۱۳۹۲ مرداد ۲۵, جمعه

شوک و عزا: راند اول سه بر هیچ بنفع خامنه ای: جوانان حامی روحانی را گیوتین زدند!


1- سخنرانی معتدل و مستدل روحانی با آن تلمیحات و تلویحات زبانی مستتر در پشت واژه ها کاری از پیش نبرد و مجلس اصولگرا شب تلخی را برای روحانی و کابینه اش رقم زد. تا روحانی یادش بماند که در مقابل آدم های پاچه ورمالیده و منفعت طلب سیاست تساهل و تسامح و دفاعی نمی تواند کاری از پیش ببرد؛ و اینان جز زبان تهاجم متقابل و تهدید مؤثر هیچ زبان دیگری را جدی نمی گیرند و برایش ارزش قائل نیستند. مطمئنم که هم اینک جوی از بدبینی و یأس و تلخی بر روحانی و اعضای کابینه اش مستولی است و بویژه اعضای اصلاح طلب همراه روحانی اعم از زنگنه و آخودندی و ربیعی و حجتی و ... تا ظریف ترجیح می دادند خودشان رأی اعتماد نمی گرفتند و در عوض سه وزیر افتاده بویژه نجفی و نیلی منفرد می توانستند کسوت وزارت بپوشند.

2- علت هم کاملاً روشن است. به این معنا که هیچکدام از وزرای درشت و سرشناس معرفی شده از سوی روحانی شهوت وزیر شدن نداشتند و ندارند و فقط بنا به اصرار روحانی حاضر به "قیام برای نجات وطن" شده اند.  و اینکار بدون عقبۀ اجتماعی و جامعۀ مدنی پشتیبان و متحد امکان پذیر نیست. بعبارت دیگر نجات ایران جز از طریق دو میز دیپلماسی خارجی (ظریف) و نفت (زنگنه) محال قطعی است و این دو میز دیپلماسی بدون خندیدن دانشگاه و آموزش و پرورش و جوانان با هر دیپلمات و وزیر کارکشته ای هم نخواهد توانست کاری از پیش ببرد. زیرا بسیار گفته اند و می دانیم و شنیده ایم که بدون اجماع ملی در داخل هرگونه مذاکره ای در خارج نمی تواند از موضع قدرت و حفظ منافع ملی انجام شود و نتیجۀ مذاکره منهای جامعۀ پشتیبان یا تسلیم است و یا ادامۀ تحریم.

3- پیام چند رأی منفی و احمقانۀ چند نماینده که باعث افتادن وزیران حوزۀ نرم افزار کابینۀ دولت امید و تدبیر شد امید را کشته و تدبیر را ناکارآمد خواهد کرد. زیرا طرف های مخالف ایران! و تحریم کنندگان غربی در تعقیب تغییرات در فلسفۀ سیاسی رژیم هستند و نه چند مذاکره کننده بجای مذاکره کنندگان قبلی. و دست آیت الله خامنه ای را خیلی زودتر از خودش می خوانند که می خواهد با سوء استفاده از روحانی و تیم اقتصادی و دیپلماسی خارجی اش بن بست های ساقط گر جمهوری اسلامی را بگشاید ولی از گشودن دگم های ایدئولوژیک خشکه مقدس و ضد مدرنیته جلو بگیرد. و اتفاقاً غرب نه تنها ترغیب نخواهد شد که به تیم جدید روحانی روی خوش نشان بدهد بلکه با افزودن سوء ظن موجود در نزد نئوکان های غربی موضع غرب را بسمت آشتی ناپذیری بیشتری هم سوق خواهد داد. 

4- تنها راه و تنها سلاح مؤثر خلع سلاح دشمنی غرب با جمهوری اسلامی در دست مدارس و دانشگاه ها و حوزه های حقوق بشری است. به این معنا که نقطه ضعف بزرگ غرب هنگامی است که تشکل های مردم نهاد و ان جی او های سازمان یافته وارد میدان شده و رفتار غرب با جامعۀ ایران را مورد چالش و سؤال قرار بدهند و از غرب بخواهند که رفتارش را عوض کند مثل نامه ای که زندانیان سیاسی به اوباما نوشته اند و از او خواسته اند که تحریم های فلج کننده بر ضد ایران را تعدیل کند. زیرا که در غرب و برمبنای سنت دموکراسی مهمترین صدایی که مخاطب پیدا می کند و با حساسیت زیاد دنبال شده و جدی گرفته می شود صدای افکار عمومی ملت هاست و نه دیپلماسی سیاسی دولت ها. و بدیهی است که دانشگاه خفه شده و آموزش و پرورش نابود شده نه توان و نه صلاحیت و نه علاقه ای به دفاع از رژیمی که آنان را و خواسته های حداقلی شان رانیز نادیده گرفته خواهند داشت.

5- امشب شادترین ساعات سه وزیر غصه دار وطن که رأی نیاوردند است و تلخ ترین شب وزیران وزیر شده در بخش اصلاح طلب کابینۀ روحانی. زیرا آدمی مثل زنگنه که علاوه بر همۀ خصوصیات بی نظیر و توانمندی های بی بدیلش یک تحلیلگر سیاسی و اجتماعی بی نظیر هم است و می داند که بدون ابزار پشتوانه ای نخبگان نامدار کشور و بدنۀ زندگی خواه جوانان رأی ساز روحانی؛ امکان کمترین موفقیتی در حوزه های اقتصادی سرابی فریبنده است. و همچنین است حکایت محمد جواد ظریف. در حقیقت امروز مجلس خامنه ای فقط سه وزیر را نینداخت بلکه درخت اعتماد در حال شکل گیری جهانی به روحانی را از بیخ برکند. و متأسفانه هر اقدام ترمیمی مجدد روحانی اگر هم ممکن باشد نخواهد توانست این شوک گیوتین زدن جوانان عقبۀ روحانی از سوی رهبر ایران را پوشش بدهد.

6- بنظرم می رسد که روحانی باید در اولین فرصت ممکن به رأی منفی مجلس به وزرای حوزۀ تربیت انسانی و جوانان کابینه اش واکنشی شدید و هجومی داشته باشد و از واژه های صریحتر و تهاجمی تری استفاده کند برای شیر فهم کردن کسانی که با آرای مهندسی شده ضربه ای مهلک به شروع کارش زدند. و در تعقیب آن با تعیین سرپرستان لیبرال تر و قوی تر از وزرای افتاده اش نشان بدهد که اگر چه معتدل است اما قصد عقب نشینی ندارد. و الا با روش انشاءالله گربه است علاوه براز دست دادن پشتیبانی رأی دهندگان جوانش دیری نخواهد پائید که مجبور است نام همۀ اعضای کابینه اش را به پورمحمدی! تغییر دهد. زیرا نام های درشت و انسان های بزرگ نخواهند توانست در محیط محاصره شده توسط استراتژی شکست خوردۀ خامنه ای و مذهب تحجر مصباح یزدی و پایداری خدمت کنند و بدیهی است که وزرای اصلاح طلب و لیبرال روحانی کسانی نخواهند بود که با هر سازی هم برقصند و میز ریاست شان را دو دستی بچسبند. چنین باد. یا...هو

۶ نظر:

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز

جایی خواندم که بد بختی انواع و اقسام دارد ولی خوشبختی تنها یک فرم دارد. این گفتار در مورد کشور های خوش بخت و بد بخت نیز مصداق دارد. هیچ کشوری بدون درصدی از دموکراسی ، آزادی مطبوعات ، شفافیت حداقلی ، قوانین ضامن حقوق انسان ها و شعور مردم به موفقیت اقتصادی و توسعه نایل نمی شود . و این حقوق اجتماعی پیش شرط باقی توسعه ها ست . تا جایی که نوشتار شما را دنبال کردم شما معتقد به بهبود اقتصادی مقدم بر توسعه اجتماعی هستید ولی این امر امکان پذیر نیست چون در کشوری که سر تا پایش را فساد گرفته هیج سرمایه گذاری بلند مدتی اتفاق نمی افتد . مشکل اصلی نوع حکومت است حسن روحانی و قالیباف و حتی خامنه ای هم نیست . این حکومت اصلاح پذیر نیست .

م.ر گفت...

دلقك عزيز. گاه از شما تعجب ميكنم. شما بر قبري گريه ميكنيد كه مرده اي توش نيست. مگر قرار است روحاني چه بكند كه با ردصلاحيت سه وزيرش قادر به آن نيست.
تاييد صلاحيت زنگنه و ظريف هم بنا به اراده آقا و در جهت سياست وقت كشي در مذاكره با غرب است. وليكن كاملا روشن است كه هم خامنه اي و هم مجلسيان انتصابي به وي پيام روشن و واضحي به ملت ايران دادند كه بيخود دلتان را خوش نكنيد آش همان آش و كاسه همان كاسه است. روحاني نيز فقط قادر است به نظقهاي ژاهر آراسته خود ادامه دهد و بر مبناي سخنراني خودش در مجلس و سخنان وزيرانش كه هريك به نوعي از جنبش سبز اعلام برائت مينمودند بايد نتيجه گرفت كه در بروي همان پاشنخ سابق ميگردد و روحاني مردي نيست كه بتواند به انتظارات اين مردم پاسخ دهد.
دارودسته سپاهي و بيت به خوبي به اخلاق و رفتار سياسي اين ملت واقف هستند و به نوعي پيغام ميدهند كه بابا جان دلتون را به اين گروه جديد نيز خوش نكنيد ولي كو گوش شنوا.

ناشناس گفت...

شاید این بار به دنبال مدلی مثل چین هستند که وضعیت اقتصادی رو سر و سامون بدن ولی در داخل فضا رو بسته تر کنن با این تفاوت که توی چین به شدت با فساد اقتصادی مبارزه می شه

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
شايد مثالي كه مي خواهم بزنم براي جناب دلقك و خوانندگان فرهيخته ايشان ، كمي غريب باشد به خاطر دنيايي كه از نقطه نظر فكري در آن زيست مي كنيم
ما در قانون ايران ، قانون مدون و جامعي داريم به نام قانون موجر و مستاجر درباره امكان تجاري و فروشگاهها ( كلا مغازه ها ) . در اين قانون مستاجر فقط حق تغييرات جزيي و تعميرات كوچك را دارد ولي تعميرات اساسي و تغييرات بنيادي بايد با نظر موجر انجام شود و مستاجر حق ندارد بدون كسب تكليف از موجر ، كاري انجام دهد
اگر جمهوري اسلامي را به يك موجر تشبيه كنيم كه مالكيت يك مغازه دو نبش با موقعيت عالي را در اختيار دارد ولي به خاطر اينكه به اصطلاح ما عوام ، كاسب نيست و راه و روش كاسبي را بلد نيست ، از سر اجباربراي مدتي مغازه خود را به يك مستاجري كه دست بر قضا كاسب خوبي هم هست اجاره مي دهد ، مستاجردكور زيبايي مي زند و جنسهايي را عرضه مي كند كه هم نياز و هم تقاضا براي آن وجود دارد
موجر هم به نظاره نشسته است كه وقتي كسب و كار مستاجر رونق گرفت و قرارداد وي تمام شد ، دوباره بيايد و مغازه را با اعتماد به نفسي كاذب و مغرورانه تحويل بگيرد و از صدقه سر زحمات مستاجر و رونقي كه فروشگاه در اثر زحمات وي پيدا كرده است تا چند سالي بهره برداري كند و پز مديريت بدهد
شمارش آراي روحاني و راي اعتماد به وزراء خارجه و تيم اقتصادي دولت ايشان در حكم تعميرات جزيي و كوچك است براي رونق دوباره مغازه نظام ، ولي پيشنهاد اقايان نجفي و ميلي منفرد در حكم تعميرات و تغييرات اساسي و بنيادي بود كه موجر ( نظام ) انجام آن را به زيان منافع بلندمدت خود دانست و اجازه انرا نداد ، موجر از ترس اينكه فردا روزي مستاجر ادعاي حق آب و گل نكند ، اجازه تعميرات و تغييرات عمده را نمي دهد به هيچوجه .
دوست نازنيني نوشته است كه اينها به دنبال مدل چيني هستند ، در حاليكه به نظر حقير اينها اصلا توان مدل سازي براي اداره كشور را ندارند ، ما چه بخواهيم چه نخواهيم نظام جمهوري اسلامي يك حكومت آخونديست ، سي و پنج ساله آخوندا دارند كاري را انجام مي دهند كه به خوبي در انجامش استادند : حرف زدن
امثال قاليباف ، زنگنه ، كرباسچي و صدها مدير ديگر .... فقط در حكم مستاجراني هستند كه مغازه از رونق افتاده به دست ابلهان را احياء كنند و باز روز از نو روزي از نو
پاينده باشيد

دوره گرد گفت...

دلقک عزیز

1. مگر انتظاری غیر از این بود؟ تا همینجای رای اعتماد هم به نظرم فشار افکار عمومی و استیصال ابلهان مجلسی و دولت رحمانی!! وادارشان کرده است که برای نجات حکومت خودشان هم که شده رای اعتماد بدهند و چهار نفر کاربلد را بیاورند برای جمع کردن فضا.. من هم مثل شما از صمیم قلب آرزو می کنم که روحانی واکنش درست و حسابی نشان بدهد و گرنه اگر بخواهد به راه خاتمی برود بدا به حال همه ی ما... در این میان نقش رفسنجانی هم پررنگ است... باید به روحانی بفهاند که در برابر این رجاله ها، حمله یکی از از راههای مناسب نیست، تنها راه مناسب است! وگرنه به فرض موفقیت روحانی باز چند سال دیگر همین جماعت الدنگ بر سفره ی آماده او می نشیند و با تقلب دوباره هشت سالی جیب ها را از زحماتشان پر می کنند و دوباره و دوباره... البته شخصا امیدی ندارم که روحانی موضع سفت و سخت بگیرد چون به نظرم متاسفانه خودش از همه بیشتر در واژه ی اعتدال گیر افتاده!!!

راستی یک نکته هم بنویسم راجع به این آقای طاهری که ظاهرا رهبر عرفان حلقه است و یک ماهی است که اعتصاب غذا کرده و هیچ کس به او توجهی نمی کند... من وابستگی یا عضویت در این گروه ندارم و اصلا نمی دانم مرامشان چیست اما از مساله حقوق بشر گذشته جریانات و افراد اینچنینی خط مقدم مبارزه با ارتجاع فقاهتی هستند و با کوشش های عمیق خود فرآیند سکولاریزاسیون دینی را امکان پذیر کرده اند و معنویت را از دهان حاکمیت درآورده اند و برای همین است که حاکمیت به خونشان تشنه است... به همین دلیل حق آن است که حتی اگر مباحثشان را هم خرافه یا بی فایده بدانیم باز هم باید حمایتشان کنیم تا روحانیت حاکم نتواند به سادگی آنها را ببلعد...

ادوارد البی دوم گفت...

سلام پدر
این روزها که خبرهای تلخ مصر را می‌بینم، فقط یاد حرفهای تو می‌افتم در اولین روزهای شورش مردم علیه مبارک. که تو در خشت خام می‌دیدی و می‌گفتی که روی مردم مصر دیگر نخواهد خندید، با شکستن دل پدر مصر مدرن. دریغ و درد. چه خونهای بی‌حاصلی...