۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

مذاکرات فشردۀ ایران و غرب برای برکناری اسد بدون جنگ! نگاهی بسخنان هاشمی.


1- قبل از اینکه مطلب کوتاه "جعلی بودن سخنان هاشمی در سوادکوه (اینجا)" را بنویسم. مطلبی نوشته بودم که با این جمله شروع می شد:
"من در خلوت و تنهایی خودم هم جرأت نمی کنم سخنان منسوب به هاشمی رفسنجانی در سواد کوه مازندران را از زبان او تکرار کنم. زیرا قبول صحت چنین حرف هایی از زبان رفسنجانی نشانۀ مبارک و آشکاری است از تغییر قطعی استراتژی جمهوری اسلامی و ..." 
آن نوشته را جرأت نکردم منتشر کنم بخاطر ضربه خوردن طرح هاشمی رفسنجانی و تصمیم گرفتم ابتدا طرح موضوع جعلی بودن آن سخنان را در اندازم تا هم بازخوردهای شما را بگیرم و هم فضا داده باشم به اظهار نظرات بیشتری از سوی تحلیلگران و ذینفع های ماجرا تا با روشن تر شدن فضا در کنش واکنش های رسانه ای خودم هم از این اوضاع بسیار پیچیده سر در بیاورم. البته شاهد بودید و هستید که من تنها هم نبودم در این احتیاط حداکثری. زیرا حتی یک رسانۀ معتبر داخلی هم - اعم از سایت ها و روزنامه ها - نتوانستند و نتوانسته اند تا کنون حرف های رفسنجانی را حتی در حد خبر بازتاب دهند تا چه رسد به تحلیل و تفسیر. و عمده افراطیونی هم که واکنش های منفی نشان داده اند به سخنان هاشمی کسانی نیستند که از سیاست های کلان نظام و آنچه در پشت پردۀ "ردۀ اول و تصمیم گیر کشور" در جریان  است اطلاع داشته باشند.

2- اما بعد از اینکه سخنان هاشمی مورد تأیید ضمنی قرار گرفت و واکنش رسمی را هم بر نیانگیخت از سوی آیت الله خامنه ای و سخنگویان مطمئن جناح او؛ همۀ امیدم را به روزنامۀ کیهان امروز و واکنش حسین شریعتمداری بستم و منتظر انتشار روزنامه اش شدم. اما - بهر دلیل. از جمله بدلیل احتمالی جایگزین سرمقالۀ شریعتمداری در این مورد با نوشته ای بی خاصیت از نوچه هایش - سایت روزنامۀ کیهان امروز با کیهان عربی جایگزین شده و از دسترس خارج شده بود دیشب. امروز که بالاخره روزنامۀ چهارشنبۀ کیهان را دیدم خوشبختانه کمترین اشاره ای - حتی بصورت خبر - به سخنرانی هاشمی در سواد کوه نشده بود و این موضوع مرا به یقین نزدیک به قطعی رساند که حرف های هاشمی حرف معمولی نبوده است و حاصل یک برنامه ریزی کلان در استراتژی جمهوری اسلامی است.

3- اگر همۀ داده های مربوط به اوضاع سوریه در روزهای اخیر تا کنون را - از آمد و رفت قابوس و سپس فلتمن به تهران گرفته تا چرخش نرم پوتین بسمت موافقت مشروط با دخالت نظامی در سوریه و مهمتر از آن اعلان آمادگی ویلیام هیگ وزیر خارجۀ بریتانیا جهت مذاکره با ایران در مورد سوریه و موافقت و اعلام امادگی بلافاصلۀ ظریف با این پیشنهاد از سوی روحانی - در نظر بگیریم بنظرم می رسد که حرف های رفسنجانی در سوادکوه مازندران یکی از آن سخنرانی های قرار دادی بوده است که نمونه هایش در تاریخ بسیار زیاد است و از جمله در مورد ایران. به این معنا که:
هنگامی که مقامات پائین دستی دولت های متخاصم بر روی یک موضوع بسیار حساس مثل جنگ و کودتا و گروگانگیری و امثالهم مذاکره می کنند و یکی از طرفین یا هر دو طرف نسبت به جدی بودن حرف های طرف مقابل از سوی رأس هرم قدرت کشور مقابل شک و تردید دارند قرار می گذارند که برای اطمینان از جدی بودن مواضع و مورد تأیید بودن آن از سوی رییس حکومت ها "جملات یا کلماتی مشخص" بر زبان مقامات ارشد جاری شود؛ و قرار گذاشته می شود که اگر این جملات و یا کلمات و در یک سخنرانی منتشر شونده از سوی رسانه ها و از سوی آن مقام ارشد مورد نظر بیان شد طرف مذاکره کننده بجدی و واقعی بودن حرف های مقامات مذاکره کننده از سوی آن کشور اعتماد می کنند و مذاکرات ادامه می یابد. مثل آنچه که امریکا در جریان گروگانگیری گفته بود یا پالسی که از همین طریق در کودتای 28 مرداد رد و بدل شده بود و ... نمونه ها بسیار است در سیاست دنیا.
4-  اینک بنظرم می رسد که حرف های رفسنجانی در سواد کوه فقط در این کانتکست است که باورپذیر می نماید. و در چنین حالتی حتی می توان سفر شمال رفسنجانی و انتخاب سواد کوه و جمعی غیر مرتبط با سیاست و از این قبیل را هم - از جنبۀ شکلی - بیشتر توجیه کرد. - یاد رأی خاتمی در دماوند افتادم - و تبعات و دست آوردها و خوانش های زیر را خواهد داشت:

الف- بغرب اطمینان خواهد داد که تلاش های شدید و رایزنی های گستردۀ دولت روحانی و محمد جواد ظریف پشتوانۀ حکومتی کافی دارد. 

ب- این موضع را تقویت خواهد کرد که ایران بر ماندن بشار اسد بر سر قدرت در سوریه لجاجتی نخواهد کرد اگر معلوم قطعی باشد که او علیه مردم از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.**

پ- لذا در پنجرۀ فرصتی که بطور عمد و برنامه ریزی شده و یا بدلیل تردید غرب در حمله بسوریه بوجود آمده است - همان طرح سه ماهۀ پیشنهادی من شد (اینجا) منتها با مدت احتمالاً کمتر - مذاکرات فشرده ای جریان خواهد داشت برای اولاً بقطعیت رسیدن مجرمیت اسد در مورد استفاده از سلاح شیمیایی و در صورت قانع کنندگی آن؛ تصمیم گیری برای کنار رفتن داوطلبانۀ اسد از قدرت و وادار او به اینکار با کمک ایران و روسیه قبل از هر گونه حمله ای.

ت- مشارکت دادن ایران و روسیه در تعیین مناسبات جدید قدرت در سوریه و حفظ منافع حزب الله لبنان برای ایران و رفع برخی نگرانی های استراتژیک روسیه در دریای مدیترانه.

ث- در صورت صحت این تحلیل و مقاومت طبیعی "اسد یالقوز مانده در قدرت" محتمل زیاد است که کنگرۀ امریکا نیز ضمن موافقت با حمله به سوریه زمان شروع آن را بازهم طولانی تر بکند و حتی پارلمان بریتانیا نیز مخالفتش را پس بگیرد. یا...هو

**در مورد استفادۀ اسد از سلاح شیمیایی من هنوز هم مصرم که او شخصاً دستور حمله را نداده است و اگر حمله از سوی ارتش شده باشد محتمل است بدلیل خیانت یکی از فرماندهان عالی رتبۀ سوریه به او انجام شده باشد. و اسد به این دلیل نمی تواند نه مسئولیت را بعهده بگیرد و نه بخیانت افسرش اعتراف بکند که خودش دستور نداده و اگر بگوید خیانت فرماندهانش بوده با معضل بی انضباطی و عدم توان کنترل ارتشش مواجه و متهم خواهد شد. که در هر دو صورت غرب باندازۀ کافی دلیل برای مقصر دانستن او خوهد داشت. 

۳۶ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک عزیز
سلام
ممنون که همیشه خبرهای خوب می دهید و خبرهای بد را هم خوبجوری میدهید. مژدگانیتان با امام زمان.
اما بعید میدانم که نتیجه مذاکرات پنهان هاشمی و عاغا آنگونه که شما گفتید باشد. چه اینکه :
1- اینان انقلابی هستند ، نه دیپلمات . پس راهکارهای دیپلماتیک رویشان بی اثر است و از نظر ایدئولوژیک چنین نخواهند کرد.
2- کوتاه آمدن آقایان هیچ سابقه تاریخی ندارد.
3- هیچ جایگزین بی طرفی برای حکومت اسد محتمل نیست که بتواند حداقلی از انتظارات و منافعشان را تامین کند.
4- در صورتیکه تنها متحدشان -که تنها جرمش اتحاد با ایرانست- را فدا کنند دیگر هیچ متحد و یاوری الی الابد نخواهند داشت.
و ...
پس به نظر این حقیر این یک توافق پنهان در رده های بالا به آن معنا نبوده. در واقع هاشمی به عاغا گفته:"من مواضعم را از تو دور میکنم و دوتایی یکی به میخ میزنیم یکی به نعل. اگر اوضاع خراب شد تو را کنار میگذاریم و خودم جایت را میگیرم و در هر صورت انقلاب مصون میماند."
در واقع توافق بر سر حکومت سوریه نیست، بر سر حکومت ایران است.
زیاده جسارت است
میثم

م.ر گفت...

تيمسار عزيز.
در اينكه از طرف جناح رفسنجاني-روحاني سيگنالهاي حساب شده اي به غرب ارسال ميگردد هيچ شكي وجود ندارد و سخناني از رفسنجاني كه امروزش در سايتش منتشر شد مبني بر اينكه نوار ايران-سوريه-حزب الله در حال گسستن است و ما بايد از وقايع سوريه خود را كنار بكشيم ناشي از درك درست سياسي شخصي دارد كه بخاطر نجات جمهوري اسلامي حاضر به قبول همه چيز هست.
وليكن شما دو موضوع را فراموش كرده ايد. اول اينكه سپاه و بخصوص بخش برونمرزي آن به قدرتي تعيين كننده و ياغي بدل شده كه تحت سيزره هيچ نيرويي حتي بيت رهبري نيست. اقدام اخير اينها در قتل عام مشتي پناهنده بي پناه به نام مجاهدين كه امروز رسما قاسم سليماني در مجلس خبرگان مسئوليت آنرا به عهده گرفت و آنرا به نام قدرت نمايي سپاه عنوان نمود با هيچ عقل و منطقي در اين شرايط جور نيست مگر اعلام اين نكته كه تمامي اين حكومت بي سروسامان است و ما به ميل خودمان هركار دلمان بخواهد انجام ميدهيم.
اين حركت آنان جدا از اينكه تمامي پنبه هاي رفسنجاني را زد در عرصه سياسي خاورميانه نيز بزرگترين ضرر و خسران را براي ايران داشت و عملا نشانگر مداخله ايران در امور كشورهاي عربي بود. اين كار حتي موضع شيعيان عراق را دچار ضعف شديدي نموده و اعتراضات گسترده را نسبت به سياستهاي مالكي سبب شده و سبب اعتراض شديد سازمان ملل و آمريكا و اروپا شده است.
اين حركت از سويي سبب تقويت موضع عربستان و اسرائيل در مورد خطرات بالقوه ايران در منطقه شده است.
اظهارات ديشب وزير خارجه انگليس در مورد مذاكره با ايران در مورد سوريه با مخالفت شديد كشورهاي عربي و بسياري از سناتورهاي ايراني روبرو شد و جالب اينكه در سخنان اخير هيكل وزير دفاع آمريكا و كري وزير خارجه آمريكا بيشتر به خطر ايران اشاره شده تا سوريه.
رفسنجاني دير دست به كار شد و متاسفانه حتي حمايت رهبري وبا سكوت در برابر سخنان وي نيز در برابر قشري از سپاه كاري از پيش نخواهد برد.
تغيير متن لايحه پيشنهادي اوباما به مجلس نمايندگان و ثيشنهاد عملياتي شصت روزه كه ميتواند تا نود روز ادامه يابد شگفتي بسياري از كارشناسان سياسي را برانگيخته و بسياري از استراتژيست هاي نظامي و حتي مسئولان نظامي پيشين آمريكا بر اين نكته متفق القول هستند كه عمليات پيش رو چيزي به مراتب فراتر از عملياتي محدود خواهد بود و آخرين سخنان اوباما در مورد حمايت لجستيكي از ارتش آزاد سوريه به معناي شروع عملياتي است كه در حقيقت پشتيباني هوايي و نابودي اهداف نظامي سوريه جهت پيشروي نيروهاي مخالف و يكسره نمودن كار اسد است.
سخنان اخير روسيه نيز كه بفهمي نفهمي در حال راضي شدن بر بركناري اسد است به مفهوم در نظر گرفتن جايي هرچند كوچك براي روسيه در نقشه جديد خاورميانه است.
وليكن تيمسار عزيز آنچه به نظر ميرسد اينست كه در اين ميانه نه تنها نقش و بهايي به ايران داده نشده بلكه هدف كوتاه كردن دست ايران از سوريه و لبنان است و اين را به خوبي از گفته هاي بازيگران اصلي ميتوان دريافت.
رفسنجاني علي رغم زيركي و فراستش دير دست به كار شده و اينك كه چرخ دنده هاي ائتلاف نظامي جديد به حركت درآمده نگاهداشتن آن و يا دادن حركت معكوس به آن غيرممكن و بعيد است.
به نظر ميرسد كه ائتلافي نو در جهان در حال شكل گيري است كه عملا در مقابل سازمان ملل خواهد ايستاد و روسيه نيز به خوبي اينرا درك كرده و سخنان ديروز پوتين نشانه اي از ياس و سردرگمي آنهاست.
فرمان خروج تمامي روسها از سوريه و به دست و پا افتادن انگليس براي عقب نماندن از قافله و تغيير موضع آلمان و ناتو و تقاضاي تمامي كشورهاي غربي براي تنبيه اسد ناشي از اتفاقي بين المللي است كه به قول هيگل تغيير نقشه خاورميانه آغاز شده است و در اين نقشه جديد نه جايي براي هلال شيعه است و نه حكومتهاي سني.
تيمسار عزيز مذاكره با ضعيف مفهومي ندارد و اينك جمهوري اسلامي در ضعيفترين موقعيت طول حيات خود قرار دارد.

ناشناس گفت...

انگار باز شتاب کردید در باره سکوت کیهان
http://www.khabaronline.ir/detail/311609/Politics/parties

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس محترم.
قصد پاسخ گویی نداشتم از جهت دفاع شخصی. زیرا که وقتی گفتگو از سطح معرفتی حداقل متعادلی - نه لزوما مساوی - برخوردار نباشد تلاش برای دیالوگ هم شکل نمی گیرد. اما از جهت افکار عمومی خوانندگان عرض می کنم که من نگفته ام کیهان هیچگاه موضع نخواهد گرفت برای این موضوع و برای من اهمیت داشت که دو روز گذشته از سخنرانی رفسنجانی کیهان سکوت مطلق داشت. و ثانیاً مطلب استنادی شما نه موضع گیری خود کیهان که نقل قولی است از وبلاگ سخن مربوط به داریوش سجادی. و خود سجادی که سه سال و نیم می شود دچار آلزایمر پیشرس شده است.
شریعتمداری هم از آن تحقیر و اتهام "فلج ذهنی هاشمی" که سجادی بکار برده خوشش آمده چون شریعتمداری عاشق توهین و تحقیر رقبا و دشمنان فکری اش است مثل همۀ اذناب جبهۀ پایداری و زیاد به اصل موضوع اهمیت نمی دهد. یا...هو

ناشناس گفت...

http://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2013/09/04/%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%A8%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html

Kajdoum گفت...

Dalghak Gerami
Regime dar sarashibi she lasted estrategic
Harare hereafter sat motasefaneh Rahul Shona
Touri sat keg engar do soothe ya razoo hamsaanand
Dar hali keg niche nin nist Akbar Bahraini
Niz dar San ghaddo ghavareh nist. Shona beh
yek tajdideh Nazareth asasi dar zirsakhthayeh
tahlilhayetan niaz daarid

ناشناس گفت...

جناب تیمسار

در مورد معامله غرب با روسیه در مورد اسد یقینا موافقم چه در دنیای نوین تنها منافع دابمی وجود دارد نه دوست دائمی فلذا روسیه قطعا با برکناری اسد به شرط حفظ منافع و گرفتن چند امتیاز خارج از بازی موافقت خواهد کرد. اما اصل دعوا در سوریه بر سر لحاف ملا ( حضور ایران و حزب الله ) است و اگر قرار باشد که در بر همان پاشنه سابق بچرخد پس چه نیازی بود به این همه جنگ و لشکر کشی ؟ در یوریه پس ار اسد یقینا سر ایران و بالاخص حزب الله بی کلاه خواهد ماند، آنچه ایران به دنبال آن است حفظ حداقلی مانند کشور شیعه نشین در حاشیه مدیترانه است که با توجه به کثرت قومیت ها در سوریه بعید است امکان وجود پیدا کند مگر با قتل عامی گشترده و فجیع که در حال حاضز از توان ارتش سوریه خارج است . از نمد سوریه دیگر برای ایران کلاهی درست نمی شود

Kajdoum گفت...

درود
متاسفم که امکان دسترسی به نوشتار فارسی نداشتم و به قول معروف «فینگلیش» نوشتم. برای توضیح بیشتر باید خدمتتان عرض کنم که زیر ساختهای تحلیلهای شما بر اساس کلاسیکها و نوعی از گنجانیدن شیوه های برخورد رژیم در همان معیارها و قالبهای کلاسیک است.
در رابطه با رژیم صفوی مسلک حاکم بر ایران اینگونه برخورد در رابطه با تحلیل رویدادها و پیش بینی آینده پاسخ نمیدهند. سخن گفتن از اینکه رژیم جمهوری اسلامی استراتژی های کلانی دارد که تنها عدهٔ خاصی از آن باخبر هستند؛ از نظر من حد اقل در شرایط کنونی درست نیست. هیچکس نمیتواند به دلیل وجود سیستمهای اطلاعاتی استراتژیهای کلان خود را به مدت ۲۰ سال مخفی نگهدارد. کافی است که شما از تبریز و میانه و زنجان و قزوین عبور کنید تا مسیر های احتمالی آیندهٔ شما مشخص شوند. مشکل دیگر رژیم رهبر فرزانه این است که به عنوان زیر مجموعهٔ بازیهای کلان دیگران به نقش آفرینی میپردازد و فکر میکند که لایه های استتار خوبی برای پوشش هستند؛ اما اینرا نمیفهمند که بازیگر اصلی هرگز اجازه نخواهد داد که یک «زگیل» در مسیر حرکتش زاده شود. به هر حال منظورم از این روده درازی این بود که هیچکس نمیتواند غیر قانونمند بازی کند و زمانی میرسد که قوانین ابداعی نیز آشکار میشوند و مسیر حرکت روشن میشود و اینجاست که مشکل اصلی نمایان میشود؛ و آن اینکه: «آیا ایستگاه بعدی یک تله و کمین است؟ و یا انشاءالله گربه بود؟»
جمهوری اسلامی از همان آغاز (راه قدس از کربلا میگذرد) در پی ساختن دژ «هلال شیعی» بود؛ ولی با ضربهٔ جنگ ۸ ساله تلاش خود را در جهت به پیش بردن روند تولید سلاح هسته ای در کنار ساختن دژ مذکور و به عنوان مکمل آن بکار گرفت و طبعاً تولید موشکهای دور برد نیز در همان راستای تولید سلاح اتمی بود. اما دیگران نیز بیکار ننشستند و از تمامی این پروژه های استراتژیک رژیم برایش «باتلاق» درست کردند. هم پولش را دولّا پهنا خوردند و هم آنرا نهایتاً به جایی رساندند که میبینیم.
شاید گفتهٔ آقای ژنرال پتریوس در رابطه با رژیم اسلامی گویا ترین تعریفی است که از رژیم اسلامی حاکم بر ایران داده شده است:
حاکمیت اوباش سالاری

دوره گرد گفت...

قطعا این حرف را رفسنجانی زده است اما در خصوص هماهنگی نمی توان اظهار نظر قطعی کرد هرچند خامنه ای باها به بازی چنددوزه روی آورده و الان هم فکر می کنم مشغول همین کار است و می خواهد راه دررو را برای خود باز بگذارد و اگر لازم شود برای کنترل تندروهای داخلی سخنرانی هم خواهد کرد و حرفهای همیشه اش را تکرار خواهد کرد اما پالس از سوی هاشمی فرستاده شده و کار خودش را کرده است...
اما نکته ی مهم به نظرم آن است که در هر حالت تفاوتی نمی کند و حمله به سوریه کار روحانی را در پرونده اتمی سخت خواهد کرد...

ناشناس گفت...

مقام رهبری : به آینده خوشبین هستم/مسئولان باید پذیرای نصیحت های خیرخواهانه باشند/ نرمش و انعطاف هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصه های سیاسی مورد قبول است/آمریکا در قضیه سوریه قطعا ضرر خواهد کرد

ناشناس گفت...

وزارت امور خارجه مسئول انجام مذاکرات هسته اي شد

حجت الاسلام والمسلمين دکتر حسن روحاني رييس جمهوري اسلامي ايران مسئوليت مذاکرات هسته اي با طرفهاي خارجي را ، به وزارت امور خارجه محول نمود.

http://www.president.ir/fa/70924

اولین سیگنال تسلیم شدن در برابر غرب صادر شد برادران دیگر مثل سابق در جریان مذاکرات تصمیم گیرنده نیستن بعد از تسلیم رفسنجانی این دومین سیگنال کرنش در برابر غرب هست

تسلیم شدن محض نظام در براب غرب یه زودی انجام می شود

ناشناس گفت...

دلقک جان و نکته ای که جالب بود این که پرزیدنت روحانی گفتند اگر برای سوریه مشکلی پیش بیاید کمک اایران انسان دوستانه و دارویی و غذایی خواهد بود....
سخنام امروز رهبری هم در نوع خوشد کم نظیر بود. هشدار به امریکا در دادن فرصت دیپلماتیک، خوشبینی بودن به آینده علی رغم حرفهای گذشته و حمایت صریح از رییس دولت و تیم حاذقش و بلاخره سپردن پرونده هسته ای به ظریف مشهور.....
امروز روز خوبی بود

دوره گرد گفت...

دلقک عزیز

خبرهای خوش رفته رفته می رسند... علی الظاهر روحانی مسوولیت مذاکرات هسته ای را به وزارت خارجه ی ظریف سپرده و این یعنی اینکه آمدن سلطان قابوس و فلتمن و گفته های رفسنجانی همه با بالا هماهنگ شده است، خب به نوشته ی دوستمان از قول رهبری : نرمش و انعطاف هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصه های سیاسی مورد قبول است.

امیدوارم تحلیلمان درست باشد و تا اوباما هست کار را یکسره کنیم و به نقطه بی بازگشت برسانیم... واقعا امیدوارم، چون کشور دیگر نمی تواند دوام بیاورد... هرچقدر هم که اپپپپپپوزوسیون! خوشحال و شادمان از این نابودی وطن اند ولی برای آنها که داخل تحت رنج هستند و آنها که در خارج مسائل را درست می نگرند - مثل خودت - واقعا تحمل این شرایط رفته رفته محال می شود!
امیدوارم...

Dalghak.Irani گفت...

سلام و یک تذکر بسیار مهم:

همۀ تلاش های ما ایرانیان برای جلوگیری از اتفاق واژۀ "تسلیم" در مورد وطن عزیزمان است. می دانم منظور نویسنده تسلیم سران و سیاستمداران جمهوری اسلامی است. اما - این اما مهم است - اگر خواهان آشتی هستیم هر حرکت مثبتی را باید با واژه های مثبت استقبال کنیم. با تشکر . یا...هو

م.ر گفت...

دوره گرد عزيز.
خارج نشيناني مثل ما كه بالاجبار و در نتيجه الطاف جمهوري اسلامي درد غربت را تحمل ميكنند چه بسا بيش از شما داخل نشينان از ديدن اوضاع امروز كشور در رنج و تعب هستند.
شما بسياري از مسائلي را كه ما مي بينيم و يا مي خوانيم نه ميبينيد و نه اجازه خواندنش از وراي ديوار سانسور و محدوديت ها برايتان وجود دارد.
ما در حال مشاهده فروپاشي وطنمان هستيم كه سرتاسر خاطرات كودكي و جواني را در آنجا به جاي گذاشته ايم و هنوز شيرين ترين رويايمان آنگاه است كه در خوابمان كوچه و محله و خياباني را مي بينيم كه در آن بزرگ شده ايم و يا مدرسه اي كه در آن درس خوانده ايم و يا دانشگاهي كه تمامي جوانيمان را در آن سپري كرديم.
خازرات و تمامي هويت ما پيش شما به جاي مانده و در اينجا تبديل به اشخاصي بدون هويت و خاطره شده ايم.
با دلخوشي نميتوان ملتي را نجات داد و با ايجاد اميدي واهي نميتوان در مقابل سير مسائل ايستادگي كرد.
صف آرايي ارتش تركيه پشت مرزهاي سوريه و صف آرايي هزاران نيرو در اردن و پشت مرزهاي سوريه و الحاق دو هزار تفنگدار آمريكايي به آنها و آماده شدن بيش از پنج هزار نفر نيروي جهادگر سني در لبنان و اعزام دهها كشتي جنگي به مديترانه و صدها هواپيماي جنگي به پايگاههاي هوايي غرب در خليج فارس و مديترانه ناشي از به صدا درآمدن ناقوسهاست و آرزوي ما اينست كه اين ناقوسها براي ما به صدا درنيايد.
دوست عزيزم اينكه پرونده اتمي را به چه كسي بسپارند مهم نيست. تمامي سخنان رفسنجاني و تاكتيك هاي روحاني و وزرايش با هماهنگي كامل با رهبري تنظيم شده و تمامي آنچه كه مي بينيم ناشي از جلوگيري از رسيدن ايران به نقطه بي بازگشت است.
حتي اگر همين الان نيز تمامي سايتهاي اتمي مان را ويران و كليد زرادخانه هاي موشكي مان را تحويل و ماشين هاي توليد اسلحه مان را نيز ويران كنيم تغييري در روند حوادث بوجود نمي آيد و ماشين در حال به حركت آمدن است و به قول حسنين هيكل " اين تحركات و اين آماده سازي نظامي نه براي اسد بلكه جهت تغيير نقشه خاورميانه است كه حتي ممكنست به تغيير نقشه جهان بيانجامد"
طنابي كه با آن جمهوري اسلامي و حزب الله را به ته چاه سوريه فرستادند پاره شده و امكان بالا آوردن آنها از اين چاه ميسر نيست.
ما تنها اميدواريم ملتمان و كشوري كه عاشقش هستيم بتواند با كمترين هزينه ممكن از اين برحه عبور كند.

بردیا گفت...

دلقک جان
خسته نشدی از بس تحلیل اشتباه کردی و بعد لاپوشانیش کردی؟خب یه کلام بگو اشتباه کردم.این دیگه چه حرف مسخره ایه که می خواستم طرح رفسنجانی ضربه نخوره!!!مثل اینکه راجع به نقش خودت در تحولات جهانی یه ریزه دچار توهم شدی؟
مسلما کسی از تو انتظار نداره همیشه تحلیل درست بدی ولی با بی صداقتی و خودبزرگ بینی شک نکن که مخاطبهاتو از دست میدی.بعضی وقتا نوشته هات منو یاد تحلیل ها و پیش بینی های علیرضا نوری زاده میندازه که یکی از صدتاش هم معتبر نیست.

م.ر گفت...

با اجازه دلقك عزيز.
برديا جان اگر قرار باشد تمام تحليل هاي ما كه فقط بر اساس اخباري به ما ميرسد كه آنهم از صد لايه اطلاعاتي گذشته همواره صحيح و بدون اشتباه باشد كه فقط يكي از ما به جاي تمامي سيستم هاي تحليلي و سازمان هاي پژوهشي و غيره و ذلك كافي هستيم و هيچ كشوري احتياج به ايجاد دستگاههاي عريض و طويل و استخدام هزارها كارشناس به منظور تحليل اطلاعات ندارد.
دوست عزيزم ما بر اساس تجربه در مرحله اول و سپس احتمالات به تجزيه و تحليل اطلاعات و اخباري اقدام ميكنيم كه بسياري از آنها به عمد و به شكلي تغيير يافته به ما ميرسد.
نمونه اي روشن از اين امر ميتواند سخنان رفسنجاني باشد.
تيمسار عزيزمان اظهار ميداشت كه اين سخنان به رفسنجاني نسبت داده شده و وي نميتواند چنين سخناني را بر زبان آورد و آرزو ميكردند كه كاش چنين سخناني واقعيت داشت. از نظر من تحليل ايشان كاملا درست بوده و بر مبناي رفتار و عملكرد جمهوري اسلامي در تمامي اين سي و چند ساله بعيد و دور از ذهن است.
بر عكس ايشان من و امثال من اين سخنان را واقعي و بر اساس تاكتيكي حساب شده از جانب حكومت براي چراغ سبز نشان دادن به غرب ارزيابي ميكرديم.
سخنان مطهري كه به تاييد تلويحي ايراد اين سخنان به رفسنجاني اشاره داشت باعث شد كه كساني به مانند شما تصور كنند كه تحليل دلقك عزيز اشتباه بوده است و خواهان اعتراف به اشتباه شدند.
از سوي ديگر دفتر رفسنجاني به تكذيب اين خبر پرداخته و نوار صوتي را جعلي عنوان نموده است و با توجه به اين تكذيبيه پس من و امثال من اشتباه كرده و بايد عذرخواهي كنيم.
دوست عزيز. هر دو اين تحليل ها صحيح است و نه دلقك اشتباه كرده و نه ماتكذيب سخنان جنبه خوراك داخلي و براي جلوگيري از افت روحيه طرفداران رژيم است و تاييد خبر براي دادن چراغ سبز به غرب.
نه تيمسار اشتباه كرده و نه ما. اين سخنان ممكنست هرگز به زبان رفسنجاني نيز نيامده باشد وليكن انتشار آن در چنين شرايطي و حيران نمودن همگان در مورد راست و يا دروغ بودنش خود شعبده ديگري از اعمال تبليغاتي نظام است.
حال نوشته اي در توئيتر منسوب به روحاني منتشر شده در مورد تبريك سال نو يهودي به اسرائيل. دوباره همان بازي آغاز شده. سخنگوي دفتر روحاني ميگويد كه روحاني حسابي در توئيتر ندارد وليكن روحاني هيچ اظهار نظري نميكند و بسياري از روشنفكران ايراني و سايتها به دعوا بر سر اين موضوع پرداخته اند كه اين مورد راست است يا دروغ و كار به آيت الله بي بي سي هم رسيده است و اين دعواها در حاليست كه صاحب عزا خود ساكت نشسته و به اين دعواها ميخندد.
دوست عزيز تمامي اينها بخشي از تاكتيكهاي سياسي امروز ايران است.
روحاني و رفسنجاني به خاطر نجات جمهوري اسلامي حاضر به فحش خوردن شده اند تا رهبر كاسه زهر را با راحتي بنوشد و آخرش به مانند خاتمه جنگ ايران و عراق رفسنجاني مقصر و نوكر غرب معرفي شود البته اگر غرب با اين جماعت كنار بيايد.
اگر اوضاع به همين روال الان بود و غرب حاضر به مصالحه نشد ديوار حاشا هم براي روحاني و هم براي رفسنجاني بلند و به راحتي ميتوانند بگويند كه تمامي اين شايعات در سايه انقلاب نرم و توسط ضد انقلاب پراكنده شده است.
با توجه به شرايط پيش روست كه راست بودن يا دروغ بودن اين سخنان بر همه آشكار ميشود و تا آن موقع نميتوان گفت كه تحليل تيمسار اشتباه بوده و تحليل من و امثال من دست و همانطور بالعكس.
زود به قاضي نرويد اين آخوندها استاد سفسطه و مغلطه هستند و سي و چند سالست كه تمامي اين ملت هفتاد ميليوني را به بازي گرفته و سرانگشت ميچرخانند و اين اخبار ضدونقيض نيز از شاهكارهاي بي بديل ايشان و در سايه اعتقاد به اصل تقيه صورت ميگيرد.
با پوزش از دلقك عزيز كه به جايشان به جواب آمدم.

Dalghak.Irani گفت...

سلام بردیا.
با اینکه شروع کامنتت با جمله ایست که خیلی دوستانه و بی طرف نیست. اما ناچار چند جملۀ کوتاه می گویم:

1- در مورد داشتن توهم نظرت را بطور مطلق رد نمی کنم. همانطور که برای همه چنین خطری وجود دارد برای من هم ممکن است. مضافاً به اینکه من از نظر طبی هم چه بسن و چه تنهایی و چه غربت بیشتر هم استعداد متوهم شدن دارم. اما خودم توجیه می کنم که اگر انگیزۀ مؤثر بودن نوشته هایم را از دست بدهم دلیلی برای نوشتن نمی ماند بدون اثر گذاری لازم. ضمن اینکه گمان می کنم که هر حرفی که در هر سطحی منتشر می شود در دنیای مجازی این امکان را دارد از نظر فنی که حتی تصادفی هم شده دیده بشود و اثر بگذارد. ممکن است جملۀ صیانت از طرح هاشمی زیاد تند و خود پسندانه بوده که شما را برآشفته است.

2- از قبول اشتباه ابا ندارم که خودم هم اصلاً "اشتباهی هستم" - بقول اثر زیبای مهران مدیری در مرد هزار چهره - اما لزومی ندارد برای اشتباهی که نکرده ام استنطاق پس بدهم. عین واقعه را نوشتم و قصد توجیه نداشتم. زیرا که همین الان هم هنوز معلوم نیست که کدام تحلیل از میان خیل تحلیل های در این مورد صحیح است.

3- مقایسۀ من با جناب نوری زاده خوشحال کننده است از نظر شخصی. اما من خودم را در اندازۀ یک روزنامه نگار حرفه ای شناخته شده نمی دانم و بخاطر همین هم من وبلاگ نویسم و ایشان یک روزنامه نگار متنعم و چند وجهی.

4- دوست ندارم خوانندگانم را از دست بدهم لذا همۀ تلاشم این است که روراست و صادق و روراست باشم. تنها حربه ای که دارم برای ایجاد ارتباط با خوانندۀ آگاه و سخت سلیقه. لذا از تذکر شما هم درس خواهم گرفت. فقط خواهش می کنم اگر خواستی کس دیگری را راهنمایی کنی کمی صمیمیت و احترام قاطی نظرت کن زیرا همه مثل من دلقک و پیر و بدون منم نیستند و ممکن است برداشت منفی بکنند از لحن شما. یا...هو

ناشناس گفت...

کم کم همانطور که آمریکاییها این چند روز تاکید کردند که عکس العمل نسبت به سوریه باعث میشه ایران حساب کار دستش بیاد مثل اینکه بیراه نمیگفتند اون از هاشمی که معلوم بود قالب تهی کرده و این هم زمینه چینی برای عقب نشینی:
سرلشگر جعفری در جمع مسئولان سپاه گیلان:
سپاه برای دفاع از انقلاب باید منعطف باشد
http://www.tabnak.ir/fa/news/343182/...A7%D8%B4%D8%AF

بردیا گفت...

دلقک جان
می پذیرم که لحنم مقداری عصبی بود و از تو عذر می خواهم.به هر حال من از مخاطبانت هستم و هر روز وبلاگ تو را مرور میکنم اما دوست ندارم مثل بسیاری از خارج نشینان به ورطه ی توهم بیفتی و (همانطور که پیشترها یک بار گفتم و به تو برخورد) رطب و یابس ببافی برای اینکه صفحه ای پر کنی.بعضی از تحلیل گران خارج نشین گاهی وقتها واقعا روی اعصابندمثل سهیمی و گنجی.بارها دیده ام که تعجیل کردی و به خطا رفتی و درس نگرفتی که جدیدترینش دفاع سفت و سخت از قالیباف بود.یکی دیگر از اشتباه های بزرگت که بسیار مرا و فکر می کنم خیلی های دیگر را عصبانی کرد نفی یا لااقل تشکیک در تقلب انتخاباتی 88 بود.توصیه ی دوستانه ی من هم این است که ارتباطت را با داخل بیشتر کنی و از راست هم نرنجی.

Dalghak.Irani گفت...

آقا بردیا.
بازهم من اشتباه کردم و صاحب پیدا کردم بلافاصله مثل همیشه. من فقط گفتم که "قربون اون چشای بادومیت برم" و نگفتم که بادام بخواهی از من. بادامم کجا بود!

من هم متقابلاً یک دستور العمل برای شما می نویسم:

1- با ادبیات آشنا و رفیق بشو. بویژه رمان های خوب و سنگین از نویسنده های کلاسیک بخوان.

2- فیلم زیاد ببین و بویژه فیلم های کارگردان های دلقک مثل فلینی و وودی آلن و فرهادی و بیضایی و از این قبیل را.

3- موسیقی یادت نرود که هم زیاد گوش کنی و هم زیاد تماشا کنی. بویژه موسیقی های کلاسیک و ارکسترال را.

4- بدیدن نمایشگاه ها و آثار هنرهای تجسمی برو و زیبایی شناسی ات را تقویت کن.

5- و ...

6- تأکید می کنم که زیاد از جلو آینه ایستادن و زل زدن بخودت پرهیز کن و مطمئن باش که خوش تیپ تر از تو هم زیاد است در این دنیا.

7- یا...هو

بردیا گفت...

می بینم که برداشتم از توهم و خودشیفتگی تو کاملا درست بود.بسیار خوب.
نصایحت را به کار می بندم.ولی لطفا بند 6 رو در مورد خودت جدا به کار ببند چون تو تنها کسی نیستی که رمان میخونی و فیلم میبینی و .... و همه ی اینها هم تضمین کننده ی این نیست که رطب و یابس نبافی.یادت هم باشه که دیکتاتور ها هستند که هیچوقت منتقدان رو بر نمی تابند تیمسار.

سه چرخه گفت...

با سلام به بردیای عزیز

میخواستم یک چند نکته خدمتت عرض کنم

جواب ها رو دوستان دادند ولی شما باز دقت نکردید، من فقط شاید دارم تکرار میکنم، اگر قرار باشد که دلقک بایستد و آبها از آسیاب بیافتد و بعد تحلیل کند که دیگر این هنر هر بی هنری هست عزیز من، چیزی که شما دنبالش هستید رو 5-6 روز آینده میتونی در صفحه اول بی بی سی مطالعه کنید. بازم حرفم تکرار حرف دلقک هست که " در اون صورت کسی به اینجا برای مطالعه مراجعه نمیکرد!".

در مورد تحولات بین المللی در این چند هفته و به خصوص چند روز هم در حالی که حتی امثال توکلی و زاکانی گویا از تصمیمات در راس قدرت خبر ندارند شما انتظار دارین اینجا آیه قرآن نازل بشه که کسی نتونه فردا روش حرف بزنه؟ زیاد سخت نگیر و دلقک هم تا اونجا که یادم میاد ادعا نداره که غیب میگه اما میدونم که با یک اطمینان-ی که من دوستش دارم- همیشه صحبت میکنه، که خب این شاید خاصیت فرمانده های نظامی هست که در هر صورت با توپ پر به میدان میان. اصولا به نظرم انسان مدرن باید یک) حرفش رو محکم بزنه که بعدا یادش بمونه و همه یادشون بمونه چی گفته، در عین حالی که دو) قدرت اصلاح خودش رو هم داشته باشه. با اولی به تنهایی به دیکتاتوری میرسیم، با دومی به تنهایی به آدمهای شل و ول میرسیم که زیاد هستند امروزه، اما با اولی و دومی خطر اینکه دیگه انسان های بزرگ روی کره زمین نیایند کم خواهد شد.

یک نکته هم در مورد "توهم" بگم که شخصا خودم دلقک رو یک فرد بسیار آرمانگرا یافتم اما کسی که به شدت به ابزار مورد نیاز و در دسترس تحلیل هایش حتی در حد وسواس پایبند هست و این رو اتفاقا در همون موردی که شما به نقطه ضعفش تعبیر کردید یعنی مورد قالیباف میتونی بفهمی.(توضیح بیشتر برای خودت: که یعنی حتی معتقد بود قالیباف با همان میزان حداقلی از همپوشانی در عقاید که با مدرن ها داشت در صورت به انجام رساندن رسالتش در نهایت برآیند و راندمان بیشتری از یک شخص اصلاح طلب و یا حتی میانه رو میتونست داشته باشه، البته من هم تا حدودی با او هم عقیده بودم و چند مثنوی هم در حمایت از قالیباف اینجا نوشته بودم، اما از اولی که به هاشمی پرید حس میکردم که با یک مشت مشاور در پیت رای نخواهد آورد).

به قول دوستمون که اسمش یادم نیست "زیاده جسارت است" و با پوزش از دلقک که وکیل وصیش شدیم :-)
پاینده باشید، همگی. . .

طاها بذری گفت...

جنابِ دلقکِ سرهنگ. ام‌شب با همه اختلاف‌ها یک متنی بر من نازل شد که در بلاگم ثبت شد ولی خواستم این‌جا بنویسم. ربطی هم به این پست ندارد. یک دل‌نوشته‌ست از ما بچه‌های دهه شصتِ این مملکت. می‌گذارم بماند همین اطراف:

از همه خیال‌بافی‌ها که می‌کشیم... یا... روزی چنین آرزو داشتم

سر تبریک‌های منصوب به روحانی و ظریف به جامعه‌ی یهودیان جنجال به پا شده. می‌شود البته درک کرد که چرا. ولی بیایید یک لحظه خیال‌پردازی کنیم. بکنیم؟! رای دهندگان به شیخ حسن البته راحت‌تر می‌توانند از این فرض‌های محال کنند؛ خب فکر می‌کنند هنوز روحانی واقعا اعتدال گراست! ولی ام‌شب قرار نیست استثنائا آن‌ها را تیکه باران کنیم. بیایید واقعا فرض کنیم که یک آخوند و بعد دیپلماتِ برترش پیامِ شادباش داده‌اَند به یهودیان. عجیب است؟ این‌که تصور کنیم شب را خوابیده‌ایم و فردا صبح یکی از عالی‌رتبه‌های نظام، خلافِ عادتِ سی و چهار ساله به جای مشت‌های گره کرده، پیغامِ دوستی داده است.

مجلسِ شورایِ اسلامی را یک لحظه فراموش کنید که همه با مشت‌های گره‌کرده فحشِ خواهر مادرِ آمریکای جهان‌خوار را داده‌اَند! ما ام‌شب قرار است خیال‌بافی کنیم!

چه بسیار تلخ است این زندگیِ ما که رساندنِ پیامِ آرامش و شادباش این‌قدر دور از عقل و غیرقابل باور به نظر می‌رسد. ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ دهه پنجاهی‌ها، شصتی‌ها! این‌که رئیس جمهورِمان به جای مرگ بر گفتن‌ها، به جای زنده‌باد بودن‌ها، بیاید و حرف از صلح بزند چرا این‌قدر برایمان غیر قابل باور است؟ چرا ما این‌قدر بدبختیم که در قرنِ بیست و یکم از چنین چیزهایی شگفت زده می‌شویم؟

من لیبرال هستم. و به همین دلیل هیچ‌گاه هیچ حکومتِ ایدئولوژیکی را نتوانستم تایید کنم. اسرائیل حکومت ایدئولوژیک دارد. اسرائیل بر خلافِ تصمیمِ سازمانِ ملل بیش‌تر از حق‌ش به سرزمین‌هایی تجاوز کرده‌است. این را می‌دانم. ولی می‌توانم خیال‌بافی کنم روزی را که همه بدونِ انفجار و بمب ترکاندن‌ها پای میز مذاکره بنشینند و با گفتمان همه چیز را حل کنند. می‌توانم که در خواب ببینم دو کشورِ مستقلِ فلسطین و اسرائیل ایجاد شود و با هم سرِ ستیز نداشته باشند! دوست دارم روزی را متصور شوم که رویایِ عرفات حقیقت پیدا کرده، ابومازن حتا. خب این‌ها همه در تصوراتِ من است. اتفاق نمی‌افتد، می‌افتد؟ نمی‌افتد؟ می‌افتد؟

خسته شدم از گل‌برگ‌ها کندن‌ها. خسته شدیم شاید. همه‌مان. این‌قدر ما خسته شدیم که دلمان فقط آرامش می‌خواهد. دلمان دنیایِ بدونِ تِرکاندن می‌خواهد. دلمان یک دنیایِ آرام می‌خواهد. این‌قدر طفلی شده‌ایم که حتا آرامش را برای همسایه بخواهیم نه برای خودمان.

کاش می‌شد. کاش می‌شد زندگی. کاش می‌شد انسان. کاش همه چیز می‌توانست که خوب باشد... و به عمرِ ما قد نمی‌دهد. نداد.

Kajdoum گفت...

درود به همهٔ دوستان
من فکر میکنم که دلخوش کردن به سیگنالهای «سوادکوهی» و «توئیتری» و اینکه این سیگنالها نشاندهندهٔ اتفاقات بزرگی در آینده هستند؛ اشتباه محض است.
تاریخ را نباید فراموش کرد؛ بویژه تاریخی که ۱۶ سال پیش به مدت ۸ سال با «پروژهٔ خاتمی» کلید خورد. در آن زمان «توئیتر بازی» و سیگنالهای سخیفی مانند «تبریک روش هاشانا» در کار نبود. تبلیغات گسترده ای به نام «گفتگوی تمدنها» براه انداخته شد و با دبدبه و کبکبه در بوقها دمیدند. خاتمی شیاد به دوره گردی بین المللی پرداخت و سخنان افلاطون و ارسطو و اشعریان و متکلمین را برای غرب بازخوانی کرد و پس از ۸ سال از زیر این بازی و پروژهٔ بزرگ «پروژهد پنهانی تلاش برای ساخت بمب اتمی» بیرون آمد. هلهله و کلکله های ایرانیان خوش باور به جایی نرسید و سپس دولت «نظامی-امنیتی» احمدی نژاد سر بر آورد تا آنچه را که در زیر لایه ها و سرپوش «گفتگوی تمدنها» آغاز و ادامه یافته و با لو رفتن شبکهٔ عبدالقدیر خوان برملا شده بود را با به روی کار آوردن دولت نظامی-امنیتی همان پروژهٔ اصلی (پروژهٔ اتمی) را ادامه دهند.
اکنون کشورهای غربی تمامی پروژهٔ خاتمی و احمدی نژاد را به قول خودمان «فوت آب» هستند و بازیهای «توئیتری» در برابر «گفتگوی تمدنها» دیپلماسی سخیفی به نظر می آید. دولتهای غربی هم مانند ایرانیان نیستند که حتی «دیروز» را فراموش میکنند (چه برسد به ۱۶ سال پیش). آنها همه چیز را با دقت نظری فوق العاده دنبال میکنند. رژیم اسلامی و رهبر فرزانه هم میدانند که این حنا رنگی ندارد و اگر این بازی را نه برای ۱+۵ بلکه برای سرگرم کردن «خوش باوران فراموشکار ایرانی» و مصرف داخلی راه انداخته اند. هر چه خوشباورتر باشید؛ بیشتر شکست خواهید خورد. هرچه دیر باورتر باشید؛ بیشتر خواهید اندیشید و بیشتر محاسبه خواهید کرد و راه را پیدا خواهید نمود. اکنون زمان برد و باختها در «آوردگاه سوریه» و سپس «لبنان و عراق» رقم خواهند خورد.
اگر این حاکمیت به دست ایرانیان سرنگون شود؛ ایران مال ایرانیان خواهد بود؛ اما اگر به دست بیگانگان و گسیل شدن مور و ملخهای سلفی-جهادی و دست پروردگان ترکهای عثمانی سرنگون شود؛ ایران به سوریه ای دیگر تبدیل شده و به دست بیگانگان خواهد افتاد و چه بسا نقشه های جغرافیایی آن نیز تغییر کند. حال تصمیم نهایی با ایرانیان است که آیا میخواهند خود را با بررسی خوشباورنهٔ سیگنالهای سخیف خوش کنند؟ و با افتادن در دیگ روغن داغ و سوزانی که در آینده ای نه چندان دور برای ایران تدارک دیده شده است؛ از خواب و رویاهای «سیندرلایی» بیدار شوند. بیداری دیرهنگام مانند حنای بعد از عروسی است.

احسان راد گفت...

دیدنی:
http://news.gooya.com/didaniha/archives/2013/09/166442.php

م.ر گفت...

كژدم عزيز و دلقك گرامي.
تا آنجا كه بدانم تنها وبلاگهايي كه در اين روزها به تحليل و بررسي مسائل امروز خاورميانه پرداخته اند و محلي جهت تبادل و مناقشه آرا تعلق به شما دو بزرگوار دارد.
همگي ما در اصل ممكنست كه خط فكريهاي مجزايي داشته باشيم و احتمال اينكه تماما با آراي يكديگر موافق باشيم كم است. وليكن در يك اصل با يكديگر توافق داريم و آن شنيدن سخنان ديگران و آراي مخالف است. از جانب ديگر نيز كاملا با هم وجه مشترك داريم و آن دغدغه و دلواپسي مان براي وطن و ملتمان.
هرچند گاهي فكر ميكنم تمامي كار ما مشت بر سندان كوبيدنست. هرچه ميگويي اين ملت در باد خوش خيالي خود خوابيده و گاه به سخنان رفسنجاني كه دستانش تا مرفق به خون جوانانمان آغشته است دلخوش ميكند و گاه به شادباش روحاني كه نميدانم حتي در صورت واقعي بودن قرار است چه چيزي را تغيير دهد. ظريف وزير خارجه روحاني چنين تبريكي را در توئيتر خود نگاشته و دليلش را براي اين كار توضيح داده است كه به گريز به صحراي كربلا شباهت دارد.
دوستان خوش بيني و خوش خيالي اين مردم ناشي از خستگي آنان است و ناشي از ترس آنان براي هزينه دادن. اين ملت ميخواهند بدون صرف هزينه و بدون پذيرش خطر به همه چيز دست يابند و بدبختي سي و چند سال حكومت آخوندي در يك لحظه از سرشان برداشته شود و رفسنجاني سفاك در عرض يك روز بدل به قهرمان گردد و روحاني روباه پس از سي سال شقاوت محبوب المله و رهبر نادان پس از عمري به ذلت كشيدن ملت تبديل به اميركبير و قائم مقام.
زهي خوش خيالي اين بازيها در برابر بازيگراني كه در منطقه كارتهاي بازي را در اختيار گرفته اند رنگ باخته است و اين ملت اگر خواهان تغييرات است مي بايد خود دست به كار شود تا با كمترين هزينه به اين آرزو دست يابد وليكن اگر بي عملي احتيار كند و دل به رفسنجاني و روحاني و ظريف و غيره ببندد سياستهاي طراحي شده در منطقه اين تغيير را برايشان به ارمغان خواهند آورد وليكن مي بايد هزينه گزافي را در قبال آن پرداخت كه شايد پرداخت اين هزينه منجر به تغيير كامل نقشه جغرافيايي ايران نيز شود و يا در بهترين حالت به حال و روزي چون عراق و سوريه گرفتار آيد.
در شرايطي كه روشنفكرانمان به درد لالي مبتلا شده اند و يا در بهترين حالت در شيپور بي خبر نگاهداشتن ملت مي دمند. وبلاگهاي هر دوي شما عزيزان تنها جاييست كه ميتوانيم درد درون خود را فرياد كشيم. پاينده و سرفراز باشيد.

م.ر گفت...

تيمسار عزيز.
امروز خبري در وال استريت ژورنال و بعد راديو فردا و سپس العربيه و بعد از آن در خبرگزاريهاي عربي درج شده كه "آمريكا پيامي را از طرف قاسم سليماني خطاب به شيعيان طرفدار ايران در عراق رصد نموده مبني بر حمله به منافع آمريكا و سفارت آمريكا در عراق در صورت حمله آمريكا به سوريه". اين خبر در عين ساده بودن در برگيرنده مفهوم بسيار عميقي است كه به عمق خطر اشاره ميكند.
اگر چنين خبري صحيح باشد به معناي آنست كه عملا جكومت ايران و رهبري ايران قدرت كنترل خود بر بخش ماجراجوي سپاه را از دست داده است كه نتيجه اي جز موضع بسيار ضعيف روحاني در سياست خارجي ايران نخواهد داشت و عملا به معناي كشاندن بحران به عراق و نهايتا يه داخل خاك ايران خواهد بود.
اگر اين خبر صحيح نياشد به نوعي نشان دهنده برنامه هايي است كه بر عليه ايران تدارك ديده شده و در شرايطي كه حكومت عراق هيچ كنترلي را بر كشور ندارد و امكان حمله به منافع آمريكا از طرف هر گروهي امكان دارد و به آساني ميتوان آنرا به گروههاي شيعه منسوب به ايران نسبت داد و بهانه اي براي قلع و قمع آنان پيدا نمود نشانه اي ترسناك از عمق برنامه هاييست كه براي ايران طرحريزي شده است.
به نظر من تنها راه نجات در اين شرايط. اعلام رسمي عقب نشيني ايران از سوريه و لغو غني سازي تا شروع مذاكرات با غرب و تعهد به عدم دخاله در امور كشورهاي منطقه مي باشد كه اصلا قابل تصور نيست.
روسيه و ملاهاي حاكم ملت ايران را با طناب به ته چاهي فرستاده اند كه اين طناب پاره شده و فقط با تدبير ميتوان از آن به سلامت خارج شد. تدبيري كه در نزد سياستمداران ايران وجود ندارد و يا در زمينه ماجراجوييهاي سپاهيان محو شده است.

ناشناس گفت...

A Solution for Syria and Iran:

Some of you may know of Avaaz, the amazing worldwide grassroots organization with 25 million members. Its petitions have been quite effective in changing policies of governments throughout the world. Tonight it began a petition to bring the new moderate President of Iran together with President Obama to stop the carnage of the Syrian civil war. As you know Assad's brutal use of poison gas on his own people has pushed the United States onto a war footing.

Iran is Assad's main backer. However, President Rouhani reacted with horror at what Assad has recently done, and he is the only one who has the influence to bring Assad to the negotiating table. This petition from Avaaz is directed to both Rouhani and Obama. It is a creative solution to the horrific deja vu all over again that passes as international diplomacy. Please consider signing it and passing it on to others. The link is:

http://www.avaaz.org/en/solution_for_syria_loc/?bVINPbb&v=28859

Thank you!

Dalghak.Irani گفت...

م.ر محترم.
اینجا یک سیرک است هم به صفت فلسفی و هم به جهت حقیقی. معلومات شما و دغدغۀ شما و جدیت شما و پیشتازی شما و نگاه شما به مردم و توده ها همه نشان از جدیت شما دارد و بیش از ظرفیت سیرک نگران کننده؛ و خارج از تحمل حداکثری دلقک براندازنۀ فحاش است. لذا اگر این خواست شماست باید مکان دیگری را جهت بذر نفرت بیشتر انتخاب بکنید. چون من ظرفیت نفرتم پر شده و سپس تخلیه کرده ام و سیرک تأسیس کرده ام. این دو کامنت آخری تان را هم بعد از 12 ساعت حذف خواهم کرد. یا...هو

ناشناس گفت...

تيمسار عزيز.
با تشكر از كامنت روشن و روانتان.
با عرض معذرت از اينكه اين اميد به هر اجباري بود پذيراي كامنتهاي من بوديد شما را به خدا مسپارم و اميدوارم دغدغه هاي شما در همين حد انتخاب بين مهدي هاشمي و قاليباف و يا روحاني و قاليباف بماند.
اكنون به راستي معتقدم كه وبلاگ شما مكاني براي دغدغه هاي واقعي نيست.
بار ديگر برايتان آرزوي سلامتي و عافيت را دارم.

حسين60 گفت...

تيمسار جون بنده متوجه مشكل شما با جناب م-ر و توپيدن شما به اين بنده خدا نشدم. ميشه يه توضيحي بفرماييد.
با تشكر

Dalghak.Irani گفت...

حسین 60 عزیز.

آن دیالوگ بین من و ایشان بود و ارتباط هم برقرار شد. فرصت و حوصلۀ تشریح نداشتم و نبود. اما بخاطر گل روی شما یک پاسخ تلگرافی می نویسم:

آنچه که مسلم است همۀ ایرانیان پاک سرشت و وطن پرست در استراتژی "رسیدن به یک حکومت عرفی که شریعت و دولت از هم جدا باشند" اشتراک حداکثری دارند. اما در تاکتیک و چگونگی نایل شدن به این هدف عالی دسته بندی ها خیلی زیاد و متشتت است. اما همین دسته بندی ها هم در دو دستۀ اصلی و مبنایی قابل فشردن هستند که عبارتند از:

1- گروهی که معتقد به "تغییر از بیرون" هستند و معتقدند که این حکومت اصلاح پذیر نیست و باید بهر طریق کلکش را کند. منظورم از تغییر از بیرون لزوماً توسط مداخلۀ خارجی و جنگ نیست بلکه انقلاب و شورش داخلی را هم من تغییر از بیرون بحساب می آورم.

2- گروه دیگری هستند که خواهان تغییر از درون هستند و راه حل را استحاله از داخل هیئت حاکمه می دانند.

گذشته از اینکه گروه اول فعلاً امکان عمل و تأثیر گذاری را هم ندارند اما من بطور کلی آن روش را اگر هم قابل دسترس باشد مفید نمی دانم. بطور بدیهی این دو گروه با توجه به مبانی اندیشگی شان دارای مقدورات و محدودیت های خاصی هم هستند. بعنوان مثال گروه اول دغدغه ای برای نوع ادبیاتش چه در مورد دین و چه در مورد متولیان دین و چه در مورد هیچکدام از حکومتگران جمهوری اسلامی ندارند و می توانند با هر تعبیر دلبخواهی آنان را توصیف یا مخاطب قرار بدهند. اما گروه دوم این آزادی عمل را نه در خود دین و نه در متولیان دین و نه در مسئولان جمهوری اسلامی ندارند. زیرا توده های متدین را بعنوان واقعیت بیرونی پذیرفته و مقدسات انان را حریم ممنوع می دانند و چون می خواهند با بخشی از هیئت حاکمه بر بخش دیگر و متحجرتر او وارد دادوستد و همکاری و تقویت شوند نمی توانند از هر ادبیاتی استفاده کنند.
من در گروه دوم و م.ر در گروه اول فکر می کنیم و تلاش می کنیم. بنابراین نمی توانیم بر روی یک صحنه برنامه اجرا کنیم. چون تماشاچیان اکثریت تماشاخانه را با توجه بمشی غالب نمایش هایش انتخاب و تماشا می کنند. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقك عزيز، من فكر مى كنم كه جناب م. ر. بايد در قالب وبلاگ شخصى خودش فعاليت كند زيرا مباحث مطروحه ايشان براى كامنت دانى كمى بزرگ است و به قول شما نمايشى از نوع ديگر است و مطمئنا مخاطبين خودش را هم خواهد داشت. حتى من مطمئن هستم در صورت ايجاد وبلاگ شخصى، شما ايشان را مجاز مى دانيد كه از طريق كامنت دانى سيرك براى تماشاچيان دعوت نامه هم بفرستد.ما هم با سيرك خودمان كيف مىكنيم
ارادتمند، افشين قديم

تبریزی گفت...

سلام بر تیمسار گرامی
سوالی داشتم که شما بعنوان یک نظامی شاید بهترین پاسخ را در چنته داشته باشی بنظر شما عدم حمله سریع به سوریه ایا ارتباطی با سیستم ضد هوای سوریه ندارد ؟فکر میکنم تا حال هیچگاه امریکای ها سیستم اس اس 20-18-روسی را امتحان نکردن ومن فکر میکنم کمی تاخیر برای بی تحرک کردن این سیستم از طرف مخالفان یا روسها باشد خوشحال میشوم اطلاعاتی راجع این سیستم هوای ونظر بنده بدی در خصوص دربی تهران هم باید بگم خسته کننده بود بقول عادل خیلی سخته 280دقیقه بدون ورود گل به دروازهها بازی کرد موفق باشی!

Dalghak.Irani گفت...

تبریزی عزیز
سلام.
با تشکر به حسن ظن شما به اینجانب باید بگویم که من صلاحیت فنی اظهار نظر در مورد سلاح ها بطور عام و سلاح توپخانه و موشک بطور خاص را ندارم. زیرا من 20 سال است بازنشسته ام. در هنگام خدمت نیز رسته و رشتۀ فعالیت من در حوزه توپخانه و موشک و ضد هوایی نبود. در این مدت مطالات تخصص نظامی نداشته ام.
اما پاسخ سیاسی و تکنیکی سؤال شما از نظر من یک نه گنده و قاطع است. زیرا سلاحی را که چهارتا شورشی می توانند در روی زمین نابود کنند دریک رژیم بطریق اولی ابرقدرت نظامی جهان که خودش بهتر می تواند بر آن چیره شود. عدم حملۀ سریع امریکا و غرب موضوعی کاملاً سیاسی و در حوزۀ موجه بودن آن اولاً و رساندن به اجماع بین المللی از سویی و جلب همراهی نسبی افکار عمومی ثانیاً است و نه چیز دیگر.
هنوز هم معتقدم که شانس عدم حمله وجود دارد اگر ایران و روسیه جدی باشند در وادار اسد براه حل میانه. و دارند تلاش می کنند. یا...هو