دیپلمات های ایرانی برای مذاکره. تحولات بسیار خطرناک داخل عراق و قدرت گرفتن نیروهای سنی موافق عربستان در فاز نظامی.

عدم دعوت از ایران برای کنفرانس ژنو 2 راجع به سوریه از سوی امریکا. رفتن سناتورهای تندرو امریکا به افغانستان برای اجبار کرزی برای پیمان امنیتی با امریکا.

فشارهای هر دم فزاینده به وزرای روحانی از سوی مجلس که دیگر محدود به پایداری ها هم نیست و همۀ نمایندگان در حال برخورد با دولت هستند.

اصرار روحانی به لابی گری های پنهان و کم تأثیر با عناصر قدرت بویژه آیت الله خامنه ای و سعی سمج در بی تقصیر و مدیر و مدبر نشان دادن او که جوابی هم نمی گیرد.

و ... یا...هو

مانی گفت...

اباما را ممکن است دموکراتهای طرفدار اسراییل دوست نداشته باشندونّژادپرستان جمهوری خواه, اما زمانه دیگر شده و مردم از هر دو این گروه بیزارند , اباما طلایه دار چرخش انسانهای مدرن از سیاست قرن نوزدهم به قرن بیست و یکم وپس از آن است. چندی پیش مقاله ایپ چاپ شده بود در لس آنجلس تایمز که به روشنی نشان داده بود که حزب جمهوری خواه پایگاهش را از دست داده چون مردم دیگر به ارزشهای کهنه آن باور ندارند و به آنها رای نمیدهند.چیزی که دلقک ضعف اباما تعبیر میکند در واقع جیغ وداد کسانی است که میدانند دارند از بین میروند وهمچنین سردمداران اصولگرا ! البته و صد البته روحانی قابل مقایسه با اباما نیست درمدرن بودن ,پیشرو بودن و انسان دوست بودن.و ایرانی ها حتی خود دلقک اباما را قلبا دوست ندارند که فرهنگ نژاد گرای پنهانی در خیلی ها مان هنوز ریشه دارد. وامامن بر عکس !

ناشناس گفت...

خدایا همه را که نمیشود! دستکم مرا از این کابوس سی و پنج ساله ی قبل از تولدم بیدار کن!
به کدامین گناه؟
من چه کرده بودم؟ یعنی حتی قبل از تولدم؟! به چه جرمی آخر؟
وسط یک مشت نفهم گیر افتاده ام... تلویزیون بوی عفن میدهد! حتی لجن نمور کنار رودخانه هم از بوی اخبار صداو سیما خوشبوتر است
چرا من باید بیش از نمایده ی مجلس بفهمم؟! نه...چرا؟ او عصاره ی کدام فضیلت است؟.... واگر عصاره ی هیچ فضیلتی نیست...چرا من محکوم به تحمل رزالتم؟
من فقط 25 سال دارم.....
هیچ چیز درست نخواهد شد

ناشناس گفت...

نمی دانم چرا هر چه ادم صلح طلب است بی عرضه است مثل خاتمی! و هر چه آدم جنگ طلب است تیز و بز است ! شاید بخاطر همین است که دنیا را جنگ فرا گرفته است. برداشت اشتباه از صلح طلبی باعث خین و خین ریزی وسیعتری خواهد شد. صلح مسلح پایدار تر از صلح مسیح وار است. این جهان جایگاه تهاجم و تعادل نیروها و قدرت های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است . با تعادل است که می توان به صلح امیدوار بود و نه با کنار گذاشتن اسلحه! کنار گذاشتن اسلحه کاری متعلق به جهان فرشتگان است که فعلا میلیونها سال نوری با کره خاکی ما فاصله دارد!
اگر یادتان باشد تیمسار قبل از مراسم سان و رزه باستحضار شما رساندم که این توافق ایراد شکلی زیاد دارد و مانند آدم مستی است که بخواهد یک مجمعه چلوکباب و یا شله زرد را روی سرش بگذارد و در یک بازار شلوغ از این طرف به ان طرف برود و بچه های تخص و لات های بازار هم بخواهند او را هل بدهند! و باز اگر یادتان باشد یک روز هم هنگامی که قدم آهسته تمرین می کردید گفتم که نوشیدن جام زهر مانند گشایش یک بازی شطرنج است که اگر درست مهره ها گسترده نشوند عواقبی بدتر از عدم مذاکره خواهند داشت .وقتی اقای خمینی جام زهر را نوشید گفت که این یک ترفند نیست و ایران در پذیرش صلح صادق است ولی در این مذاکرات از همان روز اول جر زنی های ایران و نه طرف مقابل شروع شد.
- از ان طرف هم روحانی خیلی بد بازی کرد و برخلاف چهره ای که در انتخابات بعنوان یک حقوقدان از خود نشان داد که قصد دارد با تدبیر مشکلات را حل و فصل کند باز بازی تکراری ناله ورزی های خاتمی را آغاز و درقالب یک بله قربان گوی رهبری در امد تا مثلا چهره ای دموکراتیک از ایران به نمایش بگذارد و در نهایت محلل رفع تحریم ها برای او بشود و بعد هم خلاص! در صورتی که او غافل از این بود که می تواند از خود تحریم ها برای گشودن دست و پای دولت خودش استفاده کند.اگر یادتان باشد همان موقع به استحضار حضرت عالی رساندم که اصلاح طلبان و روحانی باید ابتدا این مطلب را روشن کنند که آنها محتاج خامنه ای هستند و یا خامنه ای محتاج آنان؟. این برداشت می تواند نوع استراتژی برخورد آنان با حوادث روبرو را مشخص سازد. که اینگونه که معلوم است آنها حالت اول و گدایی قدرت را بیشتر پسندیدند.نتیجه اینکه قدرت ابتکار را در عرصه عمل از دست دادند و هر جا می روند حتی در مذاکرات هم مانند بچه های لوس و بی اختیار پشت سر مقام معظم رهبری قایم می شوند! کجاست احمدی نزاد که از این بابت جسارت و خسارت! داشتن نمونه یک بود. ایکاش دانشمندان ژنتیک این ژن او را استخراج می کردند و مقداری به اصلاح طلبان و روحانی تزریق می نمودند.
- از آنطرف اوباما رییس جمهور خطرناکی برای امریکاست . خطر او در اعمال بدون پشتوانه و زبان بازی و ضعف در تصمیم گیری است یعنی همان معایب اصلاح طلبان خودمان. او نطق های خوبی می کند ولی نطق به چه درد مردم آمریکا می خورد؟ او مانند یک بازی فوتبال بدون هماهنگی با جناح های سیاسی آمریکا ناگهان در مذاکرات مخفی! توپ را برداشته وتک روی کرده تا بلکه یک صلح بدون پشتوانه و سطحی را برای منطقه رقم زند بدون اینکه بخواهد مسایل ریشه ای را حل و فصل نماید. نتیجه اینکه بر خلاف کشور ما که قحط الرجال است و مردم فقط یک روحانی را بعنوان تنها مهره اسب خود در عرصه شرنج خامنه ای دارند و با همین یک اسب پا شکسته و حقوقدان می خواهند خامنه ای و خیل بشمار مهره هایش را مات کنند! در آمریکا به برکت تنوع افکار و عقاید سیاستمداران قهاری وجود دارند که بزودی اوباما را مهار کرده و نعل خواهند زد که اگر چنین نباشد بزودی آمریکا از ابرقدرتی فرو افتاده و تبدیل به یکی از قدرت های جهانی خواهد شد! همانگونه که هم اکنون در حال از دست دادن دوستان ثروتمند عرب خود برای یک صلح سست و موقتی با آدم غیر قابل اطمینانی بنام خامنه ای است! شاید عده ای از این خبر خوشحال بشوند همانگونه که ما از شنیدن خبر از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی خوشحال شدیم ولی بزودی در یافتیم که به به آب نبوده است والا همه کشور ها شناگران قابلی برای قدرت طلبی و فزون خواهی هستند. سقوط آمریکا از پهنه ابر قدرتی به معنای بهم ریختن همین نظم نیم بند جهانی و شروع جنگ های بی پایان و وسیع منطقه ای خواهد بود. این خبر بسیار بدی برای همه صلح طلبان جهان است.حال در این مقطع حساسی تصمیمات اوباما از نهایت اهمیت برای جامعه بشری برخوردار خواهد بود.صلح چیز خوبی است ولی فقط دراز کردن دست کافی نیست و تنها در حل مسائل ریشه ای است که می توان به یک صلح پایدار دست یافت.

آجودان تشریفات گفت

Dalghak.Irani گفت...

آجودان جان.
حرف های خوبی را خوب نوشته ای و من هم همین نظر را دارم و داشتم ولی همیشه یک انشاءالله گربه است هم ذخیره دارم و دیگر اینکه وقتی توده ها احساساتی هستند عقب جلو شان نمی روم چون رنجیدن آنان یعنی فاتحۀ هر تغییر. اما اینکه راه براه مرا شاهد نظریات قبلی خودت گرفته ای یادم نمانده چنین نوشته و نکات خوبی با مثال زیبای آدم مست و غربیل کردن آب و ... ضمن اینکه تو چطور آجودان خنگی هستی که ندانی تیمسارها قدم آهسته نمی روند بلکه قدم آهسته می برند. یک/دو یک/دو. برو جلو! یا...هو

ناشناس گفت...

انچه که ما می بینیم از کنشها و واکنشها در امریکا رویه ای بیش نیست و نه باید از این انتقادها و واکنشهای سرد به تصمیم گیریهای اوباما ترسید و نه از موضوع ضعف وارد شدن اوباما متعجب بود تصمیمات کلان توسط الیت سیاسی و اقتصادی امریکا گذرفته شده و راه خود را خواهد رفت و در این راه اوباما مجریی بیش نیست در مورد صثحنه سیاسی و اقتصادی ج .ا من به واژهای به نام الیت یا نخبه برخورد نمی کنم بلکه با مجموعه مافیایی اشنا میشم که گادفادر این مجموعه تصمیم به چرخش و نرمش اجباری گرفته هست برای حفظ نظام و باید راه عمو سام و جامعه جهانی را در پیش بگیرد البته بنده خدا این سیتم بدلیل اختلالات داخلی(اصطکاک بین جناحهای درگیر بواسطه منافع) که در سیستم تصمیم گیریش به واسطه نقشه راه جدید پیش امده حال و روز خوشی ندارد و تلوتلو خوران بعضی وقتها درجا می زند و عموسام وقتی می بیند که چند قدم عقب مانده با تلنگری به او می فهماند که وقت عقب ماندن نیست و باید خود را برساند

ناشناس گفت...

سلام
اسراییل و عربستان از آمریکا رنجیده اند. در این بلبشو تغییرات منطقه مسلم که زور اونا میچربه به ایران. اوضاع عراق هم که به ضرر ما بهم ریخته. فلوجه ظاهرا سقوط کرده. منطق سناتورها ی سنا میگه چرا باید دشمن رو به قبله خوابیده رو با مذاکرات تقویت کرد. نمایندگاه کم فهم کله پوک ما هم قضیه رو نمیگیرن.
خلاصه وضعیت اصلا به نفع ایران نیست رهبر و دارودستش هم گرفتن موضوع رو والا سکوتشون چه معنی داره؟
آرش

غریب آشنا گفت...

سلام دلقک ، به آجودان تشریفات عرض می‌کنم که اوباما برای مردم آمریکا خوب عمل می‌کند و دوستش دارند، میدانی‌ چرا؟ چون حداقل از فرو رفتن بیش از پیش آمریکا در باتلاق خاور میانه جلوگیری کرده فعلا، اینکه ما ایرانی‌ها ممکن است از اوباما خوشمان نیاید برمیگردد به این سابقه ذهنی‌ و فرهنگی‌ ما که اصولاً دیکتاتور دوست هستیم و قلدر پرست و آدم اهل عقل و منطق را بر مسند حکومت نمی‌‌پسندیم، مثلا بوش را بر اوباما ترجیح میدهیم در حالیکه بوش جز درگیر کردن بی‌ حد آمریکا در بحران خاور میانه و افزایش تنفر جهانی‌ از این کشور کاری نکرد در حالیکه خزانه را برای دولت بعدی نیز خالی‌ کرد.اوباما خیلی‌ هوشمندانه تر عمل می‌کند فعلا ،او در پی‌ درگیری مستقیم نظامی با ایران نیست بلکه می‌خواهد اگر بر ، او با طرفند اقتصادی نه‌ تنها از هزینه‌های جنگ پرهیز می‌کند بلکه با بلوکه کردن دلارهای ما اقتصاد خودش را هم تقویت می‌کند شاید. اوباما می‌خواهد آمریکا را از درون درست کند نه از بیرون و صرف هزینه‌های سر به فلک کشیده که آینده معلومی هم ندارند، نمونه آن طرح بیمه‌ همگانی در آمریکا و طرح ساماندهی مجوز حمل سلاح در آمریکاست که اگر فقط همین ۲ طرحش در به نتیجه برسد کافیست که او را جاودانه بدانیم در تاریخ آمریکا. در باب حکومت خودمان هم باید بگویم که تا تکلیفمان را اوّل با خودمان روشن نکنیم محال است به توافق برسیم با جامعه جهانی‌ و ۱+۵ هم این‌را میداند و فعلا با ما در حال بازی هستند هنوز.ما در کشورمان قحط الرجال نداریم بلکه اولا شایسته سالاری نیست در هیچ جای کشورمان از سیاست گرفته تا ورزش و فرهنگ و پول و غیره، دوما همان‌ها هم که هستند از خود اراده‌ای ندارند و چشمشان به دست بالاترهاست.البته نباید از نظر دور داشت که مادامیکه این گروهی که فعلا سکّاندار نقاط حساس مختلف حکومت هستند حضور دارند ، امکان هر گونه تغییری در روند ۳۵ ساله اخیر منتفی است چون هم خر را میخواهند و هم خرما را.

ناشناس گفت...

غریب اشنا ممنون از نظر شما.
والا من هم دوست داشتم که نظرات شما درست از کار در می آمد و اوباما همان قهرمان صلح ما می شد. ولی افسوس که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! سیاست خارجی امریکا در دو دوره بوش پسر و اوباما افراطی تفریطی شده است. ایدهآل نه چیزی بین جنگ و صلح است. بقول آرش منطق سناتورها ی سنا میگه چرا باید دشمن رو به قبله خوابیده رو با مذاکرات تقویت کرد." حرف درستی است. اوباما خیلی امتیازات اساسی دیگر هم می توانست بگیرد از جمله وضع حقوق بشر در ایران. اینها هیچکدام به معنای جنگ طلبی نیست. ابراز اقتدار با جنگ طلبی تفاوت زیادی دارد. اوباما یک چهره پوپولیست است و مهمترین مزیت او سخنرانی های غرایش بوده است یعنی همان چیزی که می تواند مردم عادی را در کوتاه مدت بفریبد .بسیاری از هم حزبی های اوباما اکنون اذعان دارند این سیاست مماشات اوباما اگر چه در کوتاه مدت چهره ای دوست داشتنی برای او و امریکا به ارمغان می آورد ولی در دراز مدت می تواند منافع اقتصادی آمریکا را ضربه بزند در جایی که کشور هایی مانند چین و روسیه اماده اند تا سریعا جای خالی آمریکا را پر کنند. همانگونه که روسیه مصر را از چنگ آمریکا در اورد و فرانسه نیز عربستان را بچنگ آورد.برای امریکا چه باقی می ماند؟ دوستی با مقام معظم رهبری ایران و یک شاخه گل برای صلح جهانی و یک جایزه صلح نوبل برای اوباما! و دیگر هیچ! بزرگترین اقتصاد دنیا منافع استراتژیکش را باخته است! در عوض دوست خوبی مثل خامنه ای دارد! این حرف ها به معنای دمیدن بر روحیه جنگ طلبی آمریکا نیست بلکه تشویق به بازگشت به اقتدار و مدیریت دوران جنگ سرد است که آمریکا بدون شلیک یک گلوله شوروی را بزانو دراورد.اوباما اشتباهات مهلکی را از نظر مدیریتی مرتکب شده است که جای انها در این مقاله نیست ولی برای مثال اعلان رسمی خسته بودن ابرقدرت آمریکا از جنگ است! این بدترین حرفی است که یک سیاست مدار می تواند بزند.این حرف را حتی این رهبر بی سواد ما هم نمی زند. به همین بچه های سپاه خودمان نگاه کن در اوج تحریم و نداری اقتصادی باز هم خود را آماده جنگ نشان می دهند! او باما نباید رقبای آمریکا را از این موضوع مطلع می کرد. اگر می خواهی به صحت این مطلب پی ببری می توانی از یک ارتشی مثلا همین تیمسار خودمان بپرسی فقط باید کمی صبر کنی تا از قدم آهسته برگردد . صدایش داره می آید: یک/دو یک/دو. برو جلو! یا...هو!!

آجودان تشریفات گفت

ناشناس گفت...

امروز یک مقاله انتقادی در واشنگتن پست دیدم که گفته بود اوباما 7 میلیارد دلار پیش پرداخت داده است تا ایران سر میز مذاکرات بنشیند! یعنی هنوز تکلیف توافقنامه معلوم نشده 7 میلیارد ایران را آزاد کرده است! یعنی اگر ایران همین الان زیر توافقنامه بزند باز 7 میلیارد دلار گیرش امده است! از آنطرف هم خواندم که ایران اعلام کرده است که کمک های اقتصادی خود به حماس را از سر می گیرد! یعنی این 7 میلیرد دلار فوری صاحب پیدا کرد! بیچاره مردم ایران که منتظر رفع تحریم ها هستند! پیدا کنید سن پرتقال فروش را!

غریب اشنا گفت...

سلام مجدد به اجودان تشریفات، ببین این سیاست فعلی‌ آمریکا بیشترش ناشی‌ از چرخش لابی‌های تصمیم گیر در آمریکاست و نه‌ شخص اوباما، الان وضع دنیا عوض شده است، ابر قدرت به معنای ۳۰ -۴۰ سال پیش دیگر وجود ندارد، سالهای پس از جنگ دوم جهانی‌ ،آمریکا به واسطه دور بودن از میدانهای جنگ آسیبی ندید و همین شد پایه گذار ابرقدرتی او ، ولی‌ الان با گذشت نزدیک به ۷۰ سال از آن زمان ،خیلی‌ از کشورها در حد ابر قدرت هستند حالا نه‌ مثل آمریکا ولی‌ اختلاف سطح خیلی‌ کمتر شده، یک زمانی‌ جهان ۲ قطبی بود، حالا شده چند قطبی ،چون اقتصاد خیلی‌ تعیین کننده شده حالا و آن چیزی که باعث شده آمریکا از جنگ بیزار شود همین اثرات اقتصادی جنگ است والّا اینها دست بردار نبودند. اوباما فقط چاشنی این قضیه بود در آمریکا والّا مدتها قبل اینها به این نتیجه رسیده بودند. از طرفی‌ افکار عمومی‌ در آمریکا دیگر حاضر به جنگ و تقبل هزینه‌های آن نیست و رئیس جهور جنگ طلب شانسی‌ برای بقأ ندارد، حزب او هم ندارد.دوره این کشور گشایی‌ها گذشته دیگر، اگر اقتصادت ورشکسته شود ، بدون شلیک حتی یک گلوله سقوط کرده ای، اینها این‌را میدانند ولی‌ حکام ما نه‌، حاکمان ما سلاحی را از زمین برداشته اند که دیر زمانیست که کاربرد خود را از دست داده و بلا استفاده شده و شانسی‌ که آورده اند یا به عبارت دیگر عامل اصلی‌ که این کرم را در وجود آنها بیدار کرده است فقط انفعال مردم است که به هیچ حرکت حکومت واکنشی نشان نمی‌دهند و چشم و دست بسته با حکومت به هر جهنمی میروند.

Dalghak.Irani گفت...

غریب آشنا.
شما و آجودان بی ادب "ما" از دو کشور متفاوت با نام یکسان امریکا حرف می زنید. در حالیکه مستند به سخنان صریح اوباما در نطق سالیانه اش در مجمع عمومی سازمان ملل 2013 امریکای آجودان به مدل ذهنی همۀ امریکایی ها از جمله شخص وباما منطبق تر است. اوباما در آن نطق نقل به مضمون چنین گفت:

"چه خوشتان بیاید یا نه و چه خوب باشد یا نه امریکا ارباب جهان است و مقدرات دنیا را امریکا تعیین می کند". پایان نقل قول.

حضرت آجودان هم درست می گوید: "اگر اربابی باید هم ژست و هم رفتار و هم گفتار اربابی داشته باشی". و الا می شوی تیمساری مثل من که حتی اگر آجودانت را در صبحگاه عمومی و جلو لشکر سرزنش کنی برای دست انداختنت. بازهم از رو نمی رود و همین سرزنش تو را هم دستمایۀ مسخره کردن جدیدت قرار می دهد. چون تیمسار که دلقک نمی شود. و حالا حکایت شماست. با درود به روان عمران صلاحی دردانه و مرحوم. یا...هو

ناشناس گفت...

هم اکنون که این سطور را در زندان پادگان می نویسم از مقام آجودانی حذفم کردند و تنها با درجه قبلی ام صدا می کنند"آسپیرام غیاث ابادی!!" فرمانده گروهان به حکم تیمسار مرا تا اطلاع ثانوی یک شب بخواب نگهبان کرده است و باید 2 دور هم دور پادگان" کلاغ پر" بروم و در این مدت کوله پشتی پر از آجر نیز بر کولم باشد! از همین جا فهمیدم که آمریکا دوباره آمریکا شده است!و یک آجودان تشریفات ساده دیگر نمی تواند به یک تیمسار بگوید دلقک!! در حقیقت تقصیر خود تیمسار بود که مانند آمریکا اجازه داد تا او را دلقک کنند . حالا فهمیده ام که یک من ماست چقدر کره دارد.پادگان صاحاب دارد اکنون! چقدر همه جا منظم شده است!

آسپیرام غیاث آبادی گفت

ناشناس گفت...

غریب اشنای گرامی

اتفاقا من اوباما را دوست دارم و امیدوار بودم به عنوان معدود رییس جمهور رنگین پوست و بی نهایت صلح جو در کار خود موفق باشد ولی چه فایده که سالها کار شاق اجدادش در مزارع قهوه نمیتواند شیوه مدیریتی دنیای اربابان سفید را به او بیاموزد. او نیاز به زمان زیادی دارد تا بتواند دنیای سفید ها را مدیریت کند.در پست تحلیلی ات بیش از ده بار کلمهجنگ را بکار بردی و کم لطفی کردی به آن دسته از مخالفان اوباما که اتفاقا بسیار صلح دوست نیز هستند و اوباما با این مغلطه همواره آنهارا از میدان بدر می کند. این دسته نگران این روش صلح طلبی هستند که خود می تواند بیشترین ضررها را به صلح طلبی واقعی بزند. همانگونه از هنگامی که دلقک ما ماسک دلقکیاش را بر زمین کوفت و کلاه تیمساری اش را بر سر گذاشت . آرامش عجیبی بر پادگان حکم فرما شده است اگر چه من الان در زندان پادگان هستم!

آسپیرام غیاث آبادی آجودان تشریفات سابق تیمسار گفت

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
شايد اوباما تجربه كار اجرايي نداشت و سناتوري كم تجربه بود كه به مقام رياست جمهوري رسيد ولي به نظرم سياستهاي ايشان در سالهاي اخير ناشي از ضعفهاي خصلتي نيست ، اقتصاد امريكا دچار بحران شديد بود و هست و نخستين مأموريت دولت ايشان سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادي و كاهش هزينه هاي دولت براي مهار بحران بود ، بر خلاف حرف جناب غريب آشنا ،امريكا بارها در اين هفتاد سال اخير خود را درگير جنگ در نقاط مختلف دنيا كرده است و اساسا بحران اقتصادي حال حاضر ، ناشي از تنها جنگ نبود كه امريكا ديگر قصد ورود به جنگي ديگر را نداشته باشد ، اتفاقا مهمترين تفاوت امريكا بعنوان ابر قدرت با ديگر ابرقدرتهاي امروز دنيا در اين است كه هر وقت نياز باشد امريكا براي تامين منافع خود در هر كجاي عالم ، وارد جنگ شده است و خواهد شد با زور اسلحه از منافع خود دفاع كرده است يا منافع جديد ايجاد كرده است
در حاليكه ديگر قدرتهاي جهاني فاقد اين خصيصه هستند ، و حقير از همين خصيصه در هراسم ، زيراامريكا به خاطر منافع مليش ،شرق و غرب كشور ما رو گرفته - امريكاييها تاجران خيلي خوبي هستند - يك حساب سر انگشتي كنيم با اينهمه منابع و موقعيت مكاني كه كشورمون دارد ، هر رييس جمهوري در امريكا ( چه دموكرات يا جمهوري خواه ) بر سر كار باشد ، با اقتصادي از بحران خارج شده ، به تلاش وا ميدارد براي متقاعد كردن افكار عمومي تا اين شرق و غرب را به هم متصل كند و در آن واحد ، روسيه ، عربستان ، چين و حتي متحدان اروپايي خود را در كل خاورميانه آچمز كند ، فقط يك قلم تصور كنيد كه كل گاز مصرفي اروپا به جاي روسيه از ايران و توسط شركتهاي امريكايي تامين شود راستش خيلي وقته به اين فكر مي كنم اگر امريكا ايران را اشغال نكند و همزمان بر تنگه هرمزدر پايين و در بالا، درياي خزر و همجواري با روسيه ( در واقع مهار روسيه ) ، بزرگترين اشتباه تاريخ خود را مرتكب شده است ، هر چقدر هم اين جنگ پر هزينه و با تلفات بسيار باشد ،آنقدر سود آور هست كه امريكا را براي سالهاي طولاني در رقابت با ديگر ابرقدرتها ، دست نيافتني مي كند
البته اميدوارم كه هيچوقت اين اتفاق نيفتد و آقايان هم سر عقل بيايند
پاينده باشيد

Dalghak.Irani گفت...

آسپیرام نازنین.
از جدی گذشته خیلی نثرت را دوست دارم و حالا در جایکاه "قربان" هستی و من در مکانت قربانی! خوشحال می شوم گاهی حوصله کنی و سری بما بزنی با فکر و قلمت. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك جان، در تاييد حرف شما من هنوز فكر مى كنم كه نهايتا آمريكا يا مستقيما و يا غير مستقيم با ايران وارد جنگ مى شود. و اين از دست اوباما هم نهايتا خارج خواهد بود هما نگونه شما به خوبى در پست خودتان در مورد تركيب بد تركيب روحانى و اوباما اشاره كرديد. در مورد اينكه بعضى دوستان فكر مى كنند افكار عمومى آمريكا براى يك جنگ ديگر در خاور ميانه حاضر نيست. بايد گفت ماشين نظامى آمريكا و لابى هاى سياسى پشتيبان آن به قدرى قهارند و به قدرى وسايل ارتباط جمعى رادر اختيار دارند كه اگر قرار به جنگى باشد ظرف چند هفته به سادگى نطريه عامه آمريكا را همراه خواهند كرد. مخصوصا كه به نظر من در جنگ با ايران بر خلاف افغانستان و عراق، پوتين هيچ سرباز آمريكايى با خاك ايران آشنا نخواهد شد و جنگ با ايران مدل سوريه اى خواهد داشت. هيچ بسيجى فرصت نخواهد داشت كه سر كوچه با سربازان آمريكايى بجنگد. بر خلاف آرزوى سرداران سپاه.
فرض كنيد كه وقتى مردم صبح از خواب بيدار شدند، آب و برق و گاز قطع شده. قرارگاههاى سپاه هدف موشك كروز قرار گرفته. سدهاى آب و نيروگاهها بمباران شده. فكر مى كنيد چه اتفاقى مى افتد ؟ در تهران خوزستان، كردستان ، بلوچستان و يا آذربايجان ، خدا رحم كند به ايران و ايرانيان. فكر مى كنم با اين سناريو آقا و فرماندهان سپاه مى توانند به قم كوچ كنند و حكومت اسلامى را بدون پول نفت بر قرار كنند. خلاصه اينكه آمريكا به راحتى مى تواند به اين نتيجه برسد كه معامله با ايران و رهبر به جايى نمى رسد و روحانى و دار و دسته اش هم كاره اى نيستند. و كافى است حس كند همه اين شامورتى بازى ها براى وقت كشى و دسترسى آقا به سلاح اتمى است . فراموش هم نكنيد كه اوباما با همه نرمش و سخنورى در موقع لازم عمليات نظامى گاز انبرى هم انجام مى دهد مثل حمله به قرارگاه اسامه بن لادن.
لب كلام، با وجود تركيب فعلى رژيم ايران آينده درخشانى در افق نيست، تنها راه گريز عدم انفعال مردم در مقابل رفتار انفعالى روحانى است حالا چه به صورت خوشى وشادى و سرزندگى جوانان همانگونه كه دلقك عزيز مى گويد باشدو يا چه به صور ديگر كه مردم ايران در خلاقيت كم ندارند البته اگر بخواهند.
بايد ديد. ارادتمند دلقك. افشين قديم

امیدوار گفت...

چند فضولی در نوشته های دوستان:
1-اباما جنگ نخواهد کرد.در سوریه نجنگید در ایران بجنگند؟آیا حمله به ایران با حمله به خانه اسامه بن لادن قابل مقایسه است؟
2- اجداد اباما برده نبوده اند.پدرش کنیایی دانشجوی یک دانشگاه معتبر آمریکا بوده که با یک زن سفید پوست ازدواج کرده و اباما را گذاشته روی دستش و رفته کنیاپیش فک و فامیلش چون که از قوانین ضد سیاه آن زمان در آمریکا خوشش نمیامده ( خیال ایرانی هایی که سیاه دوست ندارند تخت , اباما رگ سفید وخون سفید هم دارد)
3- اباما هوشیار تر از آن است که با پیش کشیدن حقوق بشر خامنه ای را از میز مذاکره برماند. بی خیال حقوق بشر , اصلا از کی تا حالا امپریالیسم آمریکا طرفدار و خواهان رعایت حقوق بشر در دنیا و بخصوص خاورمیانه بوده مگر برای فریب و بهانه راه انداختن جنگ. وضعیت حقوق بشر در عربستان که معرف حضورتان هست.ورفتار اسراییل که خم به ابروی آمریکا نمیاورد هیچ که تو جیه هم میکند.
4-از روحانی هیچ انتظاری نداشته باشیم به جز حل مسئله هسته ای و به راه انداختن اقتصاد.حالا کروبی و موسوی و زنش درزندان بمانند چی میشود؟ اینقدر داد و بیداد برای این سه نفر که با بقیه شان یک ذره فرق دارند چرا؟ بگذاریم سگهای ولایت دلشان خوش باشد که این سه در زندان یا به قول خودشان حصر اند در عوض مردم نان درسفره داشته باشند . مردم نان در سفره داشته باشند و کار رونق بگیرد خواسته های دیگرشان نمود بیشتر خواهد داشت .
5- خامنه ای و سگهایش نمیتوانند زیر میز مذاکره بزنند ودر بروند.نزدیک یک سال است که دارند مقدمات آماده میکنند. با چهار تا توپ وتشر سگهای ولایت کار تمام نمیشود.
این سگها میدانند که مرده اند واق واقشان برای این است که به خودشان بگویند هنوز زنده ایم.
6-امیدوار باشیم

ناشناس گفت...

اوباما با ترساندن مردم از جنگ مردم را مدیریت می کند . همانگونه که خامنه ای مدام دشمن دشمن می کند اوباما با استفاده از تنفر مردم از جنگ در پی پیشبرد حرف های خود در برابر رقبای خود است . ابتدا تصور می شد که این کار او یک مبنای واقعی دارد ولی در مذاکرات اتمی نیز که اصولا بر سر تحریم ها بوده است و اصلا صحبتی از جنگ در میان نیست نیز این بار او باز نغمه ترس از جنگ را سر می دهد! و مدعی است اگر مذاکرات به نتیجه نرسد جنگ حتمی است! این مغالطه ای آشکار است و اینبار بخوبی مشت او در فریب افکار عمومی باز شد. وقتی که جنبش سبز در حال پیشروی بود اوباما حالت انفعالی به خود گرفت حتی پیام برای خامنه ای فرستاد که نگران نباشید ما در پی جنگ با شما و براندازی شما نیستیم! وقتی مردم سوریه را تحریک کرد تا بر علیه اسد قیام کنند از ارسال به موقع کمک های تسلیحاتی به مردم سوریه دریغ کرد و گفت ما نمی خواهیم پای امریکا به یک جنگ دیگر در منطقه باز شود!!( پس بیمار بودی که مردم را تحریک کردی؟) وقتی اسد سلاح شیمیایی زد او با وجودی که کنگره آمریکا به او اختیار مطلق تصمیم گیری داده بوددر عملی نادر کهنشان از ضعف شدید تصمیم گیری او بود دوباره این کار را به کنگره ارجاع داد! در صورتی که کنگره به او اختیار داده بود هر کاری می خواهد بکند (جنگ یا صلح) او تمام این مقاطع را با بهانه دوری از جنگ پشت سر نهاد تا اینکه نوبت به مذاکرات اتمی رسید. اینبار نیز آقای صلح دوباره بهانه دوری از جنگ را ساز کرد که سرپوش پر طمطراقی برای پوشاندن ضعف های تصمیم گیری های اوست! تصمیمات رییس جمهور یک کشور برآیندی از کلیه تصمیمات نهاد های تصمیم گیری و احزاب مختلف یککشور است ولی اوباما در اقدامی بی سابقه مذاکراتی مخفی و بسیار استراتژیک را با بزرگترین دشمن آمریکا آغاز کرد بدون اینکه حتی حزب دموکرات آمریکا نیز در جریان باشد!! کار بگونه ای شد که سیاستمداران آمریکایی از طریق اخبار رادیو و تلویزیون در جریان وجود چنین مذاکراتی قرار گرفتند!! این بجز یک تک روی و اغفال فضای سیاسی آمریکا چه نامی می تواند داشته باشد؟ و بعد هم شروع به تحمیل نظرات خود به مجلسین آمریکا کرد! این درست که تصویب تحریم های بیشتر می تواند به روند مذاکرات ضربه بزند ولی اینکار نمی تواند نامحدود ادامه داشته باشد و تصویب تحریم های زمان دار و مشروط بدون اینکه به مذاکرات صدمه بزند می توانست ختی دست اوباما را در مذاکرات قوی تر کندو اوباما عنوان کرد که حتی یک کلمه حرف هم در این مورد نباید زده شود که مبادا به ترنج قبای خامنه ای بر بخورد و میز مذاکرات را به هم بریزد!! گویی این امریکا بوده که تحت تحریم هاست و گرسنه است!! او حتی بدون هیچ تضمینی منابع مالی هنگفتی را آزاد کرد بدون اینکه قدمی از جانب ایران برداشته شود. نتیجه معلوم است اگر من هم جای خامنه ای بودم و چنین دشمن گولویی در مقابلم بود پر رو می شدم و هر روز چانه زنی و جر زنی را اغاز می کردم!

غریب آشنا گفت...

به هر صورت من فکر می‌کنم آمریکا هیچگاه مستقیماً وارد جنگ با ایران نخواهد شد، ممکن است از طریق یکی‌ از همسایگان یا اسرائیل و یا در قالب یک اجماع بین المللی باشد ولی‌ مستقیماً ممکن نیست، چون اگر موفق نشود ( که چندان هم دور از ذهن نیست که جنگ طولانی شود و یا اینکه برانداز نباشد) به علت تنفر حاصله نزد مردم بایستی حداقل برای ۳۵ سال دیگر قید ایران را بزند در حالیکه الان خیلی‌ به ایران نزدیک شده و عنقریب است که پرنده در دام بیفتد.عقل کم من اینطور میفهمد ، شاید هم اشتباه می‌کند.

Dalghak.Irani گفت...

جنگ مورد نفی همۀ ماست. این نوشته ها هم فقط برای هشدار است و دست برداشتن از ساده انگاری و غفلت با نتیجۀ پشیمانی. بارها گفته ام که من تفنگچی شدم که جنگ را بکشم. و الان هم قلم چی شده ام با همان هدف. هاشمی هم خطر را فهمیده که امروز گفته است:

"مذاکرات با 1+5 باید توسط "یک دولت" انجام شود."

یا...هو

ناشناس گفت...

باید اضافه کنیم اگر بخواهیم "مذاکرات با 1+5 باید توسط "یک دولت" انجام شود." بهتر است یک دولت وجود داشته باشد که این در جمهوری اسلامی فعلا نیست

سرجوخه دوم گفت...

جناب تبمسار

در تاریخ من نتوانستم نمونه ای چیدا کنم که 6 کشور قوی با هم بر سر موضوعی به توافق برسند . 6 کشور با منافع متفاوت که به دلیل قدرت و زور ، هیچ یک هم از موضع خود کوتاه نخواهند آمد حتی بعد از جنگ دوم جهانی در واقع 3 کشور انگلیس و آمریکا و روسیه بودند که با هم توافق کردند نه 7 کشور. نمونه عقیم این نوع مذاکرات را هم می توان در مورد کره شمالی دید و البته کره شمالی سازی ایران مورد علاقه روسیه ( به همان دلیل وجود کره شمالی برای چین) و علاقه جمهوری اسلامی به شبیه سازی با جمهوری خلق کره!!!! و ایل سونک سازی از مجتبی خامنه ای
اما به همان دلیلی که احتمال حمله به کره شمالی منتفی است ؛ حمله به ایران هم بعید اما دلایل
1- ایران مانند کوسه ای است که در آکواریوم تزیینی می اندازند ولی با یک شیشه از از باقی ماهی ها جداست . هر وقت چشم ماهی ها به کوسه می افتد نصف گوشتشان آب می شود و همیشه سر وزن باقی می مانند و البته کوسه هم قادر به خوردن ماهی ها نیست . ایران هم حکم کوسه را برای شیوخ عرب دارد و برای سر وزن نگاه داشتن آنها لازم.
2- علت چیدن شاخ حرب الله و سوریه و مالکی هم چیزی به جز آکواریوم سازی برای ایران نیست به این ترتیب دست کوسه به ماهی ها نمی رسد ولی شمایلش باقی است.
3- اوباما همان مسیری را تعقیب می کند که کندی می رفت . نمونه های آنرا در کوبا و کره می بینید و این بر خلاف تز خشن جمهوری خواهان با نتایج فاجعه بار کره و ویتنام و افغانستان و ... است .
4- بر خلاف ایران رییس جمهور قایم به ذات نیست و تصمیم ها شبانه پای منقل گرفته نمی شود.این شاه مرتی بازی ها هم که در سنای آمریکا می بینید برای رد گم کردن است نه بیشتر به همین دلیل احتمال جنگ در صورت سقوط سوریه و تغییر حکومت عراق و تضعیف حزب الله در ایران تا دو سال آینده بعید است مگر آنکه دست درآورنده و شروع کننده خود ایران باشد.

مانی گفت...

برای آن ناشناسی که از اباما نالیده! اباما رییس جمهور آمریکاست خدا نیست که هر چه بگوید و بخواهد بشود. جنبش سبز را درواقع موسوی و کروبی به شکست کشاندند. شما که دلتان برای جنگ ایران و آمریکا لک زده است سرنوشت عراق و افغانستان را هم دلخواه میبیند؟ دوست دارید ایران هم به آن سرنوشت دچار شود؟ خودتان در ایران خواهید ماند زمان زبانم لال جنگ؟اباما کی و کجا مردم سوریه را تحریک کرد؟این جنگ طلبان نژاد پرستی مثل مک کین و لیبرمن بودند وهستند که القاعده و سلفی ها ووهابی ها را تحریک و تسلیح کردند و میکنند و به اباما فشار میاورند که بیشتر به آنها برسدو خواب حمله به ایران را میبینند که عجیب نیست , عجیب این است که ایرانیها از کسی که نمیخواهد ایران را به فاجعه جنگ بکشاند متنفرند.دلقک میبخشد که لحنم تند شد, اما ما 8 سال جنگ را دیدیم وهنوز هم مجروحان آن جنگ در رنج و شکنجه اند و حکومت اسلامی هم با جنگ قوی تر شد. دل خوش کردن به جنگ برای سرنگونی این حکومت خودکشی است .

Dalghak.Irani گفت...

مانی عزیز
لحن شما در مورد جنگ هرچقدر تلخ باشد مورد تأیید و استقبال من هم است. مشکل ما هم جنگ و ضدجنگ نیست در این نوشته. بلکه من می خواهم بگویم که فقط نیت خوب داشتن کافی نیست و اوبامای ضد جنگ و روحانی معتدل باید عملاً هم در این راه عامل باشند و هم جدی. و الا اگر نیت ضد جنگ عملاً بسمتی برود که برون دادش جنگ ناگزیر باشد نقض غرض است. لذاست که هشدار می دهم که نباید سگ ها را باز گذاشت و سنگ ها را بست و شاهد از دست رفتن عملی نیت های خوب شد. ببینید الان دو ماه از شش ماه مهلت توافق گذشته و هنوز روند اجرای توافق عملاً آغاز نشده است و مخالفان آشتی هم هر روز هیزم بیشتری به آتش تندروی می افزایند. و این نقض غرض است. یا...هو

غریب اشنا گفت...

ببخشید من دقیقا نفهمیدم که منظور دوست عزیزمان "مانی" از این جمله ش کیست: " عجیب این است که ایرانیها از کسی که نمیخواهد ایران را به فاجعه جنگ بکشاند متنفرند." ؟

میرزا گفت...

درود بر تیمسار بزرگ
خیلی شاد و خوشحال اومدم ببینم در مورد اظهارات مطهری چیزی گفتی یا نه، ولی اصلا این پستت زد تو پر و بالم.شما که توی دوران نکبت بار احمدی نژاد ، حرف از امید و آینده میزدی ، الان تو این وضعیت نصف و نیمه خوب و بد، ناامید شدی ؟
میشه خواهش کنم یه جمع بندی در مورد صحبت های آقای مطهری داشته باشی ؟
http://www.entekhab.ir/fa/news/143762

دپرسمون کردی.انگار خودت افسرده شدی ، داری سرایتش میدی به وبلاگ.

Dalghak.Irani گفت...

میرزا جان.
پست بعدی که نوشته ام در مورد بابک زنجانی اتفاقاً در راستای موضع گیری های علی مطهری است و حدس می زنم بزودی او هم راجع به این بازداشت موضع منفی خواهد گرفت. در مورد حرف های مطهری هم اگر لازم باشد مطلب خواهم نوشت اما فعلاً خیلی صحیح نمی دانم تعریف و تمجید از مواضع ایشان را تا نقطه ضعف بگیرند از تعریف ضدانقلاب!
در مورد افسردگی خودم خیلی بی ربط نگفته ای اما تلاشم این است که سرایت ندهم به وبلاگ و نوشته هایم!
در مورد امید زمان احمدی نژاد هم بگویم که در آن زمان چون روبه فروپاشی هیئت حاکمه بودیم امیدها پررنگ تر بود. بر عکس الان که داریم به تثبیت هیئت حاکمه گرایش می یابیم و این بدترین خبر است. احمدی نژاد روحانیت را از سیاست اخراج کرده بود در حالیکه روحانی شدیداً در پی بازگرداندن آنان بجایگاه از دست رفته شان است. ندیدی هذیان های ظریف را در قم که گفته آخوند ها بیایند در وزارت خارجه ما هم آدم می گذاریم تا گفتمان انقلاب را تدوین بکنیم. زیرا ما برای دنیا حرف های جدید داریم و می خواهیم بشریت را از گمراهی و درماندگی فعلی نجات بدهیم. خلاصه اینکه زیاد نگران نباش دارم رصد می کنم که شتر عربی را بجای اسب ترکمن قالب مان نکنند. یا...هو

علیرضا گفت...

سلام بر دلقک عزیز
گفتگو با ژاپه یوسفی
http://www.etemaad.ir/Released/1392-10-09/345.htm
خوشحال میشم اگه نظرتو بدونم